Transcript هنر

‫بسم هللا الرحمن الرحیم‬
‫س وا د هنری‬
‫ن ا د ر ن ص ی ری‬
‫د ا ن ش گا ه ج ا م ع ع ل م ی کا رب رد ی ب ن ی ا د ش ه ی د‬
‫و ا م و ر ا ی ث ا رگ را ن ا س ت ا ن ق ز و ی ن‬
‫پاییز ‪92‬‬
‫مرکز آموزش جامع علمی‬
‫‪ -‬کاربردی‬
‫فصل اول‬
‫‪2‬‬
‫هنر از دیدگ ــاه ق ــرآن‬
‫‪3‬‬
‫‪ ‬هنر آفرینش انسان است‪ .‬به توان ‪ ،‬اثر و کاری که از تصور و آفرینش انسان شکل‬
‫یافته است‪ ،‬هنر می گویند‪ .‬امر هنری الزاما با زیبایی همراه نیست یا زیبایی شناس ی‬
‫یکتایی ندارد ولی همواره با خالقیت انسان همراه است‪.‬‬
‫واژه شناس ی‬
‫‪4‬‬
‫‪ ‬واژه هنر در زبان سانسکریت‪،‬ترکیبی از دو کلمه سو به معنی نیک و نر یا نره به معنای‬
‫زن و مرد است‪،‬در زبان اوستایی سین به ها تبدیل شده و واژه هونر ایجاد گشته‬
‫است که در زبان پهلوی یا فارس ی میانه به شکل امروزی (هنر) درآمده است که به‬
‫معنای انسان کامل و فرزانه است‪.‬‬
‫‪5‬‬
‫‪ ‬در ادبیات ایران در دوره اسالمی این معنا دوباره دگرگون شد و هنر به معنای کمال ‪،‬‬
‫فضیلت ‪،‬هوشیاری‪،‬فضل‪،‬تقوی‪،‬دانش و کیاست و‪...‬به کار رفت‪،‬که دارای بار معنایی‬
‫عام بود‪:‬‬
‫‪6‬‬
‫‪ ‬به دشمن نمایم هنر هرچه هست‪/‬ز مردی و پیروزی و زور دست (فردوس ی)‬
‫‪ ‬چون غرض آمد هنر پوشیده شد‪/‬صد حجاب از دل به سوی دیده شد (موالنا‬
‫جالالدین محمد بلخی)‬
‫هنرهای زیبا‬
‫‪7‬‬
‫‪ ‬مجموعه هنرهای زیبا به ‪ ۷‬دسته تقسیم میشوند‪:‬‬
‫‪ -۱‬موسیقی‬
‫‪·‬‬
‫‪ -۲‬هنرهای دستی مانند‪:‬مجسمه سازی‪ ،‬شیشه گری و ‪...‬‬
‫‪·‬‬
‫‪ -۳‬هنرهای ترسیمی شامل‪ :‬نقاشی و خطاطی و‪...‬‬
‫‪·‬‬
‫‪ -۴‬ادبیات شامل شعر و داستان‪ ،‬نمایشنامه ‪ ،‬فیلمنامه و نثر‬
‫‪·‬‬
‫‪ -۵‬معماری‬
‫‪·‬‬
‫‪ -۶‬رقص و حرکات نمایشی‬
‫‪·‬‬
‫‪-۷‬هنرهای نمایشی‪:‬فیلم و سینما و تئاتر و ‪...‬‬
‫‪·‬‬
‫وجوه مشترک آثار هنری‬
‫‪8‬‬
‫‪ ‬تخیل به عنوان مهمترین عامل در شکل گیری اثر هنری است همچنین همه آثار هنری‬
‫از عاطفه و احساس هنرمند سرچشمه میگیرند نه از تفکر منطقی و عقالنی او‪.‬‬
‫هنر های سنتی‬
‫‪9‬‬
‫‪ ‬هنرهای سنتی‪،‬هنرها و صنایع ظریفهای هستند که در طول سدههای متمادی با‬
‫حفظ ریشهها و سنتهای خود رشد کرده مراحل شکلگیری خود را گذرانده یا‬
‫میگذرانند‪.‬‬
‫هنرهای سنتی ایران را به ‪ ۵‬دسته عمده تقسیم میکنند‪:‬‬
‫‪10‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫·‬
‫·‬
‫·‬
‫·‬
‫·‬
‫‪.۱‬شعر و ادبیات‬
‫‪.۲‬موسیقی‬
‫‪.۳‬معماری و هنرهای وابسته‬
‫‪.۴‬نمایشهای سنتی و آیینی‬
‫‪.۵‬صنایع مستظرفه(که بجز ‪ ۴‬دسته باال همه آثار هنری را شامل میشود)‬
‫تاریخ هنر‬
‫‪11‬‬
‫‪ ‬انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیدهاند ‪ ،‬چه هنرمندان و چه مخاطبان اثر هنری‬
‫در هنر مایه آرامش میجویند ‪.‬‬
‫‪ ‬آنچه در هنر به نظر اصل است ‪ ،‬زیبایی است ‪ .‬هرچند در هرزمانی زیبایی را به‬
‫شکلهای مختلفی درک میکنند‪.‬‬
‫‪12‬‬
‫‪ ‬بسته به آنکه هنرمند چه ابزاری را برای بیان هنرش انتخاب کند ‪ ،‬هنرها شاخههای‬
‫مختلفی را تشکیل دادهاند‪.‬‬
‫‪ ‬اما همچنان که گفته شد ‪،‬اصل در هنر زیبایی است ‪ .‬باهر ابزاری که میطلبد ‪،‬باید‬
‫چیز زیبا را خلق کنیم و آنرا به جهان و آدمها هدیه کنیم ‪ .‬این میتواندبرای همیشه‬
‫ماندگار باشد‪ .‬مانند مجسمه سازی در دورهای از یونان یا نگارگری دوره عباس ی در‬
‫ایران ‪.‬‬
‫‪13‬‬
‫‪ ‬یکی از مسائل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازه آن است ‪،‬بصری شدن‬
‫یعنی آثار هنری از راه دیدن در ما تاثیر میگذارند ‪ .‬امروز هر کس ی میداند که معنی یک‬
‫قلب ‪ ،‬عشق است ‪ .‬یا همه وقتی تصویر میکی ماوس رامیبینیم ‪،‬در حالیکه بکلی با‬
‫یک موش واقعی فرق میکند آنرا تشخیص میدهیم ‪ .‬همچنانکه بسیاری از رنگها‬
‫تاثیرات خاص ی روی بیننده خود میگذارند‪.‬‬
‫‪14‬‬
‫‪ ‬هنرهای بصری به انواع مختلفی موجود هستند ‪ .‬اما باید بدانیم که همیشه هنرها‬
‫درهم تاثیر میگذارند و گاه از هم جدا میشوند ‪ .‬یک عکاس میتواند از یک نقاش ی ایده‬
‫عکس بگیرد ‪،‬یا نقاش ی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیافتد ‪.‬‬
‫‪15‬‬
‫‪ ‬بسیاری از رشتهها نه بصورت غیر مستقیم با هنر در ارتباط هستند ‪،‬مانند معماری‬
‫که یک رشته مهندس ی به حساب میآید ولی معمارباید یک هنرمند خوب هم باشد ‪،‬‬
‫یا سینما بصورت عکس عالوه برآنکه هنر است با مسائل فنی و تکنیک های فنی‬
‫دست و پنجه نرم میکند ‪.‬‬
‫ضرورت توجه به هنر و تبیین حدود و مرزهای ان با عنایت به سه نکته بیشتر روشن می شود ‪.‬‬
‫‪16‬‬
‫قدرت هنر‪:‬‬
‫‪ ‬چنان که در ادامه ‪ -‬در ضمن یاد کرد عناصر اثر هنری بیان خواهیم کرد‪ -‬هنراز رسایی‬
‫‪ ،‬پذیرش بیشتر وسرعت در انتقال پیام برخوردار بوده و به خاطر جهانی بودن زبان‬
‫ان در میان راههای مختلف پیام رسانی پذیرفته ترین راه می باشد‬
‫توجه قدرتهای باطل کیش به قدرت جایگاه هنر‪:‬‬
‫‪17‬‬
‫‪ ‬دریافت نقش هنر درهدایت یا ضاللت مردم امری نیست که بتازگی روشن شده ‪،‬‬
‫باشد لیکن در عین حال به نظر می رسد در عصرهای اخیر قدرتهای جهانی به نقش‬
‫هنر در تحقق منابع پلید خود ‪ ،‬بیش از پیش پی برده اند ‪.‬‬
‫‪18‬‬
‫‪ ‬سرمایه گذاری میلیاردها دالری در توسعه و رونق هالیوودها ‪ ،‬ساختن فیلمهای‬
‫خشن و ضداخالقی ‪ ،‬توسعه برنامه های ویدئویی و ماهواره ای ‪ ،‬رمانهای منحرف‬
‫کننده و ‪ ..‬همگی حکایت از این توجه خطر افرین به نقش منفی هنر دارد ‪.‬‬
‫انقالب اسالمی به دو دلیل به هنر نیازمند است ‪:‬‬
‫‪19‬‬
‫‪ ‬ابالغ پیام‬
‫‪ ‬مقابله با شبیخون فرهنگی‬
‫تنها راه مقابله با فرهنگ ‪ ،‬خود فرهنگ است ‪.‬‬
‫مفهوم هنر‬
‫‪20‬‬
‫‪ ‬هنر در لغت به معنای « فن ‪ ،‬صنعت ‪ ،‬علم ‪ ،‬معرفت ‪ ،‬امری توام با ظرافت و ریزه‬
‫کاری ان درجه از کمال که فراست و فضل را در برداشته و نمود ان صاحب هنر را‬
‫برتر از دیگران بنمایاند‪،‬کیاست‪ ،‬زیرکی‪ ،‬خطرو اهمیت ‪ ،‬لیاقت ‪ ،‬کفایت و کمال »‬
‫امده است ‪ .‬هنردر مفاهیم دیگری نیز ‪ ،‬از جمله « عشق » و « حقیقت » امده چنان‬
‫که حافظ در شعر ذیل هنر را به ترتیب‪ -‬در دو معنی‪ -‬به کار برده است‬
‫‪21‬‬
‫‪ . ‬هنردر مفاهیم دیگری نیز ‪ ،‬از جمله « عشق » و « حقیقت » امده چنان که حافظ در‬
‫شعر ذیل هنر را به ترتیب‪ -‬در دو معنی‪ -‬به کار برده است‬
‫بکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش‬
‫که بنده را نخرد کس به عیب بی هنری‬
‫روندگان حقیقت به نیم جو نخرند‬
‫قبای اطلس ان کس که از هنر عاری است‬
‫‪22‬‬
‫‪ ‬درمعنای اصطالحی هنر ‪ ،‬اختالفات زیادی به چشم می خورد که نشان می دهد هنر‬
‫به خاطر عمق و گستردگی و ظرافت خود ‪ ،‬درعین پیدایی ناپیداست؛‬
‫‪23‬‬
‫‪ ‬تولستوی ‪ ،‬نویسنده کتاب معروف«هنرچیست ؟» می نویسد ‪:‬‬
‫‪« ‬براستی هنر که از دیرباز از زمان افالطون و ارسطو این همه گفت وگو در پیرامون‬
‫خود برانگیخته ‪ ،‬چیست ؟ ایا هنر از درون انسان بر می خیزد ؟ ایا مائده ای است‬
‫اسمانی که ازماورای ابرها به روح وجان حلول می کند؟یا نه‪،‬امیزه ای است ازتمامی‬
‫اینها و یا به باور « فروید » تبلور امیال سرکوفته ادمی است ؟»‬
‫‪24‬‬
‫‪ « ‬هنر وسیله ای است برای ثبت و ظبط احساس انسانی در قالب مشخص و نیز‬
‫انتقال ان در خارج از عوالم ذهنی و همچنین تفهم ان احساس هنر به دیگران است »‬
‫‪25‬‬
‫‪ ‬هنرمند کس ی است که ‪ « :‬اندیشه ها و عواطف خویشتن را یا از طریق « قلم » یا «‬
‫قلم مو » و « چکش » یا ابزار تولید آواها به صورت « شعر » ‪ « ،‬نثر » و « نقاش ی » و‬
‫« تندیس » و « موسیقی » به منصه ظهور برساند و بدین وسیله دیگران را در مسیر‬
‫فکری و عاطفی خود قرار دهد ‪.‬‬
‫دیرینه هنر‪:‬‬
‫‪26‬‬
‫‪ ‬باستان شناسان معتقدند که نشانه هایی از هنر در دوران قبل از تاریخ ‪ ،‬یعنی دوره‬
‫پارینه سنگی ( از حدود ‪ 40000‬تا ‪ ) 10000‬سال قبل از میالد یافت شده است ‪.‬‬
