هزينه‌هاي ثابت نقدي - انجام پایان نامه ارشد مدیریت

Download Report

Transcript هزينه‌هاي ثابت نقدي - انجام پایان نامه ارشد مدیریت

‫مادسیج یعنی دهکده علم و دآنش آیرآن!!‬
‫مادسیج‪ ،‬شبکه آموزشی پژوهشی دآنشجویان آیرآن‬
‫‪Madsg.com‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -1‬به نام خدا‬
‫حسابداری صنعتی ‪2‬‬
‫فصل اول‬
‫هزینه یابی مرحله ای پیشرفته ‪.‬‬
‫‪ -2‬اهداف یادگیری‬
‫‪ -1‬نحوه بوجود آمدن ضایعات در هزینه یابی مرحله ای‬
‫‪ -2‬ضایعات عادی را از ضایعات غیر عادی (فوق العاده )‬
‫متمایز نمایید‪.‬‬
‫• ‪ -3‬در صورت بروز ضایعات عادی بهای تمام شده‬
‫محصوالت سالم را محاسبه کنید‬
‫• ‪ -4‬در صورت بروز ضایعات فوق العاده بهای تمام شد‬
‫ضایعات رامحاسبه کنید‪.‬‬
‫• ‪ -5‬در جدول معادل آماد تکیمل شده انواع ضایعات را‬
‫عمل نمایید‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -3‬ضایعات به دالیل مختلف به وجود می آید‪.‬‬
‫‪-1‬ضایعت قراضه‬
‫‪ -2‬ضایعات پسمانده ها‬
‫‪ -3‬ضایعات قابل برگشت‬
‫‪ -4‬ضایعات خرده ریز یا آشغال‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -4‬مقاطع تشخیص ضایعات در فرآیند تولید‪.‬‬
‫ضایعات به طور گسته در فرآیند تولید به وجود می‬
‫آیند‬
‫مقاطع بروز ضایعات از قبل مشخص می گردد‬
‫وقوع ضایعات خارج از کنترل مدیریت بوده و اجتناب‬
‫ناپذیر است ضایعات از نقطه نظر برنامه ریزی و‬
‫کنترل مدیران حائز اهمیت است‬
‫• ‪ -5‬هزینه یابی ضایعات‬
‫• الف‪ -‬ضایعات عادی غیر قابل اجتنابند و در شرایط‬
‫عادی به وجود می آیند‬
‫• ب‪ -‬ضایعات غیر عادی (ضایعاتی که در شرایط عادی‬
‫عملیات تولیدی انتظار بروز آن نبوده و ممکن است‬
‫ناشي ازنا مرغوبی مواد اولیه یا سهل انگاری باشد‪.‬‬
‫• ‪-6-‬ضایعات در هزینه یابی مرحله ای‬
‫• اهداف اصلی هزینه یابی ضایعات عبارتند از کنترل و‬
‫هزینه های محصوالت ضایع شده کنترل ضایعات‬
‫(شخص مسئول باید حتی المقدور از بروز ضایعات‬
‫جلوگیر ي کند ) هزینه یابی محصوالت ضایع شده‬
‫(مشخص می کند ضایعات عادی را ومتمایز می کند آنرا‬
‫از ضایعات غیر عادی )‬
‫• ‪ -7‬هزینه یابی ضایعات عادی‬
‫• ضایعات عادی از نظر حسابداری از هزینه های تولیدی‬
‫محسوب می شودو مانند هزینه های تولیدی (موادو هزینه‬
‫تبدیل ) به واحد های سالم تخصیص می یابد‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -8‬نحوه وقوع ضایعات ( به طور مستمر و یکنواخت‬
‫در فرایند تولید )‬
‫احتمال وقوع ضایعات ( به طور یکنواخت سرتا سر‬
‫خط تولید )‬
‫نوع ضایعات ( عادی)‬
‫هزینه ضایعات به وسیله تمام واحد های اعم از‬
‫موجودی پایان دوره و واحد های تکیمل شده و انتقال‬
‫یافته بر اساس معادل آحاد تکمیل شده جذب می گردد‪.‬‬
‫و به حساب تولید منظور می شود‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -9‬نحوه وقوع ضایعات ( به طور مستمر و یکنواخت‬
‫در فرایند تولید )‬
‫احتال وقوع ضایعات ‪ 0‬به طور یکنواخت در سراتا‬
‫سر خط تولید)‬
‫نوع ضایعات ( غیر عادی )‬
‫هزینه ضایعات بر اساس معادل آحاد تکیمل شده‬
‫محاسبه گردیده و به حساب سود و زیان انتقال مییابد و‬
‫به حساب هزینه دوره منظور می شود‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -10‬نحوه وقوع ضایعات ( در مقاطع خاصی از فرایند‬
‫تو لید‬
‫احتمال وقوع ضایعات ( در مقاطع خاص بازرس‬
‫ضایعات یا در انتهای فرایند تولید)‬
‫نوع ضایعات (عادی)‬
‫هزینه ضایعات بین تمام واحدهای تولید که از نقطه‬
‫بازرسی گذاشته اند بر اساس معادل آحاد تکیمل شده‬
‫جذب می گردد‬
‫• ‪ -11‬نحوه وقوع ضایعات ( در مقاطع خاصی از فرایند‬
‫تولید )‬
‫• احتمال وقوع ضایعات ( در مقاطع خاص بازرسی‬
‫ضایعات یا در انتهای فرایند تولید و نوع ضایعات غیر‬
‫عادی )‬
‫• هزینه ضایعات براساس معادل آحادتکمیل شده محاسبه‬
‫گردیده و به حساب سود وزیان انتقال می یابد و به‬
‫حساب هزینه های دوره منظور می شود‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -12‬مثال‬
‫شرکت پارس محصول الفا را تولید می کند‬
‫تمام مواد اولیه در ابتدای فرایند تولید جذب محصول‬
‫می گردد و هزینه های تبدیل به طور یکنواخت جذب‬
‫محصول می گردند‪.‬‬
‫‪ 13‬ضایعات شرکت الف‬
‫ضایعات در حین تولید از هنگام ورود مواد اولیه به‬
‫ماشین آالت به طور یکنواخت به علت نقص فنی‬
‫ماشین آالت به وجود می ایند‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ضایعات عادی به طور یکنواخت در فرایند تولید به‬
‫‪-14‬‬
‫وجود می آیند‬
‫هزینه یابی به روش اولین صادره از اولین وارده است ‪.‬‬
‫‪ -15‬محصول تکمیل<‪ ------‬هزینه های تبدیل به طور یکنواخت‬
‫جذب تولید خواهد شد‬
‫نقطه بازرسی ‪ ------‬موجودی پایان دوره ‪ -‬ضایعات به علت‬
‫نقص فنی ماشین االت به طور یکنواخت اتفاق افتاده ‪-----‬‬
‫موجود ابتدای دور‪ ---‬مواد اولیه اضافه می گردد‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -16‬جدول مقداری تولید‪.‬‬
‫واحد های در جریان ساخت ابتدای دوره بعالوه‬
‫واحدهایی که در طی دوره به تولید آنها اقدام شده است‬
‫برابراست با ‪:‬‬
‫واحد های تکمیل شده و انتقال یافته ‪ +‬واحد های‬
‫درجریان ساخت پایان دروه ‪+‬ضایعات عادی‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ 17‬معادل آحاد تکیمل شده‬
‫کاالی تکمیل شده انتقال یافته‬
‫کسر شود تمامی واحدهای در جریان ساخت ابتدای دوره‬
‫=واحد هایی که تولید آنها طی دوره شروع شده و خاتمه‬
‫یافته‬
‫اضافه شود معادل آحاد تکمیل موجودی پایان دوره‬
‫= كل معادل آحادكاالي تکمیل شده‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -18‬هزینه های منظور شده به حساب دایره‬
‫کاالی درجریان ساخت ابتدای دوره‬
‫هزینه های جاری طي دوره‬
‫تقسیم برمعادل آحاد تکمیل شده‬
‫=بهای تمام شده یک واحد در این دوره‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -19‬تخصیص هزینه ها‬
‫کاالی تکمیل شده و انتقال یافته ازموجودی اول دوره‬
‫هزینه تکمیل در این دوره‬
‫قیمت تمام شده موجودی ابتدای دوره‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪-20‬کاالی در جریان ساخت پایان دوره‬
‫مواداولیه‬
‫هزینه های تبدیل‬
‫جمع کاالی در جریان ساخت پایان دوره‬
‫جمع هزینه های تخصیص یافته‬
‫***‬
‫***‬
‫*****‬
‫*****‬
‫‪-‬‬
‫• ‪ -21‬ضایعات نادیده گرفته شود‬
‫• به این معنی که در هزینه یابی ضایعات مشمول معادل سازی نمی گردند‬
‫• از نظر محاسباتی افشا نمی گردند‬
‫• ‪ -22‬ضایعات بیشتر ‪ %10‬واحدهای اقدام به تولید‬
‫ضایعات غیر عادی محسوب می گردند‪.‬‬
‫• ‪-23‬ضایعاتی که در پایان فرایند تولید به وجود آیند‬
‫تمام هزینه های مربوط به ضایعات فقط به کاالی‬
‫انتقالی منظور می گردد ( موقعیت ‪ %100‬تکمیل )‬
‫• ‪ -24‬ضایعات عادی موجب افزایش بهای تمام شده‬
‫کالی ساخته شده گردیده است‬
‫• ‪ -25‬هزینه های مربوط به ضایعات به کاالی تکمیل‬
‫شده و موجودی کاالی در جریان ساخت پایان دوره‬
‫تخصیص می یابند (موقعیت ‪ %50‬تکمیل)‬
‫• ‪( -26‬ضایعات نقطه بازرسی مواد‪ %100‬و هزینه تبدیل‬
‫‪ )%50‬هزینه ضایعات بین محصوالت تکمیل شده و‬
‫انتقال یافته و موجودی کاالی در جریان ساخت پایان‬
‫دوره تقسیم می گردد‪.‬‬
‫• ‪-27‬تسهیم هزینه ضایعات عادی‬
‫• هزینه ضایعات عادی برابر با جدول معادل آحاد تکمیل‬
‫شده که در گزارش تولید مندرج است محاسبه و بین‬
‫محصوالت تکمیل شده و انتقال یافته و کاالی در‬
‫جریان ساخت تقسیم مي گردند‬
‫• ‪-28‬موجودی کاالی در جریان ساخت ابتدای دوره‬
‫• (از لحاظ مواد‪ %100‬و از لحاظ هزینه تبدیل ‪)%60‬‬
‫• واحد های که نسبت به تولید آنها اقدام شده است‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫و‬
‫‪-29‬کاالی تکمیل شده و انتقال یافته‬
‫‪+‬ضایعات عادی‬
‫‪+‬ضایعات غیر عادی‬
‫‪+‬کاالی درجریان ساخت پایان دوره‬
‫(ار لحاظ مواد‪ %100‬و از لحاظ هزینه تبدیل ‪) %75‬‬
‫• ‪ -30‬کاالی تکمیل شده و انتقال یافته‬
‫• کسر می شود موجودی ابتدای دوره (تمام واحدها)‬
‫• =واحدهایی که تولید آنها طی دوه شروع و خاتمه یافته است‬
‫• ‪+31‬معادل تکمیل شده اول دوره‪ +‬معادل آحاد تکمیل شده پایان دوره‬
‫• ‪+‬ضایعات غیر عادی‬
‫• =معادل آحاد تکمیل شده‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -32‬موجودی ابتدای دوره‬
‫هزینه های طی دوره‬
‫تقسیم بر معادل آحاد تکمیل شده‬
‫=بهای تمام شده یک واحد‪.‬‬
‫• ‪ -33‬هزینه ضایعات عادی بر واحد های تکیمل شده و‬
