مقاله: اخلاق اداری

Download Report

Transcript مقاله: اخلاق اداری

‫بسم اهلل الرحمن الرحيم‬
‫با نام تو می شود به صحراها زد‬
‫با نام تو می شود به دریاها زد‬
‫ما اهل گذشته ایم و امروز ولی‬
‫با نام تو می شود به فرداها زد‬
‫همه مردم‪ ،‬مثل هم هستند‪ .‬اين تنها عادت هاواخالقهاي‬
‫آنهاست كه موجب تفاوت ميان آنها مي شود‪.‬‬
‫كنفوسيوس‬
‫مروري برمطالب دوره‪:‬‬
‫‪‬‬
‫مقدمه‬
‫معاني ومفاهيم اخالق‬
‫انواع اخالق‬
‫‪‬‬
‫علم اخالق و فلسفه اخالق‬
‫رابطه اخالق باسايرعلوم‬
‫فضايل و رذايل اخالقي‬
‫‪‬‬
‫رابطه اخالق فردي ‪،‬خانوادگي‪،‬اداري واجتماعي‬
‫‪‬‬
‫اخالق كارگزاران‬
‫منشور اخالقی سازمان‬
‫اخالق حرفه اي‬
‫مسئوليتهاي اخالقي سازمان ها و موسسه ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫معني لغوي اخالق‪:‬‬
‫در فرهنگ معين اخالق به معني خلق و خوي ها‪ ،‬طبيعت باطني‪ ،‬سرشت‬
‫دروني معني شده است‪.‬‬
‫تعریف اخالق‬
‫ُُ‬
‫ُْ‬
‫اخالق جمع خلق و خلق مي باشداين دو واژه در اصل به يك ريشه باز مي‬
‫گردد‪.‬‬
‫ُُ‬
‫‪.‬خلق به معناي هيات و شكل و صورتي است كه انسان با چشم مي بيند ‪.‬‬
‫ْ‬
‫و ُخلق به معناي قوا و سجايا و صفات دروني است كه با چشم دل ديده مي‬
‫شود‪.‬‬
‫تعریف اخالق‬
‫ملكهاى است پايدار در نفس آدمى كه سبب مىشود‪،‬‬
‫كارها به آسانى انجام پذيرد بدون نياز به انديشه و نگرش ‪.‬‬
‫تعریف اخالق‬
‫• «خلق»‪ ،‬كار خارجى نيست‪ .‬چه بسا كس ى در نهاد‪ ،‬بخشنده باشد‪،‬‬
‫اما بخشش نداشته باشد؛ چرا كه مال ندارد و يا براى بخشندگى‬
‫او‪ ،‬باز دارندهاى وجود دارد و چه بسا كس ى بخيل باشد‪ ،‬ولى بر‬
‫خالف ميل و خلق خود‪ ،‬از روى ريا مالى را ببخشد‪.‬‬
‫• بنابراين‪« ،‬خلق»‪ ،‬آن حاالت و صفات پايدار نفسانى را در بر‬
‫مىگيرد كه خاستگاه رفتار آدمى است‪.‬‬
‫اخالق‪ :‬حاالت درونی انسان است که در کردار و رفتار تجلی‬
‫می یابند‪.‬‬
‫علم اخالق‬
‫امروز در تعريف علم اخالق تمام توجه به رفتار بايسته آدمياست‪.‬‬
‫ژكس ميگويد‪:‬‬
‫علم اخالق ‪ ،‬عبارت است از تحقيق در رفتار آدمي بدان گونه كه‬
‫بايدباشد‪.‬‬
‫استاد مطهري ميفرمايد‪:‬‬
‫علم اخالق عبارت است از علم زيستن‪ ،‬يا علم چگونه بايد زيست‪.‬‬
‫مالصدرا نيز در تعريف علم اخالق به دو جهت‪:‬‬
‫آگاهي به خويها وتوجه به رفتار پسنديده‪ ،‬اشاره كرده است‪.‬‬
‫تعاريفي كه از اخالق شده است‪ ،‬دو مقوله دروني بودن و سروكار داشتن با‬
‫ارزشها در اخالق نهفته است‪.‬‬
‫اخالق بيشتر امري اجتماعي است تا فردي و در واقع بستر مناسب اجتماعي است كه‬
‫وابستگي و پاي بندي به ارزش ي خاص را فراهم مي كند ‪.‬‬
‫اخالق اداري نقطه تالقي علم اخالق و سازمان است‬
‫انواع اخالق ‪:‬‬
‫‪ -1‬اخالق فطري و طبيعي ‪:‬‬
‫صفات فطري ‪ ،‬غرايز و احساسات و استعدادهايي است كه در طبيعت انسان آفريده‬
‫شده و اختيار و عمل در تحصيل آن هيچگونه دخالتي ندارد‪ .‬مانند حس خداجويي‪،‬‬
‫كنجكاوي‪ ،‬عدالتخواهي و ّ‬
‫حب كمال و ‪. . .‬‬
‫‪ -2‬اخالق اكتسابي و اختياري ‪:‬‬
‫صفات اكتسابي آن گونه صفاتي را گويند كه در مقام عمل و اختيار به تدريج براي‬
‫انسان حاصل ميشود‪ .‬چنانچه از استعدادها و صفات خدا داده خوب بهرهبرداري‬
‫نشود‪ ،‬صفات اكتسابي بد خواهد شد‪ .‬در اين مرحله ‪ ،‬صفات و ملكات خوب را‬
‫فضايل و مكارم اخالق و صفات وملكات بد را رذايل اخالق مينامند‪.‬‬
‫اخالق اكتسابي و اختياري است كه انسان ميتواند با توجه به‬
‫تالشهاي معنوي‪ ،‬آن را اصالح كرده و بهبود بخشد‪.‬‬
‫• اخالق از علوم اجتماعى و انسانى است و از چگونه بودن و چگونه‬
‫زيستن انسان سخن مىگويد و بر تعديل غرائز و تصحيح رفتار‬
‫آدمى‪ ،‬پا مىفشرد ‪.‬‬
‫• موضوع اصلى علم اخالق‪ ،‬نفس انسانى است‪ ،‬كه خويهاى نيك و بد را‬
‫مىپذيرد‪ .‬و سبب انجام كارهاى پسنديده و ناپسند مىگردد‪« .‬تهذيب اخالق»‪،‬‬
‫«تهذيب نفس» و «تزكيه نفس» بيان ديگرى است از علم اخالق‪.‬‬
‫نظريه جدايى اخالق از سياست‬
‫غرض‬
‫مدار اخالق حق و حقيقت است‪ ،‬حال آن كه‬
‫ِ‬
‫سياست‪ ،‬منفعت و مصلحت مىباشد‪.‬‬
‫ساده انديشانه است كه بتوان سياست را از اخالق‬
‫جدا دانست و هم چنان از مردم توقع داشت كه در‬
‫روابط خود با يكديگر و با حكومت‪ ،‬اخالقى رفتار‬
‫كنند‪.‬‬
‫علم اخالق و فلسفه اخالق‬
‫• علم اخالق به خوب و بد و بايدها و نبايدهاي اخالقي‬
‫ميپردازد‪.‬‬
‫• اما فلسفه اخالق به سؤاالت ديگري پاسخ ميدهد از قبيل‬
‫اين كه مالك خوب و بد و خير و شر چيست ؟ چرا آنها خوب‬
‫يا بد هستند؟ منشاء اعتبار بايدها و نبايدها چيست ؟ آيا‬
‫امور اخالقي نسبي هستند يا مطلق ؟ زيبايي چطور؟‬
