دانلود جزوه ی ارگانهای سیستم ایمنی
Download
Report
Transcript دانلود جزوه ی ارگانهای سیستم ایمنی
ارگانهای سیستم ایمنی
نوع سلول به نام سلول
از یک
سلول هاي
تمام
انسان
خونی) در
hematopoiesis
خونسازي (
)HSC( hematopoiecticبه وجود می
stem
خونساز وcell
بنیادي
در کیسه
سوم
هفته هاي دو
طی
آیند ( )yolk sacخارج از جنین و
زرده
به صورت داخل رگی و مزانشیم
اطراف آئورت ()Para aortic mesenchym
آغاز می شود .سلول هاي بنیادي
کیسه زرده به سلول هاي
اریتروئیدي اولیه حاوي هموگلوبین
جنینی که بر خالف انواع بالغ
دارای هسته بزرگ هستند ،تمایز
می یابند.
نزدیک ماه سوم حاملگی ،سلول هاي
بنیادي خونسار از کیسه زرده به
کبد جنینی و سپس طحال مهاجرت می
کنند .این دو اندام از ماه سوم
تا هفتم حاملگی نقش اصلی خونسازي
را برعهده دارند.
از نیمه دوم حاملگی اندک اندک
مغز استخوان هم وارد گود خونسازی
شده و از ماه هفتم به بعد نقش
اصلی را در خونسازی به عهده می
گیرد .به صورتی که کبد و طحال از
ارگان ها یا بافت های
لنفاوی ،ساختارهایی
هستند که تولید ،تکامل
و تمایز نهایی سلول
های خونی و سلولهای
ایمنی ذاتی و
ایمنی
اختصاصی را به عهده
دارند.
ارگانهای سیستم ایمنی
بر اساس وابستگی به
آنتی ژن و نوع عملکرد
به دو دسته تقسیم می
شوند:
ارگانهای لنفاوی اولیه
:بدون نیاز به آنتی
ژن؛ موجب تکامل ،رشد
یا تولید سلول های
ایمنی می شوند
لنفاوی
ارگانهای
ثانویه :تمایز نهایی
منظور
(
سلولها
لنفوسیتها ) در حضور
ارگانهای لنفاوی اولیه
به ارگانهای لنفاوی ( ) Primary Lymphoid organsارگانهای لنفاوی مرکزی
( )Central Lymphoidً organsهم می گویند ،فاز لنفوپوئزیس از پاسخهای ایمنی در آن انجام می
شود و عمدتا شامل مغز استخوان ،غده تیموس و کیسه بورسا ( bursa of Fabriciusدر پرندگان )
می باشند.
نکته :هیچ پاسخ ایمنی در این بافتها انجام نمی شود
و اگر به هر دلیلی توسط آنتی ژنهای خارجی آلوده
شوند موجب تحمل لنفوسیتها به خود و یا آپوپتوز
این سلولها می شود.
نکته :مغز استخوان برای گروهی از سلولها ارگان اولیه
و برای گروهی دیگر ارگان ثانویه می باشد.
ارگانهای لنفاوی ثانویه
• به ارگانهای لنفاوی ثانویه ( Secondary
، )Lymphoid organsارگانهای لنفاوی محیطی
()Peripheral Lymphoid organsهم می گویند.
• تمایز نهایی سلولهای ایمنی ( منظور
لنفوسیتها ) در این ارگانها و بافتها است و
لذا به علت حضور آنتی ژن ،این بافتها محل
ایجاد پاسخ سیستم هستند و فاز ایمونوپوئزیس
از پاسخهای ایمنی در آنها انجام می شود.
• این ارگانها به دو دسته تقسیم می شود :
• کپسول دار :که شامل طحال ()Spleenو غده لنفاوی
( )Lymph nodesمی شود.
• بدون کپسول :
• بافت لنفاوی همراه با مخاط (mucosa-associated )MALT
lymphoid tissue
• بافت لنفاوی وابسته به پوست (skin-associated )SALT
lymphoid tissue
در بعضی رفرانسها به بافت لنفاوی وابسته به درم
()DALTهم اشاره شده است
• آپاندیس()appendix
دارند که توسط عروق و کانالهای لنفی
با هم ارتباط دارند.