‫کاالی در جریان ساخت و ضایعات غیر عادی تسهیم‬
‫می گردد‪.‬‬
‫• ‪ -34‬هزینه ضایعات عادی موجب افزایش نرخ‬
‫محصوالت و بالنتیجه ضایعات غیر عادی ناشی از‬
‫نقص فنی ماشین آالت نیز می گردد‪.‬‬
‫• ‪ -35‬ضایعاتی که به طور یکنواخت در فرایند تولید به‬
‫وجود آمده اند ضایعات عادی می باشند‪.‬‬
‫• ‪36‬هزینه ضایعات عادی تماما به محصول تکمیل شده‬
‫تحمیل می گردد و به کاالی در جریان ساخت که هنوز‬
‫به نقطه بازرسی و بروز ضایعات نرسیده است‬
‫• هزینه ای از بابت ضایعات عادی منظور نمی گردد‪.‬‬
‫• ‪ -37‬هزینه ضایعات غیر عادی ‪ -‬تحت یک قلم هزینه‬
‫ضایعات در صورت حساب سود و زیان نشان داده‬
‫خواهد شد‪.‬‬
‫• ‪ -38‬اگر درجه تکمیل کاالی در جریان ساخت پایان‬
‫دوره کمتر از مقطع بروز ضایعات بوده پس هزینه‬
‫ضایعات فقط به واحدهای انتقالی تخصیص می یابد ‪.‬‬
‫• ‪-39‬ضایعات قابل برگشت به تولید‬
‫• واحدهایی از محصوالت در فرایند تولیدبه وجود می آید‬
‫که از لحاظ کیفیت و مشخصات با واحد های تکمیل شده‬
‫سالم مطابقت ندارند ولی می توان مجدد از آنها مانند مواد‬
‫اولیه استفاده نمود ‪.‬‬
‫• ‪-40‬بعضی از واحد های صنعتی ضایعات قابل برگشت به تولید‬
‫را به صورت محصول غیر استاندارد به فروش می رسانند‪.‬‬
‫• ‪ -41‬در بیشتر مواقع ضایعات قابل برگشت به تولید مجددا جهت‬
‫تکمیل به خط تولید بر می گردند تا به صورت محصول‬
‫یسالم در آیند ‪.‬‬
‫• ‪ -42‬سرپرستان مایل هستند این قبیل ضایعات به خط تولید‬
‫برگردانده شوند تا این گونه ضایعات افشانگردند پس مدیریت‬
‫بایستی کنترل دقیقی براین ضایعات داشته باشد‪.‬‬
‫• ‪ -43‬هزینه های مواد دستمزد و غیره مربوط به‬
‫ضایعات قابل برگشت بهتولید را به حساب سربار منظور‬
‫می دارند‪.‬‬
‫• ‪ -44‬هزینه های واحدهای ضایع شده به تمام آحاد تولید‬
‫شده تخصیص می یابد‪.‬‬
‫• ‪ -45‬هزینه واحدهای ضایع شده به عنوان قسمتی از‬
‫سربار برآوردی منظور شده ونرخ جذب سربار را‬
‫افزایش می دهد ‪ .‬به عبارت دیگر نرخ جذب سربار‬
‫جذب شده به انداه کافی باال خواهد بود تا هزینه های‬
‫ضایعات عادی را جبران نماید‪.‬‬
‫• ‪ -46‬واحدهای ضایع شده (ضایعات غیر عادی ) در‬
‫جدول معادل آحاد تکمیل شده منظور می گردند و هزینه‬
‫های تخصیص یافته به آن واحد ها محاسبه می گردد‪.‬‬
‫• ‪ -47‬هزینه ضایعات عادی از طریق سربار جذب شده‬
‫و به محصوالت تخصیص می یابد و به محاسبه بهای‬
‫تمام شده به طور مستقیم هزینه ای به عنوان ضایعات‬
‫عادی منظور نمی گردد و فقط هزینه های اصلی تولید‬
‫در محاسبه بهای تمام شده و احد ها منظور می گردد‪.‬‬
‫• ‪ -48‬اگر ضایعات غیر قابل برگشت به تولید به قیمتی‬
‫کمتر از واحد های سالم به فروش برسد هزینه های‬
‫تولیدی آن به حساب موجودی ضایعات قابل برگشت‬
‫انتقال می یابد و نباید با هزینه های تولیدی واحدهای سالم‬
‫آمیخته باشد‪.‬‬
‫• ‪-49‬اگر بهای فروش ضایعات غیر قابل برگشت به‬
‫تولید کمتر از هزینه های تولیدی این واحد ها باشد (‬
‫کسری مربوطه در مورد ضایعات عادی ) این کسری‬
‫قسمتی از هزینه های عادی تولید واحدهای سالم به‬
‫حساب آمده و بایستی به حساب تولید منظور گردد‪.‬‬
‫‪ -50‬اگر ضایعات غیر قابل برگشت به تولید غیر عادی‬
‫باشند این کسری به حساب سود زیان (به عنوان هزینه‬
‫های طي دوره ) منظور خواهد گردید‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫فصل دوم‬
‫هزینه یابی محصوالت فرعی و مشترک‬
‫‪_2‬اهداف یادگیری‪:‬‬
‫‪ -1‬تشخیص محصوالت فرعی از محصوالت اصلی‬
‫‪-2‬تشخیص نقطه تفکیک محصوالت در یک مرحله‬
‫مشترک‪.‬‬
‫• ‪ -3‬طبقه بندی محصوالت مراحل مشترک‬
‫• ‪ -4‬هزینه یابی سفارش کار هنگامی که محصوالت فرعی‬
‫به وجود می آید و نحوه عمل حسابداری آن‬
‫• ‪ -5‬نحوه تخمین هزینه های مشترک به محصوالت و‬
‫روشهای حسابداری محصوالت فرعی‬
‫• ‪ -3‬هزینه یابی محصوالت مشترک و فرعی‬
‫• در فرایند تولید ناگزیر دو یا چند محصول همزمان تولید‬
‫می گردند‪ .‬که به آنها محصوالت مشترک می گویند ‪.‬‬
‫ارزش بعضی از محصوالت قابل توجه بوده که آنها را‬
‫محصوالت اصلی و ارزش بعضی دیگر در مقایسه با‬
‫محصوالت اصلی ناچیز است که آنها را محصوالت‬
‫فرعی می نامند‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪-4‬محصوالت فرعی‪:‬‬
‫محصوالتی که ارزش نسبی آنها کم بوده و هم زمان با‬
‫محصوالتی که داری ارزش نسبتا باالیی هستند تولید می‬
‫گردند‪.‬‬
‫‪ 5‬محصوالت اصلی‪:‬‬
‫محصوالت پرارزش را محصوالت اصلی می گویند مانند‬
‫بنزین و نفت سفید که در یک پاالیشگاه نفت خام به‬
‫وجود می آیند‬
‫• ‪ -6‬هزینه های مشترک ‪:‬‬
‫• کلیه هزینه های منظور شده به حساب تولید در یک‬
‫مرحله تا نقطه تفکیک محصوالت را هزینه های‬
‫مشترک می نامند‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪-7‬نقطه تفکیک محصوالت ‪:‬‬
‫معموال یک یا چند نوع مواد اولیه دریک مرحله‬
‫مشترک واد فرآیند تولید می شوند و پس از مدتی‬
‫محصوالت با مشخصات جداگانه به وجود می آیند نقطه‬
‫ای که محصوالت از یکدیگر جدا می گردند نقطه‬
‫تفکیک محصوالت نامیده می شود‪.‬‬
‫‪ -8‬هزینه های مشترک ‪:‬‬
‫تمام هزینه هی مواد اولیه و دستمزد مستقیم و سربار‬
‫ساخت است‪.‬‬
‫• ‪ -9‬هزینه های مشترک در نقطه تفکیک فقط به‬
‫محصوالت مشترک که در مراحل تولید به وجود می آید‬
‫تخمیمن می یابد‪.‬‬
‫• ‪ -10‬تخصیص هزینه های مشترک به محصوالت‬
‫مشترک و فرعی به هزینه یابی موجودیها و محاسبه‬
‫دقیقتر سود کمک می نماید‪.‬‬
‫• ‪-11‬تخصیص هزینه های مشترک به محصوالت جهت‬
‫تعیین میزان سود دهی محصول جهت برنامه ریزی‬
‫برای افزایش سود آتی کمک می نماید‪.‬‬
‫• ‪-12‬هزینه های اضافی بعد از نقطه تفکیک درصورتي به‬
‫وجود می آیند محصوالت نیازمند پردازش بیشتری باشند‬
‫• ‪-13‬ضایعات‪:‬‬
‫• بخشی از مواد اولیه که در فرآیند تولید ضایع و غیر‬
‫قابل استفاده می شود‪.‬‬
‫• فاقد ارزش بازار بوده و حتی ممکن است هزینه نیز‬
‫برای حمل آن از محل کارخانه به محل مناسب دیگر‬
‫پرداخت شود‪.‬‬
‫• ‪-14‬قراضه ‪:‬‬
‫• بخش از مواد اولیه که در فرآیند تولید به ممحصول‬
‫کامل تبدیل نگردیده ولی به نوعی قابل استفاده می‬
‫باشندو دارای ارزش بازار بوده ولی ارزش فروش آن‬
‫از محصول اصلی و محصول فرعی كمتر است‬
‫• ‪-15‬تصمیمات مدیران در مورد مراحل مشترک‬
‫• ‪ -1‬جمع درآمد حاصل از فروش محصوالت‬
‫• ‪ -2‬سود ویژه مراحل مشترک ‪ ،‬با استفاده از منابع‬
‫سایر شرکت ها برآورد و مقایسه شود‪.‬‬
‫• ‪-3‬طبقه بندی محصوالت مراحل مشترک‬
‫• ‪ -4‬بررسی محصوالت مراحل مشترک بعد ازنقطه‬
‫تفکیک آیا قابل فروش در بازار است یا خیر‬
‫• ‪ -16‬اهداف تسهیم هزینه های مشترک ‪:‬‬
‫• ‪ -1‬موجودیها و بهای تمام شده کاالی فروش رفته‬
‫محاسبه و ارزیابی می شود برای استفاده برون سازمانی‬
‫• ‪ -2‬محاسبه و ارزیابی موجودیها و بهای تمام شده کاالی‬
‫فروش رفته برای گزارشات مالی داخلی‬
‫• ‪-3‬اخذ تصمیم در پرداخت قرار دادها‪.‬‬
‫• ‪-4‬تنظیم و محاسبه قیمت محصوالت وقتی بیشتر از یک‬
‫نوع محصول تولید می شود‪.‬‬
‫• ‪ -17‬روش هزینه یابی محصوالت مشترک‬
‫• الف‪ -‬تخصیص هزینه های مشترک با استفاده از‬
‫اطالعات قیمت فروش یا قیمت بازار‬
‫• ب‪ -‬تسهیم هزینه های مشترک بر اساس مقادیر فیزیکی‬
‫• ج‪-‬روش استفاده از اطالعات قیمت روزبازار به عنوان‬
‫راهنما برای هزینه یابی موجودیها بدون تخصیص هزینه‬
‫های مشترک‬
‫• ‪ -18‬روش ارزش نسبی فروش در نقطه تفکیک ‪:‬‬
‫• کاالهایی که دارای ارزش بیشتری هستند باید از هزینه های‬
‫مشترک نیز سهم بیشتری داشته باشند‪ .‬این روش ساده‬
‫ترین نوع تخصیص هزینه های مشترک به محصوالت می‬
‫باشد‪.‬‬
‫• ‪ -19‬تعداد تولید *یک واحد بهای فروش = کل بهای‬
‫فروش‬
‫• نسبت فروش بازار هر محصول ضربدرهزینه مشترک‬
‫=هزینه تسهیم شده به هر محصول‬
‫• ‪ -‬نوع محصول تعداد تولید = یک واحد بهای فروش =‬
‫کل بهای فروش‬
‫• کل بهای فروش= نسبت فروش بازار هر محصول =‬
‫هزینه مشترک تسهیم شده به جمع فروشها‬
‫• ‪ -21‬کاالی در جریان ساخت ‪+ +‬‬
‫• کنترل دستمزد‬
‫• ثبت دستمزد مستقیم‬
‫• ‪ -22‬کاالی در جریان ساخت ‪++‬‬
‫• كنترل سربار‬
‫• ثبت سربار جذب شده‬
‫‪++‬‬
‫‪++‬‬
‫• ‪ -23‬حساب انبار کاالی ساخته شده ‪ -‬محصول الف‪++‬‬
‫‪++‬‬
‫• حساب انبار کاالی ساخته شده ‪ -‬محصول ب‬
‫‪++‬‬
‫کاالی در جریان ساخت‬
‫• ثبت انتقال کاالی ساخته شده از حساب کاالی در‬
‫جریان ساخت به انبار‬
‫• ‪ -24‬روش ارزش خالص باز یافتنی‬
‫• روش ارزش خالص باز یافتنی روشی است که برای‬
