مطالعه سوره

Download Report

Transcript مطالعه سوره

‫مدرسه عمومی و تخصصی تدبر‬
‫نمای کلی مقدمات تدبر در قرآن‬
‫مقدمه و فاتحه‬
‫ویژگی ها‪ ،‬روشها و‬
‫مفهوم تدبر در قرآن‬
‫دروس جزوه‬
‫مقدمات‬
‫تدبر در‬
‫سور مبارکه‬
‫ملحقات (آداب‬
‫قرائت قرآن)‬
‫دانستن ویژگیهاي قرآن‬
‫برخی از روشهاي مطالعه‬
‫و فهم قرآن‬
‫بررسی مفهوم تدبر در‬
‫قرآن و معرفی روشهاي آن‬
‫با هدف تقویت‪:‬‬
‫فلق‬
‫ایمان به غیب‬
‫ناس‬
‫ایمان به غیب‬
‫نصر‬
‫ایمان به غیب‬
‫ماعون‬
‫توجه روزافزون به خدا‬
‫همزه‬
‫درک نیازهاي مردم‬
‫زالزال‬
‫توجه به آخرت‬
‫ضحی‬
‫ایمان به وحی‬
‫انشراح‬
‫ایمان به وحی‬
‫عبس‬
‫ایمان به وحی‬
‫مدرسه عمومی و تخصصی تدبر‬
‫تعلیم استعاذه به رب فلق‬
‫مدرسه عمومی و تخصصی تدبر‬
‫نگاهی اجمالی به فرآیند درس‬
‫مرحله اول‪:‬‬
‫تفکر درباره‬
‫موضوعات‬
‫سوره‬
‫مرحله دوم‪:‬‬
‫گزاره نویسی‬
‫مطالعه سوره‬
‫مبارکه فلق‬
‫مرحله سوم‪:‬‬
‫تدبر در سوره با‬
‫نزدیک شدن به‬
‫غرض سوره‬
‫مرحله چهارم‪:‬‬
‫طهارت براي‬
‫تدبر‬
‫مطالعه سوره مبارکه فلق‪:‬‬
‫مطالعه‬
‫سوره‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نویسی‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫براي تدبر‬
‫فهرست‬
‫بِسمِ اهلل الرَّحمنِ الرَّحیمِ‬
‫به نام خداوند هستى بخش مهربان‬
‫قُل أَعُوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ (‪)1‬‬
‫بگو پناه ميبرم به رب فلق‬
‫مِن شَرِّ ما خَلَقَ (‪)2‬‬
‫از شر آنچه خلق کرده است‬
‫وَ مِن شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ (‪)3‬‬
‫و از شر تاريکي هنگامي که گسترده ميشود‬
‫وَ مِن شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی العُقَدِ (‪)4‬‬
‫و از شر دمندگان در گرهها‬
‫وَ مِن شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ (‪)5‬‬
‫و از شر حسد کننده‪ ،‬آن هنگامي که حسد ورزد‪.‬‬
‫مرحله اول‪ :‬تفکر درباره موضوعات سوره‬
‫مطالعه سوره‬
‫الف‪ .‬بررسی‬
‫مفهوم کلمات‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫ب‪.‬‬
‫تصویرسازی‬
‫کلمات‬
‫تفکر درباره‬
‫موضوعات‬
‫سوره‬
‫ج‪ .‬ارتباط بین‬
‫کلمات سوره‬
‫الف‪ :‬بررسی مفاهیم کلمات (از کتاب التحقیق)‬
‫مطالعه سوره‬
‫قول‬
‫(قل)‬
‫هو إبراز ما في القلب و إنشاؤه بأىّ‬
‫وسیلة کان‬
‫به معنای ابراز کردن آنچه انسان در‬
‫درون خود دارد به هر وسیله ممکن‪.‬‬
‫اين ابراز کردن ميتواند با زبان‪ ،‬اشاره و‬
‫يا هر نوع ديگری باشد‪.‬‬
‫هو التجاء الى شيء و اعتصام به من شرّ مواجه‪.‬‬
‫أنّ التعوّذ إنّما يتحقّق إذا تحقّق هذا األصل‬
‫خارجا‪ ،‬و ال يکفى إظهاره باللسان و القول‪ ،‬فانّ‬
‫الکالم و اللفظ في اللسان ال يفید التجاء و‬
‫اعتصاما و تحفّظا‪ ،‬کما أنّ ذکر الدواء ال ينتج‬
‫شفاء و ال يعالج ألما و مرضا‪.‬‬
