Transcript ****** 1

‫روان شناس ي تربيتي‬
‫(رشته علوم تربيتي ‪ -‬روانشناس ي)‬
‫دكتر علي اكبر سيف‬
‫نام درس‪ :‬روان شناس ي تربيتي‬
‫(رشته علوم تربيتي ‪ -‬روانشناس ي)‬
‫تعداد واحد درس‪ 3 :‬واحد‬
‫مؤلف‪ :‬دكتر علي اكبر سيف‬
‫نام تهيه كننده اساليد‪ :‬محرم پاشايي‬
‫كارشناس ارشد رشته علوم تربيتي‬
‫محل خدمت‪ :‬مركز نقده‬
‫‪ ‬آشنايي دانشجويان با نظريه ها‪ ،‬اصول‪ ،‬مفاهيم‬
‫يافته هاي روانشناس ي تربيتي و كاربرد آن در محيط‬
‫هاي آموزش ي‪ ،‬تربيتي و مشاوره اي و باليني‬
‫‪ -1‬معرفي الگوي عمومي آموزش ي‬
‫‪-2‬تهيه و تدوين هدفهاي آموزش ي و آشنايي با طبقه بندي هدفهاي رفتاري‬
‫‪ -3‬رفتار ورودي و سنجش آغازين‬
‫‪ -4‬تعريف و انواع يادگيري‬
‫‪ -5‬آشنايي با ديدگاههاي رفتاري و شناختي در ارتباط با اصول يادگيري‬
‫‪ -6‬حافظ و الگوي پردازش اطالعات‬
‫‪ -7‬يادگيري مفاهيم و اصول‬
‫‪ -8‬حل مسأله و آفرينندگي‬
‫‪ -9‬روشهاي كلي آموزش‬
‫‪ -10‬آموزش به كمك روشهاي تغيير رفتار‬
‫‪ -11‬ارزشيابي و سنجش عملكرد‬
‫معرفي الگوي عمومي آموزش ي‬
‫‪‬‬
‫معرفي الگوي عمومي آموزش ي‬
‫قبل از ارائه الگوي عمومي آموزش كه محتواي اين فصل را در يك‬
‫چارچوب كلي در اختيار يادگيرنده قرار مي دهد تا با استفاده از آن‬
‫به يادگيري مطالب اختصاص ي تر فصلهاي بعدي كتاب اقدام‬
‫كند الزم است ابتدا مفهوم «آموزش» و «الگوي عمومي آموزش ي»‬
‫را تعريف نمائيم‪.‬‬
‫آموزش كار اصلي معلم است آموزش‪ ،‬به فعاليتهاي از پيش طرح‬
‫ريزي شده اي گفته مي شود كه با هدف ايجاد يادگيري در‬
‫دانش آموزان يا دانشجويان بين معلم و يا چند دانش آموز‬
‫به صورت كنش متقابل يا رابطه دو جانبه انجام مي شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫هر معلم از لحظه اي كه به فكر آماده شده براي آموزش يك در مي‬
‫ً‬
‫افتد تا زمانيكه عمال در كالس به تدريس مطالب مي پردازد سرانجام‬
‫وقتي كه در پايان كار به ارزشيتبي از آموخته ها اقدام مي كند‬
‫فعاليتهاي مختلفي را انجام مي دهد براي سهولت گفتار اين فعاليتهاي‬
‫گوناگون آموزش را در چند مرحله تقسيم بندي و به بررس ي آنها مي‬
‫پردازيم كه به الگوي عمومي اموزش معروف است‪.‬‬
‫شكل ‪ 1-1‬الگوي عمومي اموزش ي (اقتباس از گيج و براليز‪)1988 ،‬‬
‫مراحل فعاليتهاي معلم‪:‬‬
‫مرحله (‪)1‬‬
‫پيش از عمل آموزش‬
‫تعيين هدفهاي‬
‫آموزش به صورت‬
‫هدفهاي رفتاري‬
‫فعاليتهاي معلم‬
‫تعيين ويژگي هاي‬
‫ورودي و سنجش‬
‫آغازين‬
‫مرحله (‪)2‬‬
‫پيش از عمل آموزش‬
‫و ضمن عمل آموزش‬
‫مراجعه به‬
‫يافته هاي‬
‫روانشناس ي‬
‫يادگيري و‬
‫استفاده از‬
‫آن براي‬
‫بهبود‬
‫يادگيري‬
‫مرحله (‪)3‬‬
‫ضمن عمل اموزش‬
‫مراجعه به‬
‫يافته هاي‬
‫روشها و‬
‫فنون‬
‫تدريس و‬
‫انتخاب‬
‫آنها براي‬
‫آموزش و‬
‫اجر‬
‫مرحله (‪)4‬‬
‫ضمن عمل آموزش و‬
‫پيش از عمل آموزش‬
‫اجراي روشهاي‬
‫ارزسيابي و‬
‫سنجش و‬
‫اندازه گيري يه‬
‫منظور رفع‬
‫نواقصات و‬
‫تعيين اثربخش ي‬
‫كار معلم‬
‫شكل ‪1-2‬‬
‫مراحل فعاليتهاي معلم در يك شكل چرخه اي و بصورت سيكلي (طرح از تهيه كننده)‬
‫‪1‬‬
‫پس از آموزش‬
‫ اجراي روشهاي سنجش و‬‫اندازه گيري و ارزشيابي‬
‫پيشرفت تحصيلي به منظور‬
‫تعيين نقاط قوت و ضعف‬
‫آموزش‬
‫پيش از آموزش‬
‫ تعيين هدفهاي آموزش‬‫‪ -‬تعيين ويژگي هاي ورودي‬
‫ضمن آموزش‬
‫‪2‬‬
‫مراجعه به يافته هاي‬‫روشناسايي يادگيري‬
‫مراجعه به يافته هاي فنون‬‫تدريس‬
‫‪3‬‬
‫تهيه و تدوين هدفهاي آموزش ي‬
‫‪‬‬
‫يكي از متخصصان آموزش و پرورش به نام رالف تايلر‬
‫(‪ )1970‬در كتاب خود به نام اصول اساس ي برنامه ريزي‬
‫تحصيلي‪ ،‬براي گزينش هدفهاي آموزش ي طرح هفت مرحله‬
‫اي زير پيشنهاد كرده است‪:‬‬
‫منابع‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪3‬‬
‫دانش آموز‬
‫جامعه‬
‫موضوع درس ي‬
‫‪4‬‬
‫هدفهاي كلي موقتي‬
‫‪5‬‬
‫‪6‬‬
‫فلسفه آموزش و پرورش‬
‫روانشناس ي يادگيري‬
‫مالكها‪:‬‬
‫(صافي ها يا نمره ها)‬
‫‪7‬‬
‫هدفهاي صريح آموزش ي‬
‫‪‬‬
‫هدفهاي آموزش ي قصد و منظور معلم را از آموزش مطالب مختلف نشان مي دهد‬
‫همه معلمان از موزش مطالب درس ي قصد و منظوري دارند و آن را به روشهاي‬
‫گوناگون با عنوان هدفهاي آموزش ي بيان مي كنند در زير چندين روش بيان هدفهاي‬
‫آموزش ي را مالحظه مي كنيد‪:‬‬
‫‪ -1‬برحسب فعاليتهاي معلم‬
‫‪-2‬برحسب فعاليتهاي دانش آموزان‬
‫‪ -3‬برحسب عنوان درس‬
‫‪ -4‬برحسب يادگيري دانش آموزان‬
‫‪‬‬
‫هدفهاي آموزش ي رفتاري هدفهايي هستند كه مقاصد‬
‫اموزش ي معلم را بر حسب رفتار قابل اندازه گيري يا به‬
‫اصطالح عملكرد يادگيرنده بيان مي كنند هدفهاي رفتاري به‬
‫معلم كمك مي كنند تا به طور دقيق منظور و مقصود خود را‬
‫از آموزش درس ي مشخص كند و به يادگيرندگان به روشني‬
‫معلوم كند كه معلم در پايان درس چه انتظاراتي از آنان‬
‫خواهد داشت‪.‬‬
‫‪‬‬
‫تفاوت عمده بين هدفهاي رفتاري و غيررفتاري در اين است كه‬
‫هدفهاي رفتاري برحس عملكرد با رفتار و اعمال قابل اندازه گيري‬
‫توصيف مي شوند در حاليكه هدفهاي غيررفتاري با كمات مبهم و‬
‫عبارات نامشخص بيان مي شوند و در نيتجه به سهولت قابل ادازه‬
‫گيري نيستند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫از دانش آموزان انتظار مي رود كه در پايان درس‪:‬‬
‫‪ -1‬عليتهاي مهم سقوط سلسله ساسانيان را توضيح دهد‬
‫‪ -2‬تجارب مسافرت تابستاني خود را به صورت انشاء به كالس‬
‫گزارش دهد‬
‫‪ -3‬فاعل‪ ،‬فعل و مفعول جمله هاي كتاب خود را معين كند‬
‫‪ -1‬اولين فايده بيان هدفهاي آموزش ي بر حسب رفتار و اعمال يادگيرنده اين‬
‫است كه استفاده از اين نوع هدفهاي كار طرح و اجراي آموزش را‬
‫براي معلم آسان مي كند‬
‫‪ -2‬ارزشيابي معلم از اموخته هاي دانش آموزان و دانشجويان آسان تر‬
‫است‬
‫‪ -3‬اگر يادگيرنده از پيش بداند كه معلم در پايان درس از او چه انتظاراتي‬
‫خواهد داشت و معلم اين انتظارات را به طور دقيق به يادگيرنده‬
‫بگويد‪ ،‬يادگيرنده با آرامش و آمادگي به يادگيري خواهد پرداخت‪.‬‬
‫‪‬‬
‫نخستين گام در نوشتن هدفهاي آموزش ي رفتاري بيان اين‬
‫هدفها در چارچوب عبارات و جمالت روش و قابل اندازه‬
‫گيري است عالوه بر اين هدفهاي كامل رفتاري داراي دو‬
‫ويژگي مهم ديگر هستند كه شرايط عملكرد و مالك عملكرد‬
‫نام دارد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫رابرت ميگر پرچمدار نهضت هدفهاي رفتاري‪ ،‬اين ويژگي ها را به‬
‫شرح زير مشخص كرده است‪:‬‬
‫‪ -1‬بيان هدف به صورت عيني و قابل مشاهده و اندازه گيري‪ ،‬ينهي بر‬
‫حسب عملكرد دانش آموز‬
‫‪ -2‬توصيف شرايطي كه با توجه به آن يادگيرنده بايد عملكرد خود را‬
‫نشان دهد‬
‫‪ -3‬مالكها يا معيارهايي كه به وسيله آن‪ ،‬ميزان پيشرفت يادگيرنده در‬
‫رسيدن به هدفها سنجيده مي شود‬
‫مثالي از هدفهاي رفتاري كامل‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫دانش آموزان بايد بتواند‪،‬‬
‫با استفاده از فهرستي از نام شعراي پانصد سال بعد از اسالم كه معلم در اختيار‬
‫او مي گذارد‪،‬‬
‫‪ -1‬شرايط عملكرد‬
‫‪‬‬
‫نام شعراي سيصد سال اول بعد از اسالم را انتخاب كند‪.‬‬
‫‪ -2‬فعل (بيان هدف)‬
‫‪‬‬
‫دانش آموزان بايد اين انتخاب را با حداقل هشتاد درصد صحت انجام دهد‬
‫‪ -3‬مالك عملكرد‬
‫‪ -1‬با استفاده از محدوده زماني‬
‫‪ -2‬با توجه به تعداد پاسخها‬
‫‪ -3‬با توجه به درصد يا نسبت‬
‫‪ -4‬با توجه به ويژگي هاي عملكرد‬
‫‪ -1‬هدفهاي پاياني يا نهايي‬
‫‪ -2‬هدفهاي واسطه اي يا بين راه‬
‫‪ -3‬هدفهاي ورودي‬
‫‪ ‬مدافعان‬
‫‪ ‬مدافعان اصلي هدفهاي رفتاري گانيه‪ ،‬گليزر‪ ،‬ميگر و پوفام معتقدند كه‬
‫استفاده از هدفهاي رفتاري در آموزش‪ ،‬اين هدفهاي مثبت را دارد‪:‬‬
‫‪ -1‬به معلم و يادگيرندگان نشان مي دهد كه در انجام فعاليتهاي خود به دنبال‬
‫چه چيزي باشند‬
‫‪ -2‬در ميان موضوعات درس ي توعي توالي منطقي ايجاد مي كنند‬
‫‪ -3‬وسايل دقيق اندازه گيري و سنحش بازده هاي يادگيري را فراهم مي آورند‬
‫‪ -4‬به معلم امكان مي دهد تا تعيين كند كه آنچه يادگيرندگان قرار بود‬
‫بياموزند به خوبي ياد گرفته اند يا نه؟‬
‫‪ ‬مخالفين‬
‫‪ ‬مخالفين اين انتقادها را بر استفاده از هدفهاي رفتاري مطرح‬
‫نموده اند‪:‬‬
‫‪ -1‬به يادگيري اطالعات و مهارهاي جزئي محدود مي شود‬
‫‪ -2‬استفاده از اين هدفها كار غيرانساني ات‬
‫‪ -3‬اين هدفها باعث محدود شدن فعاليت آموزش ي و يادگيري مي‬
‫شوند‬
‫‪ -4‬خالقيت را از بين مي برد‬
‫طبقه بندي هدفهاي آموزش ي‬
‫‪‬‬
‫وجود هدفهاي متعدد آموزش ي در سطوح مختلف تحصيلي‬
‫‪ ،‬نياز به نوعي سازمان و نظم و ترتيب دارد‪ .‬طبقه بندي هاي‬
‫هدفهاي آموزش ي‪ ،‬مانند طبقه بنديهاي مورد استفاده در‬
‫ً‬
‫علم زيست شناس ي‪ ،‬دقيقا به همين منظور تهيه شده اند ما‬
‫در اين فصل يكي از طبقه بنديهاي معروف هدفهاي آموزش ي‬
‫را معرفي مي كنيم‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در اين طبقه بندي‪ ،‬هدفهاي آموزش ي ابتدا به سه حوزه‬
‫يا حيطه با نامهاي‪:‬‬
‫حوزه شناختي‪ ،‬حوزه عاطفي و حوزه رواني‪ -‬حركتي تقسيم‬
‫شده اند و هر حوزه هم شامل تعدادي طبقه است‪.‬‬
‫ً‬
‫‪ ‬حوزه شناختي غالبا دانش‪ ،‬معلومات و تواناييها و مهارتهاي‬
‫ذهني را در بر مي گيرد غالب آنچه را كه معلمان از آموزش‬
‫دروس مختلف در سطح دبستان‪ ،‬راهنمايي‪ ،‬دبيرستان و‬
‫دانشگاه در نظر دارند‪ ،‬در حوزه شناختي جاي مي گيرد‪ .‬بنابراين‬
‫به وضوح پيداست كه بخش اعظم فعاليتهاي آموزش ي معلمان‬
‫و كوششهاي يادگيري دانش آموزان‪ ،‬به حوزه شناختي ارتباط‬
‫دارد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫حوزه عاطفي با عالقه‪ ،‬انگيزش يا قدرداني و ارزشگذاري‬
‫سرو كار دارد و براي مثال وقتي معلم از اين بابت نگران است‬
‫كه يكي از دانش آموزان او عالقه اي به درس حساب‪ ،‬يا زبان‬
‫خارجي يا فيزيك و موارد نظير آن نشان نمي دهد‪ ،‬اين نگرش او‬
‫به حوزه عاطفه مربوط مي شود‬
‫‪ -1‬دانشجويان بايد از مطالع منابع مختلف درباره مسايل‬
‫رواشناس ي تربيتي لذت ببرد‬
‫‪ -2‬دانشجو بايد در مقابل عقايد ديگران كه با نظر او مخالف‬
‫اند بردباري نشان دهد‬
‫‪ -3‬دانشجو بايد براي يافته هاي علم روانشناس ي يادگيري‬
‫ارزش قايل شود‬
‫‪‬‬
‫حوزه رواني‪ -‬حركتي به فعاليتهاي كه بيشتر به جسماني‬
