Transcript فمنیسم
ظلم و تبعيض در حق زن در اروپا مساله اي هميشگي بوود اسو .ظلمهوايي
كه جامعه اروپايي و كليسا طي قرون متمادي به زنان مينمودند موجب شد در
دور موسوم به روشنگري حركتهايي براي مقابله بوا ايون تبعويض هوا واز و
مكاتب متعددي شكل بگيرد.
تفكر فمينيستي در از حركتي براي رفع ظلم وتبعيض بود اس .
از نظر جامعه اروپايي ،زنان موجوداتي فرومايه و جنس دوم بود اند.
مخالفتها و اعتراضا به وضعي موجود زنان و بی عدالتيها يی
که نسب به نان صور می پذيرف .در طول تاريخ به صور
پراکند و کم فروغ ديد می شود،تا اينکه در قرن 19ميالدی از
حال احساسی و پراکندگی به يک جنبش اجتماعی و حرکتی
تأثيرگذار تبديل شد،به گونه ای که مخالفان را نيز به واکنش و
تقابل وا داش .
البته برخی از واقعی حرک اوليه فمنيسم را با انقالب کبير
فرانسه در قرن هجدهم ميالدی هم زمان دانسته اند،زيرا بعد از
استقرار حکوم جمهوری و نابودی نظام سلطنتی،اليحه حقوق
بشر در پارلمان فرانسه تصويب شد که در ن قانون،حقوق زنان
پايمال شد بود،اوليمپ دکونگ(از تأثيرگذاران انقالب کبير
فرانسه)اليحه ای را به مجلس فرانسه پيشنهاد داد که در ن از حق
کار زنان،حقوق قانونی در خانواد ،حق زادی بيان،ونيز داشتن
پارلمان مستقل دفاع کرد بود،که اين اليحه تصويب نشد و موجب
عقب نشينی پيشنهاد دهندگان شد.
• تالش براي رفع اين معضالت ،به خودي خود ،امري
پسنديده است؛ اما هنگامي كه اين دفاع ،رنگ و بوي شعار
زدگي و مردستيزي به خود گيرد ،به گونهاي كه جامعه را
به ميدان رقابت ميان زنان و مردان تبديل كند ،انحرافها و
در پي آن سقوط در ورطة ابتذال شكل ميگيرد.
• مهمترين مبنا در ديدگاههاي فمينيستي ،وجود تشابه و نفي
تمايزات مردانه و زنانه است
-1زن مرد ناکام اس ،که حاصل ناتوانی طبيع در خلق مردان اس .
-2زن سزاوار شرک در امور اجتماعی نيس .
-3در کتاب مقدس،حوا عامل اصلی گنا اوليه ی دم و مسئول خروج وی از
بهش بود.
-4زن انسان درجه دوم اس که اين از طرف کليسا و عالمان دينی دامن زد
می شد.
-5وجود نظريه ها از قبيل اينکه زن موجود فرو دس اس ،يا اينکه يا زن
انسان اس ؟ يا زن مخلوق کامل خداس و يا نسخه ناقص مرد اس ؟ يا مرد
وزن در پيشگا خدا مساويند؟
-6و اينکه زن بايد از اينکه زن اس شرمسار باشد.
-7اوموجودی عقل کوتا و گيسو بلند اس .
-8زن برزخ ميان حيوان و انسان اس .
-9مسيحيان،ازبين زنان جهان،فقط حضر مريم (س)را انسان می دانستند،که
دارای روح جاويد اس و بقيه زنان دارای صف انسانی نبود و روح جاويد
ندارند.
-10ننگ بودن تولد دختر بين يهوديان
-11زن همان موجودی اس که مرد ن را اهلی کرد اس .
شوپنهاور ميگويد:
«زن حيواني است با گيسوان بلند و افكار كوتاه».
جنببببش هببباي دفببباع از حقبببوا زنبببان در آ ببباز ببببراي
اعتبببراه ببببه برخبببي نبببابرابري هببباي اجتمببباعي شببب ل
گرفتنببد ،امببا بببا گذشببت زمببان بببه جريبباني فرهنگببي و
سياسي تبديل شدند.
نتيجه ي اين گرايش موجب شد تا شركتهاي چند مليتبي
به استفاده ابزاري از زن براي فبروش بيشبتر كاالهباي
خود بپردازند
حقوق زنان
رهايی
برخورداری از حق تصميمگيری
و خود مختاری زن اس .