‫‪ ( ‬در این دوره ) « نقاش ی بر سقف دیوار غار‪ ،‬و نیزکنده کاری روی سنگ ‪ ،‬با دوده‬
‫زغال یا سوخته استخوان مخلوط با پیه جانوران ویا بارنگیزه های کانی ‪ ،‬مانند ‪ :‬گل‬
‫اخرا و خاک سرخ ‪ ،‬با نقوش ساده و انتزاعی » صورت می گرفته است ‪.‬‬
‫‪27‬‬
‫‪ ‬در دوران « نو سنگی » ( حدود هشت هزارسال قبل از میالد ) نیز ‪ ،‬هنر به رشد خود‬
‫ادامه داده است که نگارینه های سفالین به جا مانده از ان حکایت دارند ‪.‬‬
‫‪ ‬در عصر مس و سنگ نیز ‪ ،‬پیکره ها ‪ ،‬ظروف ‪ ،‬چوبهای ّ‬
‫منبت کاری شده ‪ ،‬شیشه‬
‫گری و ترصیع سنگهای قیمتی ‪ ،‬نشانه ای ازرونق و رواج هنردرمیان انسانهای باستان‬
‫است که اثار کشف شده ازانها هم اکنون در موزه ها نگهداری می شود‬
‫‪28‬‬
‫‪ ‬در مصر باستان ‪ ،‬پیگر تراش ی ‪ ،‬نقاشیهای دیواری ‪ ،‬سفالگری لعابی ‪ ،‬صنعت شیشه‬
‫برای ساختن ظروف و اشیاء تزئینی کوچک و ‪ ...‬از جمله هنرهای رایج انان بوده است‬
‫‪.‬‬
‫‪29‬‬
‫‪ ‬در ایران دوره هخامنشیان هنرهای فرعی از جهت کمال مهارت فنی از دیگران چیزی‬
‫کم نداشته است ‪ ،‬به گونه ای که ساخته های دست پیشه وران و هنر ورزان ایرانی‬
‫چون تحفه هایی گرانبها به دورترین نقاط جهان ان روز‪ ،‬صادر می شده است ‪.‬‬
‫هنر اسالمی‬
‫‪30‬‬
‫‪ ‬کریستین پرایس ‪ ،‬شکوفایی هنر اسالمی را در اثر برخورد با تمدن سایر ملل می داند‬
‫و می گوید ‪ « :‬داستان هنر اسالمی با چکاچک شمشیر و اوای سم ستوران در بیابانها و‬
‫بانگ بلند پیروزی « هللا اکبر » اغاز می شود ‪» .‬‬
‫‪31‬‬
‫‪ ‬نویسنده کتاب خالصه هنر معتقد است که شکوفایی هنر اسالمی ‪ ،‬مرهون‬
‫فتوحات مسلمین و اشنایی با فرهنگ و تمدن ملل متمدن بوده است ‪.‬‬
‫‪32‬‬
‫‪ ‬گوستا ولوبون ‪ ،‬مورخ شهیر فرانسوی ‪ ،‬پاره ای از این دیدگاهها را مخدوش می داند‪.‬‬
‫ً‬
‫‪ ‬او معتقد است اساسا شرق دارای فرهنگ و تمدن ریشه ای بوده و اعراب مردمانی‬
‫اشنا به تمدن بوده اند ‪.‬‬
‫‪ ‬وی می گوید ‪ « :‬همیشه مشرق زمین مرکز مردان دانشمند و بزرگان صنعت و علمای‬
‫ادب بوده است ‪».‬‬
‫‪33‬‬
‫‪ ‬به نظر می رسد عامل اساس ی ای که در شکوفایی تمدن اعراب و ظهور هنرهای‬
‫مختلف در میان مسلمانان نقش داشته و کمتر بدان توجه شده ‪ ،‬بخش ی از تعالیم‬
‫قران و پیامبر اسالم (صلی هللا علیه و اله) بوده است ‪ .‬تشویق نسبت به علم وفن ‪،‬‬
‫تمجید از دانشمندان و هنرمندان می توانسته است در رویکرد عمیق اعراب تازه‬
‫مسلمان به دانش و هنر نقش بسزایی داشته باشد ‪.‬‬
‫‪34‬‬
‫‪ ‬کارل جی دوری می نویسد ‪ « :‬در اسالم ‪ ،‬هنر و ایمان پیوند ناگسستنی دارند و در‬
‫چهارچوب قوانین سخت ‪ ،‬ازادی بسنده برای هنرمندان به منظور خلق اثار هنری‬
‫نهاده شده است ‪ ،‬محور هنر اسالمی برپایه تعالیم پیامبر اسالم حضرت محمد (صلی‬
‫هللا علیه و اله) گذاشته است ؛ تعلیماتی که معنی را مرکز نقل هنر قرار داده است ‪».‬‬
‫نقش هنر در حفظ آثار اسالمی‬
‫‪35‬‬
‫‪ ‬هنر خط و بقای نص قران‪:‬‬
‫‪ ‬چنان که تاریخ به ما گزارش کرده است‪ ،‬پیامبر اکرم (صلی هللا علیه و اله) از‬
‫نخستین روز نزول قرآن به مساله کتابت قران توجه تام داشته ‪ ،‬عده ای از اصحاب‬
‫را به عنوان « کاتبان وحی » به این کار مامور نموده بودند ‪.‬‬
‫‪36‬‬
‫‪ ‬هر گاه ایه یا سوره ای نازل می شد‪ ،‬حتی اگرشب هنگام بود‪ ،‬یکی از کاتبان را‬
‫احضارکرده ‪ ،‬آیات را بر او امالء می نمود ‪ .‬این تالش و نیز عنایت مسلمانان به حفظ‬
‫قران به عنوان یکی از وظایف تقوایی باعث حفظ قران شده است ‪ .‬بعد از جمع‬
‫اوری قران و یکدست شدن قرائت ان در عهد عثمان ‪ ،‬تالشهای بسیاری برای کتابت‬
‫مجدد همراه باضبط رسای واژگان اعراب ان و عالیم دیگر انجام گرفت‪.‬‬
‫‪37‬‬
‫‪ ‬باید توجه داشت که از جمله عواملی که باعث اختالف مسلمانان در قرائت قران‬
‫شد نارسایی کتابت ان بوده است که پس از ان با درک این مشکل ‪ ،‬با همت‬
‫خوشنویسان متبحر ‪ ،‬قران به شیوه صحیح و رسایی نگاشته شد ‪.‬‬
‫‪ ‬اولین خوشنویس که به نگارش قران همت گمارد ‪ ،‬خالدبن ابی الهیاج بود ‪.‬‬
‫هنر معماری و حفظ اثار اسالمی‬
‫‪38‬‬
‫‪ ‬خانه عبادت خداوند ‪ ،‬چنان مهم است که صاحبان تمام ادیان برای خود ‪،‬‬
‫جایگاهی ویژه عبادت دارند ( چون کلیسا برای مسیحیان ‪ ،‬کنیسه برای یهودیان ‪،‬‬
‫معابد برای هندوان و ‪ )...‬بدین جهت پیامبر (صلی هللا علیه و اله) پس از هجرت از‬
‫مکه و پیش از ورود به مدینه ‪ ،‬اقدام به ساختن مسجد قبا می نماید ‪.‬‬
‫‪39‬‬
‫‪ ‬اولین گام فرهنگی مسلمانان پس از فتح شهرهای مختلف ‪ ،‬ساختن مسجد بوده‬
‫است ‪ .‬عنایت به بارگاههایی که به عنوان تکریم و حفظ خاطره بر مزار بزرگان دین‬
‫ساخته شده ‪ ،‬همگی از ارتباط تنگانتگ بین فرهنگ دین و این اثار حکایت دارد ؛‬
‫چنان که قران کریم از ساختن مسجد بر غار اصحاب کهف یاد کرده است ‪.‬‬
‫‪40‬‬
‫‪ ‬معماران دوره اسالمی مسجد را به شیوه های گوناگون می اراستند ‪ .‬برای مثال‬
‫درعهد سلجوقیان اجر کاری ‪ ،‬در عهد ایلخانان گچبری و در عهد تیموریان و صفویان‬
‫کاشیکاری رواج بیشتری داشته است ‪.‬‬
‫طبقه بندی هنرها‬
‫‪41‬‬
‫‪ ‬هنرهایی که از رهگذر بیان ادمی به ظهور می رسد ؛ همچون شعر ‪ ،‬نشر ‪ ،‬خطابه قصه و ‪...‬‬
‫که از جمله هنرهای گفتاری هستند ‪.‬‬
‫‪ ‬هنرهایی که وسیله ظهور انها دست ادمی است همچون هنر نقاش ی ‪ ،‬مجسمه سازی ‪،‬‬
‫خوشنویس ی ‪ ،‬معماری ‪ ،‬گرافیک ‪ ،‬فیلم و ‪....‬‬
‫‪ ‬هنرهایی که تقریبا تمام اعضای ادمی درظهورانها دخالت دارند ؛ نظیر هنر نمایش ‪ ،‬تردستی‬
‫‪ ،‬اکروبات و ‪ ...‬تقسیم بندی دیگری نیز ‪ ،‬می توان بر اساس صفتی برای هنر قابل شد که اثر‬
‫هنری پس از ظهور به واسطه ان تعریف شده و از دیگر اقسام‪ ،‬تا حدودی متمایزمی گردد‪.‬‬
‫هنر با این معنا به هنرهای مصور‪ ،‬مصوت ‪ ،‬هنر امیخته با صنعت و ‪ ....‬تقسیم می گردد‪.‬‬
‫‪42‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫هنرهای امیخته با صنعت فراوان اند که از ان جمله است ‪:‬‬
‫صنایع هنری مربوط به خانه واسباب خانه؛ نظیرصنعت قالیبافی ‪ ،‬جاجیم بافی ‪،‬‬
‫گلسازی ‪ ،‬منبت کاری ‪ ،‬مینا کاری و ‪...‬‬
‫صنایع تزیین شهرها ؛ از قبیل ‪ ،‬پارک و محوطه سازی ‪ ،‬نقشه های زیبای شهر سازی‬
‫و ‪....‬‬
‫صنایع مربوط به زینت االت و البسه ؛ نظیر مد لباس ‪ ،‬جواهر سازی ‪ ،‬زرگری ‪،‬‬
‫حصیر سازی و ‪....‬‬
‫صنایع مربوط به کتاب؛ نظیرصفحه ارایی ‪،‬صحافی ‪،‬تذهیب ‪،‬گرافیک و ‪...‬‬
‫بررس ی علل روی اوری ادمی به جلوه های هنری‬
‫‪43‬‬
‫‪ ‬همان گونه که دیرینه هنر نشان داده است ادمی همواره به هنر و مظاهر هنری‬
‫عالقمند بوده ‪ ،‬هر از چند گاهی با خلق اثار هنری ‪-‬هر چند در حد بسیط‪ -‬میل و‬
‫کشش خود را پاسخ می داده است ‪ .‬این کشش همچنان پا برجاست و امروزه هنر و‬
‫مظاهر مختلف ان ‪ ،‬چه در قالبهای قدیم و چه در قالبهای جدید چون فیلم و سینما‬
‫در همه شوون زندگی ادمی حضور فعال دارند ‪.‬‬
‫هماهنگی بافطرت‬
‫‪44‬‬
‫‪ ‬فطرت یا نهاد ادمی همان درون مایه روان اوست که بدان سرشته شده است ‪.‬‬
‫مفهوم فطرت ان است که در روح و روان ادمی ‪ ،‬میل و کشش ی به اموری لطیف‬
‫ّ‬
‫نهاده شده است که سمت وسوی این کشش نیز ‪ ،‬ماال به خوبیها و زیباییهاست ‪.‬‬
‫‪45‬‬
‫قران کریم بر اصل فطرت تکیه نموده و گفته است ‪.‬‬
‫‪ ‬فاقم و جهک للدین حنیفا فطرت هللا التی فطر الناس علیها‬
‫‪ ‬روی به دین حنیفی بیاور ( که ) فطرت خداوند است ‪ .‬همان که خداوند ‪ ،‬مردم را بر‬
‫ان ( اساس ) پدید اورده است ‪.‬‬
‫‪46‬‬
‫‪ ‬از ویژگیهای امور فطری ‪ ،‬همگانی بودن ‪ ،‬محدود به زمان خاص ی نبودن ‪ ،‬نیاز به‬
‫تعلیم و تعلم نداشتن و ‪ ...‬می باشد ‪ ،‬و نیک می دانیم که تمام این ویژگیها در مورد‬
‫میل به زیبایی ‪ ،‬صادق است ‪ ،‬زیرا ایجاد میل و کشش به زیبایی ‪ ،‬برای هیچ فرد‬
‫تکیه بر غیر ندارد ‪ ،‬چنان که نمی توان برای ان زمان مشخص کرد و در هماره تاریخ ‪،‬‬
‫این کشش وجود داشته است ‪ .‬و همچنان که نیاز به اموزش نیز ندارد ‪.‬‬
