لینک دانلود فایل پاورپوینت مقاله
Download
Report
Transcript لینک دانلود فایل پاورپوینت مقاله
مسائل سیاسی -اقتصادی
جهان سوم
بخش سوم کتاب
مباحث نظری پیرامون دولت و
سیاست در جهان سوم
پیشینه های تاریخی و مبانی
اجتماعی دولت در جهان سوم
نظام ها و نهاد های سیاسی
درجهان سوم
مباحث نظری درباره دولت وسیاست درجهان
سوم
خصوصیات
درباره
دودیدگاه
کشورهای جهان سوم وجود دارد:
سیاسی
یکی تاکید برنقاط اشتراک موجود
جهت
به
دارد
کشورها
میان
دستیابی به نظریه های عام
ودیگری برتفاوت های موجود میان
کشورها با بررسی ویژگی های خاص
هر کشور
پژوهشگران اخیر دیدگاه دوم را
بیشتر مورد توجه قرار می دهند.
نظریات مختلف درباره ویژگی های
سیاسی جوامع شرقی
نظریات متفکرین
کالسیک
-1منتسکیو :حکومت های اروپایی را مبتنی
برقانون ولی حکومت های آسیایی را مبتنی بر
زور می داند
-2ویتفوگل :تاکید بر خصوصیات جغرافیایی و
مسئله آب
-3ماکس وبر :تاکید بر تمایزات میان دولت های
درمقابل
غربی
عقالنی
وبوروکراسیهای
مدرن
اقتدارهای سنتی جوامع آسیایی و آفریقایی
این ها جزونخستین نظریات درباره دولت وسیاست درجهان س
نظریات نظریه پردازان نوسازی درباره
دولت وسیاست
ازدیدگاه آنان ظهور ویژگی های مدرن
دنبال ظهور ویژگی های مدرن درعرصه های
روی خواهد داد .یا به عبارت دیگر
اجتماعی واقتصادی ،دولت وسیاست نیز نو
-1
درعرصه سیاسی به
اجتماعی واقتصادی
به دنبال نوسازی
خواهد شد.
دانیل لرنر :
وی ظهور نهاد ها ورفتارهای سیاسی جدید نظیر پارلمان،قانون
ورفتارهای عقالنی را رادر ظهور شخصیت مدرن می داند .والزمه
ظهور چنین شخصیتی را وقوع فرایندهایی مثل صنعتی شدن،شهری
شدن وگسترش مواد می داند.
-2
ادوارد شیلز:
شیلز راه مطلوب برای جهان سوم رادموکراسی لیبرال می
دانست.البته این گذار را با توجه به خصوصیات جوامع جهان
سوم همراه با تعارضات وتلفات زیاد می دانست.
.3گابریل آلموند
کلمن:
سیاست مناطق درحال توسعه رانوشتند ودراین کتاب
وجیمزکتاب
آنها
ازمفهوم تقابل سنت ومدرنیسم استفاده کردند.
آلموند همچنین با همکاری سیدنی وربا درکتاب فرهنگ سیاسی علت
اصلی توسعه نیافتگی جهان سوم را خصوصیات فرهنگی وروانی این
جوامع دانسته است .وبا ارائه گونه شناسی ازفرهنگ سیاسی چهار
معیار را ارائه می دهد:
برهمین اساس 3نوع فرهنگ سیاسی را ازهم متمایز می کنند:
ا سی
هنگ س ی
فر
م حدود
رابطه محدود افراد
بانظام سیاسی
ا سیتبعی
هنگ س ی
فر
رابطه انفعالی ومطیعانه
افراد با نظام سیاسی
ارکتی
ا سی مش
هنگ سی
فر
حساسیت افراد به اکثر جنبه
های نظام سیاسی
انها معتقدند فرهنگ سیاسی درجوامع جهان سوم
ازنوع محدود وتبعی یا ترکیبی ازاین دو است.
درجوامع درحال توسعه با جوامع توسعه
یافته نیز تاکید می کنند وبراساس نوع
ومیزان مشارکت سیاسی چهار نوع نظام
سیاسی را از یکدیگر متمایز می کنند:
دموکراسی
صنعتی
نظام های
اقتدار
گرای
صنعتی
60درصد مردم درآن فعال اند 30.درصد به
صورت تبعی و 10درصد اصوال کاری به سیاست
ندارند.
