لینک دانلود فایل پاورپوینت مقاله

Download Report

Transcript لینک دانلود فایل پاورپوینت مقاله

‫مسائل سیاسی‪ -‬اقتصادی‬
‫جهان سوم‬
‫بخش سوم کتاب‬
‫‪ ‬مباحث نظری پیرامون دولت و‬
‫سیاست در جهان سوم‬
‫‪ ‬پیشینه های تاریخی و مبانی‬
‫اجتماعی دولت در جهان سوم‬
‫‪ ‬نظام ها و نهاد های سیاسی‬
‫درجهان سوم‬
‫‪ ‬مباحث نظری درباره دولت وسیاست درجهان‬
‫سوم‬
‫خصوصیات‬
‫درباره‬
‫دودیدگاه‬
‫کشورهای جهان سوم وجود دارد‪:‬‬
‫سیاسی‬
‫یکی تاکید برنقاط اشتراک موجود‬
‫جهت‬
‫به‬
‫دارد‬
‫کشورها‬
‫میان‬
‫دستیابی به نظریه های عام‬
‫ودیگری برتفاوت های موجود میان‬
‫کشورها با بررسی ویژگی های خاص‬
‫هر کشور‬
‫پژوهشگران اخیر دیدگاه دوم را‬
‫بیشتر مورد توجه قرار می دهند‪.‬‬
‫‪‬نظریات مختلف درباره ویژگی های‬
‫سیاسی جوامع شرقی‬
‫نظریات متفکرین‬
‫کالسیک‬
‫‪ -1‬منتسکیو‪ :‬حکومت های اروپایی را مبتنی‬
‫برقانون ولی حکومت های آسیایی را مبتنی بر‬
‫زور می داند‬
‫‪ -2‬ویتفوگل‪ :‬تاکید بر خصوصیات جغرافیایی و‬
‫مسئله آب‬
‫‪ -3‬ماکس وبر‪ :‬تاکید بر تمایزات میان دولت های‬
‫درمقابل‬
‫غربی‬
‫عقالنی‬
‫وبوروکراسیهای‬
‫مدرن‬
‫اقتدارهای سنتی جوامع آسیایی و آفریقایی‬
‫این ها جزونخستین نظریات درباره دولت وسیاست درجهان س‬
‫‪ ‬نظریات نظریه پردازان نوسازی درباره‬
‫دولت وسیاست‬
‫ازدیدگاه آنان ظهور ویژگی های مدرن‬
‫دنبال ظهور ویژگی های مدرن درعرصه های‬
‫روی خواهد داد‪ .‬یا به عبارت دیگر‬
‫اجتماعی واقتصادی ‪،‬دولت وسیاست نیز نو‬
‫‪-1‬‬
‫درعرصه سیاسی به‬
‫اجتماعی واقتصادی‬
‫به دنبال نوسازی‬
‫خواهد شد‪.‬‬
‫دانیل لرنر ‪:‬‬
‫وی ظهور نهاد ها ورفتارهای سیاسی جدید نظیر پارلمان‪،‬قانون‬
‫ورفتارهای عقالنی را رادر ظهور شخصیت مدرن می داند‪ .‬والزمه‬
‫ظهور چنین شخصیتی را وقوع فرایندهایی مثل صنعتی شدن‪،‬شهری‬
‫شدن وگسترش مواد می داند‪.‬‬
‫‪-2‬‬
‫ادوارد شیلز‪:‬‬
‫شیلز راه مطلوب برای جهان سوم رادموکراسی لیبرال می‬
‫دانست‪.‬البته این گذار را با توجه به خصوصیات جوامع جهان‬
‫سوم همراه با تعارضات وتلفات زیاد می دانست‪.‬‬
‫‪ .3‬گابریل آلموند‬
‫کلمن‪:‬‬
‫سیاست مناطق درحال توسعه رانوشتند ودراین کتاب‬
‫وجیمزکتاب‬
‫آنها‬
‫ازمفهوم تقابل سنت ومدرنیسم استفاده کردند‪.‬‬
‫آلموند همچنین با همکاری سیدنی وربا درکتاب فرهنگ سیاسی علت‬
‫اصلی توسعه نیافتگی جهان سوم را خصوصیات فرهنگی وروانی این‬
‫جوامع دانسته است‪ .‬وبا ارائه گونه شناسی ازفرهنگ سیاسی چهار‬
