دانلود

Download Report

Transcript دانلود

‫رهبری‬
Leadership
‫تفاوتهاي رهبران با مديران‬
‫رهبران‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫تحول و تغيير‬
‫ديد بلند مدت‬
‫آغازگر‬
‫در چالش با وضع موجود‬
‫كار خوب انجام مي دهند‬
‫مديران‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ثبات ونظم‬
‫ديد كوتاه مدت‬
‫تداوم بخش‬
‫پذيراي وضع موجود‬
‫كار را خوب انجام مي‬
‫دهند‬
‫تعريف رهبری‬
‫• فرايند تاثير گذاری فرد بر افکار ‪ ،‬ديد گاهها ‪ ،‬و رفتار‬
‫ديگران ‪.‬‬
‫• فرايندی که به کمک آن يک فرد افراد ديگر را برای تالش‬
‫در جهت دستيابی به هدف معين ‪ ،‬تحت تاثير قرارمی دهد‪.‬‬
‫رهبری‬
‫رهبری عبارت از کنش واکنش متقابل بين رهبر ‪ ،‬پيروان ‪ ،‬ويک‬
‫موقعيت خاص است‪.‬‬
‫پيروان‬
‫رهبر‬
‫رهبری‬
‫موقعيت‬
‫مدلها و نظريه های رهبری‬
‫• نظريه های متکی بر خود رهبر‪.‬‬
‫• نظريه هايی که بر رابطه متقابل رهبر و پيرو تاکيد دارند‪.‬‬
‫• نظريه هاي اقتضايی به ترتيب اهميتی که به عوامل‬
‫موقعيتی قائل هستند ‪.‬‬
‫• نظريه هاي اقتضايی که اهميت نسبتا يکسان به عوامل‬
‫رهبری يعنی رهبر‪ ،‬پيروان ‪ ،‬و موقعيت قائل هستند‪.‬‬
‫نظريه های متکی برخود رهبر‬
‫• نظريه مبتنی بر صفتها‬
‫• نظريه تواناييهای شناختی‬
‫• مدل مهارتهای رهبری‬
‫‪Trait Theory‬‬
‫‪Cognitive Resources Theory‬‬
‫‪Leadership Skills Model‬‬
‫نظريه مبتنی بر صفتها‬
‫‪Trait Theory‬‬
‫• براساس اين نظريه صفات شخصيتي رهبر در اثربخشي‬
‫رهبري وي نقش اصلي را بازي مي كند‪.‬‬
‫• برويژگيهاي شخصي رهبران تاكيد داشته و معتقد است كه‬
‫اين ويژگيها رهبران خوب وبد را از هم متمايز مي سازد‪.‬‬
‫• توجه اين نظريه به خود رهبر بوده و به هيچ رو به‬
‫شرايط وموقعيتي كه رهبري در آن انجام مي گيرد ويا به‬
‫پيروان ‪ ،‬توجه نمي كند‪.‬‬
‫نظريه مبتنی بر صفتها‬
‫‪Trait Theory‬‬
‫رهبر‬
‫رهبری‬
‫نظريه مبتنی بر صفتها‬
‫‪Trait Theory‬‬
‫رهبری‬
‫رهبر‬
‫نظريه مبتنی بر صفتها ‪ – Trait Theory‬صفات مورد تاكيد‬
‫انگيزه‬
‫صداقت وسالمت‬
‫شخصي‬
‫هوش‬
‫صفات‬
‫‪TRAITS‬‬
‫دانش مرتبط‬
‫اعتماد به نفس‬
‫تمايل به تاثير‬
‫گذاري برديگران‬
‫نظريه تواناييهای شناختی‬
‫‪Cognitive Resources Theory‬‬
‫• اين نظريه به چگونگی تاثير تفکر ‪ ،‬تجربه ‪ ،‬و استرس بر‬
‫رهبری می پردازد‪.‬‬
‫• اثرات تفکر وتجربه رهبران را در تقابل با استرس‬
‫بررسی می کند‪.‬‬
‫• تفکر وتجربه قادر به تقليل اثرات استرس بر رهبران‬
‫هستند‪.‬‬
‫نظريه تواناييهای شناختی‬
