عناصر قابل اندازه گيري ACC.3.1

Download Report

Transcript عناصر قابل اندازه گيري ACC.3.1

‫بر اساس استاندارد اعتباربخشي ‪JCI‬‬
‫‪ 19‬و ‪ 20‬ارديبهشت ‪1389‬‬
‫مسعود فخيمي‬
‫بنياد توانمندسازي منابع انساني ايران‬
‫منظور از اجراي استاندارد ‪ACC.3‬‬
‫ارجاع يا ترخيص يك بيمار‪ ،‬به يك مركز تخصصي مراقبت از سالمتي خارج از سازمان‪ ،‬محيطهاي ديگر‪ ،‬منزل يا‬
‫خويشاوندان‪ ،‬بستگي به وضعيت سالمتي بيمار و نياز او به خدمات يا تداوم مراقبت دارد‪.‬‬
‫پزشك يا كسي كه مسئول مراقبت از بيمار است‪ ،‬تعيين ميكند كه بيمار اماده ترخيص است‪ .‬ضوابط هم ميتوانند‬
‫نشاندهنده امادگي بيمار براي ترخيص باشند‪ .‬نياز به ادامه مراقبت‪ ،‬ممكن است به معني ارجاع (به فهرست‬
‫اصطالحات نگاه كنيد) به يك پزشك متخصص‪ ،‬يك توانبخش‪ ،‬يا حتي اقدامات پيشگيرانه هماهنگ شده در خانه‬
‫و توسط خانواده بيمار باشد‪ .‬يك فرايند سازماندهي شده مستلزم حصول اطمينان از اين موضوع است كه نياز به‬
‫تداوم مراقبت‪ ،‬توسط متخصصين مناسب‪ ،‬يا در خارج از سازمان تامين شده است‪ .‬اين فرايند‪ ،‬در صورت لزوم‪،‬‬
‫شامل ارجاع بيمار به مراكزي خارج از ناحيه هم ميشود‪ .‬زماني كه ايجاب كند‪ ،‬سازمان شروع به طرحريزي براي‬
‫تداوم و مراقبت‪ ،‬در اولين فرصت ممكن مينمايد‪ .‬براي اين كه طرحريزي با نيازهاي بيمار تطابق داشته باشد‪،‬‬
‫خانواده او هم در برنامهريزي روند ترخيص شركت داده ميشوند‪.‬‬
‫هنگامي كه سازمان به بيمار اجازه ميدهد تا براي يك مقطع زماني‪ ،‬ا‬
‫مثال اخر هفته‪ ،‬بيمارستان را ترك كند‪ ،‬براي اجراي‬
‫اين كار‪ ،‬خط مشي و روش الزم تعيين شده است‪.‬‬
‫‪ ‬براي راهنماي ي ارجاع و يا ترخيص مناسب بيمار‪ ،‬خط مشي وجود دارد‪.‬‬
‫‪ ‬ارجاع يا ترخيص بيمار‪ ،‬بستگي به نيازهاي او به تداوم مراقبت دارد‪( .‬همچنين نگاه كنيد‬
‫به استانداردهاي ‪ GLD.6.1 ، ME.1 ، AOP.1.8.1‬و ‪)ME.3‬‬
‫‪ ‬امادگي بيمار براي ترخيص‪ ،‬تعيين شده است‪.‬‬
‫‪ ‬زماني كه ايجاب كند‪ ،‬برنامهريزي براي ارجاع و يا ترخيص‪ ،‬در فرايند مراقبت به موقع‬
‫شروع شده و در صورتي كه مناسب باشد‪ ،‬شامل بستگان بيمار نيز ميشود‪( .‬همچنين‬
‫نگاه كنيد به استانداردهاي ‪ AOP.1.8.1‬و ‪)ME.2‬‬
‫‪ ‬بيماران‪ ،‬به صورت مقتضي ارجاع و يا ترخيص ميشوند‪.‬‬
