فصل هفتم تئوری حسابداری اسکات
Download
Report
Transcript فصل هفتم تئوری حسابداری اسکات
درموردکاربرد روش مبتنی برتعیین ارزش فشارهای
زیادی وارد می آید.حرکتی که در دنیای عمل جهت این
کاربرد آغاز شده با دومانع سرسخت روبرو شده
است.نخست:قابل اتکا بودن اطالعات مطرح است اگر
قرار باشد در ازای اطالعاتی که بیشتر اثرگذار هستند
مقدار بیشتری از قابل اتکا بودن اطالعات از دست
برود در آن صورت برای ارائه صورتهای مالی مبتنی
بر ارزش منصفانه و سودمند برای تصمیم گیری نوعی
مصالحه انجام شود دوم:مدیریت نسبت به روش
شناسایی ذخایر بدبین است.
7-2-1حساب های دریافتی و پرداختی
در بیشتر صورتهای مالی شرکت ها حسابهای دریافتی و
پرداختنی را بر مبنای مبلغ وجوه نقدی که انتظار می رود
دریافت یا پرداخت شوند گزارش می نمایند .از آنجا که
طول زمان پرداخت کوتاه است ،از عامل تنزیل استفاده
نمی نمایند ( ارزش فعلی آنها را محاسبه نمی کنند ) و این
مبنای محاسبه عددی را به دست می دهد که بسیار
نزدیک به ارزش فعلی اقالم است.
موارد زیادی وجود دارد که جریان های نقدی طبق
قرار داد ثابت هستند .از این رو ،اغلب ارزش فعلی
گزارش می نمایند ،زیرا قرار دادها مبنایی قابل اتکا
ارائه می کنند که بدان وسیله مبلغ و زمان جریان های
نقدی آینده و نرخ بهره مشخص می شوند.
ارزش قراردادهای دارایی های اجاره ای و دارایی
هایی که شرکت اجاره داده است بر مبنای ارزش فعلی
جریان های نقدی آینده گزارش شوند.
طبق این قاعده هنگامی که ارزش بازار یک قلم دارایی
که به صورت موقت در آن سرمایه گذاری شده است
سرمایه گذاری در اوراق بهادار سایر شرکت ها ) به
کمتر از ارزش دفتری آن برسدCICA .مقرر می کند
که آن را بر حسب ارزش بازار گزارش کرد .بر حسب
سنت ،در مورد موجودی کاال هم از قاعده مشابه
استفاده می کنند.
هنگامی که یک قلم دارایی ثبت و گزارش شود ،عدد
تعیین شده به عنوان بهای تمام شده جدید در نظر گرفته
می شود که نمی توان پس از آن ارزش دارایی را به
بیش از این عدد رسانید.
اگر ارزش سرمایه گذاری موقت به کمتر از ارزش دفتری آن
برسد بستگی دارد دارایی از کدام نوع(سریع المعامله یا سایر
سرمایه گذاری جاری) باشد و چه روشی انتخاب شود.
که برای سرمایه گذاری سریع المعامله روش ارزش بازار یا اقل
ب تمام شده و خالص ارزش فروش ودر بقیه سرمایه گذاریهای
جاری روش خالص ارزش فروش یا روش اقل ب تمام شده و
خالص ارزش فروش گزارش می شود.
م کاال هم به اقل ب تمام شده وخالص ارزش فروش ارزیابی می
شود.
CICAمقرر می کند که برای دارایی های سرمایه ای یک
آزمون سقف به عمل آید .هنگامی که خالص ارزش دفتری
دارایی سرمایه ای به بیش از خالص سطح مبلغ قابل بازیافت می
رسد ،خالص ارزش دفتری کاهش می یابد .برای بدست آوردن
مبلغ بازیافت باید ابتدا خالص جریانهای نقدی آتی حاصل از
استفاده دارایی را بدست اورد.خالص جریان های نقدی آتی نشان
دهنده جریان های نقدی ورودی عملیاتی مربوط به دارایی هستند
که باید جریان های نقدی خروجی از آن کم شود ( که از آن جمله
است هر نوع هزینه مربوط به تسطیح محیط و مکانی که مورد
بهره برداری قرار گرفته است و آن گاه ارزش استقاط یا باقی
مانده را به آن اضافه کرد).
محاسبه خالص مبلغ بازیافت باید بر مبنای محتمل ترین مجموعه
شرایط اقتصادی قرار گیرد .می توان از طریق محاسبه ارزش
فعلی دارایی با استفاده از نرخ بهره که ریسک هم در آن منظور
شود ،ارزش منصفانه دارایی را محاسبه کرد.
هنگامی که شرکتی همه یا بخش عمده ای از دارایی
های شرکت دیگر را به قیمت بازار خریدار نماید،
اجازه می دهد که دارایی ها و بدهی های شرکت
خریداری شده به صورت کامل تجدید ارزش شوند و
مقادیر به دست امده ( پس از ارزیابی مجدد) در دفاتر
شرکت خریداری شده ثبت شوند .این را حسابداری بر
مبنای تجدید ارزش می نامند.
طبق این استاندارد کلیه ترکیبهای تجاری باید با
استفاده از روش خرید به حساب گرفته شود .بنابراین
واحد تحصیلکننده ،داراییها و بدهیهای قابل تشخیص
واحد تحصیل شده را به ارزش منصفانه آنها در تاریخ
تحصیل شناسایی میکند .افزون بر این ،سرقفلی نیز
شناسایی و مستهلک میگردد و درمورد آن آزمون
کاهش ارزش نیز صورت میگیرد.
افزايش مبلغ دفتري سرمايهگذاري بلندمدت درنتيجه تجديد ارزيابي
بايد به عنوان مازاد تجديد ارزيابي ثبت و در ترازنامه به عنوان بخش ي
از حقوق صاحبان سرمايه منعكس شود .هرگاه افزايش مزبور عكس
ك كاهش قبلي ناش ي از تجديد ارزيابي باشد كه به عنوان هزينه
ي
،اين افزايش بايد تا ميزان هزينه شناساي ي شده شناساي ي شده است
در رابطه با همان دارايي به عنوان درآمد شناسايي شود .كاهش مبلغ
ي يك قلم سرمايهگذاري بلندمدت در نتيجه تجديد ارزيابي بايد
دفتر
به عنوان هزينه شناسايي شود .چنانچه كاهش مزبور عكس يك
افزايش قبلي ناش ي از تجديد ارزيابي باشد كه به حساب مازاد تجديد
،دراينصورت اين كاهش بايد تا ميزان ارزيابي منظور شده است
ي به حساب مازاد
مازاد تجديد ارزيابي مربوط به همان سرمايهگذار
تجديد ارزيابي بدهكار گردد و باقيمانده به عنوان هزينه شناسايي
شود.