‫• فلسفه اخالق بمعنى اخص كلمه درباره شناخت اين است‬
‫كه چرا فضائل اخالقى يعنى عدالت و نيكوكارى خوب و رذائل‬
‫اخالقى بمعنى ظلم و فساد بد است‬
‫اخالق و روان شناس ى‬
‫• از آن جا كه در علم اخالق‪ ،‬از زيست شايسته و رفتار بايسته سخن مىرود‪،‬‬
‫شايد تصور شود كه اخالق‪ ،‬با روانشناس ى يكى هستند؛ چرا كه هر دو‬
‫علم‪ ،‬به كاوش در رفتار آدمى مىپردازند‪ .‬ولى بايد توجه داشت كه اين دو‬
‫علم‪ ،‬دو حوزه كارى جداى از يكديگر دارند‪ .‬روانشناس ى در رفتار موجود‬
‫اشخاص تحقيق مىكندو اخالق از رفتار بايسته سخن مىگويد‪.‬‬
‫• اخالق‪ ،‬از بايدها سخن مىگويد و روانشناس ى هستها را پىگيرى مىكند‪.‬‬
‫اخالق كارگزاران‬
‫اخالق كارگزاران ‪:‬‬
‫يكي از زواياي مهم اخالقي كه درسطح جامعه به منظور ايجاد‬
‫ارتباط منطقي و صحيح ميان مردم و مسئولين و در جهت‬
‫نيل به اهداف نظام مردمساالري ديني مورد توجه بوده و هر‬
‫ُ ُ‬
‫كدام از اقشار جامعه بنا به فرموده رسول اكرم (ص) كلكم‬
‫َُ ُ‬
‫َ‬
‫ٌ‬
‫ُ‬
‫َ‬
‫َّ‬
‫َ‬
‫ر ٍاع وكلكم مسئول عن ر ِعي ِته‪ ،‬موظف به رعايت آن هستند ‪،‬‬
‫بحث اخالق كارگزاران ميباشد‪.‬‬
‫• رفتارهايي را كه نفس در جهت كمال خود بداند و آنها را‬
‫زيبا و مورد پسند تشخيص بدهد‪ ،‬انجام آنها را الزم‬
‫ميبيند (بايدها) و رفتارهايي كه برخالف كمال نفس و‬
‫مورد نفرت او باشد‪ ،‬ترك آنها را الزم ميشمارد (نبايدها)‪.‬‬
‫فضايل و رذايل اخالقي‬
‫• فضايل اخالق سرمايه نجات و رستگاري انسان و رساننده او به‬
‫سعادت جاويد است‪ ،‬و رذايل اخالق مايه بدبختي و شقاوت‬
‫هميشگي وي است‪.‬‬
‫• پس پاك ساختن نفس از رزايل و آراستن آن به فضايل از مهمترين‬
‫واجبات است‪ ،‬و بدون آن دست يافتن به زندگاني حقيقي محال‬
‫است‪.‬‬
‫• آدمي تا از صفات و اخالق رذيله پاك نشود به صفات و اخالق‬
‫فاضله آراسته نخواهد شد و نفس‪ ،‬آماده درك فيوضات و بهره هاي‬
‫قدس ي نخواهد گشت‪.‬‬
‫خوشخويى‬
‫خوشخويى‬
‫• از رموز موفقيتحضرت رسول(ص) در دعوت و رسالتخويش‪ ،‬اخالق‬
‫نيكو و برخورد شايسته و جذاب با مردم بود‪.‬‬
‫• «حسنخلق» آن حضرت‪ ،‬امتياز بارز آن مظهر رافت و رحمتبود‪ .‬با‬
‫همين«اكسير اعظم» دلها را جذب مىكرد‪ ،‬دشمنان را دوست مىساخت‪،‬‬
‫كينههارا به مهربانى مبدل مىكرد‪ ،‬الفت مىآفريد و پيوند مىداد‪ ،‬دلها را با‬
‫دلها‪،‬دستها را با دستها! و به همين سبب مدال « َوإ ِ َّن َك َل َع َلى خلق َعظِ يم» از‬
‫خداىعظيم دريافت كرد‪.‬‬
‫• كالم نرم‪ ،‬رفتار شايسته‪ ،‬گفتار مؤدبانه و جاذبهدار‪ ،‬تحمل فراوان وحلم و‬
‫بردبارى و چهره گشاده و بشاش‪ ،‬از مظاهر و جلوههاى «حسنخلق» است‪.‬‬
‫خوشخويى‬
‫• پيامبر اكرم(ص) رابطه مؤمن با مؤمن و برخوردشان را با هم‪،‬همچون‬
‫رسيدن يك تشنه به آب سرد و گوارا مىداند كه با آن سيرابىمىشود‪:‬‬
‫• «ان املؤمن ليسكن الى املؤمن كما يسكن قلب الظمان الى املاء البارد‪.».‬‬
‫• اسالمى بودن اخالق هر مسلمان را بايد در نحوه معاشرتش باديگران‬
‫جستجو كرد‪ .‬خوش خلقى ‪ ،‬دين و مرام مسلمانى است‪ .‬بهفرموده حضرت‬
‫رسول(ص)‪« :‬ايمان كس ى كاملتر است كه اخالقش بهترباشد‪ ،‬كس ى به پيامبر‬
‫شبيهتر و به او نزديكتر است كه خوش خلقتر باشد» و بهتعبير امام‬
‫صادق(ع)‪:‬‬
‫• «پس از عمل به واجبات الهى‪ ،‬محبوبترين كارها نزد خداوند‪ ،‬آن است‬
‫كهانسان اخالقى سازگار با مردم داشته و اهل «مدارا» باشد‪.».‬‬
‫• بارى ‪ ...‬گفتار و رفتار ما «آيينه شخصيت» ماست‪ ،‬بكوشيم هر چهروشنتر و‬
‫شفافتر باشد‪.‬‬
‫هدف بعثت پيامبر (صلى هللا عليه وآله وسلم)‬
‫• پيامبر اسالم هدف بعثت خود را كامل كردن ارزش هاى‬
‫اخالقى اعالم كردند ‪:‬‬
‫َ‬
‫َّ ُ ْ ُ ُ َ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫ّ‬
‫• إنما ب ِعثت ِالُت ِمم مكا ِرم األخال ِق ‪.‬‬
‫• من فقط براى كامل كردن مكرمت ها و ارزش هاى اخالقى به‬
‫پيامبرى برانگيخته شده ام ‪.‬‬
‫حسن خلق‬
‫حسن خلق‬
‫• از علل بسيار مهم و پرارزش ى كه در زيبايى باطن نقش بسزايى دارد و در سالم سازى‬
‫حاالت و حركات سهم قابل توجهى را داراست ‪ ،‬حسن خلق است ‪ ،‬كه پيامبر بزرگ‬
‫اسالم از آن تعبير به برگ درخت دين كرده است ‪.‬‬
‫• اخالق نيكو از حقايق عظيم است‪.‬‬
‫• از هيچ حكمى از احكام فقهى در قرآن مجيد با وصف عظيم ياد نشده است ‪ .‬در قرآن‬
‫صوم عظيم ‪ ،‬صالة عظيم ‪ ،‬جهاد عظيم و حج عظيم نيامده است ‪ ،‬ولى صفت عظيم‬
‫همراه اخالق ذكر شده است ‪:‬‬
‫َ َّ َ َ َ َ ُ ُ‬
‫َ‬
‫• ( و ِإنك لعلى خلق ع ِظيم ) ‪.‬‬
‫• و راستى كه تو را خويى واالست ‪.‬‬