‫پناه بردن از تهديدی که در روبروی فرد است به‬
‫سوی چیزی يا کسي که میتواند مصونیت از اين‬
‫تهديد را ايجاد کند‪ .‬پس پناه بردن زماني محقق مي‬
‫شود که اين اصل در خارج محقق شده باشد‪ ،‬و‬
‫اظهار به زبان و قول کفايت نمي کند؛ زيرا کالم و‬
‫لفظ در زبان‪ ،‬منجر به التجاء و اعتصام و حفظ نمي‬
‫شود‪ ،‬همچنان که بردن نام دارو‪ ،‬منجر به شفا نمي‬
‫شود و هیچ بیماری و دردی را درمان نمي کند‬
‫سوق شيء الى جهة الکمال و رفع‬
‫النقائص بالتخلیة و التحلیة‪.‬‬
‫راندن چیزی به سوی کمال و برطرف‬
‫کردن نقايص آن‪ ،‬به وسیله تخلیه و‬
‫تحلیه است‪.‬‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫عوذ‬
‫(أعوذ)‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫ربب‬
‫(ربّ)‬
‫الف‪ :‬بررسی مفاهیم کلمات‬
‫هو انشقاق مع حصول إبانة بین الطرفین‪.‬‬
‫به معنای شکاف همراه با آشکاری چیزی‬
‫است در اين صورت جدايي و انفکاک از‬
‫وضعیت قبل و تمايل به وضعیت بعد در آن‬
‫موضوعیت دارد‪ .‬پس فلق عبارت از انشقاق و‬
‫شکافتن با حصول جدايى در میان طرفین‬
‫است‪.‬‬
‫هو ما يقابل الخیر‪ ،‬و قلنا في الخیر‪ :‬إنّه‬
‫عبارة عمّا يختار و ينتخب و يکون له‬
‫رجحان و فضل‪ .‬فالشرّ ما يکون مرجوحا و‬
‫ال يتمايل الى اختیاره و انتخابه‪ .‬فالخیر في‬
‫الحقیقة‪ :‬ما فیه نفع و حسن أثر و صالح‪ .‬و‬
‫الشرّ ما فیه ضرر و سوء اثر و فساد‪.‬‬
‫آن چیزی است که در مقابل خیر است‪ ،‬و خیر‬
‫عبارت است از چیزی که اختیار و انتخاب مي‬
‫شود‪ ،‬و دارای رجحان و برتری است‪ .‬پس شرّ‪،‬‬
‫چیزی است که ترجیح داده نمي شود‪ ،‬و تمايلي‬
‫برای اختیار و انتخابش وجود ندارد‪ .‬پس در‬
‫حقیقت‪ ،‬خیر‪ ،‬چیزی است که در آن نفع و‬
‫حُسن اثر و صالح وجود دارد‪ ،‬و شرّ‪ ،‬چیزی است‬
‫که در آن ضرر و سوء اثر و فساد است‬
‫هو إيجاد شيء على کیفیّة مخصوصة‪.‬‬
‫به معنای پديدار شدن بر کیفیت‬
‫مخصوص است‬
‫مطالعه سوره‬
‫فلق‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫شرر‬
‫(شرّ)‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫خلق‬
‫الف‪ :‬بررسی مفاهیم کلمات‬
‫مطالعه سوره‬
‫غسق‬
‫(غاسق)‬
‫هو الظلمة النازلة المحیطة‪ ،‬سواء کانت‬
‫في مادّىّ أو معنوىّ‬
‫به معنای ظلمتي است که در محیط فرو‬
‫میآيد و بر آن مسلط میشود‪.‬خواه مادی‬
‫باشد‪ .‬مانند‪ :‬تاريکي شب و خواه معنوی‬
‫باشد‪ .‬مانند‪ :‬کدورت ها و تیرگي هايي که‬
‫قلب را مي پوشاند‪.‬‬
‫هو دخول شيء في محل‬
‫داخل شدن در محلي را گويند‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫وقب‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫نفث‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫(نفاث)‬
‫هو نفخ شديد من الفم فیه ريق قلیل‬
‫نفث به معنای دمیدن شديدی است که از طريق‬
‫دهان بوده و همراه آن کمي آب دهان نیز هست‪.‬‬
