شریانهای کرونری
Download
Report
Transcript شریانهای کرونری
بسم هللا الرحمن الرحیم
فیزیولوژی گردش خون
•
•
•
•
•
دستگاه گردش خون در بدن انسان وبسیاری ازجانداران از
قسمتهای زیر تشکیل شده است:
قلب
سرخرگها
سیاهرگها وسیستم لنفاوی
اجزای تشکیل دهنده خون شامل گلبولهای قرمز وسفید
وپالکتها به اضافه پالسما
نمای قلب
قلب
•
•
•
•
•
•
قلب یکی از مهمترین ارگانهای بدن وسیستم گردش خون
است.
قلب دارای بافت عضالنی است ودر مدیاستینوم قرار دارد
وشامل قسمتهای زیر است:
حفره های قلب(دهلیزها وبطن ها)
دریچه های قلب
عروق قلب
سیستم هدایتی قلب
•
•
•
•
•
•
•
•
الیه های قلب شامل:
اپی کارد
پریکارد
میوکارد
اندوکارد
اعصاب قلب:
سمپاتیک
پاراسمپاتیک
فیزیولوژی قلب
• قلب عمال از دو پمپ جداگانه تشکیل شده است یکی در
طرف راست ودیگری در طرف چپ.
• پمپ راست خون وارد شده از طرف سیاهرگها را به سمت
ریه ها پمپ میکند.
• پمپ چپ قلب خون را ازریه ها دریافت وبه سراسر بدن
پمپ می نماید.
عضله قلبی
• عضله قلب مانند عضله اسکلتی ساختار مخطط دارد و
عضله قلب دارای مکانیسم انقباض لغزشی فیالمانهای اکتین
ومیوزین است.علی رغم مشابه بودن ساختار عضالت قلب
با عضله اسکلتی فیبر های عضالت قلب به همدیگر اتصال
دارند وشبکه ای به نام سن سی تیوم را تشکیل می دهند.
• قلب دارای دو سن سی تیوم عضالنی جداگانه است یکی از
این دو دهلیزها را پوشش می دهد و دیگری بطنها را .
• این دو توده عضالنی توسط بافتهای همبند پوشش دهنده از
همدیگر جدا می شوند.
• اهمیت این دو توده سن سی تیال عضالنی جدا از هم به
شرح زیر است:
• وقتی یکی از دو توده عضالنی تحریک می شود،پتانسیل
عمل در تمامی سن سی تیوم گسترش می یابد وموجب می
شود که تمامی عضله قلب با هم منقبض می شود.
• هرگاه توده عضالنی دهلیز در یک نقطه از آن تحریک
شود،پتانسیل عمل در سراسر دهلیز راست وچپ منتشر
شده وموجب می شود که همه دیواره های دهلیزها با هم
منقبض شود وخون دهلیزی رااز طریق دریچه تریگوسپید
ومیترال به داخل بطنها براند.
• این پتانسیل عمل به بطن ها گسترش می یابد،سپس سن سی
تیوم بطنی تحریک می شود بنابراین همه دیواره بطنی با
هم تحریک می شود وبطن منقبض می شود و خون داخل
بطنها ،در بطن راست از طریق شریان ریوی به سمت ریه
ها می رود وخون موجود در داخل بطن چپ وارد شریان
آئورت می شود وبه سرتاسر بدن پخش می شود.
ریتمیسیته خودکار عضله قلب
• اکثر رشته های عضله قلب میتوانند بطور ریتمیک منقبض
شوند.این در مورد دسته کوچکی از رشته های قلبی واقع
در دیواره فوقانی دهلیز راست موسوم به گره سینوسی
دهلیزی بیشتر صدق میکند.
• غشاء فیبرهای S.Aدر حالت استراحت نفوذپذیری زیادی
نسبت به سدیم دارند.بنابراین تعداد زیادی از یونهای سدیم
به داخل فیبر نشت کرده و موجب افزایش مداوم پتانسیل
استراحت به مقادیر زیاد می شود.
