تحقيق - IranLearner

Download Report

Transcript تحقيق - IranLearner

‫بسم هللا الرحمن الرحيم‬
‫روش تحقیق وارائه گزارش‬
)‫(پایان نامه نویسی‬
Research Methodology and
Report Presentation (Thesis
and /Dissertation Writing)
‫تعريف تحقيق‬
‫تحقيق فرايندي است‪:‬‬
‫برنامه ريزي شده‪،‬‬
‫هوشيارانه‪،‬‬
‫نظام مند (‪) systematic‬‬
‫و قابل اعتماد براي‬
‫يافتن حقايق يا فهم عميق مسايل‪.‬‬
‫‪3‬‬
‫ده نكته در مورد تحقيق‬
‫• تحقيق خيلي وقت گير است‪.‬‬
‫• تحقيق يك پديدة ذهني است‬
‫• تحقيق خسته كننده و كسالت آور است اما ممكن‬
‫است جالب و سرگرم كننده هم باشد‪.‬‬
‫• تحقيق ممكن است در طول زندگي محقق تداوم‬
‫داشته باشد‪.‬‬
‫• فرايند تحقيق ممكن است بسيار جالبتر از نتايج آن‬
‫باشد‪.‬‬
‫‪4‬‬
‫ده نكته در مورد تحقيق‬
‫• تحقيق نوعي فضولي كردن است‪.‬‬
‫• تحقيق را مي توان به راههای گوناگوني انجام داد‪.‬‬
‫• تحقيق ممكن است وارد روياهای شما شود‪.‬‬
‫• تحقيق ممكن است شمارا به راههای دور از انتظار‬
‫هدايت كند‪.‬‬
‫• درتحقيق از همان مهارت روزمرة محقق استفاده می‬
‫شود‪.‬‬
‫‪5‬‬
‫انواع‬
‫تحقيق(از ديدگاههاي مختلف)‬
‫• تحقيق نظري (‪ ،)pure‬كاربردي(‪ ) applied‬و‬
‫راهبردي( ‪.)strategic‬‬
‫• توصيفي(‪ ،)descriptive‬تبييني‬
‫(‪ )explanatory‬وارزيابي(‪.)evaluation‬‬
‫• تحقيق آزاد (‪ ) market research‬وتحقيق‬
‫آكادميك(‪.) academic research‬‬
‫‪6‬‬
‫انواع تحقيق(از ديدگاههاي مختلف)‬
‫• تحقيق اكتشافي(‪) exploratory‬‬
‫آزمايش ي(‪) experimental or testing out‬‬
‫حل مشكل(‪.) problem solving‬‬
‫• تحقيق پنهاني يا ناآشكار(‪،) covert‬‬
‫رقابتي(‪ ) adversarial‬ومبتني بر همكاري‬
‫(‪.) collaborative‬‬
‫• تحقيق بنيادي(‪ ،) basic‬كاربردي‪ ،‬ابزاري‪ ،‬مشاركتي و‬
‫عملياتي‬
‫‪7‬‬
‫تقسيم بندی انواع تحقيق‬
‫• برحسب هدف‪:‬‬
‫• بنيادی که هدف آن‪:‬‬
‫• آزمون نظريه ها‪,‬‬
‫• تبيين روابط و پديده ها‬
‫• ونظريه پردازی‪,‬‬
‫• وباالخره توليد دانش و بررس ی نظريه تحول تاريخ‬
‫است‪.‬‬
‫‪8‬‬
‫تقسيم بندی انواع تحقيق‬
‫• کاربردی که هدف آن‪:‬‬
‫• کاربرد عملی دانش درزندگی است‪.‬‬
‫• توسعه ای‪ ,‬که هدف آن‪:‬‬
‫• تشخيص مناسب بودن يک دانش‪ ,‬روش‪ ,‬ارزش‬
‫و‪ ...‬برای هدفی خاص‬
‫• ويا تهيه و تدوين برنامه ها‪ ,‬طرحها و پروژه های‬
‫توسعه ای است‪.‬‬
‫‪9‬‬
‫تقسيم بندی انواع تحقيق‬
‫• بر حسب نحوه گرد آوری اطالعات يا طرح تحقيق‬
‫• توصيفی (توصيف شرايط‪ ,‬اشياء‪ ,‬امور وپديده ها به منظور‬
‫شناخت بيشتر آنها)‪.‬‬
‫ّ‬
‫• پس رويدادي ( علي‪-‬مقايسه اي) كه هدف آن شناسايي‬
‫معلول به منظوركشف علل احتمالي آن ويا مطالعة متغير‬
‫وابسته به منظور يافتن متغير مستقل‬
‫‪10‬‬
‫تقسيم بندی انواع تحقيق‬
‫• همبستگی‪ :‬تحليل رابطه ميان متغيرها بر اساس هدف تحقيق‪:‬‬
‫• مطالعه همبستگی دو متغيری‬
‫• تحليل رگرسيون با هدف پيش بينی تغييرات يک يا چند متغير‬
‫وابسته با توجه به تغييرات متغيرهای مستقل‬
‫• تحليل ماتريس همبستگی با هدف بررس ی مجموعه ای از‬
‫همبستگيهای دو متغيری در جدولی بنام ماتريس‪.‬‬
‫‪11‬‬
‫تقسيم بندی انواع تحقيق‬
‫• تحقيق در عمليات يا اقدام پژوهي به منظور‪:‬‬
‫• مشخص كردن موقعيت معين و رفع مشكل‪،‬‬
‫• آشنائي با روشهاي نو و اشاعة نو آوري‪.‬‬
‫• مطالعةموردي به منظور‪:‬‬
‫• انتخاب و مطا لعة يك مورد يا واد يا نظام‬
‫• با حد و مرز مشخص‬
‫• به صورت كل گرايانه (‪)holistic‬‬
‫‪12‬‬
‫تقسيم بندی انواع تحقيق‬
‫• تحقيق تجربي يا آزمايش ي با استفاده از شبوه هاي زير‪:‬‬
‫• انتساب تصادفي(اختصاص هرآزمودني با شانس مساوي‬
‫به گروه آزمايش ي يا گواه)‬
‫• همتا كردن تصادفي( همانندي آزمودنيهاي انتخاب شده از‬
‫نظر متغير ناخواسته)‬
‫• انتخاب همگن ( بكسان كردن ميانگين متغيري كه بايد‬
‫كنترل شود در گروه هاي مورد نظر)‬
‫‪13‬‬
‫تقسيم بندی انواع تحقيق‬
‫• تحقيق تاريخي (مطالعة فصل دوم از بخش سوم جلد‬
‫دوم روشهاي تحقيق تأليف دكتر ساروخاني را توصيه مي‬
‫كنيم)‬
‫• قوم نگاري براي تحقيقات مردم شناس ي از طريق ثبت‬
‫وقايع و پديده ها در شرايط طبيعي وقوع‬
‫• روشهاي تحليل محتوي (مطالعة فصل چهارم از بخش‬
‫سوم جلد دوم روشهاي تحقيق تأليف دكتر ساروخاني را‬
‫توصيه مي كنيم)‬
‫‪14‬‬
‫تقسیم بندی انواع تحقیق‬
‫•پيمايش ي براي مطالعة‪:‬‬
‫• ماهيت يا ويژگيهاي اشياء‪،‬‬
‫• امور و پديده ها‪،‬‬
‫• شرايط و روابط موجود ميان آنها‬
‫• ويا چگونگي وضعيت موجود‬
‫•و همچنين سنجش آراء و افكار‪.‬‬
‫‪15‬‬
‫تقسیم بندی انواع تحقیق‬
‫تحقيق پيمايش ي به سه دسته تقسيم مي شود‪:‬‬
‫مقطعي‪ :‬به منظور گردآوري داده ها در بارة يك يا چند‬
‫ً‬
‫ً‬
‫صفت در يك مقطع زماني ( مثالً در يك روز‪ ،‬يك هقته‪ ،‬ماه يا‬
‫سال)‬
‫طولي‪ :‬به منظور گردآوري داده ها در طول زمانهاي‬
‫مختلف‪.‬‬
‫روش دلفي‪ :‬به منظور گردآوري داده ها در بارة اتفاق نظر‬
‫يك جمع صاحب نظر در مورد يك موضوع خاص از طريق رتبه‬
‫بندي درجة اهميت آن‬
‫‪16‬‬
‫• ”رساله“‪“,‬تز“ یا ”پایان نامه چیست؟‬
‫• ‪....” Arthur Cole‬گزارش ی است کامل ‪ ,‬که محققی آن را به عهده‬
‫گرفته و به پایان رسانیده است ‪ ,‬مشروط بر اینکه همه مراحل‬
‫موضوع بحث را‪ ,‬از زمانیکه به شکل سوژه یا اندیشه ای بوده تا وقتی‬
‫که به شکل نتایج مدون و مرتب که با ادله و براهین و مدارک مستدل‬
‫شده است را در بر گیرد‪.‬‬
‫• پایان نامه شبیه سایر درس ها جنبه تمرینی ندارد!!!‬
‫• فرق پایان نامه ورساله؟‬
‫• جایگاه و اهمیت پایان نامه در فرایند تحصیلی‬
‫• نمود قدرت استنباطی دانشجو در فرایند تحصیالت تکمیلی ( ‪Data‬‬
‫)‪Gathering to Data finding‬‬
‫• ‪ Theory as a hypothesis‬جهانی بیاندیشید و محلی عمل‬
‫کنید‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ویژگی های پایان نامه کارشناس ی ارشد‬
‫‪-1‬اولین تجربه در تحقیقات دانشگاهی به شمار می آید‪ .‬دانشجو می تواند با یک نوع‬
‫تالش پژوهش ی آشنا شود و این مقدمه ای برای کار تحقیقی دوره دکترا و تحقیقات در‬
‫دنیای واقعیت باشد‪.‬‬
‫‪-2‬می تواند دانشجو را دست کم در یک جنبه از موضوع حرفه ای یا اکادمیک ماهر‬
‫سازد‬
‫‪-3‬می تواند به عنوان یک فعالیت آموزش ی مهم در یادگیری تحقیق پیشرفته مطرح‬
‫باشد‬
‫اهداف پایان نامه ورساله‬
‫صرفا یک کار پژوهش ی و تحقیقاتی ( ‪)Scholarly Work‬‬
‫رقابت پژوهش ی (‪)Research competence‬‬
‫مشارکت در دانش (‪)Contribution to Knowledge‬اهداف چیست؟‬
‫پایان نامه ورساله‪:‬راه نشان دهد‪,‬ذهن دانشجو را در مسیر مسائل جامعه به حرکت‬
‫درآورد و او را برای آیندهای بهتر آماده سازد‬
‫مسائل کاربردی و نظری تواما(جاذبه بیشتر ”ثمره فعالیت های خود را بزودی مشاهده‬
‫نماید)‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫طرح پیشنهادی تحقیق ؟‪Research Proposal‬‬
‫سواالتی که باید دانشجو پاسخ گوید‪:‬‬
‫آیا این موضوع ارزش تحقیق دارد؟‬
‫آیا می شود در این موضوع رساله ای نوشت؟‬
‫آیا من توان انجام آن را دارم؟‬
‫آیا میل وعالقه ای به این کار در من است؟‬
‫نحوه انتخاب موضوع پایان نامه یا رساله‬
‫بطورکلی پایان نامه نویس ی با سواالت اساس ی زیر روبروست‪:‬‬
‫‪-1‬اصوال در یک مدرسه عالی‪,‬گروه آموزش ی و یادانشگاه برای چه مقصد یا‬
‫مقاصدی پایان نامه و یا رساله نوشته می شود؟‬
‫‪-2‬اگر موضوعات مختلفی در رابطه با دوره کارشناس ی ارشد و یا دکتری می‬
‫تواند مطرح باشد به چه دلیل موضوع انتخابی اولویت دارد؟‬
‫آنچه به هنگام انتخاب موضوع باید مورد توجه باشد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫مورد عالقه دانشجو باشد(بدترین شکل انتخاب برای پایان نامه‬
‫یا رساله)‬
‫دانشجو توانایی خود را در نظر داشته باشد(عدم تبیین موضوع‬
‫و یا گستردگی کار وعدم پیش بینی های الزم در تهیه اسناد و‬
‫مدارک)‬
‫نیاز جامعه را در نظر داشته باشد(گرهی از مشکالت جامعه را‬
‫بگشاید)‬
‫دانشجو بتواند استاد راهنمایی را در این رابطه پیدا کند و با او‬
‫برای کار به تفاهم برسد( توجیه موضوع تحقیق ‪,‬ابتداانتخاب‬
‫استاد؟ دانشگاه و شهر؟ صالحیت راهنما)‬
‫حتی المقدور به زمینه کاری او وابسته باشد‪(.‬فهرست زمینه‬
‫های مورد عالقه‪ ,‬گسترش به ‪, PhD‬کار قبلی)‬
‫آفت زدگی فرایند پایان نامه نویس ی در ایران‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -1‬تقبل بیش از حد مسئولیت راهنمایی یا مشاوره توسط اساتید‪(.‬باال بودن تعداد‬
‫دانشجویان‪,‬وضع نامناسب معیشتی اساتید‪,‬نشانه برتری ومقبولیت استاد‪,‬حرص‪,‬وضعیت‬
‫خاص تخصص ی‪,‬کمبود استاد آشنا‪,‬اخالقیات ویژه استادو‪)...‬‬
‫‪-2‬عدم اختصاص زمان الزم(ساعات زیاد تدریس‪,‬جدی نگرفتن‪,‬عدم آشنایی‪,‬مکان مناسب)‬
‫‪-3‬نا آشنایی اکثر اعضای شوراها و کمیته های تحصیالت تکمیلی (ویا مراکز تصویب کننده‬
‫طرحهای تحقیق در دانشکده ها) با مبانی روش تحقیق‪Two ways.‬‬
‫الف‪:‬وارد کردن ایرادهای غیرعلمی وروش شناختی‬
‫تصویب بیجا‬
‫‪ -4‬فقدان مکانیزمی که نحوه هماهنگی تدریجی در طی مراحل تحقیق بین استادان راهنما و‬
‫مشاور را فراهم آورد‪(.‬سرگردانی دانشجو‪)...‬‬
‫‪-5‬نبود یک ذهنیت مشخص در بین دانشجویان در میزان و چگونگی انتظار آنان از نقش‬
‫استاد راهنما و مشاورین در فرایند تحقیق وبالعکس‬
‫• ‪-6‬کلیشه ای شدن قالب های ذهنی بعضی استادان در امر تحقیق‪.‬‬
‫• ‪-7‬بحران حجم گرایی‪:‬بیربط بودن بخش هایی از ادبیات تحقیق‬
‫پایان نامه با موضوع و مساله اصلی تحقیق‪,‬استفاده از حروف‬
‫درشت و‪......‬‬
‫• ‪ -8‬غیر استاندارد بودن معیارهای ارزیابی یک رساله تحقیقی‬
‫• ‪-9‬تکراری بودن موضوع اکثر رساله ها و محدود شدن آنها به‬
‫بررسی نقشها و رابطه ها و ‪(DBT(......‬‬
‫• ‪-10‬عدم همکاری سازمانها با دانشجویان ودانشگاه‬
‫• ‪-11‬دایر شدن مراکز و موسساتی که ”پایان نامه نویسی“ می کنند‬
‫و رنج پایان نامه نویسی را هموار ساخته اند‬
‫• ‪-12‬شیوع بی رویه نظرسنجی و کاربردهای بی مورد پرسشنامه‬
‫برای جمع آوری داده هادر تحقیقات‬
‫دو رویکرد در پایان نامه نویسی‬
‫• الف‪-‬رویکرد فرایندی‬
‫• ب‪ -‬رویکرد تدوینی‬
‫• الف‪-‬درواقع انجام وبکارگیری روش علمی است که طی آن‬
‫بعد از مشخص شدن مسئله اصلی تحقیق‪,‬پژوهشگر فرضیه‬
‫هایی می سازد و سپس آنها را آزمون کرده ودر نهایت نتیجه‬
‫گیری می کند‪.‬‬
‫• ب‪ -‬در این رویکرد‪ ,‬پژوهشگر با استفاده از یک چارچوب‬
‫تعریف شده (فصلها ومحتوای انها )‪,‬آنچه را که طی رویکرد‬
‫فرایندی در انجام مراحل و گامهای تحقیق بدست آورده است‬
‫مدون می سازد‪.‬‬
‫آرم دانشگاه‬
‫نام دانشکده‬
‫جهت دریافت کارشناسی ارشد‪/‬دکتری در‬
‫رشته‪....................‬گرایش‪..................‬‬
‫موضوع‪/‬عنوان‬
‫‪...............................‬‬
‫‪...............................‬‬
‫استاد راهنما (به راهنمایی)‬
‫سرکارخانوم دکتر‪/‬جناب آقای دکتر‬
‫استادان مشاور‬
‫‪...............‬‬
‫‪...............‬‬
‫استادان ناظر‬
‫‪................‬‬
‫‪...............‬‬
‫دانشجو (تهیه کننده)‬
‫‪.......................‬‬
‫ترم تحصیلی (نام فصل)‬
‫تشریح برخی از اجزاء صفحه عنوان (‪)Title Page‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫عنوان (موضوع)‪:‬درواقع دریچه ای است که از طریق آن خواننده باافقها و‬
‫محتوای یک تحقیق آشنایی کلی پیدا می کند و با تامل در آن ‪ ,‬می تواند‬
‫قلمروجستجو وتحقیق پژوهشگر را برآورد کند‪.‬‬
‫قضاوت‪,‬انتظارات وتشویق و ترقیب‪:‬برای رسیدن به این اهداف‪:‬‬
‫‪ -1‬استفاده از واژه ها و تعابیر دقیق‬
‫‪-2‬ایجاد وزن و آهنگ خاص در کل عبارات موضوع‬
‫‪-3‬کوتاه و مختصر بودن‬
‫‪-4‬رعایت سالست و بالغت‬