زادی از قيدها و محدودي هايی كه صرفا به
خاطر جنسي بر سر را زنان گذاشته شد
اس
موج دوم
فمينيسم از
دهه 1960
آ از شد
موج سوم از
اوايل دهه
1990از
شد
تقبيح ازدواج وتاكيدبرعدم پذيرش نقش
همسري و مادري ،مبارز با پدرساالري ،
تاكيدبر رقاب با مردان ،ازبين بردن روحيا
زنانه ،پوشيدن لباس مردانه كفش بدون
پاشنه ،ك و شلوار زمخ ،شعار
زنان بدون مردان
تالش براي رفع
مشكال ناشي
از افراط گرايي
موج دوم
تاكيد بر ظاهر
زنانه و رفتار
ظريف
-1تالش برای کسب حق رأی زنان
-2تالش برای به رسمي شناختن حقوق کودکان تک والدينی
-3زادی کورتاژ
-4حق داشتن فرزند از مرد دلخوا
-5به رسمي شناختن زادی لذ در مسائل جنسی
-6امکان کشيش شدن زنان
-7به رسمي شناختن هم جنس گرايی
سكوالريسم
عدم پايبندي به دستورا دين (حجاب ،حرم
سقط جنين وممنوعي هم جنس بازي)
معرفي ارزشهاي ديني به عنوان مصاديق ستم
به زنان
اومانيسم
اصال دادن به لذ تهاي نفساني
هماهنگ كردن دين با خواسته هاي نفساني
ليبراليسم
زاديخواهي افراطي
خودمحوري در مديري اجتماعي
نظريه زوج زاد
ناديده گرفتن
نهاد خانواده
هم جنس گرايي
بي اخالقي (بي ارزش شدن عف و)...
يكنواختي زن
و مرد
ارزش قايل نشدن به فعالي در حريم خانواد
(مادري و همسري)
فمينيسم ،محصول عصر روشنگري در اروپاس
و اومانيسم از بنيادي ترين مباني فکري بسياري
از فمينيس ها محسوب مي شود
تاريخ رب :
-1دور هلنستيك(يوناني مآبي)تا قرن5
-2دور قرون وسطي تاقرن15
-3دور رنسانس تاقرن18
-4دور روشنگري قرن 18تا 20
-5دور مدرنيسم قرن 20
-6دور پس مدرنيسم قرن 21
-1عدم توجه به كرام و شخصي زن
-2جدايي از مذهب و بي اعتنايي به احكام الهي
-3ازدواجهاي يرقانوني و نامشروع و جدايي هاي مكرر وتولد فرزندان نامشروع
عرفي كردن را هاي مختلف ارضاي رايز
-4فروپاشي خانواد به عنوان پناهگاهي مطمئن و تسكين دهند روح و روان
اشتغال تمام وق و گاهي در تمام ساع هاي روز براي زنان
-5از بين بردن ارزشهاي مربوط به مادري و همسري(تحقير نقش مادري)
فاصله گرفتن نسل جديد از مادران خويش و زندگي جدا از والدين
ارائه چهر اي ستمساز از وابستگي احساس زن به مرد
معرفي راستگي يك زن براي شوهرش به عنوان عملي در راستاي فرهنگ ارباب و
رعيتي
-6افزايش فرزندان تك والديني
-7بردگي زنان با رواج تجار سكس و استفاد ابزاري از چهر ،اندام و صداي زن
در تبليغا سياسي و تجاري
زن را مي شود از سه ديودگا موورد مالحظوه
قووورار داد توووا بيووونش اسوووالمي نسوووب بوووه زن
شكار شود :
ديوودگا اول ،نقووش زن بووه عنوووان انسووان در
را تكامووول معنووووي و انسووواني اسووو .در ايووون
ديووودگا زن و مووورد بوووا يكوووديگر هوووي تفووواوتي
ندارند.
ديدگا دوم در زمينه فعالي هواي اجتمواعي،
سياسوووي ،علموووي و اقتصوووادي اسووو .از نظووور
اسالم ميدان فعالي و تالش علموي ،سياسوي
و اقتصادي براي زن كامالً باز اس .
ديدگا سوم نگوا بوه زن بوه عنووان خوانواد
كه اين از همه مهم تر اس .
ماهي انساني ولوازم ن
را تكامل انساني و قرب به خدا
امكان انتخاب را حق و باطل
اكثر تكاليف و مسؤولي ها
فعاليتهاي سياسي ،اجتماعي
و اقتصادي
امور اعتقادي
تفاوتهای زن و مرد در زنانگی و مردانگی است.
زنببانگی يعنببی داشببتن خببفات مخببت بببه جنسببيت زنانببه همچببون
لطافت و دلبری
مردانگی يعنی داشتن خبفات مخبت ببه جنسبيت مردانبه :مثبل
شجاعت و دليری وخالبت
که بنبا ببه گفتبه روانشناسبان هرچبه ميبزان ايبن تفاوتهبای طبيعبی
بيشبببببتر باشبببببد ،ميبببببل و ر ببببببت زن و مبببببرد نيبببببز ببببببه سبببببمت
ي ديگر بيشتر است.
«مردانى كه از "مردانگبى" بيشبتر برخوردارنبد از زنبانى كبه
زنانگى بيشتر دارند خوششان مىآيد».
من عمل صالحا من ذکر او انثی
وهو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة
ا
م ا م ا ا م ا م ا ا ا ا از ا م ا ا ا م ا م ا ا ا م ا ا
ا
ُ
ا
ا
سَها َ ِِّ َّ اْلرأة ََْانٌ و یست ِّبقَهرمانه
َل تم ِّل ِّك اْلرأة ِّمن أم ِّرها ما جاو نف َ
(نهجالبال ه ،نامه )31/118
كار كه برتر از توانايى زن است به او وامگذار ،كه زن گل بهار
است،نه حسابرس مالی