هوش عاطفي در ارتباط با ديگران
Download
Report
Transcript هوش عاطفي در ارتباط با ديگران
هوش عاطفي در
ارتباط با
ديگران
Emotional Quotient
Relationships With Others
Emotional Quotient
Relationships With Others
Emotional Expression
ابراز عاطفي
Emotional Awareness of Others عواطف
Empathy ( Compassion)
Verbal Communication
Non-Verbal Communication
آگاهي از
ديگران
همدلي
ارتباط كالمي
ارتباط غيركالمي
ارتباط غيركالمي
)(Non-Verbal Communication
زبان بدن
() BODY LANGUAGE
در يك ارتباط ،در هر لحظه ،هر شخص چندين پيام ارسال مي كند :عالوه بر
معناي لفظي و لغوي كلماتي كه گفته شده ،پيامهاي ديگري نيز در همان زمان و از
راه ارتباط غير كالمي فرستاده مي شوند .زبان بدن مجموعه حركات و اشاراتي
غيركالمي مانند :نگاه ،حاالت چهره و صورت ،تكان سر و حركات اندامي ( طرز
ايستادن ،نشستن ،راه رفتن ،و نحوه دست دادن ) ،اندازه فاصله ما تا فرد يا
افراد ...،مي باشد .
زبان بدن ( )BODY LANGUAGEعبارت است از يك
سري اعمال بخـصـوص بـدن كه انسان ناخودآگاه در شرايط و
موقعيتهاي گوناگون از قبيل :هيجان ،استرس ،دروغـگويي،
ترس ،ابراز عالقه و غيره از خود نشان مي دهد.
زبان بدن چيزي نيست كه انسان هنگام تولد آن را به همراه
خود داشته باشد ويا در اين زمينه مهارتي كسب كرده باشد .
تمام عالئم آن را مي توان تمرين كرد ،فرا گرفت و در آن مهارت
كسب كرد و آنها را در عمل به كار بست .
انسانها به طور متوسط روزانه فقط 10تا 11دقيقه در قالب
جمالت استاندارد كالمي از كلمات استفاده مي كنند .هر كدام از
اين جمالت استاندارد حدود 2تا 5/2ثانيه طول مي كشد .
وقتي دو نفر با هم صحبت مي كنند فقط كمتر از يك سوم
ارتباطاتشان كالمي است .بيش از 65درصد از مفاهيم اجتماعي از
طريق زبان بدن ( به طور غير كالمي ) رد و بدل مي شود .بيش از
نيمي از پيامهاي در حال تبادل از طريق حس بينايي صورت مي گيرد
،نه كالمي .
ارتباط غيركالمي
)(Non-Verbal Communication
حالت چهره ) ( Facial Expression
آهنگ صدا
ارتباط چشمي ) ( Eye Contact
فاصله ميان گوينده و شنونده
سبك بيان كلمات
حالت بدن ) ( Posture
حركات بيانگر ) ( Gesture
SOFTEN
لبخند و تبسم ( ) Smill
حالت بدني باز ) ( Open Posture
نوازشگري
تماس چشمي ) ( Eye Contact
متمايل شدن به جلو) ( Forward
سر تكان دادن
ارتباط كالمي
)(Verbal Communication
فرايند ارتباط :
رساندن پيام به شخص ي ديگر و يا درك آنچه ديگري مي كوشد
به ما بگويد .ارتباط يك مهارت اجتماعي است كه براي تمامي
روابط انساني از اهميتي بنيادي برخوردار است.
ارتباط روشن و صريح برخوردهاي روزانه ما را تسهيل مي كند
و مبناي روابط صميمانه است؛
ما نمي توانيم با ديگران رابطه نزديك برقرار كرده يا آن را حفظ
كنيم مگر آنكه درباره آنچه آنها احساس مي كنند و آنچه آنها را
خوشحال يا ناراحت و دلخور مي كند ،چيزي بدانيم .
ما نمي توانيم مورد عالقه يا محبوب ديگران باشيم مگر آنكه راجع
به ما چيزي بدانند .
خطاهاي گوينده
)1كوشش براي سخن گفتن بيش از حد در يك پيام
)2گفتار بيش از اندازه آرام و يكنواخت يا سريع
)3استفاده بيش از حد از جزئيات بي ارزش
)4در نظر نگرفتن ديدگاه شنونده
خطاهاي شنونده
)1فكر كردن به چيزهاي ديگر ،به جاي گوش دادن به آنچه گوينده مي
گويد
ً
)2شنيدن آنچه مورد انتظار است ،نه آنچه واقعا گفته شده
)3فقط توجه به آخرين چيزي كه گفته شده است و ناديده گرفتن
بقيه پيام
)4توجه به جزئيات بي ارزش و از دست دادن معناي اصلي پيام
كاهش كج فهمي ها
دادن پسخوراند ): (Feedback
پسخوراند به معناي ارائه اطالعات به فرد درباره عملكرد اوست .
در يك ارتباط ،پسخوراند به معناي ارائه اطالعاتي به فرد مقابل راجع به اينكه
آيا پيام مورد نظر دريافت شده است يا خير .
اگر شما شنونده هستيد ،مي توانيد با گفتن «:بگذار ببينم درست متوجه شدم
»...و يا « پس به عبارت ديگر »...به گوينده پسخوراند بدهيد.
اگر شما گوينده هستيد ،مي توانيد با گفتن «:اجزه بدهيد ببينم حرفم را واضح
زده ام .من چه گفتم؟ از حرفم چه چيز دستگيرت شد؟» از شنونده بخواهيد
گهگاه به شما پسخوراند بدهد .
فراهم كردن يك جو پذيرنده :
جو پذيرا و غير تهديد كننده ،جوي است كه در آن فرد احساس نمي كند كه
مورد « محاكمه » قرار مي گيرد ،احساس نمي كند كه مورد انتقاد شديد از
سوي ديگران است .چنين چيزي كمك مي كند تا از قضاوتهاي ارزش ي (
) Value Judgmentجلوگيري شود .
بهتر است از گفتن اينكه طرف مقابل اشتباه كرده است خودداري كنيد ؛
مگر آنكه نظر شما را بخواهند .وقتي افراد مطمئن مي شوند كه شما عليرغم
تمامي گفته هايشان ،راجع به آنها قضاوت نمي كنيد ،بيشتر احتمال مي رود
تمامي عقايد و احساسها و نيز ترديدهايي كه راجع به افكار و رفتارشان دارند ،
با شما در ميان بگذارند .
گوش دادن فعال
طرز توجه :مستقيم در چشمان گوينده نگاه كنيد.
حالت بدني باز و خميده به جلو داشته باشيد.
گوش دادن منفعل :از سكوتي با توجه و پذيرنده استفاده كنيد.
از كلمات و صداهاي مبني بر تصديق و قبول استفاده كنيد.
او را دعوت به ادامه سخن كنيد.
پلهاي ارتباطي
)1زمان مناسبي را براي صحبت كردن انتخاب كنيد .
)2به درستي به حرفهاي طرف مقابل گوش دهيد .
)3با فرد مقابل تماسهاي چشمي برقراركنيد .
)4در زمان شنيدن تمركز داشته باشيد .
)5واضح حرف بزنيد .
)6قبل از جواب دادن تعمق كنيد .
)7از دريچه چشم طرف مقابل مسأله را ببينيد .
)8برداشت خود از حرفهاي فرد مقابل بيان كنيد .
)9احساسات خود را صادقانه و مستقيم و با استفاده از جمالتي كه
ضمير من...دارند ،ابراز كنيد .
)10ارتباط غيركالمي برقرار كنيد .
)11بين ارتباط كالمي و غيركالمي خود هماهنگي ايجادكنيد .
)12به گوينده نشان دهيد كه به او گوش مي دهيد ( از طريق زبان
بدن يا اصوات دلگرم كننده مثل “ آها ” ) .
موانع ارتباطي
)1خوب گوش ندادن
)2گوش دادن انتخابي
)3حرف ديگري را قطع كردن
)4خشمگين شدن
)5فرياد زدن يا با صداي بلند حرف زدن
)6انتقاد زياد و كنترل نشده
)7تحقير كردن زياد ( كالمي و غير كالمي )
)8مسخره كردن و توهين نمودن
)9عيب جويي كردن
)10پيامهاي غيركالمي منفي ( اخم كردن ،چشم غره رفتن)
)11براي افراد اسم گذاشتن
)12احساسات خود را صادقانه بيان نكردن
)13تهديد كردن
)14متهم كردن يا مقصر شناختن
)15دروغ گفتن
)16اصرار و پافشاري در موضع خود
)17برخورد از روي تعصب
)18طرح مسائل گذشته و اجازه رشد به ديگران ندادن
)19استفاده از طعنه و بدزباني بجاي طرح صريح نظرات
)20دستور دادن
)21فحش دادن
)22نصيحت كردن
)23بحث كردن
)24باز جويي كردن
)25قضاوت كردن
)26انحراف حرف
)27سرزنش كردن
ويژگيهاي يك رابطه معنا دار
)1هويت طرفين حفظ مي شود .
