Transcript AHP

‫‪AHP‬‬
‫فرایند تحلیل سلسله مراتبی‬
‫پیشگفتار‬
‫یکی از کارآمد ترین تکنیک های تصمیم گیری فرایند تحلیل سلسله‬
‫مراتبی (‪ )Analytical Hierarchy process-AHP‬که اولین بار توسط‬
‫توماس ال ساعتی در ‪ 1980‬مطرح شد ‪ .‬که بر اساس مقایسه های‬
‫زوجی بنا نهاده شده و امکان بررس ی سناریوهای مختلف را به مدیران‬
‫می دهد ‪.‬‬
‫انواع حالت های تصمیم گیری‬
‫تصمیم گیری‬
‫فضای گسسته‬
‫چند معیاره‬
‫فضای پیوسته‬
‫تک معیاره‬
‫تک معیاره‬
‫چند معیاره‬
‫معیار کمی‬
‫معیار کمی‬
‫معیار کمی‬
‫معیار کمی‬
‫معیار کیفی‬
‫معیار کیفی‬
‫معیار کیفی‬
‫معیار کیفی‬
‫معیار کمی‪-‬کیفی‬
‫معیار کمی‪-‬کیفی‬
‫اصول فرایند تحلیل سلسله مراتبی‬
‫اصل ‪ .1‬شرط معکوس ی (‪)Reciprocal Condition‬‬
‫اصل ‪ .2‬همگنی‬
‫اصل ‪ .3‬وابستگی‬
‫اصل ‪ .4‬انتظارات‬
‫(‪)Homogeneity‬‬
‫(‪)Dependency‬‬
‫(‪)Expectation‬‬
‫شرط معکوس ی‬
‫اگرترجیح عنصر ‪ A‬بر عنصر ‪ B‬برابر ‪ n‬باشد ترجیح عنصر ‪ B‬بر عنصر‬
‫‪ A‬برابر ‪1/n‬خواهد بود ‪.‬‬
‫همگنی‬
‫عنصر ‪ A‬با عنصر ‪ B‬باید همگن و قابل قیاس باشند ‪ .‬به بیان دیگر‬
‫برتری عنصر ‪ A‬بر عنصر ‪ B‬نمی تواند بی نهایت یا صفر باشد‪.‬‬
‫وابستگی‬
‫هر عنصر سلسله مراتبی به عنصر سطح باالتر خود می تواند وابسته‬
‫باشد وبه صورت خطی این وابستگی تا باالترین سطح می تواند ادامه‬
‫داشته باشد‪.‬‬
‫انتظارات‬
‫هر گاه تغییر در ساختمان سلسله مراتبی رخ دهد پروسه ارزیابی باید‬
‫مجددا انجام گیرد‪.‬‬
‫فرایند تحلیل سلسله مراتبی در یک نگاه‬
‫► ساخت سلسله مراتبی‬
‫► مقایسه های زوجی‬
‫► ترکیب وزنها‬
‫► تحلیل حساسیت‬
‫► روش رتبه بندی‬
‫مثال‬
‫تصور کنید که از بین سه اتومبیل ‪ A,B,C‬یکی را انتخاب کنیم چهار‬
‫معیار‪:‬راحتی ‪ ،‬قیمت ‪ ،‬مصرف سوخت‪ ،‬مدل مطرح می باشد ‪.‬حل این‬
‫مثال را طی قدمهای زیر تشریح می کنیم‪:‬‬
‫ساختن سلسله مراتبی‬
‫محاسبه وزن‬
‫سازگاری سیستم‬
‫ساختن سلسله مراتبی‬
‫انتخاب بهترین اتومبیل‬
‫انتخاب بهترین اتومبیل‬
‫انتخاب بهترین اتومبیل‬
‫انتخاب بهترین اتومبیل‬
‫انتخاب بهترین اتومبیل‬
‫انتخاب بهترین اتومبیل‬
‫انتخاب بهترین اتومبیل‬
‫انتخاب بهترین اتومبیل‬
‫محاسبه وزن‬
‫ترجیحات (قضاوت شفاهی)‬
‫کامال مرجح یا کامال مهم تر یا کامال مطلوب تر‬
‫ترجیح با اهمیت یا مطلوبیت خیلی قوی‬
‫ترجیح با اهمیت یا مطلوبیت قوی‬
‫کمی مرجح یا کمی مهم تر یا کمی مطلوب تر‬
‫ترجیح یا اهمیت یا مطلوبیت یکسان‬
‫ترجیحات بین فواصل قوی‬
‫مقدار عددی‬
‫‪Extremely preferred‬‬
‫‪9‬‬
‫‪Very strongly preferred‬‬
‫‪7‬‬
‫‪Strongly preferred‬‬
‫‪5‬‬
‫‪Moderately preferred‬‬
‫‪3‬‬
‫‪Equally preferred‬‬
‫‪1‬‬
‫‪8،6،4،2‬‬
‫محاسبه وزن نسبی اتومبیل ها از نظر راحتی‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫‪8‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪6‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1/2‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1/6‬‬
‫‪1/8‬‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫قدم اول‪ :‬مقادیر هر یک از ستون ها را با هم جمع می کنیم‪.‬‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫‪8‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪6‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1/2‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1/6‬‬
‫‪1/8‬‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫‪15‬‬
‫‪19/6‬‬
‫‪13/8‬‬
‫جمع هر ستون‬
‫قدم دوم‪ :‬تقسیم هر عنصر از ماتریس به جمع کل ستون همان عنصر‬
‫( نرماالیزکردن)‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫‪8/15‬‬
‫‪12/19‬‬
‫‪8/13‬‬
‫‪6/15‬‬
‫‪6/19‬‬
‫‪4/13‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫‪1/15‬‬
‫‪1/19‬‬
‫‪1/13‬‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫قدم سوم ‪ :‬محاسبه متوسط عناصر در هر سطر‬
‫متوسط سطر‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫اتومبیل‪A‬‬
‫‪0.593‬‬
‫‪0.533‬‬
‫‪0.631‬‬
‫‪0.615‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫‪0.341‬‬
‫‪0.400‬‬
‫‪0.316‬‬
‫‪0.308‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫‪0.066‬‬
‫‪0.067‬‬
‫‪0.053‬‬