‫‪ ‬خطمشي سازمان‪ ،‬راهنماي فرايند "براساس مجوز" بيماران‪ ،‬براي يك مقطع زماني تعريف‬
‫شده است‪.‬‬
‫‪ ‬منظور از اجراي استاندارد ‪ACC.3.1‬‬
‫‪ ‬ارجاع به موقع به پزشك‪ ،‬سازمان يا موسسهاي كه بهترين پاسخگوي نيازهاي برنامهريزي شده‬
‫بيمار محسوب ميشود‪ .‬سازمان‪ ،‬با تامينكنندگان مراقبت از سالمتي در اجتماع خود اشنا‬
‫ميشود تا از نوع خدمات و درماني كه ارائه ميكنند مطلع شود و ارتباطي رسمي و غيررسمي با‬
‫تامينكنندگان برقرار سازد‪ .‬هنگامي كه بيمار متعلق به جامعهاي متفاوت است‪ ،‬سازمان‬
‫ميكوشد تا وي را به مركز يا فرد واجد صالحيتي در جامعه اصلياش ارجاع دهد‪.‬‬
‫‪ ‬همچنين‪ ،‬ممكن است بيمار هنگام ترخيص به خدمات پشتيباني و طبي نياز داشته باشد‪ ،‬براي‬
‫مثال‪ :‬نيازهاي اجتماعي‪ ،‬غذاي ي (به فهرست اصطالحات نگاه كنيد)‪ ،‬مالي‪ ،‬روان شناختي يا‬
‫ديگر حمايتها‪ .‬در دسترس بودن و استفاده درست از چنين خدمات حمايتي ميتواند تا حد‬
‫زيادي نياز به تداوم خدمات طبي را تعيين كند‪ .‬فرايند برنامهريزي ترخيص‪ ،‬نوع خدمات حمايتي‬
‫مورد نياز و در دسترس بودن چنين خدماتي را در نظر ميگيرد‪.‬‬
‫‪ ‬در فرايند برنامهريزي ترخيص‪ ،‬هر دو نوع نياز به خدمات حمايتي و پزشكي منظور‬
‫ميشود‪.‬‬
‫‪ ‬سازمان‪ ،‬تامينكنندگان مراقبت از سالمتي‪ ،‬سازمانها و افرادي كه بيشترين همكاري را با‬
‫خدمات سازماني و جمعيت بيمار دارند‪ ،‬در اجتماع خود شناساي ي ميكند‪.‬‬
‫‪ ‬براي مشخص كردن افراد و مراكزي در جامعه اصلي بيمار‪ ،‬در صورت امكان‪ ،‬از ارجاعات‬
‫به بيرون از سازمان استفاده ميشود‪.‬‬
‫‪ ‬ارجاعات‪ ،‬هر گاه كه امكانپذير باشد‪ ،‬جهت تامين خدمات پشتياني اماده شده اند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫منظور از اجراي استاندارد ‪ACC.3.2‬‬
‫هنگام ترخيص از سازمان‪ ،‬خالصهاي از روند مراقبت از بيمار اماده شده است‪ .‬هر فرد واجد صالحيتي ميتواند خالصه ترخيص (فهرست‬
‫اصطالحات را نگاه كنيد) را تنظيم كند‪ :‬پزشك بيمار‪ ،‬پزشك سازماني رزيدنت يا يك كارمند‪.‬‬
‫خالصه‪ ،‬شامل موارد زير ميشود‪:‬‬
‫علت پذيرش‬
‫يافتههاي با اهميت جسماني و ديگر يافتهها‬
‫تشخيصها و ديگر وضعيتهاي غير عادي با اهميت‬
‫روش تشخيص و درمان اجرا شده‬
‫داروها و ديگر درمانهاي با اهميت‬