)2هر كدام بقاي مستقل دارند .
)3هر كدام مي توانند درباره آنچه در زندگيشان مهم و معني دار است
سخن بگويد .
)4هر كدام مسئول خوشبختي خود هستند و طرف مقابل را عامل
بدبختي خود نمي دانند .
)5هر دو طرف تالش مي كنند كه رابطه خود را زنده نگهدارند .
)6هر دو طرف از اينكه فعاليتي را با هم داشته باشند لذت مي برند و
مدام كارها را تكنفره نكرده و ديگري را دفع نمي كنند .
)7هر يك از طرفين رشد و بالندگي داشته و مي توانند تغيير كنند و
تجربه هاي جديدي داشته باشند .
)8چنانچه همسر باشند ،در شورآفريني آن تالش مي كنند.
)9هر دو طرف فعاالنه ابراز احساس و عالقه دارند و درك ابراز را نيز
دارا هستند .
)10براي رشد و بالندگي به منابع بيروني نيز توجه دارند .
)11طرفين از سلطه جويي و بهره وري يكطرفه از يكديگر اجتناب مي
كنند .
)12طرفين مي پذيرند كه هر كدام براي رشد ،نيازهاي خاص خود را
دارند و نيازمند روابط شخص ي اند .
)13مي پذيرند كه خشم خود را بايد مديريت كرده و نياز به سركوب آن
ندارند .
)14كاري را كه خود مي توانند انجام دهند ،به ديگري واگذار نمي
كنند .
)15طرفين شايستگي يكديگر را كشف كرده و همديگر را براي رشد در
آن مسير تشويق مي كنند .
)16به يكديگر متعهدند كه گهگاهي كه به كمكشان در بحران ،يا
فرصتها ،نياز است ،داوطلبانه خدمت ارائه كنند .
مي پذيرند
)17طرفين به خلوت و سكوت يكديگر بها داده و آن را
.
چگونه از رابطه خود نگهداري كنيم؟
)1تفاوت خود و دوستتان را شناسايي و پذيرش آنها را تمرين كنيد .
)2اختالفها را شناسايي و روش برخورد سازنده با آنها را بياموزيد .
)3فرضيه هاي خود را ( بويژه در زمان دلخوري ) با طرف مقابل ،قبل
از تصميم گيري مطرح كنيد .
)4در سطح توانتان ظاهر شويد ،نه فقط در سطح انتظارات ديگران
پيامهاي من...
يك « پيام من » ...معتبر ،صادقانه و سازگارانه است كه وضعيت و
قدرت عملي افكار و احساسات شما را انعكاس مي دهد.
يك پيام روشن و قابل فهم و بيانگر نكته اي كه الزم است بيان شود و
زير نقاب بيان غير مستقيم قرار ندهد .
خود افشايي (پيامهاي من)...
باعث :
شناخت بهتر خود
دوست داشتن بهتر خود
از طرف ديگران بهتر مورد درك قرار گرفتن
تشويق خود افشايي در ديگران
پيشگيري از كشمكش
انواع پيامهاي من ...
)1پيام من روشنگر
)2پيام من بازدارنده
)3پيام من مثبت
)4پيام من برخوردي
پيام من روشنگر
براي ديگران مشخص مي كند كه شما چه باورها ،عقايد ،دوست
داشتن ها و دست نداشتن ها ،احساسات ... ،داريد و اين باعث مي
شود تا ديگران شما را بهتر بشناسند و بفهمند شما زندگي را چگونه
تجربه مي كنيد .
ً
ً
مثال :من مي دانم كه تو شديدا مخالفي ،در عين حال من فكر مي كنم
كه اگر بجاي ماشين ،خانه يا زمين بخريم براي ما بهتر است چون
به نظر من خانه و زمين ارزش افزوده دارند .
پيام من بازدارنده
پيامي است كه باعث مي شود ديگران در مورد نيازي كه در آينده مي
خواهيد به آن برسيد ،اطالع داشته باشند .
اين پيام آنچه را كه شما مي خواهيد انجام دهيد يا ببينيد كه انجام
مي شود ،پيش بيني مي كند .
ً
مثال :من مي خواهم امشب براي شام به خانه شما بيايم ،اما يادت
باشه كه من گوشت قرمز نمي خورم.
پيام من مثبت
هدف :پيشگيري از بوجود آمدن مسأله
اهميت :سطح رابطه را باال برده و آنها را تقويت مي كند
بيان كننده قدرشناس ي ،عشق ،لذت بردن ،و محبت نسبت افراد ( بچه
ها ،همسر ،دوستان و ديگران)مي باشد .
مي تواند تأثير زيادي بر روابط گرمتر ،نزديكتر ،و لذت بخش تر داشته
باشد .
يك «پيام من ...مثبت » بايد هيچ «طنابي بر گردن كس ي» نياندازد ،
بلكه فقط بيان قبول و تصديق باشد.
ً
مثال :من از اينكه شما در موقع رسيدگي به كارهايم ساكت بوديد خيلي
متشكرم .من كارم را خيلي سريعتر تمام كردم .باز هم ممنونم.
پيام من برخوردي
هدف :براي مقابله با رفتارهاي غير قابل پذيرش
روش :
اول :توضيح بدون سرزنش رفتار نادرست و غير قابل پذيرش
دوم :بيان تأثير محسوس آن بر شما
سوم :بيان شدت احساسات شما در مورد آن تأثيرات ناخوشايند بر
خود فرد مقابل
ً
مثال :تو تلفني به من خبر ندادي كه نمي آيي ،بنابراين وقت من به
ً
انتظار تو تلف شد .و مسلما من اين را دوست نداشتم .
پيام تو ...مناسب و مؤثر نيست
چگونه با ديگران ارتباط
برقرار كنيم؟
ديگران را همان گونه كه هستند بپذيريد.
به ديگران عشق و محبت نثار كنيد.
خود را به جاي ديگران بگذاريد.
از خسته كردن ديگران اجتناب نمائيد.
شنونده خوبي باشيد.
در ارتباط با ديگران « من » نباشيد(نيم من ،
باشيد).
در هنگام اختالف با ديگران مذاكره كنيد ( نه
بحث و درگيري).
در برخورد با ديگران لبخند را فراموش نكنيد.
در ارتباط با ديگران صداقت داشته باشيد.
خوب و به موقع حرف بزنيد.
اصل « 4خ» را رعايت كنيد :
خوش بو
خوش رو
خوش گو
خوش پوش
دال ياران سه قسمند گر بداني :
« زباني » اند
و « ناني» اند
و « جاني »
اصول دوست يابي
هميشه و در هر كاري هوشيار باشيد كه «كاله » سرتان نرود.
بدون توقع و انتظار به ديگران محبت و دوستي كنيد.
تا حد امكان ديگران را تأييد و تشويق كنيد.
ديگران را بجا انتقاد كنيد.
شرايط ديگران را در نظر بگيريد.
«سنگ صبور» ديگران باشيد.
دوست زمان سختي باشيد.
خضوع و فروتني داشته باشيد.
به دوستان خود هديه دهيد.
از ديگران تشكر و قدرداني كنيد.
در گفتار و رفتار خود صداقت داشته باشيد.
ً
اگر اشتباه كرديد حتما عذرخواهي كنيد.
ً
اگراشتباه كردند حتما عذر آنها را بپذيريد.
خوش نيت باشيد.
چند قانون آداب معاشرت
هميشه مودب باشيد.
هيچ گاه دشنام ندهيد.
با صداي بلند صحبت نكنيد.
كنترل خود را از دست ندهيد.
به ديگران خيره نشويد.
صحبت كس ي را قطع نكنيد.
هميشه وقت شناس باشيد.
اسرار زندگي خصوص ي خود را فاش نسازيد.
شنونده اسرار مردم نباشيد .
آب دهان نياندازيد.
حرمت بزرگترها را نگاه داريد.
باديگران بخنديد ،به ديگران نخنديد.
فخر فروش ي نكنيد.
به ساعتتان نگاه نكنيد.
در ارتباط با خانمها
هميشه در را برايش باز كنيد .
جاي خود را به او بدهيد .
از جاي خود برخيزيد .
اگر چيزي از دستش به زمين افتاد به وي باز گردانيد.
در راه پله ،كنار خانم راه برويد.
در حضور يك خانم سيگار نكشيد.
هرگاه بسته اي به همراه داشت برايش حمل كنيد.
روشهاي تقويت هوش اجتماعي
كساني كه از هوش اجتماعي ضعيفي برخوردارند ،نه تنها در
زمينه ظرافت هاي اجتماعي بي كفايتند ،بلكه همچنين از
درك عواطف ديگران عاجزند و فقط اسباب زحمت مردم
هستند .رو در روي ديگران بايستيد و صحبت كنيد .