‫دارد مانند تايپ كردن‪ ،‬ورزش و انجام دادن مشاغلي كه‬
‫به مهارتهاي گوناگون نياز دارد‪ ،‬مربوط مي شود به بخش‬
‫ديگر‪ ،‬هر فعاليتي كه عالوه بر جنبه رواني داراي جنبه‬
‫جسماني نيز باشد در اين حوزه جاي دارد‬
‫‪‬‬
‫حوزه شناختي به دو بخش دانش و تواناييها و مهارتهاي ذهني‬
‫تقسيم شده است هر يك از دو بخش نيز داراي تقسيماتي به شرح‬
‫زير است‪:‬‬
‫‪ -1‬دانش‪ :‬كه شامل يادآوري (بازخواني و بازشناس ي)‬
‫امور جزئي و كلي‪ ،‬روشها و فرآيندها‪ ،‬الگوها‪ ،‬ساختها يا موقعيت‬
‫هاست‪.‬‬
‫طبقات فرعي (خرده طبقات) طبقه دانش به شرح زير است‬
‫‪ )1-1‬دانش امور جزئي‬
‫‪ )1-2‬دانش راهها و وسايل برخورد با امور جزئي‬
‫‪ )1-3‬دانش امور كلي و مسايل انتزاعي يك رشته‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫هدفهاي مربوط به تواناييها و مهارتهاي ذهني بر فرآيندهاي ذهني‬
‫سازماندهي و تجديد سازمان مطالب آموخته شده كه براي‬
‫برآوردن منظوري معين الزم اند‪ ،‬تأكيد مي كنند‪.‬‬
‫اين هدفها درك و فهم مطالب‪ ،‬توانايي استفاده از آنها در‬
‫موقعيتهاي تازه‪ ،‬تجزيه و تحصل مسائل‪ ،‬ابداع و ايجاد آثار و‬
‫داوري و قضاوت درباره امور مختلف را شامل مي شود‬
‫اين بخش (مهارتهاي ذهني) شامل پنج طبقه به شرح زير‬
‫است‪:‬‬
‫‪ -2‬فهميدن ‪ :‬ترجمه – تفسير‪ -‬برون يابي‬
‫‪ -3‬كاربرد‪ :‬توانايي استفاده از اصول– توانايي استفاده از محاسبات‬
‫رياض ي در موقعيت هاي زندگي‬
‫‪ -4‬تحليل‪ :‬تحليل عناصر – تحليل روابط – تحليل روابط انساني‬
‫‪ -5‬تركيب‪ :‬توليد يك اثر بي همتا‪ -‬توانايي نوشتن مقاله‪ ،‬داستان‪ ،‬يا شعر‬
‫ابتكاري – توليد نقشه‬
‫‪ -6‬ارزشيابي‪ :‬داوري بر اساس شواهد دروني – داوري براساس شواهد‬
‫بيروني‬
‫ارزشيابي‬
‫فهميدن‬
‫دانش‬
‫دانش‬
‫تركيب‬
‫تركيب‬
‫تحليل‬
‫تحليل‬
‫تحليل‬
‫كاربستن‬
‫كاربرد‬
‫كاربستن‬
‫كاربرد‬
‫فهميدن‬
‫فهم‬
‫فهميدن‬
‫فهم‬
‫دانش‬
‫دانش‬
‫دانش‬
‫دانش‬
‫شكل ‪ 1-3‬نمودار ظبقه بندي هدفهاي آموزش ي (حوزه شناختي)‬
‫ارزشيابي‬
‫تركيب‬
‫شكل ‪( 4-1‬از تهيه كننده)‬
‫تحليل‬
‫كاربرد‬
‫فهم‬
‫دانش‬
‫‪ ‬طبقات اين طبقه بندي نيز به صورت سلسله مراتب‪ ،‬تنظيم شده‬
‫اند‬
‫‪ -1‬دريافتن (توجه كردن)‬
‫‪ -2‬پاسخ دادن‬
‫‪ -3‬ارزشگذاري‬
‫‪ -4‬سازماندهي ارزشها‬
‫‪ -5‬تشخص‬
‫‪ ‬ما در اينجا طبقه بندي تهيه شده به وسيله هارو را عرضه مي‬
‫كنيم‪:‬‬
‫‪ -1‬حركات بازتابي‪ :‬مانند پلك به هم زدن‬
‫‪ -2‬حركتهاي اساس ي‪ :‬مانند راه يافتن‬
‫‪ -3‬تواناييهاي اداركي‪ :‬فقط تعادل‬
‫‪ -4‬تواناييهاي فيزيكي (بدني)‪ :‬وزنه برداري‬
‫‪ -5‬حركتهاي ماهرانه‪ :‬هنرهاي ظريف‬
‫‪ -6‬ارتباط غيركالمي‪ :‬ارتباط حركات سر و حركات چهره‬
‫رفتار ورودي و سنجش آغازين‬
‫‪‬‬
‫هدف ورودي يا رفتار ورودي به آمادگي فرد براي يادگيري‬
‫هدفهاي آموزش ي (نهايي و بين راه) اشاره مي كند‪ ،‬يعني‬
‫ً‬
‫آنچه كه يادگيرنده قبال آموخته است و براي يادگيري‬
‫مطلب تازه پيش نياز محسوب مي شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫بيانات رفتارهاي ورودي نيز مانند بيانات هدفهاي آموزش ي رفتاري‬
‫بر حسب اعمال و رفتار آشكار و قابل اندازه گيري يادگيرنده نوشته‬
‫ً‬
‫وند‪ .‬مثال همچنانكه در بيان هدف آموزش ي مربوط به «ضرب اعداد‬
‫دو رقمي» مي گوييم «دانش آموز بايد يتواند اعداد دو رقمي را در‬
‫هم ضرب كند» در بيان رفتار ورودي اين هدف آموزش ي يز بايد‬
‫بگوييم «دانش آموز بايد بتواند اعداد دو رقمي را با هم جمع كند»‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫يكي از شباهتهاي رفتار ورودي با ر فتار نهايي (هدف رفتاري‬
‫كامل) آن است كه اين رفتارها هر دو بر حسب عملكرد يا رفتار‬
‫قابل اندازه گيري نوشته مي شدند‪ .‬اما رعايت دو ويژگي ديگر‬
‫هدفهاي كامل رفتاري شرايط و مالك عملكرد در رفتار ورودي‬
‫ضروري نيست‪.‬‬
‫از ويژگي هاي ديگر رفتارهاي ورودي‪ ،‬مقايسه‪ ،‬رفتارهاي نهايي‪،‬‬
‫ٌ‬
‫آن است كه معموال تعداد رفتارهاي ورودي يك درس از تعداد‬
‫هدفهاي نهايي آن درس بيشتر است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫براي تعيين رفتارهاي ورودي يك درس‪ ،‬بايد ابتداي فهرست‬
‫هدفهاي آموزش ي آن درس را آماده كنيم‪ .‬پس از آماده سازي‬
‫هدفهاي آموزش ي نهايي و بين راه‪ ،‬بايد به يك يك آنها مراجعه و‬
‫معين كنيم كه هريك از آنها به چه پيش نيازهايي نياز دارند آن‬
‫گاه اين پيش نيازها را در قالب عبارات رفتاري قابل اندزه گيري‬
‫و آشكار درآوريم‪.‬‬
‫‪‬‬
‫يكي از تدابير مورد استفاده در تدوين رفتارهاي ورودي استفاده از‬
‫روس تحليل تكليف و تشكيل سلسله مراتب يادگيري است‪ .‬در پاره‬
‫اي از موضوعات درس ي‪ ،‬اجزاي موضوع درس ي را مي توان به‬
‫صورت سلسله مراتبي از ساده به پيچيده مرتب كرد‪ .‬در اين‬
‫سلسله مراتب يادگيري هر تكليف پيش نياز براي يادگيري تكليف‬
‫بعدي محسوب مي شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫سنجش آغازين كه نوعي ارزشيابي تشخيص به حساب مي آيد‪،‬‬
‫وسيله اندازه گيري رفتارهاي ورودي و تشخيص كمبودهاي‬
‫يادگيري پيش نياز دنش آموزان است‪ .‬براي مثال معلمي كه مي‬
‫خواهد توانايي دانش آموزان كالس خود را در توانايي انجام‬
‫اعمال جمع‪ ،‬ضرب و تفريق اعداد دو رقمي بسنجد مي تواند‬
‫تعداد اعداد دو رقمي بدهد و بخواهد كه اعمال جمع‪ ،‬تفريق و‬
‫ضرب را انجام دهند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫هدف از اجراي پيش آزمون‪ ،‬تعيين ميزان اطالعات يادگيرنده از‬
‫مطالبي است كه قرار است آموزش داده شوند‪ ،‬اما سنجش‬
‫آغازين نه به اين منظور‪ ،‬بلكه براي اندازه گيري ميزان تسلط‬
‫ياد گيرنده به پيش نيازهاي درس تازه يعني همان رفتارهاي‬
‫ورودي مبتني است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫«در اجراي آموزن مربوط به رفتارهاي ورودي و آزمون مربوط به‬
‫رفتارهاي نهايي‪ ،‬نتيجه آرماني آن است كه تمامي دانش آموزان‬
‫در آزمون مربوط به رفتارهاي ورودي نمره كامل (‪ )20‬و در آزمون‬
‫مربوط به رفتار نهايي نمره صفر بگيرند»‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫راههاي مقابله با مشكل كمبود رفتارهاي ورودي شناختي و رواني –‬
‫حركتي‬
‫براي رفع مشكل كمبود رفتارهاي ورودي پيش نياز چيدنم راه حل وجود‬
‫دارد‪ .‬بهترين راه حل‪ ،‬آموزش ترميمي يا آموزش جبراني به صورت فردي‬
‫است‪ .‬روش ديگر اين است كه تكليف يادگيري را به شكلهاي مختلف‬
‫تغيير دهيم‪ ،‬آن گونه كه تكليف تغيير كل يافته پيش نيازهاي متفاوتي را‬
‫ايجاب كند‪.‬‬
‫روش ديگر آن است كه هدفها و محتواي درس را تغيير دهيم تا رفتارهاي‬
‫ورودي مورد نياز نيز تغيير كنند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ويژگي هاي ورودي عاطفي نشان دهنده انگيزش يادگيري يا همان‬
‫عالقه به درس است همه مي دانيم كه عالقه به درس‪ ،‬دقت‪،‬‬
‫كوش و پشتكار يادگيرنده را افزايش مي دهد و در نتيجه‪ ،‬بر‬
‫يادگيري او تأثير مثبت دارد‪ .‬بنابراين كوشش در باال بردن سطح‬
‫عالقه يادگيرده يكي از تدابير مهم آموزش ي معلم به حساب مي آيد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫تجربه هاي موفقيت آميز و يا شكست آميز دانش آموز در‬
‫سالهاي نخست يادگيري آموزشگاهي‪ ،‬ابتدا تصورات او را در‬
‫رابطه با توانايي اش نسبت به موضوعهاي بخصوص درس‬
‫تحت تأثير قرار مي دهد كه عاطفه به موضوع درس ي نام دارد‪.‬‬
‫بعد از كسب تجارب بيشتر از اين نوع‪ ،‬عاطفه به آموزشگاه‬
‫شكل مي گيرد و سرانجام مفهوم خودتحصيلي دانش آموز‬
‫تشكيل مي شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫مشكل كمبود انگيزش يادگيري دانش آموزان با كمبود عالقه‬
‫آنان نسبت به يادگيري مطالب تازه ناش ي از شكستهاي پي در پي‬
‫آنان در درسهاي مشابه درس جديد است‪ .‬بنابراين‪ ،‬بهترين راه‬
‫رفع مشكل اين است كه سطح رفتارهاي ورودي شناختي دانش‬
‫آموزان را باال ببريم و كيفيت آموزش را نيز بهبود بخشيم‪.‬‬
‫‪ -1‬آنچه را كه يادگيرندگان به عنوان هدف آموزش ي انتظار داريد در‬
‫آغاز درس به طور دقيق به آنان بگوييد‬
‫‪ -2‬از تشويقهاي كالمي استفاده كنيد‬
‫‪ -3‬از امتحانات و آزمونها‪ ،‬به عنوان وسيله اي براي ايجاد انگيزش در‬
‫يادگيرندگان‪ ،‬استفاده كنيد‪.‬‬
‫‪ -4‬مطالب و موضوعات دري را از ساده به دشوار ارائه دهيد‬
‫‪ -5‬از ايجاد رقابت‪ ،‬چشم و هم چشمي در ميان دانش آموزان‬
‫جلوگيري كنيد‬
‫‪ -6‬پيامدهاي منفي مشاركت يادگيرندگان در فعاليت‪ ،‬يادگيري را‬
‫كاهش دهيد‬
‫‪ -7‬به يادگيرندگان‪ ،‬مسائل و تكاليفي بدهيد كه نه خيلي ساده و نه‬
‫خيلي دشوار باشند‬
‫‪ -8‬در انجام فعاليتهاي آموزش ي به يادگيرندگان آزادي عمل بدهيد‬
‫تعريف و انواع يادگيري و ضرورت آن‬
‫‪‬‬
‫ً‬
‫يادگيري يعني ايجاد تغيير نسبتا پايدار در رفتار بالقوه يادگيرنده‪،‬‬
‫مشروط برآن كه اين تغيير بر اثر تجربه رخ دهد ويژگي هاي مهم‬
‫اين تعريف عبارتند از‪:‬‬
‫‪ -1‬تغيير‬
‫ً‬
‫‪ -2‬تغيير نسبتا پايدار‬
‫ً‬
‫‪ -3‬تغيير نسبتا پايدار در رفتار بالقوه‬
‫ً‬
‫‪ -4‬تغيير نسبتا پايدار در رفتار بالقوه بر اثر تجربه‬
‫براساس تعريف ياد شده‪ ،‬اين ويژگيها را به اختصار‬
‫توضيح مي دهيم‬
‫‪‬‬
‫براساس تعريف داده شده‪ ،‬يادگيري منجر به تغيير مي شود‪.‬‬
‫يعني بعد از كسب تجربه يادگيري‪ ،‬موجود زنده‪ ،‬از جمله‬
‫انسان از حالت قبل از تجربه‪ ،‬به حالت جديد تغيير مي يابد‪.‬‬
‫اين يادگيري چه پيچيده باشد و چه ساده‪ ،‬در مقايسه با‬
‫زمان پيش از يادگيري‪ ،‬تغيير مي كند‪ .‬كودكي كه دوچرخه‬
‫سواري ياد مي گيرد و يا شماره تلفني را فرد ياد مي گيرد در‬
‫واقع تغيير در رفتار فرد بوجود آمده است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫درست است كه يادگيري ايجاد تغيير است‪ ،‬اما اين تغيير بايد‬
‫ً‬
‫نسبتا پايدار باشد تا آن را يادگيري بناميم‪ .‬بسياري از تغييراتي‬
‫كه ناش ي از عوامل انگيزش ي و هيجاني‪ ،‬خستگي‪ ،‬انطباق حس ي و‬
‫از اين قبيل هستند و به سرعت از بين مي روند در رديف‬
‫يادگيري قرار ندارند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ً‬
‫تغيير نسبتا پايداري كه ما نام يادگيري با آن مي دهيم بايد در‬
‫رفتار بالقوه يا توان رفتاري ما ايجاد شود اين ويژگي تعريف‬
