و تصميم گيري دوجانبه است
Download
Report
Transcript و تصميم گيري دوجانبه است
مشارکت موثر
مدرس :دکتر مجید کردرستمی
1
[email protected]
[email protected]
2
عناوين مباحث:
تعاريف
چرا مديريت مشارکتي؟
موانع و بازدارنده هاي فرهنگي در رابطه با مشارکت:
ساز و کار هاي مشارکت:
نقات قوت و ضعف مشارکت از ديد کول:
نکات کليدي در ديدگاههاي فلسفي مشارکت:
درجات تصميم گيري مشارکتي
قلمرو مشارکت:
حدود مشارکت:
مبناي مشارکت:
سطوح مشارکت:
فرمهاي مشارکت:
برنامه هاي مشارکت:
3
[email protected]
ادامه
انواع مختلف راههايي که مي توان کار کنان را سازمان داد
ابعاد تصميم گيري مشارکتي
زمينه هاي الزم براي استقرار مديريت مشارکتي:
پيش نياز هاي تصميم گيري مشارکتي:
عوارض ناش ي از نگرش آمرانه در سيستم تصميم گيري مشارکتي:
کار گرداني الگوي مشارکت:
راهنماي اثر بخش ي گروه:
ويژگيهاي دستور جلسه خوب:
برنامه ريز فراگرد جلسه:
ويژگيهاي عمده گروههاي کار آمد
علل عدم موفقيت مديريت مشارکتي در ايران :
4
[email protected]
تعريف مشارکت:
پيوندي است دوسويه ،سازنده و سودمند ميان دو تن يا بيشتر از دو تن0
شرکت داوطلبانه و ارادي مردم در امور مورد عالقه آنان0
درگيري فکري و احساس يک شخص در يک وضعيت گروهي 0و اين درگيري شخص را
تشويق مي کند تا به هدفهاي گروه کمک کندو در مسئوليت آنها سهيم شود
فراهم آوردن و گستردن بستر نقد مشترک براي يافتن هدفهاي مشترک0
دخالت و در گير شدن مردم در فراگردهاي اقتصادي ،سياس ي ،اجتماعي و فرهنگي اي
که بر سرنوشت آنان اثر مي گذارد (0سازمان ملل متحد)
مشارکت را مي توان فرآيند در گيري کارکنان در تصميمهاي استراتژيک /تاکتيکي
سازمان به حساب آوردکه به صورت رسمي /غير رسمي در فرم مستقيم /غير مستقيم
و با درجه ،سطح و حدود مشخص ي اتفاق مي افتد( رهنورد)1998 ،
5
[email protected]
مفهوم مشارکت از ديدگاههاي مختلف:
نوع مفهوم
سازي
فرآيند
نفوذ وکنترل
قلمرو
تعريف
نويسندگان وتاريخ
کالرک ،فتچل،و
مشارکت شامل هر فرآيند است که از طريق آن کارکنان سهمي در رسيدن به
رابرتز1972،
تصميمهاي مديريتي در سازمان دارند
فرآيندي است که در آن دو يا چند نفر در تعيين برنامه هاي معين ،سياستها ،فرنچ ،اسراييل و آس ،
وتصميمهايي که اثرهاي اتي بر تصميم گيرندگان يا موکالن آنها دارند ،بر هم
1960
تاثير مي گذارد
من پيشنهاد مي کنم که بهتر است چهار زمينه کلي مشارکت را در نظر بگيريم :هدف
گذاري ،تصميم گيري ،حل مسئله و بهبود سازمان
ساشکپن1984 ،
مجموع فرمهاي اعمال قدرت توسط زير دستان که از نظر آنها و سر
فرم
پرستانشان مشروع جلوه مي کند
تصميم مشترک مشارکت يک تصميم گيري مشترک است ،خواه بين يک مدير ويک کارمند يا الک ،شويچر ،والتام،
يک مدير وگروهي از کارکنان 0مشارکت بايداز تصميم گيري دستوري و
1988
تفويض اختيار تميز داده شود0
ادراک يک نفر از ميزان نفوذي که روي تصميم گيري دارد در مقايسه با ميزان
وروم1959 ،
ادراک
نفوذ واقعي وي در تصميم گيري
المرز1967 ،
6
[email protected]
مشارکت در تبيين تازه:
(1گوش دادن به سخن ديگران ،بويژه زير دستان
(2فراهم آوردن احساس مالکيت
(3در هم شکستن فرهنگ سکوت و خاموش ي
(4از ميان بردن حاشيه نشيني
(5پروردن واختيار دادن
7
[email protected]
مفروضات ارزش ي مشارکت:
(1
پذيرش برابري “ ارزش انساني” همه مردمان
(2
پذيرش مشارکت به عنوان يک فراگرد شکوفائي
(3
پذيرش برابري حقوق طبيعي مردمان
با در نظر گرفتن و پذيرفتن مفروضات ارزش ي سه گانه ،مشارکت در معناي تازه
وگسترده جاي مي گيرد و تنها به صورت شيوه هاي زندگي وکار تجلي نمي کند 0در
چنين ديدگاهي مشارکت به صورت فراگردي رخ مي نمايد که در آن “ توانمند سازي
انسان” هدف قرار مي گيرد و “ دست يافتن “ “ ،رسيدن” “ ،شدن” درون مايه آن را
فراهم مي آورد
8
[email protected]
تعريف مديريت مشارکتي:
مديريت مشارکتي فلسفه اي است که ايجاب مي کند
تصميم گيري سازماني چنان صورت گيرد که اطالعات
و درون دادها و مسئوليت به پايين ترين رده مربوط به
آن تصميم واگذار گردد
9
[email protected]
چرا مديريت مشارکتي؟
(1
نگرش به انسانها :انسانها در معرض بمباران اطالعاتي بوده و در
حال تغييرند
(2نگرش به منابع قدرت :امروزه پول و زور و 0 00قدرت نيست قدرت
اصلي در جلب مشارکت ديگران است
(3
نگرش به روابط انساني :با توجه شرايط اجتماعي ديگر نظامهاي
بوروکراس ي از کار آيي الزم برخوردار نيست
10
[email protected]
پيوند ميان مشارکت و مقاومت در برابر تغيير
باال
باال
پايين
11
پايين
[email protected]
پي آمد افزايش ي وکاهش ي مشارکت در زمينه هاي مثبت ومنفي
پي آمد هاي کاهش ي:
پي آمد هاي افزايش ي:
(1
باال رفتن کيفيت و برتر شدن کيفيت زندگي کاري
(1
کاهش تعارض ،دشمني ،رقابت کوبنده ونا سالم
(2
آسان شدن پذيرش دگرگوني وتازه گرداني
(2
کاهش ميزان سرپرستي و نظارت
(3
افزايش روحيه وفا داري سازماني
(3
(4
پديد آمدن احساس “ما” و هويت يگانه
پايين آمدن ضرورت کيفر وتنبيه
(5
باال رفتن درجه بردباري و شکيائي در برابر ديگران
(4
کاهش ضايعات و به هدر دادن مواد اوليه
(6
گسترده شدن فرصت بيان آزاد احساس وعواطف و
انديشه هاي دروني
(7
فزوني گرفتن پيوند هاي صلح آميز ميان باال دستان با زير (7
دستان وميان همکاران
افزايش ميزان انگيزش وعالقه مندي به کار
(8
12
(5
کم شدن ترک خدمت ،غيبت و تاخير در کار
(6
کاهش فشار عصبي و تنش در کار
(8
کاهش ناخوشنودي مشتريان
پيش گيري از دوباره کاريها
[email protected]
موانع و بازدارنده هاي فرهنگي در رابطه با مشارکت:
.1
.2
.3
.4
.5
.6
.7
13
جهل
خود خواهي وخود محوري
نداشتن اعتماد به ديگران
نبود کنجکاوي
نبود همدلي
نداشتن انعطاف ذهني
احساس حقارت و خود کم بيني
[email protected]
ارتباط بين مديريت مشارکتي و مزاياي فردي وسازماني
بازده سازماني مطلوب
مرتبط با مديريت منابع انساني
مزاياي فردي
مديريت
مشارکتي
.1رشدو بهبود
شخصيتي
.2رضايت
.1
افزايش تعهد سازماني
.2
کاهش تضاد
.3
کاهش خروج از خدمت
.4
کاهش غيبت
.5
کاهش نرخ تصادفات
.6
توجه باطني به اهداف سازماني
.7
کاهش ترک خدمت ناش ي از بيماري
مرتبط با وظيفه
14
.1
