Risk & Return Theory & Risk Management Theory

Download Report

Transcript Risk & Return Theory & Risk Management Theory

1
‫‪Company‬‬
‫‪LOGO‬‬
‫موضوع‪:‬‬
‫‪Risk & Return Theory‬‬
‫‪& Risk Management Theory‬‬
‫استاد راهنما‪:‬‬
‫دکتررهنمای رودپشتنی‬
‫ارائه دهنده‪:‬‬
‫حیدر فروغ نژاد‬
‫مقدمه‪:‬‬
‫خطرپذيري امري ضروري است كه در عرصه زندگي بنا به داليلي‬
‫به آن نياز پيدا مي‌شود‪ .‬اين داليل ممكن است اقتصادي‪ ،‬سياسی‪،‬‬
‫اجتماعي و يا فرهنگي باشند‪ .‬به همين دليل تعجبي ندارد كه‬
‫حوزه‌هاي مختلفي از تئوري سازي و تحقيقات تجربي در رابطه با‬
‫ريسك وجود دارند‪.‬‬
‫اليب مي‌افزايد‪ :‬انسان مدرن ديگر معتقد نيست كه ريسك هاي‬
‫بزرگ در سرنوشت يا تقدير او اثرگذار مي‌باشند‪ ،‬بلكه از نظر وي‬
‫ريسك پديده‌اي قابل بررسي و مديريت ريسك وظيفه اصلي كساني‬
‫است كه به استقبال آن مي‌روند‪.‬سواالت تحقيقي و سياست‬
‫گذاري‌هاي مختلفي در زمينه «ارزيابي ريسك»‪« ،‬تصميم‌گيري‬
‫براي پذيرش ريسك» و «كنترل ريسك» انجام شده است‪.‬‬
‫‪3‬‬
‫براي روانشناسان اينكه چگونه افراد با خطرات شخصي خود‬
‫روبرو مي‌شوند‪ ،‬مورد توجه بوده است‪ .‬از نظر آنها‪،‬‬
‫ارزيابي ريسك‪ ،‬پذيرش و كنترل آن همگي به هم مربوط اند‪.‬‬
‫ولي اينكه يك اجتماع بزرگتر چگونه با خطرات جمعي و‬
‫عمومي روبرو مي‌شود‪ ،‬امري كامال متفاوت است‪ .‬در اين‬
‫زمينه‪ ،‬نياز به عواملي چون تحليل و ارزيابي كارشناسي‪،‬‬
‫ارزيابي و تصميم‌گيري اجتماعي‪ -‬سياسي و همچنين كنترل‬
‫سازمان يافته ريسك داريم‪ .‬اين سه فعاليت اساسي مي‌توانند‬
‫به وسيله گروههاي مختلفي كه دانش‪ ،‬ارزشها‪ ،‬قدرت تصميم‬
‫و توانايي‌هاي كنترل متفاوتي در خصوص ريسك دارند اجرا‬
‫شوند‪.‬‬
‫‪4‬‬
‫در‌واقع‪‌،‬اين‌سه‌فعاليت‌اساسي‌در‌امتداد‌سه‌سوال‌اساسي‌است‌كه‌هر‌‬
‫چهارچوب‌نظري‌و‌روش‌شناسي‌عملي‌در‌خصوص‌ريسك‌بايد‌‬
‫پاسخگوي‌آنها‌باشد‪:‬‬
‫‪ -1‬ميزان‌خطر‌در‌يك‌عمل‌يا‌وضعيت‌چقدر‌است؟‌‬
‫‪ -2‬آيا‌اين‌عمل‌بيش‌از‌حد‌خطر‌آفرين‌نيست؟‬
‫‪ -3‬چقدر‌مي‌توان‌از‌ميزان‌خطرناك‌بودن‌آن‌كاست؟‬
‫پاسخ‌به‌اين‌سواالت‌مستلزم‌مفهوم‌سازي‌و‌روش‌شناسي‌براي‌آن‌ها‌‬
‫است‌تا‌بتوان‌به‌موارد‌زير‌دست‌يافت‪:‬‬
‫‪ -1‬تحليل‌و‌برآورد‌ريسك‬
‫‪ -2‬ارزيابي‌و‌تصميم‌گيري‌درخصوص‌پذيرش‌يا‌عدم‌پذيريش‌ريسك‬
‫‪ -3‬كنترل‌موثر‌ريسك‬
‫‪5‬‬
‫ريسك (‪)Risk‬‬
‫واژه ( ‪ )Risk‬ممكن است ريشه عربي داشته باشد يا از واژه‬
‫التيني ‪ risicium‬ريشه گرفته باشد‪.‬‬
‫واژه يوناني ‪ rhiza‬به خطرهاي قايقراني با قايق بادي در‬
‫اطراف صخره هاي كنار دريا اشاره دارد‪ .‬واژه فرانسوي‬
‫‪ risqué‬به معناي ضمني خطر نكردن برابر است با عدم‬
‫كسب منفعت مي باشد‪ .‬در سال ‪ 1966‬كميته اصطالح‬
‫شناسي انجمن بيمه و ريسك امريكا ريسك را عدم اطمينان‬
‫از پيامد حادثه اي كه دو احتمال يا بيشتر دارد تعريف نموده‬
‫است (ژان فرانسوا اوتريل‪ , 1989 ,‬ص ‪.)23‬‬
‫‪6‬‬
‫مديريت ريسك (‪)Risk Management‬‬
‫هنري‌فايول‌در‌كتاب‌خود‌در‌سال‌‪ 1916‬مديريت‌ريسك‌را‌‬
‫به‌عنوان‌يك‌وظيفه‌تامين‌در‌بين‌شش‌وظيفه‌اساسي بنگاه‌‬
‫تجاري‌شناسائي‌كرد‌‪ .‬با‌تاسيس‌انجمن‌مديريت‌ريسك‌و‌‬
‫بيمه در‌سال‌‪ 1975‬شركت‌هاي‌چند‌مليتي‌به‌جنبه‌هاي‌‬
‫علمي‌و‌نوين‌مديريت‌ريسك‌روي‌آوردند‪ .‬روند‌عمومي‌‬
‫مديريت‌ريسك‌از‌اوائل‌دهه‌‪ 1950‬آغاز‌شده‌است‌‪ .‬يكي‌‬
‫از‌منابع‌اوليه‌درباره‌مفهوم‌مديريت‌ريسك‌مقاله‌راسل‬
‫كاالگر است‌كه‌در‌ساتل‌‪ 1956‬چاپ‌شده‌است‪ ( .‬راسل‌‬
‫كاالگر‌‪ ,1956 ,‬ص‌‪)86-75‬‬
‫‪7‬‬
‫مديريت ريسك (‪)Risk Management‬‬
‫در‌اكتبر‌‪ 1988‬اولين‌كنگره‌جهاني‌مديريت‌ريسك‌را‌فدراسيون‌بين‌‬
‫المللي‌ريسك‌و‌انجمن‌هاي‌مديريت‌بيمه‌برگزار‌كرد‌كه‌امروز‌‪22‬‬
‫عضو‌در‌سراسر‌جهان‌دارد‪ .‬در‌سال‌هاي‌پاياني‌دهه‌‪, 1980‬‬
‫آخرين‌انجمن‌هاي‌ملي‌مديريت‌ريسك‌در‌كشور‌هاي‌سنگاپور‌‪,‬‬
‫مالزي‌و‌فيليپين‌ايجاد‌شدند‪.‬‬
‫مديريت‌ريسك‌از‌مديريت‌بيمه‌نشات‌گرفته‌شده‌است‌و‌از‌آنجا‌كه‌‬
‫مديريت‌ريسك‌با‌انتخاب‌تكنيكهاي‌مناسب‌براي‌برخورد‌با ريسك‌‬
‫هاي‌خالص‌كه‌شامل‌بيمه‌نيز‌مي‌شود‌درگير‌است‌دامنه‌آن‌بمراتب‌‬
‫وسيع‌تر‌از‌مديريت‌بيمه‌است‪.‬‬
‫‪8‬‬
‫تعاريف وابعاد ريسك‬
‫‪ 20‬سال پيش هنگامي كه دانشمندان علوم اجتماعي وارد بحث‌هايي در‬
‫مورد حد قابل قبول ريسك شده بودند‪ ،‬به نظر مي‌رسيد در محافل‬
‫آماري و مهندسي ‪ ،‬ريسك به عنوان يك مفهوم تك بعدي كه دامنه و‬
‫اهميتش را مي‌توان به صورت كمي برآورد كرد‪ ،‬مطرح شده بود‪.‬‬
‫به هرحال‪ ،‬ديري نپاييد كه اين باور به شدت مورد انتقاد واقع شد‪.‬‬
‫كاپالن و گاريك انتقاد كرده‌اند كه ريسك را نمي‌توان صرفا به‬
‫صورت يك عدد يا حتي يك نمودار ساده نشان داد‪ .‬از نظر آن‌ها‪،‬‬
‫بهترين تعريف ريسك عبارت است از‪« :‬يك توزيع احتمال از‬
‫فراوانيهاي ممكن پيامدهاي معنيدار آينده‪».‬كه خود اين پيامدهاي‬
‫معتبر مي‌توانند ذاتا چند بعدي باشند‪ .‬از جمله وقايع مايوس كننده‬
‫ديگر در اين زمينه عبارت بود از شكل‌گيري تدريجي تعاريف‬
