دانلود

Download Report

Transcript دانلود

‫آشنايي با نظام مشاركت‬
‫و حلقه هاي كنترل كيفيت ‪QCC‬‬
‫تهيه و گرد آوري‬
‫كارشناس مديريت‬
‫مرتضي تيموري‬
‫مقدمه‬
‫سير تكوين مديريت مشاركتي‬
‫تعريف مشاركت‬
‫فلسفه مديريت مشاركتي در بخش دولتي ايران‬
‫درجه مشاركت‬
‫نمودار شماره ‪ . 4-1‬درجات تصميم گيري مشاركتي‬
‫فرمهاي مشاركت‬
‫برنامه پيشنهادها‬
‫پيش نيازهاي تصميم گيري مشاركتي‬
‫فرم پيشنهادها‬
‫پاداش در نظام پيشنهادها‬
‫چگونگي پروراندن ايده ها‬
‫اكنون كه سياست دولت ج ‪ .‬ا ‪ .‬ا ‪ .‬بر جلب مشاركت مردم در اداره امور قرار‬
‫گرفته جا دارد همزمان با آن در راستاي سياست تحول در نظام اداري كشور ‪,‬‬
‫مشاركت كاركنان در تصميم گيري و اداره امور به طور جدي مد نظر قرار گيرد‪.‬‬
‫خوشبختانه چنين درايتي درمصوبه مورخه‪ 1377‬شورايعالي اداري درخصوص‬
‫ا‬
‫استقرار نظام پذيرش و بررس ي پيشنهادها در سازمانهاي بخش دولتي ايران كامل‬
‫عيان است ‪.‬‬
‫مشاركت در اداره امور از دير باز كه گروهها و سازمانهاي انساني بوجود آمدند‬
‫‪,‬مورد توجه بوده و به عنوان يك پديده نوين در مديريت تلقي نمي گردد ‪,‬‬
‫بلكه در طول تاريخ از اين اصل كمابيش پيروي شده است و برخي مكاتب‬
‫خاص ي بر آن داشته اند ‪ .‬ولي بررس ي علمي اين پديده انساني بعد از انقلب‬
‫صنعتي مورد توجه جدي قرار گرفت‪.‬‬
‫سير تكوين مديريت مشاركتي‬
‫مشاركت يك مفهوم قديمي است كه ريشه در اداره امور عمومي و افكار مذهبي‬
‫دارد ‪ .‬به عنوان مثال ‪ ,‬مشاركت بر مبناي مشورت در اسلم تحت عنوان‬
‫“ شورا” مورد توجه جدي قرار گرفته است ‪ .‬قرآن كريم به طور صريح مديران‬
‫را مكلف مي كند در اموري كه نياز به تحقيق و تفحص دارد بر مبناي مشورت‬
‫به تصميم گيري بپردازند‪.‬‬
‫به هر حال ‪ ,‬مديريتي مشاركتي عليرغم قدمت تاريخي خود ‪ ,‬بعد از انقلب‬
‫صنعتي به صورت علمي مورد بررس ي قرار گرفت ‪ .‬پيدايش نظريه هاي‬
‫كلسيك ‪ ,‬ساختار ‪ ,‬تخصص گرايي ‪ ,‬عقليي بودن ‪ ,‬و نظم و ترتيب را در‬
‫سازمانها موردتاكيد قرار دادند( ويلسون و روزبلفلد )‪ , 1990‬تضادهايي كه‬
‫فلسفه كلسيك با روح و روان انساني داشت ‪ ,‬موجب گشت توجه به روابط‬
‫انساني معطوف گردد ‪ .‬در سال ‪ 1972‬التون مايو(اوبرايان‪ )1984,‬و همكارانش‬
‫سعي كردند بين شرايط كاري و بهره وري رابطه اي پيدا كنند ‪.‬‬
‫اين مطالبات برحسب تصادف ‪ ,‬اهميت مديريت مشاركتي راكشف كرد و‬
‫رفته رفته با تاكيد بر جنبه هاي اجتماعي گروههاي كار ‪ ,‬مكتب جديدي با نام‬
‫“ روابط انساني “ پايه گذاري شد كه سعي مي كرد مشاركت واقعي را مورد‬
‫تشويق قرار دهد‪.‬‬
‫مديريت مشاركتي با كار انديشمنداني چون آرجريس ‪ (1955) ,‬ليكرت‬
‫‪(1961) ,‬هرزبرگ ‪ (1968) ,‬و الولر (‪ )1986‬رو به رشد نهاد و با اشكال و‬
‫عناوين مختلف نظير مديريت بر مبناي هدف ‪ ,‬نظام پيشنهادها ‪ ,‬گروههاي بهبود‬
‫كيفيت ‪ ,‬و گروههاي خود‪-‬گردان به حيات خود ادامه داد‬
‫(نمودار شماره ‪1-1) .‬‬
‫امروزه مديريت مشاركتي به عنوان يكي از عناص نئوكلسيك مطرح است ‪.‬‬
‫تئوريهاي سازماني و مديريتي مختلفي در طول سالها با تاكيد بر تصميم گيري‬
‫مشاركتي شكل گرفته اند كه مهمترين آنها شامل مديريت كيفيت فراگير‬
‫(گرانت و همكاران )‪ , 1992‬يادگيري سازماني( داگسون ‪ ,1993) ,‬نظريه‬
‫دهي ( براون والولر ‪ , 1992) ,‬و دموكراس ي صنعتي( دربر )‪ , 1969‬است‪.‬‬
‫بهبود‬
‫مستمر‬
‫يادگيري‬
‫سازماني‬
‫تيمهاي‬
‫كنترل ‪-‬خود‬
‫مديريت‬
‫انطباقي‬
‫مديريت‬
‫غيرمتمركز‬
‫مديريت‬
‫اختياردهي‬
‫بهبود‬
‫كيفيت‬
‫مديريت‬
‫مبتني بريادگيري‬
‫مديريت كيفيت‬
‫فراگير‬
‫مديريت‬
‫بر مبناي هدف‬
‫كنترل‬
‫كيفي‬
‫مشاوره‬
‫نظام‬
‫پيشنهادها‬
‫مديريت‬
‫برمبناي كنترل‬
‫مديريت‬
‫روابط‬
‫انساني‬
‫زمان‬
‫عملكرد‬
‫تعريف مشاركت‬
‫تعريف مشاركت يك امر مشكلي است زيرا اين اصطلح معني يكساني در بين‬
