مديريت اسلامي
Download
Report
Transcript مديريت اسلامي
مدیریت اسالمی
مقدمه
•
پیامبر اكرم (ص)« :ال تحصي عجائبه و ال تبلي غرائبه» .شگفتيهاي قرآن هرگز
تمام نميشود و نوآوريهاي آن به كهنگي نميگراید.
•
گلبرگهاي قرآن نه تنها صفحه كتاب ،كه صحیفه آفتاب است .هر لحظهاي شكوفه
نوري در دامنش ميشكفد و سینه سیاه تاریكيها را ميشكافد.
قرآن ،جوشش زالل حقیقت است از چشمهسار پاك الوهیت .از سبد آن شكوفههاي
«حق» فرو ميریزد و با «باطل» ميستیزد.
قرآن ،تجلي سخن خوب خداست در قالب تنگ واژهها .بر تارك تاریخ ميدرخشد و
بشریت را اندیشه ميبخشد.
قرآن میراث معنوي پیامبر (ص) است براي همه عصرها و نسلها ،نه تنها براي
این زمین و زمان است كه براي همه زمانها و زمینها است.
قرآن منشور آزادي انسان است از بندهاي گران و زنجیرهاي پنهان ،بانگ بیداري
است و آهنگ هشیاري.
قرآن ،بزرگ معجزه جاودانه است و سترگ رهنماي فرزانه .نه زمانش پیر ميكند
و نه زمینش ،زمینگیر .ستاره سپهر سیادت است و عصاره اعصار رسالت.
قرآن ،كتابي است براي ت ّدبر و انقالبي است در تفكر (كتاب انزلناهُ ليدّ بروا آياته).
•
•
•
•
•
•
مقدمه ()2
•
قرآن ،كتاب سعادت بشر است؛ براي همه اعصار و قرون .نه در عالم داراي حریف است
و نه كسي را یاراي تحریف.
•
قرآن آمد تا انسان را معنا بخشد و زندگي او را جهت؛ سوگیري حیات از خاك تا خداست.
ما همه از خداییم و به سوي او روانهایم (ا ّن ّ
اّلل و ا ّنااليه راجعون).
•
خدا ،جهان هستي را آفرید و مشیّت لطفآمیز او مدیریت آن را بر عهده گرفت «:انّ
ر ّبكم ّ
ّللا ّ
العرش ُيد ّبراالمر»...
السموات و االرض في س ّتة ا ّيام ُث ّم استوي َعلَي
الذي َخلَ َق ّ
ِ
(یونس)3 -
•
خداوند براي اداره امور جهان ،انسان را به عنوان «جانشین» خود آفرید و مدیریت
زمین را بدو واگذار كردَ « :و اذ قال َ ر ّب َك للمالئك ِة ا ّني جاعل ُ في االرض خليفة( »...البقره
) 30و شأن و جایگاه او را از همه موجودات برتر نهاد و فرشتگان را فرمان داد تا اورا سجده كنند« :و اذ قُلنا للمالئكة اسجدوا آلدم( »...البقره ) 34-بنا بر این انسان از
سوي خداوند متعال و آفریدگار هستي بخش رسالت و مأموریت دارد تا بر جهان هستي
«مدیریت» نماید.
چرا قرآن؟
•
ممكن است این سؤال به ذهن برسد كه كدام یك از ابعاد مدیریت به قرآن مربوط ميشود؟
و یا این كه قرآن كدام تئوري مدیریت را ارایه كرده است؟
•
قرآن كتابي است راهنما و روشنگر كه بر فراز همه اعصار و قرون ،همه ابعاد زندگي
انسانها را جهت ميبخشد .قرآن نه تنها در عرصه مدیریت ،بلكه در عرصه هیچ علمي
تئوري خاصي ارایه نميدهد؛ زیرا همه تئوريها در همه علوم در روندي تكاملي
رهسپرند؛ روزي متولد ميشوند ،ميبالند ،ميدرخشند ،كمرنگ ميشوند و سرانجام با
پیدایش یك نظریه جدیدتر راه زوال را پیش ميگیرند؛
•
اما قرآن و رهنمودهاي حیاتآفرین و جهت بخش و جاودانه آن همیشه و همواره
باطراوت و زندهاند .اصوالًدین ،مباحث علمي و فلسفي را به حوزه عقالنیت انسان وانهاده
است .عدم وجود تئوريها در قرآن ،نه نشانه نقص ،كه عالمت كمال آن است؛ زیرا قرآن
راه پیشرفتهاي علمي و عقلي بشر را نميبندد .بنا بر این هیچ نظریهپردازي نميتواند
نظریه خود را بهترین و آخرین نظریه بداند .هر نظریه علمي ،علم است تا هنگامي كه
توسط یك نظریه علمي دیگر در هم شكسته نشده است.
چرا قرآن؟ ()2
• انسان با چراغ «عقل» راههاي پر پیچ و خم علوم را ميپیماید و با قطبنماي «وحي»
سمت و سوي فالح را ميیابد .چراغ عقل بشري بدون جهت نماي وحیاني قادر به پیمودن
راه فالح نیست .عقل باالترین و ارزشمندترین موهبت الهي است؛ اما بدون راهنمایيهاي
قرآن در پیمودن راههاي سخت در ميماند.
• قرآن براي تفهیم این حقیقت در طي مراحلي انسان را به آزمودن فرا خوانده و یكه تازي
و بينظیري خود را در ارایه راه فالح اثبات كرده است .قرآن در مرحله اول
هماوردطلبي از معارضان ميخواهد تا در صورت توان كتابي چون قرآن ارایه دهند:
ّ
عندّللا هو اهدي منهما ا ّتبع ُه ان كنتم صادقين» (قصص .)49 -
ب من
«قل فأتوا ِبكتا ٍ
وقتي عجز معارضان را مشاهده ميكند ،از آنان آوردن حداقل ده سوره مانند قرآن را مطالبه
س َو ٍر مثله مفتريات و ادعوا من استطعتم من
ميكند« :ام يقولون افترئ ُه قل فاتوا بعشر ُ
دون ّللا ان كنتم صادقين» (هود )13 -
• و سرانجام به مخالفان و رقیبان در طول تاریخ و عرض جغرافیا ثابت ميكند كه اگر
همه دست در دست همدیگر گذارند ،نميتوانند حتي یك سوره مانند سوره قرآن بیاورند:
«و ان كنتم في ريب م ّما ّ
نزلنا علي عبدنا فأتوا بسور ٍة من مثله وادعوا شهداءكم من دون
ّ
ّللا ان كنتم صادقين» (بقره .)23 -
منابع اصلي بحث
•
•
اول -قرآن كريم
قرآن كریم ،كه مجموعه وحیاني و اصليترین منبع هر پژوهش دیني و علمي است ،چند
نوع مدیریت را ارایه ميدهد كه همگي اسوه و راه گشا هستند:
•
•
الف) مديريت خداوندي
این مدیریت ،مبتني بر ربوبیت خدا است .عالمه طباطبایي «ربّ » را به معناي «مالك ـ
م ّدبر» معنا ميكند؛ یعني خداوند غیر از آفرینش جهان و انسان ،تدبیر و مدیریت كائنات
را نیز دارد و علي رغم نظریه اعتزال ،عالم را به حال خود رها نكرده است .نوع
مدیریت خداوند ،از آیات فراواني قابل استنتاج است و براساس قاعده «تخلقوا باخالق
َ
ّللا» ،اقتباس از آن ،نه تنها ممكن ،بلكه الزم است.
•
مدیریت دستگاه عظیم فرشتگان ،سازمان دهي و تقسیم كار گسترده آنان ،نظارت و
پيگیري كار آنان ،نوع گزینش و انگیزش آنان ،از جلوههاي مدیریت خداوندي
است.همچنین اداره طبیعت ،به گونهاي كه همه چیز ،مانند ساعت یا ماشین ،به فعالیت
مشغول است هم از این قبیل است .این مدیریت باید شناسایي شود و به الگویي وحیاني
براي مدیران و مریدان تبدیل گردد.
منابع اصلي بحث ()2
ب) مديريت پيامبران
.1مدیریت پیامبران ،غیر از رسول خدا(ص) مانند حضرت سلیمان(ع) ،موسي(ع)،
هارون(ع) ،داوود(ع) و یوسف(ع) كه در قالب قصص زیبا ارایه شده و قواعد عام
مدیریتي از این سیرههاي مدیریتي قابل استنباط و به كارگیري است.
.2مدیریت رسول خدا(ص) كه بخشي از آیات قرآن را (در سورههاي احزاب ،انفال،
حجرات ،نور و )...به خویش اختصاص داده است و به بیان چگونگي مدیریت رسول
خدا(ص) در ابعاد نظامي ،اجتماعي ،اخالقي و اداري ميپردازد.
ج) مديريت صالحان
خداوند در قرآن به بیان ویژگيهاي شخصیتهاي صالحي مانند حضرت خضر(ع)،
ذوالقرنین(ع) و مادر و خواهر حضرت موسي و نیز ملكه سبا ميپردازد ،كه این بیان
قرآن و ذكر سیره آنان ميتواند ما را به اصولي از مدیریت راهنمایي كند.
منابع اصلي بحث ()3
•
دوم ـ سنت
•
مراد از سنت ،تفسیر رایج آن است كه قول و فعل معصوم(ع) است ،هر چند عليالقاعده،
مبناي نظام مدیریت اسالم بر فعل معصوم(ع) ،آشكارتر است؛ به ویژه سیره نبوي و
علوي كه بیانگر دو تجربه حكومتي و مدیریتي معصومانه در دو مقطع حساس صدر
اسالمند.
•
•
سنت ديگر معصومين(ع)
در میان دیگر معصومین(ع) رویارویي با حكومت شش ماهه امام حسن(ع) و حركت
عاشورایي امام حسین(ع) و سیره امام رضا(ع) در دوران والیتعهدي ،ميتواند مورد
توجه قرار گیرد؛ به ویژه كه اخیراً در برخي تحقیقات ،بر مدیریت عاشورایي ،به عنوان
نمونه كاملي از مدیریت توسعه و توسعه مدیریت توجه شده است.
•
در البهالي كلمات معصومین ،مانند امام صادق(ع) درباره مدیریت نامهاي از ایشان
خطاب به نجاشي ،حاكم اهواز نوشته شده كه مورد توجه است .رساله حقوق امام
سجاد(ع) حاكي از بیان مناسبات انساني در مدیریت اسالمي است.
ا ّه ّميت مديريت
•
ميگویند :مرحوم آیت ا ...مجدد و حاج سید میرزا محمد حسن شیرازي فرمودهاند:
«ریاست -منظور مرجعیت دیني بوده است -نیازمند به یكصد جزء است كه یك جزء آن
علم و جزء دیگرش عدالت است ...و نود و هشت جزء دیگر آن مدیریت است .این سخن
بسیار درست است ،زیرا ما مشاهده ميكنیم ،افرادي كه بسیار عالم و بسیار عادل هستند،
اما ميبینیم كه در اداره امور مسلمین مرجعیتي ندارند.
.امام علي(ع) در بیان اه ّمیّت حاكم و مدیر در اجتماع ميفرماید:
«مردم به زمامدار نیازمند هستند؛ خواه نیكوكار باشد یا بدكار ،تا مؤمنان در سایه
حكومتش به كار خویش مشغول و كافران نیز بهرهمند شوند.
هر اجتماع و گروه بدون رهبر و مدیر ،دچار هرج و مرج گشته ،سرانجام آن ،اضمحالل
و نابودي خواهد بود.
امیرالمؤمنین (ع) در این باره ميفرمایند:
•
«والي ستمگر ،بهتر از هرج و مرج همیشگي است » .
•
•
•
•
ا ّه ّميت مديريت ()2
همچنین ميفرماید:
•
«در حالي كه براي مردم ،رهبري بد یا خوب الزم است ...امّا در حكومت رهبر فاسد،
انسانهاي بدكارّ ،لذت جویي ميكنند ،تا روزگارش به سرآید» .
در اه ّمیّت نقش مدیر در هر تشكیالت و سازمان از حضرت امیر (ع) ميخوانیم:
•
«مدیر مانند میخ وسط آسیاب باید ساكن ،استوار و محكم باشد ،تا تشكیالت ،به درستي
اطراف آن محور ،طي طریق كند».
همچنین امام رضا (ع) درباره سرپرستي در جامعه ميفرماید:
•
«در مطالعه احوال بشر ،هیچ گروه یا ملّتي را نميیابیم كه در زندگي ،مو ّفق و پایدار
باشد ،مگر به وجود مدیر و سرپرستي كه امور ما ّدي و معنوي آنان را مدیریت نماید».
تعريف مديريت
از مدیریت ،تعاریف گوناگوني ارایه شده است:
.1مدیریت ،عبارت است از استفاده بهینه از منابع انساني و غیر انساني ،در
جهت تح ّقق اهداف از پیش تعیین شده ،با توجّ ه به قوانین حاكم.