‫تخصیص هزینه های مشترک به محصوالت به كار مي‬
‫رود‬
‫• ‪ -25‬هزینه های بعد از نقطه تفکیک ‪:‬‬
‫• محصوالت مشترک پس از تقکیک به دوایر بعدی جهت‬
‫تکمیل انتقال داده می شوند و در آن دوایر هزینه هایی‬
‫مانند مواد اولیه دستمزد و سربار به ان محصول اضافه‬
‫می شود‪.‬‬
‫• ‪-26‬نحوه بدست آوردن ارزش فروش فرضی در نقطه‬
‫تفکیک‬
‫• در روش ارزش خالص باز یافتنی از فروش محصوالت‬
‫هرینه های بعد از نقطه تفکیک کسر می شود تا ارزش‬
‫فروش فرضی در نقطه تفکیک بدست آید‪.‬‬
‫• ‪ -27‬روش در صد کلی حاشیه فروش ناخالص ‪:‬‬
‫• هزینه های مشترک به نسبت در صد کلی حاشیه فروش‬
‫ناخالص بین محصوالت تسهیم می گردد‪.‬‬
‫• ‪ -28‬هزینه یابی محصوالت مشترک در سه مرحله‬
‫خالصه می شود‪.‬‬
‫• ‪ -1‬محاسبه درصد کلی حاشیه فروش ناخالص‬
‫• ‪ -2‬بااستفاده از درصد کلی حاشیه فروش ناخالص هر‬
‫یک از محصوالت محاسبه و سپس از ارزش فروش‬
‫نهایی براي هر یک از محصوالت کسر نموده تا قیمت‬
‫تمام شده کاالی ساخته شده بدست آید‬
‫• ‪ -29‬نحوه محاسبه هزینه مشترک هریک از‬
‫محصوالت ‪:‬‬
‫• از قیمت تمام شده کاالی ساخته شده هر یک از‬
‫محصوالت هزینه های بعد از نقطه تفکیک کسر تا‬
‫هزینه مشترک هر یک از محصوالت بدست آید‪.‬‬
‫• ‪ -30‬جمع فروش نهایی مورد انتظار‬
‫• کسر می شود هزینه های مشترک و هزینه های بعد از‬
‫نقطه تفکیک مساوی با جمع هزینه های مشترک و‬
‫هزینه های بعد از نقطه تفکیک مي گردد‬
‫• ‪ -31‬ارزش فروش نهایی محصوالت مورد انتظار‬
‫• کسر می شود ‪ :‬حاشیه فروش که با استفاده نسبت‬
‫حاشیه فروش ناخالص محاسبه شده است‬
‫• مساوی‪ :‬قیمت تمام شده کاالی فروش رفته ‪.‬‬
‫• کسر می شودهزینه های بعد از نقطه تفکیک‬
‫• مساوی ‪ :‬هزینه های مشترک تخصیص یافته‬
‫• ‪ -32‬روش مقدار فیزیکی ‪:‬‬
‫• روش مقدار فیزیکی ساده ترین روش تسهیم هزینه‬
‫مشترک در نقطه تفکی به محصوالت روش اندازه‬
‫گیری فیزیکی می باشد‪.‬‬
‫• ‪-33‬تخصیص هزینه های مشترک برمبنای روش مقدار‬
‫فیزیکی‬
‫• معموال بر اساس نسبت محصوالت مشترک تولید شده‬
‫انجام می گیرد‪.‬‬
‫• ‪ -34‬روش میانگین بهای تمام شده یک واحد‪:‬‬
‫• بهای تمام شده میانگین برای کلیه محصوالت تولید‬
‫شده محاسبه می شود این روش هنگامی مناسب خواهد‬
‫بود که نتوانیم هزینه های مشترک را مستقیما با‬
‫محصوالت به خصوص ارتباط داد‪.‬‬
‫• ‪ -35‬جمع هزینه های مشترک تولید را بر جمع تعداد‬
‫محصوالت مختلف تولید شده تقسیم می نماییم تا قیمت‬
‫تمام شده میانگین یک واحد بدست آید‬
‫• و سپس قیمت تمام شده میانگین هر واحد محصول را‬
‫در تعداد محصوالت تولید شده هر یک از محصوالت‬
‫ضرب نموده تا هزینه مشترک محصوالت به دست آید‪.‬‬
‫• ‪-36‬روش میانگین ضریب دار‪:‬‬
‫• باتوجه به مقدار مواد مصرف شده و کار انجام شده‬
‫برای هر یک از محصوالت ضرایبی برای مواد اولیه‬
‫دستمزد و سربار تعیین می گردد‪.‬‬
‫• به منظور تسهیم هزینه های مشترک برای بین‬
‫محصوالت با توجه به ضرایب تعیین شده باید انجام‬
‫گیرد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -37‬صورت حساب سود و زیان خط تولید‬
‫تخصیص هزینه های مشترک بااستفاده از روش مقداری‬
‫فیزیکی‬
‫‪ -1‬با استفاده ار روش ارزش خالص باز یافتنی‬
‫‪ -2‬بااستفاده از روش درصد کلی حاشیه فروشی‬
‫ناخالص ‪.‬‬
‫• ‪ -38‬روش بدون تخصیص هزینه مشترک‪:‬‬
‫• بعضی از شرکتها به طور کلی تخصیص هزینه های‬
‫مشترک را مر دود می دانند و به جای ان تمام‬
‫موجودیهارا به ارزش خالص بازیافتنی برآورده شده‬
‫نگهداری می نمایند‪.‬‬
‫• ‪ -39‬حسابداری محصوالت فرعی‬
‫• محصوالت فرعی همزمان با محصوالت اصلی تولید‬
‫می گردند و ارزش انها در مقایسه با محصوالت اصلی‬
‫ناچیز است‬
‫• ‪ .‬مقدار تولید محصوالت فرعی کمتر از محصوالت‬
‫اصلی می باشد‪ .‬و تفاوت اساسی بین آنها از لحاظ‬
‫ارزش فروش است‪.‬‬
‫• ‪ -40‬روشهای مورد قبول هزینه یابی محصوالت فرعی‬
‫که در صنایع مختلف مورد استفاده قرار می گیرند دو‬
‫دسته اند ‪.‬‬
‫• ‪ -41‬دسته اول‬
‫• هیچ گونه از هزینه های مشترک به حساب محصول‬
‫فرعی منظور نمی گردد و در آمد حاصل از فروش‬
‫محصوالت فرعی تحت یکی از (سایر در آمد یا کاهش‬
‫در هزینه های تولید یا به عنوان فروش محصول‬
‫فرعی یا کاهش در بهای تمام شده کاالی فروش رفته‬
‫محصوالت اصلی ) به صورت حساب سود و زیان‬
‫منظور می گردد‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -42‬فروش محصول اصلي‪ +‬فروش محصول فرعی‬
‫مساوی با جمع فروش کسر می شود‪:‬‬
‫بهای تمام شده کاالی فروش رفته‬
‫قیمت تمام شده کاالی ساخته شده‬
‫• ‪-43‬قیمت تمام شده کاالی ساخته شده‬
‫• کسر می شود‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫موجودی کاالی ساخته شده در‬
‫پایان دوره مساوی بهای تمام شده کاالی فروش رفته‬
‫سود ناویژه‬
‫کسر می شود‪ :‬هزینه های اداری و توزیع و فروش ‪.‬‬
‫=سود یا زیان خالص‬
‫‪ -44‬بانک صندوق ‪++‬‬
‫در آمد حاصل از فروش محصول فرعی ‪++‬‬
‫ثبت روزنامه عملیات انجام شده‬
‫• ‪-45‬چنانچه در فروش محصوالت فرعی هزینه های‬
‫اداری و توزیع و فورش مریوط به فروش محصوالت‬
‫فرعی ( ماند هزینه آگهی انبار داری و هزینه حمل‬
‫محصول له خارج) به وجود آید‬
‫• هزینه های مربوط به محصوالت فرعی از در آمد‬
‫حاصل از فروش محصول فرعی کسر و باقیمانده در‬
‫آمد ثبت روزنامه می شود‪.‬‬
‫• ‪-46‬بانک ‪ /‬صندوق ‪++‬‬
‫• در آمد حاصل از فروش محصول فرعی ‪++‬‬
‫• ‪-47‬هزینه های مربوط به محصوالت فرعی‪++‬‬
‫• صندوق ‪ /‬بانک‬
‫‪++‬‬
‫• ‪ -48‬در آمد حاصل از فروش محصوالت فرعی ‪++‬‬
‫‪++‬‬
‫• هزینه های مربوط به محصول فرعی‬
‫• ‪-49‬دسته دوم ‪:‬‬
‫• قسمتی از هزینه های مشترک به حساب قیمت تمام شده‬
‫محصول فرعی منظور خواهد شد و یک روش هزینه‬
‫یابی دارد (روش فروش در بازار )هزینه یابی معکوس‬
‫است‪.‬‬
‫• ‪ -50‬به وسیله استعالم بهای فروش محصول برآورد‬
‫می گردد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪3‬فصل سوم‬
‫هزینه یابی استاندارد‬
‫اهداف‬
‫‪-2‬‬
‫‪ -1‬مفاهیم کل هزینه یابی استاندارد‬
‫‪ -2‬علل استفاده از سیستم هزینه یابی استاندارد‬
‫‪ -3‬استاندارد مواد اولیه ‪ ،‬دستمزد و سربار‬
‫‪ -4‬انحراف مواد اولیه دستمزد و سربار‬
‫• ‪ -‬اهداف‬
‫• تجزیه و تحلیل انحرافات برای اهداف کنترل و ارزیابی عملیات‬
‫• روشهای مختلف محاسبه سربار‬
‫• تفاوت بین انحراف ترکیب مواد و انحراف مقدار‬
‫مواد تشخیص و محاسبه شود‬
‫• تفاوت بین بازده واقعی و بازده استاندارد را محاسبه‬
‫نماید‪.‬‬
‫• انحراف بازده راتوضیح و دالیل به وجود آمدن آن‬
‫راتوضیح دهد‪.‬‬
‫• ‪ -4‬هزینه استاندارد ‪:‬‬
‫• عبارت است از هزینه ساخت که براساس مشخصات‬
‫مواد خام دستمزد مستقیم و سربار ساخت استاندارد‬
‫معین شده است ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -5‬موارد استعمال هزینه های استاندارد‬
‫هم در موسسات تولید و هم در موسسات تجاری اعم‬
‫از بزرگ یا کوچک استفاده می شود بیشتر در سیستم‬
‫هزینه یابی مرحله ای استفاده می شود‪- .‬انواع‬
‫استانداردها‬
‫‪ 6‬الف‪ -‬استانداردهای اساسی‬
‫ب‪ -‬استاندارهای جاری‬
‫• ‪ -7‬انواع استانداردهای اساسی‬
‫• استانداردهای ثابت و دائمی هستند که تغییر نمی کنند مگر‬
‫آنکه روش ساخت کاال تغییر نماید و در استاندارد اساسی‬
‫نتیجه واقعی عملکرد با برآورد مقایسه می گردد‪.‬‬
‫• ‪ -8‬استاندارد جاری ‪:‬‬
‫• استانداردهایی که هزینه استانداردها تحت شرایط جاری‬
‫دوره ای که استاندارد آن دوره منظور شده معین گردیده‬
‫و با هزینه واقعی مقایسه می گردد این نوع استاندارد‬
‫برای اندازه گیری وسنجش مورد استفاده قرار می‬
‫گیرد‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -9‬استاندارد جاری ‪:‬‬
‫‪ -1‬استاندارد ایده آل‬
‫‪ -2‬استاندارد عادی‬
‫‪ -3‬استاندارد واقعی مورد انتظار‬
‫• ‪ -10‬استاندارد ایده آل‬
‫• باالترین درجه کار آیی برای تجهیزات و ماشین آالت‬
‫و کار گران در نظر گرفته می شود و هیچ گونه مهلت‬
‫برای استراحت کارگران و تعمیران ماشین آالت‬
‫منظور نمی شود‪.‬‬
‫• ‪ -12‬استاندارد واقعی مورد انتظار ‪:‬‬
‫• سطح تولیدی مورد انتظار در دوره آینده مورد‬
‫محاسبه قرار می گیرد ‪ .‬پس انحرافات نسبت به‬
‫استانداردهاممکن است مربوط به تغییر سطح واقعی‬
‫تولید نسبت به سطح مورد انتظارپیش بینی شده تولید‬
‫باشد‪.‬‬
‫• ‪ -13‬هزینه های واقعی و هزینه های استاندار‪:‬‬
‫• هزینه های واقعی ‪ :‬در یک دوره معین به وقوع پیوسته‬