‫‪ -5‬غیر سوالی بیان کردن عبارات‬
‫‪-6‬بصورت جمله ناقص بیان شدن‬
‫‪-7‬به کارگیری دقیق واژه هایی چون ”بررس ی“‪“,‬مطالعه“‪“,‬تبیین“‪“,‬طراحی“‪......,‬با توجه به روش تحقیق انتخاب‬
‫شده‬
‫‪-8‬مشخص کردن جامعه آماری‬
‫بطورکلی می توان گفت ”عنوان باید فشرده ومختصرباشدوهدفهای تحقیق را به روشنی نشان دهد“‬
‫استاد راهنما و مشاورین‬
‫•‬
‫نحوه انتخاب ‪:‬افراط وتفریط‪,‬وظایف متقابل استاد و دانشجویان‪,‬مدیریت‬
‫پروژه‪,‬هماهنگی کلی ‪,‬بعد از پایان یافتن چه فعالیتی؟‬
‫متاسفانه گاها این رابطه متقابل به علت آشفتگی درانتظارات مخدوش‬
‫است‪ .‬مواردی مثل‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫اظهارات نامعقول استاد در رابطه با محتوای پایان نامه در حین کار‬
‫ارایه پایان نامه کامل توسط دانشجو به استاد بدون کوچکترین هماهنگی در طول فرایند‬
‫پایان نامه نویسی‪.‬‬
‫عدم هماهنگی دانشجو دراخذ تایید از استاد در رابطه با طراحی ابزار ”جمع آوری‬
‫اطالعات“ و اقدام به کارگیری ابزار در نمونه آماری و ارایه نتایج آن به استاد‪.‬‬
‫تناقض های بین استاد راهنما‪-‬مشاوران وسرگردانی دانشجو در کشاکش اظهارات‬
‫ناهماهنگ آنها‬
‫مشخص نبودن (ساز وکار) مکانیزم تقسیم کار بین استاد راهنما ومشاورین ودر نتیجه‬
‫سرگردان ماندن دانشجودربرابراظهارات راهنما یا مشاور ؟‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫تذکر‪:‬صفحه عنوان‪,‬باید هم روی جلد وهم دراولین صفحه بعد از روی جلد‬
‫پایان نامه قرار گیرد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫معموال دانشجویان برای تیمن و تبرک‪,‬بعد از صفحه روی جلد‪,‬یک صفحه‬
‫را به نام خداوند متعال مزین می سازند‪.‬‬
‫تشکر ‪,‬سپاسگزاری‪ ,‬قدردانی‬
‫اهداء‪,‬تقدیم ‪,‬پیشکش‬
‫فهرست مطالب‪:‬خواننده به سهولت بتواند قسمتی که توجه اورا جلب نموده‬
‫است پیدا کند‪ ,.‬فهرست تا چه حد باید جزئیات را در بر بگیرد؟ یک فهرست‬
‫محتوایی خوب‪:‬‬
‫خالصهای از محتوای گزارش را به نحومطلوب ارایه می دهد‬
‫رابطه میان تقسیمات اصلی وفرعی‪,‬با نوشتن عنوان ها‪,‬وشماره فصلهای‬
‫اصلی با حروف و اعداد بزرگ وعنوان های فرعی با حروف و اعداد‬
‫ریزتر نشان داده می شود‬
‫فهرست اجمالی وتفضیلی‬
‫فهرست اشکال‬
‫• ضمن تهیه یک فهرست با ذکر شماره صفحات‪ ,‬باید چند‬
‫موضوع راروشن کنند‪:‬‬
‫• الف‪ :‬تعیین منطق بکار گرفته شده برای شماره گذاری‬
‫•‬
‫•‬
‫‪-1‬شماره گذاری مسلسل از‪1‬الی آخر‬
‫‪-2‬شماره گذاری براساس فصل ها‪,‬بخش ها ومعرفی این منطق برای‬
‫خواننده‬
‫• ب‪-‬مشخص سازی اینکه اصوالدر پایان نامه مورد نظربه چه‬
‫چیزهایی شکل‪,‬تصویر‪,‬نمودارونگاره‪....‬اطالق می شود‪.‬‬
‫• ج‪ -‬آوردن شرح کوتاهی برای هرشکل بعد از شماره تعیین‬
‫شده‪.‬‬
‫• فهرست جداول‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫پیشگفتار‪,‬دیباچه‪,‬مقدمه‪,‬درآمد‪:‬محقق در این قسمت با اختصاص چند‬
‫صفحه تالش می کند دریچه ای کالن وگسترده را بر روی فضای‬
‫موضوع بگشاید‪.‬‬
‫نقش اساسی مقدمه چیست؟‬
‫این است که به گونه ای کلی اهمیت وضرورت قلمرویی که موضوع‬
‫ومسئله در آن شکل می گیرند را نشان می دهد و در آن قالبا با‬
‫جمالتی خطابه ای ‪,‬سخن از شرایط و اوضاعی می رود که‬
‫پژوهشگر بر اساس درک آن ‪,‬به موضوع رساله روی آورده است‪.‬‬
‫نکته اساسی این است که مقدمه نباید بیش از حد طوالنی باشد و‬
‫مطالبی در آن گنجانده شود‪.‬‬
‫چکیده بجای مقدمه‬
‫تشکر‬
‫شماره گذاری‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫اهمیت فصل اول در ساختار كلي پایان نامه‬
‫فصل اول پایان نامه به عنوان اصلي ترین فصل ‪ ،‬در واقع شبیه ماكت ‪،‬‬
‫مدل یا مینیاتوري براي این خانه است ‪.‬‬
‫به عبارت دیگر فصل اول شكل تكامل یافته ( طرح اولیه تحقیق )‬
‫) ‪ (Proposal‬است و مانند ( نقشه ساخت ) یك ساختمان مي باشد كه‬
‫توسط آرشیتكت ( = دانشجوي پژوهشگر ) اركان و كلیات آن طراحي شده‬
‫و براي شروع كار نیازمند به ( مجوز ساخت از سوي مراجع ذیربط )‬
‫است ‪ .‬لذا مي توان انتظار داشت‪:‬‬
‫هرگاه یك مهندس خبره ( استاد ) ‪ ،‬نقشه اي ( طرح تحقیق ) را مورد‬
‫بررسي علمي قرار مي دهد ‪ ،‬باید بتواند ساختماني ( پایان نامه اي ) را‬
‫كه بر اساس این نقشه ( طرح تحقیق ) ساخته خواهد شد تجسم كند ‪ .‬در‬
‫نتیجه انتظار معقول این است كه‬
‫تأیید ‪ ،‬رد یا هرگونه پیشنهاد اصالحي پیرامون طرح هاي تحقیق كه از‬
‫طرف دانشجویان به شوراهاي تحصیالت تكمیلي جهت تصویب ارایه مي‬
‫شود بر پایه چنین رویكرد متخصصانه اي باشد ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫رویكرد تدویني‪ :‬قبل از هر چیز پژوهشگر باید فصل اول را بر اساس‬
‫مندرجات « طرح اولیه تحقیق » مصوب ‪ ،‬تنظیم مجدد نماید و در موارد‬
‫الزم آنها را با توجه به اطالعاتي كه در فرآیند تحقیق به دست آورده است‬
‫بطور گسترده تر شرح نماید ‪.‬‬
‫پژوهشگر باید به این نكته توجه داشته باشد كه نباید موارد مشترك بین «‬
‫طرح اولیه تحقیق » توسط مسئولین و « فصل اول » با هم اختالف داشته‬
‫باشند مثالا‪:‬‬
‫نباید جامعه آماري ‪ ،‬روش تحقیق ‪ ،‬فرضیه ها ‪ ...‬در فصل اول تغییر كرده‬
‫باشند و چیزي جداي از آنچه باشد كه شوراي تحصیالت تكمیلي تصویب‬
‫كرده است ‪.‬‬
‫معموالا در فصل اول هر پایان نامه ‪ ،‬تالش مي شود اركان كلي و اساسي به‬
‫طور مختصر آورده شود ‪ .‬این اركان در واقع ‪ ،‬ایجاد كننده چشم اندازي‬
‫هستند كه به خواننده نشان مي دهند كه محتواي این رساله چه مي باشد ‪.‬‬
‫•‬
‫دانشجو در طول فرآیند پایان نامه نویسي دو بار بندهاي ‪ 16‬گانه را ارایه‬
‫مي دهد ‪:‬‬
‫اول ‪ :‬براي تصویب‪:‬هنگامي كه براي تصویب طرح تحقیق خود نیاز دارد‬
‫اطالعات الزم را به استادان و مسئوالن مربوطه ارایه كند ‪.‬‬
‫دوم ‪ :‬براي تدوین‬
‫پس از تصویب طرح تحقیق و انجام عملیات الزم ( پایان رویكرد فرآیندي )‬
‫براي تدوین نهایي ‪ ،‬پژوهشگر فصلي را با عنوان « فصل اول طرح‬
‫تحقیق ‪ /‬كلیات » تهیه مي كند كه در واقع شكل تكامل یافته همان طرح‬
‫تحقیق اولیه اي است كه براي تصویب ارایه كرده است ‪.‬‬
‫اجزاي تشكیل دهنده فصل اول در پایان نامه ‪:‬‬
‫•‬
‫‪ -1‬مقدمه ‪ -2‬بیان مسأله ( تعریف موضوع تحقیق ) ‪ -3‬تاریخچه و سابقه موضوع‬
‫(مساله) تحقیق (پیشینه تحقیق) ‪ -4‬اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق ‪ -5‬اهداف تحقیق‬
‫‪ -6‬چارچوب نظري تحقیق ‪ -7‬مدل تحلیلي تحقیق ‪ -8‬فرضیه هاي تحقیق ‪ -9‬روش‬
‫تحقیق ‪ -10‬قلمرو مكاني تحقیق(جامعه آماري) ‪ -11‬قلمرو زماني تحقیق ‪ -12‬روش نمونه‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫گیري وتعیین حجم نمونه ‪ -13‬ابزارهاي گردآوري داده ها (اطالعات ) ‪ -14‬روش تجزیه و‬
‫تحلیل داده ها ‪ -15‬محدودیتهاي تحقیق ‪ -16‬شرح واژه ها و اصطالحات بكار رفته در تحقیق‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -1‬مقدمه‬
‫معموالادر مقدمه ‪ ،‬پژوهشگر سعي مي كند با آوردن مطالبي براي خواننده‬
‫ذهنیت مورد نظر خود را در رابطه با موضوع ایجاد نماید ‪ .‬در واقع از این‬
‫طریق مي خواهد خواننده را با مباني و كلیات موضوع تحقیق مورد نظر‬
‫خود آشنا كند و او را براي فهم بهتر موارد دیگري كه آماده سازد ‪.‬‬
‫مقدمه نباید بیش از حد طوالني باشد و در برگیرنده مطالب حاشیه اي و‬
‫غیر مرتبط باشد و یا مطالبي را كه در بخشهاي دیگر این فصل خواهد آمد‬
‫مطرح كند ‪.‬‬
‫با توجه به اینكه هدف از تهیه فصل اول ‪ ،‬آشنا ساختن خواننده با كلیات‬
‫تحقیق مي باشد لذا معموالا براي قسمت مقدمه حداكثر ‪ 2/1‬تا ‪ 3‬صفحه را‬
‫در نظر مي گیرند ‪.‬‬
‫•‬
‫‪ -2‬بیان مسأله ( پرشس آغازي تحقیق ‪ /‬مسأله اصلي تحقیق )‬
‫•‬
‫صورت یك مسأله غالبا ا اساسي تر از حل آن است ‪ .‬حل مسأله ممكن‬
‫است فقط مستلزم مهارتهاي تجربي و و یا ریاضي باشد ‪ ،‬حال آنكه‬
‫طرح سئوالت نو و بررسي مسائل قدیمي از دیدگاهي تازه ‪ ،‬نیازمند‬
‫ذهني خالق است و این نكته بیانگر آزمودگي فرد در علم است ‪ « .‬آ‪.‬‬
‫انیشستین ‪ ،‬ال ‪ .‬انفیلد »‬
‫•‬
‫هر پژوهش در واقع با قصد پاسخگویي و راحل یابي براي یك مسأله اصلي‬
‫كه در قالب یك پرسش ظهور كرده است آغاز مي شود ‪ .‬هر پژوهش براي‬
‫اینكه انسجام ‪ ،‬هدفمندي و كاربردي بودن خود را حفظ كند باید بر حول یك‬
‫مسأله اصلي ‪ ،‬سازماندهي شود ‪.‬‬
‫هر مسأله اصلی درواقع‪,‬مرکزی است که درحوزه یک مساله ‪،‬‬
‫) ‪ (Problem Area‬قرار گرفته است ‪ .‬حوزه مسأله در برگیرنده‪:‬‬
‫مسائل حاشیه اي ‪ ،‬پیراموني و پدیداري است كه بر گرد مسأله اصلي‬
‫نمودار شده است ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫اصلي یا حاشیه اي بودن یك مسأله در واقع به هدف تحقیق وابسته است ‪ ،‬لذا مي توان‬
‫گفت ‪ ،‬اصلي یا حاشیه اي بودن یك مسأله امري نسبي است ‪.‬مثال‬
‫اصلی« چه رابطه اي بین ساختار سازماني و میزان بهره وري كاركنان وجود دارد‬
‫؟»‬
‫اما در تحقیق دیگري در همان سازمان(مثالا نقش انگیزشي شیوه هاي فعلي پرداخت‬
‫دستمزد ) همین مسأله به عنوان یك« مسأله پیراموني » ( حاشیه اي ‪ /‬جانبي ) مي‬
‫تواند در نظر گرفته شود ‪ ،‬در چنین حالتي محقق در پي آن است تا با كنترل‬
‫متغیرهاي غیر مرتبط نقش مداخله گري و تعدیگري آنها را كاهش داده و اعتبار‬
‫تحقیق را افزایش دهد ‪Scientific.‬‬
‫به عبارت دیگر مسأله اصلي تحقیق باید یك مسأله علمي باشد و « مسأله علمي‬
‫عبارت از تحریك ذهني است كه نیازمند به یك پاسخ از طریق تحقیق علمي مي باشد‪.‬‬
‫)‪ (Nachmias & et al , 1987‬مساله ‪ ،‬سئوالي است كه در ذهن پژوهشگر‬
‫راجع به یك پدیده ‪ ،‬مشكل یا معضل اجتماعي ‪ ،‬سازماني مطرح مي شود ‪objective.‬‬
‫هدف محقق از طرح این سئوال ریشه یابي علت یا علل به وجود آورنده آن مشكل یا‬
‫معضل است‪ .‬بطور كلي این ریشه یابي را مي توان در این سئوال خالصه كرد كه ‪:‬‬
‫چه چیزي این پدیده یا مشكل را به وجود آورده است ‪ ،‬و چرا ؟‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫اركان وظایف یك پژوهشگر ‪:‬‬
‫انتخاب یك معضل عمومي با بیان عامیانه ‪،‬‬
‫تبدیل آن به زبان علمي و صورتبندي آن در قالب یك مسأله علمي ‪،‬‬
‫بررسي و مطالعه آن با استفاده از روشهاي علمي ‪،‬‬
‫نیل به شناخت علمي در مورد علل و روابط مربوط به مسأله مورد نظر‬
‫و در نهایت برگرداندن آن از زبان علمي به زبان عامیانه به منظور ارایه راه‬
‫حلها و چاره جوئیها‪.‬‬
‫هر تحقیقي به دنیال طرح مسأله اي آغاز مي شود ‪ .‬اگر این مسأله در ذهن‬
‫محقق از وضوح و روشني الزم برخودارنباشد ‪ ،‬به اجبار محقق به كلي گویي‬
‫مي پردازد و به این ترتیب ‪ ،‬خود را از علم و روش علمي دور مي كند ‪ .‬لذا‬
‫براي جلوگیري از كلي بافي و در نتیجه ‪ ،‬كلي گویي ‪ ،‬الزم است كه ‪:‬‬
‫اوالا محقق در مورد پدیده یا مسأله مورد نظر به تفكر بیشتري بپردازد‬
‫و در قدم بعدي ‪ ،‬از طریق بررسي ادبیات و منابع مربوط ذهن خود را در مورد‬
‫مسأله مزبور روشن كند و‬
‫از مشورت با صاحبنظران دریغ نورزد ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫حل مسأله نیازمند شناخت خود مسأله است و بدون شناختن و روشن كردن‬
‫صورت مسأله ‪ ،‬هیچ مسأله اي قابل حل نخواهد بود ‪ .‬حل مسأله به دو امر‬
‫بستگي دارد ‪:‬‬
‫‪ ) 1‬محقق بداند چه كاري را مي خواهد یا باید انجام دهد ‪.‬‬
‫‪ ) 2‬مسأله خوب چیست ‪ ،‬و یا مسأله علمي چه ویژگیهاي دارد ؟‬
‫بطور كلي مي توان گفت ‪ « :‬منظور از بیان مسأله ‪ ،‬طرح مسایل اجتماعي‬
‫بزبان علمي است ‪ ،‬این امر شامل‪:‬‬
‫محدود كردن مسأله ‪،‬‬
‫اثبات ضرورت مسأله و لوزوم انجام بررسي تجربي در مورد آن ‪ .‬پژوهشگر‬