.2از دیدگاه خانم «فالت» ،مدیریت یعني كار كردن از طریق دیگران ،یا هنر
انجام دادن كارها از طریق آنان.
.3مدیریت ،فرآیند به كارگیري ّ
مؤثر و كارآمد منابع ما ّدي و انساني در
برنامهریزي ،سازمان دهي ،بسیج منابع ،هدایت و كنترل است.
.4استاد مطهري ،مديريت را اينگونه تعريف ميكند:
«مدیریت انسانها و رهبري آنها ،عبارت است از فنّ بهتر بسیج كردن و
بهتر سامان دادن و بهتر كنترل كردن نیروهاي انساني و به كار بردن
آنها» .
تعريف مديريت ()2
« .5فیدلر» ،مدیریت را كارهاي معیّني ميداند كه مدیر براي رسیدن به اهداف گروه
انجام ميدهد.
« .6مدیریت عبارتست از هماهنگ كردن منابع انساني و مادي براي نیل به هدف».
•
«اما اگر بخواهیم (چنانكه معمول است) مدیریت را بر حسب عناصر تشكیل دهنده
آن (با وظایف مدیر) تعریف كنیم».
•
«مدیریت را ميتوان علم و هنر و متشكل و هماهنگ كردن ،رهبري و كنترل
فعالیتهاي دسته جمعي ،براي نیل به هدفهاي مطلوب ،با حداكثر كارآیي تعریف
كرد».
« .7مدیریت فرآیندي است كه به وسیله آن كوششهاي فردي و گروهي به منظور نیل
به هدف مشترك همآهنگ ميشود»
تعريف مديريت ()3
.8مدیریت عبارت است از قبول مسئولیت ،براي هدایت و اداره سازمان به منظور نیل به
هدف مطلوب و انجام مقاصد».
« .9مدیریت ،انجام دادن كارها به وسیله و از طریق دیگران است»
.10بعضي هم مدیریت اسالمي را این طور تعریف كردهاند:
ّللا (الي ّ
• «مدیریتي كه زمینه رشد انسان به سوي ّ
ّللا المصیر) را فراهم نماید و مطابق
كتاب و سنت و سیره ،و روش پیامبر (ص) و امامان معصوم(ع) و علوم و فنون و
تجارب بشري جهت رسیدن به اهداف یك نظام در ابعاد مختلف ،همانند یك محور و مدار
و قطب عمل كند ،مدیریت اسالمي مينامیم»
•
به نظر نگارنده ،مديريت اسالمي عبارت است از علم ،هنر و فن فرآيند بكارگيري منابع
(انساني ،مالي ،فنآوري ،اطالعاتي ،ارزشي و زمان) از طريق برنامهريزي ،سازمان
دهي ،هدايت و كنترل در يك محيط متغير در جهت تحقق اهداف سازمان در چارچوب
فرهنگ اسالم ناب محمدي(ص).
صفات و ويژگيهاي مديران براي انتصاب
آيه 124سوره بقره
اس إِ َمامًا َقا َل َومِن ُذرِّ َی ِتي َقا َل الَ َی َنا ُل
• « َوإِ ِذ ا ْب َتلَى إِب َْراهِی َم َر ُّب ُه ِب َكلِ َما ٍ
ت َفأ َ َت َمهُنَ َقا َل إِ ِّني َجاعِ لُ َك لِل َن ِ
َع ْهدِي َ
ِین »
الظالِم َ
ترجمه:
پروردگار ابراهیم ،او را با حوادث گوناگونى آزمایش كرد و او
• و(به خاطر بیاور) هنگامى كه
ِ
به خوبى از عهده آزمایش برآمد؛ خداوند به او فرمود :من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم.
ابراهیم گفت :از فرزندان من نیز (امامانى قرار بده) ،خداوند فرمود :پیمان من به ستمكاران
نمىرسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شایسته این مقامند).
• پيام ها:
• پیامبران نیز مورد آزمایش الهى قرار مىگیرند« .واذ ابتلى ابراهیم»
• براى منصوب كردن افراد به مقامات ،گزینش وآزمایش الزم است« .اذ ابتلى ابراهیم ...بكلمات»
• منشأ امامت وراثت نیست ،لیاقت است كه با پیروزى در امتحانات الهى ثابت مىگردد.
«فاتمّهن»
• پستها ومسئولیتها باید تدریجا ً و پس از مو ّفقیّت در هر مرحله به افراد واگذار شود.
«فاتمّهن»...
• امامت ،مقامى رفیع و از مناصب الهى است .امام باید حتما ً از طرف خداوند منصوب شود.
«ا ّنى جاعلك»
صفات و ويژگيهاي مديران براي انتصاب()2
در انتخاب و گزينش افراد ،به معيارهاي قرآني توجه كنيم .عالوه بر (حفيظ و عليم)
معيارهاي ديگري نيز در قرآن ذكر شده است از آن جمله:
•
ايمان( .افمن كان مومنا ً كمن كان فاسقا الیستوون )
•
سابقه( .والسابقون السابقون .اولئك المقربون )
•
هجرت( .والذین آمنوا و لم یهاجروا ما لكم من والیتهم من شي ء)
•
توان جسمي و علمي( .و زاده بسطه في العلم و الجسم )
•
اصالت خانوادگي( .ماكان ابوك امرءسوء)
•
جهاد و مبارزه( .فض ّل ّ
ّللا المجاهدین علي القاعدین اجرا عظیما)
مشخصات كلي مديريت پيغمبر اسالم
.1عدالت
.2برادري
.3مسجد ،عبادتگاه و مركز اداري حكومت
.4نوشتن منشور مدینه
.5تالش در جهت عدم وقوع جنگ
.6ارسال نامه براي پادشاهان
.7گرفتن بیعت مجدد از یاران
.8فتح مكه
مباني مديريت رسول خدا(ص)
.1وحي الهي
.2اصل شورا
.3مباني سازماندهي اداري
• الف -كار
• ب -علم و قدرت و شایستگي
• ج -مساوات
• چهار نكته قابل توجه در بحث مساوات
.1عمل به اصل مساوات
.2زدودن بینش طبقاتي
.3مساوات زن و مرد:
.4مساوات فرمانروا با مردم
د .انتخاب والیان و فرماندهان و كارگزاران
نگرشي به حكومت و مديريت از منظر امام علي (ع)
• از حضرت علي(ع)در نهجالبالغه ،اصول كلّي حاكم بر نگرش مدیران و وظایف كلي
آنان را در یازده اصل بررسي خواهیم كرد.
.1امانت بودن مسئولیت و مدیریت
.2ارزش ابزاري حكومت و مدیریت
.3نگرش اخالقي به مدیریت
.4سلسله مراتب و مشاركت در مسئولیتها
.5مسئولیت؛ فرصتي اخالقي و معنوي
.6عمران و آباداني در كنار وظایف فرهنگي
.7ضرورت استفاده از تجارب تاریخي در مدیریت
.8حقوق و وظایف متقابل
.9نگرش مثبت و كرامت مدار به انسانها
.10توجه به قدرت و نظارت الهي
.11توجه به مشاركت و نقدپذیري در مدیریت
وظايف مديريت چيست؟
•
مكاتب مديريت ،شامل دورانهاي زير ميشود :
الف) دوران قبل از مدیریت علمي
ب) دوران مدیریتهاي كالسیك
ج) مكتب روابط انساني
د) تركیبي از ب و ج.
وظایف مدیریت:
-1برنامه ریزی(تصمیم گیری)
-2سازماندهی (هماهنگی)
-3هدایت (انگیزش-رهبری-ارتباطات)
-4کنترل(نظارت-ارزشیابی)
دانش مديريت
• دانش مدیریت و فن اداره ،مانند هر اندیشه دیگر ،در حال تطور و تكامل است .در دوران
پیش از مدیریتهاي علمي ،مدیریتها به شكل فطري و بدون فرمولهاي مدون و مبین
بود؛ مانند واحدهاي تجاري در زمان چینیان و رومیان كه داراي یك نوع بینش مدیریتي
ساده بودند.
• با ظهور فردریك تیلور ،دوران مدیریت علمي آغاز شدكه به پدر مدیریت علمي معروف
شد و در اوایل قرن بیستم ،نوشتههایش درباره نظریه مدیریت ،خوانندگان بسیار داشت.
مبناي مدیریت وي براساس فنآوري بود .به گمان وي بهترین راه افزایش بازده ،بهبود
فنون و روشهایي بود كه كارگران به كار ميبرند .او افراد را ابزار ميدانست و در
طرح او بیشتر به نیازهاي سازماني توجه ميشد ،نه به نیازهاي افراد.
• بعدها التون مایو ظهور كرد و نهضت «روابط انساني» را در فاصله سالهاي 1920تا
1930میالدي مطرح و جانشین آراي تیلور كرد .او و پیروانش ميگفتند كه غیر از این
كه باید بهترین روشهاي فنآوري را براي افزایش بازده مورد توجه قرار داد ،باید به
روحیات و امور انساني نیز توجه كرد .آنان ادعا ميكردند كه روابط انساني بر روابط
فنآوري و كاري ترجیح دارد و این را از آزمایشهاي معروف به «هاتورن» به دست
آورده بودند.
دانش مديريت ()2
•
•
•
پیش از التون مایو و فردریك تیلور ،دوران مكاتب نظري مدیریت بود كه حدود پنجاه سال
به درازا كشید و بوروكراسي وبر و اصولگرایي فایول ،شاخصترین آنها است برخي
تكنوكراسي فردریك تیلور را از زمره این مكاتب شمردهاند.
ولي به نظر ميآید كه نظریات مدیریت ،بسیار بیشتر و نامنظمتر از این باشد ،به گونهاي
كه به نظر بعضي از صاحبنظران علم مدیریت ،جنگلي از نظریهها است و به نظر
بعضي ،مدیریت از علوم ناموفق است.حال چگونه ميتوان در این جنگل نظریه و علم
ناموفق ،به اصولي ثابت دست یافت كه مورد اتفاق باشد تا بتوانیم از آنها به عنوان اصل
موضوعي استفاده كنیم؟
باید گفت كه رهبر اصولگرایان ،كه كارش تأسیس اصل در علم مدیریت و سازمان است
و اصول او در این علم ،معروف است و او را پدر اصولگرایان این علم ميدانند ،یعني
هنري فایول ميگوید كه من در اطالق كلمه «اصل» تردید دارم و این اصول ،راهنماي
عمل است ،نه قانون .او ميافزاید كه اصول مدیریت ،بیشتر از قوانین طبیعي ،در
معرض تغییر و تبدیل قرار دارند و تا زماني قابل پیروي هستند كه براساس منطقي
صحیح و قابل توجیه ،از آن روي گردانده شود.
دانش مديريت ()3
•
•
•
وقتي رهبر اصولگرایان ،چنین عقیدهاي درباره اصول دارد ،پس دل بستن به این جنگل و
به چنگ آوردن اصل از آن ،روا نیست؛ اما با وجود این ،به اصول او توجه ميكنیم.
فایول ضمن بیان این واقعیت كه هیچ چیز در مدیریت ،مطلق نیست ،روشها و فنوني را
كه در تجربه بدانها رسیده بود و آنها را در تقویت پیكره سازمان یا انجام وظایف
مدیریت ،مفید ميدانست ،به عنوان اصول چهارده گانه مدیریت ارایه داد:
تقسیم كار ،اختیار ،انضباط ،وحدت فرماندهي ،وحدت مدیریت ،وابستگي منافع فردي به
هدف كلي ،جبران خدمات كاركنان ،تمركز ،سلسله مراتب ،نظم ،عدالت ،ثبات ،ابتكار
عمل و احساس یگانگي.
او اصول باال را در سال 1916میالدي در كتابي به نام اصول فن اداره اعالم كرد .بعدها
افرادي مانند ارویك و گیولیك به آرایش اصول یاد شده پرداختند و هم از تعداد آنها كاستند
و هم براي آنها عالمت اختصاري قرار دادند .واژه POSDCROBنشانه هفت عنوان
(برنامهریزي ،سازماندهي ،كارگزیني ،هدایت ،هماهنگي ،گزارشدهي و بودجه بندي)
است.
دانش مدیریت ()4
•
•
•
•
دانشمندان امروزین مدیریت ،بر سه اصل معتقد و متفق شدهاند كه عبارتند از:
برنامهریزي ،سازماندهي و كنترل .وي ميافزاید كه هماهنگي ،ركني از سازماندهي است
و استقاللي در عرض آن ندارد و از این رو ،نیازي به ذكر آن به عنوان یك اصل نیست؛
زیرا مدیریت ،همان هماهنگي است.
برخي به این اصول ،انگیزش یا رهبري را نیز افزودهاند .از مجموع آنچه گذشت ،دانسته
شد كه اتفاق و اتحادي در زمینه وظایف مدیریت و تعداد آنها وجود ندارد.
با این وجود برنامهریزي ،سازماندهي ،هدایت (رهبري ،انگیزش ،ارتباطات) و كنترل را
بیشتر علماي مدیریت ،قبول دارند.
