تحرک و بی حرکتی
Download
Report
Transcript تحرک و بی حرکتی
اهداف آموزشي :
دانشجو بعداز ارائه مطالب قادر باشد :
ـ در مورد حركت و اهميت آن در زندگي انسان بحث كند
ـ اجزاء مؤثر در تحرك طبيعي را شرح دهد
ـ انواع ورزشهاي ايزو متريك و ايزوتونيك را مقايسه كند
ـ عوامل مؤثر بر فعاليت و راستاي بدن را ذكر كند
ـ تأثير بيحركتي بر سيستمهاي مختلف بدن را شرح دهد
ـ عوامل مورد ارزيابي و اقدامات پرستاري مناسب در مددجوي
بيحركت را تعيين كند
تحرك :
توانايي حركت آزادانه ،آسان ،ريتميك و هدفمند در محيط است .
موارد استفاده تحرك :
بيان عواطف ،دفاع از خود ،رفع نيازهاي اساسي ،انجام فعاليتهاي
تفريحي ،تكميل فعاليتهاي روزانه
ضرورت تحرك :
ـ حفظ استقالل
ـ حفظ عملكرد مؤثر بدن و وضعيت مناسب رواني
ـ تأثير بر اعتماد به نفس و تصوير بدني
تحرك طبيعي :
ناشي از وجود سيستم اسكلتي ـ عضالني سالم ،سيستم عصبي
سالم ،ساختمانهاي گوش داخلي سالم و هماهنگي فعاليتهاي
عصبي و عضالني است .
اجزاء حركت بدن :
ـ راستا بودن بدن
ـ تحرك مفاصل
ـ تعادل و ثبات
ـ حركت هماهنگ شده
راستاي بدن :
وضعيت صحيح بدني سبب ميشود تا قسمتهاي مختلف
بدن در يك خط قرار گرفته و موجب افزايش تعادل مطلوب و
عملكرد بدني در وضعيتهاي مختلف ايستادن ،نشستن و
دراز كشيدن ميگردد .
حركت مفاصل :
مفاصل محل اتصال استخوانهاي سيستم اسكلتي و نيز
عضالت هستند .انواع عضالت برحسب نوع حركت شامل :
ـ خم كننده (فلكسور)
ـ بازكننده (اكستانسور) ـ چرخاننده
عضالت خم كننده قويتر از عضالت باز كننده هستند .
بنابراين در زماني كه فرد بيتحرك است ،مفاصل به طرف
وضعيت خم تمايل دارند .اگر اين وضعيت با انجام تمرين
اصالح نشود ،عضالت براي هميشه كوتاه گشته و مفاصل در
وضعيت خم باقي ميمانند .
دامنه حركت مفصل :
Rang Of Motin: ROM
حداكثر حركتي است كه مفصل ميتواند داشته باشد .دامنه
حركات مفاصل در افراد مختلف ،متفاوت است و توسط
ساختار ژنتيكي ،الگوهاي تكاملي ،وجود يا عدم بيماري و
ميزان فعاليت بدني تعيين ميگردد .
تعادل :
حس تعادلبستگي به اطالعاتي دارد كه از البيرنت گوش داخلي،
ديدن و گيرندههاي موجود در عضالت و تاندونها به دست ميآيد.
حركت هماهنگ شده :
حركت متعادل ،هموار ،آسان و هدفمند منتج از عملكرد صحيح
كورتكس مغز ،مخچه و گانگليونهاي قاعدهاي است :
كورتكس مغز :ايجاد حركت ارادي
مخچه :هماهنگي فعاليتهاي حركتي
گانگليونهاي قاعدهاي :حفظ وضعيت بدن
ورزش
ـ فعاليت بدني :حركت بدني است كه توسط عضالت اسكلتي ايجاد
شده و نيازمند صرف انرژي است .فوايدي در جهت پيشبرد سالمتي
دارد .