‫فرهنگ هاي مختلف و در بين سيستمهاي روابط كار ندارد ‪ .‬به عبارت ديگر ‪,‬‬
‫مشاركت در تصميم گيري به عنوان يك مفهوم واحد تصور مي شود اما به طرق‬
‫مختلفي به عمل در مي آيد( كاتن و همكاران ‪ , 1988) .‬به همين علت است كه‬
‫افراد ادراك متفاوتي از مشاركت دارند‪.‬‬
‫نوع مفهومسازي‬
‫فرآيند‬
‫تعريف‬
‫تو‬
‫نويسندگانخيرا‬
‫مشاركتر ه لماش فرآيندي است كهازنآ قيرط كاركنان كالرك ‪ ,‬فتچل ‪ ,‬و‬
‫برابرتز ‪1972,‬‬
‫ته‬
‫تيريدم يا هميمص‬
‫نراد نامزاس رد ي‬
‫رسيدن‬
‫سهمي در ‪ .‬د‬
‫نفوذ و كنترل فرآيندي است كه در آن دو يا چند نفر در تعيين برنامه هايفرنچ ‪ ,‬اسراييل وآس ‪,‬‬
‫تسايس ‪1960,‬‬
‫ت و اه‬
‫ثا هك ييا هميمص‬
‫تآ يا هر‬
‫بي‬
‫تر‬
‫يمص‬
‫معين‬
‫م‬
‫گيرندگان يا موكالن آنها دارند ‪ ,‬بر هم تأثير مي گذارند ‪.‬‬
‫من پيشنهاد ميكنم كه بهتر است چهار زمينه كلي مشاركت ساشكين ‪1984,‬‬
‫قلمرو‬
‫را در نظر بگيريم ‪ :‬هدف گذاري ‪ ,‬تصميم گيري ‪ ,‬حل‬
‫مسئله ‪ ,‬و بهبود سازماني‬
‫فرم‬
‫مجموع فرمهاي اعمال قدرت توسط زيردستان كه از نظرالمرز ‪1967,‬‬
‫آنها و سرپرستانشان مشروع جلوه مي كند ‪.‬‬
‫تصميم مشترك‬
‫مشاركت يك تصميم گيري مشترك است ‪ ,‬خواه بين يك الك ‪ ,‬شويچر و تام ‪,‬‬
‫مدير يا يك كارمند يا يك مدير و گروهي ازكاركنان ‪1988 .‬‬
‫تسد‬
‫ت و يرو‬
‫ف‬
‫تخا ضيو‬
‫مشاركت بايد از تصميم گيريراي‬
‫تميز داده شود ‪.‬‬
‫ادراك‬
‫ادراك يك نفر از ميزان نفوذي كه روي تصميم گيري دارد وروم ‪1959,‬‬
‫در مقايسه با ميزان نفوذ واقعي وي در تصميم گيري ‪.‬‬
‫فم ‪.‬‬
‫تخم يا ه هاگديد زا تكراشم مو ه‬
‫فل– ‪1‬‬
‫جدول شماره ‪1‬‬
‫بنابراين جا دارد با توجه به جنبه هاي مختلف مشاركت ‪ ,‬به تعريف مجدد آن‬
‫بپردازيم ‪ .‬با اين ديد ‪ ,‬مشاركت را مي توان فرآيند درگيري كاركنان در تصميمهاي‬
‫استراتژيك ‪ /‬تاكتيكي سازمان به حساب آورد كه به صورت رسمي ‪ /‬غيررسمي در‬
‫فرم مستقيم ‪ /‬غيرمستقيم و با درجه ‪ ,‬سطح و حدود مشخص ي اتفاق مي افتد‬
‫(رهنورد‪1998) .‬‬
‫اين مفهوم از مشاركت يك تعريف جامعي است كه ضمن پوشش دادن نكات‬
‫كليدي در تعاريف قبلي ‪ ,‬ابعاد مشاركت را نيز مورد تاكيد قرار ميدهد ‪ .‬اين ابعاد‬
‫شامل ‪ :‬قلمرو ‪ ,‬سطح ‪ ,‬درجه ‪ ,‬فرم ‪ ,‬پايه و حدود مشاركت است ‪ .‬با تاكيد بر‬
‫“درجه ”مشاركت ‪ ,‬اين تعريف درجه نفوذ كاركنان بر تصميم گيري را لحاظ مي‬
‫كند ‪ .‬از توجه به“ قلمرو ”مشاركت ‪ ,‬موضوع هاي تصميم گيري را به حساب مي‬
‫آرود كه از تصميمهاي تاكتيكي شروع شده و به تصميم هاي استراتژيك ختم مي‬
‫شوند ‪ .‬با تاكيد بر “فرم ”مشاركت ‪ ,‬هر دو شيوه مشاركت مستقيم و غيرمستقيم‬
‫(مشاركت بر مبناي نمايندگي )را در نظر مي گيرد ‪ .‬با امعان نظر در “حدود ”‬
‫مشاركت ‪ ,‬دامنه افراد در گير در سيستم مشاركتي و حدود درگيري اجتماعي آنها را‬
‫تصميم گيري مدنظر قرار مي دهد ‪ .‬با نگرش بر “ سطوح ”مشاركت ‪ ,‬اين تعريف ‪,‬‬
‫سطحي( سطوحي )از سازمان را كه در آن مشاركت اتفاق مي افتد را به حساب‬
‫مي آورد ‪ .‬سرانجام اين تعريف مبناي قانوني شكل گيري مشاركت را مورد لحاظ‬
‫قرار مي دهد كه ساز و كارهاي رسمي يا غير رسمي را در بر مي گيرد ‪.‬‬
‫ارتباط بين مديريت مشاركت و مزاياي فردي و سازماني‬
‫آنهايي كه موافق مشاركت هستند ‪ ,‬بحث مي كنند كه از طريق مشورت با كاركنان‬
‫و اجازه به كاركنان براي سهيم شدن در تصميم هايي كه بر كار آنها تاثير مي گذارد‬
‫‪,‬سازمانها مي توانند نگراني هاي آنها را منعكس ‪ ,‬ايده هاي جديد را كسب ‪ ,‬و حس‬
‫يكپارچگي در بين كاركنان را ترويج كنند ‪ .‬برنامه هاي مشاركت بهبود كيفيت ‪,‬‬
‫بهره وري ‪ ,‬روحيه ‪ ,‬و انگيزش كاركنان را نويد مي دهند ‪ .‬مديريت مشاركتي چيزي‬
‫بيش از يك چالش براي استقلل كاركنان است ‪ .‬چنين مديريتي ابزاري براي بقا در‬
