Transcript tebe sonati

‫رفتم به طبیب گفتم ای بینایی‬
‫ترک صفت و محو وجودم فرمود‬
‫افتاده عشق را چه میفرمایی ؟‬
‫یعنی که زهرچه هستی بیرون آیی‬
‫مبانی درمان در طب سنتی‬
‫اسالمی ‪ -‬ایرانی‬
‫وج ود ب دو ن م اد ه‬
‫(م ج ردا ت )‬
‫شک ل‬
‫نظري‬
‫ع دد‬
‫‪‬‬
‫عل م ه ن د س ه‬
‫‪‬‬
‫عل م ح سا ب‬
‫عل وم ری اض ي‪ :‬ب رر س ي ج س م از ل ح ا ظ‬
‫اوزان‬
‫‪‬‬
‫ع ل م م و سي ق ي‬
‫وج ود ب ا م اد ه‬
‫و ض عي ت در ک ائ ن ات‬
‫‪ ‬عل م ن جو م‬
‫حک م ت‬
‫عل م ط ب‬
‫ع ل م ح ي وان ا ت‬
‫عل وم ط بیعی ه‪ :‬ب رر س ي ج س م از ل ح اظ تغیی را ت‬
‫ع ل م نب ات ا ت‬
‫اخ ال ق‬
‫ع مل ي‬
‫ت دب ي ر م ن ز ل‬
‫ع ل م شي م ي (ک ي مي ا ء )‬
‫ع ل م ه وا شن ا س ي‬
‫ع ل م ک ش اورز ي‬
‫ت دب ي ر م دن ( سي ا س ت )‬
‫علوم طبيعيه‬
‫بررس ي جسم از لحاظ تغييرات‬
‫ابن هندو مفتاح الطب‪:‬‬
‫طب صناعتي است كه به بدنهاي مردم عنايت دارد و به اين بدنها صحت و‬
‫سالمتي بخشد‬
‫ربيع بن احمد اخويني در كتاب «هدايه املتعلمين في الطب»‪:‬‬
‫بجشكي پيشه اي بود كه تندرستي آدميان را نگاه دارد و چون رفته بود باز آرد‬
‫از روي علم وعمل‬
‫طب‬
‫نظري‬
‫عملي‬
‫* امور طبيعيه‬
‫*حفظ الصحه‬
‫*احوال بدن انسان‬
‫* عالج‬
‫* اسباب و علل‬
‫‪ .1‬تدبير‬
‫* دالئل و عالئم‬
‫‪ .2‬ادویه‬
‫‪ .3‬اعمال یداوي‬
‫علم حفظ سالمتی ( تدابیر صحّی )‬
‫علم معالجات در طب سنتی ایران به طور کلی به‬
‫سه بخش عمده تقسیم میشود‪:‬‬
‫• تدابیر‪ :‬که شامل تدابیر صحّ ی و مرضی است و بر اساس‬
‫کنترل و تغییر س ّتة ضروریه انجام میگیرد و تدبیر غذا‬
‫(رژیم درمانی) مهمترین جزء آن میباشد‪.‬‬
‫• دارو درمانی‬
‫• اقدامات دستی (اعمال یداوی)‬
‫طبیب تا تواند که عالج به غذا کند ‪،‬به دارو مشغول نباید بود‪ ،‬‬
‫‪‬‬
‫وتا که به داروی بسیط یعنی ناآمیخته عالج کند ‪ ،‬داروی آمیخته نباید ‪‬‬
‫داد‪.‬‬
‫و طبیب را داروی مجهول که مجهوالن و پیرزنان آزمایند و حکایت ‪‬‬
‫کنند نشاید داشت و بدان اعتماد نشاید ‪...‬‬
‫حکیم سیّد اسماعیل جرجانی ‪‬‬
‫تدابیر درمانی‬
‫مهم ترین تدابیر‪،‬تدبیر غذایی است‬
‫علت نياز به غذا‬
‫بدل ما يتحلل ‪ :‬بدن انسان مركب از اخالط ناسازنده بوده كه مرتبا در حال‬
‫تأثير بر يكديگرند در نتيجه گدازش و كاهش دائمي وجود دارد ‪.‬‬
‫افزايش اقطار ثالثه‬
‫ايجاد قوت و حرارت‬
‫حيوان‬
‫دوا‬
‫نبات‬
‫جماد‬
‫غذا‬
‫نبات‬
‫حيوان‬
‫منشاء عملكرد هر جسم و شي‬
‫• ‪:‬شی ‪:‬شمشیر‬
‫ماده‬
‫آهن‬
‫• شي ‪:‬قایق‬
‫چوب‬
‫کیفیت‬
‫سنگينی‬
‫سبکی‬
‫صورت نوعیه‬
‫تيز بودن‬
‫ناودانی‬
‫تقسیم بندی مفردات اغذیه و ادویه‬
‫•غذاي مطلق‬
‫•دواي مطلق‬
‫•غذاي دوايي‬
‫•دواي غذايي‬
‫•ذوالخاصيه‬
‫•پادزهر‬
‫•غذاي ذوالخاصيه‬
‫•دواي ذوالخاصيه‬
‫•غذا و دواي ذوالخاصيه‬
‫غذاي مطلق‬
‫تاثير و تاثر آن در بدن فقط به ماده بوده بدون تأثير كيفيت و‬
‫صورت‬
‫كيفيتي غالب بر مزاج اصلي بدن احداث نمي نمايد‬
‫تحت تأثير حرارت غريزي مستحیل به خلط شده خواص‬
‫بالقوه آن به فعل در مي آيد‪.‬‬