‫متفاوت و گاه متناقضي از ريسك‪.‬‬
‫‪9‬‬
‫تعاريف وابعاد ريسك‬
‫تعاريف‌رسمي‌ارائه‌شده‌از‌مفهوم‌ريسك‌(برگرفته‌از‌‪)Vlek 1990‬‬
‫‪ -1‬احتمال‌وقوع‌پيامدهاي‌نامطلوب‬
‫‪ -2‬ميزان‌جدي‌بودن‌(حداكثر) پيامد‌نامطلوب‌ممكن‬
‫‪ -3‬حاصل‌وزن‌يافته‌از‌شاخصه‌هاي‌عناصر‌پيامدهاي‌نامطلوب‌ممكن‬
‫‪ -4‬احتمال‌‪ X‬از‌جدي‌بودن‌يك‌پيامد‌نامطلوب‌(زيان‌مورد‌انتظار)‬
‫‪ -5‬حاصل‌وزن‌يافته‌با‌احتمال‌مربوط‌به‌كليه‌پيامدهاي‌نامطلوب‌ممكن‌(زيان‌مورد‌انتظار‌‬
‫متوسط)‬
‫‪ -6‬كاركرد‌تنظيم‌شده‌از‌طريق‌نمودار‌امتيازات‌كه‌رابطه‌بين‌احتمال‌و‌دامنه‌پيامدهاي‬
‫نامطلوب‌را‌بيان‌مي‌كند‪.‬‬
‫‪ -7‬واريانس‌نسبي‌پيامدهاي‌نامطلوب‌ممكن‌نسبت‌به‌ميانگين‌آن‌ها‬
‫‪ -8‬واريانس‌كليه‌پيامدهاي‌ممكن‌نسبت‌به‌ميانگين‌پيامدهاي‌مورد‌انتظار‬
‫‪ -9‬حاصل‌وزن‌يافته‌با‌ارزش‌و‌واريانس‌مورد‌انتظار‌كليه‌پيامدهاي‌ممكن‬
‫‪ -10‬تركيب‌وزن‌يافته‌پارامترهاي‌متعدد‌توزيع‌احتمال‌مربوط‌به‌كليه‌احتماالت‌ممكن‬
‫‪ -11‬وزن‌پيامدهاي‌نامطلوب‌ممكن‌(زيان) نسبت‌به‌پيامدهاي‌مطلوب‌ممكن‬
‫تعاريف وابعاد ريسك‬
‫ابعاد اصلي خطرات شناخته شده يك فعاليت ريسكي معين‪:‬‬
‫‪ -1‬ميزان بالقوه زيان‬
‫‪ -2‬ميزان خسارت مادي (محدوده خسارت ديده)‬
‫‪ -3‬ميزان خسارت اجتماعي (تعداد افراد زيان ديده)‬
‫‪ -4‬توزيع زماني خسارت (خسارتهاي فوري‪ ،‬بلندمدت)‬
‫‪ -5‬احتمال وقوع پيامد نامطلوب‬
‫‪ -6‬كنترل پذيري پيامدها‬
‫‪ -7‬داشتن تجربه‪ ،‬آشنايي با پيامدها يا قابل تصوربودن پيامدها‬
‫‪ -8‬داوطلب بودن براي انجام يك فعاليت خاص (آزادي انتخاب)‬
‫‪ -9‬وضوح و اهميت منافع مورد انتظار‬
‫‪ -10‬توزيع اجتماعي ريسكها و منافع‬
‫‪ -11‬قصدمندي زيانآور‬
‫تعاريف وابعاد ريسك‬
‫ابعاد اصلي خطرات شناخته شده يك فعاليت ريسكي معين‪:‬‬
‫‪ -1‬ميزان بالقوه زيان‬
‫‪ -2‬ميزان خسارت مادي (محدوده خسارت ديده)‬
‫«پيامد نامطلوب» و‬
‫‪ -3‬ميزان خسارت اجتماعي (تعداد افراد زيان ديده)‬
‫«عناصر پيامدهاي نامطلوب»‬
‫‪ -4‬توزيع زماني خسارت (خسارتهاي فوري‪ ،‬بلندمدت)‬
‫‪ -5‬احتمال وقوع پيامد نامطلوب‬
‫«احتمال» و‬
‫‪ -6‬كنترل پذيري پيامدها‬
‫«توزيع احتمال»‬
‫‪ -7‬داشتن تجربه‪ ،‬آشنايي با پيامدها يا قابل تصوربودن پيامدها‬
‫‪ -8‬داوطلب بودن براي انجام يك فعاليت خاص (آزادي انتخاب) كنترل بر پيامدهاي احتمالي‬
‫‪ -9‬وضوح و اهميت منافع مورد انتظار‬
‫ميزان خطرناك بودن‬
‫‪ -10‬توزيع اجتماعي ريسكها و منافع‬
‫ميزان خطرناك بودن و‬
‫‪ -11‬قصدمندي زيانآور‬
‫منافع مورد انتظار‬
‫شكلگيري ريسك و مديريت آن به عنوان يك فرآيند‬
‫يكي از قوانيين طاليي براي حل هر نوع مسئله عبارت است از‪ :‬ابتدا تشخيص‪ ،‬سپس‬
‫تصميم در نهايت‪ ،‬جلوگيري از وقوع مشكل (و ارزيابي)‪ .‬در امر مديريت ريسك‪،‬‬
‫مي‌توان قانون مزبور را اين گونه به كاربرد‪ :‬قبل از هرگونه تصميمي درباره پذيرش‬
‫ريسك و كنترل آن‪ ،‬بايد ريشه‌ها و علت‌ها دقيقا شناسايي و تقسيم‌بندي شوند‪ .‬به عبارت‬
‫ديگر‪ ،‬همواره بايد يك تعامل مستمر بين سه عامل برآورد ريسك (تشخيص و ارزيابي)‪،‬‬
‫تصميم‌گيري درخصوص پذيرش ريسك و كنترل آن وجود داشته باشد‪.‬‬
‫تصميمگيري درباره پذيرش ريسك‬
‫براساس‌تحقيقات‌تجربي‌انجام‌شده‌توسط‌ولك‌)‪ (Velk‬و‌استالن‌)‪‌،(Stalen‬به‌نظر‌‬
‫مي‌رسد‌كه‌پذيرش‌ريسك‌در‌فعاليت‌يا‌وضعيتي‌معين‪‌،‬به‌سه‌سوال‌اساسي‌بستگي‌‬
‫دارد‪:‬‬
‫‪ -1‬آيا‌فايده‌موردنظر‌به‌اندازه‌كافي‌زياد‌است؟‬
‫‪ -2‬آيا‌حوادث‌ممكن‌در‌شديدترين‌حالت‌خود‌به‌اندازه‌كافي‌پايين‌است؟‬
‫‪ -3‬آيا‌فعاليت‌يا‌وضعيت‌مزبور‌به‌طور‌مطلوب‌قابل‌كنترل‌هست‌يا‌نه؟‬
‫به‌زبان‌ساده‌تر‪‌،‬مي‌توان‌گفت‌قواعد‌پذيرش‌ريسك‌مي‌گويد‪« :‬درصورتي‌كه‌اين‌و‌اين‌‬
‫پيش‌بيايد‪‌،‬اين‌كار‌يا‌آن‌كار‌بكن»‪ .‬مثال‌هنگامي‌كه‌شما‌مي‌خواهيد‌از‌يك‌راه‌پله‌پايين‌‬
‫برويد‪‌،‬به‌اين‌قواعد‌عمل‌مي‌كنيد‪« :‬آرام‌قدم‌بردار‌و‌چند‌وجهي‌داريم‪ .‬حال‌بياييد‌ببينيم‌‬
‫فرد‌به‌هنگام‌بروز‌يك‌چند‌وجهي‌چگونه‌عمل‌مي‌كند؟‬
‫به‌هنگام‌روبرو‌شدن‌با‌چنين‌خطري‪‌،‬فرد‌ممكن‌است‌از‌يک‌الگو‌پيروي‌كند‪:‬‬
‫الگوهای تصميمگيري درباره پذيرش ريسك‬
‫الگوهای تصميمگيري درباره پذيرش ريسك‬
‫به هنگام روبرو شدن با چنين خطري‪ ،‬فرد ممكن است از سه الگو پيروي كند‪ :‬مدل اول‬
‫كه با عنوان «‪ »Maximizing‬شناخته مي‌شود‪ ،‬بيانگر مقايسه دو يا چند راه و درجه‬
‫بندي اين راه‌ها براساس وجوه مختلف ريسك است‪ .‬براساس اين الگو‪ ،‬خطرناك‌ترين و‬
‫ايمن‌ترين راه يا اينكه كدام راه بهترين شرايط خطر را دارد‪ ،‬شناسايي مي‌گردد‪.‬‬
‫الگوي دوم تصميم‌گيري كه با عنوان «‪ »Satisficing‬ناميده مي‌شود‪ ،‬شامل در نظر‬
‫گرفتن شرح يك ريسك چندوجهي در يك زمان و بررسي اثرات واقعي آن در مقايسه با‬
‫اثرات از قبل برآورد شده وجود مختلف آن ريسك است‪ .‬در اين روش‪ ،‬يك فعاليت معين‬
‫در مقايسه با استانداردهاي معمول ريسك مورد آزمايش قرار مي‌گيرد‪.‬‬
‫يك الگوي سوم نيز كه در مسائل روزمره استفاده مي‌شود‪ ،‬وجود دارد كه شامل استفاده‬