‫حاكي از آن است كه يادگيري در يادگيرنده نوعي توانايي ايجاد‬
‫مي كند‪ ،‬يعني تغيير حاصل در يادگيرنده تغيير در تواناييهاي‬
‫اوست نه تغيير در رفتار ظاهري او‪.‬‬
‫‪‬‬
‫توضيحات باال‪ ،‬ما را به تمايز بين يادگيري و رفتار هدايت مي‬
‫كند‪ .‬چنان كه گفته شد يادگيري نوعي توانايي است كه در‬
‫فرد ايجاد مي شود كه تنها از طريق مراجعه به رفتار آشكار‬
‫فرد مي توان از آن اطالع حاصل كرد‪ .‬روانشناسان رفتارها را‬
‫به دو دسته رفتارهاي آشكار و نهان تقسيم مي كنند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫عملكرد نيز مانند رفتار آشكار‪ ،‬به جنبه هاي قابل مشاهده‬
‫يادگيري اشاره مي كند اما تفاوت رفتار با عملكرد در آن است كه‬
‫رفتار به هر گونه عمل شخص گفته مي شود در حالي كه عملكرد‬
‫به نتيجه عمل فرد اشاره مي كند كه در ارزشيابي از ميزان‬
‫يادگيري فرد مورد استفاده قرار مي گيرد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫تغيير حاصل در رفتار بالقوه يادگيرنده در صورتي يادگيري به‬
‫حساب مي آيد كه بر اثر تجربه حاصل شود نه بر اثر عوامل‬
‫ديگر همچون عوامل انگيزش و هيجاني‪ ،‬انطباق حس ي‪،‬‬
‫خستگي و استعمال داروها و چندين عامل ديگر كه حاصل‬
‫تجربه نيستند و يادگيري به حساب نمي آيند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫طبقه بندي مورد بحث در اين قسمت از كتاب شرايط يادگيري رابرت گانيه خالصه‬
‫شده است‪ .‬اين طبقه بندي انواع يادگيري را به طور سلسله مراتبي از ساده به‬
‫پيچيده در هشت طبقه به شرح زير معرفي مي كند‪:‬‬
‫‪ -1‬يادگيري عالمتي‬
‫‪ -2‬يادگيري محرك – پاسخ‬
‫‪ -3‬يادگيري زنجيره اي (مهارت آموزي)‬
‫‪ -4‬يادگيري كالمي يا تداعي كالمي‬
‫‪ -5‬يادگيري تميز دادن محركها‬
‫‪ -6‬يادگيري مفهوم‬
‫‪ -7‬يادگيري قانون يا اصل‬
‫‪ -8‬حل مسأله‬
‫‪ -1‬مهارتهاي ذهني‪:‬‬
‫‪ ‬تميز دادن‬
‫‪ ‬مفهوم آموزي‬
‫‪ ‬يادگيري قانون‬
‫‪ ‬يادگيري قاعده هاي سطح باالتر‬
‫‪ -2‬راهبردهاي شناختي‬
‫‪ -3‬اطالعات كالمي‬
‫‪ -4‬مهارتهاي حركتي‬
‫‪ -5‬نگرشها‬
‫يادگيري از راه شرطي شدن‬
‫‪‬‬
‫نظريه اي كه به يادگيري اين نوع رفتار اختصاص دارد نظريه شرطي‬
‫سازي كالميك پاولف است‪ .‬پاولف در پژوهشهاي خود درباره‬
‫يادگيري رفتارهاي بازتابي‪ ،‬اصل جانشين سازي محرك را كشف‬
‫كرد‪ .‬بنابراين اصل‪ ،‬محركي كه در ابتدا در ايجاد پاسخ بازتابي اثر و‬
‫خنثي است در نتيجه همراه شدن با محرك اصلي مولد آن پاسخ‪،‬‬
‫خاصيت محرك اصلي را كسب مي كند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در آزمايشهاي شرطي كردن كالميك‪ ،‬در آغاز آزمايش زنگي به صدا‬
‫در مي آيد‪ .‬سگ به اين محرك پاسخ ترشح بزاق نمي دهد‪ .‬ولي‬
‫ممكن است پاسخهاي ديگري نظير تعجب يا ترس از او سر بزنند‬
‫بعد از چند ثانيه به او غذا داده مي شود‪ .‬بالفاصله پس از قرار‬
‫داد غذا در دهان حيوان‪ ،‬ترشح بزاق صورت مي گيرد‪ .‬با همراه‬
‫شدن زنگ با غذا‪ ،‬زماني فرا مي رسد كه زنگ به تنهايي سبب‬
‫ترشح بزاق مي شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در اصطالح روانشناس ي پاولفي‪ ،‬به غذا محرك غيرشرطي‬
‫(‪ )UC.S‬و به ترشح بزاق پاسخ غيرشرطي (‪،)U.C.R‬‬
‫همچنين صداي زنگ را محرك شرطي (‪ )C.S‬و به ترشح بزاق‬
‫ناش ي از صداي زنگ را پاسخ شرطي (‪ )C.R‬مي نامند‬
‫محرك شرطي (زنگ)‬
‫عدم پاسخ‬
‫‪ -1‬پيش از شرطي‬
‫شدني‬
‫پاسخ غيرشرطي‬
‫پاسخ غيرشرطي‬
‫‪ -2‬ضمن از‬
‫شرطي شدني‬
‫(ترشح بزاق)‬
‫‪ -3‬پس از شرطي‬
‫شدني‬
‫پاسخ شرطي‬
‫محرك غيرشرطي‬
‫محرك شرطي (زنگ)‬
‫محرك غيرشرطي (غذا)‬
‫پاسخ شرطي‬
‫(ترشح بزاق)‬
‫شكل ‪ 6-1‬فرآيند شرطي شدن كالسيك پاولفي‬
‫محرك شرطي‬
‫(زنگ)‬
‫‪‬‬
‫در شرطي شدن رفتار پاسخگر‪ ،‬وقتي كه محرك شرطي چندين بار با‬
‫محرك طبيعي همراه شدن و محرك شرطي توانست پاسخ شرطي را به‬
‫خوبي ايجاد كند مي توان از محرك شرطي به عنوان محرك طبيعي‬
‫استفاده كرد و پاسخ شرطي ديگري را توليد كرد‪ .‬براي مثال از صدا به‬
‫ً‬
‫عنوان محركي شرطي و با ارائه يك محرك تازه‪ ،‬مثال روشن كردن چراغ‪،‬‬
‫نشان دادن شكل دايره‪ ،‬به عنوان محركهاي سطح باالتر استفاده نمود‪.‬‬
‫پاسخ غيرشرطي‬
‫(ترشح بزاق)‬
‫محرك شرطي‬
‫(غذا)‬
‫پاسخ شرطي (‪)1‬‬
‫(ترشح بزاق)‬
‫محرك شرطي (‪)1‬‬
‫( صداي زنگ)‬
‫پاسخ شرطي (‪)2‬‬
‫(ترشح بزاق)‬
‫محرك شرطي (‪)2‬‬
‫(نور چراغ)‬
‫شرطي شدن سطح اول‬
‫شرطي شدم سطح دوم‬
‫شكل ‪ 7-1‬شرطي شدن سطح باالتر‬
‫‪‬‬
‫در اصطالح روانشناس ي شرطي سازي‪ ،‬هر بار كه محرك‬
‫ً‬
‫غيرشرطي (مثال غذا در آزمايشهاي پاولف) يا محرك شرطي‬
‫ً‬
‫(مثال صداي زنگ) همراه شود‪ ،‬تقويت صورت مي گيرد اگر‬
‫پاسخ شرطي براي مدتي تقويت نشود يعني اگر محرك شرطي به‬
‫تنهايي ارائه شود اين كار به زوال تدريجي پاسخ شرطي خواهد‬
‫انجاميد كه در اصطالح اين رويداد را خاموش ي گويند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫پاولف در آزمايشهاي خود مشاهده كرد كه پاسخ شرطي حيوان‬
‫آزمايش‪ ،‬نه تنها به محرك شرطي به كار رفته در آزمايشگاه داده‬
‫مي شود‪ ،‬بلكه هر محرك ديگري كه با محرك شرطي اوليه‬
‫شباهت داشته باشد مي تواند پاسخ شرطي را در او ايجاد كند‬
‫او اين پديده را تعميم محرك نامگذاري كرد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫در صورتيكه پاسخ او را به محركهاي نابجا تقويت كرده تا آن پاسخ‬
‫خاموش شود اين فرآيند را تميز دادن محرك نام نهاده اند به تعبير‬
‫ديگر به توانايي فرد در تشخيص دادن تفاوت ميان پديده ها و‬
‫امور‪ ،‬قدرت تميز نام دارد‪.‬‬
‫پس مي توان گفت‪ :‬تعميم يعني پاسخ دادن به شباهت ها و تميز‬
‫يعني پاسخ دادن به تفاوتها‬
‫«تعميم گسترش دادن پاسخها و‬
‫تميز محدود كردن پاسخهاست»‬
‫يادگيري رفتارهاي غيربازتابي از راه شرطي سازي كنشگر‪ -‬شرطي‬
‫شدن عامل‪ -‬وسيله اي (لي شوراندايك)‬
‫رفتارهاي پاسخگر رفتارهاي منفعل و غيرارادي است كه از‬
‫موجود زنده سر مي زند‪ ،‬اما رفتارهاي كنشگر‪ ،‬خودانگيخته‪،‬‬
‫ارادي و فعال است و جاندار از آن طريق بر محيط خود‪ ،‬به عمل‬
‫يا كنش مي پردازد‪ .‬مثل راه رفتن‪ ،‬نوشتن‪ ... ،‬به اين رفتارها‬
‫كنشگر مي گويند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫شورندايك نخستين كس ي بود كه به مطالعه رفتار كنشگر و‬
‫كشف قوانين يادگيري اين نوع رفتار پرداخت در آزمايشهاي‬
‫شورندايك با گربه عاملي كه به يادگيري حيوان منجر مي شود‬
‫پاداش است‪ .‬شورندايك آن پديده را قانون اثر نام نهاد‪ .‬پاداش به‬
‫نظر شورندايك عبارت است از يك نتيجه رضايت بخش كه به‬
‫دنبال رفتار فرد مي آيد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫طبق قانون اثر‪ ،‬اگر رفتاري منجر به يك نتيجه رصايت بخش‬
‫شود يعني به پاداش نينجامد آن رفتار آموخته خواهد شده يعني‬
‫در آينده در شرايط مشابه تكرار خواهد شد در روانشناس ي‬
‫شورندايك رفتار كنشگر را رفتار وسيله اي مي نامند زيرا رفتار‬
‫وسيله اي براي كسب اثر نتيجه مورد نظر‬
‫‪‬‬
‫فرآيند شرطي شدن رفتار كنشگر به اين طريق اتفاق مي افتد‬
‫كه پس از انجام رفتار كنشگر از سوي جاندار يك محرك يا‬
‫رويدادي را كه براي جاندار رويدادي مطلوب است به او ارائه‬
‫مي دهند اين امر باعث افزايش احتمال آن رفتار مي شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫اسكينر با آزمايشهاي متعدد بر روي موش و كبوتر به اين نتيجه رسيد در‬
‫صورتكيه رفتار موش و كبوتر بوسيله غذا تقويت شود احتمال تكرار آن‬
‫رفتار افزايش خواهد يافت‪ .‬در يكي از آزمايشهاي معروف‪ ،‬موش گرسنه‬
‫ً‬
‫اي در درون قفسه اهرم را تصادفا فشار مي دهد و بالفاصله تقويت‬
‫دريافت مي كند‪ .‬سرانجام اينكه ميزان فشار دادن موش به اهرم پس از‬
‫چندين بار دريافت غذا به تعداد قابل توجهي افزايش مي يابد‬
‫آزمايشهاي مشابه توسط كبوتر نيز انجام شده است‪.‬‬
‫ارائه تقويت كننده‬
‫مثبت (توجه معلم)‬
‫رفتار كنشگر (بلند كردن‬
‫دست توسط دانش‬
‫آموز خجالتي)‬
‫نتيجه (افزايش احتمال رفتار)‬
‫شكل‪ 8-1‬شرطي كردن رفتار اجازه خواستن دانش آموزان (تقويت مثبت)‬
‫‪‬‬
‫در شرطي شدن رفتار كنشگر بعد از رفتار محرك يا رويدادي ارائه‬
‫مي شود كه نتيجه آن افزايش رفتار مورد نظر است به اين فرآيند‬
‫تقويت مثبت و به محركي كه بعد از رفتار مي آيد و سبب افزايش‬
‫رفتار مي شود تقويت كننده مثبت گفته مي شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫برخالف تقويت مثبت كه در آن ارائه تقويت كننده مثبت (رويداد مطلوب) بعد از‬
‫رفتار باعث افزيش آن رفتار مي شود‪ ،‬در تقويت منفي بعد از انجام رفتار از سوي‬
‫جاندار يك رويداد نامطلوب حذف مي شود و اين امر منجر به افزايش رفتار‬
‫يادگيرنده مي شود‪ .‬در اين نوع يادگيري به قطع جريان برق (شوك الكتريكي) بعد از‬
‫رفتار فشار دادن اهرم توسط موش‪ ،‬تقويت منفي و به جريان برق (شوك‬
‫الكتريكي) تقويت كننده منفي گويند‪.‬‬
‫مثالي از تقويت منفي در رفتار انسان‬
‫حذف تقويت كننده منفي‬
‫(جريان هواي سرد)‬
‫رفتار كنشگر‬
‫(بستن پنجره)‬
‫نتيجه (افزايش احتمال وقوع رفتار)‬
‫شكل‪ 9-1‬شرطي كردن رفتار بستن پنجره (تقويت منفي)‬
‫‪‬‬
‫تنبيه عبارت است از دادن يك محرك آزاد دهنده يا تقويت كننده‬
‫منفي يا محرك تنبيه كننده يه دنبال يك رفتار نامطلوب براي‬
‫كاهش دادن احتمال وقوع آن رفتار‬
‫ارائه محرك آزار دهنده (كتك‬
‫زدن يا سيلي)‬
‫نتيجه (افزايش احتمال وقوع رفتار)‬
‫رفتار كنشگر‬
‫(حرف زشت)‬
‫مثالي از تنبيه‬
‫‪ -1‬تقويت كننده هاي نخستين‪ :‬مانند آب‪ ،‬هوا و غذا به عنوان تقويت كننده هاي‬
‫نخستين مثبت و وارد كردن ضربه هاي شديد بدني‪ ،‬ايجاد سرو صدا به عنوان‬
‫تقويت كننده هاي منفي محسوب مي شوند‪.‬‬
‫‪ -2‬تقويت كننده هاي شرطي‪ :‬پول‪ ،‬جايزه‪ ،‬مقام‪ ،‬نمره خوب‪ ،‬مدرك تحصيلي‪،‬تقويت‬
‫كننده هاي شرطي مثبت و تمديد‪ ،‬سرزش‪ ،‬مردودي به عنوان تقويت كننده هاي‬
‫شرطي منفي به حساب مي آيند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫اگر رفتاري در حضور يك محرك تقويت شود و در حضور‬
‫محركهاي ديگر تقويت نشود احتمال انجام آن رفتار در‬
‫حضور محركهايي كه تقويت نشده است خاموش مي شود و‬
‫تنها در حضور محركي كه هنگام تقويت رفتار حاضر بوده‬
‫است انجام مي شود فرآيند باال‪ ،‬تميز دادن محرك نام دارد‬