‫محيط رقابتي امروز محسوب مي شود ‪.‬‬
‫بازده سازماني مطلوب‬
‫مرتبط به مديريت منابع انساني‪:‬‬
‫‪ ‬افزايش تعهد سازماني‬
‫‪ ‬كاهش تضاد‬
‫‪ ‬كاهش خروج از خدمت‬
‫‪ ‬غيبت كمتر‬
‫مزاياي فردي‬
‫مديريت‬
‫مشاركتي‬
‫رشد و‬
‫=‬
‫بهب ــود‬
‫شخصـي‬
‫= رضايت‬
‫‪ ‬نرخ تصادفات پايين تر‬
‫‪ ‬توجه باطني به اهداف‬
‫سازماني‬
‫‪‬كاهش ترك خدمت ناش ي از‬
‫مريض ي‬
‫مرتبط با وظيفه‪:‬‬
‫‪ ‬بهيود عملكرد شغلي‬
‫‪ ‬بهبود حل مسئله‬
‫‪ ‬بهبود كيفيت‬
‫‪Source : kearney , R, and Hays , s.,Labor-Management Relarions‬‬
‫‪And Participaqtive Decision Making : Towardd a New Paradigrn,‬‬
‫‪Public Administration Review, Vol.54 , No l, Jan/Feb. 1994, p.45‬‬
‫نمودار شماره‬
‫‪ . 2 - 1‬ارتباط بين مديريت مشاركتي و مزاياي فردي و سازماني‬
‫تاثير مشاركت بر رضايت و بهره وري را مي توان بر سه نوع مدل شناختي ‪ ,‬اثرگذار‬
‫‪,‬و اقتضايي طبقه بندي كرد ‪ .‬هر يك از اين مدل ها ساز و كاري را پيشنهاد مي‬
‫كند كه از طريق آن مشاركت اثرات خودش را بر جاي مي كذارد ‪ .‬مدل شناختي‬
‫پيشنهاد مي كند كه تصميم گيري مشاركتي از طريق تامين اطلعات كيفي براي‬
‫تصميم گيري و افزايش دانش در مرحله اجرا به افزايش بهره وري كمك مي كند‬
‫( آنتوني ‪ , 1978 ,‬فراست ‪ ,‬ويكلي و راه‪. 1974) .‬‬
‫مدل اثرگذار پيشنهاد مي كند كه تصميم گيري مشاركتي به ارضا نيازهاي سطح باال‬
‫نظير خوديابي ‪ ,‬احترام ‪ ,‬استقلل و برابري منجر مي شود كه آن نيازها بنوبه خود‬
‫باعث افزايش رضايت و روحيه مي شوند( بليك و موتون ‪ , 1964 ,‬ليكرت ‪,‬‬
‫‪1967 ,‬مكگروگر ‪ , 1960) .‬تئوريسين هاي مدل اثرگذار بحث مي كنند كه‬
‫مشاركت از طريق دخالت در فرآيندهاي انگيزش ي به ارتقاي بهره وري كمك‬
‫مي كنند ‪ .‬يعني تصميمگيري مشاركتي نيازها را تامين مي كند ‪ ,‬نيازهاي تامين شده‬
‫به رضايت منجر مي شود ‪ .‬رضايت انگيزش را تقويت و تحكيم مي كند ‪ ,‬و انگيزش‬
‫حاصل ‪ ,‬بهره وري كاركنان را بهبود مي بخشد ‪ .‬باالخره مدل اقتضايي پيشنهاد‬
‫مي كند تاثير مشاركت بر رضايت و بهره وري براي افراد و موقعيت هاي مختلف‬
‫متفاوت است( نمودار شماره‪2-2) .‬‬
‫افزايش دانش‬
‫و اطالعات‬
‫برنامه هاي‬
‫مشاركت‬
‫بهره وري‬
‫رضايت‬
‫ارضا نيازهاي‬
‫سطوح باال‬
‫رضايت‬
‫انگيزش‬
‫انطباق با‬
‫شرايط وضعي‬
‫بهره وري‬
‫در رضايت‬
‫بهره وري‬
‫‪2-2‬و تياضر رب يتكراشم تيريدم يراذگرثا يگنوگچ ‪.‬‬
‫شمارههرهب‬
‫نموداريرو‬
‫فلسفه مديريت مشاركتي در بخش دولتي ايران‬
‫در حالي كه سازمانهاي بخش دولتي ايران مي توانند الگوهاي مختلفي از مديريت‬
‫مشاركتي را بكار گيرند ‪ ,‬موفقيت برنامه هاي مشاركتي بايد بر مبناي معيارهاي‬
‫مناسبي كنترل شود كه اين معيارها خود ريشه در مباني فلسفي مشاركت دارند‪.‬‬
‫مباني فلسفي مشاركت‬
‫اين سئوال اساس ي در اينجا قابل طرح است كه فلسفه مديريت مشاركتي در‬
‫بخش دولتي ايران ناظر بر چه معيارهايي است ؟‬
‫براي پاسخ به آن الزم است ‪ ,‬مباني فلسفي مشاركت را مورد بررس ي قرار دهيم تا‬
‫امكان تعريف آن در بخش دولتي ايران فراهم گردد‪.‬‬
‫ابزار مديريتي‬
‫از ديدگاه بهره وري ‪ ,‬مشاركت روش ي است براي كاهش واقعي هزينه ها ‪ ,‬عدم‬
‫كارايي ‪ ,‬كارشكني ها و همچنين پيامدهاي ناش ي از نارضايتي در محيط كار ‪ .‬اين‬
‫ديدگاه به طور ساده در پي تسكين نارضايتي كاركنان و بهبود سلمتي افراد از طريق‬
‫ارتقاي خلقيت و احترام به خود است كه فرض مي شود مشاركت با خود به‬
‫همراه مي آورد( الك و شويجر ‪, 1979 ,‬مك كارتي ‪ . )1989 ,‬به عبارت ديگر ‪,‬‬
‫اين ديدگاه در پي آن است كه به ترويج كارايي و بهره وري بپردازد ‪.‬‬
‫نظريه دموكراس ي‬
‫نويسندگاه اوليه در خصوص مديريت سازمانهاي صنعتي و تجاري بر تمركز قدرت‬
‫تصميم گيري در سطوح باالي مديريتي تاكيد داشتند ‪ .‬در مقابل ‪ ,‬خيلي از نظريه‬