• وقتی پانسیل غشاء به حد بحرانی موسوم به حد آستانه رسید یک
پتانسیل عمل به طور ناگهانی بروز می کند.در پایان پتانسیل
عمل،نفوذپذیری غشاء به یونهای سدیم کاهش یافته اما نسبت به یونهای
پتاسیم نفوذپذیر تر شده ونشت یونهای سدیم به خارج از فیبرها بارهای
مثبت را به خارج می برد.بنابراین،پتانسیل غشاء به علت دفع بارهای
مثبت اضافی به پایین تر از حد استراحت می رسد که هیپر
پوالریزاسیون نام دارد.این حالت برای کسری از یک ثانیه ادامه یافته
وبعد به علت بازگشت نفوذپذیری غشاء نسبت به یونهای سدیم وپتاسیم
به حالت طبیعی می شود ،در این موقع قابلیت نشت غشاء نسبت به
یونهای سدیم یک پتانسیل عمل دیگر ایجاد می کند .این روند در
سراسرزندگی ادامه یافته وموجب می شود که فیبرهای گرهُ S.Aدر
هر دقیقه 72باربطور ریتمیک تحریک شود ودر طی زندگی شخص
قلب در حدود دو میلیارد بار منقبض ومنبسط می شود.
• در حالت طبیعی پتانسیل های عملی که از گره سینوسی
منشاء گرفته اند در سراسر قلب پخش شده وموجب
انقباضات ریتمیک قلب می شود.با اینهمه اگر گره سینوسی
نتواند بطور ریتمیک ایمپالس تولید کند بعضی از قسمتهای
دیگر قلب شروع به تولید ایمپالس کرده وکنترل ضربان
قلب را به عهده میگیرند.
دوام پتانسیل عمل عضله قلب
• برخالف سایر عضالت بدن پتانسیل عمل عضله قلبی برای
یک مدت طوالنی ادامه دارد(سه دهم ثانیه).
• علت این تاخیر عمدتا عبارتست از ورود تعداد زیادی از
یونهای کلسیم است.چون یونهای کلسیم نیز دارای بار مثبت
هستند .از رپوالریزاسیون جلوگیری میکند.
• بنابر این مدت دوام در عضله دهلیزی پانزده صدم ثانیه
ودرعضله بطن این مدت سه دهم ثانیه است.
هدایت ایمپالس قلبی
• همانطوریکه اشاره شد سلولهای قلبی هر کدام توانایی تولید
ایمپالس های قلبی را دارا می باشند ،ولی در حالت نرمال
این ایمپالس ها ازسلولهای گره پیش آهنگ تولید می شوند
وتوسط یک سیستم هدایتی به نام سیستم پورکنژ از این گره
ایمپالس به دیواره دهلیزها منتقل می شود وسبب انقباض
دهلیز شده وقسمتی از آن به گره دهلیزی بطنی می رسد
گره دهلیزی بطنی مانند یک مرکز ایست وبازرسی ایمپالس
های منتقل شده به خود را بررسی وکنترل می کند.
• ایمپالسهای رسیده به گره سینوسی بطنی مناسب از گره
دهلیزی بطنی عبور کرده واز طریق بافتهای تخصص یافته
با عنوان دسته هیس عبور کرده ودر انتها این دسته به دو
بخش تقسیم می شود وهر کدام از این بخشها به الیافهای
جداگانه ای تقسیم شده وبه عضالت بطن می چسبند.
وایمپالسها را به عضالت بطن می رسانند وسبب انقباض
بطن می شوند .هرگاه این سیستم هدایتی با اشکال مواجه
شود قلب دچار اختالل عملکرد می شود که از طریق
الکتروکاردیو گرام قابل تشخیص است.
