Central Nervous System

Download Report

Transcript Central Nervous System

‫بنام خدا‬
‫فیزیولوژی اعصاب‬
‫دکتر پرهام رئیسی‬
‫‪Ph.D. of Physiology‬‬
‫‪[email protected]‬‬
Nervous System
The Nervous System
Central Nervous System (CNS)
Brain
Peripheral Nervous System (PNS)
Spinal Cord
Motor Neurons
Somatic Nervous System
voluntary movements via skeletal
muscles
Sympathetic
[email protected]
Sensory Neurons
Autonomic Nervous System
organs, smooth muscles
Parasympathetic
Central Nervous System Neuron: The Basic Functional Unit
Dendrites
Cell Body
Myelin
Sheath
Axon of another
neuron
Axon
[email protected]
Dendrites of
another neuron
Sensory Part of the Nervous System—Sensory Receptors
[email protected]
Motor Part of the Nervous System— Effectors
[email protected]
• Processing of Information—“Integrative”
Function of the Nervous System
• Role of Synapses in Processing
Information:
• Determine the directions of signals
• Selective action
• Storage of Information—Memory
[email protected]
Major Levels of Central
Nervous System Function
• Spinal Cord Level
» Neuronal circuits
» Reflexes
• Lower Brain or Subcortical Level: medulla, pons, mesencephalon,
hypothalamus, thalamus, cerebellum, and basal ganglia
» Subconscious activities
» Control of arterial pressure and respiration: medulla and pons
» Control of equilibrium: older portions of the cerebellum and
the reticular substance of the medulla, pons, and
mesencephalon
» Feeding reflexes: medulla, pons, mesencephalon, amygdala,
and hypothalamus
[email protected]
» Emotional patterns
• Higher Brain or Cortical Level
•?
» Extremely large memory storehouse
» Without the cerebral cortex, the functions of the lower
brain centers are often imprecise
» Wakefulness
[email protected]
‫‪Central Nervous System‬‬
‫‪Synapses‬‬
‫•‬
‫محل نزديک شدن انتهای دو نورون به يکديگر‬
‫•‬
‫انواع‪:‬‬
‫‪ .1‬سيناپس شيميايی‬
‫‪ .2‬سيناپس الکتريکی‬
‫‪[email protected]‬‬
‫سيناپس الکتريکی‬
[email protected]
‫سيناپس شيميايی‬
[email protected]
[email protected]
[email protected]
[email protected]
[email protected]
Action of the Transmitter Substance
on the Postsynaptic Neuron—Function of
“Receptor Proteins”
•
Receptor:
1. Binding component
2. Ionophore component:
1. Ion channel:
» Cation channels
» Anion channels
[email protected]
2.
Second messenger activator
»
Ion channels are not suitable for causing prolonged postsynaptic neuronal changes
»
G-proteins:
1.
Opening specific ion channels through the postsynaptic cell membrane
2.
Activation of cyclic adenosine monophosphate (cAMP) or cyclic guanosine monophosphate (cGMP) in the neuronal cell
3.
Activation of one or more intracellular enzymes
4.
Activation of gene transcription
[email protected]
‫انواع سیناپسهای شیمیایی‬
‫‪ .2‬مهاری‬
‫‪ .1‬تحریکی‬
‫•‬
‫اثر مهاری یا تحریکی از نروترانسمیترها‬
‫•‬
‫انواع بر اساس ارتباط‪:‬‬
‫‪ .1‬آکسودندریتیک‬
‫‪ .2‬آکسوسوماتیک‬
‫‪ .3‬آکسوآکسونیک‬
‫• دندرودندریتیک (سیناپس الکتریکی)‬
‫•‬
‫هدایت یکطرفه‬
‫‪[email protected]‬‬
‫•‬
‫گیرنده های تحریکی‪:‬‬
‫‪ .1‬باز کننده های کانالهای سدیمی‬
‫‪ .2‬بازدارنده های پتاسیمی و کلری‬
‫‪ .3‬کاهش گیرنده مهاری و یا افزایش گیرنده تحریکی‬
‫•‬
‫گیرنده های مهاری‪:‬‬
‫‪ .1‬باز کننده های کانال کلر‬
‫‪ .2‬افزایش در هدایت پتاسیم‬
‫‪ .3‬کاهش گیرنده تحریکی و یا افزایش گیرنده مهاری‬
‫‪[email protected]‬‬
‫انواع میانجی های عصبی‬
‫‪ .1‬ميانجی های کوچک ملکول‪:‬‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫عمل سريع دارند‬
‫وزيکولهای شفاف و کوچک دارند‬
‫در تکمه انتهايی توليد میشوند‬
‫بازیابی وزیکولها‬
‫یک میانجی در هر نرون‬
‫‪ .2‬ميانجی های درشت ملکول‪:‬‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫–‬
‫عمل آهسته دارند‬
‫وزيکولهای بزرگ و متراکم دارند‬
‫در جسم سلولی توليد میشوند‬
‫عدم بازیابی وزیکولها‬
‫چند میانجی در هر نرون‬
‫‪[email protected]‬‬
[email protected]
‫•‬
‫ميانجی های کوچک ملکول‬
‫‪.1‬‬
‫استیل کولین (استیل کولین ترانسفراز و کولین استراز)‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.2‬‬
‫اثر تحریکی یا مهاری‬
‫مثال‪ :‬هسته ‪ Forebrain‬در لب فرونتال‪ ،‬سلولهای پیش عقده ای اتونوم و پس عقده ای‬
‫پاراسمپاتیک و نورنهای حرکتی عضالت اسکلتی‬
‫آمینهای بیوژنیک(اپی نفرین‪ ،‬نوراپی نفرین و دوپامین)‬
‫‪.A‬‬
‫نور اپی نفرین‪:‬‬
‫‪.A‬‬
‫‪.B‬‬
‫‪.B‬‬
‫تحریکی یا مهاری‬
‫هسته های لوکوس سرولوس‪ ،‬ساقه مغز و نرون های آدر نرژیک‬
‫دوپامین‪:‬‬
‫‪.A‬‬
‫‪.B‬‬
‫تحریکی یا مهاری‬
‫هسته خاکستری و هسته های قرمز‬
‫‪ .C‬سروتونین‪:‬‬
‫‪ .A‬تحریکی و مهاری‬
‫‪ .B‬هسته رافه و نرونهای سرتونینرژیک در مخچه‪ ،‬نخاع و تاالموس‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫اسیدهای آمینه( گابا‪،‬گلیسین‪ ،‬گلوتامات و)‬