‫پردازان سازماني اين فرضيه هاي كلسيكي را به نفع تز“ سهيم شدن در قدرت ”‬
‫رها كرده اند ‪ .‬ديدگاه دموكراس ي ‪ ,‬مشاركت كاركنان در تصميم گيري را به عنوان‬
‫ابزار توزيع قدرت در درون سازمانها مي نگرد‪.‬‬
‫روانشناس ي انساني‬
‫سبك رهبري مشاركت جو در درون مديريت نئوكلسيك ها مطرح شد ‪ .‬اين نگرش در‬
‫پي كسب همكاري كاركنان در رسيدن به اهداف سازماني است ‪ .‬اعتقاد بر اين بود‬
‫كه كاركنان از تصميمها حمايت خواهند كرد اگر در تصميم گيري دخالت داده‬
‫شوند و در نتيجه بهره وري خودشان را افزايش خواهند داد ‪.‬‬
‫با سازماندهي كار به قسمي كه بتوان اين ارزشها را به حداكثر رسانيد ‪ .‬يك نفر‬
‫مي تواند نيروي كاري سالم ‪ ,‬وفادار ‪ .‬و مولد داشته باشد ‪ .‬بنابراين مي توان‬
‫گفت نگرش انساني كه از مشاركت حمايت مي كند بر پرورش سالم افراد در درون‬
‫محيط هاي سازماني تاكيد دارد‪.‬‬
‫ا‬
‫اين نگرش قطعا در حكومتي كه بر حفظ ارزش هاي واالي انساني تكيه دارد ‪,‬‬
‫مبناي فلسفي مناسبي براي مشاركت محسوب مي شود ‪ .‬بنابراين سازمانهاي بخش‬
‫دولتي ايران مي توانند اين نگرش را به عنوان رسالت خود در پذيرش و به كار گيري‬
‫مديريت مشاركتي مورد لحاظ قرار دهند‪.‬‬
‫ديدگاه ايدئولوژيكي‬
‫موضوع مشاركت كاركنان در تصميم گيري بيشتر مبتني بر ديدگاه هاي ايدئولوژيكي‬
‫است ‪.‬‬
‫بر اساس نگرش اسلم ‪ ,‬مشاركت در تصميم گيري باعث پرورش افراد و ارضا آنها‬
‫مي شود ‪ .‬اسلم ‪ ,‬رشد و پرورش افراد از طريق كار را مورد تاكيد قرار مي دهد و‬
‫شكوفايي استعدادهاي بالقوه آنها به عنوان يك انسان نظر دارد ‪.‬‬
‫آنچه كه اهيمت دارد ديدگاههاي اسلم در اين مورد است كه مي بايست با توجه به‬
‫اسلمي بودن ماهيت حكومت ايران ‪ ,‬پايه فلسفي مشاركت در بخش دولتي را‬
‫تشكيل دهد‪.‬‬
‫دموكراتيك‬
‫دموكراسي كاري‬
‫برابري تردق‬
‫مسئوليت يعمج‬
‫جمع گرايي‬
‫انساني‬
‫ابزاري‬
‫رشد انساني‬
‫كيفيت‬
‫ايدئولوژيكي‬
‫امر اخالقي‬
‫نيازهاي يناور و يحور رضايت‬
‫الويت يسايس‬
‫عملكرد‬
‫ارزش يب هذم‬
‫كار با ينعم‬
‫بهداشت يناور‬
‫تعهد‬
‫تقاضـــــــــاي‬
‫اجتماعي‬
‫حقوق بشر‬
‫بهبود انساني‬
‫بهره وري‬
‫لحن جهاني‬
‫جدول شماره ‪ 3- 1‬تاكن ‪ .‬كليدي رد ديدگاههاي يفسلف مشاركت‬
‫نگرش ايدئولوژيكي ‪ ,‬مديريت مشاركتي را به عنوان ابزاري براي بهبود كيفيت‬
‫زندگي كاري ‪ ,‬تغيير ساختار مالكيت ‪ ,‬ترويج مشاركت سياس ي ‪ ,‬و مانند اينها به‬
‫حساب مي آورد ‪ .‬از نقطه نظر نظريه دموكراس ي مشاركت ابزاري است براي‬
‫رسيدن به برابري قدرت و سهيم شدن در قدرت ‪ ,‬كاهش شكاف قدرت بين‬
‫زيردستان و فرادستان ‪ ,‬ايجاد محيط كاري دموكراتيك ‪ .‬و تامين پايه مناسبي‬
‫براي تصميم گيري موثر و عقليي ‪ .‬در نگرش ابزاري مشاركت راهي است براي‬
‫بهبود روابط كار ‪ ,‬تقليل نارضايتي كاركنان ‪ .‬ترويج بهره وري و اثر بخش ي فردي و‬
‫سازماني ‪ .‬سرانجام نگرش انساني مشاركت را ساز وكاري براي كمك به پرورش‬
‫انسان ها و ارضاي نيازهاي ثانويه و كشف استعدادهاي بالقوه افراد مي داند ‪.‬‬
‫در نتيجه هر نگرش ي فلسفي در بكارگيري مديريت مشاركتي در محيطهاي‬
‫سازماني معيارهاي خاص خود را تحميل مي كند‪.‬‬
‫برمبناي چهار نگرش پيش گفته ‪ ,‬تعريف فلسفه مديريت مشاركتي در بخش دولتي‬
‫ايران آسان نيست ‪ .‬بي شك ديدگاه اسلم به عنوان نگرش ايدئولوژيكي بايد به‬
‫عنوان عنصر كليدي در تعريف فلسفه مديريت مشاركتي در بخش دولتي ايران‬
‫مورد لحاظ قرار گيرد ‪ .‬اما اين تمام داستان نيست ‪ ,‬سازمانهاي بخش دولتي‬
‫مي توانند متناسب با ماهيت كاري خود از نگرش ابزاري نيز به عنوان مكمل ‪ ,‬بهره‬
‫جويند ‪ .‬اين نگرش كه بر بهره وري و تامين رضايت كاركنان توجه خاص ي دارد ‪,‬‬
‫مي تواند در ارتقاي عملكرد سازمانهاي بخش دولتي بخصوص شركتهاي دولتي كه از‬