ـ ورزش :نوعي از فعاليت بدني ،به معناي حركات بدني طراحي شده
،سازمانبندي شده و تكرار شونده است كه به منظور حفظ يا توسعه
يك يا چند جزء سالمت جسمي انجام ميشود .
ـ تحمل فعاليت :نوع و ميزان ورزش يا فعاليتهاي روزانهاي است كه
فرد قادر به انجام آنها است .
انواع ورزش
تقسيم بندي براساس نوع انقباض :
ـ ايزوتونيك
ـ ايزومتريك
ـ ايزوكنتيك
براساس منبع انرژي :
ـ آئروبيك
ـ آنائروبيك
ورزشهاي ايزوتونيك ( ديناميك ،پويا) :ورزشهايي هستند كه
در آنها عضالت براي توليد انقباض عضالني و حركت فعال ،
كوتاهتر ميشوند .فعاليتهاي روزانه زندگي(، )ADLs
ورزشهاي فعال ROMكه توسط مددجو انجام ميشوند ،
ايزوتونيك هستند .مثال ورزشهاي ايزوتونيك در بستر :
ـ كشيدن يا هل دادن يك جسم ساكن
ـ استفاده از تراپز براي بلند كردن بدن از تخت
ـ بلند كردن باسن از تخت بهوسيله فشار دستها ير روي تشك
تأثير ورزشهاي ايزوتونيك :افزايش تون ،توده و قدرت
عضالني ،حفظ انعطاف پذيري و چرخش مفاصل
اثر فيزيولوژيكي :افزايش سرعت ضربان قلب و برون ده قلبي
،تغيير فشار خون به ميزان كم يا بدون تغيير
ورزشهاي ايزومتريك ( استاتيك ،ايستا ) :
ورزشهايي هستند كه در آنها
تون عضالت تغيير ميكند اما تغييري
در طول عضله و يا حركت مفصل
بهوجود نميآيد .
موارد استفاده در افراد داراي تحرك :قوي كردن عضالت شكم ،
گلوتئال ،چهارسرران
در افراد بدون تحرك :حفظ قدرت عضالت كه در گچ يا كشش قرار
دارند
اثر فيزيولوژيكي :افزايش كمي در ضربان
و برونده قلبي
ورزشهاي ايزوكنتيك (مقاومتي) :
شامل انقباض عضالني در مقابل
مقاومت است .در طي ورزشهاي ايزوكنتيك
فرد در برابر مقاومت حركت ميكند (ايزوتونيك)
ويا فشار وارد ميآورد (ايزومتريك) .
تأثير :بزرگ كردن گروههاي خاصي از عضالت
عوامل مؤثر بر فعاليت و راستاي بدن
رشد و تكامل :سن فرد ،ميزان تكامل سيستم عصبي و
اسكلتي ـ عضالني برروي وضعيت ،تناسب ،توده ،رفلكسها
و حركت بدني تأثير ميگذارند .به موازات بلوغ سيستم
عصبي ،كنترل برروي حركت پيشرفت ميكند .
در سنين 40ـ 20سالگي :بارداري (با تغيير مركز ثقل بدن ،برروي تعادل تأثير گذارده و تحمل فعاليت را كاهش ميدهد)
سنين باالتر :كاهش تون عضالني و دانسيته استخوانيکاهش انعطاف پذيري مفاصل-آهسته شدن واكنشها
كاهش توده استخواني بويژه در زنانهمه اين تغييرات برروي وضعيت بدني ،
راه رفتن و تعادل بالغين اثر ميگذارند :
وضعيت بدن خميده به جلو ،تغيير مركز ثقل بدن
،خم شدن زانوها ،راه رفتن پهنتر
قدمها كوتاهتر و نامطمئن
سالمت جسمي :
تحمل فعاليت و حركت فرد تحت تأثير بيماريهايي كه
سبب تخريب توانايي سيستم عصبي ،اسكلتي ـ
عضالني و تعادلي ميگردند ،قرار ميگيرد .نظير :
مشكالت مادرزادي مفصل ران ،فلج مغزي ،مننژيت ،
صدمات سر و نخاع ،قطع عضو ،عفونت گوش داخلي
9
وضعيت رواني :اختالالت رواني و خلقي نظير
افسردگي ،استرس مزمن ممكن است برروي تمايل
فرد به حركت تأثير گذارند.
