تحرک و بی حرکتی

Download Report

Transcript تحرک و بی حرکتی

‫اهداف آموزشي ‪:‬‬
‫دانشجو بعداز ارائه مطالب قادر باشد ‪:‬‬
‫ـ در مورد حركت و اهميت آن در زندگي انسان بحث كند‬
‫ـ اجزاء مؤثر در تحرك طبيعي را شرح دهد‬
‫ـ انواع ورزشهاي ايزو متريك و ايزوتونيك را مقايسه كند‬
‫ـ عوامل مؤثر بر فعاليت و راستاي بدن را ذكر كند‬
‫ـ تأثير بيحركتي بر سيستمهاي مختلف بدن را شرح دهد‬
‫ـ عوامل مورد ارزيابي و اقدامات پرستاري مناسب در مددجوي‬
‫بيحركت را تعيين كند‬
‫تحرك ‪:‬‬
‫توانايي حركت آزادانه ‪ ،‬آسان ‪ ،‬ريتميك و هدفمند در محيط است ‪.‬‬
‫موارد استفاده تحرك ‪:‬‬
‫بيان عواطف ‪ ،‬دفاع از خود ‪ ،‬رفع نيازهاي اساسي ‪ ،‬انجام فعاليتهاي‬
‫تفريحي ‪ ،‬تكميل فعاليتهاي روزانه‬
‫ضرورت تحرك ‪:‬‬
‫ـ حفظ استقالل‬
‫ـ حفظ عملكرد مؤثر بدن و وضعيت مناسب رواني‬
‫ـ تأثير بر اعتماد به نفس و تصوير بدني‬
‫تحرك طبيعي ‪:‬‬
‫ناشي از وجود سيستم اسكلتي ـ عضالني سالم ‪ ،‬سيستم عصبي‬
‫سالم ‪ ،‬ساختمانهاي گوش داخلي سالم و هماهنگي فعاليتهاي‬
‫عصبي و عضالني است ‪.‬‬
‫اجزاء حركت بدن ‪:‬‬
‫ـ راستا بودن بدن‬
‫ـ تحرك مفاصل‬
‫ـ تعادل و ثبات‬
‫ـ حركت هماهنگ شده‬
‫راستاي بدن ‪:‬‬
‫وضعيت صحيح بدني سبب ميشود تا قسمتهاي مختلف‬
‫بدن در يك خط قرار گرفته و موجب افزايش تعادل مطلوب و‬
‫عملكرد بدني در وضعيتهاي مختلف ايستادن ‪ ،‬نشستن و‬
‫دراز كشيدن ميگردد ‪.‬‬
‫حركت مفاصل ‪:‬‬
‫مفاصل محل اتصال استخوانهاي سيستم اسكلتي و نيز‬
‫عضالت هستند ‪ .‬انواع عضالت برحسب نوع حركت شامل ‪:‬‬
‫ـ خم كننده (فلكسور)‬
‫ـ بازكننده (اكستانسور) ـ چرخاننده‬
‫عضالت خم كننده قويتر از عضالت باز كننده هستند ‪.‬‬
‫بنابراين در زماني كه فرد بيتحرك است ‪ ،‬مفاصل به طرف‬
‫وضعيت خم تمايل دارند ‪ .‬اگر اين وضعيت با انجام تمرين‬
‫اصالح نشود ‪ ،‬عضالت براي هميشه كوتاه گشته و مفاصل در‬
‫وضعيت خم باقي ميمانند ‪.‬‬
‫دامنه حركت مفصل ‪:‬‬
‫‪Rang Of Motin: ROM‬‬
‫حداكثر حركتي است كه مفصل ميتواند داشته باشد ‪ .‬دامنه‬
‫حركات مفاصل در افراد مختلف ‪ ،‬متفاوت است و توسط‬
‫ساختار ژنتيكي ‪ ،‬الگوهاي تكاملي ‪ ،‬وجود يا عدم بيماري و‬
‫ميزان فعاليت بدني تعيين ميگردد ‪.‬‬
‫تعادل ‪:‬‬
‫حس تعادلبستگي به اطالعاتي دارد كه از البيرنت گوش داخلي‪،‬‬
‫ديدن و گيرندههاي موجود در عضالت و تاندونها به دست ميآيد‪.‬‬
‫حركت هماهنگ شده ‪:‬‬
‫حركت متعادل ‪ ،‬هموار ‪ ،‬آسان و هدفمند منتج از عملكرد صحيح‬
‫كورتكس مغز ‪،‬مخچه و گانگليونهاي قاعدهاي است ‪:‬‬
‫كورتكس مغز ‪ :‬ايجاد حركت ارادي‬
‫مخچه ‪ :‬هماهنگي فعاليتهاي حركتي‬
‫گانگليونهاي قاعدهاي ‪ :‬حفظ وضعيت بدن‬
‫ورزش‬
‫ـ فعاليت بدني ‪ :‬حركت بدني است كه توسط عضالت اسكلتي ايجاد‬
‫شده و نيازمند صرف انرژي است ‪ .‬فوايدي در جهت پيشبرد سالمتي‬
‫دارد ‪.‬‬
‫ـ ورزش ‪ :‬نوعي از فعاليت بدني ‪ ،‬به معناي حركات بدني طراحي شده‬
‫‪ ،‬سازمانبندي شده و تكرار شونده است كه به منظور حفظ يا توسعه‬
‫يك يا چند جزء سالمت جسمي انجام ميشود ‪.‬‬