‫منظور از نفّاثات ؛ نفوسي هستند که در تشديد امور‬
‫مردم و تنگ کردن مشکالت و محکم کردن گره‬
‫های ايشان تالش مي کنند و چیزهايي به ايشان‬
‫إلقاء مي کنند که موجب انحراف و گمراهیشان در‬
‫امور مادی و معنوی مي شود‪ ،‬و فرقي نمي کند که‬
‫نَفث به وسیله قول يا عمل يا القاء فکر يا دمیدن‬
‫باشد‪.‬‬
‫الف‪ :‬بررسی مفاهیم کلمات‬
‫مطالعه سوره‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫عقد‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫حسد‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫(حاسد)‬
‫انضمام جزئین أو أجزاء و شدّها في‬
‫نقطة معیّنة‪ ،‬و يقابله الحلّ و هو فکّ‬
‫العقدة‪ ،‬ماديّا أو معنويّا‪.‬‬
‫أنّ الحسد من الصفات الذمیمة‪ ،‬و‬
‫يوجب التعب الشديد في نفسه دائما‪ ،‬و‬
‫هو يطلب زوال النعمة و التضرّر‬
‫لصاحب النعمة‪.‬‬
‫به معنای گره يا پیوستن دو يا چند‬
‫جزء با هم و محکم کردن آنها در يک‬
‫نقطه است و مقابل آن واژه «حلّ»‬
‫است که همان باز کردن گره مادی يا‬
‫معنوی است‬
‫حسد از صفات ناپسند است که سختي‬
‫شديدی را در نفس انسان ايجاد میکند‬
‫حاسد همواره طالب زوال نعمت و‬
‫رسیدن ضرر به صاحب نعمت است‪.‬‬
‫ب‪ :‬تصویرسازی کلمات‬
‫واژه‬
‫مطالعه سوره‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫قول‬
‫سخن گفتن‪.‬‬
‫عوذ‬
‫پناه بردن به محلي برای در امان بودن از خطر تهديد کننده‪.‬‬
‫ربّ‬
‫مالک چیزی‪ ،‬آقای کسي‪ ،‬تدبیرگر و سیاستگذار‪.‬‬
‫فلق‬
‫سپیدهدم‬
‫شر‬
‫فساد و ظلم‬
‫خلق‬
‫با استفاده از ابزار و مواد اولیه چیزی را به وجود آوردن‪.‬‬
‫غاسق‬
‫تاريکي ظلماني شب‬
‫وقب‬
‫نفث‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫نمونه اي در خارج‬
‫وقبه گودالى است در سنگ که در آن آب جمع ميشود و علتش اين است که در واژه وقب‪،‬‬
‫داخل شدن وجود دارد‪.‬‬
‫با دمیدن مقدارى از آب دهان بیرون انداخته شود‪.‬‬
‫عقد‬
‫بستن ريسمان‬
‫حاسد‬
‫بدخواه‬
‫ج‪ :‬ارتباط بین کلمات سوره‬
‫مطالعه سوره‬
‫ارتباط بین کلمات سوره‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫الف) اعراب سوره‬
‫ب) تصويرسازی کلمات در‬
‫ارتباط با هم‬
‫ج‪ :‬ارتباط بین کلمات سوره‪ :‬اعراب سوره‬
‫مطالعه سوره‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫(قُل أَعُوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ مِن شَرِّ ما خَلَقَ)‬
‫«قل» فعل امر و فاعل آن مستتر است و تقدير آن «أنت» است و جمله «أعوذ» مقول قول يا مفعول است‪ .‬أعوذ نیز فعل‬
‫مضارع مرفوع و فاعل آن مستتر و تقدير آن «أنا» است و «برب الفلق» متعلق به أعوذ و «من شر» متعلق به أعوذ است و‬
‫«ما» اسم موصول و مضاف إلیه است و جمله «خلق» صله و ضمیر عائد آن محذوف است؛ يعني خَلَقه بوده است و «ما»‬
‫ممکن است مصدريه باشد‪.‬‬