تغذيه :كمبود يا افزايش تغذيه ،هردو ميتوانند برروي
راستا و تحرك بدن تأثير گذارند .تغذيه ضعيف :ضعف
عضالني و خستگي ،دفورميتي استخوانها ،استئوپورز
چاقي :بدشكل شدن حركت
صرف انرژي بيشتر براي حركت
عدم تعادل
ورزشها و نگرشهاي فردي :ارزشقائل شدن براي
ورزشمنظم اغلب ناشي از تأثير خانواده است .انتخاب نوع
ورزش يا فعاليت بدني نيز تحت تأثير ارزشها ،محل جغرافيايي
،نقش فرهنگي است .
عوامل خارجي :بسياري از عوامل خارجي برروي تحرك فرد اثر
ميگذارند .نظير افزايش بيش از حد درجه حرارت و رطوبت
محيط ،يا دسترسي به تسهيالت ،امكانات ورزشي ،امكان
پرداخت هزينههاي مربوطه
محدوديتهاي توصيه شده :ممكن است در برخي موارد به
دليل بروز مشكالت سالمتي ،محدوديت حركتي توصيه شده
باشد:
گچ ،بريس ،اسپيلنت ،تراكشن ،محدوديت باال رفتن از پلهها ،
استراحت در بستر براي كم كردن ادم ،كاهش نيازهاي
متابوليكي و اكسيژن براي ترميم بافتي يا كاهش درد
بي حركتي
بيحركتي زماني صورت ميگيرد كه مددجو قادر نيست مستقل
حركت كرده يا وضعيت خود را تغيير دهد ويا حركت به دالئل طبي
محدود گردد .
بيحركتي موجب تأثيرات فيزيكي و رواني به شكل تدريجي يا
سريع در مددجو ميگردد .هرقدر دامنه و مدت زمان بيحركتي
بيشتر و طوالنيتر باشد ،بر عواقب آن بيشتر تأكيد ميشود .
بيحركتي :
ـ موقت (گچگيري)
ـ دائم (فلج)
تأثيرات بيحركتي
بيحركتي برروي سيستمهاي اصلي بدن تأثير ميگذارد .
پرستار بايد نسبت به خطرات بيحركتي آگاه بوده و مددجو را به
داشتن تحرك تا حد امكان تشويق نمايد .
سيستم اسكلتي ـ عضالني
آشكارترين عالئم بيحركتي طوالني مدت در اين سيستم
مشخص ميشوند .كاهش قابل مالحظه در قدرت عضالني
ايجاد ميشود .
ـ استئوپورز (پوكي استخوان ) :
بدون انجام فعاليتهاي تحمل وزن
،استخوانها دچار دمينراليزاسيون
(از دست دادن امالح) شده ،
اسفنجي شكل ،بد شكل و
مستعد شكستگي ميگردند .
ـ آتروفي (كاهش در اندازه) عضالني
ـ كنتراكچر :كوتاه شدن عضالت ،محدود شدن تحرك مفاصل ،
درگير شدن تاندونها ،ليگامانها ،كپسولهاي مفصلي .اين
عارضه برگشت ناپذير است مگر با اقدام جراحي .
ـ بدشكليهاي مفصلي :نظير افتادگي پا يا چرخش خارجي
مفصل ران در اثر غالب شدن يك عضله قويتر بر عضله مخالف
خود .
ـ خشكي و درد مفاصل :ناشي از بيحركت شدن بافت پيوندي
موجود در مفاصل يا رسوب كلسيم خارج شده از استخوانها در
مفاصل
سيستم قلبي ـ عروقي
ـ كاهش ظرفيت قلبي :غالب شدن سيستم سمپاتيك ،
افزايش ضربان قلب و كاهش فشار دياستوليك ،جريان خون
كرونري و ظرفيت قلب براي پاسخ به نيازهاي متابوليكي رخ
ميدهد .بنابراين ممكن است فرد به سبب كاهش ظرفيت
قلبي ،به دنبال حتي حداقل فعاليت دچار تاكيكاردي (افزايش
ضربان قلب) و آنژين (درد قفسه سينه) گردد .