‫نهايتا جزوعضو شده يا به اقطار ثالثه افزوده مي شود‪.‬‬
‫غذاي مطلق‬
‫آب گوشتهاي لطيف (گوشت مرغ و پرندگان و بره) ‪ ،‬تخم مرغ‬
‫نيم برشت‬
‫ْ َ‬
‫ْ‬
‫گندم( ِحنطه) و نان گندم ‪،‬حبوبات ‪،‬سبزي ها‬
‫دواي مطلق‬
‫تاثير آن در بدن فقط به كيفيت باشد‪.‬‬
‫ماده آن قابليت غذاو جزو بدن شدن ندارد‪.‬‬
‫از حرارت غريزي متأثر و متغير نگردد‪.‬‬
‫َ َْ ُ‬
‫ْ‬
‫فلفل ‪ ،‬زنجبيل ‪ ،‬دارچين ‪،‬قرنفل ‪،‬نيلوفر ‪ ،‬كافور‪ ،‬بذر رازيانه‬
‫غذاي دوايي‬
‫تاثير به ماده و كيفيت هر دو‬
‫تاثير ماده آن بيشتراز تاثير كيفيت آن است و خلط حاصله اندك‬
‫تغييري در بدن ايجاد مي نمايد‪.‬‬
‫َ‬
‫خ‬
‫کشک الشعير(آش جو) ‪،‬خيار بادرنگ‪،‬‬
‫‪،‬‬
‫الشعير‬
‫ماء‬
‫‪،‬‬
‫)‬
‫كاهو‬
‫(‬
‫س‬
‫َْ‬
‫ْ‬
‫َ‬
‫كدو‪ ،‬هندوانه‪ ،‬خربزه ‪ ،‬انگور‪ ،‬انبج‪،‬بقلـه الحمقا(خرفه) ‪ ،‬اسفناج‬
‫‪،‬بابونه‪ ،‬شبت (شويد)‪ ،‬شلغم‪ ،‬زردك ‪،‬چغندر‪ ،‬كلم‪ ،‬ماش‪ ،‬عدس‪،‬‬
‫نخود‪ ،‬لوبيا‬
‫دواي غذايي‬
‫تاثير با ماده و كيفيت‬
‫تاثير آن اقوي و اكثر از تأثير ماده است‪.‬‬
‫خلط كمي ايجاد شده كه قابليت جوهر بدن شدن دارد ‪.‬‬
‫َگ ْن َدنا (تره‪َ ،‬كراث) ‪،‬بادیان‪،‬زیره‪،‬نعناع ‪،‬برگ كاسني‪ ،‬ع َن ُب الث ْع َلبْ‬
‫ِ‬
‫(تاجريزي)‪ ،‬سير‪ ،‬پياز‪ ،‬توت‪ ،‬آلو‪ ،‬خرما‪ ،‬انجير‪،‬اكثر ميوه ها و بذرها‬
‫‪ ،‬مانند بذر خيار ‪،‬خربزه ‪،‬وهندوانه‬
‫• نکته ‪ :‬تره (گندنا ) سبزی خوراکی است دارای‬
‫مزاج گرم وخشک‪،‬به عنوان دارو به صورت‬
‫موضعی و خوراکی در درمان هموروئید موثر‬
‫است ‪.‬‬
‫• نکته ‪ :‬در درمان یبوست نباید به همه آلو داد ‪،‬‬
‫چون در فرد سرد مزاج مشکالت دیگری ایجاد‬
‫می کند ‪.‬‬
‫تأثير كيفيت غذاي دوايي و يا دوايي غذايي در بدن در دو وقت‬
‫است‪:‬‬
‫‪ -1‬وقتي كيفيت بالقوه آن تحت قوتهاي بدنيه بالفعل مي گردد و بدن را متأثر‬
‫مي سازند‪ .‬سير احداث حرارت(استفاده در هیپر لیپیدمی و‪ )...‬و كاهو ایجاد‬
‫برودت مي كند‪.‬‬
‫‪ -2‬وقتي كه مستحيل به اخالط و اعضاي بدن مي شود‪ .‬كيفيت دم حاصل از‬
‫سير متفاوت از دم حاصل از كاهوست‪.‬‬
‫ذوالخاصیه‬
‫• با صورت نوعیه عمل مي كند‪.‬‬
‫• به مزاج فرد ارتباط ندارد‪.‬‬
‫• به كیفیتي عمل مي كند كه باكیفیات اربعه متفاوت است‪.‬‬
‫پادزهر‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫تریاق‬
‫خاصیت ذوالخاصیه دارد‬
‫تاثیر آن موافق حرارت غریزي و قوا و ارواح و افعال‬
‫خاصیت موافقت و محافظت و تقویت و اعانت براي رفع‬
‫نكایت‬
‫غذاي ذوالخاصیه‬
‫• تاثیر به ماده و صورت نوعیه‬
‫• ماده غالب مي باشد‬
‫• تغذیه ‪ ،‬احداث تفریح و دفع سمیت می کند‬
‫• روغن گوسفند و گاو‪ ،‬شیر با مغز گردكان (مغز گردو )‬
‫و‪...‬‬
‫دواي ذوالخاصیه‬
‫• تاثیر با كیفیت و صورت نوعیه‬
‫• احداث حرارت غالب بر مزاج اصلي بدن‬
‫• دفع سمیت و اثر تریاقیت‬
‫• جدوار ‪،‬حب الغار‬
‫غذا و دواي ذوالخاصیه‬
‫• ماده و كیفیت و صورت نوعیه‬
‫• تغذیه ‪،‬احداث اندك كیفیتي غالب بر بدن ‪،‬تفریح و سرور‬