شامل کشورهای اروپای شرقی وشوروی که 10
درصد مردم فعال 80،درصدتبعی و 10درصد هم
مشارکتی ندارند.
نظام های
کشورهای درحال صنعتی شدن که 10درصد آن
اقتدار
فعال اند60درصد به صورت تبعی و30نیز
گرای درحال مشارکتی ندارند.
گذار
دموکراسی کشورهایی نظیر هند10 :درصد فعال اند 30درصد
غیر صنعتی تبعی و 60درصد نیز مشارکتی ندارند.
مکتب نوسازی
از اواخر دهه 1950میالدی انتقادات شدیدی به مکتب نوسازی
سیاسی وارد شدکه به عنوان نمونه یکی ازاین نظریه پردازان
به نام ایزنشتات معتقد بود که نوسازی درهریک ازکشورها
منطق وروند خاص خود راداشته است وویژگی های روند نوسازی
بیش ازهرچیز به سنت های موجود درهرجامعه بستگی دارد.
نظرات
همچنین صاحبنظران غربی ثبات ونظم سیاسی را دراین جوامع
مدنظر قرار داده ومعتقدند دولت های مستقر دراین مرحله
هانتینگتون
ناتوان بوده اند که زولبرگ وهانتینگتون ازمهم ترین آنها
هستند.او یک چرخش اساسی در مباحث نظریه پردازان مکتب
مباحث
نوسازی بشمار می اید .اومی گفت :نوسازی اقتصادی واجتماعی
الزاما به توسعه سیاسی منجر نمی شود ومعتقد بود که
کشورهایی با اقتصاد توسعه نیافته می توانند نظام سیاسی
بسیار توسعه یافته ای داشته و به عکس کشورهایی با سطح رفاه
اقتصادی باال اما سیاست آشفته وبی سرو سامانی داشته باشند.
می گوید پس ازجنگ جهانی دوم تکامل سیاسی درکشورهای
وی
روبه توسعه به جز معدود مواردی همواره با کشمکش های قومی
،خشونت ،کودتا ،فساد گسترده تجاوز خودسرانه ،بی اقتداری
دادرسی ،سطح پایین کار آمدی و ...همراه بوده است.
وی مسئله اصلی جوامع درحال توسعه را فقدان حکومت های با
ثبات وفقدان نظام های سیاسی نهاد مند می داند ومعتقد است
نظرات نظریه پردازان وابستگی درباره
دولت وسیاست
ازمهم ترین نظریه پردازان وابستگی می توان به کاردوسو و
فالتو اشاره کرد
به نظرآنها نظام سلطه درکشورهای جهان سوم نیروی داخلی است که
از طریق عملکرد اجتماعی گروههای محلی اعمال می شود.اما این
گروهها ی محلی پیوندهای محکمی با نیروهای خارجی دارند وآنچه
این پیوندها را ایجاد کرده است منافع مشترک این گروهها
ونیروها است.
آنها 2نوع الگوی وابستگی را مشخص کرده وبین آنها تمایز
قائل اند:
اقتصاد های جزیره ای :که درآن فعالیت اقتصادی به طور کامل
دردست سرمایه های خارجی است ونیروهای داخلی کشور وابسته فقط
از طریق دستمزد ومالیات با سرمایه خارجی پیوند دارد.
اقتصادهای صادراتی ملی :بخش اعظم اقتصاد داخلی تحت کنترل
بورژوازی داخلی است واین بورژوازی از طریق استثمار نیروی کار
محلی فرایند انباشت سرمایه را پیش می برد.
به نظر آنها درالگوی اول دولت پیرامونی شباهت بسیاری با دولت
های مستعمراتی دارد وبطور عمده ای ابزار سرمایه خارجی
نظریات نظریه پردازان نظام جهانی
درباره دولت وتوسعه
آندره گوندر فرانک:
توسعه
وی ویژگی های دولت وسیاست درجهان سوم را براساس
نیافتگی ووابستگی توضیح می دهد.به نظر او دولت پیرامونی
تاحدود زیادی ابزار سرمایه خارجی است.
به طور کلی وی معتقد است دولت پیرامونی بیش ازاینکه درخدمت
بورژوازی وسرمایه داخلی بومی باشد درخدمت سرمایه خارجی
است.وبه همین خاطر این دولت درعرصه اعمال سلطه داخلی
وسرکوب طبقات زیر سلطه داخلی خود دولتی قوی است اما درعرصه
بین المللی ودرارتباط با طبقات مسلط مرکز دولتی ضعیف است.