‫معیار را ارائه می دهد‪:‬‬
‫برهمین اساس ‪3‬نوع فرهنگ سیاسی را ازهم متمایز می کنند‪:‬‬
‫ا سی‬
‫هنگ س ی‬
‫فر‬
‫م حدود‬
‫رابطه محدود افراد‬
‫بانظام سیاسی‬
‫ا سیتبعی‬
‫هنگ س ی‬
‫فر‬
‫رابطه انفعالی ومطیعانه‬
‫افراد با نظام سیاسی‬
‫ارکتی‬
‫ا سی مش‬
‫هنگ سی‬
‫فر‬
‫حساسیت افراد به اکثر جنبه‬
‫های نظام سیاسی‬
‫انها معتقدند فرهنگ سیاسی درجوامع جهان سوم‬
‫ازنوع محدود وتبعی یا ترکیبی ازاین دو است‪.‬‬
‫درجوامع درحال توسعه با جوامع توسعه‬
‫یافته نیز تاکید می کنند وبراساس نوع‬
‫ومیزان مشارکت سیاسی چهار نوع نظام‬
‫سیاسی را از یکدیگر متمایز می کنند‪:‬‬
‫دموکراسی‬
‫صنعتی‬
‫نظام های‬
‫اقتدار‬
‫گرای‬
‫صنعتی‬
‫‪ 60‬درصد مردم درآن فعال اند‪ 30.‬درصد به‬
‫صورت تبعی و‪ 10‬درصد اصوال کاری به سیاست‬
‫ندارند‪.‬‬
‫شامل کشورهای اروپای شرقی وشوروی که ‪10‬‬
‫درصد مردم فعال‪ 80،‬درصدتبعی و‪ 10‬درصد هم‬
‫مشارکتی ندارند‪.‬‬
‫نظام های‬
‫کشورهای درحال صنعتی شدن که ‪ 10‬درصد آن‬
‫اقتدار‬
‫فعال اند‪60‬درصد به صورت تبعی و‪30‬نیز‬
‫گرای درحال مشارکتی ندارند‪.‬‬
‫گذار‬
‫دموکراسی کشورهایی نظیر هند‪10 :‬درصد فعال اند‪ 30‬درصد‬
‫غیر صنعتی تبعی و‪ 60‬درصد نیز مشارکتی ندارند‪.‬‬
‫مکتب نوسازی‬
‫از اواخر دهه ‪ 1950‬میالدی انتقادات شدیدی به مکتب نوسازی‬
‫سیاسی وارد شدکه به عنوان نمونه یکی ازاین نظریه پردازان‬
‫به نام ایزنشتات معتقد بود که نوسازی درهریک ازکشورها‬
‫منطق وروند خاص خود راداشته است وویژگی های روند نوسازی‬
‫بیش ازهرچیز به سنت های موجود درهرجامعه بستگی دارد‪.‬‬
‫‪ ‬نظرات‬
‫همچنین صاحبنظران غربی ثبات ونظم سیاسی را دراین جوامع‬
‫مدنظر قرار داده ومعتقدند دولت های مستقر دراین مرحله‬
‫هانتینگتون‬
‫ناتوان بوده اند که زولبرگ وهانتینگتون ازمهم ترین آنها‬
‫هستند‪.‬او یک چرخش اساسی در مباحث نظریه پردازان مکتب‬
‫مباحث‬
‫نوسازی بشمار می اید‪ .‬اومی گفت‪ :‬نوسازی اقتصادی واجتماعی‬
‫الزاما به توسعه سیاسی منجر نمی شود ومعتقد بود که‬
‫کشورهایی با اقتصاد توسعه نیافته می توانند نظام سیاسی‬
‫بسیار توسعه یافته ای داشته و به عکس کشورهایی با سطح رفاه‬
‫اقتصادی باال اما سیاست آشفته وبی سرو سامانی داشته باشند‪.‬‬
‫می گوید پس ازجنگ جهانی دوم تکامل سیاسی درکشورهای‬
‫وی‬
‫روبه توسعه به جز معدود مواردی همواره با کشمکش های قومی‬
‫‪،‬خشونت ‪،‬کودتا ‪،‬فساد گسترده تجاوز خودسرانه ‪،‬بی اقتداری‬
‫دادرسی ‪،‬سطح پایین کار آمدی و‪ ...‬همراه بوده است‪.‬‬