‫ـ تحمل فعاليت ‪ :‬نوع و ميزان ورزش يا فعاليتهاي روزانهاي است كه‬
‫فرد قادر به انجام آنها است ‪.‬‬
‫انواع ورزش‬
‫تقسيم بندي براساس نوع انقباض ‪:‬‬
‫ـ ايزوتونيك‬
‫ـ ايزومتريك‬
‫ـ ايزوكنتيك‬
‫براساس منبع انرژي ‪:‬‬
‫ـ آئروبيك‬
‫ـ آنائروبيك‬
‫ورزشهاي ايزوتونيك ( ديناميك ‪ ،‬پويا) ‪ :‬ورزشهايي هستند كه‬
‫در آنها عضالت براي توليد انقباض عضالني و حركت فعال ‪،‬‬
‫كوتاهتر ميشوند ‪ .‬فعاليتهاي روزانه زندگي(‪، )ADLs‬‬
‫ورزشهاي فعال ‪ ROM‬كه توسط مددجو انجام ميشوند ‪،‬‬
‫ايزوتونيك هستند ‪ .‬مثال ورزشهاي ايزوتونيك در بستر ‪:‬‬
‫ـ كشيدن يا هل دادن يك جسم ساكن‬
‫ـ استفاده از تراپز براي بلند كردن بدن از تخت‬
‫ـ بلند كردن باسن از تخت بهوسيله فشار دستها ير روي تشك‬
‫تأثير ورزشهاي ايزوتونيك ‪ :‬افزايش تون ‪ ،‬توده و قدرت‬
‫عضالني ‪ ،‬حفظ انعطاف پذيري و چرخش مفاصل‬
‫اثر فيزيولوژيكي ‪ :‬افزايش سرعت ضربان قلب و برون ده قلبي‬
‫‪،‬تغيير فشار خون به ميزان كم يا بدون تغيير‬
‫ورزشهاي ايزومتريك ( استاتيك ‪ ،‬ايستا ) ‪:‬‬
‫ورزشهايي هستند كه در آنها‬
‫تون عضالت تغيير ميكند اما تغييري‬
‫در طول عضله و يا حركت مفصل‬
‫بهوجود نميآيد ‪.‬‬
‫موارد استفاده در افراد داراي تحرك ‪ :‬قوي كردن عضالت شكم ‪،‬‬
‫گلوتئال ‪ ،‬چهارسرران‬
‫در افراد بدون تحرك ‪ :‬حفظ قدرت عضالت كه در گچ يا كشش قرار‬
‫دارند‬
‫اثر فيزيولوژيكي ‪ :‬افزايش كمي در ضربان‬
‫و برونده قلبي‬
‫ورزشهاي ايزوكنتيك (مقاومتي) ‪:‬‬
‫شامل انقباض عضالني در مقابل‬
‫مقاومت است ‪ .‬در طي ورزشهاي ايزوكنتيك‬
‫فرد در برابر مقاومت حركت ميكند (ايزوتونيك)‬
‫ويا فشار وارد ميآورد (ايزومتريك) ‪.‬‬
‫تأثير ‪ :‬بزرگ كردن گروههاي خاصي از عضالت‬
‫عوامل مؤثر بر فعاليت و راستاي بدن‬
‫رشد و تكامل ‪ :‬سن فرد ‪ ،‬ميزان تكامل سيستم عصبي و‬
‫اسكلتي ـ عضالني برروي وضعيت ‪ ،‬تناسب ‪ ،‬توده ‪ ،‬رفلكسها‬
‫و حركت بدني تأثير ميگذارند ‪ .‬به موازات بلوغ سيستم‬
‫عصبي ‪ ،‬كنترل برروي حركت پيشرفت ميكند ‪.‬‬
‫در سنين ‪ 40‬ـ ‪ 20‬سالگي‪ :‬بارداري (با تغيير مركز ثقل بدن ‪،‬‬‫برروي تعادل تأثير گذارده و تحمل فعاليت را كاهش ميدهد)‬
‫ سنين باالتر‪ :‬كاهش تون عضالني و دانسيته استخواني‬‫کاهش انعطاف پذيري مفاصل‬‫‪-‬آهسته شدن واكنشها‬
‫كاهش توده استخواني بويژه در زنان‬‫همه اين تغييرات برروي وضعيت بدني ‪،‬‬
‫راه رفتن و تعادل بالغين اثر ميگذارند ‪:‬‬
‫وضعيت بدن خميده به جلو ‪ ،‬تغيير مركز ثقل بدن‬
‫‪ ،‬خم شدن زانوها ‪ ،‬راه رفتن پهنتر‬
‫قدمها كوتاهتر و نامطمئن‬
‫‪‬‬
‫سالمت جسمي ‪:‬‬
‫تحمل فعاليت و حركت فرد تحت تأثير بيماريهايي كه‬
‫سبب تخريب توانايي سيستم عصبي ‪ ،‬اسكلتي ـ‬
‫عضالني و تعادلي ميگردند ‪ ،‬قرار ميگيرد ‪ .‬نظير ‪:‬‬
‫مشكالت مادرزادي مفصل ران ‪ ،‬فلج مغزي ‪ ،‬مننژيت ‪،‬‬
‫صدمات سر و نخاع ‪ ،‬قطع عضو ‪ ،‬عفونت گوش داخلي‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪9‬‬
‫وضعيت رواني ‪ :‬اختالالت رواني و خلقي نظير‬
‫افسردگي ‪ ،‬استرس مزمن ممكن است برروي تمايل‬