‫از قواعدي پاداش دهنده براي ايجاد راه‌هاي انتخاب بيشتر مي‌گردد «‪.»Rewarding‬‬
‫هرچند پذيرش ريسك به اين صورت به دليل خصلت از پيش تعيين نشده و خودكاري كه‬
‫دارد‪ ،‬مشكل مي‌تواند نام تصميم‌گيري را به خود بگيرد‪ .‬ولي در هر صورت‪ ،‬بسيار‬
‫موثر بوده‪ ،‬و باعث صرفه‌جويي در وقت مي‌گردند‪.‬‬
‫جايگاه مديريت ريسك‬
‫مديريت ريسك‪ ،‬نظام و فرآيندي حرفه‌اي است كه هدف اصلي آن بهبود كيفيت تصميم‌ها‬
‫در كليه سطوح بنگاه‌هاي اقتصادي به منظور افزايش ثروت سهامداران است‪ .‬به طور‬
‫كلي تا دهه ‪ 50‬نگرش به ريسك‪ ،‬محدود‪ ،‬يك بعدي و كيفي بوده است‪.‬‬
‫ماركويتس دانشمند آمريكايي اولين كسي بود كه مقوله ريسك را كمي كرد‪ .‬ماركويتس‬
‫اعالم داشت كه تصميم‌ها مالي بايد براساس ريسك – بازده انجام شود و نتيجه كار او‬
‫ارائه خط مقدم كارا بود‪ .‬كليه نقاط روي اين خط بهينه بودند‪ ،‬به اين معني كه در يك‬
‫سطح مشخص بازده‪ ،‬كمترين ريسك و در يك سطح مشخص ريسك‪ ،‬بيشترين بازده را‬
‫نصيب سرمايه‌گذار مي‌كردند‪ .‬ويليام شارپ‪ ،‬بتا را معرفي كرد‪ .‬بتا حركت يك سهم را در‬
‫مقابل حركت بازار اندازه‌گيري مي‌كند و به آن ريسك نسبي نيز گفته مي‌شود‪ .‬در دهه‬
‫‪ ،70‬مك كالي ‪،‬ديرش را معرفي كرد‪ .‬ديرش نيز معياري از ريسك است كه تغييرات‬
‫قيمت اوراق بهادار با درآمد ثابت را در مقابل تغيير نرخ بهره اندازه‌گيري مي‌كند‪ .‬ارائه‬
‫اين مدل‌ها نتوانست كليه انتظارات مديران سرمايه گذاري را برآورده كند‪ .‬همچنين‬
‫اندازه‌گيري ريسك در كانون توجه شركت‌ها‪ ،‬بانك‌ها‪ ،‬تحليل‌گران و سازمان‌هاي نظارتي‬
‫قرار دارد‪ .‬روند فزاينده جهاني شدن بازارهاي مالي و بين المللي شدن اقتصاد‪ ،‬درك اثر‬
‫تغييرات در شرايط بازار در موقعيت بنگاه‌هاي اقتصادي بيش از پيش اهميت يافته است‪.‬‬
‫جايگاه مديريت ريسك‬
‫نوآوري مالي و خلق ابزارهاي مالي جديد و رشد سرسام‌آور محصوالت مشتقه از جنبه‬
‫واحد معامله و پيچيدگي طراحي‪ ،‬اهميت مديريت ريسك را افزون‌تر كرده است‪ .‬عالوه‬
‫بر موارد فوق‪ ،‬ورشكستگي شركت‌ها و بانك‌هاي بزرگ در دهه ‪ 80‬كه ناشي از تغيير‬
‫در عوامل بازار و يا عدم توجه به عوامل بازار بود‪ ،‬در اين امر موثر بوده‌اند‪ .‬اكنون‬
‫مديران درصدد تخمين اثر بالقوه تغيير شرايط بازار بر موقعيت مالي خويش هستند‪ .‬اينكه‬
‫چرا ريسك بازار در كانون توجهات قرار گرفته‪ ،‬پاسخ به تغييرات عميقي است كه در‬
‫بازارهاي مالي در خالل دو دهه اخير ايجاد شده است‪.‬‬
‫روشهاي اداره ريسك‬
‫دوهرتي‌(‪ )1982‬پيشنهاد‌كرد‌كه‌فرايند‌مديريت‌ريسك‌را‌مي‌توان‌با‌پاسخ‌دادن‌به‌‬
‫پرسش‌هاي‌زير‌بيان‌كرد‪:‬‬
‫(شناسايي)‬
‫‪.1‬مسئله‌چيست؟‬
‫(اندازه‌گيري)‬
‫‪.2‬اندازه‌و‌دامنه‌مسئله‌تا‌چه‌حدي‌است؟‬
‫‪.3‬در‌مورد‌اين‌مسئله‌چه‌كاري‌مي‌توان‌انجام‌داد؟‌‌‌‌‌‌(تصميم‌گيري)‬
‫روشهاي اداره ريسك‬
‫دوهرتي‌(‪ )1982‬پيشنهاد‌كرد‌كه‌فرايند‌مديريت‌ريسك‌را‌مي‌توان‌با‌پاسخ‌دادن‌به‌‬
‫پرسش‌هاي‌زير‌بيان‌كرد‪:‬‬
‫(شناسايي)‬
‫‪.1‬مسئله‌چيست؟‬
‫(اندازه‌گيري)‬
‫‪.2‬اندازه‌و‌دامنه‌مسئله‌تا‌چه‌حدي‌است؟‬
‫‪.3‬در‌مورد‌اين‌مسئله‌چه‌كاري‌مي‌توان‌انجام‌داد؟‌‌‌‌‌‌(تصميم‌گيري)‬
‫فرايند مديريت ريسك‬
‫گام اول‪ :‬شناسايي خطر(يا ريسك)‬
‫شايد‌يكي‌از‌مهم‌ترين‌وظايف‌مديريت‌ريسك‌فرايند‌شناسايي‌باشد‪ .‬ناتواني در‌زمينه‌‬
‫شناسايي‌يك‌يا‌چند‌پيشامد‌بالقوه‌ممكن‌است‌به‌ورشكستگي‌مالي‌منجر‌شود‪ .‬مهم‌آن‌‬
‫است‌كه‌بتوان‌وجود‌مشكل‌را‌قبل‌از‌اين‌كه‌تحقق‌يابد‌پيش‌بيني‌كرد‪‌،‬اما‌روش‌‬
‫علمي‌يا‌رويكرد‌سيستماتيك‌براي‌فرايند‌شناسايي‌وجود‌ندارد‪ .‬در‌نهايت‪‌،‬ممكن‌است‌‬
‫ريسك‌هاي‌متعددي‌ناشناخته‌بمانند‪ .‬در‌گذشته‪‌،‬شناسايي‌در‌معرض‌خطر‌بودن‌‬
‫عمدتا‌در‌رابطه‌با‌خطر‌قابل‌بيمه‌و‌در‌رابطه‌با‌تجربه‌گذشته‌شركت‌بوده‌است‪.‬‬
‫مشكل‌ترين‌قسمت‌فرايند‌شناسايي‌اين‌است‌كه‌مدير‌به‌غيب‌بيني‌نياز‌دارد‌و‌اين‌كه‌‬
‫دايم‌به‌اين‌سؤال‌پاسخ‌دهد‪« :‬اگر‌اين‌اتفاق‌بيفتد‌چه‌مي‌شود»‪.‬‬
‫ويليامز‌و‌هينز‌(‪ )1989:53‬شناسايي‌ريسك‌را‌چنين‌تعريف‌كرده‌اند‪« :‬فرايندي‌كه‌به‌‬
‫طور‌سيستماتيك‌و‌پيوسته‪‌،‬اموال‪‌،‬مسئوليت‌و‌اشخاص‌در‌معرض‌خطر‌را‌به‬
‫محض‌بروز‌يا‌قبل‌از‌آن‌شناسايي‌مي‌كند»‪.‬‬
‫فرايند مديريت ريسك‬
‫گام دوم‪ :‬اندازه گيري ريسك‬
‫وقتي‌كه‌ريسك‌ها‌شناسايي‌شده‌اند‪‌،‬مدير‌ريسك‌بايد‌آنها‌را‌ارزيابي‌كند‪ .‬فرايند‌ايجاد‌داده‌‬
‫ها‪‌،‬همان‌اندازه‌گيري‌ريسك‌است‪ .‬اين‌يعني‌سنجش‌اندازه‌بالقوه‌خسارت‌و‌اين كه‌‬
‫احتمال‌وقوع‌آن‌چه‌قدر‌است‪ .‬داده‌هاي‌موردنياز‪‌،‬مربوط‌به‌دو‌بعد‌از‌ريسك‌است‪:‬‬
‫‪.1‬فراواني‌پيشامدها؛‌و‬
‫‪.2‬شدت‌خسارت‌هايي‌كه‌رخ‌خواهد‌داد‪.‬‬
‫فرايند مديريت ريسك‬
‫گام سوم‪ :‬ارزيابي ريسك‬
‫هدف‌هاي‌ارزيابي‌ريسك‌اين‌است‌كه‌ميزان‌جدي‌بودن‌ريسك‌تعيين‌و‌معلوم‌شود‌كه‌آيا‌‬
‫افراد‌در‌معرض‌آن‌قرار‌دارند‌يا‌جامعه‪ .‬يك‌جنبه‌از‌ايده‌اندازه‌گيري‌ريسك‌به‌اين‌‬
‫فرض‌اساسي‌مربوط‌مي‌شود‌كه‌توانايي‌پيش‌بيني‌تحقق‌ريسك‌تا‌حد‌زيادي به‌كميت‌و‌‬
‫قابل‌اطمينان‌بودن‌اطالعات‌در‌مورد‌پديده‌تحت‌بررسي‌وابسته‌است‪ .‬با‌وجود‌اين‪‌،‬در‌‬