کوچک ترین واحدهای عروق لنفی ،
مویرگهای لنفی هستند که آب میان
بافتی را به طرف خود جذب می کنند.
این مویرگها به رگهای لنفی بزرگتر
ختم می شوند که یا به گره/غدد و یا
عضو لنفی وارد می شوند ( رگ لنفی
آوران ) Afferent lymphatic vesselو یا از
آن خارج ( رگ لنفی وابران Efferent
)lymphatic vesselمی شوند.
سرانجام این عروق به رگ لنفاوی بزرگی
به نام مجرای صدری یا سینه ای
( )Thoracic ductو از آنجا به سیاهرگ
زبرین و در نهایت طرف راست قلب می
برد و بدین صورت پالسمای خونی که به
مایع بافتی رفته به لنف و سپس به خون
بر می گردد.
در حالت طبیعی در حدود 2لیتر لنف در
هر روز به جریان خون بر می گردد و هر
گونه اختالل سیستم لنفاوی می تواند
سریعا به تورم بافتی منجر گردد.
نکته :انقباض سلولهای ماهیچه ای دور
عروق لنفاوی و حرکت بافتهای ماهیچه
ای اسکلتی نیروی الزم را برای حرکت
سلولهای مختلف خونی ،
خونساز و چربی قرار دارد و
حفره مرکزی استخوانهای دراز
و فضاهای بین ترابکولی
استخوانهای اسفنجی را پر
میکند .مغز استخوان به دو
صورت مغز قرمز و مغز زرد
دیده میشود که اولی عمدتا
در خونسازی دخیل است و نیز
خوانده میشود و دومی عمدتا
حاوی سلولهای چربی است.
خونسازی ( )Hematopoeisisدر
هنگام تولد عمدتا در مغز
استخوان سراسر اسکلت انجام
می گیرد
اما تدریجا به مغز استخوان
پهن محدود شده ،به گونه ای
که در دوره بلوغ ،خونسازی
مغز استخوان محل تولید اکثر سلولهای خونی بالغ گردش خون ،شامل گلبولهای قرمز ،گرانولوسیتها ،مونوسیتها از
یک سلول بنیادی مشترک خونساز )hemstopoietic stem cell (HSCو محل رخدادهای اولیه بلوغ سلولهای B
است.
تکثیر و بلوغ سلولهای پیش ساز در مغز استخوان توسط
سایتوکاین تحریک می شوند .
سایتوکاینهای خونساز توسط سلولهای استرومایی و
ماکروفاژهای مغز استخوان تولید می شوند .بنابراین محیط
مناسبی را برای خونسازی فراهم می کنند.
به غیر از این سلولها ،لنفوسیتهای Tتحریک شده با آنتی ژن و
ماکروفاژهای فعال شده با سایتوکاین یا میکروب هم می توانند
این سایتوکاینهای خونساز را تولید نمایند.
در مغز استخوان عالوه بر HSCها و اخالف حاصل از آنها ،
تعداد زیادی پالسماسل قرار دارند که در نتیجه تحریک سلولهای
Bبا آنتی ژن در بافتهای محیطی تولید شده و سپس به مغز
ً
استخوان مهاجرت می کنند و در آنجا برای سالهای نسبتا
طوالنی زنده مانده و آنتی بادی تولید می کنند.
برخی لنفوسیتهای Tخاطره با طول عمر زیاد نیز به مغز
استخوان مهاجرت می کنند و ممکن است در آنجا ساکن شوند.
9
تیموس
تیموس ،از نظر واژه شناس ی مشتق از واژه مشتق
از واژه يوناني "تيمس" به معناي نیروي حياتي يا
شادابي ،یک عضو دو لوبه بوده که در حفره ی
قفسه ی سینه( پشت باالی جناغ کنار پریکارد
قلب ) قرار دارد .هر لوب تیموسهر لوب توسط
کپسولی احاطه شده و توسط تیغه هایی که از
همین کپسول حاصل شدند به لوبول هایی
تقسیم می شود .هر لوبول هم شامل یک بخش
خارجی به نام کورتکس و یک بخش درونی به نام
مدوال است.