‫وضعيت بيمار هنگام ترخيص‬
‫داروهاي ترخيص‪ ،‬تمامي داروهاي ي كه بايد به منزل برده شود‬
‫دستورالعملهاي مربوط به پ يگيري‬
‫در صورتي كه اين موارد در خالصه ترخيص هر بيمار موجود باشد‪ ،‬امتياز حاصل از انها در هر پرونده عناصر قابل اندازهگيري ‪ 2‬محسوب‬
‫ميشود‪.‬‬
‫كپ ي خالصه ترخيص در پرونده بيمار قرار ميگيرد‪ .‬در صورتي كه خط مشي يا كار معمول سازمان ايجاب كند و قانون و فرهنگ موافق باشند‪ ،‬يك‬
‫كپ ي از خالصه ترخيص به بيمار و در صورت مقتضي به خانواده او داده ميشود‪ .‬يك كپ ي از خالصه ترخيص نيز براي پزشكي كه مسئول ادامه‬
‫مراقبت از بيمار يا پ يگيري خواهد بود تهيه ميشود‪.‬‬
‫‪ ‬هنگام ترخيص‪ ،‬فردي واجد صالحيت‪ ،‬خالصه ترخيص را اماده ميكند‪.‬‬
‫‪ ‬تمامي خالصه ترخيصها حاوي موارد هشت گانه ذكر شده در منظور از استاندارد‬
‫ميباشند‪.‬‬
‫‪ ‬خالصه‪ ،‬شامل دستورالعملهاي الزم براي پ يگيري است‪.‬‬
‫‪ ‬يك كپ ي از خالصه ترخيص‪ ،‬در پرونده بيمار جاي ميگيرد‪.‬‬
‫‪ ‬به جز در مواردي كه مخالف خط مشي سازمان‪ ،‬قوانين يا فرهنگ باشد‪ ،‬به بيماران يك‬
‫كپ ي از خالصه ترخيص داده مي شود‪.‬‬
‫‪ ‬يك كپ ي از خالصه ترخيص‪ ،‬در اختيار پزشكي كه مسئول ادامه يا پ يگيري مراقبت‬
‫ميباشد‪ ،‬قرار ميگيرد‪.‬‬
‫‪ ‬براي بيماراني كه مستقيما به مركز مراقبت از سالمتي ديگري‪ ،‬ارجاع يا منتقل نميشوند‪ ،‬ارائه‬
‫دستورالعملهاي روشن در مورد مكان و چگونگي دريافت تداوم و مراقبت ضروري است تا‬
‫اطمينان حاصل شود كه بهترين نتايج از مراقبت و نيازهاي مربوط به ان به دست امده است‪.‬‬
‫‪ ‬دستورالعملها شامل نام و محل اماكني است كه براي تداوم مراقبت منظور شده‪ ،‬هر گونه‬
‫بازگشت به سازمان براي پ يگيري و زماني كه مراقبت اضطراري بايد اجرا شود‪ .‬در صورتي كه‬
‫وضعيت يا توان بيمار اجازه ندهد كه او دستورالعملهاي الزم براي پ يگيري درمان را متوجه‬
‫شود‪ ،‬خويشاوندان بيمار در فرايند پ يگيري منظور ميشوند‪ .‬همچنين‪ ،‬زماني كه خانواده بيمار‬
‫در روند تداوم مراقبت از او شركت دارند نيز در فرايند منظور ميشوند‪.‬‬
‫‪ ‬سازمان‪ ،‬براي بيمار و در صورت لزوم خانواده او دستورالعملي ساده و قابل درك فراهم ميكند‪.‬‬
‫دستورالعمل به صورت ك تبي يا به هر شكلي كه براي بيمار قابل فهم تر باشد‪ ،‬ارائه ميگردد‪.‬‬