‫گازی شکل(نیتریک اکساید)‬
‫‪[email protected]‬‬
[email protected]
‫•‬
‫حذف ميانجی های عصبی‪:‬‬
‫‪ .1‬تخريب آنزيمی‬
‫‪ .2‬انتشار به داخل فضای بين سلولی‬
‫‪ .3‬بازجذب‬
‫‪[email protected]‬‬
Electrical Events During
Neuronal Excitation
[email protected]
‫• رابطه پتانسیل انتشار با اختالف غلظت‪ -‬معادله نرست‬
‫در دمای ‪37OC‬‬
‫‪ :Zx‬بار یون ‪x‬‬
‫‪ :T‬دمای مطلق‬
‫‪ :R‬ثابت گازها‬
‫‪ :F‬ثابت فارادی‬
‫‪ :i‬درون غشاء‬
‫‪ :o‬بیرون غشاء‬
‫‪ :Ln‬لگاریتم طبیعی‬
‫‪ :X‬یون مربوطه‬
‫(‪ :)ψi - ψo‬تفاوت ولتاژ در عرض غشاء یا تفاوت پتانسیل غشاء )‪(Vm‬‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• محاسبه پتانسیل زمانیکه غشاء به چندین یون نفوذپذیر است‬
‫• معادله گلدمن‪ ،‬یا معادله کلدمن‪-‬هوجکین‪-‬کاتز‬
‫‪ :P‬نفوذپذیری‬
‫‪ :C‬غلظت‬
‫‪ :i‬درون غشاء‬
‫‪ :o‬بیرون غشاء‬
‫‪[email protected]‬‬
‫فعالیت الکتریکی غشاء‬
‫خارج سلول‬
‫داخل سلول‬
‫‪+‬‬
‫_‬
‫خارج سلول‬
‫_‬
‫‪+‬‬
‫شیب شیمیایی‬
‫‪Anion‬‬‫)‪Na+ (14 mEq/L‬‬
‫شیب الکتریکی‬
‫شیب الکتریکی‬
‫‪K+‬‬
‫)‪K+ (4 mEq/L‬‬
‫شیب شیمیایی‬
‫)‪K+ (140 mEq/L‬‬
‫‪[email protected]‬‬
‫)‪Na+ (142 mEq/L‬‬
‫‪Na+‬‬
‫‪Effect of Synaptic Excitation on the‬‬
‫—‪Postsynaptic Membrane‬‬
‫‪Excitatory Postsynaptic Potential‬‬
‫• افزایش ولتاژ (مثبت تر شدن) نسبت به پتانسیل استراحت‪،‬‬
‫پتانسيل پس سيناپسی تحريکی ‪ EPSP‬نام دارد‬
‫• یک پایانه قدرت کافی ندارد‬
‫• ایجاد پتانسل عمل در تپه آکسونی‪ ،‬و آستانه تحریک‬
‫‪[email protected]‬‬
[email protected]
‫‪Effect of Inhibitory Synapses on the‬‬
‫—‪Postsynaptic Membrane‬‬
‫‪Inhibitory Postsynaptic Potential‬‬
‫• افزایش ولتاژ منفی نسبت به پتانسیل استراحت‪ ،‬پتانسيل‬
‫پس سيناپسی مهاری ‪ IPSP‬نام دارد‬
‫• هیپرپالریزاسیون‬
‫• باز شدن کانالهای کلری و پتاسیمی‬
‫• روشهای دیگر مهار بدون ‪IPSP‬‬
‫‪ [email protected]‬مدار کوتاه‬
‫• حالت پتانسیل نرست برای کلر و ایجاد‬
Presynaptic Inhibition
[email protected]
‫‪Spatial Summation in Neurons‬‬
‫• میانجی موجود در هر پایانه تنها ‪ 0.5-1mV‬پتانسیل را‬
‫افزایش می دهد‬
‫‪[email protected]‬‬
Time Course of Postsynaptic
Potentials
[email protected]
• Temporal Summation
• Simultaneous Summation of Inhibitory
and Excitatory Postsynaptic Potentials
• Facilitation of Neurons
[email protected]
Special Functions of Dendrites
for Exciting Neurons
• Large Spatial Field of Excitation of the
Dendrites
• Most Dendrites Cannot Transmit Action
Electrotonic Conduction
• Summation of Excitation and Inhibition in
Dendrites
[email protected]
• Decrement of Electrotonic Conduction in
the Dendrites—Greater Excitatory (or
Inhibitory) Effect by Synapses Located
Near the Soma
[email protected]
Relation of State of Excitation of
the Neuron to Rate of Firing
• Excitatory Stat
• Inhibitory state
[email protected]
‫• ویژگی های سیناپس‪:‬‬
‫• خستگی‬
‫• تسهیل پس از تتانی )‪(LTP‬‬
‫• اثر آلکالوز و اسیدوز‬
‫• اثر هیپوکس ی‬
‫• داروها (محرک‪ :‬تئوفیلين‪ ،‬تئوبرومين و کافئين؛ مهاری‪ :‬داروهای بیهوش ی)‬
‫• تأخير سیناپس ی‬
‫‪[email protected]‬‬
CHAPTER46
Sensory Receptors, Neuronal
Circuits for Processing
Information
[email protected]
‫گیرنده های حسی‬
‫•‬
‫بخشی از یک نورون یا سلول تخصص عمل یافته است که می تواند شکل‬
‫مخصوصی از انرژی (توسط محرک مناسب)را به زبان رایج سیستم‬
‫عصبی یعنی پتانسیل عمل تبدیل کند‪.‬‬
‫•‬
‫انواع‪:‬‬
‫‪ .1‬گیرنده های مکانیکی (‪)Mechano-receptor‬‬
‫‪ .2‬گیرنده های حرارتی (‪)Thermo-receptor‬‬
‫‪ .3‬گیرنده های درد (‪)Nociceptor‬‬
‫‪ .4‬گیرنده های الکترومغناطیسی (‪)Electromagnetic-receptor‬‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪ .5‬گیرنده های شیمیایی (‪)Chemoreceptor‬‬
[email protected]
‫• محرک مناسب و حساسيت افتراقی گيرنده ها‪:‬‬
‫نوع خاصی از انرژی که رسپتور بيشترين حساسيت را نسبت به آن دارد‪.‬‬
‫برای مثال‪ :‬نور محرک مناسب برای سلولهای استوانه ای و مخروطی چشم است و‬
‫نمی تواند با تحريک گيرنده های تماسی پوست ( ماننداجسام مايسنر) سبب حس‬
‫لمس گردد‪.‬‬
‫• نوع (‪)Modality‬‬
‫• اصل خطوط مشخص‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪Transduction of Sensory‬‬
‫‪Stimuli into Nerve Impulses‬‬
‫• جریانهای موضعی در انتهای اعصاب‪-‬پتانسیل گیرنده‪:‬‬
‫– پاسخ گیرنده به محرک تغییر ولتاژ آن است‬
‫• مکانیسم پتانسیل گیرنده‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫تغییر شکل گیرنده و باز شدن آن توسط کشیده شدن (دریچه دار‬
‫مکانیکی)‬
‫تأثیر مواد شیمیایی (دریچه دار شیمیایی)‬
‫تأثیر دما بر نفوذپذیری غشاء‬
‫تأثیر امواج الکترومغناطیس بر خصوصیات غشاء‬
‫– عامل اصلی تغییر پتانسیل غشاء تغییر نفوذپذیری گیرنده به یونها است‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• دامنه پتانسیل گیرنده‬
‫» حداکثر ‪ 100‬میلی ولت همانند پتانسیل عمل است‬
‫• چگونگی تأثیر پتانسیل گیرنده بر پتانسیل عمل‬
‫‪[email protected]‬‬