تیموس از فرورفتگی اندودرم سومین بن بست
حلقی در ناحیه گردن به وجود می آید.
•.
از سمت کورتکس به مدوال یک شیب تمایزی
دیده می شود به طوری که کورتکس یا همان
بخش خارجی حاوی تراکم باالیی از سلولهای T
نابالغ یا تیموسیت ها می باشد ،در صورتی که
مدوال یا همان بخش داخلی که رنگ پذیری کمتری
دارد حاوي جمعیت اندکی از تیموسیت ها می
باشد .هر دو بخش کورتکس و مدوالي تیموس،
توسط شبکه اي از سلول هاي استرومایی احاطه
شده که داربست این عضو را ساخته و در رشد و
بلوغ تیموسیت ها شرکت دارد .
در تیموس شاهد 3نوع سلول اصلی هستیم:
.1سلول های اپی تلیال پرستار
.2سلول های اپی تلیال قشری
.3در مرز بین کورتکس و مدوال سلول های
دندرتیک ( )IDCو ماکروفاژ
ترشح
در
ها
سلول
این
مانند
پپتیدي
هورمونهای
،
α1
تیموزین
،
تیمولین
فاکتور هومورال تیموسی () THF
و تیموپویتین ،سایتوکائینIL-
7را تولید می کنند که باعث
ظهور مارکرهای تمایز در سلول
Tو تکامل تیموسیت ها می
گردند.
سلول های اپی تلیال قشری:
داراي استطاله هاي پروتوپالسمی
منشعب و غنی از MHCکالس دو (
و البته یک) می باشند .این
سلول ها از طریق دسموزوم ها
به یکدیگر متصل شده و شبکه اي
را تشکیل می دهند که لنفوسیت
هاي کورتکس در مسیر خود به
سمت مد وال باید از این شبکه
عبور کنند .این سلول ها عموما
ً
در گزینش مثبت تیموسیت ها نقش
دارند.
• رفت و آمد لنفوسیت ها به تیموس از طریق وریدچه یی با اندوتلیوم بلند ( )HEVصورت می گیرد .در مدوالی تیموس یک
جسمک مرکزی به نام جسمک هاسال ()Hassal corpuscleدیده می شود .گفته می شود این جسمک حاوی سلول های
اپی تلیال در حال دژنرسانس است که سیتوکراتین با وزن مولکولی باال دارند.
• تیموس دارای یک شبکه خونرسانی قوی و رگهای لنفی وابران است که به گره های لنفاوی میان سینه ( )mediastinal
تخلیه می گردد.
• در انسان تحلیل تیموس ،در 12ماه اول زندگی آغاز می گردد و تا سنین میانسالی هر ساله حدود 3%و بعد از آن سالیانه
1%تحلیل می یابد .به همین علت در بچگی صورتی مایل به خاکستری ،در میانسالی به سبب جایگزینی چربی زیاد زرد رنگ می
گردد
ً
• البته به خاطر همین جایگزینی بافت تحلیل رفته با بافت چربی اندازه تیموس عموما تغییر چندانی نمی کند .در مجموع تیموس
به طور پیشرونده اي غیر قابل استفاده می گردد .البته به غیر از فاکتور به سن ،در تحلیل تیموس عوامل دیگری مانند
بارداری ،استرس و افزایش استروئید ها نقش دارند.
• توجه کنید که % 5-10لنفوسیت هایی که مراحل
بلوغ را طی میکنند ،زنده مانده و تیموس را ترک می
کنند .بقیه در تیموس تحت پروسه مرگ برنامه ریزی
شده می میرند .لنفوسیت های Tدر تیموس گیرنده
اختصاص ی اتصالی آنتی ژن یعنی)%85-95( TCRαβ
و )%5-10( TCRγδرا به دست می آورند.
مختل می شود .یکی از معروفین
•
ترین این نقصها ،سندروم دی جرج
است( )Digeorgeاست که حاصل نقصی
بخشی از بازوی بلند کروموزوم
(22به خصوص قطعه )TBX1است.