‫باید بتواند مسأله را به گونه اي بیان كند كه اهمیت آن را به اثبات برساند‬
‫در شناسایي مسأله تحقیق ‪ ،‬پژوهشگر سعي برآن دارد تا شواهدي دال بر‬
‫وجود مسأله عرضه كند به عبارت دیگر پژوهشگر زمینه اي را تصویر میكند‬
‫كه در آن مسأله مورد نظر رخ داده است ‪ ،‬در این مرحله‪:‬‬
‫ویژگیهاي مسأله ‪،‬‬
‫گستردگي و علل احتمالي بروز آن نیز شناسایي مي گردد ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫بیان یك مسأله روشن ‪،‬دقیق و قابل بررسي شاید مشكل ترین مرحله تحقیق‬
‫باشد ‪ .‬بیان خوب یك مسأله ‪ ،‬بر اطالعات زیر استوار است ‪:‬‬
‫الف ) اهمیت مسأله‬
‫ب ) تحدید مسأله در یك حوزه تخصصي‬
‫ج ) اطالعات كلي درباره تحقیقات انجام شده‬
‫د ) چارچوبي براي ارایه نتایج تحقیق‬
‫ه ) مشكالت موجود در سازمان‬
‫و ) قلمروهاي مورد نظر مدیریت براي بهبود‬
‫ز ) قلمروهاي نظري و مفهومي كه پژوهشگران قلمرو تحقیقات بنیادي باید‬
‫از طریق نمودها و عوارض آنها را مشخص تر و محدود تر كنند ‪.‬‬
‫ح)تعریف تمامي متغیرهاي مرتبط اعم از متغیرهاي مفهومي یا عملیاتي‬
‫مسایل تحقیق ‪ ،‬مي توانند ‹ساختارمند› یا ‹ غیر ساختارمند › باشند ‪ .‬باید‬
‫توجه داشت كه درجه ساختارمندي مسأله ‪ ،‬تابع برداشتي است كه از آنها مي‬
‫شود‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ویژگیها و چگونگي بیانیه مسأله تحقیق (پرسش آغازي)‪ :‬مجموعه صفاتي كه باید‬
‫در یك پرسش آغازي ( بیان مسأله )خوب جمع باشد عبارتند از ‪:‬‬
‫‪ 1-1-2‬واضح ‪ ،‬روشن ‪ ،‬محدود و بدون ابهام بودن‬
‫تغییرات در سبك مدیریت چه نتایجي در زندگي كاركنان سازمان دارد ؟ این‬
‫پرسش‪:‬‬
‫بسیار گنگ است ‪،‬‬
‫معلوم نیست منظور از تغییرات چه نوع تغییراتي است ؟‬
‫منظور از ‹ زندگي كاركنان › چیست ؟ آیا منظور زندگي شغلي ‪ ،‬خانوادگي ‪،‬‬
‫اجتماعي یا فرهنگي است ؟‬
‫آیا امكانات زندگي آنها مورد نظر است ؟‬
‫آیا كیفیت زندگي كاري آنان مطرح است ؟‬
‫آیا منظور از تغییرات در سبك ‪ ،‬سبك كلیه مدیران عالي و میاني است ؟ یا فقط‬
‫مدیران عالي ‪ ،‬یا میاني؟ و‪......‬بطورکلی یك پرسش آغازي خوب باید‪:‬‬
‫‹ عملي› باشد ‪ ،‬یعني اینكه بتوان بر مبناي آن كاركرد و مخصوصا ا باید بتوان‪:‬‬
‫عناصر پاسخهایي را براي آن فراهم آورد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫علل كاهش بهره وري در صنایع خودروسازي ایران چیست ؟‬
‫علي رغم اینكه برخي ابهامها مانند‪:‬‬
‫چه نوع بهروري؟ كل ؟ جزیي ؟ یا عوامل كل ؟ ‪ ،‬علل درون صنعتي یا‬
‫برون صنعتي ؟ ‪ ....‬را مي توان درباره این پرسش مطرح كرد ‪ ،‬اما‬
‫این پرسش تا حدودي دقیق و روشن است ‪ ،‬و مي توان مدعي شد كه اكثر‬
‫افراد از آن معناي مشتركي را مي فهمند ‪ ،‬اما‬
‫دامنه و فراگیري آن بسیار وسیع و تحدید نشده است ‪.‬كرانه هاي مسأله‬
‫ابعاد بسیاري را در بر مي گیرد و در نهایت به‪:‬‬
‫نتایج كلي تر و غیر كاربردي تري مي انجامد ‪ ،‬لذا‪:‬این نكته اساسي را‬
‫همواره باید مد نظر داشت كه ‪:‬‬
‫هرچه سئوال كلي تر باشد درنتیجه جوابهاي آن مبهم تر و غیر كاربردي‬
‫تر خواهد بود بنابر این ‪:‬‬
‫یك پرسش دقیق و روشن كار تحقیق را از همان ابتدا در چارچوبي تنگ‬
‫و فاقد امكانات تصمیم گیري محصور نمي كند‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫تا چه حدي افزایش مشاركت كاركنان در تصمیم گیریهاي مدیریتي به‬
‫منظور افزایش تولید نه صرفا ً به خاطر ارتقاء روحیه كاري و افزایش‬
‫رضایت شغلي بر افزایش بهره وري و وجدان كاري تأثیر دارد ؟‬
‫این پرسش هم طوالني و هم مبهم است ‪.‬‬
‫مفروضات آن متعدد و هدف آن مكرر است ‪ .‬به طوري كه نمي توان‬
‫اولویت تحقیق را به درستي تشخیص داد ‪..‬‬
‫بطور خالصه ‪ ،‬براي آنكه پرسش آغازي پردازش پذیر باشد ‪ ،‬باید آن‬
‫را‪:‬‬
‫روشن‪ ،‬صریح و حتي المقدور كوتاه كرد‬
‫و باید موضوعي را برگزید كه محتاج راه حلي باشد كه از تحقیق به‬
‫دست مي آید ‪.‬‬
‫تحقیقي كه در صدد حل مشكالت جامعه بشري باشد و در كوتاه مدت ‪،‬‬
‫میان مدت و یا درازمدت كاربردي نداشته باشد ‪ ،‬جز اتالف وقت ‪ ،‬منابع‬
‫مالي و انساني ثمره دیگري ندارد ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪2-1-2‬امکان بررسی داشتن(قابلیت تبدیل به فرضیه شدن‪/‬عملی‬
‫بودن)‬
‫آیا میان کارایی مدیران واحدهای تولیدی بخش خصوصی ومدیران در‬
‫بخش دولتی تفاوت معناداری وجود دارد؟‬
‫چنانچه چندین سال وقت صرف این تحقیق شود ‪ ،‬بودجه اي چندین‬
‫میلیون توماني و همكاراني ورزیده و صاحب صالحیت در اختیار باشد‬
‫مي توان امیدوار بود كه این گونه طرحهاي تحقیقاتي به جایي برسد ‪.‬‬
‫محقق وقتي كه به طرح پرسش آغازي مبادرت مي كند ‪ ،‬باید نه تنها‬
‫از نظر صالحیت علمي ‪ ،‬بلكه از‪:‬‬
‫میزان وقت ‪ ،‬پول و امكاناتي كه براي اجراي طرح تحقیق نیاز دارد‬
‫مطمئن باشد ‪ .‬بدیهي است كه‪:‬‬
‫یك محقق كه تنها مي خواهد پایان نامه تحصیلي بنویسد ‪ ،‬با امكانات‬
‫محدودش نمي تواند از عهده اجراي چنین طرح تحقیقي كه امكانات یك‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -3-1-2‬عدم تأكید بر قضاوتهاي اخالقي ‪ ،‬ارزشي ‪ ،‬فلسفي‬
‫آیا نظام مالیاتي كه در كشور ما اجرا مي شود از لحاظ اجتماعي عادالنه است ؟‬
‫از این پرسش پیداست كه طراح آن قصد ندارد كاركرد نظام مالیاتي را بررسي كند ‪،‬بلكه‬
‫مي خواهد؟‬
‫درباره آن از لحاظ ارزشي داوري كند و این برخورد ‪ ،‬بیرون از صالحیت علوم‬
‫اجتماعي و مدیریت و‪ ...‬است ‪ ،‬زیرا‬
‫تفكیك دیدگاه علمي از دیدگاه ارزشي ‪ ،‬همیشه به آساني میسر نیست ‪.‬‬
‫به طور كلي ‪ ،‬یك پرسش آغازي خوب‪ :‬نباید در پي صدور حكم اخالقي باشد ‪ .‬هدف‬
‫پرسش آغازي ‪ ،‬قضاوت كردن نیست ‪ ،‬بلكه فهمیدن است لذا نباید تحقیق ‪ ،‬نمایشگر یك‬
‫موضوع اخالقي باشد یا احكام اخالقي صادر كند‬
‫مباني فلسفي شكل گیري سازمانهاي ایراني چیست ؟‬
‫این پرسش از مقوله؟فلسفه است و روشهاي تحقیق علوم مهندسی و اجتماعي ( بویژه‬
‫مدیریت ) هیچ راهي در آن ندارد ؟‪.‬‬
‫زیرا این روشها براي اندیشیدن درباره معنا و ماهیت چیزها و كیفیت زندگي اجتماعي‬
‫ساخته نشده اند ‪ ،‬بلكه فقط مي توانند چگونگي وجود و ماهیت و فرایندهاي تحولشان را‬
‫تحلیل كنند ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫آیا كارخانه داران كارگران را استثمار مي كنند ؟‬
‫این پرسش یك ‹ پرسش كاذب › است ‪ ،‬یا به عبارت دیگر‪ ،‬دیدگاهي است كه‬
‫در قالب پرسش استتار شده است ‪.‬‬
‫این مسلم است كه پاسخ این پرسش در ذهن طرح كننده اش پیشاپیش ‹ آري›‬
‫یا ‹ نه › است ‪ .‬با چنین پرسشهایي همیشه این امكان وجود دارد كه تحقیق را‬
‫به گونه اي اجرا كرد كه پاسخ به آن ‹ مثبت › باشد ‪ ،‬یا بالعكس ‪.‬‬
‫‹‹آیا تقلب مالیاتي علت كسري بودجه دولت است ؟››‬
‫در این مورد نیز به آساني مي توان پي برد كه طرح كننده پرسش مي خواهد‬
‫به هر نحو پاسخ از پیش آماده مشخصي را تحمیل كند‪.‬جا دارد همیشه از خود‬
‫بپرسیم ‪:‬‬
‫آیا هدف طرح كننده پرسش ‪ ،‬شناخت یك مسآله است یا اثبات آن؟‬
‫یك پرسش آغازي خوب ‪،‬باید یك ‹‹پرسش حقیقي›› یا یك ‹‹پرسش باز‬
‫››باشد ‪ ،‬یعني پرسشي كه‪:‬؟‬
‫از پیش بتوان چندین پاسخ متفاوت براي آن در نظر گرفت ‪،‬نه اینكه مجذوب‬
‫یك پاسخ قطعي از پیش آماده شده براي آن باشیم‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -4-1-2‬عدم تمركز بر پیش بیني هاي كلي‬
‫وضعیت آینده مدیریت سازمانهاي ایراني چه خواهد شد ؟‬
‫این مسأله بر یك پیش بیني كلي تأكید دارد كه با روشهاي تحقیق متداول قابل‬
‫پاسخگویي نیست و در حوزه تحلیل آینده نگرها )‪ (Futurists‬قرار مي گیرد‪.‬لذا‬
‫در چهارچوب اهداف یك پایان نامه نمي توان به چنین تحقیقاتي پرداخت ‪ .‬بنابراین‬
‫براي یك پژوهشگر تازه كار بهتر است‪:‬‬
‫مسآله خود را پیرامون مقوالتي تنظیم كند كه اكنون وجود دارند نه آنچه كه هنوز‬
‫وجود ندارد ‪.‬این پیش بیني ها ‪:،‬؟‬
‫گذشته از اینكه چندان مفید نیستند‪،‬از قابلییت اعتماد كمي هم بر خوردارند و اعتماد‬
‫قابل مال حظه اي به آنها نمي توان كرد ‪.‬‬
‫‪ -5-1-2‬بصورت سوالي مطرح شدن‬
‫جهاني شدن تجارت بر فعالیت بخش صنعت ایران تآثیر دارد‪.‬‬
‫این مطلب ‪،‬علي رغم اینكه برخي از معایب مطرح شده در مثالهاي قبلي ‪،‬را دارد ‪:،‬‬
‫جمله اي خبري است و به عنوان یك مسآله مطرح نشده است‪.‬لذا‪:‬‬
‫جستجوي پاسخ براي آن بي معني مي شود ‪.‬در چنین حالتي محقق نمي داند كه از‬
‫این پس باید به دنبال چه چیز یا هدفي باشد ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪-6-1-2‬توجه به رابطه بین حداقل دو مفهوم یا متغیر كلي‬
‫آیا به اجراي مدیریت مشاركتي نیاز هست ؟‬
‫در مسأله باال رابطه اي مشاهده نمي شود ‪ ،‬لذا مشخص نیست كه محقق در‬
‫تحقیق خود كدام رابطه را بین چه متغیرهایي دنبال مي كند ‪ .‬در هر پرسش‬
‫آغازي‪:‬‬
‫‹‹ حتي المقدور باید روابط و نوعی بستگي بین دو یا چند متغیر را تعریف و‬
‫روشن نمائیم ››‬
‫‪ – 7-1-2‬امكان اندازه گیري داشتن‬
‫ذهنیت فلسفي – تاریخي مدیران ایراني چگونه شكل مي گیرد ؟‬
‫بطور كلي باید گفت مسأله تحقیق باید‪:‬قابل بررسي و به سخن دقیقتر ‪ ،‬قابل‬
‫اندازه گیري باشد ‪ .‬باید دقت كرد كه در طرح مسأله نه تنها باید به وجود‬
‫روابط بین متغیرها توجه داشت بلكه باید‬
‫روابط متغیرهاي مورد نظر نیز قابل اندازه گیري باشند ‪.‬لذا باید مسأله تحقیق ‪:‬‬
‫حل شدني واز طریق روشهاي تجربي ) ‪ ( Empirical Methods‬قابل‬
‫آزمایش باشد‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ – 2-2‬مالكهاي انتخاب مسائل تحقیقاتي‪ :‬در خصوص انتخاب مسائل‬
‫تحقیقاتي نكاتي را باید مورد توجه قرار داد كه بعضي از مهمترین آنها‬
‫عبارتند از ‪:‬‬
‫خودداري از دوباره كاري در تحقیقات و وفاداري نسبت به تحقیقات انجام‬
‫شده قبلي‬
‫درجه اهمیت مسأله تحقیق و ارزش ادامه آن‬
‫عالقه مندي ‪ ،‬كنجكاوي و كشش علمي براي دریافت واقعیات‬
‫آموزش ‪ ،‬شرایط و كیفیات فردي شخص محقق‬
‫فراهم بودن اطالعات و علمي بودن روش تحقیق‬
‫وجود وسایل و امكانات مورد نیاز تحقیق و مناسب بودن شرایط كار‬
‫امكان همكاري و همیاري در انجام تحقیق بین واحدها و افراد ذیربط‬
‫مخارج تحقیق و استفاده احتمالي از آن‬
‫مشكالت ‪ ،‬موانع ‪ ،‬رویدادها و خسارات احتمالي در رابطه با تحقیق‬
‫زمان الزم براي تحقیق(‪(prob. Def.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫بنابراین بهتراست مشكل را این گونه تعریف كنیم ‪:‬‬
‫هر وضعیتي كه به عنوان فاصله بین واقعیت و وضعیت مطلوب پدیدار‬
‫شود‬
‫راههاي دستیابي به مسأله عبارتند از ‪:‬‬
‫‪ ) 1‬خالء موجود در پژوهشهاي گذشته‬
‫‪ )2‬عدم مطابقت نتایج پژوهشهاي انجام شده‬
‫‪ )3‬واقعیتهاي توصیف و تبیین نشده ‪.‬و در نهایت انتظار مي رود‬
‫بتوان با بكارگیري نتایج تحقیقات چهارهدف عمده و مرتبط با هم را‬
‫برآورده ساخت ‪:‬‬
‫‪ -1‬كاهش زمان‬
‫‪ -2‬كاهش هزینه هاي زاید‬
‫‪ -3‬افزایش كمیت‬
‫‪ -4‬ارتقاء كیفیت‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -3/2‬چگونگي ارزیابي مسأله تحقیق‬
‫براي ارزیابي مسائل تحقیق و گزاره هاي آن باید به سؤال زیر پاسخ داد ‪:‬‬
‫آیا زمینه مسأله‪ ,‬گستردگي و ویژگیهاي آن با توجه به یك پیشینه تحقیق یا تجربي بیان شده‬
‫است ؟‬
‫آیا بیان مسأله دامنه مطالعه را محدود مي كند ؟‬
‫آیا بیان مسأله ‪ ،‬قلمرو علمي مسأله را مشخص مي كند ؟‬
‫آیا اهمیت مسأله برحسب یك یا چند مالك زیر بررسي شده است ؟‬
‫الف ‪ :‬دستیابي به یك شیوه نو‬
‫ب ‪ :‬تدوین یك نظریه‬
‫ج ‪ :‬تعمیم پذیرتر كردن و گسترش دانش یا نظریه‬
‫د ‪ :‬پاسخگویي به مسایل جامعه‬
‫ه ‪ :‬پیشبرد روش شناسایي در تحقیق‬