ـ افزايش استفاده از مانور والسالوا :مانور والسالوا به معني
نگهداشتن نفس و فشار آوردن در حالتي است كه گلوت بسته
است .براي مثال هنگام باال رفتن از تخت يا استفاده از لگن در
تخت مددجو نفس خود را حبس ميكند .اين امر سبب فشار
برروي رگهاي بزرگ درون قفسه سينه شده مانع از برگشت
جريان خون به قلب و شريانهاي كرونري (تغذيه كننده قلب )
ميگردد .زماني كه مددجو نفس خود را بيرون ميدهد و گلوت
مجددا باز ميشود ،با آزاد شدن فشار جريان خون تندي به
قلب هجوم ميبرد .در مددجوي مبتال به اختالل قلبي اين حالت
ميتواند منجر به تاكيكاردي و آريتمي گردد .
•هيپوتانسيون ارتواستاتيك (وضعيتي) :در حالت طبيعي ،با
تغيير وضعيت فرد از حالت افقي به عمودي ،فعاليت سيستم
سمپاتيك سبب انقباض اتوماتيك عروق خوني در نيمه پائيني
بدن ميگردد تا فشار خون مركزي را حفظ كند .
در بيحركتي طوالني اين رفلكس
غير فعال ميشود .خون در اندامهاي
تحتاني تجمع كرده ،
فشار خون مركزي افت پيدا ميكند .
جريان خون مغزي دچار لطمه شده
فرد احساس سرگيجه يا منگي نموده
و سقوط مينمايد .اين حالت با
افزايش سريع و مشخص ضربان قلب همراه است .
وازوديالتاسيون (گشادشدن) وريدها و استاز(ركود) خون
انقباض عضالت اسكلتي موجب فشرده شدن رگهاي
خوني آن عضالت شده و به پمپاژ خون در برگشت به قلب
در مقابل اثر نيروي جاذبه كمك ميكند .دريچههاي
سياهرگهاي پا نيز در حالت انقباض باقي ميمانند و مانع
از برگشت خون به سمت پايين شده و به برگشت وريدي
كمك ميكنند .در فرد بيحركت اين دو مكانيسم بهخوبي
عمل نكرده ،تداوم حضور خون در وريدها و افزايش حجم
آنها باعث افزايش فشارخون وريدي ميگردد .
15
ادم وابسته :
به دنبال افزايش فشار وريدي برخي از بخشهاي سروزي خون
از جريان خون خارج شده و به فضاي بينابيني اطراف عروق
وارد ميشوند و موجب بروز ادم ميگردند .ادم بيشتر در
قسمتهايي از بدن رخ ميدهد كه پائينتر از سطح قلب قرار
داشته و در آن وضعيت باقي ميمانند .ادم خود سبب كاهش
بيشتر برگشت وريدي ميشود .بافتهاي مبتال به ادم
مستعد آسيب بيشتر نسبت به بافتهاي طبيعي هستند .
17
تشكيل ترومبوز :
ترومبو فلبيت لختهاي است كه كمابيش به ديواره يك رگ
متصل است .عوامل مؤثر در تشكيل ترومبو فلبيت كه به
نام ”ترياد ويركو“ معروف هستند ،عبارتند از :
ـ اختالل در برگشت وريدي به قلب
ـ افزايش ميزان انعقاد خون
ـ آسيب ديواره رگ
وضعيتي كه ترومبوز از محل اتصال به ديواره رگ جدا
شده و به داخل جريان خون عمومي راه يابد بسيار
خطرناك بوده و دراين حال لخته آمبولي ناميده ميشود.