‫‪0.077‬‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫جمع کل‬
‫ماتریس مقایسه زوجی برای سه اتومبیل نسبت به‬
‫قیمت‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫‪1/4‬‬
‫‪1/3‬‬
‫‪1‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫‪1/2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪4‬‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫ماتریس مقایسه زوجی برای سه اتومبیل نسبت به‬
‫مصرف‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫‪1/6‬‬
‫‪1/4‬‬
‫‪1‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫‪1/3‬‬
‫‪1‬‬
‫‪4‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫‪6‬‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫ماتریس مقایسه زوجی برای سه اتومبیل نسبت به‬
‫مدل‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫‪4‬‬
‫‪4‬‬
‫‪1‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫‪7‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1/7‬‬
‫‪1/4‬‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫وزن اتومبیل ها برای معیار های قیمت‪ ،‬مصرفو مدل‬
‫مدل‬
‫مصرف‬
‫قیمت‬
‫‪0.265‬‬
‫‪0.087‬‬
‫‪0.123‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫‪0.655‬‬
‫‪0.274‬‬
‫‪0.320‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫‪0.080‬‬
‫‪0.639‬‬
‫‪0.557‬‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫ماتریس مقایسه زوجی معیارها‬
‫مدل‬
‫راحتی‬
‫مصرف‬
‫قیمت‬
‫‪2‬‬
‫‪2‬‬
‫‪3‬‬
‫‪1‬‬
‫قیمت‬
‫‪1/4‬‬
‫‪1/4‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1/3‬‬
‫مصرف‬
‫‪1/2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪4‬‬
‫‪1/2‬‬
‫راحتی‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪4‬‬
‫‪1/2‬‬
‫مدل‬
‫وزن هر یک از معیارها‬
‫قیمت‬
‫مصرف‬
‫راحتی‬
‫مدل‬
‫‪0.398‬‬
‫‪0.085‬‬
‫‪0.218‬‬
‫‪0.299‬‬
‫وزن اتومبیل ها نسبت به معیارها‬
‫مدل‬
‫راحتی‬
‫مصرف‬
‫قیمت‬
‫‪0.265‬‬
‫‪0.593‬‬
‫‪0.087‬‬
‫‪0.123‬‬
‫اتومبیل ‪A‬‬
‫‪0.655‬‬
‫‪0.341‬‬
‫‪0.274‬‬
‫‪0.320‬‬
‫اتومبیل ‪B‬‬
‫‪0.080‬‬
‫‪0.066‬‬
‫‪0.639‬‬
‫‪0.557‬‬
‫اتومبیل ‪C‬‬
‫محاسبه وزن نهائی اتومبیل‬
‫وزن نهائی اتومبیل ‪A‬‬
‫‪0.398*0.123+0.085*0.087+0.218*0.593+0.299*0.265=0.265‬‬
‫وزن نهائی اتومبیل ‪B‬‬
‫‪0.398*0.320+0.085*0.274+0.218*0.341+0.299*0.655=0.421‬‬
‫وزن نهائی اتومبیل ‪C‬‬
‫‪0.398*0.557+0.085*0.639+0.218*0.066+0.299*0.080=0.314‬‬
‫اولویت نهائی اتومبیل ها‬
‫اولویت‬
‫اتومبیل‬
‫وزن‬
‫‪1‬‬
‫‪B‬‬
‫‪0.431‬‬
‫‪2‬‬
‫‪C‬‬
‫‪0.314‬‬
‫‪3‬‬
‫‪A‬‬
‫‪0.265‬‬
‫ساختن سلسله مراتبی‬
‫سلسله مراتبی یک نمایش گرافیکی از مساله پیچیده واقعی می باشد‬
‫در راس آن هدف کلی مساله و در سطوح بعدی معیار ها و‬
‫که‬
‫گزینه ها قرار دارند ‪ ،‬هر چند یک قاعده ثابت و قطعی برای رسم‬
‫سلسله مراتبی وجود ندارد ‪ .‬سلسله مراتبی ممکن است به یکی از‬
‫صورت های زیر باشد ‪:‬‬
‫هدف _ معیارها _ زیر معیار ها _ گزینه ها‬
‫هدف _ معیارها _ عوامل _ زیر عوامل _ گزینه ها‬
‫یک نمونه کلی از ساختمان سلسله مراتبی‬
‫تصمیم کلی مساله (هدف)‬
‫معیار‪n‬‬
‫‪...‬‬
‫معیار‪2‬‬
‫معیار‪1‬‬
‫زیر معیار‪n‬‬
‫‪...‬‬
‫زیر معیار‪2‬‬
‫زیر معیار ‪1‬‬
‫گزینه ‪n‬‬
‫‪...‬‬
‫گزینه ‪2‬‬
‫گزینه ‪1‬‬
‫سلسله مراتبی انتخاب یک مدرسه‬
‫‪:S‬کیفیت آموزش ی ‪ :F‬استاندارد کلی دانش آموزان ‪:V‬نظم ‪:K‬آمادگی برای دانشگاه ‪: L‬آموزشهای جانبی‬
‫انتخاب بهترین مدرسه‬
‫اجتماعی‬
‫آموزشی‬
‫فرهنگی‬
‫‪L‬‬
‫‪C‬‬
‫‪B‬‬
‫‪A‬‬
‫‪K‬‬
‫‪V‬‬
‫‪F‬‬
‫‪S‬‬
‫محاسبه وزن در فرایند تحلیل سلسله مراتبی‬
‫محاسبه وزن در فرایند تحلیل سلسله مراتبی در دو قسمت جداگانه زیر‬
‫مورد بحث قرار می گیرد‪:‬‬
‫وزن نسبی ( ‪( local priority‬‬
‫وزن نهایی ( ‪)overall priority‬‬
‫روشهای محاسبه وزن نسبی‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫روش حداقل مربعات‬
‫روش حداقل مربعات لگاریتمی‬
‫روش بردار ویژه‬
‫روشهای تقریبی‬
( least squares method ) ‫روش حداقل مربعات‬
W i  a ij W
W i  a ij W
j
‫یا‬
j
n
MINZ 
St:
n
i 1
i
a ij 
1
Wi
W
) ‫ ها‬i‫ و‬j ‫در حالت سازگاری ( به ازاء کلیه‬
j
Wi
j 1
) i‫ و‬j ‫در حالت ناسازگاری (حداقل برای یک‬
Wj
n
a
i 1
W
‫یا‬
a ij 
W j - Wi
ij