در روند تکامل
در این افراد
بنبستهاي سوم و چهارم حلقوي ،در
هفته 12جنیني اختاللی رخ میدهد.
و در نتیجه غده تیموس و غدد
پاراتیروئید تکامل نميیابند.
عالوه بر ضعف سیستم سلولی به
خصوص در برابر باکتریهای درون
سلولی و قارچها دارای عالئم
دیگری هم هستند مانند وجود
چشمهای عریض ،گوش هایی که در
پایین ترین حد خود قرار گرفته
اند ،وجود فک کوچک ،مشکالتی در
یادگیری
نقصهای مادرزادی قلبی ،مشکالت
کلیوی ،وجود شیار کوچک و باریک
غدد لنفاوی
• یکی از ارگان لنفاوی ثانویه بوده که گرد یا بیض ی می باشد و در نواحی مختلف بدن پراکنده است .گره های لنفاوی،
بیشتر در تقاطع اصلی کانال های لنفاوی دیده می شوند .این مجاری با مجرای توراسیک در ارتباط هستند .به طوری که
این مجموعه های لنفاوی مسئول پاک سازی آنتی ژن های لنفی ،جلدی و زیر جلدی می باشد.
•
اگر از خارج به داخل بررس ی کنیم دارای مناطق زیر است:
.1کپسول که از جنس بافت همبندی می باشد.
.2کورتکس (قشری) ،این ناحیه دارای فولیکول های لنفاوی و سلول
های دندرتیک فولیکولی ( )FDCمی باشد و غنی از Bسل است.
.3پارا کورتکس (اطراف قشری) :این ناحیه غنی از لنفوسیت Tو
سلول های دندرتیک ( )IDCاست.
.4مدوال ،دارای Tو Bسل و تعداد فراوانی پالسماسل است.
غدد لنفاوی دارای رگ لنفی آوران و رگ لنفی وابران است .رگ لنفی
آوران ،لنف و لنفوسیت ها را وارد غده ی لنفاوی می کند .بعد از
تحریک پالسموسل ها و آنتی بادی توسط مجاری لنفاوی وابران از ناف
غده ی لنفاوی خارج می شود.
وظیفه مناطق یک غده لنفاوی
.1رگ لنفی آوران ( ،)Afferentلنف وآنتی ژن های
لنفی را از جلد و زیرجلد به غده ی لنفاوی هدایت می
کند.
.2کپسول ،از جنس بافت همبندی می باشد که غده ی
لنفاوی را احاطه کرده است.
.3کورتکس ،ناحیه ی غنی از Bسل نامیده می شود که
دارای فولیکول های لنفاوی است .فولیکول ثانویه
دارای مرکز زایگر یا ژرمینال سنتر است .در مرکز زایگر
شاهد حضور Bسل خاطره ای و پالسموسل ها
هستیم( 50درصد آنتی بادی های خون را می سازند)؛
ً
در حالی که در فولیکول اولیه غالبا Bسل های دست
نخورده حضور دارند.
نکته :پالسما سلهای IgGساز بیشتر در مغز استخوان
یافت می شوند .به همین دلیل BMبزرگترین عضو تولید
کننده آنتی بادی در بدن است.
وظیفه مناطق یک غده لنفاوی
.1پاراکورتکس ،ناحیه ی غنی از Tسل نامیده می شود .فعال سازی
اولیه از این ناحیه شروع می شود تعدادی سلول های دندرتیک از
نوع IDCدر این ناحیه دیده میشوند .وریدچه با اندوتلیوم بلند
جهت عبور لنفوسیت ها به غده ی لنفاوی در این ناحیه دیده می
شود .تعداد THهای در این ناحیه بیشتر از Tسل های کشنده
بوده و در این ناحیه است که توسط APCها ،آنتی ژن به Tسل
عرضه و با ترشح T ، IL2سل ها تکثیر و گسترش کلونال می یابند.
.2مدوال ،این ناحیه دارای تعداد زیادی پالسما سل است و مرکزی
ترین ناحیه ی غده لنفاوی است .از این ناحیه یک رگ لنفی وابران
خارج می شود.