‫• تفاح‬
‫حضرت علي (ع)‪:‬‬
‫كس ي كه با شكم خالي و معده پاكیزه غذا‬
‫بخورد و آن را خوب بجود و قبل از سیر شدن‬
‫دست از غذا خوردن بكشد و مانع تخليه معده‬
‫و روده خود نشود ‪ ،‬تا زمان مرگ به هيچ‬
‫مرض ي مبتال نمي شود ‪.‬‬
‫تدابير بیماران‬
‫تدبير به معناي تصرف در اسباب ضروري (سته‬
‫ضروريه) ميباشد و نقش آن از لحاظ كيفيت‬
‫همانند داروهاست‪.‬‬
‫البته در اين ميان غذا ويژگي خاص خود را‬
‫دارد‪.‬‬
‫غذا درمانی‪:‬‬
‫در طب سنتی از اهمیتی خاص و فوق العاده‬
‫برخوردار است‪.‬‬
‫نکته آیات الهی‬
‫یا ایها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا‬
‫ارتباط فعل صالح و غذای مناسب‬
‫دارای اثرات توام مادی و معنوی‬
‫فلینظر االنسان الی طعامه‬
‫سخن رازی‪:‬‬
‫مهما قدرت ان تعالج باالغذیة فالتعالج باالدویة و‬
‫مهما قدرت ان تعالج باالدویة املفردةفالتعالج‬
‫باالدویة املرکبة‬
‫تدبير غذا در بیماری‪:‬‬
‫قوانين منع غذا‪:‬‬
‫هنگام بحران و انتهای بیماری‪:‬تا طبیعت در گير هضم غذا‬
‫نشود و از مقابله با بیماری و دفع آن باز نماند‪.....‬‬
‫قوانين کاهش و تقلیل غذا‪:‬‬
‫این کاهش در جهت کیفیت یا کمیت یا هر دو می باشد‪.‬‬
‫کاهش کیفیت و افزایش کمیت غذا‪:‬‬
‫امتالء و پری بدن از اخالط فراوان اشتها و قدرت او زیاد‬
‫است و تحمل غذا نخوردن برای وی مشکل است‪ (.‬فرو‬
‫نشاندن اشتها و در گير کردن معده به هضم و به علت کم‬
‫بودن مواد مغذی کمیت اخالط را افزایش نمی دهد(اکثر‬
‫سبزی ها و میوه ها)‬
‫کاهش کمیت و افزایش کیفیت غذا‪:‬‬
‫اشتها و قوت هاضمه کم و بدن نیازمند غذا است‪ (.‬آب‬
‫گوشت های مختلف و زرده تخم مرغ عسلی)‬
‫کاهش توام کمیت و کیفیت غذا‪:‬‬
‫کم اشتهایی و ضعف هاضمه با امتالء ( تناسب میل و‬
‫اشتهای بیمار و قدرت هاضمه بیمار و منع افزایش اخالط و‬
‫امتالء‬
‫افزایش کمیت و کیفیت غذا‪:‬‬
‫در ابتدای بیماری های مزمن به شرطی که اشتها زیاد و هضم‬
‫قوی باشد و بدن به غذا و تقویت نیاز داشته باشد (برای‬
‫افزایش قوا تا زمان بحران)‪..‬‬
‫غذای سریع النفوذ‪:‬‬
‫هنگامی به کار رود که بدن نتواند تاخير رسیدن غذا را تحمل کند‬
‫غذای غلیظ‪:‬‬
‫برای کاهش حس در افرادی که حس آنها افزایش یافته است (ذکای‬
‫حس) زیرا این نوع دم غلیظ و نهایتا روح غلیظ تولید کرده و نفوذ‬
‫قوه نفسانی کاهش می یابد‪.‬‬
‫اصول تدابير درمانی‬
‫دارو درمانی‬
‫تدابير سوءاملزاج‬
‫الف ‪ -‬در حال شکل گيری (انحراف مزاج) ‪ :‬رعایت سته ضروریه در جهت رفع‬
‫سبب سوءاملزاج‬
‫ب ‪-‬سوءاملزاج تازه اتفاق افتاده‪ :‬معالجه به ضد و رعایت سته ضروریه‬
‫ج‪-‬سوءاملزاج مستحکم‪ :‬معالجه به ضد‬
‫سوءاملزاج سرد در ابتدا آسان ولی در انتها سخت درمان می شود ولی‬
‫سوءاملزاج گرم در ابتدا سخت و در نهایت آسان درمان‬
‫می شود‪.‬‬
‫سوءاملزاج تر سریع تر و راحت تر از سوءاملزاج خشک درمان‬
‫می پذیرد‪.‬‬
‫درمان دارویي‬
‫• داراي سه قاعده كلي است‪:‬‬
‫‪ -1‬گزینش داروي مناسب پس از تشخیص نوع بیماري‬
‫جهت درمان با ضد(بررسی کیفیات چهارگانه دارو)‬