عمل دریچه های قلبی
• دریچه های قلب در بین دهلیزها وبطن ها واقع شده اند
دریچه بین دهلیز راست وبطن راست را دریچه تریگوسپید
ودریچه بین دهلیز چپ وبطن چپ را میترال میگویند این
دریچه ها توسط رباطهایی به نام کوردا تندینا به دیواره
های قلب متصل میشوند در زمان انقباض دهلیزها باز می
شوند وسبب جریان یافتن خون به داخل بطنها می شوند در
پایان این مرحله ودر هنگام انقباض بطنها این دریچه ها
بسته شده ومانع ورود خون به دهلیزها میشوند
• عالوه بر دریچه های میترال وتریگوسپید دو دریچه دیگر
در قلب وجود دارد این دریچه تحت عنوان دریچه های
سینی شکل شناخته می شوند ودرست در مدخل ورودی
شریان ریوی وشریان آئورت قرار دارند .کار اصلی این
دریچه ممانعت از بازگشت خون به داخل بطن
هاست.بالفاصله با افزایش فشار به دنبال انقباض بطنها در
درون بطنها این دریچه ها باز شده واجازه میدهند تا خون
به درون شریانها وارد شوند .با پایان یافتن انقباض دیواره
بطن دریچه ها بسته باقی می مانند وخون به داخل بطنها
برگشت نمی کند.
صداهای قلب
• اگر با استفاده از گوشی طبی به ضربانات قلب یک فرد
نرمال گوش دهیم دو نوع صدا قابل سمع است.
• صدای اول به شکل لوب lubوصدای دوم داب dubشنیده
می شود در برخی از کتابها این صداها را مشابه کلمه پوم
وتک نیز آورده اند .ولی در فیزیولوژی ما به دنبال منشاء
بوجود آورنده صدا هستیم ،صدای اول به علت بسته شدن
دریچه های تریگوسپید ومیترال ایجاد می شود وصدای دوم
به علت بسته شدن دریچه های سینی بوجود می آید.
• بیماریهای متعددی می توانند این صداهای نرمال را تغییر
دهند .ازجمله بیماریهای دریچه ای قلب .
• بیماریهای دریچه ای سبب بروزصداهای اضافی در قلب
می شود که در اصطالح طبی به این صداها سوفل گفته می
شود .سوفلها در واقع صداهای اضافیی هستند که به علت
اختالل در عملکرد دریچه ها بوجود می آیند برای تشخیص
اختالالت دریچه ای قلب از اکوکاردیوگرافی استفاده می
شود.
اعصاب قلب
• اگرچه قلب دارای سیستمهای کنترل ذاتی بوده ومیتواند در
غیاب هرگونه تاثیر عصبی به کارخود ادامه بدهد ولی
قدرت عمل قلب می تواند توسط ایمپالسهای تنظیمی صادره
از سیستم عصبی مرکزی به شدت تغییر یابد.
• سیستم عصبی از طریق دو شبکه مختلف عصبی قلب را
تحت تاثیر قرار می دهد،اعصاب پاراسمپاتیک واعصاب
سمپاتیک.
تحریک پاراسمپاتیک
•
•
•
•
•
تحریک اعصاب پاراسمپاتیک باعث سه اثر مهم زیر بر
روی قلب می شود:
کاهش تعداد ضربانات قلب
کاهش نیروی انقباضی عضالت جدار شریانها
کاهش هدایت ایمپالسها از گره دهلیزی بطنی
بطور خالصه میتوان گفت که تحریک پاراسمپاتیک همه
فعالیتهای قلب را کاهش میدهد.
تحریک سمپاتیک
•
•
•
•
•
•
تحریک اعصاب سمپاتیک اثرات متضادی روی قلب دارد.
تحریک این عصب:
-1ضربان قلب را افزایش می دهد.
-2قدرت انقباضی قلب را افزایش می دهد
-3سرعت هدایت ایمپالسهای قلبی را افزایش می دهد.
همه حاالت فوق در هنگام ورزش،بیماری،گرمای زیاد و...
اتفاق می افتد وبه قلب کمک میکند که در مواقع الزم با
قدرت بیشتری منقبض شود.