نویسنده نیز این امر را تأیید ميكند و معتقد است كه در یك روند كلي ،از دوران
بياصلي به اصولگرایي انبوه و سرانجام ،به اصول تقریبا ً مسلّم باال رسیده است كه
ميتوان بر آن ،تكیه و اعتماد كرد .این اصول ،در حقیقت ،وظایف مدیریت هستند ،البته
وظیفه هماهنگي ،در ذیل سازماندهي طرح ميشود.
مفهوم برنامهريزي
•
برنامهریزي از وظایف بسیار مهم مدیران است و با سایر وظایف آنها نیز ارتباط دارد.
اگر نگرش مبتني بر برنامهریزي به سراسر زندگي افراد تسري یابد ,نوعي تعهد به عمل
بر مبناي تعقل و تفكر آیندهنگر و عزم راسخ بر استمرار آن ,برایشان ایجاد ميشود.
بهعالوه تحقق اهداف فردي و سازماني نیز مستلزم برنامهریزي است ,به طوري كه حتي
براي نیل به اهدافي بسیار جزیي و زودگذر نیز باید برنامهریزي شود.
• در واقع نیاز به برنامهریزي از این مسأله ناشي ميشود كه همه سازمانها با فعالیت در
محیطي پویا ,درصدد آنند كه منابع محدود خود را براي رفع نیازهاي متنوع و رو به
افزایش خود صرف كنند .پویایي محیط و وجود تالطم در آن و عدم اطمینان ناشي از
تغییرات محیطي ,بر ضرورت انكار ناپذیر برنامهریزي ميافزاید (رضائیان ,1379
.)178
تعريف برنامه ريزی
• برنامهریزي عبارتست از تعیین هدف و یافتن یا پیش بیني كردن راه تحقق آن.
• برنامهریزي عبارت است از تصمیم گیري در مورد اینكه چه كارهایي باید انجام گیرد.
• برنامهریزي عبارت است از تصور و طراحي وضعیت مطلوب ,و یافتن و پیش بیني
كردن راهها و وسایلي كه نیل به آن را میسر ميسازد.
• برنامهریزي عبارت است از فرآیندي داراي مراحل مشخص و به هم پیوسته براي تولید
یك خروجي منسجم در قالب سیستمي هماهنگ از تصمیمات .
• بر طبق این تعریف ,تصمیمگیريهاي مقطعي و ناپیوسته و اتخاذ سیاستها براي پیشبرد
سازمان در زمان حال یا آینده ,برنامهریزي نیستند .برنامهریزي فرآیندي است كه ميتواند
در هدایت سازمان بكار گرفته شود.
به طور كلي اهداف هر برنامهريزي عبارتند از:
• 1ـ افزایش احتمال رسیدن به هدف ,از طریق تنظیم فعالیتها,
• 2ـ افزایش منفعت اقتصادي از طریق مقرون به صرفه ساختن عملیات,
• 3ـ متمركز شدن بر طرق دستیابي به مقاصد و اهداف ,و احتراز از انحراف از مسیر,
• 4ـ مهیا ساختن ابزاري براي كنترل (رضائیان .)179 ,1379
مراحل عمده برنامهريزي
1ـ شناسایي مقتضیات موجود (فرصتها و محدودیتها)
2ـ تعیین اهداف كوتاه مدت
3ـ كسب اطالعات كامل دربارهي فعالیتهاي ضروري
4ـ طبقهبندي و تحلیل اطالعات
5ـ ارایه فرضیههایي بر مبناي پیش بیني وضعیت آینده
6ـ جستوجوي بدیلها و برنامههاي جایگزین
7ـ ارزیابي بدیلهاي گوناگون
8ـ انتخاب بدیل مناسب
9ـ تدوین برنامههاي فرعي و پشتیباني
10ـ تنظیم توالي فعالیتها و جداول زماني
11ـ بیان كردن برنامهها در قالب ارقام بودجه و برنامه تخصیص منابع مالي
12ـ ارزیابي میزان پیشرفت كار
انواع برنامهريزي
الف ـ از جنبه ماهيت
)1برنامهریزي فیزیكي :مانند طراحي شهر ,طراحي كارخانه ,طراحي دفاتر اداري و آنچه به
آرایش فضایي اشیا مربوط ميشود.
)2برنامهریزي سازماني :دسته بندي فعالیتها ,توسعه الگو یا ساختار روابط كاري بین
نیروي انساني سازمان ,تعریف سلسله مراتب و اختیارات و طبقهبندي مشاغل و توسعه
نیروي انساني.
)3برنامهریزي فرآیند :توسعه روشها یا فرآیندها مانند فرآیند ساخت و تولید و تعیین توالي
حركات و امور مورد نیاز فرآیند.
)4برنامهریزي مالي :تأمین بودجه مورد نیاز در زمان خواسته شده ,مدیریت بودجه در
دسترس براي استفاده بهینه از آن و سرمایه گذاري مناسب .به عبارت دیگر برنامهریزي
مالي ارایه خدمات در قالب پول به دیگر افراد ,بخشهاي سازمان و سازمان به عنوان یك
كل ميباشد.
)5برنامهریزي وظیفهاي :این نوع برنامهریزي مربوط به وظیفه اصلي است كه سازمان به
عنوان یك وظیفه همیشگي انجام ميدهد .برنامهریزي وظیفهاي تركیبي از برنامهریزي
فیزیكي ,سازماني و مالي براي پاسخ به اهداف وظیفهاي است.
انواع برنامهريزي ()2
)6برنامهریزي عمومي :این برنامهریزي یك برنامهریزي مادر براي كل شركت ,نهاد یا
سازمان است .برنامهریزي عمومي تركیب و انسجام برنامههاي وظیفهاي را باعث شده و
چارچوبي براي آن ارایه ميدهد .برنامهریزي عمومي ,تركیبي از برنامهریزي فیزیكي,
سازماني و مالي براي پاسخ به اهداف وظیفهاي است.
ب -از جنبه افق زماني
برنامهریزي را ميتوان از این جنبه در قالب برنامهریزي كوتاه مدت (برنامهریزي عملیاتي و
تاكتیكي) ,برنامهریزي میان مدت و برنامهریزي بلند مدت دسته بندي نمود.
انواع برنامهريزي ()3
-1برنامهريزي جامع يا استراتژيك
برنامهریزي جامع یا استراتژیك فرآیندي است كه اهداف كالن و اصلي
سازمان را تعیین و مسیر كلي حركت سازمان و فعالیتهاي آن را مشخص
ميكند” .برنامهریزي استراتژیك فرآیند اهداف سازمان ،و خط مشيها و
استراتژيهایي است كه براي به دست آوردن آن اهداف برگزیده شدهاند“.
-2برنامهريزي عملياتي يا اجرايي
برنامهریزي عملیاتي با توجه به برنامهریزي جامع و بر مبناي استراتژيهایي
كه در آنجا تعیین شده ،انجام ميشود؛ یعني هدف یا اهداف كلي سازمان كه
در برنامهریزي جامع مشخص شده ،در برنامهریزي عملیاتي ،به صورت
اهداف جزیي تقسیم ميشود .در برنامهریزي عملیاتي سعي ميشود
فعالیتها و عملیات الزم براي دست یابي به هدف مذكور ،به صورت دقیق
پیشبیني شود.
انواع برنامهريزي ()4
برنامهريزي جامع و استراتژيك با برنامهريزي عملياتي تفاوتهايي با هم
دارند كه عبارتند از:
• برنامهریزي جامع و استراتژیك در سطوح عالي سازمان انجام ميشود؛
در حالي كه برنامهریزي عملیاتي در سطوح میاني و پایین انجام ميگیرد.
• تأكید برنامهریزي ریزي جامع یا استراتژیك بر اثر بخشي است؛ در حالي
كه برنامهریزي عملیاتي به كارایي و بازدهي نظر دارد .در اثر بخشي
غرض آن است كه هدفهاي اصلي و مهم انتخاب و تعیین شوند؛ اما در
كارایي غرض ،دست یابي به هدفهاي تعیین شده با حداقل هزینه و زمان
و حداكثر بازدهي است .به عبارت دیگر در برنامهریزي جامع با هدف اثر
بخشي ،تالش بر این است كه هدفهاي صحیح ،انتخاب و كارهاي درست
و منطقي انجام شود؛ در حالي كه در برنامهریزي عملیاتي با هدف
كارایي ،تالش ميشود كارها به درستي انجام شوند.
انواع برنامهريزي ()5
•
•
•
•
در برنامهریزي جامع استراتژیك ،بیشتر به منافع آتي سازمان توجه
ميشود؛ اما در برنامهریزي ریزي عملیاتي توجه به منافع فعلي است .
به عبارت دیگر ،دید برنامهریزي جامع ،بلند مدت و دید برنامهریزي
عملیاتي كوتاه مدت است.
در برنامهریزي عملیاتي ،تنها منابع و امكانات موجود سازمان در نظر
گرفته ميشود؛ در حالي كه در برنامهریزي جامع ،امكانات بالقوه و آتي
سازمان نیز مدنظر قرار ميگیرد.
برنامهریزي عملیاتي در مقایسه با برنامهریزي جامع ،مخاطره كمتري
را در بر دارد.
البته باید در نظر داشت كه این دو نوع برنامهریزي ،در مرحله عمل و
اجرا از یكدیگر تفكیك ناپذیر ميباشند ،و مرزبندي دقیق بین آنها عمالً
میسر نیست؛ زیرا آنچه در برنامهریزي جامع به عنوان هدف و خطوط
كلي تعیین ميشود ،در برنامهریزي عملیاتي اجرا ميگردد .پس این دو
نوع برنامهریزي در عمل با هم پیوسته و جدایي ناپذیر هستند.
تصميم گيري در مديريت
•
یكي از اركان مهم زندگي اجتماعي،رهبري و مدیریت است .ضرورت این مهم در زندگي
اجتماعي تا آنجاست كه حتي بسیاري از حیوانات كه به صورت اجتماعي زندگي ميكنند
بر اساس فرمان غریزه ،مدیري را بر ميگزینند و از او پیروي ميكنند .بدون تردید نیاز
انسانها به مدیریت بیش از حیوانهاست و مسلما ً مكتب نجات بخش اسالم كه براي همه
شؤون زندگي انسانها در تمامي اعصار ،برنامهریزي و قانون مشخصي را معین كرده
است در این مورد نیز سكوت اختیار نكرده است .از دیدگاه اسالم ،ضرورت مدیریت تا
آنجا است كه اگر گروهي قصد مسافرت داشته باشند ،در حالي كه تعدادشان از سه نفر هم
بیشتر نباشد ،باید یكي از آن سه را به عنوان مدیر برگزینند ،تا روح نظم را در
اجتماعشان حاكم سازد و جمع را تا حصول نتیجهي مطلوب هدایت كند.
•
مطالعهي تاریخ گذشتگان ما را به نقش و تأثیر مدیریت در ارتقا با انحطاط ملتها واقف
ميسازد .گویاترین تاریخ و بهترین نمونه ،تاریخ اعراب جاهلیت و ظهور پیامبر
اسالم(ص) و دست آوردهاي بزرگ مسلمانان در آن عصر است.
تصميم گيري در مديريت ()2
•
پیامبر اسالم(ص) در عصر و در مكاني به رسالت مبعوث شد كه فضاي جانها و جامعه
را جهل و تاریكي فرا گرفته بود .اجتماعي كه دزدي و درنده خوبي را شجاعت،تعصبات
كور برخاسته از هواهاي نفساني را مسئولیت ،و زنده به گور كردن دختران را نشانهي
غیرت ميدانستند و چنان در گرداب ضاللت و تیره بختي دست و پا ميزدند كه امیدي به
رهایي و نجات آنان نبود .اما پیامبر (ص) با مدیریت خدایي خود در كمترین زمان از
همان مردم ،امتي نمونه ساخت .امتي كه كسب علم را عبادت ،مبارزه با طاغوتهاي
دورني و بیروني را مایهي افتخار،همدردي نسبت به دردمندان را نشانهي انسانیت و
اخالص در كارها را مالك ایمان ميدانستند .همین امت در اندك مدتي توانستند با هدایتها
و مدیریتهاي پیامبر چنان قدرتي كسب كنند كه ابر قدرتهاي آن روز جهان را در هم
شكنند.
•
همین امت با گذشت زماني نه چندان دور،و در هنگامي كه مدیریت رهبري امت از
مسیر طبیعي خود منحرف شد و « شجرهي ملعونهي» بنيامیه ،مدیریت جامعه را با
اندیشههاي آلوده به افكار جاهلیت غصب كرد ،رفته رفته به سقوط و انحطاط كشیده شد.
•
نمونههاي بسیاري دیگر در اهمیت و تأثیر مثبت و منفي مدیریت در حیات و مرگ ملتها
و اجتماعات در میدان پر وسعت تاریخ مالحظه ميشود.