‫(وَ مِن شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ)‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫عطف بر قبل است و «إذا» ظرف است و جمله «وقب» در محل جر بوده و به اذا اضافه شده است‪.‬‬
‫(وَ مِن شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی العُقَدِ)‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫عطف بر قبل است و «في العقد» متعلق به النفاثات است‪.‬‬
‫(وَ مِن شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ‬
‫عطف بر قبل است‪.‬‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫ج‪ :‬ارتباط بین کلمات سوره‪ :‬تصویرسازی کلمات در ارتباط با هم‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫در ناحیه پناه بردن و پناهگاه‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫• سپیدهدمي هست که انسان را به خروج از‬
‫شب و تاريکي امیدوار نمايد‪.‬‬
‫• نشانههايي که بیان کننده گذر از وضعیت قبل‬
‫و رسیدن به مرحله جديدند‪.‬‬
‫• راهي برای گريز از مشکالتي که انسان و‬
‫جامعه با آن روبروست‪.‬‬
‫• ‪4‬نفعت و کمالي که در اثر پناه بردن نصیب‬
‫پناهنده ميشود‪.‬‬
‫در ناحیه آسیب ها و شرور‬
‫مطالعه سوره‬
‫• آسیبي که از ناحیه کسي يا چیزی متوجه‬
‫کسي شده است‪.‬‬
‫• تاريکي و ظلمتي که جاگیر شده و خود را به‬
‫شدت چسبانده‪ ،‬گويي آمده است تا نرود‪.‬‬
‫• گرهای که در زندگي کسي افتاده و گويي‬
‫آنقدر محکم است که نميخواهد باز شود‪.‬‬
‫• فردی که دچار حسد ديگران شده به صورتي‬
‫که از ناحیه آنها به شدت در آسیب و رنج و‬
‫اذيت است‬
‫مرحله دوم‪ :‬گزاره نویسی‬
‫مطالعه سوره‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫ب‪ .‬گزاره های‬
‫کلي سوره‬
‫الف‪ .‬گزاره های‬
‫جزوه‬
‫ج‪ .‬گزاره های‬
‫المیزان‬
‫گزاره نويسي‬
‫الف‪ :‬گزاره های جزوه‬
‫قل اعوذ‬
‫مطالعه سوره‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫* خداوند امر کرده است که پیامبر صلي اهلل علیه و آله بگويد که پناه ميبرد‪.‬‬
‫* پیامبر صلي اهلل علیه و آله نیز الزم است پناه ببرد‪.‬‬
‫* يکي از روشها در سیره پیامبر صلي اهلل علیه و آله که برای تبعیت الزم است‪ ،‬پناه بردن از شرور است‪.‬‬
‫* ‪...................................................................‬‬
‫برب الفلق‬
‫* خداوند با وصف رب فلق به عنوان پناهگاه معرفي شده است‪.‬‬
‫* وصف رب فلق ميتواند سرّ پناهگاه بودن آن و نیز علت پناه بردن را بیان کند‪.‬‬
‫* پناه به رب فلق‪ ،‬پناه به مديريت و سیاستهای وجودی بینقص و محیط و قادر بر همه چیز است‪.‬‬
‫* پناه به رب فلق‪ ،‬در گرو توجه به ربوبیت الهي در همه مقاطع زندگي به ويژه مقاطع حساس است‪.‬‬
‫* فلق به معنای نشانهای از حرکت به سمت نور و روشنايي در پناهندگي فرد مؤثر است‪.‬‬