‫‪ -2‬تعیین میزان و قدرت اثر دارو(بررسی مزاج عضو‬
‫بیمار‪،‬درجه بیماری ‪،‬تناسب دارو با حاالت مختلف بیمار و‬
‫عواملی مانند جنس ‪ ،‬سن ‪ ،‬شهر ‪ ،‬فصل و‪)...‬‬
‫• ‪ -3‬نحوه تجویز دارو‬
‫تعیین میزان و قدرت اثر داروبستگی دارد به ‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫طبیعت عضو‬
‫شدت بیماري‬
‫جنس‬
‫سن‬
‫سبك زندگي بیمار‬
‫فصل‬
‫حرفه بیمار‬
‫محل اقامت‬
‫وضعیت كلي و قدرت بدني بیمار‬
‫طبیعت عضو‬
‫در بردارنده چهار نكته است‪:‬‬
‫• ‪ )1‬مزاج عضو(مقایسه مزاج عضو بیمار با مزاج طبیعی‬
‫عضو)‬
‫• ‪ )2‬خلقت عضو(توخالی یا تو پر بودن ‪)...،‬‬
‫• ‪ )3‬وضعیت آناتومیک عضو در بدن (ریه ‪ ،‬محدب و مقعر‬
‫کبد )‬
‫• ‪ )4‬قدرت عضو‬
‫نحوه تجویز دارو‬
‫بايد دانست بيماري در كدام يك از وضعيت هاي چهارگانه ميباشد‪.‬‬
‫مثال‪:‬‬
‫جهت درمان مراحل ابتدايي ورم‪ ،‬فقط داروي رادع (دافع) بكار برده ميشود‪ ،‬حال آنكه در‬
‫انتهاي بيماري مذكور‪ ،‬تجويز داروي محلل به تنهايي كافي است و در وضعيت هاي‬
‫بينابين‪ ،‬مخلوط اين دو دارو مورد استفاده قرار ميگيرد‪ .‬در هنگام انحطاط بيماري و رو‬
‫به بهبود رفتن آن‪ ،‬فقط به تجويز داروهاي محلل به تنهايي بسنده ميگردد‬
‫نکته مهم‪:‬‬
‫از جمله درمان هاي مناسب و مشترك بيشتر بيماري ها‪ ،‬ايجاد‬
‫نشاط در بيمار و يا ديدار كس ي ميباشد كه خوشايند وي است و يا‬
‫همراهي با كس ي است كه بيمار از او حيا دارد و يا فردي كه به او‬
‫انس داشته و در حضور وي بيماري خود را فراموش نمايد‬
‫تعریف استفراغ ‪:‬‬
‫خارج کردن هر چیزی است که با کمیت یا کیفیت‬
‫خود موجب آزار بدن شود ‪.‬‬
‫روشهای مختلف ایجاد استفراغ‬
‫‪ -1‬ایجاد قی (‪)Emesis‬‬
‫• به وسیله داروهای قی آور یا به وسیله غذا‬
‫‪ -2‬ادرار بول ( افزایش دادن ادرار با استفاده ازمدرّ ات بول )‬
‫• مفید در کاهش درد مفاصل و احساس خستگی ‪ ،‬بیماریهای‬
‫رطوبی‬
‫‪ -3‬تعریق‬
‫• طبیعی ‪ :‬مانند فعالیت بدنی ‪ ،‬استفاده از گرمابه‬
‫• تعریق با استفاده از دارو‬
‫• نکته مهم ‪ :‬در حالت تندرستی ایجاد تعریق پیشگیرانه از طریق‬
‫دارو ‪ ،‬زیان آور است‪.‬‬
‫‪ -4‬ایجاد ودفع ترشحات مخاطی (نزله)‬
‫• در درمان بیماریهای دماغی که به سبب اخالط غلیظ و چسبنده‬
‫ایجاد شده مانند صرع وسکته مفید است ‪.‬‬
‫‪ -5‬حقنه یا تنقیه (‪)Enema‬‬
‫• فرستادن مایعات به روده بزرگ یا رحم با وسایل مخصوص‬
‫• حقنه بر خالف قی است و مواد را از قسمت های فوقانی بدن به‬
‫پایین می کشد‬
‫• کمک به درمان صرع ‪ ،‬صداع ( سردرد )‪ ،‬دوار ( سرگیجه‬
‫)‪،‬زخم و خونریزی های روده بزرگ‬
‫• مطالعات جدید ‪ :‬تاثیر حقنه در درمان بیماریهای التهابی ناحیه‬
‫رکتوم و سیگمویید و ‪Fecal impaction‬‬
‫‪ -6‬زالو درمانی ( ‪)Leech Therapy‬‬
‫‪ -7‬فصد‬
‫‪ -8‬حجامت‬
‫• با شرط‬
‫• بدون شرط‬
‫استفراغات‬
‫نكاتي كه در هر يك از انواع استفراغ بايد رعايت نمود‬
‫ده مورد است‬
‫‪ )1‬پر بودن (امتال)‪ :‬بديهي است كه خالي بودن بدن مانع از انجام استفراغ است‪.‬‬
