مهديه كاظمي

Download Report

Transcript مهديه كاظمي

‫مالی عصبی‪ ،‬افق پیش روي مالی رفتاري‬
‫استاد کردلویی‬
‫مهدیه کاظمی خاناپشتانی‬
‫چکیده‬
‫استفاده از علوم مختلف در حل مسائل پیش روي پژوهشگران مالی در سالهاي اخیر به صورت چشمگیري‬
‫فزایش یافته است‪ .‬کاهنمن و تورسکی ( ‪ ) 1979‬با بیان نظریه چشمانداز‪ ،‬مقدمات ارائه مکتبی جدید بهنام مالی‬
‫رفتاري را فراهم کردند‪ .‬در مالی رفتاري با استفاده از تلفیق علم روانشناسی و مالی دیدگاهی ارائه شد که‬
‫توانست رفتار سرمایه گذاران را در تصمیمات مالی توضیح دهد‪ .‬هدف از این پژوهش انجام مطالعهاي در زمینه‬
‫ادبیات مالی عصبی با استفاده از علم روانپزشکی است‪ .‬مالی عصبی یک رشته بسیار جوان است که تالش میکند‬
‫فرآیندهاي مغز را به رفتار سرمایهگذاران مرتبط کند‪ .‬در این پژوهش در قالب پاسخ به ‪ 5‬پرسش و در ‪ 7‬بخش به‬
‫بررسی روند پیدایش مالی عصبی‪ ،‬عملکرد مغز در تصمیمگیري‪ ،‬طراحی‪ /‬روششناسی و رویکرد‪ ،‬تفاوت میان‬
‫مالی رفتاري و مالی عصبی‪ ،‬کاربردهاي آنها‪ ،‬انتقادهاي وارد بر پژوهشهاي انجام شده در این حوزه و نتایج‬
‫حاصل از این پژوهش میپردازیم‪ .‬نتایج نشان میدهد مغز انسان به مانند جعبه سیاهی است که هنگام وقوع یک‬
‫رخداد‪ ،‬تمامی لحظات آن حادثه را براي ما ضبط میکند‪ ،‬و ما میتوانیم با استفاده از پردازش ویژگیهاي ضبط‬
‫شده از آن حادثه از وقوع اشتباهات دیگر جلوگیري کنیم‪ .‬آگاهی از این امر میتواند در تصمیمات سرمایه گذاران‬
‫در شرایط مختلف تصمیمگیري‪ ،‬منجر به یک انتخاب بهینه گردد‪.‬‬
‫• واژه هاي کلیدي‪ :‬مالی عصبی‪ ،‬اقتصاد عصبی‪ ،‬مالی رفتاري‪ ،‬علم اعصاب شناختی‪ ،‬تصمیم گیري مالی‪.‬‬
‫مقدمه‬
‫• سیر پرشتاب تحول و پیشرفت در عرصهها و زمینههاي گوناگون دانش در دنیاي کنونی ایجاب می ‪-‬‬
‫کند که در هر جامعه و کشوري‪ ،‬پژوهشگران این حوزههاي دانش با تالشی خستگی ناپذیر دانشهاي‬
‫تازه را کسب کنند‪ ،‬به توضیح و ترویج آن بپردازند و زمینه را براي نوآوري فراهم سازند‪.‬‬
‫معرفی و ترویج دانشهاي نو در برخی از رشتههاي علوم اجتماعی‪ ،‬از جمله حوزه علوم مالی که‬
‫موضوع پژوهش حاضر است‪ ،‬با دشواریهاي بیشتري روبهرو بوده و نیازمند کوششی مضاعف است‪.‬‬
‫زیرااغلب ساختارهاي اقتصادي کشورهاي کمتر توسعه یافته‪ ،‬نوپا و عاریتی است‪ .‬به عنوان نمونه‪ ،‬با‬
‫آنکه بازار سرمایه در ایران عمر چندانی ندارد‪ ،‬اما در این چند دهه اخیر‪ ،‬افت و خیزهاي فراوانی‬
‫داشته‪ ،‬ثبات نیافته و همچنان کم عمق و بیرمق است و حتی فاقد واژگان و اصطالحاتی است که مورد‬
‫پذیرش همگان باشد‪ .‬درنتیجه پژوهشگري که از طریق میدانی‪ ،‬کتابخانهاي یا از هر روش پژوهشی دیگر‬
‫به توسعه چنین رشتهاي میپردازد‪ ،‬باید افزون بر آگاهی کامل از شرایط محیطی جامعه خود اصطالحات‬
‫مناسبی را براي بیان مفاهیم مورد نظر انتخاب و ابداع کند که کاري بس دشوار است‪ .‬بنابراین ارائه‬
‫مطالعهاي که به بیان ویژگیهاي مالی عصبی با در نظر گرفتن شرایط اقتصادي کشور بپردازد‪ ،‬ضروري‬
‫به نظرمیرسد‪.‬‬
‫‪.‬‬
‫• نظریه استاندارد تصمیمگیري بر این باور است که افراد براساس منطق و به صورت عقالیی عمل‬
‫میکنند‪ .‬اهداف این قبیل نظریهها ارائه یک مجموعه صحیح از مفروضات و بدیهیات است که زمینه‬