‫اثربخش ي و كارايي پاييني برخوردار هستند ‪ ,‬بكار گرفته شود‪.‬‬
‫نگرش انساني نيز كه بر پرورش انسانها و ارضا نيازهاي ثانويه افراد تاكيد دارد ‪,‬‬
‫مقطع مشترك بسياري با ديدگاه اسلم دارد ‪ .‬شايد كاربرد نگرش دموكراس ي در‬
‫بخش دولتي ايران بيشتر بر توزيع مجدد قدرت در سازمانها و ايجاد محيط‬
‫دموكراتيك تكيه دارد ‪ ,‬جاي ترديد باشد ‪ .‬سازمانهاي بخش دولتي بايد خدمتگزار‬
‫مردم و مديران آنها در قبال مردم پاسخگو باشند ‪ .‬لذا تكيه صرف بر ايجاد‬
‫دموكراس ي در محيط هاي كاري ‪ ,‬ممكن است بخاطر تشتت آرا مانع تحقق اهداف‬
‫سازمانها شود ‪.‬‬
‫ابعاد مشاركت در تصميم گيري‬
‫درجه مشاركت‬
‫درجه مشاركت عبارت است از ميزان نفوذ و كنترلي كه كاركنان در تصميم گيري‬
‫سازمان اعمال مي كنند‪.‬‬
‫به طور كلي درجات مشاركت را مي توان در سه طبقه عمده ‪ :‬عدم مشاركت ‪,‬‬
‫مشاركت جزيي و مشاركت كامل تقسيم بندي كرد ‪ .‬عدم مشاركت به سبك رهبري‬
‫آمرانه يا تشويقي مديريت اشاره دارد جايي كه كاركنان هيچ گونه نفوذ يا كنترلي روي‬
‫تصميمات ندارند ‪ .‬مشاركت جزيي به درجه اي اطلق مي شود كه كاركنان حق‬
‫تصميم گيري پيدا مي كنند ‪ ,‬و سرانجام مشاركت كامل به موقعيتي اشاره مي كند‬
‫كه حق تصميم گيري به گروههاي كاري واگذار مي شود‪.‬‬
‫سبك هاي تصميم گيري‬
‫مشاركت‬
‫هدايت‬
‫)فقط مدير(‬
‫)كاركــنان ‪+‬مدير(‬
‫تشويقي‬
‫فردي‬
‫تفويض اختيار‬
‫)فقط كاركنان(‬
‫دستوري‬
‫عدم مشاركت‬
‫گروهي‬
‫دوجانب مشورت پيشنهاد‬
‫خودگردان‬
‫نيمه مستقل‬
‫مشاركت جزيي‬
‫مشاركت كامل‬
‫نمودار شماره ‪ . 4-1‬درجات تصميم گيري مشاركتي‬
‫ديگر بعد مشاركت ‪ ,‬دامنه مسائلي است كه كاركنان حق دارند در آن موضوعات‬
‫به اظهار نظر بپردازند يا اعمال نظر كنند‪.‬‬
‫ديگر طبقه بندي زمينه هاي مشاركت ‪ ,‬مربوط به گشت(‪)1979‬است كه موضوعات‬
‫مشاركت را به دو گروه مسائل سياست گذاري و مسائل اجرايي تقسيم بندي كرده‬
‫است ‪ .‬مسائل سياست گذاري شامل موضوعاتي مي شود كه در سطح مديريت‬
‫استراتژيك جاي مي گيرند و در صورت تصميم گيري اثر قابل توجهي بر جهت گيري‬
‫و موقعيت سازماني در آينده دارد ‪ .‬اين مسائل شامل اهداف موسسه ‪ ,‬قلمرو‬
‫فعاليت ‪ ,‬منابع مالي ‪ ,‬سياستهاي مربوط به استخدام ‪ ,‬ايجاد فرصت هاي مساوي‬
‫و مانند اينهاست ‪ .‬در چهارچوب اين سياستها تصميمهاي اجرايي بايد اتخاذ شوند‬
‫‪.‬تصميمهاي اخير نيز بايد در جهت موفقيت سياستها بكار گرفته شوند ‪ .‬اين طبقه‬
‫بندي با تقسيم بندي تصميمها به استراتژيك و تاكتيكي بسيار سازگار است ‪.‬‬
‫حدود مشاركت‬
‫اين بعد از مشاركت به دامنه افرادي كه در يك سيستم مشاركتي درگير مي شوند‬
‫‪,‬اشاره دارد ‪ .‬و اگر حدود مشاركت را به اين شرح تعريف مي كند ‪ :‬حدود‬
‫“مشاركت بدين معني است كه چقدر مشاركت در بين نيروهاي كار يك سازمان‬
‫گسترش يافته است “ ‪ .‬حدود مشاركت به مقدار زيادي بستگي به اين دارد كه آيا‬
‫كاركنان به طور مستقيم در تصميمات شركت مي كنند يا غير مستقيم ‪ .‬در حالت‬
‫مشاركت غير مستقيم ‪ ,‬مجموعه كوچكي از نمايندگان كاركنان در تصميمات شركت‬
‫مي كنند و اين امر مشاركت را بسيار محدود مي كند( داچلر و ويلپرت‪, 1978) .‬‬
‫مبناي مشاركت‬
‫يك بعد كليدي مشاركت ‪ ,‬رسمي يا غيررسمي بودن سيستم است ‪ .‬تصميم گيري‬
‫مشاركتي ممكن است به طور رسمي شكل بگيرد يا اينكه به طور غيررسمي در‬
‫روابط بين افراد نمود پيدا كند (ميس ي و پيترسون ‪ , 1989) .‬مشاركت رسمي به‬
‫سيستمي اشاره دارد كه در آن مقررات به طور صحيح رويه هاي تصميم گيري راكه‬
‫افراد مي توانند در تصميمات سهمي داشته باشند مشخص مي كند ‪ .‬اين رويه ها به‬
‫طور رسمي در سازمانها تعريف شده اند و ممكن است شامل انتخابات ‪ .‬رويه هاي‬
‫رفراندم ‪ .‬شوراهاي تصميم گيري ‪ ,‬گروههاي رهبري ‪ ,‬تيمهاي طراحي و مانند اينها‬