‫‪ ‬دستورالعمل پ يگيري به روش و شكلي قابل درك تنظيم ميشود‪.‬‬
‫‪ ‬دستورالعمل‪ ،‬شامل هر گونه مراجعه براي مراقبت پ يگيرانه است‪.‬‬
‫‪ ‬دستورالعمل‪ ،‬شامل مواقعي است كه به مراقبت اضطراري نياز ميباشد‪.‬‬
‫‪ ‬در صورتي كه وضعيت بيمار اقتضا كند‪ ،‬براي خانواده او دستور العملي اماده ميشود‪.‬‬
‫براي رسيدن به الزامات تعيين شده توسط ‪ JCI‬نيازمند ابزار مناسبي‬
‫هستيم ‪.‬‬
‫‪‬شش سيگما يعني رسيدن به سطحي از كيفيت ارايه خدمات كه‬
‫خطاي فرايندهاي كاري به ميزان ‪ 3/4‬در يك ميليون موقعيت‬
‫كاهش يابد ‪.‬‬
‫چرخه ‪ DMAIC‬روش سيستماتيك و منظمي ست براي حل مسائل و پيشبرد پروژه هاي‬
‫شش سيگماست ‪.‬‬
‫سيگماي فرايند‬
‫‪DPMO‬‬
‫درصد‬
‫‪1‬‬
‫‪697.672‬‬
‫‪30%‬‬
‫‪2‬‬
‫‪308.537‬‬
‫‪69%‬‬
‫‪3‬‬
‫‪66.807‬‬
‫‪93%‬‬
‫‪3.5‬‬
‫‪22.750‬‬
‫‪98%‬‬
‫‪4‬‬
‫‪6.210‬‬
‫‪99%‬‬
‫‪4.5‬‬
‫‪1.350‬‬
‫‪99.87%‬‬
‫‪5‬‬
‫‪233‬‬
‫‪99.977%‬‬
‫‪6‬‬
‫‪3.4‬‬
‫‪99.99966%‬‬
‫‪C‬‬
‫‪I‬‬
‫‪A‬‬
‫‪M‬‬
‫‪D‬‬
‫ایجاد و مستند‬
‫کردن استاندارد‬
‫اجرا‬
‫ایجاد راه حلهای‬
‫ممکن برای‬
‫عوامل ریشه ای‬
‫بیان متمرکز‬
‫مسئله‬
‫جمع آوری‬
‫داده های مبنا‬
‫درباره نقایص‬
‫و عوامل‬
‫محتمل آنها‬
‫ایجاد‬
‫منشور‬
‫آموزش تیم ها‬
‫انتخاب راه حلها‬
‫پایش عملکرد‬
‫ایجاد طرح‬
‫ایجاد فرآیند برای‬
‫به روز کردن‬
‫روشها‬
‫اجرای آزمایشی‬
‫راه حل‬
‫جمعبندی و اطالع‬
‫رسانی درسها و‬
‫تجربیات‬
‫اندازه گیری‬
‫نتایج‬
‫پیشنهاد برنامه‬
‫های آینده‬
‫ارزیابی منافع‬
‫کشف‬
‫عوامل‬
‫بالقوه‬
‫سازماندهی‬
‫عوامل‬
‫بالقوه‬
‫جمع آوری‬
‫داده ها‬
‫بکارگیری‬
‫ابزارهای‬
‫آماری برای‬
‫کمی کردن‬
‫روابط علت‬
‫و معلولی‬
‫رسم داده ها‬
‫در طول زمان‬
‫و تحلیل‬
‫عوامل خاص‬
‫تحلیل پارتو‬
‫محاسبه‬
‫سیگمای‬
‫فرآیند‬
‫ایجاد نقشه‬
‫تفصیلی‬
‫فرآیند‬
‫نقشه‬
‫فرآیندها‬
‫درک‬
‫صدای‬
‫مشتری‬
‫شش سيگما ‪SIX SIGMA‬‬
‫روش‬
‫كاهش خطا ها‬
‫‪Reduce variation‬‬
‫توئري‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫‪.5‬‬
‫فاز تعريف)‪(define‬‬
‫فاز اندازه گيري )‪(measure‬‬
‫فاز تجزيه و تحليل )‪(analyze‬‬
‫فاز بهبود )‪(improve‬‬
‫فاز كنترل )‪(control‬‬
‫تمركز بر مشكالت‬
‫‪Problem focused‬‬
‫·‬
‫·‬
‫·‬