‫آیا گزاره هاي تحقیق ( هدفهاي ویژه سؤالها یا فرضیه هاي تحقیق ) با توجه به ابعاد تشكیل‬
‫دهنده مسأله تدوین شده است ؟‬
‫آیا گزاره هاي تحقیق ‪ ،‬شیوه اجراي پژوهش را آشكار مي كند ؟‬
‫آیا متغییرهاي پژوهش مشخص است ؟‬
‫آیا تعریف عملیاتي متغیرها امكان پذیر است ؟‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -4/2‬خطا ها در هنگام انتخاب مسأله‬
‫اكثر محققان در تشخیص مسأله دچار مشكل مي شوند ‪ .‬این مشكل هنگام پیدا‬
‫كردن مسأله براي تهیه یك پایان نامه خود را بیشتر آشكار مي سازد ‪ ،‬زیرا در‬
‫پژوهشهاي غیر دانشجویي غالبا ا سفارش دهنده تحقیق ‪ ،‬مسأله تحقیق را بیان مي‬
‫كند و یا اینكه مسأله در یك فرآیند آسیب شناسي ) ‪ ( Pathology‬تعریف و‬
‫تدوین مي گردد ‪.‬دالن معتقد است دانشجویان و پژوهشگران هنگام انتخاب مسأله‬
‫مرتكب چهار نوع اشتباه به شرح زیر مي شوند ‪:‬‬
‫مسأله اي را بدون تحلیل جنبه هاي مختلف آن ‪ ،‬شتابزده انتخاب مي كنند ‪.‬‬
‫بدون مطالعه منابع مرتبط با موضوع مورد نظر‪ ،‬اقدام به انتخاب مسأله مي‬
‫نمایند‬
‫قبل از انتخاب مسأله پژوهشي ‪ ،‬روش اجراي تحقیق را مشخص مي كنند ‪.‬‬
‫به جاي تعریف دقیق و روشن مفاهیم موجود در مسأله ‪ ،‬آن را بصورت كلي‬
‫توصیف مي كنند ‪.‬آنچه كه بیش از هر چیز اهمیت دارد این است كه‪:‬‬
‫بدانیم در پي پاسخگویي به چه مسأله اي هستیم ‪ .‬به عبارت دیگر مطمئن‬
‫شویم كه پیامدها و عالیم یك مشكل را به عنوان خود مشكل اصلي در نظر‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -5/2‬رابطه بیان مسأله با عنوان )‪ (Topic‬تحقیق‬
‫اولین گام در هر تحقیق ‪ ،‬انتخاب یك عنوان است ‪ .‬براي انتخاب عنوان ‪،‬‬
‫فرمول و قاعده خاصي وجود ندارد ‪ .‬پژوهشگران با‪ :‬پالودن ‪،‬تصحیح ومحدود‬
‫كردن عنوانهاي انتخاب شده به سئوال و مسأله اصلي تحقیق نزدیك مي شوند ‪.‬‬
‫راههاي انتخاب عنوان تحقیق‬
‫الف ) تجارب شخصي‬
‫ب ) كنجكاوي در اطالعات منتشره از سوي رسانه ها‬
‫ج ) بهره گیري از دانش قلمرو تخصصي‬
‫د ) تمایل به حل یك مسأله‬
‫ه ) فرصتها و تهدیدات پیش آمده‬
‫و ) ارزشهاي فردي‬
‫ز ) زندگي روزمره‬
‫بعد از انتخاب یك عنوان از راههاي باال و یا دیگر راهها ‪ ،‬پژوهشگر باید از‬
‫تكنیكها و فنون الزم در جهت دستیابي به مسایل تحقیق تالش كند ‪.‬‬
‫• فنون دستیابي به مسأله تحقیق در عنوان تحقیق‬
‫• آزمون نظریه ها ‪ ،‬مدلها و روشهاي مطروحه در ادبیات قلمرو تخصصي‬
‫• بحث بر سر ایده ها با دیگران‬
‫• بكارگیري یك محتواي خاص‬
‫• تعریف اهداف و خواسته مورد نظر از تحقیق‬
‫• تبدیل موضوع به مسأله قابل تحقیق‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫موضوع تحقیق باید كامالا معین و تعریف شده باشد ‪ .‬چه بسا عالقه شما به موضوع‬
‫ناشي از پیچیدگي آن و طریق گوناگون اندیشه درباره آن باشد ‪ .‬بهترین راه بررسي‬
‫نظامند یك موضوع‪:‬‬
‫تقلیل آن به سئوال یا سئواالت قابل تحقیق است ‪.‬این فرآیند تبدیل اندیشه ها به‬
‫سئواالت و سپس جرح و تعدیل و پیرایش آنها و رسیدن به مسأله تحقیق شامل یك رشته‬
‫آزمایش و خطاست ‪ .‬مراحل این فرآیند بدین شرح است‪:‬‬
‫مرحله اول ‪ :‬توجه به جوانب سئوال برانگیز موضوع‬
‫مرحله دوم ‪ :‬تعیین هدف‬
‫مرحله سوم ‪ :‬بیان موضوع به صورت یك رشته سئوال‬
‫مرحله چهارم ‪ :‬ساختن فرضیه بر مبناي هر یك از پاسخهاي احتمالي‬
‫• براي تنظیم عنوان تحقیق باید نكات زیر را رعایت كرد ‪:‬‬
‫• الف ) عنوان تحقیق ‪ ،‬باید شناختي دقیق و روشن از حوزه موضوع‬
‫تحقیق را عرضه دارد و درعین داشتن ویژگیهایي نظیر صراحت ‪،‬‬
‫قاطعیت و اختصار ‪ ،‬خالي از هرگونه ابهام و پیچیدگي باشد ‪.‬‬
‫• ب ) محقق باید آگاه باشد كه نظم و ترتیب و كاربرد صحیح كلمات‬
‫در عنوان تحقیق حائز اهمیت بسیار است ‪.‬‬
‫• ج ) عنوان تحقیق باید در پرتو امكانات علمي و واقعیتها با توجه به‬
‫اصول و موازین علمي ‪ ،‬تهیه و تنظیم گردد ‪,‬واقع گرایي را بر‬
‫آرمان گرایي ترجیح دهد ‪.‬‬
‫• د ) محقق بایستي هنگام انتخاب موضوع یا عنوان تحقیق ‪ ،‬از‬
‫فرضها ( فرضیه ها ) یا سئوالهایي كه در پي این موضوع خواهد‬
‫آمد ‪ ،‬آگاه باشد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -6/2‬رابطه بیان مسأله و نوع تحقیق‬
‫پژوهشگر باید به این نكته توجه كند كه بین چگونگي بیان مسأله تحقیق و‬
‫نوع تحقیق رابطه منطقي بر قرار سازد ‪.‬‬
‫‪ -1/6/2‬چگونگي بیان مسأله در تحقیق توصیفي‬
‫با توجه به اینكه در تحقیقات توصیفي ‪ ،‬پژوهشگر بدنبال ترسیم تصویري‬
‫از ‹‹ آنچه كه هست ›› مي باشد ‪ ،‬لذا سئوالهاي زیر مي تواند به هر‬
‫چه دقیق تر شدن مسأله تحقیق و مشخص تر شدن آن كمك كند ‪.‬‬
‫دوره زماني مورد توجه ما كدام است ؟‬
‫منطقه جغرافیایي مورد نظر ما چیست ؟‬
‫آیا خواهان توصیف كلي هستیم یا مقایسه و مشخص كردن الگوي گروه‬
‫هاي فرعي ؟‬
‫در پي چه جنبه اي از موضوع هستیم ؟‬
‫در چه سطحي از انتزاع ‪ ،‬مایل به بررسي مسأله هستیم ؟‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -2/6/2‬اشكال مختلف بیان مسأله در تحقیق تبییني‬
‫الف ) تبیین به معناي جستجوي علل یا نتایج‬
‫مثال ‪ [ :‬طي ‪ 10‬سال گذشته میزان بهره وري در اكثر كشورهاي آسیای‬
‫جنوب شرقي افزایش یافته است ]‬
‫اولین قدم در تحقیق تبییني ‪ ،‬مشخص كردن این امر است كه در پي علل‬
‫هستیم یا نتایج ؟‬
‫قدم دوم تعیین چیزي است كه در پي علل یا نتایج آن هستیم [ مثالا میزان‬
‫بهره وري از ‪ 1987‬تا ‪. ] 1997‬‬
‫قدم بعدي تهیه فهرستي از علل یا نتایج احتمالي و سپس گردآوري داده هاي‬
‫مربوط است ‪ .‬روشهاي براي تهیه چنین فهرستي به شرح زیر وجود دارد ‪:‬‬
‫تحقیقات پیشین انجام شده‬
‫داده هاي مرتبط با موضوع‬
‫تصورات و حدسیات شخصي‬
‫گفتگو با افراد مطلع‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ب ) تبیین به معناي بررسي یك اندیشه ساده‬
‫این شیوه طرح و تدوین سؤالهاي تحقیق تبییني ‪ ،‬محدودتر از شیوه قبلي‬
‫است و به جاي جستجوي علل افزایش میزان بهره وري ‪ ،‬كار خود را به‬
‫یك سئوال خاص محدود مي كند ‪:‬‬
‫مثالا [ « آیا ‪ ( X‬مثالا ثبات سیاسي ) باعث افزایش میزان بهره وري شده‬
‫است ؟» ] در چنین حالتي نتایج تحقیق محدود به حل یك مسأله خاص مي‬
‫شود‬
‫ج ) تبیین به معناي بررسي اندیشه هاي پیچده تر‬
‫بعداز روشن شدن اینكه ثبات سیاسي با افزایش بهره وري در كشورهاي‬
‫آسیاي جنوب شرقي قرین است ‪ ،‬اما ‪:‬‬
‫ساز و كار (مكانیزم) آن چیست ؟‬
‫چرا شدت ثبات سیاسي باعث افزایش میزان بهره وري مي شود ؟‬
‫آیا مي توانیم چگونگي پیوندهاي آنها را دریابیم َ؟‬
‫• خالصه آنكه درتحقیق توصیفي باید معین و روشن سازیم كه‬
‫چه چیزي را مي خواهیم توصیف كنیم و در تحقیق تبییني باید‬
‫پرسید ‪:‬‬
‫• در پي تبیین چه چیزي هستیم ؟‬
‫• علل ممكن كدامند ؟‬
‫• كدام علل را مورد بررسي قراردهیم ؟‬
‫• سازوكارهاي ممكن كدامند ؟‬
‫• ترسیم اشكال و نمودارها كه بیانگر روابط باشند در ابتداي‬
‫تحقیق مفید است ‪:‬‬
‫• این نمودارها به روشن ساختن تفكرپژوهشگر كمك مي كنند‬
‫• و به عنوان یك كارمقدماتي در جهت طراحي مدل تحقیقي‬
‫• نكته ‪:‬‬
‫• برخي پژوهشگران ‪ ،‬براي تحقیق یك مساله اصلي‬
‫را مطرح مي كنند كه حالت كلي دارد ‪ .‬سپس آن را‬
‫به مسایل فرعي و جزیي تر تقسیم مي كنند ‪.‬در این‬
‫كار باید دقت كرد كه مسایل فرعي دقیقا ا قابل نتیجه‬
‫گیري از مساله كلي باشند و ارتباط محتوایي و‬
‫منطقي محكمي با آن داشته باشند ‪.‬اگر این كار توسط‬
‫پژوهشگر صورت گیرد ‪ ،‬باید در فرضیه سازي یك‬
‫فرضیه كلي( اهم ) ساخته شود ‪ ،‬سپس این فرضیه ‪،‬‬
‫به فرضیه هاي جزیي و خاص تر تقسیم شوند‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -3‬تاریخچه ‪ /‬سابقه موضوع ( مساله ) تحقیق ‪ /‬پیشینه تحقیق‬
‫برای اینکه پژوهشگرتحقیقات خود را در راستایي مجموعه پژوهشهاي هم خانواده‬
‫قراردهد و آن را با دستاوردهاي تحقیقاتي دیگران هماهنگ كند‪ ,‬نیاز دارد با‬
‫مراجعه به مدارك و اسناد پیرامون موضوع و مساله اي كه براي تحقیق انتخاب‬
‫كرده است ‪ ،‬آگاهي خود را گسترش دهد ‪.‬‬
‫هدف از گنجاندن بخش پیشینه تحقیق عبارت است از ‪:‬‬
‫برقراري ارتباط منطقي میان اطالعات پژوهش هاي قبلي با مساله تحقیق‬
‫آشنایي با چارچوب نظري و یا تجربي مساله تحقیق‬
‫آشنایي با روشهاي تحقیق مورد استفاده در پژوهشهاي گذشته‬
‫براي رسیدن به این اهداف توجه به نكات زیر ضروري است ‪:‬‬
‫الف ) انتخاب منابع اطالعاتي مرتبط با مساله تحقیق‬
‫ب ) ارایه مطالب از كلي به جزیي ( عمومي به اختصاصي )‬
‫ج ) اجتناب از بیان مطالب به طور مجرد و بدون رابطه با یكدیگر‬
‫د ) تنظیم مطالب به طور سازماندهي شده همراه با روندهاي منطقي‬
‫ه ) ارایه نتایج مطالعات قبلي و نقد آنها‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -4‬اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق‬
‫یك مشكل اصلي در برابر پژوهشگر قراردارد و آن این است كه باید‬
‫مشخص كند که‪:‬‬
‫این تحقیق در چه زمینه اي از اهمیت بیشتري برخوردار است؟‬
‫‪ -1/4‬اهمیت تحقیق از نظر تئوري‬
‫بحث درباره اهمیت موضوع تحقیق از نظر تئوري اغلب به صورت‬
‫استداللي است ودر سایه بررسي ادبیات مربوط پدیدار مي گردد‪.‬‬
‫محقق باید نشان دهد كه‪:‬‬
‫تحقیق مزبور از دیدگاهي جدید و خالقانه به مسایل نگاه مي كند‬
‫اهمیت و ارزش تحقیق را نسبت به ادبیات و نظریه هاي موجود به‬
‫اثبات برساند‪.‬‬
‫اغلب پژوهشگران در مطالعات خود متوجه جاي خالي موضوعي در‬
‫ادبیات مي شوند كه تحقیق مزبور مي تواند این كمبود را جبران كند ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫اگر تحقیق در زمینه اي است كه تئوري سیر تكاملي خود را پیموده است در آن‬
‫صورت تحقیق مي تواند‪:‬‬
‫آزمون مهمي از تئوري‬
‫یا موجب بسط و گسترش آن باشد و‬
‫یا امكان دارد‪ :‬پژوهشگراز مفاهیم یا اصولي استفاده كند كه پژوهشگران قبلي‬
‫استفاده كرده اند و پرسشهاي خود را همانند پرسشهایي كه آنها در تحقیقات پیشین‬
‫بكار گرفته اند تنظیم نماید ‪ ،‬ولي‪:‬داده ها از گروههاي متفاوت جامعه دیگري و‬
‫بدون تردید در زمان دیگري جمع آوري مي شود از این رو نتایج حاصل از‬
‫تحقیق مي تواند موجب گسترش تئوري پیشین گردد‬
‫‪ -2/4‬اهمیت تحقیق از نظر مدیران اجرایي وضرورتهاي سازماني‬
‫مي توان از طریق ارایه خالصه اي از نوشته هاي صاحب نظران و خبرگان آگاه‬
‫كه موضوع را مهم مي دانند و خواستار تحقیق برروي این مسائل هستند اهمیت‬
‫تحقیق را به اثبات رسانید و یا درباره آن استدالل كرد‬
‫ارایه آمار و ارقام از رویدادها و تأكیدي كه به وسیله متخصصان و صاحب‬
‫نظران مي شود ‪ ،‬بیان كننده این است كه تحقیق مورد نظر از اهمیت خاصي‬
‫برخوردار است ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -5‬اهداف تحقیق‬
‫اهداف تحقیق مي تواند به دو صورت كلي و ویژه مطرح شود ‪:‬‬
‫الف ‪ :‬اهداف كلي‬
‫هدف كلّي مستقیما ا از مسأله پژوهش مشتق مي شود ‪ ،‬در واقع یكي از‬
‫اهداف كلي ‪ ،‬خود موضوع تحقیق است كه معلوم مي دارد پژوهش چه‬
‫چیزي را دنبال مي كند و یا قصد تعیین آن را دارد ‪.‬‬
‫ب ‪ :‬اهداف ویژه‬
‫اهداف ویژه تحقیق اصوالا ازمسأله پژوهش و اهداف كلي آن نشأت مي‬
‫گیرد‪ .‬محقق با بیان این اهداف دقیقا ا تصریح مي كند كه در این تحقیق ‪:‬‬
‫چه انجام مي شود و چه انجام نمي شود ‪.‬بنابراین ضروري است‬
‫اهداف ویژه به نحوي بیان شود كه‪:‬‬
‫بر علمي بودن نتایج پژوهش تأكید داشته باشد و‬
‫چارچوبي مناسب ‪ ،‬براي تجزیه و تحلیل ارایه دهد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -6‬چارچوب نظري تحقیق‬