‫ََ ْ ُ َ َ ًّ َ َ ْ َ ْ َ َ‬
‫َ‬
‫ُّ‬
‫ْ‬
‫َ‬
‫ْ‬
‫• ( ولو كنت فظا غ ِليظ القل ِب النفضوا ِمن حو ِلك ) ‪.‬‬
‫• و اگر بداخالق و سنگدل و خالى از رأفت و رحمت و رفق و مدارا بودى ‪ ،‬هر آينه از‬
‫پيرامونت پراكنده مى شدند‬
‫حسن خلق‬
‫• پيامبر اسالم (صلى هللا عليه وآله وسلم) كه خود داراى حسن خلق بود‬
‫و به شدت از بداخالقى و مفاسد نفس ى و زشتى حاالت نفرت داشت ‪ ،‬در‬
‫رواياتى در رابطه با اخالق نيك و اخالق زشت مى فرمايد ‪:‬‬
‫َ ُ ُ ُ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫ُ‬
‫َ‬
‫ُ‬
‫ُ‬
‫• ّ‬
‫َ‬
‫ل‬
‫بد يوم ال ِقيام ِة حسن خل ِق ِه(‪. )1‬‬
‫الع‬
‫ان‬
‫ز‬
‫مي‬
‫فى‬
‫ع‬
‫وض‬
‫ي‬
‫ا‬
‫م‬
‫أو‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫اول چيزى كه روز قيامت در ترازوى عبد مى نهند حسن خلق اوست‪.‬‬
‫ُ ُ ُ َ ٌ َ َْ‬
‫نب ال ُيغفر ‪.‬‬
‫لق ذ‬
‫• سوء الخ ِ‬
‫حسن خلق‬
‫• بداخالقى گناهى غير قابل آمرزش است ‪.‬‬
‫ُ‬
‫ّ‬
‫ُ‬
‫ُ‬
‫• الخلق ِوعاء الدين ‪.‬‬
‫• اخالق ظرف دين است ‪.‬‬
‫• دين آنجا قرار مى گيرد كه حسنات اخالقى وجود داشته باشد ‪ .‬به عبارت ديگر حسنات اخالقى‬
‫و دين ‪ ،‬الزم و ملزوم يكديگرند ‪.‬‬
‫َّ‬
‫الجنة‪.‬‬
‫أعمال‬
‫األخالق ِمن‬
‫• َمكا ِرُم‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫• ارزش هاى اخالقى از روش هاى بهشتى است ‪.‬‬
‫ُ ُ ُْ‬
‫ُ‬
‫صف ّ‬
‫ين ‪.‬‬
‫الد‬
‫ن‬
‫ق‬
‫ل‬
‫الخ‬
‫• حسن‬
‫ِ ِ‬
‫ِ‬
‫• حسن خلق نيمى از دين است ‪.‬‬
‫َ ُُ ُْ ً‬
‫ّ‬
‫هللا أحسنهم خلقا ‪.‬‬
‫•‬
‫أحب ِ‬
‫هللا إلى ِ‬
‫عباد ِ‬
‫• محبوب ترين بندگان خدا نزد خدا خوش اخالق ترين آنهاست ‪.‬‬
‫ّ ُ َ ُ ُ ُ َ َ‬
‫الشمس َ‬
‫يئة َكما ُ ت ِذ ُ‬
‫َ‬
‫الجليد ‪.‬‬
‫يب‬
‫لق يذيب الخ ِط‬
‫• إن حسن الخ ِ‬
‫• به راستى حسن خلق گناه را آب مى كند همان گونه كه خورشيد يخ را آب مى كند ‪.‬‬
‫ُ ُ َ ّ ُ ُ ُ َ َ َ ُ ُ َ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫ُّ‬
‫فسد الخل العسل ‪.‬‬
‫فسد العمل كما ي ِ‬
‫• الخلق السيىء ي ِ‬
‫• بداخالقى عمل را فاسد مى كند ‪ ،‬همان گونه كه سركه عسل را فاسد مى نمايد ‪.‬‬
‫حسن خلق‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫پيامبر (صلى هللا عليه وآله وسلم) فرمود ‪:‬‬
‫َ‬
‫ُ‬
‫َْ َ‬
‫ُ‬
‫َ‬
‫ُ‬
‫سن الخ ِلق ‪.‬‬
‫ح‬
‫ن‬
‫م‬
‫ل‬
‫ق‬
‫ث‬
‫أ‬
‫يزان‬
‫مل‬
‫ا‬
‫ى‬
‫ف‬
‫ىء‬
‫ش‬
‫ن‬
‫م‬
‫ا‬
‫م‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫چيزى در ترازوى سنجش سنگين تر از حسن خلق نيست ‪.‬‬
‫َ ُْ‬
‫ُ ْ َ َّ ُ َ ُ ْ‬
‫ََ ُ‬
‫َ َّ َ‬
‫ََ ّ ُ َ ُ َ ُْ َ ّ‬
‫ُ‬
‫ْ‬
‫عليكم ِبحس ِن الخل ِق ; فإن حسن الخل ِق ِفى الجن ِة ال محالة ‪ .‬وإياكم وسوء الخل ِق ; فإن سوء الخل ِق‬
‫ََ‬
‫ّ َ‬
‫ِفى الن ِار ال َمحالة ‪.‬‬
‫بر شما باد به حسن خلق زيرا حسن خلق ناگزير در بهشت است ‪ .‬و از سوء خلق حذر كنيد زيرا‬
‫سوء خلق بناچار در دوزخ است ‪.‬‬
‫حضرت صادق (عليه السالم) در تفسير آيه ى شريفه ى‬
‫ُّ ْ َ َ َ َ ً‬
‫َ َّ َ َ‬
‫َ‬
‫( ربنا آ ِتنا ِفي الدنيا حسنة و ِفي ‪ ..‬مى فرمايد ‪ :‬مراد از حسنه ى آخرت رضا و خشنودى خدا‬
‫و بهشت است ‪ .‬و مراد از حسنه ى دنيا فراخى رزق و معاش و حسن خلق است ‪.‬‬
‫حضرت على (عليه السالم) به يكى از يارانش به نام نوف فرمود ‪:‬‬
‫ُ ّ ُ‬
‫َ ّ ُ‬
‫هللا فى ُعمر َ‬
‫صل َ ح َمك ُ‬
‫َ‬
‫يزيد ُ‬
‫َ‬
‫خفف هللا ِحساب ‪.‬‬
‫ي‬
‫ك‬
‫لق‬
‫خ‬
‫ن‬
‫س‬
‫وح‬
‫‪،‬‬
‫ك‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫ِ رِ‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫صله ى رحم كن تا خدا به عمرت بيفزايد و اخالقت را نيكو گردان تا خدا حسابت را بر تو آسان‬
‫گيرد ‪.‬‬
‫حسن خلق‬
‫• پيامبر اسالم (صلى هللا عليه وآله وسلم) فرمود ‪:‬‬
‫َ ُ ْ ُ ُُ َ َ َ ُ ُ ُُ‬
‫• من َ‬
‫امل‬
‫ة‬
‫عاد‬
‫س‬
‫رء حسن الخل ِق و ِمن شقاو ِت ِه سوء الخل ِق ‪.‬‬
‫ِ ِ‬
‫ِ‬
‫• از خوشبختى مرد حسن خلق و از بدبختى اش بدخلقى است ‪.‬‬
‫َ ُ‬
‫ٌ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫ُ‬
‫أفضل َعمل ُيؤ ِتى ِبه َي َوم ال ِقيام ِة خلق حسن‪.‬‬
‫•‬
‫• برترين عملى كه روز قيامت آورده مى شود اخالق نيكوست ‪.‬‬
‫َ ُ َ ُ َ ُ َ ُ‬
‫ٌ‬
‫َ‬
‫َ‬
‫عطى املس ِلم خلق حسن ‪.‬‬
‫• أفضل ما ا ِ‬
‫• برترين چيزى كه به مسلمان عطا شده اخالق نيكوست ‪.‬‬
‫َ‬
‫َ ً ََ َ ُ ً َ ً‬
‫َّ‬
‫سنا ‪َ ،‬وإذا أبغضَ‬
‫ّ‬
‫هللا ‪ ،‬فإذا أحب هللا عبدا منحه خلقا ح‬
‫• إن ِ‬
‫هذ ِه األخالق منا ِئح من ِ‬
‫ً‬
‫ُ َ ً ََ َ ُ ً‬
‫هللا عبدا منحه خلقا سيئا ‪.‬‬