‫ارائه شده توسط مارکویتز ‪ 1‬در ( )‪MPT‬تصمیم گیري منطقی را فراهم میکند‪ .‬نظریه پرتفوي مدرن‬
‫سال ‪ 1952‬نشان میدهد که چگونه سرمایهگذاران عقالیی براساس منطق‪ ،‬اساس تصمیمات خود در‬
‫زمینه انتخاب پرتفوي را دو پارامتر ریسک و بازده قرار میدهند و با استفاده از بازده و واریانس سبد‬
‫سهام خود را متنوع‪ ،‬و از این طریق یک پرتفوي بهینه ایجاد میکنند‪ .‬اما این مدل قادر به توضیح رفتار‬
‫سرمایهگذاران در شرایط واقعی‪ ،‬که در آن افراد اصول مورد انتظار این نظریه را نقض میکنند‪ ،‬نیست‪.‬‬
‫به عنوان مثال‪ ،‬افراد ریسک گریز‪ ،‬به دنبال یک پرتفوي متنوع نیستند و فقط به کاهش ریسک می‪-‬‬
‫اندیشند‪ .‬این انحراف سیستماتیک از انتخاب بهینه براساس مدل استاندارد مالی‪ ،‬زمینهاي براي ارائه‬
‫• ‪ ) 1974‬و – ‪ )1979‬دیدگاه مالی رفتاري و مالی اقتصادي را موجب شد‪ .‬ابتکارات کاهنمن و‬
‫تورسکی بیان نظریه چشم انداز که اساس مطالعات مالی رفتاري است‪ ،‬در توضیح رفتار سرمایهگذاران‬
‫در شرایط‬
‫نامطمئن ناتوان نشان دادند‪.‬‬
‫‪.‬‬
‫هرچند آنها به چگونگی واکنش افراد هنگام تصمیم گیري مالی پرداختند‪،‬‬
‫• ‪ .) 2004‬مطالعه در این مورد‪ ،‬نیاز ‪ ،‬اما چرایی و چگونگی رخداد این رفتارها راتوضیح‬
‫نمیدهند (ادوارد ‪ )2010(3‬به بررسی عملکرد مغز انسان دارد‪ .‬این زمینه نوین از حسابداري‪،‬‬
‫توسط دیکات و همکارانمطرح شد‪ .‬با این وجود پژوهشهاي انجام شده در این زمینه طی این‬
‫سالهاي اخیر هنوز نقاط تاریک موجود را به صورت کامل واکاوي نکردهاند‪.‬‬
‫مالی عصبی دانشی نوین است که تالش میکند فرآیندهاي مغز را به رفتار سرمایهگذاران‬
‫مرتبط کند‪ .‬بیشتر پژوهشهاي انجام شده در زمینه مالی عصبی بر روي رفتارهاي مربوط به‬
‫تصمیمات مالی افراد تمرکز دارند‪ .‬هرچند مطالعه دیگر رفتارهاي سرمایهگذاران در‬
‫تصمیمگیریهاي شخصی‪ ،‬برنامه‪-‬ریزي مالی و ‪ ...‬هم میتواند جالب و مورد توجه باشد‪ .‬پس از‬
‫آن که مدل مارکویتز‪ ،‬براساس رویکرد عقالیی‪ ،‬مورد انتقاد رفتارگرایان مالی قرار گرفت‪،‬‬
‫دیدگاه مالی رفتاري بنیانهاي مالی مارکویتز را به هم ریخت‪ ،‬اما خود به چارچوب نوینی دست‬
‫نیافت‬
‫‪.‬‬
‫از این رو این دیدگاه نیز مورد انتقاد پژوهشگران وتحلیلگران مالی قرار‬
‫گرفت و نیاز به دیدگاهی جدید که بتواند علت‪ ،‬چرایی و چگونگی تصمیمات‬
‫مالی تصمیم گیرندگان را تحلیل‪ ،‬واکاوي و بیان کند به شکل محسوسی حس‬
‫میشود‪ .‬دیکات و همکاران‪ )2010‬به بیان دیدگاهی با استفاده از علوم پزشکی‬
‫پرداخت و آن را نورو فایننس ‪ 5‬نامید‪ .‬این دیدگاه نوین در سالهاي اخیر رو به‬
‫گسترش است‪ .‬در ایران نیز پژوهشهایی در این حوزه صورت گرفته است‪.‬‬
‫اما هنوز نیاز به روشن سازي در این زمینه به شدت حس میشود‪.‬‬
‫در این پژوهش به بررسی این دیدگاه نوین پرداخته‪ ،‬و سعی کردهایم که تا‬
‫حدودي جوانب موجود آن را از دید تاریخی‪ ،‬محتوایی‪ ،‬و کتابخانه اي تحلیل و‬
‫مورد بررسی قرار دهیم‪.‬‬
‫‪ 2‬طراحی ‪ /‬روششناسی ‪ /‬رویکرد (محتوایی)‬
‫سؤاالت پژوهش‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ )1‬چه دیدگاههایی در مورد سرمایهگذاران وجود دارد که ما هنوز‬
‫نمیدانیم؟‬
‫‪ )2‬آیا مالی عصبی دالیلی را براي انحراف از عقالنیت و منطق‬