‫اند و فقط درباره آن دروه صدق می کنند‪.‬‬
‫• هزینه های استاندارد‪ :‬قبل از شروع فعالیت محاسبه و‬
‫تعیین می گردند‪.‬‬
‫• ‪.‬‬
‫• ‪ -14‬انحراف‬
‫• در هزینه یابی استاندارد هزینه های واقعی با هزینه‬
‫های استاندارد مقایسه می شوند و تفاوت بین هزینه های‬
‫واقعی و استاندارد را انحراف می نامند‪.‬‬
‫• ‪ -15‬کارت هزینه استاندار‪:‬‬
‫• کارت هزینه استاندارد مقدار و نرخ مواد اولیه ‪،‬‬
‫دستمزد مستقیم و سربار کارخانه را برای تولید یک‬
‫واحد محصول نشان می دهد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -16‬هزینه مواد خام به دوعامل بستگی دارد‬
‫‪ -1‬مقدار استاندارد مواد مصرف شده‬
‫‪ -2‬قیمت مواد اولیه مصرف شده‬
‫‪ -17‬انحرافات مواد اولیه‬
‫الف‪ -‬انحراف نرخ مواد اولیه‬
‫ب‪ -‬انحراف مصرف مواد اولیه‬
‫• ‪ -18‬محاسبه انحراف نرخ مواد ‪.‬‬
‫• انحراف نرخ مواد= ( نرخ استادارد مواداولیه ‪ -‬نرخ‬
‫واقعی مواد اولیه ) ‪ +‬مقدار واقعی مواد اولیه باشد ‪.‬‬
‫• ‪ -19‬انحراف مقدار (مصرف ) مواد اولیه‬
‫• عبارت است از اختالف بین مصرف استاندارد مواد‬
‫برای تولید واقعی ضرب در نرخ استاندارد مواد اولیه‬
‫• مصرف استاندارد برای تولید واقعی = مصرف‬
‫استاندارد برای تولید یک واحد محصول ضربدر تعداد‬
‫تولید واقعی معادل آحاد تکمیل شده مواد‬
‫• ‪-20‬انحرافات دستمزد مستقیم‬
‫• انحرافات دستمزد تفاوت بین دستمزد مستقم واقعی و‬
‫دستمزد مستقیم استاندارد می باشد و دستمزد و انحراف‬
‫نرخ دستمزد و کارایی دستمزد را دارد‪.‬‬
‫• ‪ -21‬انحراف نرخ دستمزد‬
‫• انحراف نرخ دستمزد= (نرخ استاندارد‪ -‬نرخ واقعی )‬
‫ساعات کار کرد واقعی‬
‫• ‪ -22‬انحراف کارایی‬
‫• حاصل ضرب تفاوت بین ساعات کارکرد واقعی و‬
‫ساعات استاندارد برای تولید واقعی در نرخ استاندارد‬
‫دستمزد را انحراف کارایی می گویند ‪.‬‬
‫• ‪ -23‬بودجه قابل انعطاف برای نرخهای سربار‬
‫• بودجه عبارت است از پیش بینی برنامه مالی برای‬
‫آینده براساس یک سطح فعالیت معین اگر بودجه یک‬
‫موسسه و یا یک شرکت د سطوح مختلف فعالیت‬
‫برآورد تهیه شود آن را بودجه انعطاف می نامند‪.‬‬
‫• ‪ -24‬ظرفیت و انواع آن‬
‫• ظرفیت عبارت است از مقدار ثابت از توانایی ماشین‬
‫آالت و تاسیسات و استفاده از کار آن تعداد کارکنان که‬
‫مدیریت نسبت به انها اتخاذ تصمیم نموده و انتظار‬
‫دارد ازین طریق فعالیتهای واحد های تولید را تداوم‬
‫بخشد‪.‬‬
‫» ‪ -25‬سطوح مختلف ظرفیت‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -1‬ظرفیت ایده آل‬
‫‪ -2‬ظرفیت عملی‬
‫‪ -3‬ظرفیت عادی‬
‫‪-4‬ظرفیت واقعی مورد انتظار‬
‫• ‪ -26‬نکته های حائز اهمیت در مورد بودجه قابل‬
‫انعطاف‬
‫• ‪ -1‬هزینه های متغیر بستگی به تعداد تولیددارد و با‬
‫تغییرات تولید تغییر می کند‬
‫• ‪ - 27‬هزینه های ثابت باتغییرات سطح تولید‬
‫محصوالت در دامنه مربوطه تغییر نمی کند و به زمان‬
‫تولید بستگی دارد ‪ - .‬انحرا ف هزینه سر بار متغیر‬
‫• هزینه سربار متغیر واقعی در طی دوره مالی به حساب‬
‫کنترل سربار بدهکار می شود‬
‫• سربار استاندار متغیر جذب شده به تولید به حساب‬
‫کاالی در جریان ساخت بدهکار و به حساب کنترل‬
‫سر بار متغیر بستانکار خواهد شد ‪ .‬و ماند ه حساب‬
‫سربار متغیر ساخت در پایان سال اضافه یا کسر‬
‫جذب سربار متغیر ساخت را بیان می کند‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪-28‬انحراف کارایی سربار متغیر‬
‫انحراف کارایی = نرخ استاندارد سربار‬
‫سربار متغیر = متغیر کارخانه‬
‫‪ -29‬انحراف سربار ثابت‬
‫اختالف بین سربار ثابت واقعی و سربا ثابت جذب‬
‫شده به تولید را انحراف کل سربار ثابت می نامند‬
‫• ‪30‬سربار جذب شده به حساب کاال ی در جریان‬
‫ساخت بدهکار و حساب کنتر ل سربار بستانکار می‬
‫گردد‪ .‬مانده حساب سربار اضافه یا کسر جذب سرباررا‬
‫نشان می دهد‪.‬‬
‫• ‪ -31‬انحراف قابل کنترل ‪:‬‬
‫• تفاوت بین هزینه های واقعی و بودجه مجاز براساس‬
‫ساعات ا ستاندارد برای تولید واقعی را انحراف بودجه‬
‫( انحراف قابل کنترل ) می نامند‪.‬‬
‫• ازسربار واقعی ‪ ،‬بودجه مجاز براساس استاندارد برای‬
‫تولید واقعي کم مي كنیم تا انحراف قابل کنترل بدست‬
‫آید‪.‬‬
‫• ‪ -32‬انحراف حجم‬
‫• تفاوت بین بودجه قابل انعطاف مجاز براساس ساعات‬
‫استاندارد برای تولید واقعی و سربار جذب شده به تولید‬
‫را انحراف حجم گویند‪.‬‬
‫• انحراف حجم = سربار جذب شده ‪ -‬بودجه مجاز یا‬
‫بودجه قابل انعطاف بر اساس ساعات استاندارد برای‬
‫تولیدواقعي‬
‫• ‪-33‬انحراف بودجه سربار متغییر ‪:‬‬
‫• ‪ 0‬نرخ استاندارد سربار متغییرضربدر ساعات استاندارد‬
‫برای تولید واقعی ) ‪ -‬سربار متغیر واقعی‬
‫انحراف بودجه سربار ثابت‬
‫• سربار ثابت بودجه شده ‪ -‬سربار ثابت واقعی‬
‫• ‪ -34‬انحراف هزینه‬
‫• تفاوت بین هزینه های واقعی و بودجه قابل انعطاف‬
‫براساس ساعات کارکرد واقعی را انحراف هزینه مي‬
‫نامند‬
‫• انحراف هزینه = بودجه قابل انعطاف بر ساعات‬
‫کارکرد واقعی ‪ -‬سربار واقعی کارخانه‬
‫• ‪ -35‬انحراف کارایی سربار تفاوت بین بودجه مجاز‬
‫براساس ساعات کار کرد واقعی و بودجه مجاز بر‬
‫اساس ساعات استاندارد برای تولید واقعی را انحراف‬
‫کارایی سربار گویند‪.‬‬
‫• علت ایجاد این انحراف تفاوت بین ساعات کار کرد‬
‫واقعی با ساعات استاندارد برای تولید واقعی است ‪.‬‬
‫دالیل ایجاد آن ( عدم کارایی و عدم مهارت کارگران و‬
‫تغییر در نوع عملیات و استفاده از ابزار جدید در تولید‬
‫) است ‪.‬‬
‫• ‪ -36‬انحراف حجم‬
‫• اختالف بین بودجه مجاز بر اساس استاندارد برای‬
‫تولید واقعی و سربار منظور شده تولید ا انحراف‬
‫حجم می نامند ‪.‬‬
‫• ‪-37‬انحرافات ترکیب و بازده‬
‫• هنگامی که شرکتی بیش از یک نوع مواد اولیه در تولید‬
‫محصوالت خود مورد استفاده قرار می دهد هدف آن‬
‫ترکیبی از انواع مختلف مواد به منظور دسترس به‬
‫محصوالتی که دارای کیفیت مطلوب و مفید باشد ‪.‬‬
‫• ‪ -38‬انحراف ترکیب مواد‬
‫• مقدار (مصرف ) واقعی به نرخ ‪ -‬مقدار مصرف‬
‫واقعی به نرخ = انحراف ترکیب مواد‬
‫• استاندارد مواد با ترکیب استاندارد استاندارد مواد با‬
‫ترکیب واقعی‬
‫• ‪ -39‬انحراف ترکیب مواد اولیه‬
‫• مخلوط استاندارد ‪ +‬وزن مخلوط واقعی ‪ -‬نرخ‬
‫استاندارد با ترکیب واقعی = انحراف ترکیب مواد اولیه‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪-40‬انحراف ترکیب مواد‬
‫تعداد تولید مورد انتظار مقدار ( مصرف ) واقعی =‬
‫انحراف مواد‬
‫استاندارد از مواد اولیه ‪ -‬مواد به نرخ استاندارد = انحراف‬
‫ترکیب مواد‬
‫(استاندارد) از مواد اولیه ‪ -‬مواد به نرخ استاندارد‬
‫• وارده به تولید ‪ +‬نرخ میانگین با ترکیب واقعی‬
‫• استاندارد یک واحد محصول‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -41‬انحراف بازده مواد‬
‫تفاوت بین تولید واقعی و تولید استاندارد را بازده‬
‫گویند ‪.‬‬
‫نرخ استاندارد میانگین ‪ +‬بازده استاندارد‪ -‬بازده واقعی‬
‫) = انحراف بازده مواد‬
‫ترکیب واقعی‬
‫• ‪-42‬انحراف ترکیب مواد‬
‫• مقدار واقعی به نرخ استاندارد با ترکیب واقعی کسر‬
‫می شود‪:‬‬
‫• مقدار واقعی به نرخ استاندارد با ترکیب‬
‫• ‪ -43‬انحراف نرخ دستمزد‬
‫• ترکیب واقعی ‪ +‬ساعات کارکرد واقعی ‪ +‬نرخ واقعی‬
‫کسر می شود‪:‬‬
‫• ترکیب واقعی ‪ +‬ساعات کارکرد واقعی ‪ +‬نرخ‬
‫استاندارد‬
‫• ‪ -44‬انحراف ترکیب دستمزد‬
‫• ترکیب واقعی ‪ +‬ساعات کار کرد واقعی ‪ +‬نرخ‬
‫استاندارد کسر می شود‪:‬‬
‫• ترکیب استاندارد‪ +‬ساعات کار کرد واقعی ‪ +‬نرخ‬
‫استاندارد ‪.‬‬
‫• ‪ -45‬ساعات استاندارد برای تولید واقعی مساوی است‬
‫با حاصلضرب تعداد تولید واقعی درمعادل واحد های‬
‫تکمیل شده ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -46‬علل انحراف کارایی‬
‫الف‪ -‬عدم دقت در تعیین استاندارد‬
‫ب‪ -‬استفاده از ماشینهای تولیدی ناباب و کهنه واز رده‬
‫خارج شده‬
‫پ‪ -‬تغییر در روشهای تولید‬
‫ت‪ -‬کارایی کارکنان برای آماده سازی ماشین آالت‬
‫• ‪ -47‬در تعیین استاندارد عوامل اساسی زیر مورد‬
‫توجه است‬
‫• ‪ -1‬از متخصصین و مهندسین دایره تولیدی باید‬
‫اطالعات کلی در مورد کارهای دریافت شود‬
‫• ‪ -2‬برای هر یک از هزینه های تولید استاندارد مناسب‬
‫تعیین شود‪.‬‬
‫• ‪ -3‬در تعیین و ثبت استاندارد ها باید هزینه های سالهای‬
‫قابل تحلیل شود‪.‬‬
‫• ‪ -4‬در مورد هزینه سربار ساخت باید وضعیت عادی‬
‫کارخانه مشخص گرددو هزینه های ثابت و متغییر‬
‫متمایز نرخهاي هر یک تعیین و بودجه قابل انعطاف‬