‫وجود مسئله ( مشكل ) محرز است‬
‫خطاها قابل اندازه گيري و سنجش است ‪.‬‬
‫خروجي سيستم بهبود مي يابد اگر خطا ها در تمام فرايند ها كاهش يافته باشند‬
‫فازهاي اجرائي‬
‫تمركز‬
‫فرضيات‬
‫يكسان شدن خروجي فرايند ها‬
‫‪Uniform process output‬‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫كاهش اتالفات‬
‫افزايش توان عملياتي‬
‫كاهش سطح موجودي ها‬
‫ارتقاء كيفيت‬
‫بهبود يافتن فرايندها بطور مستقل‬
‫نتايج اوليه‬
‫نتايج ثانويه‬
‫نقاط ضعف‬
‫‪ ‬صداي مشتري ‪ : VOC -‬صداي مشتري (‪ ، )voice of customer‬براي‬
‫توضيح نيازهاي مشتري (داخل بيمارستان و خارج بيمارستان) و دركي كه مشتري از‬
‫خدمت ارائه شده توسط بيمارستان دارد به كار مي رود ‪ .‬صداي مشتري براي شناساي ي‬
‫عوامل كليدي اثر گذار در رضايت مشتري مورد استفاده قرار مي گيرد ‪.‬‬
‫‪ ‬درخت ‪ : CTQ -‬مشخصه هاي بحراني كيفيت (‪) Critical To Quality‬‬
‫ابزاري است كه صداي مشتري را به نيازمندي هاي كيفي خدمت تبديل مي كند‬
‫‪ ‬بيمارستان ‪ Moolchand‬دهلي ‪،‬دريافت كه ميزان تبعيت از كيفيت مراقبتهاي باليني از‬
‫بيماران بستري با مشكل نارساي ي قلبي )‪ (HF-1‬به طور مداوم كمتر از استاندارد ملي ان‬
‫است ‪.‬‬
‫‪ ‬در سال مالي ‪ ، 2009‬متوسط ميزان پيروي ‪ 45.3‬بود كه در صورت عدم تطابق با اين استاندارد‬
‫‪ ،‬بيمارستان ملزم به بازپرداخت وجه دريافتي از شركت بيمه و خدمات درماني ميبود ‪.‬‬
‫‪ ‬و همچنين بيمارستان ميبايست به دليل كاهش رضايت بيماران متحمل هزينههاي اضافي نيز‬
‫ميشد ‪.‬‬
‫‪ ‬هدف پروژه افزايش ميزان پيروي از دستورالعمل ترخيص بيماران نارساي ي قلبي از ‪ 45.3‬تا‬
‫حداقل ‪ 90‬درصد تا سال ‪ 2010‬بود ‪.‬‬
‫‪ ‬راهنما ترخيص بيماران نارساي ي قلبي شامل ‪:‬‬
‫‪ ‬دستورالعملها‬
‫‪ ‬مواد اموزشي با مدنظر قرار دادن سطح هوشياري بيمار ‪ ،‬رژيم غذاي ي ‪ ،‬داروهاي ترخيص ‪،‬‬
‫ويزيتهاي اينده ‪ ،‬پايش وزن بيمار ‪ ،‬و اين كه بيمار در صورت وخيمتر شدن وضع بيماري‬
‫چه كاري بايد انجام دهد و ‪. ...‬‬
‫‪ ‬پروژه همچنين دريافت وجوه از شركتهاي بيمه و دولت را بدون هيچ بازپرداختي را مدنظر‬
‫قرار ميدهد‪.‬‬
‫‪ ‬دستورالعمل ترخيص بيماران با عارضه قلبي )‪ (HF-1‬به عنوان پروژه ‪ Y‬انتخاب شد ‪ .‬به‬