‫برخي‌موارد‌منحصر‌به‌فرد‌بودن‌وضعيت‌به‌نحوي‌است‌كه‌اندازه‌گيري‌و‌بنابراين‌‬
‫ارزيابي‌ريسك‌را‌مشكل‌مي‌كند‪.‬‬
‫در‌همه‌موقعيت‌هاي‌داراي‌ريسك‌سه‌عامل‌تعيين‌كننده‌مهم‌وجود‌دارند‪ :‬اطالعات‪‌،‬‬
‫كنترل‌و‌زمان‪ .‬مديريت‌بحران اغلب‌به‌فقدان‌زمان‌براي‌ارزيابي‌ريسك‌و‌اتخاذ‬
‫تصميم‌اشاره‌دارد‪ .‬فقدان‌كنترل‌و‌يا‌اطالعات‌در‌مورد‌ريسك‌در‌يك‌وضعيت‌مديريت‌‬
‫بحران‌نيز‌معموال‌يك‌قاعده‌است‪.‬ارزيابي‌ريسك‪‌،‬با‌وجود‌عيني‌بودن‪‌،‬ذاتا‌ذهني است‪.‬‬
‫بعضي‌از‌حاميان‌قدرت‌هسته‌اي‌مي‌پندارند‌كه‌به‌علت‌پوشش‌افراطي‌رسانه‌ها‪‌،‬خطر‌‬
‫تكنولوژي‌هسته‌اي‌در‌ديد‌عمومي‌بزرگ‌جلوه‌كرده‌است‪.‬‬
‫فرايند مديريت ريسك‬
‫گام چهارم‪ :‬كنترل ريسك‬
‫خواه بنگاه تصميم گرفته باشد كه ريسك را قبول كند يا نه‪ ،‬بنگاه دو احتمال را نيز بايد‬
‫درنظر بگيرد‪.1 :‬كاهش فراواني پيشامد و ‪.2‬كاهش شدت خسارت‌هايي كه حادث‬
‫خواهند شد‪.‬‬
‫روش های اندازه گيری ريسک‬
‫روشهای بسياری برای اندازه گيری ريسک وجود دارد که معموالً سه روش ذيل مورد استفاده قرار می گيرد‪:‬‬
‫‪ -1‬ضريب بتا‬
‫ضريب بتا يک معيار و مقياس رياضی است که ريسک يک دارايی را از نقطه نظر اثرات آن روی گروهی از‬
‫داراييها بررسی و اندازه گيری می کند ‪ ،‬که به آن پورتفوليومی گويند و فقط با ريسک بازار و همچنين با‬
‫سرمايه گذاری که دارای سهام و اوراق قرضه است ارتباط دارد‪ .‬اين ضريب از طريق محاسبات رياضی‬
‫استنتاج می شود ‪ .‬هر چه ضريب بتا بزرگتر باشد نشان دهنده ريسک باالتری است ‪ ،‬و ضريب پائين تر نشان‬
‫دهنده سطح ريسک پايين تری می باشد‪.‬‬
‫‪ -2‬انحراف استاندارد‬
‫انحراف استاندارد در واقع يک مقياس پراکندگی بازده های پيش بينی شده است ‪ ،‬بطوريکه اين بازده ها به توزيع‬
‫نرمال نزديکتر می شوند‪ .‬انحراف استاندارد يک مفهوم آماری است که کاربرد وسيعی در اندازه گيری ريسک‬
‫سرمايه گذاريها دارد ‪ .‬هر چه مقدار عددی انحراف معيار بيشتر باشد به همان نسبت ميزان پراکندگی بازده و‬
‫در نتيجه ريسک آن طرح نيز باالتر خواهد بود ‪ ،‬و بالعکس انحراف استاندارد پايين دارای پراکندگی بازده کم و‬
‫نشانده ريسک کمتر است ‪.‬‬
‫روش های اندازه گيری ريسک‬
‫‪ -3‬تخمينهای ذهنی‬
‫اندازه گيری ذهنی ريسک وقتی صورت می گيرد که تخمينهای کيفی بيشتر از تخمينهای کمی در‬
‫اندازه گيری پراکندگی ها بکار روند ‪ .‬بعنوان مثال يک تحليل گر ممکن است پيش بينی کند که‬
‫يک طرح دارای ريسک پايينی است به اين مفهوم که از نظر تحليل گر پراکندگی بازده ها زياد‬
‫نيستند ‪.‬‬
‫در اين بخش معنی و مفهوم " ريسک " را در ارتباط با " پراکندگی بازده " بکار خواهيم برد و اين‬
‫حقيقت را در نظر می گيريم که نگرشهای رياضی در تخمين چنين پراکندگی هايی می تواند بکار‬
‫رود ‪ .‬در اين فصل سطح ريسک طرحها را به تکنيکهای ذهنی محدود خواهيم کرد ‪.‬‬
‫معنای بازده‬
‫نرخ بازده يک سرمايه گذاری ‪ ،‬مفهومی است که از نظر سرمايه گذاران مختلف معانی‬
‫متفاوتی دارد ‪ .‬برخی از شرکتها در جستجوی بازده کوتاه مدت نقدی هستند و ارزش‬
‫کمتری به بازده بلند مدت می دهند ‪ .‬چنين شرکتهايی ممکن است سهام شرکتهايی را که‬
‫سود سهام نقدی زيادی پرداخت می کنند ‪ ،‬خريداری کنند ‪ .‬برخی ديگر از سرمايه‬
‫گذاران در درجه اول به رشد و توسعه اهميت می دهند ‪ ،‬اين قبيل شرکتها در جستجوی‬
‫پروژه هايی هستند که در بلند مدت در آمد بيشتری را عايد آنها می کند ‪ .‬برخی از‬
‫سرمايه گذاران بازده سرمايه گذاری را با استفاده از نسبتهای مالی تعيين می کنند ‪ .‬اين‬
‫قبيل سرمايه گذاران در شرکتهايی که بازده سرمايه يا ارزش ويژه آنها بسيار باال باشد‬
‫سرمايه گذاری می کنند ‪.‬‬
‫سرمايه گذاری‬
‫رشدی‬
‫سرمايه گذاری‬
‫ارزشی‬
‫رابطه ريسک و بازده‬
‫بازده‌مورد‌نظر‌هر‌سرمايه‌با‌سطح‌ريسک‌آن‌يک‌رابطه‌بنيادی‌و‌اساسی‌دارد‪‌،‬بطوريکه‌زمانی‌يک‌‬
‫طرح‌با‌ريسک‌بسيار‌باال‌قابل‌قبول‌است‌که‌بازده‌پيش‌بينی‌شده‌آن‌نيز‌‪‌،‬بسيار‌باال‌باشد‪ .‬به‌عبارت‌‬
‫ديگر‌طرحی‌که‌دارای‌ريسک‌بسيار‌باال‌باشد‌‪‌،‬ولی‌بازده‌پيش‌بينی‌شده‌پايين‌باشد‪‌،‬طرح‌قابل‌قبول‌‬
‫نخواهد‌بود‪.‬رابطه‌ريسک‌و‌بازده‌در‌شکل‌زير‌نشان‌داده‌شده‌است‌‪.‬‬
‫در بازار سرمايه گذاری ‪"،‬خط بازار" ممکن است به عنوان يک الگوی کلی ريسک وبازده‬
‫در نظر گرفته شود‪.‬خط بازار در شکل زير نشان داده شده است ‪.‬‬
‫در بازار سرمايه گذاری ‪"،‬خط بازار" ممکن است به عنوان يک الگوی کلی ريسک وبازده‬
‫در نظر گرفته شود‪.‬خط بازار در شکل زير نشان داده شده است ‪.‬‬
‫دو جزء تشکيل دهنده ريسک‬
‫در محدودۀ تعريف کلی از ريسک به عنوان پراکندگی بازده ‪ ،‬دو عامل مهم وجود دارد‪:‬‬
‫‪ -1‬ريسک تجاری‪ :‬ريسک تجاری موقعيتی است که شرکت قادر به بهره برداری مناسب از دارايی های خريداری شده‬
‫نباشد ‪ .‬به عنوان مثال ‪ ،‬امکان بهره برداری مناسب از ماشين خريداری شده وجود نداشته باشد ‪ ،‬يا اينکه محصوالت‬
‫توليدی اين ماشين قابل فروش نباشد و يا شرکت با ساير مشکالتی مواجه شود که باعث زيان شود ‪ .‬بطور کلی ريسک‬
