Transcript Leadership

‫رهبری‬
‫‪Leadership‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر باقری‬
‫گردآوران‪:‬‬
‫صرفی ‪ ،‬علی نژاد ‪ ،‬فتاحی‬
‫‪‬‬
‫رهبری فرایند تاثیر گذاری بر فعالیتهای یک گروه است که در وضعیت معینی در‬
‫جهت تحقق هدفی کوشش می کنند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫رهبری عمل نفوذ کردن در دیگران است به نحوی که دیگران رابه طرف اهداف‬
‫سازمان هدایت کنند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫فردریک مازاریک ‪:‬‬
‫رهبری را به عنوان تاثیرگذاری بین افراد تعریف می کنند‪.‬‬
Innovates
Administers
An original
A copy
Develops new things
Maintains existing things
People focus
System and structure focus
Inspires trust
controls
Long term
Short term
Asks what and why?
Asks how and when
Eye on the horizon
Eye on the bottom line
Does the right thing
Does the thing right
Leaders
Managers
‫قدرت سازمان ‪:‬‬
‫قدرت سازمان نشات گرفته از اختیارانی است که در دست شخص می باشد ‪.‬بعض ی از این اختیارات سازمانی که‬
‫می تواند زیردستان را مجبور به پیروی از وی نماید شامل ‪:‬‬
‫قدرت قانونی ‪:‬‬
‫قدرتی است که بر اساس ارزشهایی شکل گرفته که به پیروان القاء می کنندکه رهبر حق تاثیر گذاری روی آنها‬
‫دارد و زیردستان ملزم به پذیرش هستند ‪.‬‬
‫قدرت تنبیه ‪:‬‬
‫قدرت تنبیه توانایی اعمال تنبیه است ‪.‬هر جه مدیر بیشترقدرت اجرایی داشته باشد اختیارات او درزمینه تنبیه‬
‫افرادبیشتر است وقدرت تنبیه قدرتی است برای توبیخ رسمی تنزل رتبه ویا اخراج کارکنان برای انجام کارهای‬
‫غیر قابل قبول‪.‬‬
‫قدرت پاداش دهی ‪:‬‬
‫قدرت پاداش نشات می گیرد از کنترل روی ضوابط ملموس مثل ترفیع افزایش دستمزد زمانبندی بهتر‬
‫کار مسئولیت بیشتر و افزایش هزینه های سفر و‪ ...‬بدیهی است هر چه میزان پاداش دهی بیشتر‬
‫باشد دال بر اقتدار و اختیار مدیر است‪.‬‬
‫قدرت اطالعات ‪:‬‬
‫فردی که اطالعات حیاتی را برای دست یابی به اهداف سازمان تحت کنترل و ضبط دارد دارای قدرت‬
‫است ‪.‬‬
‫قدرت شخص ی ‪:‬‬
‫قدرتی است که درشخص وجود دارد که می توانددر دیگران نفوذکند واز تفکر وبرخورد فرد نشات می‬
‫گیرد‪.‬‬
‫قدرت شخص ی شامل ‪:‬قدرت مهارت وقدرت مرجعیت می باشد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫هوش و قدرت تفکر‬
‫‪‬‬
‫اعتماد به نفس و بلوغ فکری‬
‫‪‬‬
‫اخالق اجتماعی‬
‫‪‬‬
‫بیان رسا و با نفوذ‬
‫‪‬‬
‫انگیزه موفقیت طلبی‬
‫‪‬‬
‫داوری کردن‬
‫‪‬‬
‫ارائه خط مش ی و هدف سازمان‬
‫‪‬‬
‫شتاب و سرعت بخشیدن به امور‬
‫‪‬‬
‫تامین امنیت‬
‫‪‬‬
‫شاخص و نماینده بودن‬
‫‪‬‬
‫القاء نمودن‬
‫‪‬‬
‫تشویق و تمجید‬
‫‪-1‬ویژگی های خود را بشناسید و پرورش دهید‪.‬‬
‫‪-2‬شیوه رفتاری خود را بشناسید و کنترل کنید‪.‬‬
‫‪-3‬افراد تحت سرپرستی خود را بشناسید و از آنها حمایت کنید‪.‬‬
‫‪-4‬خود را با شرایط کار تطبیق دهید‪.‬‬
‫‪-5‬مانند یک رهبر عمل کنید بطوری که کارمندان تمایل به مراجعه و مشورت با او را داشته‬
‫باشند‪.‬‬
‫‪-6‬تفویض اختیار کنید‪.‬‬