‫رسایی هنر در تتبین مقاصد‬
‫‪47‬‬
‫‪ ‬هنر با بهره گیری ازذوق وخالقیت ادمی ازچنان لطافت و نرمی ای برخورداراست که‬
‫با استفاده از ان براحتی تمام می توان عالیترین مقاصد را تتبین نمود ‪ ،‬کاری که اگر‬
‫هنربه مدد ادمی نیاید ‪ ،‬براستی در پاره ای از مواقع سخت و دشوار می نماید‪.‬‬
‫‪48‬‬
‫‪ ‬رهبر فرزانه انقالب حضرت ایه هللا خامنه ای ( مدظله ) در این باره اورده اند ‪:‬‬
‫‪ « ‬شعر و هنر ‪ ،‬زیباترین قالب برای همه پیامها نوین و مایه گسترش و نفوذ این پیامها‬
‫تا هر سوی خطه دلها و جانهای انسانی است ‪».‬‬
‫‪49‬‬
‫‪ ‬قران برای ان که حقیقت شرک وفرایند ان را در سقوط ادمی در سخت ترین جایگاه‬
‫ممکن نشان دهد ‪ .‬چنین اورده است ‪:‬‬
‫خر من السماء فتخطفه ّ‬
‫‪ ‬و من یشرک باهلل فکانما ّ‬
‫الطیر او تهوی به الریح فی مکان‬
‫سحیق )‬
‫‪ ‬هر کس به خداوند شرک ورزد ‪ ،‬گویی از اسمان افتاده و پرنده ای او را در ربوده ‪ ،‬یا‬
‫او را به جایی دوردست در انداخته است ‪.‬‬
‫‪50‬‬
‫‪ ‬بنی ادم اعضای یکدیگرند‬
‫چو در افرینش زیک گوهرند‬
‫‪ ‬چو عضوی به درد اورد روزگار‬
‫دگر عضوها را نماند قرار‬
‫‪51‬‬
‫‪ ‬نکته اساس ی دیگری که در رسا بودن اثر هنری نقش دارد ‪ ،‬عدم رهیافت استدالل و‬
‫برهان و پیچیدگیهای عقالنی ویژه اثار علمی در ان می باشد ‪ .‬بدین خاطر گفته اند که‬
‫زبان علم و فلسفه ‪ ،‬زبان ویژه برخی از مردم است ‪ ،‬در حالی که در اثر هنری ‪ ،‬فهم ان‬
‫برای همگان میسر می باشد ‪.‬‬
‫پذیرشمندی بیشتر هنر‬
‫‪52‬‬
‫‪ ‬در بین روشهای پذیرفته شده برای رساندن پیام‪ ،‬ان که بیشترازهمه مورد توجه‬
‫است‪ ،‬استفاده ازروش غیرمستقیم است ‪.‬‬
‫‪53‬‬
‫‪ ‬ان جا که امام حسن و امام حسین (علیهم السالم) برای تتبین خطای پیرمرد ‪ ،‬وضو‬
‫می سازند و او را به قضاوت می خوانند پیدا ست که اگر روش غیر مستقیم با بهره‬
‫گیری از اثر هنری همراه باشد ‪ ،‬تاثیر ان دو چندان خواهد بود ‪.‬‬
‫‪54‬‬
‫‪ ‬فاقصص القصص لعلهم یتفکرون‬
‫‪ ‬پس داستانها را حکایت کن ! شاید که ( درانها) بیندیشند‪.‬‬
‫‪ ‬لقد کان فی قصصهم عبره الولی االبصار‬
‫‪ ‬به حقیقت که در داستانهای انها برای بینش مندان ‪ ،‬پند اموزی است‬
‫هنر ‪ ،‬زبان جهانی‬
‫‪55‬‬
‫‪ ‬از جمله موانع اساس ی بر سر راه انتقال فرهنگها تفاوتهای زبانی است که ارتباط با‬
‫دیگران ‪ ،‬بجز از راه فراگیری زبان ممکن نمی باشد ‪ .‬از این رو ‪ ،‬مقوله های هنری‬
‫بیانی نیز ‪ ،‬که برگفتار تکیه دارند ‪ ،‬از چنین محدودیتی برخور دارند ؛ اما برخی‬
‫ازهنرها چنین نیستند و براحتی قابل انتشار می باشند ‪.‬‬
‫‪56‬‬
‫‪ ‬مسابقات جهانی ‪ ،‬جوایز بین امللی ‪ ،‬وجود سازمانهای تشویق کننده نسبت به اثار‬
‫هنری ‪ ،‬حکایت از بین امللی بودن زبان هنر دارند ‪.‬‬
‫‪ ‬به همین خاطر اگوست کنت با اعتقاد به این که هنر ‪ ،‬زبان بین امللی است ‪ ،‬اصرار‬
‫دارد که تمام کودکان باید نقاش ی و موسیقی را فرا گیرند ‪.‬‬
‫ماندگاری هنر‪:‬‬
‫‪57‬‬
‫‪ ‬یکی از دالیلی که پیامبر اسالم ( صلی هللا علیه و اله ) و نیز اهل بیت (علیهم السالم) به‬
‫شعر و شاعران درست اندیش ‪ ،‬توجه تام داشته ‪ ،‬در حوادث مهم از ایشان کمک‬
‫می خواستند توجه به ویژگی ماندگاری شعر بوده است ‪.‬‬
‫‪58‬‬
‫‪ ‬در جریان حادثه غدیر ‪ ،‬پیامبر (صلی هللا علیه و اله) از حسان بن ثابت خواست تا‬
‫درباره ان ‪ ،‬شعر بسراید که شعر وی امروز یکی از دالیل تاریخی غدیر خم در والیت‬
‫حضرت علی (علیه السالم) است ‪.‬‬
‫‪59‬‬
‫‪ ‬نکته دیگر این است که شاید ترس حکمرانان ستمگر از شاعران ‪ ،‬همواره باعث می‬
‫شده است که شعر انان را پاس داشته ‪ ،‬مال فراوان بر ایشان بذل نمایند ‪.‬به‬
‫عنوان مثال بهترین شاهدی که خسیس بودن سلطان محمود غزنوی را به تصویر‬
‫کشیده ‪ ،‬اشعاری است که در مذمت او سروده شده است ‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬نبودش ز فضل سخاوت شرف‬
‫‪ ‬خزاین بس ی داشت پرازگهر‬
‫نگه داشتی در به سان صدف‬
‫ولی زان نشد مفلس ی بهره ور‬
‫سرعت انتقال پیام به وسیله هنر‬
‫‪60‬‬
‫‪ ‬اثار هنری معموال بسیار سریعتر از هر اثر دیگری در میان مردم جای خود را بازمی‬
‫کنند ‪ .‬البته میزان سرعت و دامنه گسترش ان به میزان برتر ان اثر ‪ ،‬بستگی تام دارد‬
‫‪ .‬فیلمی که یک فیلمساز غیر مشهور در منطقه گمنام و با امکاناتی اندک ساخته‬
‫باشد ‪ .‬در صورتی که از ویژگیهای یک اثر برتر هنری برخوردار باشد ‪ .‬بسرعت مرزهای‬
‫شهر و استان و حتی کشور را در نوردیده ‪ ،‬در محافل جهانی سینمایی به نمایش در‬
‫می اید ‪.‬‬
‫رابطه قرآن و هنر‬
‫‪61‬‬
‫‪ ‬بزارهای هنری‪ ،‬یکی از رساترین‪ ،‬بلیغترین و کاریترین ابزار ابالغ و‬
‫تبلیغ پیام است‪ .‬در واقع‪ ،‬هنر نیز یک شیوه بیان است‪ ،‬یک شیوه ادا کردن‬
‫است‪ ،‬منتها این شیوة بیان از هر شیوة تبیین دیگر‪ ،‬رساتر‪ ،‬دقیقتر‪ ،‬نافذتر‬
‫و ماندگارتر است‪.‬‬
‫‪62‬‬
‫‪ ‬برای نشان دادن اهمیت انفاق در راه خدا‪ ،‬گاهی میگوییم‪« :‬هر کس برای خشنودی‬
‫ً‬
‫خدا اموال خود را انفاق کند» چند برابر آن پاداش خواهد داشت‪ .‬قهرا این سخن‪،‬‬
‫یک بیان واقعی یا عادی و یا علمی است‪ .‬اما هنگامی که همین مفهوم را در آیه ‪261‬‬
‫سوره بقره‪ ،‬مشاهده میکنیم‪ ،‬میبینیم‪ ،‬قرآن کریم این تعبیر را در قالب یک بیان‬
‫«هنری» در آورده و در آن‪ ،‬یک رابطه جدید بین انفاق و دانة گندم به تصویر کشیده‬
‫شده است‪« :‬کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند‪ ،‬همانند بذری‬
‫هستند که هفت خوشه برویاند»‪.‬‬
‫‪63‬‬
‫‪ . ‬در یک نگاه کل‪ ،‬چنین میتوان گفت‪ :‬هر چند در قرآن کریم‪ ،‬به صراحت آیهای‬
‫دربارة هنر و ارزش آن وارد نشده است‪ ،‬ولی از آن جا که دعوت قرآن کریم و اسالم‬
‫به چیزهایی است که در فطرت آدمی است میل به زیبایی و استفاده از شیوههای‬
‫ً‬
‫مختلف هنری برای جذب بیشتر از امور فطری است که در وجود انسان است و قهرا‬
‫قرآن کریم میبایست‪ ،‬به گونهای به زیبایی هنر و ارزش آن پرداخته باشد‪.‬‬
‫‪64‬‬
‫‪ ‬برخی آیات که در این زمینه وارد شدهاند عبارتند از‪:‬‬
‫َّ َ ْ َ َ ُ َّ َ ْ َ َ َ‬
‫ُ‬
‫‪« .1‬ال ِذی أحسن کل ش ی ٍء خلقه ‪...‬؛ (سجده‪ )7 ،‬او همان کس ی است که هر چه را آفرید‪،‬‬
‫نیکو آفرید ‪.»...‬‬
‫َ‬
‫َ َ َّ َ ُ ْ َ ْ َ َ ُ ُ‬
‫ص َو َرک ْم ‪...‬؛ (غافر‪ )64 ،‬و شما را صورت گری کرد و صورتتان را‬
‫‪« .2‬و صورکم فأحسن‬
‫نیکو آفرید ‪.»...‬‬
‫َ‬
‫ْ‬
‫َ َ َ َ َّ‬
‫َ‬
‫ُ‬
‫ُ‬
‫ْ‬
‫َ‬
‫ن‬
‫ر‬
‫خال ِقین ‪...‬؛ (مؤمنو ‪ )14 ،‬پس بز گ است‪ ،‬خدایی که بهترین‬
‫‪« .3‬فتبارک الله أحسن ال ِ‬
‫آفرینندگان است ‪.»...‬‬
‫َ‬
‫َّ‬
‫َ َ َّ‬
‫ًَ‬
‫‪ِ « .4‬ص ْبغة الل ِه َو َم ْن أ ْح َس ُن ِم َن الل ِه ِص ْبغة ‪...‬؛ (بقره‪ )138 ،‬رنگ خدایی (بپذیرید رنگ‬
‫اسالم) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است! ‪.»...‬‬
‫ایمان‪ ،‬توحید و‬
‫ُ ْ َ ْ َ َّ َ َ َ َّ‬
‫‪« .5‬قل من حرم ِزینة الل ِه ‪...‬؛ (اعراف‪ )32 ،‬بگو چه کس ی زینتهای الهی را که برای بندگان‬
‫خود آفریده روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟ ‪»...‬‬
‫هنر و اشکال هنری در قرآن‪:‬‬
‫‪65‬‬
‫‪ ‬هنر آهنگ‬
‫‪ ‬مراد از آهنگ‪ ،‬آوا داشتن و تجانس و توازن عبادات قرآنی است‪.‬‬
‫‪ ‬عالیترین هنر در پیوند میان اصوات و صداها‪ ،‬تالوت قرآن کریم است‪،‬‬
‫که همواره مورد ستایش پیشوایان دین قرار گرفته است و در قرآن کریم‬
‫نیز بدان تأکید شده است‪.‬‬
‫شعر‬
‫‪66‬‬
‫‪ ‬شعر نه تنها از نظر تاریخی‪ ،‬حجم بسیار بزرگی از ادبیات عرب را به خود اختصاص‬
‫داده‪ ،‬بلکه دیوان زبان عربی و شناسنامه تاریخ آن است‪ .‬اسالم‪ ،‬این کار هنری را به‬
‫رسمیت شناخت و به تشویق آن پرداخت‪ ،‬به شاعران پایگاهی ارزشمند و واال و‬
‫وعده ثواب اخروی داد‪.‬‬
‫‪67‬‬
‫‪ ‬قرآن‪ ،‬ضمن نکوهش از شاعران بیهدف که جز تأمین منافع مادی و ارضاء نامشروع‬