1ـ3ـ : 7مستمری و مزایای بازنشستگی
CICAبرنامه های مبتنی بر مستمری مشخص را بر اساس
ارزش فعلی اقالم تهیه و ارائه می نمایند ( بدهی های بر مبنای
ارزش فعلی مورد انتظار مستمری هایی قرار می گیرد که
شرکت تا این تاریخ کسب کرده است و حقوق و مزایای
بازنشستگی مورد انتظار در این محاسبه گنجانده می شود).
ارزش دارایی های صندوق بازنشستگی را بر مبنای ارزش
منصفانه (بازار) تعیین می کنند .هزینه های بازنشستگی یک
دوره شامل هزینه های بازنشستگی (ارزش فعلی درآمدهای
کسب شده به وسیله کارکنان در اجرای این برنامه متعلق به
دوره مورد بحث شامل افزایش پیش بینی شده در سود خالص به
اضافه سود خالص مورد انتظار متعلق به بدهی های بازنشستگی
اول دوره منهای سود خالص حاصل از دارایی های موجود در
برنامه بازنشستگی ) می شود.
ارزش فعلي مزایاي بازنشستگي مبتنيبر ا كچوئري
باید براساس پرداختهاي مورد انتظار طبق شرایط
،باتوجه به سنوات خدمت اعضا تا تاریخ مورد طرح
نظر و سطح حقوق و مزایاي جاري اعضا محاسبه
شود.
ارزش فعلي مزایاي بازنشستگي مبتنيبر
ا كچوئري باید براساس پرداختهاي مورد انتظار طبق
،باتوجه به سنوات خدمت اعضا تا تاریخ شرایط طرح
مورد نظر و سطح حقوق و مزایاي جاري اعضا
محاسبه شود.
داراییهاي ثابت مشهود مورد استفاده براي اداره
،باید به بهاي تمام شده یا مبلغ تجدید عملیات طرح
) اندازهگیري و ارزیابي (به كسر استهالك انباشته
گزارش شود.
هنگامی که بخشی از وام ها سوخت شود یا وام دهنده
آنها را تجدید ساختار نماید ،مقداری را که باید ثبت
نماید بر اساس مبلغ قابل تحقق برآوردی ( محاسبه شده
) می باشد .این مبلغ بر اساس جریان های نقدی مورد
انتظار است که از محل این وام ها به دست می آید و
باید آنها را بر مبنای نرخ بهره واقعی (تلویحی ) قرار
داد وام محاسبه نمود .هر نوع زیان حاصل از این وام
ها را باید در صورت سود و زیان دوره جاری
منظورکرد .در شرایط مطمئن ،خالص ارزش دفتری
وام هایی که بخشی از آنها
سوخت شده است باید بر مبنای تغییرات بعدی (هنگام
محاسبه مبلغ قابل تحقق برآوردی یا محاسبه شده )
منظور و مبلغ بدهکار یا بستانکار حاصل را در
صورت سود و زیان گزارش کرد.
طبق آخرین بند این استاندارد اجازه داده می شود که
اگر بخشی از مبلغ سوخت شده باز پرداخت شود (که
موضوع جالبی هم می باشد) موید این است که قاعده
اقل بهای تمام شده یا بازار نقض خواهد شد.
ابزارهای مالی به صورت زیر تعریف می شوند :
یک ابزار مالی قراردادی است که به یکی از دو طرف
قرار داد یک دارایی مالی و به طرف دیگر یک بدهی
مالی یا یک ابزار مالکیت می دهد.
وجوه نقد
حقی است طبق قرار داد مبنی بر دریافت وجوه نقد یا
دارایی مالی دیگری از طرف دیگر قرارداد.
طبق قرارداد حقی است برای مبادله ابزارهای مالی با
طرف دیگر تحت شرایطی که ،به صورت بالقوه ،مطلوب
می باشند.
یک ابزار مالکانه از واحد تجاری دیگر.
به همین شیوه ،یک بدهی مالی عبارت است از هر نوع
بدهی که طبق قرار داد تعهدی ایجاد می شود:
برای تحویل دادن وجوه نقد یا دارایی مالی دیگری به طرف
دیگر قرارداد.
برای مبادله ابزارهای مالی با طرف دیگر قرارداد تحت
شرایطی که ،به صورت بالقوه ،مطلوب نمی باشند.
بنابراین ،دارایی ها و بدهی های مالی شامل اقالم زیر
می شوند :
حساب ها و اسناد دریافتنی و پرداختنی ،اوراق بدهی
و مالکانه که یک شرکت نگهداری می کند و اوراق
قرضه منتشر شده و در دست مردم ،اینها را ابزارهای
مالی اولیه می نامند .این اقالم شامل ابزارهای مالی
مشتقه هم می شوند.
استاندارد شماره (SFAS 115) 115از هیئت
استانداردهای حسابداری مالی مربوط به سرمایه گذاری
در اوراق بهادار بدهی (اوراق قرضه) و سرمایه
گذاری در اوراق بهادار مالکانه (سهام) است.
این دارایی ها هنگام خرید در یکی از سه طبقه زیر
قرار می گیرند :
برای نگهداری تا سررسید .اوراق بهادار بدهی که واحد
تجاری دارای توان و قصد مثبت است که تا سررسید
نگهداری نماید.
اوراق بهادار تجارتی ( .قابل معامله) برای یک دوره زمانی
کوتاه مدت نگهداری می شوند و هدف فروش آنهاست.
آماده فروش .همه سایر اوراق بهاداری که استاندارد شماره
(SFAS 115) 115درباره آنها صدق می کند.
در حالی که ارزش اوراق بهاداری که تا سررسید
نگهداری می شوند بر مبنای بهای تمام شده مستهلک
شده محاسبه می شود ،ولی ارزش اوراق بهادار قابل
معامله و اوراق بهادار آماده فروش را بر مبنای ارزش
منصفانه (بازار) تعیین می نمایند .در مورد اوراق
بهادار قابل معامله ،سود و زیان غیر عملیاتی تحقق
نیافته ناشی از تعیین ارزش این اوراق بهادار را در
صورت سود و زیان گزارش می کنند .در مورد اوراق
بهادار آماده فروش ،سود و زیان غیر عملیاتی تحقق
نیافته را در حسابی به نام سایر درآمدهای جامع منظور
می کنند.