‫و محركي را كه در زمان تقويت حضور داشته است محرك‬
‫تميزي نامند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در آزمايشهاي روانشناختي اخير‪ ،‬توانسته اند ياد دهند كه‬
‫با روشهاي شرطي كردن كنشگر پاسخهاي خودمختار خود از‬
‫قبيل ضربان قلب‪ ،‬فشار خون‪ ،‬ترشح اسيدهاي معدي كه‬
‫ممكن به زخم معده بينجامد را كنترل كنند اين روش را‬
‫آزمايش بازخورد زيستي ناميده اند در اين روش‪ ،‬فرد‬
‫اطالعاتي درباره جنبه هايي از حالت فيزيولوژيكي‬
‫خود(بازخورد) دريافت مي كند و براي تغيير دادن آن حالت‬
‫تقويت مي شود‪.‬‬
‫يادگيري شناختي‬
‫‪‬‬
‫در فصل قبل با نمونه هايي از يادگيري از راه شرطي شدن‬
‫كه معرف ديدگاه رفتارگرايي بودند آشنا شديم در يادگيري از‬
‫راه شرطي شدن نحوه رفتارهاي آشكار يا تداعي محركها و‬
‫پاسخها مورد تأكيد قرار داشتند و فرآيندهاي ذهني و‬
‫شناختي چندان مور توجه واقع نبودند عالوه بر اين‬
‫يادگيريها‪ ،‬يادگيريهاي ديگري وجود دارند كه به آنها يادگيري‬
‫شناختي مي گويند كه معرف ديدگاه روانشناس ي شناخت‬
‫گرايي هستند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫منظور از شناخت در اين نوع يادگيريها جريانهاي فكري و‬
‫ذهني حاكم بر رفتار است بنابراين يادگيري شناختي بيشتر با‬
‫فرآيندها و بيشتر جريانهاي فكري و ذهني و فرآيندهاي عالي‬
‫ذهن از قبيل يادآوري‪ ،‬بازشناس ي‪ ،‬تفكر‪ ،‬خالقيت‪ ... ،‬سر و‬
‫كار دارد و كمتر به رفتارهاي آشكار فرد مي پردازد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در نظريه هاي يادگيري شناختي‪ ،‬يادگرنده در ذهن يا حافظه‬
‫خود يك ساخت شناختي تشكيل مي دهد كه در آن‬
‫اطالعات مربوط به رويدادهاي مختلف نگهداري‪ ،‬ذخيره و‬
‫سازمان مي يابد‪ .‬بنابراين از نظر اين روانشناسان يادگيري‬
‫نه ايجاد تغيير در رفتار آشكار‪ ،‬بلكه ايجاد تغيير در ساخت‬
‫شناختي و فرآيندهاي ذهني است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در فصل پيش اشاره شد در نظريه يادگيري وسيله اي شورندايك‬
‫ً‬
‫و نظريه شرطي كنشگر اسكينر يادگيري غالبا از طريق آزمايش و‬
‫خطا انجام مي پذيرد يك گروه از روانشناسان پيرو ديدگاه‬
‫شناختي يا شناخت گرايان كه به روانشناسان گشتالتي شهرت‬
‫دارند بر خالف رفتارگرايان معتقد كه بيشتر يادگيريها از راه بينش‬
‫انجام مي گيرد نه از راه آزمايش و خطا‬
‫‪ -1‬روانشناسان گشتال‪:‬‬
‫كافكا‪ -‬كهلر ‪ -‬ورتايمر‪ -‬لوين‬
‫‪ -2‬نظريه يادگيري معني دارد كالمي آزوبل‬
‫‪ -3‬نظريه يادگيري مشاهده اجتماعي بدورا‬
‫‪ -4‬نظريه رشد شناختي ژان پياره‬
‫‪ ‬آزمايشهاي معروف كهلر با ميمون‪ ،‬موزي از سقف قفس‬
‫آويزان شده است موز دور از دسترس است ميمون مي‬
‫تواند با استفاده از يك چوب و يا حتي با وصل كردن دو‬
‫قطعه چوب كوتاه و درست كردن يك چوب بلند موز را‬
‫بدست آورد به عقيده كهلر از طريق بينش است كه‬
‫ميمون مي تواند رابطه بين اجزاي تشكيل دهنده مسئله را‬
‫پيدا كند‪.‬‬
‫اختالف نظر عمده پيروان نظريه هاي شرطي سازي‬
‫(رفتارگرايان) با روانشناسان گشتالتي‬
‫‪ -1‬رفتار گرايان به رفتار و عمل آشكار جانداران بر جهان بيروني‬
‫اهميت مي دهند در حاليكه شناخت گرايان توانايي جانداران در‬
‫بازنمايي ذهني را مورد تأكيد قرار مي دهند‬
‫‪ -2‬پيروان ديدگاه رفتارگرايي بر تجارب گذشته يا يادگيري پيشين‬
‫اهميت مي دهند در حاليكه روانشناسان گشتالتي معتقدند چيزي‬
‫بيش از اطالعات پيشين مورد نياز است و آن بينش و بصيرت مي‬
‫باشد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ماكس ورتايمر يكي از روانشناسان گشتالت روش حل مسئله‪ ،‬راه‬
‫حل اصيل و درس مسئله است كه بر حفظ طوطي وار و راه‬
‫حلهاي معمول‪ ،‬مبتني بر فرمول طول ضرب در عرض برتري دارد‪.‬‬
‫دانش آموزاني كه روش حل مسئله را به طريقي كه ورتايمر‬
‫توصيف كرده است ياد مي گيرند هم يادگيري آنان عميق تر است‬
‫و هم مطالب را ديرتر فراموش مي كنند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫اين نظريه نيز مانند نظريه گشتالت به فرآيندهاي شناختي و ذهني‬
‫و تأثير تجربه بر اين فرآيندها بيش از يادگيريهاي ناش ي از شرطي‬
‫شدن اهميت مي دهد آزوبل نظريه خود را به تبيين و توضيح‬
‫ً‬
‫يادگيري آموزشگاهي كه عمدتا جنبه كالمي دارد (يعني مبني بر‬
‫زبان است) اختصاص داده است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫آ زوبل آن نوع يادگيري كه در آن يادگيرنده بتواند مطلبي را‬
‫كه مي آموزد به مطلب آموخته شده قبلي ربط دهد‬
‫يادگيري او معني دار است در مقابل اگر مطلب جديد به‬
‫ً‬
‫هيچ وجه قابل ربط دادن به مطالب قبال آموخته شده‬
‫نباشد يادگيري آن مطلب معني دار نخواهد بود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫پيش سازمان دهنده براي يك موضوع ممكن است خالصه اي‬
‫نوشتاري يا گفتاري باشد كه در مقايسه با مطالبي كه قرار‬
‫است آموخته شوند از لحاظ انتزاعي بودن‪ ،‬كليت و جمعيت‬
‫در سطح باالتري قرار دارند‪.‬‬
‫به عبارت ديگر پيش سازمانده يك مفهوم انتزاعي‪ ،‬كلي‪ ،‬كليدي‬
‫و موجز است كه براي يادگيري مطالب جديد استفاده مي‬
‫شود‪.‬‬
‫پيش سازماندهنده در موارد زير به يادگيرنده كمك مي‬
‫كند‪:‬‬
‫‪ -1‬زماني كه يادگيرنده از پيش مطالب مشابه با مطالب جديد‬
‫را نياموخته است كه بتواند مطلب جديد را به آنها ربط‬
‫بدهد‬
‫‪ -2‬موقعي كه يادگيرنده اطالعات مربوط به موضوع تازه را‬
‫ً‬
‫قبال آموخته است اما براي او رابطه بين آنها و موضع‬
‫جديد به خوبي روشن نيست‪.‬‬
‫‪‬‬
‫بطور خالصه با استفاده از نظريه يادگيري معني كالمي آزوبل و‬
‫پيش سازمان دهنده ايشان‪ ،‬معلم بدون كسب اطمينان از اين كه‬
‫يادگيرندگان درباره موضوع درس تازه اطالعاتي از قبل كسب‬
‫نموده اند‪ ،‬نبايد بدون مقدمه اقدام به آموزش جزئيات درس تازه‬
‫كند اگر معلم ناچار است مطالب جديد را آموزش دهد بايد از‬
‫طريق پيش سازمان دهنده به ايجاد و ارتباط بين موضوع جديد و‬
‫قبلي اقدام كند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫يكي از نظريه هاي يادگيري كه هم جنبه رفتاري دارد و هم جنبه‬
‫شناختي نظريه يادگيري مشاهده اي يا نظريه يادگيري اجتماعي‬
‫ناميده مي شود در نظريه يادگيري اجتماعي بندورا گفته شده‬
‫است كه يادگيرنده از طريق مشاهده رفتار ديگران به يادگيري مي‬
‫پردازد اما اين يادگيري تقليد صرف نيست بلكه معادلهاي‬
‫سمبوليك رفتار را ياد مي گيرد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫وقتي كه يادگيرنده يعني مشاهده كننده رفتار شخص ديگري را‬
‫مشاهده مي كند كه آن شخص براي انجام آن كار پاداش يا‬
‫تقويت دريافت مي كند آن رفتار توسط خود مشاهده كنند‬
‫آموخته مي شود به اين پاداش يا تقويت تقويت جانشيني مي‬
‫گويند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫به عكس وقتي يادگيرنده يعني مشاهده كننده رفتار شخص‬
‫ديگري را به نيابت از او مشاهده‬
‫مي كند كه آن شخص‬
‫براي انجام آن رفتار تنبيه دريافت مي كند احتمال تكرار‬
‫رفتار توسط فرد مشاهده كننده كاهش مي يابد به اين‬
‫نوع تنبيه‪ ،‬تنبيه جانشيني مي گويند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در نظريه يادگيري اجتماعي بندورا تقويت و تنبيه جانشيني‬
‫عملكرد يادگيرنده را تحت تأثير قرار مي دهد در نظريه وي‬
‫تقويت و تنبيه هر دو نقش انگيزش ي دارند و عملكرد فرد را‬
‫تحت تأثير قرار مي دهند ولي بر يادگيري تأثيري ندارد‪ .‬يعني‬
‫يادگيري چه تقويت شود يا نشود صورت مي گيرد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫يادگيري از راه مشاهده بندورا چهار مرحله دارد اين مراحل‬
‫عبارتند از‪:‬‬
‫‪ -1‬مرحله توجه‬
‫‪ -2‬مرحله به ياد سپردن‬
‫‪ -3‬مرحله بازآفريني‬
‫‪ -4‬مرحله انگيزش ي يا تقويتي‬
‫جبر متقابل در نظريه بندورا‬
‫(رفتار) ‪B‬‬
‫(محيط) ‪E‬‬
‫‪‬‬
‫(شخصيت) ‪P‬‬
‫در نظريه بندورا بين رفتار‪ -‬محيط و شخصيت رابطه متقابل وجود به‬
‫عبارت ديگر رفتار تابعي از رابطه متقابل محيط و شخصيت‬
‫‪‬‬
‫آموزش رفتارها و مهارتهاي تازه‬
‫‪‬‬
‫ً‬
‫تشويق و ترغيب رفتارهاي قبال آموخته شده‬
‫‪‬‬
‫نيرومند كردن يا ضعيف نمودن اثر ممنوعيتها‬
‫‪‬‬
‫ايجاد واكنشهاي هيجاني‬
‫حافظه و فراموش ي‬
‫(مدل جزپردازي و الگوي پردازش اطالعات)‬
‫گنجايش و‬
‫زمان اطالعات‬
‫محركهاي‬
‫محيطي‪:‬‬
‫نور‬
‫صدا‬
‫حرارت‬
‫ظرفيت‪ :‬محدود‬
‫(متوسط ‪ 4.5‬قلم)‬
‫زمان‪ 1 :‬ثانيه‬
‫ظرفيت‪7±2 :‬‬
‫ظرفيت‪ :‬نامحدود‬
‫زمان‪ 30 :‬ثانيه‬
‫زمان‪ :‬نامحدود‬
‫دريافت كننده‬
‫ثبت كننده‬
‫حافظه كوتاه‬
‫انتقال‬
‫انتقال هاي حس ي‪:‬‬
‫اطالعات‬
‫انتقال هاي حس ي انتقال مدت‬
‫اطالعات چشم گوش‬
‫اطالعات دياري و‬
‫اطالعات (حافظه كاري)‬
‫شنيداري و‬
‫پوست‬
‫‪...‬‬
‫حافظه فعال‬
‫ادارك‬
‫الگوي پردازش اطالعات (مدل جزپردازي يادگيري)‬
‫حافظه‬
‫درازمدت‬
‫‪‬‬
‫محركهاي محيطي (نور‪ ،‬صدا‪ ،‬حرارات‪ ،‬بو و جز اينها) به طور‬
‫دايم برگيرنده هاي حس ي‪ ،‬اثر مي گذراند‪ ،‬گيرنده ها‪ ،‬اجزاي‬
‫نظام حس ي مربوط به ديدن‪ ،‬شنيدن‪ ،‬چشيدن‪ ،‬بوييدن و‬
‫ملس كردن هستند‪ .‬نظام كلي گيرنده را حافظه حس ي مي‬
‫نامند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫اطالعات وارده به حافظه حس ي تنها براي مدتي بسيار كوتاه‬
‫(حدود يك ثانيه) دست نخورده حفظ مي شود تمام اطالعاتي‬
‫كه حس ي مي شوند در حافظه حس ي ثبت مي شوند اما تنها‬
‫بخش ي از آن كه مورد توجه قرار مي گيرد كه به رمز درمي آيد و‬
‫وارد حافظه كوتاه مدت مي شود و بقيه از بين مي رود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫به طور خالصه حس نخستين مرحله يادگيري و به يادسپاري‬
‫اطالعت است در اين حافظه نسخه دقيقي از اطالعات حس ي‬
‫ٌ‬
‫ذخيره مي شود گنجايش اين حافظه تقريبا نامحدود است اما‬
‫مدت ذخيره سازي اطالعات در اين حافظه بيسار كوتاه (يك‬
‫ثانيه تا ‪ 3‬ثانيه) مي باشد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫بعد از آنكه اطالعات وارده به حافظه حس ي‪ ،‬به الگوهاي‬
‫تصويري يا صوتي (يا ساير رمزهاي حس) تبديل شدند اين‬
‫اطالعات به حافظه كوتاه مدت انتقال مي يابند‪ .‬بنابراين بر‬
‫ً‬
‫خالف حافظه حس ي كه در آن اطالعات دقيقا مطابق با‬
‫محركهاي حس ي ذخيره‬
‫مي شوند در حافظه كوتاه مدت‬