2
.‫ معادله الگرانژی آن به صورت زیر در نظرگرفته می شود‬، ‫برای حل مساله فوق‬
n
n
L

i 1 j 1
i 1
a
2
11
n

i 1

Wi  1 

: ‫ مشتق بگیریم خواهیم داشت‬wl ‫اگر از معادله فوق نسبت‬
‫به‬
n
n
 a

2
a ij W j - W i   2  

il
W l  W i  a il  
a
lj
W j  Wl     0
j 1
: ‫ داریم‬، ‫ باشد‬n=2 ‫اگر‬

 2 a11  a 21  2 .W 1   a12  a 21 .W 2    0
2


  a 21  a12 .W 1  a12  2 a12  a 22  2 .W 2    0
W1  W 2  1
2
l  1, 2 ,..., n
2
‫مثال‬
‫ماتریس مقایسه زوجی زیر را در نظر بگیرید ‪:‬‬
‫‪1 / 2‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 ‬‬
‫‪1/ 3‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1/ 3‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 2‬‬
‫‪ )1‬نشان می دهیم ماتریس مقایسه ‪ ،‬ناسازگار است ‪.‬‬
‫‪ )2‬وزن هر معیار را با روش حداقل مربعات به دست می آوریم‪.‬‬
‫=‪A‬‬
‫ابطه‪a ik . a kj ‬‬
‫اگر ر ‪a ij‬‬
‫برای یکی از ‪ i,j,k‬ها برقرار نباشد ماتریس ناسازگار خواهد بود‪.‬‬
‫‪a12  1 / 3 , a 23  3  a13  a12  a 23  1 / 3  3  1‬‬
‫‪15 W 1  10 / 3W 2  5 / 2W 3    0‬‬
‫‪ 10 / 3W 1  20 / 9W 2  10 / 3W 3    0‬‬
‫‪ 5 / 2W 1  10 / 3W 2  45 / 4W 3    0‬‬
‫‪W1  W 2  W 3  1‬‬
‫از حل دستگاه فوق خواهیم داشت ‪:‬‬
‫‪W 1  0 . 1735‬‬
‫‪W 2  0 . 6059‬‬
‫‪W 3  0 . 2206‬‬
‫روش حداقل مربعات لگاریتمی‬
‫)‪(logarithmic least squares method‬‬
‫در حالت سازگاری ( به ازاء کلیه ‪ j‬و‪ i‬ها )‬
‫‪1‬‬
‫در حالت ناسازگاری (حداقل برای یک ‪ j‬و‪) i‬‬
‫‪1‬‬
‫‪j‬‬
‫‪j‬‬
‫‪W‬‬
‫‪W‬‬
‫یا‬
‫‪a ij‬‬
‫‪j‬‬
‫‪j‬‬
‫‪j‬‬
‫‪W‬‬
‫‪Wi‬‬
‫‪W‬‬
‫‪W‬‬
‫‪Wi‬‬
‫یا‬
‫‪a ij‬‬
‫‪j‬‬
‫‪W‬‬
‫‪a ij ‬‬
‫‪a ij ‬‬
‫میانگین هندس ی این اختالفات برابر است با‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪n‬‬
‫‪2‬‬
‫‪n‬‬
‫‪‬‬
‫‪j‬‬
‫‪‬‬
‫‪ Z‬‬
‫‪‬‬
‫‪Wi ‬‬
‫‪n‬‬
‫‪W‬‬
‫‪a ij‬‬
‫‪‬‬
‫‪j 1‬‬
‫‪ n‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ i 1‬‬
n
n
  Lna
i 1
j 1
1
n
n
2
ij
 Ln W i / W j 
n
  Lna
i 1
j 1
ij

‫در حالت سازگاری‬
 0
 Ln W i / W j 


1
n
2
LnZ
‫در حالت ناسازگاری‬
)Eigenvector Method ( ‫روش بردار ویژه‬
a 11 W 1  a 12 W 2    a 1 n W n   . W 1
a 21 W 1  a 22 W 2    a 2 n W n   . W 2

a n 1 W 1  a n 2 W 2    a nn W n   . W n
.‫یک عدد ثابت است‬ ‫ام و‬i ‫وزن عنصر‬W i ‫ام است و‬j ‫ام بر‬i ‫ترجیح عنصر‬a ij
‫وزن عنصر ‪ i‬ام طبق تعریف قبل برابر است با‪:‬‬
‫‪i  1, 2 ,  , n‬‬
‫‪n‬‬
‫‪a ij W j‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪Wi ‬‬
‫‪i 1‬‬
‫دستگاه معادالت فوق را به صورت زیر می توان نوشت‪:‬‬
‫‪A W   .W‬‬
‫که ‪ A‬همان ماتریس مقایسه زوجی{ یعنی‬
‫] ‪A}  [ a ij‬و‬
‫‪ ‬اسکالر است‪.‬‬
‫بردار وزن و یک‬
‫‪W‬‬
‫مثال‬
.‫ بردار و مقدار ویژه را محاسبه می کنیم‬،‫برای ماتریس زیر‬
2

3
2

3
4

3
:‫حل‬
4   W 1   2W 1  4W 2    .W 1 
 2W 1  4W 2   .W 1  0
 
 
   
3  W 2   3W 1  3W 2    W 2 
 3W 1  3W 2   .W 2  0
:‫برای حل این دستگاه می توان نوشت‬
 ( 2   ) W1  4 W 2  0
3 ( 2   ) W 1  12 W 2  0

 

