استراتژی

Download Report

Transcript استراتژی

www.hajarian.com
‫استراتژي‬
Strategy
‫مسعود حجاريان كاشاني‬
Masoud Hadjarian (PhD.)
‫‪2‬‬
‫كمپل‪ ،‬گولد و الكساندر‬
‫کمپل ‪ ،‬گولد و الکساندر در سال ‪ 1994‬در ك تاب «استراتژی سطح شرك تی» ‪ ، 1‬ارزش افريني در شرك تهاي چندكاره را مورد‬
‫بررسی قرار می دهد‪.‬‬
‫استراتژيست هاي شرك تها بايد به دو سوال اساسي پاسخ دهند‪:‬‬
‫‪ -1‬شركت بايد چه كسب و كارهاي ي (‪ )SBU‬را دنبال كند و چرا؟‬
‫‪ -2‬كدام ساختار و سياست هاي ي متضمن عملكرد موفق كسب و كارها (‪ )SBU‬است؟‬
‫تحليل هاي پورتفوليو مي گويد درامد حاصل از فعاليت هاي جا افتاده را براي‬
‫سرمايه گذاري بر روي كسب و كارهاي‬
‫جديد و خوش ايند مصرف كنيد‪( .‬اما كدام فعاليت؟)‬
‫كمپل سعي دارد به اين سوال پاسخ دهد‪.‬‬
‫‪1- Campbell, A: M.Goold/ and M.Alexander.(1998) Corporate Level Strategy. Creating‬‬
‫‪Value in The Multi business Company. Newyork: John Wiley & Sons.‬‬
‫‪3‬‬
‫كمپل معتقد است‪ ،‬شرك تهاي چندكاره با مادري براي واحدهاي تجاري تحت پوشش‪ ،‬ارزش افريني مي كنند و لذا‬
‫مزيت هاي مادري تواناي ي رقابتي شرك تهاي چندكاره مي باشد‪.‬‬
‫مادري شركت ايجاب مي كند كه استراتژيهاي شركت با تمركز بر قابليتهاي محوري شركت مادر و هم افزاي ي كه در‬
‫روابط ميان اعضاي خانواده ( شركت و ‪ SBU‬ها) وجود دارد‪ ،‬شكل بگيرد‪ .‬موفقيت استراتژي شركت در شناخت و‬
‫بكارگيري مهارتها و منابع شركت مادر از يك سو و فرصتهاي واحدهاي تابعه از سوي ديگر بدست مي ايد‪.‬‬
‫وظيفه سازمان مركزي تضمين دستيابي به هم افزاي ي در ميان واحدهاي تابعه است‪ .‬اين وظيفه از طريق انتقال‬
‫مهارتها و تواناييهاي موجود‪ ،‬تامين منابع‪ ،‬ايجاد هماهنگي ميان امور مشترك واحدها و شكار فرصتها ميسر است‪.‬‬
‫‪4‬‬
‫‪ ‬متدولوژي كمپل‬
‫‪ -1‬عوامل كليدي موفقيت (‪ )KSF ،CSF‬هر واحد تجاري تابعه (يا قابل تملك) را شناساي ي كنيد‪ .‬انها قابليتهاي ي است كه‬
‫مزيت رقابتي كسب و كار را تعيين مي كند ‪.1‬‬
‫‪ -2‬ويژگيها و توانمندي مادري خود را بشناسيد و ناهماهنگي انها با ‪CSF‬هاي واحدها را مشخص كنيد‪ .‬صداقت در اين گام‬
‫بسيار مهم و عامل كليدي موفقيت در استراتژي ها است‪.‬‬
‫‪ -3‬زمينه هاي قابل بهبود و كاستي هاي واحدهاي تجاري (‪ SBU‬ها) را مشخص كرده و خالء هاي انها را پر كنيد‪.‬‬
‫‪1- Carzo, Rocco. Jr and John N. Yanouzas (Mag 29.1969) Decentralizing Show Sign of‬‬
‫‪Age‬‬
‫‪5‬‬
‫‪ ‬متدولوژي كمپل‬
‫كمپل ماتريس (ارايه) تناسب مادر و فرزند را ضروري مي داند‪ .‬اين ماتريس صرفا تناسب واحدهاي تجاري را در كل شركت‬
‫نمايش مي دهد‪ .‬ماتريس داراي دو بعد است كه چند منطقه را بوجود مي اورد و واحدهاي كسب و كار (‪ )SBU‬در يك‬
‫منطقه قرار مي گيرند‪.‬‬
‫زياد‬
‫‪SBU‬‬
‫‪SBU‬‬
‫تناسب ميان عوامل كليدي ‪ SBU‬و ويژگيهاي مادري‬
‫قلمرو محوري‬
‫منطقه تعادل و‬
‫ارامش‬
‫‪SBU‬‬
‫‪SBU‬‬
‫‪SBU‬‬
‫تله ارزشي‬
‫زياد‬
‫‪SBU‬‬
‫ديار غربت‬