‫• اخالق عطاياى خداست ‪ ،‬هنگامى كه خدا بنده اى را دوست بدارد خلق حسن به او‬
‫عطا مى كند و هنگامى كه بنده اى را دشمن بدارد خلق زشت به او مى دهد‬
‫مصاديق حسن خلق‬
‫• آيات قرآن و روايات اين حقايق را از مكارم اخالق و ارزش هاى رفتارى و از‬
‫مصاديق حسن خلق دانسته اند ‪ :‬راستى در گفتار ‪ ،‬بذل و بخشش به تهي‬
‫دست ‪ ،‬تالفى كردن خوبى ديگران ‪ ،‬حفظ امانت ‪ ،‬صله ى رحم ‪ ،‬حفظ عهد‬
‫و امان و ضمان و حرمت و حق همسايه و رفيق ‪ ،‬حيا ‪ ،‬شجاعت ‪ ،‬صبر ‪،‬‬
‫مهماندارى ‪ ،‬وفاى به عهد ‪ ،‬نرمى ‪ ،‬مدارا ‪ ،‬مالطفت ‪ ،‬حفظ آبروى مردم ‪،‬‬
‫گذشت از كسانى كه به انسان ستم روا داشته اند ‪ ،‬انس و الفت با مردم ‪،‬‬
‫آسان گرفتن به ديگران ‪ ،‬انصاف ‪ ،‬عدالت ‪ ،‬قناعت ‪ ،‬احترام به بزرگ تر ‪،‬‬
‫ّ‬
‫ترحم به كوچك تر ‪ ،‬رعايت ايتام ‪ ،‬خيرخواهى ‪ ،‬دور بودن از حسد و تجاوز‬
‫و حرص و تكبر و ريا و خشم و سخت دلى و ‪. . . .‬‬
‫خوش رويى‬
‫خوش رويى‬
‫• از خصلت هاى بسيار زيبا كه غم و اندوه را از دل ديگران مى زدايد‬
‫نشان دادن خوش رويى است ‪ ،‬كارى كه براى انسان هيچ هزينه اى‬
‫ندارد ‪.‬‬
‫• چقدر شايسته است انسان هنگامى كه مى خواهد با زن و فرزند ‪،‬‬
‫پدر و مادر ‪ ،‬اقوام و خويشان و همه ى مردم برخورد كند همه ى‬
‫غم و اندوهش را در پس پرده ى باطن پنهان نمايد و همه ى نشاط‬
‫و سرسبزى و خرمى اش را در چهره ظاهر كند و با خوش رويى كامل‬
‫با همگان ديدار كند ‪.‬‬
‫خوش رويى‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫اميرالمؤمنين (عليه السالم) وقتى خصلت هاى مؤمن را مى شمارد مى فرمايد ‪:‬‬
‫المُؤ ِمنُ بِش ُرهُ فِى َوجهِ ِه َوحُز ُن ُه فِى َق ْلب ِ ِه ‪.‬‬
‫مؤمن شادى و خرمى اش در چهره اش نمايان و غم و اندوهش در دلش پنهان است ‪.‬‬
‫ال َبشا َش ُة إحسان ‪.‬‬
‫خوش رويى احسان و نيكى نسبت به مردم است ‪.‬‬
‫ال َب ُ‬
‫حبا َل ُة ال َمو ّدة ‪.‬‬
‫شاشة ِ‬
‫خوش رويى ريسمان محبت و عشق است ‪.‬‬
‫نار المُعا َندة ‪.‬‬
‫البِش ُر يُطفِ ُئ َ‬
‫خوش رويى آتش دشمنى و كينه ورزى را خاموش مى كند ‪.‬‬
‫البِش ُر ِشي َم ُة ال ُح ّر ‪.‬‬
‫خوش رويى خصلت آزاده است ‪.‬‬
‫ف َخلقِك ‪.‬‬
‫فسك َو َتوا ُ‬
‫ض ِعك يُنب ِ ُئ َعن شري ِ‬
‫بِش ُر َك َيد ُّل َعلى َك َر ِم َن ِ‬
‫خوش روييت دليل بربزرگوارى نفست وفروتنى خبردهنده ىاخالق بلند مرتبه مى باشد ‪.‬‬
‫شر َوال َعطي ُّة َوفِع ُل الب ِ ّر َوبذ ُل ال َتح ّي ِة داع إلى محب َّة ال َبريّة(‪. )2‬‬
‫طال َق ُة َ‬
‫الوج ِه بِالب ِ ِ‬
‫گشاده روييت با خوش رويى و دست دهنده ات و كار نيكت و سالم كردنت كشاننده ى تو‬
‫به سوى محبوبيت نزد همه ى مردم است ‪.‬‬
‫اخالق‬
‫ا‪-‬خالق سرمايه و بهترين و عاليترين دارايي ما است‪.‬‬
‫‪ -2‬اخالق خوب ‪ ،‬اختصاص به طبقه اي ندارد‪ ،‬در هر طبقه و صنفي پيدا شود‬
‫مورد احترام واقع مي گردد‪.‬‬
‫‪ -3‬اخالق خوب مانند آب جاري است كه موجب حاصل خيزي كشتزارها مي‬
‫شود‪.‬‬
‫‪ -4‬اخالق باالتر از قوانين است‪ ،‬زيرا قوانين هميشه همراه انسان نيست ولي‬
‫اخالق هميشه با او است‪.‬‬
‫‪ -5‬اشخاص عاقل و با اخالق هرگز كالمي بر زبان نمي آورند كه احساسات‬
‫ديگران را جريحه دار سازند‪.‬‬
‫‪ -6‬انحطاط اخالقي هميشه پيشاهنگ انقراض تمدنها است‪.‬‬
‫اخالق‬
‫‪ -7‬بد اخالق در دست دشمني گرفتار است كه هر جائي برود از چنگ عقوبت او‬
‫رهايي نيابد‪.‬‬
‫‪ -8‬بهترين ميراثي كه پدران براي فرزندان خود مي گذارند تربيت خوب است ‪.‬‬
‫‪ -9‬به هر كس كه مي خواهد موفق شود بگوييد‪ :‬اخالق نيك را درخود پرورش‬
‫ده‪.‬‬
‫‪ -10‬خط مستقيم نه تنها در هندسه بلكه در اخالقيات هم كوتاه ترين راه است‪.‬‬
‫‪ -11‬صاحبان اخالق ‪ ،‬روح جامعه خود هستند‪.‬‬
‫‪ -12‬مردان قانون وضع مي كنند و زنان اخالق به وجود مي آورند‪.‬‬
‫اخالق‬
‫‪ -13‬وظيفه زن تهذيب اخالق مرد است‪.‬‬
‫‪ -14‬پيش از مسافرت ‪ ،‬از خصوصيات اخالقي و سوابق رفيق راهت پرس و جو‬
‫كن و پيش از خريد خانه ‪ ،‬همسايه ات را بشناس ‪.‬‬
‫‪ -15‬ارزش هاي معنوي و اخالقي حمايتگرند ‪ ،‬نه محدوديت آفرين ‪.‬‬
‫‪ -16‬اخالق بايد بر هنر حكومت كند ‪.‬‬
‫‪ -17‬اخالق و عظمت مردان بزرگ ‪ ،‬در طرز رفتارشان با افراد كوچك معلوم مي‬
‫شود‪.‬‬
‫‪ -18‬آداب و عادات به آساني و سرعت به صورت اخالق در مي آيد‪.‬‬
‫‪ -19‬اخالق اگر با اندگي هوش توأم باشد هزار مرتبه بر تحصيل زياد بدون‬
‫هوش و بدون اخالق ترجيح دارد‪.‬‬
‫اخالق‬
‫‪ -20‬اخالق يكي از بزرگ ترين قواي محركه جهان است و در كمال تظاهرات‬