‫اين دليل كه ‪ 49‬درصد خطاها در دسته بيماران نارساي ي قلبي قرار داشت ‪ .‬نرخ خطاهاي‬
‫نارساي ي قلبي در نمودار پارتو زير نشان داده شده است ‪.‬‬
‫‪ HF-1‬داراي باالترين ميزان خطا در مقايسه با سه مقياس كيفي نارساي ي قلبي بود ‪.‬‬
‫‪ ‬مدير امور مالي پس از تحليل هزينه كيفيت پايين تعيين ميكند كه ايا سازمان ميتواند‬
‫ساالنه ‪ 68000‬دالر به بيمه پرداخت كند در صورتي كه ميزان تبعيت از دستورالعمل زير‬
‫‪ 45‬درصد باقي بماند ‪.‬‬
‫‪ ‬تيم پروژه توسط مسئول مديريت پيامدها هدايت ميشدند‬
‫‪ ‬سرپرستار به عنوان راهبر )‪ (Champion‬پروژه انتخاب ميشود ‪.‬‬
‫‪ ‬تيم شامل افراد مختلفي از كاركنان درماني و ستاد بود ‪.‬‬
‫‪ ‬اعضاء تيم پروژه شامل مديريت پيامدها‪ ،‬پرستاري ‪ ،‬كاركنان پزشكي ‪،‬دفتري و مالي‬
‫ميباشند ‪.‬‬
‫‪ ‬پروژه ‪ Y‬درصد پيروي درست از دستورالعمل ترخيص بيماران نارساي ي قلبي بود ‪.‬‬
‫‪ ‬پروژه از زماني كه بيمار در بيمارستان پذيرش ميشود اغاز و زماني كه بيمار از بيمارستان‬
‫مرخص ميشود پايان ميپذيرد ‪.‬‬
‫ افرادي با بيماري قلبي که مستقيم از واحد اورژانس مرخص مي شوند و يا تنها براي‬‫‪Check up‬به بيمارستان مي ايند از اين پروژه خارج هستند ‪.‬‬
‫‪ ‬تيم در نهايت فرايند شش سيگما ‪ DMAIC‬را به عنوان روش بهبود انتخاب نمود‪.‬‬
‫‪ ‬پروژه شش سيگما به عنوان پروژهاي براي حذف كردن مشكالت مزمن كه موجب‬
‫نارضايتي بيماران ‪ ،‬افزايش خطاها ‪،‬افزايش هزينهها بدليل كيفيت پايين و ديگر‬
‫ناكارامديها در عملكرد ميشود ‪.‬‬
‫‪ ‬صداي مشتري هسته اصلي فرايند شش سيگما ‪ – DMAIC‬يك رويكرد نظاممند براي درك‬
‫نيازهاي مشتري ميباشد ‪.‬‬
‫شناساي ي مشتريان داخلي و خارجي‬
‫مشتريان اصلي خارجي ‪:‬‬
‫ بيماران ‪ ،‬خانواده ها ‪ ،‬همراهان بيمار ‪ ،‬شرکت هاي بيمه و ‪. ...‬‬‫مشتريان اصلي داخلي ‪:‬‬
‫ پزشکان ‪ ،‬پرستاران ‪ ،‬مديريت پيامدها‬‫‪ ‬تيم پروژه با هر يک از اعضاء گروه مصاحبه انجام مي دهد‪.‬‬
‫‪ ‬نکات کليدي صداهاي مشتري بدست امده از طريق مصاحبه ها دسته بندي مي شود ‪.‬‬
‫‪ ‬به عنوان مثال ‪:‬‬
‫پرستار ‪ :‬ما هيچ فرايندي براي دستورالعمل ترخيص بيماران قلبي نداريم ‪.‬‬
‫نک ته کليدي مرتبط ‪:‬‬
‫خطاهاي دستورالعمل ترخيص‬
‫مرحله بعدي ‪ ،‬دسته بندي نکات کليدي به نيازهاي مشخصه هاي بحراني کيفيت ‪CTQ‬‬