.3ناف ( ،)Hilusاز این ناحیه یک رگ نفی وابران ( )Efferentخارج
شده و همچنین محل ورود شریان و خروج ورید است .پس غده
لنفاوی هم از چند رگ لنفی آوران و هم شریان تغذیه می شود.
.4ترابکوال ،تیغه هایی است که غده ی لنفاوی را به لوبول هایی
تقسیم می کند.
چند نکته در مورد غدد لنفاوی
• وقتی Bسلها با آنتی ژن برخورد نکنند ،فقط فولیکول اولیه را داریم .اما اگر Bسلها با آنتی ژن برخورد کنند ،
فولیکول ثانویه را داریم که از ناحیه تاجی یا Mantel Zoneو مرکز زایگر یا Germinal centerتشکیل
شده است.
در مرکز زایگر به طور خالصه جهش سوماتیک ،بلوغ میل پیوندی ،تعویض کالس ایزوتایپی و پیدایش سلول B
خاطره ای صورت می گیرد.
آنتی ژنها از راههای زیر جلدی ،داخل جلدی و داخل عضالنی در نهایت سر از غده لنفاوی در خواهند اورد به دو
صورت :حالت آزاد و محلول یا همراه با سلول عرضه کننده آنتی ژن .
لنفوسیتهایی که وارد غده لنفاوی می شوند از دو راه به غده می رسند :
• از طریق رگ لنفی آوران
• از طریق ناحیه HEV
طحال Spleen
• اندامی با رگهای فراوان ،دارای وزن تقریبی 150گرم بوده و در ربع فوقانی
چپ شکم در پشت معده و نزدیک دیافراگم قرار دارد.
• عملکرد اصلی آن حذف گلبولهای پیر و آسیب دیده و ذراتی مانند
کمپلکسهای ایمنی و میکروبهای اپسونیزه شده از گردش خون و شروع
پاسخهای ایمنی اکتسابی به آنتی ژنهای حمل شده در خون است.
• طحال همچنین یکی از مهم ترین ارگان های تولید آنتی بادی و تأمین
ایمنی هومورال ثانویه شناخته شده است.
طحال عمدتا از
قسمتهای زیر تشکیل شده است:
.1کپسول بافت همبندی
.2ترابکوال ،ایجاد تیغه هایی در بافت طحال.
.3پولپ سفید()White Pulp
.4ناحیه ای حاشیه ای ()marginal zoneمنطقه ای که
پولپ سفید را احاطه کرده و آن را از پولپ
قرمز جدا می کند.
.5پولپ قرمز()Red Pulp
در PALSشاهد میزان فراوانی
از لنفوسیت های )TCD4 > TCD8( T
می باشیم .عالوه بر PALSدر
های
فولیکول
ناحیه
این
لنفاوی را هم داریم .این
فولیکول ها به صورت اولیه
(دارای Bسل تحریک نشده) وبه
مرکز
(دارای
ثانویه
صورت
زایگر و Bسل های تحریک شده)
در نهایت
دیده می شوند.
ناحیه حاشیه ای یا مارژینال
زون که دارای ماکروفاژهای
تخصص یافته و لنفوسیت های B
این
تخصص
باشد.
می
مارکروفاژها در چیست؟
ماکروفاژهای مستقر در این
قسمت در گرفتن آنتی ژن های
مستقل از تیموس بسیار کارا
می باشند .این پلی ساکاریدها
سطح
بر
طوالنی
مدت
برای
ماکروفاژهای ناحیه حاشیه ای
پولپ قرمز :شبکه ی اسفنجی شامل سینوس های وریدی و طناب های سلولی است که دارای
ماکروفاژهای ثابت ،PMN ، RBC ،تعداد زیادی پالسموسل و لنفوسیت است .در پولپ قرمز تحت روند
هموکاترزیس؛ گلبول های قرمز فرسوده از خون پاکسازی می شوند .همچنین این قسمت از طحال محل
ذخیره ی گلبول های قرمز و پالکت و گرانولوسیت ها است.
ماکروفاژهای پولپ قرمز ،جایگاه عمده فاگوسیتوز میکروب های پوشیده از آنتی بادی می باشند.