امانوئل والرشتاین:
به نظر او دولت -ملت بیرون ازنظام جهانی قرارندارد ودولتها
نیز براساس الگوی تقسیم کار نظام جهانی (مرکز،پیرامون،شبه
پیرامون)قرار دارند.
سمیر امین:
مباحثات وی شبیه فرانک است ومعتقداست که سلطه خارجی نفوذ
نظریه دولت درجوامع پسا
استعماری
حمزه علوی صاحب نظر پاکستانی دراین زمینه کشورهای شبه
قاره هند را مورد مطالعه قرار داده است.به طور کلی در
نظر علوی دولت درجهان سوم به ناچار درچارچوب ضرورت های
ساختار ی سرمایه داری پیرامونی عمل می کند وچنین دولتی
برای حفظ خود میان تعارضات ومنازعات متعدد ناچار است که
اقتدار
دولت
ونظریه
اودانل
گیلرمو
دارند.
نقش مهمی
اوضاعی
نظامیان درچنین
باشد .
سرکوبگر هم
بوروکراتیک
رای
وی گ
ومعتقد
التین رامورد توجه قرارداده
کشورهای آمریکای
تجربه
است دولت های کشورهایی نظیر برزیل،ارژانتین شیلی،اروگوئه دولت
های اقتدار گرای بوروکراتیک است که شامل ویژکی های ذیل هستند:
-1حاکمیت بوروکراتها شامل افراد با تجربه موفق درسطح نیروهای
مسلح،ادارات وشرکت های بزرگ
-2انحصار سیاسی از طریق سرکوب اتحادیه های کارگری وانجمن های
صنفی
-3انحصار اقتصادی با محدود نمودن تقاضاهای نامحدود بخش عمومی
-4سیاست زدایی با کاهش مشارکت گروههای اجتماعی خارج ازدولت
بویژه توده های مردم
پیشینه های تاریخی ومبانی اجتماعی دولت وسیاست
درجهان سوم
آسیا وخاورمیانه:
خاستگاه اولین دولت های مقتدر وامپراتوری های
بزرگ دردوران باستان ومیانه بوده است .وکشورهایی
نظیر چین ایران هند ترکیه وتایلند وارث چنین دولت
هایی هستند.وشیوه های سنتی برخی نظام ها همچنان
علی رغم دگرگونی های ایجادشده تحت تاثیر
بوروکراسیهای کهن این کشورهاست.همچنین فرهنگ
سیاسی ونوع نگرش مردم به دولت وسیاست هم بی تاثیر
ازآن دوران نیست.
آفریقا وآمریکای التین:
آفریقا چندان پیشینه طوالنی برخالف آسیا
ندارد.درمیان بیش از 50کشور آفریقا تنها مصر
واتیوپی سابقه دیرینه ای دربرخورداری از نظام های
سیاسی متمرکز دارند.البته درنیجریه وغنا هم
تمرکز های سیاسی بومی وجود داشته اما قلمرو اش
دولت های استعماری
کشورهای جهان سوم ازلحاظ سابقه وتجربه استعمار نیز تفاوت
های فراوانی دارند.کشورهایی نظیر
چین ،ایران ،ترکیه،تایلند،اتیوپی وافغانستان هیچگاه
حاکمیت مستقیم استعماری را بر سرزمین های خودشان تجربه
نکرده اند.اگر چه همگی آنها طی قرون 18و19ازلحاظ اقتصادی
وسیاسی بشدت تضعیف وبه عرصه نفوذ رقابتهای استعماری
تبدیل شدند .اما بقیه کشورها ی جهان سوم به گونه های
مختلفی تحت سلطه مستقیم استعمارگران قرار گرفتند.
تاثیرات استعمار بر خصوصیات سیاسی کشورهای جهان سوم نیز
بسته به ویژگی های کشورهای استعماری وشکل وشیوه حاکمیت
استعماری آنها برمستعمراتشان متفاوت بود.