‫* ‪...................................................................‬‬
‫من شر ما خلق‬
‫* آنچه مخلوق خداست ميتواند برای انسان مايه شر شود‪ .‬و خود اوست که مخلوق را برای خود‪ ،‬شرّ ميکند‪.‬‬
‫* از آنجا که شرور بهانهای برای پناه بردن انسان به ربّ فلق است‪ ،‬هر چیزی ميتواند باعث بروز اين بهانه باشد‬
‫* ‪...................................................................‬‬
‫و من شر غاسق اذا وقب‬
‫* ابهامات زندگي از مصاديق تاريکيها و ظلمات است که الزم است از آسیب آن پناه برد‪.‬‬
‫* گناهان و لغزشها از ديگر مصاديق تاريکي است‪.‬‬
‫الف‪ :‬گزاره های جزوه‬
‫مطالعه سوره‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫ادامه) و من شر غاسق اذا وقب * قبل از آنکه تاريکيها ماندگار و طوالني شوند الزم است انسان به رب فلق پناه برد‪ .‬وجود تاريکي‬
‫خود نشان از ماندگاری آن دارد که برای حفظ از ماندگاری آن بايد پناه جست‪.‬‬
‫* لطمه تاريکيها پس از ماندگاری است که به صورت ويژه به انسان و جامعه وارد ميشود‪.‬‬
‫* هر کسي الزم است مراقب باشد که خود و کارهايش از مصاديق «غاسق» نباشد‪.‬‬
‫* ‪...................................................................‬‬
‫و من شر النفاثات فی العقد‬
‫* از آسیبهای وارد بر انسان و جامعه دمیدن بر گرههاست‪.‬‬
‫* باز شدن گرههايي که نبايد باز شود و بسته شدن گرههايي که موجب بروز مشکالت است‪ ،‬نمونهای از آسیبهايي است که انسان و‬
‫جامعه با آن روبروست‪.‬‬
‫* برخي از افراد جامعه خواسته يا ناخواسته بر گرهها ميدمند‪.‬‬
‫* هر کسي بايد مراقب باشد که خود از دمندگان در گرهها نباشد‬
‫* ‪...................................................................‬‬
‫و من شر حاسد اذا حسد‬
‫* تمايل‪ ،‬اراده و خواست برای از بین رفتن نعمتي از مصاديق حسد است‪.‬‬
‫* هر انساني اگر مراقب خود نباشد دچار اين آسیب خواهد شد‪ .‬بنابراين اولین و مهمترين مسأله در دوری از اين آسیب‪ ،‬مراقبت از خود‬
‫در مواجهه با اين بلیّه فردی و اجتماعي است‪.‬‬
‫* حسد ممکن است در وجود کسي شکل بگیرد ولي به ظهور نرسد‪ .‬بنابراين با آشکار شدن نشانههايي از آن الزم است از بروز آن‬
‫جلوگیری کرد‪.‬‬
‫* کسي که دچار حسد ميشود‪ ،‬از نشانههای آن ميتواند متوجه آن شده و به رب فلق پناه ببرد‪ .‬اين پناه بردن بايد توأم با به کارگیری‬
‫مهارتهايي در مهار حسد کننده باشد‪.‬‬
‫* حسد را ميتوان از بیماریهايي شمرد که هم غاسق است و هم نفاثات؛ زيرا تاريکي و ظلمت است و در گرهها نیز ميدمد‪.‬‬
‫* ‪...................................................................‬‬
‫ب‪ :‬گزاره های کلی سوره‬
‫مطالعه سوره‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫* اين سوره در صدد تبیین آسیبهايي است که از همه اطراف به انسان و جامعه وارد ميشود و يا از ناحیه انسان و‬