تصميم گيري در مديريت ()3
•
از جمله داستاني در تاریخ آوردهاند كه نادر شاه در یكي از نبردهاي خود ،متوجه سرباز
پیري ميشود كه با چابكي و دالوري كم نظیري با دشمن ميجنگد و در مدت كوتاهي دهها
تن را از پاي در ميآورد .نادر با شگفتي از او ميپرسد « :پیش از من هنگامي كه ایران
دستخوش فتنه و آشوب شده بود و غارتگران یك تنه دهها نفر را سر ميبریدند ،تو كجا
بودي كه امروز این دلیري ميكني؟» سرباز با سادگي مخصوص به خود ميگوید« :آن
وقت تو نبودي!» و با این پاسخ كوتاه ،مشكل اساسي را بيساماني و بيرهبري كشور قبل
از نادر عنوان ميكند.
•
مدیریت و رهبري در هر نوعي كه باشد،از پیشوایي یك ملت گرفته تا فرماندهي
لشكر،مسئولیت یك اداره و سرپرستي خانواده و ...در كارآیي اجتماع مربوطه و تحقق
هدفها نقش مؤثري دارد .اما بدیهي است كه هر حركت و عملي اعم از فردي یا
اجتماعي،باید در چارچوب معیارهاي اسالمي و اعتقادي و با توجه به ارزشهاي مورد
قبول اسالم معنا پیدا ميكند.
•
نكته قابل توجه و اساسي آن است كه « در نظام اسالمي،مدیر باید با توجه به واالیيها و
منزلتهاي انسان مدیریت كند و هر گاه اصول و شیوههاي مدیریت و شخصیت و حیثیت
انساني لطمه وارد آورد .آن مدیر و مدیریت،اسالمي نیست» .در برابر این،بینشهاي
الحادي غربي و شرقي و شیوههاي مدیران تربیت شده در این مكتبها را ميبینیم كه آنچه
نادیده گرفته ميشود،انسان و ارزشهاي انساني اوست.
تصميم گيري در مديريت ()4
معيارهاي تصميم گيري
• مهمترین نكتهاي كه در امر انتخاب و اخذ تصمیم وجود دارد این است كه
مدیر در انتخاب راهها ،چه معیاري را باید در نظر بگیرد .در مدیریت
اسالمي سه مالك براي اخذ تصمیم در برابر مدیر قرار داده ميشود:
• انطباق با حق :مدیر موظف است از تمام امكانات موجود استفاده كند تا دریابد كه
منطق و حقیقت ،چه چیزي را اقتضا ميكند و صرفنظر از سلیقههاي شخصي و یا
سلیقههاي دیگران ،واقعیتهاي موجود،او را در سر این دو راهي به كدام راه
ميخواند.
• عادالنهتر بودن :در اتخاذ یك تصمیم ممكن است گروهي نفعي ببرند و در
برابر،افرادي هم متضرر شوند .بدیهي است ممكن است این نفع یا ضرر متوجه
شخص مدیر نیز بشود .حال در چنین شرایطي است كه مدیر اسالمي باید با ارزیابي
دقیق و منصفانه همهي راههاي ممكن را دریابد كه عادالنهترین راه كدام است و در
پرتو كدام تصمیم افراد بیشتري به حق خویش ميرسند ،یا نفع بیشتري براي سازمان
حاصل ميگردد.
تصميم گيري در مديريت ()5
رضايت تودهها :عالوه بر صحیح بودن و عادالنه بودن تصمیم ،اسالم به افكار عمومي
احترام ميگذارد و اساسا ً یكي از معیارهاي قضاوت و ارزشیابي در زمینهي
مدیریت را،قضاوتهاي مردم در مورد مدیر ميداند .امام علي (ع) در همین
زمینه به مالك اشتر مينویسد:
•
•
•
•
«همانا افراد شایسته را ،از سخناني كه خدا در مورد آنها بر زبان بندگانش جاري
ميسازد ،ميتوان شناخت».
مدیر موظف است با شناخت دقیقي كه از جامعه و نیازها و نظریاتشان به دست
ميآورد ،خواستههاي آنان را در تصمیمگیريها به حساب آورد و بياعتنا به خواست
تودهها نباشد .امام علي (ع) ميفرماید:
و باید بهترین و مطلوبترین كارها در نزد تو آن باشد كه منطبق بر حق و فراگیرتر
از نظر عدالت و در بر دارنده تر از نظر خشنودي و رضایت تودههاست.
آياتی درباره برنامه ريزی
آيه 47سوره يوسف
ون»
صد ُّت ْم َف َذرُوهُ فِي سُن ُبلِ ِه إِالَ َقلِیالً ِّم َما َتأْ ُكلُ َ
ِین دَ أَبًا َف َما َح َ
ُون َسب َْع سِ ن َ
« َقا َل َت ْز َرع َ
ترجمه:
(یوسف در جواب) گفت :هفت سال پيدرپي كشت كنید و آنچه را درو كردید ،جز اندكي
را كه ميخورید ،در خوشهاش كنار بگذارید.
نكتهها:
یوسف (ع) بدون گالیه و شكوه از رفیق كه چرا او را فراموش كرده و بدون آنكه قید و
شرطي براي تعبیر خواب پادشاه تعیین كند ،فوري به تعبیر خواب پرداخت ،زیرا
كتمان دانش به ویژه در هنگام نیاز جامعه به آن ،امري به دور از شأن انسانهاي پاك
و نیكوكار است .
یوسف به جاي تعبیر خواب ،راه مقابله با قحطي را با برنامهاي روشن بیان كرد تا نشان
دهد عالوه بر علم تعبیر خواب ،قدرت برنامهریزي و مدیریت دارد.
علم كشاورزي و سیاست ذخیره سازي و لزوم صرفه جویي در مصرف از این آیه استفاده
ميشود.
آياتی درباره برنامه ريزی()2
پيامها:
مردان خدا باید براي رفاه مردم ،فكر كنند و طرح دراز مدت و كوتاه مدت داشته باشند( .تزرعون
سبع سنین )
گندم اگر به خوشه باشد بر عمرش اضافه ميشود( .ذروه في سنبله )
ميتوان با برنامهریزي ،خود را براي مقابله با حوادث طبیعي همچون قحطي ،زلزله و سیل آماده
كرد( .فذروه في سنبله )
برنامهریزي و تدبیر براي آینده ،منافاتي با توكل و تسلیم در برابر امر خدا ندارد( .فذروه في سنبله)
(با تدبیر به استقبال تقدیر برویم ).
طرحها باید قابلیت عملي داشته باشند( .فذروه في سنبله ) (بهترین شیوه عملي در آن زمان بدون
سیلو و تكنولوژي ،واگذاردن گندم در خوشه بود).
هر تلخي بد نیست .همین قحطي مقدمه ي حاكمیت یوسف شد وهمچنین مقدمه صرفه جویي وكار
بیشتر در میان مردم گشت ( .تزرعون ،فذروه ،االّقلیال)
صرفه جویي امروز خودكفایي فردا و اسراف امروز نیازمند شدن فردا را به دنبال دارد( .قلیال ممّا
تأكلون )
آینده نگري و برنامهریزي بلند مدت براي مقابله با مشكالت اقتصادي جامعه ،الزمه مدیریت كشور
است ( .تزرعون ...فذروه ...االّ قلیال)
كنترل حكومت بر روند تولید و توزیع ،در شرایط بحراني امري ضروري است( .تزرعون ...
فذروه )...
-10رویاي كافران نیز ميتواند بیانگر واقعیتها و حاوي دستورالعملهایي براي حفظ جامعه باشد.
آياتی درباره برنامه ريزی()3
آيه 67سوره يوسف
ّللا مِن
ح ٍد َو ْاد ُخلُو ْا ِمنْ أَب َْوا ٍ
« َو َقا َل َیا َبنِيَ الَ َت ْد ُخلُو ْا مِن َبا ٍ
ب َوا ِ
ب ُّم َت َفرِّ َق ٍة َو َما أ ُ ْغنِي َعن ُكم م َِّن ّ ِ
لِل َعلَ ْی ِه َت َو َك ْل ُ
ون »
َشيْ ٍء إِ ِن ْالح ُْك ُم إِالَ ِ ّ ِ
ت َو َعلَ ْی ِه َف ْل َی َت َو َك ِل ْال ُم َت َو ِّكلُ َ
ترجمه:
و (یعقوب) گفت :اي پسران من (چون به مصر رسیدید همه) از یك دروازه (به شهر) وارد
نشوید (تا توجه مردم به شما جلب نشود)؛ بلكه از دروازههاي مختلف وارد شوید و (بدانید
من با این سفارش) نميتوانم چیزي از (مقدرات) خدا را از شما دور كنم .فرمان جز براي
خدا نیست ،تنها براو توكل ميكنم و همه توكل كنندگان (نیز) باید بر او توكل نمایند.
پيامها:
عاطفه پدري حتي نسبت به فرزندان خطاكار از بین نميرود(.یا ب ّني )
چاره اندیشي وتدبیر براي حفظ سالمت فرزندان الزم است( .یابنيّ التدخلوا)..
از بهترین زمانهاي موعظه ،پندهایي است كه در آستانه سفر گفته ميشود .یعقوب در آستانه
سفر گفت( :یا بنيّ التدخلوا من باب واحد)
جلو حساسیتها و سوء ظنها و چشم زخمها را بگیرید ،ورود گروهي جوان به منطقهي
بیگانه عامل سوء ظن و سعایت است ( .التدخلوا من باب واحد)
آياتی درباره برنامه ريزی()4
•
•
•
•
•
•
•
•
•
لطف و قدرت خداوند را منحصر در انتخاب یك راه نپندارید .دست او باز است و
ميتواند از هر طریقي شما را مدد رساند( .التدخلوا من باب واحد)
هم احتیاط و محاسبه الزم است (التدخلوا )...و هم توكل به خداوند ضروري است .
(علیه توكلت)
مدیر خوب باید عالوه بر برنامهریزي حساب احتماالت را بكند ،زیرا انسان در
ادارهي امور خود مستقل نیست ،یعني با همه محاسبات و دقتها باز هم دست خدا باز
است و تضمیني براي انجام صددرصد محاسبات ما نیست ( .وما اغني عنكم من ّ
ّللا من
شيء )
به غیر خدا توكل نكنید( .علیه توكلت ) چرا كه او به تنهایي كفایت ميكند (وكفي ّ
بالِل
وكیال) و او بهترین وكیل است (نعم الوكیل )
یعقوب هم خود توكل كرد و هم دیگران را با امر به توكل تشویق نمود( .توكلت ...
فلیتوكل )...
در برابر مق ّدرات حتمي خدا ،چاره اي جز تسلیم نیست ( .ما اغني عنكم من ّ
ّللا من
شيء )
حاكم مطلق هستي خداست (.ان الحكم االّ ّلِل )
در روایاتي نیز به موعظه در آستانهي سفر اشاره دارد.
در روایات ميخوانیم :تجار تمام ثروت خود را در یك راه سرمایه گزاري نكنند ،تا
اگر راهي بسته شد راههاي دیگر باز باشد.
آياتی درباره برنامه ريزی()5
آيه 23سوره دخان
ُون »
• « َفأَسْ ِر ِب ِع َبادِى لَ ْیالً إِ َن ُكم ُّم َت َبع َ
ترجمه:
•
پس (به او گفتیم ):بندگان مرا شبانه كوچ بده ،زیرا كه شما تحت تعقیب (فرعونیان) هستید.
سازماندهي
•
در سازماندهي وظايف و اختيارات و مسئوليتهاي واحدها و پستها مشخص شده و
نحوه هماهنگي و ارتباط بين آنها معين ميشود
•
براي سازماندهي بايد مراحل چهارگانهاي به شرح زير طي شود:
مرحلهاول :تقسیم كل سازمان در قالب چند بخش عمده (تقسیمبندي افقي)
مرحله دوم :ایجاد ارتباط میان سطوح سازماني با توجه به اختیارات آنها (تقسیم بندي
عمودي)
مرحله سوم :مرتبط ساختن سلسله مراتب سازماني (تركیب افقي)
مرحله چهارم :جایابي براي كاركنان و تثبیت نیروها
مباني سازماندهي
•
مبا نی سازماندهي عبارتند از :سازماندهي بر مبناي وظیفه
•
سازماندهي بر مبناي محصول
•
سازماندهي برمبناي فرآیند
•
سازماندهي برمبناي ارباب رجوع یا مشتري
•
و سازماندهي بر مبناي ناحیه جغرافیایي
ساختار سازماني
•
مجموعه راههایي است كه كار را به وظایف مشخص تقسیم ميكند و هماهنگي میان آنها
را فراهم ميكند.
ساختار سازماني باید:
• توان تسریع و تسهیل تصمیمگیري،
واكنش مناسب نسبت به محیط و حل تعارضات بین واحدها را داشته باشد.