‫احساسات جنس ی و غرائز پست حیوانی‪ ،‬محرک و انگیزهای ندارند‪ .‬به تجلیل از‬
‫شعراء و گویندگانی پرداخته که سرودة آنان را احساسات پاک و شورانگیز‪ ،‬از عشق‬
‫به بیان حقیقت‪ ،‬مبارزه با باطل و دعوت به کارهای نیک‪ ،‬برخوردار است‪.‬‬
‫پیامبر اکرم ـ صلی هللا علیه و آله ـ‪ ،‬نیز دربارةاین دسته از شعراء فرموده‪« :‬ان من‬
‫الشعر لحکمة؛ پارهای از شعرها دانش و حکمت است‪».‬‬
‫هنر قصه در قرآن‬
‫‪68‬‬
‫‪ ‬یکی از شیوههای جذب مخاطبین و تأثیرگذاری مطالب‪ ،‬بیان آنها در قالب داستان‬
‫است که در تعالیم انبیاء الهی ـ علیهم السالم ـ و کتابهای آسمانی و آموزشهای‬
‫دینی‪ ،‬برای پیام رسانی بیشتر و تأثیر تربیتی مؤثرتر‪ ،‬مورد توجه قرار گرفته است‪.‬‬
‫هنر نوشتن‬
‫‪69‬‬
‫‪ ‬ویژگی نوشته آن است که خطاب به شخص یا اشخاص و یا مردمی مشخص و معین‬
‫در قالب نوشتار میباشد‪ .‬خداوند متعال‪ ،‬در قرآن کریم‪ ،‬به قلم نیز ارزش داده و به‬
‫آن سوگند یاد کرده است‪« :‬سوگند به قلم و آن چه با قلم مینویسند»‪ ،‬از ظاهر آیه‬
‫فوق بر میآید‪ ،‬منظور از قلم‪ ،‬مطلق هر نوشتهای است که با قلم نوشته میشود‪ ،‬از‬
‫این جهت به آن سوگند یاد کرده‪ ،‬زیرا قلم و نوشته‪ ،‬از عظیمترین نعمتهای الهی‬
‫است که خداوند بشر را به آن هدایت کرده است‪.‬‬
‫فصل دوم‬
‫‪70‬‬
‫نوع گرایی‬
‫‪71‬‬
‫‪ ‬نوگرایی‪ ،‬که از آن به نامهای تجدد یا مدرنیسم ‪ modernism‬نیز یاد میشود‪،‬‬
‫به معنی گرایش فکری و رفتاری به پدیدههای فرهنگی نو و پیشرفتهتر و کنار گذاردن‬
‫برخی از سنتهای قدیمی است‪.‬‬
‫‪72‬‬
‫‪ ‬نوگرایی فرایند گسترش خردگرایی در جامعه و تحقق آن در بستر مدرنیته است‪.‬‬
‫نوگرایی یا مدرنیسم‪ ،‬گسترهای از جنبشهای فرهنگی که ریشه در تغییرات جامعه‬
‫غربی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دارد‪ ،‬را توصیف میکند‪.‬‬
‫‪73‬‬
‫‪ ‬این واژه مجموعهای از جنبشهای هنری‪ ،‬معماری‪ ،‬موسیقی‪ ،‬ادبیات و هنرهای‬
‫کاربردی را که در این دوره زمانی رخ داده اند‪ ،‬در بر دارد‪.‬‬
‫‪74‬‬
‫‪ ‬نوگرایی‪ ،‬جریانی فکری به معنای استفاده انسان از دانش‪ ،‬فناوری و توان تجربی‬
‫خود برای تولید‪ ،‬بهبود و تغییر محیط خود است‪ .‬پیدایش مدرنیسم در غرب را‬
‫میتوان واکنش ی بر ضد سنت و دین مسیحیت دانست‪.‬‬
‫مولفههای نوگرایی‬
‫‪75‬‬
‫‪ ‬انسانمحوری‪ :‬انسان محوری به معنای باور به قدرت اندیشه انسان‪.‬‬
‫‪ ‬مادهگرایی‪ :‬جهانبینی مدرن نیازهای روحانی انسان را به نیازهای عاطفی او تحویل‬
‫میکند‪.‬‬
‫‪ ‬خردگرایی‪ :‬نگرش به جهان به صورت عقالنی و بر اساس خرد و استدالل‪.‬‬
‫‪76‬‬
‫‪‬‬
‫نوگرایی در عرصههای مختلف‬
‫نوگرایی در فلسفه‬
‫‪77‬‬
‫‪ ‬در فلسفه نوگرا نوع تازهای از اندیشه مبتنی بر خرد نقاد جانشین ایمان مطلق‬
‫میشود و در نتیجه عرصه فلسفه به کلی دگرگون میشود و دیگر جایی برای‬
‫اسطوره و خرافه در این عرصه باقی نمی ماند‪.‬‬
‫نوگرایی در عرصه دانش‬
‫‪78‬‬
‫‪ ‬با تغییر فلسفه‪ ،‬علم نیز مسلما تغییر خواهد کرد‪ ،‬نوگرایی نخستین دلیل پیشرفت‬
‫علمی بشریت در تمام دورانها بوده است‪ ،‬تبدیل کیمیاگری به شیمی دقیقا یک‬
‫محصول از نوگرایی است‪.‬‬
‫‪79‬‬
‫‪ ‬مشاهده علمی بر اساس روش علمی انجام میشوند و علم نیز همچون سیاست در‬
‫جامعه مدرن به عرصه عرفی و عمومی وارد میشود‪ .‬در ملکوت علم نیز همچون‬
‫فلسفه جایگاهی برای اسطورهها و‪ ...‬دیده نمیشود‪.‬‬
‫ٔ‬
‫نوگرایی در عرصه اقتصاد‬
‫‪80‬‬
‫‪ ‬وجه مشترک جوامع فئودالی نوعی تفکر اقتصاد طبیعی و حاکمیت سنت ایستاست‪.‬‬
‫نوگرایی پرچمدار خردمداری‪ ،‬اقتصاد کاالیی و جهانگشای سرمایه داری‪ ،‬فروپاش ی‬
‫سنت و پیدایش جامعه مدنی است‪.‬‬
‫نوگرایی در عرصه هنر‬
‫‪81‬‬
‫‪ ‬در عرصه هنر‪ ،‬نوگرایی‪ ،‬به صراحت ایدئولوژی رئالیسم را رد میکند و در یک رویکرد‬
‫انتقادی به کارهای گذشته از طریق بازنویس ی‪ ،‬تجدید نظر‪ ،‬تقلید مسخره آمیز در‬
‫اشکال جدید‪ ،‬الحاق و تکرار به گسترش مفاهیم و خلق هنری میپردازد‪.‬‬
‫‪82‬‬
‫‪ ‬هر چند در مورد تاریخ آغاز مدرنیسم در عرصه هنر توافق نظر بین تاریخنویسان و‬
‫متفکران وجود ندارد‪ ،‬اما به شکل خاص قرن بیستم‪ ،‬محمل شکوفایی و اوج‬
‫مدرنیسم در هنر است‪.‬‬
‫نوگرایی در ایرن‬
‫‪83‬‬
‫‪ ‬با توجه با اینکه بیش از اینکه فکر نوگرا وارد ایران بشود و نوگرایی فکری لحاظ‬
‫گردد‪ ،‬محصوالت و ساختارهای مدرن از جوامع مدرن وارد ایران شده است و‬
‫میشود‪ ،‬همیشه این خطر وجود دارد که هویت ایرانی در این حرکت به سمت‬
‫مدرنیته لحاظ نگردد و از نگاهی نقادانه نسبت به فرایند جهانی سازی‪ ،‬در روند تبلور‬
‫نوگرایی این خطر بسیاری از کشورها را تهدید میکند که همه فرهنگها شبیه هم‬
‫شوند‪.‬‬
‫‪84‬‬
‫‪ ‬وجود تفاوتهای بنیادی بین نژادها و فرهنگها ایجاب میکند که نسخه مدرنیته به‬
‫گونههای متفاوت و به صورت بومی و با لحاظ کردن روحیات فرهنگ بومی برای‬
‫فرهنگهای مختلف پیچیده شود‪.‬‬
‫فصل سوم‬
‫درباره هنر مدرن‬
‫‪85‬‬
‫‪ ‬پال کله)‪(Paul Klee‬‬
‫‪86‬‬
‫‪ ‬مقاله " درباره هنر مدرن" پال کله در سال ‪ ، 1945‬بيست سال پس از سخنرانی وی‬
‫منتشر شد‪ .‬به همین دليل اين مقاله به اندازه " (‪Pedagogical )1925‬‬
‫‪ ،Sketch book‬مشهورترين اثر وی‪ ،‬همه گیر نشد‪.‬‬
‫‪87‬‬
‫‪ ‬کله (‪ )1879-1940‬در سوئيس متولد شد و در ‪ 1898‬برای تحصيل در رشته هنر به‬
‫مونيخ رفت‪ .‬اگرچه کله و کاندينسکی سالها در "باواريا" زندگی می کردند اما بنظر می‬
‫رسد با يکديگر آشنايی ندا شتند‪ .‬آنها سرانجام در سال ‪ 1911‬با يکديگر مالقات‬
‫کردند و کله سال بعد در دومین نمايشگاه بالريته شرکت کرد‪.‬‬
‫‪88‬‬
‫‪ ‬رويداد مهم ديگر مالقات وی با ربردلنه در سال ‪ 1912‬بود‪ .‬کله مقاله وی درباره نور‬
‫را ترجمه کرد و اين مقاله در ژانويه ‪ 1913‬در ماهنامه " دراستروم " منتشر شد‪ .‬در‬
‫اين زمان پرداختن بيشتر وی به مقوله رنگ‪ ،‬در کنار توانايی شکوفای گرافيکی اش‪ ،‬او‬
‫را به شهرت رساند‪.‬‬
‫‪89‬‬
‫‪ ‬وی در ‪ 1920‬کتاب ‪Creative Credo‬را تا ليف کرد‪ .‬سال بعد به باهاس رفت‬
‫و در آنجا همکاری مجدد وی با کاندينسکی آغاز شد‪ .‬کتاب ‪Pedagogical‬‬
‫ً‬
‫‪Sketch book‬او که مستقيما برگرفته از تجربيات او از تدريس است همانند‬
‫کتاب ‪Point and line to plane‬کاندينسکی در باهاس منتشر شد‪ .‬اين‬
‫کتاب مجموعه ای از عقايد بحث برانگیز درباره اشکال و دياگرامهای خطی است‪.‬‬
‫‪90‬‬
‫‪ ‬در کتاب " در هنر مدرن" وی بيشتر سبک زيبا شناس ی خود را‪ ،‬البته نه به شکل‬
‫ماوراء طبيعی مطرح می سازد‪ .‬اين مقاله آمیزه ای است از شعر حس ی و عقل سليم‪.‬‬
‫ً‬
‫در واقع اين مقاله از بهترين مدافعان هنر مدرنی است که اگرچه کامال انتزاعی نيست‬
‫اما ديدگاه هايش بسيار از دنيای هر روزی دور است‪.‬‬
‫‪91‬‬
‫‪” ‬درباره هنرمدرن" متن سخنرانی وی در جنا کانستورين ( ‪Jena‬‬
‫)‪Kunstverein‬در سال ‪ 1924‬است‪ .‬ياد داشتهايی که وی در سخنرانی اش‬
‫مورد استفاده قرار داد اولین بار توسط انتشارات ‪Verlag Bentli‬در سال‬
‫‪ 1945‬منتشر شد‪ .‬اولین نسخه انگليس ی آن توسط انتشارات ‪Faber and‬‬
‫‪Faber‬در سال ‪ 1948‬در لندن با عنوان " درباره هنرمدرن پال کله " ترجمه پل‬
‫فينالی‪ ،‬با مقدمه ای از هربرت ريه‪ ،‬منتشر شد‪.‬‬
‫متن مقاله‬
‫‪92‬‬
‫‪ ‬سخن گفتن در اينجا در حضور آثارم که بايد خود بيانگر خويش باشند بسيار دشوار‬
‫است‪ .‬اگرچه بعنوان يک نقاش احساس می کنم قادرم ديگران را به سمتی ببرم که‬
‫خود به سوی آن کشيده شده ام اما نگران اين هستم که آيا چنین حقی را دارم و‬
‫آيا تنها به کمک کلمات از عهده آن برمی آيم؟‬
‫‪ ‬فکر اينکه شما سخنانم را نه به تنهايی بلکه مکمل نقاش ی هايم تلقی می کنيد مرا‬
‫آسوده می سازد‪ .‬اگر تا حدی در اين کار موفق شوم بسيار راض ی و خشنود خواهم‬
‫شد‬
‫‪93‬‬
‫‪ ‬برای اينکه به زياده گويی متهم نشوم سخنان خود را محدود می کنم به توضيح روند‬