‫بیان شده در نظریه مالی سنتی بیان‬
‫میکند؟‬
‫‪ )3‬در لحظات قبل از انتخاب یک سرمایهگذاري چه اتفاقی در مغز‬
‫انسان میافتد؟‬
‫‪ )4‬چگونه میتوان اثرات تعصبات روانی مختلف را بر انتخابها و‬
‫تصمیمات مالی اندازهگیري کرد؟‬
‫‪ )5‬در چه شرایطی است که انسان میتواند تصمیم عقالیی بگیرد؟‬
‫‪ 3‬آزمون و جواب سؤاالت پژوهش‬‫سؤال اول و دوم‪:‬‬
‫یکی از بهترین رویکردهاي روش شناسی علم‪ ،‬رویکرد تاریخی ‪-‬‬
‫جامعه شناختی است‪ .‬این رویکرد عمدتا به سیر تاریخی و مسیر‬
‫رشد علم توجه میکند و براي عوامل بیرونی از جمله عوامل جامعه‬
‫شناختی در خصوص روش علم‪ ،‬نقش اساسی قائل است‪ .‬در آزمون‬
‫و پاسخ به این سؤاالت از این رویکرد استفاده شده است‪:‬‬
‫از مالی کالسیک تا مالی عصبی؛ پژوهشهاي انجام شده ( تاریخی)‬
‫• مارکویتز ( ‪ ) 1952‬با استفاده از دو پارامتر ریسک و بازده به ارائه دیدگاهی عقالیی پرداخت‪ ،‬تا با‬
‫استفاده از آن سرمایه گذاران بتوانند یک پرتفوي بهینه تشکیل دهند‪.‬از ویژگیهاي این مدل تمایل به ساده‬
‫سازي به منظور درك محیط است‪.‬‬
‫این مدل در سال ‪ ، 1960‬توسط پژوهشگران مورد انتقاد قرار گرفت تا دوره اي جدید که به مالی‬
‫نئوکالسیک شهرت یافت‪ ،‬شکل گیرد‪ .‬منتقدان‪ ،‬بر این امر تأکید داشتند که مارکویتز نظریه خود را‬
‫براساس فرض ثابت بودن سایر عوامل بیان میکند‪ .‬این مفروضات ثابت باقی مانده‪ ،‬در حقیقت اساس‬
‫اینگونه نظریههاي اقتصادي را تشکیل میدهد که بدون آنها نمیتوان نظریه مورد نظر را ارائه کرد‪ .‬در‬
‫مدل مارکویتز‪ ،‬یکی از این مفروضات این است که سرمایهگذاران دانش نامحدودي دارند و با استفاده‬
‫ازابزارهاي مختلف‪ ،‬قیمت آینده سهام را به طور صحیحی پیشبینی میکنند‪ ،‬که این امر‪ ،‬از دید مالی‬
‫• ‪ .) 2006‬با توجه به ناهنجاریهاي بازار‪ ،‬مدل ‪ ،‬رفتاري در دنیاي واقعی به ندرت اتفاق میافتد‬
‫(زالسکویک ‪)6‬‬
‫• با توجه به ناهنجاریهاي بازار‪ ،‬مدل مدل جدید بیان کرد که مفروضات مدل مارکویتز‬
‫‪.‬‬
‫باید شکسته شود و دیگر عوامل موجود در بازار به پارامترهاي ریسک و بازده اضافه‬
‫گردد‪.‬‬
‫این مدل نیز در دهه ‪ 70‬میالدي مورد انتقاد پژوهشگران قرار گرفت‪ .‬زیرا قابل‬
‫پیشبینی بودن مدلهاي فوق با توجه به کارا بودن بازار است‪ .‬همچنین در این مدلها‬
‫عوامل تأثیرگذار رفتاري افراد مدنظر قرار نگرفته است‪ .‬یکی از اولین پژوهشهاي‬
‫انجام شده در زمینه مالی رفتاري توسط وارتون ‪ 7‬انجام‪ ) 1974‬نیز در سطح خرد‪،‬‬
‫دریافتند که سود نقدي‪ ،‬بازده مورد انتظار و ثبات شده است‪ .‬بیکر و هاسلم ‪ 8‬وضعیت‬
‫مالی شرکت‪ ،‬مهمترین معیارهاي مالی مورد استفاده سرمایه گذاران هستند‪ .‬افزون‬
‫براین نتایج مطا لعات آنها نشان داد که سرمایه گذاران عمدتا َ عقال یی عمل می کنند‬
‫(کالرا ساه ‪)2012‬‬
‫• اما لبرون و همکاران ‪، 1992‬در پژوهش خود بیان کردند که میزان‬
‫‪.‬‬
‫ریسک گریزي هر فرد متأثر از عوامل درونی است و عناصر محیطی‬
‫بر آن بی تأثیرند‪.‬‬
‫با‬
‫ارائه نظریه چشمانداز در ‪ 1974‬بنیان مالی سنتی عقالیی به هم ریخت‪.‬‬
‫نظریه چشمانداز نشان می دهد سرمایهگذاران در بعضی مواقع بهطور‬
‫سیستماتیک (و نه تصادفی) بر خالف نظریه مطلوبیت رفتار می کنند‪.‬‬
‫در واقع این نظریه بیان می کند تابع مطلوبیت داراي نقطه عطف است و‬