‫فرد به حركت تأثير گذارند‪.‬‬
‫تغذيه ‪ :‬كمبود يا افزايش تغذيه ‪ ،‬هردو ميتوانند برروي‬
‫راستا و تحرك بدن تأثير گذارند ‪ .‬تغذيه ضعيف ‪ :‬ضعف‬
‫عضالني و خستگي‪ ،‬دفورميتي استخوانها ‪ ،‬استئوپورز‬
‫چاقي ‪ :‬بدشكل شدن حركت‬
‫صرف انرژي بيشتر براي حركت‬
‫عدم تعادل‬
‫ورزشها و نگرشهاي فردي ‪ :‬ارزشقائل شدن براي‬
‫ورزشمنظم اغلب ناشي از تأثير خانواده است ‪ .‬انتخاب نوع‬
‫ورزش يا فعاليت بدني نيز تحت تأثير ارزشها ‪ ،‬محل جغرافيايي‬
‫‪ ،‬نقش فرهنگي است ‪.‬‬
‫عوامل خارجي ‪ :‬بسياري از عوامل خارجي برروي تحرك فرد اثر‬
‫ميگذارند ‪ .‬نظير افزايش بيش از حد درجه حرارت و رطوبت‬
‫محيط‪ ،‬يا دسترسي به تسهيالت ‪ ،‬امكانات ورزشي ‪ ،‬امكان‬
‫پرداخت هزينههاي مربوطه‬
‫محدوديتهاي توصيه شده ‪ :‬ممكن است در برخي موارد به‬
‫دليل بروز مشكالت سالمتي ‪ ،‬محدوديت حركتي توصيه شده‬
‫باشد‪:‬‬
‫گچ ‪ ،‬بريس ‪ ،‬اسپيلنت ‪ ،‬تراكشن ‪ ،‬محدوديت باال رفتن از پلهها ‪،‬‬
‫استراحت در بستر براي كم كردن ادم ‪ ،‬كاهش نيازهاي‬
‫متابوليكي و اكسيژن براي ترميم بافتي يا كاهش درد‬
‫بي حركتي‬
‫بيحركتي زماني صورت ميگيرد كه مددجو قادر نيست مستقل‬
‫حركت كرده يا وضعيت خود را تغيير دهد ويا حركت به دالئل طبي‬
‫محدود گردد ‪.‬‬
‫بيحركتي موجب تأثيرات فيزيكي و رواني به شكل تدريجي يا‬
‫سريع در مددجو ميگردد ‪ .‬هرقدر دامنه و مدت زمان بيحركتي‬
‫بيشتر و طوالنيتر باشد ‪ ،‬بر عواقب آن بيشتر تأكيد ميشود ‪.‬‬
‫بيحركتي ‪:‬‬
‫ـ موقت (گچگيري)‬
‫ـ دائم (فلج)‬
‫تأثيرات بيحركتي‬
‫بيحركتي برروي سيستمهاي اصلي بدن تأثير ميگذارد ‪.‬‬
‫پرستار بايد نسبت به خطرات بيحركتي آگاه بوده و مددجو را به‬
‫داشتن تحرك تا حد امكان تشويق نمايد ‪.‬‬
‫سيستم اسكلتي ـ عضالني‬
‫آشكارترين عالئم بيحركتي طوالني مدت در اين سيستم‬
‫مشخص ميشوند ‪ .‬كاهش قابل مالحظه در قدرت عضالني‬
‫ايجاد ميشود ‪.‬‬
‫ـ استئوپورز (پوكي استخوان ) ‪:‬‬
‫بدون انجام فعاليتهاي تحمل وزن‬
‫‪،‬استخوانها دچار دمينراليزاسيون‬
‫(از دست دادن امالح) شده ‪،‬‬
‫اسفنجي شكل ‪ ،‬بد شكل و‬
‫مستعد شكستگي ميگردند ‪.‬‬
‫ـ آتروفي (كاهش در اندازه) عضالني‬
‫ـ كنتراكچر ‪ :‬كوتاه شدن عضالت ‪ ،‬محدود شدن تحرك مفاصل ‪،‬‬
‫درگير شدن تاندونها ‪ ،‬ليگامانها ‪ ،‬كپسولهاي مفصلي ‪ .‬اين‬
‫عارضه برگشت ناپذير است مگر با اقدام جراحي ‪.‬‬
‫ـ بدشكليهاي مفصلي ‪ :‬نظير افتادگي پا يا چرخش خارجي‬
‫مفصل ران در اثر غالب شدن يك عضله قويتر بر عضله مخالف‬
‫خود ‪.‬‬
‫ـ خشكي و درد مفاصل ‪ :‬ناشي از بيحركت شدن بافت پيوندي‬
‫موجود در مفاصل يا رسوب كلسيم خارج شده از استخوانها در‬
‫مفاصل‬
‫سيستم قلبي ـ عروقي‬
‫ـ كاهش ظرفيت قلبي ‪ :‬غالب شدن سيستم سمپاتيك ‪،‬‬
‫افزايش ضربان قلب و كاهش فشار دياستوليك ‪ ،‬جريان خون‬
‫كرونري و ظرفيت قلب براي پاسخ به نيازهاي متابوليكي رخ‬
‫ميدهد ‪ .‬بنابراين ممكن است فرد به سبب كاهش ظرفيت‬
‫قلبي ‪ ،‬به دنبال حتي حداقل فعاليت دچار تاكيكاردي (افزايش‬
‫ضربان قلب) و آنژين (درد قفسه سينه) گردد ‪.‬‬
