فایل ارائه خانم مینا نوروزی با موضوع شخصیت
Download
Report
Transcript فایل ارائه خانم مینا نوروزی با موضوع شخصیت
شخصيت:
وقتي در مورد شخصيت صحبت ميكنيم منظورمان اين نيست كه يك نفر شخصيت
گيرا دارد و يا شادترين و حساسترين و نافذترين و ...است .زماني كه روانشناسان
در مورد شخصيت صحبت ميكنند منظورشان رشد و تكامل كل سيستم رواني
شخصي است.
تعريف گوردن آل پورت در مورد شخصيت :شخصيت همان شخصيت پويا در درون
فرد است كه از سيستمهاي رواني و فيزيكي تشكيل شده و تنها عاملي است كه تعيين
كننده سازش فرد با محيطش ميباشد.
از طريق شخصيت ،فرد با ديگران ارتباط متقابل ايجاد ميكند و از خود واكنش نشان
ميدهد.
«عوامل تعيين كننده ي شخصيت»
در شخصيت فرد سه عامل موثر است .الف -وراثت .ب -محيط
وضعيت
ج -موقعيت يا
وراثت :عواملي كه به هنگام شكلگيري جنين موثر واقع ميشود مثل شكل فيزيكي
انسان .جذابيت صورت خلق و خوي و ...كه معموالً ً بخشي يا تمام آنها تحت تأثير
وجود پدر و مادر بوده است و به طور كلي شخصيت فرد نشأت گرفته از ساختار
مولكولي ژنها كه در كروموزم قرار دارند ولي تأثير آن مطلق نيست و عوامل ديگري
دخيل است:
محيط :فرهنگي كه شخص در آن بزرگ ميشود .نخستين جايگاه براي هنجارهاي
فرد عبارتند از خانواده دوستان گروه اجتماعي و ...فرهنگ به وجود آورندهي
نگرشها و ارزشهايي است كه نسل به نسل منتقل ميگردد و كم كم داراي پايداري و
ثبات رويه ميشود مثال :مردم آمريكا داراي روحيهي صنعتي و رقابتي هستند.
ارث -به صورت انتسابي است ولي محيط اكتسابي است.
موقعيت :شخصيت فرد ميتواند در موقعيتهاي مختلف تغيير كند ،خواستها و ميل-
ويژگيهاي شخصيتي( :عام)
اولين مرحله براي شناخت ساختار شخصيت :تشخيص خصوصيات هميشگي فرد و
رفتاري كه از آن نشان ميگيرد كه عبارتند از كم رويي – پرخاشگري -تنبلي كه اين
ها را خصوصيت يا ويژگي مينامند هرچه تكرار در اين رفتارها بيشتر باشد بهتر
فرد را معرفي ميكند .در اين زمينه دانشمندان نظريههاي متفاوتي دارند كه عبارتند
از:
شاخص مايرز بريكز :اين پرسشنامه 100سوال دارد كه با توجه به موقعيتهاي
ويژه چه رفتاري از فرد بروز ميدهد بر اساس پاسخ فرد ميتوان شخص را برون
گرا يا درون گرا -اهل استدالل يا شهودي .اراده يابي اراده و ....مينامند و ميتوان
شخصيت فرد را تجربه و تحليل كند مثلً فردي كه شهودي – اهل تفكر و با اراده است
چنين شخص داراي اصالت فكر است و ويژگيهايي مثل بدبين – جدي – مستقل و ....
الگوي مبتني بر 5ويژگي مهم:در اين الگوي 5عامل در فرد مهم و مؤثري دارند كه عبارتند از:
-1پر هياهو :صميمي و گرم – پرحرف و
-2سازشكار :خوش طينت -داراي روح تعاون قابل اعتماد و ....
-3با وجدان :مسئوليتپذيري قابل اتكاء -در پي كسب موفقيت و.....
-4از نظر عاطفي با ثبات :آرام – پرشور -مضطرب -عصبي و ....
-5تجربه اندوز :تخيلي – با احساس – اهل تفكر و شعور و ......
ميتوان به وسيلهي اين 5عامل ميتوان شخصيت فرد را شناساسي كرد.