بهبود عملکرد شغلي
.2
بهبود حل مسئله
.3
[email protected]
بهبود کيفيت
نقات قوت مشارکت از ديد کول:
(1
مشارکت زماني بهترين نتيجه را مي دهد که به طور داوطلبانه شکل بگيرد 0در
اين صورت مشارکت مي تواند به خود يابي و يکپارچگي انساني بيانجامد
(2
مشارکت روش ي براي همسو سازي اهداف سازماني و افراد به شمار مي آيد
(3
مشارکت تاکيد زيادي بر فرآيند هاي انساني نظير ارتباطات ،کار تيمي ،تنش
زدائي و بهبود کيفيت تصميم گيري دارد
(4
15
مشارکت بهبود سرمايه انساني را از طريق آموزش تشويق مي کند
[email protected]
نقات قوت مشارکت از ديد کول(ادامه):
(5مشارکت استراتژي مناسبي را براي يکپارچگي وظايف مستقل فراهم مي آورد
(6مشارکت کارکنان سطوح پايين سازمان را براي نگهداري و بهبود فرآيند هاي
کاري مسئول مي سازد
(7مشارکت اين امکان را براي کارکنان فراهم مي سازد تا سهم اساس ي در بهبود
عملکرد کاري داشته باشند0
(8بعض ي از دانشمندان و فعاالن نيروي کارگري ،مشارکت را نيروي دموکراتيزه
قوي مي دانند که سر انجام مزاياي دموکراس ي سياس ي را به محيط هاي کاري
تعميم مي دهد
16
[email protected]
نقات ضعف مشارکت از ديد کول:
(1
افراد اغلب برنامه هاي مشارکتي را عامل تهديد کننده اي براي امنيت اقتصادي
خود مي دانند که باعث کاهش تقاضا براي نيروي کار مي شود0
(2
سرپرستان سطوح پايين و مديران مياني برنامه هاي مشارکتي را تهديدي براي نقش
وحق سنتي خود به حساب مي آورند و منافع شخص ي کمتري براي حمايت از آنها
دارند0
(3
مشارکت بيشتر به عنوان يک فلسفه و به موازات فرآيند هاي کاري ديده مي شود
که جداي از فعاليت هاي اصلي سازمان به راه انداخته شده است
(4
تاکيد شديد روي مزاياي انگيزيش ي مشارکت ،ديگر شرايط الزم براي موفقيت
سازماني را ناديده مي گيرد0
17
[email protected]
نکات کليدي در ديدگاههاي فلسفي مشارکت:
18
دموکراتيک
انساني
ابزاري
ايده ئولوژيکي
دموکراس ي کاري
رشد انساني
کيفيت
امر اخالقي
برابري قدرت
نيازهاي روحي ورواني
رضايت
اولويت سياس ي
مسئوليت جمعي
کار با معني
عملکرد
ارزش مذهبي
جمع گرايي
بهداشت رواني
تعهد
تقاضاي اجتماعي
حقوق بشر
بهبود انساني
بهره وري
لحن جهاني
[email protected]
درجات تصميم گيري مشارکتي
سبک هاي تصميم گيري
تفويض اختيار
هدايت
مشارکت
(فقط کارکنان)
(فقط مدير)
(مدير -کارکنان)
فردي
گروهي
دستوري
دستوري
عدم مشارکت
خود گردان
نمونه مستقل
مشارکت کامل
19
[email protected]
دو جانبه
مشورت
مشارکت خارجي
پيشنهاد
قلمرو مشارکت:
منظور از قلمرو مشارکت دامنه مسائلي است که کارکنان حق دارند در آن موضوعات به
اظهار نظر بپردازند يا اعمال نظر کنند
بعض ي از مدلها مشارکت را محدود به آن قسمت از تصميمات مديريتي مي کنند که
مستقيما بر محيطهاي کاري کار کنان تاثير مي گذارد (فالن 1973،و ويلپرت)1978 ،
بعض ي از مدلها کارکنان را دعوت مي کنند با مسئوليت برابر در تمام تصميم
گيريهاي اداري شرکت نمايند( برنشتين)1976،
موضوعات مشارکت را به دو گروه مسايل سياست گذاري و مسايل اجرايي تقسيم
بندي مي کنند ( گست)1979 ،