‫ا‬
‫باشد ‪ .‬مشاركت غيررسمي به سيستمي اشاره دارد كه در آن سرپرستان شخصا به‬
‫پيشنهادها و نظريات زيردستان ارج مي نهند و چنين سيستمي در مقررات سازماني‬
‫پيش بيني نشده است( داچلر و ويلپرت‪, 1978) .‬‬
‫سطوح مشاركت‬
‫ديگر بعد مشاركت“ سطح سازماني” است كه در آن تصميم گيري اتفاق مي افتد‬
‫‪.‬براي نويسندگاني چون لوريج )‪ ( 1977‬مديريت مشاركتي مي تواند در سطح‬
‫استراتژيك ‪ ,‬در سطح هماهنگي( جايي كه سياستها به عمليات مشخص ي تبديل‬
‫مي شوند ‪ ) ,‬در سطح مديريت مياني ‪ .‬و مديران و سرپرستان عملياتي پياده شود‬
‫‪.‬به عبارت ديگر ‪ ,‬امكان تصميم گيري مشاركتي بالقوه در سطوح مختلف سازمان‬
‫وجود دارد و الزم است ميزان مشاركت كاركنان را در هر سطحي مشخص ي كرد ‪.‬‬
‫فرمهاي مشاركت‬
‫مشاركت در تصميم گيري ممكن است از طريق درگيري مستقيم كاركنان يا‬
‫نمايندگان انتخابي آنها صورت گيرد ‪ .‬بدين معني كه در مشاركت مستقيم ‪ ,‬تمام‬
‫كاركنان در فرآيند تصميم گيري وارد مي شوند‪.‬‬
‫فرمهاي غيرمستقيم مشاركت يا مشاركت بر مبناي نمايندگي ‪ ,‬شامل برنامه هايي‬
‫چون مذاكرات دسته جمعي ‪ ,‬كميته هاي مشورتي مشترك ‪ ,‬شوراهاي كار ‪ ,‬و‬
‫تصميم گيري دو جانبه‪.‬‬
‫برنامه هاي مشاركت‬
‫حلقه هاي بهبود كيفيت‬
‫حلقه هاي بهبود كيفيت شكلي از فرآيندهاي مشاركت هستند كه از گروههاي كاري‬
‫كوچك تشكيل شده اند و با درگيري در فرايند حل مسئله در پي بهبود كيفيت‬
‫هستند ‪.‬‬
‫اين باور كه هسته هاي بهبود كيفيت باعث افزايش اثربخش ي تجاري مي شوند‬
‫(گولدشتين ‪ , 1985) .‬دوم ‪ ,‬اين حقيقت كه آنها يكي از طرق افزايش تعهد‬
‫كاركنان نسبت به تغييرات سازماني به شمار مي آيند‪.‬‬
‫برنامه پيشنهادها‬
‫در يك برنامه پيشنهاد كاركنان ‪ ,‬مسائل و ايده هاي مطرح شده ‪ ,‬سوخت اوليه را‬
‫براي بهبود پيوسته فراهم مي سازند ‪ .‬با مطرح كردن چنين جنبه هاي كاري هزينه‬
‫هاي كاهش مي يابد ‪ ,‬محصوالت و خدمات بهبود مي يابند ‪ ,‬و محيط مساعدي‬
‫عملياتي در سازمان ايجاد مي شود ‪ .‬با اعمال مناسب برنامه پيشنهادها ‪ ,‬هركس‬
‫مي تواند نقش خود را در بهبود سازمان ايفا كند ‪ .‬براي اثربخش ي واقعي ‪ ,‬برنامه‬
‫پيشنهادها را بگونه اي اصلح كند كه خود به خود كار كند‪.‬‬
‫اين نمودار مكان شناس ي ‪ ,‬شش بعد از تصميم گيري مشاركتي را لحاظ مي كند‬
‫تا مفهوم چند بعدي از مشاركت را به وجود آورد ‪.‬‬
‫نمودار شماره ‪ . 4-3‬ابعاد تصميم گيري مشاركتي‬
‫اين نمودار مكان شناس ي و شش بعد از تصميم گيري مشاركتي را لحاظ مي كند تا‬
‫مفهوم چند بعدي از مشاركت را به وجود آورد‪.‬‬
‫اولين بعد ‪ ,‬قلمرو مشاركت است كه موضوع هاي تصميم گيري را پوشش مي دهد‬
‫‪.‬اين موضوعها به طرق مختلفي طبقه بندي شده اند ‪ .‬زمينه هاي مشاركت ممكن‬
‫است شامل موارد بشود ‪ :‬امور فني ‪ ,‬نيروي انساني ‪ ,‬شرايط فيزيكي كار ‪ ,‬مالي ‪ ,‬و‬
‫سياست گذاري ‪ .‬بعض ي از پژوهشگران اين موضوعها را به دو دسته كلي‬
‫تصميمات استراتژيك و تصميمات تاكتيكي تقسيم كرده اند ‪ .‬مشاركت در هر دو‬
‫نوع‬
‫تصميم گيري ممكن است اثرهاي مثبتي داشته باشد ‪ ,‬اما به نظر مي رسد اثر آن در‬
‫تصميم گيري هاي تاكتيكي قويتر است‪.‬‬
‫مبناي مشاركت به عنوان دومين بعد ‪ ,‬بر چگونگي شكل گيري يك برنامه مشاركت‬
‫در سازمان اشاره مي كند ‪ .‬مشاركت ممكن است به طور رسمي يا غيررسمي اتفاق‬
‫بيافتد ‪ .‬مشاركت رسمي به سيستمي اشاره مي كند در حالي كه مشاركت غيررسمي‬
‫تابعي است از سبك رهبري مديريت و در چهارچوب مقررات سازماني تعريف‬
‫بعد ديگر مشاركت“ سطحي” است كه در آن تصميم گيري مشاركتي اتفاق مي افتد ‪.‬‬
‫در اين مقاله ‪ ,‬سه سطح عمده مشاركت تميز داده شد كه عبارت است از ‪ :‬سطح‬
‫عملياتي ‪ ,‬سطح كارخانه يا محل كار ‪ ,‬و سطح سازماني ‪ .‬نيازي به گفتن نيست كه‬