سيستم تنفسي
كاهش حركات تنفسي :
فشار تخت به بدن و نيز فشار ارگانهاي شكمي به ديافراگم
در مددجويي كه به پشت خوابيده است،سبب محدود شدن
حركات قفسه سينه و دشواري در انبساط كامل ريهها
ميشود .تنفس عميق در اين فرد به دنبال آتروفي عضالت
تنفسي كاهش مييابد .غضروفهاي مفاصل بيندندهاي در
وضعيت بازدمي ثابت ميشوند و محدوديت بيشتر براي تهويه
حداكثر ايجاد مينمايند .اين تغييرات موجب تنفس سطحي و
كاهش مشخص ظزفيت حياتي ميگردند ( كاهش 50ـ 25
درصد ظرفيت حياتي طبيعي)
تجمع ترشحات ريوي :
ترشحات طبيعي دستگاه تنفسي ،بدنبال بيحركتي
تجمع پيدا ميكنند .توانايي انجام سرفه نيز به دليل
كاهش تون عضالني عضالت تنفسي ،دهيدراتاسيون و
غليظ شدن ترشحات يا تأثير مسكنهايي كه رفلكس
سرفه را مهار ميكنند كم ميشود .اين امر با انتشار
طبيعي اكسيژن و دياكسيد كربن در آلوئولها تداخل
ايجاد ميكند .
اكسيژناسيون ضعيف
و احتباس
دياكسيد كربن در خون در صورت تداوم فرد را به سوي
وضعيت بالقوه مرگبار اسيدوز تنفسي ميبرد .
1
9
آتلكتازي :
تجمع ترشحات ريوي سبب انسداد برونشيولها ميگردد .
استراحت در بستر توليد سورفاكتانت را كاهش ميدهد .اين
دو حالت يعني كاهش سورفاكتانت و انسداد يك برونشيول
توسط موكوس ميتواند سبب كالپس يك لوب و يا كل ريه گردد
.به اين وضعيت آتلكتازي اطالق ميشود .ريسك بيشتر ابتال
به آتلكتازي در :افراد مسن ،بيتحرك ،مددجوياني كه تحت
عمل جراحي قرار گرفتهاند .
پنوموني هيپوستاتيك :
ترشحات تجمع يافته (هيپوستاتيك) محيط مناسبي براي رشد
باكتريها فراهم ميسازد .در اين حالت يك عفونت خفيف
دستگاه تنفس فوقاني ميتواند به سرعت تبديل به يك عفونت
شديد
دستگاه
تنفس
تحتاني
تبديل
شود
.
پنوموني
هيپوستاتيك به شدت تبادل اكسيژن و دياكسيد كربن را
تخريب مينمايد .اين امر دليل نسبتا شايع مرگ در بين افراد
ضعيف ،بيتحرك و بخصوص سيگاريهاي شديد است .
سيستم متابوليك
كاهش سرعت متابوليسم :متابوليسم به مجموع فرآيندهاي
شيميايي و فيزيكي گفته ميشود كه توسط آنها مواد حياتي
مورد نياز بدن تهيه و نگهداري ميشوند .
متابوليسم پايه :حداقل انرژي صرف شده براي حفظ اين
فرآيندها ميباشد .
سرعت متابوليسم :بنا بر تعريف ميزان كالري بر ساعت بر
مساحت بدن برحسب متر مربع است .
در مددجويان بيتحرك ،سرعت متابوليسم پايه با كاهش
نيازهاي انرژي بدن كاهش مييابد .
تعادل منفي نيتروژن :در فرد بيتحرك عدم تعادلي بين سنتز
پروتئين (آنابوليسم) و شكسته شدن پروتئين(كاتابوليسم)
بهوجود ميآيد و فرآيندهاي كاتابوليك بيش از فعاليتهاي
آنابوليك ميشوند .در طول زمان ميزان دفع نيتروژن بيش از
جذب آن ميشود و يك تعادل منفي نيتروژن ايجاد ميگردد كه
سبب نقصان منابع پروتئيني ميگردد كه براي ساخت
بافتهاي عضالني و بهبود زخم ضروري هستند .