•
• ارتباط بین اركان اصلي سازمان و هماهنگي بین فعالیتهاي آن
• و بیان ارتباطات درون سازماني از نظر گزارشدهي و گزارشگیري،
• از وظایف ساختار سازماني است
ساختار سازماني()2
• بین ساختار سازماني و نمودار سازماني تمایز قایل شد .ساختار سازماني كه مفهوم
كليتري هست ،بهوسیله نمودار سازماني نشان داده ميشود (Kast and Rosenzwieig
).1985,115
ساختار آیینه تمام نماي:
•
•
•
•
•
•
قواعد ،مقررات،
رویهها ،استانداردها،
جایگاه تصمیمگیري،
نحوه ارتباطات،
تفكیك بخشهاي مشاغل
و تلفیق آنها و سلسله مراتب اختیارات است.
آياتی در باره سازماندهی
به آيات زير توجه كنيد:
)1ـ سوره آل عمران آيه 52
اّلل
ّللا آ َم َّنا ِب ّ ِ
نصا ُر ّ ِ
اري إِلَى ّ ِ
ّللا َقال َ ا ْل َح َو ِار ُّيونَ َن ْحنُ أَ َ
يسى ِم ْن ُه ُم ا ْل ُك ْف َر َقال َ َمنْ أَ َ
س عِ َ
َفلَ َّما أَ َح َّ
نص ِ
َوا ْ
ش َهدْ ِبأ َ َّنا ُم ْسلِ ُمونَ
«پس وقتى كه عیسى از آنان احساس كفر كرد گفت :چه كسانى در راه خدا یاوران منند؟
حواریّون گفتند :ما یاوران خداییم ،به خدا ایمان آوردهایم ،و گواهى بده كه ما تسلیم
[حق]هستیم».
1ـ تالش عیسى (ع) براى تش ّكل بخشیدن و سازماندهى به جبهه مؤمنان ،علیه جبهه كفر
فلمّا احسّ ...قال من انصارى الى ّ
ّللا
2ـ نقش سازماندهى و تش ّكل در پیشبرد اهداف
فلمّا احسّ ...قال من انصارى الى ّ
ّللا
جمله «قال من انصارى» ،بیانگر تالش عیسى (ع) براى سازماندهى است و طبعا ً در پیشبرد
هدف نقش داشته است.
3ـ لزوم تش ّكل و جبهه گیرى مؤمنان ،در قبال جبهه كفر
من انصارى الى ّ
ّللا.
آياتی در باره سازماندهی()2
سوره کهف – آيه 48
ص ًّّفا لَّ َقدْ ِج ْئ ُت ُمو َنا َك َما َخلَ ْق َنا ُك ْم أَ َّول َ َم َّر ٍة َبلْ َز َع ْم ُت ْم أَلَّن َّن ْج َعل َ لَ ُكم َّم ْوعِ دًّا
ضوا َعلَى َر ِّب َك َ
َو ُع ِر ُ
«و صف كشیده بر پروردگارت عرضه مىشوند و خدا مىگوید :به راستى تنها نزد ما آمدید
همان گونه كه اول بار شما را آفریدیم .شما در قدرت ما شك نداشتید بلكه خیال مىكردید
براى حسابرسى شما موعدى قرار نخواهیم داد».
-1روز قیامت ،تمامى انسانها ـ گرچه خود نخواهند ـ به پیشگاه پروردگار عرضه خواهند
شد.
و عرضوا على ربّك ص ًّفا
مجهول بودن «ع ُِرضوا» نشانگر آن است كه انسانها ناگریز از حاضر شدن نزد خداوند
هستند و از خود اختیار ندارد.
-2حضور انسانها در قیامت ،با صفوفى منظم و سازماندهى شده خواهد بود.
و عرضوا على ربّك ص ًّفا
آياتی در باره سازماندهی()3
يوسف – آيه 19
اءت َسی َ َ
اع ًة َو ّ
« َو َج ْ
ّللاُ َعلِی ٌم
ض َ
اردَ ُه ْم َفأ َ ْدلَى دَ ْل َوهُ َقا َل َیا ُب ْش َرى َه َذا ُغالَ ٌم َوأَ َسرُّ وهُ ِب َ
َارةٌ َفأرْ َسلُو ْا َو ِ
ون »
ِب َما َیعْ َملُ َ
ترجمه:
و(یوسف در چاه بود تا) كارواني فرا رسید و مأ مور آب را فرستادند .پس او دلو خود را به
چاه افكند (یوسف به طناب و دلو آویزان شد و به باالي چاه رسید) .مأمور آب فریاد زد:
مژده كه این پسري است .او را چون كاالیي پنهان داشتند (تاكسي ا ّدعاي مالكیت نكند) .در
حالي كه خداوند بر آنچه انجام ميدادند آگاه بود.
پيامها:
-1تقسیم كار ،یكي از اصول مدیریت ،سازمان دهي و زندگي جمعي است( .واردهم ) به
معناي مسئول آب آوردن است.
-2گروهي حتي انسان را ،به دید كاال مينگرند( .بضاعه)
-3كتمان حقیقت در برابر مردم است ،با خدا چه ميكنیم كه به همه چیز آگاه است( .اسرّ وه
ّ ....
وّللا علیم )
-4وقتي خوديها حمایت نكنند ،خداوند از طریق بیگانگان حمایت ميكند( .برادران یوسف
رفتند ،ولي قافلهاي ناشناس آمد).
تحليل قرآني سازماندهي
طبق یك تقسیمبندي معروف كه شهرت روایي نیز دارد:،
فرشتگاني مانند جبرئیل ،مأمور ابالغ وحي به رسوالن خدا،
میكائیل مأمور تقسیم ارزاق و معیشت،
عزرائیل مأمور گرفتن جان
و اسرافیل مأمور دمیدن در صور هستند
كه این حاكي از تقسیم كاري دقیق است
و از ظاهر بعضي آیات بر ميآید كه هر كدام از این فرشتگان ،سازمان و فرشتگان تحت
امري دارند« .آنجا كه گرفتن جان را به مالئكه نسبت ميدهد >>،معلوم ميشود كه آنها
تحت امر ملك الموت (عزرائیل) هستند.
سوره مباركه قدر ،از روحاالمین ،كه همان جبرئیل است ،در رأس فرشتگاني كه در شب قدر
به زمین و به میان احیاگران ارسال ميشوند ،نام ميبرد.
« در جنگ بدر ،حنین ،احد و دیگر جنگها عدهاي از آنها در قالب واحدهاي سه هزار نفره
یا پنج هزار نفره به كمك مجاهدان اسالم ميآمدند».
تحليل قرآني سازماندهي
از سازمان دقیق فرشتگان ،معیارهاي دقیقي را ميتوان براي سازماندهي اسالمي اتخاذ كرد
كه عبارتند از:
.1اصل تقسیم كار
.2اصل هماهنگي
.3اصل اطاعت پذیري
.4اصل سلسله مراتب
.5اصل وحدت فرماندهي
.6اصل نظارت
اصول سازماندهي در حكومت پيامبر
.اصل اطاعت
«هر كس از رسول اطاعت كند ،به تحقیق از خدا اطاعت كرده است».
.2اصل سلسله مراتب
«اي كساني كه ایمان آوردهاید! اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبر خدا را و اوالامر
(وصایاي پیامبر) را و هرگاه در چیزي نزاع داشتید ،آن را به خدا و پیامبر بازگردانید و
از آنان داوري بطلبید ،اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید .این (كار) براي شما بهتر
و عاقبت و پایانش نیكوتر است»..
.3اصل واليت و اولويت
«پیامبر نسبت به مؤمنین از خود آنان اولي است».
.4اصل سنديت و حجيت دستورها و قوانين رسول خدا(ص)
«آن چه را پیامبر براي شما آورده است ،بگیرید و از آن چه شما را باز ميدارد ،بایستید».
.5اصل مرجعيت رسول ،در منازعات و مشاجرئت و اختالف نظر
«نه چنین است به پروردگارت سوگند ،ایمان مردم حقیقي نیست ،مگر این كه در مشاجرئت و
اختالفات ،تو را به عنوان حاكم و داور بپذیرند» .اگر در امري نزاع و اختالف كردید،
حل آن را به خدا و رسول رد كنید».
اصول سازماندهي در حكومت پيامبر()2
.6اصل استيذان از رسول خدا(ص)
مؤمنان واقعي كساني هستند كه به خدا و رسولش ایمان آوردهاند و هنگامي كه در كار مهميبا او باشند ،بياجازه او جایي نميروند .كساني كه از تو اجازه ميگیرند ،به راستي به خدا
و پیامبرش ایمان آوردهاند .در این صورت ،هرگاه براي بعضي كارهاي مهم خود از تو
اجازه بخواهند ،به هر یك از آنان كه ميخواهي (و صالح ميبیني) اجازه بده و برایشان
از خدا آمرزش بخواه ،كه خداوند آمرزنده و مهربان است ».
.7اصل لزوم احترام به رسول خدا(ص)
«صدا زدن پیامبر را در میان خود ،مانند صدا زدن یكدیگر قرار ندهید».
.8اصل تمركز در امور مالي
«بدانید هرگونه غنیمتي به دست آوردید ،خمس آن براي خدا و پیامبر و براي ذيالقربي و
یتیمان و مسكینان و در راه ماندگان است».
.9اصل مركزيت پيامبر(ص) نسبت به اطالعات و گزارشها:
«هنگامي كه خبري از پیروزي و شكست به آنان برسد( ،بدون تحقیق) آن را شایع ميسازند،
در حالي كه اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -كه قدرت تشخیص كافي دارند باز گردانند،
از ریشههاي مسایل آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ،جز عده كمي،
همگي از شیطان پیروي ميكردید».
هدایت
•
سومین وظیفهي مدیر هدایت است.
مدیراني كه به خوبي از عهدهي وظیفه برنامهریزي بر ميآیند ،و از الگوهاي مناسب و
شیوههاي درست براي سازماندهي امور بهره ميگیرند ،اگر ندانند چگونه وظایف را
هدایت كنند،و نتوانند نقش عامل انساني را در دستیابي به نتایج مورد انتظار درك
كنند،وظایف مدیریتي خود را نميتوانند به درستي اجرا كنند.
وظیفهي هدایت شامل انگیزش ،رهبري و ارتباطات است.
آياتی در باره هدايت
آيه 6سوره فاتحه
الص َر َ
اط ال ُمس َتقِي َم
اه ِد َنـا ِّ
ترجمه:
«ما را به راه راست هدایت كن».
- 1درخواست هدایت به صراط مستقیم ،مهمترین خواسته انسان عارف به مقام الهى است.
«الحمد ّلِل ...إیاك نستعین .إهدنا الصرط المستقیم»
- 2لزوم دعا به درگاه الهى براى دستیابى به صراط مستقیم
«إهدنا الصرط المستقیم»
- 3ستایش خدا و اظهار عبودیت به درگاه او از آداب دعاست.
«الحمد ّلِل رب العلمین ...إهدنا الصرط المستقیم»
- 4انسان همواره نیازمند هدایتهاى الهى است.
«إهدنا الصرط المستقیم»
- 5درخواست هدایت به «صراط مستقیم» شایستهترین مورد براى استعانت از خدا
«إیاك نستعین .إهدنا الصرط المستقیم»
- 6انسان بدون یارى شدن از جانب خدا ،از راهیابى به صراط مستقیم ناتوان است.
آياتی در باره هدايت()2
«إهدنا الصرط المستقیم»
- 7یكتاپرستى و تنها از خدا یارى جستن« ،صراط مستقیم» است.
«إیاك نعبد و إیاك نستعین .إهدنا الصرط المستقیم»
- 8ایمان به خدا و صفاتش« ،صراط مستقیم» است.
«الحمد ّلِل رب العلمین ...إهدنا الصرط المستقیم»
- 9هدایت همگان به صراط مستقیم ،آرمان انسان موحد است.
«إهدنا الصرط المستقیم»
- 10هدایت داراى مراتب و مراحل بسیارى است.
«إهدنا الصرط المستقیم»
- 11دعا به درگاه خدا ،نقش مؤثرى در دستیابى به هدایت دارد.
«إهدنا الصرط المستقیم»
- 12از امام رضا (ع) روایت شده« :إهدنا الصراط المستقیم» إسترشاد لدینه و إعتصام بحبله و
إستزادة فى المعرفة لربه عز و جل ...؛»
« ...إهدنا الصراط المستقيم» درخواست هدایت از خداوند به سوى دین او و چنگ زدن به ریسمان
او و طلب مزید معرفت پروردگار عز و جل است .»...
آياتی در باره هدايت()3
- 13از امام صادق (ع) روایت شده كه فرمود« ...:الصراط المستقیم» صراط األنبیاء و هم
الذین أنعم ّ
ّللا علیهم
« ...صراط المستقیم» راه انبیاست و آنانند كه خداوند به آنها نعمت بخشیده است».
ّللا (ص) أنه قال[ :فى قول ّ
« - 14عن رسول ّ
ّللا عز و جل] «إهدنا الصراط المستقیم» دین
ّ
ّللا الذى نزل به جبرئیل (ع) على محمّد (ص)
از رسول خدا(ص) روایت شده كه [درباره سخن خداى عزوجل] «إهدنا الصراط المستقیم»
فرمود[ :مراد از صراط مستقیم] دین خداست كه جبرئیل آن را برمحمّد (ص) نازل كرده
است.»...