‫وی مسئله اصلی جوامع درحال توسعه را فقدان حکومت های با‬
‫ثبات وفقدان نظام های سیاسی نهاد مند می داند ومعتقد است‬
‫‪ ‬نظرات نظریه پردازان وابستگی درباره‬
‫دولت وسیاست‬
‫ازمهم ترین نظریه پردازان وابستگی می توان به کاردوسو و‬
‫فالتو اشاره کرد‬
‫به نظرآنها نظام سلطه درکشورهای جهان سوم نیروی داخلی است که‬
‫از طریق عملکرد اجتماعی گروههای محلی اعمال می شود‪.‬اما این‬
‫گروهها ی محلی پیوندهای محکمی با نیروهای خارجی دارند وآنچه‬
‫این پیوندها را ایجاد کرده است منافع مشترک این گروهها‬
‫ونیروها است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫آنها ‪2‬نوع الگوی وابستگی را مشخص کرده وبین آنها تمایز‬
‫قائل اند‪:‬‬
‫اقتصاد های جزیره ای‪ :‬که درآن فعالیت اقتصادی به طور کامل‬
‫دردست سرمایه های خارجی است ونیروهای داخلی کشور وابسته فقط‬
‫از طریق دستمزد ومالیات با سرمایه خارجی پیوند دارد‪.‬‬
‫اقتصادهای صادراتی ملی‪ :‬بخش اعظم اقتصاد داخلی تحت کنترل‬
‫بورژوازی داخلی است واین بورژوازی از طریق استثمار نیروی کار‬
‫محلی فرایند انباشت سرمایه را پیش می برد‪.‬‬
‫به نظر آنها درالگوی اول دولت پیرامونی شباهت بسیاری با دولت‬
‫های مستعمراتی دارد وبطور عمده ای ابزار سرمایه خارجی‬
‫‪ ‬نظریات نظریه پردازان نظام جهانی‬
‫درباره دولت وتوسعه‬
‫‪‬‬
‫آندره گوندر فرانک‪:‬‬
‫توسعه‬
‫وی ویژگی های دولت وسیاست درجهان سوم را براساس‬
‫نیافتگی ووابستگی توضیح می دهد‪.‬به نظر او دولت پیرامونی‬
‫تاحدود زیادی ابزار سرمایه خارجی است‪.‬‬
‫به طور کلی وی معتقد است دولت پیرامونی بیش ازاینکه درخدمت‬
‫بورژوازی وسرمایه داخلی بومی باشد درخدمت سرمایه خارجی‬
‫است‪.‬وبه همین خاطر این دولت درعرصه اعمال سلطه داخلی‬
‫وسرکوب طبقات زیر سلطه داخلی خود دولتی قوی است اما درعرصه‬
‫بین المللی ودرارتباط با طبقات مسلط مرکز دولتی ضعیف است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫امانوئل والرشتاین‪:‬‬
‫به نظر او دولت‪ -‬ملت بیرون ازنظام جهانی قرارندارد ودولتها‬
‫نیز براساس الگوی تقسیم کار نظام جهانی (مرکز‪،‬پیرامون‪،‬شبه‬
‫پیرامون)قرار دارند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫سمیر امین‪:‬‬
‫مباحثات وی شبیه فرانک است ومعتقداست که سلطه خارجی نفوذ‬
‫‪ ‬نظریه دولت درجوامع پسا‬
‫استعماری‬
‫حمزه علوی صاحب نظر پاکستانی دراین زمینه کشورهای شبه‬
‫قاره هند را مورد مطالعه قرار داده است‪.‬به طور کلی در‬