‫‪Cognitive Resources Theory‬‬
‫رهبر وظيفه گرا‬
‫استرس‬
‫رهبر‬
‫تفکر رهبر‬
‫تاثير روی کيفيت تصميمات رهبر‬
‫تجربه رهبر‬
‫تاثيرروی عملکرد رهبر‬
‫عملکرد گروه‬
‫مدل مهارتهای رهبری‬
‫‪Leadership Skills Model‬‬
‫• در اين مدل مهارت های رهبر بعنوان عامل تعيين کننده در‬
‫رهبری اثر بخش تلقی می شود‪.‬‬
‫• از ديدگاه اين مدل دانش ومعلومات اصلی ترين مهارت‬
‫رهبری است‪.‬‬
‫• از ديد گاه اين مدل نه کسی رهبربدنيا می آيد ونه ميتوان از‬
‫کسی رهبر ساخت‪ .‬مهارت و توانايی رهبری حاصل کسب‬
‫تجربه است‪.‬‬
‫نظريه هايی که بر رابطه متقابل رهبر و پيرو تاکيد دارند‬
‫• رهبری تراکنشی‬
‫‪Transactional Leadership‬‬
‫• نظريه تعامالت ارتباطی رهبر‪ -‬عضو‬
‫‪Leader- Member Exchange Theory‬‬
‫• نظريه تعامالت اجتماعی‬
‫‪Social Exchange Theory‬‬
‫رهبری تراکنشی‬
‫‪Transactional Leadership‬‬
‫• اثربخشی اين مدل مرهون اين است که منافع پيروان ايجاب‬
‫نمايد که از خواسته های رهبر تبعيت کنند‪.‬‬
‫• در اين مدل مبنای به انجام رسيدن هر کاری منوط به تبادل‬
‫منافع فی مابين رهبر وپيروان است ‪.‬‬
‫• مبنای رهبری تراکنشی بده وبستانهای فی مابين رهبر و‬
‫پيروان می باشد ‪ ،‬ليکن برتری و کنترل اين رابطه در‬
‫دست رهبر است‪.‬‬
‫نظريه تعامالت ارتباطی رهبر‪ -‬عضو‬
‫‪Leader Member Exchange Theory‬‬
‫• رهبر مبادالت ارتباطی متمايزی با هر يک از پيروان دارد‪.‬‬
‫• اساس اين تئوری بر رابطه دوتايی فی مابين رهبربا تک‬
‫تک پيروان ‪ ،‬بطور جداگانه ‪ ،‬قرارگرفته است‪.‬‬
‫نظريه تعامالت ارتباطی رهبر‪ -‬عضو (ادامه‪)..‬‬
‫)‪Leader Member Exchange Theory (LMX‬‬
‫• طبق اين نظريه يکی از دو نوع تعامالت ارتباطی ذيل فی ما‬
‫بين رهبر با هر يک از پيروان شکل می گيرد ‪:‬‬
‫– گروه درونی ( اعتماد متقابل ‪ ،‬احترام ‪ ،‬وعالقه ) – تعداد اندکی‬
‫از پيروان مورد اعتماد که رهبر با آنان مبادالت ارتباطی ويژه‬
‫داشته وآنان نقش دستيار ‪ ،‬نايب ‪ ،‬و مشاور را نسبت به رهبر‬
‫ايفاء می کنند‪.‬‬
‫– گروه بيرونی ( عدم اعتماد متقابل وعالقه ) – آندسته از پيروان‬
‫که در خارج از گروه درونی هستند در اين طبقه قرارمی گيرند‪.‬‬
‫تاثير وتاثر فی ما بين رهبر وپيروان دراين گروه نسبتا اندک‬
‫است‪.‬‬
‫نظريه تعامالت اجتماعی‬
‫‪Social Exchange Theory‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫اين نظريه به حالتی می پردازد که فقط پيروان حضور داشته و در‬
‫عمل رهبر وجود ندارد‪.‬‬
‫در اين حالت يک سری تعامالت اجتماعی موجب می شود که فردی‬