‫)‪ (Critical-to-Quality‬است ‪.‬‬
‫‪ CTQ‬براي مثال قبل ‪ ،‬داشتن يک فرايند تعريف شده براي دستورالعمل ترخيص بيماران‬
‫قلبي است ‪.‬‬
‫‪ Y ‬پروژه براي اين مشخصه بحراني کيفيت به صورت زير است ‪:‬‬
‫تطابق با فرايند استاندار ترخيص ‪.‬‬
‫مشتري‬
‫صداي مشتري‬
‫نکات کليدي‬
‫‪ – CTQ‬مشخصه بحراني کيفيت‬
‫‪Y‬‬
‫پرستار‬
‫نداشتن فرايندي براي دستورالعمل‬
‫ترخيص بيماران قلبي‬
‫خطاهاي‬
‫دستورالعمل ترخيص‬
‫داشتن فرايند مشخص براي دستورالعمل‬
‫ترخيص بيماران قلبي‬
‫تطابق با فرايند‬
‫استاندارد ترخيص‬
‫بيمار‬
‫به من اطالع دادند که من ميتوانم‬
‫ساعت ‪ 9:30‬صبح مرخص شوم ‪ ،‬اما‬
‫من نتوانستم تا ساعت ‪ 12‬برگه‬
‫ترخيص را دريافت کنم ‪ .‬من از هر‬
‫کس در اين مورد سوال کردم ‪.‬ولي‬
‫جواب درستي نگرفتم‬
‫کمک هاي پشتيباني‬
‫مناسب‬
‫تداوم مراقبت‬‫ارتباط ميان گروه مراقبتي‬‫‪-‬مشخص بودن افراد مسوئل‬
‫انتخاب مناسب‬
‫پرسنل در سطوج‬
‫مختلف‬
‫دبيرخانه ‪ /‬حمايت‬
‫هاي پشتيباني‬
‫اگر فراموش نکنيم ‪ ،‬ما فرم ها را در‬
‫جدول مخصوص به خود قرار مي‬
‫دهيم ‪.‬‬
‫خطاهاي‬
‫دستورالعمل ترخيص‬
‫ارتباط ميان گروه مراقبتي‬‫‪-‬سيستم مند نمودن فرايندها‬
‫تطابق با فرايند‬
‫استاندارد ترخيص‬
‫پزشکان‬
‫در هنگام پذيرش بيماري قلبي فرد‬‫تشخيص داده نشد ‪.‬‬
‫‪-‬کمبود اموزش هاي مناسب‬
‫تشخيص اشتباه‬
‫ممکن است موجب‬
‫اهمال و ترخيص‬
‫زودتر از موقع مقرر‬
‫شود ‪.‬‬
‫انتخاب رويه بر اساس مشاهدات‬‫تشخيص‬‫برنامه ريزي ترخيص‬‫‪-‬استنباط درستي ترخيص‬
‫تطابق با فرايند‬
‫استاندارد ترخيص‬
‫‪ ‬محاسبه هزينه ها بدليل کيفيت پايين توسط مدير امور مالي بيمارستان‬
‫ تعداد بيماران قلبي بيمارستان در يک سال ‪1214 :‬‬‫ متوسط ميزان باپرداخت به شرکت هاي بيمه ‪ 561754 :‬دالر‬‫ بازپرداخت کل ‪ 681969350 :‬دالر‬‫ بازپرداخت ‪ 1‬درصد بدلبل عملکرد ضعيف ‪ 6819694 :‬دالر‬‫ (زير استاندارد ملي و وب سايت ‪ JCI‬براي دستورالعمل ترخيص بيماران قلبي)‬‫ تعداد خطا در هر يک مليون فرصت )‪546787 : (DPMO‬‬‫‪ -‬سطح سيگما ‪1.38 :‬‬
‫‪ ‬فهم ‪ ،‬درک و اناليز فرايند فعلي توسط تيم پروژه و تکميل فرم هاي دستورالعمل ترخيص بيماران‬
‫قلبي‪.‬‬
‫چندين ايراد بالقوه در فرايند شناساي ي شد ‪ ،‬که شامل ‪:‬‬