‫‪-7‬یک گروه کاری موثر تشکیل بدهید‪.‬‬
‫‪‬‬
‫بسیاری از صاحب نظران مدیریت معتقدند سبک رهبری مدیر‪ ،‬اساسأ تحت تأثیر شیوه‬
‫نگرش مدیر نسبت به نقش خود وکارکنان است ‪.‬‬
‫‪‬‬
‫با تکیه رهبر بر یک شیوه رهبری نامناسب و ایجاد انگیزش نا هماهنگ اهداف گروهی‬
‫وسازمانی دچار لطمه خواهند شد و ممکن است افراد زیردست وکارکنان احساس رنجش‪،‬‬
‫بی میلی ‪ ،‬ستمدیدگی ‪ ،‬ناامنی و نارضایتی کنند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در یکی از تئوریهای رفتار رهبری‪ ،‬براساس یک طبقه بندی کلی‪ ،‬رفتار رهبران به دو نوع‬
‫"انسان گرا" و "سازمان گرا" تقسیم می شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪ -1‬در سازمان حداکثر توجه خود را مصروف اعضای سازمان می کنند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪ -2‬هدف گذاری جمعی را ترویج کرده‪ ،‬به کارگران اعتماد داشته و برای آنان‬
‫حرمت و ارزش بسیار قائلند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪ -3‬در اغلب تحقیقات رهبران انسان گرا با عالقه مندی بیشتر کارکنان روبرو‬
‫می شدند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪ -1‬اهداف ومأموریتهای سازمان را مقدم بر افراد می دانند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪ -2‬بیشتر اتکا به قوانین ومقررات سازمان داشته وکارکنان را تحت کنترل شدید قرار می‬
‫دهند تا از اجرای دقیق مقررات اطمینان یابند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪ -3‬کسانی که بر سازمان گرایی تأکید می ورزیدند با عدم عالقه مندی وخروج از خدمت‬
‫پرسنل مواجه بودند‪.‬‬
‫رینسیس لیکرت(‪ )R.Likert‬سبکهای رهبری را به چهار نوع(سیستم) تقسیم کرد وهریک را به عنوان‬
‫یک سیستم نام برده است‪ .‬این سبکها عبارتند از‪:‬‬
‫ـ سیستم (سبک) اول‬
‫دراین سبک همه تصمیمات و هدف گذاری سازمان در راس انجام می گیرد‪.‬‬
‫کامأل وظیفه مدار و آمرانه (‪ )Task oriented‬است واز طریق زنجیر فرمان به پایین منتقل می شود‪.‬‬
‫رهبر به زیردستان خود اعتماد نداشته و روابط رهبر و پیرو مبتنی برترس ‪،‬تهدید ‪،‬تنبیه و پاداش است‪.‬‬
‫ارتباط ازبال به پایین ‪ ،‬عمودی و یک طرفه است‪.‬‬
‫فرایند کنترل شدیدأ در سطح مدیریت عالی متمرکز است ومعمول در این شرایط یک سازمان غیر رسمی‬
‫تشکیل می شود که با هدفهای سازمان مخالفت می ورزند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در این سبک رابطه آمرانه بین رهبر و پیروان همچنان برقرار است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در این نوع ارتباط و اطمینان توأم با مدارا(نظیر اعتماد واطمینان ارباب به خدمتکار ) نسبت به‬
‫زیردستان حاکم است وچون این رابطه توأم با نوعی مرحمت پدرانه است‪،‬تصمیم گیری همچنان‬
‫بر عهده رهبر بوده و پیروان مجریان بی چون وچرای اوامرند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫معمول یک سازمان غیر رسمی شکل می گیرد ولی همیشه‬
‫در مقابل هدفهای رسمی سازمانی مقاومت نمی کند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در این سبک اطمینان واعتماد به مرئوسان در حد خوب است ولی نه کامل وبا آنان در تعیین‬