‫خالقی که درطی تکميل يک اثر هنری در ناخودآگاه هنرمند روی می دهد‪.‬‬
‫‪94‬‬
‫‪ ‬به نظر من هنرمند تنها درصورتی مجاز به استفاده از کلمات خواهد بود که هدفش‬
‫مطرح کردن ديدگاه جديدی باشد‪ .‬درواقع برای رها کردن ذهن مخاطب از نگرشهای‬
‫آگاهانه ذهن و اهميت و تاثیری که بر محتوا دارد‪ .‬مطرح کردن يک ديدگاه جديد‬
‫است که مرا به حرف زدن وامی دارد‪.‬‬
‫‪95‬‬
‫‪ ‬زمانی که درک متقابل امکان پذير باشد و هنرمند ديگر بعنوان انسانی متفاوت از‬
‫ديگران درنظر گرفته نشود و او را نیز انسانی بدانيم که همانند ديگران ناخواسته به‬
‫اين دنيای متنوع پرتاب شده و تنها تفاوتش با ديگران در اين است که او توانسته با‬
‫استعداد خاص خود به مهارت زندگی دست يابد و از ديگرانی که وسيله ای برای ابراز‬
‫خالقيت خود از طريق هنر ندارند خوشحال تر است‪ ،‬می توانيم به درک متقابل‬
‫دست يابيم‪.‬‬
‫‪96‬‬
‫‪ ‬هنرمند اين جهان را بررس ی کرده و به گمان ما‪ ،‬به آرامی راه خود را در آن يافته‬
‫است‪ .‬حس شهودی وی به جريان تصورات و تجربيات او نظم بخشيده است‪ .‬اين‬
‫حس شهودی موجود در طبيعت و زندگی واين آرايش بالنده را من به ريشه درخت‬
‫تشبيه می کنم‪ .‬از ريشه است که انرژی همانند شیره درخت‪ ،‬در هنرمند جريان می‬
‫يابد و به چشمانش می رسد‪.‬بنابراين او حکم تنه درخت را دارد‪.‬‬
‫‪ ‬خسته و منقلب از فشار جريان او تنها ديده هايش را در اثرش پياده می کند‪ .‬تاج‬
‫ً‬
‫درخت در زمان و مکان گسترش می يابد‪ ،‬اثر هنرمند نیز دقيقا چنین حالتی دارد‪.‬‬
‫‪97‬‬
‫‪ ‬همه قبول دارند که تاج و ريشه درخت يکسان رشد نمی کنند‪ .‬ميان باال و پائین درخت هيچ‬
‫ً‬
‫ن‬
‫تشابه ظاهری وجود ندارد‪ .‬کامال واضح است که عملکرد گوناگو اجزای مختلف در آنها‬
‫تفاوتی بوجود می آورد‪.‬فقط هنرمند است که اين فرمهای برگرفته از طبيعت را بنا به نياز‬
‫اثرش ناديده می گیرد و حتی به عدم مهارت و تغيیر عمدی واقعيتها محکوم می شود‪.‬و با اين‬
‫حال‪ ،‬در مقام مشخص خويش بعنوان تنه درخت‪ ،‬فقط آنچه را که از ريشه در وی جريان‬
‫يافته را جمع آوری و منتقل می کند‪ .‬نه کاری انجام می دهد و نه حکمی صادر می کند‪.‬‬
‫فقط منتقل می کند‪ .‬موقعيت او چندان مهم بنظر نمی رسد‪ .‬زيبايی تنه درخت در برابر‬
‫زيبايی تاج آن هيچ است‪.‬‬
‫‪98‬‬
‫‪ ‬شناخت ماهيت کلی چیزی که از اجزای گوناگون متعلق به ابعاد مختلف تشکيل‬
‫شده باشد‪ ،‬بسيار دشوار است‪ .‬و نه تنها طبيعت بلکه هنر که تغيیر يافته طبيعت‬
‫است‪ ،‬هردو چنین ماهيت هايی هستند‪.‬‬
‫‪ ‬درک چنین ماهيتی برای خود انسان دشوار است چه برسد به اينکه بخواهد‬
‫ديگری را به چنین شناختی هدايت کند‪ .‬و اين به آن دليل است که روشهای انتقال‬
‫مفاهيم سه بعدی در فضا‪ ،‬محدود است و محدوديت کالمی نیز وجود دارد‪.‬‬
‫‪99‬‬
‫‪ ‬بدون درنظر گرفتن بررس ی هايی که هر جزء به تنهايی ايجاب می کند نبايد فراموش‬
‫کرد که هر جزء تنها بخش ی از يک کل است‪ .‬در غیر اين صورت در مواجهه با اجزای‬
‫ديگری که ابعاد جديدی دارد و در جائی قرارگرفته اند که همه ابعاد شناخته شده‬
‫قبلی محو است‪ ،‬دچار مشکل می شويم‪.‬‬
‫‪100‬‬
‫‪ ‬ما به هر بعدی که با گذشت زمان از نظر ناپديد می شود می گوئيم‪ :‬تو به گذشته‬
‫تعلق داری‪ .‬اما بعيد نيست که در آينده بازهم در بعد جديدی يکديگر را مالقات‬
‫کنيم و بار ديگر تو به حال تبديل شوی اگر با گسترش بعدها‪ ،‬در درک بخشهای‬
‫مختلف ساختار دچار مشکل شويم بايد بسيار صبور باشيم‪.‬‬
‫‪101‬‬
‫‪ ‬خلق يک اثر هنری خواه ناخواه با تغيیر شکل فرمهای طبيعی همراه است چرا که‬
‫ناگزير وارد بعد خاص ی از هنر تصويری می شود‪ .‬اين ابعاد خاص چه هستند؟‬
‫‪ ‬خط – تناليته و رنگ‪ ،‬فاکتورهای ظاهری که هرکدام کم و بيش محدوديتهای خاص‬
‫خود را دارند‪.‬‬
‫‪102‬‬
‫‪ ‬در اين ميان‪ ،‬خط‪ ،‬تنها به عنوان وسيله ساده اندازه گیری‪ ،‬محدود ترين است‪.‬‬
‫ويژگیهای آن عبارتند از طول ( کوتاه يا بلند) ‪ ،‬زاويه ( منفرجه يا حاده ) و میزان انحنا‬
‫و فاصله کانونی آن‪ .‬همه اينها مقادير قابل اندازه گیری اند‪.‬‬
‫‪ ‬مشخصه خط "اندازه" است‪ ،‬درحاليکه امکان اندازه گیری به خودی خود مورد‬
‫ً‬
‫ترديد است بنابراين نمی توان خط را معياری کامال دقيق دانست‪.‬‬
‫‪103‬‬
‫ً‬
‫‪ ‬تناليته يا رنگ مايه‪ ،‬درجات گوناگون رنگ از سياه تا سپيد‪ ،‬ماهيت کامال متفاوتی‬
‫دارد‪ .‬مشخصه آن "وزن" است‪ .‬يک رنگ به تنهايی ممکن است بيشتر به سپيدی‬
‫متمايل باشد و ديگری بيشتر به سياهی‪ .‬يک رنگ دارای تناليته های مختلف است که‬
‫نسبت به هم قابل مقايسه اند‪ .‬بعالوه رنگهای سياه را می توان به نرم سفيد ( در‬
‫زمينه سفيد ) و رنگهای سفيد را به نرم سياه ( در زمينه سياه ) يا هردو را به رنگ‬
‫خنثی ( خاکستری ) ارتباط داد‪.‬‬
‫‪104‬‬
‫ً‬
‫‪ ‬سومین فاکتور رنگ است که ويژگیهای کامال متفاوت دارد‪ .‬چراکه رنگ را نه می توان‬
‫وزن کرد و نه اندازه گرفت‪ .‬با خط کش و ترازو نمی توان ميان دو سطح يکسان زرد‬
‫و قرمز که هم اندازه اند و درخشندگی يکسانی دارند‪ ،‬تفاوتی قائل شد و با اين حال‬
‫هنوز يک تفاوت اساس ی وجود دارد که ما آن را زردی و قرمزی می ناميم‪ .‬اين‬
‫مقاسه همانند شرينی و شوری – شکر و نمک است‪ .‬بنابراين می توان رنگ را‬
‫کيفيت دانست‪.‬‬
‫فصل سوم‬
‫‪105‬‬
‫‪ ‬موسیقی‬
‫‪106‬‬
‫‪ ‬واژه موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمه ‪ Mousika‬و مشتق از کلمه‬
‫‪ Muse‬میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان‬
‫ُ‬
‫است‪ .‬معادل موسیقی در فارس ی خنیا است و به معنی نوای خوش است‪.‬‬
‫‪ ‬خنیا از ریشه «خونیاک» زبان پهلوی و «هو نواک» اوستایی است که خود آن از دو‬
‫قسمت تشکیل شده است‪« :‬هو]به معنای نیک ‪ ،‬زیبا ‪ ،‬خوش‪ ،‬برای نمونه در‬
‫واژههای هومن (= نیک اندیش)‪ ،‬خسرو (= خوب نام)‪ ،‬و «نواک» به معنای نوا‪ .‬در کل‬
‫هونواک‪ ،‬خونیاک و خنیا به معنی «نوای خوش« است‪.‬‬
‫‪107‬‬
‫‪ ‬موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیله آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا‬
‫و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و‬
‫سبب انبساط و انقالب روان گردد نیز نامیده میشود‪.‬‬
‫تعاریف گذشتگان از موسیقی‬
‫‪108‬‬
‫‪ ‬ارسطو موسیقی را یکی از شاخههای ریاض ی میدانسته و فیلسوفان اسالمی نیز این‬
‫نظر را پذیرفتهاند‪ ،‬همانند ابن سینا که در بخش ریاض ی کتاب شفا از موسیقی نام‬
‫بردهاست ولی از آنجا که همه ویژگیهای موسیقی مانند ریاض ی مسلم و غیرقابل تغییر‬
‫نیست‪ ،‬بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد‪ ،‬آن را هنر نیز‬
‫میدانند‪ .‬در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گستردهاست که دارای‬
‫بخشهای گوناگون و ّ‬
‫تخصص ی میباشد‪.‬‬
‫‪109‬‬
‫‪ ‬صدا در صورتی موسیقی نامیده میشود که بتواند پیوند میان اذهان ایجاد کند و مرزی از‬
‫جنس انتزاع آن را محدود نکند‪.‬‬
‫‪ ‬افالطون‪ :‬موسیقی یک ناموس اخالقی است که روح به جهانیان‪ ،‬و بال به تفکر و جهش به‬
‫تصور‪ ،‬و ربایش به غم و شادی و حیات به همه چیز میبخشد‪..‬‬
‫‪ ‬ابونصر فارابی‪:‬موسیقی علم شناسایی الحان است و شامل دو علم است;علم موسیقی‬
‫عملی وعلم و موسیقی نظری‬
‫‪ ‬ابوعلی سینا‪ :‬موسیقی علمی است ریاض ی که در آن از چگونگی نغمهها از نظر مالیمت و‬
‫سازگاری‪ ،‬و چگونگی زمانهای بین نغمه هابحث میشود‪.‬‬
‫‪110‬‬
‫‪ ‬بتهون‪ :‬موسیقی مظهری است عالیتر از هرعلم و فلسفه ای‪ .‬موسیقی هنرزبان دل و‬
‫روح بشر و عالیترین تجلی قریحه انسانی است‪.‬‬
‫‪ ‬لئوپددوفن‪ :‬ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد‪ .‬درواقع همان روزیکه انسان‬
‫توانست برای نخستین بار خوشیها ورنجهای خود را با صدا نمایش دهد‪،‬‬
‫مبداموسیقی به شمار میآید‬
‫‪ ‬ابن خردادبه‪ :‬موسیقی ذهن را لطیف و خوی را مالیم و جان را شاد و قلب را دلیر و‬
‫بخیل را بخشنده میکند‪ ،‬آفرین بر خردمندی که موسیقی را پدید آورد‪.‬‬