‫شیب تابع از بعد گذشتن از آن تغییر جهت می دهد‪ .‬مالی رفتاري در‬
‫‪ 1980‬با استفاده از روانشناسی و به منظور وارد کردن معیارهاي‬
‫رفتاري افراد در مدلهاي پیشین خود مطرح شد‪.‬‬
‫( شکل ‪ )1‬سیر تاریخی حوزه مالی‪ ،‬از آغاز تا انتها (کالرا ساهی‪2012،‬‬
‫انتقادات بر مالی رفتاري‪ ،‬زمینه ظهور مالی عصبی‬
‫• ظهور مالی رفتاري‪ ،‬تمامی مبانی مالی عقالیی را به هم ریخت‪ .‬اما خود به پارادایم مستقلی براي‬
‫توضیح ناکاراییها دست نیافت‪ .‬همچنین مسئله مذکور‪ ،‬این سوال بزرگ را براي مشاوران سرمایه گذاري ایجاد کرد که‪ :‬آیا‬
‫توصیه به خرید‪ ،‬نگهداري یا فروش یک سرمایه گذاري باید بر اساس نظریه ها ( صورت بگیرد یا بر اساس همان‬
‫خطاها و احساسات پیش گفته؟ (اسالمی بیدگلی و کردلویی‪)1389 ،‬‬
‫مالی رفتاري در مورد رفتار سرمایه گذاران‪ ،‬تصمیم گیرندگان مالی مطالبی بیان میکند‪ ،‬اما د رمورد چرایی و چگونگی‬
‫این رفتارها سخنی بهمیان نمیآورد‪ .‬بنابراین نیاز به یک نظریه جامع در این حوزه احساس میشود‪ .‬منتقدان به فقدان یک نظریه‬
‫همه جانبه براي توضیح تعصبات روانی و تأثیرات اجتماعی به عنوان مشکل موجود در مالی رفتاري اشاره میکنند (بیکر و‬
‫نوفسینگر ‪)2005‬‬
‫به این ترتیب پژوهش ها در سال ‪ 2005‬به سمت حوزه جدیدي به نام مالی عصبی رفت‪ .‬پژوهش به بررسی دالیل رفتارهاي‬
‫تصمیم گیرندگان‪N-S) ( ،‬گران این حوزه‪ ،‬با استفاده از علم اعصاب شناخت از طریق بررسی عملکرد مغز انسان در هنگام‬
‫تصمیم گیري مالی میپردازند‬
‫سؤال سوم‪:‬‬
‫• به منظور پاسخ به این سؤال پژوهش به بررسی و تحلیل ادبیات‬
‫نورو فایننس می پردازیم‪ .‬علوم اعصاب شناختی به درك چگونگی‬
‫عملکرد مغز انسان‪ ،‬در )‪(NS‬علوم اعصاب شناختی هنگام تصمیم‬
‫گیري کمک میکند‪ .‬در علوم اعصاب شناختی‪ ،‬با استفاده از‬
‫ابزارهاي نوین مورد استفاده در پزشکی‪ ،‬میتوانیم تغییراتی را که‬
‫در مغز انسان ایجاد میشود‪ ،‬به شکلی ملموس مشاهده کرد و این‬
‫امر ‪ ،‬درك عمیقتر و پردازش تصمیمگیري مالی را قادر میسازد‪.‬‬
‫در علوم اعصاب شناختی‪ ،‬مغز انسان به ‪ 3‬بخش تقسیم میشود‪:‬‬
‫• الف) جلو مغز‪ :‬یا همان مخ بزرگترین بخش مغز است و آن مستقل از‬
‫‪.‬‬
‫قشر مغز و لیمبیک است‪.‬‬
‫• کورتکس شامل نئوکورتکس و کورتکس جلویی است وبه عملکرد مغز‬
‫باالیی وابسته است‪ .‬سیستم لیمبیک را مغز عاطفی میگویند‪ ،‬که به‬
‫پردازش احساسات و خاطرات در حافظه میپردازد‪ .‬سیستم لیمبیک منشأ‬
‫انگیزههاي بدوي و احساساتی ازجمله‪ ،‬ترس‪ ،‬هیجان و ‪ ،...‬و متشکل از‬
‫اینسوال و هسته اکومینس است‪( .‬مورس‪) 2006‬‬
‫• ب) وسط مغز‪ :‬مغز میانی شامل بام و غشا است‪ ،‬و مسئولیتهایی از قبیل‬
‫بینایی‪ ،‬شنوایی و حرکات چشم را بر عهده دارد (کالرا ساهی‪)2012 ،‬‬
‫‪.‬‬
‫• ج) پشت مغز‪ :‬این بخش شامل مخچه‪ ،‬پل و بصل النخاع است‪ ،‬که هر کدام از‬
‫اینها با هم فرآیندهاي حیاتی بدن را تحت کنترل دارند (کالرا ساهی ‪ )2012‬در‬
‫این بخش به نقش اساسی بخش جلویی مغز در اتخاذ تصمیمات مالی میپردازیم‪.‬‬
‫در حقیقت‪،‬بخش هیجانی مغز ما با گونه هاي جانوري‪ ،‬مشترك است‪ ،‬و بدوي‬
‫محسوب میشود‪ .‬قسمت شناختی مغز که نقطه تمایز انسان با دیگر گونه هاي‬
‫جانوري است‪ ،‬و بیشتر در انسان فعال است‪ ،‬مغر باالیی است‪ ،‬و خاستگاه‬