 ( 2   )  3 W1  (3   ) W 2  0
  3 ( 2   ) W 1  ( 2   )( 3   ) W 2  0
3
‫که خواهیم داشت‪:‬‬
‫‪ 5  6  0‬‬
‫‪2‬‬
‫‪12 W 2  ( 2   )( 3   ) W 2  0 ‬‬
‫‪  12  ( 2   )( 3   )  0  ‬‬
‫‪W2  0‬‬
‫‪‬‬
‫‪  6 ,  1‬‬
‫با قرار دادن مقادیر‪‬‬
‫خواهند بود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ابطه‪W 1  W 2 ‬‬
‫در دستگاه فوق و با استفاده از ر ‪1‬‬
‫‪ ،‬بردارهای ویژه به شکل زیر‬
‫‪  6   4 W1  4 W 2  0  W1  W 2  0 .5‬‬
‫‪   1  3 W1  4 W 2  0  W1  4 , W 2   3‬‬
‫رابطه بین بردار ویژه و مقدار ویژه به صورت زیر است‪:‬‬
‫‪ 4 ‬‬
‫‪ 4 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪  (  1) ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪ 0 .5 ‬‬
‫‪ 0 .5 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪  6‬‬
‫‪‬‬
‫‪0‬‬
‫‪.‬‬
‫‪5‬‬
‫‪0‬‬
‫‪.‬‬
‫‪5‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫در روش بردار ویژه برای محاسبه وزنها ‪ ،‬طبق مراحل زیر عمل می کنیم‪:‬‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫‪.4‬‬
‫ماتریس ‪ A‬را تشکیل می دهیم‪.‬‬
‫ماتریس ) ‪( A   . I‬را مشخص کنید‪.‬‬
‫دترمینان ماتریس ) ‪ ( A   . I‬را محاسبه کرده و آن را مساوی صفر قرار داده و‬
‫مقادیر ‪ ‬را محاسبه کنید‪.‬‬
‫بزرگترین ‪ ‬را ‪  max‬نامیده و آن را در رابطه ‪( A   max I )  W  0‬قرار‬
‫مقادیر‪ W‬ها را محاسبه‬
‫ابطه ‪( A   max I )  W ‬‬
‫داده و با استفاده ازر ‪0‬‬
‫‪i‬‬
‫نمایید‪.‬‬
‫مثال‬
‫اگر ماتریس مقایسه زوجی به صورت زیر باشد وزن معیارها را با استفاده‬
‫از روش بردار ویژه بدست می آوریم ‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪3‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫حل‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1 ‬‬
‫‪1 ‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫‪3‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪5‬‬
‫‪3‬‬
‫‪3  (1   )  3 (1   )   0‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1 ‬‬
‫‪3‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪A  3‬‬
‫‪‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪det( A   I ) ‬‬
‫بعد از حل معادله قبل‪ max  3 . 0536،‬‬
‫ماتریس ‪‬ی ) ‪( A   max I‬‬
‫‪W 0‬‬
‫محاسبه می گردد‪ .‬معادله‬
‫را تشکیل داده و‬
‫‪‬‬
‫‪W1 ‬‬
‫‪2 ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪3‬‬
‫‪‬‬
‫‪W2  0‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪W 3 ‬‬
‫‪ 2 . 0536 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Wi‬‬
‫ها را محاسبه می کنیم‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫‪ 2 . 0536‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫‪  2 . 0536‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪W1  W 2  W 3  1‬‬
‫معادله‬
‫حاصل می شود‪.‬‬
‫را به دستگاه فوق اضافه می کنیم‪ .‬نتیجه زیر‬
‫) ‪ ( 0 . 1571 , 0 . 5936 , 0 . 2493‬‬
‫‪T‬‬
‫‪W‬‬
‫قضیه‪:‬‬
‫برای یک ماتریس مثبت و معکوس ‪ ،‬همچون ماتریس مقایسه زوجی ‪ ،‬بردار ویژه را می‬
‫توان از رابطه زیر بدست آورد‪.‬‬
‫‪k‬‬
‫‪A .e‬‬
‫‪k‬‬
‫‪T‬‬
‫‪e . A .e‬‬
‫که در آن‬
‫)‪e  (1,1,  ,1‬‬
‫‪T‬‬
‫می باشد‪.‬‬
‫‪k‬‬
‫‪W  lim‬‬
k
:‫ داریم‬k =1 ‫ بطور مثال برای‬.‫ را محاسبه می کنیم‬A .e ‫ابتدا‬
 a 11

a 21
k

A .e 
 

 a n1
a 12

a 22



an2

 n

a
 1j 
a1 n 
1
 
 jn 1


 


a2n
1
a
      2 j 
j 1

 




 
 n

a nn 
1

a nj 



 j 1

:‫ را محاسبه می نماییم‬e T . A k .e ‫حال حاصل عبارت‬
e . A .e  e .( A .e )  1
T
k
T
k
1

 n

a
 1j 
 jn1



a2 j

 
1  
j 1



 n


a nj 

 j 1

n
n
a
i 1
j 1
ij
‫مثال‬
‫اگر ماتریس مقایسه زوجی برای چهار عنصربه صورت زیر باشد‪:‬‬
‫‪1 ‬‬
‫‪4‬‬
‫‪2 ‬‬
‫‪1 ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫‪3‬‬
‫‪9‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪9‬‬
‫‪A‬‬
‫‪3‬‬
‫‪‬‬
‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫محاسبه ون عناصر با استفاده از قضیه قبل به صورت زیر است‪:‬‬
:‫حل‬
1
W
1

A .e
T
:‫در تکرار اول داریم‬
1
e . A .e
A ‫= بردار حاصل از جمع سطری ماتریس‬
1 . 694 