‫خود طبيعت انساني را در عاليترين شكل آن مجسم مي سازد‪.‬‬
‫‪ -21‬اخالق ساخته شده و حاضر و آماده نيست ‪ ،‬بلكه ذره ذره ‪ ،‬روز به روز‬
‫َ‬
‫خلق و ايجاد مي گردد‪.‬‬
‫‪ -22‬اخالق مي تواند جانشين علم‪ ،‬مال ‪ ،‬مقام ‪ ،‬زيبايي و ساير مزايا باشد ‪ ،‬اما‬
‫هيچ نعمتي جاي آن را نمي گيرد‪.‬‬
‫‪ -23‬در طبيعت و اخالق انساني ‪ ،‬هيچ ضعف و انحرافي نيست كه با تعليم‬
‫مناسب اصالح نشود‪.‬‬
‫‪ -24‬ملت بدون اخالق ‪ ،‬اخالق بدون عقيده ‪ ،‬و عقيده ي بدون فهم ممكن‬
‫نيست‪.‬‬
‫انواع اخالق‬
‫فردي‬
‫خانوادگي‬
‫اداري‬
‫اجتماعي‬
‫رابطه اخالق فردي‪،‬خانوادگي‪،‬اداري واجتماعي‬
‫اخالق فردي‪:‬‬
‫نگه داشتن خود از آلودگي ها‪ ،‬نيت در عمل هاي فردي و جمعي‪ ،‬اخالص در عمل‪،‬‬
‫خشوع قلب‪ ،‬ذكر‪ ،‬آداب خوردن و آشاميدن و خوابيدن‪ ،‬قناعت‪ ،‬دنياطلبي‪ ،‬جاه‬
‫طلبي‪ ،‬عجب‪ ،‬حالت هاي قلب‪ ،‬حريص بودن‪ ،‬شكر‪ ،‬صبر‪ ،‬خوف و رجا‪ ،‬زهد‪،‬‬
‫توكل‪ ،‬راض ي بون به قضا‪ ،‬از جمله مسائلي است كه در اخالق فردي مطرح‬
‫هستند‪.‬‬
‫مقصود از اخالق فردي ايننيست كه اين ويژگيها هيچ گونه ارتباطي با مردم ندارند؛‬
‫بلكه به اين معنا استكه اين فضايل‪ ،‬خوي و منش افرادمي باشد‪.‬‬
‫نگرش هاي منفي به كار‬
‫نگرش هاي مثبت به كار‬
‫چه بد‪ ،‬امروز هم بايد كار كنيم‪.‬‬
‫روز ديگري براي تجربه آغاز شده‪.‬‬
‫كي كار كردن تمام مي شود تا راحت شويم؟‬
‫خدايا عمر مرا براي كار كردن طوالني‬
‫گردان‪.‬‬
‫كار فقط براي درآمد است‪.‬‬
‫بخش كوچكي از كار براي درآمد است‪.‬‬
‫ما مجبور هستيم كه كار كنيم‪.‬‬
‫ما براي كار خلق شده ايم و نياز طبيعي‬
‫ماست‪.‬‬
‫بايد شب و روز كار كنيم‪.‬‬
‫كار خود زندگي است و بايد زندگي كرد‪.‬‬
‫از كار خسته شديم‪.‬‬
‫از كار تجربه هاي فراواني اندوختيم‪.‬‬
‫كاش در زندگي همه چيز فراهم مي شد و نياز يكي از نعمت هاي خداوند توانايي كار كردن‬
‫است‪.‬‬
‫به كار نبود‪.‬‬
‫شر آن خالص‬
‫زود كار را تمام كنيم واز ّ‬
‫شويم‪.‬‬
‫اگر اين كار تمام شد براي خود كار ايجاد كنيم‬
‫ديگران از دسترنج و محصول توليدي ما‬
‫بيشتر استفاده مي كنند‪،‬كار مال ماست‪.‬‬
‫من از دسترنج ديگران بيشتر استفاده مي كنم‬
‫و خدا را شكر كه از دسترنج من استفاده‬
‫شود‪.‬‬
‫اين همه كار كرديم چي شد؟‬
‫در كارها رشد كرديم و تجربه اندوختيم‪.‬‬
‫اخالق خانوادگي‬
‫• زن و شوهر‬
‫• والدين و فرزندان‬
‫• خويشاوندان‬
‫• صله رحم‬
‫اخالق اجتماعي‬
‫• اخالق اجتماعي را ميتوان حسن معاشرت با ديگران دانست ‪ .‬بخش‬
‫اعظم زندگي انسان را ارتباطات انساني تشكيل ميدهد‪.‬‬
‫• زيستن در ميان مردم به گفته اميرمؤمنان (ع) بايد به گونه اي باشد كه‬
‫اگر انسان مرد برايش گريه كنند و اگر زنده ماند به او مهربانانه روي‬
‫آورند‪.‬‬
‫اخالق مثبت كارگزاران‬
‫‪ - 1‬گذشت‬
‫‪ - 2‬تهذيب نفس‬
‫‪ - 3‬مردم داري‬
‫‪ - 4‬جلوگيري از تملق و پرهيز از منش جباران‬
‫‪ - 5‬رازداري‬
‫‪ - 6‬پرهيز از خشم‬
‫‪ - 7‬پرهيز از تكبر‬
‫‪ - 8‬سعه صدر‬
‫‪ - 9‬مدارا‬
‫‪ - 10‬حلم و خويشتن داري‬
‫‪ - 11‬عدالت‬
‫اخالق منفي گارگزاران‬
‫ تبعيض و بيعدالتي‬‫ تکبر و تفاخر‬‫ عجب و خود پسندي‬‫رياست طلبي‬‫ افزون طلبي‬‫ حيف و ميل بيت املال‬‫ رشوه‬‫‪ -‬رانت خواري‬
‫منشور اخالقی سازمان‬
‫منشور اخالقي بر دو وجه استوار است ‪:‬‬
‫‪.1‬كساني كه بعنوان مشتري و يا ارباب رجوع با سازمان ارتباط دارند ‪.‬‬
‫‪ .2‬كساني كه ارائه خدمت به مراجعان را بر عهده دارند ‪.‬‬
‫• محورهاي منشور اخالقي بر پايه ‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪3‬‬
‫‪4‬‬
‫‪5‬‬
‫‪6‬‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫نظم و انضباط در محل كار‬
‫آراستگي ظاهري‬
‫وقت شناس ي‬
‫برخورد خوب با ارباب رجوع و رعايت ادب و احترام و نزاكت‬
‫انجام امور بر اساس عدل و انصاف‬
‫انجام امور ارباب رجوع در كمترين زمان ممكن‬
‫خدمات دهندگان و خدمات گيرندگان با رعايت منشور اخالقي در انجام هر چه بهتر امور بر اساس‬
‫اهميت اخالق مديران‬
‫بنابراين در تحقق اخالق اداري در هر مجموعه اي‪ ،‬بيش از هر‬
‫کس بايد بر اخالق مديران ارشد تأکيد شود ‪ ،‬و مديران‬
‫ارشد پيش از آنکه از ديگران انتظار رفتار و سلوک مبتني بر‬
‫اخالق اداري داشته باشند ‪ ،‬خود بايد جلوه گر چنين امري‬
‫باشند ؛ و نيز پيش از آنکه با زبان و فرمان خواهان اخالق‬
‫اداري باشند ‪ ،‬به کردار و رفتار خود چنين امري را سامان‬
‫دهنده باشند‬
‫ويژگيهاي رفتاري در ارتباطات از ديدگاه اسالم‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ويژگيهاي رفتاري در ارتباطات رئيس با مرئوس‬