بين ابعاد شخصيتي و عملكرد شغلي رابطه مستقيم وجود دارد.
در پيشبيني شخصيت فرد در سازمان بايستي به معيار سنجش عملكرد گروه كاري
توجه كرد.
«ويژگيهاي شخصيتي كه به طوري خاص در رفتاري زماني اثر ميگذارد»:
كانول كنترل :بعضي از افراد بر اين باورند كه حاكم بر سرنوشت خويش هستند و
عدهاي ديگر معتقدند كه هرچه در زندگي برايشان پيش آيد به دليل شانس و اقبال مي-
باشد( .اولين گروه را درون گرا و دومين گروه را برون گرا مينامند ).
افراد برون گرا :رضايتي شغلي شان پايين است و غيبت كاري زيادي دارند نسبت بهمحيط كار احساس بيگانگي ميكنند.
افراد درون گرا :نتيجه كار را به حساب خود ميگذارد -اگر از شغل خود ناراضيباشند سريع شغل را ترك ميكنند -بيشتر درگير شغل خود هستند -مرد عمل هستند
و...
اثر كنترل كانون :درون گرايان سعي ميكنند مشكلي كه در سازمان برايشان پيش آيد
سريع حل و فصل ميكند و مسئوليتپذيري بااليي دارند -در كارشان موفقند و
رضايت بيشتري از كار دارند جابجايي كاركنان كم است و ....ولي برونگرايان
سازش كارند -مجري دستور العملها هستند -در كارهاي تخصصي موفقترند و....
ماكياول گرايي:با قدرت طلبي رابطه تنگاتنگ دارد و ويژگي آن ً :اهل عملاحساساتي نيست و شعارشان اين است كه «اگر نتيجه ميدهد امانش نده» و هدف،
وسيله را توجيه ميكند .افراي كه اين ويژً گي را دارا هستند كمتر غيبت ميكنند و
بيشتر ديگران را ترغيب ميكنن ولي بازدهي اين افراد تحت عوامل موقعيتي تعديل
ميشود.
ويژگيهاً زمانيً نمايانً ميشودً كه:
-1هنگاميً كهً اينً افرادً بهً طورً مستقيمً باً ديگرانً روبروً ميشوندً
-2هنگاميً كهً قوانينً وً مقرراتً درً موقعيتً ياً وضعيً كهً باً آنً روبروً ميشوندً كمترً
حاكمً باشدً آنانً بيً محاباً عملً ميكنندً وً ..
مناعتً طبعً ياً عزتً نفسً :ميزانً ياً درجهايً كهً افرادً خودً راً دوستً دارندً ياً خير؟ً
عزتً نفسً باً انتظاراتً فردً ازً موقعيت ً،رابطهايً مستقيمً دارد .احساسً ميكندً تواناييً
زياديً برايً كارً داردً درً نتيجهً خودً راً بهً خطرً مياندازدً اينً افرادً بيشتً رً تحت
تأثيرً عواملً خارجيً قرارً ميگيردً .اينً افرادً درً پيً تأييدً ديگرانً هستندً درً پستً
مديريتيً هموارهً درً صددً خشنودً ساختنً ديگرانً هستند.
سازگاريً باً موقعيت :تواناييً فردً درً همً سوً كردنً رفتارً خودً عواملً خارجيً وموقعيتيً استً اينً افرادً بهً عليمً خارجيً حساسيتً زياديً نشانً ميدهندً وً درً موقعيتً
گوناگونً رفتارً متعدديً دارندً بهً رفتارً ديگرانً توجهً بيشتريً داردً وً سازگاريً باالييً
دارندً درً پستهايً مديريتيً كهً چندً نقشً راً باً همً ايفاً كنند ً،موفقترند.
خطرً پذيري :انسانهاً ازً نظرً خطرً پذيريً متفاوتندً مثال :مديرانيً كهً باً كمترينً اطلعاتً سريعً تصميمگيريً ميكنندً خطرً پذيريً باالييً داردً .البتهً درً بعضيً مشاغلً
مفيدً استً كهً خطرً پذيريً شديديً داشتهً باشيمً مثلً مؤسسهً كارگزاريً اوراقً بهادارً
درً موردً حسابداريً مفيدً نيست.