شریانهای قلب
• شریانهای کرونری
• شریانهای کرونری از آئورت بیرون میآیند .آئورت ،
شریان یا سرخرگ اصلی بدن میباشد که از بطن چپ ،
خون را خارج میسازند .شریانهای کرونری از ابتدای
آئورت منشا گرفته و بنابراین اولین شریانهایی هستند که
خون حاوی اکسیژن زیاد را دریافت میدارند .دو شریان
کرونری (چپ وراست ) نسبتا کوچک بوده و هر کدام فقط
3یا 4میلیمتر قطر دارند.
• این شریانهای کرونری از روی سطح قلب عبور کرده و در
پشت قلب به یکدیگر متصل میشوند و تقریبا یک مسیر
دایرهای را ایجاد میکنند .وقتی چنین الگویی از رگهای خونی
قلب توسط پزشکان قدیم دیده شد ،آنها فکر کردند که این شبیه
تاج میباشد به همین دلیل کلمه التین شریانهای کرونری
( Coronaryیعنی تاج) را به آنها دادند که امروزه نیز از این
کلمه استفاده میشود .از آنجایی که شریانهای کرونری قلب از
اهمیت زیادی برخوردار هستند ،پزشکان تمام شاخهها و
تغییراتی که میتواند در افراد مختلف داشته باشد را شناسایی
کردهاند .شریانهای کرونری چپ دارای دو شاخه اصلی
میباشد که به آنها اصطالحا نزولی قدامی و شریان
سیرکومفلکس یا چرخشی میگویند و این شریانها نیز به نوبه
خود به شاخههای دیگری تقسیم میشوند.
• این شریانها ،باعث خونرسانی به قسمت بیشتر عضله بطن
چپ میشوند .بطن چپ دارای عضالت بیشتری نسبت به
بطن راست میباشد زیرا وظیفه آن ،تلمبه کردن خون به
تمام قسمتهای بدن است .شریانهای کرونری راست ،
معموال کوچکتر بوده و قسمت زیرین قلب و بطن راست را
خونرسانی میکند .وظیفه بطن راست تلمبه کردن خون به
ریهها میباشد .شریانهای کرونری دارای ساختمانی مشابه
تمام شریانهای بدن هستند اما فقط در یک چیز با آنها تفاوت
دارند که فقط در زمان بین ضربانهای قلب که قلب در
حالت ریلکس و استراحت قرار دارد ،خون دراین شریانها
جریان مییابد.
شریانهای بدن
• وظیفه اصلی شریانهای بدن خونرسانی به تمامی قسمتهای
بدن می باشد جداره شریانها نیز دارای الیه های متعدد
است.به مرور زمان شریانها قابلیت انعطاف خود را از
دست میدهند که منجر به بروز هیپر تانسیون (پرفشاری
خون) می شود.بر حسب محل عبور شریان وارگانهای
مختلفی که به آنها خونرسانی می کنند نامهای متعددی دارند
که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
شریانها
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
آئورت-کرونرها
کاروتید
آگزیالری
آئورت شکمی
شریانهای کلیوی
شریان فمورال
شریان پوپلیته
شریان قوزک پا
شریان دورسالیس پدیس
شریان براکیال
شریان رادیال
شریانهای بدن
وریدها
• وریدها خون حاوی دی اکسیدکربن ومواد زائد را از
ارگانهای مختلف بدن جمع آوری کرده وبه ارگانهای دفع
کننده سموم مثل کلیه وکبد می رسانند سرانجام وریدها به
دو ورید بزرگ تبدیل می شون ورید اجوف تحتانی خونهای
قسمت های مختلف پایین تر از سطح قلب را به دهلیز
راست می رسانند این وریدها در درون خود دریچه هایی
دارند که به این دریچه ها دریچه های النه کبوتری می
گویند .وسبب می شوند که خون راحتتر به سمت قلب
حرکت کند واز وارد شدن فشار بیش از حد به جدار رگ
جلوگیری کنند.