‫تبدیل محرک حسی به ایمپالس عصبی در‬
‫جسم پاچینی‬
‫‪[email protected]‬‬
‫رابطه بین شدت محرک و پتانسیل گیرنده‬
‫• گیرنده قادر است وقایع حسی بسیار ضعیف تا بسیار قوی‬
‫را تشخیص دهد‬
‫‪[email protected]‬‬
‫سازش در گیرنده ها‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫در اثر محرک دايم با شدت ثابت درگيرنده های حس ی‪ ،‬فرکانس صدور‬
‫ایمپالس با گذشت زمان کاهش می يابد تا نهایتا به صفر برسد‪.‬‬
‫‪ .1‬گیرنده های تند سازش‬
‫‪ .2‬گیرنده های کند سازش‬
‫•‬
‫طوالنی ترین زمان سازش‬
‫در گیرنده های مکانیکی‬
‫مربوط به بارورسپتورهای‬
‫کاروتید و آئورت است‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• مکانیسم سازش‬
‫• خصلت انفرادی‬
‫‪ .1‬تنظیم مجدد ساختمان گیرنده‬
‫‪ .2‬تطابق فیبریل عصب انتهایی‬
‫‪[email protected]‬‬
:‫• گیرنده های کند سازش یا تونیک‬
‫• محرکهای پیوسته را کشف می کنند‬
‫• مغز را بطور دائم از وضعیت بدن نسبت به محیط با خبر می کنند‬
•
•
•
•
•
•
•
•
Muscle spindles
Golgi tendon apparatuses
Macula in the vestibular apparatus
Pain receptors
Baroreceptors
Chemoreceptors
Ruffini’s endings
[email protected]
Merkel’s discs
‫• گیرنده های تند سازش (گیرنده ای سرعت یا حرکت یا‬
‫فازیک)‬
‫• تغییرات شدت محرک را کشف می کنند‬
‫• تغییر و سرعت تغییر را کشف می کنند‬
‫• عمل پیش بینی کننده دارد‬
‫‪[email protected]‬‬
Physiological
Classification of
Nerve Fibers
[email protected]
‫•‬
‫راههای ارسال شدت پیام‪:‬‬
‫‪ .1‬جمع فضایی‬
‫‪ .2‬جمع زمانی‬
‫‪[email protected]‬‬
Transmission and Processing
of Signals in Neuronal Pools
[email protected]
• Threshold and Subthreshold Stimuli—
Excitation or Facilitation
[email protected]
‫واگرایی پیامها‬
‫‪ .A‬واگرایی تقویت کننده‬
‫»‬
‫مسیر قشری نخاعی کنترل عضالت‬
‫‪ .B‬واگرایی براههای متعدد‬
‫»‬
‫از نخاع به مراکز باال‬
‫‪[email protected]‬‬
‫همگرایی پیامها‬
‫‪ .A‬همگرایی از یک منبع‬
‫»‬
‫جمع فضایی‬
‫‪ .B‬همگرایی از منابع متعدد‬
‫»‬
‫جمع بندی و منظم کردن اطالعات‬
‫‪[email protected]‬‬
‫مدارهای نورونی ایجاد کننده هر دو پیام‬
‫خروجی تحریکی و مهاری‬
‫• مدار مهار متقابل‬
‫‪[email protected]‬‬
‫طوالنی شدن پیام خروجی از مجموعه نورونی‬
‫‪ .1‬تخلیه متعاقب سیناپسی‪:‬‬
‫–‬
‫پتانسیل پس سیناپسی طوالنی‬
‫‪ .2‬مدارهای انعکاسی‬
‫‪[email protected]‬‬
‫ویژگیهای طوالنی شدن پیام در مدار نوسانی‬
‫• خستگی‬
‫• اثر مهار و تحریک‬
‫‪[email protected]‬‬
‫خروجی پیوسته پیام از مدارهای نورونی‬
‫• تولید پیام خروجی بدون تحریک‬
‫‪ .1‬تخلیه ذاتی و مداوم نورونی (تحریک پذیری ذاتی)‬
‫»‬
‫پتانسیل بطور دائم باالتر از حد آستانه است‬
‫»‬
‫تحریک سرعت تخلیه را افزایش و مهار سرعت تخلیه را کاهش می دهد‬
‫‪ .2‬پیامهای نوسانی مداوم‬
‫‪[email protected]‬‬
‫صدور مداوم پیام از مدارهای نوسانی بعنوان‬
‫یکی از روشهای ارسال اطالعات‬
‫• موج حامل‬
‫‪[email protected]‬‬
‫پیام خروجی ریتمیک‬
‫• ناشی از مدارهای نوسانی مانند تنفس‬
‫‪[email protected]‬‬
‫ناپایداری و پایداری مدارهای نورونی‬
‫• همه قسمتهای مغز بطور مستقیم یا غیر مستقیم با هم در‬
‫ارتباط هستند‬
‫• تشنج‬
‫• پایدار سازی مدارهای نرونی و پیشگیری از تشنج‪:‬‬
‫‪.1‬‬
‫مدارهای مهاری‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫مدارهای مهاری در همان مدار اصلی‬
‫‪[email protected]‬‬
‫اثر مهاری یک مدار روی مدارهای دیگر‬
‫‪.2‬‬
‫خستگی سیناپسی‬
‫»‬
‫‪.3‬‬
‫راهی مهم برای تعدیل حساسیت مدارهای مختلف‬
‫‪[email protected]‬کاهش یا افزایش گیرنده ها)‬
‫تغییر حساسیت بلند مدت (از طریق‬
CHAPTER47
Somatic Sensations: I. General
Organization, the Tactile and
Position Senses
‫تفسیر پتانسیل عمل حس نام دارد‬
[email protected]
‫انواع حسها‬
1. Somatic senses
»
‫اطالعات حسی را از سطح بدن جمع آوری می کند‬
2. Special senses
»
»
»
»
»
Vision
Hearing
smell
Taste
Equilibrium
[email protected]
CLASSIFICATION OF SOMATIC SENSES
1. Mechanoreceptive somatic senses
•
Tactile
»
»
»
»
•
Touch
Pressure
Vibration
Tickle
Position
»
»
Static position
Rate of movement
2. Thermoreceptive senses
3. Pain sense
[email protected]
Other Classifications of Somatic
Sensations
• Exteroreceptive sensations
• ‫حسهای سطحی بدن‬
• Proprioceptive sensations
• ‫حسهای مربوط به وضعیت فیزیکی‬
• ‫بیشتر حس ویژه در نظر گرفته می شوند‬
»
»
»
»
Position sensations
Tendon and muscle sensations
Pressure sensations from the bottom of the feet
Sensation of equilibrium
• Visceral sensations
» ‫حس اعضای داخلی‬
• Deep sensations
» ‫ عضالت و استخوانها‬،‫مربوط به بافتهای عمقی مانند فاسیاها‬
» ‫ درد و ارتعاش‬،‫عمقی‬
‫شامل فشار‬
[email protected]
‫رابطه میان حسهای المسه‪ ،‬فشار و ارتعاش‬
‫‪ .1‬حس لمس ناشی از تحریک گیرنده های المسه پوست یا‬
‫بافتهای زیر پوست است‬
‫‪ .2‬حس فشار ناشی از تغییر شکل بافتهای عمقی تر است‬
‫‪ .3‬حس ارتعاش ناشی از پیامهای حسی سریعا ً تکرار شونده‬
‫است‬
‫‪[email protected]‬‬
‫گيرنده های تماسی‬