در برخوردهاي اجتماعي ابتكار عمل را در دست بگيريد و
هميشه منتظر ديگران ننشينيد .
مستقيما از ديگران قدرداني و تشكر كنيد .
وقتي در آستانه در با كس ي روبرو مي شويد ،اجازه دهيد او
ابتدا وارد شود .
تا چيزي را به شما تعارف نكرده اند ،به چيزي ناخنك نزنيد .
هنر شما كنترل عواطف ديگران است :حواس فرد خشمگين
را پرت كنيد ،با او اظهار همدردي نموده و سپس ذهن او را
به موضوع ديگري كه براي او حالت خوشايند تري دارد
منحرف نمائيد .
به ياد داشته باشيد كه همه ما به طور ناخودآگاه عواطف و
احساساتي را كه توسط شخص ديگر به نمايش گذاشته
مي شود ،تقليد مي كنيم .
وقتي دو نفر با يكديگر روبرو مي شوند ،كس ي كه در بيان
احساسات خود قوي تر عمل مي كند ،خلق و روحيه
خود را به فرد ديگري كه منفعل تر است منتقل مي كند
.
خود را با ديگران از لحاظ فيزيكي و عاطفي هماهنگ و
همزمان كنيد .
به مردم كمك كنيد در مورد افكاري كه آزارشان مي دهد
حرف بزنند .اين كار باعث آرامش در آنها مي شود .
هر روز 20 – 15دقيقه مطالبي راجع به « تلخ ترين تجربه هاي
زندگيتان » و حس و حالي كه در آن زمان داشته ايد حرف
بزنيد يا بنويسيد .
تأثير اين كار :بهبود عملكرد آنزيمهاي كبد ،بهبود عملكرد
دستگاه ايمني بدن
افراد فاقد نزاكت اجتماعي :
نمي دانند چه وقت بايد به گفت و گوي تلفني خود ادامه دهند و چه زماني
آن را خاتمه دهند ،نمي دانند چه وقت بايد خداحافظي كنند .
در تمام طول صحبت با ديگران متكلم وحده هستند و هيچ گونه توجهي به
طرف مقابل خود ندارند .
هيچ كوشش ي براي شناخت موضوعات مورد عالقه ديگران به خرج نمي
دهند .
خود محور هستند .
آدم مزاحمي است كه در كار همه فضولي مي كنند .
در فهم حريم شخص ي خود مشكل دارند ،به طوري كه در
موقع صحبت كردن خيلي به طرف مقابل خود نزديك مي
شوند يا خيلي پهن مي نشينند يا وسايل شخص ي خود را در
جايي كه متعلق به آنها نيست قرار مي دهند .
در تعبير يا استفاده از زبان غير كالمي فقيرند و در هنگام
صحبت با ديگران يا خيلي بلند حرف مي زنند و يا خيلي با
سردي و از روي بي اعتمادي .
حلقه باز
در يك دستگاه كه به صورت « حلقه باز » كار مي كند ،اداره امور تا
حد زيادي به منابع بيروني بستگي دارد.
دستگاه ليمبيك (كناري) ما نيز به صورت « حلقه باز » تنظيم مي
شود .دستگاه ليمبيك در ثبات هيجاني ما نقش بسيار مهمي ايفا مي
كند.
الگوي « حلقه باز » دستگاه ليمبيك به اين
معناست كه افراد ديگر مي توانند حتي
فيزيولوژي و به دنبال آن هيجانات ما را
تغيير دهند .
« حلقه باز » دستگاه كناري ،به افراد اجازه مي
دهد تا به نجات هيجاني يكديگر بپردازند .
ما براي ثبات هيجاني خودمان ،به ارتباط
با ديگران وابسته هستيم .
تحقيقات در بخش مراقبتهاي ويژه
نشان مي دهد كه حضور
تسكين دهنده فرد ديگر ،نه تنها
فشار خون بيمار را كاهش مي
دهد بلكه ترشح اسيدهاي چرب
را پايين مي آورد .
پژوهشهاي محققين نشان مي دهد كه سه رويداد
فشارزا ( مانند :مشكالت مالي شديد ،اخراج از كار يا
طالق ) در طول سال ،نرخ مرگ و مير را در مردان
ميانسال منزوي از اجتماع سه برابر مي كند ،اما اين
موارد هر چه كه باشد تأثيركمتري بر نرخ مرگ و مير
مرداني كه روابط نزديك زيادي دارند خواهد داشت .
محققين حلقه باز را به عنوان « نظم جويي بين فردي دستگاه
ليمبيك » توصيف مي كنند كه فرد با آن پيامهايي مي
فرستد كه مي تواند سطح هورموني ،كاركرد قلبي و عروقي ،
ريتم خواب ،و حتي كاركرد دستگاه ايمني بدن فرد ديگر را
تغيير دهد .
زوجهايي كه يكديگر را دوست دارند ،مي توانند در مغز
يكديگر جريانهايي از اكس ي توسين را تحريك كنند كه
احساسات خوشايند و محبت آميز را خلق مي كند .
همدلي ) (E mpathy
اين اصطالح اولين بار توسط اي.بي .تيچنر ،روان شناس آمريكايي ،در سال
1920مورد استفاده قرار گرفت .
به احساس كس ي وارد شدن= Empatheia
توانايي ادراك تجربه ذهني و احساس ي فردي ديگر =
احساس كلي مشكل فردي ديگر ،بدون شريك شدن =
در احساسات آن فرد
شريك شدن در احساسات فردي ديگر= Sympathy
روان شناس ي رشد همدلي
8ماهگي :كودكان احساسات ديگران را درك مي كنند و نسبت به آنها
واكنش نشان مي دهند .
1سالگي :كودكان مي فهمند كه گرفتاري پيش آمده ربطي به آنها ندارد ،
بلكه براي ديگري پيش آمده است .هر چند هنوز هم درباره اينكه چه بايد
بكنند گيج به نظر
مي رسند.
زماني كه كودكان يك ساله از گرفتاري شخص ي ديگر تقليد حركتي مي كنند نيز
اين گيجي ديده مي شود .شايدآنان از اين طريق مي خواهند احساسات آنها
را بهتر درك كنند .اين تقليد حركتي مفهوم تكنيكي اصلي همدلي
( (Empathyاست .
5/2سالگي :تقليد رفتاري با مفهوم همدلي به تدريج از مجموعه رفتاري
كودكان محو مي شود .در اين مقطع كودكان درك مي كنند كه درد و
مشكل فرد ديگر ،با درد و گرفتاري خود آنان متفاوت است و بهتر قادرند
آنها را آرام نمايند .
تفاوت ميل به همدلي در افراد مختلف
نتيجه تحقيقات Marian Radke – Yarrow &Carolyn
Zahn – Waxlerنشان مي دهد « :كه تفاوت موجود در ميل
به همدلي ،به نحوه تربيت كودكان از جانب والدين بستگي دارد.
آنان دريافتند كه « :زماني كه شيوه تربيتي ،توجه شديد كودكان را به
سوي مشكلي كه در اثر بد رفتاري آنان براي ديگران پيش آورده
است ،جلب مي كند ،آنان همدلي بيشتري پيدا مي كنند» :
« ببين ! او را چقدر ناراحت كردي» « ،نگاه كن ! جايي كه تو به او چنگ
زدي چقدر قرمز شده »
آنان دريافتند كه :
« همدلي كودكان از تماشاي نحوه واكنش نشان دادن اطرافيان در مقابل درماندگي
ديگران نيز شكل مي گيرد.
كودكان با تقليد از آنچه كه مي بينند ،مجموعه اي رفتاري از واكنشهاي حاكي از
همدلي را در خود بوجود مي آورند
به ويژه در كمك به افراد ديگري كه دچار درماندگي شده اند».
هماهنگي عاطفي مادر -كودك
هماهنگي عاطفي
= Emotional Attunement
هماهنگي عاطفي مادر -كودك :
كودك درك مي كند كه با احساساتش،
با همدلي ،پذيرش ،و دو جانبه بودن برخورد
مي شود؛ افراد ديگر مي توانند با او همدلي
كنند ،به او توجه مي كنند ،او را مي پذيرند
و او را مي خواهند .
«در نتيجه
به اعتقاد دكتر دانيل استرن ( روان پزشك دانشگاه كرنل):
هماهنگي عاطفي مكررمادر -كودك ،اين احساس در كودك بوجود مي آيد كه
افراد ديگر مي توانند در احساس او شريك شوند و اين كار را خواهند كرد » .
اين حس در 8ماهگي در كودك شكل مي گيرد و از طريق ارتباط صميمانه در
كل دوران زندگي به شكل گيري خود ادامه مي دهد».