شخصيت نوع : Aاهل رقابت -سراسيمه -سعي دارد با سرعت و دستپاچگي در كوتاه
ترين زمان به بيشترين پيشرفت برسد و هرچه جلوي راهش قرار گيرد مقاومت و
مخالفت ميكند .اين افراد از تفريح هيچ استفاده نميكنند – تنش و فشار رواني زيادي
دارند – تصميمات ضعيف ميگيرد -خلق نيستند كيفيت را فداي كميت ميكنند-
محاسباتي هستند و يا چند كار را به طور همزمان انجام ميدهند و...
شخصيت نوع
:Bبر عكس Aميباشد نميخواهند دست به كارهايي ببرند كه پايان
ندارد .آرامش دارند -كوتاهي و غفلت نميكنند -به موفقيت زياد فكر نميكنند -به جاي
به رخ كشيدن مديريت خود ترجيح ميدهد با دوستان خود خوش بگذرانند و ...
«شخصيت و فرهنگ ملي»:
شايد نتوان همهي افراد يك كشور را در يك گروه شخصيتي خاص قرار دارد براي
مثال در هر فرهنگي برخي از افراد خطر پذير و تعدادي خطر گريز هستند ولي
فرهنگ ملي بر شخصيت مردم كشور اثر دارد به طور كلي هر كشور فرهنگ خاص
خود را دارد مثلً بعضي رقابتي -بعضي داراي شخصيت Aو ....ميباشند.
«تناسب شغل با شخصيت»:
تطبيق شرايط الزم براي انجام يك كار و ويژگيهاي شخصيتي محسوب ميشود نظريه-
اي در اين زمينه توسط جان هالند مطرح شد كه بايستي رغبت يا علقهي فردي با محيط
كارش متناسب است اين محقق 6نوع شخصيت را عنوان كرد كه عبارتند از:
نوع شخصيت
-1واقعگرا
-2كاوش گر
-3اجتماعي
-4سنت گرا
-5سوداگر
عمومي
-6هنرمند
ِويژگي شخصيت
كم رو – با ثبات
تحليل گر -كنجكاو
صميمي -گرم -دوستانه
كارا -مرد عمل
اعتماد به نفس -پر انرً ژي
شغل مناسب
مكانيك -كشاورز
رياضي دان -زيست شناس
معلم – روانشناس
حسابدار -مدير شركت
وكيل -متخصص روابط
خيال پرداز -پر احساس
نقاش -موسيقيدان
براي شخصيت تئوري هايي معرفي شده است كه عبارتند از :
تئوري خصايص :درك رفتار توسط ويژگيهاي قابل مشاهده و مقايسه ميباشد مثلبرونگرا و – نقص اين تئوري آن است كه در مورد چگونگي ايجاد خصيصهها
توضيحي ندارد و نميتواند بگويد كه چرا در يك فرهنگ يك ويژگي بارز و شايع است.
نظريه روانپويشي :تأكيد آن بر نيروهاي ناخودآگاه است .شخصيت ما توسط عواملناهوشيار كنترل ميشود و اين كه شخصيت سه بخش دارد:
الف -بخش نهاد (توسط سوق دهندههاي بيولوً ژيك كنترل ميشود )
ب -بخش فرامن (بر اساس وجدان عمل ميكند) .
ج -بخش من (نقش ميانجي بين نهاد دو فرامن را بازي ميكند).
تئوري انسان گرا :روي رشد و ارتقاي فردي تأكيد دارد و هر شخصي دارايقابليتهاي منحصر به فرد است كه در صورت كشف و بروز آن به حد بااليي از خود
شكوفايي ميرسد.
تئوري انضمامي ( ائتلفي) :امتزاج تمام موارد باال ميباشد به عنوان مجموعهاي از
فرآيندهاي روانشناختي است مثل فرآيند هيجاني -فرآيند شناختي -فرآيند نگرش فردي
و… احساس كار آمد بودن از جمله ويً ژگيهاي فردي است كه باعث تعالي سازمان مي-
شود احساس كار آمدي از دو جنبه مطرح است:الف -احساس كارآمدي فرد نسبت به
وظيفه خاصي كه به او محول ميشود ب -احساس كارآمدي از نظر كلي است و اينكه
فرد چه قدر خود را توانمند حس ميكند .از منابع تقويت كننده كارآمدي در فرد
تجربيات پيشين و موفقيتهاي قبلي است.