15

  normalize

 W
 4 . 833 


 7 . 50 
1
 0 . 05837

0 . 51675


 0 . 16651

 0 . 25837






‫در تکرار دوم داریم‪:‬‬
‫‪2‬‬
‫‪A .e‬‬
‫‪2‬‬
‫‪T‬‬
‫‪‬‬
‫‪2‬‬
‫‪W‬‬
‫‪e . A .e‬‬
‫‪0 . 8889 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪7 . 75‬‬
‫‪‬‬
‫‪2 . 4167 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪4 ‬‬
‫‪1 .5‬‬
‫‪0 . 4583‬‬
‫‪13‬‬
‫‪4‬‬
‫‪4‬‬
‫‪1 . 25‬‬
‫‪6 . 8333‬‬
‫‪2 . 1111‬‬
‫‪ 4‬‬
‫‪‬‬
‫‪35‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 11‬‬
‫‪‬‬
‫‪18 . 5‬‬
‫‪2‬‬
‫‪A‬‬
‫بنابر این خواهیم داشت‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪0 . 26943‬‬
‫‪0 . 15994‬‬
‫‪0 . 51196‬‬
‫‪ 0 . 05867‬‬
‫‪2‬‬
‫‪W‬‬
‫مقدار نهایی ‪ W‬در تکرارسوم و چهارم و پنجم به صورت زیر است‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪0 . 26943‬‬
‫‪0 . 15958‬‬
‫‪0 . 51259‬‬
‫‪ 0 . 05882‬‬
‫‪3‬‬
‫‪W‬‬
‫‪‬‬
‫‪0 . 26886‬‬
‫‪0 . 15971‬‬
‫‪0 . 51261‬‬
‫‪ 0 . 05882‬‬
‫‪4‬‬
‫‪W‬‬
‫‪‬‬
‫‪0 . 26886‬‬
‫‪0 . 15971‬‬
‫‪0 . 51261‬‬
‫‪ 0 . 05882‬‬
‫‪5‬‬
‫‪W‬‬
‫روشهای تقریبی (‪)Approximation Method‬‬
‫‪.1‬‬
‫مجموع سطری‬
‫مجموع ستونی‬
‫میانگین حسابی‬
‫‪.4‬‬
‫میانگین هندس ی‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫مثال‬
‫ماتریس مقایسه زوجی زیر در دست است‪ .‬با چهار روش ذکر شده بردار‬
‫وزن را محاسبه می کنیم‪.‬‬
‫‪A4‬‬
‫‪7‬‬
‫‪‬‬
‫‪6‬‬
‫‪‬‬
‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪A3‬‬
‫‪A2‬‬
‫‪A1‬‬
‫‪6‬‬
‫‪5‬‬
‫‪4‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1/ 4‬‬
‫‪1/ 4‬‬
‫‪1/ 6‬‬
‫‪ 1‬‬
‫‪‬‬
‫‪1/ 5‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 / 6‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 / 7‬‬
‫‪A1‬‬
‫‪A2‬‬
‫‪A3‬‬
‫‪A4‬‬
‫مجموع سطری‪:‬‬
‫‪ 0 . 51 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪0 . 30‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 0 . 15 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 0 . 04 ‬‬
‫بردار نرمالیزه‬
‫‪ 19 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪11 . 20‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 5 . 42 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 1 . 56 ‬‬
‫مجموع عناصر هر سطر‬
‫‪7‬‬
‫‪‬‬
‫‪6‬‬
‫‪‬‬
‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪5‬‬
‫‪6‬‬
‫‪ 1‬‬
‫‪‬‬
‫‪1/ 5‬‬
‫‪1‬‬
‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 / 6 1 / 4‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 / 7 1 / 6 1 / 4‬‬
‫مجموع ستونی‪:‬‬
‫‪18 ‬‬
‫‪0 . 06 ‬‬
‫‪11 . 25‬‬
‫‪0 . 09‬‬
‫‪6 . 43‬‬
‫‪0 . 16‬‬
‫‪1 . 51‬‬
‫‪0 . 68‬‬
‫مجموع عناصر هر ستون‬
‫بردار نرمالیزه‬
‫‪0 . 06 ‬‬
‫‪7‬‬
‫‪‬‬
‫‪6‬‬
‫‪‬‬
‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪0 . 09‬‬
‫‪5‬‬
‫‪6‬‬
‫‪ 1‬‬
‫‪‬‬
‫‪1/ 5‬‬
‫‪1‬‬
‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 / 6 1 / 4‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 / 7 1 / 6 1 / 4‬‬
‫‪0 . 16‬‬
‫‪0 . 66‬‬
‫بردار معکوس‬
‫میانگین حسابی‪:‬‬
‫‪0 . 78 0 . 53 0 . 39 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪0 . 16 0 . 36 0 . 33‬‬
‫‪‬‬
‫‪0 . 04 0 . 09 0 . 22 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪0 . 03 0 . 02 0 . 06 ‬‬
‫‪ 0 . 66‬‬
‫‪‬‬
‫‪0 . 13‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 0 . 11‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 0 . 09‬‬
‫نرمالیزه ی ستونها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 0 . 590‬‬
‫‪‬‬
‫‪0 . 245‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 0 . 115‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 0 . 050‬‬
‫‪7‬‬
‫‪‬‬
‫‪6‬‬
‫‪‬‬
‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪5‬‬
‫‪6‬‬
‫‪ 1‬‬
‫‪‬‬
‫‪1/ 5‬‬
‫‪1‬‬
‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 / 6 1 / 4‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 / 7 1 / 6 1 / 4‬‬
‫میانگین سطری‬
:‫میانگین هندس ی‬
5
6
 1