‫تجاری شامل کليه مشکالت عملياتی می باشد ‪.‬‬
‫‪ -2‬ريسک مالی‪:‬شرايطی است که سرمايه گذاری ‪ ،‬گردش نقدی کافی برای پرداخت بهرۀ وامهای دريافتی ‪ ،‬باز‬
‫پرداخت بدهی ها و سود مورد انتظار نداشته باشد ‪ .‬اگر بازدهی يک شرکت کاهش يابد ‪ ،‬شرکت ممکن است قادر به‬
‫پرداخت هزينه های عملياتی خود باشد ‪ ،‬ولی قادر به تامين هزينه های مالی سرمايه گذاری نخواهد بود ‪.‬‬
‫دو جزء تشکيل دهنده ريسک در " خط بازار" وجود دارند ‪ .‬مجموعه پيشنهادات بازار هر دو نوع ريسک تجاری و مالی‬
‫را شامل می شود ‪.‬شکل زير نشاندهنده ريسک تجاری و مالی چهارچوب دارايی سرمايه ای است ‪.‬‬
‫خط بازار در يک بازار غير موثر(ناکارا)‬
‫در يک بازار موثر(کارامد)کليه داراييها تحت يک رابطه مشخص بين ريسک و بازده مورد معامله واقع‬
‫می شوند ‪ .‬بنابراين کليه سهام ها ‪ ،‬اوراق قرضه و داراييهای سرمايه ای در نقاطی بر روی خط بازار‬
‫قرار می گيرند ‪ .‬در يک بازار غير موثر ‪ ،‬بعضی از داراييها بازدهی بيشتری نسبت به ساير داراييها‬
‫در يک سطح معين ريسک خواهند داشت و موقعيت کليه داراييها بر روی خط بازار قرار نمی‬
‫گيرند‪.‬شکل زير يک خط بازار و داراييها ی مستقل رادر يک بازار غير موثر نشان می دهد ‪.‬‬
‫منحنی های بی تفاوتی سرمايه گذار‬
‫از طريق بکارگيری و استفاده از منحنی های بی تفاوتی می توان نظرات سرمايه گذاران را در مورد ريسک مشخص‬
‫کرد ‪ .‬يک منحنی بی تفاوتی نشان دهنده رابطه بين دو متغير ريسک و بازده می باشد ‪ .‬به عنوان مثال ‪ ،‬شرکتی را در‬
‫نظر بگيريد که در صورت کسب بازده ‪ ، %11‬هيچ ريسکی را نمی پذيرد و اگر آن شرکت ريسک پايينی را بپذيرد‬
‫انتظار بازدهی ‪ %13‬را از آن طرح خواهد داشت ‪ .‬سطح ريسک متوسط پايين انتظار بازده ‪ %15‬را دارد ‪ .‬ريسک‬
‫متوسط انتظار بازدهی ‪ %17‬دارد ‪ ،‬ريسک متوسط باال يا بسيار باال قابل قبول نيست ‪ .‬آنجايی که ريسک يک متغير‬
‫مستقل می باشد ‪ ،‬آنرا در روی محور ‪ x‬يا محور افقی قرار می دهيم‪.‬شرکت سرمايه گذار می تواند بين سطوح مختلف‬
‫ريسک و بازده انتخاب های متفاوتی داشته باشد ‪.‬‬
‫در صورتيکه هر دو طرح ‪ ،‬اوراق قرضه با ‪ %11‬و بدون ريسک و همچنين طرح با بازده ‪ %15‬با ريسک متوسط‬
‫پايين در دسترس باشند برای شرکت سرمايه گذار تفاوتی نخواهد داشت که کداميک از اين سرمايه گذاريها را انتخاب‬
‫کند‪.‬‬
‫ريسک و بازده مورد انتظار‬
‫‪ ‬به منظور تکميل ارتباط بين ريسک و بازده " خط بازار" و منحنی بی تفاوتی را در نظر می گيريم ‪ .‬سرمايه‬
‫گذاری بهينه در نقطه ای خواهد بود که منحنی بی تفاوتی با خط يکی از سرمايه گذاريها مماس شود ‪ .‬اين مورد‬
‫در شکل زير برای يک بازار ناقص نشاتن داده شده است‪ .‬چند منحنی بی تفاوتی در اين شکل نشان داده شده‬
‫است‪ ,‬از آنجا که شرکت به سمت سرمايه گذاری های موجود در بازار حرکت می کند ‪ ،‬وقتی که منحنی بی‬
‫تفاوتی در نقطه ای به يکی از حالتهای سرمايه گذاری برسد ‪ ،‬اين نقطه ای است که شرکت سرمايه گذار به يک‬
‫سطح ريسک قابل قبول و رضايت بخش برای سرمايه گذاری دست پيدا می کند‪.‬‬
‫‪ ‬حال‌با‌استفاده‌از‌تئوری‌مناسب‌موجود‌برای‌بررسی‌بازده‌مورد‌انتظار‌حاصل‌از‌يک‌سرمايه‌‬
‫گذاری‌‪‌،‬ابتدا‌سطح‌ريسک‌و‌سپس‌ميزان‌بازده‌حاصل‌از‌سرمايه‌گذاری‌ها‌را‌محاسبه‌کرده‌و‌‬
‫سپس‌با‌مقايسه‌آنها‌نتيجه‌می‌گيريم‌که‌هر‌چه‌ريسک‌سرمايه‌گذاری‌باالتر‌باشد‌‪‌،‬بازده مورد‌‬
‫انتظار‌آن‌بيشتر‌خواهد‌بود‌‪ .‬اين‌شيوه‌برای‌بودجه‌بندی‌سرمايه‌ای‌پروژه‌ها‌‪‌،‬خريد‌اوراق‌قرضه‌‬
‫و‌ساير‌اوراق‌بهادار‌‪‌،‬خريد‌سهام‌عادی‌و‌هرگونه‌سرمايه‌گذاری‌مالی‌مورد‌استفاده‌قرار‌می‌‬
‫گيرد‪.‬‬
‫تئوریهای اصلی مديريت ريسک‬
‫رويکرد اقتصاد مالی‪:‬‬
‫رويکرد‌اقتصاد‌مالی‌نسبت‌به‌مديريت‌ريسک‌تاکنون‌بيشترين‌استفاده‌را‌در‌توسعه‌مدلهای تئوری‌و‌انجام‌‬
‫تحقيقات‌تجربی‌داشته‌است‪ .‬اين‌رويکرد‪‌،‬برپايه‌ی‌الگوی‌کالسيک‌ميلر‌و‌موديليانی‌شکل‌گرفته‌است‌‬
‫که‌بيانگر‌شرايط‌مربوط‌به‌عدم‌وجود‌ارتباط‌بين‌ساختار‌مالی‌و‌ارزش‌شرکت‌است‪ .‬اين‌رويکرد‌‬
‫همچنين‌تصريح‌می‌کند‌که‌پوشش‌ريسک‌منجر‌به‌تغييرپذيری‌کمتر‌جريان‌نقدی‌و‌در‌نتيجه‌نوسان‌‬
‫کمتر‌ارزش‌شرکت‌می‌شود‪ .‬داليلی‌که‌در‌رابطه‌با‌مديريت‌ريسک‌مطرح‌می‌شد‌ناشی‌از‌شرايط عدم‌‬
‫وجود‌ارتباط‌و‌شامل‌مواردی‌از‌قبيل‌ظرفيت‌بدهی‌باالتر‪‌،‬نرخ‌های‌تصاعدی‌ماليات‪‌،‬هزينه‌های‌‬
‫ورشکستگی‌موردانتظار‌کمتر‪‌،‬امنيت‌تامين‌مالی‌درون‌شرکتی‪‌،‬عدم‌تقارن‌اطالعاتی‌و‌مزيت مقايسه‌‬
‫در‌اطالعات‌بود‪ .‬اگر‌نتيجه‌نهايی‌پوشش‌ريسک‌واقعاً‌برای‌يک‌شرکت‌مزيتی‌در‌بر‌داشته‌باشد‪‌،‬حتماً‌‬
‫ارزش‌باالتر‪‌،‬با‌صرف‌پوشش‌ريسک‌باالتری‌همراه‌خواهد‌بود‪.‬‬
‫شواهد‌موجود‌برای‌اثبات‌پيش‌بينی‌های‌رويکرد‌تئوری‌اقتصاد‌مالی‌نسبت‌به‌مديريت‌ريسک‪ ،‬ضعيف‌‬
‫هستند‪ .‬اگرچه‌مديريت‌ريسک‪‌،‬به‌نوسانات‌کمتری‌در‌ارزش‌شرکت‌منجر‌می‌شود‌که‌شرط‌اصلی‌‬
‫ساير‌اثرات‌است‪‌،‬ولی‌بنظر‌می‌رسد‌اين‌مساله‌دليل‌ضعيفی‌باشد‌برای‌اينکه‌به‌مزايای‌خاص اين‌‬
‫تئوری‌مرتبط‌شود‪.‬‬