‫‪ .1‬انتهاهای عصبی آزاد‪(:‬فيبرهاي ‪ c‬يا ‪)Aδ‬‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫حس لمس و فشار‬
‫حس درد‬
‫درهمه جاي پوست و سطح قرنيه چشم‬
‫احساس غلغلك وخارش‬
‫‪ .2‬اجسام مايسنر‪ A( :‬بتا)‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫ويژه حس تماس و لمس‬
‫در نواحی فاقد مو(‪ )glabrous‬مانند نوک انگشتان‪،‬لبهاو‪...‬‬
‫دارای تطابق سريع‬
‫ارتعاشات کمتر از ‪ 80‬هرتز‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪ .3‬ديسکهای مرکل(‪ A‬بتا)‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫حس لمس (تماس مداوم)‬
‫تشکيل گيرنده های گنبدی ايگو‬
‫دارای تطابق آهسته‬
‫تعيين محل لمس نواحی سطحی خاص بدن و تعيين قوام شیء‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪ .4‬گيرنده های انتهای مو‪:‬‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫تماس ابتدايی اشياء يا حرکت اشياء بر سطح بدن‬
‫تطابق بسيار سريع‬
‫‪ .5‬انتهای رافينی‪:‬‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫در اليه های عمقی پوست و کپسولهای مفاصل‬
‫سيگنالهای لمسی شديد و فشار و چرخش مفاصل‬
‫تطابق بسيار آهسته‬
‫‪ .6‬اجسام پاچينی‪:‬‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫زير پوست و عمق بافتهای فاسيايی بدن‬
‫تطابق سريع‬
‫ارتعاش‬
‫ارتعاشات با فرکانس بين ‪ 30‬تا ‪ 800‬هرتز‬
‫‪[email protected]‬‬
‫هدایت حسهای المسه در فیبرهای اعصاب‬
‫محیطی‬
‫• فیبر عصبی اکثر حسهای المسه از نوع ‪ Aβ‬است‬
‫• سرعت ‪ 30-70‬متر در ثانیه‬
‫• فیبر عصبی انتهاهای عصبی آزاد المسه از نوع ‪ Aδ‬است‬
‫• سرعت ‪ ،30-50‬متر در ثانیه‬
‫• فیبر عصبی انتهاهای عصبی آزاد المسه از نوع ‪ C‬است‬
‫• سرعت ‪ 1-2‬متر در ثانیه‬
‫• مربوط به حس غلغلک‬
‫‪[email protected]‬‬
Detection of Vibration
• All tactile receptors are involved
• Different receptors detect different
frequencies
» Pacinian corpuscles 30 to 800 Hz
» Meissner’s corpuscles 2 up to 80 Hz
[email protected]
‫‪TICKLE AND ITCH‬‬
‫• انتهای عصبی آزاد با سازش سریع‬
‫• پوست تنها ناحیه حس کننده آنها است‬
‫• فیبر عصبی نوع ‪ C‬است‬
‫• هدف خارش جلب توجه به محرکهای خفیف سطحی است‬
‫• خاراندن با ایجاد درد بصورت مهار جانبی در نخاع خارش را بر‬
‫طرف می کند‬
‫‪[email protected]‬‬
‫مسیرهای انتقال حس به سیستم مرکزی اعصاب‬
‫• تقریبا تمام حسهای پیکری وارد ریشه خلفی نخاع می شوند‬
‫• بجز تعداد کمی فیبر کوچک با اهمیت نامشخص که وارد‬
‫ریشه قدامی می شوند‬
‫‪1.Dorsal column–medial lemniscal system‬‬
‫‪2.Anterolateral system‬‬
‫• این دو مسیر در تاالموس بهم می رسند‬
‫‪[email protected]‬‬
‫تفاوتهای دو مسیر‬
‫قدامی طرفی‬
‫ستون خلفی‪-‬نوار میانی‬
‫‪ m/s‬تا ‪40‬‬
‫‪30-110m/s‬‬
‫کم‬
‫زیاد‬
‫‪[email protected]‬‬
‫راه انتقال در نخاع‬
‫سرعت انتقال‬
‫جهت گیری فضایی نسبت به خواستگاه‬
‫سیستم ستون خلفی‪ -‬نوارمیانی (‪)Dorsal column-medial lemniscal system‬‬
‫‪.1‬‬
‫حس لمس دقیق برای تعیین محل محرک‬
‫‪.2‬‬
‫حس لمس دقیق برای تعیین شدت محرک‬
‫‪.3‬‬
‫حسهای فازیک مانند ارتعاش‬
‫‪.4‬‬
‫حسهای حرکت در برابر پوست‬
‫‪.5‬‬
‫حسهای وضعیت‬
‫‪.6‬‬
‫حس فشار دقیق برای تعیین شدت فشار‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪Anatomy of the Dorsal‬‬
‫‪Column–Medial Lemniscal System‬‬
‫• نورون حسی پس از ورود به نخاع از ریشه خلفی دو شاخ‬
‫می شود‪:‬‬
‫‪1.Medial branch‬‬
‫از طریق ستون خلفی تا مغز می رود‬
‫»‬
‫‪2.Lateral branch‬‬
‫وارد شاخ خلفی ماده خاکستری می شود‬
‫با بخشهای بینابینی و قدامی ماده خاکستری سیناپس می کند‬
‫»‬
‫»‬
‫‪1.‬‬
‫سیناپس با نورونها موضعی نخاع و ایجاد رفلکسهای نخاعی‬
‫ایجاد مسیر نخاعی مخچه ای‬
‫‪2.‬‬
‫‪3.‬‬
‫فیبرهای رده دوم ساخته شده و وارد ستون خلفی می شود‬
‫‪[email protected]‬‬
I
VPM
‫ نوارميانی‬-‫سيستم ستون خلفی‬
Ventrobasal
complex
Fibers from sensory
nuclei of the trigeminal
nerve
[email protected]
‫جهت گیری فضایی‬
‫• در نخاع‪:‬‬
‫» فیبرهای آمده از پایین بدن متمایل به مرکز ستون خلفی است‬
‫» فیبرهای مربوط به مناطق باالتر در الیه های طرفی قرار می گیرند‬
‫• در تاالموس‪:‬‬
‫» طرفی ترین بخش کمپلکس شکمی قاعده ای مربوط به پایین بدن‬
‫» بخش میانی کمپلکس شکمی قاعده ای مربوط به سر و صورت‬
‫» بدلیل تقاطع در مدوال تاالموس راست مربوط به سمت چپ و برعکس است‬
‫‪[email protected]‬‬
[email protected]
Somatosensory Cortex
Somatosensory Areas I and II
[email protected]
‫• قسمتهای مختلف بدن در نواحی ‪ I‬و ‪ II‬جهت گیری مجزا و‬
‫مشخص دارند‬
‫• موقعیت قسمتهای بدن در ناحیه ‪ I‬دقیق و در ناحیه ‪ II‬غیر‬
‫دقیق است‬
‫• اطالعات از ناحیه ‪ II‬کم است ولی این ناحیه از پیامهای‬
‫دوطرفه که از ساقه مغز می رسد‪ ،‬از ناحیه حسی ‪ I‬و دیگر‬
‫نواحی مغز مانند بینایی و شنوایی پیام می گیرد‬
‫‪[email protected]‬‬
‫جهت گیری فضایی در ناحیه حسی ‪I‬‬
‫‪[email protected]‬‬
ُ
[email protected]
‫الیه های قشر حس پیکری و اعمال آنها‬
‫‪.1‬‬
‫پیامهای ورودی به الیه ‪ 4‬می رود‬
‫‪.2‬‬
‫ورود پیامهای منشر و غیر اختصاصی از مراکز پایین که‬
‫سطح کلی تحریک پذیری ناحیه خاصی از مغز را کنترل‬
‫می کند به الیه های ‪ 1‬و ‪2‬‬