بر احساس كار آمدي عامل ديگري مثل ارتباط با آدمهاي موفق – امتناع و متقاعد
سازي است .سوال اساسي آن است كه براي متقاعد كردن چه تكنيكهايي وجود دارد؟
«تكنيكهاي متقاعد سازي»:
-1مدل دانشگاه ييل
-2مدل احتمال مشروح
اين مدلهاي بيان ميدارد كه از لحاظ ذهني دو گونه پردازش داريم يكي پردازشي كه
از قسمت مركزي ذهن عبور ميكند و ديگري هم پردازشي است كه از قسمت حاشيهاي
ذهن عبور ميكند وقتي درباره چيزي صحبت ميكنيم اگر اطلعات ما كم باشد و
ذهنمان از قبل هم كمتر درگير بودهاست ،اطلعات از قسمت حاشيهاي ذهن عبور مي-
كند .اما اگر موضوع ً،توجه زياد به آن جلب شده باشد اطلعات از قسمت مركزي
عبور ميكند .با توجه به اين مفاهيم ميتوانيم به حداكثر موفقيت برسيم.
«موانع موجود بر سر راه متقاعد سازي»:
واً ژههايي كه سبب تضعيف اقناع ميشوند كه عبارتند از :
-1موارد استنكاف :جملت و واژگاني است كه ادعايي را بلفاصله بعد از مطرح شدن
پس ميگيرند.
-2اشكال تعلل :واژههاي مثل «در واقع – به اصطلح -مثلً --به قول معروف و.......
نشان از عدم اشراف به موضوع را نشان ميدهد.
از منابع مهم ديگر براي تقويت احساس كارآمدي ،چگونگي ارزيابي تواناييهاي حسي
و فيزيكي فرد از جانب خودش است اگر ارزيابي مثبت باشد در نهايت منجر به تقويت
اين حس خواهد شد.
يك نظريه ديگر در مورد سبكهاي رفتاري وجود دارد كه به 5دسته تقسيم ميشود:
-1سبك اجتنابي ( استنكافي) :پل سازي شان خيلي ضعيف است به عبارت ديگر
مشترك سازي ندارند ،انفعالي بوده و نميتوانند به خوبي خود را ابراز كنند ً،احساسات
خود را سركوب كرده تا از درگيري و مواجه با جريانات ديگر جلوگيري ميكند.
- 2سبك انطباقي :قابليت مشتركسازي و همكاري دارند ،اما نميتوانند منظور خود را
بيان كنند .آنچه برايشان اهميت دارد نظر ديگران است حتي اگر به قيمت زير پا
گذاشتن نظرات خودشان باشد.
-3سبك رقابت :همكاري و مشترك سازي ندارند ،اما خود را بيان ميكنند و كنترل
ويژگي بارزشان ميباشد و به هر قيمتي خواهان برنده شدن هستند.
-4سبك همكاري و مساعدت ً:افراد در جهت يك قرار داد دو راه حل مرزي تلش كرده
است بدون سماجت و پافشاري روي موضع خود تأكيد داشته و متقاعد كننده هستند.
يعني هم همكاري و هم كسب امتياز ميكنند و موجب رشد سازمان ميشود.
-5سبك سازش :از لحاظ پل سازي و نيز رفتار آنها در يك حد وسط قرار داشته و با
اين حال صد درصد به خواسته خود نميرسند ً،اما تا حدي آن را بر آورده ميسازد .
از ديدگاه تعالي سازمان ي چندين تيپ رفتاري وجود دارد كه مانع توانمندي ميشود:
-1شكوه كنندهها (افرادي كه در هر شرايطي ساز مخالف ميزنند)
-2گروه و مردد در تصميم
-3افراد كاتوليك تر از پاپ يا همان كاسههاي داغتر از آش
-4گروه منفي بافها (احساس كارآمدي شان پايين است).