‫ـ افزايش استفاده از مانور والسالوا ‪ :‬مانور والسالوا به معني‬
‫نگهداشتن نفس و فشار آوردن در حالتي است كه گلوت بسته‬
‫است ‪ .‬براي مثال هنگام باال رفتن از تخت يا استفاده از لگن در‬
‫تخت مددجو نفس خود را حبس ميكند ‪ .‬اين امر سبب فشار‬
‫برروي رگهاي بزرگ درون قفسه سينه شده مانع از برگشت‬
‫جريان خون به قلب و شريانهاي كرونري (تغذيه كننده قلب )‬
‫ميگردد ‪ .‬زماني كه مددجو نفس خود را بيرون ميدهد و گلوت‬
‫مجددا باز ميشود ‪ ،‬با آزاد شدن فشار جريان خون تندي به‬
‫قلب هجوم ميبرد ‪ .‬در مددجوي مبتال به اختالل قلبي اين حالت‬
‫ميتواند منجر به تاكيكاردي و آريتمي گردد ‪.‬‬
‫•هيپوتانسيون ارتواستاتيك (وضعيتي) ‪ :‬در حالت طبيعي ‪،‬با‬
‫تغيير وضعيت فرد از حالت افقي به عمودي ‪ ،‬فعاليت سيستم‬
‫سمپاتيك سبب انقباض اتوماتيك عروق خوني در نيمه پائيني‬
‫بدن ميگردد تا فشار خون مركزي را حفظ كند ‪.‬‬
‫در بيحركتي طوالني اين رفلكس‬
‫غير فعال ميشود ‪ .‬خون در اندامهاي‬
‫تحتاني تجمع كرده ‪،‬‬
‫فشار خون مركزي افت پيدا ميكند ‪.‬‬
‫جريان خون مغزي دچار لطمه شده‬
‫فرد احساس سرگيجه يا منگي نموده‬
‫و سقوط مينمايد ‪ .‬اين حالت با‬
‫افزايش سريع و مشخص ضربان قلب همراه است ‪.‬‬
‫‪‬‬
‫وازوديالتاسيون (گشادشدن) وريدها و استاز(ركود) خون‬
‫‪‬‬
‫انقباض عضالت اسكلتي موجب فشرده شدن رگهاي‬
‫خوني آن عضالت شده و به پمپاژ خون در برگشت به قلب‬
‫در مقابل اثر نيروي جاذبه كمك ميكند ‪ .‬دريچههاي‬
‫سياهرگهاي پا نيز در حالت انقباض باقي ميمانند و مانع‬
‫از برگشت خون به سمت پايين شده و به برگشت وريدي‬
‫كمك ميكنند ‪ .‬در فرد بيحركت اين دو مكانيسم بهخوبي‬
‫عمل نكرده ‪ ،‬تداوم حضور خون در وريدها و افزايش حجم‬
‫آنها باعث افزايش فشارخون وريدي ميگردد ‪.‬‬
‫‪15‬‬
‫ادم وابسته ‪:‬‬
‫به دنبال افزايش فشار وريدي برخي از بخشهاي سروزي خون‬
‫از جريان خون خارج شده و به فضاي بينابيني اطراف عروق‬
‫وارد ميشوند و موجب بروز ادم ميگردند ‪ .‬ادم بيشتر در‬
‫قسمتهايي از بدن رخ ميدهد كه پائينتر از سطح قلب قرار‬
‫داشته و در آن وضعيت باقي ميمانند ‪ .‬ادم خود سبب كاهش‬
‫بيشتر برگشت وريدي ميشود ‪ .‬بافتهاي مبتال به ادم‬
‫مستعد آسيب بيشتر نسبت به بافتهاي طبيعي هستند ‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪17‬‬
‫تشكيل ترومبوز ‪:‬‬
‫ترومبو فلبيت لختهاي است كه كمابيش به ديواره يك رگ‬
‫متصل است ‪ .‬عوامل مؤثر در تشكيل ترومبو فلبيت كه به‬
‫نام ”ترياد ويركو“ معروف هستند ‪ ،‬عبارتند از ‪:‬‬
‫ـ اختالل در برگشت وريدي به قلب‬
‫ـ افزايش ميزان انعقاد خون‬
‫ـ آسيب ديواره رگ‬
‫وضعيتي كه ترومبوز از محل اتصال به ديواره رگ جدا‬
‫شده و به داخل جريان خون عمومي راه يابد بسيار‬
‫خطرناك بوده و دراين حال لخته آمبولي ناميده ميشود‪.‬‬
‫سيستم تنفسي‬
‫كاهش حركات تنفسي ‪:‬‬
‫فشار تخت به بدن و نيز فشار ارگانهاي شكمي به ديافراگم‬
‫در مددجويي كه به پشت خوابيده است‪،‬سبب محدود شدن‬
‫حركات قفسه سينه و دشواري در انبساط كامل ريهها‬