• خون حاوی دی اکسید کربن قسمتهای فوقانی بدن یعنی
سطوح باالتر از قلب توسط ورید اجوف فوقانی به دهلیز
راست آورده می شود.
• بنابر این خون بدن انسان بدون نشت در یک مسیر بسته در
گردش خواهد بود.
عروق لنفاوی
•
•
•
•
•
•
دسته دیگری از عروق بدن که ما آن را تحت عنوان سپید رگ
می شناسیم در سرتاسر بدن پراکنده هستند وتوسط یک سیستم
دیگر غیر از قلب وعروق اداره میشوند این سیستم شامل:
غده تیموس
گره های لنفاوی
طحال
مغز استخوان
عروق لنفاوی
بافتهای لنفاوی
• عمدهترین سلولهای تشکیل دهنده بافتهای لنفاوی ،لنفوسیتها
هستند که به همراه آنها سلولهای دیگری نظیر پالسماسلها و
ماکروفاژها نیز دیده میشوند .سلولهای تشکیل دهنده بافتهای
لنفاوی بر روی داربستی از سلولها و الیاف رتیکولر قرار
دارند و معموال به دو صورت ندولر و منتشر دیده میشوند.
ندولها یا همان گرهک به دو صورت اولیه و ثانویه وجود
دارد .ندولهای اولیه ندولهایی هستند که در آنها تراکم سلولها
یکنواخت میباشد و عمدتا از لنفوسیتهای کوچک تشکیل
شدهاند .ندولهای ثانویه ندولهایی هستند که دارای یک ناحیه
متراکم و تیره محیطی و یک ناحیه کم تراکم روشن مرکزی به
نام مرکز زایا میباشد.
تشکیل لنف
• مایع میان بافتی که وارد عروق لنفاوی میشود لنف را
میسازد لذا ترکیب لنف اولیهای که در بافت جریان مییابد
تقریبا با مایع میان بافتی یکسان است .غلظت پروتئین در
مایع میان بافتی اکثر بافتها بطور متوسط حدود g/dl 2است
و غلظت پروتئین لنف جاری در این بافتها نیز نزدیک
مقدار مزبور است غلظت پروتئین در لنفی که در کبد
تشکیل میشود تا حد g/dl 6میرسد و غلظت پروتئین لنفی
که در رودهها تشکیل میشود تا g/dl 43میرسد.
• حدود 3/2کل لنف بدن در حالت طبیعی از کبد و رودهها
بوجود میآید لذا غلظت پروتئین در لنف مجرای توراسیک
(کانالی که لنف تمام قسمتهای تحتانی از آن به باال جریان
مییابد) که مخلوطی از لنف تمام بدن است معموال
g/dl 53میباشدdl (.همان دسی لیتر است) صمنا دستگاه
لنفی یکی از راههای اصلی جذب مواد غذایی از دستگاه
گوارشی است ،زیرا مسئولیت اصلی جذب چربیها را بر
عهده دارد .باالخره اینکه حتی ذرات بزرگ نظیر باکتریها
نیز میتوانند از طریق سلولهای اندوتلیال مویرگهای لنفاوی
به لنف راه یابد .هنگامی که لنف از غدد لنفاوی میگذرد،
این ذرات برداشته و تخریب میشود.
عوامل موثر بر جریان لنف
تاثیر فشار مایع میان بافتی بر جریان لنف
• تاثیر فشار مایع میان بافتی بر جریان لنف اگر عملکرد عروق لنفاوی طبیعی باشد ،هر
عاملی که فشار مایع میان بافتی را افزایش دهد ،در حالت طبیعی جریان لنف را نیز
زیاد میکند .برخی از این عوامل عبارتند از افزایش فشار مویرگی ،کاهش فشار
اسمزی کلوئیدی پالسما ،افزایش پروتئین مایع میان بافتی و افزایش نفوذپذیری
مویرگها .کلیه این عوامل باعث میشوند تعادل تبادل مایع در محل غشای مویرگ
خونی به گونهای تغییر کند که مایع بیشتری وارد فضای میان بافتی شود ،و در نتیجه
بطور همزمان حجم مایع میان بافتی ،فشار مایع میان بافتی و جریان لنف نیز افزایش
یابد.