-5گروه متخصصان و كارشناسان (در همه زمينهها صاحب نظر تر و اظهار فضل
ميكنند و بيش از اندازه از خود مطمئن و متشكر هستند) .
-6گروه صامتين و ساكتين ( فقط با بله و خير جواب ميدهند ).
-7گروه متخاصمين و مهاجمين.
در برخورد با تيپ هاي رفتاري باال بايستي استراتژي هاي خاص اعمال شود:
-1در مورد شكوه كنندهها :خوب به آنها گوش دهيد زيرا نياز به جلب توجه كردن
دارند پاسخهاي محدود ،روشن و معين داده و از پاسخهاي كلي اجتناب كنيد ،راه حل
بهتر براي اينها استفاده از فرمول همدلي است و تكرار عبارت و واژگان كليدي است.
-2در مورد گروه مردد :كمك كنيم تا موضع خود را به صراحت مشخص كنند( موافق
يا مخالف) ،برانگيختن اشتياق دروني شان آنها را در حل مسئله ياري كنيم .ولي
ترغيب نبايستي بيش از حد باشد ً،اگر تصميم گرفتند آنها را تشويق كنيم.
-3در مورد افراد كاتوليك تراز پاپ :نبايد به آنها اجازه داد تعهداتي را بپذيرند كه غير
واقعي است ،زير آنها از ترس طرد شدن نظر خود را ابراز نميكنند.
-4در مورد گروه منفي بافها :از اين كه مثل آنها شويم پرهيز كنيم،
(هم نشين بر افراد تأثير ميگذارد) -صبورانه رفتار كنيم تا در صورت لزوم ابتكار
عمل را به دست گيريم
-5در مورد متخصصان :اشراف به موضوع ( موضوعات غير مرتبط را درك كند)،
تمناي شديدي به جلب توجه دارند ،به آنچه ميگويند اذعان داشته باشيم اما بايستي
مواظب بود به رنگ آنها در نياييم.
-6در مورد ساكتين :اقدام به اصلح ذهن تجربي آنها كنيم ،به هنگام پرسش از آنها
به مقدار مناسب مكث كنيم ،خود مجبور به دادن پاسخ نشويم -به صورت فردي با آن
ها جلسه داشته باشيم ،به جاي استفاده از سواالت بسته از سواالت باز استفاده كنيم تا
آنها فقط از بله و خير استفاده نكنند و گسترده تر در مورد بحث صحبت كنند.
-7در مورد متخاصمين ً در مقابل آنها بايد روي موضع خود ايستاده و بدون حالت
انفعالي از حق خود دفاع كنيم – البته بايد به آن هم اجازه داد كه حرف خود را بزنند از
طرفي بايد حرفمان را از نقطه نظر خودمان مطرح كنيم زيرا در غير اين صورت آنها
ميخواهند طرف مقابل را بكوبند -در برخورد با آنها بايد مثبت بود و آرامش داشته
باشيم -در مقابل آنها جا زدن و عصبانيت مجاز نيست.
«نظريه شخصيت و سازمان آرجريس»
انسان يك كل منسجم و نظام يافته است ،اگر مديران به كاركنان نگرش مثبت داشته
باشند آنها را مسوولت پذير ميدانند و بهر وري باال ميرود و باعث توسعه مسووليت-
هاي شغلي -بهبود روابط انساني و استفاده از سبك مشاركتي و ...است و عواملي مثل
غيبت كاهش مييابد وعواملي مثل بوروكراسي وبر -تخصص گرايي در مديريت علمي
و ....كاهش مييابد.
«رابطه انگيزش با شخصيت»
شخصتي سازماني بر دو نوع تأثير دارد -1 :كاري را كه انجام ميدهد 2با ديگران در
كنش متقابل قرار ميگيرد شخصيت به عملكرد شغلي تأثير ميگذارد و باعث رضايت
كاركنان ميشود طرح سازماني مؤثر ،نيازمند نظر كلي از شخصيت و انگيزش مي-
باشد .و جدايي ناپذير است به طور كلي ميتوان گفت بر - 1شكل دهي و اصلح
شخصيت -2سطوح مختلف انگيزش و رضايت شغلي داراي اهميت ميباشند
نوزده ويً ژگي اخلقي براي ايجاد شخصيت سالم سازماني ()OHP
-1سازنده بودن ً،مثبت بودن ،هم چيز زندگي را دوست دارد و به نتيجه نيك بينديشيد.