‫ميشود ‪ .‬تنفس عميق در اين فرد به دنبال آتروفي عضالت‬
‫تنفسي كاهش مييابد ‪ .‬غضروفهاي مفاصل بيندندهاي در‬
‫وضعيت بازدمي ثابت ميشوند و محدوديت بيشتر براي تهويه‬
‫حداكثر ايجاد مينمايند ‪ .‬اين تغييرات موجب تنفس سطحي و‬
‫كاهش مشخص ظزفيت حياتي ميگردند ( كاهش ‪ 50‬ـ ‪25‬‬
‫درصد ظرفيت حياتي طبيعي)‬
‫‪‬‬
‫تجمع ترشحات ريوي ‪:‬‬
‫‪‬‬
‫ترشحات طبيعي دستگاه تنفسي ‪ ،‬بدنبال بيحركتي‬
‫تجمع پيدا ميكنند ‪ .‬توانايي انجام سرفه نيز به دليل‬
‫كاهش تون عضالني عضالت تنفسي ‪ ،‬دهيدراتاسيون و‬
‫غليظ شدن ترشحات يا تأثير مسكنهايي كه رفلكس‬
‫سرفه را مهار ميكنند كم ميشود ‪ .‬اين امر با انتشار‬
‫طبيعي اكسيژن و دياكسيد كربن در آلوئولها تداخل‬
‫ايجاد ميكند ‪.‬‬
‫اكسيژناسيون ضعيف‬
‫و احتباس‬
‫دياكسيد كربن در خون در صورت تداوم فرد را به سوي‬
‫وضعيت بالقوه مرگبار اسيدوز تنفسي ميبرد ‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪9‬‬
‫آتلكتازي ‪:‬‬
‫تجمع ترشحات ريوي سبب انسداد برونشيولها ميگردد ‪.‬‬
‫استراحت در بستر توليد سورفاكتانت را كاهش ميدهد ‪ .‬اين‬
‫دو حالت يعني كاهش سورفاكتانت و انسداد يك برونشيول‬
‫توسط موكوس ميتواند سبب كالپس يك لوب و يا كل ريه گردد‬
‫‪ .‬به اين وضعيت آتلكتازي اطالق ميشود ‪ .‬ريسك بيشتر ابتال‬
‫به آتلكتازي در ‪ :‬افراد مسن ‪ ،‬بيتحرك ‪ ،‬مددجوياني كه تحت‬
‫عمل جراحي قرار گرفتهاند ‪.‬‬
‫پنوموني هيپوستاتيك ‪:‬‬
‫ترشحات تجمع يافته (هيپوستاتيك) محيط مناسبي براي رشد‬
‫باكتريها فراهم ميسازد ‪ .‬در اين حالت يك عفونت خفيف‬
‫دستگاه تنفس فوقاني ميتواند به سرعت تبديل به يك عفونت‬
‫شديد‬
‫دستگاه‬
‫تنفس‬
‫تحتاني‬
‫تبديل‬
‫شود‬
‫‪.‬‬
‫پنوموني‬
‫هيپوستاتيك به شدت تبادل اكسيژن و دياكسيد كربن را‬
‫تخريب مينمايد ‪ .‬اين امر دليل نسبتا شايع مرگ در بين افراد‬
‫ضعيف ‪ ،‬بيتحرك و بخصوص سيگاريهاي شديد است ‪.‬‬
‫سيستم متابوليك‬
‫كاهش سرعت متابوليسم ‪ :‬متابوليسم به مجموع فرآيندهاي‬
‫شيميايي و فيزيكي گفته ميشود كه توسط آنها مواد حياتي‬
‫مورد نياز بدن تهيه و نگهداري ميشوند ‪.‬‬
‫متابوليسم پايه ‪ :‬حداقل انرژي صرف شده براي حفظ اين‬
‫فرآيندها ميباشد ‪.‬‬
‫سرعت متابوليسم ‪ :‬بنا بر تعريف ميزان كالري بر ساعت بر‬
‫مساحت بدن برحسب متر مربع است ‪.‬‬
‫در مددجويان بيتحرك ‪ ،‬سرعت متابوليسم پايه با كاهش‬
‫نيازهاي انرژي بدن كاهش مييابد ‪.‬‬
‫تعادل منفي نيتروژن ‪ :‬در فرد بيتحرك عدم تعادلي بين سنتز‬
‫پروتئين (آنابوليسم) و شكسته شدن پروتئين(كاتابوليسم)‬
‫بهوجود ميآيد و فرآيندهاي كاتابوليك بيش از فعاليتهاي‬
‫آنابوليك ميشوند ‪ .‬در طول زمان ميزان دفع نيتروژن بيش از‬
‫جذب آن ميشود و يك تعادل منفي نيتروژن ايجاد ميگردد كه‬
‫سبب نقصان منابع پروتئيني ميگردد كه براي ساخت‬
‫بافتهاي عضالني و بهبود زخم ضروري هستند ‪.‬‬
‫بياشتهايي ‪ :‬به دليل كاهش سرعت متابوليسم و افزايش‬
‫ميزان كاتابوليسم ناشي از بيحركتي بهوجود ميآيد ‪ .‬با‬
‫كاهش جذب پروتئين ‪ ،‬عدم تعادل نيتروژن تشديد شده ‪ ،‬سوء‬
‫تغذيه رخ ميدهد ‪.‬‬