1/ 5
1
4

1 / 6 1 / 4
1

1 / 7 1 / 6 1 / 4
7

6

4

1
‫نرمالیزه ی ستونها‬
‫میانگین هندس ی‬
 0 . 61 


0 . 24


 0 . 10 


 0 . 04 
 4 1  5  6  7  3 . 807

 4

1 / 5  1  4  6  1 . 480 

 4 1 / 6  1 / 4  1  4  0 . 639 
4

 1 / 7  1 / 6  1 / 4  1  0 . 278 
‫محاسبه وزن نهایی‬
‫وزن نهایی هر گزینه در یک فرایند سلسله مراتبی از مجموع حاصلضرب‬
‫اهمیت معیارها در وزن گزینه ها بدست می آید‪.‬‬
‫مثال‬
‫مدیر عامل کارخانه ای قصد دارد از بین دو نفر به اسامی ‪X‬و‪ Y‬یکی را به عنوان‬
‫مدیر بخش بازاریابی انتخاب نماید معیار های مورد نظر او عبارتند از‪ :‬قابلیت‬
‫رهبری و هدایت(‪ )L‬تواناییهای شخص ی(‪ )P‬وتواناییهای اداری(‪ )A‬ماتریسهای‬
‫مقایسه زوجی زیر در این مورد بدست آمده اند‪.‬‬
‫تواناییهای اداری(‪(A‬‬
‫معیارها‬
‫‪A‬‬
‫‪P‬‬
‫‪L‬‬
‫‪1‬‬
‫‪4‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪L 1‬‬
‫‪P 3‬‬
‫‪‬‬
‫‪A 4‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Y‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪X‬‬
‫‪X 1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Y ‬‬
‫‪2‬‬
‫تواناییهای شخص ی(‪(P‬‬
‫‪Y‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫‪1 ‬‬
‫‪X‬‬
‫‪X 1‬‬
‫‪‬‬
‫‪Y ‬‬
‫‪3‬‬
‫قابلیت رهبری ( ‪)L‬‬
‫‪Y‬‬
‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪X‬‬
‫‪X 1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Y ‬‬
‫‪4‬‬
‫حل‪:‬‬
‫ابتدا سلسله مراتب مربوطه را رسم می کنیم‪.‬‬
‫هدف‬
‫‪A‬‬
‫‪L‬‬
‫‪P‬‬
‫‪Y‬‬
‫‪X‬‬
‫محاسبه وزن‬

1
D1  3

4

1
3
1
1
2
1
1
8
3
4
normalize
2  
 

8
1
4

 8
6
33
6
11
6
22
1 
13 
 0 . 128

8

rowmeans
     W 1  0 . 512

13 
 0 . 360
4 
13 




:‫یعنی داریم‬
W A  0 . 360 ,
W P  0 . 512
, W L  0 . 128
1
D2  1
 4

1
D3  
3

1
D4  1
 2
4
normalize
  
 W
1

1
normalize



 W
3
1 
2
normalize
  
 W
1

2
4
5
4
1
    W LX  , W LY 
1
5
5
 
5
3
1
4
1
3
    W PX  , W PY 
3
4
4
 
4
4
2
3
2
1
    W AX  , W AY 
1
3
3
 
3
‫محاسبه وزن نهایی‪:‬‬
‫‪ 0 . 360 )  0 . 4704‬‬
‫‪2‬‬
‫( ‪ 0 . 512 ) ‬‬
‫‪3‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪4‬‬
‫‪3‬‬
‫( ‪ 0 . 128 ) ‬‬
‫‪4‬‬
‫‪5‬‬
‫‪1‬‬
‫( ‪WX ‬‬
‫‪W Y  (  0 . 128 )  (  0 . 512 )  (  0 . 360 )  0 . 5296‬‬
‫‪5‬‬
‫‪4‬‬
‫‪3‬‬
‫توجه داشته باشید که‬
‫گردد‪.‬‬
‫‪ WY  1‬‬
‫بنابر این گزینه یا شخص ‪ Y‬انتخاب می‬
‫‪WX‬‬
‫محاسبه نرخ ناسازگاری‪:‬‬
‫► ماتریس سازگار و خصوصیات آن‬
‫► ماتریس ناسازگار و خصوصیات آن‬
‫► الگوریتم محاسبه نرخ ناسازگاری یک ماتریس‬
‫► الگوریتم محاسبه نرخ ناسازگاری یک سلسله مراتبی‬
‫ماتریس سازگار و خصوصیات آن‬
‫اگر ‪ n‬معیار به شرح ‪ C 1 , C 2 ,  , C n‬داشته باشیم و ماتریس مقایسه‬
‫زوجی آنها به صورت زیر باشد ‪:‬‬
‫‪i , j  1, 2 ,  , n‬‬
‫که در آن ‪a ij‬ترجیح عنصر‬
‫این ماتریس داشته باشیم ‪:‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪A  a ij‬‬
‫نشان می دهد ‪ .‬چنانچه در‬
‫را ‪ c i‬بر ‪c j‬‬
‫‪i , j , k  1, 2 ,  , n‬‬
‫آنگاه می گوییم ماتریس ‪ A‬سازگار است ‪.‬‬
‫‪a ik  a kj  a ij‬‬
‫مثال‬
A
B
A  1