بياشتهايي :به دليل كاهش سرعت متابوليسم و افزايش
ميزان كاتابوليسم ناشي از بيحركتي بهوجود ميآيد .با
كاهش جذب پروتئين ،عدم تعادل نيتروژن تشديد شده ،سوء
تغذيه رخ ميدهد .
تعادل منفي كلسيم :در بيحركتي ،مقادير كلسيمي كه از
استخوانها برداشته ميشود ،بيشتر از ميزاني است كه
جايگزين ميشود .دليل مستقيم از دست رفتن كلسيم از
استخوانها ،نبودن تحمل وزن و فشار برروي ساختمانهاي
اسكلتي و عضالني است .
سيستم ادراري
ركود ادراري :وقتي فرد در حالت افقي و خوابيده به
پشت باقي ميماند ،جاذبه مانع از تخليه كامل ادرار از
كليهها و مثانه ميگردد .لگنچههاي كليوي از ادرار پر
ميشوند .تخليه مثانه نيز به دليل كاهش تون عضالني
عضله دترسور مثانه در طي بيحركتي ،به ميزان
بيشتري كاهش مييابد .
سنگهاي ادراري :در حالت طبيعي كلسيم ادرار با توجه
به اسيدي بودن ادرار
در آن محلول است .اما در زمان بيحركتي
مقادير اضافي كلسيم (وفسفات) در ادرار
وجود دارند و ادرار نيز قليايي شده و
نمكهاي كلسيم به صورت كريستال
شكل ميگيرند كه سنگهاي ادراري ناميده ميشوند
سنگهاي ادراري معموال در لگنچهها تشكيل ميشوند و
از طريق حالب به مثانه ميروند .در طي اين حركت ،درد
و خونريزي ايجاد ميشود .گاهي اوقات اين سنگها سبب
انسداد در سيستم ادراري ميگردند .
2
3
احتباس ادراري (رتانسيون) :فرد بيتحرك ممكن است دچار
احتباس ادراري (تجمع ادرار در مثانه) ،انبساط مثانه و
گاهي اوقات بياختياري ادراري گردد .عوامل مؤثر :
ـ كاهش تون عضالني مثانه
ـ ناراحتي و معذب بودن و نداشتن خلوت مناسب براي انجام
عمل دفع
ـ پوزيشن غير طبيعي
عوامل فوق سبب ميشوند تا مددجو براي شل كردن
عضالت پرينه در حين دفع با مشكل روبرو شود .پر بودن و
انبساط مثانه توسط ادرار سبب كشيدگي بيش از حد آن
ميگردد .در اين حال ممكن است قدري دفع بياختيار ادرار
( )Dribblingرخ دهد .ولي اين وضعيت نميتواند موجب
رهايي از ديستانسيون (انبساط)ادراري گردد زيرا مقادير
زيادي از ادرار ساكن در مثانه باقي ميماند .
عفونت ادراري :ادرار ساكن محيط مناسبي براي رشد
باكتريها است .ديستانسيون ادراري سبب ايجاد
پارگيهاي كوچك در موكوس مثانه ميگردد كه خود اجازه
ورود به ارگانيسمهاي عفونتزا را ميدهد .افزايش قليايي
بودن ادرار عامل مناسب ديگري است .
سيستم گوارشي
يبوست :در افراد بيحركت حركات پريستالتيس (دودي)
رودهها كاهش مييابد .ضعف عمومي عضالت برروي عضالت
شكم و پرينه كه در عمل دفع شركت دارند اثر ميگذارد .
پوزيشن فرد بستري برروي لگن غير طبيعي بوده نميتواند
دفع را تسهيل نمايد .معذب بودن ،نبودن خلوت ،وابستگي
به ديگران در استفاده از لگن و به هم ريخته شدن عادات
معمول دفع ميتواند موجب امتناع افراد از انجام دفع گردد .
امتناع مكرر عمل دفع را سركوب و رفلكس دفع را تضعيف
ميكند .