‫اطالعات به صورت رمز در مي آيند (رمز گرداني مي شود‪).‬‬
‫‪‬‬
‫اطالعات وارده به حافظه كوتاه مدت برابر حداكثر ‪ 30‬ثانيه‬
‫در اين حافظه باقي مي مانند و پس از آن فراموش مي شوند‬
‫(حذف مي شوند) اما اگر اطالعات موجود در حافظه كوتان‬
‫مدت تكرار يا مرور شوند براي هر مدت زماني كه الزم باشد در‬
‫اين حافظه باقي مي مانند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫حافظه كوتاه‪ ،‬نه تنها از لحاظ زمان بلكه از لحاظ‬
‫گنجايش نيز محدود است‪ .‬پژوهشگران‪ ،‬گنجايش اين‬
‫حافظه را به ‪ 7±2‬ماده اطالعاتي برآورده كرده اند بعض ي‬
‫از افراد مي توانند در آن واحد تنها ‪ 5‬ماده را و بعض ي به‬
‫حفظ ‪ 9‬ماده قادر هستند‬
‫‪ ‬هر چند گنجايش حافظه كوتاه مدت به ‪ 7±2‬ماده محدود‬
‫است مي توان با استفاده از تدبيري كه تقطيع نام دارد‬
‫ظرفيت حافظه كوتاه مدت را افزايش داد تقطيع عبارت‬
‫است از دسته بندي اطالعات به واحدها يا قطعه هاي‬
‫كوچكتر‬
‫‪‬‬
‫براي مثال اگر بخواهيم اين حروف را‪ :‬ا م ش ر ا د ه گ ن‬
‫ا د خ چند ثانيه پس از ديدن از حفظ بگوييم قادر به‬
‫انجام اين كار نخواهيم بود زيرا تعداد آنها ‪ 12‬حرف است‬
‫براي افزايش ظرفيت حافظه از عمل تقطيع خدانگهدار‬
‫شما استفاده مي كنيم‬
‫‪‬‬
‫تكرار و رمزگرداني مطالب موجود در حافظه كوتاه مدت سبب‬
‫انتقال آنها به حافظه دراز مدت مي شود براي مثل وقتي كه ما‬
‫شماره تلفني را در دفتر تلفن نگاه مي كنيم مي توانيم آن را‬
‫بالفاصله مورد استفاده قرار دهيم اما بعد‪ ،‬آن را به سرعت از‬
‫ياد مي بريم‪ .‬تكرار ان بطور ذهني‪ ،‬وارد حافظه درازمدت ما‬
‫خواهد شد‪ .‬عامل مهم ديگر در انتقال اطالعات ايجاد ارتباط و‬
‫معني داري بين اطالعات جديد و اطالعات قبلي است‬
‫‪‬‬
‫حافظه درازمدت‪ ،‬حفظ اطالعات از چند دقيقه پس از يادگيري تا‬
‫تمام عمر شخص را در بر مي گيرد و براي آن هيچ محدوديتي وجود‬
‫ندارد‪ .‬يعني اين حافظه گنجايش تمام اطالعات رسيده را دارد‬
‫پس از ظرفيت و زمان در حافظه درازمدت هر دو نامحدود است‬
‫‪‬‬
‫علت فرموش ي و محو شدن اطالعات از حافظه درازمدت نيست‬
‫بلكه عدم امكان دسترس ي به آن اطالعات است مشكل دستيابي‬
‫يكي از عوامل فراموش ي اطالعات در حافظه درازمدت است عامل‬
‫ديگر تداخل اطالعات قبلي با اطالعات جديد است كه به آن منع‬
‫قبلي يا منع بعدي مي گويند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫صاحب نظران بر اين عقيده اند كه به طور كلي دو نوع‬
‫اطالعات در حافظه درازمدت ذخيره مي شوند يك دسته‬
‫رويدادها و دسته ديگر معناها هستند‪ .‬حافظه رويدادي به‬
‫رويدادها و تجارب وابسته است در مقابل‪ ،‬اطالعات معنايي‬
‫به مكان و زمان خاص ي وابسته نيست‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در مدل رمز دوگانه اطالعات يا به صورت تصاوير ذهني در حافظه‬
‫درازمدت ذخيره مي شوند يا به صورت كالمي‪ .‬اشيائ يا‬
‫رويدادهاي عيني‪ ،‬مانند گربه‪ ،‬سگ‪ ،‬تجارب تعطيالت نوروزي‪ ،‬به‬
‫صورت تصاوير ذهني ذخيره مي شوند و امور انتزاعي مانند‬
‫«حقيقيت» و «عدالت» به صورت كالمي ذخيره مي شوند‪ .‬بعض ي‬
‫امور داراي هر دو ويژگي عيني و انتزاعي است مانند خانه‪.‬‬
‫‪‬‬
‫فراموش ي به ناتواني ما در يادآوري اطالعات از حافظه دراز‬
‫مدت اشاره مي كند بسياري از اطالعاتي را كه ما فكر مي‬
‫كنيم فراموش كرده ايم‪ ،‬اصطالحاتي هستند كه تا هرگز وارد‬
‫حافظه درازمدت نكرده ايم‪ ،‬يعني به درس ي نياموخته ايم‪ .‬اين‬
‫اطالعات پيش از ورود به حافظه درازمدت از حافظه كوتاه‬
‫مدت ما حذف شده اند‪.‬‬
‫‪ ‬اطالعات از حافظه كوتاه مدت به دو دليل عمده حذف‬
‫مي شوند‪:‬‬
‫‪ -1‬جانشيني اطالعات يا اقالم جديد با اقالم قبلي‬
‫‪ -2‬عامل زمان‪ :‬حذف يا زوال اطالعات براثر گذشت زمان‬
‫‪ ‬صاحبنظران براي فراموش ي مطالب از حافظه درازمدت‪ ،‬چندين علت را‬
‫ذكر كرده اند‪:‬‬
‫‪ -1‬دسته اي از روانشناسان پيرو نظريه پويايي رواني فرويد‪ ،‬واپس زدني را‬
‫عامل فراموش ي تلقي مي نمايند‪.‬‬
‫‪ -2‬روانشناسان ديگر‪ ،‬عامل تداخل اطالعات قبلي و جديد را علت فراموش ي‬
‫مي دانند (تداخل پيش گستر‪ ،‬تداخل پس گستر)‬
‫‪ -3‬عامل ديگر در فراموش ي اطالعات از حافظه كوتاه مدت‪ ،‬مشكالت بازيابي‬
‫است‬
‫‪ -4‬روانشناسان يادگيري مهمترين علت شكست بازيابي اطالعات ذخيره شده از‬
‫حافظه درازمدت را بي سازماندهي و پراكندگي اطالعات مي دانند‬
‫‪‬‬
‫بنابه توضيحات قبل‪ ،‬مهمترين عامل بهبود بخشيدن به حافظه و‬
‫كاستن از ميزان فراموش ي سازمان دادن به محتواي حافظه و‬
‫معني دار كردن مطالب يادگيري است‪ .‬بنابراين معلم بايد بكوشد‬
‫تا موضوعهاي مختلفي را كه آموزش مي دهد به طور منطقي‬
‫سازمان دهد و آنها را به مطالب معني دار تبديل كند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫يكي از بهترين روشهاي ايجاد ارتباط بين مطالب مختلف و سازمان دادن‬
‫موضوعهاي يادگيري استفاده از پيش سازمان دهنده هاست‪ .‬معلم با‬
‫استفاده از يك پيش سازمان دهنده مي تواند قبل از پرداختن به جزئيات‬
‫مفصل از طريق دادن توضيح كوتاه و با استفاده از مفاهيم كليدي‬
‫يادگيرندگان را براي يادگيري آن مطلب از لحاظ ذهني آماده سازد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫مثال‪ :‬در آموزش جانوران خون گرم و خون سرد مي توان از مفهوم‬
‫«پستاندار» به عنوان پيش سازماندهنده استفاده نمود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در مقابل مطالب معني دار‪ ،‬مطالب غيرمعني دار قرار دارند‪.‬‬
‫متأسفانه روش يادگيري مطالب غيرمعني دار حفظ كردن طوطي‬
‫وار است كه معرف تكرار و تمرين فراوان لين گونه مطلب است‬
‫براي به خاطر سپردن آنهاست اما خوشبختانه مقدار مطالب‬
‫غيرمعني دار درس ي در مقايسه با مطالب معني دار بسيار اندك‬
‫است‪.‬‬
‫‪ -1‬روش آموزش بخش به بخش‬
‫‪ -2‬تمرين پراكنده‪ :‬راه ديگر حفظ اطالعات است‪.‬‬
‫يادگيري مفاهيم و اصول‬
‫‪‬‬
‫مفهوم آموزي يكي از مهمترين انواع يادگيري در انسان است و‬
‫تا حدي كه مي توان ادعا كرد كه مفهوم هسته اصلي تفكر‬
‫آدمي را تشكيل مي دهد مفهوم آموزي يا تشكيل مفهوم نوعي‬
‫طبقه بندي است ما از راه طبقه بندي اشياء و امور آنها را‬
‫شناسايي مي كنيم و از پيچيدگي محيط مي كاهيم‪.‬‬
‫‪‬‬
‫بنابه تعريف‪ ،‬مفهوم‪ ،‬به يك طبقه يا يك دسته از محركها‬
‫(اشياء‪ ،‬رويدادها‪ ،‬انديشه ‪ ،‬مردم و جزء اينها گفته مي‬
‫شود) كه در يك يا چند صنعت يا ويژگي مشتكر هستند‬
‫براي مثال وقتي كه ما درباره مفهوم دانش آموز يا صندلي‬
‫صحبت مي كنيم منظور ما دسته يا طبقه اي از محركهاي‬
‫داراي ويژگيهاي مشترك است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫به مصداقهاي مناسب يك مفهوم مثالهاي مثبت آن مفهوم‬
‫و به مصداقهاي نامناسب يا نامربوط آن‪ ،‬مثالهاي منفي‬
‫ً‬
‫مفهوم گفته مي شود‪ .‬مثال توپ فوتبال يك مثال براي‬
‫مفهوم توپ است و هندوانه يك مثال منفي براي آن است‪.‬‬
‫وقتي شخص ي بتواند مثالهاي مثبت و منفي يك مفهوم را از‬
‫هم تشخيص دهد آن مفهوم را ياد گرفته است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در تعريف مفهوم‪ ،‬گفتيم كه مفهوم طبقه اي از محركهاي‬
‫داراي ويژگيهاي مشترك است اين ويژگيهاي مشترك را‬
‫صفتهاي مفهوم مي نامند براي مثال مفهوم مربع سبز‬
‫داراي دو صفت است‪ :‬شكل و رنگ‬
‫‪‬‬
‫همان گونه كه مفهوم داراي صفتهاي مختلف است‪،‬‬
‫صفت نيز داراي ارزشهاي مختلف است‪ .‬در مفهوم مربع‬
‫سبز‪ ،‬ارزش صنعت رنگ‪ ،‬سبز است امام اين ارزش مي‬
‫تواند در مفهومهاي ديگر متفاوت باشد مانند‪ :‬آبي‪ ،‬زرد‪،‬‬
‫قرمز‪ ،‬و جز اينها‪.‬‬
‫‪ ‬بعض ي از صفتهاي مفهوم‪ ،‬بيشتر از يك يا دو ارزش‬
‫ندارند اما بعض ي صفات ديگر داراي ارزشهاي زيادي‬
‫هستند هر چه تعداد صفات يك مفهوم و تعداد‬
‫ارزشهاي صفات يك مفهوم بيشتر باشد يادگيري آن‬
‫مفهوم دشوارتر است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫مفاهيم را مي توان به دو دسته عيني و انتزاعي تقسيم كرد مفاهيم‬
‫عيني يا محسوس‪ ،‬اشياي واقعي و كيفيتهاي قابل مشاهده آنها را‬
‫شامل مي شوند مانند‪ :‬كتاب‪ ،‬صندلي‪ ،‬ميز و اتومبيل و ‪...‬‬
‫مفاهيم انتزاعي به طور عيني قابل مشاهده نيستند و بايد آنها را‬
‫از راه تعريفشان ياد گرفت به همين دليل نام ديگري كه گانيه به‬
‫اي گونه مفاهيم داده مفهوم تعريفي است نمونه اين مفاهيم‪:‬‬
‫جرم و دما‪ ... ،‬فاعل و مفعول‪... ،‬‬
‫‪ ‬در آموزش مفاهيم‪ ،‬مانند آموزش هر موضوع ديگر بايد فعاليتهاي‬
‫آموزش خود را بر مراحل الگوي عمومي آموزش ي انطباق دهد‪.‬‬
‫براساس الگوي عمومي آموزش ي‪ ،‬آموزش مفاهيم در ‪ 4‬مرحله به‬
‫شرح زير انجام مي گيرد‪.‬‬
‫‪ -1‬بيان هدفهاي دقيق آموزش ي‬
‫‪ -2‬تعيين پيش نيازها يا آمادگي براي يادگيري مفهوم‬
‫‪ -3‬ارائه تعريف و مثالهاي مختلف مفهوم‬
‫‪ -4‬ارزشيابي از يادگيري دانش آموزان و دادن بازخوردهاي الزم‬
‫‪‬‬
‫اصل‪ ،‬قاعده يا قانون بيان كننده رابطه بين مفاهيم است هر‬
‫جمله اي كه رابطه بين دو يا چند مفهوم را بيان كند يك اصل‬
‫است‪ .‬به مثالهاي زير توجه كنيد‪:‬‬
‫‪ -1‬اشياي گرد مي غلطند‬
‫‪ -2‬فلزات بر اثر حرارت منبسط مي شوند‬
‫اصولي كه از بيان رابطه بين مفاهيم به دست‬
‫مي آيند ما را در انجام امور زير ياري مي دهند‪:‬‬
‫‪ -1‬پيش بيني رويدادها‬
‫‪ -2‬توضيح رويدادها‬
‫‪ -3‬استنباط علل رويدادها‬
‫‪ -4‬كنترل موقعيتها‬
‫‪ -5‬حل مسائل‬
‫‪‬‬
‫آموزش اصول نيز بايد مطابق آموزش مفاهيم در چهار مرحله زير‬
‫انجام گيرد‪:‬‬
‫‪ -1‬بيان هدفهاي دقيق آموزش ي‬
‫‪ -2‬تعيين پيش نيازها يا آمادگي براي يادگيري اصل‬
‫‪ -3‬ارائه تعريف و مثالهاي مختلف اصل‬
‫‪ -4‬ارزشيابي از يادگيري دانش آموزان و دادن باخوردهاي الزم‬
‫حل مسئله و آفرينندگي‬
‫‪‬‬
‫عاليترين هدف آموزش و پرورش در تمامي سطوح‬
‫تحصيلي‪ ،‬ايجاد توانايي در حل مسئله و آفرينندگي‬
‫(خالقيت) در يادگيرندگان است حل مسئله و آفرينندگي‪،‬‬
‫فرآيند يا جريانهاي اصلي تفكر هستند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫حل مسئله مستلزم ديدن امر از راههاي جديد است در‬
‫فصل هفتم در رابطه با يادگيري از راه بينش گفتيم كه حل‬
‫مسئله از راه بينش عبارت است از كشف روابط بي اجزاي‬