‫پاره ای از اهداف مشارکت می شود ولی تصمیمات وخط مش ی های مهم در سطح عالی اتخاذ‬
‫می گردد مگر در موارد خاص و تخصص ی به زیر دستان اجازه داده می شود که در تصمیم گیری‬
‫مشارکت کنند‪ .‬ارتباط در جهت بال و پایین سلسله مراتب جریان می یابد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫جوانب مهم فرایند کنترل به سطوح پایین واگذار می شود و این کار در هر دو سطح بال و پایین‬
‫با احساس مسئولیت توأم است‪.‬در این سبک سازمان غیررسمی نیز ممکن است تشکیل یابد و‬
‫با هدفهای سازمانی مغایر بوده وتا حدودی در مقابل آن مقاومت ورزد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در این سبک اطمینان واعتماد به مرئوسان در حد کمال است و رابطه ای صمیمانه و‬
‫مشارکت جویانه در تمام امور بین آنها برقرار می باشد‪.‬در این سبک تصمیم گیری ها کامال‬
‫مشارکتی است وگروه های رسمی وغیر رسمی با هم در آمیخته اند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ارتباطات نه فقط در جهات بال و پایین بلکه بین گروه ها وهمگنان جریان دارد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫از لحاظ فرایند کنترل مسئولیت جمعی وگسترده ای وجود دارد که واحدهای پایین تر کامأل در‬
‫آن مشارکت دارند‪ .‬سازمان رسمی وغیر رسمی غالبأ یکی است‪.‬لذا همه نیروهای اجتماعی از‬
‫کوشش هایی که برای تحقق هدفهای سازمانی به عمل می آید جانبداری می کنند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫مدیریت سیستم اول‪،‬سبکی وظیفه مدار (‪ )Task oriented‬آمرانه است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫مدیریت سیستم چهارم ‪ ،‬یک سبک رابطه مدار )‪(Relationship oriented‬‬
‫است که بر کار گروهی واعتماد متقابل استوار می باشد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫سیستم های دوم و سوم‪،‬سبک های حد فاصل میان دو حالت افراط و تفریط هستند که‬
‫به ترتیب تقریبأ قابل قیاس با تئوری ‪ X‬و ‪ Y‬می باشند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫بر اساس این تئوری سبک اول ممکن است در کوتاه مدت بازدهی را افزایش دهد و در دراز‬
‫مدت باعث کاهش بازدهی می گردد ویا عکس مسئله هم امکان دارد رخ دهد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫مدل شبکه رهبری یا سبک سنجش رهبری ‪:‬‬
‫‪The Leadership Grid‬‬
‫‪‬‬
‫بلیک وموتن(‪ )Blake & Mouton‬شیوه های رهبری در نظریه شبکه رهبری را در‬
‫‪81‬نوع مطرح کردند‪ .‬شبکه رهبری بر مبنای نوع نگرش مدیر نسبت به‬
‫افراد(‪ )Concern for people‬و تولید (‪ )Concern for product‬به‬
‫بررس ی ابعاد روابط رهبری با زیردستان می پردازد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در این شبکه شیوه های رهبری بر روی محورهای مختصات نشان داده می شود که محور‬
‫افقی آن توجه به تولید و در محور عمودی توجه به افراد است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫پنج شیوه عمده رهبری‬
‫‪-1‬مدیریت ضعیف(‪: )Improverished management‬‬