پوست
كاهش تورگور پوست :به دنبال بيتحركي طوالني
ممكن است پوست دچار آتروفي گشته و تورگور
(خاصيت ارتجاعي) آن كاهش يابد .
تخريب پوست :درطي بيتحركي ،قرار گرفتن بدن
برروي برجستگيهاي استخواني ،جريان خون را كم
كرده ،ذخاير غذايي را كاهش داده ،سبب تخريب
پوست و ايجاد زخم فشاري ميگردد .هرچقدر فشار
برروي نقاط ويژهاي از بدن طوالنيتر باشد ،دوره
ايسكمي (كاهش جريان خون) طوالنيتر شده و خطر
تركخوردگي پوست بيشتر ميشود .درمان
آسيبهاي پوستي براي بيمار بيحركت كار مشكلي
خواهد بود .پيشگيري از زخم فشاري آسانتر از درمان
آن است .
26
سيستم رواني ـ اجتماعي
افرادي كه قادر به انجام فعاليتهاي معمول مربوط به
نقشهاي خود نيستند ،در مييابند كه براي انجام كارها به
ديگران وابسته شدهاند .اين احساس سبب كاهش اعتماد به
نفس ،احساس سرخوردگي ،بروز واكنشهاي احساسي
تشديد شده ميگردد .
واكنشها :گوشهگيري ،بيتفاوتي ،عصبانيت و پرخاشگري ،
پسرفت
توانايي حل مشكل و تصميمگيري اغلب از بين ميرود .عدم
كنترل برروي جريانات سبب بروز اضطراب ميشود .
بررسي و شناخت
شامل بيحركتي فعلي مددجو ،اطالعات در مورد
عملكرد قبل از بيماري و تأثيرات بالقوه بيحركتي است
.
حركت :بررسي حركت مددجو متوجه دامنه حركت
مفصل ،قدرت عضله ،تحمل فعاليت ،طرز راه رفتن و
وضعيت قرار گرفتن و راستاي بدن است .
سيستم اسكلتي ـ عضالني :كاهش قدرت ،توده و
انقباضات عضالني مورد توجه قرار ميگيرد .در اين
بررسي پرستار بايد تعيين كند كه آيا اشكال در حركت
مفاصل نتيجه خستگي است يا كاهش دامنه حركت
مفصل .
28
سيستم قلبي ـ عروقي :
كنترل فشارخون ،نبضهاي محيطي و نوك قلب و مشاهدهسيستم وريدي ،وجود ادم (استخوان خاجي ساق پا ،پا و
مفصل ران).
فشار خون خصوصا هنگام تغيير وضعيت مددجو از حالتخوابيده به نشسته يا ايستاده بايد اندازهگيري شود .اگر قلب
قادر به تحمل كار زياد نباشد نواحي محيطي بدن مانند دستها ،
پاها ،بيني ،الله گوشها از نواحي مركزي بدن سردتر خواهد
بود .
ساقها ازنظر قرمزي ،گرما و نرم بودن بررسي ميشوند .درد ساق پا هنگام خم شدن به عقب (عالمت هومان مثبت)
ممكن است نشانه DVTباشد .بعالوه دور ساق پا و ران بايد در
بيماري كه در خطر ابتال به ترومبوز است ،اندازهگيري شود .ادم
يكطرفه ميتواند تنها عالمت DVTباشد .
30
سيستم تنفسي :هردو ساعت يكبار از نظر حركات
قفسه سينه و صداهاي ريوي بررسي شود .در صورت
بروز آتلكتازي صداهاي تنفسي نامتقارن ميگردند .
سيستم متابوليك :اندازهگيريهاي بدن(قد ،وزن ،
چينهاي پوستي) ،ثبت مايعات جذب و دفع شده
( ، )I/Oدادههاي آزمايشگاهي ،وضعيت تغذيه مددجو
(ميزان دريافت غذا ،عوامل محيطي در كاهش اشتها) .