‫تشكيل دهنده مسئله و ايجاد ارتباط بين اين اجزاء پس‬
‫ويژگي مهم تفكر مبتني بر حل مسئله‪ ،‬كشف رابطه بين‬
‫امور است‪.‬‬
‫‪ ‬بطور كلي مي توان حل مسئله را در چهار مرحله به شرح‬
‫زير بررس ي كرد‪:‬‬
‫‪ -1‬تدون و درك مسئله‬
‫‪ -2‬جستجوي راه حلي براي مسئله‪ :‬روش مراحل پياپي ‪ -‬روش‬
‫اكتشافي (بهترين حدس)‬
‫‪ -3‬انتخاب و اجراي راه حل‬
‫‪ -4‬ارزشيابي از نتايج‬
‫راهنمايي هاي الزم براي معلمان در پرورش توانايي حل‬
‫مسئله در دانش آموزان‬
‫‪ -1‬براي كمك به يادگيرندگان در حل مسئله از روش مشاهده اي‬
‫استفاده كنيد‪.‬‬
‫‪ -2‬دانش آموزان را تشويق كنيد تا در حل مسائل با يكديگر همكاري‬
‫كنند‬
‫‪ -3‬دانش آموزان را براي ادامه فعاليتهاي خود تا پيدا كردن جواب‬
‫كامل مسئله‪ ،‬تشويق كنيد‬
‫‪ -4‬در كالس درس‪ ،‬جو آزاد فراهم كنيد تا مشوق كاوشهاي كنجكاوانه‬
‫يادگيرندگان باشد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫تعريف آفرينندگي‬
‫‪‬‬
‫آفرينندگي يا خالقيت از فرآيندهاي فكري است كه به فرآيند حل‬
‫مسئله بسيار نزديك است‪ .‬گانيه در طبقه بندي خود از انواع‬
‫يادگيري باالترين سطح يادگيري را حل مسئله مي داند و معتقد‬
‫است كه آفريندگي نوع ويژه اي از حل مسئله است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫حل مسئله فعاليتي عيني تر از آفرينندگي است و هدف‬
‫مشخص تري از آن دارد يعني حل مسئل بيشتر بر واقعيات‬
‫استوار است و هدف آن عيني و بيروني است در حاليكه‬
‫آفرينندگي‪ ،‬بيشتر جنبه شخص ي دارد و زيادتر از حل مسئله‬
‫مبتني بر شهود و تخيل است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ويژگي مهم آفرينندگي كه آن را از حل مسئله متمايز مي‬
‫كند تازگي نتايج آفريننده است بنابراين تأكيد آفرينندگي‬
‫بر اثر يا بازده فكري تازه است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫يكي از ويژگيهاي اصلي تفكر آفريننده تفكر واگرا است‪ .‬تفكر واگرا‬
‫و تفكر همگرا دو بخش عمده تفكر انسان هستند اما تفاوت آنها‬
‫در اين است كه در تفكر همگرا نتيجه از قبل معلوم است اما در‬
‫تفكر واگرا جواب قطعي وجود ندارد‪ .‬تفكر واگرا را معادل تفكر‬
‫افقي يا تفكر جانبي نيز دانسته اند‪ .‬تفكر همگرا معادل تفكر‬
‫عمودي است‪.‬‬
‫‪ -1‬سياست‬
‫‪ -2‬اصالت‬
‫‪ -3‬انعطاف پذيري‬
‫‪ -4‬بسط و گسترش‬
‫‪‬‬
‫هوش عبارت است از يك توانايي كلي كه به وسيله‬
‫آزمونهاي معروف هوش اندازه گيري مي شود در اين‬
‫آزمونها‪ ،‬تمامي ويژگيهاي فكري و ذهني از جمله حافظه‪،‬‬
‫درك روابط‪ ،‬توانايي كالمي‪ ،‬تجسم فضايي و از اين قبيل‬
‫مورد سنجش قرار مي گيرند‪.‬‬
‫‪ ‬پژوهشهايي كه در آنها رابطه بين نمرات افراد در‬
‫آزمونهاي هوش و آزمونهاي آفرينندگي مقايسه شده اند‬
‫نشان داده اند كه بين نمرات اين دو آزمون رابطه‬
‫چنداني وجود ندارد‬
‫‪‬‬
‫نتايج پژوهش ي باال را بايد با احتياط تعبير و تفسير كرد هر چند كه‬
‫رابطه بين نمرات هوش و پيشرفت تحلي و نمره هاي آفرينندگي‬
‫خيلي عميق نيست‪ ،‬نبايد چنين تصور كرد كه افراد آفريننده را‬
‫بايد در ميان افراد كم هوش يا داراي تواناييهاي ضعيف يادگيري‬
‫جشتجو كرد‪ .‬الزم هر گونه تفكر خالق ميزان قابل توجهي هوش و‬
‫يادگيري است‬
‫‪ -1‬تجارب دانش آموزان را به موقعيتهاي خاص ي محدود نكنيد‬
‫‪ -2‬به يادگيرندگان نشان دهيد كه براي طرح سئوالها و ابراز انديشه‬
‫هاي غيرمعمول و بديع آنها ارزش و احترام قايل هستيد‬
‫‪ -3‬فرصتهايي را براي خودآموزي و يادگيري اكتشافي در اختيار‬
‫يادگيرندگان قرار دهيد و اين نوع يادگيري آنها را تقويت كنيد‪.‬‬
‫‪ -4‬نسبت به تفاوتهاي فردي يادگرندگان با احترام برخورد كنيد و‬
‫در پرورش استعدادهاي ويژه آنها بكوشيد‪.‬‬
‫‪ -5‬رفتارهاي آفريننده را براي كودكان در مشق دهيد‬
‫‪ -6‬از روشها و متون آموزش ي مخصوص باال بردن سطح‬
‫آفرينندگي در يادگيرندگان استفاده كنيد‪.‬‬
‫روشهاي كلي آموزش‬
‫‪‬‬
‫هدفهاي آموزش ي معلم گوناگون اند و طيف وسيعي را شامل‬
‫مي شوند روشهاي آموزش ي معلم نيز بايد متناسب با هدفهاي‬
‫آموزش ي و متنوع و گوناگون باشند يعني معلم نياز دارد در‬
‫آموزش دادن هدفهاي گوناگون درس ي‪ ،‬از روشهاي متناسب با‬
‫آن هدفها استفاده كند‪.‬‬
‫معلم قبل از آشنايي با روشهاي اختصاص ي آموزش ي روشها و فنون‬
‫تدريس‪ ،‬اصول كلي زير را مد نظر داشته باشد‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫تداركات پيش از آموزش‬
‫ايجاد انگيزش و عالقه در يادگيرندگان‬
‫تهيه سرمشق و نمونه اي از عملكرد نهايي‬
‫شركت فعال يادگيرنده‬
‫هدايت يادگيرندگان‬
‫تمرين‬
‫آگاهي از نتايج‬
‫رعايت مراحل آموزش و استفاده از پيش سازمان دهنده‬
‫رعايت تفاوتهاي فردي‬
‫‪‬‬
‫روش سخنراني يكي از روشهاي قديمي و معمول مورد‬
‫استفاده معلمان در سراسر جهان است‪ .‬ويژگي مهم اين‬
‫روش آموزش ي آن است كه اكثر فعاليتهاي آموزش ي معلم‬
‫جنبه كالمي دارد‪ .‬در روش سخنراني‪ ،‬فعاليتهاي اصلي‬
‫كالس درس را معلم خود بر عهده دارد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫بيان هدفهاي آموزش ي درس و سازمان دادن مطالب‬
‫‪‬‬
‫توضيح دادن مطالب‬
‫‪‬‬
‫حوه سخن گفتن‬
‫‪‬‬
‫حركت و جنب و جوش‬
‫‪‬‬
‫طرح سئوال به هنگام آموزش با روش سخنراني‬
‫‪‬‬
‫يادداشت برداري (نت برداري) دانشجويان از مطالب سخنراني‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫آنجا كه هدف اصلي آموزش انتقال اطالعات است‪.‬‬
‫رماني كه محتواي سخنراني به طريق ديگري در دسترس‬
‫يادگيرندگان قرار ندارد‪.‬‬
‫زماني كه مطالب پراكنده اند و معلم بايد آنها را مرتب كند و‬
‫سازمان دهد و در اختيار يادگيرندگان بگذارد‪.‬‬
‫وقتي كه حفظ نگهداري مطالب در حافظه براي مدتي طوالني‪،‬‬
‫ضروري نيست‬
‫‪‬‬
‫ً‬
‫برخالف روش سخنراني كه در آن فعاليت كالمي عمدتا بر عهده‬
‫معلم است در روش بحث گروهي دانش آموزان و دانشجويان در‬
‫فعاليت كالس ي به طور فعال شركت‬
‫مي كنند‪ .‬اين روش به‬
‫يادگيرندگان كمك مي كند تا ديدگاههاي خود را بيان و عقايد و‬
‫انديشه هاي خود را توجيه كند و با نظرها و اعتقادات ديگران‬
‫آشنا شوند‪.‬‬
‫مرحله ‪ -1‬انتخاب موضوع بحث‬
‫مرحله ‪ -2‬يافتن زمينه مشترك براي بحث‬
‫مرحله ‪ -3‬بيان هدفهاي آموزش ي و محدوده زماني‬
‫مرحله ‪ -4‬تربيت نشستن افراد در بحث گروهي‬
‫مرحله ‪ -5‬هدايت جريان بحث‬
‫آموزش براي يادگيري در حد تسلط‬
‫‪‬‬
‫روش آموزش براي يادگيري در حد تسلط بر يك فض‬
‫اساس ي مبتني ات كه با فرضهاي سنتي متداول در موزش و‬
‫پرورش مغاير است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ً‬
‫فرض زيربنايي روش يادگيرندگان مي توانند همه يا تقريبا‬
‫همه هدفها آموزش ي يك درس را بياموزند بعني بر آن‬
‫تسلط يابند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫نظريه زيربايي روش آموزش براي يادگيري در حد تسلط در‬
‫ابتدا در الگوي يادگيري جان كارول ارائه شده و بعدها‬
‫بلدم اين نظريه را تكميل و به صورت يك روش آموزش با‬
‫نام «روش يادگيري در حد تسلط يا تسلط آموزي» تدوين‬
‫نمود‪.‬‬
‫‪ ‬يادگيري آموزشگاهي پديده اي است مبتني بر زمان‪ .‬كارول بر‬
‫خالف روانشناسان پيش از او استعداد را نه به عنوان يك پديده‬
‫ارثي‪ ،‬بلكه به صورت مقدار زماني كه شخص نياز دارند تا مطلبي‬
‫را بياموزد يا مهارتي را كسب كند تعريف مي كند‪.‬‬
‫زمان صرف شده براي يادگيري‬
‫زمان مورد نياز براي يادگيري‬
‫‪ =F‬ميزان يادگيري آموزشگاهي‬
‫‪‬‬
‫اين الگوي نظري كارول را به يك الگوي عملي براي يادگيري‬
‫آموزشگاهي تبديل كرد او معتقد است كه اگر استعداد يادگيري‬
‫بيانگر زماني ات كه دانش آموز براي يادگيري نياز دارد پس مي‬
‫توان شرايطي فراهم كرد كه همه دانش آموزان كالس در يادگيري‬
‫به سطح دلخوه (در حد تسلط) برسند‪ .‬اين فرض اساس نشريه‬
‫يادگيري در حد تسلط را تشكيل مي دهد‪.‬‬
‫‪ -1‬تعيين هدفهاي آموزش ي‬
‫‪ -2‬تعيين رفتارهاي ورودي و تهيه آزمون مربوط به سنجش‬
‫آغازين‬
‫‪ -3‬تعيين حد تسلط‬
‫‪ -4‬تعيين واحدهاي آموزش ي‪ -‬يادگيري‬
‫‪ -5‬اجراي آموزش گروهي‬
‫‪ -6‬اجراي ارزشيابي تكويني و آموزش اصالحي‬
‫‪ -7‬اجراي ارزشيابي تراكمي و نمره دهي‬
‫‪ -8‬تجديد نظر در طرح آموزش ي‬
‫آموزش به كمك روشهاي تغيير رفتار‬
‫‪‬‬
‫ما در اين فصل كاربرد اصول و قوانين يادگيري‪ ،‬به ويژه اصول و‬
‫قوانين يادگيري از راه شرطي شدنها را در رابطه با مسائل آموزش ي‬
‫و اجتماعي كالس درس بررس ي مي كنيم‪ .‬تغيير رفتار به مجموعه‬
‫متون و روشهايي گفته مي شود كه از اصول و قوانين يادگيري‬
‫استخراج شده است و معلم را در پيشبرد مقاصد آموزش ي ياري‬
‫مي دهد‪.‬‬
‫‪ ‬هدف تغيير رفتار هم ايجاد و افزايش رفتارهاي مطلوب‬
‫تحصيلي و اجتماعي در دانش آموزان است‪ ،‬هم ادامه و‬
‫حفظ اين گونه رفتارها و هم حذف و كاهش رفتارهاي‬
‫نامطلوب‬
‫بطور احض‪ ،‬هدفهاي تغيير رفتار را به چهار دسته‬
‫تقسيم بندي مي كنند‬
‫‪‬‬
‫روشهاي افزايش رفتارهاي مطلوب موجود در‬
‫دانش آموزان‬
‫‪‬‬
‫روشهاي ايجاد رفتارهاي مطلوب در دانش آموزان‬
‫‪‬‬
‫روشهاي نگهداري رفتارهاي مطلوب در دانش آموزان‬
‫‪‬‬
‫روشهاي كاهش و حذف رفتارهاي نامطلوب در‬
‫دانش آموزان‬
‫روشهاي افزايش رفتارهاي مطلوب در‬
‫دانش آموزان‬
‫‪‬‬
‫در اين قسمت‪ ،‬روشها و فنوني را معرفي مي كنيم كه هدف آن‬
‫افزايش خزانه رفتار يا مجموعه رفتارهايي است كه فرد در‬
‫گذشته آموخته است‪ .‬گاه ديده مي شود كه دانش آموزي از‬
‫عمده انجام كاري بر مي آيد اما آن كار را به دفعات الزم انجام‬
‫ً‬
‫دهد مثال سالم كردن را ياد گرفته است اما به ندرت به افراد‬
‫بزرگتر سالم مي كند‬
‫روشهاي افزايش رفتارهاي مطلوب موجود در داش آموزان‬
‫عبارتند از ‪:‬‬
‫‪ -1‬تعريف مثبت‬
‫اصل (‪ :)1‬انتخاب تقويت كننده هاي مناسب‬
‫‪ ‬تقويت كننده هاي نخستين‬
‫‪ ‬تقويت كننده هاي شرطي‬
‫‪ ‬تقويت كننده هاي پته اي‬
‫‪ ‬تقويت كننده هاي اجتماعي‬
‫‪ ‬تقويت كننده هاي فعاليتي‬
‫اصل (‪ :)2‬فوريت تقويت‬
‫‪ -2‬تقويت منفي‬
‫‪‬‬
‫ً‬
‫روش تقويت مثبت تقريبا همان روش پاداش است همه‬
‫معلمان گاه و بيگاه رفتارهاي مطلوب دانش آموزان خود را‬
‫پاداش مي دهند و قصد آنها از اين كار‪ ،‬تشويق دانش‬
‫آموزان به تكرار و ادامه ان رفتارهاست هدف از تقويت‬
‫ً‬