‫تعادل منفي كلسيم ‪ :‬در بيحركتي ‪ ،‬مقادير كلسيمي كه از‬
‫استخوانها برداشته ميشود ‪ ،‬بيشتر از ميزاني است كه‬
‫جايگزين ميشود ‪ .‬دليل مستقيم از دست رفتن كلسيم از‬
‫استخوانها ‪ ،‬نبودن تحمل وزن و فشار برروي ساختمانهاي‬
‫اسكلتي و عضالني است ‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫سيستم ادراري‬
‫ركود ادراري ‪ :‬وقتي فرد در حالت افقي و خوابيده به‬
‫پشت باقي ميماند ‪ ،‬جاذبه مانع از تخليه كامل ادرار از‬
‫كليهها و مثانه ميگردد ‪ .‬لگنچههاي كليوي از ادرار پر‬
‫ميشوند ‪ .‬تخليه مثانه نيز به دليل كاهش تون عضالني‬
‫عضله دترسور مثانه در طي بيحركتي ‪ ،‬به ميزان‬
‫بيشتري كاهش مييابد ‪.‬‬
‫سنگهاي ادراري ‪ :‬در حالت طبيعي كلسيم ادرار با توجه‬
‫به اسيدي بودن ادرار‬
‫در آن محلول است ‪ .‬اما در زمان بيحركتي‬
‫مقادير اضافي كلسيم (وفسفات) در ادرار‬
‫وجود دارند و ادرار نيز قليايي شده و‬
‫نمكهاي كلسيم به صورت كريستال‬
‫شكل ميگيرند كه سنگهاي ادراري ناميده ميشوند‬
‫سنگهاي ادراري معموال در لگنچهها تشكيل ميشوند و‬
‫از طريق حالب به مثانه ميروند ‪ .‬در طي اين حركت ‪ ،‬درد‬
‫و خونريزي ايجاد ميشود ‪ .‬گاهي اوقات اين سنگها سبب‬
‫انسداد در سيستم ادراري ميگردند ‪.‬‬
‫‪2‬‬
‫‪3‬‬
‫احتباس ادراري (رتانسيون) ‪ :‬فرد بيتحرك ممكن است دچار‬
‫احتباس ادراري (تجمع ادرار در مثانه) ‪ ،‬انبساط مثانه و‬
‫گاهي اوقات بياختياري ادراري گردد‪ .‬عوامل مؤثر ‪:‬‬
‫ـ كاهش تون عضالني مثانه‬
‫ـ ناراحتي و معذب بودن و نداشتن خلوت مناسب براي انجام‬
‫عمل دفع‬
‫ـ پوزيشن غير طبيعي‬
‫عوامل فوق سبب ميشوند تا مددجو براي شل كردن‬
‫عضالت پرينه در حين دفع با مشكل روبرو شود ‪ .‬پر بودن و‬
‫انبساط مثانه توسط ادرار سبب كشيدگي بيش از حد آن‬
‫ميگردد ‪ .‬در اين حال ممكن است قدري دفع بياختيار ادرار‬
‫(‪ )Dribbling‬رخ دهد ‪ .‬ولي اين وضعيت نميتواند موجب‬
‫رهايي از ديستانسيون (انبساط)ادراري گردد زيرا مقادير‬
‫زيادي از ادرار ساكن در مثانه باقي ميماند ‪.‬‬
‫عفونت ادراري ‪ :‬ادرار ساكن محيط مناسبي براي رشد‬
‫باكتريها است ‪ .‬ديستانسيون ادراري سبب ايجاد‬
‫پارگيهاي كوچك در موكوس مثانه ميگردد كه خود اجازه‬
‫ورود به ارگانيسمهاي عفونتزا را ميدهد ‪ .‬افزايش قليايي‬
‫بودن ادرار عامل مناسب ديگري است ‪.‬‬
‫سيستم گوارشي‬
‫يبوست ‪ :‬در افراد بيحركت حركات پريستالتيس (دودي)‬
‫رودهها كاهش مييابد ‪ .‬ضعف عمومي عضالت برروي عضالت‬
‫شكم و پرينه كه در عمل دفع شركت دارند اثر ميگذارد ‪.‬‬
‫پوزيشن فرد بستري برروي لگن غير طبيعي بوده نميتواند‬
‫دفع را تسهيل نمايد ‪ .‬معذب بودن ‪ ،‬نبودن خلوت ‪ ،‬وابستگي‬
‫به ديگران در استفاده از لگن و به هم ريخته شدن عادات‬
‫معمول دفع ميتواند موجب امتناع افراد از انجام دفع گردد ‪.‬‬
‫امتناع مكرر عمل دفع را سركوب و رفلكس دفع را تضعيف‬
‫ميكند ‪.‬‬
‫‪ ‬پوست‬
‫‪ ‬كاهش تورگور پوست ‪ :‬به دنبال بيتحركي طوالني‬
‫ممكن است پوست دچار آتروفي گشته و تورگور‬
‫(خاصيت ارتجاعي) آن كاهش يابد ‪.‬‬