‫تناسب فرصتهاي شركت و ويژگيهاي مادري‬
‫كم‬
‫‪6‬‬
‫‪ -1‬قلمرو محوري‬
‫‪ SBU‬هاي ي كه در اين قلمرو قرار مي گيرند‪ ،‬فرصتهاي اصلي شركت هستند كه شركت مادر عوامل كليدي موفقيت‬
‫(‪ )CSF‬او را مي فهمد و مي تواند ان را هدايت كند‪.‬‬
‫‪ -2‬حاشيه قلمرو محوري‬
‫‪ SBU‬هاي اين منطقه در بعضي از ‪ CSF‬ها با توانمندي مادر هماهنگ است‪ .‬ولي ممكن است شركت مادر‬
‫بعضي از ‪ CSF‬را نفهمد‪ .‬در اين منطقه بهتر است شركت مادر دخالتي در امور ‪ SBU‬نكند‪.‬‬
‫‪7‬‬
‫‪ -3‬منطقه ارامش‬
‫واحدهاي مستقر در اين منطقه از هر نظر با شركت مادر منطبق هستند ولي شركت مادر قادر به ايجاد فرصت براي‬
‫او نيست‪ -‬اين واحدها سود مناسبي براي شركت مادر ايجاد مي كنند ولي فرصت رشد براي او ندارند‪ -‬توصيه مي‬
‫شود كه با قيمت خوب (بيش از ارزش فعلي درامدهاي اتي) به فروش بروند زيرا ممكن است در اينده به دیارغربت‬
‫بروند‪.‬‬
‫‪8‬‬
‫‪ -4‬دیار غربت‬
‫واحدهاي اين منطقه فرصتهاي ي را براي رشد و بهبود شركت مادر ايجاد نمي كنند زيرا بين تواناي ي مادري و ‪CSF‬‬
‫واحدها تجانسي وجود ندارد‪ .‬لذا شرك تهاي مادر ارزش سازي براي انها ندارند؛ حتي مي توانند فرصتهاي انها را از‬
‫بين ببرند‪ .‬معموال مديران قبول دارند كه اين واحدها تناسبي با شركت مادر ندارند ولي عالقه انها را حفظ مي كند‬
‫اما بهتر است قبل از نابودي ارزشها‪ ،‬اين واحدها‪ ،‬واگذار شوند‪.‬‬
‫‪9‬‬
‫‪ -5‬تله ارزشي‬
‫واحدهاي اين منطقه براي شرك تهاي مادر قابل درك نيستند‪ .‬شركت مادر سعي مي كند اين واحدها را در جهت‬
‫توانمندي زياد خود بكار گيرد و در صورتيكه ‪ CSF‬انها در جاي ديگري است‪ .‬كوري مادر باعث از بين رفتن‬
‫ارزشهاي واحد خواهد شد‪.‬‬
‫‪10‬‬
‫‪ ‬رقابت در سطح شركت‬
‫شرك تها با مديريت واحدهاي تجاري خود با هم رقابت مي كنند‪ .‬اگر واحدي از يك شركت بخواهد سهم واحد شركت رقيب را‬
‫در يك بازار بگيرد‪ ،‬شركت دوم سعي مي كند با استفاده از واحدهاي خود در ساير بازارها اقدام او را تالفي كند تا به يك تفاهم‬
‫برسند‪ .‬انتخاب واحدهای تجاری بر دو اصل سوداوری و رقابت پذیری استوار است‪.‬‬
‫‪11‬‬
‫‪ ‬ماتريس تجانس و رقابت پذيري‬
‫واحدهاي يك شركت را مي توان به چهار گروه تقسيم كرد‪.‬‬
‫زياد‬
‫واحدهاي ي كه تجانس باال با شركت داشته‬
‫و رقابت پذيري زيادي دارند‪ ،‬واحدهاي اصلي‬
‫واحدهاي اصلي‬
‫رقابت پذيري‬
‫شركت محسوب مي شوند كه قدرت سوداوري‬
‫واحدهاي مزاحم‬
‫و رقابتي انرا تامين مي كند‪.‬‬
‫واحدهاي نااشنا‬
‫زياد‬
‫واحدهاي فريبنده‬
‫تجانس واحدها (هم افزاي ي‪ -‬سوداوري)‬
‫كم‬
‫‪12‬‬
‫ريسك تجاري‬
‫ريسك مالي‬
‫پايين‬
‫خيلي كم‬
‫باال‬
‫خيلي باال‬
‫متوسط‬
‫باال‬
‫متوسط‬
‫پايين‬
‫سياست تقسيم سود‬
‫عادي‬
‫صفر‬
‫باال‬
‫تمام‬
‫محل تامين مالي‬
‫داراي ي‬
‫(منابع داخلي)‬
‫سود سنواتي‬
‫سرمايه گذاري ريسك‬
‫پذير‬
‫ايجاد بدهي‬
‫‪13‬‬
‫زياد‬
‫ستاره درخشان‬
‫بچه شاد‬
‫گاو شيرده‬
‫سگ وفادار‬
‫سوداوري‬
‫كم‬
‫سياه چاله‬
‫سگ گر‬
‫سهم نسبي بازار‬
‫رشد نسبي بازار‬
‫خوك شكمو‬
‫بچه نق نقو‬