جامع منظور می کنند.
برای درک رویه های حسابداری به ظاهر ناهمگون
باید درباره دو )(SFAS 115استاندارد شماره 115
مسئله اندکی بحث نماییم .معامله برای کسب سودهای
غیر عادی که آن را چیدن گیالس هم می نامند .این
شیوه ای از حسابداری است که می گویند سازمان های
مالی بدان وسیله بر سود خالص گزارش شده نوعی
مدیریت اعمال می کنند
زمانی معامله برای کسب سودهای غیر عادی انجام می
شود که ارزش پرتفوی ها را بر مبنای بهای تمام شده یا
بهای تمام شده مستهلک شده تعیین می نمایند ،و زمانی که ،
دست کم ،ارزش برخی از اوراق بهادار تشکیل دهنده این
پرتفوی ها افزایش یابد .در چنان حالتی ،موسسه مالی می
تواند با فروش اوراق بهاداری که ارزش آنها افزایش یافته
است به نوعی سود غیر عملیاتی تحقق بخشد ،و از سوی
دیگر اوراق بهاداری را که ارزش آنها کاهش یافته است ،
نگه دارد .در مورد اوراق بهاداری که نگه می دارد هیچ
نوع زیانی شناسایی (ثبت) نمی شود ،زیرا آنها کماکان بر
مبنای بهای تمام شده به دوره های بعد انتقال می یابند.
استدالل این است که آنها تا سررسید نگهداری خواهند شد.
توجه کنید که اگر ارزش اوراق بهادار بر مبنای بازار
(ارزش منصفانه) تعیین شود و هیچ نوع سود و زیان غیر
عملیاتی تحقق نیافته در صورت سود و زیان گزارش نشود،
در آن صورت هیچ نوع معامله برای کسب سود غیر
عملیاتی انجام نخواهد شد .بدین گونه ،شرکت در موضعی
قرار نمی گیرد که بتواند گیالس بچیند.
هنگامی که اوراق بهاداری از طبقه نگهداری تا سررسید به
طبقه آماده معامله منتقل می شوند طبق استاندارد شماره
این انتقال باید بر مبنای ارزش منصفانه )(SFAS 115
(بازار) منظور شود و هر نوع سود یا زیان غیر عملیاتی
هم در صورت سود و زیان منعکس گردد یعنی هیچ نیازی
نیست که فروش صورت بگیرد
بدین دلیل است که استاندارد با صراحت بیان می کند که
اوراق بهاداری که تا سررسید نگه داری می کند نباید به
ارزش منصفانه به سال بعد انتقال پیدا کنند و سایر هزینه
های اوراق بهادار آماده فروش کاال از سود خالص حذف
شوند در این صورت نمی توانند موجب نوسانات شدید سود
خاص گردند.
استاندارد شماره (SFAS 115) 115با توجه به این
مشکالت مقرر کرد بدهی های مالی را هم بر مبنای ارزش
منصفانه (بازار) منظور کنند و برای مهار کردن نوسانات
اضافی سود خالص اوراق بهاداری را که تا سررسید
نگهداری می کنند کماکان بر مبنای هزینه های تاریخی
منظور و گزارش نمایند و نیز اینکه سایر درآمدها و هزینه
های تحقق نیافته مربوط به اوراق بهادار آماده فروش را در
سود خالص منظور ننمایند.
دومین مسئله در رابطه با نوسان سود خالص گزارش شده
فقط )(SFAS 115مطرح می شود .استاندارد شماره 115
در مورد دارایی های مالی اعمال می شود .ولی ،امکان
دارد موسسه های مالی میانگین سررسید جریان های نقدی
و سایر ویژگی های دارایی ها و بدهی های مالی خود را
هماهنگ نمایند تا در مورد تغییر در ارزش اقالم نوعی
مصون سازی طبیعی بنمایند .آن گاه چنین به نظر می رسد
که اگر دارایی های مالی بر مبنای ارزش منصفانه (بازار)
به دوره بعد انتقال یابند در آنصورت معقول است که در
مورد بدهی های مالی هم بدین گونه عمل نمود .در غیر این
صورت ،نوسان سود خالص نشای از شناسایی سود و
زیان غیر عملیاتی تحقق نیافته (فقط مربوط به دارایی های
مالی ) بیش از نوسان واقعی می شود که شرکت از طریق
فعالیت های مصون سازی طبیعی ،پذیرفته است.
.
آن گـروه از واحدهاي تجـاري كه طبق الزامات
استاندارد حسابداري شمـاره 14با عنوان
” نحوه ارائه داراییهاي جاري و بدهیهاي جاري”،
داراییهاي جاري و غیرجاري را در صورتهاي مالي
خود تفكیك ميكنند باید سرمایهگذاریهاي جاري را
به عنوان دارایي جاري و سرمایهگذاریهاي بلندمدت را
به عنوان دارایي غیرجاري منعكس كنند.
.سرمایهگذاریهایي كه اساسا ً جهت حفظ ،تسهیل و
گسترش فعالیت یا روابط تجاري موجود انجام شده است
(این سرمایهگذاریها اصطالحا ً سرمایهگذاریهاي تجاري
نام گرفته است).
ج .سرمایهگذاریهایي را كه نميتوان واگذار كرد ،یا بدون
تأثیر عمده برفعالیتهاي واحد تجاري قابل واگذاري نیست.
د .سرمایهگذاریهایي كه با قصد استفاده مستمر توسط
واحد تجاري نگهداري ميشود و هدف آن نگهداري
پرتفویي از سرمایهگذاریها جهت تأمین درآمد و یا رشد
سرمایه براي صاحبان سرمایه واحد تجاري است.
اوراق بهادار مشتقه به صورت قرارداد هستند و ارزش
آنها به قیمت نوشته شده در قرار داد ،نرخ بهره ،نرخ
ارز یا متغیر دیگر بستگی دارد .برگ اختیار معامله
مانند برگ اختیار خرید ،نمونه ای از اوراق بهادار
مشتقه است که به دارنده آن حق می دهد تعدادی سهم
عادی شرکت (برای مثال 100سهم از قرار هر سهم
20دالر) طی یک دوره زمانی مشخص یا در پایان
یک دوره زمانی خریداری نماید .قیمت مندرج در
قرارداد معموال قیمت بازار سهم است .هر قدر قیمت
بازار باالتر رود ،در صورت ثابت ماندن سایر عوامل
،ارزش برگ اختیار خرید سهام باالتر خواهد رفت
،نمونه های دیگر اوراق بهادار مشتقه عبارت اند از
قراردادهای استاندارد برای پیش خرید ،پیش فروش و
معاوضه کاال ،سقف و کف نرخ بهره و تعهدات مربوط
به تسهیالت با نرخ ثابت .معموال اگر در شرایط مندرج
در قرار داد تغییرات مطلوب رخ دهند ،این ابزارهای
مالی می توانند به دارنده خود منافعی برسانند .اگر
شرایط مندرج در قرار داد در مسیر نامطلوب تغییر
کنند ،امکان دارد که دارنده برگ اختیار معامله زیان
ببیند و احتمال دارد که هیچ نوع زیانی را تحمل ننماید.