‫تئوریهای اصلی مديريت ريسک‬
‫تئوری نمايندگی‬
‫تئوری‌نمايندگی‌به‌تحليل‌شرکت‌از‌منظر‌تفکيک‌بين‌مالکيت‌و‌کنترل‪‌،‬و‌انگيزه‌مديريتی‌می‌پردازد‪ .‬در‌‬
‫مقوله‌نمايندگی‌مديريت‌ريسک‪‌،‬تحقيقات‌نشان‌داده‌‌است‌ديدگاه‌های‌مديريت‌بر‌پذيرش‌يا‌پوشش‌ريسک‌‬
‫تاثيرگذار‌می‌باشند‪ .‬بعالوه‌اين‌تئوری‌درباره‌تضاد‌منافع‌موجود‌بين‌سهامداران‪‌،‬مديريت‌و‌‬
‫اعتباردهندگان با‌توجه‌به‌عدم‌تقارن‌توزيع‌درآمدها‌بحث‌می‌کند‪‌،‬عدم‌تقارنی‌که‌می‌تواند‌منجر‌به‌‬
‫پذيرش‌ريسک‌بيشتر‌توسط‌شرکت‌شود‌يا‌موجب‌نپذيرفتن‌پروژه‌هايی‌با‌ارزش‌خالص‌مثبت‌گردد‪.‬‬
‫نتيجتاً‌اينکه‪‌،‬تئوری‌نمايندگی‌بطور‌تلويحی‌اشاره‌بر‌اين‌مساله‌دارد‌که‌خط‌مشی‌پوشش ريسک‌‬
‫مشخص‪‌،‬می‌تواند‌تاثير‌به‌سزايی‌بر‌ارزش‌شرکت‌داشته‌باشد‪.‬‬
‫عوامل‌انگيزه‌مديريتی‌در‌مرحله‌اجرای‌مديريت‌ريسک‪‌،‬بصورت‌تجربی‌در‌تحقيقات‌کمی‌و‌همراه‌با‌اثر‌‬
‫منفی‌بررسی‌شده‌است‪ .‬بطورکلی‌می‌توان‌گفت‌شواهد‌تجربی‌حاکی‌از‌رد‌فرضيات‌تئوری نمايندگی‌‬
‫باشند‪.‬‬
‫تئوری‌نمايندگی‪‌،‬تاييديه‌محکم‌و‌قوی‌ايی‌برای‌پوشش‌ريسکی‌است‌که‌تحت‌عنوان‌يک‌واکنش‌نسبت‌به‌‬
‫تضاد‌منافع‌موجود‌بين‌سهامداران‌و‌انگيزه‌های‌مديريتی‌وجود‌دارد‪.‬‬
‫تئوریهای اصلی مديريت ريسک‬
‫اقتصاد نهادی نوين‬
‫ديدگاه‌ديگری‌نسبت‌به‌ريسک‌از‌منظر‌اقتصاد‌نهادی‌نوين‌ارائه‌می‌شود‪ .‬اين‌ديدگاه‌به‌فرآيندهای‌راهبری‌‬
‫و‌مطالعات‌اقتصادی‪-‬اجتماعی‌که‌اين‌فرايندها‌را‌هدايت‌می‌کنند‪‌،‬تاکيد‌دارد‪ .‬اگرچه‌هيچيک‌از‌تحقيقات‌‬
‫تجربی‌رويکرد‌اقتصاد‌نهادی‌نوين‌نسبت‌به‌مديريت‌ريسک‪‌،‬تاکنون‌نتيجه‌ای‌در‌بر‌نداشته‌اند‪‌،‬اما‌اين‌‬
‫تئوری‌يک‌گزينه‌قابل‌انتخاب‌در‌مورد‌تشريح‌نحوه‌راهبری‌پيشنهاد‌می‌کند‪ .‬برای‌مثال‪‌،‬پيش‌بينی‌‬
‫می‌کند‌روشهای‌مديريت‌ريسک‌می‌تواند‌توسط‌انجمن‌ها‌تعيين‌شوند‌يا‌از‌بين‌روش‌های‌پذيرفته‌شده‌در‌‬
‫يک‌بازار‌يا‌صنعت‌باشند‪ .‬بعالوه‌اين‌تئوری‪‌،‬تلويحاً‌به‌اين‌مساله‌اشاره‌دارد‌که‌مديريت‌ريسک‌‬
‫می‌تواند‌در‌قراردادهايی‌که‌دو‌طرف‌معامله‌مجاز‌به‌متنوع‌سازی‌نيستند‪‌،‬از‌اهميت‌بااليی‌برخوردار‌‬
‫باشد‪.‬‬
‫اگر‌عوامل‌اقتصادی‌نقش‌مهمی‌در‌پوشش‌ريسک‌داشته‌باشند‪‌،‬بايد‌در‌اطالعات‌مشاهده‌شود‪ .‬اول‌از‌همه‪‌،‬‬
‫بين‌بخش‌ها‌می‌تواند‌تفاوت‌وجود‌داشته‌باشد‪ .‬دوم‌اينکه‪‌،‬پوشش‌ريسک‌می‌تواند‌در‌دوره‌های‌خاص‌‬
‫رايج‌تر‌باشد‪ .‬يکی‌از‌مضامين‌عينی‌تر‌اين‌تئوری‌اين‌است‌که‌سهامداران‌در‌جذب‌مالکيت‌بلوکی‌‬
‫بواسطه‌کاهش‌ريسک‌شرکت‌می‌توانند‌ذينفع‌باشند‪ .‬تئوری‌اقتصاد‌نهادی‌نوين‌نشان‌می‌دهد روشهای‌‬
‫يک‌شرکت‌می‌تواند‌تحت‌تاثير‌ساختار‌کلی‌مالکيتی‌آن‌باشد‪.‬‬
‫تئوریهای اصلی مديريت ريسک‬
‫تئوری ذينفع‬
‫الً توسط فريمن بعنوان يک ابزار مديريتی مطرح شد‪ ،‬قبل از اينکه به يک تئوری‬
‫تئوری ذينفع‪ ،‬اصو ‌‬
‫شرکتی همراه با تفاسير و توضيحات گسترده تبديل شود‪ .‬تئوری ذينفع بطور صريح و روشن‪ ،‬به تساوی‬
‫منافع ذينفعان بعنوان اصلی‌ترين معيار خط‌مشی شرکت تاکيد دارد‪ .‬محتمل‌ترين کمک به مديريت ريسک‪،‬‬
‫توسعه و بسط تئوری قراردادهای بی‌شرط‪ ،‬مجازی و التزامی است که از قراردادهای استخدامی گرفته تا‬
‫ساير قراردادها‪ ،‬شامل فروش و تامين مالی را در بر می‌گيرد‪ .‬در صنايع خاص‪ ،‬بويژه صنايع تکنولوژی‬
‫برتر و خدمات‪ ،‬اعتماد مشتری به شرکت می‌تواند منجر به سفارش خدمات آتی و در نتيجه کمک به خلق‬
‫ارزش در شرکت نمايد‪ .‬در نتيجه ارزش ادعاهای مزبور بطور قابل توجهی نسبت به هزينه‌های‬
‫موردانتظار ورشکستگی و فجايع مالی حساس می‌شوند‪ .‬ماداميکه رويه‌های اجرايی مديريت ريسک يک‬
‫شرکت منجر به کاهش هزينه‌های مورد انتظار آن ‌شوند‪ ،‬ارزش شرکت افزايش می‌يابد‪ .‬بنابراين تئوری‬
‫ذينفع‪ ،‬ديدگاه جديدی را نسبت به اجرای مديريت ريسک ارائه می‌کند‪.‬‬
‫انواع ريسک‪:‬‬
‫ريسک سيستماتيک و غير سيستماتيک‪:‬‬
‫ريسک‌کل‌= ريسک‌سيستماتيک‌‪+‬ريسک‌غير‌سيستماتيک‌‬
‫ريسک‌سيستماتيک‌‪‌،‬ريسک‌بازار‌يا‌ريسک‌عمومی‌يا‌غير‌قابل‌کنترل‌نيز‌گفته‌ميشود‪.‬‬
‫برای‌اندازه‌گيری‌اين‌ريسک‌از‌فاکتور‌بتا‌استفاده‌ميشود‪.‬اين‌ريسک‌با‌تنوع‌سبد‌سرمايه‌گذاری‌از‌بين‌‬
‫نمی‌رود‪.‬مثل‌‪ :‬عوامل‌سياسی‌و‌تورم‌جهانی‌و‌‪...‬‬
‫ريسک‌غير‌سيستماتيک‌‪،‬ريسک‌قابل‌کنترل‌يا‌ريسک‌خاص‌نيز‌گفته‌ميشود‪.‬‬
‫اين‌ريسک‌با‌تنوع‌سبد‌سرمايه‌گذاری‌کاهش‌ميابد‌و‌به‌صفر‌نزديک‌ميشوداما‌در‌دنيای‌واقع‌به‌طور‌کامل‌‬
‫حذف‌نميشود‪.‬اين‌ريسک‌از‌فاصله‌نسبی‌نقاط‌بازده‌مازاد‌يک‌سهم‌از‌خط‌مشخصات‌به‌دست‌می آيد‪.‬‬
40
‫انواع ريسک های سرمايه گذاری در بازارهای پولی و سرمايه‬
‫‪ -1‬ريسک اعتباری ‪Credit Risk‬‬
‫ريسک اعتباری توانايی قرض گيرنده در سررسيد‬
‫بازپرداخت اصل يا بهره وام دريافتی را تعيين می نمايد ‪.‬‬
‫بنابراين احتمال قصور قرض گيرنده به بازپرداخت اصل يا‬
‫بهره را می يابد با توجه به سررسيد ابزار به کار گرفته شده‬
‫مورد ارزيابی قرار داد که سررسيد آن از چند روز تا ‪30‬‬
‫سال می تواند باشد ‪ .‬در واقع بايد بين درجه ( يا خطر )‬