‫تهیه شود‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪-48‬دستمزد مستقیم دو انحراف دارد‬
‫‪ -1‬انحراف نرخ دستمزد‬
‫‪ -2‬انحراف کارایی دستمزد‬
‫‪ -49‬انحراف نرخ دستمزد ممکن است به علت‬
‫‪ -1‬پرداخت دستمزد بر اساس پارچه کاری به جای‬
‫ساعات کار‬
‫• ‪ -2‬تغییرات دستمزد به علت عوامل غیر مترقبه‬
‫• ‪ -3‬پرداخت دستمزد با نرخهای متفاوت در فصول‬
‫متفاوت‬
‫• ‪ -4‬استخدام کارگران جدید با نرخ دستمزد غیر‬
‫استاندارد‬
‫• ‪ -50‬حجم تولید‬
‫• استفاده هر چه بهتر از ظرفیت موجود باتوجه به‬
‫امکانات و شرایط برای تولید محصوالت در واقع حجم‬
‫در برگیرنده عوامل متغییر واحد تجاری نیز می باشد ‪.‬‬
‫• فصل چهارم‬
‫• اهداف كلي‪ :‬به كارگیري هزینههاي استاندارد همراه با‬
‫قسمتهاي حسابداري‬
‫• هدفهاي رفتاري‪ :‬مزایاي استفاده از هزینههاي استاندارد‬
‫براي هزینه یابي كاالي ساخته شده و فروش رفته و ثبت‬
‫هزینهها استاندارد در طرح ناقص با طرح یگانه‬
‫• چگونگي تركیب هزینههاي تولیدي در محاسبه بهاي تمام‬
‫شده و نحوه ارائه آن در صورتهاي مالي‬
‫• هزینهیابي استاندارد عبارت است از استفاده ازهزینههاي‬
‫استاندارددر هزینه یابي محصوالت ازحساب موجودي مواد‬
‫موسسه تا كاالي در جریان ساخت و كاالي ساخته شده و‬
‫بهاي تمام شده كاالي فروش رفته كه تحت سیستم هزینهیابي‬
‫استاندارد محاسبه و ثبت ميگردد‪.‬‬
‫• موجودي مواد اولیه‪ ،‬كاالي در جریان ساخت‪ ،‬كاالي‬
‫ساخته شده به قیمت استاندارد نگهداري ميشود‪ ،‬ممكن است‬
‫مواد اولیه به قیمت واقعي نیز نگهداري شود‪.‬‬
‫• هزینه یابي استاندارد به دو طرح اساسي استفاده ميگردد‪.‬‬
‫طرح كامل یا طرح یگانه ـ طرح ناقص‬
‫• اختالف طرحهاي مزبوربستگي به حساب كاالي در جریان‬
‫ساخت دارد و در هر ‪ 2‬طرح حساب كاالي در جریان‬
‫ساخت را بر حسب عوامل هزینه (مواد‪ ،‬دستمزد‪ .‬سربار)‬
‫و برحسب دوایر طبقهبندي شود‪.‬‬
‫• در طرح كامل (طرح یگانه) حساب كاالي در جریان‬
‫ساخت صرفا ً با هزینههاي استاندارد بدهكاریا بستانكار‬
‫ميگردد‪.‬‬
‫• براي نسبت و محاسبه انحرافات مواد اولیه سه روش وجود‬
‫دارد‪1 .‬ـ انحرافنرخ هنگام خرید مواد اولیه محاسبه و ثبت‬
‫ميگردد‪.‬‬
‫• در نتیجه مواد اولیه به شرح استاندارد نگهداري ميشود و‬
‫انحراف مقدار هنگام مصرف محاسبه و در حساب انحراف‬
‫مصرف منظور ميگردد‪.‬‬
‫• ‪2‬ـ حساب مواد اولیه به بهاي واقعي نگهداري ميشود و‬
‫انحراف نرخ و مصرف مواد هنگامي كه مواد اولیه جهت‬
‫مصرف از انبار خارج ميگردد محاسبه در حسابها ثبت‬
‫ميگردد‪.‬‬
‫• ‪3‬ـ حساب مواد اولیه به بهاي استاندارد نگهداري و انحراف‬
‫نرخ مواد اولیه در یك حساب جداگانه منعكس مي شود‪.‬‬
‫• در طرح یگانه دستمزد به شرح زیر ثبت ميشود‪ :‬الف‪:‬‬
‫الف ‪:‬حقوق و دستمزد بر مبناي كارتهاي ساعت اوقات كار‬
‫و سایر اطالعات به دایره حقوقي و دستمزد محاسبه ميشود‬
‫و سند زیر صادر ميشود‪.‬‬
‫• كنترل دستمزد =نرخ دستمزد واقعي × ساعات كار واقعي‬
‫•‬
‫• كنترل دستمزد‪++‬‬
‫دستمزد پرداختني‪++‬‬
‫•‬
‫بیمه پرداختني ‪++‬‬
‫•‬
‫مالیات پرداختني ‪++‬‬
‫•‬
‫• ب‪ :‬هنگام تخصیص و انتقال هزینههاي حقوق و دستمزد به‬
‫حساب تولید ثبت زیر انجام ميگیرد‪:‬‬
‫• حساب كاالي در جریان ساخت (نرخ استاندارد × ساعات‬
‫استاندارد)‬
‫• حساب انحراف نرخ دستمزد (نامساعد)‬
‫• حساب ا نحراف كارایي نامساعد‬
‫• انحراف نرخ دستمزد = (نرخ استاندارد ـ نرخ واقعي)‬
‫×ساعات كاركرد واقعي‬
‫• انحراف كارایي دستمزد = (ساعات استاندارد براي تولید‬
‫واقعي ـ ساعات كاركرد واقعي) ×نرخ استاندارد‬
‫• روش هزینهیابي سربار در روش طرح یگانه ‪ 3 :‬روش‬
‫دارد ‪ 1‬ـ دو انحرافي ‪ -2‬سه انحرافي ‪-3‬چهار انحرافي‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ثبت روزنامه در روش دو انحرافي (طرح یگانه)‬
‫ثبت سربار واقعي (در طي سال) ‪:‬‬
‫كنترل سربار‪++‬‬
‫حسابهاي مختلف‪++‬‬
‫• ثبت سربار جذب شده به تولید (طرح یگانه)‪:‬‬
‫حساب كاالي در جریان ساخت بد‬
‫•‬
‫حساب كنترل سربار‬
‫بس‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫براي بستن حساب كنترل سربار (طرح یگانه)‬
‫بد‬
‫حساب كنترل سربار‬
‫بد‬
‫حساب انحراف قابل كتنرل‬
‫بد‬
‫حساب انحراف حجم‬
‫بس‬
‫كنترل سربار‬
‫• محاسبه انحرافات سربار به روش سه انحرافي‪1 :‬ـ انحراف‬
‫هزینهها ‪2‬ـ انحراف كارایي ‪3‬ـ انحراف حجم‬
‫• نرخ استاندارد سربار × (ساعات استاندارد ـ ساعات عادي)‬
‫= انحراف كارایي‬
‫•‬
‫• نرخ استاندارد ثابت × (ساعات استاندارد ـ ساعات عاري)‬
‫= انحراف حجم‬
‫• طرح ناقل ‪ :‬حساب كاالي در جریان ساخت به اقالم واقعي‬
‫بدهكار مي شود و هزینهها بس كه به حساب كاالي در‬
‫جریان ساخت منظور ميگردد و هزینههاي واقعي ميباشد‪.‬‬
‫• در طرح ‪ 2‬گانه (طرح مختلط) هزینههاي مواد اولیه‬
‫(مقادیر واقعي و نرخ استاندارد) هزینه دستمزد (ساعات‬
‫كاركرد واقعي نرخ استاندارد) و هزینه سربار (ساعات كار‬
‫واقعي به نرخ استاندارد) به حساب كاالي در جریان ساخت‬
‫بدهكار مي گردد‪.‬‬
‫• روشهاي بستن حسابهاي انحرافات‪:‬‬
‫• بستن انحرافات به حساب سود و زیان تسهیم انحرافات بین‬
‫قیمت تمام شده كاالي فروش رفته و موجودیهاي كاالي در‬
‫جریان ساخت و كاالي ساخته شده پایان دوره‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫بستن حسابهاي انحرافات‪ :‬هنگامي كه انحراف هزینههاي استاندارد‬
‫از هزینههاي واقعي ناچیز و جزیي باشد در این صورت كلیه‬
‫انحرافات به حساب بهاي تمام شده كاالي فروش رفته منظور‬
‫ميشود‪.‬‬
‫در صورتي كه انحرافات جزیي نباشد‪:‬‬
‫بد‬
‫خالصه حساب سود و زیان‬
‫انحراف نرخ مواد بس‬
‫انحراف حجم بس‬
‫• نسبت در طرح دو گانه (طرح مختلط)‬
‫• مواد اولیه بد‬
‫• دستمزد مستقیم بد‬
‫• سربار كارخانه بد‬
‫كاالي ساخته شده بس‬
‫• (نرخ استاندارد ـ نرخ واقعي)× ساعات كاركرد واقعي =‬
‫انحرافات دستمزد‬
‫• انحراف كارایي فقط به سربار متغیر بستگي دارد از فرمول‬
‫زیر بدست ميآید‪.‬‬
‫• انحراف كارایي= نرخ استاندارد ×(ساعات استاندارد ـ‬
‫ساعات كاركرد واقعي)‬
‫• در طرح ناقص‪ :‬حساب كاالي در جریان ساخت به اقالم‬
‫واقعي بدهكار ميگردد‪.‬‬
‫• یعني هزینههایي كه به حساب كاالي در جریان ساخت‬
‫منظور ميگردد هزینههاي واقعي ميباشد‪.‬‬
‫• در طرح ناقص هنگام تكمیل محصوالت و ارسال آنها به‬
‫انبار كاالي ساخته شده به نرخ استاندارد بستانكار و حساب‬
‫كاالي ساخته شده بدهكار ميشود‪.‬‬
‫• انحراف هزینهها (انحراف مواد اولیه دستمزد و سربار‬
‫كارخانه) بعد از محاسبه و تجزیه و تحلیل در‬
‫• حساب كاالي در جریان ساخت بستانكار یا بدهكار ميگردد‪.‬‬
‫• روش طرح یگانه در صنایع كاربرد دارد‪.‬‬
‫• هنگام تخصیص و انتقال هزینههاي حقوق و دستمزد به‬
‫حساب تولید ثبت زیر انجام ميگیرد‪.‬‬
‫• حساب كاالي در جریان ساخت‬
‫• حساب انحراف نرخ دستمزد‬
‫• حساب انحراف كارایي‬
‫كنترل دستمزد‬
‫بد‬
‫بد‬
‫بد‬
‫بس‬
‫• فصل پنجم ‪:‬‬
‫• هزینه یابي جذبي و هزینه یابي مستقیم‬
‫• هزینه یابي واقعي‪ :‬مواد اولیه مصرف شده‪ ،‬دستمزد و‬
‫• سربار در محاسبه بهاي تمام شده كاالي تولید شده یا خدمات‬
‫ارائه شده‪.‬‬
‫• هزینهیابي (نرمال)‪ :‬هزینه مواد و دستمزد واقعي و سربار‬
‫براساس نرخ از پیش تعیین شده جذب تولید ميگردد‪.‬‬
‫• هزینهیابي عادي در بهاي تمام شده محصوالت و خدمات‬
‫انجام شده از نرخ سربار برآوردي استفاده ميگردد‪.‬‬
‫• هزینه یابي استاندارد‪ :‬هزینههاي مواد اولیه دستمزد مستقیم‬
‫و سربار ساخت با نرخ و مقدار استاندارد مورد استفاده‬
‫قرار ميگیرد‪.‬‬
‫• بررسي دو روش هزینه یابي ‪1 :‬ـ روش هزینهیابي جذبي‬
‫‪2‬ـ روش هزینه یابي مستقیم یا متغیر‬
‫• در روش هزینههاي جذبي ‪ :‬كلیه هزینههاي تولیدي نظیر‬
‫مواد مستقیم ـ دستمزد مستقیم‪ ،‬سربار متغیر ساخت‪ ،‬سربار‬
‫ثابت ساخت‪ ،‬دربهاي تمام شده موجودي كاالي در جریان‬
‫ساخت منظور ميگردد‪.‬‬
‫• روش هزینه یابي مستقیم یا متغیر‪ :‬فقط آن قسمت هزینههاي‬
‫ساخت به محصوالت منظور ميگردد كه مستقیما ً با حجم‬
‫تولید تغییر مينماید‪.‬‬
‫• در روش فوق مواد مستقیم دستمزد مستقیم سربار متغیر‬
‫ساخت كه هزینههاي متغیر تولیدي مي باشد در حساب‬
‫كاالي در جریان ساخت و در بهاي تمام شده‬
‫• موجودیهاي آخر دوره به عنوان هزینههاي دوره در‬
‫صورتحساب سود و زیان منظور ميگردد‪.‬‬
‫• سربار ساخت را اقالمي مانند هزینه اجاره ـ هزینه استهالك‬
‫حقوق و دستمزد و سرپرستان تشكیل ميدهد و بستگي به‬
‫تعداد تولید ندارد‪.‬‬