‫نظر علوی دولت درجهان سوم به ناچار درچارچوب ضرورت های‬
‫ساختار ی سرمایه داری پیرامونی عمل می کند وچنین دولتی‬
‫برای حفظ خود میان تعارضات ومنازعات متعدد ناچار است که‬
‫اقتدار‬
‫دولت‬
‫ونظریه‬
‫اودانل‬
‫گیلرمو‬
‫‪‬‬
‫دارند‪.‬‬
‫نقش مهمی‬
‫اوضاعی‬
‫نظامیان درچنین‬
‫باشد ‪.‬‬
‫سرکوبگر هم‬
‫بوروکراتیک‬
‫رای‬
‫وی گ‬
‫ومعتقد‬
‫التین رامورد توجه قرارداده‬
‫کشورهای آمریکای‬
‫تجربه‬
‫است دولت های کشورهایی نظیر برزیل‪،‬ارژانتین شیلی‪،‬اروگوئه دولت‬
‫های اقتدار گرای بوروکراتیک است که شامل ویژکی های ذیل هستند‪:‬‬
‫‪-1‬حاکمیت بوروکراتها شامل افراد با تجربه موفق درسطح نیروهای‬
‫مسلح‪،‬ادارات وشرکت های بزرگ‬
‫‪-2‬انحصار سیاسی از طریق سرکوب اتحادیه های کارگری وانجمن های‬
‫صنفی‬
‫‪-3‬انحصار اقتصادی با محدود نمودن تقاضاهای نامحدود بخش عمومی‬
‫‪-4‬سیاست زدایی با کاهش مشارکت گروههای اجتماعی خارج ازدولت‬
‫بویژه توده های مردم‬
‫‪ ‬پیشینه های تاریخی ومبانی اجتماعی دولت وسیاست‬
‫درجهان سوم‬
‫‪ ‬آسیا وخاورمیانه‪:‬‬
‫خاستگاه اولین دولت های مقتدر وامپراتوری های‬
‫بزرگ دردوران باستان ومیانه بوده است‪ .‬وکشورهایی‬
‫نظیر چین ایران هند ترکیه وتایلند وارث چنین دولت‬
‫هایی هستند‪.‬وشیوه های سنتی برخی نظام ها همچنان‬
‫علی رغم دگرگونی های ایجادشده تحت تاثیر‬
‫بوروکراسیهای کهن این کشورهاست‪.‬همچنین فرهنگ‬
‫سیاسی ونوع نگرش مردم به دولت وسیاست هم بی تاثیر‬
‫ازآن دوران نیست‪.‬‬
‫‪ ‬آفریقا وآمریکای التین‪:‬‬
‫آفریقا چندان پیشینه طوالنی برخالف آسیا‬
‫ندارد‪.‬درمیان بیش از‪ 50‬کشور آفریقا تنها مصر‬
‫واتیوپی سابقه دیرینه ای دربرخورداری از نظام های‬
‫سیاسی متمرکز دارند‪.‬البته درنیجریه وغنا هم‬
‫تمرکز های سیاسی بومی وجود داشته اما قلمرو اش‬
‫‪ ‬دولت های استعماری‬
‫کشورهای جهان سوم ازلحاظ سابقه وتجربه استعمار نیز تفاوت‬
‫های فراوانی دارند‪.‬کشورهایی نظیر‬
‫چین ‪،‬ایران ‪،‬ترکیه‪،‬تایلند‪،‬اتیوپی وافغانستان هیچگاه‬
‫حاکمیت مستقیم استعماری را بر سرزمین های خودشان تجربه‬
‫نکرده اند‪.‬اگر چه همگی آنها طی قرون ‪18‬و‪19‬ازلحاظ اقتصادی‬
‫وسیاسی بشدت تضعیف وبه عرصه نفوذ رقابتهای استعماری‬
‫تبدیل شدند‪ .‬اما بقیه کشورها ی جهان سوم به گونه های‬
‫مختلفی تحت سلطه مستقیم استعمارگران قرار گرفتند‪.‬‬
‫تاثیرات استعمار بر خصوصیات سیاسی کشورهای جهان سوم نیز‬
‫بسته به ویژگی های کشورهای استعماری وشکل وشیوه حاکمیت‬
‫استعماری آنها برمستعمراتشان متفاوت بود‪.‬‬