p1  B 1 / 2

C 
1 / 6
2
1
1/ 3
C
6

3

1

A 6 
C ‫ اهمیت نسبی عناصر نسبت به‬ B  3 
 
C 
1 

 0 .6 
 
W  0 .3
 
 0 . 1 
A  2 
B ‫ اهمیت نسبی عناصر نسبت به‬ B  1 


C 1 / 3 
 0 .6 


W  0 .3


 0 . 1 
‫طبق تعریف می توان گفت مقدارویژه این ماتریس( )‪‬ازرابطه زیر به دست می آید‪:‬‬
‫‪P1  W   . W‬‬
‫که حاصلضرب ‪ P1  W‬برابر است با ‪:‬‬
‫‪6   0 . 6  1 . 8 ‬‬
‫‪ 0 .6 ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪3  0 .3  0 .9  3 0 .3  3 W‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 0 . 1 ‬‬
‫‪1   0 . 1   0 . 3 ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1/ 3‬‬
‫‪ 1‬‬
‫‪‬‬
‫‪P1  W  1 / 2‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 / 6‬‬
‫بنابراین خواهیم داشت‪:‬‬
‫‪3 . W‬‬
‫‪P1  W ‬‬
‫هر ماتریس سازگار دارای خصوصیات زیر است ‪:‬‬
‫‪.1‬‬
‫‪.2‬‬
‫‪.3‬‬
‫مقدار وزن عناصر برابر مقدار نرمالیزه هر عنصر می باشد‪.‬‬
‫مقدار ویژه برابر طول ماتریس است ( ‪. ) AW  nW‬‬
‫مقدار ناسازگاری دراین ماتریس صفر است ‪.‬‬
‫ماتریس ناسازگار و خصوصیات آن‬
‫مقادیر ویژه ماتریس مقایسه زوجی ‪ A‬باشد مجموع‬
‫قضیه یک – اگر ‪ 1 ,  2 ,  ,  n‬‬
‫مقادیر آنها برابر ‪ n‬است ‪:‬‬
‫‪n‬‬
‫‪ n‬‬
‫‪i‬‬
‫‪‬‬
‫‪i 1‬‬
‫ر‬
‫‪‬ره بزرگتر یا مساوی ‪n‬‬
‫هموا‬
‫ویژه‬
‫مقدار‬
‫گترین‬
‫بز‬
‫–‬
‫دو‬
‫قضیه‬
‫‪max‬‬
‫منفی خواهند بود ‪).‬‬
‫است (در این صورت برخی از ها ‪‬‬
‫‪ max  n‬‬
‫قضیه سه – اگر عناصر ماتریس مقدار کمی از حالت سازگاری فاصله بگیرد ‪ ،‬مقدار‬
‫ویژه آن نیز مقدار کمی از حالت سازگاری خود فاصله خواهد گرفت ‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫به ترتیب بردار ویژه و ‪W‬‬
‫‪. A‬یک‬
‫‪W‬می‪‬باشد‬
‫ماتریس ‪A‬‬
‫مقدار‪ .‬ویژه‬
‫که در آن‬
‫‪ ‬بوده (بزرگترین مقدار ویژه ) و بقیه آنها برابر صفر هستند‬
‫‪ W‬بروابر ‪n‬‬
‫مقدار ویژه‬
‫‪.‬بنابراین در این حالت می توان نوشت ‪:‬‬
‫در حالتی که ماتریس مقایسه زوجی ‪A‬‬
‫‪ max‬‬
‫‪AW‬‬
‫‪ nW‬‬
‫قضیه ‪، 3‬‬
‫ناسازگار باشد طبق‬
‫کمی از ‪ n‬فاصله می گیرد که می توان نو شت ‪:‬‬
‫‪A  W   max . W‬‬
‫شاخص ناسازگاری‬
‫‪ max  n‬‬
‫‪ max  n‬‬
‫‪n 1‬‬
‫‪I .I ‬‬
‫الگوریتم محاسبه نرخ ناسازگاری یک ماتریس‬
‫‪ .1‬ماتریس مقایسه زوجی ‪ A‬را تشکیل دهید‪.‬‬
‫‪ .2‬بردار وزن ‪ W‬را مشخص نمایید ‪.‬‬
‫مشخص‪‬است ؟ اگر پاسخ مثبت است به‬
‫‪ .3‬آیا بزرگترین مقدار ویژه ماتریس ‪( A‬یعنی‬
‫‪max‬‬
‫قدم چهارم بروید ‪ .‬در غیر این صورت با توجه به قدم های زیر مقدار آن راتخمین بزنید ‪:‬‬
‫ازبه دست آورید‬
‫‪ -3-1‬با ضرب بردار ‪ W‬در ماتریس ‪ A‬تخمین مناسبی‬
‫مربوطه ‪ max‬‬
‫بر ‪. W W‬‬
‫را‬
‫تخمین هایی از‬
‫‪ -3-2‬با تقسیم مقادیر به دست آمده برای‬
‫محاسبه نمایید ‪.‬‬
‫‪ max . W‬‬
‫‪  max‬به دست آمده را پیدا کنید ‪.‬‬
‫‪ -3-3‬متوسط‬
‫ناسازگار‪‬ی را از رابطه زیر محاسبه می کنیم‪:‬‬
‫‪ . 4‬مقدار شاخص‬
‫‪max‬‬
‫‪ max  n‬‬
‫‪ .5‬نرخ ناسازگاری را از فرمول زیر به دست آورید ‪:‬‬
‫‪n 1‬‬
‫‪I .I .‬‬
‫‪I .I .R‬‬
‫‪I .I ‬‬
‫‪I .R . ‬‬
‫مثال‬
‫برای ماتریس مقایسه زوجی زیر نرخ ناسازگاری را محاسبه کنید ‪.‬‬
‫‪8‬‬
‫‪‬‬
‫‪6‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1/ 6‬‬
‫‪ 1‬‬
‫‪‬‬
‫‪A  1/ 2‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 / 8‬‬
‫حل‬
‫قدم ‪1‬و‪ :2‬با استفاده از روش میانگین حسابی داریم ‪:‬‬
‫‪ 0 . 593 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪W  0 . 341‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 0 . 066 ‬‬
‫قدم ‪ :3‬از آنجا که مقدار ‪ max‬مشخص نمی باشد ‪ ،‬باید آن را طبق قدم های‬
‫زیر تخمین بزنیم ‪.‬‬
‫قدم ‪ -1-3‬تخمین ‪ max . W‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪8   0 . 593 ‬‬
‫‪ 1 . 803‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪6  0 . 341  1 . 034‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 0 . 197‬‬
‫‪1   0 . 066 ‬‬
‫قدم ‪ -2-3‬محاسبه ‪ max‬ها‬
‫‪ 3 . 040‬‬
‫‪ 3 . 032‬‬
‫‪ 2 . 985‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1/ 6‬‬
‫‪0 . 593‬‬
‫‪0 . 341‬‬
‫‪0 . 066‬‬
‫‪ 1‬‬
‫‪‬‬
‫‪A .W  1/ 2‬‬
‫‪‬‬
‫‪1 / 8‬‬
‫‪ 1 . 0803‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ max‬‬
‫‪ 1 . 034‬‬
‫‪2‬‬
‫‪ max‬‬
‫‪ 0 . 197‬‬
‫‪3‬‬
‫‪ max‬‬
‫قدم ‪-3-3‬محاسبه میانگین ‪  max‬ها‬
‫‪ 3 . 019‬‬
‫‪3‬‬
‫‪  max‬‬
‫‪2‬‬
‫‪ max 1   max‬‬
‫‪3‬‬
‫‪ max ‬‬
‫قدم ‪ :4‬محاسبه شاخص ناسازگاری‬
‫‪ 0 . 010‬‬
‫‪3 . 019  3‬‬
‫‪31‬‬
‫‪‬‬
‫‪ max  n‬‬
‫‪n 1‬‬
‫‪I .I ‬‬
‫قدم ‪ :5‬محاسبه نرخ ناسازگاری‬
‫‪I .I .‬‬
‫‪ 0 . 017‬‬
‫‪3 3‬‬
‫‪I .R . ‬‬
‫‪I .I .R‬‬
‫نرخ ناسازگاری این ماتریس برابر ‪ 0.017‬است که کمتر از ‪ 0.1‬بوده بنابراین سازگاری‬
‫آن مورد قبول می باشد ‪.‬‬
‫الگوریتم محاسبه نرخ ناسازگاری یک سلسله مراتبی‬
‫برای محاسبه نرخ ناسازگاری یک سلسله مراتبی شاخص ناسازگاری هر ماتریس‬
‫عنصر‪I .I‬مربوطه اش ضرب نموده و حاصل جمع آنها را به دست می‬
‫را در وزن‬
‫‪.‬‬
‫آوریم ‪ .‬این حاصل جمع را‬
‫می نامیم ‪ .‬همچنین وزن عناصر را در ‪I .I .‬‬
‫نامگذاری می کنیم ‪.‬‬
‫مجموعشان را‬
‫ماتریس های مربوطه ضرب کرده و‬
‫‪I .I .R .‬‬
‫حاصل تقسیم‬
‫‪I .I .R‬‬
‫‪ I . I‬نرخ ناسازگاری سلسله مراتبی را می دهد ‪.‬‬
‫‪I .I .R‬‬
‫مثال‬
‫مدیر عامل کارخانه ای قصد دارد از بین دو نفر به اسامی ‪X‬و‪ Y‬یکی را به عنوان‬
‫مدیر بخش بازاریابی انتخاب نماید معیار های مورد نظر او عبارتند از‪ :‬قابلیت‬
‫رهبری و هدایت(‪ )L‬تواناییهای شخص ی(‪ )P‬وتواناییهای اداری(‪ )A‬ماتریسهای‬
‫مقایسه زوجی زیر در این مورد بدست آمده اند‪.‬‬
‫تواناییهای اداری(‪(A‬‬
‫معیارها‬
‫‪A‬‬
‫‪P‬‬
‫‪L‬‬
‫‪1‬‬
‫‪4‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪L 1‬‬
‫‪P 3‬‬
‫‪‬‬
‫‪A 4‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Y‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪X‬‬
‫‪X 1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Y ‬‬
‫‪2‬‬
‫تواناییهای شخص ی(‪(P‬‬
‫‪Y‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫‪1 ‬‬
‫‪X‬‬
‫‪X 1‬‬
‫‪‬‬
‫‪Y ‬‬
‫‪3‬‬
‫قابلیت رهبری ( ‪)L‬‬
‫‪Y‬‬
‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪X‬‬
‫‪X 1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Y ‬‬
‫‪4‬‬
‫در این مثال نرخ ناسازگاری سلسله مراتبی را محاسبه می نماییم ‪:‬‬
‫هدف‬
‫‪A‬‬
‫‪Y‬‬
‫‪L‬‬
‫‪P‬‬
‫‪X‬‬
‫‪Y‬‬
‫‪X‬‬
‫‪Y‬‬
‫‪X‬‬
:‫با به کارگیری روش میانگین حسابی وزن های محلی عبارتنداز‬
1 1 / 3 1 / 4 