ناهماهنگي عاطفي مادر -كودك :
كودك درك مي كند كه افراد ديگر نمي توانند با او همدلي كنند ،او را
نمي پذيرند ،او را نمي خواهند ،ارتباط او با ديگران دو جانبه نيست و
ديگران نمي توانند در احساساتش با او شريك ،شوند.
ً
ناهماهنگي عاطفي در روابط والد -كودك ،واقعا براي او ناراحت كننده
مي شود .بعض ي از كودكان
است و براي كودك بسيار گران تمام
به ناهماهنگي عاطفي با والدين با ترس و يا درماندگي واكنش نشان مي
دهند.
وقتي والدين با طيف مشخص ي از احساسات و عواطف كودكان ( لحظات
خوش ي ،اشكها و نياز به نوازش شدن) به طور ناهماهنگ پاسخ مي دهند،
بعض ي از كودكان از نشان دادن و حتي شايد احساس كردن آن عواطف
ً
اجتناب مي كنند .به اين ترتيب آن طيف عواطف احتماال از مجموعه رفتارهاي
كودك براي برقراري ارتباط صميمانه حذف مي شود .بخصوص اگر
موجبات نفي آن احساسات ،همواره به صورت پنهان و آشكار فراهم باشد.
والديني كه هميشه واكنش ي پايين تر از سطح فعاليت كودك ،از خود نشان مي
دهند ،در نتيجه كودك آنها ياد مي گيرد كه منفعل باشد.
كودك ياد مي گيرد كه « :وقتي من به هيجان مي آيم ،نمي توانم مادرم را به همان
اندازه به هيجان بياورم ،پس بهتر است تالش نكنم ».
همدلي در اختالل
شخصيت ضداجتماعي
نتيجه تحقيقات روان شناسان بر روي گروهي از جنايتكاران نشان
مي دهد كه « يك مشخصه مشترك همه اين افراد در دوران كودكي
ً
اين بوده كه ،آنها مرتبا از يك خانه موقت ( فرزند خواندگي ) به
خانه موقت ديگر منتقل شده اند يا در يتيم خانه ها پرورش يافته
اند .سرگزشتي كه بيانگر ناديده گرفته شدن به لحاظ عاطفي و
حداقل هماهنگي عاطفي بين هر يك از آنها و مراقبين آنان است ».
ناديده گرفته شدن به لحاظ عاطفي ،همدلي را كور مي كند.
افراد مبتال به اختالل شخصيت ضد اجتماعي ،جنايتكاران شرير،
متجاوزان به زنان و كودكان و مرتكبان به خشونتهاي خانوادگي ،فاقد
همدلي هستند.
اين ناتواني در احساس درد قربانيان به آنها امكان مي دهد تا به خودشان
دروغ بگويند و اين امر آنان را به انجام جنايت ترغيب مي كند.
ً
اين افراد به خود مي گويند « :زنان واقعا دوست دارند به آنان تجاوز شود
؛ اگر مقاومت كنند دارند بازي در مي آورند».
و يا متجاوزان به كودكان با خود مي گويند :
« به كودك آسيبي نمي رسانم ،فقط عالقه ام را به او نشان مي دهم
؛ اين فقط نوع ديگري از نشان دادن احساس است» .
ويا والديني كه با فرزندان خود بد رفتاري دارند عمل خود را اين گونه
توجيه مي كنند « :تربيت صحيح همين است».
كمرنگ شدن احساس همدلي در اين افراد ،بخش ي از يك چرخه و
فرايند عاطفي است كه زمينه ساز اعمال خشونت آميز آنان است.
همدلي در اختالل
شخصيت مرزي
سوء رفتارهاي عاطفي شديد و مداوم شامل :بيرحمي ،تهديدهاي جنون
آميز ،تحقير و فرومايگي ،اثرات مخالفي بر جاي مي گذارند .
كودكاني كه اين سوء رفتارهاي عاطفي شديد را متحمل مي شوند ،
مي توانند نسبت به عواطف افراد ديگري كه اطراف آنها هستند
بسيار هوشيار باشند(تا حدي شبيه به بيماران مبتال به PTSD
كه نسبت به نشانه هايي كه اعالم كننده خطرند ،گوش بزنگ
هستند).
اين گوش بزنگي و هوشياري و تفحص وسواس گونه نسبت به
احساسات ديگران ،در كودكاني كه از نظر رواني با آنان بد رفتاري
شده است ،عموميت دارد و آنان در بزرگسالي از نوسانات شديد و
تند عاطفي رنج مي برند كه آنها را افراد مبتال به اختالل شخصيت
مرزي مي ناميم.
مشخصه رابطه
ياري دهنده
رابطه ياري دهنده :
رابطه اي كه در آن الاقل نيت يكي از دو طرف افزودن به رشد،
توسعه ،بلوغ ،عملكرد بهتر و هماهنگي بهتر با زندگي در ديگري
است.
به عبارت ديگر در ارتباط ياري دهنده ما به دنبال رشد و توسعه
شخصيت ،كمك ،قدرداني بيشتر ،بيان بيشتر و استفاده عملي
بيشتر از منابع دروني و فردي ديگري هستيم.
)1آيا مي توانم به گونه اي رفتار كنم كه به عنوان انساني قابل اعتماد،
قابل تكيه كردن ،و ثابت قدم شناخته شوم؟
)2آيا مي توانم آنچه را كه هستم بدون ابهام بيان كنم؟
)3آيا مي توانم نسبت به فرد مقابل حاالت مثبتي داشته باشم؟
)4آيا مي توانم به گونه اي رفتار كنم كه به احساسات و نيازهاي خود و
ديگران احترام بگذارم؟
)5آيا مي توانم به ديگري اجازه دهم كه خودش باشد؟
ً
)6آيا مي توانم به كامال به دنياي احساسات و معاني شخص ي او وارد شوم
و دنيا را از چشم او ببينم؟
)7آيا مي توانم تمام ابعاد وجودي اين شخص را كه جلوي من باز مي
شوند را بپذيرم؟
)8آيا مي توانم طوري رفتار كنم كه تهديد كننده نباشد؟
)9آيا مي توانم مي توانم او را از تهديد ارزشيابي هاي خارجي آزاد سازم؟
)10آيا مي توانم بدون اينكه تحت تأثير گذشته خودم يا او قرار بگيرم با او
رفتار كنم؟
ويژگيهاي بوقلمون صفتان اجتماعي
)1آنها هر كاري را براي مورد توجه واقع شدن انجام
مي دهند .
)2از نظر اجتماعي خيلي محبوب و دوست داشتني است ،ولي
روابط خصوص ي پايدار و ارضاء كننده اي ندارند .
)3اگر الزم باشد براي خشنودي ديگران يك چيز مي گويند ولي در
عمل طور ديگري رفتار مي كنند
)4آنها به راحتي با اين تضاد كه بين چهره اجتماعي و چهره دروني
خود كنار آمده اند .
)5آنها به هيچ وجه با خويشتن خود صادق نيستند .
)6آنها به جاي آن كه به سادگي احساس واقعي خود را بروز
دهند ،همواره در جستجوي نشانه هايي هستند تا بفهمند
ديگران چه انتظاري از آنها دارند .
)7آنها از قابليتهاي اجتماعي خود استفاده كرده و اعمال خود را
با موقعيتهاي متمايز اجتماعي تنظيم مي كنند و در هر جمعي
به رنگ خاص ي در مي آيند تا مورد توجه و پسند
ديگران قرار بگيرند.
زبان بدن
() BODY LANGUAGE
زبان بدن ( )BODY LANGUAGEعبارت است از يك سري
اعمال بخـصـوص بـدن كه انسان ناخودآگاه در شرايط و موقعيتهاي
گوناگون از قبيل :هيجان ،استرس ،دروغـگويي ،ترس ،ابراز عالقه و غيره
از خود نشان مي دهد.
زبان بدن مجموعه حركات و اشاراتي غيركالمي مانند :نگاه ،حاالت چهره
و صورت ،تكان سر و حركات اندامي ( طرز ايستادن ،نشستن ،راه
رفتن ،و نحوه دست دادن ) ،اندازه فاصله ما تا فرد يا افراد ...،
زبان بدن چيزي نيست كه انسان هنگام تولد آن را به همراه خود
داشته باشد ويا در اين زمينه مهارتي كسب كرده باشد .تمام عالئم
آن را مي توان تمرين كرد ،فرا گرفت و در آن مهارت كسب كرد و آنها
را در عمل به كار بست .
انسانها به طور متوسط روزانه فقط 10تا 11دقيقه در قالب
جمالت استاندارد كالمي از كلمات استفاده مي كنند .هر كدام از
اين جمالت استاندارد حدود 2تا 5/2ثانيه طول مي كشد .
وقتي دو نفر با هم صحبت مي كنند فقط كمتر از يك سوم
ارتباطاتشان كالمي است .بيش از 65درصد از مفاهيم اجتماعي از
طريق زبان بدن ( به طور غير كالمي ) رد و بدل مي شود .بيش از
نيمي از پيامهاي در حال تبادل از طريق حس بينايي صورت مي گيرد
،نه كالمي .