‫بعنوان رهبر گروه باال بيايد‪.‬‬
‫با بروزتواناييها وتعهد يکی از پيروان نسبت به گروه ‪ ،‬انتظارات‬
‫ديگران در مورد نقش رهبری مورد انتظاراز وی شکل می گيرد‪.‬‬
‫از ديد پيروان طرز فکر فرد مزبور اعتبار يافته ‪ ،‬و از اين مرحله به‬
‫بعد تاثير تصميمات او بر پيروان مشهود است‪.‬‬
‫بيشتر‬
‫کمتر‬
‫مدلهای اقتضايی به ترتيب اهميتی که به عوامل موقعيتی قائل‬
‫هستند(از كمتر به بيشتر)‪.‬‬
‫• مدل اقتضايی فيدلر (‪Fiedler’s Contingency )LPC‬‬
‫‪Model‬‬
‫• مدل رهبری موقعيتی هرسی و بالنچارد‬
‫‪Hersey & Blanchard’s Situational Leadership Model‬‬
‫• نظريه رهبری مسير‪ -‬هدف هاوس‬
‫‪House’s Path-Goal Theory of Leadership‬‬
‫• نظريه جانشين رهبری ‪Leadership Substitute‬‬
‫‪Theory‬‬
‫• مدل تصميم هنجاری وروم و يتون و جاگو‬
‫‪Vroom & Yetton’s & Jago Normative Decision Model‬‬
‫مدلهای اقتضايی رهبری‬
‫• بسياری از مدلهای رهبری به موازات توجه به ا رتباطات رهبر‪/‬‬
‫پيروان ‪ ،‬متغيرهای موقعيتی را درعملکرد رهبری دخيل می دانند‪.‬‬
‫اين مدلها اقتضايی ناميده می شوند‪.‬‬
‫• مدلهای اقتضايی بر اين باورند که تاثير رهبر بر پيروان ‪ ،‬نه تنها به‬
‫رفتار رهبر ‪ ،‬بلکه به ويژگيهای موقعيتی نيز وابسته است‪.‬‬
‫• يک رهبراثر بخش دريک موقعيت خاص ‪ ،‬الزاما در تمامی‬
‫موقعيتها اثر بخش نيست‪.‬‬
‫مدل اقتضايی فرد فيدلر‬
‫‪Fred Fiedler’s Contingency )LPC( Model‬‬
‫• مدل فيدلر يک نظريه موقعيتی است که بر رابطه بين‬
‫ويژگيهای شخصيتی رهبر و موقعيت تاکيد دارد‪.‬‬
‫• براساس اين مدل شخصيت رهبر و متغيرهای موقعيتی‬
‫تعيين کننده شيوه ء رهبری مورد اتخاذ رهبرمی باشد ‪.‬‬
‫• بر اساس اين مدل اثربخشی بستگی به شخصيت رهبر و‬
‫موقعيت دارد‪.‬‬
‫مدل اقتضايی فرد فيدلر‬
‫‪Fred Fiedler’s Contingency (LPC) Model‬‬
‫ويژگيهای شخصيتی‬
‫رهبر‬
‫شيوهء مورد اتخاذ‬
‫رهبر‬
‫متغيرهای موقعيتی‬
‫مدل اقتضايی فرد فيدلر(ادامه ‪)..‬‬
‫‪Fred Fiedler’s Contingency )LPC( Model‬‬
‫• دراين مدل مقياسی بنام «همکار با کمترين برتری» برای تعيين‬
‫شيوهء مورد اتخاذ رهبر مورد استفاده قرارمی گيرد‪.‬‬
‫• با استفاده از مقياس همکار با کمترين برتری ‪ ،‬از رهبرخواسته می‬
‫شود که در باره فردی که بيشترين دشواری را در وادارکردن او به‬
‫کار دارد ‪ ،‬يا داشته است (همکار با کمترين برتری ) انديشيده ‪ ،‬و‬
‫فرم مربوطه را که تلفيقی ازجنبه های شخصيتی رهبر و تاثير‬
‫متغيرهای موقعيتی برآن می باشد‪ ،‬تکميل نمايد‪.‬‬
‫• نمره حاصله از فرم تکميل شده ‪ ،‬منعکس کنندهء عکس العمل‬