‫‪.3‬‬
‫آکسون نورونها از الیه های ‪ 2‬و ‪ 3‬به دیگر نواحی مانند‬
‫نیمکره دیگر می رود‬
‫‪.4‬‬
‫آکسون نورونهای الیه ‪ 5‬به هسته های قاعده ای‪ ،‬ساقه‬
‫مغز و نخاع می رود‬
‫‪.5‬‬
‫آکسون نورونهای الیه ‪ 6‬به تاالموس می رود‬
‫‪[email protected]‬‬
‫سازمان بندی نورونها در قشر حسی‬
‫بصورت ستونهای عمودی‬
‫• هر ستون نوع خاصی از حس و نقطه مشخصی از سطح‬
‫بدن را شناسایی می کند‬
‫• قطر ستونها‪ 0/3-0/5 :‬میلیمتر‬
‫• الیه چهار که ورود پیام است ستونها کامال مستقلند‬
‫• در الیه های دیگر ستونهای برای تحلیل مفهوم پیام تأثیر‬
‫‪[email protected]‬‬
‫متقابل وجود دارد‬
‫• قدامی ترین ستونها به گیرنده های عضالنی‪ ،‬تاندونی یا‬
‫کششی مفاصل پاسخ می دهند‬
‫• ستونهای میانی بیشتر به گیرنده های کند سازش پوست‬
‫پاسخ می دهند‬
‫• ستونهای خلفی تر به فشار عمقی‪ ،‬تحریک در یک جهت‬
‫خاص روی پوست پاسخ می دهند‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪Functions of Somatosensory Area I‬‬
‫‪ .1‬تعیین محل دقیق حسها روی بدن (تعیین غیر دقیق به عهده ساقه مغز‪،‬‬
‫تاالموس و ‪ ...‬است)‬
‫‪ .2‬تعیین شدت فشار‬
‫‪ .3‬تعیین وزن اشیاء‬
‫‪ .4‬قضاوت در مورد شکل یا حالت اشیاء‬
‫»‬
‫‪ :Astereognosis‬بدلیل آسیب این ناحیه ایجاد می شود و فرد قادر به‬
‫قضاوت در مورد شکل یا حالت اشیاء نیست‬
‫‪ .5‬قضاوت در مورد قوام مواد‬
‫‪[email protected]‬‬
‫ماهیت و شدت آنها‬
‫‪ .6‬تعیین محل حسهای درد و حرارت و نه‬
‫نواحی ارتباطی حس پیکری‬
‫•‬
‫محل‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫دريافت اطالعات از‪:‬‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫•‬
‫ناحيه حس پيکری اوليه‬
‫هسته شکمی قاعده ای تاالموس‬
‫قشر بينايی‬
‫قشر شنوايی‬
‫وظيفه‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫نواحی ‪ 5‬و ‪ 7‬برودمن‬
‫پشت ناحيه حسی اوليه‬
‫لب پاريتال يا آهيانه‬
‫کشف رمز اطالعات حسی‬
‫اثر برداشتن يکطرفه ناحيه ارتباطی پيکری (‪ Amorphosynthesis‬يا عدم ساخت شکل)‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫قدرت تفسير حس سمت مقابل را از دست می دهد‬
‫از دست دادن قدرت احساس شکل سمت مقابل بدن‬
‫فراموشی سمت مقابل بدن‬
‫‪[email protected]‬‬
‫تمايل دارد تنها يک طرف اشياء را احساس کند‬
‫مدار نورونی اصلی در سیستم ستون خلفی‪-‬‬
‫نوار میانی‬
‫• واگرایی پیام‬
‫• تعیین شدت محرک‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪Two-Point Discrimination‬‬
‫• بشدت تحت تأثیر مهار جانبی‬
‫است‬
‫• افزایش میزان تقابل توسط مهار‬
‫جانبی‬
‫‪[email protected]‬‬
‫هدایت حسهای سریعا تغییر یابنده و مکرر‬
‫• تنها مسیر انتقال این حس سیستم ستون خلفی‪-‬نوار میانی‬
‫است‬
‫• توانایی تشخیص ارتعاشاتی تا ‪ 700‬هرتز‬
‫• برای بررسی سالمت این مسیر با کمک دیاپازون می توان‬
‫حس ارتعاش را در نواحی مختلف بررسی کرد‬
‫‪[email protected]‬‬
‫تفسیر روانی شدت محرک‬
‫• چگونه دستگاه حسی قادر به هدایت شدتهای بسیار متفاوت‬
‫حسی است؟‬
‫– روش اول‬
‫• هنگامی که شدت محرک کم است‪ ،‬تغییرات جزئی شدت باعث افزایش‬
‫زیاد پتانسیل می شود‪ ،‬بنابراین گیرنده تغییرات فوق العاده کوچک‬
‫محرک را اندازه گیری می کند‬
‫• اگر شدت محرک زیاد باشد‪ ،‬افزایش بیشتر پتانسیل گیرنده جزئی است‪،‬‬
‫بنابراین برای ایجاد پتانسیل گیرنده نیاز به تغییر بسیار بیشتر محرک‬
‫است‬
‫‪[email protected]‬‬
‫– روش دوم‬
‫• افزایش تعداد فیبرهای عصبی‬
‫• افزایش فرکانس تولید ایمپالس‬
‫‪[email protected]‬‬
‫قضاوت در مورد شدت محرک‬
‫• همزمان با افزایش شدت حس‪ ،‬تمییز شدت کاهش می یابد‬
‫• اصل وبر‪-‬فخنر‪ ،‬شناسایی نسبت شدت محرک‪:‬‬
‫– درجات مختلف شدت محرک تقریبا متناسب با لگاریتم شدت محرک از هم تمییز‬
‫داده می شوند‪.‬‬
‫– این اصل فقط برای شدتهای باالی ادراک بینایی‪ ،‬شنوایی و پوستی دقیق است‬
‫– هرچه شدت اولیه بیشتر باشد‪ ،‬تغییر بعدی محرک برای تشخیص باید بیشتر‬
‫باشد‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• قانون توان‪:‬‬
‫توان ‪ y‬و ثابتهای ‪ K‬و ‪ k‬برای هر نوع حس متفاوت است‬
‫• این قانون هم در شدتهای بسیار زیاد و بسیار کم رضایت بخش نیست‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪Position Senses‬‬
‫• حسهای خودگیر (‪ )Proprioceptive senses‬نیز‬
‫نامیده می شوند‬
‫‪ .1‬حفظ وضعیت ایستا‪ :‬درک آگاهانه از نحوه قرار گیری بخشهای‬
‫مختلف بدن نسبت بهم‬
‫‪ .2‬حس سرعت حرکت‪ ،‬ادراک حرکت یا پروپریوسپشن پویا‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• گیرنده ها جهت آگاهی از درجه تاشدگی مفاصل و سرعت‬
‫تغییر آن‪:‬‬
‫» گیرنده های المسه پوست و گیرنده های عمقی نزدیک مفاصل نقش دارند‬
‫» دوکهای عضالنی برای تعیین تا شدگی در اواسط محدوده حرکت‬
‫» گیرنده های رباطها و بافتهای عمقی پیرامون مفاصل در دو سر تا شدگی‬
‫مفصل‪ ،‬شامل‪ :‬اجسام پاچینی‪ ،‬انتهای رافینی و گیرنده های گلژی تاندونها‬
‫» اجسام پاچینی و دوکهای عضالنی بیشتر مسئول شناسایی سرعت حرکت‬
‫هستند‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• پردازش اطالعات حس وضعیت در مسیر ستون خلفی‪-‬نوار میانی‪:‬‬
‫• پیامها قبل رسیدن به قشر حسی تا حدی پردازش می شوند‬
‫مثال‪:‬‬