‫تقسیمبندی موسیقی‬
‫‪111‬‬
‫‪ ‬موسیقی به روشهای بسیاری تقسیمبندی می شود‪.‬‬
‫‪ ‬بر اساس دوره ی هنری پیدایش‬
‫‪ ‬موسیقی گریگورین‬
‫‪ ‬موسیقی دوره باروک‬
‫‪ ‬موسیقی کالسیک‬
‫‪ ‬موسیقی مدرن‬
‫از لحاظ اولویت کالم یا ساز‬
‫‪112‬‬
‫‪ ‬موسیقی کالمی‬
‫‪ ‬موسیقی بیکالم‬
‫از دیدگاه کاربردی‬
‫‪113‬‬
‫‪ ‬موسیقی درمانی مانند موسیقی زار جنوب ایران و یا موسیقی های مخصوص آرامش‬
‫و مدیتیشن‬
‫‪ ‬موسیقی فیلم‬
‫‪ ‬موسیقی نظامی (مارشه)‬
‫از دیدگاه ناحیه پیدایش‬
‫‪114‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫موسیقی بومی‬
‫موسیقی نواحی‬
‫موسیقی شرقی‬
‫موسیقی غربی‬
‫موسیقی ایرانی‬
‫موسیقی عربی‬
‫موسیقی فالمنکو‬
‫موسیقی کانتری‬
‫(و بسیاری نواحی دیگر)‬
‫از دیدگاه خاستگاه معنایی‪-‬کالمی و جایگاه اجتماعی‬
‫‪115‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫موسیقی مذهبی‬
‫موسیقی آیینی (به عنوان مثال موسیقی عرفانی و یا موسیقی صوفی گری موسیقی‬
‫عروس ی و یا عزا )‬
‫موسیقی پاپ‬
‫موسیقی راک‬
‫موسیقی کودک‬
‫نوحه خوانی‬
‫تواشیح‬
‫تئوری موسیقی‬
‫‪116‬‬
‫‪ ‬تئوری موسیقی نظریهای درباره نگارش و ساختار و قواعد موسیقی است‪ .‬تئوری موسیقی از‬
‫قرنهای گذشته ابداع شده و به تدریج کاملتر شدهاست‪ .‬تئوری موسیقی شامل تحلیل‬
‫نتهای ملودی و نیز بررس ی آنها از دیدگاه نگارش (نت نویس ی)‪ ،‬ریتم‪ ،‬هارمونی (هماهنگی‬
‫عرض ی نتها)‪ ،‬کنترپوان (هماهنگی طولی نتها) و ‪ ...‬است‪ .‬در تئوری موسیقی به بررس ی پویایی و‬
‫دینامیک موسیقی نیز میپردازند و آن بستگی به نرمی یا سختی صداها و نتها دارد‪ .‬میتوان‬
‫تئوری موسیقی را براساس روابط ریاض ی نیز مطرح کرد‪ .‬در این صورت از روشهای ریاض ی‬
‫برای تحلیل موسیقی استفاده می شود‪.‬‬
‫موسیقی بومی‬
‫‪117‬‬
‫‪ ‬موسیقی بومی یا موسیقی فولکلور یا موسیقی مردمی به نوعی از موسیقی سنتی و‬
‫یا به طور کلیتر موسیقی روستایی گفته میشود که در اصل توسط خانوادهها یا‬
‫دیگر گروههای کوچک اجتماعی به نسلهای بعدی منتقل میشود‪ .‬این نوع موسیقی‬
‫همانند ادبیات عامه یا فولکلور‪ ،‬بیشتر به جای نواختن از روی نوتهای نوشته‬
‫شده‪ ،‬سینه به سینه و با گوش سپردن منتقل میشود و بیشتر محبوب طبقات پایینتر‬
‫اجتماعی و روستاییان در فرهنگهای گوناگون است و قالب استانداردی ندارد‪.‬‬
‫موسیقی در جمهوری اسالمی ایران‬
‫‪118‬‬
‫‪ ‬در جمهوری اسالمی از همان ابتدا میتوان گفت موسیقی اسالمی پدیدار شد و خود‬
‫انقالب اسالمی ایران باعث سراییدن ترانهای اسالمی و انقالبی شد‪ .‬نادر طالب زاده از‬
‫کارگردانهای مطرح جمهوری اسالمی ایران در مصاحبه ای بیان کرده است که‪:‬‬
‫انقالب با موسیقی شروع شد از اولین ترانهای انقالبی و اسالمی میتوان به ترانه ی‬
‫خمینی ای امام و برخیزید ای شهیدان اشاره کرد‪.‬‬
‫‪119‬‬
‫‪ ‬موسیقی اسالمی در انقالب اسالمی را میتوان به چند دسته تقسیم کرد‪.‬‬
‫‪-۱ ‬انقالبی ‪-۲ -‬عاشورایی ‪-۳ -‬تشویق برای کسب علم در جهت رونق گرفتن نهضت‬
‫سواد آموزی‪ -۴-‬شهدای انقالب اسالمی‪ - ۵ -‬وحدت‪-۶ -‬حماس ی‬
‫‪ ‬نمونه های از این تقسیم بندی میتوان به ترانهای ‪ ،‬خلبانان ‪ ،‬در عشق زنده بايد‬
‫ُ‬
‫‪،‬حسین كه بود ‪،‬قلم بردار ‪،‬گلستان وطن‪،‬هفته ي وحدت‪ ،‬طلبوا العلم ‪ ،‬تحصيل‬
‫ُ‬
‫علم ‪،‬پیروزي ‪،‬اخو بولبول‪ ،‬جاالندئ ‪،‬نه قدرقیر میزیدیر ‪ ،‬یوموروخالری ‪،‬عاشيق ‪،‬نور‬
‫النبي اشاره کرد‪.‬‬
‫موسیقی سنتی ایرانی‬
‫‪120‬‬
‫‪ ‬موسیقی سنتی ایرانی‪ ،‬شامل دستگاهها‪ ،‬نغمهها‪ ،‬و آوازها‪ ،‬از هزاران سال پیش از‬
‫میالد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته‪ ،‬و آنچه‬
‫دلنشینتر‪ ،‬سادهتر و قابلفهم تر بودهاست امروز در دسترس است‪ ،‬بخش بزرگی از‬
‫آسیای میانه‪ ،‬افغانستان‪ ،‬پاکستان‪ ،‬جمهوری آذربایجان‪ ،‬ارمنستان‪ ،‬ترکیه‪ ،‬و یونان‬
‫متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این‬
‫موسیقی داشتهاند‪ ،‬از موسیقیدانها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران‬
‫باستان میتوان به «باربد» و «نکیسا» اشاره کرد‪.‬‬
‫ردیف‬
‫‪121‬‬
‫‪ ‬موسیقی ردیف دستگاهی امروز ایران از دوره آقا علیاکبر فراهانی (نوازنده تار دوره‬
‫ناصرالدین شاه) باقی ماندهاست‪ .‬آقا علی اکبر فراهانی بهواسطه میرزا تقی خان فراهانی‬
‫(امیر کبیر) برای نشر موسیقی ایرانی به دربار دعوت شد‪ .‬سپس این موسیقی توسط آقا‬
‫غالمحسین (برادر آقا علیاکبر) به دو پسر علیاکبرخان به نامهای میرزا حسینقلی و میرزا‬
‫عبدهللا‪ ،‬آموخته شد و آنچه از موسیقی باستانی ایران امروزه مورد استفادهتر و معروفتر‬
‫است‪ ،‬دستهبندی موسیقی توسط این دو استاد در قالب مجموعه نواختهها و آموزش‬
‫هایشان است که به نام «ردیف موسیقی» نامیده میشود‪.‬‬
‫‪122‬‬
‫ً‬
‫‪ ‬ردیف در واقع مجموعهای از مثالهای ملودیک در موسیقی ایرانی است که تقریبا با واژه‬
‫رپرتوار در موسیقی غربی هممعنی است‪ .‬یک مجموعه ردیف‪ ،‬مجموعه مثالهایی موسیقایی‬
‫از هر کدام از گوشههای یک دستگاهاست که بیانگر نسبت نتهای مورد استفاده در آن‬
‫گوشه و حال و هوای احساس ی آن است‪.‬‬
‫‪ ‬گردآوری و تدوین ردیف به شکل امروزی از اواخر سلسله زند و اوایل سلسله قاجار آغاز‬
‫شدهاست‪ .‬یعنی در اوایل دوره قاجار سیستم مقامی موسیقی ایرانی تبدیل به سیستم‬
‫ردیف دستگاهی شد و جای مقامهای چندگانه را هفت دستگاه و پنج آواز گرفت‪.‬‬
‫‪123‬‬
‫‪ ‬از اولین راویان ردیف میتوان به خاندان فراهانی یعنی آقا علی اکبر فراهانی ‪ -‬میرزا‬
‫عبدهللا ‪ -‬آقاحسینقلی و‪ ...‬اشاره کرد‪ .‬ردیفهایی که اکنون موجودند شامل ردیف‬
‫میرزا عبدهللا‪ ،‬ردیف آقاحسینقلی‪ ،‬ردیف ابوالحسن صبا‪ ،‬ردیف عالی علی اکبر‬
‫شهنازی‪ ،‬ردیف موس ی معروفی‪ ،‬ردیف دوامی‪ ،‬ردیف طاهرزاده‪ ،‬ردیف محمود‬
‫کریمی‪ ،‬ردیف سعید هرمزی‪ ،‬ردیف مرتض ی نیداوود و‪ ...‬هستند‪ .‬امروزه‪ ،‬ردیف‬
‫میرزا عبدهللا‪ ،‬ردیف صبا‪ ،‬ردیف شهنازی و دوامی کاربری بیشتری دارند و بیشتر در‬
‫مکاتب درس موسیقی آموزش داده میشوند‪.‬‬
‫‪124‬‬
‫‪ ‬هر دستگاه موسیقی ایرانی‪ ،‬توالیای از پردههای مختلف موسیقی ایرانی است که‬
‫انتخاب آن توالی حس و شور خاص ی را به شنونده انتقال میدهد‪ .‬هر دستگاه از‬
‫ً‬
‫تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شدهاست و معموال بدین شیوه ارائه میشود‬
‫که از درآمد دستگاه آغاز میکنند‪ ،‬به گوشه اوج یا مخالف دستگاه در میانه ارائه کار‬
‫میرسند‪ ،‬سپس با فرود به گوشههای پایانی و ارائه تصنیف و سپس ِرنگی اجرای‬
‫خود را به پایان میرسانند‪ .‬موسیقی سنتی ایران شامل هفت دستگاه و پنج آواز‬
‫است‪.‬‬
‫‪125‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫هفت دستگاه ردیف موسیقی سنتی ایرانی عبارتاند از‪:‬‬
‫دستگاه شور‬
‫دستگاه سهگاه‬
‫دستگاه چهارگاه‬
‫دستگاه همایون‬
‫دستگاه ماهور‬
‫دستگاه نوا‬
‫دستگاه راستپنجگاه‬
‫‪126‬‬
‫ً‬
‫‪ ‬آواز معموال قسمتی از دستگاه مورد نظر است که میتوان آنرا دستگاه فرعی نامید‪ .‬آواز از‬
‫نظرفواصل با دستگاه مورد نظر یکسان یا شبیه بوده و میتواند شاهد و یا ایست متفاوتی‬
‫داشته باشد‪ .‬بهطور مثال آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور و از درجه پنجم آن بوده و به‬
‫عنوان مثال اگر شور سل را در نظر بگیریم‪ ،‬دارای نت شاهد و ایست ((ر)) میباشد‪ .‬بدین‬
‫ترتیب در آواز شور ملودی با حفظ فواصل دستگاه شور روی نت ((ر)) گردش میکند و در‬
‫نهایت روی همان نت میایستد‪ .‬بهطور کلی هر آواز پس از ایست موقت روی ایست خودش‪،‬‬
‫روی ایست دستگاه اصلی (در اینجا شور) باز میگردد‪.‬‬
‫‪127‬‬
‫‪ ‬آواز ابوعطا‪ ،‬متعلق به دستگاه شور (درجه دوم)‬
‫‪ ‬آواز بیات ترک (بیات زند)‪ ،‬متعلق به دستگاه شور‪( ،‬درجه سوم)‬
‫‪ ‬آواز افشاری‪ ،‬متعلق به دستگاه شور‪( ،‬درجه چهارم)‬
‫‪ ‬آواز دشتی‪ ،‬متعلق به دستگاه شور‪( ،‬درجه پنجم)‬