‫مدرن دارد‪ .‬هنگامی که دادهها وارد مغز میشوند‪ ،‬ابتدا توسط قسمت شناختی‬
‫مغزپردازش میشوند و پس از آن به قسمت هیجانی میروند‪ .‬به عبارت دیگر‪،‬‬
‫پردازش اطالعات در مغزانسان‪ ،‬در حالت نرمال‪ ،‬در ابتدا توسط قسمت‬
‫شناختی‪ ،‬و به صورت منطقی صورت گیرد‪.‬‬
‫‪.‬‬
‫• اما این پایان ماجرا نیست پایان ماجرا نیست‪ .‬در واقع‪ ،‬هنگامی که انسان‪ ،‬در حالت نرمال قرار ندارد‪ ،‬به‬
‫عنوان مثال‪ ،‬وقتی ترس‪،‬هیجان و ‪ ...‬وجودش را فرا گرفته است‪ ،‬دادههاي ورودي مغز بدون آنکه در‬
‫قسمت شناختی مورد پردازش قرار گیرند‪ ،‬به بخش هیجانی میروند‪ ،‬ودر این بخش است که براساس‬
‫احساسات وعواطف‪،‬تصمیمگیري صورت میگیرد‪( .‬کالرا ساهی‪ ) 2012 ،‬به عنوان مثال‪ ،‬یک‬
‫سرمایهگذار مغرور که حس میکند همه چیز را میداند‪ ،‬تصمیم میگیرد که بدون توجه به تمامی‬
‫پارامترهاي تأثیرگذار مالی وغیرمالی‪ ،‬در مورد سرمایهگذاري درسهام یک شرکت تصمیمگیري کند‪ .‬در‬
‫اینجا او نتوانسته است که از قسمت شناختی مغز خود براي پردازش دادههاي ورودي به آن استفاده کند‪.‬‬
‫پیشنهاد ما به او این است که کمی صبر کند‪ ،‬و در شرایطی نرمال تصممگیري کند‪.‬‬
‫علوم اعصاب شناختی نشان میدهد که اکثر پردازشهاي اطالعات در ذهن انسان به صورت‬
‫خودکار(اتوپایلوت ‪ ) 13‬انجام میشود‪ ،‬و این امر منجر به برخی از تصمیمگیریهاي بدون پشتوانه فکري‬
‫• میگردد (ساپرا وزاك ‪) 2010‬‬
‫سؤال چهارم‪:‬‬
‫• ابزارهاي در دسترس مالی عصبی‬
‫• به منظور درك چگونگی تصمیمگیري افراد از طریق بررسی عملکرد‬
‫مغز و رسیدن به یک مدل واقعگرایانهتر نیاز به ابزارهایی است که با‬
‫استفاده از آنها بتوان این عملکرد را اندازهگیري کرد‪ .‬این ابزارهاي‬
‫مالی توسط علم پزشکی در اختیار ما قرار گرفته اند‪.‬‬
‫• ‪1) EEG‬‬
‫• ‪2) ERF‬‬
‫• ‪3) MEG‬‬
‫• ‪4) TMS‬‬
‫• ‪5) PET‬‬
‫• ‪6) MRI‬‬
‫• ‪7) FMRI‬‬
‫• ‪8) ERP‬‬
‫مک کاب و همکاران(‪ )2005‬در پژوهشی بر روي انسان‪ ،‬با استفاده از اسکنهاي ‪ FMRI‬دریافتند که در ‪.‬‬
‫انجام یک بازي اقتصادي با یک انسان دیگر‪ ،‬ناحیه ‪ paracingulate‬که در لوب پیشانی نئوکورتکس‬
‫قرار داشته و پیش از این در ادراکات حالتهاي ذهنی به کار گرفته میشد‪،‬فعال میشود (مهرانی و‬
‫نونهالنهر‪)1390 ،‬‬
‫کانتلون و همکاران (‪ )2006‬در پژوهشی بر روي انسان‪ ،‬با استفاده از ‪ FMRI‬دریافتندکه‬
‫‪intraparietal‬که در لوب جداري نئوکورتکس قرار دارد‪ ،‬در ارتباط با پردازش عددي‪ ،‬هم در افراد‬
‫بالغ و هم در بچههاي ‪ 4‬ساله‪ ،‬فعال میشود (مهرانی و نونهالنهر‪)1390 ،‬‬
‫• دي کوروین و همکاران(‪ )2004‬با استفاده از اسکن هاي ‪PET‬در انسان‪ ،‬دریافتند که فعالیت مرتبط در‬
‫‪striatum Dorsal‬با تصمیمات جهت تکمیل یک هزینه بابت جریمه انحراف از حقیقت است (مهرانی‬
‫و نونهالنهر‪)1390،‬‬
‫• یکی از شیوههاي درك محتوایی یک مبحث علمی‪ ،‬بیان تفاوتهاي با مباحث مشابه آن مبحث‬
‫است‪ .‬در اینجا ابتدا به تفکیک اقتصاد عصبی با مالی عصبی و سپس به بیان تفاوتهاي مالی عصبی ومالی‬
‫رفتاري میپردازیم‬
‫)‪(N-F‬و مالی عصبی )‪(N-E‬اقتصاد عصبی‬
‫• اقتصاد عصبی استفاده از علوم اعصاب شناختی در مفاهیم اقتصادي است که بدین صورت‬