خصوصيات زبان بدن :
)1پيامهاي زبان بدن به طور نيمه آگاهانه عمل مي كنند :بسياري از
پيامهاي زبان بدن در حالت عادي ،پايين تر از سطح آگاهي ما انتقال
مي يابند .آنها ذهن نيمه آگاه ،و سپس طرز تفكر .احساسات ،و
ٌ
رفتار ما را تحت تاثير قرار مي دهند ،بدون اين كه بدانيم چه چيزي
آن واكنشها را موجب مي شوند .
)2تعداد اين پيامها بسيار زياد است :
ميزان اطالعات غير كالمي فوق العاده زياد است .ميزان اين اطالعات در هر
ساعت 10000واحد در ثانيه است .بنابراين ،با اين حجم از اطالعات ،
فقط مي توانيم به قسمتي از آن همه اطالعات موجود توجه كنيم .
اين كه چگونه مي توانيم توجه خودمان را جهت دهي كنيم ،به طور عمده
بستگي به :انتظارات ،و تجربه هاي قبلي ما از چنين برخوردها دارد .اين
انتخاب اطالعات بدين مفهوم است كه از اطالعات مورد دسترس ي فقط
مي توانيم قسمت اندكي را كه قادر به مشاهده مي باشيم يا به طور
ناخودآگاهانه در ما نفوذ مي كنند مورد توجه قرار دهيم .
)3كودكان تا حدود سه سالگي در هنگام برقراري ارتباط با ديگران به
پيامهاي غيركالمي تكيه مي كنند .در نتيجه در استفاده و تعبير آن
مهارت خاص ي پيدا مي كنند .پس از آن به تدريج زبان گفتاري رشد
مي كنند .قسمت اعظمي از زبان بدن ،زير بار كلمات از بين مي
ً
ٌ
رود .زبان گفتاري آنها را شديدا تحت تاثير قرار مي دهد .اين در
حالي است كه ما از اثرات آن بي خبريم .
فقط 7درصد از مطالب قابل فهم ما از طريق مطالب بيان شده
عايدمان مي شود 38 ،درصد از اين مطالب توسط صداهاي توليد
شده و 55درصد از آنها از طريق عالئم غيركالمي به ما مي رسد .
چشمها
سطح چشمها:
در يك گـروه ,مـعمـوال فـردي كـه سطح ديـد چشمانش از سايرين
باالتر است رهبر محسوب مي گردد .هنگامي كه شما ايـستـاده
باشيد و ديگران نشسته قطعا شما را در موضع قدرت قرار مي
دهد.
زماني كه فردي چشمش
مالش چشم:
را با انگشت اشاره مالش مي دهـد نـشـانـگر فريب و نيرنگ مي
باشد .از آنجايي كه فرد ميـخواهد تماس ديداري را قطع كند بهانه اي
بدست مي آورد كه به اين طرف و آن طرف نگاه كند .ايـن حـركت غير
ارادي يـك اف ـشـاگر حسابي است كه فرد دارد دروغ مي گويد.
چشم برگرداندن:
مسلم از نيرنگ ,گناه و دروغگويي است.
اين معموال يك عالمت
هرگاه چشمان يك فرد
چشمان بسته:
براي لحظه اي طوالني تـر از چـشم بر هم زدن متعارف بسته و
ابروها نيز برخاسته شود پيـام چنـيـن اسـت" :بـه حرف زدن خود
خاتمه بده".
اين نشانه غضب و
حركت چشم بسمت باال:
عصبانيت است.
اين ژستي خـجـالت
نگاه مختصر به اطراف:
گـونه و عشوه گرانه است .فرد جسورانه خيره مي شود در حاليكه
سرش را پايين انداخته و به سمت مخالف كج مي كند .اشـاره بـر
كمرويي بي باكانه دارد.
اين بي ترديد يك نشانه
نگاه ممتد:
گرايش جنس ي است .شخص ي كه تماس چشمي برقرار مي كند،
چشم برگردانده ،سپس مجددا به چشمان شما نگاه مي كند
ميـگويـد" :مايلم با شما بيشتر آشنا شوم"
نگاه خيره شديد:
تهاجمي ،سلطه جويانه و تهديد آميز است.
اين نشانه خلق
هنگامي كه آقايي نگاهش
نگاه به باال و پايين:
را به سر تا پاي يك خانم مياندازد به او مي فهماند كه به اندام
فيزيكي وي عالقه مند است.
چشمك يك عالمت غـرض
چشمك:
آلود است .نـشانـگر آن اسـت كـه رمز و رازي ميـان فردي كه چشمك
مي زند و فردي كه به او چشمك زده مي شود برقرار است.
در ميان يك اتاق
باال انداختن همزمان دو ابرو:
شلوغ ،مفهوم آن كامال واضح و روشن است“ :مايلم با شما مالقات
كنم “.
زماني كه يك ابرو باال
باال انداختن يك ابرو:
انداخته مي شود در حالي كه ابرو ديگر پايين باقي مي ماند مفهومش
اين است :حرف شما را باور نمي كنم.
زماني كه هر دو ابرو
ابروهاي گره خورده:
بسمت همديگر كشيده مي شود باعث پديد آمدن شيار بين آن دو
مي شـود كه داللت بر اضطـراب ،درد ،تـرس و يـا آمـيـزه اي از ايــن
هيجانات دارد.
زماني كه دست بروي
پوشاندن صورت:
صورت مي آيد مـفـهومش چنين است :شوكه شده ام .اين ژست بين
فرد و موقعيت مزاحم و مـتـجاوز فاصله مي اندازد.
بيني
هنگامي كه دست فردي در
ملس بيني:
زمان مـحاوره با بـيـنـي اش تـماس پـيـدا كند ،نشانگر آن است كه
فرد موضوعي را كتمان مي كند .فردي كـه اين حركت را انجام
مي دهد معموال از آن نا آگاه است ظاهر وي ممكن است آرام
بنظر برسد اما باطن فرد پريـشان و آشفته است .روانشناسان
معتقدند دسـت زدن به بـيـنـي يـك حـركـت غـيـر ارادي بـراي
پوشاندن دهان و كتمان دروغ مي باشد .دستها به بـيني انـتقال
مي يابند تا حقيقت را پنهان كنند.
خشم ،غضب و
فراخ كردن بيني:
عصبانيت.
وقـتي بيني با كج كردن
حركت بيني بسمت باال:
سر به عقب بسمت باال مي رود پيام روشن است .فرد مي گويد:
"من برتر هستم ،من بهتر از شما هستم"
چيزي فاسد شده است.
گرفتن بيني:
پيچ خوردگي بيني به يك
پيچيدن بيني:
سو نشانگر نفرت و بـيـزاري و طرد مي بـاشد.
وقتـي عـضالت اطراف
چين و چروك بيني:
بيني منقبض مي شوند چيـن و چروك مابين چشمها پديد مي آيد،
افشا كننده تنفر و انزجار است -از يك طرد ماليم تا تنفر شديد.
دهان
اين نيش خند كنترل شده
خنده زوركي:
تا چشمها گسترش نمي يابد.
گوشه لبها را مانند پوزخند
دهان كجي:
به عقب برده و دندانها را نمايان ميگرداند.
دندانهاي باال نمايان شده
تبسم با دهان گشوده:
و بـه شـخـصـي كـه بـا شـما گفتگو ميكند مي فهماند كه مايل هستيد
بيشتر با او آشنا شويد.
اين لبخند تنها براي
تبسم با لبان بسته:
اداي احترام و ادب و نزاكت است.
هرگاه فردي لبهايش را در
در هم كشيدن لبها:
هم كشيد به مفهوم آن است كه طرف مقابلش را جذاب و دلربا
يافته.
دال برتنش و عدم
لبهاي سفت و جمع شده:
پذيرش است.
وقتي فردي لب پايين خود
جويدن لبها:
را جويده و سرش را تكان ميدهد نشانگر خشم فرد است.
هرگاه انگشت اشاره بطور
تماس با لب :1
عمودي براي لحظه اي بطرف باالآيد ميگويد :ساكت باش.
ولي هرگاه انگشت اشاره
تماس با لب :2
به لب پايين تماس پيدا كند و دهـان انـدكـي باز شود مفهومش چنين
است:
"مي خواهم با شما صحبت كنم"
سر
كمك مي كند ديگران
سر تكان دادن(باال و پايين):
آرامش بيابند و نـشانگر توافق است.
تكان دادن ســر از
سر تكان دادن(چپ و راست):
يك سو بسوي ديگر دال بر مخالفت و بي عالقگي است.