یکی از ویزگی های اوراق بهادار مشتقه این است که
باید آنها را به صورت نقد تسویه کرد ( معموال دارایی
مندرج در قرار داد تحویل نمی گردد) .بدین گونه ،قرار
داد برگ اختیار خرید مورد بحث باال دارنده را ملزم به
خرید سهام نمی کند ،بلکه می تواند فقط در زمان
تسویه مبلغی وجه نقد برابر با ارزش برگ اختیار خرید
دریافت نماید.
توان اوراق بهادار مشتقه نشان می دهد که می توان از
آنها به عنوان اهرم مالی استفاده کرد یعنی می توان با
هزینه اندک در سطحی گسترده خود را مصون ساخت)
در سال های کنونی این ویژگی اوراق بهادار مشتقه
(استفاده نمودن از آنها به عنوان اهرم مالی) باعث شد
که بسیار مورد استفاده قرار گیرند .بدیهی است که
ایفای نقش به عنوان اهرم مالی یک شمشیر دو لبه
است .اگر یک نفر از اوراق بهادار مشتقه برای بورس
بازار (سوداگری) استفاده کند و هدف مدیریت بر
ریسک نباشد ،مبلغی که از بابت سرمایه گذاری بسیار
اندک اولیه که احتماال از دست خواهد داد ،در مجموع
مبلغ زیادی خواهد شد.
بدین دلیل ،سازمان های تدوین کننده استانداردها مقرر
کرده اند که در مورد ابزارهای مالی ،که شامل اوراق
بهادار مشتقه هم می شود ،اطالعات مکمل افشا گردد
همچنین ارائه اطالعات درباره ریسک اعتباری دارایی
های مالی الزامی است ،زیرا ریسک اعتباری عبارت
است از ریسکی که طرف دیگر قرار داد نتواند به
تعهدات خود عمل کند.
چگونه می توان الگوی برگ اختیار معامله بر مبنای
ارزش منصفانه (بازار) ارائه کرد؟ برای نمونه ،به مثالی
توجه کنید که در مورد برگ اختیار معامله ارائه خواهیم
کرد و مربوط می شود به خرید 100سهم از قرار هر سهم
20دالر و قیمت جاری هر سهم در بازار 18دالر است.
فرض کنید که دارنده برگ اختیار خرید می تواند از حق
خود در پایان دو ماه استفاده نماید .همچنین فرض کنید که
قیمت این سهام فقط در پایان هر ماه تغییر می کند و نیز
اینکه نمی توان تغییر قیمت را پیش بینی کرد به ویژه،
فرض کنید که 50درصد احتمال دارد در هر ماه قیمت هر
سهم 2دالر کاهش یابد و نیز 50درصد احتمال دارد که
قیمت آنها 2دالر افزایش یابد در نمودار سهام را رسم کرده
ایم .
اگر از زمان صفر(حاال) به انتهای ماه اول نگاه کنیم 100 ،سهم
خواهیم داشت که 50درصد احتمال دارد ارزش بازار آنها به 2000
دالر برسد و 50درصد احتمال دارد که ارزش آنها 1600دالر شود.
در پایان ماه دوم (تاریخ انقضای برگ اختیار خرید سهام) 25درصد (
یعنی دالر شود .در پایان ماه دوم (تاریخ انقضای برگ اختیار خرید
سهام) 25درصد (یعنی ) احتمال دارد که ارزش بازار آنها به 2200
) احتمال دارد که مقدار آن به 1800دالر یا 25دالر و 50درصد (
درصد احتمال دارد که ارزش آن به 1400دالر برسد .حاال فقط در
صورتی دارنده برگ اختیار خرید از حق خود استفاده خواهد که
ارزش سهام به 2200تومان برسد از آنجا که قیمت توافقی هر سهم
20دالر یا در مجموع 2000می شود ،در این صورت ارزش برگ
اختیار خرید سهام به 200دالر می رسد .در مورد دو ارزش دیگر
متحمل سهام ،دارنده برگ اختیار خرید سهام از حق خود استفاده
نخواهد کرد ،بنابراین ارزش آن صفر خواهد بود.
در چنین حالتی پرسش مطرح این است ،در تاریخ
انتشار برگ اختیار خرید سهام (در زمان صفر) ارزش
منصفانه (بازار) این برگ اختیار خرید سهام چقدر
است؟ اگر ما فرض کنیم که در این سیستم اقتصادی
نرخ بهره بدون ریسک صفر باشد ،ارزش منصفانه
(بازار) این برگ به سادگی به 50دالر می رسد،
یعنی ارزش مورد انتظار برگ اختیار خرید سهام در
سررسید.
بدیهی است فرضی را که ما در نظر گرفتیم مبنی بر
اینکه قیمت سهام فقط در پایان هر ماه تغییر می کند
یک فرض غیر واقعی است.
در حالی که دفعات تغییر قیمت سهام نامحدود می شود
(یعنی قیمت سهام به طور دائم تغییر می کند) می توان از
فرمول ارائه شده به وسیله بلک ـ شولز ( )1973ارزش
منصفانه یا بازار برگ اختیار معامله را محاسبه کرد .با
استفاده از این فرمول می توان ارزش برگ اختیار معامله
را به عنوان تابعی از پنج متغیر زیر در نظر گرفت..
قیمت جاری بازار هر سهم ـ 18دالر
تغییر بازده سهم
قیمت تفاوقی در مورد برگ اختیار خرید سهام ـ 20دالر
زمان انقضا
نرخ بدون بهره ریسک
هر قدر قیمت کنونی سهم باالتر باشد ارزش برگ
اختیار خرید سهام بیشتر خواهد شد هر قدر قیمت سهم
تغییر بیشتری بنماید ارزش برگ اختیار خرید سهم
بیشتر خواهد شد ،زیرا احتمال بیشتری دارد که تا زمان
انقضا قیمت سهم باالتر رود.