‫‪ ‬آواز بیات اصفهان‪ ،‬متعلق به دستگاه همایون‪( ،‬درجه چهارم)‬
‫موسیقی نواحی ایران‬
‫‪128‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫موسیقی آذری‬
‫موسیقی بختیاری‬
‫موسیقی جنوب ایران‬
‫موسیقی خراسانی‬
‫موسیقی گیلکی‬
‫موسیقی قزوین‬
‫موسیقی کردی‬
‫موسیقی لرستان‬
‫موسیقی مازندران‬
‫موسیقی نمکدرهای‬
‫موسیقی همدان‬
‫برخی آالت موسیقی‬
‫‪129‬‬
‫نی‬
‫‪ ‬نی از قـدیمی ترین این نوع است و شامل یک لوله استوانهای از جـنس نی بوده که دارای هـفت بـند و شش‬
‫گـرهاست‪ .‬نی از دسته سازهـای محـلی است و تـقـریـبا در تمام نقاط ایران معـمول و رایج است‪.‬‬
‫سرنا‬
‫‪ ‬سرنا ساز دیگـری از خانواده آالت موسیقی بادی است که در تـمان نقاط ایران معـمول است و شامل سرنای‬
‫بـخـتـیـاری و آذربایـجانی است‪ .‬در ایران این ساز به هـمراه دهـل و یا نقاره نواخـته میشود‪ .‬الزم به ذکر است که‬
‫نواخـتن این ساز در نقاط مخـتـلف کشور در مواقع خاص ی و به منظورهای مخـتـلف انجام میشود‪ .‬در‬
‫کردستان با نواخـتن دهـل و سرنا مرگ کس ی را خبر میدهـند و در شمال به هـمراهی طناب بازهـا سرنا نواخـته‬
‫میشود و در آذربایجان غـربی‪ ،‬روستائیان در عـروس یها حین رقص چوبی‪ ،‬سرنا مینوازند‪.‬‬
‫‪130‬‬
‫‪ ‬کـرنا‬
‫‪ ‬کرنا‪ :‬سازی قدیمی و تاریخی است که در استانهای مخـتـلف ایران به شکـلهای متـفاوت‬
‫ساخـته و اجرا میشود‪ .‬مهـمترین کرناهـا‪ ،‬کرنای شمال‪ ،‬گـیالن و کرنای مشهـد است‪ .‬این‬
‫ساز بـیـشتر در کردستان و آذربایجان مورد استـعـمال قرار میگـیرد‪.‬‬
‫‪ ‬نی انبان‬
‫‪ ‬نی انبان بـیـشتر در جنوب ایران مورد استـفاده قـرار میگیرد و در بعـض ی نقاط ایران آن را "‬
‫خـیک نای " نـیز مینامند و در نقاطی از آذربایجان نیز نواخته میشود‪.‬‬
‫آالت موسیقی ضـربی‬
‫‪131‬‬
‫‪ ‬دهـل‬
‫‪ ‬دهـل‪ :‬این ساز از استوانه کوتاهی از جـنس چـوب که قـطر دایره آن حـدود یک مـتر و‬
‫ارتـفاع آن ‪ ۲۵‬تا ‪ ۳۰‬سانتی متر است تـشکـیل شده و بر دو سطح دایرهای شکـل آن‬
‫پـوست کـشـیده شدهاست‪ .‬مضرابـش دو چـوب یکی به شکـل عـصا و دیگـری ترکهای‬
‫ً‬
‫نازک میباشد‪ .‬دهـل سازی کامال محـلی و بـیـشـتر هـمراهـی کـنـنده با سرنا است‪ .‬در‬
‫مناطق فارس‪ ،‬بلوچستان و کـردستان بـیش از سایر جاها مورد استـفاده قـرار میگـیرد‪.‬‬
‫‪132‬‬
‫‪ ‬دایـره‬
‫‪ ‬دایره‪ :‬این ساز ضربی که از حلقهای چوبی تـشـکیل گـردیده که بر یکی از سطوح جانبی‬
‫دایرهای شکل آن پـوست کشـیده شدهاست‪ ،‬این ساز را با ضرب سر انگـشتان هـر دو‬
‫دست مینوازند و بـیـشتر شهـری است تا محـلی‪ .‬سازی است هـمراهی کـنـنده با سایر‬
‫سازهـا‪ .‬دایره در حال حاضر در آذربایجان بـیـشـتر از سایر جاهـا رواج دارد‪.‬‬
‫‪133‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫طبل‬
‫طبل‪ :‬یکی دیگر از سازهای ضربی که کوچکـتر از دهـل میباشد و مضراب آن دو کوبه‬
‫چوبی است و آن را در مراسم عـزاداری در اکثـر مناطق ایران مینوازند‪.‬‬
‫تـنـبک‬
‫تـنبک‪ :‬سازی است از پوست و چوب (معـموال گـردو) و از دو قسمت گـلویی و‬
‫استوانهای تـشکـیل یافـته‪ ،‬سطح باالیی آن از پوست و قسمت گلویی آن که با‬
‫دهانهای گـشاد دارد باز میباشد‪.‬‬
‫هنر معماری‬
‫‪134‬‬
‫تعریف معماری‬
‫‪135‬‬
‫‪ ‬معماری (به انگلیس ی‪ )Architecture :‬یا مهرازی هنر و فن طراحی و ساختن‬
‫بناها‪ ،‬فضاهای شهری و دیگر فضاهای درونی و بیرونی برای پاسخ همآهنگ به‬
‫نیازهای کارکردی و زیباشناسانه است‪.‬‬
‫تعریف های دیگر معماری‬
‫‪136‬‬
‫‪ ‬معماری ردپای زمان است بر فضا‪ .‬سید هادی میرمیران‬
‫‪ ‬معماری موسیقی جامد است‪ .‬گوته‬
‫‪ ‬معماری بازی احجام است در زیر نور‪ .‬لوکوربوزیه‬
‫تفاوت بین معماری و مهندس ی سازه‬
‫‪137‬‬
‫‪ ‬باید معماری را از مهندس ی سازه و ساخت و ساز متمایز ساخت‪.‬‬
‫‪ ‬گرچه بسیاری از بناها (نظیر خانهها و مکانهای عمومی) کامال در حیطه دانش‬
‫معماریست‪ ،‬برخی سازهها و بناهای دیگر (مثل یادمانها‪ ،‬پلها‪ ،‬کارخانهها و غیرو)‬
‫وجود دارند که در مرزی بین معماری و مهندس ی یا معماری و هنر قرار میگیرند‪.‬‬
‫معماری فرهنگ ها‬
‫‪138‬‬
‫‪ ‬هر فرهنگ دارای معماری مختص به خود است‪.‬‬
‫‪ ‬دورافتادهترین قبایل نیز چادرها‪ ،‬کلبهها‪ ،‬تزیینات و شیوه مجتمعسازی مربوط به‬
‫خود را دارند‪.‬‬
‫عوامل موثر بر معماری فرهنگ ها‬
‫‪139‬‬
‫‪ ‬عوامل اقلیمی (آب و هوا‪ ،‬پستیها و بلندیها و مصالح موجود)‬
‫‪ ‬پیشرفتهای تکنیکی‬
‫‪ ‬وجود نیروی کار و نهادهای اجتماعی‬
‫‪ ‬عقاید مذهبی و نظریههای علمی‬
‫عوامل موثر بر معماری فرهنگ ها‬
‫‪140‬‬
‫‪ ‬عواملی که در بیشتر جوامع وجود دارند‪ :‬عواملی که معموال با نیازهای بدن‬
‫انسان مرتبطند‪:‬‬
‫‪ ‬محافظت در برابر اتفاقات هواشناختی‬
‫‪ ‬منبع گرما‬
‫‪ ‬مکان مناسب برای ذخیره غذا‬
‫‪ ‬پیشبینی نیازهای بهداشتی‬
‫معماری و جامعه‬
‫‪141‬‬
‫‪ ‬معماری یک هنر اجتماعیست‪.‬‬
‫‪ ‬معماران گاه بناهایی را با ایدههای شخص ی طراحی میکنند و حتی میسازند‪ ،‬ولی‬
‫بیشتر ساختمانها با توجه به نیازهای اجتماعی طراحی میشوند‪.‬‬
‫معماری و جامعه‬
‫‪142‬‬
‫‪ ‬در طراحی یک ساختمان معمار تصمیمگیرنده نهاییست؛ ولی خواست جامعه‪ ،‬قوانین‬
‫و درخواستهای کارفرما بر تصمیمهای او اثر میگذارند‪.‬‬
‫‪ ‬حتی امروزه که از تجربههای جدید و ناآشنای ظاهری استقبال میشود‪ ،‬در بسیاری‬
‫از شهرها به ویژه شهرهای تاریخی مقرراتی وجود دارد تا ساختمانهای جدید در قالب‬
‫شهری جا بیافتند و از یک زبان مشترک ظاهری پیروی کنند‪.‬‬
‫معماری و مهندس ی‬
‫‪143‬‬
‫‪ ‬هر بنا نیاز به پیشبینیهای تکینیکی دارد که کار مهندس است‪ .‬در حالیکه معمار‬
‫عالوه بر دیدن این نیازها‪ ،‬باید فراتر رود و معنا‪ ،‬حس یا ایدهای را منتقل کند‪.‬‬
‫معماری و مهندس ی‬
‫‪144‬‬
‫‪ ‬مسجد باید بیان کننده یک نظم کیهانی‪ ،‬منتقلکننده احساس ایثار و حتی‬
‫آموزشدهنده ایمان و فلسفه مذهبی از البالی ریختها و تزیینات باشد‪.‬‬
‫‪ ‬یک ساختمان حکومتی هم باید دارای شخصیت خاص باشد و بازدیدکنندگان (یا‬
‫شهروندان) را به یک رفتار مورد انتظار وادارد‪.‬‬
‫‪ ‬خانه ها نه تنها عملکردی و ایمن بلکه باید دارای شخصیتی گرم و خانگی باشند‪.‬‬
‫فصل چهارم) معماری ایرانی‬
‫‪145‬‬
‫دوره های معماری ایران‬
‫‪146‬‬
‫‪ ‬پیش از اسالم‪-۱ :‬پارس ی ‪ -۲‬پارتی‬
‫‪ ‬پس از اسالم‪:‬‬
‫‪-۱‬خراسانی ‪ -۲‬رازی ‪-۳‬آذری ‪-۴‬اصفهانی‬
‫مشخصات شیوه پارس ی‬
‫‪147‬‬
‫‪ ‬استفاده از سنگ بریده ‪ ،‬منظم و پاکتراش و گاها صیقلی و تهیه بهترین مصالح‬
‫ازلحاظ مرغوبیت رنگ و دوام از هر جا که مسیر بوده است ‪.‬‬
‫‪ ‬آماده کردن پی از سنگ ریزه‬
‫‪ ‬نهادن ستون ها در حداکثر فاصله ممکن و تا ارتفاع بسیار چشم گیر و آرایش‬
‫سرستون ها با جزئیاتی که برای بردن بارسقف چوبی کامال متناسب و منطقی‬
‫باشد‬
‫‪ ‬پوشش با شاه تیر‪ ،‬تیرچه چوبی تخت بریده و درودگری شده ‪.‬‬
‫‪148‬‬
‫‪ ‬آرایش دیوارهای اطراف پلکان های کوتاه با نقش های برجسته و کنگره های زیبا‬
‫و متناسب‬
‫‪ ‬ساختن دیوارهای جدا کننده با خشت خام و آرایش داخلی و خارجی آن با رنگ‬
‫کاش ی لعابدار ‪.‬‬
‫‪ ‬پرداختن فرش کف با بهترین مصالحی که در آن روزگار بوده است ‪.‬‬
‫‪ ‬تعبیه سایبان و آفتابگیرمنطقی و ضروری برای ساختمان ها ‪.‬‬
‫چغازنبیل‬
‫‪149‬‬
‫‪150‬‬
‫َ‬
‫‪ُ ‬چغازنبیل نیایشگاهی باستانیاست که در زمان ایالم (عیالمیها) و در حدود ‪۱۲۵۰‬‬
‫پیش از میالد ساخته شدهاست‪ .‬چغازنبیل بخش بهجامانده از شهر دوراونتش است‪.‬‬
‫‪ ‬این سازه در ‪ ۱۹۷۹‬اولین اثر تاریخی از ایران بود که در فهرست میراث جهانی یونسکو‬
‫جایگرفت‪ .‬جامعه بین املللی برای آن ارزش استثنائی و جهانی قایل است‬
‫ویژگی معماری شیوه پارتی‬
‫‪151‬‬
‫‪ ‬گوناگونی در طرحها و بهره گیری از اندامهای گوناگون‬
‫‪ ‬درونگرایی با بهره گیری از میانسرا‪.‬‬
‫‪ ‬شکوه و عظمت دادن به ساختمانها با بلند ساختن آنها‬