‫» در تاالموس برخی از نورونها به چرخش کامل مفصل و برخی تنها به هنگام حداقل چرخش‬
‫پاسخ میدهند‬
‫‪[email protected]‬‬
‫انتقال پیامهای غیر دقیق حسی در مسیر‬
‫قدامی طرفی‬
‫سیستم قدامی طرفی (‪)Anterolateral system‬‬
‫‪.1‬‬
‫حس درد‬
‫‪.2‬‬
‫حس حرارت‬
‫‪.3‬‬
‫حس لمس و فشار غیر دقیق‬
‫‪.4‬‬
‫غلغلک و خارش‬
‫‪.5‬‬
‫حسهای جنسی‬
‫‪[email protected]‬‬
‫سيستم قدامی طرفی‬
[email protected]
‫• تنها برخی از پیامهای درد به کمپلکس شکمی قاعده ای میرسند‬
‫• بیشتر پیامهای درد وارد هسته های مشبک ساقه مغز شده و از آنجا به‬
‫هسته های بین تیغه ای تاالموس رله می شود‬
‫• ویژگیهای هدایت در مسیر قدامی طرفی‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫سرعت هدایت ‪ 8-40‬متر بر ثانیه‬
‫دقت پایین جهت گیری فضایی بخصوص در مسیرهای درد‬
‫دقت پایین درجات شدت محرک‬
‫ضعف هدایت در انتقال پیامهای سریعا تکرار شونده‬
‫‪[email protected]‬‬
‫عملکرد تاالموس در حس پیکری‬
‫• قابلیت مختصر در تشخیص حس المسه‬
‫• ساقه مغز‪ ،‬تاالموس و دیگر نواحی قاعده مغز در تشخیص‬
‫حس حرارت و درد نقش بارزی دارند‬
‫• تخریب قشر حسی پیکری تأثیر ناچیز بر حس درد و‬
‫متوسط بر حس حرارت دارد‬
‫‪[email protected]‬‬
‫پیامهای قشر گریز جهت کنترل میزان‬
‫حساسیت حسی‬
‫• ارسال به نواحی رله حسی‬
‫• تاالموس‬
‫• بصل النخاع‬
‫• نخاع‬
‫• ماهیت مهاری دارند‪:‬‬
‫• جلوگیری از گسترش جانبی پیامها و افزایش کنتراست‬
‫• حفظ حساسیت سیستم در محدوده ای که نه پیا مها بی اثر باشند و نه‬
‫سیستم را اشباع کنند‬
‫‪[email protected]‬‬
‫میدانهای قطعه ای حسی‬
‫‪Dermatomes‬‬
‫•‬
‫هر عصب نخاعی یک میدان قطعه ای از پوست بنام‬
‫درماتوم را عصب دهی می کند‬
‫‪[email protected]‬‬
CHAPTER48
Somatic Sensations:
II. Pain, Headache, and
Thermal Sensations
[email protected]
‫حس درد )‪(Nociception‬‬
‫•‬
‫درد یک مکانیسم حفاظتی است‬
‫•‬
‫انواع درد‪:‬‬
‫‪ .1‬درد سریع(تیز‪ ،‬حاد‪ ،‬الکتریکی یا گزشی)‬
‫‪ .2‬درد کند(مبهم‪ ،‬مزمن‪ ،‬سوزشی‪ ،‬ضربان دار‪ ،‬نوسان دار)‬
‫•‬
‫گیرنده های درد‪ :‬انتها های عصبی آزاد هستند‬
‫•‬
‫در پوست و بافتهای عمقی پراکنده اند‬
‫‪[email protected]‬‬
:‫محرکهای گیرنده درد‬
‫ مکانیکی‬.1
‫ حرارتی‬.2
:‫ شیمیایی‬.3
1.
2.
3.
4.
5.
6.
7.
8.
9.
10.
Bradykinin
Serotonin
Histamine
Potassium
Ions
Acids
Acetylcholine
Proteolytic enzymes
Prostaglandins
Substance P
‫درد تند توسط گیرنده های مکانیکی و حرارتی‬
‫محرک‬
‫درد کند توسط هر سه نوع‬
[email protected]
»
»
•
‫• گیرنده درد سازش ناپذیر است‬
‫• مرده درد تهوع آور با تداوم محرک زیاد می شود‪ ،‬به این‬
‫افزایش حساسیت گیرنده درد پردردی گویند‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• اهمیت محرکهای شیمیایی در طی درد‪:‬‬
‫» تزریق عصاره بافت آسیب دیده زیر پوست درد شدید ایجاد می کند (برادی‬
‫کینین و پتاسیم)‬
‫» آنزیمهای پروتئولیتیک مستقیما با افزایش نفوذپذیری غشاء عصب نسبت‬
‫به یونها باعث درد می شود‬
‫• عامل ایسکمی در ایجاد درد‬
‫» تجمع اسید الکتیک‬
‫» برادی کینین و آنزیمهای پروتئولیتیک بدلیل آسیب بافتی‬
‫• اسپاسم عضالنی بعنوان یک عامل درد‬
‫» اثر مستقیم اسپاسم بر گیرنده های مکانیکی درد‬
‫‪[email protected]‬همچنین خود اسپاسم متابولیسم را باال‬
‫» فشردن عروق و ایجاد ایسکمی‪ ،‬و‬
‫می برد‬
‫هدایت دوگانه پیامهای درد در دستگاه مرکزی اعصاب‬
‫• فیبرهای محیطی درد‪:‬‬
‫‪ .1‬فیبرهای تند‬
‫»‬
‫»‬
‫»‬
‫نوع ‪Aδ‬‬
‫سرعت ‪ 6-30‬متر بر ثانیه‬
‫پیامهای درد تند و تیز‬
‫‪ .2‬فیبرهای کند‬
‫»‬
‫»‬
‫»‬
‫نوع ‪C‬‬
‫سرعت ‪ 0/5-2‬متر بر ثانیه‬
‫درد کند و مزمن‬
‫– احساس درد بصورت مضاعف‪:‬‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫احساس سریع محرک آسیب رسان و ایجاد واکنش فوری‬
‫تدریجی تا حالت زجر آور و غیر قابل تحمل‬
‫احساس درد کند به افزایش یابنده‬
‫‪[email protected]‬‬
‫مسیرهای دوگانه درد در نخاع و ساقه مغز‬
‫‪ .1‬راه نئواسپاینوتاالمیک برای درد تند‬
‫•‬
‫•‬
‫فيبرهای نوع ‪Aδ‬‬
‫درد حاد حرارتی و مکانيکی‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• تعیین محل دقیق درد تند در بدن (نیاز به تحریک همزمان گیرنده های‬
‫المسه)‬
‫• گلوتامات میانجی عصبی فیبر درد تند ‪ Aδ‬است‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪ .2‬راه پالئواسپاینوتاالمیک برای هدایت درد کند و مزمن‬
‫•‬
‫•‬
‫عمده فیبرها نوع ‪ C‬است‪ ،‬گاهی نیز از نوع ‪Aδ‬‬
‫گلوتامات و ماده ‪ P‬میانجی عصبی درد کند فیبر ‪ C‬هستند (گلوتامات سریع االثر‬
‫ولی ماده ‪ P‬آهسته ترشح می شود و عمل می کند)‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• تنها ‪ %20‬مسیر کند تا تاالموس می رود‬
‫• عمدتا به ساقه مغز می روند‪:‬‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫هسته های مشبک مدوال‪ ،‬پل و مزانسفال‬
‫ناحیه تکتال (بادامی) مزانسفال در عمق برجستگیهای فوقانی و تحتانی‬
‫ناحیه خاکستری دور قنات سیلویوس‬
‫• تعدادی فیبر درد از نواحی درد در ساقه مغز‬
‫به نواحی زیر می رود‪:‬‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫هسته های داخل تیغه ای و مرکزی‬
‫طرفی تاالموس‬
‫هیپوتاالموس‬
‫قاعده مغز‬