‫• هزینه غیر تولیدي همراه با هزینههاي اداري و تشكیالتي و‬
‫هزینههاي توزیع و فروش در هزینهیابي مستقیم در‬
‫صورتحساب سود و زیان نشان داده ميشود‪.‬‬
‫• تفكیك هزینههاي سربار به دو بخش ثابت و متغیر به‬
‫مدیریت امكان ميدهد كه اقالم سربار متغیر تولید را بیشتر‬
‫كنترل نمود‪.‬‬
‫• هزینههاي اداري و تشكیالتي و هزینههاي توزیع و فروش‬
‫در هر دو روش هزینههاي طي دوره شناخته شده و در‬
‫صورتحساب سود و زیان منظور ميگردد‪.‬‬
‫• منظور از طبقهبندي طبیعي هزینهها‪ ،‬طبقه بندي براساس‬
‫تصمیمات اصولي بهاي تمام شده كاالي فروش رفته و‬
‫هزینههاي توزیع و فروش و هزینههاي اداري و عمومي‬
‫است‪.‬‬
‫• در هزینهیابي مستقیم با متغیر هزینهها طبق گرایش هزینه‬
‫به ثابت و متغیر تقسیم بندي ميگردد‪.‬‬
‫• دو اختالف اساسي بین هزینهیابي جذبي و هزینهیابي مستقیم‬
‫وجود دارد در رابطه با هزینههاي سربار ثابت ساخت‪.‬‬
‫• ‪1‬ـ در هزینه یابي جذبي در گزارش تولید هزینههاي سربار‬
‫ثابت نشان داده ميشود‪.‬‬
‫• در هزینه یابي مستقیم هزینههاي سربار ثابت ساخت به‬
‫عنوان هزینههاي طي دوره در صورت سود و زیان نشان‬
‫داده ميشود‪.‬‬
‫• ‪2‬ـ در ارائه هزینهها در صورتحساب سود و زیان كه در‬
‫هزینه یابي جذبي با تقسیم بندي طبیعي ولي در هزینهیابي‬
‫مستقیم به عوامل ثابت و متغیر تقسیم گردیده است‪.‬‬
‫• به هزینهیابي جذبي هزینهیابي كامل نیز ميگویند‪ :‬زیرا‬
‫انواع هزینههاي ساخت بهاي تمام شده كاالي ساخت شده را‬
‫تشكیل ميدهد‪.‬‬
‫• سرباز ثابت ساخت مكمل است هنگامي كه تولید متوقف‬
‫باشد نیز وجود داشته باشد در حقیقت سربار ثابت ساخت‬
‫بستگي به مقدار تولید ندارد بلكه تابعي از زمان ميباشد‪.‬‬
‫• هزینههاي غیر تولیدي به شحر زیر طبقهبندي گردیده است‪:‬‬
‫‪1‬ـ هزینههاي توزیع و فروش ـ هزینههاي عمومي و اداري‬
‫ـ هزینههاي غیر تولیدي‬
‫• تعیین هزینههاي ثابت و تعمیم در تجربه و تحلیل بهاي تمام‬
‫شده در مقایسه با حجم فعالیت و سود بینهایت مهم ميباشد‪.‬‬
‫• هزینهیابي متغیر‪ :‬فقط هزینههاي متغیر در بهاي تمام شده‬
‫كاالي ساخته شده منظور ميگردد و سربار ثابت ساخت به‬
‫عنوان هزینههاي دوره تلقي ميگردد‪.‬‬
‫• بهاي تمام شده كاالي فروش رفته در هزینهیابي مستقیم‬
‫شامل اقالم متغیر بهاي تمام شده كاالي فروش رفته است كه‬
‫از فروش كسر ميشود مبلغ بدست آمده را حاشیه فروش‬
‫تولید نامیده ميشود‪.‬‬
‫• حاشیه فروش تولید مشخص ميكند كه چه مبلغ درآمد وجود‬
‫دارد تا تمام هزینههاي دوره را بپوشاند و سود مورد انتظار‬
‫شركت را تأمین مينمایند‪.‬‬
‫• هنگامي كه هزینههاي متغیر غیر تولیدي از حاشیه فروش‬
‫و تویلید گر گروه حاشیه فروش خالص بدست ميآید به‬
‫طوري كه تفاوت بین جمع فروش و هزینههاي متغیر را‬
‫حاشیه فروش مينامند‪.‬‬
‫• موارد استفاده از هزینهیابي مستقیم‪ :‬راهنمایي براي مدیران‬
‫در رابطه با تصمیم گیري در مواردي كه كدام محصول را‬
‫بیشتر تولید نمایند یا اینكه تولید كدام محصول را محدود‬
‫نمایند‪.‬‬
‫• مدیریت با كمك حاشیه فروش به آساني ميتواند در مورد‬
‫توقف تولید یك محصول تصمیم بگیرد‪.‬‬
‫• در ارزیابي تعمیرات حاصله ناشي از كاهش قیمتها و‬
‫تخفیف ميتواند مورد استفاده قرار گیرد‪ .‬در محابه سود‬
‫برآوردي به مدیران كمك ميكند در قیمت گذاري‬
‫محصوالت و رابطه بین هزینهها حجم قسمت و سود به‬
‫مدیران كمك مي كند‬
‫• و گزارشگري مالي‬
‫• از تقسیم مجموع هزینههاي ثابت و سود مورد انتظار بر‬
‫حاشیه فروش یك واحد تعداد واحدهاي فروش رفته بدست‬
‫ميآید‪.‬‬
‫• حاشیه فروش اطالعات الزم را براي یك تصمیم صحیح در‬
‫مورد محصولي كه بیشترین حاشیه فروش و سود را تأمین‬
‫كند در اختیار ما قرار ميدهد‪.‬‬
‫• اگر نسبت حاشیه فروش بیشتر باشد به همان نسبت سود‬
‫حاصل از فروش محصوالت نیز اضافه خواهد شد و بر‬
‫عكس‬
‫• اضافه یا كسر جذب سربار دو عامل ميتواند داشته باشد‬
‫انحراف هزینه یا انحراف كارایي‬
‫• اگر هزینه سربار ثابت واقعي با هزینه سربار ثابت مورد‬
‫انتظار تفاوت داشته باشد انحراف هزینه سربار بوجود‬
‫خواهد آمد‪.‬‬
‫• اگر ظرفیت واقعي مورد انتظار با ظرفیت مورد استفاده‬
‫تفاوت داشته باشد انحراف حجم بوجود ميآید‪.‬‬
‫• كسر جذب سربار = هزینة سربار ثابت مورد انتظار >‬
‫هزینه سربار ثابت واقعي‬
‫• اضافه جذب سربار = هزینة سربار ثابت مورد انتظار <‬
‫هزینه سربار واقعي‬
‫• كسر جذب سربار = ظرفیت مورد انتظار < ظرفیت واقعي‬
‫• اضافه جذب سربار = ظرفیت مورد انتظار > ظرفیت‬
‫واقعي‬
‫• ضعف انحراف حجم نامساعد باعث افزایش قیمت تمام شده‬
‫كاالي فروش رفته و خالف انحراف مساعد انحراف باعث‬
‫كاهش قیمت تمام شده كاالي فروش رفته خواهد شد‪.‬‬
‫• حاشیه فروش هر واحد محصول از تفاوت فروش یك واحد‬
‫و هزینهیابي متغیر هر واحد بدست ميآید در نتیجه در‬
‫سالهایي كه حجم فروش مساوي باشد حاشیه تولید نیز‬
‫مساوي خواهد بود‬
‫• انحراف حجم به هیچ وجه در هزینهیابي مستقیم وجود‬
‫ندارد‪ :‬زیرا هزینهیابي ثابت به حساب تولید تخصیص‬
‫نميیابد جمع هزینههاي ثابت كه در هر سال در حاصل‬
‫نشان داده ميشود هزینههاي واقعي است‪.‬‬
‫• صورتحساب سود و وزیان در هزینه یابي مستقیم براي‬
‫برنامهریزي كنترل و تصمیم گیري داخل ساختمان بسیار‬
‫مفید تراز هزینه یابي جذبي ميباشد‪.‬‬
‫• اگر هزینههاي استاندارد مورد استفاده قرار گیرد و انحراف‬
‫به هزینه برده شود مبلغ انحراف به شرح زیر محاسبه‬
‫ميشود‪.‬‬
‫• اختالف سوددر هزینه یابي جذبي و هزینه یابي مستقیم =‬
‫(نرخ جذب سربار) × (تغییرات در تعداد موجودیها)‬
‫• سود بیشتر یا كمتر چه در هزینهیابي جذبي و چه در‬
‫هزینهیابي مستقیم بستگي به رابطه تولید و فروش دراد اگر‬
‫تولید و فروش مساوي باشد سود در هزینههاي جذبي با‬
‫هزینههاي متغییر یكسان خواهد بود‪.‬‬
‫• اگر تولید بیشتر از فروش باشد سود در هزینهیابي جذبي‬
‫بیشتر از هزینهیابي متغیر خواهد بود‪ .‬زیرا قسمتي از‬
‫هزینههاي سربار ثابت در بهاي موجودي كاالي پایان دوره‬
‫منظور مي شود‪.‬‬
‫• اگر تعداد تولید كمتر از فروش باشد سود در هزینهیابي‬
‫جذبي كمتر از سود در هزینهیابي متغیر خواهد بود‪.‬‬
‫• در صورتي كه تولید از سطح فعالیت عادي منحرف گشته‬
‫باشد انحراف جمع به وجود ميآید كه مقدار انحراف حجم‬
‫برابر مي شود با‪:‬‬
‫• حاصل ضرب نرخ سربار در تفاوت حجم واقعي تولید و‬
‫سطح فعالیت عادي‬
‫• انحراف حجم تولید فقط در روش هزینهیابي جذبي و‬
‫هزینهها براساس طبقهبندي طبیعي مانند هزینههاي تولید‬
‫بازاریابي اداري طبقهبندي ميشود در هزینهیابي مستقیم‬
‫هزینهها براساس گزارش هزینهها به متغیر (هزینههاي‬
‫متغیر و هزینه ثابت) طبقهبندي ميشود‪.‬‬
‫• چهار دسته اختالف بین هزینه یابي جذبي و هزینه یابي‬
‫مستقیم‪ 1 :‬ـ تركیب هزینههاي تولید ‪2‬ـ ساختار فهرست‬
‫حسابها ‪3‬ـ پردازش جمع آوري اطالعات ‪4‬ـ نحوه تنظیم‬
‫صورتحساب سود و زیان‬
‫• تولید است‪ .‬كه در هزینه یابي جذبي به عنوان هزینههاي‬
‫تولیدي در هزینه یابي متغیر به عنوان اختالف عمده در‬
‫مورد سود هزینههاي سربار ثابت‬
‫• هزینههاي چادي دوره تلقي ميشود كه باعث متغیر در‬
‫بهاي تمام شده و تنظیم صورتحساب سود و زیان ميگردد‪.‬‬
‫• هماهنگي بین ‪ 2‬روش ‪1 :‬ـ از یك منبع اطالعاتي هزینه‬
‫استفاده ميكند ‪2‬ـ هزینههاي مواد مستقیم سربار متغیر‬
‫كارخانه یكسان است و به عنوان هزینههاي تولید شناخته‬
‫ميشود‬
‫• ‪3‬ـ هزینههاي فروش اداري به عنوان هزینههاي جادي دوره‬
‫محسوب ميشود‪4 .‬ـ به جز حسابهاي كاالي در جریان‬
‫ساخت و كاالي ساخته شده سایر حسابها مشابه یكدیگر‬
‫ميباشد‪.‬‬
‫• فصل ششم ‌‪:‬‬
‫• تجزيه و تحليل هزينه ـ حجم ـ سود‬
‫•‬
‫اهداف رفتاري‪‌:‬‬
‫• ‪1‬ـ دالیل استفاده از نقطة سر به سر‬
‫• ‪2‬ـ محاسبه نقطة سر به سر با استفاده از هزینهها و فروش‬
‫• ‪3‬ـ تأثیر تغییر در حجم فعالیت بر اقالم هزینه و درآمد‬
‫• ‪4‬ـ تجزیه و تحلیل (هزینه ـ حجم ـ سود) در موسسات تك‬
‫محصولي و چند محصولي‬
‫• ‪5‬ـ نحوه بكارگیري نظریههاي حاشیه ایمني و سطح تولید‬
‫در مؤسسات‬
‫• ‪6‬ـ فرضهاي اساسي در تجزیه (هزینه ـ حجم ـ سود)‬
‫• ‪7‬ـ تأثیر حسابداري نقدي بر نقطه سر به سر‬
‫• دو اصل مديريت‪‌:‬‬
‫• ‪1‬ـ برنامه ریزي تأكیدو راهنمایي بر یك هدف آتي (پیش‬
‫بیني شرایط آتي)‬
‫• ‪2‬ـ كنترل كنترل رویدادهاي واقعي با برنامههاي از قبیل‬
‫تعیین شده (ارزیابي اعمال گذشته و اثرات آن) نقطه سر به‬
‫سر (‪:)BEP‬‬
‫• سطحي از فعالیت كه در آن سطح جمع درآمد فروش با‬
‫جمع هزینهها مساوي است‪.‬‬
‫•‬