‫‪ )2‬قوت‪ :‬مشخص است كه ضعف مانع انجام استفراغ ميباشد‪ ،‬جز آنكه در بسياري از موارد‪ ،‬درمان‬
‫ضعف قوه حركت بسيار آسانتر از ترك استفراغ است‪ .‬بدين ترتيب كه پس از استفراغ به تقويت قواي بيمار‬
‫اقدام ميگردد‪.‬‬
‫‪ )3‬مزاج‪ :‬گرما‪ ،‬خشكي‪ ،‬سردي و كم خوني بيش از حد مانع استفراغ ميشود‪.‬‬
‫و الغري‪ :‬الغري مفرط‪ ،‬تخلخل بيش از حد اعضا و يا چاقي مفرط مانع انجام استفراغ هستند‪.‬‬
‫‪ )4‬چاقي‬
‫‪ )5‬بيماري هاي موجود‪ :‬به عنوان مثال استعداد ابتال به اسهال و يا زخمهاي گوارش ي مانع انجام‬
‫استفراغ ميشود‪.‬‬
‫‪ )6‬سن‪ :‬پيري و خردسالي مانع انجام استفراغ هستند‪.‬‬
‫‪ )7‬وقت‪ :‬سرماي شديد مانع انجام استفراغ است‪.‬‬
‫زندگي‪ :‬گرما و سرماي بيش از حد محل زندگي مانع تجويز استفراغ هستند‪.‬‬
‫‪ )8‬محل‬
‫‪ )9‬شغل‪ :‬استفراغ براي افراد داراي مشاغل شديدا تحليل برنده از قبيل دالكهای حمام ‪ ،‬صنایع نفت و ریخته گری‬
‫و‪...‬توصيه نميشود‪.‬‬
‫‪ )10‬عادت‪ :‬به عنوان مثال نمي توان براي كس ي كه عادت به استفراغ ندارد‪ ،‬داروي استفراغ آور قوي‬
‫تجويز نمود‬
‫روش های مختلف‬
‫تجویز دارو‬
‫طبیخ‬
‫نقوع و نقیع‬
‫لعوق‬
‫انکباب‬
‫بخور‬
‫استنشاق‬
‫نشوق‬
‫نفوخ‬
‫لخلخله‬
‫ّ‬
‫شمه‬
‫دلوک‬
‫سنون‬
‫ذرور‬
‫نطول‬
‫سکوب‬
‫طال‬
‫لطوخ‬
‫ضماد‬
‫کماد‬
‫لزوق‬
‫مضمضه‬
‫غرغره‬
‫اکتحال‬
‫قطور‬
‫شافه‬
‫فرزجه‬
‫• لخلخه‪ :‬دوایی که همراه با مایعی در ظرف ریخته شده ‪،‬بر هم زده و‬
‫بوی آن استشمام شود‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫لخلخه گالب برای تقویت قلب و رفع غشی وتقویت مغز ونشاط نفس‬
‫مفید است ‪.‬‬
‫قطور‪ :‬دوایی که قطره قطره در گوش ‪ ،‬بینی یا‪...‬چکانده شود‬
‫قطور آب بارهنگ برای درمان درد گوش حارموثراست‪.‬‬‫سنون ‪ :‬دوایی که روی سطح دندان یا لثه پاشیده و مالیده شود و‬
‫مقوی جوهر دندان و لثه باشد مانند سنون انیسون و سماق ‪.‬‬
‫• نطول‪ :‬دوایی است که جوشانیده شده و آب آن بر عضو ریخته می‬
‫شود ‪ .‬پاشویه نوعی نطول است‪.‬‬
‫• نطول مطبوخ پنج انگشت در سرکه با روغن زیتون جهت درد‬
‫وشقاق مقعد مفید است‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫بخور‪ :‬دوایی است که از طریق سوزاندن ‪ ،‬بو یا دود آن به‬
‫بیمار رسانده شود‪.‬‬
‫مثال ‪ :‬بخور مرزنجوش رفع کننده مضرات هوای عفونی و‬
‫گریزاننده حشرات و خزندگان است‪.‬‬
‫لعوق‪ :‬به معنی انگشت پیچ است ‪ .‬داروی لیسیدنی است که از‬
‫معجون رقیق تر باشد‪.‬‬
‫ لعوق زوفا من ّقی سینه از اخالط غلیظ است‪.‬‬‫نشوق ‪ :‬دوایی که به بینی کشیده شود ‪.‬‬
‫دلوک ‪ :‬در لغت به معنی مالیدن است ‪.‬‬
‫• دارو شناسی در طب‬
‫سنتی‬
‫اصطالحات مربوط به افعال داروها‬
‫• طبقه اول ‪ :‬افعالی که به سبب کیفیت حرارت پدید می آیند‪.‬‬
‫ّ‬
‫مسخن ‪ :‬یعنی گرم کننده ‪ .‬دارویی که حرارت بدن یا عضو‬
‫•‬
‫را باال می برد ‪ ،‬مانند روغن گردو و گوشت گنجشک که‬
‫ّ‬