‫‪ ‬تخريب پوست ‪ :‬درطي بيتحركي‪ ،‬قرار گرفتن بدن‬
‫برروي برجستگيهاي استخواني ‪،‬جريان خون را كم‬
‫كرده ‪ ،‬ذخاير غذايي را كاهش داده ‪ ،‬سبب تخريب‬
‫پوست و ايجاد زخم فشاري ميگردد ‪ .‬هرچقدر فشار‬
‫برروي نقاط ويژهاي از بدن طوالنيتر باشد ‪ ،‬دوره‬
‫ايسكمي (كاهش جريان خون) طوالنيتر شده و خطر‬
‫تركخوردگي پوست بيشتر ميشود ‪ .‬درمان‬
‫آسيبهاي پوستي براي بيمار بيحركت كار مشكلي‬
‫خواهد بود ‪ .‬پيشگيري از زخم فشاري آسانتر از درمان‬
‫آن است ‪.‬‬
‫‪26‬‬
‫سيستم رواني ـ اجتماعي‬
‫افرادي كه قادر به انجام فعاليتهاي معمول مربوط به‬
‫نقشهاي خود نيستند ‪ ،‬در مييابند كه براي انجام كارها به‬
‫ديگران وابسته شدهاند ‪ .‬اين احساس سبب كاهش اعتماد به‬
‫نفس ‪ ،‬احساس سرخوردگي ‪ ،‬بروز واكنشهاي احساسي‬
‫تشديد شده ميگردد ‪.‬‬
‫واكنشها ‪ :‬گوشهگيري ‪ ،‬بيتفاوتي ‪ ،‬عصبانيت و پرخاشگري ‪،‬‬
‫پسرفت‬
‫توانايي حل مشكل و تصميمگيري اغلب از بين ميرود ‪ .‬عدم‬
‫كنترل برروي جريانات سبب بروز اضطراب ميشود ‪.‬‬
‫‪ ‬بررسي و شناخت‬
‫‪ ‬شامل بيحركتي فعلي مددجو ‪ ،‬اطالعات در مورد‬
‫عملكرد قبل از بيماري و تأثيرات بالقوه بيحركتي است‬
‫‪.‬‬
‫‪ ‬حركت ‪ :‬بررسي حركت مددجو متوجه دامنه حركت‬
‫مفصل ‪ ،‬قدرت عضله ‪ ،‬تحمل فعاليت ‪ ،‬طرز راه رفتن و‬
‫وضعيت قرار گرفتن و راستاي بدن است ‪.‬‬
‫‪ ‬سيستم اسكلتي ـ عضالني ‪ :‬كاهش قدرت ‪ ،‬توده و‬
‫انقباضات عضالني مورد توجه قرار ميگيرد ‪ .‬در اين‬
‫بررسي پرستار بايد تعيين كند كه آيا اشكال در حركت‬
‫مفاصل نتيجه خستگي است يا كاهش دامنه حركت‬
‫مفصل ‪.‬‬
‫‪28‬‬
‫سيستم قلبي ـ عروقي ‪:‬‬
‫ كنترل فشارخون ‪ ،‬نبضهاي محيطي و نوك قلب و مشاهده‬‫سيستم وريدي ‪،‬وجود ادم (استخوان خاجي ساق پا ‪ ،‬پا و‬
‫مفصل ران)‪.‬‬
‫ فشار خون خصوصا هنگام تغيير وضعيت مددجو از حالت‬‫خوابيده به نشسته يا ايستاده بايد اندازهگيري شود ‪ .‬اگر قلب‬
‫قادر به تحمل كار زياد نباشد نواحي محيطي بدن مانند دستها ‪،‬‬
‫پاها ‪ ،‬بيني ‪ ،‬الله گوشها از نواحي مركزي بدن سردتر خواهد‬
‫بود ‪.‬‬
‫ ساقها ازنظر قرمزي ‪ ،‬گرما و نرم بودن بررسي ميشوند ‪.‬‬‫درد ساق پا هنگام خم شدن به عقب (عالمت هومان مثبت)‬
‫ممكن است نشانه ‪ DVT‬باشد ‪ .‬بعالوه دور ساق پا و ران بايد در‬
‫بيماري كه در خطر ابتال به ترومبوز است ‪ ،‬اندازهگيري شود ‪ .‬ادم‬
‫يكطرفه ميتواند تنها عالمت ‪ DVT‬باشد ‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪30‬‬
‫سيستم تنفسي ‪ :‬هردو ساعت يكبار از نظر حركات‬
‫قفسه سينه و صداهاي ريوي بررسي شود ‪ .‬در صورت‬
‫بروز آتلكتازي صداهاي تنفسي نامتقارن ميگردند ‪.‬‬
‫سيستم متابوليك ‪ :‬اندازهگيريهاي بدن(قد‪ ،‬وزن ‪،‬‬
‫چينهاي پوستي) ‪ ،‬ثبت مايعات جذب و دفع شده‬
‫(‪ ، )I/O‬دادههاي آزمايشگاهي ‪ ،‬وضعيت تغذيه مددجو‬
‫(ميزان دريافت غذا ‪ ،‬عوامل محيطي در كاهش اشتها) ‪.‬‬
‫سرعت بهبودي زخم نشانه آن است كه نيازهاي‬
‫متابوليكي نسوج صدمه ديده تا چه اندازه رفع ميشوند‬
‫‪.‬‬
‫سيستم دفعي ‪ :‬در هر نوبت كاري وضعيت جذب و دفع مايعات‬