ّللا (ص) و عن على (ع) فى معنى «صراط المستقیم» انه كتاب ّ
« - 15عن رسول ّ
ّللا
از رسول خدا(ص) و على (ع) روایت شده كه مراد از «صراط المستقیم» كتاب خداست».
- 16از امام صادق (ع) روایت شده است كه« :الصراط المستقیم» أمیرالمؤمنین على (ع)
«صراط مستقیم» (راه) امیر المؤمنین على (ع) است.
آياتی در باره هدايت()4
آيه7سوره فاتحه
صِ َر َ
نع َ
ضو ِ
الضالِّينَ
ب َعلَي ِه ْم َوالَ َّ
ير ال َمغ ُ
اط الَّذِينَ أَ َ
مت َعلَي ِه ْم َغ ِ
ترجمه:
«راه كسانى كه به آنان انعام كردى ،كه نه مورد غضب توأند و نه گمراهند».
- 1تقسیم انسانها به ثابت قدمان بر هدایت و مغضوبین درگاه خدا و گمراهان ،از
طبقه بندیهاى مردم در قرآن «صرط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و
الالضآلّین»
مراد از «نعمت» در «انعمت علیهم» به قرینه فرازهاى قبل و بعد ،نعمت هدایت است ،نه
نعمتهاى مادى .عالوه بر اینكه همه موجودات ،حتى كافران ،از این نعمتها برخوردار
هستند.
- 2گروهى از انسانها برخوردار از هدایتهاى ویژه الهى و بهره مند از مراحل واالى آن
هستند.
صرط الذین انعمت علیهم
چنانچه گذشت مراد از «نعمت» نعمت هدایت است ،و چون درخواست كنندگان این نعمت
خود از هدایت یافتگان هستند ،مقصود از آن ،هدایتى ویژه است.
- 3هدایت به صراط مستقیم ،از نعمتهاى بزرگ خداوند است.
آياتی در باره هدايت()5
صرط الذین انعمت علیهم
- 4گروهى از هدایت یافتگان ،بر طریق هدایت ثابت قدم نماندند و در زمره غضب شدگان و
یا گمراهان قرار گرفتند.
«صرط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و الالضآلّین»
برداشت فوق بر این اساس است كه «غیر المغضوب» صفت احترازى براى «الذین انعمت»
باشد .بر این مبنا نعمت داده شدگان یعنى ،هدایت یافتگان سه گروه مىشوند1 :ـ راه
یافتگانى كه دست از هدایت شسته و از «مغضوبین» مىشوند2 .ـ هدایت یافتگانى كه در
بین راه گمراه شده و از «ضالین» مىگردند3 .ـ هدایت پیشگانى كه تا آخر بر صراط
مستقیم پایدار مىمانند.
- 5هدایت یافتگان نیز در خطر قرار گرفتن در زمره غضب شدگان و یا گمراهان هستند.
صرط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و الالضآلّین
- 6خداشناسان موحد ،خواهان هدایت به راه ثابت قدمان بر هدایت هستند.
الحمد ّلِل ...إهدنا الصرط المستقیم .صرط الذین انعمت علیهم
آياتی در باره هدايت()6
« - 7صراط مستقیم» راهى است به سوى خدا كه هرگز به انحراف و كجى نمىگراید.
إهدنا الصرط المستقیم .صرط الذین انعمت علیهم
- 8الگوهاو نمونههاى عینى راه یافتگان ،داراى نقشى مهم در نیل به صراط مستقیم و سلوك
در آن است.
إهدنا الصرط المستقیم .صرط الذین انعمت علیهم
- 9نعمت داده شدگان (هدایت یافتگان) ،كسانى هستند كه مورد غضب خدا واقع نشده و به
گمراهى گرایش نداشته باشند.
صرط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و الالضآلّین
آياتی در باره هدايت()7
•
سوره بقره آيه:2
اب الَ َر ْي َب فِي ِه ُهدًّى لِّ ْل ُم َّتقِينَ
َذلِ َك ا ْل ِك َت ُ
ترجمه:
«این كتاب كه هیچ ش ّكى در آن نیست هدایتى است براى تقواپیشگان».
- 1قرآن كتابى كامل و با عظمت است.
ذلك الكتب
- 2كتابت آیات قرآن و تدوین آن ،پس از نزول آن بر پیامبر (ص) انجام شده است.
ذلك الكتب
- 3قرآن كتابى متقن و منزه از هر گونه زمینه تردید افكن و شبهه ساز در حقانیت آن است.
الریب فیه
آياتی در باره هدايت()8
- 4توان قرآن بر هدایت و تربیت انسانهاى پرهیزگار ،دلیل و گواهى كافى بر اتقان و
حقانیت آن است.
الریب فیه ه ًدى للمتقین
«ه ًدى للمتقین» به منزله استدالل براى جمله «الریب فیه» است.
- 5قرآن كتاب هدایت و راهنماى اهل تقوا به مراحل واالى آن است.
ه ًدى للمتقین
- 6هدایت داراى مراتب و مراحل است.
ه ًدى للمتقین
7ـ هدایتهاى قرآن ،به دور از هر كاستى و پیراسته از كمترین پیامد ناهنجارى است.
ه ًدى للمتقین
«ه ًدى» مصدر و در اینجا به معناى اسم فاعل (هادى) است .به كارگیرى مصدر به جاى اسم
فاعل اشاره به این حقیقت دارد كه قرآن محض هدایت است؛ یعنى رهنمودهاى قرآن
مستلزم هیچ ضاللت و مشوب به هیچ گمراهى و سردرگمى نیست.
انگيزش
•
تعریف :انگیزش عبارت است از نیرویي كه كاركنان را به آغاز كردن ،جهت دادن و
تداوم رفتار و فعالیت تحریك ميكند(.بووي و همكاران ،1993 ،ص )436
• انگیزش یعني نیروهایي كه موجب ميشوند افراد به گونهاي خاص رفتار كنند.
(گریفین ،1996 ،ص)474
•
انگیزش را ميتوان حالتي دانست كه افراد را به تحقق و تداوم رفتار خاصي متمایل و
علت و چرایي فعالیتها را مشخص ميسازد.
•
براي اینكه فردي به سطح باالیي از عملكرد برسد باید بخواهد كه كار را انجام دهد
(انگیزش) ،بتواند كار را انجام دهد (توانایي) ،و مواد و وسایل انجام كار را در اختیار
داشته باشد(محیط) ،فقدان هر یك از این زمینهها به عملكرد لطمه ميزند( .مورهد و
گریفین 2002 ،ص )116
نيازها
یكي از پیش فرضهاي اساسي در مدیریت اسالمي را ميتوان چنین بیان كرد :
•
•
« سازماني داراي مدیریت اسالمي است كه بتواند نیازهاي انسان را در تمامي ابعاد
برآورده سازد».
بر اساس منطق قرآني ميتوان نیازهاي انساني را در ابعاد زیستي،رواني – عاطفي،
معرفتي و ایماني دسته بندي كرد.
رهبری
•
در چهار گوشهي جهان جستوجوي بالوقفه به منظور یافتن كساني كه داراي آن نوع
توانایي باشند كه آنها را قادر به رهبري مفید و مؤثر كند ،در جریان است .این كمبود
رهبري مؤثر تنها به تشكیالت اقتصادي محدود نميشود؛ بلكه در تعلیم و تربیت,
حكومتها ,بنیادها و همه انواع دیگر سازمانها فقدان مدیر توانا به چشم ميخورد؛
بنابراین وقتي كه ما كمبود استعداد و قریحه رهبري را درجامعه تقبیح ميكنیم ،صحبت ما
بر سرنداشتن مردمي كه تشكیالت اداري را پركنند نیست ,آنچه ما راعذاب ميدهد فقدان
آدمهایي است كه مایل باشند نقش برجسته رهبري را در اجتما ع ما بر عهده گیرند و
بتوانند كار را به صورتي مفید و مؤثر به انجام برسانند.
•
سالها بود كه شیوه متداول در مطالعه رهبري بر صفات یا ویژگيهاي ذاتي رهبري تأكید
ميكرد .طبق این نگرش ,ویژگيهاي خاصي نظیر واجد بودن نیروي جسماني یا
احساسات دوستانه در رهبري مؤثر ضروري بود .گمان ميرفت كه این صفات ذاتي
شخصي ,نظیر هوش ,از وضعیتي به وضعیت دیگر قابل انتقال است؛ چون اغلب افراد
این صفات را نداشتند .فقط كساني كه واجد آنها بودند رهبران بالقوه شناخته ميشدند.
رهبری()2
•
در نتیجه این شیوه نگرش ,ارزش تربیت و آموزش افراد را براي احراز مناصب رهبري
مورد تردید قرار ميداد .تلویحا ً این بدان معني بود كه اگر كشف روش تشخیص و
اندازهگیري كیفیات و صفات رهبري (كه در افراد ذاتي است) امكان پذیر ميبود تشخیص
رهبران از غیر رهبران میسر ميشد.
•
بنابراین آموزش رهبري فقط براي آنهایي كه واجد صفات ذاتي رهبري بودند ,سودمند
واقع ميگردید .مرور تحقیقاتي كه از این شیوه مطالعهي رهبري استفاده كردهاند كمتر
یافتهي با اهمیتي حاصل و آشكار كرده است ,تحقیقات تجربي برآن است كه رهبري یك
فراگرد پویاست كه از وضعیتي به وضعیتي ,با تغییراتي در رهبران ,پیروان و وضعیتها
تغییر پیدا ميكند .تحقیقات اخیر این شیوهي وضعیتي را در مطالعهي رهبري تأیید
ميكنند.
رهبری()3
تعريف رهبري
• هنر یا علم نفوذ در اشخاص به طوري كه با میل و خواسته خود در جهت
حصول هدفهاي تعیین شده گام بردارند (میرسپاسي , ١٣79 ,ص .) ٣٩
• قدرت جذب افراد ,تأثیر و نفوذ در آنها و توانایي پذیراندن شخصیت به
طوري كه افراد (پیروان) به طور داوطلبانه در یك شرایط معین ,رهبري
او را بپذیرند (میركمالي ,١٣٧٠ ١ ,ص)٥٥
• توانایي ایجاد حالتي در كاركنان كه با اعتماد به نفس و عالقمندي انجام
وظیفه نمایند (بچ ١٩٧٥ ,ص .)٥١١
• استاد شهید مرتضي مطهري ،رهبري را فن بهتر بسیج كردن و بهتر
سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر كنترل كردن نیروهاي انساني و
بكاربردن آنها ميدانستند (مطهري , ١٣٦٤ ,ص .)٢٣٥
رهبری()4
بنابر آنچه كه گفته شد ميتوان گفت كه:
•
•
•
•
•
رهبري در اصل نسبت به مدیریت مفهوم وسیعتري دارد.
مدیریت نوع خاصي از رهبري محسوب ميشود كه در آن كسب اهداف سازماني بر
سایر اهداف اولویت دارد .اختالف اساسي میان این مفاهیم از كلمهي سازمان بر ميخیزد.
رهبري زماني صورت ميگیرد كه فردي به هر دلیل كوشش ميكند بررفتار فرد یا
گروهي اثربگذارد.
این امر ميتواند براي نیل به اهداف خود فرد یا دیگران بوده و با اهداف سازمان نیز
سازگار یا ناسازگار باشد(.رضائیان , ١٣8٢ ,ص ) ١٨٣
هر چه سازماني از نظر رهبري نیرومندتر باشد ،موفقیت آن سازمان بیشتر خواهد بود.
رهبري جزیي از مدیریت است ،ولي جوهرهي آن است .رهبري مستلزم دانش كافي,
تجربهي كافي و شیوهي صحیح برخورد و اداره است .رهبري خود یك استعداد و هنر
است (علوي , ١٣٧١ ,ص .)٢٦٥
سبکهای ادگارشاين
•
براساس طبقهبندي شاین ،مفروضات مدیر را ميتوان به چهار دسته تقسیم كرد:
-1انسان منطقي اقتصادي
-2انسان اجتماعي
-٣انسان خودیاب
-4انسان پیچیده
ويژگيهاي رهبران فرهمند
.1اعتماد به نفس :آنان نسبت به توانایي و قضاوت خود اعتماد كامل دارند.
.2ديدگاه :این یك هدف آرمان گرایانه است كه آینده را بهتر از وضع موجود متجلي ميسازد .هر
قدر بین هدف آرماني و وضع موجود اختالف بیشتر باشد ،احتمال آن زیادتر است كه پیروان آن
را به دیدگاه خارقالعاده رهبر نسبت دهند.
.3قدرت بيان :آنان ميتوانند دیدگاه خود را به گونهاي كه قابل فهم پیروان باشد ابراز نمایند .این
قدرت بیان به گونهاي است كه در برگیرنده نیازهاي پیروان است ،از این رو از نیروي
انگیزشي باالیي برخوردار ميباشند.