‫مسخن بدن اند و نارگیل و شقاقل که مسخن کلیه هستند ‪.‬‬
‫ّ‬
‫ملطف ‪ :‬یعنی لطیف کننده ‪ .‬دوایی که با حرارت معتدل‬
‫•‬
‫خود قوام خلط غلیظ را رقیق می کند ‪ ،‬مانند حاشا ‪ ،‬زوفا و‬
‫بابونه‬
‫• محلّل ‪ :‬تحلیل برنده ‪،‬مانند جندبیدستر‬
‫• جالی ‪ :‬به معنی پاک کننده است ‪ .‬مثال ‪ :‬انزروت (بر طرف‬
‫کننده کک مک و ‪)...‬و ماء العسل‬
‫• مخ ّ‬
‫شن ‪ :‬زبر و درشت کننده مثال ‪ :‬اکلیل الملک و خردل‬
‫• مف ّتح ‪ :‬یعنی گشاینده س ّده ها ‪ .‬دوایی است که مواد مانده در داخل‬
‫مجاری و منافد و تجویف های اعضاء را به سوی بیرون به‬
‫حرکت در می آورد وموجب باز شدن این مجاری و منافذ می‬
‫شود مانند فراسیون ‪ ،‬همه خوراکی های لطیف حامض و‪...‬‬
‫• مرخی ‪ :‬سست کننده و رخوت آور ‪ .‬ضماد شبت و بزرکتان‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫منضج‪ :‬یعنی اعتدال دهنده قوام خلط و مواد دوایی است‪ .‬که‬
‫قوام اخالط را تعدیل ‪ ،‬و آنها را قابل دفع می کند ‪.‬‬
‫خشخاش ‪ :‬خلط غلیظ را رقیق می کند ‪.‬‬
‫تخم شنبلیله ‪ :‬خلط مجمّد را نرم و سیال می کند ‪.‬‬
‫حاشا ( گونه ای آویشن )‪ :‬خلط رقیق را غلیظ می گرداند ‪.‬‬
‫ّ‬
‫مقطع ‪ :‬یعنی جدا کننده ‪ .‬مانند سکنجبین و خردل‬
‫•‬
‫• مقیّی ‪ :‬قی آور ‪ .‬مانند تخم ترب‬
‫• کاسرالرّ یاح ‪ :‬شکننده و دفع کننده ریاح مانند تخم سداب‬
‫• محمّر ‪ :‬دوایی که با قوه گرمی و جذب خود ‪ ،‬عضو را گرم‬
‫میکند و موجب سرخی د ر سطح عضو می شود مانند خردل ‪،‬‬
‫انجیر و پونه‬
‫• حکّاک ‪ ،‬محرّ ق ‪ ،‬ا ّکال‬
‫• مف ّتت ‪ :‬یعنی شکننده و خرد کننده سنگریزه مانند حجرالیهود‬
‫• قاشر ( خراشنده پوست و جداکننده آن )مانند قسط و زراوند‬
‫طبقه دوم ‪ :‬افعالی که به سبب کیفیت برودت پدید‬
‫می آیند ‪:‬‬
‫• مبرّ د ‪:‬دوایی که با قوه مبرّ دش برودت ایجاد می کند مانند‬
‫کافور‬
‫مقوّ ی ‪ :‬دوایی که قوام عضو و مزاج را تعدیل می کند و از‬
‫این طریق عضو را از پذیرش مواد زاید و فضوالت بازمی‬
‫دارد مانند روغن گل سرخ‬
‫رادع ‪ :‬مانع و بازگرداننده ‪ .‬مانند عنب الثعلب که در ورم ها‬
‫به کار می رود‪.‬‬
‫• مغلّظ ‪ :‬ضد ّ‬
‫ملطف است‬
‫مفجّج ‪ :‬یعنی خام کننده مانند کشک و‪...‬‬
‫مخ ّدر ‪ :‬بی حس کننده ‪ .‬دوای مخدر با ایجاد تکاثف در روح‬
‫نفسانی ‪،‬حس و حرکت آن را کم می کند ‪.‬‬
‫اکثر مخدرات سرد و خشک هستند مانند افیون‬
‫طبقه سوم ‪ :‬افعالی که به سبب کیفیت رطوبت پدید‬
‫می آیند ‪.‬‬
‫ّ‬
‫مرطب ‪ :‬یعنی ر طوبت بخش مانند هندوانه و ماءالشعیر‬
‫•‬
‫• من ّفخ ‪ :‬لوبیا و نخود‬
‫• غسّال‪ :‬شستشو دهنده مانند ماءالشعیر و آب نیم گرم‬
‫• موسّخ قروح ‪ :‬چرک آورنده زخم ها مانند موم روغن‬
‫• مزلق ‪ :‬لغزاننده فضوالت و اخالط مانند آلو بخارا و لعاب‬
‫خطمی که برای لینت روده به کار می روند ‪.‬‬
‫طبقه چهارم ‪ :‬افعالی که به سبب کیفیت یبوست‬
‫پدید می آیند ‪.‬‬
‫• مج ّفف ‪ :‬خشک کننده مانند سندروس‬