‫اعتباری قرض گيرنده برای بازپرداخت اصل يا بهره در‬
‫کوتاه مدت ( تا يک سال ) و بلند مدت ( بيش از يک سال )‬
‫تفاوت قائل شد‪.‬‬
‫‪41‬‬
‫انواع ريسک های سرمايه گذاری در بازارهای پولی و سرمايه‬
‫‪ -2‬ريسک نقدينگی)‪(Liquidity Risk‬‬
‫ريسک نقدی درجه سهولت تبديل يک نوع طلب به وجه نقد را بيان می نمايد ‪ .‬هر‬
‫قدر يک طلب ( اوراق ) سريع تر و نزديک تر به قيمت واقعی به وجه نقد‬
‫تبديل شود ‪ .‬ريسک نقدينگی آن کمتر می باشد‪ .‬به عنوان مثال در يک سپرده‬
‫گذاری ثابت‪ ،‬سپرده گذار نمی تواند قبل از سررسيد سپرده آن را به وجه نقد‬
‫تبديل نمايد‪ ،‬بنابر اين ريسک نقدينگی در مدت سپرده گذاری را پذيرفته است و‬
‫در سررسيد‪ ،‬تبديل سپرده به وجه نقد امکان پذير می باشد‪ ،‬ولی اگر همين‬
‫سپرده گذار به جای سپرده گذاری ثابت اقدام به خريد گواهی سپرده‬
‫) ‪ )certificate of deposit‬يک بانک معتبر می نمود به احتمال قريب به‬
‫يقين قبل از سررسيد می توانست گواهی سپرده را تبديل به وجه نقد نمايد‬
‫‪.‬پس می توان گفت که ريسک نقدينگی سپرده ثابت به مراتب بيشتر از ريسک‬
‫نقدينگی گواهی سپرده می باشد‪.‬‬
‫‪42‬‬
‫انواع ريسک های سرمايه گذاری در بازارهای پولی و سرمايه‬
‫‪ -3‬ريسک کشوری ‪Country Risk‬‬
‫ريسک کشوری‪ ،‬ريسک سياسی و اقتصادی يک کشور به‬
‫تمايل و يا امکان انجام به موقع تعهدات می باشد ‪ .‬توجه به‬
‫درجه بندی يا رتبه بندی اعتباری يک کشور نقش مهمی در‬
‫کاهش اين نوع ريسک دارد‪ .‬يعنی هر چه رتبه اعتبار‬
‫کشوری باالتر باشد‪ ،‬ريسک کشوری کمتر خواهد بود و از‬
‫طرفی اطمينان بيشتری به سرمايه گذاری در کشورهای‬
‫رتبه بندی شده نسبت به کشورهای رتبه بندی نشده وجود‬
‫دارد‪.‬‬
‫‪43‬‬
‫انواع ريسک های سرمايه گذاری در بازارهای پولی و سرمايه‬
‫‪ -4‬ريسک نرخ بهره ‪Interest Rate Risk‬‬
‫احتمال نوسان نرخ بهره در بازار به شکلی که خالف ميل باشد را ريسک نرخ‬
‫بهره می گويند‪ .‬قيمت اوراق قرضه در بازار در خالف جهت نوسانات نرخ‬
‫بهره حرکت می نمايد‪ ،‬در واقع افزايش يا کاهش نرخ بهره در بازار موجب‬
‫کاهش يا افزايش قيمت اوراق قرضه می شود ‪ .‬بنابراين اگر يک سرمايه گذار‬
‫تصميم به فروش اوراق قرضه خود قبل از سررسيد بگيرد‪ ،‬زمانی که نرخ‬
‫بهره افزايش يافته است با توجه به کاهش قيمت اوراق قسمتی از سرمايه اش را‬
‫از دست خواهد رفت‪ .‬ولی برای يک سرمايه گذار که قصد نگهداری اوراق تا‬
‫سررسيد را دارد اين ريسک خيلی اهميت نخواهد داشت ‪ .‬اوراق قرضه با‬
‫سررسيد طوالنی تر در مقابل تغيير نرخ بهره حساسيت بيشتری نسبت به‬
‫اوراق قرضه کوتاه مدت دارند و هر چه سررسيد اوراق بلندمدت تر باشد‪،‬‬
‫ريسک نرخ بهره بيشتر و هر چه کوتاه مدت تر باشد ريسک نرخ بهره کمتر‬
‫خواهد بود‪.‬‬
‫‪44‬‬
‫انواع ريسک های سرمايه گذاری در بازارهای پولی و سرمايه‬
‫‪ -5‬ريسک نرخ تبديل ارز)‪(Exchange Rate Risk‬‬
‫تبديل يک ارز ( ارز اوليه ) به ارزی ديگر ( ارز ثانويه ) و سرمايه‬
‫گذاری ارز جديد ( ثانويه ) به منظور استفاده از نرخ بازدهی‬
‫بيشتر‪ ،‬ريسک نرخ تبديل تا سررسيد به ارز اوليه برای کوپن‬
‫)‪ )Coupon‬و اصل را به همراه خواهد داشت ‪ .‬اگر نرخ تبديل‬
‫ارز ثانويه ( خريداری و سرمايه گذاری شده ) در زمان دريافت‬
‫کوپن ( سود ) واصل در مقاطع تا سررسيد و سررسيد نسبت به ارز‬
‫اوليه کاهش يابد ممکن است عالوه بر عدم استفاده از تفاوت در نرخ‬
‫بازدهی قسمتی از سرمايه نيز فدا شود ‪.‬البته اگر نرخ تبديل ارز‬
‫ثانويه نسبت به ارز اوليه افزايش يابد سرمايه گذار عالوه بر کسب‬
‫بازدهی بيشتر از نوسان نرخ تبديل نيز سود خواهد برد‬
‫‪45‬‬
‫تئوری مدرن و فرامدرن پرتفوی‬
‫‪46‬‬
‫استراتژی های مدیریت پرتفوی‬
‫استراتژی‬
‫انفعالی‬
‫فعال‬
‫•استراتژی سنجش موقعیت بازار‬
‫•استراتژی تمرکزبخش ی‬
‫•استراتژی گلچینی سهام‬
‫•استراتژی خرید و نگهداری‬
‫•استراتژی سرمایه گذاری در شاخص‬
‫‪47‬‬
‫بحران‌مديريت‌ريسک‌در‌جی‌پی‌مورگان‪:‬‬
‫چه‌چيز‌اشتباهی‌در‌سنجش‌ريسک‌جی‪.‬پی‪.‬مورگان‌وجود‌داشته‌که‌در‌جلوگيری‌از‌زيان‌های‌تجاری‌‪5‬‬
‫ميليارد‌دالری‌شکست‌خورد‌؟‬
‫جی‪.‬پی‪.‬مورگان‌در‌مورد‌استراتژی‌تجاری‌دفتر‌سرمايه‌گذاری‌اصلی‪‌،‬در‌ابهام‌قرار‌داشت‌و‌روش‌جديد‌‬
‫اندازه‌گيری‌ريسک‪‌،‬روشی‌ناقص‌و‌آشفته‌بود‪.‬‬
‫يک‌تحقيق‌داخلی‌در‌مورد‌دفتر‌سرمايه‌گذاری‌اصلی‌بانک‌مشخص‌کرد‌که‌مديريت‌ريسک‌در‌ارتباط‌با‌‬
‫معامالت‌بزرگ‌ريسکی‌که‌توسط‌معامله‌گران‌اين‌دفتر‌بر‌روی‌اوراق‌مشتقه‌اعتباری‌در‌حال‌انجام‌شدن‌‬
‫بوده‪‌،‬ضعيف‌عمل‌کرده‌است‪ .‬اين‌معامالت‌به‌زيان‌‪ 5.8‬ميليارد‌دالری‌و‌به‌بحث‌و‌سواالت‌بدون‌پاسخ‌که‌‬
‫جی‪.‬پی‪.‬مورگان‌را‌از‌زمان‌آشکار‌شدن‌در‌ماه‌می‌احاطه‌کرده‪‌،‬منجر‌شده‌است‪ .‬به‌گفته‌مايک‌کاواناو‪‌،‬مدير‌‬
‫اجرائی‌جی‪.‬پی‪.‬مورگان‌و‌رئيس‌تحقيق‌داخلی‌در‌کنفرانس‌تلفنی‪":‬تيم‌تعيين‌شده‌در‌زمينه‌مديريت‌ريسک‌دفتر‌‬
‫سرمايه‌گذاری‌اصلی‌در‌ارتباط‌با‌چالش‌های‌اين‌پورتفليو‌ناکارآمد‌بود‪”.‬‬
‫خصوصا‌سرمايه‌گذاران‌در‌مورد‌روشی‌که‌بانک‌ارزش‌در‌معرض‌خطر‌( )‪VaR‬دفتر‌سرمايه‌گذاری‌اصلی‌‬