‫احساسی رهبر نسبت به کسی است که در نظر رهبر آن فرد مانعی‬
‫در مقابل رسيدن به اهداف تلقی می شود‪.‬‬
‫مدل اقتضايی فرد فيدلر(ادامه ‪)..‬‬
‫‪Fred Fiedler’s Contingency )LPC( Model‬‬
‫• آندسته از رهبران که در ارزيابی همکار با کمترين برتری ‪ ،‬شدت‬
‫بخرج دهند‪ ،‬نمره کمتری کسب می نمايند‪ .‬فيدلر اين دسته ازرهبران‬
‫را وظيفه گرا می نامد‪.‬‬
‫• برعکس آندسته از رهبران که عالقه مند به داشتن روابط ميان‬
‫فردی نزديک با ديگران هستند ‪ ،‬در ارزيابی همکار با کمترين‬
‫برتری ‪ ،‬نمره بيشتری کسب می نمايند‪ .‬فيدلر اين دسته از رهبران‬
‫را مردم گرا ( رابطه گرا ) می نامد‪.‬‬
‫مدل رهبری موقعيتی هرسی و بالنچارد‬
‫‪Hersey & Blanchard’s Situational Leadership Model‬‬
‫• تمرکز اين مدل روی پيروان می باشد‪.‬‬
‫• الگوی رفتاری رهبری مورد اتخاذ توسط رهبر بستگی به‬
‫درجه کمال پيرو( توانايی ‪ ،‬آمادگی ‪ ،‬رغبت) دارد‪.‬‬
‫• براساس اين مدل توانايی ‪ ،‬آمادگی ‪ ،‬و رغبت پيرو جهت‬
‫انجام وظيفه ‪ ،‬تعيين کننده شيوهء مورد اتخاذ جهت رهبری‬
‫می باشد‪ .‬به عبارت ديگر رهبران به تناسب آمادگی پيرو‪،‬‬
‫شيوهء رهبری متناسب رااتخاذ می کنند‪.‬‬
‫مدل رهبری موقعيتی هرسی و بالنچارد(ادامه‪)..‬‬
‫‪Hersey & Blanchard’s Situational Leadership Model‬‬
‫• براساس اين مدل ‪ ،‬رفتار رهبر ميتواند وظيفه گرا ‪ ،‬يا مردم گرا‬
‫(رابطه گرا) باشد‪:‬‬
‫• رفتار وظيفه گرا ‪ -‬رهبر بر کارايی واثربخشی انجام وظايف‬
‫توسط پيروان متمرکز است‪ .‬رهبر وظايف ومسئوليتهای گروه يا‬
‫هر يک از پيروان را اعالم ‪ ،‬و رهنمود صادرنموده ‪ ،‬واهداف‬
‫را تعيين می کند‪.‬‬
‫• رفتار مردم گرا – رهبر ارتباط دو يا چند طرفه با پيروان را‬
‫برمی گزيند ‪ .‬رهبر شنوا ‪ ،‬مشوق ‪ ،‬پشتيبان ‪ ،‬و دلواپس آسايش‬
‫پيروان می باشد‪.‬‬
‫مدل رهبری موقعيتی هرسی و بالنچارد‬
‫‪Hersey & Blanchard’s Situational Leadership Model‬‬
‫وظيفه گرا يی زياد‬
‫مردم گرايی زياد‬
‫توجيهی ‪S2‬‬
‫مشارکتی ‪S3‬‬
‫دستوری ‪S1‬‬
‫تفويضی ‪S4‬‬
‫زياد‬
‫مردم گرا ( رابطه گرا )‬
‫رفتار رهبر‬
‫وظيفه گرا يی کم‬
‫مردم گرايی زياد‬
‫وظيفه گرا يی زياد‬
‫مردم گرايی کم‬
‫زياد‬
‫کم‬
‫کم‬
‫وظيفه گرا‬
‫متوسط‬
‫کمال پيرو‬
‫وظيفه گرا يی کم‬
‫مردم گرايی کم‬
‫زياد‬
‫مدل رهبری موقعيتی هرسی و بالنچارد(ادامه‪)..‬‬
‫‪Hersey & Blanchard’s Situational Leadership Model‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫دستوری ‪ - S1‬وظيفه گرايی زياد و مردم گرايی کم ‪ .‬شيوه‬