گذاشتن دستها زير چانه
تكيه دادن چانه:
مي گويد" :من حوصـله ام سـر رفـتـه" .فرد ممكن است بخواهد خود
را مشتاق جلوه دهد اما پيام واقعي آن چنين است" :من قادر نيستم
روي سخن شما تمركز كنم"
مالش گردن ترديد را در
مالش گردن:
مورد مـوضـوع گفته شده و يا شنيده شده آشكار مي سازد.اين
ژست معموال توسط انگشت اشاره روي كنار گردن درست زير گوش
پديد مي آيد.
اين عالمت نويد دهنده
نوازش چانه:
نـشانگر آن است كه توجه شنونده بادقت كامل و مشتاقانه به تك
تك واژه هايي است كه شما مي گوييد .اين حركتي متفكرانه است
كه معموال توسط مردي كه ريش ندارد انجام مي شود.
اين ژست اندكي متـفاوت
مالش چانه:
بـوده و تـوسط حركت انگشت اشاره بر سراسر پايين چانه انجام مي
گيرد و مي تواند نشانگر آن باشد كه شنونده حرف شما را باور
ندارد.
خواب آلودگي تنها علت
خميازه كشيدن:
خميازه نمي باشد بلكه "خميازه اجتماعي" نيز وجود دارد .خميازه اي
كه در يك موقعيت استرس زاي خفيف پديد مي آيد.
هنگامي كه مردد هستيد چه كاري مي خواهيد انجام دهيد خميازه
روش ي است براي خريدن زمان.
دست ها (از مچ تا سر انگشتان)
دست دادن محكم:
فردي كه دستش را دراز كرده و سـپـس دسـتـانـش را بـه طـريقي مي
چرخاند كه دستش باال و كف دستش پايين قرار مي گيـرد،
سـعي در توفق و برتري جويي دارد .اين نوع دست دادن اغـلب
اوقـات در مـوقـعـيـت هـاي سيـاس ي و ديپلماتيك كاربرد دارد.
نشانگر شور و
دست دادن بسيار محكم:
اشـتياق و سلطـه گـري اسـت.
بـي تـرديــد مي توان فهميد چه كس ي اينجا فرمان
مي دهد.
فردي كه تـنـها
دست دادن شل:
انگشتان دستـش را دراز مي كند و يا دستهايش مانند ماهي
شل است ،مي گويد :مايل نيستم به مـن دسـت بزنيد ،من
صميميت را دوست ندارم .همچنين آن نشانه ضعف ،انقياد و
مطيع و تسليم بودن نيز ميباشد.هر گاه آقايي در يك موقعيت
كاري از اين دست دادن استفاده ميكند امكان دارد چنين
برساند كه قصد دارد مخفيانه اعمال نفوذ در موقعيت
نمايد.
هرگاه از دست چپ
دست دادن با هر دو دست:
براي دربرگرفتن و پوشاندن دستهاي فشرده شده استفاده گردد،
دست دادن دستكش وار ناميده شده و راستي و صميميت زياد را مي
رساند مانند يك در آغوش گرفتن كوچك و ظريف.
ضربه آهسته ،مضراب
حركت انگشت:
زدن و يا ريتم يكنواختي را با انگشتان نواختن ،داللت بر بي تابي
وناشكيبايي دارد .يك حركت نمادين گريز مي باشد .انگشتان عمل
راه رفتن را گرچه بدن بي حركت است انجام مي دهند.
اين ژست مرموز و آب زير
دستهاي پـنهان:
كاهانه است .فرد مي گويد :مايل به گفتگو با شما نميباشم .خصوصا
در مورد دستهايي كه عميقا در جيــب ها فرو شده باشد جايي كه
براي تماس و گرفتن دست و يا هر گونه رابطه صميمانه وجود
نخواهد داشت.
وقتي كف دستها بـه طـرف
دستها بروي زانو:
بـاال بـاشـد ،شـخص گـشـاده رو و پـذيـرا مي باشد .وقتي كف دستها
پايين باشـد مـمكـن اسـت پـاي فـريبكاري و تعرض در ميان باشد.
هنگامي كه فردي
مناره كردن انگشتان:
انگشتان خود را بهم فشرده و چـانـه و دهان را روي سر انگشتان
قرار مي دهد نـشانگر تفكر عـمـيق است .مانند زماني كه شخص به
اميد شنيدن جواب مي باشد .همچنين حايلي اسـت بـراي مـحـافـظـت
كـردن از قفسه سينه ،پايين صورت و دهان.
فـرد در ايـن حـالت
مشت پوشيده شده با دست باز:
خشـمگين است اما مي كوشد كه آرام بماند .به اصطالح خود را
كنترل كند.اما مراقب اين فرد باشيد چون امكان دارد هر موضوع
كوچكي منجر به آن گردد كه كنترلش را از دست بدهد.
شـخصـي كـه مـي خـواهـد
پرتاب دست:
عـقايدش را به اجبار تحميل كند ممكن است دستش را بطرف
شنونده و جلو پرتاب كند .درحالت پرخاشگرانه خفيفتر تنها از
انگشتان استفاده مي گردد.
اين يك ژست
قالب كردن دستها پشت سر:
متكبرانه ميباشد .خصوصا زماني كه فرد به عقب تكيه داده باشد.
او مي گويد :من آنقدر بر شما سلطه دارم كه نياز به دفاع كردن از
خودم ندارم.
اين عالمت عصبي
بازي كردن با حلقه ازدواج:
بودن و نـشـانگر آن است كه مشكلي در ارتباط وجود دارد .خصوصا
زماني كه فرد همزمان در مـورد هـمسـرش در حـال صحبت كردن مي
باشد.
اين تالش بدن براي
تكان بيقرار دستها:
رهايي مي باشد .هـورمـون آدرنـاليـن در حال ترشح شدن است اما
فرد نمي داند چگونه رهايي يابد.
كلـنـجار رفـتـن بـا سـر آسـتـيـن پيراهن و يا جواهر آالت روي مچ به
ديگران مي گويد كه :شما احتيـاج بـه تـوجـه داريـد .در كـافه ايـن
عمل جايز و مناسب است اما در جلسات كاري منحرف كننده و
موجب حواس پرتي مي گردد.
اين رفتار مردانه مي
دست زدن به كراوات:
گويد :مي خواهم تاثير خوبي از خودم بجا بگذارم .اين روش اوست
كه مي خواهـد بـه شـما بـفـهــماند شديدا" در تـالش اسـت تـا
خوشنودتان سازد.
وقتي افراد نمي
دست كشيدن در ميان موها:
دانـنـد چه چيز بايد بگويند اغلب اوقات دستشان را ميان موها مي
كشند .نـاظـري كه قـادر است زبان بدن را متوجه شود آگاه است كه
فرد در مورد كاري كه مي خواهد انجام دهد و يا چيزي كه مي
خواهد بگويد ترديد دارد.
دستها (تمام دست)
اين كار مي گويد" :من
خم كردن بازوها:
پر زور و نيـرومند هستم ".باال آوردن يـك بازو نيز راهي براي جلب
توجه مي بـاشد .هر دو دسـت را بـجلو دراز كردن ژست خوش آمد
مي باشد.
گويي
وقتي دستها به پشت
دستها به پشت:
كمر قالب ميگردند مفهومش اين است كه فرد وضعيت را
تحت كنترل خود دارد .مي گويد" :من راحت هستم" مشابه
حركتي كه سربازان زماني كه در حالت خبردار نيستند به خود
مي گيرند.
هنگامي كه ما مضطرب
دستها به جلو:
مي باشيم تمايل به نگاه داشتن دستهـاي خود در جلوي بدن
خود داريم تا بتوانيم يك سد حفاظتي ايجاد گردانيم.
بر خـالف دسـت به
دستهاي قالب شده:
سـينه بودن كه دستها بطور متقاطع به روي سينه قرار مي
گيرند ،اين ژست در افرادي مشاهده ميشود كه در شرايط
اضـطراب آمـيزي قرار دارند .در واقع چنين بنظر مي آيد براي
حفظ جانشان بخودشان دست آويخته اند.
زماني كه دستها مقابل
دستهاي تا شده:
بدن همديگر را قطع مي كنند ،مـعـمـوال نشانگر وضعيت تدافعي مي
فرد مي گويد :من تمايل ندارم به هرچيزي كه با
باشد.
عقايدم در تضـاد مي باشد گـوش دهـم .اغـلب مردم از مانعي كه
اين طرز ايستادن پديد مي آورد آگاهي ندارند .اما بـي تـرديـد بـراي
سـد كـردن هـر گونه تعدي و مزاحـمت بكار گرفته مي شـود.
خصوصا وقتي كه لبهاي درهم و اخم نيز با آن همراه گردد.