‫همه سازمانهاي كوچك ممكن است فقط دو سطح يا سازمانهاي بزرگ ممكن است‬
‫سطوح بيشتري داشته باشند‪.‬‬
‫فرمهاي مشاركت به عنوان بعد ديگر مشاركت به دو دسته كلي تقسيم مي شوند ‪:‬‬
‫مشاركت مستقيم و مشاركت غيرمستقيم ‪ .‬برنامه هاي مشاركت كه در طبقه‬
‫مستقيم جاي مي گيرند عبارتند از ‪ :‬جلسات غير رسمي ‪ ,‬برنامه پيشنهادها ‪,‬‬
‫گروههاي حل مسئله ‪ ,‬گروههاي كاري نيمه مستقل ‪ ,‬و تيمهاي خود‪-‬گردان ‪.‬‬
‫فرمهاي غيرمستقيم مشاركت يا نمايندگي برنامه هايي چون مذاكرات دسته جمعي ‪,‬‬
‫كميته هاي مشورتي مشترك ‪ .‬و تصميم گيري دوجانبه در بر مي گيرد ‪.‬‬
‫حدود مشاركت به دامنه اي از افراد اشاره مي كند كه در يك نظام مشاركتي‬
‫درگير شده اند و اين امر به فرم مشاركت و وجود شبكه ارتباطات وابسته است ‪.‬‬
‫مشاركت ممكن است تنها كارشناسان ‪ ,‬گروههاي خاص و يا تمام كاركنان يك‬
‫سازمان را پوشش دهد ‪ .‬آخرين بعد در نمودار فوق ‪ ,‬درجه مشاركت است كه از‬
‫مشاركت كاذب شروع و با گذشتن از مشاركت جزيي( مشاركت بر مبناي پيشنهادها‬
‫و مشورت) به مشاركت كامل( تيمهاي كاري نيمه مستقل و تيمهاي خود‪-‬گردان)‬
‫ختم مي شود‪.‬‬
‫پيش نيازهاي تصميم گيري مشاركتي‬
‫يك اشتباه كلي كه مديران در مرحله استقرار مديريت مشاركتي مرتكب مي شوند ‪,‬‬
‫آن است كه فرض مي كنند تنها كاري كه بايد انجام دهند آن است كه كاركنان را‬
‫دعوت به مشاركت كنند درست مثل مهماني كه به خانه دعوت مي كنند ‪ .‬در‬
‫ا‬
‫حاليكه مسئله پيچيده تر از صرفا يك دعوت ساده است‪.‬‬
‫مسئوليتها ‪ ,‬محدوديتها و انتظارات‬
‫اهداف ‪ ,‬ارزشها و الويتها‬
‫روش موثر انتقال اطالعات‬
‫تعريف فرايند تصميم گيري‬
‫سازگاري مديريت‬
‫آموزش مشاركت‬
‫محل كار با ثبات و با احترام‬
‫تعديل شرايط محيطي سازمان‬
‫اجتناب از مبالغه گويي و مدگرايي‬
‫مشخص ساختن ساختار مشاركت‬
‫سبك رهبري‬
‫نظام پيشنهادها در بخش دولتي ايران( الگوي پيشنهادي)‬
‫مشورت كن با گروه صالحان‬
‫بر پيمبر امر “ شاورهم” بخوان‬
‫ساختار رسمي نظام پيشنهادها‬
‫مبناي قانوني شكل گيري مديريت مشاركتي در سازمانهاي بخش دولتي ايران ‪,‬‬
‫مصوبه شماره ‪ 1/12/8784‬مورخ ‪ 77/6/7‬شورايعالي اداري مي باشد ‪ .‬اين‬
‫مصوبه با توجه به نقش مشاركت كاركنان در باال بردن كارايي و اثربخش ي‬
‫دستگاههاي دولتي و افزايش رضايت و توان كاري كاركنان بر استقرار “نظام پذيرش‬
‫و بررس ي پيشنهادها” در كليه وزارتخانه ها ‪ .‬موسسات ‪ ,‬شركتها ‪ ,‬بانكها ‪ ,‬و كليه‬
‫دستگاههايي كه شمول قانون بر آنها مستلزم ذكر نام است تاكيد دارد‪.‬‬
‫اهداف نظام پذيرش و بررس ي پيشنهادها‬
‫زمينه هاي پيشنهاد دهي‬
‫بدون محدود كردن قلمرو پيشنهاد دهي ‪ ,‬زمينه هاي زير مي تواند در سطح‬
‫وزارتخانه ها در حيطه اختيارات شوراي پذيرش و بررس ي پيشنهادها باشد‪:‬‬
‫‪ ‬برنامه هاي مالي و نيروي انساني‬
‫‪‬طراحي شغل و سازمان كار در تمام سطوح‬
‫‪‬بررس ي سيستمهاي مديريتي‬
‫‪‬برنامه هاي ايمني و بهداشت شغلي‬
‫‪‬شرايط و نيازهاي استخدام‬
‫‪‬طرحهاي جا و مكان‬
‫‪‬ارزيابي و انتخاب كاركنان‬
‫‪‬بهبود آموزش كاركنان‬
‫‪‬اتوماسيون اداري‬
‫‪‬استراتژي هايي براي بهبود مديريت مشاركتي‬
‫فرم پيشنهادها‬
‫در تبيين مسئله و ارائه شده در قالب فرم پيشنهادها الزم است نكات زير مورد‬
‫لحاظ قرار گيرد‪:‬‬
‫‪1.‬موضوع پيشنهاد بايد با جزئيات نوشته شود ‪ .‬به طوري كه هر كس بتواند‬
‫ا‬
‫سريعا با خواندن آن ‪ ,‬ايده را درك كند ‪.‬‬
‫‪2.‬وضعيت فعلي بايد توضيح داده شود تا نشان دهد كه مشكل و مسئله چه بوده‬
‫و چرا بهبود آن مورد نياز است‪.‬‬
‫‪3.‬اثرات روش پيشنهادي بايد به طور كامل از نظر كيفيت ‪ ,‬هزينه ها ‪ ,‬توليد ‪,‬‬
‫ايمني ‪ ,‬شرايط عمومي محيط و مانند اينها برآورده شود ‪.‬‬
‫پاداش در نظام پيشنهادها‬
‫دسترس ي به اطالعات‬
‫نقش شوراي پيشنهادها در هدايت افراد براي مسئله يابي و ارائه پيشنهادها‬