‫دستوری است و رهبر نحوه انجام وظيفه را تعيين و از نزديک‬
‫عملکرد پيروان را زير نظر دارد‪.‬‬
‫توجيهی ‪ - S2‬وظيفه گرايی زياد و مردم گرايی زياد‪ .‬شيوه‬
‫دستوری است ولی همراه با راهنمايی ومتقاعد سازی پيروان‪ .‬رهبر‬
‫رهنمودهای زيادی در مورد انجام وظيفه ارائه می دهد ‪ ،‬وليکن او‬
‫بر روابط انسانی نيز تاکيد دارد‪.‬‬
‫مشارکتی ‪ - S3‬مردم گرايی زياد و وظيفه گرايی کم ‪ .‬حالت‬
‫دستوری کم و بيشترهمکاری بين رهبر وپيروان برقراراست‪.‬شيوهء‬
‫رهبری شورائی و تصميمات براساس توافق جمع است‪.‬‬
‫تفويضی ‪ - S4‬مردم گرايی کم و وظيفه گرايی کم ‪.‬رهبر مسئوليت‬
‫مربوط به تصميم گيری وانجام وظيفه را به يکی از پيروان واگذار‬
‫‪ ،‬وفقط در جريان پيشرفت کار قرارمی گيرد‪.‬‬
‫نظريه رهبری مسير‪ -‬هدف‬
‫‪Path –Goal Theory of Leadership‬‬
‫• نظريهء مسير – هدف جهت توضيح نحوهء اثرگذاری‬
‫رفتار رهبر ‪ ،‬بر رضايت و عملکرد هر يک از پيروان‬
‫ايجاد شده است‪.‬‬
‫• اين نظريه تاکيد بر رابطهء فی مابين شيوهء مورد اتخاذ‬
‫رهبر ‪ ،‬با ويژگيها ومشخصات پيرو و موقعيت دارد‪.‬‬
‫• خالصه اينکه ‪ ،‬رهبر با اتخاذ رفتار متناسب با نيازها و‬
‫موقعيت هر يک از پيروان ‪ ،‬پيرو مزبور را به‬
‫مسيرهمسو با اهداف هدايت می کند ‪.‬‬
‫نظريه رهبری مسير‪ -‬هدف ‪Path –Goal Theory of Leadership‬‬
‫ويژگيهای پيروان‬
‫• باور او به توان خود در کنترل محيط‬
‫• توان او در انجام وظيفه‬
‫• تمايل او به موفقيت‬
‫• تجربه او‬
‫• تمايل او به نظم وترتيب‬
‫اثر بخشی رهبر‬
‫• رضايت شغلی پيروان‬
‫• پذيرش رهبرتوسط پيروان‬
‫• انگيزش پيروان‬
‫شيوه مورد اتخاذ رهبر‬
‫• مردم گرا ( ارتباط گرا)‬
‫• وظيفه گرا (دستوری)‬
‫• مشارکتی‬
‫• موفقيتگرا‬
‫عوامل محيطی‬
‫• کار و وظيفه محوله به پيرو‬
‫• سيستم مسئوليتی حاکم‬
‫• عوامل مربوط به خود گروه کاری‬
‫نظريه جانشين رهبری‬
‫‪Leadership Substitute Theory‬‬
‫• شناسايی نمودهای موقعيتی که نياز به رهبر را کاهش يا منتفی می‬
‫سازند ‪ ،‬در اين نظريه مورد بررسی قرارمی گيرند‪.‬‬
‫• دونوع متغير موقعيتی که نياز به رهبر را تحت تاثير قرارمی دهند‬
‫‪ ،‬در اين نظريه مورد شناسايی قرارمی گيرد‪:‬‬
‫– جايگزينها – بعوض رهبرعمل نموده و نياز به وجود رهبر را‬
‫منتفی می سازند‪.‬‬
‫– خنثی سازها – مانع از عملکرد اثر بخش رهبر می شوند‪.‬‬
‫نظريه جانشين رهبری‬
Leadership Substitute Theory
‫مدل تصميم هنجاری وروم ‪ ،‬يتون ‪ ،‬و جاگو‬
‫‪vroom, Yetton, & Jago Normative Decision Model‬‬