normalize
D1  3 1
2    


 4 1 / 2 1 
W A  0 . 360
,
W p  0 . 512
 1 / 8 6 / 33 1 / 13 
 0 . 128 




normalize
3 / 8 6 / 11 8 / 13     W 1  0 . 512




 4 / 8 6 / 22 4 / 13 
 0 . 360 
, W L  0 . 128
: ‫یعنی داریم‬
 1
D2  
1 / 4
4
4 / 5
normalize





W

2


  W LX  4 / 5 , W LY  1 / 5
1
1 / 5 
D3
 1
 
1 / 3
3
1 / 4 
normalize
 W 3  
  
  W PX  1 / 4 , W PY  3 / 4
1
3 / 4 
D2
 1
 
1 / 2
2
2 / 3
normalize
 W 2  
  
  W AX  2 / 3 , W AY  1 / 3
1
1 / 3 
: ‫وزن های نهایی هر کدام از این گزینه ها برابر است با‬
W X   4 / 5  0 . 128   1 / 4  0 . 512    2 / 3  0 . 360  
W Y  1 / 5  0 . 128   3 / 4  0 . 512   1 / 3  0 . 360  
0 . 4704
0 . 5296
: ‫داریم‬
D1
D 1  W 1   max . W 1
D1  W1 
1

3

 4
1/ 3
1
1/ 2
1 / 4

2

1 

 0 . 128 


0 . 512


 0 . 360 

 0 . 389

1 . 616

 1 . 128




‫برای ماتریس‬
 max
 0 . 389

. W 1  1 . 616

 1 . 128
 max 
I .I 
 max 1   max
2





  max
 max
3
 3 . 039

 3 . 156

 3 . 133




 3 . 019
3
 max  n
n 1

3 . 019  3
31
: ‫توان نوشت‬
D 2 , ‫می‬
D3
 0 . 054
, D4
I .I . 2  I .I .3  I .I . 4  0
I .I .R . 2  I .I .R .3  I .I .R . 4  0
I . I . R . 3 3  0 . 58
‫به همین ترتیب برای ماتریس های‬
‫‪0 ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪0 . 360   0  0 . 054‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ 0 ‬‬
‫‪0 ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪0 . 360   0  0 . 580‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ 0 ‬‬
‫‪  0 . 128‬‬
‫‪0 . 512‬‬
‫‪0 . 512‬‬
‫‪  0 . 128‬‬
‫‪ 0 . 093‬‬
‫‪0 . 054‬‬
‫‪0 . 580‬‬
‫‪‬‬
‫‪I . I .  1  0 . 054‬‬
‫‪I . I . R .  1  0 . 580‬‬
‫‪I .I .‬‬
‫‪I .R . ‬‬
‫‪‬‬
‫‪I .I .R .‬‬
‫در این سلسله مراتبی میزان ناسازگاری کمتر از ‪ 0.1‬بوده و قابل قبول است و نیازی‬
‫به تجدید نظر در قضاوت ها نیست ‪.‬‬
THE END