‫بطور كلي مي توان گفت چارچوب نظري پایه اي است كه تمام طرح یا پروژه‬
‫تحقیقاتي بر روي آن قرار داده مي شود‪.‬‬
‫چارچوب نظري به رابطه بین متغیرهایي مانند متغیرهاي مستقل‬
‫)‪ ، (Independent‬وابسته )‪ ،(Dependent‬مداخله گر)‪(Intervening‬و‬
‫تعدیل گر)‪ (Moderating‬كه تصور مي شود در دگرگوني شرایط مورد بررسي‬
‫نقش دارند مي پردازد ‪.‬‬
‫چرا تهیه چارچوب نظري گام مهمي در فرآیند تحقیق است؟‬
‫در این مرحله آشكار مي شود كه براي پیدا كردن راه حلهاي خوب جهت مساله ابتدا‬
‫پژوهشگر باید‬
‫مساله را بشناسد‬
‫و سپس متغیرهایي را كه در مساله نقش دارند معین كند‬
‫بعد باید شبكه ارتباطات بین متغیرها به درستي بنا شود ‪ ،‬به نحوي كه بتوان‬
‫فرضیه هاي مربوط را ایجاد و بعداا مورد آزمون قرارداد‪.‬‬
‫بر پایه نتایج حاصله از آزمون فرضیه ها ‪ ،‬معلوم مي شود كه تا چه حد به كمك‬
‫یافته هاي تحقیق مي توان مساله را حل نمود‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫اجزاء چارچوب نظري‬
‫در هرچارچوب نظري باید پنج ویژگي اساسي وجود داشته باشد ‪:‬‬
‫‪ -1‬متغیرها ي مورد بحث مربوط به تحقیق باید به روشني شناسایي و‬
‫نامگذاري شوند ‪.‬‬
‫‪ -2‬درتحقیق باید چگونگي ارتباط بین دو یا چند متغیروابسته و مستقل‬
‫بیان شود ‪.‬‬
‫‪ -3‬اگر بتوان ماهیت و جهت روابط را براساس یافته هاي حاصل‬
‫ازتحقیقات قبلي به صورت نظري بیان كرد ‪ ،‬در این صورت باید در‬
‫بحث ها ‪ ،‬نشانه اي دال بر مثبت یا منفي بودن این روابط آورده شود ‪.‬‬
‫‪ -4‬باید به روشني با استفاده از یافته هایي تحقیقات قبلي به این سؤال‬
‫پاسخ داد كه چرا ما انتظارداریم این روابط وجود داشته باشد ‪.‬‬
‫‪ -5‬نمودار شماتیك چارچوب نظري (مدل تحلیلي) باید ارایه گردد یا‬
‫خواننده بتواند روابط نظري را مجسم نماید‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫بطور كلي مي توان گفت)‪: (Nachmias & Others , 1987‬‬
‫چارچوب نظري ‪ ،‬ساختاري را براي تشریح یك پدیده ( نمود ) تجربي فراهم‬
‫مي سازد كه دامنه آن به قلمرو خاص محدود نیست بلكه در برگیرنده مفاهیم‬
‫مختلف ( توصیفي و عملیاتي ) مي باشد وهمچنین مفروضاتي رانیزدربر مي‬
‫گیرد‬
‫كاركردهاي چارچوب نظري ‪:‬چارچوب نظري دو كاركرد اصلي دارد ‪:‬‬
‫الف ) اجازه مي دهد پرسش آغازي را از نو فرمول بندي یا به صورت‬
‫دقیق تري بیان كرد‬
‫ب ) به عنوان شالوده اي براي فرضیه هایي به كار رود كه به اعتبار آنها‬
‫محقق پاسخ منسجمي به پرسش آغازي خواهد داد ‪.‬‬
‫اگر بتوانیم چارچوب نظري مسأله تحقیق را به گونه اي طرح كنیم كه از‬
‫چارچوبهاي نظري پیشین استفاده كرده واز آنها فراتر رود ‪ ،‬بهتر است‬
‫جانب روشن بیني و احتیاط را از دست ندهیم ‪ .‬نخست براي اینكه باید‬
‫انتخابي به عمل آورد و همه چیز را نمي توان همزمان تبیین كرد سپس‬
‫براي اینكه همه نگرشهاي یك مسأله با هم جمع پذیر نیستند ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫نکته‪:‬‬
‫حتي اگر نظریه اي مشهور به عنوان چارچوب نظري تحقیق انتخاب‬
‫شده باشد ‪ ،‬باز هم فرمول بندي مجدد صریح ومنسجم مسأله تحقیق‬
‫ضروري است ‪ .‬بي توجهي در این كار باعث‪:‬‬
‫ناتمام ماندن كار محقق در مرحله بعدي ‪ ،‬یعني مرحله ساختن مدل‬
‫تحلیلي خواهد شد ‪ ،‬و جاي مدل تحلیلي را فرضیه هاي سطحي و‬
‫نامربوط خواهد گرفت ‪.‬‬
‫چگونگي انتخاب چارچوب نظري‬
‫آنچه در اینجا اهمیت دارد طرفداري از این مفهوم نظري نیست ‪،‬‬
‫بلكه‪:‬نشان دادن مقتضیات انتخاب یك چارچوب نظري است‪ .‬باید آن‬
‫را حتما ا با آگاهي تمام انتخاب كرد ‪.‬تنها در این صورت است كه‬
‫‪:‬محقق آمادگي گسستن از سوابق ذهني ‪ ،‬پیشداوریها و توهمات را‬
‫پیدا خواهد كرد‬
‫• انتخاب چارچوب نظري چگونه به عمل مي آید؟‬
‫• به طور معمول در پي جهتي كه پرسش آغازي ترسیم مي كند‬
‫وكیفیت اطالعاتي كه از مصاحبه هاي اكتشافي و آمارهاي موجود‬
‫فراهم آمده است به عمل مي آید‬
‫• ‪ -1/6‬مفهوم ) ‪( Concept‬چیست‬
‫• « مفهوم ‪ ،‬یكي از مهمتزین نمادها درزبان ‪ ،‬بویژه در رابطه با‬
‫پژوهش علمي است ‪ .‬علم براي تشریح دنیاي تجربي با تشكیل‬
‫مفاهیم آغاز مي شود و هر پژوهشگر به منظور درك روابط‬
‫موجود بین داده هاي خود ‪ ،‬ناگزیر به كاربرد آنهاست ‪.‬‬
‫• مفهوم را مي توان انتزاع یا تجرید رویداهاي مشاهده پذیر دانست‬
‫‪ ،‬بدین معنا كه‪:‬بیانگر یك چیز ‪ ،‬ویژگي ‪ ،‬یا پدیده بخصوصي است‬
‫• تشكیل مفهوم راهي كوتاه براي‪ :‬تعریف و توصیف واقعیتها است‬
‫و مقصود از آن‪ :‬ساده كردن امر تفكر است ‪.‬‬
‫• بطور كلي مي توان گفت)‪ «: ( Newuman ,1997‬مفاهیم بلوكهایي‬
‫هستند كه ساختمان نظریه به وسیله آنها ساخته مي شود یك مفهوم ‪،‬‬
‫ذهنیتي است كه در قالب آن نمادها و كلمات بیان مي شود ‪ .‬مفاهیم در‬
‫علوم تجربي غالبا ا به شكل نمادهایي مانند )‪ (…,x,y‬و یا فرمولهاي‬
‫مختلف و در علوم اجتماعي به صورت كلمات بیان مي شوند‬
‫• قابلیت اندازه گیري مفاهیم متفاوت است(انواع مفهوم) ؟‬
‫• هنگامي كه یك مفهوم بر اساس فعالیتهاي حسي و به صورت عیني و یا‬
‫حداقل كوشش ساخته شود ‪ ،‬واقعي یا ملموس یا تجربي نامیده مي شود‪.‬‬
‫به عبارت دیگر چنا نچه مفهومي قائم به یك شرایط زماني و مكاني‬
‫خاص باشد به آن واقعي یا تجربي گویند ‪.‬‬
‫• مفاهیمي وجود دارند كه از هرگونه شرایط زماني و مكاني خاص مستقل‬
‫هستند و به توصیف موجودیتها غیر قابل مشاهده مي پردازند ‪ .‬این گونه‬
‫مفاهیم را مجرد یا نظري گویند ‪ ،‬مانند‪:‬‬
‫• وطن ‪ ،‬عاطفه و ارتباط ‪.‬‬
‫• اولین مرحله در توسعه و گسترش دانش ‪ ،‬تشخیص مفاهیم نظري‬
‫و تجربي است ‪ .‬این تشخیص به این دلیل ضروري است كه‪:‬‬
‫• هر كدام از این دو دسته مفهوم ‪ ،‬وظایف مختلفي در توسعه و‬
‫گسترش دانش دارند ‪ .‬ابهام در گسترش دانش ‪ ،‬ناشي از بكار‬
‫بردن این مفاهیم به صورت غلط است‬
‫• برخي از دانشمندان و محققان ترجیح مي دهند كه مفهوم واقعي و‬
‫ملموس را براي چیزهایي كه مستقیما ا قابل مشاهده هستند بكار برند‬
‫‪ .‬مشكل اصلي در اینجا‪:‬؟‬
‫• « مشاهده مستقیم » است ‪ .‬هیچ مفهومي بدون فعالیتهاي شناختي‬
‫قابل مشاهده نیست ‪ .‬مثال‪:‬‬
‫• به منظور اجتناب از این دشواریها ‪ ،‬آن مفهومي را تجربي در‬
‫نظر مي گیرند كه ماهیتا ا مجرد نباشد ومشاهده كنندگان در حضور‬
‫یا عدم حضور آن توافق داشته باشند ‪.‬‬
‫• روشهاي توسعه مفاهیم‬
‫• هنگامي كه نوع مفهوم مشخص شد ‪ ،‬باید آن را توسعه و‬
‫گسترش داد ‪.‬توسعه و گسترش یا ادراك یك مفهوم نظري‪:‬‬
‫• «توضیح»نامیده مي شود ‪،‬در صورتي كه توسعه و‬
‫گسسترش یا ادراك یك مفهوم تجربي را‬
‫• « تعریف » گویند‬
‫• از مفاهیم نظري به عنوان وسایل تفكر استفاده مي شود‬
‫در صورتي كه مفاهیم تجربي ‪:،‬‬
‫• ابزاري هستند كه از طریق آنها براي آزمون تفكر از‬
‫مشاهده استفاده مي شود ‪.‬‬
‫• مفاهیم نظري‬
‫• براي كسب ایده در باره میزان و چگونگي توضیح‬
‫یك مفهوم الزم است‪:‬به توضیحات پیشین در مورد آن‬
‫مفهوم مراجعه كرد ‪ .‬چنانچه توضیحات گذشته موافق‬
‫ایده توضیح دهنده باشد او آن را مي پذیرد ‪ ،‬و در‬
‫صورتي كه مفهوم مورد نظر قبالا توضیح داده نشده‬
‫باشد ویا توضیح مورد قبولي در باره آن وجود نداشته‬
‫باشد ‪ ،‬باید توضیح داده شده ‪ ،‬مورد آزمون قرار‬
‫گیرد ‪ .‬این عمل معموالا از راه نقد و مراجعه به نظر‬
‫دیگران انجام مي شود ‪.‬‬
‫• مفاهیم تجربي‬
‫• ممكن است مفاهیم یا گزاره هاي یكسان براي افراد مختلف معاني‬
‫متفاوتي داشته باشند ‪ .‬لذا‪:‬پژوهشگر روشهاي معیني را براي‬
‫دریافت پدیده ها به كار مي برد و سپس كوشش مي كند كه یافته‬
‫هاي خود را به دیگران منتقل سازد ‪.‬او براي ایجاد ارتباط یا انتقال‬
‫‪ ،‬به زبان دقیق و معیني نیاز دارد و از این رو باید از مفاهیم دقیق‬
‫و روشن استفاده كند ‪ .‬برداشت یكسان از مفاهیم ‪ ،‬نیاز به‪:‬‬
‫• تعریف آنها دارد‪.‬‬
‫• مالكهاي ارزشیابي مفاهیم‬
‫• در تعریف و توضیح یك مفهوم ‪ ،‬معناي دقیق و درستي وجود‬
‫ندارد و نمي توان گفت تعریف مفهوم ‪ ،‬صحیح است یا غلط ‪.‬‬
‫تعریف یك مفهوم زماني بهتر از توضیح یا تعریف مفهومي دیگر‬
‫است كه‪:‬در آن مالكهاي ارزشیا بي مفاهیم ‪،‬بهتر رعایت شده‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫مال كهاي ارزشیابي مفاهیم نظري‬
‫‪ -1‬اهمیت و اعتبار تجربي‬
‫منظور این است كه هر یك از مفاهیم نظري باید پژوهشگر و یا جوینده‬
‫دانش را به یك یا چند مفهوم تجربي راهنمایي كند ‪ .‬رعایت چنین مالكي‬
‫ضروري به نظر مي رسد ‪ ،‬زیرا مفاهیم نظري مستقیما ا قابل مشاهده و‬
‫اندازه گیري نیستند ‪.‬‬
‫‪ -2‬سودمندي یا اثربخشي‬
‫گاهي اوقات منظور از اثربخشي ‪ ،‬تعداد ارتباط هاي است كه یك مفهوم‬
‫مي تواند با مفاهیم دیگر داشته باشد ‪ .‬مفاهیم پسندیده و مطلوب باید با‬
‫مفاهیم زیادي ارتباط داشته باشند و تعداد این ارتباط ها باید به حد اكثر‬
‫ممكن برسد‬
‫هنگامي كه تعداد ارتباط هاي بین مفاهیم زیاد باشد ‪ ،‬آزمون تجربي این‬
‫ارتباط ها به مشاهده هاي بیشتري منجرمي شود ‪ .‬آزمون تجربي‬
‫همبستگي هاي بین مفاهیم ‪ ،‬موجب كسب دانش و اطالعات بیشتر مي‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -3‬ثبات دروني‬
‫در توضیح مفاهیم نظري نباید تناقض دروني وجود داشته باشد ‪ .‬این‬
‫تناقض نه تنها در معناي مفاهیم نباید وجود داشته باشد ‪ ،‬بلكه در توضیح‬
‫آنها نیز نباید یك مفهوم یكسان در مكانهاي متفاوت و با معاني مختلف به‬
‫كاربرده شود‬
‫‪ -4‬عملیات ریاضي‬
‫مقصود تعیین این واقعیت است كه آیا مفهوم ‪ ،‬قابل تبدیل شدن به كمیت‬
‫است ویا اینكه پژوهشگر در توضیح آن باید از نماد هاي ریاضي استفاده‬
‫‪ -5‬سادگي‬
‫سادگي یكي از مالكهایي است كه هم در توضیح مفاهیم نظري و هم در‬
‫تعریف مفاهیم تجربي مورد نظر است‪ .‬توضیح یا تعریف یك مفهوم‬
‫ممكن است براي عده اي ساده و براي عده اي دیگرمبهم باشد ‪.‬‬
‫بنابراین سادگي عبارت است از‪ :‬درجه توافقي كه افراد مختلف در‬
‫روشن بودن معاني مفهوم دارند ‪.‬‬
‫• مالكهاي ارزشیابي مفاهیم تجربي‬
‫• ‪ -1‬پایایي مشاهده گرها‬
‫• منظور این است كه مشاهده كنندگان در گزارش از پدیده هاي‬
‫یكسان ‪ ،‬توافق داشته باشند ‪.‬باید توجه كرد امكان توافق كامل‬
‫وجود ندارد و در صورتي كه در میان مشاهده كنندگان ‪ 80‬تا‬
‫‪ 90‬درصد توافق وجود داشته باشد كافي به نظر مي رسد ‪.‬‬
‫• ‪ -2‬انتزاعي بودن‬
‫• مقصود این است كه مفاهیم تجربي با درنظر گرفتن محدود یتهاي‬
‫زماني یا مكاني یا هر دوي آنها‪،‬باید آغاز و پایاني داشته باشند ‪.‬‬
‫• ‪-3‬ادراكي‬
‫• منظوراز این مالك این است كه مشاهده كننده با حداقل فعالیت‬
‫هایي كه به منظور شناخت انجام مي دهد ‪،‬مفهوم را درك كند ‪.‬‬
‫• ‪-4‬ارتباط با برخي از مفاهیم نظري‬
‫• مراد این است كه بعد از مشاهده مفاهیم تجربي ‪ ،‬شخص بتواند‬
‫مفاهیم نظري همتا و مقابل آن را پیدا كند ‪ .‬رعایت این مالك مشابه‬
‫توجه به مالك اعتبار تجربي در مفاهیم نظري است ‪.‬‬
‫• ‪-5‬سادگي‬
‫• سادگي براي مفاهیم نظري و تجربي معناي یكساني دارد ‪ .‬یك‬
‫مفهوم وقتي ساده وروشن است كه پژوهشگران پس از مشاهده‬
‫عیني آن ‪ ،‬در معناي آن توافق داشته باشند‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫كاركردها و نقش مفاهیم‬
‫الف) مفاهیم در حقیقت به عنوان پدیده هاي تجربي وجود ندارند ‪ ،‬یك مفهوم‬
‫به خودي خود یك پدیده نیست ‪ ،‬بلكه نمادي از یك پدیده است ‪ .‬مثال خطاست‬
‫اگر مفهومي مانند (قدرت ) را به عنوان عاملي كه داراي كششها ‪ ،‬نیازها و‬
‫غرائز است در نظر بگیریم ‪.‬‬
‫ب) مفاهیم ‪ ،‬بیانگر یك دورنما ‪ ،‬یعني راهي براي پدیده هاي از طریق‬