‫مثبت نيز دقيقا همين است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در پاداش دادن به رفتار مطلوب افراد هدف ما به طور‬
‫كلي ابراز قدرداني و سپاسگذاري از اعمال گذشته آنهاست‬
‫ً‬
‫اما در تقويت يك رفتار‪ ،‬هدف الزاما تكرار آن رفتار است‪،‬‬
‫يعني اگر پس از تقويت يك رفتار‪ ،‬احتمال وقوع آن رفتار در‬
‫شرايط همسان آتي‪ ،‬افزايش نيابد گفته مي شود كه‬
‫تقويت صورت نگرفته است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫تقويت مثبت و فرآيندي است كه در آن ارائه تقويت كننده مثبت‬
‫بعد از رفتار منجر به نيرومند شدن آن رفتار مي شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫مثال‪ :‬معلم كالس اول دبستان تصميم مي گيرد هر وقت دانش‬
‫آموزان موقع ورود به كالس به او سالم كنند با لبخند به هنگان‬
‫جواب دادن به سالم آنان‪ ،‬رفتار سالم كردن را در آنان تقويت‬
‫كند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫معلم بايد در استفاده از روش تقويت مثبت تقويت كننده‬
‫هاي مناسب را به كار گيرد تقويت كننده هاي گوناگون بر‬
‫افراد مختلف تأثير متفاوت دارند همچنين تأثير يك تقويت‬
‫كننده واحد بر يك فرد خاص در شرايط مختلف متفاوت‬
‫است شناسايي انواع تقويت كننده ها معلم را در استفاده‬
‫مؤثر و درست از تقويت مثبت‪ ،‬ياري مي دهد‪.‬‬
‫انواع تقويت كننده ها را مي توان به شرح ذيل دسته‬
‫بندي كرد‪:‬‬
‫الف) تقويت كننده هاي نخستين‬
‫ب) تقويت كننده هاي شرطي‬
‫ج) تقويت كننده هاي پته اي‬
‫د) تقويت كننده هاي اجتماعي‬
‫ه) تقويت كننده هاي فعاليتي‬
‫‪‬‬
‫ً‬
‫اين نوع تقويت كننده ها ذاتا اثر تقويتي دارند و از ويژگي هاي‬
‫آنها اين است كه نيازهاي فيزيولوژيكي يكي را ارضا مي كنند‬
‫مانند آب‪ ،‬غذا‪ ،‬خواب‪ ،‬غريزه جنس ي و ‪..‬استفاده از اين نوع‬
‫تقويت كننده ها در محيط آموزشگاه بسيار محدود است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫اين تقويت كننده ها در اصل خاصيت تقويت كنندگي‬
‫داشته اما در اثر مجاورت با تقويت كننده هاي نخستين‪،‬‬
‫خاصيت تقويت كنندگي پيدا كرده اند‪ :‬جايزه‪ ،‬نمره خوب‪،‬‬
‫ستاره‪ ،‬مدرك‪ ،‬مقام‪ ،‬پول و نظاير اينها تقويت كننده هاي‬
‫شرطي هستند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫پته نوع يادگيري از تقويت كننده شرطي است‪ .‬پته يك تكه كاغذ‬
‫(ستاره يا ژتون) يا يك مهر فلزي يا پالستيكي است كه پس از رفتار‬
‫مطلوب دانش آموز به عنوان تقويت كننده به او داد مي شود و‬
‫دانش آموز مي تواند آن را با غذا‪ ،‬شيرين‪ ،‬نوشابه‪،‬انجام‬
‫فعاليتهاي مختلف و ساير تقويت كننده ها‪ ،‬مبادله كند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫لبخند زدن‪ ،‬توجه كردن‪ ،‬تمجيد كردن و نوازش كردن از جمله‬
‫تقويت كننده هاي اجتماعي هستند‪ .‬اين تقويت كننده ها اثر‬
‫تقويتي نيرومندي دارند بسياري از صاحب نظران اين تقويت‬
‫كننده ها را در رديف تقويت كننده هاي شرطي قرار مي دهند و‬
‫ديگران اثر تقويتي تقويت كننده هاي اجتماعي را ذاتي و مستقل از‬
‫اصل شرطي شدن مي دانند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫اين تقويت كننده ها فعاليتهايي هستند كه كودكان دوست دارند‬
‫انجام دهند‪ .‬از فعاليتهايي كه كودكان دوست دارند انجام دهند‬
‫مي توان به عنوان تقويت كننده براي فعاليتهايي كه كمتر به آنها‬
‫ً‬
‫مي پردازند استفاده كرد مثال معلم مي تواند به دانش آموز بگويد‬
‫هر كس ي كه مسائل درس رياض ي اش را انجام دهد اجازه دارد به‬
‫زمين بازي برود و به بازي دلخواهش بپردازد‪ .‬ديويد پريماك اولين‬
‫بار اين مسئله را مطرح نمود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫فوريت تقويت يعني الينكه معلم بايد رفتار مطلوب دانش آموزان‬
‫را بالفاصله و بدون وقفه تقويت كند‪ .‬اگر معلم پس از سپري‬
‫شدن مدتي از انجام رفتار‪ ،‬آن رفتار را تقويت كند از اثربخش ي‬
‫تقويت كاشته مي شود و نتيجه مطلوب به دست نمي آيد‪ .‬يكي از‬
‫اصول مهم تقويت اين است كه در آغاز يادگيري بايد همه موارد‬
‫رفتار مورد نظر‪ ،‬بدون وقفه تقويت شوند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫از آنجا كه تقويت كردن بالفاصله همه رفتارهاي دانش آموزان در‬
‫كالس درس و محيط آموزشگاه اغلب ناممكن است معلم مي‬
‫تواند براي رفع مشكل ناش ي از تأخير در تقويت از توضيحات كالمي‬
‫يا پته اي تقويتي استفاده كند‪ .‬براي مثال معلم تصميم مي گيرد‬
‫كه براي تقويت رفتارهاي مثبت تحصيلي و اجتماعي دانش آموزان‬
‫آنان را در روز جمعه به گردش علمي ببرد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫فرآيندي كه در آن حذف يك محرك آزارنده يا تقويت‬
‫كننده منفي موجب افزايش رفتار مي شود تقويت منفي مي‬
‫گويند‪ .‬يادگيري به وسيله تقويت منفي را گريزآموزي مي‬
‫نامند‬
‫‪‬‬
‫در تقويت منفي نه تنها هدف يك محرك آزارنده موجب تقويت‬
‫رفتار مي شود‪ ،‬بلكه جلوگيري از وقوع آن نيز رفتار را تقويت مي‬
‫كند‪ .‬براي مثال دانش آموزي كه نگران مردود شدن در يك درس‬
‫است‪ ،‬با مطالعه آن درس و انجام تكاليف مربوط به آن نگراني از‬
‫مردود شدن را از ذهن خود دور مي سازد و اين امر موجب‬
‫افزايش رفتار مطالعه كردن و انجام تكاليف درس ي مي شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫معلم بايد سعي كند تا حد امكان از تقويت منفي استفاده‬
‫نكند به جاي آن تقويت مثبت را مورد استفاده قرار دهد ‪.‬‬
‫مهمترين مشكل استفاده از تقيوت منفي اين است كه براي‬
‫استفاده از اين روش بايد در ابتدا محرك آزارنده اي با‬
‫دانش آموز به كار برده شود تا بعد از طريق حذف آن‬
‫محرك بتوان آنان را وارد به رفتار مورد نظر كرد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫هدف روشهاي مورد بحث در اين قسمت آموزش رفتارهايي است‬
‫كه از قبل در مجموعه رفتار دانش آموز موجود نيستند در اينجا‬
‫روشهاي عمده زير را براي ايجاد رفتارهاي مطلوب تازه معرفي مي‬
‫كنيم‪:‬‬
‫‪ -1‬سرمشق گيري‬
‫‪ -2‬شكل دهي رفتار‬
‫‪ -3‬زنجيره كردن رفتار‬
‫‪‬‬
‫يكي از راههاي بسيار معمول يادگيري‪ ،‬به ويژه در مورد كودكان‬
‫روش سرمشق گيري يا الگوبرداري از رفتار ديگران‪ ،‬از طريق‬
‫مشاهده رفتار آنان يادگيري از راه مشاهده يا سرمشق گيري نيز‬
‫يكي از روشهاي بسيار مؤثر آموزش ي است كه معلم مي تواند از آن‬
‫براي آموزش دادن رفتارهاي مطلوب تحصيلي و اجتماعي كه‬
‫دانش آموزان سنين مختلف استفاده كنند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫بسياري از اعمال و رفتار كودكان از طريق تقليد از رفتار و‬
‫اعمال بزرگان چون‪ :‬والدين‪ ،‬برادران و خواهران بزرگتر و‬
‫معلمان آموخته مي شدند‪ .‬همچنين تأثير اخالق و رفتار‬
‫كودكان و نوجوانان بر يكديگر بر همگان آشكار است و از‬
‫اين جهت است كه والدين مي كوشند تا از معاشرت خود‬
‫با افراد به اصطالح «ناباب» جلوگيري كنند‪.‬‬
‫در انتخاب سرمشق براي يادگيري از راه مشاده بايد دو‬
‫نكته مهم را در نظر گرفت‪:‬‬
‫‪ -1‬نخست اينكه بين فرد سرمشق و فرد سرمشق گيرنده بايد نوعي‬
‫سنخيت يا شباهت وجود داشته باشد‪.‬‬
‫‪ -2‬شخص ي كه سرمشق بايد از حيثيت و اعتبار زيادي برخوردار‬
‫باشد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ما معموال رفتار كساني را سرمشق قرار مي دهيم كه از لحاظ‬
‫موقعيت اجتماعي اشخاص مهمي هستند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در روش شكل دهي رفتار‪ ،‬معلم يكي از اجزاي ساده رفتار دانش‬
‫آموز را برمي گزيند و به تدريج بر پيچيدگي آن مي افزايد تا به‬
‫رفتارهاي مورد نظر برسد براي مثال‪ ،‬كودكان پيش از سخن گفتن‬
‫صداي مختلفي را به زبان مي آورند‪ .‬پدر و مادر از راه تقويت‪ ،‬چون‬
‫لبخند زدن به تحكيم اين اجزاي رفتار مي پردازند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در روش شكل دهي‪ ،‬با انتخاب جزء ساده اي از رفتار‬
‫دانش آموز و تقويت آن‪ ،‬اندك اندك آن رفتار ساده را‬
‫پيچيده تر مي كنيم و با طي چندين مرحله متوالي‪ ،‬آن رفتار‬
‫ساده را به رفتار نهايي مورد نظر تغيير مي دهيم‪ .‬به همين‬
‫دليل آموزش با روش شكل دادن را روش تقويت‪ ،‬تقريبهاي‬
‫متوالي نيز مي نامند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در روش تقريبهاي متوالي‪ ،‬اصل مهم آن است كه هر محله يا‬
‫تقريب آن قدر بايد تقويت شود تا فرد در آن مهارت كامل پيدا‬
‫كند آنگاه تقريب بعدي كه نسبت به رفتار نهايي از تقريب قبلي‬
‫اندكي كامل تر است بايد تقويت شود و تقريب قبلي ديگر نبايد‬
‫تقويت شود‪ .‬اين كار بايد ادامه يابد تا سرانجام تقريب نهايي كه‬
‫همان رفتار دلخواه است حاص شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫روش زنجيره كردن رفتار شبيه به شكل دادن است‪ .‬در روش شكل‬
‫دادن رفتار معلم با طي يك رشته تقريب متوالي رفتار ساده اي را‬
‫به يك رفتار پيچيده تغيير مي دهد اما در زنجيره كردن رفتار‬
‫تعدادي رفتار ساده را با هم وصل مي كند و از مجموعه آنها رفتار‬
‫پيچيده تري توليد مي كند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در روش زنجيره كردن تقريب پس از انجام آخرين حلقه رفتاري‬
‫داده مي شود از آنجا كه هر چه فاصله بين رفتار و تقوت كوتاه‬
‫تر باشد يادگيري به نحو بهتري صورت مي پذيرد‪ ،‬بهتر است كه در‬
‫آموزش با روش زنجره كردن در صورت امكان از آخرين حلقه‬
‫شروع كنيم‪ .‬اين روش زنجيره كردن وارونه مي گوييم‪.‬‬
‫مثال زنجيره كردن وارونه‬
‫‪‬‬
‫براي آموزش دادن نوشتن كلمه خورشيد با روش زنجيره‬
‫كردن وارونه‪ ،‬در ابتدا كلمه خورشيد را بطور كامل براي‬
‫دانش آموز مي نويسيم‪ .‬در مرحله بعد حرف آخر ان را حذف‬
‫مي كنيم و از دانش آموز‬
‫مي خواهيم تا با اضافه كردن‬
‫حرف د به خورشيد آن را تكميل كند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫اگر بخواهيم رفتار تازه اي را به دانش آموزان ياد دهيم‪ ،‬بايد‬
‫تمامي پاسخهاي مورد نظر را بالفاصله تقويت كنيم‪.‬‬
‫به اين سبك تقويت تقويت پياپي يا پيوسته گويند ‪ .‬اما پس از آن كه‬
‫رفتار موردنظر به خوبي آموخته شد‪ ،‬يا فراواني آن به ميزان‬
‫دلخواه رسيده‪ ،‬ديگر تقويت پياپي ضرورتي ندارد و به جاي آن از‬
‫تقويت نا پياپي يا ناپيوسته استفاده كرد ‪.‬‬
‫بطور خالصه‬