وسعت سرزمینی وتنوع
هایی
درکشورآن
زدایی خصوص
کشورها به
کهسوم
جهان
های
دربرخی استعمار
روند
اجتماعی داشتند به منظور تسهیل حاکمیت خود نهادهای
زیادی
جهان سوم هم
های تمرکز
تفاوتفاقد
که
درآفریقا
درکشورهای مثال
زداییکردند.برای
استعمار تاسیس
حکومتی
آثار
سوم
جهان
کشورهای
استعمارزدایی
درزمان
تفاوت
داشت.
سیاسی بودند.آنها به تدریج حاکمیت خودرا به این سرزمین
شرط
برخی ازمبانی
مهمی داشت
سیاسی
وپیش در
درحاکمیتشان
کشورها تسهیل
ودربرخی.وبرای
وتثبیت کردند
تحکیم
ها
شده
فراهم
بالقوه
بطور
دموکراتیک
های
نهاد
وتحکیم
رشد
های
هرجاکه الزم دیدندازبومیان درکارهای اداری ونظامی استفاده
است.
مبانی اجتماعی دولت وسیاست
دولت وسیاست درکشورهای جهان سوم تا حد زیادی تحت تاثیر زمینه
،تنوعات
قومی
وساختار
نظیر:ترکیب
اجتماعی
وعوامل
ها
مذهبی،میزان یکپارچگی وهمبستگی اجتماعی وقشر بندی اجتماعی
وساختار طبقاتی است.
آمریکای التین :یکپارچگی قومی ومذهبی زیاد
کشورهای خاورمیانه یا برخی کشورهای آفریقایی :تنوعات وناهمگونی های
قومی ومذهبی زیاد
درخاورمیانه مذهب نقش بسیار مهمی دردولت وسیاست ایفا می
کند.
آثار ترکیب قومی ومذهبی درکشورهای جهان سوم بر دولت وتعارضات
سیاسی
دراین زمینه نیز تفاوت های زیادی را شاهد هستیم.
دربعضی مناطق نظیر امریکای التین کشورهای شرق آسیا ویا کشورهای
حوزه جنوبی خلیج فارس یکپارچگی قومی زبانی ومذهبی بیشتری وجود
دارد.ودربرخی دیگر نظیر بسیار کشورهای آفریقایی وآسیایی ،شبه
تنوعات قومی ومذهبی
نیز ،لبنان
ایران،سوریه
افغانستان ،
هند؛و(
قاره
دونکته)را
خلیج فارس
عربی جنوب
کشورهای
درحوزه
وزبانی بیشتر ی وجود دارد .باید درنظر داشت:
-1ساختار قبیله ای
این ترکیب وتنوعات بر ساخت دولت ومسائل سیاسی دراین کشورها
-2حضور طوالنی ومستقیم انگلستان دراین منطقه
تاثیرات مهمی می گذارد.به عنوان نمونه لبنان افغانستان وشبه
پیامدهای تعارضات قومی ومذهبی درکشورهای جهان سوم
طبقات اجتماعی درکشورهای جهان سوم وآثار آن بر
دولت وتعارضات سیاسی
برای فهم ساختار طبقاتی این کشورها توجه به ویژگی های
اقتصادی وجایگاه هریک ازبخش های اقتصادی وصنعت وکشاورزی
ضروری است.
یک دسته شامل کشورهای آفریقایی خاورمیانه وجنوب آسیا که
بخش کشاورزی روستایی نقش اصلی رادر دراقتصاد بومی ایفا
می کند وطبقات اجتماعی عمده زمین داران ودهقانان می
باشند
بخشهای
که
است
کشورهایی
شامل
دوم
دسته
اقتصادی(صنعت،خدمات کشاورزی مکانیزه)رشد بیشتری
اند.
نوین
داشته
طبقات عمده اجتماعی دراین کشورها
-1بورژوازی شهری - 2کارگران صنعتی -3طبقه متوسط شهری
نتیجه گیری اینکه:
به طور کلی دولت وسیاست درجهان سوم ازیک سو تحت تاثیر
پیشینه های تاریخی ومبانی اجتماعی داخلی
( قومیتها،مذهب وطبقات اجتماعی)است واز سوی
ازعوامل ومحیط خارجی بین المللی تاثیر می پذیرد.