20
[email protected]
حدود مشارکت:
اين بعد از مشارکت به دامنه افرادي که در يک سيستم مشارکتي در گير مي شوند ،اشاره
دارد واکر( ) 1973حدود مشارکت را به اين شرح تعريف مي کند:
حدود مشارکت بدين معني است که چقدر مشارکت در بين نيروهاي کار يک سازمان
گسترش يافته است
حدود مشارکت به مقدار زيادي بستگي به اين دارد که آيا کارکنان به طور مستقيم در
تصميمات شرکت مي کنند يا غير مستقيم0در حالت غير مستقيم ،مجموعه
کوچکي از نمايندگان کارکنان در تصميمات شرکت مي کنند و اين امر مشارکت را
بسيار محدود مي کند ( داچلرو ويلپرت)1978 ،
21
[email protected]
مبناي مشارکت:
يک بعد کليدي مشارکت ،رسمي يا غير رسمي بودن سيستم است 0تصميم گيري
مشارکتي ممکن است به طور رسمي شکل بگيرد يا اينکه بطور غير رسمي در روابط
بين افراد نمود پيدا کند( ميس ي و پيترسون0 )1989 ،
مشارکت رسمي به سيستمي اشاره دارد که در آن مقررات به طور صريح رويه هاي
تصميم گيري را که از طريق آن افراد مي توانند در تصميمات سهمي داشته باشند
مشخص مي کند( داچلر و ويلپرت0)1978 ،
مشارکت غير رسمي به سيستمي اشاره دارد که در آن سرپرستان شخصا به پيشنهاد
ها و نظرات زير دستان ارج مي نهند و چنين سيستمي در مقررات سازماني پيش بيني
نشده است ( داچلر و ويلپرت0)1978 ،
22
[email protected]
سطوح مشارکت:
ديگر بعد مشارکت “ سطوح سازماني” است که در آن تصميم گيري اتفاق مي افتد0
براي نويسندگاني چون لوريچ()1979مديريت مشارکتي مي تواند در سطوح زير پياده
شود :
(1
استراتژيک
(2
هماهنگي( جايي که سياستها به عمليات مشخص ي تبديل مي شود)
(3
مديريت مياني
(4
مديران وسرپرستان عملياتي
به عبارت ديگر ،امکان تصميم گيري مشارکتي بالقوه در سطوح مختلف سازمان
وجود دارد و الزم است ميزان مشارکت کارکنان را در هر سطحي مشخص کرد0
23
[email protected]
فرمهاي مشارکت:
مشارکت در تصميم گيري ممکن است از طريق در گيري مستقيم کارکنان يا
نمايندگان انتخابي آنها صورت گيرد
در مشارکت مستقيم ،تمام کارکنان در فرآيند تصميم گيري وارد مي شوند و
مشارکت کنندگان در باره موضوعات مرتبط کاري با هم بحث وگفتگو مي کنندو
نفوذ عوامل خارجي به طور طبيعي وجود نداردو درجه نفوذ مستقيم کارکنان به
سبک رهبري حاکم بر سازمان بستگي دارد
فرمهاي غير مستقيم مشارکت يا مشارکت بر مبناي نمايندگي ،شامل برنامه هايي
چون مذاکرات دسته جمعي ،کميته هاي مشورتي مشترک ،و تصميم گيري دوجانبه
است
24
[email protected]
برنامه هاي مشارکت:
حلقه هاي بهبود کيفيت
تيم هاي خود گردان
تيمهاي کاري نيمه مستقل
تصميم گيري دوجانبه
جلسات غير رسمي
برنامه پيشنهاد ها
کميته هاي مشورتي مشترک
25
[email protected]
انواع مختلف راههايي که مي توان کار کنان را سازمان داد
دسته هاي کاري
طبيعي
گروه هاي کاري
طبيعي
گروه هاي يکپارچه
گروههاي کار ويژه کوتاه مدت
گروههاي کار ويژه
وشوراهاي فرعي بلند
مدت
عضويت
کارشناسان
کارشناسان +دسته
هاي کاري
همه افرادي که
وجودشان براي انجام
کار الزم است
انتصابي يا اختياري