‫جامعه به ديگران وارد ميشود‪.‬‬
‫* آسیبها ابتدا خود را به صورت نشانههايي ظاهر ميکنند‪ ،‬از اين رو قابل کنترل هستند‪.‬‬
‫* توجه به نشانهها در شناخت‪ ،‬مهار و کنترل آسیبها را ميتوان با واژه فلق مرتبط دانست‪.‬‬
‫* فلق نشانه حرکت در عالم خلق است‪ .‬اين حرکت در انسان منجر به کمال يا شقاوت خواهد شد‪ .‬ولي بنای عالم به‬
‫روشنايي و طلوع و کمال است‪ .‬بنابراين اين حرکتي که باعث کمال ميشود‪ ،‬در انسان غافل به شر منجر ميشود‪.‬‬
‫* سوره ما را از دامهای شرور به پناهگاه ربّ سوق ميدهد‪.‬‬
‫* کسي که خود را در معرض شرور نداند از غافلین است‪.‬‬
‫* ‪...................................................................‬‬
‫* ‪...................................................................‬‬
‫* ‪...................................................................‬‬
‫ج‪ :‬گزاره های المیزان‬
‫* در اين سوره به رسول گرامى خود دستور مىدهد که از هر شر و نیز از خصوص بعضى شرور به او پناه ببرد‪ ،‬و اين‬
‫سوره به طورى که از روايات وارده در شأن نزولش بر مىآيد در مدينه نازل شده است‬
‫مطالعه سوره‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫قُل أَعُوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ‬
‫* مصدر «عوذ» که کلمه «اعوذ» متکلم وحده از مضارع آن است‪ ،‬به معناى حفظ کردن خويش و پرهیز دادن از شر از‬
‫راه پناه بردن به کسى است که مىتواند آن شر را دفع کند‪،‬‬
‫* و کلمه «فلق» (به فتحه اول و سکون دوم) به معناى شکافتن و جدا کردن است‪،‬‬
‫*[فَلَق صفت مشبهه به معنای مفعول است] اين کلمه در صورتى که با دو فتحه باشد صفت مشبههاى به معناى مفعول‬
‫خواهد بود‪ ،‬نظیر «قصص» به دو فتحه (چون قصص به کسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)‪ ،‬که به معناى مقصوص‬
‫يعنى حکايت شده‪ ،‬و يا نقل شده است‪ ،‬و غالبا اين کلمه بر هنگام صبح اطالق مىشود‪ ،‬و فلق يعنى آن لحظهاى که نور‬
‫گريبان ظلمت را مىشکافد و سر بر مىآورد‬
‫* و بنابراين‪ ،‬معناى آيه چنین مىشود‪ :‬بگو من پناه مىبرم به پروردگار صبح‪ ،‬پروردگارى که آن را فلق مىکند و‬
‫مىشکافد‪،‬‬
‫* و مناسبت اين تعبیر با مسأله پناه بردن از شر‪ ،‬که خود ساتر خیر و مانع آن است‪ ،‬بر کسى پوشیده نیست‬
‫گزاره هاي المیزان از سوره مبارکه فلق‬
‫(جهت مطالعه‪ ،‬روي آیکون روبرو کلیک کنید)‬
‫مرحله سوم‪ :‬تدبر در سوره با نزدیك شدن به غرض آن‬
‫با توجه به آنچه گذشت میتوان در جمعبندي سوره به سؤاالت زیر پاسخ دهید‪:‬‬
‫مطالعه سوره‬
‫‪ .1‬منظور از شرّ در سوره چیست؟‬
‫‪ .2‬آيا شرّی که در سوره از آن سخن ميگويد در خارج از انسان وجود دارد؟ چرا؟‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫‪ .3‬چگونه ميتوان از شرور ياد شده در سوره به رب الفلق پناهنده شد؟‬