‫بدن در طي ‪ 24‬ساعت بايد اندازهگيري شود ‪ .‬پرستار بايد مقدار‬
‫صحيح مايعات دريافتي مددجو از راه دهان يا تزريق را تعيين كند‬
‫‪ .‬بررسي دفع شامل شنيدن صداهاي روده ‪ ،‬حركات متناوب و‬
‫مداوم روده و الگوهاي دفع روده و ادرار مددجو ميباشد ‪.‬‬
‫پوست ‪ :‬بررسي مداوم پوست از نظر عالئم زخمهاي فشاري ‪.‬‬
‫عواملي نظير كاهش حسي ‪ ،‬كم خوني ‪ ،‬وضعيت تغذيه ‪ ،‬وجود‬
‫عالئم عفونت بايد مورد توجه قرار گيرد ‪.‬‬
‫وضعيت رواني ـ اجتماعي ‪ :‬توجه كامل به تغييرات عاطفي و‬
‫رفتاري مددجو نظير بروز افسردگي ‪ ،‬جرو بحث كردن ‪ ،‬بيان مكرر‬
‫احساسات‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫اقدامات‬
‫سيستم اسكلتي ـ عضالني ‪ :‬انجام ورزش براي‬
‫پيشگيري از آتروفي ‪ .‬در صورتي كه مدجو قادر نباشد‬
‫بخشي يا تمام بدن خود را حركت دهد ‪ ،‬پرستار بايد از‬
‫ورزشهاي مفصلي محدود غير فعال استفاده كند ‪.‬‬
‫حداقل ‪ 4‬ـ ‪ 3‬بار در روز براي تمام مفاصل بيحركت مگر‬
‫آنكه از نظر پزشكي مشكل داشته باشد ‪.‬‬
‫‪3‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪33‬‬
‫سيستم قلبي ـ عروقي ‪:‬‬
‫ـ كاهش فشار خون ارتواستاتيك ‪ :‬به محض اينكه‬
‫شرايط جسمي مددجو اجازه دهد ‪ ،‬حتي اگر تا صندلي‬
‫باشد ‪ ،‬پرستار بايد تالش كند تا مددجو را از بستر خارج‬
‫كند ‪ .‬اين فعاليت موجب حفظ تون عضالني و افزايش‬
‫برگشت وريدي ميشود ‪.‬‬
‫ـ پيشگيري از تشكيل ترومبوز ‪ :‬قرار دادن بدن در حالت‬
‫صحيح ‪ ،‬اجتناب از نشستن طوالني مدت ‪ ،‬پوشيدن‬
‫لباسهاي تنگ و گذاشتن بالش زير زانو ‪ .‬انجام‬
‫ورزشهاي حركات مفصل ‪ :‬چرخاندن پاها ‪ ،‬چرخاندن‬
‫مفصل ران ‪ ،‬خم كردن زانو ‪ ،‬خم كردن كف پا به جلو‬
‫وعقب ‪ ،‬چرخاندن قوزك پاها ‪ .‬اين ورزشها بايد در هنگام‬
‫بيداري ‪ ،‬هر ساعت انجام شوند ‪.‬‬
‫سيستم تنفسي ‪:‬‬
‫ـ افزايش انبساط قفسه سينه و ريهها ‪ :‬در حالت طبيعي تغيير‬
‫حالت بدن هر ‪ 12‬ـ ‪ 11‬دقيقه در بستر سبب ميشود كه ريهها‬
‫انبساط پيدا كنند ‪ .‬در مددجوي بستري حداقل زمانبندي‬
‫پيشنهاد شده براي تغيير حالت ‪ ،‬هر دوساعت يكبار است ‪.‬‬
‫بهترين حالت در تخت براي انبساط ريه ‪ ،‬حالت نشسته است ‪.‬‬
‫ـ پيشگيري از ركود ترشحات ريوي ‪ :‬تغيير حالت مددجو هر دو‬
‫ساعت يكبار ‪ ،‬دريافت حداقل ‪ 2000‬سي سي مايعات روزانه ‪،‬‬
‫فيزوتراپي قفسه سينه (بهترين روش) موجب خروج ترشحات‬
‫از قسمتهاي خاص برونش به ناي شده ‪ ،‬مددجو با انجام‬
‫سرفه آنها را دفع ميكند ‪.‬‬
‫سيستم متابوليك ‪ :‬رژيم غذايي حاوي كربوهيدراتها ‪،‬‬
‫پروتئينها و چربيها براي رفع نيازهاي انرژي مددجوي‬
‫بيحركت توصيه ميشود ‪ .‬پروتئين ‪ :‬ترميم نسوج‬
‫چربي ‪ :‬پيشگيري از انهدام بيشتر ذخائر غذايي‬
‫كالري مورد نياز و رژيم غذايي با مشاوره متخصص تغذيه تعيين‬
‫ميشود ‪.‬‬
‫سيستم دفع ‪ :‬رسيدن مايعات كافي و الزم به بدن از تشكيل‬
‫سنگ در كليه و عفونتهاي مجاري ادراري جلوگيري ميكند ‪.‬‬
‫دفع ادرار مددجو بايد متناسب با مقدار مايعي كه نوشيده است‬
‫باشد ‪.‬‬