نحوه تعیین بهاي تمامشده حق تقدم خریداري شده
.همچنین چنانچه واحد مشابه با خرید سهام است
تجاري در نتیجه افزایش سرمایه واحد سرمایهپذیر
صاحب حق تقدم شود وجوه پرداختي بابت سهام جدید
یا واگذاري مطالبات سود سهام نقدي از این بابت به
بهاي تمامشده سرمایهگذاري اضافه ميشود .در موارد
باال پس از حصول اطمینان از دریافت سهام جدید
،جمع مبلغ به منظور تعیین مبلغ دفتري هر سهم
دفتري سرمایهگذاري قبلي و بهاي تمامشده حق تقدم
تحصیل شده به كل سهام موجود از بابت
سرمایهگذاري مربوط تسهیم ميشود.
شرکت ها به دلیل های گوناگون اقدام به انتشار یا خرید
ابزارهای مالی می نمایند .شاید بزرگترین دلیل در
مورد استفاده نمودن از ابزارهای مالی این باشد که
شرکت می خواهد بر ریسک نوعی مدیریت اعمال کند.
هدف مدیریت ریسک این است که به سطح مطلوبی از
ریسک خاص یک شرکت برسد و الزاما در صدد
نیست که آن را به صفر برساند .تا حد زیادی امکان
دارد که شرکتی از طریق مصون سازی طبیعی خود را
در برابر ریسک مصون سازد.
در این جا ما فقط مصون سازی را از دیدگاه کاربرد
اوراق بهادار مشتقه مورد توجه قرار می دهیم و آن راه
یا روشی است برای کاهش دادن ریسک های خاص
یک شرکت ،مانند ریسک نرخ بهره در مورد اوراق
قرضه با نرخ بهره شناور یا ریسک مربوط به ارز یا
فروش های مورد انتظار آینده.
بسیاری از این ریسک ها را ریسک قیمت می نامند که
ناشی از تغییر در نرخ بهره ،قیمت کاال و نرخ ارزه
است .سایر ریسک های ناشی از ریسک اعتبار هستند
.
مقصود از مصون سازی این است :اگر شرکتی دارای یک
قلم دارایی پر ریسک است ،می توان از طریق خریدن یک
ابزار مالی مصون سازی (دارای یا بدهی دیگری که ارزش
آن در جهت عکس تغییرات دارایی یا بدهی مصون شده
تغییر می کند).
خود را در برابر این ریسک مصون سازد .سود یا زیان
غیر عملیاتی ناشی از آنچه مصون شده است و سود یا زیان
حاصل از ابزار مالی مصون ساز هر دو را می توان در
سود خالص دوره جاری ثبت و گزارش نمود.
امکان دارد اقدامات مصون سازی به طور کامل موثر
نشوند ،زیرا شاید ابزارهای مالی وجود نداشته باشند که
شرکت بتواند بدان وسیله همه سودها یا زیانهای غیر
عملیاتی ناشی از اقالم دارایی یا بدهی مصون شده را خنثی
نماید
ریسک ناشی از نبودن مصون سازی کامل را ریسک مبنا
می نامند.
در مورد رویدادهای مالی مربوط به مصون سازی که تا
دوره های آینده کشیده می شوند سود یا زیان تحقق نیافته
مربوط به این رویدادهای مالی را می توان به دوره های
بعد انتقال داد .بنابراین هر نوع سود یا زیان غیر عملیاتی
ناشی از ارز را می توان به دوره های بعد منتقل کرد،
مشروط بر اینکه ابزار مالی مصون سازی شده از نوع پول
نباشد ،حساب مربوطه تسویه شود .همچنین بسیاری از
شرکت ها رویدادهای مالی آینده مورد انتظار را مصون می
سازند ،مانند ریسک ناشی از فروش مورد انتظار سال بعد
که بر حسب پول خارجی انجام شود.
سود و زیان غیر عملیاتی برخی ابزارهای مالی به دوره
های بعد انتقال پیدا می کند بدلیل اصل تطابق ،در اجرای
روش مبتنی بر تغییر ارزش سود و زیان غیر عملیاتی
انتقالی را نباید در ترازنامه گزارش کرد ،زیرا این اقالم
موجب ایجاد جریان های نقدی آینده نمی شوند.
استاندارد شماره (SFAS 133) 133در مورد اوراق
بهادار مشتقه که برای مصون سازی دارایی ها و بدهی
های شناسایی (ثبت) شده مورد استفاده قرار می گیرند و
آنها را ابزارهای مالی مصون ساز بر مبنای ارزش
منصفانه (بازار) می نامند.
سود یا زیان غیر عملیاتی حاصل از این ابزار مالی مصون
ساز را در سود خالص دوره منظور می نمایند.سود یا زیان
غیر عملیاتی مربوط به اقالم مصون شده را هم در سود
خالص دوره جاری می گنجانند.
همچنین استاندارد شماره (SFAS 133) 133اجازه نمی
دهد سودو زیان غیر عملیاتی مربوط به اقالم مصون شده و
ابزارهای مالی مصون ساز به دوره بعد انتقال یابند ،زیرا
سود و زیان غیر عملیاتی انتقال یافته از نوع دارایی و
بدهی نمی باشند.
اگر چه استاندارد شماره (SFAS 133) 133اجازه انتقال
نمی دهند ،ولی اجازه می دهد که سود و زیان غیر عملیاتی
تحقق نیافته مربوط به اوراق بهاداری که به عنوان مصون
سازی رویدادهای مالی آینده مشخص کرده اند .در حساب
سایر درآمدهای جامع منظور شوند تا اینکه اثر این
رویدادهای مالی در سود خالص نشان داده شود.
دراجرای استاندارد شماره (SFAS 133) 133برای
اینکه بتوان یک ابزار مالی را بر اساس سیستم
حسابداری مربوط به رویدادهای مالی مصون ساز ثبت
و گزارش کرد باید دارای ویژگی خاص باشد :
نوع اوراق بهادار مشتقه نباشند.
رویدادهای مالی مربوط به مصون سازی طبیعی.