‫شركتها هيچگونه تمايلي به اينكه عملياتشان در نقطه سر‬
‫به سر باشد ندارند زيرا‪‌:‬‬
‫• در نقطه سر به سر نه سود داریم و نه زیان‬
‫• (این نقطه فقط براي یافتن مبنا مود محاسبه قرار ميگیرد و‬
‫مدیران با استفاده از ‪ BEP‬برنامه فروش را تنظیم و از‬
‫عملیات موسسه ایجاد سود مينمایند‪.‬‬
‫•‬
‫• هزينهها‪‌:‬‬
‫• هزینههاي متغییر بستگي به تعداد تولید دارند و به نسبت‬
‫سطح فعالیت تغییر مينمایند اما هزینههاي متغییر یك واحد‬
‫در دامنه مروبطه ثابت ميباشد (در كل متغییر در جز‬
‫ثابت) مثل مواد اولیه ‪ ،‬دستمزد مستقیم ‪.‬‬
‫• هزینههاي ثابت جمع كل هزینههاي ثابت در دامنه مربوطه‬
‫ثابت ولي هزینه ثابت یك واحد با افزایش حجم كاهش‬
‫ميیابد (در كل ثابت و در جز متغییر)‬
‫• هزینههاي نیمه متغییر قبل از تجزیه و تحلیل هزینه ـ حجم‬
‫و سود باید این هزینهها به دو عامل ثابت و متغییر تفكیك‬
‫شوند‪.‬‬
‫• روشهاي تفكيك هزينههاي نيمه متغيير به دو عامل ثابت و‬
‫متغيير‬
‫• ‪1‬ـ روش باالترین و پایینترین سطح فعالیت‬
‫• ‪2‬ـ روش حداقل مربعات‬
‫• هزینههاي نیمه متغییر مثل هزینة آب و برق و … ميباشد‪.‬‬
‫•‬
‫حاشيه فروش ‪‌)CM(‌:‬‬
‫• حاشیه فروش عبارت است از تفاوت بین قیمت فروش هر‬
‫واحد و هزینههاي متغییر آن یك واحد‬
‫• حاشیه فروش كل = تفاوت درآمد حاصل از فروش كل و‬
‫هزینههاي متغییر كه این مبلغ پس از تأمین هزینههاي ثابت‬
‫سود شركت را به وجود ميآورد‪.‬‬
‫• حاشیه فروش هر واحد ثابت ميباشد‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫روش سنتي روش همزمان‬
‫روشهاي محاسبه نقطه سر به سر‪‌:‬‬
‫‪1‬ـ روش رسم نمودار‬
‫‪2‬ـ روش معادالت ریاضي‬
‫‪3‬ـ روش حاشیه فروش‬
‫• نمودار نقطه سر به سر نموداري است كه رابطه بین درآمد‬
‫(فروش) هزینههاي متغییر و هزینههاي ثابت را نشان‬
‫ميدهد‪.‬‬
‫• نقطه سر به سر محل تالقي خط هزینه كل و خط فروش‬
‫ميباشد‪.‬‬
‫•‬
‫• ‪+‬فرمول نقطه سر به سر و تجزيه و تحليل آن‪‌:‬‬
‫• (روش معادالت ریاضي)‬
‫سود=هزینههاي ثابت – هزینههاي متغییر – فروش‬
‫• سود ‪ +‬هزینههاي ثابت ‪ +‬هزینههاي متغییر = فروش‬
‫•‬
‫• ‪ R(x) = Vc(x) + Fc + P‬درآمدكل‬
‫=تعدادسربه سر‬
‫كل هزینه ثابت‬
‫•‬
‫تعداد فروش هزینه متغییر یك ـ فروش یك واحد‬
‫• فرمول نقطه سر به سر و تجزيه و تحليل آن‪‌:‬‬
‫• (روش حاشیه فروش)‬
‫حاشیه فروش=هزینه متغیر‪-‬مبلغ فروش‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫هزینه ثابت‬
‫حاشیه فروش یك واحد‬
‫= تعداد فروش‬
‫• استفاده از تجزيه و تحليل هزينه ـ حجم‬
‫• یكي از مهمترین موارداستفاده تجزیه و تحلیل هزینه ـ حجم‬
‫ـ سود هنگامي است كه موسسه سود مورد نظر آتي را‬
‫مشخص مينماید‬
‫• و ميخواهد براي كسب این سود برنامهریزي نماید یعني‬
‫بداند چقدر محصول تولید نمود و به فروش برساند تا سود‬
‫مورد نظر را كسب نماید‪.‬‬
‫• مبلغ ثابت سود‪‌:‬‬
‫• حاشیه فروش مبلغ فروش را پس از كسر هزینههاي متغییر‬
‫نشان ميدهد‪ .‬حاشیه فروش ابتدا هزینههاي ثابت را تعیین‬
‫نموده و مازاد حاشیه فروش‪ ،‬مقدار سود شركت را تشكیل‬
‫ميدهد‪.‬‬
‫• پس از رسیدن به نقطه سر به سر باقي ماندة حاشیه فروش‪ ،‬سود‬
‫شركت را به وجد خواهد آورد‪.‬‬
‫•‬
‫سود قبل از كسر ماليات‪‌)PBT(‌:‬‬
‫• مبلغ سود متغییر بستگي به تعداد واحدهاي فروش رفته دارد‪.‬‬
‫•‬
‫• سود بعد از كسر ماليات‪‌)PAT(‌:‬‬
‫• مبلغ سود به دو عامل حجم فروش و نرخ مالیات بستگي‬
‫دارد‪.‬‬
‫•‬
‫نكته ‪‌:‬‬
‫• سود متغییر در فرمول تجزیه و تحلیل هزینه ـ حجم ـ سود‬
‫مانند یك هزینه متغییر دیگر عمل ميشود‪ .‬این عمل حاشیه‬
‫فروش اصلي و نسبت حاشیه فروش را تعدیل مينماید‬
‫• هنگامي كه سود مورد نظر درصدي از فروش باشد واضح‬
‫است كه این درصد نميتواند از نسبت حاشیه فروش بیشتر‬
‫باشد‪ .‬اگر چنین باشد یك مساله غیر ممكن طرح شده است‬
‫زیرا حاشیه فروش تعدیل شده یك نسبت منفي ميباشد‪.‬‬
‫• افزايش نقطه سر به سر‪‌:‬‬
‫• نقطه سر به سر افزایش خواهدیافت در صورتي كه جمع‬
‫هزینههاي ثابت افزایش و یا كاهش یافته و در‬
‫تعدادواحدهاي فروش رفته و یا حاشیه فروش تغییري به‬
‫وجود آید‪.‬‬
‫• كاهش در تعداد واحدها یا درصد حاشیه فروش ميتواند‬
‫بعلت كاهش در بهاي فروش و یا افزایش در هزینههاي‬
‫متغییر یك واحد و یا تركیبي از هر دو عامل باشد‪.‬‬
‫•‬
‫‪.‬‬
‫• ـ‬
‫ـ‬
‫• كاهش نقطة سر به سر‪‌:‬‬
‫• نقطه سر به سر كاهش خواهد یافت اگر كاهشي در جمع‬
‫هزینههاي ثابت یا افزایش در تعداد واحدها یا درصد حاشیه‬
‫فروش به وجود آید‪ .‬تغییر در نقطه سر به سر نیز ميتواند‬
‫موجب تغییر در سود و زیان در هر سطحي از فعالیت‬
‫گردد‬
‫• تجزیه و تحلیل افزایشي فرآیندي است كه فقط روي عواملي‬
‫تكیه دارد كه از یك دوره عمل یا تصمیمگیري به دوه‬
‫دیگري تغییر ميكند‪.‬‬
‫• ـ در رابطه با هزینه ـ حجم ـ سود‪ ،‬تجزیه و تحلیل افزایشي‬
‫بر مبناي تغییرات ایجاد شده در فروش‪ ،‬هزینه و یا حجم‬
‫صورت ميگیرد‪.‬‬
‫•‬
‫• تجزيه و تحليل هزينه ـ حجم ‪ ،‬سود در موسسات چند‬
‫محصولي‪‌:‬‬
‫• براي تجزیه و تحلیل هزینه ـ حجم‪ ،‬سود در این گونه‬
‫شركتها الزم است كه »تركیب فروش» محصوالت ثابت‬
‫فرض شود و یا میانگین نسبت حاشیه فروش برآورد گردد‪.‬‬
‫•‬
‫• تركیب محصوالت را ميتوان به مجموعهاي از محصوالت‬
‫كه بایستي همراه با یكدیگر فروخته شوند تعبیر نمود مثالً‬
‫هنگام فروش محصول الف باید محصول ب و ج فروخته‬
‫شود كه اصطالحا ً آن را فروش یك »سبد» از محصوالت‬
‫نامید‪.‬‬
‫• با به كارگیري یك »تركیب محصوالت» دائمي ميتوان‬
‫میانگین موزون نسبت حاشیه فروش یك »سبد» از‬
‫محصول فروش رفته را محاسبه نمود‪ .‬نسبت حاشیه فروش‬
‫موزون بر مبناي مقداري هر محصولي كه در »سبد»‬
‫محصوالت موجود است ميباشد‪.‬‬
‫• نسبت حاشیه فروش هر محصولت كه بزرگترین نسبت سبد‬
‫را دارد بیشترین تاثیر را بر حاشیه فروش مخلوط داراست‪.‬‬
‫•‬
‫• روشهاي تجزيه و تحليل هزينه ـ حجم و سود در موسسات‬
‫چند محصولي‪‌:‬‬
‫• ‪1‬ـ روش ریاضي‬
‫• ‪2‬ـ روش نسبت حاشیه فروش تركیبي كه دراین روش باید‬
‫ابتداحاشیه فروش تركیبي را بدست آور د‬
‫• سپس براي محاسبه فروش هر یك از محصوالت در نقطه‬
‫سر به سر مبلغ كل فروش را بر نسبت فروش تركیبي تقسیم‬
‫مينماییم‪.‬‬
‫•‬
‫دحاشيه ايمني ‌‪:‬‬
‫• حاشیه ایمني تفاوت بین فروش بودجه شده یا واقعي یك‬
‫شركت از فروش در نقطه سر به سري را حاشیه ایمني‬
‫مينامند‪.‬‬
‫• حاشیه ایمني نشان ميدهد كه رقم فروش را تا چه حد‬
‫ميتوان كاهش داده قبل از اینكه شركت به نقطه سر به سر‬
‫برسد‪.‬‬
‫• حاشیه فروش را ميتوان در قالب تعداد‪ ،‬مبلغ ریالي و یا‬
‫درصد بیان نمود‪.‬‬
‫• فروش حاشيه ايمني به شرح زير ميباشد‪‌:‬‬
‫• تعداد فروش در نقطه سر به سر ـ تعداد فروش واقعي =‬
‫حاشیه ایمني از لحاظ تعداد‬
‫• فروش در نقطه سر به سر – فروش واقعي = حاشیه ایمني‬
‫از لحاظ مبلغ‬
‫• تعداد فروش در حاشیه ایمني = درصد حاشیه ایمني‬
‫فروش واقعي‬
‫تعداد فروش واقعي‬
‫•‬
‫• محاسبات حاشیه ایمني به مدیران هشدار ميدهد كه دریابند‬
‫شركت چقدر به سطح خطر نزدیك است‪.‬‬
‫• هر چه حاشیه ایمني پایینتر باشد‪ ،‬مدیران بایستي رقم‬
‫فروش را بیشتر مورد توجه قرار دهند و هزینهها را‬
‫طوري كنترل نمایند كه متحمل زیان نگردند‪.‬‬
‫• میزان دیگري كه ارتباط نزدیكي با حاشیه ایمني دارد و‬
‫همچنین اطالعات سود مندي به مدیران ميدهد كه اهرم‬
‫عملیاتي شركت است‪).‬‬
‫• )‪P = % SM × % CMR(X‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫نمودار تجزيه و تحليل سود و حجم فعاليت‪‌:‬‬
‫نمودار سود ـ حجم اقالم سود و زیان مربوط به سطوح‬
‫مختلف فروش را منعكس ميكند‪.‬‬
‫محور افقي در نمودار حجم ـ سود نشان دهندة حجم فروش‬
‫است‪.‬‬
‫محور عمودي سود و زیان را نشان ميدهد‪.‬‬
‫• اقالم باالي محور افقي مثبت (مبلغ سود) را نشان ميدهد و‬
‫اقالم پاییني محور افقي منفي (مبلغ زیان) را نشان ميدهد‪.‬‬
‫•‬
‫بر روي نمودار تجزيه و تحليل سود و حجم فعاليت دو‬
‫نقطه وجود دارد‪‌:‬‬
‫• ‪1‬ـ جمع هزینههاي ثابت‬
‫• ‪2‬ـ نقطه سر به سر‬
‫• جمع هزینههاي ثابت روي محور عمودي زیر خط حجم‬
‫فروش به عنوان یك رقم منفي نشان داده شده است‪ .‬زیرا‬
‫اگر هیچگونه محصولي به فروش نرسد هزینه ثابت وجود‬
‫خواهد داشت و نتیجه كلي آن زیان خواهد بود البته زیاني‬
‫معادل هزینه ثابت‪.‬‬
‫• اهرم عملياتي‪‌:‬‬
‫• اهرم عملیاتي یك شركت منعكس كنندة رابطة هزینههاي‬
‫ثابت و متغییر است‪.‬‬
‫• شركتهایي كه هزینههاي متغییر بیشتر ولي هزینههاي‬