‫(مفهوم سازي ) هستند ‪ .‬مفهوم ‪ ،‬دانشمند را قادر مي سازد كه به جنبه اي از‬
‫واقعیت ارتباط پیدا كند و به آن كیفیت مشتركي منسوب نماید ‪.‬‬
‫ج ) مفاهیم وسایلي هستند كه از طریق آنها عمل طبقه بندي و تعمیم صورت‬
‫مي گیرد ‪ .‬دانشمندان تجارب و مشاهده هاي خود را به صورت مفاهیم ‪،‬‬
‫طبقه بندي مي كنند ‪ ،‬سازمان مي دهند ‪ ،‬نظم مي بخشند و تعمیم مي دهند ‪.‬‬
‫( مقصود از مفهوم سازي تا حدودي یعني تعمیم دادن ‪ ،‬و مقصود از تعمیم‬
‫‪ ،‬یعني كاهش تعداد چیزها از طریق ادراك برخي از آنها است )‬
‫د ) مفاهیم به عنوان مؤلفه هاي تئوري عمل مي كنند و بدین ترتیب مؤلفه‬
‫هاي تبیین و پیش بیني بشمار مي آیند ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫‪-2/6‬سازه ‪Construct‬چیست ؟‬
‫واژه هاي « مفهوم » و «سازه » معاني مشابه دارند با این وجود تمایز‬
‫مهمي در بین آنها وجود دارد ( كرلینجر ‪ ) 62 ، 1374 ،‬براي درك این‬
‫تمایز ‪ ،‬باید به تفاوتهایي بین انواع مفاهیم توجه كنیم ‪:‬‬
‫برخي مفاهیم با واقعیتها و چیزهایي كه توصیف مي كند ارتباط نزدیك دارند‬
‫مثالا مفهوم میز را مي توان با نشان دادن میزها به آساني بیان كرد ‪.‬‬
‫برخي مفاهیم را نمي توان به آساني به پدیده هایي كه این مفاهیم در برابر‬
‫آنها ایجاد شده است ربط داد ‪ .‬مثالا مفاهیمي چون طرز فكر ‪ ،‬یادگیري ‪،‬‬
‫نقش انگیزش ‪ ،‬از این گونه اند ‪.‬‬
‫سازه نیز یك مفهوم است ‪ .‬اما داراي این معناي اضافي نیز هست كه‪ :‬به‬
‫گونه ارادی و خود آگاه براي یك هدف خاص علمي اختراع یا پذیرفته شده‬
‫است ‪.‬‬
‫•‬
‫مثالا هوش به عنوان یك مفهوم ‪ ،‬انتزاعي است از مشاهده هاي مربوط با رفتارهایي كه‬
‫هوشمندانه یا غیر هوشمندانه بشمار آید ‪ .‬اما هوش به عنوان یك سازه علمي ‪ ،‬داراي معنایي‬
‫است كه مي تواند هم بیشتر و هم كمتر از چیزي باشد كه مقصود از یك مفهوم است‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫دانشمندان سازه را به گونه اي نظامدار به دو طریق زیر بكار مي برند ‪:‬‬
‫نخست آنكه سازه مورد نظر ( مثالا هوش ) از راههاي مختلف به سازه‬
‫هاي دیگر ارتباط پیدا مي كند ‪ .‬مثالا مي توان گفت پیشرفت تحصیلي به‬
‫نحوي تابع هوش و انگیزه است ‪.‬‬
‫دوم آنكه هوش به گونه اي تعریف مي شود كه بتوان آن را مشاهده و‬
‫اندازه گیري كرد ‪ .‬با اجراي آزمون هوش ‪ A‬مي توانیم درباره هوش‬
‫كودكان مشاهده هایي بعمل آوریم ‪ ،‬یا از معلمان بخواهیم درجات نسبي‬
‫هوش شاگردان خود را معلوم كنند ‪.‬‬
‫بطور كلي مي توان گفت ( بازرگان و دیگران ‪: ) 1376 ،‬‬
‫سازه ها غالبا ا از نظریه ها مشتق مي شوند مثالا قابلیت اجتماعي یك سازه‬
‫است ‪ ،‬كه از یك سو به مهارت هاي اجتماعي ‪ ،‬شناختي و عاطفي و از‬
‫سوي دیگر به فرآیند اجتماعي شدن و تجربه هاي اجتماعي در روابط‬
‫بین فردي اشاره دارد ‪ .‬مشاهده قابلیت اجتماعي تنها با ایجاد شرایط خاص‬
‫و با كمك متغیرها امكان پذیر مي گردد ‪.‬‬
‫• رابطه مفهوم با سازه‬
‫• تحقیق عبارت است از مقابله و مقایسه اندیشه با واقعیت ‪ ،‬براي‬
‫این مقابله و مقایسه ‪ ،‬پژوهشگر گاهي از‪:‬‬
‫• اندیشه به سراغ واقعیتها مي رود و زماني برعكس از‪:‬‬
‫• واقعیتها به سوي اندیشه رهسپار مي شود‪ .‬بنابراین ‪،‬محقق داراي‬
‫یك وظیفه دو جانبه یا دو جهته است ‪:‬‬
‫• در مطالعات و تحقیقاتي كه فرضیه هاي آنها مبتني بر یكي از‬
‫تئوریهاي رایج است‪ ،‬وظیفه مجقق نزدیك كردن ذهنیات به‬
‫عینیات است ( یعني تئوري را قابل سنجش و مشاهده مي كند )‬
‫• در تحقیقات اكتشافي وظیفه محقق از طریق مشاهده و اندازه‬
‫گیري جزئیات ‪ ،‬تبدیل امور عیني به امور ذهني ( ساختن فرضیه‬
‫و تئوري ) و نزدیك كردن تجارب به تفكرات و تئوریهاست ‪.‬‬
‫• هر یك از این دو حركت متضاد ‪ ،‬نام خاص خود را داراست‪:‬‬
‫• حركت محقق از باال به پایین ‪ ،‬یعني از اندیشه ( تئوري ‪ ،‬فرضیه یا مفهوم )‬
‫به مشاهده ( مشهود ‪ ،‬متغیر یا اندازه ) را اصطالحا ا « عملیاتي كردن »‬
‫) ‪ (Operationalization‬گویند ‪ .‬منظور از عملیاتي كردن قابل مشاهده‬
‫ساختن یك تئوري و پیش بیني طرق اندازه گیري آن است ‪.‬‬
‫• اگر مفهوم یك پدیده غیر قابل رویت باشد ‪ ،‬عملیاتي كردن به معناي قابل‬
‫رویت كردن و یافتن مصداقي عیني و واقعي براي مفهوم است ‪ .‬پس عملیاتي‬
‫كردن ‪،‬جنبه جایگزین سازي دارد ‪ .‬یعني شیئي را در دنیاي واقعي ‪،‬جایگزین‬
‫اندیشه كنیم و بدان امكان متجلي شدن و جلوه گري بدهیم‬
‫• بر عكس ‪ ،‬در مفهوم سازي ) ‪ (Conceptualization‬محقق از تجارب و‬
‫مشاهدات روزانه خود به طرف محفوظات و مفهومات ذهني و اندیشه اي گام‬
‫مي بردارد و سعي بر این دارد كه از امور جزیي قانون یا اصلي كلي (تئوري‬
‫) بسازد تا بدین وسیله بتواند امر جزیي مشابه را تحت نظم وكنترل خود در‬
‫آورد‪ .‬پس ‪ ،‬مفهوم سازي قابل فهم كردن و تابع نظم و كنترل كردن مشهود یا‬
‫سلسله اي از مشهودات)‪ ) Observed‬و تجارب و از آنها تئوري ساختن مي‬
‫باشد ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫لیكن براي انجام این حركتهاي متضاد ‪،‬یعني از مفهوم به مشهود ‪،‬و‬
‫بر عكس ‪،‬از مشهود به مفهوم ‪،‬محقق نیازمند ابزار و وسیله اي‬
‫خاص است تا بتواند به سر منزل مقصود برسد ‪.‬این ابزار یا وسیله‬
‫‪،‬چیزي جز‪ :‬سازه نیست ‪.‬مسلماااز مفهوم تا مشهود شكاف یا خالیي‬
‫وجود دارد كه سازه آن را پر مي كند ‪(.‬مفهوم‪,‬سازه‪,‬مشهود)‬
‫مفهوم یعني چیزي كه فهم بر آن واقع شود ‪،‬یعني چیزي كه فهمیده شود‬
‫سازه یعني جیزي كه لفظ بر آن واقع شود ‪ ،‬یعني لفظي یا نامي بر آن‬
‫اطالق شود ‪.‬‬
‫و بالخره مشهود یعني چیزي كه بر آن مشاهده واقع شود یعني دیده‬
‫شود ‪.‬بنابراین ‪،‬بشر خواه در مورد اندیشه ها و خواه در مورد‬
‫مشاهدات خود ‪،‬با استفاده از الفاظ و عناوین به نام گذاري و در نتیجه‬
‫‪،‬به طبقه بندي كردن آنها مي پردازد(سازه)‬
‫پس سازه انتخاب لفظ و نامي خاص براي یك مفهوم یا یك مشهود مي‬
‫باشد‪ .‬مجموعه این الفاظ نهایتاابه تكوین یك زبان خاص علمي منجر مي شود‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ – 3/6‬تعریف ) ‪ (Definition‬چیست ؟‬
‫« تعریف قضیه اي است كه ماهیت یا خاصیت یك پدیده یا مفهوم را بیان مي كند و به‬
‫وسیله آن مي توان به معاني یك پدیده یا مفهوم پي مي برد » ( ساده ‪ )1375 ،‬به طور‬
‫خالصه مي توان گفت كه در تعریف واژه دو نكته مورد توجه است‬
‫‪ -1‬تعریف باید طوري باشد كه‪:‬فضاي مفهوم بطور پایدار تثبیت شود تا همه افراد ‪ ،‬از‬
‫آن مفهوم فقط یك مطلب را بفهمند و امكان تغییر مفهوم و تعبیر گوناگون از آن وجود‬
‫نداشته باشد ( شرط پایداري )‬
‫‪ -2‬تعریف باید به گونه اي دقیق باشد كه بتوان آن مفهوم را به سادگي بررسي نمود ‪،‬‬
‫بدین معني كه‪:‬صفات و اصطالحاتي كه براي تعریف یك واژه بكار گرفته مي شوند باید‬
‫دقیقا ا تعریف شده وداراي فضاي مفهومي مشخص و صریحي باشند ‪ ،‬بطوریكه ‪:‬از یكسو‬
‫از نظر تجربي قابل بررسي باشند و از سوي دیگر نتوان آنها را بطرق گوناگون تعبیر‬
‫نمود ‪.‬‬
‫پاسگال در كتاب روح هندسي مي گوید كه ‪:‬‬
‫امور معلوم نیازي به تعریف ندارند ‪.‬‬
‫هیچ امري هرچند داراي ابهام اندكي باشد نباید بي تعریف گذاشته شود ‪.‬‬
‫در تعریف یك امر ‪ ،‬از اصطالحات نباید استفاده برد ‪ ،‬زیرا اصطالحات خود نیاز به‬
‫تعریف دارند‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫انواع تعریف‬
‫‪ )I‬تعریف مفهومي (‪)Conceptual Def.‬هرگاه در تعریف یك مفهوم‬
‫یا سازه از سایر مفاهیم و سازه ها استفاده شود آن را تعریف وضعي مي‬
‫گویند « تعریف مفهومي تقریبا ا همان شرحهایي است كه معموالا در فرهنگ‬
‫واژه ها آورده مي شود و كاربرد خاصي در امر تحقیق ندارند‬
‫‪ II‬تعریف اسمي ( ‪(Nominal Def.‬تعاریف اسمي چیزي را درباره‬
‫واقعیت بیان نمي كنند ‪ ،‬لذا نه درست هستند و نه غلط ‪ .‬مزیت آنها در این‬
‫است كه‪:‬‬
‫از یك سواز این طریق معاني واژه ها مشخص وسوءتفاهمهاي احتمالي‬
‫برطرف شده و امكان سنجش و بررسي متغیرمیسر مي گردد و از سوي‬
‫دیگر‬
‫وقتي یك مطلب در گفتار و بیان بارها تكرار و هرباربراي تفهیم آن‬
‫توضیحات طوالني الزم شود ‪ ،‬كافي است كه آن مطلب بصورت یك واژه ‪،‬‬
‫فقط یك بار تعریف و سپس بجاي توضیحات طوالني و مكرر از آن واژه‬
‫استفاده شود‬
‫• ‪ )III‬تعریف تحلیلي ( ‪(Analytical Def.‬‬
‫• مفاهیم گرفته شده از زبان عامیانه ‪ ،‬گاه از نظر گروه هاي‬
‫مختلف جامعه داراي معاني كامالا متفاوتي مي باشند ‪،‬‬
‫بطوریكه اگر شخصي از یك گروه بخواهد آن واژه را در‬
‫گروه دیگر بكار برد ‪ ،‬باسوءتفاهم و یا عدم تفاهم روبرو‬
‫خواهد شد ‪.‬‬
‫• الزم است معاني واژه هاي مورد استفاده ( مثالا در یك‬
‫پرسشنامه ) را قبالا بررسي كرده و معاني معمول آن واژه‬
‫هاي را در گروه یا جامعه مورد نظر تعیین نمود ‪.‬‬
‫• این گونه بررسي و تعیین معاني را ‪ ،‬همپل « تحلیل معني‬
‫» و اوپ « تعریف تحلیلي » مي نامد‬
‫• ‪ ) IV‬تعریف تجزیه اي‪.:‬تعریف تجزیه اي ‪ ،‬روشي‬
‫نسبتا دقیق است كه واژه مورد نظر را بطور كامال‬
‫صریح و مشخص محدود مي سازد (محرك _پاسخ )‬
‫• این نوع تعریف كه در آغاز بوسیله كارناپ نشان داده‬
‫شد و در علوم اجتماعي بسیار معمول است ‪ ،‬مبتني بر‬
‫جریان (محرك _پاسخ ) مي باشد ‪ ،‬بدین ترتیب كه به‬
‫یك عده از افراد محركي ( مثال به صورت یك سوال )‬
‫داده مي شود و بر مبناي عكس العمل هاي آنها در مقابل‬
‫این محرك ‪ ،‬به آنها یك صفت داده مي شود ‪ .‬تقریبا همه‬
‫(سواالت ) یك پرسشنامه و خصوصا مقیاس هاي‬
‫سنجش گرایش تعاریف تجزیه اي هستند ‪.‬‬
‫• ‪ ) V‬تعریف چند مرحله اي‪:‬‬
‫• برخي از واژه هاي علوم اجتماعي‪ ،‬بعلت موارد استفاده‬
‫گوناگون‪ ،‬داراي فضاي مفهومي نسبتا ا وسیعي هستند كه‬
‫نمي توان آنها را با تعاریفي كه گذشت محدود و مشخص‬
‫نمود‪ .‬مانند واژه (سازمان)‪.‬‬
‫• مفهوم سازمان را نمی توان به این سادگي تعریف نمود‪.‬‬
‫بدین ترتیب كه تعریف آن نه از طریق تعیین خطوط‬
‫مرزي و محدودة بیروني فضاي مفهوم آن امكان پذیر‬
‫است و نه با شمردن مفعول هاي نامحدودي كه محتواي‬
‫فضاي مفهوم را تشكیل مي دهند (مانند وزارتخانه‪ ،‬واحد‬
‫تولیدي‪ ،‬بیمارستان‪ ،‬زندان‪ ،‬دانشگاه‪ ،‬مدرسه‪ ،‬ارتش و‬
‫• ‪ ) VI‬تعریف واقعي )‪:(Real Def.‬‬
‫• این گونه تعاریف هدفش تعیین ((ماهیت)) یك واژه با‬
‫سواالتی شبیه‪ ... (( :‬یعني چه؟ یا (( ‪ ...‬چیست؟) مي باشد‬
‫(مثالا‪ :‬تربیت یعني چه؟ دموكراسي یعني چه؟)‬
‫• بدین ترتیب مالحظه مي گردد كه لغت ماهیت خود بسیار‬
‫مبهم است و معلوم نیست كه با سئواالت ((یعني چه)) و‬
‫((چیست)) چگونه فضاي مفهوم واژه مورد نظر تعیین مي‬
‫گردد؟‬
‫• با كمي تأمل و تعمق ممكن است راههایي به نظر برسد كه‬
‫بتوان این فضاي مفهوم را مشخص نمود‪ ،‬اما این راهها جز‬
‫آنچه كه تا كنون گفته و بررسي شده اند نخواهد بود‪.‬‬
‫• ‪ ) VII‬تعریف عملیاتي (عملي) )‪:(Operational Def.‬‬
‫• گفته شد براي بررسي تجربي یك تئوري‪ ،‬ابتدا الزم است‬
‫متغیرهاي آن تعریف شوند‪ ،‬سپس مشخص كرد كه مي توان این‬
‫متغیرها را از نظر تجربي بررسي نمود؟‬
‫• چنین تعارفي معاني مفاهیم را لمس پذیر مي كند‪ ،‬وروش هاي‬
‫اندازه گیري که مالكهایي را براي كاربرد تجربي مفاهیم به‬
‫دست مي دهد‪ ،‬طرح و خالصه می کند‪.‬بنابراین تعاریف‬
‫عملیاتي ‪:‬‬
‫• سطح مفهومي (نظري) را با سطح تجربي پیوند مي زند‬
‫وپژوهشگر را قادر مي سازد كه با استفاده از داده هاي اولیه اي‬
‫که همواره به صورت واقعیت هاي مشاهده پذیر در اختیار‬
‫اوست‪ ،‬پژوهش را اجرا كند‪.‬‬
‫• انواع تعاریف عملیاتي‬
‫• الف‪ :‬تعریف عملیاتي اندازه پذیر ‪(Measured‬‬
‫)‪Operational def.‬‬