‫مسئله يابي‬
‫اگر ما ذهن انتقادگري داشته باشيم مي توانيم وضعيتهايي را در اطراف خود‬
‫شناسايي كنيم كه معرف مسائل و مشكلت سازماني هستند ‪ .‬ايده ها وقتي متولد‬
‫مي شوند كه ما تفكر نقادانه اي را پيدا كرده و به فكر راههايي براي رفع يا تقليل‬
‫تنگناها و نارساييها باشيم ‪ .‬به منظور برخورد حساس با مسائل ما نبايد هرگز از‬
‫موجود‬
‫وضع‬
‫راض ي باشيم و با طرح سئواالتي در پي دست يابي به راههاي آسان تر ‪ ,‬صحيح تر ‪,‬‬
‫سريع تر ‪ ,‬اقتصادي تر ‪ ,‬امن تر ‪ ,‬و رضايت بخش تر باشيم‪.‬‬
‫با طرح سئواالتي از اين دست مي توان مسائل زيادي را پيدا كرد كه نياز به‬
‫راهكارهاي مناسب دارد ‪ .‬اينگونه مسئله يابي كه براي انجام درست كارها انجام‬
‫مي گيرد به روش تك حلقوي )‪ (Single-loop‬معروف است ‪ .‬مكمل اينگونه‬
‫مسئله يابي مي تواند روش دو حلقوي )‪ (Double-loop‬باشد كه براي انجام‬
‫كارهاي درست مورد لحاظ قرار مي گيرد ‪.‬‬
‫يادگيري تك حلقه اي ‪:‬‬
‫يادگيري تك حلقه اي زماني اتفاق مي افتد كه در بستر اهداف و سياستهاي جاري‬
‫سازمان ‪ ,‬خطاها كشف و اصلح شوند ‪ .‬از يادگيري تك حلقه اي ‪ ,‬سنج (‪) 1990‬با‬
‫عنوان يادگيري انطباقي ‪ ,‬فايول و اليلز )‪ (1985‬با عنوان يادگيري سطح پايين ‪.‬‬
‫وميسون )‪ (1993‬با عنوان يادگيري غير استراتژيك نيز نام مي برند‪.‬‬
‫يادگيري دو حلقه اي‪:‬‬
‫يادگيري دو حلقه اي زماني اتفاق مي افتد كه علوه بر كشف و اصلح خطاها در‬
‫سازمان هنجارها ‪ ,‬رويه ها ‪ ,‬سياستها ‪ ,‬و اهداف موجود نيز زير سئوال مي رود و‬
‫تعديل و اصلح آنها در دستور كار قرار مي گيرد ‪ .‬از يادگيري دوحلقه اي ‪ ,‬سنج‬
‫(‪) 1990‬با عنوان يادگيري مولد ‪ ,‬فايول اليلز )‪ (1985‬با عنوان يادگيري سطح‬
‫باال ‪ ,‬و ميسون )‪ (1993‬با عنوان يادگيري استراتژيك نيز نام مي برند‬
‫(نمودار شماره‪) .7-1‬‬
‫چگونگي پروراندن ايده ها‬
‫بعد از مسئله يابي و ادراك مسائل سطحي ‪ ,‬الزم است به علت بوجود آمدن آنها‬
‫فكر كنيم ‪ .‬وقتي مسائل واقعي مشخص شد ‪ ,‬بايد در مورد چگونگي حل آن‬
‫بينديشيم ‪ .‬در اين مرحله مهمترين موضوع اين است كه فقط به ارائه يك ايده‬
‫اكتفا نكنيم ‪ ,‬بلكه هر چه بيشتر بتوانيم زواياي مختلفي را كشف كنيم ‪.‬‬
‫فهرست بازبيني‬
‫براي ارائه ايده ها استفاده از سئواالتي كه در فهرست بازبيني اوزبورن مطرح‬
‫)‪(Osborne’s Check - list‬شده مي تواند بسيار مفيد باشد‪.‬‬
‫ابتكار و خالقيت در محيط كار‬
‫خلقيت عبارتست از به كارگيري تواناييهاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم‬
‫جديد ( كيزر ‪ , 1968) .‬بنابراين خلقيت در هر نوع فعاليتي صورت مي گيرد و‬
‫تنها محدود به نوع خاص ي از آن نيست ‪ .‬خلقيت براي بقاي هر نوع سازماني الزم‬
‫تغييرات سريع محيطي و ضرورت پيش بيني راههايي براي پاسخ به اين تغييرات ‪,‬‬
‫اهميت خلقيت را نمايان مي سازد ‪.‬‬
‫ارائه پيشنهاد بر مبناي ابتكار و خلقيت نه تنها موجب افزايش قدرت رقابتي‬
‫سازمان مي شود بلكه منافع افراد را نيز تامين مي كند ‪ .‬اين منافع عبارتست از‪:‬‬
‫‪ ‬ايده هاي افراد باعث بهبود محل كار شده و كار همه را آسان تر كند‪.‬‬
‫‪ ‬پيشنهاد مي تواند احترام و پاداش مديريت را به دنبال داشته باشد‪.‬‬
‫‪ ‬توان افراد براي انجام و درك كارها بهبود مي يابد ‪.‬‬
‫نقش حمايتي شوراي پيشنهادها‬
‫نقش حمايتي و هدايتي مديران و شوراهاي پذيرش پيشنهادها مي تواند در ايجاد‬
‫محيط خلق بسيار تعيين كننده باشد‪.‬‬
‫اما در ظهور خلقيت موانعي وجود دارد( تري ‪) 1975 ,‬از آن جمله مي توان به ‪:‬‬
‫(‪ )1‬عدم اعتماد به نفس ؛ (‪ )2‬ترس از انتقاد و شكست ؛ (‪ )3‬تمايل به همرنگي‬
‫و همگوني ؛ و (‪ )4‬عدم تمركز ذهني اشاره كرد ‪.‬‬
‫منا بع‪:‬‬
‫(مديريت مشاركتي( تئوري و عملي‬
‫انتشارات مركز آموزش مديريت دولتي‬