‫تعریف« تخصص اقتصاد رفتاري که استفاده از شاخه عصبی را نیز در نظر میگیرد » ‪ :‬می‬
‫شود‬
‫کامرر بیان میکند که اقتصاد عصبی در تضاد با نظریه اقتصاد کالسیک (همان اقتصاد‬
‫عقالیی)نیست‪ .‬اما پتانسیل گسترش دامنه حوزه خود به وسیله متغیرهاي لحاظ شده اصلی که‬
‫درنظریه اقتصادي کالسیک غیرقابل مشاهده است را دارد (کالرا ساهی‪)2012 ،‬‬
‫• دربرخی پژوهشهاي انجام شده در این حوزه‪ ،‬مالی عصبی و مالی رفتاري را در یک ردیف‬
‫قراردادهاند‪ .‬در حالی که این دو مبحث در طول هم هستند‪ .‬اقتصاد عصبی‪ ،‬در واقع کاربرد‬
‫علوم اعصاب شناختی در حوزههاي کالن مالی است‪ .‬بدین صورت که به بازار و متغیرهاي‬
‫کالن موجود در محیط توجه دارد‪ .‬در حالی که مالی عصبی وارد دیدگاه خرد میشود و نگاه به‬
‫رفتار سرمایهگذاران دارد ( کالرا ساهی ‪)2012‬‬
‫مالی رفتاري و مالی عصبی‪ ،‬تفاوتها‬
‫• مالی رفتاري به چگونگی فعالیت و تعامل مردم در فرآیندهاي تصمیمگیري مالی و‬
‫تفسیر این عملیات براساس مفاهیم و نظریه هاي روانشناسی ایجاد شده میپردازد‪ .‬در‬
‫حالی که مالی عصبی به بررسی چرایی و چگونگی این رفتارها بر اساس مشاهدات‬
‫انجام شده در مغز انسان و فعالیتهاي هورمونی پرداخته است‪ .‬از دیدگاه دیگر‪ ،‬میتوان‬
‫گفت که مالی رفتاري کاربرد و ترکیب اصول و مفاهیم روانشناسی در مفاهیم مالی و‬
‫تصمیمگیریهاي این حوزه است‪ .‬در حالی که مالی عصبی به تلفیق علوم روانپزشکی‬
‫و علوم اعصابشناختی و مفاهیم مالی بهمنظور درك دالیل تصمیمگیري های صورت‬
‫گرفته پرداخته است‪.‬‬
‫یبییسب‬
‫پژوهشهاي انجام شده (کتابخانهاي)‬
‫• پژوهشهاي انجام شده در زمینه نوروفایننس را میتوان به دو گروه اصلی‬
‫تقسیم کرد‪:‬‬
‫• الف) درك فرآیندها و پردازشهاي عصبی در تصمیم گیریهاي صورت‬
‫گرفته توسط نظریه مالی استاندارد‬
‫• ب) و بررسی دالیل شکست نظریه مالی استاندارد‪.‬‬
‫فرآیند تصمیم گیري مالی ارزشیابی فرصتهاي سرمایه گذاري شامل‬
‫تصمیمات مربوط به خرید وفروش است‪ .‬کاربرد نوروفایننس در درك‬
‫رفتار سرمایه گذاران‪ ،‬موضوعی است که در پژوهشهاي اخیر‬
‫بسیار مورد توجه قرار گرفته است و داراي خاستگاهی نو است‪.‬‬
‫• مطالعه اولیه در حوزهي نوروفایننس‪ ،‬با عنوان نورون و با استفاده‬
‫‪.‬‬
‫از ساختار مغز در سپتامبر ‪2005‬بود‪ .‬در این پژوهش کوهنن ‪19‬‬
‫و « مبانی عصبی ریسک پذیري مالی » انجام شد‪ .‬در موضوع این‬
‫پژوهش مکانیزم مغز را در هنگام انحراف از اصول نظریه مالی‬
‫استاندارد در ‪FMRI‬نوتسون ‪ 20‬با استفاده از اسکن تصمیم گیري‬
‫مالی مشاهده کردند مطالعات آنها نشان داد که عواطف و احساسات‬
‫نقش اساسی را درتصمیمات مالی ایفا میکند‪.‬‬
‫پژوهشها نشان میدهد که دو قسمت اصلی در مغز افراد وجود دارد‬
‫که در تصمیمگیریهاي مالی درگیر میشوند‪:‬‬
‫‪.‬‬
‫• الف ‪ Nacc‬که دو انتقال دهنده عصبی از خود ساطع میکند که عبارتند از‬
‫دوپامین که همراه است با ایجاد میل و عالقه وسروتونین که همراه است با‬
‫محرك بازدارنده (پترسون ‪)2007، 21‬‬
‫•‬
‫ب) اینسوالي قدامی که با تجربیات عاطفی و احساسات آگاهانه شامل درد‪،‬‬
‫خشم‪ ،‬شادي‪ ،‬نفرت‪،‬ترس و خشم همراه است (پترسون‪ )2007،‬از این رو‪،‬‬
‫هنگامی که افراد درد فیزیکی‪ ،‬تحریکات آزاردهنده بصري‪ ،‬انتخابهاي پر‬