‫ثابتشان كم باشد‪ ،‬اهرم عملیاتي آنها پایین است‪.‬‬
‫بالعكس اگر هزینههاي متغییر پایین بوده و هزینههاي ثابت باال باشد مبین باال بودن اهرم عملیاتي‬
‫ميباشد‪.‬‬
‫عموماًَ سازمانهایي كه نیروي كار زیادي دارند اهرم عملیاتشان پایین و در سازمانهایي كه سرمایه‬
‫زیادي به كار گرفتهاند اهرم عملیاتي باالست‪.‬‬
‫• شركتهایي كه اهرم عملیاتي و نسبت حاشیه فروششان‬
‫باالست معموالً حجم فروش در چنین شركتهایي بایستي باال‬
‫باشد تا بتوانند هزینههاي ثابت را تأمین نمایند‪ ،‬پس از تأمین‬
‫هزینههاي ثابت‪ ،‬فروش هر واحد بعد از نقطه سر به سر‬
‫سود ایجاد مينماید‪ .‬از این رو افزایش جزئي در فروش‬
‫ميتواند تاثیر زیادي روي سود شركت داشته باشد‪.‬‬
‫•‬
‫درجه اهرم عملياتي‪‌:‬‬
‫• ـ درجه اهرم عملیاتي میزاني است كه نشان ميدهد هر‬
‫درصد تغییر در فروش از سطح فعلي چگونه بر سود‬
‫شركت اثر ميگذارد‪.‬‬
‫• درجه اهرم عملیاتي‪ ،‬میزان حساسیت شركت به افزایش‬
‫فروش را اندازهگیري ميكند‪.‬‬
‫= درجه اهرم عملیاتي‬
‫حاشیه فروش‬
‫•‬
‫سود قبل از كسر مالیات‬
‫•‬
‫• نكته ‪‌:‬‬
‫• ‪1‬ـ درجه اهرم عملیاتي با باال رفتن نقطه سر به سر كاهش‬
‫ميیابد‬
‫• ‪2‬ـ هنگامي كه حاشیه فروش كم است درجه اهرم عملیاتي‬
‫زیاد است در واقع در نقطه سر به سر درجه اهرم عملیاتي‬
‫بي نهایت است‪ ،‬زیا كه هر افزایش از صفر تغییر درصد‬
‫نامحدود است‪.‬‬
‫• ‪3‬ـ اگر شركتي عملیاتش نزدیك به نقطه نظر سر به سر‬
‫باشد هر درصد افزایش در فروش ميتواند اثر مهمي بر‬
‫سود خالص بگذارد‪.‬‬
‫• ‪4‬ـ به محض اینكه فروش از نقطه سر به سر افزایش یابد‬
‫حاشیه ایمني افزایش یافته‪ ،‬اما درجه اهرم عملیاتي كاهش‬
‫ميیابد‪.‬‬
‫• فرضيههاي اساسي تجزيه و تحليل هزينه ـ حجم ـ سود‪‌:‬‬
‫• ‪1‬ـ هزینههاي متغییر و فروش براي یك واحد محصول‬
‫مقدار ثابتي هستند و در دامنه مربوطه به صورت خطي‬
‫ميباشند‪.‬‬
‫• ‪2‬ـ جمع حاشیه فروش (جمع فروش ـ جمع هزینههاي‬
‫متغییر) در دامنه مربوطه خطي است و متناسب با‬
‫واحدهاي فروش رفته افزایش ميیابد‪.‬‬
‫• ‪3‬ـ جمع هزینههاي ثابت در دامنه مقدار ثابتي است‪.‬‬
‫• ‪4‬ـ هزینههاي نسیه متغییر را ميتوان به دو بخش ثابت و‬
‫متغییر تفكیك نمود كه به این منظور ميتوان از روشهاي‬
‫باالترین و پایینترین سطح فعالیت و یا روش حداقل‬
‫مربعات استفاده نمود‪.‬‬
‫•‬
‫• ‪5‬ـ فروشها و تولیدات مساوي هستند به این معنا كه‬
‫نوساناتي در سطح قیمت موجودیها وجود ندارد‪ .‬این فرض‬
‫ضروري است زیرا كه تسهیم سرباز ثابت به موجودیها در‬
‫هر سال با نرخي متفاوت ميباشد‬
‫•‬
‫• ‪ .‬در این فرضیه باید اطالعات هزینهیابي متغییر در‬
‫دسترس باشد زیرا هم هزینه ـ حجم سود و هم هزینه یابي‬
‫متغییر‪ ،‬هزینهها از لحاظ گرایش هزینهها به ثابت و یا‬
‫متغییر بودن مد نظر قرار ميگیرد‪.‬‬
‫• ‪6‬ـ در طي دورة مورد نظر‪ ،‬ظرفیت اضافي وجود نخواهد‬
‫داشت‪ .‬اگر چنین افزایشي وجود داشته باشد هزینههاي ثابت‬
‫و (احتماالً هزینههاي متغییر) تغییر خواهد نمود‪.‬‬
‫• ‪7‬ـ در یك شركت چند محصولي »تركیب فروشها»‬
‫یكنواخت خواهد بود‪ .‬اگر این فرض انجام نشود میانگین‬
‫موزون حاشیه فروش نميتواند محاسبه گردد‪.‬‬
‫• ‪8‬ـ اگر تور مينداشته باشیم یا تورم قابل پیش بیني نباشد در‬
‫مدل هزینه ـ حجم ـ سود تركیب ميگردد این فرضیه امكان‬
‫تغییر هزینهها را از بین ميبرد‪.‬‬
‫•‬
‫• ‪9‬ـ نیروي كار مولد‪ ،‬تكنولوژي تولید و شرایط بازار تغییر‬
‫نخواهد كرد‪ .‬اگر هر یك از این عوامل تغییر نماید هزینه‬
‫تغییر خواهد نمود و بالنتیجه امكان تغییر فروش به وجود‬
‫ميآید‪.‬‬
‫• در مدل هزینه ـ حجم ـ سود روابط خطي است كه ميتواند‬
‫در محاسبه سطح فروش الزم براي دستیابي به سود مطلوب‬
‫مورد استفاده قرار گیرد‪ .‬هزینه ـ حجم ـ سود همچنین‬
‫ميتواند براي محاسبه نقطه سر به سر به كار گرفته شود‬
‫كه در آن سود یا زیان صفر است‬
‫• ‪ .‬در نقطه سر به سر‪ ،‬جمع حاشیه فروش مساوي با‬
‫هزینههاي ثابت است‪.‬‬
‫• حاشیه فروش مساوي است با فروش منهاي كلیه هزینههاي‬
‫متغییر‬
‫•‬
‫•‬
‫نقطه سر به سر نقدي‪‌:‬‬
‫• شركتهاي وجوه نقدي محدودي در دسترس دارند و‬
‫ميخواهند نقطه سر به سر را به نحوي تعیین نمایند كه‬
‫حجم فروش الزم براي جبران هزینههاي نقدي یك دوره را‬
‫نشان دهد چنین نقطهاي را نقطه سر به سر نقدي مينامند‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫نقطه سر به سر نقدي به شرح ذيل محاسبه ميگردد‪‌.‬‬
‫=‬
‫هزینههاي ثابت نقدي‬
‫=‬
‫(هزینههاي متغییر هر واحد – بهاي فروش هر واحد)‬
‫= نقطه سر به سر نقدي‬
‫هزینههاي ثابت نقدي‬
‫=‬
‫حاشیه فروش هر واحد‬
‫•‬
‫نكته ‪‌:1‬‬
‫• اگر شركتي بخواهد نقطه سر به سر نقدي را بر مبناي سود‬
‫قبل ا زكسر مالیات محاسبه نماید هزینههاي ثابت نقدي را‬
‫در فرمول سر به سر نقدي مساوي با جمع هزینههاي ثابت‬
‫منهاي جمع هزینههاي استهالك به حساب آورد ميشود‪.‬‬
‫•‬
‫نكته ‪‌:2‬‬
‫• اگر شركتي بخواهد نقطه سر به سر نقدي را بر مبناي سود‬
‫بعد از مالیات محاسبه نماید هزینههاي ثابت نقدي مساوي‬
‫است با هزینههاي ثابت منهاي مجموع استهالك و مالیات‬
‫متعلقه به هزینه استهالك‪.‬‬
‫• نقطه سر به سر نقدي فرضیاتي اضافي بر محاسبه‬
‫استاندارد نقطه سر به سر دارد‪.‬‬
‫• این فرضیات عبارتند از اینكه آیا تمام فروشها جمع آوري و‬
‫كلیه هزینههاي مربوطه به این دورة فروش پرداخت‬
‫شدهاند‪.‬‬
‫• توجه‪‌:‬‬
‫• گردآوري پرداختها ضرورتا ً هنگامي كه فروش‪ ،‬خرید و یا‬
‫هزینهاي ثبت شود صورت نميگیرد اما طوالني شدن‬
‫گردآوري فروشها و پرداختها ميتواند موجب بي اعتباري‬
‫نقطه سر به سر گردد‪.‬‬
‫• مسأله ‪‌:‬‬
‫• فرض كنید كه شركت بهنام هزینههاي ثابت زیر را دارد‪.‬‬
‫• ‪1‬ـ حقوق سرپرستان و كارمندان دفتري و مدیریت‬
‫‪460000‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪2‬ـ بیمه‬
‫‪25000‬‬
‫‪3‬ـ اجاره پرداختي تجهیزات‬
‫‪220410‬‬
‫‪4‬ـ استهالك‬
‫‪180000‬‬
‫جمع‬
‫‪410/885‬‬
‫• اگر شركت بهنام محصولش را از قرار هر واحد ‪ 35‬لاير‬
‫بفروشد و جمع هزینههاي متغییر هر واحد ‪ 12‬لاير و نرخ‬
‫مالیات بر درآمد شركت بهنام نیز ‪ %30‬باشد مطلوبست‪:‬‬
‫• ‪1‬ـ نقطه سر به سر نقدي بدون در نظر گرفتن استهالك‬
‫• ‪2‬ـ نقطه سر به سر نقدي بعد از در نظر گرفتن هزینه‬
‫استهالك‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫حل مسئله ‪‌:‬‬
‫توضيح‬
‫چون استهالك هزینه غیر نقدي است نقطه سر به سر نقدي‬
‫بدون در نظر گرفتن این هزینه محاسبه ميشود بدین‬
‫صورت‬
‫=‬
‫هزنیه هاي ثابت نقدي‬
‫نقطه سر به سر نقدي‬
‫(هزینههاي متغییر هر واحد ـ بهاي فروش هر واحد )‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫(‪)8854110 – 1800000‬‬
‫(‪)35-12‬‬
‫‪705410‬‬
‫‪= 30670‬‬
‫نقدي‬
‫‪23‬‬
‫= سر به سرنقدي‬
‫= نقطه سر به‬
‫•‬
‫توضيح ‪‌:2‬‬
‫• هزینه استهالك با آنكه هزینه غیر نقدي است ولي جزء‬
‫هزینههاي قابل كسر براي اهداف مالیات بوده و در محاسبه‬
‫سود خالص با سایر هزینهها جمع ميگردد‪ .‬براي شركت‬
‫بهنام‪ ،‬در پرداخت مالیات بهتر است كه هزینه استهالك در‬
‫نظر گرفته شود زیرا با منظور نمودن این هزینه در حساب‬
‫سود و زیان‪ ،‬سود كاهش ميیابد و بالنتیجه مالیات سود نیز‬
‫كاهش ميیابد‪.‬‬
‫• رقم مالیات كسر شده به علت هزینه استهالك را ميتوان از‬
‫حاصلضرب مبلغ استهالك در نرخ مالیاتي محاسبه نمود‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫حل مساله‪‌:‬‬
‫نحوه بدست آوردن خالص هزینههاي ثابت نقدي‬
‫‪885410‬‬
‫جمع هزینههاي ثابت‬
‫(‪)180000‬‬
‫كسر ميشود استهالك‬
‫كسر ميشود مالیات مربوط به استهالك ‪)180000 × %3‬‬
‫(‪)54000‬‬
‫(‪)54000‬‬
‫خالص ثابت هزینههاي نقدي‬
‫‪651410‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫نقطه سر به سر نقدي بعد از منظور نمودن ماليات در مثال‬
‫قبل‪‌:‬‬
‫=سربه سرنقد‬
‫هزینههاي ثابت نقدي‬
‫(هزینههاي متغییر ـ بهاي فروش هر واحد)‬
‫‪ = 410/651 = 322/28‬نقطه سر به سر نقدي‬
‫‪23‬‬
‫• البته باید در نظر داشت كه هنگامي این محاسبات براي‬
‫شركتها در نظر گرفته ميشود كه اطمینان حاصل شود كلیه‬
‫مخارج نقدي را ميتوان پرداخت نمود‪.‬‬
Title
Lorem ipsum dolor sit amet, •
consectetuer adipiscing elit.
Vivamus et magna. Fusce sed
sem sed magna suscipit
egestas.
Lorem ipsum dolor sit amet, •
consectetuer adipiscing elit.
Vivamus et magna. Fusce sed
sem sed magna suscipit
egestas.