‫‪ .4‬آيا تاکنون شاهد فلق چیزی بودهايد؟ چگونه ميتوان از آن بهترين استفاده را کرد؟‬
‫‪ .5‬در تحقق آرمانهای الهي در يک جامعه‪ ،‬فلق چه نقشي ميتواند داشته باشد؟ برخي از مصاديق پناه بردن به رب فلق‬
‫را در اين جامعه يادآور شويد‪.‬‬
‫‪ .6‬کدامیک از گزارههای سوره را به عنوان گزاره تعقلي و شناختي و توجهي و گرايشي انتخاب ميکنید؟ آيا از آن گزاره‬
‫ميتوان به عنوان غرض سوره ياد کرد؟‬
‫مرحله چهارم‪ :‬طهارت برای تدبر‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫اگر حسود به این موارد توجه میکرد دچار این آفت نمیشد‪:‬‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫• توجه خود را معطوف به نعمتهای به وديعه نهاده شده ميکرد‬
‫و در مورد نحوه شکر آنها تأمل مينمود؛ خداوند تقديرات و‬
‫هدايت هر کسي را متناسب با امکانات و توانهای خود او قرار‬
‫داده است‪ .‬شب و روز هر انساني با ديگری متفاوت است و‬
‫خداوند برای همه فلق قرار داده و خود او رب فلق است‪( .‬طي‬
‫شدن شب و رسیدن به روز) پس توجه به فلق خود ميتواند‬
‫فرد را از دام حسدبرهاند‪.‬‬
‫• به نعمتهای آشکار شده ديگران توجه کرده‪ ،‬از آنها در کشف‬
‫نعمتهای خود استفاده ميکرد‪ .‬نعمتهای ديگران نیز نشانه و‬
‫فلق برای او ميشود تا به خودشناسي و خودآگاهي و شکر‬
‫نعمتهای خود برسد‪.‬‬
‫• اساساً بین خود و ديگران فاصلهای نبیند‪ .‬زيرا خیرات و‬
‫نعمتهای ديگران نعمتي برای اوست؛ حیات انسان حیاتي‬
‫اجتماعي است‪ .‬پس هیچ نعمتي انحصاری نیست‪.‬‬
‫• آسیبهای حسد به قدری مهلک است که توجه به بخشي از آن‬
‫آسیبها برای پرهیز از حسد کافي است‪ .‬انسان اين آفتها را با‬
‫نشانههايش بايد بشناسد و خود را نجات بدهد‪.‬‬
‫اگر فردي دچار حسد دیگران شد باید چه کند؟‬
‫مطالعه سوره‬
‫يکي از مسائلي که هر انساني در طول زندگي خود با آن مواجه است موضوع حسد است‪ .‬حسد به عنوان يکي از آسیبهای اجتماعي در‬
‫اثر توجه به نعمتها و يا به عبارت ديگر احساس فقدان نعمت به وجود مي آيد‪ .‬و در واقع دلیل آن غفلت از نعمتهايي است که‬
‫خداوند به فرد داده و اعتراض به اوست‪ .‬اين آفت از نقص در شناخت خداوند و فقدان ايمان به او ناشي ميشود و دارای مراتب و‬
‫درجاتي است‪.‬‬
‫• حسد دیگران نباید او را از رساندن خیر به‬
‫دیگران منع کند و باعث اشتباه‪ ،‬گناه و یا‬
‫برخوردهاي غیر عاقالنه شود‪ .‬زیرا در این‬
‫صورت است که دچار شر شده است‪.‬‬
‫• حسد دیگران او را باید متوجه نعمتهاي الهی‬
‫به خود بکند‪ ،‬زیرا آنقدر نعمت آشکار بوده‬
‫است که دیگران نیز فهمیده و به او حسد‬
‫بردهاند پس سزاوار است با شناخت بهتر و‬
‫ویژهتر آن نعمتها قدر خود را بیشتر بداند‪.‬‬
‫(بسیاري از مواقع انسان با حسد حسودان‬
‫میفهمد که نعمت دارد‪ ).‬بنابراین حسود‬
‫میتواند نقش یادآوري نعمت را براي انسان و‬