‫را‌محاسبه‌کرده‪‌،‬ابهام‌داشته‌اند‌(يک‌روش‌اندازه‌گيری‌زيان‌های‌تجاری‌بالقوه)‪ .‬در‌ژانويه‪‌،‬رئيس‌دفتر‌‬
‫سرمايه‌گذاری‌روش‌محاسبه‌ ‪VaR‬را‌تغيير‌داد‪‌،‬اما‌روش‌جديد‌سطح‌ريسکی‌که‌اين‌دفتر‌متقبل‌شده‌بود‌را‌‬
‫کم‌اهميت‌جلوه‌داد‌و‌روش‌جديد‌به‌طور‌موثری‌زيان‌های‌ماه‌های‌قبل‌از‌کشف‌مشکالت‌توسط‌بانک‌و‌‬
‫برگشت‌به‌مدل‌قديمی‌را‌پنهان‌کرد‪.‬‬
‫جی‌پی‌مورگان‌گفت‌که‌کارکنان‌مديريت‌ريسک‌دفتر‌سرمايه‌گذاری‌اصلی‌نقش‌غيرفعالی‌بازی‌کردند‌و‌‬
‫چالش‌کافی‌با‌مدير‌دفتر‌سرمايه‌گذاری‌اصلی‌نداشتند‌يا‌بر‌مدل‌جديد‌به‌خوبی‌نظارت‌نکردند‪ .‬به‌گفته‌‬
‫کاواناو‪ :‬پياده‌سازی‌مدل‌ ‪VaR‬جديد‌با‌مشکالتی‌نظير‌ورود‌داده‌نادرست‌و‌مشکالت‌محاسباتی‌قطعی‌دچار‬
‫‪48‬‬
‫مشکالت‌شد‪.‬‬
‫مدل های ارزيابی ريسك‬
‫روش ارزيابی مقدماتی خطر ‪:)Preliminary Hazard Analysis)PHA‬‬
‫هدف آن شناسايی مناطق بحرانی در سيستم ‪،‬شناسايی نسبی خطرها و توجه به معيارهای‬
‫طراحی ايمن است در واقع اين روش شناسايی خطرات اوليه ميباشد که در آن از تجارب‬
‫کامل ايمنی موجود استفاده شده و از معايب آن اين است که نميتوان اطمينان حاصل کرد‬
‫که همه خطرات کشف شده اند‪.‬‬
‫فهرست مقدماتی خطر‪: )Preliminary Hazard List )PHL‬‬
‫شکل ابتدايی و کامال تجربی‬
‫روش ‪: HAZOP‬‬
‫اين روش کيفی بوده و برای شناسايی ريسک های بسيار خطرناک به کار ميرود و همچنين‬
‫از تيمی متخصص در همه علوم بهره گرفته ميشود‪.‬‬
‫هدف آن شناسايی خطرات بالقوه فرآيند که قبل از آن نيز انحراف سيستم از اهداف تعيين‬
‫شده شناسايی ميگردد‪.‬اين روش برای سيستم های پيچيده مناسب بوده و سخت افزار سيستم‬
‫را به گونه ای جامع بررسی مينمايد نتايج حاصل نيز بسيار مفصل و دقيق هستند‪.‬ازمعايب‬
‫آن وقت گير بوده و امکان حصول نتيجه در نقص های چند عاملی وجود ندارد‪.‬‬
‫مدل های ارزيابی ريسك‬
‫چه ميشود اگر(‪: )WHAT IF METOD‬‬
‫در اين روش با پرسش نتايج حاصل از وقوع يک رويداد مشخص ريسک ها شناسايی شده‬
‫و روش های کنترل پيشنهاد ميگردد‪.‬هدف آن شناسايی اثرات رويداد های ناخواسته بر‬
‫سيستم‬
‫ارزيابی ريسک زير سيستم (‪:SSHA(Sub System Hazard Analysis‬‬
‫برای شناسايی خطرات ناشی از طراحی سيستم های بزرگ انجام ميگردد‪.‬‬
‫خطاها ‪،‬نقص ها و تجهيزات ‪،‬نرم افزارها و خطاهای انسانی به صورت جداگانه يا همراه‬
‫همديگر بررسی ميشوند‪.‬‬
‫معموال اين روش با توجه به پيچيدگی زير سيستم توسط سازنده وسيله مذکور صورت‬
‫ميگرد‪.‬‬
‫مدل های ارزيابی ريسك‬
‫ارزيابی ريسک به روش ‪:)System Hazard Analysis(SHA‬‬
‫اين‌روش‌وضعيت‌ايمنی‌کل‌سيستم‌را‌ارزيابی‌ميکند‌و‌خروجی‌و‌نتايج‌روش‌‪SSHA‬‬
‫را‌جمع‌بندی‌ميکند‪.‬‬
‫اين‌روش‌در‌واقع‌ارتباط‌زير‌سيستم‌ها‌را‌از‌لحاظ‌موارد‌ذيل‌بررسی‌مينمايد‪.‬‬
‫مطابقت‌با‌معيارهای‌ايمنی‬
‫مجموعه‌ای‌از‌رويداد‌های‌خطرناک‌که‌سبب‌نقص‌ميشود‌به‌شرح‌ذيل‌است‪:‬‬
‫• تغييرات‌در‌طراحی‬
‫• عملکرد‌کنترل‌سيستمی‬
‫• عملکرد‌کنترل‌انسانی‬
‫روش‌‪ SHA‬در‌برگيرنده‌خطرات‌کشف‌شده‌در‌‪ SSHA‬ونيز‌توصيف‌اين‌خطرات‌‬
‫خواهد‌بود‪.‬‬
‫مدل های ارزيابی ريسك‬
‫ارزيابی ريسک به روش ‪: SHA&O‬‬
‫بر‌خالف‌اغلب‌روشها‌اين‌روش‌با‌هدف‪:‬شناسايی‌و‌ارزيابی‌خطرات‌محيط‌‪،‬کارکنان‪،‬و‌‬
‫روشهای‌انجام‌کار‌و‌تجهيزات‌به‌کار‌گرفته‌شده‌در‌سراسر‌عملکرد‌سيستم‌را‌بررسی‌‬
‫می‌نمايد‪.‬روش‌‪ SHA&O‬خطرات‌ناشی‌از‌انجام‌فعاليت‌ها‌يا‌وظائف‌افراد‌را‌شناسايی‌‬
‫‪،‬ثبت‌و‌ارزيابی‌مينمايد‪.‬‬
‫که‌شامل‌موارد‌ذيل‌ميباشد‪:‬‬
‫• تغييرات‌برنامه‌ريزی‌شده‌سيستم‬
‫• واسطه‌ها‌ورابط‌های‌تاسيسات‌ودستگا‌ه‌ها‬
‫• محيط‌های‌برنامه‌ريزی‌شده‌‪،‬وسايل‌پشتيبانی‌وديگر‌تجهيزات‬
‫• توانايی‌فعاليت‌ها‌يا‌وظائف‬
‫• اثرات‌وظائف‌هم‌زمان‌و‌محدوديت‌های‌آن‬
‫• نيازمنديهای‌سيستم‌به‌پرسنل‌ايمنی‌و‌بهداشت‬
‫• پتانسيل‌وقوع‌رويداد‬
‫مدل های ارزيابی ريسك‬
‫ارزيابی درخت خطا ‪ : FTA‬در‌اين‌روش‌يک‌وضعيت‌نامطلوب‌يا‌بحرانی‌در‌نظر‌گرفته‌شده‌سپس‌با‌‬
‫توجه‌به‌محيط‌و‌عملکرد‌سيستم‌همه‌راه‌هايی‌که‌ميتوانند‌سبب‌بروز‌آن‌وضعيت‌ناخواسته‌و‌نامطلوب‌‬
‫شوند‌جستجو‌ميگردد‪.‬‬
‫در‌واقع‌درخت‌خطا‌يک‌مدل‌تصويری‌از‌خطا‌را‌فراهم‌ميآورد‪.‬‬
‫‪ FTA‬يک‌مدل‌کيفی‌است‌که‌ميتوان‌آنرا‌به‌شکل‌کمی‌اجرا‌نمود‪.‬‬
‫ارزيابی خطرات نرم افزار ‪:SWHA‬‬
‫اين‌روش‌خطاهای‌نرم‌افزاری‌را‌بررسی‌می‌نمايد‌شامل‪:‬‬
‫• خطاهای‌برنامه‌نويسان‬
‫• خطاهای‌خصوصيات‌نادرست‌نرم‌افزار‌ناشی‌از‌عدم‌درک‌کامل‌سيستم‌از‌عملکرد‌آن‬
‫روش شناسايی کانون خطرات ‪: FMEA‬‬
‫تمرکز‌بر‌نقص‌هايی‌است‌که‌يک‌وضعيت‌غير‌قابل‌اعتماد‌در‌سيستم‌را‌بو‌جود‌ميآورد(قابليت‌اعتماد‌‬
‫دارد)‪.‬جزء‌مورد‌بررسی‌چگونه‌ميتواند‌خراب‌شده‌و‌يا‌از‌کار‌بيافتد‪.‬نتايج‌خرابی‌در‌سيستم‌مذکور‌چگونه‌‬
‫خواهد‌بود‪.‬‬
‫غفلت مديريت و درخت ريسک ‪ :MORT‬اين‌روش‌دو‌مفهوم‌را‌موردبررسی‌قرار‌ميدهد‬
‫نظارت‌مديريتی‌و‌درخت‌مخاطرات‌(مورت) يک‌روند‌تحليلی‌برای‌مشخص‌کردن‌داليل‌و‌فاکتورهای‌‬
‫تاثيرگذار‌است‪.‬‬
‫و‌روشهای‌‪.......‬‬
Company
LOGO