‫ويژگيهاي ثبوتي‪:‬‬
‫وفق و مدارا و رفتار ماليم‬
‫مشورت‬
‫انتقادپذيري‬
‫قاطعيت‬
‫عفو و اغماض‬
‫ويژگيهاي سلبي‪:‬‬
‫تكبر و رياستطلبي‬
‫استبداد‬
‫دروغگويي‬
‫خشم و غضب‬
‫بيتفاوتي‬
‫ويژگيهاي رفتاري در ارتباطات از ديدگاه اسالم‬
‫• ويژگيهاي رفتاري در ارتباطات مرئوس با رئيس‬
‫• ويژگيهاي ثبوتي‪:‬‬
‫• رعايت سلسله مراتب‬
‫• حيا‬
‫• انتقاد و پيشنهاد‬
‫• ويژگيهاي سلبي‪:‬‬
‫• نافرماني‬
‫• تملق‬
‫ويژگيهاي رفتاري در ارتباطات از ديدگاه اسالم‬
‫• ويژگيهاي رفتاري ارتباطات كاركنان و كارمندان هم سطح با يكديگر‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ويژگيهاي ثبوتي‪:‬‬
‫محبت و الفت‬
‫اعتماد متقابل و حسن ظن به يكديگر‬
‫حرمت نگه داشتن‬
‫اگر به معروف و نهي از منكر‬
‫تعاون‬
‫تواص ي‬
‫سبقت در خيات‬
‫ويژگيهاي سلبي‪:‬‬
‫نفاق‬
‫عيبجويي‬
‫حسد‬
‫ويژگيهاي رفتاري در ارتباطات از ديدگاه اسالم‬
‫• ويژگيهاي رفتاري در ارتباطات كاركنان با اربابرجوع‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ويژگيهاي ثبوتي‪:‬‬
‫خدمت به مراجعان را نعمت تلقي كردن‬
‫رعايت حسن خلق‬
‫رعايت انصاف‬
‫وفاي به عهد‬
‫خويشتنداري در برابر درشتي‬
‫رسيدگي و اولويت به امور ضعفا و محرومان‬
‫ويژگيهاي سلبي‪:‬‬
‫احتجاب‬
‫تغافل از خطا‬
‫منت گذاشتن‬
‫تبليغات دروغين‬
‫تبعيض‬
‫جمود و خشكي بر مقررات‬
‫• پندار تبديل به گفتار مي شود‬
‫• گفتار تبديل به كردار مي شود‬
‫• كردار تبديل به عادت مي شود‬
‫• عادت شخصيت ما را مي سازد‬
‫• و شخصيت آينده را مي سازد‪.‬‬
‫اخالق حر فه اي‬
‫اهم مباحث‬
‫‪ .1‬نقش استراتژيك اخالق حرفه اي در مو فقيت سازمان‬
‫‪ .2‬سطوح چهار گانه اخالق و مفهوم سازي نوين از اخالق حرفه اي‬
‫‪ .3‬مسئوليتهاي اخالقي سازمان ها و موسسه ها‬
‫‪ .4‬وظايف اخالقي هيات مديره ‪ ،‬هيات امنا و هيات رئيسه‬
‫‪ .5‬مهارتهاي تشخيص و حل مسايل اخالقي‬
‫‪ .6‬تعارضات اخالقي‬
‫‪ .7‬ترويج اخالق در سازمان (مباني ‪،‬فنون ‪ ،‬عوامل و موانع )‬
‫‪ .8‬طلسم تغيير رفتار اخالقي‬
‫اخالق حرفه اي چيست ؟‬
‫اخالق چيست ؟‬
‫مسئوليت پذيري‬
‫چه نوع مسئوليت پذيري؟‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫کيفري‬
‫مسئوليت‬
‫حقوقي‬
‫فردي‪ -‬شخصي‬
‫اخالقي‬
‫فردي‪ -‬شغلي‬
‫سازمان‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫اخالق حرفهاي‬
‫مسئوليتهاي اخالقي سازمان در قبال حقوق محيط‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫درس اول‬
‫جايگاه استراتژيک اخالق حرفه اي در سازمان‬
‫در سازمان اصول اخالقي خوب از پيش شرطهاي مديريت استراتژيک خوب است و اصول اخالقي‬
‫خوب يعني شرکت خوب ‪.‬‬
‫( فرد ديويد ‪ ،‬ص ‪)53‬‬
‫روز به روز اعتقاد سازمانها در اين مورد را سخ تر مي شود که ترويج اصول اخالقي و تقويت فرهنگ‬
‫معنوي موجب ايجاد مزيتهاي استرا تژيک خواهد شد‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫موفقيت آرمان همگاني‬
‫در زتدگي‬
‫فردي ‪ -‬شخص ي‬
‫در زتدگي‬
‫فردي ‪ -‬شغلي‬
‫‪‬در حيات سازمان‬
‫رمز و راز موفقيت چيست ؟‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫در حيات ملي‬
‫موفقيت معطوف به آينده‬
‫(اهداف سازماني)‬
‫افزايش ‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫ضايعات‬
‫انرژي منفي‬
‫تنشهاي سازماني‬
‫تهديدهاي محيط‬
‫بهره وري‬
‫مزيت رقابتي‬
‫جذب منابع مالي‬
‫توان فن آوري‬
‫جذب منابع انساني حرفه اي‬
‫مشاركت‬
‫انگيزش‬
‫رضايت مشتري‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫كاهش‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫سازمان‬
‫چگونه مي توان عوامل مؤثر در موفقيت سازمان را افزايش‬
‫و موانع بازدارنده را كاهش داد ؟‬
‫رابطه آسان و درست محيط با سازمان‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫چگونه ميتوان به اعتماد اصيل ‪ ،‬راسخ ‪ ،‬فراگير و پايدار دست يافت ؟‬
‫‪.I‬‬
‫تبليغات ؟‬
‫‪ .II‬کيفيت توليدوخدمات؟‬
‫‪.III‬‬
‫اعتماد به مديران ؟‬
‫‪.IV‬‬
‫؟‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫نرخ اعتماد به سازمان با پيش بيني پذيري آن همبستگي دارد‬
‫اعتماد محيط به‬
‫سازمان‬
‫پيش بيني پذيري‬
‫سازمان‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫تعريف پيش بيني پذيري‬
‫خصلتـي در سـازمـان كه محيط را قـادر بر پيـش بيني عملكـرد‬
‫سازمان درخصـوص استيفـاي كليه حقـوق خود (محيط) مي كند‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫پيش بيني پذيري مفهوم مطلق و فراگير ندارد بلكه صرفا” معطوف به رعايت حقوق محيط است ‪.‬‬