‫جامعه داشته باشد‪.‬‬
‫دعای پایانی‬
‫مطالعه سوره‬
‫‪ .1‬تفکر‬
‫درباره‬
‫موضوعات‬
‫‪ .2‬گزاره‬
‫نويسي‬
‫‪ .3‬غرض‬
‫سوره‬
‫‪ .4‬طهارت‬
‫برای تدبر‬
‫فهرست‬
‫حرز و دعایی از امیرالمؤمنین علیه السالم درباره استعاذه‪:‬‬
‫اللَّهُمَ بِتَأَلُّقِ نُورِ بَهَاءِ عَرشِکَ مِن أَعدَائِی استَتَرتُ وَ بِسَطوةِ الجَبَرُوتِ مِن کَمَالِ عِزِّکَ مِمَّن یَکِیدُنِی احتَجَبتُ وَ‬
‫بِسُلطَانِکَ العَظِیمِ مِن شَرِّ کُلِّ سُلطَانٍ وَ شَیطَانٍ استَعَذتُ وَ مِن فَرَائِضِ نِعمَتِکَ وَ جَزِیلِ عَطِیَّتِکَ یَا مَولَايَ طَلَبتُ‬
‫کَیفَ أَخَافُ وَ أَنتَ أَمَلِی وَ کَیفَ أُضَامُ وَ عَلَیکَ مُتَّکَلِی أَسلَمتُ إِلَیکَ نَفسِی وَ فَوَّضتُ إِلَیکَ أَمرِي وَ تَوَکَّلتُ فِی‬
‫کُلِّ أَحوَالِی عَلَیکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اشفِنِی وَ اکفِنِی وَ اغلِب لِی مَن غَلَبَنِی یَا غَالِباً غَیرَ مَغلُوبٍ‬
‫زَجَرتُ کُلَّ رَاصِدٍ رَصَدَ وَ مَارِدٍ مَرَدَ وَ حَاسِدٍ حَسَدَ وَ عَانِدٍ عَنَدَ بِ بِسمِ اهلل الرَّحمنِ الرَّحِیمِ‪ .‬قُل هُوَ اهللُ أَحَدٌ اهللُ‬
‫الصَّمَدُ‪ .‬لَم یَلِد وَ لَم یُولَد وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُواً أَحَدٌ کَذَلِکَ اهللُ رَبُّنَا حَسبُنَا اهللُ وَ نِعمَ الوَکِیلُ إِنَّهُ قَوِيٌّ مُعِین‬
‫خدايا به درخشش نور بهاء عرش تو از دشمنانم خود را بپوشانم و به سطوت جبروت کمال عزتت از هر که‬
‫نقشه برايم کشد در پرده شوم و به سلطنت بزرگ تو از شر هر مسلمان ستیزهجويى و هر اهريمن سرکشى‬
‫پناهنده شوم‪ ،‬و نعمتهاى ريزان و عطاى شايانت را اى موالى من جويايم‪ ،‬چگونه بترسم که آرزويم تويى‪ ،‬و‬
‫چگونه مورد ستم قرار گیرم که اعتمادم بر تو است‪ ،‬خود را به تو سپردم‪ ،‬و کارم را به تو واگذاردم‪ ،‬و در هر‬
‫حالى به تو توکل دارم‪.‬‬
‫درود فرست بر محمد و خاندان محمد‪ ،‬و شفايم ده‪ ،‬و کارم را کفايت کن‪ ،‬و مرا بر هر کس که بر من پیروز‬
‫شده پیروز کن‪ ،‬اى پیروزى که هرگز مغلوب نشود‪ ،‬من هر ديدهبانى را که بر من ديدهبانى کند‪ ،‬و هر‬
‫سرکشى را که سرکشى کند‪ ،‬و هر حسودى را که حسودى کند‪ ،‬و هر دشمنى را که دشمنى کند همه را (از‬
‫خود دور کردم و) بانگ بر آنها زدم به وسیله «بِسمِ اهلل الرَّحمنِ الرَّحِیمِ‪ ،‬قُل هُوَ اهللُ أَحَدٌ‪ ،‬اهللُ الصَّمَدُ لَم يَلِد وَ‬
‫لَم يُولَد وَ لَم يَکُن لَهُ کُفُواً أَحَدٌ‪ ،‬کذلک اهلل ربنا حسبنا اهلل و نعم الوکیل‪ ،‬انه قوى معین»‬
‫اللهم صل علی محمد و آل‬
‫محمد و عجل فرجهم‬
‫‪...‬‬
‫در طلبش هر قدر ای دل که توانی بکوش‬
‫الحمدهلل رب العالمین ‪...‬‬
‫مدرسه عمومی و تخصصی تدبر‬
‫برای مطالعه بیشتر‬
‫ردیف‬
‫نام فایل‬
‫‪1‬‬
‫حسد چهل حديث‬
‫‪2‬‬
‫«رب» از ديدگاه عالمه عسگری‬
‫‪3‬‬
‫‪4‬‬
‫‪5‬‬
‫‪6‬‬
‫‪7‬‬
‫لینک فایل‬
‫مدرسه عمومی و تخصصی تدبر‬