‫وسعت سرزمینی وتنوع‬
‫هایی‬
‫درکشورآن‬
‫زدایی خصوص‬
‫کشورها به‬
‫کهسوم‬
‫جهان‬
‫های‬
‫دربرخی استعمار‬
‫‪ ‬روند‬
‫اجتماعی داشتند به منظور تسهیل حاکمیت خود نهادهای‬
‫زیادی‬
‫جهان سوم هم‬
‫های تمرکز‬
‫تفاوتفاقد‬
‫که‬
‫درآفریقا‬
‫درکشورهای مثال‬
‫زداییکردند‪.‬برای‬
‫استعمار تاسیس‬
‫حکومتی‬
‫آثار‬
‫سوم‬
‫جهان‬
‫کشورهای‬
‫استعمارزدایی‬
‫درزمان‬
‫تفاوت‬
‫داشت‪.‬‬
‫سیاسی بودند‪.‬آنها به تدریج حاکمیت خودرا به این سرزمین‬
‫شرط‬
‫برخی ازمبانی‬
‫مهمی داشت‬
‫سیاسی‬
‫وپیش در‬
‫درحاکمیتشان‬
‫کشورها تسهیل‬
‫ودربرخی‪.‬وبرای‬
‫وتثبیت کردند‬
‫تحکیم‬
‫ها‬
‫شده‬
‫فراهم‬
‫بالقوه‬
‫بطور‬
‫دموکراتیک‬
‫های‬
‫نهاد‬
‫وتحکیم‬
‫رشد‬
‫های‬
‫هرجاکه الزم دیدندازبومیان درکارهای اداری ونظامی استفاده‬
‫است‪.‬‬
‫‪ ‬مبانی اجتماعی دولت وسیاست‬
‫دولت وسیاست درکشورهای جهان سوم تا حد زیادی تحت تاثیر زمینه‬
‫‪،‬تنوعات‬
‫قومی‬
‫وساختار‬
‫نظیر‪:‬ترکیب‬
‫اجتماعی‬
‫وعوامل‬
‫ها‬
‫مذهبی‪،‬میزان یکپارچگی وهمبستگی اجتماعی وقشر بندی اجتماعی‬
‫وساختار طبقاتی است‪.‬‬
‫آمریکای التین‪ :‬یکپارچگی قومی ومذهبی زیاد‬
‫کشورهای خاورمیانه یا برخی کشورهای آفریقایی‪ :‬تنوعات وناهمگونی های‬
‫قومی ومذهبی زیاد‬
‫درخاورمیانه مذهب نقش بسیار مهمی دردولت وسیاست ایفا می‬
‫کند‪.‬‬
‫آثار ترکیب قومی ومذهبی درکشورهای جهان سوم بر دولت وتعارضات‬
‫سیاسی‬
‫دراین زمینه نیز تفاوت های زیادی را شاهد هستیم‪.‬‬
‫دربعضی مناطق نظیر امریکای التین کشورهای شرق آسیا ویا کشورهای‬
‫حوزه جنوبی خلیج فارس یکپارچگی قومی زبانی ومذهبی بیشتری وجود‬
‫دارد‪.‬ودربرخی دیگر نظیر بسیار کشورهای آفریقایی وآسیایی ‪،‬شبه‬
‫تنوعات قومی ومذهبی‬
‫نیز ‪،‬لبنان‬
‫ایران‪،‬سوریه‬
‫افغانستان ‪،‬‬
‫هند؛و(‬
‫قاره‬
‫دونکته)را‬
‫خلیج فارس‬
‫عربی جنوب‬
‫کشورهای‬
‫درحوزه‬
‫وزبانی بیشتر ی وجود دارد‪ .‬باید درنظر داشت‪:‬‬
‫‪-1‬ساختار قبیله ای‬
‫این ترکیب وتنوعات بر ساخت دولت ومسائل سیاسی دراین کشورها‬
‫‪ -2‬حضور طوالنی ومستقیم انگلستان دراین منطقه‬
‫تاثیرات مهمی می گذارد‪.‬به عنوان نمونه لبنان افغانستان وشبه‬
‫‪ ‬پیامدهای تعارضات قومی ومذهبی درکشورهای جهان سوم‬
‫‪ ‬طبقات اجتماعی درکشورهای جهان سوم وآثار آن بر‬
‫دولت وتعارضات سیاسی‬
‫برای فهم ساختار طبقاتی این کشورها توجه به ویژگی های‬
‫اقتصادی وجایگاه هریک ازبخش های اقتصادی وصنعت وکشاورزی‬
‫ضروری است‪.‬‬