‫مخاطره وریسکی‪ ،‬یا اضطراب را انتظار دارند‪ ،‬اینسوالي قدامی فعال شده‬
‫است از سوي دیگر‪ ،‬هنگامی که افراد به جسم مخطط شکمی فعال میشود‬
‫‪ NAcc‬بدست آوردن پول را انتظار دارند(کوهنن و نوتسون‪ ) 2005،‬نورون‬
‫ها در‪ NAcc‬از طریق انتقال دهنده عصبی دوپامین با هم ارتباط برقرار میکنند‬
‫پترسون‪)2007 ،‬‬
‫• ژنهایی که انتقال دهندههاي عصبی را تنظیم میکنند بر روي پردازشهاي‬
‫‪.‬‬
‫اطالعات یک فرد درباره پاداش و زیان اجتنابکردن اثر میگذارند و اغلب‬
‫ارتباط بین صفات شخصیتی از قبیل برون‪-‬گرایی و اضطراب را مییابند (‬
‫کوهنن و چیائو‪.) 2009 ،‬‬
‫• کوهنن و همکاران ( ‪ ) 2005‬نشان دادند که تفاوتهاي فردي که در برونگرایی‬
‫یافت میشود با فعال شدن سیستم پاداش مغز همبستگی مثبت دارند‪ .‬ریسکپذیري‬
‫در انتخاب (مانند قمار) و محافظه کاري (مانند خرید بیمه) ممکن است با دو‬
‫مدارو اینسوال ‪NAcc .‬و اینسوال قدامی هدایت شوند )‪)NAcc‬مجزاي عصبی‬
‫مربوط به هسته اکونومیس قدامی‪ ،‬به ترتیب شاخصهاي مثبت و منفی‬
‫تأثیرگذاري هستند که فعال شدن هر یک از این دو ناحیه مغز میتواند به تغییر‬
‫در میزان ریسک پذیري افراد منجر شود‬
‫(کوهنن و همکاران‪)2005 ،‬‬
‫کاربردهاي مالی عصبی‬
‫• هدف اصلی برنامهریزان مالی پشتیبانی و هدایت رفتار و اقدامات مشتریان به منظور‬
‫ایجاد سطح باالیی از رفاه مالی در آینده است‪.‬‬
‫درك عملکرد مغز در زمانی که فرد با گزینههاي تصمیم گیري روبرو میشود‪ ،‬به او‬
‫کمک میکند احساسات و عواطف خود را در آن لحظه کنترل کند‪ .‬همچنین نوروفایننس‬
‫به درك دالیل انحرافات موجود در مالی سنتی کمک میکند‪.‬‬
‫نوتسون و همکاران ( ‪ ) 2008‬در مطالعه خود دریافتند که حتی محركهاي خارجی‬
‫ضمنی میتوانند بر ریسکپذیري مالی اثر بگذارند‪ ،‬و این رفتار به واسطه فعال شدن‬
‫ناحیه خاصی از مغز است‪ .‬مطالعات‬
‫فوق نشان داد که افراد همیشه به دنبال گریز از ریسک نیستند (همچنان که نظریه‬
‫مالی سنتی می گوید)‪ ،‬و این محركهاي خارجی میتوانند گرایش به ریسک پذیري‬
‫افزایش دهند‪.‬‬
‫نوع پژوهش‬
‫ن‬
‫مخاطره آمیز) همچون‬
‫که انسوالي قدامی یک‬
‫وط به نپذیرفتن ریسک‬
‫لعه نشان می‪-‬‬
‫بوط به نوعی از انتخاب‬
‫تجربی‬
‫ر مالی از قبیل فرضیه‬
‫مفهومی‬
‫تس‬
‫ط با بادامه مغز ‪،‬داللت‬
‫تصمیم گیریهاي انسان‬
‫تجربی‬
‫دي مارتینو‬
‫ات و عواطف در تصمیم‬
‫یدهد سیستمهاي مغزي‬
‫و ریسک گریزي در‬
‫سازیبیش از حد و یا‬
‫ب سرمایه گذاریها مشود‪.‬‬
‫مفهومی‬
‫پتر‬
‫ورد انتظار را بازي‬
‫ی ریسک مورد انتظار‬
‫تجربی‬
‫نوتسون‬
‫کوهنن‬
‫انتقادهاي وارد بر پژوهشهاي انجام شده در زمینه مالی‬
‫عصبی‬
‫• انتقاد اصلی موجود بر سر راه پژوهشهاي مربوط به حوزه نوروفایننس‪ ،‬نیاز به انجام‬
‫این پژوهشها در محیط آزمایشگاه پزشکی است (کالرا ساهی‪ .) 2012 ،‬پاسخهایی که‬
‫شرکت کنندگان در محیط ازمایشگاهی میدهند‪ ،‬احتماال با پاسخهایی که در محیط‬
‫طبیعی به پژوهشگر داده میشود‪ ،‬متفاوت خواهد بود‪ .‬زیرا در یک محیط آزمایشگاهی‬
‫به دلیل آگاه بودن افراد مورد مطالعه‪ ،‬به صورت ناخواستهرآنها تحت تأثیر شرایط‬
‫ایجاد شده قرار خواهند گرفت‪ .‬پترسون ( ‪ ) 2010‬بیان میکند که بیشتر‬
‫مطالعات انجام شده در زمینه نوروفایننس بر روي یک نمونه کوچک از دانشجویان و‬