.4اعتقاد راسخ به هدف :رهبران فرهمند نسبت به دیدگاه و هدف خود اعتقاد راسخ دارند و آماده
پذیرش ریسكهاي سنگین هستند ،هزینههاي زیادي به مصرف ميرسانند و در جهت جامهي
عمل پوشاندن به خواستهي خود از هیچ نوع ایثار و از خود گذشتگي دریغ نميكنند.
.5رفتارخارقالعاده :آنها از نوعي جذابیت خاص برخوردارند و از نظر رفتار پدیدهاي نو ،غیر
متعارف و مخالف هنجارهاي رایج ارایه ميكنند؛ چون در كار خود پیروز گردند ،این رفتارها
موجب تحسین ،ستایش و تعجب پیروان ميگردد.
.6عامل تغيير :رهبران فرهمند را به عنوان عامالني ميپندارند كه موجب تغییرات اساسي
ميشوند و كساني نیستند كه نسبت به حفظ وضع موجود قانع گردند.
.7شناخت محيط :این رهبران ميتوانند محدودیتهاي محیطي را به صورتي واقع گرایانه تعیین
كنند و منابع الزم براي ایجاد تغییر را مشخص نمایند.
مديريت و رهبري جامعه و رابطهي آن با مردم
رهبري به سوي خدا
•
آنچه قرآن تحت عنوان« رهبري» از آن بحث ميكند ،مافوق رهبرياي است كه بشریت
ميشناسد.
•
رهبرياي كه بشریت ميشناسد ،از حدود رهبري در مسایل اجتماعي تجاوز نميكند.
•
ولي منظور قرآن از رهبري ،عالوه بر رهبري اجتماعي« ،رهبري به سوي خدا» ست و
آن خود حساب دقیق و حساسي دارد و از رهبريهاي اجتماعي بسي دقیقتر و حساستر
است( .امدادهاي غیبي،در زندگي بشر)110 ،
اهميت مقام و مديريت انسانها
•
آیه كریمه ]بقره ،[124 ،اهمیت مقام رهبري و مدیریت انسانها را ميرساند .ابراهیم (ع)
پس از آنكه آزمایشهاي بزرگي ]از قبیل در راه عقیده در آتش رفتن ،یك تنه با یك ملت
مبارزه كردن و بتشكني نمودن ،تا پاي قرباني فرزند عزیز در راه خدا رفتن[ را با
موفقیت پشت سرگذاشت ،خدا او را به عنوان امام و رهبر و پیشوا معرفي ميكند.
•
از اینجا ميتوان به اهمیت فوقالعاده رهبري پي برد .در حدیث معروف كه رسول
خدا(ص) فرمود« :اگر در سفر از دو نفر بیشتر شدید ،یكي را براي خود امیر انتخاب
كنید» ،نشانه از اهتمام اسالم به تش ّكل و رهبري است.
•
حقیقت این است كه رهبري انسانها و بسیج كردن نیروهاي عظیم نهفتهي آنها در مسیر
كمال ،چه از نظر بعد اجتماعي و زندگي این جهان و چه از نظر بعد روحاني و معنوي و
سلوك اليّللا ،عاليترین و مشكل ترین مقام انساني است؛ و لهذا رهبري جامع و كامل،
جز در خور افرادي نظیر ابراهیم و خاتم األنبیاء و امیر المؤمنین علي(ع) نیست( .امامت
رهبري)221 ،
نقش محبت در مدیریت و رهبري جامعه
•
•
•
•
•
•
قرآن خطاب به پیغمبر ميكند كه اي پیغمبر ،نیروي بزرگي را براي نفوذ در مردم و
ادارهي اجتماع در دست داري:
« به موجب لطف و رحمت الهي ،تو بر ایشان نرم دل شدي؛ كه اگر تندخوي سخت دل
بودي ،از پیرامونت پراكنده ميشدند .پس ،از آنان در گذر و برایشان آمرزش بخواه و در
كار با آنان مشورت كن»( .آل عمران)159 :
در اینجا علت گرایش مردم به پیغمبر اكرم(ص) را عالقه و مهري دانسته كه نبي اكرم
دربارهي آنان مبذول ميداشت .باز دستور ميدهدكه ببخششان و برایشان استغفار كن و با
آنان مشورت كن .اینها همه از آثار محبت و دوستي است؛ همچنان كه وفق و حلم و
تحمل ،همه از شئون محبت و احساناند.
و اخرید از تیغ چندین حلق را
او به تیغ حلم چندین خلق را
بل زصد لشكر ظفر انگیزتر «مولوي»
تیغ حلم از تیغ آهن تیز تر
جاذبه و دافعه علي(ع))67( ،
شور و مشورت
•
مؤمنان كار خود را با شور و همفكري انجام ميدهند
•
راجع به مشاورهي علمي و تبادل نظر ،هر چند به قدري واضح است كه احتیاج به
استدالل ندارد ،اما براي اینكه دانسته شود در خود اسالم این پیشبینيها و دستورهاي
مترقیانه هست ،به آیهاي از قرآن اشاره ميكنم:
•
در خود قرآن ،در سورهي مباركهي (شوري )38 :مؤمنین و پیروان اسالم را این طور
وصف ميكند« :دعوت حق را اجابت ميكنند ،نماز را به پا ميدارند ،كار خود را با
شور و همفكري انجام ميدهند و از آنچه به آنها عنایت كردهایم ،انفاق ميكنند( ».ده
گفتار)126،
•
پس از نظر اسالم،همفكري و تبادل نظر یكي از اصول زندگي اهل ایمان و پیروان اسالم
است .
شور و مشورت()2
•
هیچ كس نباید خود را مافوق دیگران و بينیاز از همفكري و همكاري آنان بداند
•
«قرآن كریم ميفرماید :دركارهاي خوب ،در احسانها و منشأ خیر شدنها ،و بر اقامهي تقوا و
طهارت ،یكدیگر را اعانت كنید و به كمك یكدیگر بشتابید؛ و اما در شر و فساد و كینهدوزيها
یكدیگر را اعانت نكنید( ».مائده )2 :امیرالمؤمنین (علیهالسالم) راجع به انفاق و اتحاد ،بیانات
زیادي دارد .در اینجا با این فكر مبارزه ميكند كه بعضي از مردم را غرور ميگیرد و
خودشان را مافوق همفكري و همكاري ،مافوق عقل و فكر و عمل دیگران فرض ميكنند؛ فكر
نميكنند كه عقل فرد هر اندازه صائب باشد و عمل هر اندازه مؤثر باشد ،مثل عقل اجتماعي و
عمل اجتماعي نیست.
در دستورات دین مقدس اسالم ،به مشورت توصیهي اكیدي شده ،خصوصا ً در كارهاي
اجتماعي« .آنها كه دعوت الهي را پذیرفته و نماز را به پاداشتهاند و كارهاي خود را با
مشورت حل و فصل ميكنند و از روزيهایي كه به آنها دادهایم ،انفاق ميكنند( ».شوري:
)38یكي از مختصات اهل ایمان را این مطلب قرار ميدهد كه كارهایشان را با شور و
همفكري صورت ميدهند .آن را هم ردیف نماز و انفاق قرار داده .دربارهي رسول اكرم (ص)
ميفرماید «:نسبت به مردم عفو و گذشت داشته باش؛ براي آنها دعا و استغفار كن و در كارها
با آنها مشورت كن( ».آل عمران)159 :
•
شور و مشورت()3
•
•
•
رسول خدا با آنكه پیغمبر بود و با آنكه مردم توقع نداشتند كه او رأي و عقیده و نظر آنها
را بخواهد و دخالت دهد ،او خودش براي آنكه مردم را تحقیر نكرده باشد ،براي آنكه به
مردم شخصیت بدهد و شخصیت آنها را محترم بشمارد ،براي اینكه دستورالعمل امت
باشد ،براي همیشه ،با آنها مشورت ميكرد و از آنها نظر ميخواست .داستان مشورت
نظامي در جنگ خندق و نظر دادن سلمان فارسي -كه در ایران در این گونه مواقع دور
شهر خندق ميكنند و به این وسیله از خود دفاع ميكنند -و پذیرفتن رسول اكرم نظر
سلمان را ،معروف است( .حكمتها و اندرزها)119 ،
يكي از داليل مشورت پيامبر (ص) با مردم ،اين بود كه بعدها كسي حاكم و رهبر را
مافوق ديگران نپندازد (و شاور هم في األمر) .این هم از شئون اخالق نرم و مالیم پیغمبر
(ص) بود] .قرآن ميگوید [:پیغمبر ما ،عزیز ما! در كارها با مسلمین مشورت كن .عجبا !
پیغمبر است؛ نیازي به مشورت ندارد! رهبري مشورت ميكند كه نیاز به مشورت دارد.
او نیازي به امر مشورت ندارد؛ ولي براي اینكه این اصل را پایهگذاري نكند كه بعدها
هركس كه حاكم و رهبر شد] ،بگویند او[ مافوق دیگران است ،او فقط باید دستور بدهد
دیگران باید عمل بكنند و مشورت معني ندارد] ،لهذا مشورت ميكرد[ .علي هم مشورت
ميكرد؛ پیغمبر هم مشورت ميكرد .آنها نیازي به مشورت نداشتند؛ ولي مشورت
ميكردند،
شور و مشورت()4
•
•
•
•
براي اینكه اوالً دیگران یاد بگیرند؛ و ثانیا ً مشورت كردن ،شخصیت دادن به همراهان و پیروان
است .آن رهبري كه مشورت نكرده ،و ولي صد در صد هم یقین داشته باشد ،تصمیم ميگیرد،
اتباع او چه حس ميكنند؟ ميگویند :پس معلوم ميشود ما حكم ابزار را داریم ،ابزاري بيروح
و بيجان .ولي وقتي خود آنها را در جریان گذاشتید ،روشن كردید و در تصمیم شریك نمودید،
احساس شخصیت ميكنند و در نتیجه بهتر پیروي ميكنند.
«و شاورهم في األمر؛ فاذا عزمت فتوكل علي ّللا» (آل عمران)159 :
اي پیغمبر ،ولي كار مشورتت به آنجا نكشد كه مثل آدمهاي دودل باشي؛ قبل از اینكه تصمیم
بگیري ،مشورت كن؛ ولي رهبر همین قدر كه تصمیم گرفت ،تصمیمش باید قاطع باشد .بعد از
تصمیم ،یكي ميگوید :اگر این جور بكنیم ،چطور است؟ دیگري ميگوید :آن جور بكنیم ،چطور
است؟باید گفت :نه ،دیگر تصمیم گرفتیم و كار تمام شد .قبل از تصمیم ،مشورت؛ بعد از
تصمیم ،قاطعیت .همین قدر كه تصمیم گرفتي ،به خدا توكل كن و كار خودت را شروع كن و
از خداي متعال هم مدد بخواه.
این مطلب را كه عرض كردم ،به مناسبت بحث دعوت و تبلیغ بود كه یكي از اصول دعوت و
تبلیغ ،رفق و نرمش و مالیمت و پرهیز از هرگونه خشونت و اكراه و اجبار است .خود مسأله
رهبري و مدیریت ،مسأله مستقلي در سیرهي نبوي است كه اگر بخواهیم یك سیرهي تحلیلي بیان
كنیم ،یكي از مسایل آن ،روش پیغمبر اكرم در مدیریت و ادارهي جامعه است و مقداري از آن
را به تناسب عرض كردم كه پیغمبر اكرم در مدیریتشان چگونه بودند و علي علیهالسالم هم
همان طور .به هر حال ،خود بحث روش پیغمبر در مدیریت ،بحث مستقلي است( .سیري در
سیرهي نبوي)242 ،
ارتباطات
فرآيند ارتباط
• فرآیند ارتباط را ميتوان به طور ساده در الگویي كه شامل سه جزء اصلي ارتباط یعني
فرستنده پیام ,پیام و گیرنده پیام است ,نشان داد:
•
واضح است كه براي ایجاد ارتباط ،وجود این اجزا در فرآیند ارتباطي الزم است و هرگاه
جزیي مفقود باشد ,ارتباط به وقوع نخواهد پیوست.
ارتباطات()2
رابطه انسان باخداوند(فقروذلت)
سوره فاطر آیه: 15
ّللا َو َ
ّللاُ ه َُو ا ْل َغنِىُّ ْال َحمِی ُد
َیا أَ ُّی َها ال َناسُ أَن ُت ُم ْالفُ َق َرآ ُء إِلَى َ ِ
ترجمه :
اى مردم! این شمایید كه به خداوند نیاز دارید و (تنها) خداوند ،بىنیاز و ستوده است.