‫• قابض ‪ :‬به مفهوم حابس است مانند میوه ابهل‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫عاصر ‪ :‬یعنی فشارنده ‪،‬مانند ضماد هسته تمر هندی در دمل ها‬
‫مس ّدد‬
‫مغرّی ‪ :‬دوای یابسی است که مانع سیالن مواد می شود مانند‬
‫صمغ عربی و کتیرا‬
‫منبت الحم‬
‫طبقه آخر ‪ :‬داروهای موصوف به حسب افعالشان‪:‬‬
‫• مسهل ‪ :‬یعنی اسهال آورنده ‪ .‬اخالط و فضوالت بدن را از اقصی نقاط‬
‫جذب کرده ‪،‬از راه امعاء دفع می کند ‪.‬‬
‫• ملیّن ‪:‬لینت آورنده و نرم کننده شکم‪ .‬مانند مغز‬
‫• فلوس ‪،‬خیار شنبر ‪ ،‬شیر خشت ‪.‬‬
‫• مدر ‪ :‬یعنی ادرار آورنده ( به مفهوم کلی آن ) یعنی چیزی که آب و‬
‫رطوبات را از بدن براند‪ .‬به صورت ادرار ‪ ،‬حیض ‪ ،‬شیر و‪...‬‬
‫• معرّ ق ‪:‬یعنی عرق آور که رطوبت های محتبس در پوست و اعضای‬
‫نزدیک به آن را از راه تعریق دفع و خارج می کند ‪.‬‬
‫• راه های شناخت مزاج و اثرات داروها با دو اصل کلی قياس و‬
‫تجربه انجام می گیرد ‪.‬‬
‫• قياس ‪ :‬بو ‪ ،‬لون ‪ ،‬طعم ( مهمتر از بقیه )‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫تجربه‪:‬‬
‫ا‪ -‬آزمودن روی حیوانات با مزاج شبیه انسان (مانند بوزینه )‬
‫‪ -2‬با مراعات شرایط و احتیاط های خاص آزمایش روی‬
‫انسان ‪.‬‬
‫‪ -3‬حادثه واتفاق‬
‫‪-4‬موارد دیگر‬
‫قوانین ساخت و استفاده از دارو‬
‫در طب سنتی‬
‫• قانون هدایت‬
‫هدایت و رساندن خاصیت هر دارو به بدن یا عضوی خاص‬
‫از آن بر عهده طبیعت مدبره بدن است ‪.‬‬
‫قانون شناخت‬
‫‪:‬‬
‫• پزشک باید انواع غذا و داروهای مفرد و ویژگی های آن‬
‫ها را به خوبی بشناسد‪.‬‬
‫• شناخت مزاج وکیفیات وخواص و منافع و مضار ادویه‬
‫• توجه به منطقه جغرافیایی‬
‫قانون تضاد‬
‫‪:‬‬
‫• جمیع ادویه مخالف طبیعت اند و هر چند قوی تر باشند‬
‫‪،‬ضرر ورود آن ها به بدن بیشتراست‪.‬‬
‫قانون مراعات غذا و دارو‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫غذا‬
‫دوا‬
‫غذای دوایی‬
‫دوای غذایی‬
‫دوای مفرد‬
‫دوای مرکب‬
‫معاجین کبار‬
‫قانون مراعات سلسله مراتب‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫رعایت تقدم و تاخر روشهای مختلف دفع بیماری با اولویت‬
‫های ذیل‬
‫‪ -1‬محلل‪،‬معرق ‪،‬مدر‬
‫‪ -2‬ملین‬
‫‪ -3‬مسهل‬
‫قانون ترکیب ادویه ‪:‬‬
‫• همراه کردن زعفران با ادویه قلبیه یا همراه کردن آن با‬
‫افیون به عنوان مصلح‬
‫• امتزاج عسل یا شکر با سرکه در سرکنگبین ( سکنجبین )‬
‫برای کاهش سرعت نفوذ و حدت سرکه‬
‫قانون منع ‪:‬‬
‫قانون منع در حوزه استفاده از داروهای سمی به تنهایی و‬
‫استفاده از داروهای مجهوله است ‪.‬‬
‫قانون مقدار شربت (دوزدارو) ‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫سه معنا دارد ‪:‬‬
‫مقدار استفاده از مفردات در بیماریها‬
‫مقدار استفاده از مفردات در ساخت مرکبات‬
‫مقدار استفاده از مرکبات در درمان بیماریها‬
‫قانون تغییر وتبدیل‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫نیاز به بدل دارو‬
‫لزوم حفظ اصل و عمود در مرکبه‬
‫حذف و کم و زیاد کردن فرعیات‬