‫• تعیین محل درد در این مسیر غیر دقیق است‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• عملکرد تشکیالت مشبک‪ ،‬تاالموس و قشر مخ در احساس درد‪:‬‬
‫• تشکيالت مشبک‪ ،‬تاالموس و ديگر مراکز پايين در احساس درد خود آگاه نقش دارد‬
‫• قشر مخ عمدتا در تفسير کيفيت درد نقش دارد‬
‫• نقش درد در برانگیختگی عصبی‪:‬‬
‫• محل خاتمه فيبرهای درد کند (نواحی مشبک ساق مغز و هسته های داخل تيغه ای تاالموس) بخشی از‬
‫سيستم برانگيزنده مغز است‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• قطع مسیرهای درد با جراحی‪:‬‬
‫• قطع ربع قدامی طرفی در سمت مقابل به درد در نخاع‬
‫– گاه عدم موفقيت‪:‬‬
‫» عدم تقاطع فيبرها‬
‫» حساس شدن ديگر مسير های درد و عود درد‬
‫• ايجاد ضايعه در هسته های داخل تيغه ای تاالموس‬
‫» ضمن تسکين درد زجرآور‪ ،‬درد حاد را حفظ می کند‬
‫‪[email protected]‬‬
‫سيستم سرکوب درد در مغز و نخاع‬
)‫(آنالژزی‬
‫• تفاوت میزان واکنش به درد‬
‫در افراد مختلف‬
Nucleus reticularis
paragigantocellularis
Pain inhibitory
complex
[email protected]
‫نواحي دور بطنی و خاکستری دور قنات سیلویوس(‪)PAG‬‬
‫انکفا لين‬
‫هسته سجافی بزرگ بصل النخاع (رافه)‬
‫حس درد‬
‫سروتونين‬
‫نورونهای واسطه شاخ خلفی نخاع‬
‫انکفا لين‬
‫مهار پیش سیناپسی و پس سیناپسی فیبرهای ورودی درد (هر‬
‫دو نوع ‪ Aδ‬و ‪)C‬‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪Brain’s Opiate System—Endorphins‬‬
‫‪and Enkephalins‬‬
‫•‬
‫اثر ضد دردی تزریق مرفین به هسته های یا نواحی خاکستری دور بطنی‬
‫•‬
‫وجود عوامل شبه مرفین‬
‫•‬
‫گیرنده های مرفینی‬
‫•‬
‫مواد متعدد شبه مرفینی بدن حاصل تجزیه پرتئینهای زیر است‪:‬‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫•‬
‫‪Proopiomelanocortin‬‬
‫‪Proenkephalin‬‬
‫‪Prodynorphin‬‬
‫مهمترین مواد شبه مرفینی بدن‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫بتا‪-‬اندورفين‬
‫مت‪-‬انکفالين‬
‫لو‪-‬انکفالين‬
‫داينورفين‬
‫‪[email protected]‬‬
‫مهار هدایت درد توسط پیامهای حس المسه‬
‫• تحریک فیبرهای ‪ Aβ‬حس المسه موجب کاهش هدایت درد‬
‫می شود‬
‫• احتماال ناشی از مهار جانبی است‬
‫• اثر مالش پوست برای کاهش درد‬
‫• تحریک الکتریکی برای کاهش درد‬
‫‪[email protected]‬‬
‫درد ارجاعی‪:‬‬
‫•‬
‫احساس درد در قسمتی از بدن که دورتر از محل واقعی تولید درد است‬
‫•‬
‫معموالً منشأ درد احشاء است که درد آن به ناحیه ای روی سطح بدن ارجاع می‬
‫یابد‬
‫‪[email protected]‬‬
‫انواع درد‪:‬‬
‫‪.1‬‬
‫سوماتیک‪:‬‬
‫‪ .1‬دردهای سطحی‪ :‬بافتهای سطحی‬
‫‪ .2‬دردهای عمقی‪ :‬درد عضله‪ ،‬تاندونها و استخوان‬
‫‪.2‬‬
‫احشایی‪:‬‬
‫‪ .1‬دردهای مربوط به قفسه سینه و حفره شکم‪ :‬درد قلب یا زخم معده‬
‫•‬
‫احشاء بجز گیرنده درد گیرنده دیگری ندارند (احتماال دما نیز دارند)‬
‫•‬
‫آسیب موضعی بندرت موجب درد می شود‪ ،‬نیاز به تحریک منتشرانتهاهای‬
‫عصبی درد است‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪Causes of True Visceral Pain‬‬
‫• انتقال تنها از طریق فیبرهای نوع ‪ C‬در اعصاب اتونوم‬
‫(عمدتا سمپاتیک) است‪ ،‬فقط مرده درد‬
‫– ایسکمی‪:‬‬
‫» تولید اسید از متابولیسم‬
‫» برادی کینین و آنزیمهای پروتئولیتیک ناشی از آسیب بافتی‬
‫– محرکهای شیمیایی‪:‬‬
‫» نشت محتویات اسیدی و هضمی لوله گوارش به حفره شکم‬
‫‪[email protected]‬‬
‫– اسپاسم احشای تو خالی‬
‫» ناشی از تحریک مکانیکی انتهاهای درد‬
‫» کاهش خونرسانی همراه با افزایش متابولیسم‬
‫» درد بصورت پیچشی است‬
‫– اتساع بیش از حد احشای تو خالی‬
‫» ناشی از کشش زیاد بافتی‬
‫» بسته شدن عروق و ایسکمی‬
‫‪[email protected]‬‬
Insensitive Viscera
• Parenchyma of the liver
» ‫درد ناشی از کپسول کبد و مجاری صفراوی‬
• Alveoli of the lungs
» ‫درد ناشی از برونشها و پلور جداری‬
[email protected]
‫درد جداری ناشی از آسیب احشایی‬
‫• انتقال حس درد برخی از احشاء از طریق فیبرهای غیر‬
‫احشایی‬
‫– شامل‪:‬‬
‫» پلور‬
‫» صفاق‬
‫» پریکارد‬
‫• این نواحی مانند پوست پیام درد را از طریق اعصاب نخاعی و نه‬
‫اتونوم ارسال می کنند‬
‫• برش صفاق جداری برعکس برش صفاق احشایی بسیار دردناک است‬
‫‪[email protected]‬‬
‫محل یابی احشایی‬
‫• کاری مشکل است زیرا‪:‬‬
‫• مغز از وجود احشاء بی خبر است (احساس درد بصورت کلی)‬
‫• انتقال حس از طریق دو مسیر‪:‬‬
‫‪ .1‬مسیر احشایی حقیقی (درد ارجاعی)‬
‫‪ .2‬مسیر جداری (محل یابی دقیق)‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• محل یابی درد ارجاعی در مسیر های احشایی‬
‫• احساس درد در قطعه درماتومی که عضو احشایی در رویان از آن‬
‫منشأ گرفته و نه محل فعلی آن‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• مسیر جداری هدایت درد شکمی و سینه ای‬
‫• احساس درد احشاء در دو محل‬
‫• برای آپاندیس‪:‬‬
‫» اطراف ناف‬
‫» ربع تحتانی‬
‫راست شکم‬
‫‪[email protected]‬‬
‫درد ارجاعی‪:‬‬
‫•‬
‫احساس درد در قسمتی از بدن که دورتر از محل واقعی تولید درد است‬
‫•‬
‫معموالً منشأ درد احشاء است که درد آن به ناحیه ای روی سطح بدن ارجاع می‬
‫یابد‬
‫‪[email protected]‬‬
‫برخی اختالالت بالینی‬
‫• پردردی‪:‬‬
‫• تحریک پذیری بیش از حد مسیر درد‬
‫• علت‪:‬‬
‫‪ .1‬حساسیت بیش از حد گیرنده (پر دردی اولیه)‬