‫پيش بيني پذيري در اين مفهوم در واقع پيش بيني پذيري اخالقي است ‪.‬‬
‫مراد از حقوق محيط ‪ ،‬فراگيرترين مفهوم آن است ؛ شامل جميع حقوق ‪:‬‬
‫‪-‬‬
‫پيدا و پنهان ( نوشته و نا نوشته )‬
‫‪-‬‬
‫مادي و معنوي‬
‫‪-‬‬
‫فردي ‪ ،‬ملي ‪ ،‬منطقه اي و جهاني ( حقوق بشر )‬
‫‪-‬‬
‫قانوني و اخالقي‬
‫‪-‬‬
‫پولي و غير پولي‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫مثال ‪ :1‬زمان تحويل کاال‬
‫بنگاه ‪ : A‬مشتري فقط پول را پرداخت مي كند‬
‫بنگاه ‪ : B‬تحويل قبل از ظهر روز ‪x‬‬
‫‬‫‪-‬‬
‫خسارت و تضييع حقوق مشتري‬
‫‪-‬‬
‫مراجعات به همه و اتالف وقت مديران ارشد‬
‫‬‫‪-‬‬
‫رشوه و مفا سد مالي و اداري ديگر‬
‫اضطراب و نگراني مشتري‬
‫در پي بنگاه ديگر‬
‫مثال ‪ :2‬حمل و نقل ( مانند خدمات مرسوله )‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫موفقيت‬
‫تسهيل و تصحيح ارتباط‬
‫محيط با سازمان‬
‫ريسك معقول‬
‫ايجاد اعتماد‬
‫پيش بيني پذيري‬
‫مسئوليت پذيري‬
‫سازمان‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫تكنيك تجزيه مساله‪:‬‬
‫‪.I‬‬
‫شرکت در قبال چه کساني ونهادهايي مسئوليت دارد ؟‬
‫‪.II‬‬
‫اين افراد ونهادها چه اولويتي دارند؟‬
‫‪.III‬‬
‫مسئوليت شرکت در قبال اين افراد چيست ؟‬
‫‪.IV‬‬
‫ً‬
‫انجام مسئوليتهاي شرکت در قبال افراد‪،‬دقيقا بر دوش چه کساني است ؟‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫منشور اخالق حرفه اي بنگاه‬
‫تعريف ‪:‬‬
‫مجموعه فراگير وسازگار از تعهدات اخالقي سازمان‬
‫در قبال حقوق محيط‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫‪ .1‬فراگير نسبت به همه عناصر محيط وابعاد بنگاه‬
‫‪ .2‬قابل تحقق واجرا‬
‫‪ .3‬عاري از ابهام در سه سطح زبان‪،‬مفاهيم ‪،‬ساختار‬
‫‪ .4‬اولويت بندي در مسؤليتها‬
‫‪ .5‬متالئم و سازگار‬
‫گروه پژوهش اخالق حرفه اي دانشگاه تهران‬
‫تدوين منشور اخالقي‬
‫سازمان‬
‫اعالم منشور به محيط‬
‫دروني و بيروني‬
‫پاي بندي به منشور‬
‫تبليغ پاي بندي‬
‫موفقيت در شرايط بحراني‬
‫نقش پاي بندي تخلف ناپذير به منشور اخالقي در موفقيت سازمان‬
‫اخالق حرفه اي‬
‫اخالق كاردرچهاربعدمادي ومعنوي اندازه گيري مي شود‪.‬‬
‫• ابعاد مادي اخالق كار‪:‬‬
‫‪ .1‬دلبستگي وعالقه به كار‬
‫‪ .2‬پشتكاروجديت دركار‬
‫• ابعاد معنوي اخالق كار‪:‬‬
‫‪ .1‬روابط سالم انساني‬
‫‪ .2‬روح جمعي ومشاركت دركار‬
‫کار تیمی‬
‫کار گروهی یا کار تیمی‬
‫کار گروهی یا کار تیمی‬
‫از ایده تا عمل‬
‫گروه کاری و تیم کاری‬
‫• گروه کاری ‪ :‬مجموعه ای از افراد که برای رسیدن به هدفی مشترک‬
‫گرد هم آمده اند‪.‬‬
‫• تــیم کــاری ‪ :‬مجموعــه ای از افــرادی بــا دانــش و مهــارت هــای مکمــل‬
‫یکدیگر که برای رسیدن به هدفی مشـترک گـرد هـم آمـده انـد و بـرای‬
‫رسیدن به هدف و ماموریت اصلی تیم به یکدیگر تکیه می کنند‪.‬‬
‫عوامل و وضعيت های تعارض آميز‬
‫عوامل فردي‬
‫تعارض در حوزه تعامالت رفتاري قراردارد و از شيوه هاي رفتار افراد متاثر‬
‫است‪ .‬بايد دانست كه افراد همواره در دنياي خاص خود زندگي مي كنند كه‬
‫اين دنياي خاص تابعي از محيط و شخصيت و عوامل تشكيل دهنده آن‬
‫است‪.‬‬
‫افراد در دنياي خاص خود‪ ،‬رفتارهاي خاص بروز مي دهند كه اغلب موجب‬
‫اصطكاك و بروز تعارض بين آن ها مي شود‪.‬‬
‫هر فردي‪ ،‬رفتار خود را عادي و معيار اندازه گيري منطقي مي داند و رفتار‬
‫ديگري را غيرعادي مي بيند‪.‬‬
‫بنابراين وجود تعارض به صورت بالقوه و بالفعل‪ ،‬بين افراد امري‬
‫اجتناب ناپذير است كه فقط و فقط با درك آن و مديريت صحيح در مسير‬
‫سازندگي هدايت مي شود ‪.‬‬
‫‪ -1‬عوامل فردي شامل‬
‫• اخالق شخص ى ‪ :‬پايبندی فرد به ارزشهای اخالقی است و به‬
‫طور کلی در بعد اخالق شخص ى مواردی از قبيل حرص و‬
‫طمع ‪ ،‬خودخواهی ‪ ،‬حسد ‪ ،‬خشم ‪ ،‬غيبت ‪ ،‬بدگويی ‪ ،‬کبر و‬
‫نخوت ‪ ،‬دنيا گرايی و ‪ ....‬منجر به تشديد تعارض در سازمان‬
‫ميشود‪.‬‬
‫• ويژگيهای شخص ى ‪ :‬با نهاد اوليه فرد ‪ ،‬در آغازگری ‪،‬‬
‫شدت بخشيدن و يا پافشاری در تعارض مؤثر میباشد ‪ .‬برخی‬
‫از مردم از لحاظ شخصيتى آرام و انفعالی وبعض ى ديگر پر سر‬
‫و صدا و پرخاشگر هستند ‪ .‬در برخی تقسيم بندی های‬
‫شخصيت افراد در دسته واقع گرا ‪ ،‬رفتاری پرخاشگرانه را‬
‫موجب میشود که در شکل دهی به تعارض فردی بی تأثير‬
‫نيست ‪.‬‬
‫‪ -1‬عوامل فردي شامل‬
‫• ارزشها ‪ :‬بيانگر ايمان و اعتقادات اوليه میباشند و نمايانگر يک‬
‫شيوه خاص رفتار و يا حالت نهايی وجود از نظر شخص ى يا از ديد‬