ً
نکته :در بعض ی بیماری ها مثل اسفروسیتوز ،طحال را بر می دارند اما این افراد و اساسا
افراد بدون طحال نسبت به عفونت با باکتری های کپسول دار مثل پنوموکوک و مننگوکوک حساس ترند.
Spleen
24
بافت لنفاوی همراه مخاط )Mucosal Associated Lymphoid Tissue(MALT
• ارگان های لنفوئیدی ثانویه ی مخاطی را MALTمی گویند MALT .یعنی بافت لنفوئیدی مربوط
به موکوس MALT .شامل ( GALTبافت لنفاوی وابسته به گوارش) و ( BALTبافت لنفاوی
وابسته به برونش) و ( NALTبافت لنفاوی وابسته به بینی) است.
• از لحاظ کلی از قسمتهای زیر تشکیل شده است :
-1الیه مخاطی -2آستر مخاط یا المینا پروپریا Lamina properia
-3زیر مخاط
MALTدو ویژگی مهم دارد :
-1بیشتر IgAساز است.
-2در تولرانس مخاطی نقش دارد.
پالک پیر Peyer Patch
پیرتجمع بزرگ لنفی در المینا پروپریا در
قسمتهای انتهایی ایلئوم هستند که خود
این بافت سه قسمت اصلی دارد :
ناحیه اپیتلیال مرتبط با فولیکول یا
Follicular Associated
،Epitheliumناحیه بدون میکروویلی
روده است ،دارای M cellو آنتروسیت
ناحیه گنبدی یا Dome Areaغنی از
Bcellخاطره ایی است.
ناحیه فولیکولی یا Follicular Area
دارای بیش از 100فولیکول غنی از
Bcellاست.
بافت لنفاوی همراه با برونش(Bronchus-associated lymphoid tissue )BALT
از مجموعه های لنفوسیتی و فولیکول های
لنفاوی تشکیل شده اند که در طول برونش
های اصلی هر دو لوب و محل اتصال
برونشیول ها به برونش ها قرار گرفته اند و
همچنین بین انشعابات شریان های ریوی و اپی
تلیوم برونش نیز دیده می شود .در BALT
شبکه ای از مویرگ ها ،شریان ها ،وریدها و
مجاری وابران لنفاوی دیده می شود و به نظر
می رسد که در BALTهم در واکنش با آنتی ژن
های مجاری هوائی و هم آنتی ژن های خونی
نقش دارد .مجموعه های لنفوسیتی BALTکه
اغلب از لنفوسیت های Bتشکیل شده اند
بصورت فولیکول های بدون مراکز زایا دیده
می شوند و سلول های Mدر فولیکول های
BALTشبیه همنوعان خود در دیگر اعضاس
زیر گروه MALTمی باشند .
لوزه ها Tonsils
• توده ای از بافت لنفاوی بدون کپسول هستند که در دو طرف گلو و پشت زبان واقع شده اند 4 ،نوع هستند و از لحاظ
کلی 6تا می باشند.
• در چهار راه حلق ،لوزه ها یک حلقه مجازی را ایجاد می کنند که به این حلقه ،حلقه والدیر Waldeyer Ring
می گویند.
• هر گاه میکروارگانیسم ها در
Cryptهای لوزه قرار بگیرد
،لوزه ها چرکی می شوند.
به لوزه حلقی ،لوزه سوم هم
می گویند و وقتی این لوزه
به هر دلیلی بزرگ شود به
آن لوزه آدنوئید هم می گویند
که با جراحی برداشته باید
برداشته شود.
*
29
آپاندیس Appendix
• آپاندیس یا روده کور زائدهای کوچک و انگشتی شکل است که از روده بزرگ منشعب میشود .در جدار این عضو
بافت لنفاوی فراوانی موجود است .طول آپاندیس بین ۲تا ۲۰سانتیمتر متغیر است و قطر آن نیز بین ۶تا ۸میلیمتر
است.
• با آنکه غنی از فولیکولهای لنفاوی ثانویه و Bسل است ،اما نقشش در ایمنولوژی خیلی مشخص نیست.