‫‪‬‬
‫براي نگهداري و ادامه رفتاري كه بر اثر تقويت پياپي آموخته‬
‫شده است بايد آن رفتار را وارد يك مرحله تقويت نا پياپي‬
‫كنيم تا سرانجام بتوانيم تقويت را به كلي كنار بگذاريم و رفتار‬
‫را زير كنترل محرك طبيعي محيط رها سازيم‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫گفتيم كه در تقويت نا پياپي ‪ ،‬بعض ي از پاسخها تقويت مي‬
‫شوند و پا سخهاي ديگر تقويت دريافت نمي كنند ‪.‬‬
‫تصميم گيري در اين باره كه كدام پاسخ را تقويت نكنيم‬
‫مبتني بر اين است كه ما تعداد پاسخهاي فردا را به عنوان‬
‫واحد تقويت انتخاب كنيم و يا زمان را در حالت برنامه‬
‫تقويت را مبني و در مورد دوم آن را فاصله اي مي گويند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫انواع مختلف تقويت ناپياپي يا سهمي را با نامه به برنامه هاي‬
‫تقويت به شرح زيرطبقه بندي كرده اند‪:‬‬
‫‪ -1‬برنامه مبني ثابت )‪(FR‬‬
‫‪ -2‬برنامه مبني متغير‪(VR) :‬‬
‫‪ -3‬برنامه فاصله اي ثابت ‪(FI) :‬‬
‫‪ -4‬برنامه فاصله اي متغير ‪(VI):‬‬
‫‪‬‬
‫در اين برنامه از قبيل تعيين نمي شودكه دانش آموز بعد از‬
‫دادن چند پاسخ ‪ ،‬به او گفته مي شود كه دير يا زود تقويت‬
‫دريافت خواهد كرد ‪ .‬وقتي كه معلم بدون تعيين تعداد‬
‫مسائلي كه دانش آموز بايد حل كنند تا نمره دريافت كند در‬
‫اين صورت برنامه تقويتي معلم يك برنامه نسبتي متغير‬
‫است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫وقتي كه تقويت كردن پاسخ معيني از فرد به دادن تعداد ثابتي از‬
‫آن نوع پاسخ وابسته شود‪،‬‬
‫‪‬‬
‫برنامه تقويت را نسبي ثابت مي نامند‪ .‬زماني كه معلم با دانش‬
‫آموزان قرار مي گذارد كه هر يك از آن ها كه ‪ 10‬مسئله از كتاب‬
‫خود را حل كند معلم آنها را تصحيح خواهد كرد‪ .‬معلم از برنامه‬
‫تقويتي نسبي ثابت ‪ 10‬استفاده مي كند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در برنامه فاصله اي ثابت دانش آموز پس از گذشت ثابتي از پاسخ‬
‫دهي تقويت مي شود‪ .‬معلمي كه در زوهاي پنجشنبه هر هفته‬
‫تكاليف دانش آموزان خود را مي بيند و آنهايي را كه در طول هفته‬
‫تكاليف خود را انجام داده اند تقويت مي كند‪ ،‬از اين برنامه ها‬
‫استفاده مي كند كه در اين برنامه هفت روز هفته به عنوان فاصله‬
‫ثابت انتخاب شده است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در اين برنامه‪ ،‬فاصله هاي زماني بين تقويتها متغير است و‬
‫شخص از پيش نمي داند كه چه وقت تقويت خواهد شد‪،‬‬
‫اما مطمئن است كه دير يا زود تقويت مي شود‪ .‬اگر معلم‬
‫تصميم بگيرد كه به جاي پنجشنبه ها به طور غيرقابل پيش‬
‫بيني‪ ،‬در روزهاي مختلف هفته به تكاليف دانش آموزان‬
‫رسيدگي كند از اين برنامه استفاده كرده است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫هر چند كه هدف اصلي آموزش معلم افزايش دادن رفتارهاي‬
‫مطلوب دانش آموزان و دانشجويان و ايجاد دانشها‪ ،‬مهارتها و‬
‫تواناييهاي تازه و فضايل پسنديده در آنان است كاهش و حذف‬
‫رفتار و اخالق ناپسند يادگيرندگان نيز از جمله وظايف معلمان و‬
‫پرورش دهندگان به حساب مي آيد‪ .‬مسائل انضباطي دانش‬
‫آموزان در كالس درس و محيط آموزشگاه از جمله اين مسائل‬
‫است‪.‬‬
‫‪ -1‬جانشين ساختن رفتارهاي مطلوب به جاي آنها و كاهش دادن‬
‫غيرمستقيم رفتارهاي نامطلوب (روشهاي مثبت كاهش رفتار)‬
‫‪ -2‬كاهش دادن مستقيم رفتارهاي نامطلوب (روشهاي منفي كاهش رفتار)‬
‫‪ -1‬تقويت رفتارهاي داراي فراواني كم‬
‫بعض ي از رفتارها اگر با فراواني كم انجام مي شوند مطلوبند‪،‬‬
‫اما اگر به ميزان بيش از حد نياز انجام گيرند نامطلوب يا‬
‫مضر هستند‪.‬‬
‫دانش آموزي كه با سرعت خيلي زياد تكاليفش را انجام مي دهد‬
‫و در نتيجه آنها را بدخط و ناخوانا مي نويسد‪ ،‬بايد وادار شود‬
‫تا آهسته و خوش خط بنويسد‪.‬‬
‫‪ -2‬تقويت ديگر رفتارها‪:‬‬
‫در اين روش‪ ،‬هر گونه رفتار مطلوب فرد‪ ،‬به جزء رفتار نامطلوبي كه‬
‫قصد حذف آن را داريم تقويت مي شود‪ .‬اين روش نيز يكي ديگر از‬
‫روشهاي مثبت كاهش رفتار است زيرا عنصر اصلي آن تقويت‬
‫مثبت است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫براي مثال‪ :‬مي خواهيم رفتار نامطلوب دانش آموزي‪ ،‬كه‬
‫بيشتر وقتش را به دور از صندلي خود و به بازيگوش ي مي‬
‫گذراند با استفاده از اين روش اصالح مي كنيم‪ .‬براي اين‬
‫منظور‪ ،‬بايد همه رفتارهاي مطلوب او را از جمله گوش‬
‫دادن به حرفهاي معلم‪ ،‬را به جزء (رفتار ترك كردن‬
‫صندلي) مورد تقويت قرار دهيم‪.‬‬
‫‪‬‬
‫از آنجا كه روش تقويت رفتارهاي ديگر‪ ،‬به حذف رفتار‬
‫نامطلوب فرد منجر مي شود به آن روش حذف آموزي نيز مي‬
‫گويند‪ .‬در واقع در اين روش تقويت وابسته است به انجام‬
‫ندادن (حذف رفتار نامطلوب‪ ،‬نه انجام دادن آن)‬
‫‪‬‬
‫در اين روش از طريق تقويت نكردن رفتار نامطلوب و تقويت كردن‬
‫رفتاري كه با آن نا همساز يا مغاير است‪ ،‬به كاهش دادن رفتار‬
‫نامطلوب مي پردازيم‪ .‬اين روش خيلي شبيه به روش قبلي است و‬
‫تنها تفاوت آن در اين است كه در روش قبلي هر گونه رفتار به جزء‬
‫رفتار نامطلوب تقويت مي شود اما در روش حاضر‪ ،‬تأكيد بر رفتار‬
‫مغاير با رفتار نامطلوب است‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫سيري عبارت است از اشباع شدن تقويت‪ .‬يعني اگر تقويت‬
‫يك رفتار براي مدتي طوالني ادامه يابد ممكن است سرانجام‬
‫اثر تقويتي اش را از دست بدهد و منجر به كاهش يا توقف‬
‫رفتاري كه براي كسب آن تقويت انجام مي گيرد بشود‪.‬‬
‫ً‬
‫مثال يك انسان گرسنه بعد از خوردن غذا به اندازه كافي از‬
‫خوردن دست بكشد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫روش سيري موارد استفاده زيادي در محيط آموزشگاه‬
‫ندارد و از آن بيشتر در موقعيتهاي باليني و درماني يعني در‬
‫رابطه با بيماران رواني و عقب ماندگان ذهني استفاده‬
‫شده است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫روشهاي منفي كاهش رفتار عبارتند از ‪:‬‬
‫‪ -1‬خاموش ي‬
‫‪ -2‬محروم كردن از تقويت‬
‫‪ -3‬جريمه كردن‬
‫‪ -4‬جبران كردن‬
‫‪ -5‬تنبيه‬
‫‪‬‬
‫در خاموش ي‪ ،‬ما با شناسايي و حذف منبع تقويتي يك رفتار‬
‫نامطلوب مي توان آن رفتار را از مجموعه رفتاري فرد حذف كرد‪.‬‬
‫مادري كه با هر بار گريه كردن كودك او را بلند مي كند و در‬
‫آغوش مي گيرد‪ ،‬متوجه افزايش ميزان گريه هاي كودك مي شود‪،‬‬
‫حال اگر مادر تصميم بگيرد كه چندين بار به گريه هاي كودك بي‬
‫توجهي نشان دهد پس از مدت كوتاهي‪ ،‬ديگر كودك به گريه كردن‬
‫ادامه نخواهد داد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫روش محروم كردن يعني فردي را كه رفتار نامطلوبي را انجام‬
‫داده است براي مدتي از دريافت تقويت محروم كنيم‪ .‬معلم‬
‫ورزش كه يكي از بازيكنان را به سبب انجام عمل خالف‬
‫مقررات بازي در زمين بازي اخراج مي كند و مانع از ادامه بازي‬
‫او مي شود از اين روش استفاده مي كند‬
‫‪‬‬
‫روش جريمه كردن يعني كم كردن مقداري از تقويت كننده‬
‫ً‬
‫هايي كه فرد قبال به دست آورده‪ ،‬به علت رفتار نامطلوبي كه‬
‫انجام داده است‪ .‬جريمه كردن رانندگان متخلف از طريق‬
‫دريافت پول از آنها‪ ،‬كم كردن مقداري از حقوق كارمندان به‬
‫علت غيبت از كار‪ ،‬نمونه هايي از جريمه كردن هستند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در روش جبران كردن يا روش جبراني‪ ،‬وقتي كه فرد مرتكب‬
‫عمل خالفي مي شود از او مي خواهند تا براي جبران عمل‬
‫ً‬
‫خالف خود به اصالح بپردازد‪ .‬مثال معلم دانش آموزي را كه‬
‫خرده كاغذ و خرده تراش مداد را در كف اتاق ريخته است‬
‫وادار مي كند تا آنچه را كه به كف اتاق ريخته است جمع كند‬
‫و به سطل زباله بيندازد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫تنبيه خشن ترين و نامطلوب ترين روش تغيير رفتار است‪ .‬به‬
‫همين دليل ما آن را به عنوان آخرين روش از روشهاي كاهش‬
‫رفتار معرفي مي كينم‪ .‬ارائه يك محرك آزارنده بعد از بعد از‬
‫يك رفتار نامطلوب‪ ،‬به منظور كاهش دادن آن رفتار تنبيه نام‬
‫دارد‪ .‬مثالي از تنبيه‪ :‬سيلي زدن كودك به دنبال گفتن يك حرف‬
‫زشت‪.‬‬
‫ً‬
‫‪ -1‬رفتار نامطلوب را موقتا واپس مي زند‪.‬‬
‫‪ -2‬ايجاد عوارض جانبي آن از نظر پرورش بسيار نامطلوبند‪ .‬سبب‬
‫انزجار و نفرت تنبيه شونده از تنبيه كننده مي شوند‪.‬‬
‫‪ -3‬پرخاشگري عارضه ديگر تنبيه است‬
‫ارزشيابي و سنجش عملكرد‬
‫‪‬‬
‫در مرحله ارزشيابي كه آخرين مرحله الگوي عمومي آموزش ي‬
‫است‪ ،‬معلم با استفاده از روشها و فنون مختلف اندازه گيري و‬
‫ارزشيابي بازده يادگيري دانش آموزان و دانشجويان را مي سنجد‬
‫و ميزان توفيق آنان را در دستيابي به هدفهاي آموزش ي تعيين مي‬
‫كند‪.‬‬
‫‪ -1‬ارزشيابي تشخيص ي‬
‫‪ -2‬ارزشيابي تكويني‬
‫‪ -3‬ارزشيابي تراكمي‬
‫‪‬‬
‫هدف ارزشيابي تكويني كسب اطالع از نحوه يادگيري دانش‬
‫آموزان و دانشجويان به منظور تعيين نقاط قوت و ضعف‬
‫آنان و تشخيص مشكالت روش آموزش معلم در رابطه با‬
‫هدفهاي آموزش ي در حين آموزش و شكل گيري جريان آموزش‬
‫است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫ارزشيابي تراكمي‪ ،‬ويژه عملكردها يا هدفهاي نهايي است اين نوع‬
‫ازرشيابي‪ ،‬براي پاسخ دادن به اين پرسش بكار مي رود‪:‬‬
‫ما تا چه حد در رسيدن به هدفهاي دوره آموزش ي موفق بوده‬
‫ايم؟‬
‫ارزشيابي تراكمي يادگيري متراكم دانش آموزان و دانشجويان را‬
‫طي دوره آموزش ي اندازه گيري مي كند‪.‬‬
‫‪ -1‬تعيين نمره براي يادگيرندگان جهت ارتقاء به كالسهاي باالتر‬
‫‪ -2‬تعيين اثربخش ي طرح آموزش ي معلم و اصالح آن در برنامه هاي‬
‫آتي‬
‫‪‬‬
‫اين فصل بطور مفصل در درس ارزشيابي آموزش ي و درس‬
‫سنجش و اندازه گيري مورد بحث قرار خواهد گرفت‪ .‬عالقه‬
‫مندان جهت كسب اطالعات بيشتر به كتاب روشهاي‬
‫ارزشيابي دكتر كيامنش و سنجش و اندازه گيري دكتر علي اكبر‬
‫سيف مراجعه فرمايند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫معرفي منابع بيشتر جهت مطالعه آزاد براي درس روانشناس ي‬
‫تربيتي‬
‫‪ -1‬مقدمه اي بر نظريه هاي يادگيري تأليف هرگنهان ترجعه دكتر علي‬
‫اكبر سيف‬
‫‪ -2‬روانشناس ي تربيتي‪ ،‬اصول و كاربرد آن تأليف گالوروبرونينگ‬
‫ترجمه كمال علينقي خرازي‬
‫پايان‬
‫موفق باشيد‬
‫دانشگاه پيام نور‬