‫ قرار ندادن فرم دستورالعمل ترخيص درست در جدول مرتبط با بيمار‬‫ عدم دسترسي به فرم هاي ترخيص بيماران قلبي در موقع نياز‬‫ فرمها در موقع ترخيص پر نمي شدند ‪.‬‬‫ گم شدن فرم ترخيص بيمار قلبي از جدول مخصوص بيمار‬‫‪ -‬دور انداختن فرم دستورالعمل ترخيص بيمار قلبي توسط پزشکان‬
‫‪ ‬تيم پروژه با استفاده از دياگرام علت و معلول ‪ ،‬اقدام به شناساي ي علت هاي بالقوه عدم‬
‫تطابق با دستورالعمل بيماران قلبي مي کند ‪.‬‬
‫ کمبود فرايندهاي مشخص براي تکميل دستورالعمل ترخيص بيماران قلبي ‪.‬‬‫ تعداد پزشکان و پرستاران درگير در فرايند‬‫ نسبت کارکنان به بيماران‬‫ دستورالعمل فرايند تکميل فرم هاي ترخيص بيماران قلبي ‪.‬‬‫ سطح اموزش و توجيه بودن کارکنان‬‫‪ -‬مستندسازي‬
‫‪ ‬تجزيه و تحليل عوامل شکست‪ ،‬ابزاري براي شناساي ي شکستهاي ممکن در فرايند است ‪.‬‬
‫‪ ‬تيم پروژه شکستهاي زير را در فرايند شناساي ي کرد ‪:‬‬
‫ هيچ فرم ترخيص بيماران قلبي در دسترس نيست ‪.‬‬‫ نامناسب بودن فرايند ترخيص ‪.‬‬‫ وجود چندين نوع مختلف از فرم ترخيص ‪.‬‬‫ صاحب فرايند مشخص نيست ‪.‬‬‫ فرايند استانداردي وجود ندارد ‪.‬‬‫ پزشکان توجهي به دستورالعمل ترخيص بيماران قلبي ندارند ‪.‬‬‫‪ -‬هيچ مسئول يا پاسخگوي ي براي بررسي ميزان تطابق فرايندها وجود ندارد ‪.‬‬
‫‪ ‬تيم پروژه راهبردهاي ي را جهت بهبود ايجاد کرد ‪،‬که شامل ‪:‬‬
‫ استانداردسازي فرايند ترخيص براي همه واحدهاي پرستاري‬‫ استانداردسازي موثرترين نوع دستورالعمل ترخيص‬‫ بهبود سطح دانش ارکان دستورالعمل ترخيص بيماران قلبي ‪ ،‬واحد به واحد و فرد به فرد‬‫‪ -‬استانداردسازي و تسهيل کردن فرايند دستورالعمل ترخيص بيماران قلبي‬
‫‪ ‬پس از ‪ 3‬ماه تالش تيم پروژه به هدف خود که رسيدن به ‪ 90‬درصد ميزان تطابق با‬
‫دستورالعمل ترخيص بيماران قلبي بود دست يافت ‪.‬‬
‫‪ ‬يک طرح کنترلي ايجاد شد که بوسيله ان ميزان تطابق با دستورالعمل و ميزان و‬
‫چگونگي استفاده از فرم هاي ترخيص بيماران قلبي بصورت ماهانه پايش مي شد ‪.‬‬
‫‪ ‬رسيدن به الزامات استاندارد ‪ JCI‬با استفاده از رويکرد شش سيگما‬
‫تعريف پروژه بهبود بعدي براي بيمارستان‬
JCI ‫بر اساس استاندارد‬
‫با تشکر‬
[email protected]
WWW.IRAN-HRE.COM
Iranian Foundation for
Human Resource Empowerment