-2از آه و ناله و شكوه و غرغر كردن خبري نيست.
-3براي يك شخصيت سالم سازماني عصبانيت و يا مشكل معني ندارد.
-4همة موانع را براي رسيدن به هدف خود تحمل ميكند
-5با تلش و كار مضاعف سعي ميكند به هدف خود برسد.
-6پذيرفته كه انسان جايز الخطاءً است و از تكرار رفتاري كه مفيد نيست دوري مي-
كند.
-7بايد رويداد نامطلوبي كه روبرو ميباشد به جاي اينكه از كوره در رود با مليمت و
لبخند ايجاد ميكند
-8هر فكري را اجازه ورود نميدهند بعد از پااليش به ذهن خود راه ميدهد و قرباني
هيجانات منفي نميشود.
-9خوشبختي و سعادت را در زمان حال جست و جو ميكند و هرگز منوط به مقام
باالتر و مال باالتر و ...نميداند.
-10به استقلل در محيط اجتماعي خود اهميت ميدهند تا به خلقيت و خود شكوفايي
برسد.
-11هرگز جوياي تحسين ديگران نيست و تلش خود را افزايش ميدهد و شاد ميباشد.
-12مؤمن بودن -فعال بودن -سليم بودن -تهديد جايي ندارد.
-13مشاجره نميكنند -سعي ميكنند -خادم در فعاليتهاي اجتماعي باشد و مردم را
ياري برساند .
-14در كارش شايعه پراكني و عيب گويي ( )BITe-backندارد و به دنبال شكوفايي
خويش است.
-15شور و شوق و عشق در وجودش موج ميزند.
-16به دنبال حقيقت است و شعارش ترس از كه و بيم از براي چه و......
-17احساسات مخرب را دفع و احساسات سازنده را جايگزين ميكند.
-18چراغ دلمان و برق ذهنمان را روشن كنيم و به دنبال عوامل بيروني نباشيم
-19اگر بتواني خود را كنترل كني -شك و ترديد نداشته باشي – غم و شادي را با هم
داشته باشي و...
«مدل پنج عاملي شخصيت مك كري و كوستا»
ابعاد شخصيتي –Big5
برون گرايي
احساسات مثبت-
اجتماعي -انرژي
تطابق پذيري
قابل اعتماد -رو راست-
خوش قلب و مهربان
وظيفه شناسي
شايسته -منظم -وظيفه
شناس -قابل اتكا
روان رنجوري
گشودگي نسبت به
پذيرش تجربه
عصبي -خجالتي -كم
رو
قدرت تخيل-احساسات باز
و اقدام گرا
نكته ها:
وجدان :درجهاي از قابليت اطمينان است .
رفتار نامناسب در محل كار :هيجانات منفي ميتواند منجر به رفتارهاي نامناسب در
محل كار شود مثل پرخاشگري
يك سازمان خوب سازماني است كه در كنترل احساساتي نظير سرماخوردگي و
ترس موفق عمل كند
افراد ميتواند چهره هاي متفاوتي از خود نشان دهند.
شخصيت مدير به personaL PhiLosophyمعروف است.
«برخي عوامل مؤثر در شخصيت»
عواملً فرهنگي
عوامل طبقه اجتماعي و
عضويت در گروه ها
شخصيت
فرد
روابطً خانوادگي
عواملً وراثتي
«نتيجهگيري»:
در اين بحث ميتوان گفت كه هر فرد ويژگيها و شخصيتهاي مختص به خود را
دارد و ميتواند فرد در محيطهاي مختلف رفتارهاي متفاوتي از خود بروز دهد اين
ويژگيها با توجه به فرهنگ خود شخص شكل ميگيرد و ميتواند در محيطهاي
مختلف تحوالتي را ايجاد خواهد كرد.