دیگر
سوم
به طور کلی انوواع گونواگونی ازنظامهوای سیاسوی
درمیان کشورهای جهان سوم به چشم می خورد درمیان
کشورهای جهان سوم طیف وسیعی از رژیم های سیاسوی
به این ترتیب مشاهده می شود:
جمهوری هوای پارلموانی ازحکومتهوای
موروثی
ازسلطنت های
تانظیر:
های
براساس شاخص
دیوید آپتر
هو)ووای ریاسوووتی وحتوووی موووادام
وووری
جمهو
بکارگیریتو
ووروطه
مشو
توافق
اجماع (
ووازور) یا
اجبار(
میزان
العمرتمرکز
میران
...ازدموکراسی فدرالیستی تا حکومتهای نظامی متمرکز.
میران اعمال قدرت دولت برجامعه
حوزه قدرت دولت
نظامهای سیاسی موجوددر جهان را به 4نوع اصلی تقسیم
می کند:
نظام
های
قبیله
ای
نظام
های
مبتنی
بر بسیج
نظام
های
آشتی
ملی
نظام
های
اقتدارگ
رای
دموکرات
یک
نظام های سیاسی قبیله
ای
مبتنی بر سلسله مراتب قبیله ای
نظام های اقتدارگرای
بوروکراتیک
زراعی:کنترل نا چیز دولت مرکزی بر گروه
های اجتماعی
صنعتی :کنترل بیشتر بر گروه های اجتماعی
در مناطق مختلف کشور
نظام های سیاسی آشتی
ملی
نظام های سیاسی مبتنی
بر بسیج
الیگارشی رقابتی :هند در زمان حاکمیت
بریتانیا,حکومت های آمریکای التین در قرن
19و 20
نظام دموکراسی کثرت گرا :دولت های رفاه-
شیلی و اروگوئه در دهه 1970و هندو
پاکستان
توده ای :نقش وسیع دولت در این نظام ها
نخبه گرا :حکومت دکتر مصدق در ایران-
شیلی در دوران آلنده
جنبش ها ورژیم های انقالبی وانواع
آنها
تفاوت بین جنبش های انقالبی وجنبش های آزادیبخش
جنبش آزادیوبخش هودف اش مبوارزه بورای بیورون رانودن
استعمارگران یا اشغالگران وکسب استقالل سیاسی وایجواد
یک نظام سیاسی بومی است اما جنبش انقالبی یک جنبش است
دردرون یک نظام بومی مستقر به منظور ایجواد دگرگوونی
های اساسی درساختارهای سیاسی اجتماعی وفرهنگی مستقر.
برخی از جنبش های آزادیبخش حتی بعد از استقالل وایجاد
حکومت جدید گرایش های انقالبی ورادیکوال ازخوود نشوان
وای
یکو
تشکیل ه
وونی
دگرگو
واد
های ایجو
ورای
ودی بو
جدیو
ودامات
دادنو
حکومت
ودرنهایت
خونبار
جنبش
وقوع
مکزیک:
ود واقو -1
ساختاری دست زدند.
اصالح
-2بولیوی :ائتالف انقالبی متشکل از دهقانان کارگران وطبقه متوسط
آمریکای التین
-3کوبا:گروه معدودی ازروشنفکران انقالبی حرفه ای با یارگیری ا
-4نیکاراگوئه:کارگران روستایی با گرایشات سوسیالیستی
وجه مشترک انقالب های آمریکای التین
همگی کم ووبیش از طریق ائتالفی از طبقات متوسط
شهری،کارگران،ودهقانان بودندالبته بوا ویژگوی
های ایدئولوژیک ورهبری متفاوت.
رژیم هایی که درایون قواره دسوت بوه اصوالحات اساسوی
ورادیکال زده اند رژیم هایی بوده اند که رهبوران آن
پس از به دست گرفتن قودرت بوه سومت ایودئولوژی هوای
انقالبی روی آورده وبا توسل بوه قودرت سیاسوی درصودد
کارآمدن خوود
داشت،روی کشوور
واجتمواعی
اقتصادی
دگرگونی
اجرای
ناصرواجرای
ناسیونالیستی
درحیاتماهیتی
افسران آزاد که
1952قیام
-1مصر:
ا" ونا "انقاالب اتت ااا ی"
برآمده اند.به این رویداد "انقالب ازباا
اصالحات ارضی وصنعتی شدن برای مصرکه بعدازشکست در1967و روی کارآمدن انورسادات
گفته می شود.