‫یک دسته شامل کشورهای آفریقایی خاورمیانه وجنوب آسیا که‬
‫بخش کشاورزی روستایی نقش اصلی رادر دراقتصاد بومی ایفا‬
‫می کند وطبقات اجتماعی عمده زمین داران ودهقانان می‬
‫باشند‬
‫بخشهای‬
‫که‬
‫است‬
‫کشورهایی‬
‫شامل‬
‫دوم‬
‫دسته‬
‫اقتصادی(صنعت‪،‬خدمات کشاورزی مکانیزه)رشد بیشتری‬
‫اند‪.‬‬
‫نوین‬
‫داشته‬
‫طبقات عمده اجتماعی دراین کشورها‬
‫‪ -1‬بورژوازی شهری ‪- 2‬کارگران صنعتی ‪ -3‬طبقه متوسط شهری‬
‫نتیجه گیری اینکه‪:‬‬
‫به طور کلی دولت وسیاست درجهان سوم ازیک سو تحت تاثیر‬
‫پیشینه های تاریخی ومبانی اجتماعی داخلی‬
‫( قومیتها‪،‬مذهب وطبقات اجتماعی)است واز سوی‬
‫ازعوامل ومحیط خارجی بین المللی تاثیر می پذیرد‪.‬‬
‫دیگر‬
‫سوم‬
‫به طور کلی انوواع گونواگونی ازنظامهوای سیاسوی‬
‫درمیان کشورهای جهان سوم به چشم می خورد درمیان‬
‫کشورهای جهان سوم طیف وسیعی از رژیم های سیاسوی‬
‫به این ترتیب مشاهده می شود‪:‬‬
‫جمهوری هوای پارلموانی ازحکومتهوای‬
‫موروثی‬
‫ازسلطنت های‬
‫تانظیر‪:‬‬
‫های‬
‫براساس شاخص‬
‫دیوید آپتر‬
‫هو)ووای ریاسوووتی وحتوووی موووادام‬
‫وووری‬
‫جمهو‬
‫بکارگیریتو‬
‫ووروطه‬
‫مشو‬
‫توافق‬
‫اجماع (‬
‫ووازور) یا‬
‫اجبار(‬
‫میزان‬
‫العمرتمرکز‬
‫میران‬
‫‪...‬ازدموکراسی فدرالیستی تا حکومتهای نظامی متمرکز‪.‬‬
‫میران اعمال قدرت دولت برجامعه‬
‫حوزه قدرت دولت‬
‫نظامهای سیاسی موجوددر جهان را به ‪ 4‬نوع اصلی تقسیم‬
‫می کند‪:‬‬
‫نظام‬
‫های‬
‫قبیله‬
‫ای‬
‫نظام‬
‫های‬
‫مبتنی‬
‫بر بسیج‬
‫نظام‬
‫های‬
‫آشتی‬
‫ملی‬
‫نظام‬
‫های‬
‫اقتدارگ‬
‫رای‬
‫دموکرات‬
‫یک‬
‫نظام های سیاسی قبیله‬
‫ای‬
‫مبتنی بر سلسله مراتب قبیله ای‬
‫نظام های اقتدارگرای‬
‫بوروکراتیک‬
‫زراعی‪:‬کنترل نا چیز دولت مرکزی بر گروه‬
‫های اجتماعی‬
‫صنعتی‪ :‬کنترل بیشتر بر گروه های اجتماعی‬
‫در مناطق مختلف کشور‬
‫نظام های سیاسی آشتی‬
‫ملی‬
‫نظام های سیاسی مبتنی‬
‫بر بسیج‬
‫الیگارشی رقابتی‪ :‬هند در زمان حاکمیت‬
‫بریتانیا‪,‬حکومت های آمریکای التین در قرن‬
‫‪ 19‬و ‪20‬‬
‫نظام دموکراسی کثرت گرا‪ :‬دولت های رفاه‪-‬‬
‫شیلی و اروگوئه در دهه ‪1970‬و هندو‬
‫پاکستان‬
‫توده ای‪ :‬نقش وسیع دولت در این نظام ها‬
‫نخبه گرا‪ :‬حکومت دکتر مصدق در ایران‪-‬‬
‫شیلی در دوران آلنده‬
‫جنبش ها ورژیم های انقالبی وانواع‬
‫آنها‬
‫تفاوت بین جنبش های انقالبی وجنبش های آزادیبخش‬
‫جنبش آزادیوبخش هودف اش مبوارزه بورای بیورون رانودن‬
‫استعمارگران یا اشغالگران وکسب استقالل سیاسی وایجواد‬