همچنین برگ اختیار خرید سهام که به عنوان بخشی از
حقوق و پاداش مدیران منتشر می شوند
در واقع ،استاندارد شماره (SFAS 133) 133به شرکت
ها اجازه می دهد ریسک های خاص را به شیوه ای ثبت و
گزارش نمایند که آن را شیوه ثبت و گزارش کردن
ابزارهای مالی مصون ساز می نامند ،ولی همانگونه که در
باال گفته شد اجازه نمی دهد که شرکت ها بدینوسیله کل
ریسک خود را کاهش دهند تا بتوانند بدین وسیله از اهرم
های بزرگ استفاده نمایند و مانع از این می شود که شرکت
های رو به رشد وام های سنگین بگیرند.
یکی دیگر از شاخصه های مشخص کردن یک قلم دارایی
به عنوان دارایی مصون ساز این است که اوراق بهادار
مشتقه بتوانند برای خنثی کردن تغییر بر ارزش بازار
دارایی یا بدهی مصون شده بسیار موثر باشد.
بسیار مو ثر بودن بدان معنی است که بین ارزش منصفانه ابزار مالی مصون
ساز و دارایی یا بدهی مصون شده یک همبستگی معکوس بسیار زیاد وجود
دارد.
برای محاسبه این همبستگی از روشی استفاده می کنند که آنرا محاسبه کل
دالرهای مصون شده می نامند .برای مثال ،فرض کنید شرکت با بستن یک
قرارداد مربوط به پبیش خرید اوراق خزانه در صدد بر می آید خود را در
برابر ریسک ناشی از تغییرات نرخ بهره یک بدهی مصون سازد ،و در
اجرای این قرار داد متعهد می شود که در تاریخ مشخصی در آینده به مبلغ
معینی اوراق بهادار خزانه را به قیمت مشخص خریداری نماید .به سبب باال
رفتن نرخ بهره ارزش بازار بدهی تا آن تاریخ به مبلغ 1500دالر کاهش می
یابد و ارزش بازار قرارداد پیش خرید اوراق خزانه به مبلغ 1500دالر
کاهش می یابد .در این چنین حالتی نسبت بین سود غیر علمیاتی به زیان غیر
عملیاتی می رسد .از آنجا که این عدد تقریبا یه یک نسبت کامل (1ـ) نزدیک
است ،شرکت می تواند این قرارداد مربوط به پیش خرید را به عنوان
قرارداد مصون ساز مشخص و گزارش نماید.
مسئله ی مهم این است که اگر چه دارایی هایی نامشهود در
ترازنامه گزارش نمی شوند ،ولی آنها وجود دارند بدان
سبب که با فاصله زمانی شناسایی می شوند ،آنها را در
صورت سود و زیان ارائه می نمایند .یعنی ،از آنجا که در
اجرای سیستم حسابداری مبتنی بر هزینه های تاریخی باید
منتظر ماند تا اینکه فروش انجام شود و آن گاه ارزش
دارایی نامشهود در قالب سود خالص پدیدار گردد ،صورت
سود وزیان نشان دهنده تنها آن بخش از ارزش دارایی ها
نامشهود است که در دوره جاری جریان می یابد.
سرقفلی بدین گونه تعریف می شود :ارزش فعلی سود های
خالص غیر عادی آینده .بدین گونه ما بین دارایی های
نامشهود و سرقفلی یک رابطه مشاهده می کنیم .شرکت فقط
زمانی دارای سرقفلی است که دارایی های نامشهود بتواند
سود غیرعادی ایجاد نمایند.
بنابراین ،پرسش مطرح این است :آیا سرقفلی باید در
خارج از تراز نامه قرار بگیرد و اینکه هرگاه مبلغ آن
تحقق یابد آن را در صورت سود و زیان گزارش کرد
و یا اینکه باید ارزش منصفانه (بازار) آن را محاسبه
کرد و در ترازنامه گزارش نمود؟ .گزارش کردن
ارزش منصفانه (بازار) سرقفلی دارای توان بالقوه
است که بر سودمندی اطالعات ،جهت تصمیم گیری
سرمایه گذاران ،بیفزاید.
. 11یك قلم هنگامي بهعنوان دارایي نامشهود شناسایي ميشود كه :
الف .با تعریف داراییهاي نامشهود مطابقت داشته باشد.
ب معیارهاي شناخت مندرج در بندهاي
احراز شده باشد.
. 12یك قلم دارایي نامشهود باید تنها زماني شناسایي شود كه :
الف .جریان منافع اقتصادي آتي دارایي به درون واحد تجاري محتمل باشد ،و
ب .بهاي تمام شده دارایي به گونهاي اتكاپذیر قابل اندازهگیري باشد.
. 13جریان منافع اقتصادي آتي مرتبط با دارایي نامشهود به درون واحد تجاري تنها هنگامي محتمل
است كه واحد تجاري بتواند با دالیل كافي نشان دهد:
الف .دستیابي به خالص جریان ورودي منافع اقتصادي آتي دارایي به درون واحد تجاري امكانپذیر
است،
ب .توانایي و قصد استفاده از دارایي نامشهود را دارد ،و
ج .به منابع فني و مالي كافي براي كسب منافع اقتصادي آتي دارایي دسترسي دارد.
. 14محتمل بودن منافع اقتصادي آتي باید با استفاده از مفروضات معقول و داراي پشتوانه كه معرف
بهترین برآورد مدیریت از وقوع یك سري شرایط اقتصادي محتمل در طول عمر مفید دارایي است،
توسط واحد تجاري ارزیابي شود.ارزیابي مزبور مستلزم بكارگیري قضاوت بر مبناي شواهد موجود
در زمان شناخت اولیه است .در این مورد اهمیت بیشتر باید به شواهدي داده شود كه به طور
بیطرفانه قابل تأیید باشد.
هنگامی که یک شرکت اقدام به خرید شرکت دیگری نماید
اگر از روش خرید استفاده شود باید ارزش دارایی های
مشهود و دارایی های نامشهود قابل تعیین شرکت خریداری
شده را بر مبنای ارزش منصفانه (بازار ) تعیین کرد وبر
این اساس صورت های مالی تلفیقی تهیه نمود .از این دیدگاه
سرقفلی عبارت است ازتفاوت بین خالص مبلغ ارزش
منصفانه (بازار) این اقالم و کل قیمتی را که شرکت
خریدار پرداخت کرده است .در مورد شیوه ثبت سرقفلی
خریداری شده یک مثال ارائه می نماییم.
شرکت بتا در اول ژانویه 100، 1980سهم منتشر کرده که
در دست مردم است و هر سهم در
بازار 10لایر معامله میشود.ترازنامه به صورت زیر
میباشد،
در اول ژانویه ، 2000شركت بتا همه 160سهم
شركت ، Sمنتشر شده و در دست مردم را
مي خرد .در ازاي آن 40سهم شركت بتا كه ارزش
هر یك 10دالر است پرداخت مي نماید
و كل خرید به 400دالر مي رسد پس از خرید
ترازنامه شركت بتا به صورت صفحه بعد خواهد بود.