‫یا بیماران انجام میشود و از این رو این یافتهها در دنیاي واقعی نمیتواند مورد قبول‬
‫قرار گیرد‪.‬‬
‫از محدودیتهاي پژوهش در این حوزه میتوان به نیاز داشتن به میزانی از تجربه‬
‫وتخصص در نوروساینس در کنار تخصص مالی اشاره کرد‬
‫سؤال پنجم‪ :‬پاسخ این پرسش‪ ،‬تمام نتایج پژوهش را در برمیگیرد‪ .‬در‬
‫این بخش‪ ،‬با جمعبندي نتایج ‪ 4‬پرسش قبلی‪ ،‬درواقع به این پرسش‪،‬‬
‫پاسخ داده میشود‪:‬‬
‫• نتیجه گیري و پیشنهادات‬
‫• مغز انسان شامل مجموعهاي از سیستمهاي پیچیده است‪ ،‬و به وسیله عوامل مختلفی تصمیمات مالی را‬
‫تحت تأثیر قرار میدهد‪ .‬مالی عصبی یک رشته بسیار جوان است‪ ،‬که تالش میکند عملکرد مغز‪ ،‬مربوط‬
‫به رفتار سرمایه گذاران در هنگام تصمیم گیري و نقش احساسات در انتخاب سرمایه گذاري را نشان دهد‪.‬‬
‫این پژوهش در ‪ 7‬بخش و با پاسخ به ‪ 5‬پرسش‪ ،‬به صورت مختصر‪ ،‬به این شاخه از علم مالی پرداخته‬
‫است‪ .‬بسیاري از تحقیقات در حوزه نوروفایننس بر رفتارهاي تجاري متمرکز است‪ .‬ازاین رو بررسی‬
‫عملکرد مغز‪ ،‬براي سایر رفتارهاي سرمایهگذاران نیز میتواند مورد توجه قرار گیرد ونتایج کاربردي را‬
‫فراهم کند‪ .‬از جمله این رفتارها که میتوان در مورد آنها عملکرد مغز را مورد مطالعه قرار داد میتوان به‬
‫تصمیمات مربوط به برنامه ریزي مالی شخصی‪ ،‬مانند مدیریت ثروت‪ ،‬برنامه ریزي براي بازنشستگی‪،‬‬
‫کسب اعتبار‪ ،‬و ‪ ...‬اشاره کرد‬
‫‪.‬‬
‫• با این حال پژوهش در حوزه نوروفایننس به این دلیلکه در یک‬
‫محیط آزمایشگاهی صورت میگیرد‪ ،‬با محدودیتهایی مواجه است‪.‬‬
‫دانشمندان علوم میتوانند ‪FMRI ،‬اعصاب شناختی ادعا میکنند که‬
‫از طریق اسکن مغز با استفاده از روشهایی مانند پیش بینی کنند که‬
‫فرد مورد مطالعه آنها به دنبال خرید سرمایه گذاري مورد نظر است‬
‫یا خیر و اینکه فرد مورد نظر در مورد آن سرمایه گذاري چه‬
‫احساسی دارد‪ .‬این بدین معناست که به منظور استفاده کاربردي از‬
‫نوروفایننس نیاز به اسکن مغز افرادي است که در حال تصمیم‬
‫گیري مالی میباشند‬
‫‪.‬‬
‫• این امر نمیتواند در محیط طبیعی عملیاتی شود‪ .‬با این حال نمیتوان از نقش آن در درك بهتر‬
‫امور مالی چشم پوشی کرد‪ .‬به عبارت دیگر نوروفایننس‪ ،‬ابزاري است که در کنار سایر‬
‫روشها‪ ،‬میتواند در اخذ بهترین تصمیم توسط یک سرمایه گذار به او کمک کند‪ .‬به نظر میرسد‬
‫که در مورد اینکه کدام قسمتهاي مغز انسان در تصمیم گیري مالی نقش مهمی دارند‪ ،‬میبایست‬
‫مطالعات گستردهاي صورت چرا رفتار سرمایه گذاران عقالنی و » ‪ :‬گیرد‪ .‬این دیدگاه کمک‬
‫میکند که این سوال پاسخ دهیم که این دانش کمک خواهد کرد که در فرآیند مشاوره مالی به یک‬
‫سرمایه گذار‪ ،‬راه رسیدن «؟ منطقی است به بهترین انتخاب ممکن را نشان دهیم‪ .‬در حقیقت‬
‫مغز انسان به مانند جعبه سیاهی است که هنگام وقوع یک رخداد تمامی لحظات آن حادثه را‬
‫براي ما ضبط میکند و ما میتوانیم با استفاده از پردازش ویژگیهاي ضبط شده از آن حادثه از‬
‫وقوع اشتباهات دیگر جلوگیري کنیم‪ .‬در اینجا نورو فایننس به پردازش این ویژگیها میپردازد‪.‬‬
‫در این شرایط و با بکارگیري نتایج حاصل از پردازش اطالعات خروجی از مغز سرمایه‬
‫گذار‪ ،‬میتوان تصمیماتی براساس منطق و عاري از اشتباهات‪ ،‬گرفت‪.‬‬
‫با سپاس فراوان از توجه شما‪.‬‬