‫• بر اساس اين مدل شيوهء مورد اتخاذ رهبر بايد بتواند منجر‬
‫به بروز مشارکت مناسبی از طرف گروه پيروان در اتخاذ‬
‫تصميمات گردد‪.‬‬
‫• اين مدل به رهبری بعنوان يک فرايند تصميم گيری‬
‫نگريسته وتعيين می کند که رهبر در موقعيت های معين‬
‫به چه نحوی بايد عمل کند‪.‬‬
‫• اثربخشی نهايی تصميمات بستگی به کيفيت تصميمات و‬
‫مقبوليت تصميمات دارد‪ .‬مشارکت پيروان می تواند موجب‬
‫ارتقاء کيفيت و مقبوليت تصميمات شود‪.‬‬
‫مدل تصميم هنجاری وروم ‪ ،‬يتون ‪ ،‬و جاگو‬
‫‪Vroom , Yetton , & Jago Normative Decision‬‬
‫‪Model‬‬
‫اين مدل پنج شيوه تصميم گيری را با ديد مشارکتی در طی يک پيوستار مورد‬
‫شناسايی قرارمی دهد‪:‬‬
‫شيوهء خود محور ‪ (Autocratic I- AI) -1‬خودتا ن مسئله را حل کنيد‪.‬‬
‫شيوهء خود محور ‪ (Autocratic II- AII) -2‬اطالعات را از پيروان‬
‫اخذ ‪ ،‬وليکن همچنان خودتا ن تصميم گيری کنيد‪.‬‬
‫شيوهء مشورتگرای ‪ (Consultative I – CI) – 1‬مسئله را بصورت‬
‫فردی با پيروان در ميان بگذاريد ‪ ،‬سپس خودتان تصميم گيری کنيد‪.‬‬
‫شيوهء مشورتگرای ‪ (Consultative II – CII) -2‬مسئله را بصورت‬
‫گروهی با پيروان در ميان بگذاريد ‪ ،‬سپس خودتان تصميم گيری کنيد‪.‬‬
‫شيوهء گروه محور ‪ (Group II- GII) -2‬مسئله را با پيروان بصورت‬
‫گروهی در ميان گذاشته و سعی کنيد بر يک راه حل خاص به توافق و‬
‫رضايت جمعی برسيد‪.‬‬
‫مدل تصميم هنجاری وروم ‪ ،‬يتون ‪ ،‬و جاگو)ادامه‪(..‬‬
‫‪Vroom, Yetton, & Jago Normative Decision Model‬‬
‫• اين مدل شامل يک شجرهء تصميم است که رهبر را‬
‫قادرمی سازد که موقعيت را وارسی و شيوه يا نوع دخالت‬
‫خود را برگزيند‪.‬‬
‫• با پرسش يک سری سواالت توسط رهبراز خودش‬
‫درمورد ماهيت مسئله ‪ ،‬تصميمات ‪ ،‬و نتايج ‪ ،‬رهبر قادر‬
‫به تعيين مقدار مشارکت مورد لزوم پيروان می شود‪.‬‬
‫• اين سواالت از مرحله يک شروع وبا استفاده از شجرهء‬
‫تصميم‪ ،‬رهبر ميتواند به بهترين تصميم ‪ ،‬با توجه به‬
‫پاسخهای بعمل آمده جهت سواالت ‪ ،‬نايل گردد‪.‬‬
‫شجرهء تصميم‬
‫‪G‬‬
‫‪F‬‬
‫‪E‬‬
‫‪D‬‬
‫‪C‬‬
‫‪B‬‬
‫بله‬
‫خير‬
‫‪AI, AII, CI‬‬
‫‪CII, GII‬‬
‫‪GII‬‬
‫‪AI, AII, CI, CII, GII‬‬
‫‪AI, AII, CI, CII‬‬
‫‪GII‬‬
‫‪CII‬‬
‫‪CI, CII‬‬
‫‪AII, CI, CII‬‬
‫‪AII, CI, CII, GII‬‬
‫آيا مسئله‬
‫ساختار يافته‬
‫است ؟‬
‫‪CII‬‬
‫‪CI, GII‬‬
‫‪CII‬‬
‫آيا نظرات پيروان ‪CII‬‬
‫درموردروش مناسب‬
‫جهت نيل به هدف ‪،‬‬
‫مغاير با نظرات من‬
‫است ‪ ،‬به نحوی که‬
‫تصميم منجر به‬
‫برخورد شود؟‬
‫‪A‬‬
‫آيا پيروان در نتايج حاصله از حل اين‬