انتصابي و يا اختياري
رهبري
برپايه کارداني يا برپايه
رده سازماني
نقش رهبر رسمي يا
مدير به کار برده مي
شود
نقش رهبر بر حسب کار
يا موقعيت ممکن است
چرخش ي باشد
به طور معمول در نظارت
رهبر است
به طور معمول بر پايه
مقام يا رده شغلي در
سازمان است
ارتباطات
کنش مستقل افراد
افراد مستقل بيشتر با
رهبر در تماس هستند
ميان کنش ي کلي ميان
افراد
همه داراي شغل تمام وقت
خارج از کار ويژه هستند به
صورت جمعي تنها در کار ويژه
به ندرت ولي با شدت
پاداشها
برپايه عملکرد فردي
بيشتر به صورت
فردي ،برخي
پاداشهاي گروهي
پاداشهاي گروهي،
پاداش بر اساس دانش
ومهارت
به صورت معمول به صورت
گروهي
زياد مورد توجه نيست
فراگرد
هدفها و فراگردها از
سوي رهبر نظارت مي
شوند
هدفها و فراگردها از
سوي رهبر نظارت مي
شوند
گروه هدفهاي خود را
تعيين مي کند و با
مديريت به مذاکره مي
پردازد
اغلب تحميلي است ولي
ممکن است مورد مذاکره
قرار گيرد
به صورت ساختار
شورايي طراحي مي شود
26
[email protected]
ابعاد تصميم گيري مشارکتي
واحد هاي
خاص
حدود
پايه
درجه
مديريت
مشارکتي
فرم
سطح
قلمرو
27
[email protected]
زمينه هاي الزم براي استقرار مديريت مشارکتي:
فراهم آوردن زمينه هاي فرهنگي
جلب نظر مديريت عالي واحد بمنظور اجراي نظام مشارکت
جلب توجه کارکنان و آشنا ساختن آنان با شيوه مديريت مشارکتي
باالتر بودن سود ناش ي از مشارکت از هزينه هاي آن
آمادگي قبلي مديران وکارکنان
تعيين چارچوب معين براي مشارکت
تصميم مديريت
28
[email protected]
پيش نياز هاي تصميم گيري مشارکتي:
مسئوليتها ،محدوديتهاو انتظارات
اهداف ،ارزشها واولويتها
روش موثر انتقال اطالعات
تعريف فرآيند تصميم گيري
سازگاري مديريت
آموزش مشارکت
محل کار باثبات وبا احترام
تعديل شرايط محيطي سازمان واجتناب از مبالغه گويي ومد گرايي
مشخص ساختن ساختار مشارکت
سبک رهبري
نقش دولت
29
[email protected]
عوارض ناش ي از نگرش آمرانه در سيستم تصميم گيري مشارکتي:
کارکنان تضاد آشکاري بين سيستم مشارکتي و مديريت آمرانه احساس خواهند کرد و ادعا
هاي مديريت مبني بر حمايت از تصميم گيري مشارکتي را باور نخواهند کرد
مديران با سبک رهبري آمرانه معموال چنان محدوديتهايي را براي تصميم گيري وضع مي کنند
که جايي براي مشارکت باقي نمي ماند
رهبران آمرانه در تفويض اختيار به زير دستان براي تصميم گيري چهار چوب اختيارات را
تعريف نمي کنند و بصورت کشش ي عمل مي کنند يعني همزمان از همان اختيارات استفاده
کرده وباعث سردر گمي مي شوند
با وجود يک مدير با سبک آمرانه در يک سازمان ،حتي اگر سيستم تصميم گيري مشارکتي
در رده هاي پايين تر توام با موفقيت باشد ،بزودي کارکنان متوجه خواهند شد که مديريت
عالي آنها را ناديده مي گيرد و ايده ها وکار آنها را نا مربوط و بي فايده تلقي مي کند
30
[email protected]
کار گرداني الگوي مشارکت:
اين الگو مي کوشد تا مطالب زير را بيان نمايد:
.1تعريف روشن از موضوعهايي که رهبر گروه ،بدون بيم از چالش
اعضاي گروه ،به آنهامي پردازد( سطح 1و )2