‫معبد آناهیتا‬
‫‪152‬‬
‫طاق کسری (در عراق)‬
‫‪153‬‬
‫شیوه خراسانی‬
‫‪154‬‬
‫‪ ‬کلیه اصول معماری ایران را دارا می باشد و ویژگی های عمده این سبک عبارتند از‪:‬‬
‫‪ -۱ ‬سادگی در طراحی‬
‫‪ -۲‬پرهیز از بیهودگی‬
‫‪ -۳‬مردم واری‬
‫‪ -۴‬استفاده از مصالح بوم آورد‬
‫‪ -۵‬درون گرایی‬
‫ویژگی های سبک خراسانی‬
‫‪155‬‬
‫‪ -۱ ‬مساجد سبک خراسانی غالبا به شیوه شبستانی ساخته می شوند زیرا الگوی آنها مسجد پیامبر‬
‫در مدینه النبی بوده است‪.‬‬
‫‪ -۲‬از نظر نیارش ی معماری شیوه خراسانی مشابه شیوه پارتی بود که اصلی ترین ویژگی های آن‬
‫عبارتند از‪:‬‬
‫الف‪ :‬در این شیوه نیز از چفدهای مازه دار(بیز یا مرغانه ای)استفاده می شد‪،‬با این تفاوت که‬
‫بلندای چفدها را کمتر می گرفتند ‪ .‬به حدی که درگاه کمی بلندتر از قد انسان بود‪.‬‬
‫ب‪ :‬ارتفاع ساختمان از هر دوره قبل و بعد آن کوتاه تر بود‪.‬‬
‫‪156‬‬
‫‪ -۳ ‬پالن ها و نماهای این دوره بسیار ساده بودند و تمامی مصالح به کار رفته از‬
‫مصالح ساده (خشت و آجر) بوده است‪.‬‬
‫نمونه های سبک خراسانی‬
‫‪157‬‬
‫‪ - ‬مسجد شوش‬
‫ مسجد جامع فهرج‬‫‪ -‬مسجد تاریخانه دامغان‬
‫ اصل مسجد جامع اصفهان‬‫ مسجد جامع اردستان‬‫ مسجد جامع نایین‬‫‪ -‬مسجد جامع نیریز‬
‫‪158‬‬
‫‪ - ‬مسجد جامع عتیق شیراز‬
‫‪ -‬مسجد جامع ابرقو‬
‫ مسجد جامع میبد‬‫ ارگ بم در کرمان‬‫‪ -‬رباط ماهی یا چاهه در سرخس‬
‫مسجد جامع اردستان‬
‫‪159‬‬
‫تاریخانه دامغان‬
‫‪160‬‬
‫مسجد جامع نایین‬
‫‪161‬‬
‫معرفی شیوه رازی‬
‫‪162‬‬
‫‪ ‬این شیوه از معماری ایران از دوره سامانیان ‪ ،‬شروع می شود و شامل حکومت آل زیار ‪،‬آل بویه‪،‬‬
‫دیلمیان‪ ،‬سلجوقیان‪ ،‬اتابکان و خوارزمشاهیان و تا دوره مغول (ایلخانی) ادامه دارد‪.‬‬
‫‪ ‬بی نظیرترین شیوه معماری ایران است زیرا نعزکاری شیوه پارس ی ‪،‬شکوه شیوه پارتی و دقت شیوه‬
‫خراسانی با هم در این شیوه پدیدار می شوند‪.‬‬
‫ویژگی های سبک رازی‬
‫‪163‬‬
‫‪ -1 ‬تنوع پالنها( استفاده از فرم های مدور‪ ۸،‬ضلعی و استوانه)‬
‫‪ -۲‬استفاده از فرم های متنوع گنبد و دستیابی به شیوه های جدید اجرای گنبد‪.‬‬
‫‪ -۳‬ساخت انواع گنبد دو پوسته برای اولین بار‬
‫‪ -۴‬استفاده از انواع چفدها مانند چفد مازه دار (جناقی)‬
‫‪ -۵‬استفاده از انواع روش های پوشش طاق (مانند طاق چهار بخش و کلنبو‪،‬تاق‬
‫چهار ترک)‬
‫‪164‬‬
‫‪ -6 ‬اوج استعالی هنر آجرکاری و استفاده از آجرهای مرغوب و ساخت انواع گره چینی های آجری و گره سازی‬
‫با آجر و کاش ی (معلقی)و به کار گیری کتیبه در نما با استفاده از خطوط صاف و شکسته(کوفی بنایی)‬
‫‪ -۷‬استفاده از هنر گچ بری و استفاده از انواع تزئینات گچی در تزئینات بناها‪.‬‬
‫‪ -۸‬شروع استفاده از کاش ی در تزئینات (البته به صورت کاش ی معرق آن هم به صورت یک نگین در قلب گره‬
‫چینی)‬
‫‪ -۹‬حضور عملکردهای جدید در معماری (مانند مقبره ها‪،‬مدارس‪،‬کاروانسراها ‪،‬پل ها و …)‬
‫‪165‬‬
‫‪ -۱۰ ‬احداث ایوان در مساجد و شروع ساخت مساجد چهار ایوانی و منار سازی‪.‬‬
‫‪ – ۱۱‬احداث ساختمان از پای بست با مصالح مرغوب و افزایش ارتفاع بنا‪.‬‬
‫‪ -۱۲‬اجرای همزمان نما و دیوار‬
‫‪- ۱۳‬رشد شهر در بخش ربض (ربض به خانه های خارج شهر اطالق می شد که در‬
‫داخل حصار اصلی قرار نداشت)‬
‫آثار مهم شیوه رازی‪:‬‬
‫‪166‬‬
‫‪ - ‬مقبره امیر اسماعیل سامانی در بخارا‬
‫ گنبد قابوس در گرگان‬‫‪ -‬مقبره خواجه اتابک(برغوج(بزقش))‬
‫ آرامگاه ارسالن جاذب در مشهد‬‫ بقعه دوازده امام یزد‬‫‪ -‬گنبد سرخ مراغه‬
‫ گنبد کبود مراغه‬‫‪ -‬گنبد علویان در همدان‬
‫‪167‬‬
‫‪ - ‬برج الجیم در مازندران‬
‫ برج رسکت در مازندران‬‫ برج رادکان در مازندران‬‫ برج های خرقان در قزوین‬‫ برج مهماندوست در دامغان‬‫‪ -‬برج عالءالدین تکش در ورامین‬
‫بقعه دوازده امام یزد‬
‫‪168‬‬
‫مقبره امیر اسماعیل سامانی در بخارا‬
‫‪169‬‬
‫معرفی شیوه آذری‪:‬‬
‫‪170‬‬
‫‪ ‬دوره آذری اول‪:‬به دوره حکومت ایلخانان در ایران که پس از حمله مغول با حکومت هالکوخان‬
‫شروع می شود و حدود هشتاد سال با قدرت و بیست سال ‪،‬با ضعف و زبونی ایلخانان طی می‬
‫شود و در نهایت با یورش تیمور به ایران ‪،‬به طور کامل از بین میرود‪.‬‬
‫دوره آذری دوم‪ :‬از به تصرف در آمدن ایران توسط تیمور و حکومت جانشینان وی که عده ای هم‬
‫عصر با تیمور در قسمت هایی حکومت کردند بوده است‪.‬‬
‫ویژگی های سبک آذری‪:‬‬
‫‪171‬‬
‫‪ -1 ‬جدا شدن تزئینات از ساختار اصلی دیوار(در این دوره تزئینات به صورت نما سازی به‬
‫بدنه خشتی وآجری اضافه می شود‪).‬‬
‫‪ -۲‬به علت ویرانی های فراوانی که قوم مغول به جا گذاشته بود ‪ ،‬شتاب زیادی در‬
‫ساختمان سازی وجود داشت که از این رو به پیمون بندی و بهره گیری از عناصر یکسان‬
‫روی آوردند‪.‬‬
‫‪ -۳‬کم شدن مصرف میزان آجر در نما و جایگزین شدن کاش ی و سفال مهری(سفال با نگاره‬
‫برجسته) به جای آن به خصوص در نقاط مهم بنا(ایوان‪،‬گنبد و…)‪.‬‬
‫‪172‬‬
‫‪ -4 ‬استفاده فراوان از کاش ی تراش (معرق) در دوره اول و کاش ی خشت و کاش ی هفت رنگ در دوره‬
‫دوم‪.‬‬
‫‪-۵‬استفاده فراوان از گره سازی با آجر و کاش ی (معلقی) و زیاده روی در به کارگیری تزئینات از ویژگی‬
‫های سبک آذری است‪.‬‬
‫‪ -۶‬ساخت بناها با اندازه های بزرگ همچون گنبد سلطانیه در زنجان‪،‬مسجد علیشاه تبریز در دوره‬
‫اول و در دوره دوم ساخت ارسن ها (مجموعه های شهری) بیشتر از قبل شد‪.‬‬
‫‪ -۷‬استفاده از انواع نقشه با حیاط (میانسرای)چهار ایوانی‪.‬‬
‫آثار مهم شیوه آذری‬
‫‪173‬‬
‫‪ - ‬شنب غازان‬
‫ ربع رشیدی‬‫ رصدخانهی مراغه‬‫ گنبد سلطانیه یا مقبرهی اولجایتو در زنجان‬‫ مسجد علیشاه تبریز‬‫ مسجد کبود تبریز‬‫ مسجد جامع ورامین‬‫ مسجد جامع یزد‬‫‪ -‬مسجد میر چخماق یزد‬
‫‪174‬‬
‫‪ - ‬مسجد بی بی خانم سمرقند‬
‫ مسجد میدان یا میر عماد کاشان‬‫ مجموعه بناهای آستان قدس رضوی‬‫ مسجد و مناره کالیان در بخارا‬‫ مسجد و مدرسه طالیی کاری در سمرقند‬‫ مجموعه شیخ عبدالصمد نطنز‬‫ ارسن شیخ احمد جام در مشهد‬‫‪ -‬بخش ی از ساختمانهای ارسن بسطام‬
‫میدان میرعماد کاشان‬
‫‪175‬‬
‫مسجد بی بی خانم سمرقند‬
‫‪176‬‬
‫معرفی شیوه اصفهانی‬
‫‪177‬‬
‫‪ ‬این شیوه معاری ایران نیز دارای دو دوره می باشد‪:‬‬
‫‪ -۱‬دوره اول از زمان قراقویونلوها تا پایان دوره حکومت محمدشاه قاجار که مهمترین دوره مربوط به‬
‫صفویان می باشد‪.‬‬
‫‪ -۲‬دوره دوم که دوره پسرفت (انحطاط) شهرت دارد از زمان افشاریان شروع می شود و در واقع از زمان‬
‫محمد شاه قاجار انحطاط کامل شروع می شود به گو نه ای که نمی توان شیوه خاص ی را جایگزین اصفهانی‬
‫کرد‪.‬‬
‫ویژگی های شیوه اصفهانی‪:‬‬
‫‪178‬‬
‫‪ -1 ‬ساده شدن طرح ها که در بیشتر ساختمانها و فضاها یا چهار پهلو (مربع) هستند یا مستطیل‪.‬‬
‫‪ -۲‬در شیوه آذری با به کار گیری یک هندسه قوی ‪،‬طرح های پیچیده ای ساخته شدند اما در شیوه‬
‫اصفهانی ‪،‬هندسه ساده و شکل ها و خط های شکسته بیشتر به کار رفت‪.‬‬
‫‪ -۳‬در پالن ساختمان ها پیش آمدگی و پس رفتگی کمتر شد ‪،‬ولی از این شیوه به بعد ساخت گوشه های‬
‫پخ در ساختمان رایج تر شد‪.‬‬
‫‪ -۴‬پیمون بندی و بهره گیری از اندام ها و اندازه های یکسان دنبال شد‪.‬‬
‫آثار مهم معماری شیوه اصفهانی‪:‬‬
‫‪179‬‬
‫‪ - ‬کاخ چهلستون(عالی قاپو) در قزوین‬
‫ میدان نقش جهان اصفهان‬‫ مسجد امام اصفهان‬‫ مسجد شیخ لطف هللا اصفهان‬‫ مسجد حکیم اصفهان‬‫ مسجد هارون والیت در اصفهان‬‫ مسجد علی در اصفهان‬‫‪ -‬مسجد و مدرسه آقا بزرگ کاشان‬
‫‪180‬‬
‫‪ - ‬مدرسه خان شیراز‬
‫ مدرسه چهار باغ اصفهان‬‫ کاخ عالی قاپو در اصفهان‬‫ کاخ چهلستون اصفهان‬‫ کاخ هشت بهشت اصفهان‬‫ کاخ و باغ فین کاشان(صفوی)‬‫ کاخ خورشید در مشهد‬‫ کاخ صفیآباد در بهشهر مازندران‬‫ سر در بازار قیصریه‬‫‪ -‬مجموعه گنجعلی خان کرمان‬
‫مجموعه گنجعلی خان کرمان‬
‫‪181‬‬
‫کاخ خورشید در مشهد‬
‫‪182‬‬
‫مدرسه خان شیراز‬
‫‪183‬‬