‫مانند آفتاب سوختگی‬
‫‪ .1‬تسهیل هدایت سیناپسی (پر دردی ثانویه)‬
‫ضایعات نخاع یا تاالموس‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• )‪Herpes Zoster (Shingles‬‬
‫• عفونت ویروسی هرپس عقده ریشه خلفی نخاع‬
‫• احساس درد در درماتوم عصب مربوطه‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• تیک دردناک یا نورالژی سه قلو یا نورالژی زبانی حلقی‪:‬‬
‫• درد نیشتری در یک طرف صورت‬
‫• ناشی از تحریک گیرنده های مکانیکی و نه درد در صورت‪ ،‬دهان و گلو‬
‫• درمان‪:‬‬
‫» قطع بخش حسی نرون (و نه بطور کامل‪ ،‬چون حرکت از بین می رود)‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• ‪Brown-Séquard Syndrome‬‬
‫• قطع تنها نیمی از نخاع‬
‫• ضایع شدن‪:‬‬
‫» حرکت در همان سمت پایین محل آسیب‬
‫» حسهای مسیر ستون خلفی نوار میانی در همان سمت پایین محل آسیب‬
‫» حسهای مسیر قدامی طرفی در سمت مقابل پایین محل آسیب‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪Headache‬‬
‫• ارجاع درد از عمق به سطح‬
‫• خود مغز حس درد ندارد‬
‫• علت درد مغز‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫کشیده شدن سینوسهای وریدی‬
‫آسیب چادرینه‬
‫کشش دورا‬
‫کشش یا آسیب عروق خونی مننژ و مغز‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• نواحی ارجاع درد داخل جمجمه ای‪:‬‬
‫• باالی چادرینه‪ ،‬از طریق عصب زوج پنجم‪ ،‬درد در نیمه جلوی سر‬
‫• زیر چادرینه‪ ،‬از طریق اعصاب زبانی حلقی‪ ،‬واگ و عصب دوم‬
‫گردنی‪ ،‬سردرد پس سری‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪Headache of Intracranial Origin‬‬
‫• سردرد مننژیت‪:‬‬
‫• بسیار شدید‬
‫• ناشی از التهاب مننژ‬
‫• ارجاع به تمام سر‬
‫• سردرد بدلیل فشار کم مایع مغزی نخاعی‪:‬‬
‫• کشیدن ‪ csf‬به میزان ‪20 ml‬‬
‫• از بین رفتن حالت شناور مغز و کشیده شدن دورا‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• سردرد میگرنی‪:‬‬
‫• احتماال ناشی از پدیده های عروقی غیر طبیعی‬
‫• احساس پیش درآمد ‪ 60‬تا ‪ 30‬دقیقه قبل مانند تهوع‪ ،‬از دست دادن‬
‫بخشی از میدان دید‪ ،‬اورای بینایی و توهمات حسی‬
‫• مکانیسمهای احتمالی‪:‬‬
‫» اسپاسم رفلکسی برخی شریانهای بزرگ مغز بدنبال هیجان یا فشار‬
‫روحی‪ ،‬و سپس اتساع و ضربان شدید این عروق پس از ‪ 24‬تا ‪48‬‬
‫ساعت‬
‫» اختالالت روانی‬
‫» اسپاسم عروقی بر اثر باال بودن پتاسیم خارج سلولی مغز‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• سردرد الکلی‪:‬‬
‫• اثر سمی الکل بر مننژ‬
‫• سردرد ناشی از یبوست‪:‬‬
‫• در افراد قطع نخاع هم دیده شده است‬
‫• ناشی از جذب مواد سمی یا‬
‫تغییرات دستگاه گردش خون بدلیل از دست رفتن مایع بدرون روده‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪Extracranial Types of Headache‬‬
‫• سردرد ناشی از اسپاسم عضالنی‪:‬‬
‫• اسپاسم عضالت سر بدلیل فشار هیجانی‬
‫• شایعترین علت سردرد‬
‫• سردرد بدنبال آسیب ساختماتهای بینی و اطراف آن‪:‬‬
‫• ارجاع درد آسیب بینی و عفونت آن به پشت گوش‬
‫• ارجاع درد عفونت سینوس فرونتال به سطح فرونتال و اسکالپ‬
‫• ارجاع درد سینوسهای تحتانی (مانند ماگزیلری) به صورت‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• سردرد ناشی از مشکالت چشمی‪:‬‬
‫• انقباض تونیک و بیش از حد عضله مژگانی برای تمرکز چشم‬
‫• اسپاسم عضالت صورت و دور چشم ناشی از تالش زیاد برای تطابق‬
‫• تابش نور زیاد یا اشعه ماوراء بنفش‬
‫‪[email protected]‬‬
‫‪Thermal Sensations‬‬
‫•‬
‫•‬
‫گیرنده ها‪:‬‬
‫•‬
‫گرما (انتهای عصبی آزاد‪ ،‬فیبر نوع‬
‫‪ ،C‬با سرعت ‪ 0/4-2‬متر بر ثانیه)‬
‫•‬
‫درد‬
‫محل‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫سرما (گیرنده یک انتهای عصبی ویژه‬
‫میلین دار ‪ Aδ‬است‪ ،‬با سرعت ‪ 20‬متر‬
‫بر ثانیه‪ ،‬فیبرهای ‪ C‬و انتهای عصبی‬
‫آزاد)‬
‫زیر پوست‬
‫تعداد گیرنده سرما بیشتر از گرما است‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• اثرات تحریکی افزایش و کاهش دما‪-‬سازش‪:‬‬
‫• گیرنده های سازش زیاد دارند ولی نه ‪%100‬‬
‫• به تغییرات دما بشدت پاسخ می دهند‬
‫• مکانیسم تحریک گیرنده ها‪:‬‬
‫» بواسطه تغییر متابولیسم گیرنده ها تحریک می شوند‬
‫» هر ‪ 10‬درجه سانتیگراد سرعت متابولیسم را ‪ 2‬برابر تغییر می دهد‬
‫• جمع فضایی حسهای حرارت‪:‬‬
‫» تحریک نواحی کوچک قضاوت در مورد درجات دما را دشوار می کند‬
‫» اگر کل سطح بدن در یک زمان دچار تغییر گردد ‪ 0/01‬درجه سانتیگراد‬
‫قابل شناسایی است‬
‫‪[email protected]‬‬
‫• هدایت پیامهای حرارت در دستگاه عصبی‪:‬‬
‫• تقریبا مشابه پیامهای درد‬
‫• پس از ورود به نخاع در راه لیسوئر باال و پایین می روند و به تیغه‬
‫های ‪ II ،I‬و ‪ III‬شاخ خلفی می روند‬
‫• پس از کم پردازش بواسطه چند نورون واسط به فیبرهای حرارتی رفته‬
‫و پس وارد مسیر قدامی طرفی می شود‬
‫• محل ختم شدن در باال‪:‬‬
‫‪ .1‬نواحی مشبک ساقه مغز‬
‫‪ .2‬کمپلکس شکمی قاعده ای تاالموس‪ ،‬تعداد کمی از این محل به قشر‬
‫حسی می رود‬
‫‪[email protected]‬‬
‫حرارت مهم است‬
‫• قشر برای قدرت تشخیص درجه‬
Unit 10
The Nervous
System: B. The
Special Senses
[email protected]
CHAPTER49
The Eye: I. Optics of Vision
[email protected]