زماني كه يك مرد
دراز كردن دست :
نشسته و دست خود را دراز كرده ،او مي گويد" :من اينجا را
تحت كنترل خود دارم" .اما اگر يك زن اين كا را انجام دهد،
مـردها معموال اين گونه مي پندارند كه او از حد و حدود خود
تجاوز كرده است .هرچنـد زمـانـي كه تنها يك دست را روي
صندلي مجاور قرار مي دهد مي گويد" :مي خواهم مانند
شما(مردها) باشم"
دستها دو طرف كمر
دست به كمر بودن:
بطوري كه آرنج بطرف خارج بدن قرار مـي گيرد فرد مي گويد :از
من فاصله بگير .اين يك عمل نا آگاهانه مي باشد كه مـا هـرگاه
احساس جامعه ستيزي داشته باشيم و يا در محل پر ازدحامي
قرار داريم و تـمايـل نداريم ديگران نزديك به ما شوند اعمال مي
كنيم.
شانه ها بر آمده
شانه باال انداختن:
گشته و كف دستها بسمت خارج ميچرخنـد .پيام روشن و واضح
مي باشد :من شما را نمي شناسم .و يا من نمي تـوانم به شما
كمك كنم .داللت بر احساس درماندگي فردي است كه اين
ژست را بخود مي گيرد.
پاها
وقتي فردي طوري
تكان دادن پاها:
نشسته كه يك پا را روي پـاي ديـگر انـداخته و يك پا را در هوا تكان
مي دهد پيام اين است :من حوصله ام سـر رفته .حـركات نـشـانـگر
گـريز است اگرچه بدن فرد ساكن و بدون حركت مي باشد.
انداختن پاها روي هم در ناحيه زانو:
اين حالت متداول بطور يـكسان در مردان و زنان رايج مي باشد.
مفهومش اين است كه :من بـسـيار آسـوده خاطر هستم.
اين معموال عملي
قوزك پا روي زانو:
مي گويد :من قاطعانه از حقوقم
مردانه مي باشد.
دفام مي كنـم اما بـا آرامـش هسـتم .اين همان ژست اصيل "پا روي پا
اندازي كابويي" است.
اين ژسـت در
انداختن پا روي هم در ناحيه قوزك:
مـردها بيش از زنها مورد استفاده قرار مي گيرد .مي گويد " :من
مودبانه در آرامش هستم".
اين ژست در خانمها
بهم پيچيدن پاها:
رايج مي باشد .زن پاهايش را بهم مي پيچانـد طوري كه يك پايش را
به پشت قوزك پاي ديگرش قالب مي كند .مردها انجام دادن اين كار
را دشوار مي پندارند .بـهم فشردگي اين حالت برداشت "
درآغوشگيري" و نوعي تمايل جنس ي را در ذهن تداعي مي سازد.
اين نيز نمونه اي از
قفل كردن پاها:
او در حالي كه ايستاده يك پا را به
ژست زنانه مي باشد.
اين
پشت پاي ديگر قفل مي كند.
عمل معموال به مفهوم آن است كه فرد عصبي و ناراحت مي باشد.
وضعيت اندامي
افرادي كه ولو و تن پرورانه
نشستن:
مي نشنيند را مي شناسيد؟ آنها پـاهـايـشـان را باز نموده ودستهايشان
به پشت صندلي مجاور مي اندازد و به همه اعالم مي كنند كه در در
آنجا حضور دارند و تمام مكان را به اشغال خود در آورده اند.
اين يك نمونه
پاها بروي هم در ناحيه ران:
ً
از حركات مردانه مي بـاشـد كـه ضـمنـا در زناني كه شلوار به پا
مي كنند ديـده ميشود .اين وضع و برخورد ،خيره سري و
و
لجاجت را مي رساند.
مفهومش اين است كه" :مـن عقيده ام را تغيير نخواهم داد پس
به خودتان زحمت ندهيد".
زنها بيشتر اين
در آغوش گرفتن پاها:
عمل را انجام مي دهند .اغـلـب اوقـات بـه روي صندلي و يا
نيمكت مي نشينند و خودشان را مثل يك توپ فشرده ،جمع و
حلقه كرده و پاهايشان را در آغوش مي گيرند .هر چند كه اين
رفتار خودشيفته ايـن طور بنظر مي آيد كه زن خود را بداخل
مي كشاند اما او در واقع بدنبال يك مالقات و رويارويي رمانتيك
است.
هرگاه فردي روي لبه
روي لبه صندلي:
مي توانيد اين گونه برداشت كنيد
دسته صندلي بنشيند شما
كه فرد گوش به زنگ ،مـصـمـم و مشتاق به درمـيـان گـذاشـتـن عـقـايـد
ً
و احساسات خود مي باشد ،هر چند كه با عقايد شما كامال در
مغايرت باشند.
هنگامي كه فردي
قالب كردن زانو ها:
بجلـو خـم شده و زانـوها را قالب مي كـنـد ايـن عالمت هـشـدار
دهـنـده اي بـراي شـما مـي بـاشـد كه ســريع تر صحبت كنيد.
شنونده درآستانه پريدن از جاي خود ورفتن است.
مصمم ،مصر و با
صاف نشستن:
پشتكار پيام افرادي است كه اينگونه مي نـشـيـنـنـد .رسيدن به
ظاهرشان برايشان اهميت دارد و حاظر هستند همه چيز را
بـمنظور رسيدن به اهدافشان قرباني كنند.
آنان به صندلي-كج
خم شدن به عقب:
كن ها نيز مشهور ميباشند .اين افراد ماجراجو و شيطنت كار
هستند و ميل به ريسك كردن دارند .مانند واژگون شدن از
عقب كه برخي اوقات نيز روي مي دهد.
نشستن در اين وضع
خم شدن به جلو:
نشانه عالقه وافر شنونده مي باشد .مي گويد" :توجه من به
شماست" .وقتي اين اتفاق مي افتد گوينده معموال به عقب خم
مي شود كه بيانگر آن است كه گوينده مسلط بر كارش مي
باشد.
هنگامي كه فرد روي
به جلو خميده شدن:
صندلي به جـلو خـميـده شـده بـاشـد ممكن است معذب بنظر آيد.
اما عكس آن صادق مي باشد .اين حالت غير رسمي و خودماني
بيانگر اعتماد بنفس در تمام عرصه هاي اجتماعي مي باشد.
افرادي كه اين گونه
هر دو پا بروي زمين:
مي نشينند ،واقع بـيـن ،مـستقل ،عمل گرا و منظم هستند.آنها
مايلند شما آگاه باشيد كه وضعيت را تحت كنترل خود دارند.
پيام اين گروه چنين است " :اطراف من مراقب حركاتت باش،
من جدي هستم ".ميان دو پا
چرخـانـدن صـنـدلـي و
قرار دادن صندلي:
نـشستن روي آن همچون سوار شدن بروي اسب يك نمونه مشخص
از رفتار مردانه است .نـشانگر يك فرد حكم كننده و سلطه جو مي
باشد .وقـتي كه يك زن اين ژست را بخود مي گيرد مي گويد" :مي
خواهم مانند مردان باشم".
بدن
راست قامت ايستادن :حالت ايستادن افراشته ميگويد شما انسان
با اعتماد بنفس ،صادق و موفقي هستيد .حتـي اگـر كـوتـاه قـد
باشيد ،گرفتن يك ژست مطمئن وبي پروا شما را پر ابهت نشان
خواهد داد.
استفاده از تمام طول پا
گامهاي كوتاه و بلند :
در هنگام راه رفتن ،گامهاي بلند برداشتن و كمر را راست و سر را
باال نگاه داشتن بيانگر يك حالت مطمئن و با صراحت مي باشد.
برعكس گام هاي ريز و با شانه هاي قوز كرده فرد را ترسو و
آسيب پذير مي نمايد.
با اندك باال آوردن
احوال پرس ي دوستانه:
ابرو زماني كـه بـراي نـخستين بار شخص ي را مالقات مي كنيد ،شما را
عالقه مند ،با نشاط و هوشيار مي نمايد.
هر فردي مجاز و نيازمند
رويارويي نزديك:
مقدار معيني حـريـم شـخـصـي در پـيـرامـون خودش مي باشد.
معموال آن حريم شخص ي 90-180سانتيمتري شمـا امـتـداد مـي يـابد.
محدوده صميمي و خودماني 50سانتيمتر امتداد دارد.
زماني كه فردي خيلي نزديك بجلو مي آيد منجر به مزاحمت و
ناراحتي مي گـردد .اين يـك عـمل تـجاوز كارانه مي باشد كه مرزها
و حدود ديگران را رعايت نكرده و احترامي براي آنها قائل نمي
باشد .اين طرز رفتار مي تواند سبـب گـردد يـك فـرد مـنـفعـل و بي
اراده ،احساس آسيب پذيري كرده و حالت تدافعي بخود گيرد.
تا زماني كه از شما در خواست نشده عقب بمانيد.
اگر مي خواهيد برتر از
بي رغبتي:
ديگران جلوه كنيد ،پشت به ديوار تكيه زده و دست به سينه
بايستيد .پيام روشن است" :مزاحم نشويد".