همانگونه كه گفته شد ،باید ارزش دارایي ها و بدهي
هاي قابل تعیین شركت خریداري شده را بر مبناي
ارزش منصفانه (بازار) تعیین كرد و بر این اساس
ترازنامه تلفیقي تهیه نمود و مازاد قیمت خرید نسبت به
خالص ارزش بازار را به صورت سرقفلي گزارش
كرد .فرض كنید در تاریخ خرید ارزش دارایي هاي
بر مبناي قیمت بازار به 340دالر مي رسد Sشركت
و بدهي هاي آن 140دالر باشد .ترازنامه تلفیقي براي
شركت بتا و واحد فرعي فرعي كه به طور كامل در
تملك شركت اصلي است در تاریخ خرید به صورت
زیر مي باشد :
حاال فرض کنید که برای سال ،2000فروش این شرکت تلفیقی (بتا و
واحد فرعی آن ) به 1000دالر برسد ،که باید هزینه های شرکت
تلفیقی منهای استهالک ( 850دالر ) را از آن کم کرد .فرض کنید که
دارایی های سرمایه ای ( منهای سرقفلی ) با نرخ 10درصد ،در
سال ،مستهلک می شود .حاال پرسش مطرح بدین گونه خواهد بود :آیا
سرقفلی را هم باید مستهلک کرد .تا چندی پیش ،پاسخ مثبت بود .
دراجرای حسابداری مبتنی بر هزینه های تاریخی ،باید سرقفلی را بر
مبنی عمر مفید آن مستهلک کرد تا بتوان بدان وسیله هزینه های
مربوط به درآمد اضافی ایجاد شده به وسیله دارایی های مشهود ناشی
از ادغام را با درآمد های مربوطه تطبیق داد .ولی ،تدوین کنندگان
استانداردها ،از جمله هیات استاندارد های حسابداری در کانادا ،حاال
براین باوراند که نباید سرقفلی را مستهلک کرد .درایاالت متحده
آمریکا دراین مورد استاندارد شماره )SFAS142 ( 142تدوین شد
ودر ژویه 2001اعمال گردید .در کانادا ،بخش 3062از
دستورالعمل انجن حسابداران کانادا دارای مقررات مشابه است .
فرض کنید که باید سرقفلی را طی دوره 5ساله مستهلک کرد .
در چنین حالتی برای سال 2000صورت سود و زیان تلفیقی به
شکل زیر خواهد بود.
توجه کنید که سود خالص فقط 6/2درصد فروش و 5/2درصد
کل دارایی های آغاز دوره است .در چنین حالتی معموالً مدیریت
شرکت احساس می کند که یک چنین نتیجه ای نمی تواند منعکس
دوره زمانی پس از خرید شرکت دیگر
کننده عملکرد شرکت در
ٔ
ٔ
باشد .یعنی ،مدیریت احساس می کند که سود خالص تلفیقی پس
دهنده اثرات سود مند ناشی از اقدام شرکت
از خرید باید نشان
ٔ
باشد و شرکت نباید به سبب ملزم بودن به مستهلک کردن
سرقفلی ،به اصطالح ،تنبیه شود.
. 21اگر دارایي نامشهود به طور جداگانه تحصیل شود،
مابهازاي آن معموالً مشخص است و در نتیجه ميتوان بهاي
تمام شده را بهگونهاي اتكاپذیر اندازهگیري كرد.
. 22بهاي تمام شده یك دارایي نامشهود متشكل از بهاي خرید
(شامل عوارض و مالیات غیر قابل استرداد خرید) و هرگونه
مخارج مرتبط مستقیمي است كه براي آمادهسازي دارایي جهت
استفاده مورد نظر تحمل ميشود .براي محاسبه بهاي خرید،
تخفیفات تجاري كسر ميشود .مخارج مستقیم ،بهعنوان مثال،
شامل حقالزحمههاي خدمات حقوقي و مخارج آزمایش کارکرد
صحیح دارایي است .در صورت خرید دارایي با شرایط
اعتباري ،بهاي تمام شده معادل بهاي نقدي است .مابهالتفاوت
بهاي نقدي با مجموع پرداختها به عنوان هزینه سود تضمین
شده ،در دورههاي استفاده از اعتبار شناسایي ميشود
مگر اینکه به موجب استاندارد حسابداري شماره 13با عنوان
حسابداري مخارج تأمین مالي به حساب دارایي منظور گردد.
بر عکس سر قفلی خریداری شده برای تعیین بهای تمام
شده سرقفلی ایجاد شده در درون شرکت هیچ رویداد
ٔ
مالی را که بتوان به راحتی شناسایی کرد ،وجود ندارد
.در نتیجه هزینه هایی را که می توانند سرقفلی ایجاد
نمایند ،مانند تحقیق و توسعه ،هنگامی که به مصرف
برسند ،به عنوان هزینه دوره منظور می شوند.
لووزاروین ( ، ) 1999دلیل های اندک بودن سهم
بازار را برشمردند الزم به یادآوری است که در بخش
4ـ 6درباره این تحقیق بحث کردیم ویادآور شدیم که
نتیجه تحقیق مزبور نشان می دهد که با گذشت
زمان،میزان اثر گذاری سود خالص کاهش می یابد .
از این رو ،پرسش مطرح این است :برای ارائه شیوه ثبت و
گزارش کردن دارایی های نامشروع به شیوه ای بهتر چه
باید کرد؟ لو و زاروین دو پیشنهاد ارائه می کند .نخست
پیشنهاد می نمایند که هزینه های تحقیق وتوسعه بر مبنای
تالش های موفقیت آمیز ثبت و گزارش شوند .آنها پیشنهاد
می کنند که اگر هزینه های تحقیق و توسعه درآزمون امکان
سنجی موفق شوند (مانند الگوی کار یا آزمون بالینی
موفقیت آمیز) به حساب سرمایه منظور شوند .دومین
پیشنهاد این است که صورت های مالی دوره جاری و دوره
پیش را دوباره تهیه کرد ،زیرا شواهدی به دست آمده است
مبنی بر اینکه هزینه های دوره گذشته مربوط به دارایی
های نامشهود به نتیجه رسیده اند و بازده آنها قابل مشاهده
است .