‫• این نوع تعریف بیان مي كند كه متغیر مورد نظر چگونه‬
‫اندازه گیري خواهد شد‪ .‬براي مثال‪،‬‬
‫• مدیر باهوش ممكن است به عنوان شخصي كه فرصت هاي‬
‫اقتصادي خوبي براي سازمان به دست مي آورد‪ ،‬یا به‬
‫عنوان شخصي كه مسائل كاركنان را بخوبي حل مي كند‬
‫تعریف كرد‪ .‬یا مدیر پرخاشگر را مي توان عنوان فردي‬
‫كه رفتارهایش جنبه نمایش و دعوا دارد‪ ،‬سر وصدا مي‬
‫كند‪،‬بلند حرف مي زند و صحبت وي حالت توهین به‬
‫دیگران دارد‪،‬توصیف كرد ‪.‬‬
‫• ب) تعریف عملیاتي تجربي ‪(Experimental‬‬
‫)‪Operational def.‬‬
‫• این نوع تعریف جزئیات دستكاري )‪(Manipulation‬‬
‫متغیري را كه باید به وسیله پژوهشگر صورت گیرد‪،‬‬
‫مشخص مي سازد‪ .‬در اینجا پژوهشگر سعي مي كند با‬
‫استفاده از یك شیوه معین موجب شود كه پدیده مورد‬
‫مطالعه رخ دهد‪ .‬مثالا‬
‫• تعریف عملیاتي ((ناكامي)) مي تواند چنین باشد‪(( :‬حالتي‬
‫كه فرد را از رسیدن به هدفي كه به آن نزدیك شده است‬
‫بازدارد))‪ .‬براي مثال ] اگر به كارمندي یك عامل‬
‫انگیزشي نشان دهیم ولي آنرا دور از دسترس او قرار‬
‫دهیم‪ ،‬یك تعریف عملیاتي تجربي است[‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫متغیر)‪ (Variable‬چیست؟‬
‫الف‪ :‬متغیر چیزي است كه مي تواند از لحاظ مقدار تغییر كند و معموالا چیزي است كه مي تواند ارزشهاي عددي‬
‫متفاوتي را بپذیرد(به زبان آماري‪ ،‬یعني واریانس داشته باشد) بنابراین هر چیز كه وجود داشته باشد یك متغیر است‪...‬و‬
‫در واقع ویژگیهایي است كه پژوهشگر آنهارا مشاهده‪ ،‬كنترل و یا در آنها دخل و تصرف مي كند‪( .‬هومن‪،‬‬
‫‪)1373،113‬‬
‫ب‪ :‬متغیر‪ ،‬ایده اصلي در یك تحقیق بوده و مفهومي است كه تغییر مي كند‪(Neumen, 1997,106) .‬‬
‫ج‪ :‬متغیر كمیتي است كه در دامنه اي معین مي تواند از یك فرد به فرد دیگر یا از یك مشاهده به مشاهده دیگر مقادیر‬
‫مختلفي را اختیار كند‪ ،‬بنابراین چیزي است كه تغییر مي پذیرد‪ .‬نمادي است كه اعداد یا ارزشها به آن منتسب مي شود‪،‬‬
‫براي مثال ‪ X‬یك متغیر است‪ ،‬یعني نمادي است كه مي توانیم مقادیر عددي بدان نسبت دهیم‪ .‬متغیر ‪ X‬مي تواند‪،‬‬
‫مجموعه قابل توجهي از مقادیر مثالا نمره هاي یك آزمون هوش یا مقیاس طرز نگرش را اختیار كند‪(.‬كرلینجر‪،‬‬
‫‪)93 ،1375‬‬
‫د‪ :‬متغیر یك مفهوم است كه بیش از دو یا چند ارزش یا عدد به آن اختصاص داده مي شود‪ .‬به عبارت دیگر متغیر به‬
‫ویژگیهایي اطالق مي شود كه مي توان آنها را مشاهده یا اندازه كرد و دو یا چند ارزش یا عدد را جایگزین آنها قرار‬
‫داد‪ ،‬عدد یا ارزش نسبت داده شده به متغیر‪،‬نشان دهنده تغییر از یك فرد به فرد دیگر یا از یك حالت به حالت دیگر‬
‫است‪ .‬میز یك مفهوم است نه متغیر‪ ،‬اما وزن میز‪ ،‬یك متغیر است‪ .‬مفهوم میز به تنهایي بر وجود ارزش هاي چندگانه‬
‫داللت نمي كند و براي مثال مشخص نمي سازد كه چه ویژگیهایي از آن مورد نظر است‪ ...‬گاهي اوقات ویژگیهایي كه‬
‫در یك پژوهش اندازه گیري مي شوند ممكن است در پژوهش دیگر ثابت نگه داشته شوند‪(.‬دالور‪)39 ،1376 ،‬‬
‫مي‪-‬‬
‫ه‪ :‬متغیر عبارتست از ماهیتي كه ارزش هاي مختلف را قبول كند به سخن دیگر‪ ،‬چیزي است كه تغییر‬
‫پذیرد (ساده‪)1375،54 ،‬‬
‫و‪ :‬یك متغیر عبارت از یك نمود تجربي است كه دو یا چند ارزش را مي تواند بپذیرد‪(Nachmias, 1385,56).‬‬
‫ز‪:‬یك متغیر‪ ،‬چیزي است كه مي تواند مقادیر گوناگون را به خود بگیرد‪ ،‬این مقادیر مي توانند در زمانهاي مختلف‬
‫براي یك شخص متفاوت باشند‪(Sekaran, 1992,75) .‬‬
‫ح‪ :‬متغیرها شرایط یا خصایصي هستند كه محقق آنها را كنترل‪،‬دستكاري یا مشاهده مي كند(بست ‪)1371،84‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫طبقه بندي متغیرها‬
‫الف) متغییر وابسته(‪ :(Dependent Var.‬متغییر وابسته‪,‬متغییری است که هدف‬
‫محقق تشریح یا پیشبینی تغییرپذیری در آن است‪,‬به عبارت دیگر‪,‬آن یک متغییر‬
‫اصلی است که به صورت یک مساله حیاتی برای تحقیق مورد بررسی قرار میگیرد‪.‬‬
‫ب) متغییر مستقل )‪(Independent Var.‬‬
‫متغییر مستقل یك ویژگي از محیط فیزیكي یا اجتماعي است كه بعد از انتخاب ‪،‬‬
‫دخالت یا دستكاري شدن توسط محقق ‪ ،‬مقادیري را مي پذیرد تا تأثیرش بر روي‬
‫متغیر دیگر مشاهده شود‬
‫ج ) متغیر تعدیل گر )‪(Moderator Var.‬‬
‫متغیري كه داراي تأثیر قوي بر رابطه بین متغیر مستقل و متغیر وابسته است ‪،‬‬
‫یعني حضور یك متغیر سوم ‪ ،‬رابطه مورد انتظار اصلي اولیه بین متغیرهاي مستقل‬
‫و وابسته را تغییر مي دهد ‪ .‬به عبارتي دیگر ‪ ،‬هرگاه رابطه بین متغیر مستقل و‬
‫متغیر وابسته مشروط به متغییر دیگري شود ‪ ،‬آن متغیر سوم در واقع نقش تعدیل‬
‫گري را ایفاد میكند )‪ (Sekarn,1992,67‬مثال‪:‬‬
‫• سطح تحصیالت كاركنان در سازمانهایي با مدیریت زنان كمتر از سازمانهایي با مدیریت مردان ‪،‬میزان‬
‫بهره وري را پیش بیني مي كند‬
‫• (جنسیت مدیران )‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫چ)متغیر مداخله گر )‪(Intervening Var.‬‬
‫متغییري است كه محقق براي استنتاج از نحوة تأثیر متغیرمستقل بر متغیر وابسته مورد نظر‬
‫قرار مي دهد ‪ ،‬تأثیر مداخله گر را نه مي توان كنترل كرد و نه مستقیم و مستقل از سایر متغیرها‬
‫مشاهده كرد ‪ ،‬لذا به این تأثیر در تحلیل نهایي اشاره مي شود‬
‫مثال ‪:‬كارآیي مدیراني كه وظایف خود را بر پایه مقررات انجام مي دهند بیش از کارایی مدیراني‬
‫است كه توجه كمتري به مقررات دارند ‪.‬‬
‫م ‪ .‬مداخله گر ‪ :‬شخصیت مدیران‬
‫ح) متغیر كنترل )‪(Control Var.‬‬
‫در یك تحقیق اثر تمام متغیر ها را بر یكدیگر نمي توان به طور همزمان مورد مطالعه قرار داد‬
‫بنابراین محقق اثر برخي از متغیرها را كنترل نموده و یا آنها را خنثي مي كند ‪ ،‬این نوع متغیرها‬
‫‪ ،‬متغیركنترل نامیده مي شود ( بازرگان و دیگران ‪ ) 1376 ،‬مثال‬
‫ارتقاء سازماني با بلوغ سازماني در زنان رابطه مستقیم دارد ‪ ،‬در حالي كه بین این دو متغیر در‬
‫بین مردان هیچگونه رابطه اي وجود ندارد ‪.‬‬
‫درباره فرضیه باال پژوهشگر احتماال عامل‪:‬‬
‫(( سن )) را به عنوان متغیر كنترل باید در نظر بگیرد ولي متغیر جنسیت نقش تعدیل گر دارد ‪.‬‬
‫تفاوت متغیر هاي كنترل با تعدیل گر آن است كه اثرات متغیر هاي كنترل از میان مي رود در‬
‫حالي كه اثرات متغیر هاي تعدیل گر مورد مطالعه قرار مي گیرد ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ )7‬مدل تحلیلي ) ‪ ( Analytical Model‬تحقیق‬
‫گفته شد كه چارچوب نظري الگویي مفهومي و بنیادین است كه تمام تحقیق‬
‫بر روی آن بنا مي شود و از طریق آن پژوهشگر بین عواملي كه در ایجاد‬
‫مسأله تحقیق مهم هستند ارتباط برقرار مي كند و فرضیه هاي قابل آزمون‬
‫خود را ایجاد مي كند ‪.‬‬
‫مدل تحلیلي ‪ ,‬نوعي نمودار سازي براي متغیرهاي استخراج شده از‬
‫چارچوب نظری تحقیق است ‪.‬‬
‫« وقتي كه محقق مي خواهد به آشكار سازي چارچوب نظري تحقیقش اقدام‬
‫كند همه ابزارهاي نظري را در اختیار ندارد و احتماالامجبور است چند منبع‬
‫اضا في دیگر را نیز بررسي كند ‪ .‬مثالابسیار مفید و بجا خواهد بود كه‬
‫محقق متون علمي مرتبط با مفاهیمي را بخواند كه در اثر كثرت استعمال در‬
‫مکالمات روزمره با آنها مأنوس شده است اما از معاني دقیق و اصلیشان‬
‫دور افتاده است و غالبا ابراي تعریف دقیق آنها حضور ذهن ندارد ‪ .‬اینجاست‬
‫كه فراگیري درسهای نظري كه به موازت فراگیري درسهاي روش تحقیق‬
‫دنبال مي شود ‪ ،‬براي پیشرفت در كار تحقیق حائز كمال اهمیت است ‪.‬‬
‫• معرف ( شاخص) )‪ (Indicator‬چیست ؟‬
‫• مفاهیم براي قابل استفاده بودن باید شاخصهاي تجربي داشته‬
‫باشند‪.‬‬
‫• ساختن یك مفهوم درگام اول عبارت از‪ :‬تعیین ابعادي است‬
‫كه آن را تشكیل مي دهد و امر واقعي را منعكس مي سازد ‪.‬‬
‫مثال‪:‬‬
‫• مفاهیم « مثلث » و « مربع مستطیل » به واقعیتهاي دو‬
‫بعدي و از نوع سطحي ناظر است ‪ ،‬در حالیكه مفهوم «‬
‫مكعب » به واقعیت سه بعدي و از نوع حجمي ارجاع مي‬
‫دهد ‪.‬‬
‫• گام بعدي در ساختن یك مفهوم ‪ ،‬تعریف شاخصهایي است‬
‫كه به كمك آنها بتوان ابعاد مفهوم را اندازه گیري كرد ‪.‬‬
‫• ‪)8‬فرضیه )‪ (Hypothesis‬تحقیق‬
‫• ((‪ ...‬با انباشتن حقایق علمي ‪ ،‬بدون ساختن فرضیه ‪ ،‬هیچ گونه پیشرفت‬
‫عمیقي در بینش علمي به وجود نمي آید و بدون برخورداري از اندیشه اي‬
‫هدایت كننده ‪ ،‬ما نمي دانیم چه حقایقي را جمع آوري كنیم و نمي توانیم امور‬
‫مربوط را از نا مربوط باز شناسیم )) توماس كوهن‬
‫• (( براستي كه تراژدي علم ‪ ،‬قتل فرضیه هاي زیبا ‪ ،‬به دست حقایق زشت‬
‫است )) تي ‪.‬اچ ‪ .‬هاكسلي‬
‫• ( دالور ‪ ، )1374 ،‬بیان مساله تنها به صورت كلي پژوهش را هدایت مي كند‬
‫و تمام اطالعات ویژه پزوهشی را در بر ندارد ‪ ،‬از طرف دیگر در صورتي‬
‫كه كلیه اطالعات پژوهشي رادر مساله مطرح كنیم مساله به صورتي بزرگ‬
‫مي شود كه تدبیر و هدایت آن امكان پذیر نیست‪ ،‬بنابراین مساله هرگز به‬
‫صورت علمي حل نخواهد شد مگر اینكه به فرضیه یا فرضیه هایي تبدیل شود‬
‫‪ .‬رابطه فرضیه با تحقیق مثل رابطه راه با مسافرت است ‪ .‬هر چه راه و جاده‬
‫هموارتر و مطمئن تر باشد مسافرت راحت تر بي خطر تر مي شود ‪ ،‬بنابراین‬
‫در تحقیقي كه فاقد فرضیه باشد محقق سرگردان و بالتكلیف است‪.‬‬
‫• تعاریفي براي فرضیه ‪:‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫فرضیه بر هر گزاره اي كه در دست آزمون باشد اطالق مي شود ‪ ،‬خواه آن گزاره یك‬
‫واقعیت جزیي و خاص را توصیف كند خواه یك قانون كلي را بیان كند ‪ ،‬یا گزارهاي‬
‫باشد پیچیده تر از اینها ( همپل ‪)1369‬‬
‫فرضیه جمله اي است كه به صورت ربطي بیان مي شود و به توصیف رابطه بین متغیر‬
‫ها مي پردازد ( دالور ‪) 1374 ،‬‬
‫یك فرضیه ‪ ،‬یك حدس مبتني بر دانش یا تجربه در مورد حل یك مساله است و آن را مي‬
‫توان به عنوان یك رابطه فرضي بین دو متغیر دانست كه به صورت گزاره هاي قابل‬
‫آزمون ارایه مي شود )) ‪((Sekaran , 1992 ,‬‬
‫فرضیه ‪ ،‬در واقع بیان حدسي و فرضي در مورد روابط احتمالي بین دو یا چند متغیر‬
‫است ‪ .‬پس در درجه اول ‪ ،‬فرضیه بیاني است مبني بر احتمال نه یقین‪ ،‬در در جه دوم ‪،‬‬
‫فرضیه ها ‪ ،‬معموالا به شكل جمالت تفسیري یا اخباري بیان مي شوند و طبعا ا به طور‬
‫اعم یا اخص متغیري را به متغیر دیگر مرتبط مي سازد ‪ ،‬فرضیه را مي توان در حكم‬
‫پاسخ محقق به سؤال مربوط به مسأله علمي تلقي كرده » ( ساده ‪) ،1375‬‬
‫فرضیه ها عبارتند از حد سیاتي خاص كه به طور منطقي از نظریه ها بر مي آید و‬
‫نظزیه ها را به سوي درگیر شدن با واقعیتها در یك فرآیند قیاسي سوق مي دهند‬
‫) ‪(Leary,1995‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫انواع طبقه بندی فرضیه ها ‪:‬‬
‫طبقه بندي نوع اول ‪ :‬فرضیه تحقیقي ‪:‬فرضیه تحقیقي بیاني است كه به توصیف رابطه بین‬
‫متغیرها مي پردازد ‪.‬‬
‫الف‪ :‬جهت دار )‪ :(Directional‬به فرضیه اي گفته مي شود كه در آن جهت ارتباط یا تأثیر‬
‫متغیر مستقل بر متغیر وابسته مشخص و معین است ‪ .‬از این فرضیه هنگامي استفاده مي شود كه‬
‫پژوهشگر دالیل مشخصي براي پیش بیني رابطه معیني داشته باشد ‪.‬‬
‫ب‪ :‬بدون جهت )‪:(Nondirectional‬فرضیه اي كه در آن جهت اختالف یا روابط مشخص‬
‫نیست ‪ ،‬بدون جهت نامیده مي شود‬
‫طبقه بندي نوع دوم ‪:‬‬
‫فرضیه ها از نظر محتوایي به سه نوع فرعي تقسیم پذیرند ‪:‬‬
‫فرضیه هایي كه بر وجود پدیده ها داللت مي كنند (توصیفی) ‪ .‬معموالا در هر وزارتخانه ‪ ،‬چند‬
‫معاونت وجود دارد ‪ .‬در اعمال مدیریت ‪ ،‬تنبیه كردن اجتناب ناپذیر است ‪.‬‬
‫فرضیه هایي كه بر وجود روابط بین پدیده ها داللت دارد ‪ .‬شیوه مدیریت مدیران به نوع‬