‫یک نظام سیاسی بومی است اما جنبش انقالبی یک جنبش است‬
‫دردرون یک نظام بومی مستقر به منظور ایجواد دگرگوونی‬
‫های اساسی درساختارهای سیاسی اجتماعی وفرهنگی مستقر‪.‬‬
‫برخی از جنبش های آزادیبخش حتی بعد از استقالل وایجاد‬
‫حکومت جدید گرایش های انقالبی ورادیکوال ازخوود نشوان‬
‫وای‬
‫یکو‬
‫تشکیل ه‬
‫وونی‬
‫دگرگو‬
‫واد‬
‫های ایجو‬
‫ورای‬
‫ودی بو‬
‫جدیو‬
‫ودامات‬
‫دادنو‬
‫حکومت‬
‫ودرنهایت‬
‫خونبار‬
‫جنبش‬
‫وقوع‬
‫مکزیک‪:‬‬
‫ود واقو ‪-1‬‬
‫ساختاری دست زدند‪.‬‬
‫اصالح‬
‫‪ -2‬بولیوی‪ :‬ائتالف انقالبی متشکل از دهقانان کارگران وطبقه متوسط‬
‫آمریکای التین‬
‫‪ -3‬کوبا‪:‬گروه معدودی ازروشنفکران انقالبی حرفه ای با یارگیری ا‬
‫‪ -4‬نیکاراگوئه‪:‬کارگران روستایی با گرایشات سوسیالیستی‬
‫وجه مشترک انقالب های آمریکای التین‬
‫همگی کم ووبیش از طریق ائتالفی از طبقات متوسط‬
‫شهری‪،‬کارگران‪،‬ودهقانان بودندالبته بوا ویژگوی‬
‫های ایدئولوژیک ورهبری متفاوت‪.‬‬
‫رژیم هایی که درایون قواره دسوت بوه اصوالحات اساسوی‬
‫ورادیکال زده اند رژیم هایی بوده اند که رهبوران آن‬
‫پس از به دست گرفتن قودرت بوه سومت ایودئولوژی هوای‬
‫انقالبی روی آورده وبا توسل بوه قودرت سیاسوی درصودد‬
‫کارآمدن خوود‬
‫داشت‪،‬روی کشوور‬
‫واجتمواعی‬
‫اقتصادی‬
‫دگرگونی‬
‫اجرای‬
‫ناصرواجرای‬
‫ناسیونالیستی‬
‫درحیاتماهیتی‬
‫افسران آزاد که‬
‫‪1952‬قیام‬
‫‪ -1‬مصر‪:‬‬
‫ا" ونا "انقاالب اتت ااا ی"‬
‫برآمده اند‪.‬به این رویداد "انقالب ازباا‬
‫اصالحات ارضی وصنعتی شدن برای مصرکه بعدازشکست در‪1967‬و روی کارآمدن انورسادات‬
‫گفته می شود‪.‬‬
‫برنامه‬
‫‪ -2‬موزامبیک ‪ 1975:‬جنبش آزادی تحت رهبری حرکت ملی به پیروزی رسید‪،‬باایجادحزب پیشرومبتنی برایدئ‬
‫جنبش ها وحکومت‬
‫های‬
‫آفریقا‪-‬‬
‫‪3‬‬
‫انقالبی در‬
‫قصدسازماندهی سیاسی واصالحات اقتصادی واجتماعی راداشتندواز‪ 1983‬سیاست تعدیل اقتصاددولتی وحرکت ب‬
‫آنگوال ‪ :‬رهبران جنبش آزادی بخش بعدازاستقالل در‪ 1970‬باالگوی حکومت تک حزبی قصدایجادحکومت مقت‬
‫به سمت گسترش اقتصادآزادحرکت کردند‬
‫‪ -4‬اتیوپی ‪ 1974 :‬حکومت نظامیان واصالحات ازباالوبرگزیدن رژیم مارکسیستی‬
‫به طورعمده براصالحات ارضی وبهبودوضع روستائیان تأکیدداشتندوکمترتوجه به گروههای شهری مطرح بود‬
‫درکل رژیم های انقالبی افریقا برای اجرای اصالحات اساسی درکشور خود با چند‬
‫مشکل اساسی ومشترک همراه بودند‪:‬‬
‫‪ -1‬ضعف بنیادهای اقتصادی وفاقد زمینه ها ومبانی‬