سرقفلی ایجاد شده در واحد تجاری اگرچه انتظار
میرودبه جریان منافع اقتصادی آتی کمک کند لیکن
بطور جداگانه قابل تشخیص نیست و لذا حائز
معیارهای شناخت بعنوان دارایی نمی باشد.
در واقع سرقفلی ایجاد شده در واحد تجاری بعلت اینکه
منبعی قابل کنترل نیست منافع اقتصادی اتی مشخصی
ایجاد نمی کند و ب تمام شده آن نیز به گونه ای
اتکاپذیر قابل اندازه گیری نیست لذا اساسا بعنوان
دارایی شناسایی نمی شود
ریسک بتا
در استاندارد شماره )SFAC1( 1ایاالت متحده و بخش
3860از دستورالعمل جامعه حسابداران رسمی کانادا،
سازمان های حرفه ای حسابداری به این واقعیت توجه کرده
اند که سرمایه گذاران خواستار اطالعاتی در مورد ریسک
هستند .از دیدگاه سرمایه گذار خردگرا که پرتفویی متنوع
تشکیل داده است ،پایه واساس الگوی قیمت گذاری دارایی
های سرمایه ای برپایه این دیدگاه قرار دارد که بتای یک
سهم تنها معیاری است که می توان بدان وسیله ریسک
خاص یک شرکت را تعیین کرد .راه عادی برای محاسبه
بتا این است که براساس الگوی بازار یک رابطه مبتنی بر
رگرسیون تشکیل داد.
بی ور،کتلر و شولز ( ) 1970نخستین کسانی بودند ،که به
صورت رسمی ،درباره رابطه بین بتا و شیوه محاسبه
ریسک برمبنای صورت های مالی تحقیق کردند .آنها
نمونه ای از 307شرکت پذیرفته شده در بورس نیویورک
را برای دو دوره زمانی 1956 ،ـ 1947و 1965ـ 1957
مورد مطالعه قرار دارند و برای تعیین بتا متعلق به شرکت
های موجود در نمونه ،برای هریک از دوره های زمانی از
الگوی تجزیه و تحلیل رگرسیون استفاده نمودند .آن گاه این
پژوهشگران ریسک های مختلف بر مبنای صورت های
مالی برای این دوره ها را محاسبه کردند .همبستگی بین
این سه ریسک وبتا را در جدول زیر ارائه کرده ایم :
مقصود از بازده سود تقسیمی چیزی نیست جزء نسبت سود تقسیمی
نقدی سهام عادی به سود خالص .اهرم نشان دهنده نسبت وام های
عمده نسبت به کل دارایی ها است .تغییر سود خالص نشان دهنده
انحراف معیار نسبت قیمت به سود خالص شرکت طی این دوره است .
شاید چنین به نظر برسد که همبستگی بین نتیجه ها شگفت انگیز باشد
،زیرا از دیدگاه علت و
معلولی این موضوع روشن نیست که آیا ریسک مبتنی بر بازار چه
رابطه ای با متغیر های صورت های مالی دارد.ولی همادا ثابت کرد
که در شرایط آرمانی بین نسبت بدهی ها به حقوق صاحبان سهام و بتا
یک رابطه مستقیم وجود دارد.لو ثابت کرد که در شرایط آرمانی بین
اهرم
عملیاتی و بتا یک رابطه مستقیم است (اهرم عملیاتی عبارت است از
هزینه های ثابت عملیاتی به هزینه های متغیر عملیاتی).
نتیجه تحقیقات بی ور ،کتلر و شولز به گونه ای هستند که
از نظر ارائه گزارش های مالی کاربرد دارند .تحقیقات
همادا بیانگر این است که باید بدهی های خارج از تراز
نامه را بر مبنای ارزش منصفانه (بازار) در تراز نامه
ارائه کرد و بدین وسیله همبستگی بین نسبت بدهی ها به
حقوق صاحبان سهام و بتا را حداکثر رسانید.
3ـ 6ـ 7روش تعیین ارزش برای گزارش کردن ریسک
همانند شیوه تعیین ارزش دارایی ها و بدهی ها گزارش
نمودن ریسک در مسیری قرار می گیرد که به روش مبتنی
بر تعیین ارزش می انجامد .
از این دیدگاه ،به مقرراتی توجه کنید که کمیسیون بورس و اوراق
بهادر ( ) 1997اعالم کرد و باید طبق این مقررات اطالعات مربوط
به ریسک افشاء شود .لینس مایر و پیرسان ( )1997درباره این
مقررات بحث کرده اند .مقررات مزبور شامل افشای اطالعات در
مورد ریسک قیمت از نظر کمی می شودکه شیوه افشای این اطالعات
می تواند به شکل های زیر باشد )1( :ارائه جدول 1بر اساس ارزش
منصفانه (بازار) و شرایط قرارداد بدان حد که سرمایه گذاران را قادر
سازد که بتوانند بر اساس ابزار های مالی و در نظر گرفتن تاریخ
سررسید آنها جریان های نقدی آینده شرکت را محاسبه کنند؛ ()2
تجزیه و تحلیل حساسیت که نشان دهنده اثر اطالعات اثر گذار متعلق
به قیمت کاال ،نرخ بهره و نرخ ارز بر سود خالص ،جریان های نقدی
یا ارزش منصفانه ( بازار ) ابزار های مالی باشد؛ یا ( )3زیان ناشی
از ریسک ،یعنی زیان ناشی از تغییر در سود خالص ،جریان نقدی یا
ارزش منصفانه ( بازار ) ناشی از تغیرات قیمت آینده یعنی تغیراتی که
احتماالً بسیار زیاد باشند ولی در زمان کنونی برای این رویداد ها
احتمال بسیار کمی در نظر گرفته شده است.
در جدول 2ـ 7از دیدگاه حساسیت تغیر قیمت نسبت به
ریسک،گزارش ساالنه 1997شرکت بوکانادا اکسپلوریشن
را ارائه کرده ایم .در این جدول اطالعات اثر گذار مربوط
به ریسک تغیر قیمت کاال ،نرخ بهره ونرخ ارز را بر
جریان های نقدی و سود خالص ارائه کرده ایم .توجه کنید
که حساسیت نسبت به تغیرات قیمت نفت پیش و پس از
فعالیت های مصون سازی مورد توجه قرار گرفته است .
فرض بر این است که اطالعات مربوط به
میزان حساسیت پس از مصون سازی اثر گذار هستند واین
پرسش مطرح می شود که چرا سایر ریسک ها پیش از
اقدامات مصون ساز ی ارائه شده اند.