‫یعنی حداقل توجه به تولید و کارکنان که حداقل تالش برای انجام کار به منظور حفظ عضویت‬
‫در سازمان به عمل می آید‪.‬‬
‫‪-2‬مدیریت وظیفه مدار(‪:)Task management‬‬
‫حداقل توجه به کارکنان وحداکثر توجه به تولید‪.‬کارآیی در عملیات موقعی حاصل می شود که‬
‫شرایط کار به نحوی ترتیب یابد که عناصر انسانی حداقل دخالت را در آن داشته باشند‪.‬‬
‫‪-3‬مدیریت باشگاهی (‪:)Country club management‬‬
‫حداقل توجه به تولید وحداکثر توجه به افراد ‪،‬و توجه اندیشمندانه به نیاز افراد در خصوص بر‬
‫قراری و دخالت عواطف انسانی‪،‬آن چنان محیطی به وجود می آورد که در آن شیوه کار دلپذیر‬
‫ودوستانه می باشد‪.‬‬
‫‪-4‬مدیریت تیمی (‪ )Team management‬حداکثر توجه به تولید وافراد‪:‬‬
‫افراد متعهد انجام کارها را به عهده دارند‪.‬روابطی مبتنی بر اعتماد واحترام بین افراد برقرار‬
‫است که نتیجه همبستگی وشرکت آنان در عمل کردن به هدفهای سازمان می باشد‪.‬‬
‫‪-5‬مدیریت میانه رو )‪: )Middle of the road management‬‬
‫در این سبک ‪ ،‬امکان بازدهی کافی از طریق ایجاد توازن بین الزامات انجام کار و حفظ روحیه‬
‫افراد در یک سطح رضایت بخش میسر می شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫از آنجایی که تئوری های خصوصیات فردی رهبری در اغلب موارد مصداق پیدا نمی کند و‬
‫رهبران موفقی پیدا شدند که فاقد خصوصیات برشمرده در نظریه های مذکور بودند و به‬
‫علت آنکه تئوری های رفتار رهبری نیز فاقد انعطاف لزم بوده و در تمامی موارد پاسخگو‬
‫نبودند‪.‬نظریه پردازان به تئوری هایی روی آوردند که آنها را موقعیتی یا اقتضایی نام نهاده‬
‫اند‪ .‬در نظریه های اقتضایی ‪ ،‬بر اساس شرایط و به اقتضای موقعیت ها شیوه های‬
‫مناسب و مطلوب رهبری تعیین می گردد‪.‬عوامل مربوط به رهبری مانند دانش و آگاهی ‪،‬‬
‫ارزشها و اعتقادات و امثال آنها مسلما در رهبری وی مؤثر واقع می گردد‪.‬عوامل محیطی‬
‫سازمان مانند وضعیت اقتصادی ‪ ،‬سیاس ی ‪ ،‬اجتماعی ‪ ،‬فرهنگی نیز در رهبری نقش تعیین‬
‫کننده ای دارند ‪.‬‬
‫یکی از تئوری های مهم اقتضایی ‪ ،‬نظریه تطبیق موقعیت رهبری با سبک رهبری است‪.‬در این تئوری‬
‫شیوه های رهبری تقریبا همانند شبکه مدیریت در دوقطب انسان گرایی و سازمان گرایی ‪ ،‬یا روابط‬
‫انسانی و آمرانه قرار گرفته اند و سه عامل نیز به عنوان شاخص های موقعیت و شرایط قلمداد‬
‫گردیده اند که عبارتند از ‪:‬‬
‫رهبری مؤثر وابسته به‬
‫روابط رهبر و پیروان‬
‫ساختار وظیفه ای‬
‫قدرت شغلی‬
‫‪-1‬چگونگی رابطه رهبر و پیرو‬
‫‪ -2‬میزان مشخص بودن ساختار و وظایف در سازمان‬
‫‪ -3‬میزان قدرت شغلی و قانونی رهبری‬
‫‪ -1‬در صورتی که روابط رهبر و پیروان (‪ )Leader member relation‬بسیار مثبت و صمیمانه باشد و‬
‫اعتماد و وابستگی بین پیروان و رهبر بسیار باشد‪ ،‬رهبر مورد عالقه و احترام بوده و با صفت خوب (‪)good‬‬
‫توصیف می شود‪.‬در صورت فقدان هر یک از عوامل فوق ممکن است‪،‬رهبری مورد عالقه و احترام پیروان خود‬
‫نباشد‪ ،‬در این حالت روابط برقرار شده ضعیف )‪ (poor‬محسوب می شود‪.‬‬
‫‪ -2‬ساختار وظیفه )‪(Task structure‬‬