‫مسئله سهيم هستند؟‬
‫آيا جهت قابل اجرا بودن‬
‫تصميمات ‪ ،‬پذيرش پيروان‬
‫نسبت به تصميم‬
‫اهميت دارد؟‬
‫آيا تصميمات با‬
‫کيفيت باال مورد‬
‫نياز است؟‬
‫آيا خود من‬
‫اطالعات کافی‬
‫را جهت اتخاذ‬
‫چنين تصميمی‬
‫دارا هستم ؟‬
‫آگر تصميم را به تنهايی اتخاذ کنم ‪ ،‬اين احتمال‬
‫وجود دارد که تصميم من مورد قبول پيروان قرارگيرد؟‬
‫مدلهای اقتضايی که اهميت نسبتا يکسان به عوامل رهبری‪،‬‬
‫يعني رهبر‪ ،‬پيروان ‪ ،‬و موقعيت قائل هستند‪.‬‬
‫• رهبری کاريزماتيک ‪Charismatic‬‬
‫‪Leadership‬‬
‫• رهبری تبديلی‬
‫‪Transformational Leadership‬‬
‫• رهبری خدمتگزار ‪Servant‬‬
‫‪Leadership‬‬
‫رهبری کاريزماتيک‬
‫‪Charismatic Leadership‬‬
‫• براساس اين مدل رفتار سمبليک رهبر دارد که پيروان را‬
‫جهت متابعت از اهداف سازمانی يا نيات شخصی رهبر ‪،‬‬
‫متحول می سازد‪.‬‬
‫• رهبران کاريزماتيک ‪ ،‬با استفاده از توانايی های شخصی‬
‫شان ‪ ،‬قادر به تاثير گذاری عميق و خارق العاده در پيروان‬
‫هستند‪.‬‬
‫• در اين مدل رهبر دارای موهبتی ويژه تلقی شده و پيروان‬
‫او را در حد پرستش دوست داشته و ستايش می کند‪.‬‬
‫رهبری کاريزماتيک (ادامه‪)..‬‬
‫‪Charismatic Leadership‬‬
‫• نمودهای رهبری کاريزماتيک‪:‬‬
‫– پيروان به صحت ديدگاههای رهبر اطمينان کامل دارند‪.‬‬
‫– پذيرش بی چون وچرای رهبر‪.‬‬
‫– عالقه پيروان به رهبر‪.‬‬
‫– رغبت پيروان به اطاعت از رهبر‪.‬‬
‫• حالتهای منفی ومثبت رهبری کاريزماتيک‪:‬‬
‫• منفی‬
‫• تحکيم قدرت فردی رهبر‪.‬‬
‫• محوريت بخشيدن به خود توسط رهبر‪.‬‬
‫• مثبت‬
‫• تحکيم وتاکيد بر قدرت جمعی‪.‬‬
‫• توانا سازی پيروان توسط رهبر‪.‬‬
‫رهبری تبديلی‬
‫‪Transformational Leadership‬‬
‫• براساس اين مدل ‪ ،‬رهبر وپيروان انگيزش و روحيات‬
‫يکديگر را متقابال ارتقاء می بخشند‪.‬‬
‫• رهبری تبديلی بنيادهايی ايجاد می نمايد که پيروان بيش از‬
‫حد انتظار تعالی می يابند‪.‬‬
‫• نمودهای رهبری تبديلی‬
‫– تغيير وتحول در ارزشها ‪ ،‬الزامات ‪ ،‬و ديدگاههای پيروان‬
‫– توانا سازی پيروان‬
‫– تغيير وتحول سازمان جهت تطا بق با محيط‬
‫رهبری تبديلی (ادامه‪)..‬‬
‫‪Transformational Leadership‬‬
‫ويژگيهای رهبری تبديلی‬
‫• کاريزما‪ -‬ترسيم دور نما و ماموريت ‪ ،‬القاء سربلندی ‪ ،‬احترام ‪،‬‬
‫اطمينان به پيروان‪.‬‬
‫• الهام بخشی ‪ -‬ابراز انتظارات متعالی ‪ ،‬استفاده از نمادها جهت‬
‫تمرکز تالشها ‪ ،‬ابراز نيات با اهميت با روشهای ساده‪.‬‬
‫• انگيزش ادراکی – ارتقاء درک ‪ ،‬عقالنيت ‪ ،‬و دقت در حل مسئله‪.‬‬