سرعت بهبودي زخم نشانه آن است كه نيازهاي
متابوليكي نسوج صدمه ديده تا چه اندازه رفع ميشوند
.
سيستم دفعي :در هر نوبت كاري وضعيت جذب و دفع مايعات
بدن در طي 24ساعت بايد اندازهگيري شود .پرستار بايد مقدار
صحيح مايعات دريافتي مددجو از راه دهان يا تزريق را تعيين كند
.بررسي دفع شامل شنيدن صداهاي روده ،حركات متناوب و
مداوم روده و الگوهاي دفع روده و ادرار مددجو ميباشد .
پوست :بررسي مداوم پوست از نظر عالئم زخمهاي فشاري .
عواملي نظير كاهش حسي ،كم خوني ،وضعيت تغذيه ،وجود
عالئم عفونت بايد مورد توجه قرار گيرد .
وضعيت رواني ـ اجتماعي :توجه كامل به تغييرات عاطفي و
رفتاري مددجو نظير بروز افسردگي ،جرو بحث كردن ،بيان مكرر
احساسات
اقدامات
سيستم اسكلتي ـ عضالني :انجام ورزش براي
پيشگيري از آتروفي .در صورتي كه مدجو قادر نباشد
بخشي يا تمام بدن خود را حركت دهد ،پرستار بايد از
ورزشهاي مفصلي محدود غير فعال استفاده كند .
حداقل 4ـ 3بار در روز براي تمام مفاصل بيحركت مگر
آنكه از نظر پزشكي مشكل داشته باشد .
3
2
33
سيستم قلبي ـ عروقي :
ـ كاهش فشار خون ارتواستاتيك :به محض اينكه
شرايط جسمي مددجو اجازه دهد ،حتي اگر تا صندلي
باشد ،پرستار بايد تالش كند تا مددجو را از بستر خارج
كند .اين فعاليت موجب حفظ تون عضالني و افزايش
برگشت وريدي ميشود .
ـ پيشگيري از تشكيل ترومبوز :قرار دادن بدن در حالت
صحيح ،اجتناب از نشستن طوالني مدت ،پوشيدن
لباسهاي تنگ و گذاشتن بالش زير زانو .انجام
ورزشهاي حركات مفصل :چرخاندن پاها ،چرخاندن
مفصل ران ،خم كردن زانو ،خم كردن كف پا به جلو
وعقب ،چرخاندن قوزك پاها .اين ورزشها بايد در هنگام
بيداري ،هر ساعت انجام شوند .
سيستم تنفسي :
ـ افزايش انبساط قفسه سينه و ريهها :در حالت طبيعي تغيير
حالت بدن هر 12ـ 11دقيقه در بستر سبب ميشود كه ريهها
انبساط پيدا كنند .در مددجوي بستري حداقل زمانبندي
پيشنهاد شده براي تغيير حالت ،هر دوساعت يكبار است .
بهترين حالت در تخت براي انبساط ريه ،حالت نشسته است .
ـ پيشگيري از ركود ترشحات ريوي :تغيير حالت مددجو هر دو
ساعت يكبار ،دريافت حداقل 2000سي سي مايعات روزانه ،
فيزوتراپي قفسه سينه (بهترين روش) موجب خروج ترشحات
از قسمتهاي خاص برونش به ناي شده ،مددجو با انجام
سرفه آنها را دفع ميكند .
سيستم متابوليك :رژيم غذايي حاوي كربوهيدراتها ،
پروتئينها و چربيها براي رفع نيازهاي انرژي مددجوي
بيحركت توصيه ميشود .پروتئين :ترميم نسوج
چربي :پيشگيري از انهدام بيشتر ذخائر غذايي
كالري مورد نياز و رژيم غذايي با مشاوره متخصص تغذيه تعيين
ميشود .
سيستم دفع :رسيدن مايعات كافي و الزم به بدن از تشكيل
سنگ در كليه و عفونتهاي مجاري ادراري جلوگيري ميكند .
دفع ادرار مددجو بايد متناسب با مقدار مايعي كه نوشيده است
باشد .