‫رشد صنعتی بودند‪.‬‬
‫‪ -2‬الگوها وشیوه های اجرای اصالحات دراین کشورها‬
‫جنبش ها وحکومت های انقالبی درآسیا‬
‫درآسیا نیز معدودی از رژیم هایی که‬
‫بعد ازجنبش های ازادی بخش روی کار‬
‫امدند با توسل به ایدئولوژی هایی‬
‫دیگر‬
‫ویا‬
‫مارکسیسم‪،‬لنینیسم‬
‫نظیر‬
‫انواع سوسیالیسم درصدد اجرای برخی‬
‫مانند‪:‬‬
‫برآمدند‬
‫انقالبی‬
‫اصالحات‬
‫ویتنام‪،‬کره شمالی‪،‬برمه‪،‬یمن جنوبی تا‬
‫قبل ازادغام با یمن شمالی‬
‫انقالب هایی نیز مثل انقالب چین در‪1949‬‬
‫وانقالب ایران در‪ 1979‬انقالب هایی‬
‫وسیعی بودند که تحوالت مهمی درحیات‬
‫اقتصادی سیاسی اجتماعی وفرهنگی این‬
‫‪‬‬
‫نتیجه‬
‫گیری‬
‫با نگاه بر مهم ترین مباحث نظری درباره دولت وسیاست درجهان سوم اغراق آمیزز‬
‫بودن بسیاری از این ادعاها کامال روشن است‪ .‬ودلیل آشکار آن گوناگونی درایزن‬
‫نظریات وتعارضات موجود درآنهاست‪.‬ازطرفی تفاوت های عظیمی کزه درخصوصزیت هزای‬
‫تاریخی جغرافیایی اقتصادی واجتماعی وفرهنگزی ایزن جوامزع وجزود دارد ارائزه‬
‫نظریه ای که بتوان بر همه جوامع تعمیم داد را مشکل سزاخته اسزت‪ .‬البتزه مزی‬
‫توان از ال به الی این نظریات به برخی اشتراکات موجزود درحیزات سیاسزی جوامزع‬
‫جهان سوم دست می یابیم‪.‬‬
‫که می توان درقالب برخی ازاین ویژگی ها ی مشترک نام برد‪:‬‬
‫‪.1‬دربیشتر کشورهای جهان سوم تحوالت اجتماعی واقتصزادی بزه دنبزال خزود موجزد‬
‫فشارها واقداماتی برای نوسازی نظام حکومتی شده اند‪ .‬وبه همین موضوع اسزت کزه‬
‫از لحاظ ظاهری باعث شده تا ازبسیاری از سازمانهاونهادهای سیاسی مدرن تبعیزت‬
‫کرده ودرمجموع شکل وشمایلی مدرن به خود گرفته اند‪.‬‬
‫‪.2‬اکثر کشورهای جهان سوم از بی ثباتی سیاسی رنج می برند‪ .‬این کشزورها طزی‬
‫دوران کوتاه استقالل سیاسی خود همواره با نزا آرامزی هزا ی سیاسزی شزورش هزا‬
‫وانقالبات وکودتاهای نظامی متعددی مواجه بود ه اند‪.‬‬
‫‪.3‬دربیشتر جوامع جهان سوم دولت هایی مستقراند که درعرصه بین الملل درمقابله‬
‫با دولت های کشورهای پیشرفته بسیار ضعیف هستند وقدرت چانزه زنزی دیپلماتیزک‬
‫ویا نظامی انها بسیار پایین است وبه دلیل نیاز های مختلفی که دارنزد ناچزار‬
‫به پیوستن به یکی ازقدرت های بزرگ خارجی هستند‬
‫‪.4‬بیشتر دولتهای جهان سوم به دالیل گوناگونی مثل میراثهای استعماری یا نیزاز‬
‫به جلب سرمایه های خارجی چاره ای جز فراهم کردن امتیازات بزرای سزرمایه هزا‬
‫وشرکتهای خارجی درکشورشان نداشتند واین امر آنهزا رامتعهزد بزه حفزظ منزافع‬