‫تحصیالت آنها وابستگي دارد ‪.‬بقاي سازمان با نوع برنامه ریزي رابطه دارد ‪.‬‬
‫فرضیه ها در صدد بیان علت وجودي و تكویني پدیده ها و روابط بین آنها بر مي ْآیند(فرضیه‬
‫هاي علي ‪ Causal Hyp.‬یا تعلیلي و گاه تحلیلي ‪. (Analytical Hyp.‬‬
‫شیوه مدیریت مشاركتي موجب افزایش رضایت كاركنان مي شود‪.‬‬
‫ساختار هاي غیر متمركز باعث افزایش بهره وري سازمان مي شود ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫طبقه بندي نوع سوم ‪:‬‬
‫فرضیه هاي مقایسه اي ‪ :‬پژوهشگر بدنبال بررسي و مقایسه تفاوت‬
‫تأثیر دو یا چند متغیر بر یك یا چند متغیر دیگر است ‪ .‬مثال‬
‫( اعمال شیوه مدیریت مشاركتي )‪ (S3‬در مقایسه با شیوه مدیریت‬
‫تفویضي )‪ (S4‬بر افزایش بهره وري تأثیر بیشتري دارد )‬
‫فرضیه هاي همبستگي ‪ :‬پژوهشگر در پي مطالعه میزان رابطه و‬
‫جهت همبستگي بین دو یا چند متغیراست‪.‬مثال‬
‫بین درجه تمركز و میزان فشارهاي رواني كاركنان رابطه وجود‬
‫دارد‬
‫فرضیه هاي علي ‪:‬پژوهشگر در كار كشف و تعیین رابطه علت –‬
‫معمولي دو یا چند متغیر است ‪.‬مثال‬
‫فشارهاي رواني موجب كاهش رضایت شغلي كاركنان مي شود‬
‫• مسأله تحقیق به جاي فرضیه‬
‫• « گاهي گفته مي شود در تحقیق فرضیه الزم نیست ‪ ،‬زیرا به‬
‫گونه غیر ضرروري تخیل پژوهشگرانه را محدود میكند ‪ ،‬دیگر‬
‫آنكه نقش علم و پژوهش علمي كشف امور است نه كار كردن‬
‫روي امور بدیهي و همچنین فرضیه ها منسوخ شده اند و غیره‬
‫این گفته ها كامالا گمراه كننده اند ‪ ،‬آنها در تفسیر هدف فرضیه‬
‫ها ‪ ،‬بیراهه مي روند » گاهي این اظهار نظرها از آن ناشي مي‬
‫شود كه پژوهشگران نتوانسته اند با توجه به بررسیهاي خود به‬
‫فرضیه هایي دست یابند ‪ « .‬در صورتي كه محقق با توجه به‬
‫پیشینه تحقق نتواند جهت خاصي را براي یافته هاي خود پیش‬
‫بیني نماید و رابطه بین متغیرها را حدس بزند مي تواند به بیان‬
‫سؤالهاي پژوهش بپردازد ‪ ( .‬بازرگان و دیگران ‪) 1376 ،‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ویژگیهاي یك فرضیه‬
‫فرضیه یاید آزمون پذیر باشد ‪ ،‬اما فرضیه اي كه اكنون آزمون پذیرتر باشد بر‬
‫فرضیه اي كه بالقوه آزمون پذیر است برتري دارد ‪.‬‬
‫فرضیه باید با سایر فرضیه هاي موجود در زمینه هاي كلي مسأله پژوهش‬
‫هماهنگ باشد‬
‫فرضیه باید به مسایل بخصوصي كه عنوان شده جواب بدهد و نه به مسایل‬
‫دیگر ‪.‬‬
‫فرضیه باید با دید صرفه جویي و اقتصادي تدوین شود ‪ .‬اگر دو فرضیه در‬
‫جهت حل یك مسأله معین پیش رود ‪ ،‬فرضیه اي كه از لحاظ اقتصادي به‬
‫صرفه تر است ترجیح داده مي شود ‪ .‬اگر توان و قدرت تبیین كنندگي فرضیه‬
‫ها یكي باشد ‪ .‬فرضیه هاي ساده بر فرضیه هاي پیچیده برتري دارد‬
‫فرضیه باید سادگي منطقي داشته باشد فرضیه بهتر بستگي كمتري به فرضیه‬
‫هاي پشتیباني كننده دارد و مفرضه هاي آن نیز كمتر است ‪.‬‬
‫فرضیه را باید به شكل كمي بیان كرد ( و یا به راحتي كمیت پذیر باشد )‬
‫فرضیه باید نتایج زیادی را در بر داشته باشد وچشم انداز وقلمرو آن کلی باشد‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ )9‬روش تحقیق‬
‫دستیابي به هدفهاي علم یا شناخت علمي میسر نخواهد بود ‪ ،‬مگر زماني كه‬
‫با روش شناسي ) ‪ (Methodology‬درست صورت پذیرد ‪ .‬به عبارت‬
‫دیگر تحقیق از حیث روش است كه اعتبار مي یابد نه موضوع تحقیق ‪.‬‬
‫روشهاي تحقیق به عنوان هدایتگر جستجو هاي علمي در جهت دستابي به‬
‫حقیقت به شكلهاي مختلف دسته بندي مي شوند ‪ :‬مانند ‪:‬‬
‫الف ‪ :‬اهداف تحقیق‬
‫ب‪ :‬نحوه گردآوري داده ها‬
‫هر كدام از این دسته بندیها در برگیرنده روشهاي مختلفي هستند كه‬
‫كاربردها ‪ ،‬مزایا و معایب خاص خود را دارند ‪ .‬پژوهشگر باید توجه داشته‬
‫باشد كه اعتبار دستاوردهاي تحقیق به شدت تحت تأثیر اعتبار روشي است‬
‫كه براي تحقیق خود برگزیده است‪،‬‬
‫روابط سه گانه هدف ‪ ،‬روش ‪ ،‬ابزار ابزار→روش → هدف‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ – 10‬قلمرو مكاني تحقیق ( جامعه آماري )‬
‫عموما ا الزم است اطالعاتي درباره گذشته وزمینه محیط مورد تحقیق‬
‫به دست آورد‪.‬شناخت از مكاني كه پژوهش در آن صورت گرفته مي‬
‫تواند به دو شكل در قضاوت خواننده نسبت به دستاوردهاي تحقیق‬
‫نقش داشته باشد ‪:‬‬
‫الف ‪ :‬آگاهي پیشیني ‪ :‬خواننده با مكاني كه تحقیق در آن صورت‬
‫گرفته است آشنایي دارد و همین شناخت مي تواند موجبات تقویت یا‬
‫تضعیف یا عدم باور نسبت به دستاوردهاي تحقیق فعلي را ایجاد كند‬
‫ب ‪ :‬آگاهي پسیني‪:‬با ایجاد شناخت در خواننده نسبت به مكاني كه‬
‫تحقیق در آن صورت گرفته است ‪ ،‬این شرایط فراهم مي آید تا اول‬
‫بتواند روشهاي انجام كار ‪ ،‬آزمودنیها نتایج و تعمیمها را در بستر‬
‫خود مورد توجه قرار دهد و از این طریق آگاهي بیشتري نسبت به‬
‫تحقیق پیدا كند ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -11‬قلمرو زماني تحقیق‬
‫در این قسمت ‪ ،‬پژوهشگر توضیح مي دهد كه این تحقیق در چه فاصله‬
‫زماني صورت مي گیرد ‪ ،‬شرح این مسأله از آن جهت ضروري است‬
‫كه‪:‬بررسي كننده نتایج تحقیق با توجه به این دوره زماني ‪ ،‬در مورد‬
‫بكارگیري دستاوردهاي تحقیق مي تواند تصمیم گیري كند ‪.‬‬
‫بطور كلي مي توان گفت ‪ « :‬بعد از تعیین موضوع تحقیق ‪ ،‬الزم است‬
‫چارچوب زماني انجام آن را نیز معین كرد ‪ .‬اولین سئوالي كه در این‬
‫زمینه مطرح مي شود این است كه‪:‬‬
‫موضوع تحقیق به چه دوره اي مربوط مي شود ؟ به زمان حاضر‬
‫مربوط مي شود ؟ به پیشبیني آینده نیز مي كشد ؟ گذشته را نیز باید به‬
‫حساب آورد ؟‬
‫دومین سئوال به مدت زمان انجام تحقیق مربوط مي شود ‪ :‬تمام‬
‫مشاهدات در یك مقطع زماني صورت مي گیرد ‪ .‬یا در چند مقطع‬
‫زماني ؟‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ – 12‬روش نمونه گیري و تعیین حجم نمونه‬
‫انجام هر تحقیق علمي مستلزم صرف هزینه و زمان است ‪ ،‬به همین دلیل‬
‫امكان بررسی كامل جمعیت ( جامعه ) )‪ (Population‬بصورت‬
‫سرشماري )‪ (Census‬وجود ندارد ‪ ،‬لذا پژوهشگران با توجه به چنین‬
‫واقعیتي درصدد بر میآیند كه از طریق نمونه گیري )‪(Sampling‬‬
‫اطالعات احتمالي را با استفاده از تحلیل داده هاي به دست آمده پیرامون‬
‫نمونه به دست آورندودر نهایت از طریق تعمیم این اطالعات را به جامعه‬
‫اصلي منتسب نمایند ‪.‬‬
‫محقق باید با توجه به مقتضیات روش تحقیق ‪ ،‬ماهیت داده ها ‪ ،‬نوع ابزار‬
‫گردآوري آنها و ساختار جامعه آماري ‪ ...‬نمونه اي را كه معرف كیفیات و‬
‫كمیات جامعه باشد انتخاب نماید ‪ ،‬در این گزینش باید به نكات زیر توجه‬
‫داشته باشد ‪:‬‬
‫الف ) نمونه بایستي با توجه به اهداف تحقیق انتخاب شود ‪.‬‬
‫ب) رعایت انصاف و عدم اعمال ذهنیتها شرط اساسي است ‪.‬‬
‫ج) عواملي در تعیین حجم یا اندازه نمونه موثرند ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ -13‬ابزارهاي گرد آوري داده ها ( اطالعات )‬
‫یافتن پاسخ و راه حل براي مسأله انتخاب شده در هر تحقیق ‪ ،‬مستلزم دست‬
‫یافتن به داده هایي است كه از طریق آنها بتوان فرضیه هایي كه به عنوان‬
‫پاسخهاي احتمالي و موقتي براي مسأله تحقیق مطرح شده اند را آزمون كرد‬
‫ابزارهاي گوناگوني براي به دست آوردن داده ها مانند مشاهده ‪ ،‬مصاحبه ‪،‬‬
‫پرسشنامه و مدارك و اسناد وجود دارد ‪ .‬هر یك از این ابزارها معایب و‬
‫مزایایي دارند هنگام استفاده از آنها باید مورد توجه قرار گیرند تا اعتبار‬
‫پژوهش دچار خدشه نشود و از طرفي نقاط قوت ابزار تقویت گردد ‪.‬‬
‫هر پژوهشگر باید با توجه به ماهیت مسأله و فرضیه هاي طراحي شده یك یا‬
‫چند ابزار را طراحي كند و پس از كسب شرایط الزم در مورد اعتبار این‬
‫ابزارها ‪ ،‬از آنها در جهت جمع آوري داده ها بهره جوید تا در نهایت از‬
‫طریق پردازش و تحلیل این داده ها ‪ ،‬بتوان در مورد فرضیه ها قضاوت كرد‬
‫انتخاب ابزارها باید بگونه اي باشد كه پژوهشگر بتواند از نحوه انتخاب‬
‫ابزار خود دفاع كند و از این طریق دستاوردهاي پژوهش خود را معتبر سازد‬
‫• ‪ -14‬روش تجزیه و تحلیل داده ها‬
‫• براي تجزیه و تحلیل داده ها ‪ ،‬با توجه به ماهیت آنها ‪،‬‬
‫روشهاي مختلفي وجود دارد كه پژوهشگر باید به كاربرد و‬
‫سنخیت این روشها توجه كند تا در نهایت بتواند استنتاجها و‬
‫نتیجه گیریهاي معتبر و دقیقي را به عمل آورد ‪.‬‬
‫• پس بطور كلي مي توان گفت كه در تجزیه و تحلیل داده ها‪:‬‬
‫• یك بعد كمي وجود دارد كه آن محاسبات آماري خاص‬
‫است و یك‬
‫• بعد كیفي ‪ ،‬كه آن تحلیلها ‪ ،‬استداللها و استنتاجهایي است‬
‫كه بر نتایج محاسبات آماري صورت مي پذیرد تا بتوان‬
‫در نهایت آن را به جامعه آماري تعمیم داد ‪.‬‬
‫• ‪ -15‬محدودیتهاي تحقیق‬
‫• در ارایه گزارش از یك پژوهش مانند پایان نامه‬
‫محقق سعي مي كند با بیان محدودیتهاي كه بر سر‬
‫راه تحقیق دارد ( و یا داشته است ) به خواننده پیام‬
‫دهد كه‪:‬‬
‫• در مورد فرآیند تحقیق او قضاوت عادالنه اي داشته‬
‫باشد ‪ .‬از طرفي دیگر سعي مي كند ‪:‬‬
‫• عملیات تحقیقاتي خود را با توجه به این محدودیتها‬
‫انجام دهد و به عبارتي با واقع نگري از افتادن در‬
‫دام (( كلي نگري )) بپرهیزد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫محدودیتهاي احتمالي مختلفي بر سر راه محقق وجود دارد كه مي توانند به‬
‫شكلهاي زیر طبقه بندي شوند ‪:‬‬
‫الف ‪ :‬كمبود منابع علمي ( كتابها ‪ ،‬مجالت تخصصي ‪ ،‬مدارك و اسناد ‪).....‬‬
‫ب ‪ :‬كمبود منابع مالي ( شخصي ‪ ،‬سازمان كار فرما ‪ ،‬كمكهاي دانشگاهي ‪).‬‬
‫ج ‪ :‬عدم همكاري مسئولین در جامعه آماري ( سازمان مربوطه)با پژوهشگر‬
‫د ‪ :‬نبود سوابق تحقیقاتي پیرامون موضوع‬
‫ه ‪ :‬گرفتاریهاي شخصي فرد پژوهشگر‬
‫و ‪:‬ناهماهنگي استادان با همدیگر( كه غالبا توسط دانشجویان بیان نمي شود)‬
‫ز ‪ :‬تعداد و چگونگي متغیر هاي نا خواسته‬
‫ح ‪ :‬كمبود زمان در اختیار ( بویژه در دانشگاههاي خصوصي ) ‪.‬‬
‫ط ‪ :‬طبفه بندي بودن مدارك و اسناد از نظر نوع دسترسي به آنها‬
‫ي ‪ :‬غیره‬
‫• ‪ -16‬شرح مفاهیم ‪ ،‬اصطالحات و متغیرهاي بكار رفته در‬
‫تحقیق‬
‫• در این قسمت پژوهشگر براي ایجاد‪:‬‬
‫• ذهنیت مشترك بین خواننده و خود ‪ ،‬اصطالحات ‪ ،‬مفاهیم‬
‫و متغیرهایي را كه فكر مي كند ‪:،‬‬
‫• نوع برداشتي كه از آنها مي شود تاثیر مهمي در قضات‬
‫خواننده دارد ‪ ،‬انتخاب مي كند و بطور مختصر به شرح و‬
‫توضیح آنها مي پردازد ‪.‬‬
‫• در واقع با این كار ‪،‬پژوهشگر سعي مي كند به خواننده‬
‫اعالم کند كه از این اصطالحات و واژه ها چه معنایي را‬
‫در تحقیق مد نظر داشته است ‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫پژوهشگر باید توجه داشته باشد كه نكات زیر مي تواند در غناي هر‬
‫چه بیشتراین قسمت نقش اساسي ایفا كند ‪:‬‬
‫الف ‪ :‬مطرح نكردن مفاهیم و اصطالحات واضح و روشن‬
‫اگر پژوهشگر مفاهیمي كه انتخاب مي كند حالت بدیهي داشته باشند به‬
‫گونه اي که غالب خوانندگان معمولي متون تخصصي با ْآن مفاهیم آشنا‬
‫باشند ‪ ،‬حالت ناخوشایندی نسبت به عملكرد پژوهشگر در ذهن خواننده‬
‫ایجاد مي شود و این احساس بوجود مي آید كه پژوهشگر رفع تكلیف‬
‫نموده است ‪ .‬لذا باید واژه هایي برای تشریح برگزیده شوند كه پیرامون‬
‫معناي آنها ابهام و پراكندگي دیدگاه مطرح باشد‪.‬‬
‫ب‪:‬اشاره به منابع مستند براي مفاهیم‬
‫محقق باید در نظر داشته باشد كه مي توانند برداشت خود را از‬
‫متغیرها و شرح مفاهیم مطرح سازد و یا اینكه به برداشتها و تعاریف‬
‫دیگران استناد كند و آنها را مبنای تحقیق خود قرار دهد ‪ ،‬در چنین‬
‫حالتي بهتر است به منابع این توضیحات اشاره كند ‪.‬‬
‫باتشکر ازتوجه شما‬