البته اگر فشار مایع میان بافتی 1تا 2میلیمتر جیوه از فشار جو بیشتر باشد ،دیگر
باعث افزایش جریان لنف نمیشود ،زیرا افزایش فشار بافت عالوه بر افزون بر مایعی
که وارد مویرگهای لنفاوی میشود ،سطح خارجی عروق لنفاوی بزرگتر را نیز
میفشارد و مانع از جریان لنف میشود .این دو عامل در فشارهای باال تقریبا بطور
کامل همدیگر را خنثی میکنند ،به نحوی که جریان لنف به حداکثر میزان خود
میرسد.
پمپ لنفاوی جریان لنف را افزایش میدهد
• تصاویر متحرک بدست آمده از عروق لنفاوی انسان و
حیوان نشان میدهد که هر گاه مایع باعث کشیدگی لنفاتیک
جمع کننده یا عروق لنفی بزرگتر شود ،عضله جدار رگ
بطور خودکار منقبض میشود .ضمنا هر یک از قطعات
رگ که بین دو دریچه متوالی قرار دارد ،به عنوان یک
پمپ خودکار مجزا عمل میکند .به عبارت دیگر پر شدن
هر قطعه باعث انقباض آن میشود و مایع از طریق دریچه
بعدی وارد قطعه بعدی میشود .این روند در سراسر طول
رگ لنفی ادامه مییابد تا نهایتا مایع لنف تخلیه شود.
پمپ ناشی از فشار متناوب خارجی بر لنفاتیک
• هر گونه عامل خارجی که رگ لنفی را به تناوب بفشارد،
میتواند آن را وارد پمپ نماید .این عوامل به ترتیب اهمیت
عبارتند از انقباض عضالت اطراف ،حرکت قسمتهایی از
بدن ،ضربانات شریانی و فشار اجسام خارج از بدن بر
بافت .
• پمپ لنفاوی هنگام فعالیت فرد بسیار فعال است و جریان
لنف را غالبا 10تا 30برابر میکند .از طرف دیگر لنف
در حین استراحت بسیار کند (در حد صفر) است.
پمپ مویرگهای لنفاوی
• عالوه بر عمل پمپی انقباض لنفاوی عضالنی بزرگتر ،
ممکن است حداقل بخشی از پمپ لنفاوی ناشی از انقباض
سلولهای اندوتلیال مویرگهای لنفی باشد.
نقش دستگاه لنفاوی در کنترل غلظت پروتئین ،
حجم و فشار مایع میان بافتی
• دستگاه لنفاوی در کنترل موارد زیر نقش محوری دارد.
اول غلظت پروتئینهای مایعات بینابینی ،دوم مایع میان
بافتی و سوم فشار مایع میان بافتی .همواره مقدار کمی از
مویرگهای خونی به فضای میان بافتی نشت میکند .مقدار
پروتئینی که از طریق سر وریدی مویرگهای خونی به
گردش خون باز میگردد ناچیز یا صفر است .لذا این
پروتئینها معموال در مایع میان بافتی جمع میشوند و فشار
اسمزی کلوئیدی آن افزایش میدهد.
• افزایش فشار اسمزی کلوئیدی مایع میان بافتی باعث
فیلتراسیون بیشتر مایع به درون فضای میان بافتی میشود
و لذا حجم و فشار مایع میان بافتی افزایش مییابد .افزایش
فشار مایع میان بافتی تا حدود زیادی جریان لنف را تسریع
میکند و بدین ترتیب مایع میان بافتی و پروتئینهای اضافی
که در فضاها جمع شده بود از بافتها دور میشود سبب
بازگشت پروتئین و مایع از طریق دستگاه لنفاوی تا حدی
زیاد میشود که میتواند با میزان نشت پروتئین و مایع از
مویرگهای خونی به تعادل کامل برسد.