‫مثال اصل ‪ :‬صبر در ایارج فیقرا‬
‫ایارج فیقرا‬
‫خواص دارو ‪:‬‬
‫مسهل ‪ ،‬نافع در پاکسازی بدن از فضوالت به ویژه اعصاب و‬
‫دماغ (مغز)‪.‬‬
‫اجزای دارو ‪:‬‬
‫صبر(‪ 12‬واحد ) ‪ ،‬مصطکی ‪ ،‬زعفران ‪ ،‬سنبل الطیب ‪،‬‬
‫دارپین ‪ ،‬اسارون ‪ ،‬سلیخه ‪ ،‬حب الغار ( ‪ 1‬واحد )‪ ،‬عسل کف‬
‫نگرفته (‪1/5‬واحد)‬
‫مالحظات مصرف ‪ :‬احتیاط در بیماران دچار گاستریت یا‬
‫اولسر در سیستم گوارش‬
‫قانون منع عادت‬
‫• عادت = طبیعت ثانی‬
‫• تحمل دارویی (‪)Tolerance‬‬
‫قانون مراعات شرایط‬
‫• در زمان درمان با دارو ‪ ،‬بیمار باید از هر عملی که موجب‬
‫ضعف طبیعت ‪،‬رشد بیماری وعدم تاثیر دارو می شود‬
‫پرهیز کند‬
‫قانون تخالف و توافق‬
‫• در ترکیب داروها باید به موافقت و مخالفت داروها با هم‬
‫توجه داشت ‪.‬‬
‫• مثال ‪ :‬در تراکیب مسهله مفتحه ‪ ،‬ادویه قابضه مسدده حابسه‬
‫داخل نکنند و بالعکس‪.‬‬
‫قانون مصرف کمتر‬
‫• میزان مصرف دارو و شربات آن کمتر = ضررکمتر‬
‫• حیرت و ثقل طبیعت‬
‫قانون مراعات زمان ومکان‬
‫• نخست آنکه نسخه های دارویی موجود در کتب گذشتگان‬
‫مربوط به زمانهای پیشین است‪.‬‬
‫• دوم آنکه تاثیر گیاهان هر منطقه با منطقه دیگر فرق دارد ‪.‬‬
‫قانون مقدمات ساخت‬
‫• دوای نو را از کهنه بشناسد‬
‫• از خاک و آمیختگی ها آن را پاک کند‬
‫•‬
‫• جواهر را بسیار نرم صالیه کنند چون غبارو ‪...‬‬
‫قانون مراعات شکل دارو‬
‫• در پزشکی جدید داروها معموال پودر و صاف شده است‬
‫ولی در پزشکی ایرانی بسته به رسته دارو وعملی که قرار‬
‫است در بدن انجام دهد شکل آن متفاوت می شود‪.‬‬
‫• مثال ‪ :‬جوارش کمونی جالینوس‬
‫قانون رعایت طبیعت کلی‬
‫• علم هیت و نجوم‬
‫• لحاظ تاثیر اوضاع مختلف کواکب بر جهان‬
‫‪Case 1‬‬
‫• آقای ‪ 35‬ساله با مشکل سرفه مزمن خشک از ‪ 4‬سال پیش متعاقب‬
‫سرماخوردگی مراجعه نموده که علیرغم مراجعات مکرر به‬
‫پزشک و بررسی های مختلف آزمایشگاهی و تصویربرداری ‪،‬‬
‫تشخیص و درمان موثری به وی توصیه نشده است ‪ .‬بر اساس‬
‫آموزه های طب سنتی بیمار با تشخیص غلبه خشکی و وجود ماده‬
‫انسدادی(‪ )mucus plug‬در نای ‪ ،‬تحت درمان با بارهنگ‬
‫(‪ )Plantago major L.‬و شربت زوفا ( ‪Hyssopus‬‬
‫‪ )officcinalis l.‬قرار گرفت و پس از حدود دو هفته ‪،‬بیمار بهبود‬
‫یافت ‪.‬‬
‫‪Case 2‬‬
‫• خانم ‪ 64‬ساله با بروز اختالل بینایی ( کج و معوج دیدن اشیاء) از‬
‫‪ 6‬سال قبل و تشدید آن طی یک سال اخیر مراجعه کرده است ‪ .‬در‬
‫بررسی ها تشخیص ‪ Macular degeneration‬و ‪Retinal‬‬
‫‪ detachment‬گذاشته شده است ‪ .‬با بررسی مجموع عالیم بیمار‬
‫و با تشخیص غلبه سردی و خشکی به علت اعراض نفسانی ‪،‬‬
‫تحت درمان با مرطب های مناسب و آرام بخش و دافع سودا قرار‬
‫گرفت ‪ .‬در مدت ‪ 3‬ماه اختالل بینایی و التهاب ته چشم برطرف‬
‫گردید ‪.‬‬
‫چه کژراهه می روند مردمان امروز‬
‫که می پندارند پزشکان دیروز چیزی‬
‫نمی دانستند ‪.‬‬
‫حجة الحق شیخ الرییس حسین فرزند عبدهللا ‪ ،‬پور سینای بزرگ‬
‫موفق باشید‬