‫• توجهات فردی – ابراز احترام نسبت به پيروان ‪ ،‬ارتباط فردی با‬
‫تک تک پيروان ‪ ،‬تعليم و توصيه به پيروان‪.‬‬
‫عناصر رهبری تبديلی‬
‫خلق وترسيم‬
‫يک دور نما‬
‫ايجاد‬
‫تعهد و التزام‬
‫رهبری تبديلی‬
‫‪Transformational‬‬
‫‪Leadership‬‬
‫طرح ريزی‬
‫برای دورنمای ترسيمی‬
‫ابراز و به اشتراک‬
‫گذاشتن‬
‫دور نمای ترسيمی‬
‫رهبری خدمتگزار‬
‫‪Servant Leadership‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫براساس اين مدل اصلی ترين وظيفه رهبر خدمت به پيروان خود می‬
‫باشد‪.‬‬
‫براساس اين مدل وظيفه رهبر خدمت همراه با توجه به مسائل‬
‫اخالقی و محيطی می باشد‪.‬‬
‫رهبران خدمتگذار به پيروان خود گوش فرا داده ‪ ،‬در مقابل انان‬
‫پاسخگو بوده واز آنان حمايت می کنند‪ .‬آنها موانع عملکرد مطلوب‬
‫پيروان را در محيط کار‪ ،‬برطرف می سازند‪.‬‬
‫رهبر خدمتگذار از رشد وتوسعه پيروان استقبال نموده ‪ ،‬و همزمان‬
‫با دنبال کردن انتظارات سازمان ازعملکرد پيروان ‪ ،‬به مراقبت و‬
‫حمايت از آنان می پردازد‪.‬‬
‫جمع بندی‬
‫شيوهء رهبري اثربخش‬
‫هيچ يك ازرويكردهاي رهبري را نمي توان في نفسه‬
‫صحيح يا ناصحيح پنداشت‪.‬‬
‫ميتوان چنين انگاشت كه سبك يا رويكرد رهبري‬
‫خاصي مناسبت بيشتري براي موقعيت مشخصي داشته‬
‫باشد‪.‬‬
‫نهايتا اينكه اثر بخشي به تناسب سبك رهبري مورد‬
‫اتخاذ ‪ ،‬با موقعيت مربوطه و پيروان ‪ ،‬وابسته است‪.‬‬
‫چگونه ميتوانيد رهبراثربخشی باشيد‬
‫ازشيوهء رهبری متناسب با موقعيت و پيروان خود استفاده کنيد‪.‬‬
‫شيوهء رهبری «خاص» خودتان راايجادکنيد‪ .‬شيوه ای ترکيبی‬
‫ازنکات موثر شيوه ها و رويکردهای گوناگون ‪.‬‬
‫به خاطر داشته باشيد که رهبران اثر بخش دائما به ارزيابی‬
‫مجدد خود ‪ ،‬ديگران ‪ ،‬ومحيط خودشان می پردازند‪.‬‬
‫نگاهی اجمالی به عملکرد وويژگيهای رهبران اثر بخش‬
‫خود بهساز و خود آگاه‬
‫بصير‬
‫الهام بخش و تواناساز‬
‫فداکار و پايدار‬
‫ارتباط گر‬
‫مشوق تغيير‬
‫تفکر استراتژيک‬
‫موثق و متواضع‬
‫ويژگيهای رهبرشايسته‬
‫• انطباق پذيری‬
‫• سازگاری ( بهنجاری)‬
‫صفتهای شخصيتی‬
‫تواناييها‬
‫مهارتهای اجتماعی‬
‫• پرخاشگری وقاطعيت‬
‫• سلطه گری‬
‫• توازن عاطفی وتسلط برعواطف‬
‫• استقالل ( ناهمرنگی )‬
‫• ابتکار وخالقيت‬
‫• بی عيبی شخصی‬
‫• اعتماد به خود‬
‫• هوشمندی‬
‫• قدرت داوری و مصمم بودن‬
‫• آگاهی‬
‫• روانی سخن‬
‫• توانايی تقويت همکاری‬
‫• توانايی اداره‬
‫• حس همکاری‬
‫• محبوبيت و وجهه‬
‫• مردم آميزی‬
‫• مشارکت اجتماعی‬
‫• ظرافت اجتماعی وتدبير‬
‫رهبری‬
Leadership
‫پايان‬