‫این متغییر مربوط به روشهای انجام کار به وسیله گروه می باشد ‪.‬بسیاری از کارها دارای راه و روش های قطعی‬
‫است و بعض ی از کارها کامال به تصمیمات مدیران وابسته است‪.‬در رابطه با انجام این گونه کارها ‪ ،‬معلومات‬
‫رهبر با اعضای گروه فرق چندانی ندارد‪.‬‬
‫‪ -3‬قدرت شغلی)‪)Position power‬‬
‫قدرت شغلی به حد‪.‬ودئ اختیارات شغلی مربوط می شود و قدرت و نفوذ دیگری نیز در رهبر وجود دارد که ناش ی‬
‫الز شخصیت یا تخصص رهبر است که سبب می شوند گروه اوامر وی را اطاعت کنند و اختیارات شامل ‪:‬‬
‫تشویق ‪ ،‬تنبیه ‪ ،‬جایزه ‪ ،‬اخراج ‪ ،‬ارتقاء و غیره است‪.‬که این اختیارات می تواند )‪ (strong‬و یا کم )‪(weak‬‬
‫باشد ‪.‬‬
‫نظریه رهبری موقعیتی‬
‫)‪Situational leadership theory (SLT‬‬
‫نظریه ای است که بر اساس آن قبل از انتخاب سبک رهبری ‪ ،‬رهبر باید پیروان ‪ ،‬نوع وظیفه ها و ساختار‬
‫سازمان را بشناسد‪.‬بطور کلی در این نظریه ‪ ،‬شناخت شرایط ‪ ،‬لزمه انتخاب سبک مناسب رهبری است که در‬
‫اصل به نام تئوری سیکل زندگی )‪ (Life cycle theory‬یعنی این که در دوران مختلف زندکی سازمان ‪،‬‬
‫فرد به سبک های مختلف نیازمند است این نظریه را پال هرس ی )‪ (P.Hersey‬و کنت بالنچارد‬
‫)‪ (K.Blanchard‬ارائه کرده اند ‪ .‬در این نظریه دو سبک رهبری وظیفه مدار)‪ (Task style‬و رابطه‬
‫مدار )‪ (Relationship style‬و در قالب ترکیب چهار سبک در میزان بلوغ و رشد مرئوسان مؤثر بوده که‬
‫در سه عامل ‪ :‬انگیزه توفیق طلبی ‪ ،‬مسئولیت پذیری و میزان تحصیالت و تجربیات خالصه شده است‪.‬‬
‫چهار نوع سبک رهبری در نظریه سیکل زندگی‪(S=style) :‬‬
‫‪ . S1‬سبک رهبری آمرانه )‪: (Telling style‬‬
‫وظیفه مدار قوی و رابطه مدار ضعیف ‪.‬‬
‫این سبک رهبری ‪ ،‬مناسب افرادی است که کامال نابالغ می باشند و باید آنان را به‬
‫طور آمرانه رهبری نمود‪.‬‬
‫‪ . S2‬سبک رهبری متقاعد کننده )‪(Selling style‬‬
‫وظیفه مدار قوی و رابطه مدار قوی‪.‬‬
‫‪ . S3‬سبک رهبری مشارکتی )‪: (Participating style‬‬
‫وظیفه مدار ضعیف و رابطه مدار قوی‪.‬‬
‫برای افرادی که حدودا بالغ به شمار می آیند مشارکت با کارکنان بهترین طریق رهبری است‪.‬‬
‫‪ . S4‬سبک رهبری با تفویض اختیار به مرئوسان )‪: (Delegating style‬‬
‫وظیفه مدار ضعیف و رابطه مدار ضعیف‪.‬‬
‫در این نظریه هر چه افراد از نظر میزان بلوغ تکامل می یابند سبک رهبری از آمرانه به سوی سبک تفویض‬
‫اخـتیار تغییر می باشد از این رو آن را نظریه سیکل زندگی می نامند‪.‬‬
‫مدل روم – یتون )‪(Vrom-Yetton model‬‬
‫مدل تجویزی رهبری‬
‫در این مدل که ‪5‬یکی از نظریه های اقتضایی رهبری به شمار می رود سبک رهبری از کامال‬
‫مشارکت جویانه تا کامال آمرانه تعیین شده و با شمایی شبیه درخت تصمیم گیری و یا‬
‫پرسش هایی از چگونگی تصمیم گیری مدیر ‪ ،‬سبک مناسب رهبری را در آن موقعیت برای‬
‫وی مشخص می سازد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫مدیریت عمومی‪ :‬دکتر الوانی‬
‫‪‬‬
‫مبانی رفتار سازمانی ‪ :‬رابینز‬
‫‪‬‬
‫مبانی رفتار سازمانی ‪ :‬دکتر رضاییان‬