.2تعريفي روشن از موضوعهايي که پيش از تصميم گيري نياز به داده هاي
اطالعاتي دارد ( سطح 3و )4
.3تعريفي روشن از سپردن اختيار به گونه اي که مديران گروهها و يا افراد
را کورکورانه اندرز ندهند( سطح 5و)6
31
[email protected]
سطح - 6سپردن اختيار – اختيار دادن به گروه:
عاملهاي اساس ي:
(1گروه آماده است مسئوليت را بپذيرد
(2شما آماده ايد که مسئوليت را از خود سلب کنيد
(3گروه مهارتهاي الزم براي تصميم گيري را دارد
(4راهنما هاي الزم فراهم آمده است
(5توجه به تعهد فراتر از توجه به کيفيت
32
[email protected]
سطح - 5سپردن اختيار – اختيار دادن به فرد:
عاملهاي اساس ي:
(1فرد عالقه مند به پذيرش مسئوليت است
(2شما آماده ايد که مسئوليت را از خود سلب کنيد
(3راهنما هاي الزم فراهم آمده است
(4توجه به تعهد فراتر از توجه به کفايت است
(5فرد مهارتهاي الزم براي تصميم گيري را دارد
33
[email protected]
سطح – 4خود تصميم مي گيريد ولي از ديگران کمک مي خواهيد
عاملهاي اساس ي:
(1شما مسئول هستيد
(2سازمان آن مسئوليت را مي پذيرد و تاييد مي کند
(3شما آماده ايد ديگران بر شما نفوذ داشته باشند
(4درون داد هاي چند گانه بحث و تبادل نظر کمک کننده هستند
34
[email protected]
سطح – 3خود تصميم مي گيريد ولي ازافراد ديگر ياري بگيريد
عاملهاي اساس ي:
(1شما مستقل هستيد
(2سازمان آن مسئوليت را مي پذيرد و تاييد مي کند
(3شما آماده هستيد بر شما نفوذ کنند
(4افراد مي توانند ياري کنند
35
[email protected]
سطح – 2خود تصميم مي گيريد ولي نخست واقعيتها را بازبيني کنيد
عاملهاي اساس ي:
(1شما مسئول هستيد
(2سازمان آن مسئوليت را مي پذيرد و تاييد مي کند
(3شما واقعيتهاي الزم را براي تصميم گيري در اختيار نداريد
36
[email protected]
سطح – 1تصميم خود را بگيريد
عاملهاي اساس ي:
(1شما مسئول هستيد که تصميم بگيريد
(2سازمان آن مسئوليت را قبول دارد
(3شما همه داده هارا در اختيار داريد
37
[email protected]
راهنماي اثر بخش ي گروه:
کار هاي ويژه
.1
هدف بلند مدت ما چيست؟
.2
آيا ما همه به آن هدفها متعهد هستيم؟
.3
هدف کوتاه مدت ما چيست؟
.4
آيا با هم موافق هستيم؟
.5
امروز چه کاري را بايد انجام دهيم؟
.6
از ما خواسته شده تصميم گيري کنيم يا توصيه نماييم؟
نقشها:
.1
چه نقشهاي ساختاري نياز داريم که پديد آوريم؟
.2
چرا در اين گروه هستيم ؟ از من چه توقعي دارند ،و من از ديگر اعضا چه انتظاري
دارم
38
[email protected]
راهنماي اثر بخش ي گروه (ادامه):
39
فرا گردها:
.1
دستور جلسه ما چيست؟
.2
چگونه بايد بحث وگفتگوي خود را ساختمند کنيم؟
.3
تصميمها را چگونه مي گيريم ؟( همرايي ،اکثريت ،اتفاق آرا ،ارجاع به رده باالترو)000
پيوند ها :
.1
آيا ما در گذشته تعارض ي داشته ايم که بايد به آن توجه کنيم؟
.2
افراد نماينده خودشان هستند يا نماينده تخصص وکارشان؟
.3
آيا در ارزشها تعارض داريم؟
.4
آيا براي اطمينان از اثر بخش بودن نياز به هنجارهايي داريم؟
[email protected]
ويژگيهاي دستور جلسه خوب:
ميان همه اعضا توزيع شود
با فاصله زماني کافي براي آماده شدن اعضا پيش از بر گزاري نشست توزيع شود