‫اجتماعی به شيوه های مخالف آن رفتار می باشد ‪ .‬اگر ارزشهای‬
‫متضادی در سازمان حاکم شود حاصل آن تعارضات شديدی‬
‫است که بعضا سازمان را به رکود و سکون میکشاند ‪.‬‬
‫• ادراک ‪ :‬روندی است که به وسيله آن افراد تأثيرات حس ى خود‬
‫را برای آنکه محيط خود را باب ميل خود کنند تنظيم و تعبير‬
‫میکنند‪.‬اگر برداشت و درک نادرستى از نيازها و منش و شخصيت‬
‫خود در فرد ظاهرشود و يا در صورتی که عدم درک و شناخت از‬
‫گروه يا سازمان فرد به وجود آيد زمينه ساز ايجاد تعارض خواهد‬
‫شد ‪.‬‬
‫نقشهای متفاوت فرهنگ سازماني ایفا میكند‬
‫‪1‬ـ فرهنگ سازمانی به كاركنان سازمان هویت سازمانی میبخشد‪.‬‬
‫‪2‬ـ فرهنگ سازمانی تعهد گروهی را آسان میسازد‪.‬‬
‫‪3‬ـ فرهنگ سازمانی ثبات نظام اجتماعی را ترغیب میكند‪.‬‬
‫‪4‬ـ فرهنگ سازمانی به شكل دادن رفتار كاركنان كمك میكند‪.‬‬
‫‪5‬ـ فرهنگ سازمانی بر وظایف و نحوۀ عملكرد مدیریت تأثير میگذارد‪.‬‬
‫قدرت فرهنگ‬
‫قدرت فرهنگ با ميزان تأثير و نفوذ آن بر رفتار سازمانی تعیين میگردد‪.‬‬
‫الف) تعداد اعضای متعهد به ارزشهای غالب‬
‫ب) ميزان تعهد اعضاء به ارزشهای غالب سازمانی‬
‫• عوامل متعدد ديگر عبارتند از‪ :‬اندازه و گستردگی سازمان‪ ،‬تعداد‬
‫تركیب نيروی انسانی‪ ،‬رشد و پویایی سازمان در طول زمان‪ ،‬ميزان‬
‫جابهجایی پرسنل و تغیير مدیریت سازمان‪.‬‬
‫سازمانها از لحاظ قدرت فرهنگی از یكدیگر متمایزند‬
‫‪ .1‬سازمانهایی كه دارای فرهنگ قوی هستند‪ ،‬اعضای سازمانها به‬
‫ارزشها و مفروضات بنیادی سازمان وفادارند‪.‬‬
‫‪ .2‬سازمانهایی كه دارای فرهنگ ضعیف هستند‪ ،‬توافق كلی و‬
‫احساس تعهد نسبت به سازمان در بين اعضاء پايين است‪.‬‬
‫مطالعات كارشناسان و متخصصين نشان داده است‪ ،‬وجود فرهنگهای قوی و مثبت د‬
‫سازمانها برای دستیابی به تعالی و نوآوری یك ضرورت است‬
‫• اگرچه سازمانها همگی دارای فرهنگ هستند ولی همۀ آنها بر كاركنان‬
‫تأثير برابر ندارند‪ .‬وجود فرهنگ قوی و مثبت است كه منجر به‬
‫افزایش رضایت شغلی كاركنان مي شود‪.‬‬
‫• درحالیكه اگر فرهنگ سازمانی پراكنده و متفرق شده و پیوستگی‬
‫نداشته باشد این فرهنگ‪ ،‬یك فرهنگ ضعیف قلمداد میشود و‬
‫منجر به هرج و مرج در سازمان شده و عملكرد و بهرهوری سازمان‬
‫دچار آسیب خواهد شد‪.‬‬
‫عوامل مؤثر بر فرهنگ سازمان‬
‫• اوضاع اقلیمی‪،‬‬
‫• موقعیت جغرافیایی‪،‬‬
‫• مذهب‪،‬‬
‫• نظام حاكم بر جامعه (در سطح خرد و كالن) ‪،‬‬
‫• تاریخ‪،‬‬
‫• رهبران ومديران‪،‬‬
‫• فرهنگ جامعه‪.‬‬
‫الگوی اقتضایی‬
‫• فرهنگ مكانیكی در سازمانهایی با فرهنگ مكانیكی‪ ،‬باورهای‬
‫مشترك بیشتر متوجه ساختار رسمی‪ ،‬قوانين و مقررات‪ ،‬روشها و‬
‫رویههای استاندارد است‪.‬‬
‫ارگانیكی در سازمانهایی با فرهنگ ارگانیك‪ ،‬باورهای‬
‫فرهنگ‬
‫•‬
‫ً‬
‫مشترك عموما بر ساختار غير رسمی و بیشتر تأكیدها بر نتیجه و‬
‫عملكرد است نه وسیله و ابزار كار‪.‬‬
‫تاثير شخصيت در سازمان‬
‫«کنزدووريس» (‪ )Kets de vries‬و «ميلر» (‪ )1984( )Miller‬پنج نوع از‬
‫شخصيت هاي ويژه را به فرهنگ هاي سازمان ربط داده اند‪.‬‬
‫ شخصيت مدير برجسته به پديد آمدن فرهنگ سازماني فرهمند مي انجامد‪.‬‬‫ يک شخصيت بدگمان فرهنگ وسواس ي پديد مي آورد‪.‬‬‫ يک توجيه و برداشت افسرده‪ ،‬فرهنگ پرهيز بنياد مي نهد‪.‬‬‫ يک شخصيت کناره گير با يک فرهنگ سازماني سياس ي شده همراه مي گردد‪.‬‬‫‪ -‬فرهنگ هاي ديوان ساالر به شخصيت هاي جابر پيوند مي يابند‪.‬‬
‫شخصيت هاي ششگانه رفتار حرفه اي‬
‫نوع‬
‫شخصيت‬
‫سبک حل مسأله‬
‫واقع گرا‬
‫تفکر حس ي‬
‫پرسشگر‬
‫هنرمند‬
‫اجتماعي‬
‫کار آفرين‬
‫رسمي‬
‫ويژگي هاي شخصيت‬
‫پايدار‪ ،‬مادي‪ ،‬پيگير‪ ،‬عملگرا‬
‫منتقد‪،‬‬
‫حرفه هاي نمونه‬
‫معماري‪ ،‬دادو ستد (کارهاي فني مانند لوله‬
‫کش ي‪ ،‬برق کار‪ ،‬مکانيک‪ ،‬جنگلبان‬
‫کنجکاو‪ ،‬فيزيکدان‪ ،‬مردم شناس‪ ،‬بيولوژيست‬
‫تحليل گر‪،‬‬
‫تفکر مسلقي‬
‫روشنفکر‪ ،‬منطقي‬
‫احساس ي‪ ،‬ايده آل گرا‪ ،‬خلق الساعه‪ ،‬شاعر‪ ،‬داستان نويس‪ ،‬موسيقيدان‪،‬‬
‫مجسمه ساز‪ ،‬نمايشنامه نويس‪ ،‬آهنگساز‪،‬‬
‫عاطفي‪ -‬شهودي داراي قوه تخيل قوي‬
‫کارگردان‬
‫همکاري کننده‪ ،‬دوستانه‪ ،‬اهل استاد دانشگاه‪ ،‬روانشناس‪ ،‬مشاور‪ ،‬معلم‪،‬‬
‫عاطفي‪ -‬حس ي معاشرت‪ ،‬اهل تفاهم‪ ،‬مخاطره طلب‪ ،‬مبلغ‪ ،‬مدير‪ ،‬نماينده فروش‪ ،‬سياستمدار‪،‬‬
‫وکيل‪،‬‬
‫بلند همت‪ ،‬جدي‬
‫خوش بين‪ ،‬داراي اعتماد به نفس‪ ،‬تجار‬
‫حس ي‪ -‬منطقي‬
‫خوش بيان‬
‫حسابدار خبره‪ ،‬آمارگير‪ ،‬مدير اداري‪،‬‬
‫خودآگاه‪ ،‬مطيع‪ ،‬منظم‪ ،‬خود کنترل‬
‫تفکر حس ي‬
‫پستچي‬
‫خداقوت‬