برنامه
-2موزامبیک 1975:جنبش آزادی تحت رهبری حرکت ملی به پیروزی رسید،باایجادحزب پیشرومبتنی برایدئ
جنبش ها وحکومت
های
آفریقا-
3
انقالبی در
قصدسازماندهی سیاسی واصالحات اقتصادی واجتماعی راداشتندواز 1983سیاست تعدیل اقتصاددولتی وحرکت ب
آنگوال :رهبران جنبش آزادی بخش بعدازاستقالل در 1970باالگوی حکومت تک حزبی قصدایجادحکومت مقت
به سمت گسترش اقتصادآزادحرکت کردند
-4اتیوپی 1974 :حکومت نظامیان واصالحات ازباالوبرگزیدن رژیم مارکسیستی
به طورعمده براصالحات ارضی وبهبودوضع روستائیان تأکیدداشتندوکمترتوجه به گروههای شهری مطرح بود
درکل رژیم های انقالبی افریقا برای اجرای اصالحات اساسی درکشور خود با چند
مشکل اساسی ومشترک همراه بودند:
-1ضعف بنیادهای اقتصادی وفاقد زمینه ها ومبانی
رشد صنعتی بودند.
-2الگوها وشیوه های اجرای اصالحات دراین کشورها
جنبش ها وحکومت های انقالبی درآسیا
درآسیا نیز معدودی از رژیم هایی که
بعد ازجنبش های ازادی بخش روی کار
امدند با توسل به ایدئولوژی هایی
دیگر
ویا
مارکسیسم،لنینیسم
نظیر
انواع سوسیالیسم درصدد اجرای برخی
مانند:
برآمدند
انقالبی
اصالحات
ویتنام،کره شمالی،برمه،یمن جنوبی تا
قبل ازادغام با یمن شمالی
انقالب هایی نیز مثل انقالب چین در1949
وانقالب ایران در 1979انقالب هایی
وسیعی بودند که تحوالت مهمی درحیات
اقتصادی سیاسی اجتماعی وفرهنگی این
نتیجه
گیری
با نگاه بر مهم ترین مباحث نظری درباره دولت وسیاست درجهان سوم اغراق آمیزز
بودن بسیاری از این ادعاها کامال روشن است .ودلیل آشکار آن گوناگونی درایزن
نظریات وتعارضات موجود درآنهاست.ازطرفی تفاوت های عظیمی کزه درخصوصزیت هزای
تاریخی جغرافیایی اقتصادی واجتماعی وفرهنگزی ایزن جوامزع وجزود دارد ارائزه
نظریه ای که بتوان بر همه جوامع تعمیم داد را مشکل سزاخته اسزت .البتزه مزی
توان از ال به الی این نظریات به برخی اشتراکات موجزود درحیزات سیاسزی جوامزع
جهان سوم دست می یابیم.
که می توان درقالب برخی ازاین ویژگی ها ی مشترک نام برد:
.1دربیشتر کشورهای جهان سوم تحوالت اجتماعی واقتصزادی بزه دنبزال خزود موجزد
فشارها واقداماتی برای نوسازی نظام حکومتی شده اند .وبه همین موضوع اسزت کزه
از لحاظ ظاهری باعث شده تا ازبسیاری از سازمانهاونهادهای سیاسی مدرن تبعیزت
کرده ودرمجموع شکل وشمایلی مدرن به خود گرفته اند.
.2اکثر کشورهای جهان سوم از بی ثباتی سیاسی رنج می برند .این کشزورها طزی
دوران کوتاه استقالل سیاسی خود همواره با نزا آرامزی هزا ی سیاسزی شزورش هزا
وانقالبات وکودتاهای نظامی متعددی مواجه بود ه اند.
.3دربیشتر جوامع جهان سوم دولت هایی مستقراند که درعرصه بین الملل درمقابله
با دولت های کشورهای پیشرفته بسیار ضعیف هستند وقدرت چانزه زنزی دیپلماتیزک
ویا نظامی انها بسیار پایین است وبه دلیل نیاز های مختلفی که دارنزد ناچزار
به پیوستن به یکی ازقدرت های بزرگ خارجی هستند
.4بیشتر دولتهای جهان سوم به دالیل گوناگونی مثل میراثهای استعماری یا نیزاز
به جلب سرمایه های خارجی چاره ای جز فراهم کردن امتیازات بزرای سزرمایه هزا
وشرکتهای خارجی درکشورشان نداشتند واین امر آنهزا رامتعهزد بزه حفزظ منزافع