شامل موارد ي بدين شرح باشد:
40
.1
مقصود اصلي از برگزاري نشست روشن باشد
.2
زمان آغاز نشست ذکر شود
.3
زمان پايان نشست معين شود
.4
محل تشکيل جلسه مشخص شود
.5
فهرست شرکت کنندگان و يا نقشها عنوان گردد
.6
مدت زمان پرداختن به هر موضوع تعيين گردد
.7
ترتيب موضوعات مورد بررس ي تعيين شود
.8
هدفها يا برون داد مورد انتظار از هر بند دستور جلسه روشن باشد
.9
اطالعات مورد نياز هر موضوع در دستور جلسه فراهم باشد
فشرده اي از از طرحهاي کنش و ضروريات مربوط را فراهم آورد
نتيجه کار براي رسيدن به کاميابي پي گيري واداره شود
[email protected]
برنامه ريز فراگرد جلسه:
(1
مرحله اول –آمادگي:
آيا اين نشست ضروري است؟
(2
چه هدفها وپي آمد هايي را اميدواريم به دست آوريم؟
(3
آيا تشکيل جلسه بهترين راه دستيابي به آنهاست؟
(4
چه دستور جلسه اي الزم است؟
(5
چه کساني بايد در اين جلسه شرکت جويند؟
(6
هر چه نقش ي بازي خواهند کرد؟
(7
چگونه مي توان هدفها يا نقشها را به آنان اطالع داد؟
(8
بهترين زمان براي برپايي جلسه چه زماني است؟
(9
چه ميزان وقت براي جلسه الزم است؟
(10چه ترتيبات و يا تسهيالت کالبدي نياز هستند؟
(11چه اطالعاتي براي اين کار الزم است؟
(12چگونه مي توان از فراهم آمدن آن اطالعات اطمينان حاصل کرد
41
[email protected]
برنامه ريز فراگرد جلسه:
42
مرحله دوم -رويکرد:
موقعيت:
(1
(2
(3
(4
چه نوع نشستي الزم است تا به هدف دست پيدا کنيم؟
آيا اطالعات يا موافقت ديگري ضروري است؟
داده هاي ضروري در اختيار است؟
آيا فشار سنگين يا تنگي زمان وجود دارد؟
(1
(2
(3
(4
(5
(6
(7
(8
دانش وتجربه آنان در مورد موضوع چقدر است؟
درجه عالقه مندي آنان چه ميزان است؟
درجه پختگي آنان براي گروه شدن چقدر است؟
آنان ترجيح مي دهند وابسته عمل کنند يا مستقل؟
آنان توقع دارنند من چه نقش ي بازي کنم؟
چه نقش ي را خودشان دوست دارند به عهده گيرند؟
آيا آنان ميان خودشان يا با من تعارض ي دارند؟
آيا پاي منافع در ميان است
(1
(2
(3
(4
(5
در کدام رويکرد احساس راحتي بيشتر دارم؟
نقش من چيست؟( هوادار ،مدافع ،کارگشا ،تصميم گيرنده نهايي)
کدام سبک رهبري بيشتر تناسب دارد؟
آيا من بهترين فرد براي هدايت جلسه هستم؟
آيا به يک کارگشاي مستقل فراگرد نياز هست؟
شرکت کنندگان:
خودم :
[email protected]
برنامه ريز فراگرد جلسه:
مرحله سوم – هدايت جلسه:
(1
مقصود را به دقت روشن سازيد
(2
هدفها وپي آمد هاي مورد انتظار را آشکار گردانيد
(3
دستور جلسه و زمانها را بازبيني و سازگار نماييد
(4
مشارکت يا اطالع رساني اعضا را تسهيل يا محدود کنيد
(5
بحث وتبادل نظر را در مسير هدف هدايت و پيشرفت کار ار خالصه کنيد
(6
زمان را خوب کار گرداني کنيد
(7
موجبات ايفاي نقشهاي اعضا يا بازيگران عمده را فراهم آوريد
(8
براي پي بردن به ميزان موافقت وآمادگي براي تصميم گيري آزمايش ي به کار بريد
(9
گامهاي اجرايي و مسئوليتها را تاييد و تثبيت کنيد
(10تصميمهاي گرفته شده و کنشهاي برنامه ريزي شده و مسئوليتها را ثبت و نگهداري کنيد