هنگامي كـه دسـت بـطرف
گرفتن گردن:
باال تاب خورده و خودش را به پشت گردن قالب مي كند نشانه
خشم مي باشد .در دوران بدوي اين ژست به ضربت سختي بر سر
فرد مقابل منجر مي گشت .اما در جامعه متمدن مي بايد از اين
عمل اجتنـاب ورزيـد .افراديكه زبان بدن را متوجه مي شوند از
توانمندي اين عمل آگاه هستند.
در موقعيت
بي قراري(وول خوردن):
اجـتمـاعي هرگاه با پول خرد داخل جيبتان بازي كنيد و صداي
جيرينگ جيرينگ آن را درآورده يا با موها و يا لباستان كلنجار
رويـد ،عالمت واضحي است كه شما عصبي ،بي قرار و هيجان
زده مي بـاشـيـد .بـراي گـذاشتن تاثير خوب بروي ديگران سعي
كنيد اين حركات تهييج آميز و بيتاب گونه را درخود فرو نشانيد.
اين عمل در مردان
كشيدن شلوار:
بيش از زنان انجام ميشود .چون مردها هستند كه اغلب اوقات
شلوار بتن مي كنند .پارچه شلوار يك پا به نشانه نـابـاوري بـه بــاال
كشيده مي شود .مانند اين مي ماند كه پايش را روي يك چيز
ناخوشايند گـذاشـته و مي كوشد آن را از روي شلوارش بتكاند.
زماني كه شما به ديوار و
به ديوار تكيه زدن :
يا درب ورودي با آرامش خاطر بسيار ،تـكيه مي دهيد ،به ديگران مي
گوييد كه بمانند .اين روشـي اسـت براي طوالني كردن گفتگو
خصوصا وقتي كه در موقعيتهاي اجتماعي قرار داريد.
دو فردي كه با هم
ارتباط نزديك:
گفتگو كرده و همديگر را در يك جايگاه و همسو مي يابند ،انس و
عالقه متقابل را نمايان مي كند .افرادي كه براي مدت زمان مديدي
با يكديگر بوده اند حركات يكديگر را تـقـلـيـد و تـكرار كـرده و حـتـي
كلمات و الفاظ يكساني را همزمان بيان مي كنند.
هنگامي است كه دو فرد
نزاع:
رو در روي هم ،اما برخـالف مـورد قـبلـي مي ايستند كه بيانگر
خشونت و تند خويي شديد مي باشد .در شرايط عادي هر دو
فرد در هنگام صحبت كردن اندكي از يكديگر فاصله مي گرند.
امـا هرگاه بخواهند با يكديگر زورآزمايي و نزاع كنند خود را در
حالت بيني به بيني قرار مي دهند كه تقابل بسيار خطرناكي
است.
اين ژست اداي
تعظيم كردن:
احترام دنياي كهن،ديگر كاربردي جـز در محافل ديپلماتيك و
موقعيت هاي رسمي ندارد .هر چند كه در زمانهاي گذشته
بـعنوان اداي احـترام و درود فرستاندن متعارف بكار مي رفته
است ،اما اكنـون در اغـلـب اوقـات تـوسـط هـنرمـندان و مجريان
بروي سن مورد استفاده قرار مي گيرد.
دروغگو
در زير حركتهايي را مالحظه مي كنيد كه احتمال دارد نشانگر بي
صداقـتـي و فـريـبكاري افراد باشد ،حتي كساني كه خيلي خوب آنها
را مي شناسيد نيز مي توانند بشـما دروغ بگويند .اما هوشيار و
مراقب باشـيـد تـا زيـاد مـحـو تماشـاي حـركات بـدن نشويـد كـه از
موضوع بحث و مكامله غافل گرديد.
يـك لـبـخـنـد واقـعـي بـه
خنده اجباري(زوركي):
سـمت بـاال امتداد يافته و سبب چين خوردن چشمها مي گردد در
حالي كه لـبـخـند تـصنـعي بـيـشتر شـباهت به دهن كجي دارد كه معموال
نشانه بي صداقتي و دروغگويي است.
كـشـيدن گـوش و
ملس كردن صورت:
مـاليدن چشم عالمت پـنـهان كاري مي بـاشد .ماليدن چشم ها
ميگويد :من قادر به نگاه كـردن به شما نيستم چون ارتـبـاط
چـشمها قطع گرديده .همچنين ماليدن بيني نيز داللت بر
دروغگويي مي كند.
حركت انگشت اشاره
ماليدن چانه:
روي چانه بيانگر دروغ ،شك و ترديد مي باشد.
ايـن عـمـل تـالش بـدن
ضربه زدن ريتمي با انگشتان:
بـراي تـرك صـحنـه و گـريـخـتــن مي باشد .انگشتان از هم اكنون
شـروع بـه فـرار كرده اند .حركات ديگري كه مفهوم گريز مي
دهند شامل ضربات پا به زمين و بازي با جواهر آالت مي باشد
حركت ديـگـري كه
خاراندن گردن:
دروغگويي را فاش مي سـازد خارانـدن گـردن است .توسط
انگشت اشاره درست زير گوش (مانند كشيدن گوش ).
هنگامي كه فردي
كشيدن يقه لباس:
دروغ مي گويد درجـه حرارت بدن اندكي افزايش مي يابد .دست
بطور خود كار باال مي آيد تا با شل كردن يـقه به هوا اجـازه دهـد
داخـل لباس گردد.
از ديگر حركاتي كه
دستها در جيب:
توسط دست انجام گرفته و دروغگو را برمال ميكند ،بازي
كردن با يـقه لـباس ،فرو كردن دست بداخل ژاكت ،پيراهن،
بلوز و يا بداخل جيبهاي شلوار مي باشد.
مشت كردن دست نيز
دستان مشت شده:
بيانگر آن اسـت كـه فـرد چـيـزي را پـنـهـان مي كند .در حالي كه يك كف
دست باز نشانگر رفتار رك و بي تزوير است.
اغلب دروغگويان به
اشارات با دست:
همراه كالم ،با دستشان حركات و اشاراتي انجـام مي دهند .براي
مثال بدنشان را مكررا مي خارانند.
ً
به گفته روان شناسان ،دروغگو معموال خودش را پنج مرتبه
بطورپياپي مي خاراند.
شانه باال انداختن و
حركات بدن:
ديگر حركات بدن كه در زمان نامنـاسـب رخ مـي دهـد ،مي توانند
نشانگر حيله و فريب باشند.
پوشاندن دهان:
مي دهد،
زماني كه فردي انگشتانش را روي دهانش قرار
مي گويد :نبايد چنين
حركتي است پنهانكارانه و نا خود آگاه كه
خود اين حركت از
حرفي را مي زدم.
ادامه يافتن حرفي كه نبايد بيان ميگشت جلوگيري بعمل مي آورد.
هنگامي كه پا شروع
پاهاي بيقرار:
به ضربه كوبيدنهاي كوتاه و تاب خوردن مي كنـد ،بـه احتمال زياد
دروغي در ميان مي باشد .همچـنـين مـراقـب تـغيـير رفـتارهاي ناگهاني نيز
باشيد.
به لحن ،آهنگ و زير و
تغييرصدا:
بمي صدا گوش فرا دهيد .هنگامي كه دروغي در حال شكل گيري
باشد تن صدا باال خواهـد رفـت .گـوش دهيد و ببينيد آيا لـحـن صـدا
متشنج و با مكثها طوالني مدت است .صرف زياد زمان بمنظور پاسخ
به پرسشها ،فرصتي عطا مي كنـد جـهـت گـردآوري افـكـار بـراي دادن
پـاسـخ قـابـل قـبول و پذيرفتني .عالوه بر اين خطاكاري و گناهكاري با
حرف زدن خيلي سريع و بيش از حد لزوم نمايان مي گردد.
دروغـگـويـان در
صورت بي احساس:
پـنـهـان كـردن تـجـليات احساس ي صورت مهارت دارند .آنها ممكن
است قادر به كنترل تكان خوردنهاي اضافي و ناگهاني خود باشـنـد.
اما هرگاه چهره كامال بدون احساس بود ،نـشـانـه مـمـانعت از بيان
حقيقت مي باشد .اين در تمام دروغگو ها صدق مي كند -از يك
شياد حرفه اي گرفته تا يك همسر فريبكار".چهره خشك وبي روح"
براي پنهان كردن و سرپوش نهادن بـسيـاري از خـطاهـا و گـنـاهان بكار
گرفته مي شود .البته برخي افراد ذاتا و طبيعتا چهره بي روحي
دارند.
تشخيص دروغگو
براي تشخيص ويافتن دروغگو به نشانه هاي ذيل توجه كنيد:
چشم برهم زدنهاي مفرط
اشتباهات مكرر بروي كلمات و سخن گفتن لكنت وار
دغل كارانه خنديدن
شانه باال انداختن و آه كشيدن
پرسشها را خيلي سنجيده و محتاطانه پاسخ دادن