43
[email protected]
برنامه ريز فراگرد جلسه:
44
مرحله چهارم – رفتار پشتيبان:
(1
از احساسات خود وديگران آگاه باشيد وآنها را بپذيريد
(2
ديگران را تشويق کنيد تا انديشه وآراي خود را بيان کنند
(3
به نيازها و هدفهاي فردي و جمعي توجه نماييد
(4
به هر دوي نتيجه کار و فراگرد کار توجه کنيد
(5
اعضا را بر انگيزانيد تا به کشف ،جست وجو ،ابتکار عمل و نو آفريني بپردازند
(6
آماده باشيد تا به جست وجو و فراهم آوردن داده ها و نظر ها بپردازيد
(7
آماده براي سازگاري باشيد
(8
به روشن کردن موضوعها ياري دهيد
(9
به پديد آوردن معيار ها و آزمودن ياري دهيدآماده براي دادن وگرفتن بازخورد باشيد
(10
فضاي اعتماد پديد آوريد و ترويج کنيد
(11
در صورت نبود موافقتها ،سازگاري و همنوايي ايجاد کنيد
(12
پآماده باشيد که از ديگران قدرداني کنيد
(13
از تاختن به ديگران واز دفاع از خود پرهيز کنيد
[email protected]
ويژگيهاي عمده گروههاي کار آمد:
.1
اعضا نسبت به يکديگر اعتماد فراواني دارند و جو ساملي بر جمع حاکم است
.2
اعضا و سرپرستان آنها داراي مهارتهاي ارتباطي بوده و نوع ارتباطات نيز دو طرفه
است
.3
اطالعات الزم براي تصميم گيري گروهي در مورد مسائل را آزادانه در اختيار يکديگر
مي گذارند
.4
احساسات ،افکار و عقايد خود را آزادانه بيان کرده و به نظرات يکديگر احترام مي
گذارند
.5
در موارد لزوم مسئوليت هاي يکديگر را قبول ميکنند در چنين گروه هايي معيار
پيشرفت شغلي افراد ،موفقيت و عملکرد کلي گروه است
45
[email protected]
ادامه
.5با اهداف و برنا مه هاي ساز مان و گروه آشنا هستند ،لذا در مورد
وظايف محوله با قاطعيت بيشتري تصميم ميگيرند
.6در تعيين اهداف گروه و برنامه ها مشارکت فعالي دارند
.8هنگام بروز تعارض ،به تخطئه شخصيتها نپرداخته و از بر خورد عقايد به
نحو سا زنده اي سود مي جويد
.9سعي مي کنند در مبا حثات گروهي ،با ارائه داليل منطقي از ديد گاه
خود دفاع کنند اما نسبت به داليل مخالف نيز گوش شنوايي دارند
46
[email protected]
ادامه
.8هر يک از اعضا احساس مي کنند که نقش اساس ي در سازمان ايفا مي کنند و
اين سبب مي گردد انگيزه قويتري داشته باشند
.11رهبر گروه در پي ايجاد تفرقه نيا مده و سعي در تقويت همبستگي گروهي و رقابت
سالم دارد
.12کليه اعضا و سر پرستان با روابط نزديک و کار گروهي مستمر مي توانند به
خوبي يکديگر را ارزيابي نمايند
.13چنين گروههايي براي اعضا جذاب بوده و وفا داري اعضا به گروه نيز بسيار زياد
است
47
[email protected]
علل عدم موفقيت مديريت مشارکتي در ايران :
عدم امنيت و ثبات در پستهاي مديريتي
نبود سيستم ارزشيابي درست
نبود روحيه تعاون وهمکاري در افراد
در خطر افتادن اقتدار مديريت
در خطر افتادن منافع شخص ي
وجود شعار مشارکت به جاي عمل
فرهنگ حاکم بر جامعه
وجود جو بي اعتمادي
عدم آشنايي عملي با مديريت مشارکتي
عدم نگرش سيستمي
وجود تداخل در امور( عدم افراز در وظايف)
انفرادي بودن مسئوليت وجوابگويي
48
[email protected]
[email protected]
49
[email protected]
50