نكته ها :
دعوت خدا از مردم ،نشانهى نیاز او به مردم نیست .همان گونه كه اگر گفتیم مردم خانههاى
خود را رو به خورشید بسازند ،این دعوت نشانهى نیاز خورشید به ما نیست ،بلكه نشانهى
نیاز ما به نور است« .انتم الفقراء الى ّ
ّللا»
یكى از راههاى مبارزه با غرور و تكبّر ،دعوت انسان به درگاه خداست تا انسان به ضعف و
جهل و فقر و نیاز خود پى ببرد« .انتم الفقراء»
پيام ها :
-1هیچ كس از خدا بى نیاز نیست« .یا ایّها ال ّناس»
-2همهى موجودات فقیرند ،لكن چون انسان ا ّدعا و سركشى مىكند باید مهار شود« .یا ا ّیها
ال ّناس»
-3نقش واسطهها و وسایل و علل را قبول داریم ،امّا تمام اسباب و علل نیز در تأثیرگذارى به
او محتاجند« .هو الغ ّنى»
ارتباطات()3
-4غ ّنى واقعى و مطلق و كامل ،تنها اوستّ « .
وّللا هوالغ ّنى»
- 5معموالً اغنیا ،محبوب نیستند و در تیررس جسارتها ،حسادتها ،رقابتها و سرقتها
هستند امّا خداوند ،غنى حمید استّ « .
وّللا هوالغ ّنى الحمید»
-6خداوند غناى خود را در راه رفع نیاز و نفع مخلوقات به كار مىبرد و لذا مورد ستایش
است« .الغنى الحمید»
ارتباطات()4
رابطه انسان باانسان(عدالت)
سوره نحل آيه: 90
إنَ ّ ْ
ان َوإِی َتاء ذِي ْالقُرْ َبى َو َی ْن َهى َع ِن ْال َفحْ َشاء َو ْالمُن َكر َو ْال َب ْغي َی ِع ُ
ظ ُك ْم لَ َعلَ ُك ْم
َ
اإلحْ َس ِ
ِ
ِ
ّللا َیأ ُم ُر ِب ْال َع ْد ِل َو ِ
ِ
َ
َ
َ
ُون
تذكر َ
ترجمه :
همانا خداوند (مردم را) به عدل و احسان و دادن (حق ) خویشاوندان ،فرمان مي دهد و از
كارهاي زشت و ناپسند و تجاوز ،نهي مي فرماید او شما را موعظه مي كند باشد كه
متذكر شوید.
نكته ها :
این آیه منشور جهاني اسالم است كه امام باقر (ع) آنرا در خطبه هاي نماز جمعه مي خواندند.
و به گفته تفسیر صافي ; اگر در قرآن همین یك آیه بود ،كافي بود كه بگوییم قرآن «تبیان
ك ّل شي» است ،اوامر و نواهي این آیه در همه ادیان بوده و هرگز نسخ نشده است .
پيام ها :
-1آیا خداوندي كه انسان ها را به عدل و احسان دعوت مي كند ،مي شود كه خود عادل
نباشد! (ان ّ
ّللا یأ مر بالعدل و االحسان )
-2عدل واحسان در كنار هم جاذبه دارد ،وگرنه مقررات خشك دلها را التیام نمي دهد(.یأ مر
بالعدل واالحسان ) (عدل مقدار واجب واحسان مقدار مستحب است )
ارتباطات()5
-3اولین آمر به معروف وناهي از منكر ،خود خداوندست ( .ان ّّّللا یأ مر ...و ینهي )
-4در احسان ،رسیدگي به بستگان و صله رحم اولویت دارد( .االحسان وایتاء ذي القربي )
-5امر به معروف بر نهي از منكر مقدم است و عدل بر احسان ( .یأ مر بالعدل و االحسان ...
و ینهي )
-6امر به معروف و نهي از منكر باید در فضاي صفا و محبت و در قالب موعظه و
خیرخواهي باشد( .یأ مر ...ینهي ...یعظكم )
-7آمرین به معروف نباید از مردم انتظار پذیرش صددرصد داشته باشند(.لعلّكم تذكرون )
-8مردم فطرتا به عدل واحسان گرایش دارند واز فحشا ومنكر متنفرند ،لكن وسوسه ها
وغرایز موجب غفلت اند كه باید با تذكر آنانرا متذكر نمود( .لعلّكم تذ ّكرون )
-9در نهي از منكر باید ابتدا گناهان رسوا را جلوگیري كرد ،همانگونه كه در امر به معروف
باید ابتدا به واجبات سفارش كرد( .یأ مر بالعدل ...ینهي عن الفحشا)
-10سفارش به عدل و نهي از فحشا ،سنت ابدي خداوند است ( .یأ مر ...ینهي ...یعظكم )
(فعل مضارع نشانه استمرار است )
ارتباطات()6
-3رابطه انسان با رهبر اسالم (تبعيت)
سوره آل عمران آيه : 31
ّللاُ َو َی ْغ ِفرْ لَ ُك ْم ُذ ُنو َب ُك ْم َو ّ
ّللا َفا َت ِبعُونِي یُحْ ِب ْب ُك ُم ّ
حی ٌم
ّللاُ َغفُو ٌر رَ ِ
قُ ْل إِن ُكن ُت ْم ُت ِ
حب َ
ُّون ّ َ
ترجمه :
(اى پیامبر!) بگو :اگر خداوند را دوست مىدارید ،پس مرا پیروى كنید ،تا خدا نیز شما را دوست
بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشد و خداوند بسیار بخشنده ومهربان است.
پيام ها :
-1هر ا ّدعایى با عمل ثابت مىشود« .ان كنتم تحبّون ّ
ّللا فا ّتبعونى»
-2الزمهى ایمان به خدا ،پیروى از اولیاى خداست« .فا ّتبعونى» (آرى ،اسالم منهاى روحان ّیت
واقعى ،محكوم است).
-3هر كس در عمل سست است ،در حقیقت پایهى محبّت او سست است« .تحبّون ...فا ّتبعونى»
-4در راه اصالح جامعه ،از عواطف كمك بگیریم« .ان كنتم تحبّون ّ
ّللا»
- 5عمل ،سخن و سكوت رسول خدا ،حجّ ت و قابل پیروى است« .فاتبعونى»
-6پیامبر معصوم است ،زیرا فرمان پیروى عام و بىچون وچرا براى غیر معصوم ،حكیمانه
نیست« .قل ...فاتبعونى»
ارتباطات()7
ت
-9امتیاز دین الهى بر قوانین بشرى ،وجود عنصر محبّت ،الگوى عملى و صالح ّی ِ
قانونگزار است« .تحبّون ...فاتبعونى یحببكم ّ
ّللا»
پاداش معنوى است .محبوبیّت نزد خدا ودریافت مغفرت ،بهترین پاداش
-10بهترین پاداشها،
ِ
براى مؤمنان است« .یحببكم ّ
ّللا»
-11نشانهى دوستى ،سرپوش گذاردن روى بدىها و برخورد با عفو و رحمت است.
«یحببكم ...یغفر لكم»
-12كارهاى نیك ،مایهى آمرزش گناهان است« .فاتبعونى ...یغفرلكم ذنوبكم»
-13اطاعت وپیروى از پیامبر ،موجب دریافت عفو الهى است« .فا ّتبعونى ...یغفر لكم»
ارتباطات()8
-4رابطه انسان باشيطان (عداوت)
سوره فاطرآيه : 6
إِنَ ال َشی َ
ِیر
ان لَ ُك ْم َع ُد ٌّو َفا َتخ ُِذوهُ َع ُدوّ اً إِ َن َما َی ْدعُو ْا ح ِْز َب ُه لِ َی ُكو ُنو ْا ِمنْ أَصْ َحا ِ
ْط َ
ب ال َسع ِ
ترجمه :
بىگمان ،شیطان دشمن شما است ،پس شما نیز او را دشمن بگیرید؛ جز این نیست كه او دار و
دستهى خود را فرا مىخواند تا از اصحاب دوزخ باشند.
پيام ها :
-1اگر دشمنى شیطان را ج ّدى نگیریم ،فریب خواهیم خورد«.عدوّ فا ّتخذوه عدوّ ا»
-2از برنامهها و تش ّكلهاى دشمن آگاه باشیم« .الشیطان ...یدعوا حزبه»
-3شیطان براى انحراف مردم كمك مىگیرد ،ما براى دعوت دیگران به ّ
حق چه مىكنیم؟
«الشیطان ...یدعوا حزبه»
ارتباطات()9
-5رابطه انسان با اهل لغو (کرامت)
سوره فرقان آیه : 72
ون ُّ
ور َوإِ َذا َمرُّ وا ِباللَ ْغ ِو َمرُّ وا ك َِرا ًما
الز َ
ِین َال َی ْش َه ُد َ
َوالَذ َ
ترجمه :
و (بندگان خدا) كساني هستند كه در مجلس (گفتار و كردار) باطل حاضر نمي شوند و چون بر لغوي
عبور كنند كریمانه بگذرند.
نكته ها :
پیام ها :
-1نه تنها انجام گناه حرام است ،بلكه شركت در جلسه ي گناه و شاهد بودن بر گناه نیز ممنوع است .
(ال یشهدون الزور)
-2هر نوع آگاهي و اطالع و حضور در صحنه اي ،ارزش نیست ( .ال یشهدون الزور) (گاهي انزوا و
گوشه گیري از اجتماع ،ارزش است )
-3حاضر نشدن در مجلس گناه و بي اعتنایي به گناهكاران ،نوعي نهي از منكر است ( .الیشهدون ...
مرّ وا كراما)
-4شركت در مجالس فاسد ،ح ّتي در بندگان واقعي خدا اثر مي كند( .ال یشهدون )
ارتباطات()10
-5هرگونه لغو در كالم ،عمل وآرزو ممنوع است ( .مرّ وا باللغو) (بندگان خدا ،هدف معقول
و مفیدي دارند و عمر خود را صرف امور بیهوده نمي كنند)
-6در شیوه ي نهي از منكر ،همه جا خشونت الزم نیست ( .ال یشهدون ...مرّ وا)
-7نگذاریم فكر بد در روح ما مستقر شود( .مرّ وا كراما)
ارتباطات()11
-6رابطه انسان با کفارومنافقين (شدت وغلظت)
سوره توبه آيه73 :
ِین َو ْ
س ْال َمصِ ی ُر
اغلُ ْظ َعلَی ِْه ْم َو َمأْ َوا ُه ْم َج َه َن ُم َو ِب ْئ َ
ار َو ْال ُم َنا ِفق َ
َیا أَ ُّی َها ال َن ِبيُّ َجا ِه ِد ْال ُك َف َ
ترجمه :
اى پیامبر! با كافران و منافقان ستیز كن و بر آنان سختگیر وخشن باش كه جایگاهشان دوزخ
است و بد سرنوشتى دارند.
پيام ها :
-1جهاد باید مطابق فرمان و نظر رهبر مسلمانان باشد«.یا ایها النبى جاهد»
-2در نظام اسالمى ،فرمانده كل قوّ ا ،رهبر است« .یا ایها النبى جاهد»
-3اسالم ،آیین جهاد و مبارزه با كفر و نفاق است«.جاهد الك ّفار و المنافقین»
پنهان داخلى« .و
دشمنان
دشمنان آشكار خارجى مبارزه كنیم« ،جاهد الك ّفار» ،هم با
-4هم با
ِ
ِ
ِ
المنافقین»
ارتباطات()12
- 5رهبر مسلمانان باید در برابر استكبار قاطع باشد«.یا ایهاال ّنبى جاهد ،واغلظ»
-6با آنكه پیامبر ،سرچشمهى رحمت است ،ولى به خاطر كفر و نفاق دشمنان ،مأمور به
خشونت مىشود« .واغلظ علیهم»
-7جهاد با ك ّفار و منافقان ،جزاى دنیوى آنان است و كیفر اخروىشان جه ّنم است« .و مأویهم
جهنم»
- 8منافق ،بدعاقبت است« .بئس المصیر»
ارتباطات()13
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
-7رابطه انسان باوالدین(احسان ورحمت)
سوره بقره آيه : 83
َوإِ ْذ أَ َخ ْذ َنا مِی َث َ
ِین
اق َبنِي إِسْ َرائِی َل الَ َتعْ ُب ُد َ
ون إِالَ ّ َ
ْن إِحْ َسانا ً َوذِي ْالقُرْ َ َبى َو ْال َی َتا َمى َو ْال َم َساك ِ
ّللا َو ُ ِب ْال َوالِدَ ی ِ
صالَ َة َوآ ُتو ْا َ
ُون
اس حُسْ نا ً َوأَقِیمُو ْا ال َ
الز َكا َة ث َم َت َولَ ْی ُت ْم إِالَ ق َلِیالً مِّن ُك ْم َوأن ُتم مِّعْ ِرض َ
َوقُولُو ْا لِل َن ِ
ترجمه :
و (بیاد آرید) زمانى كه از بنىاسرائیل پیمان گرفتیم ،جز خداوند یگانه را پرستش نكنید و به پدر
و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان ،احسان كنید و با مردم ،به زبان خوش سخن بگویید
ونماز را برپاى دارید و زكات بدهید .امّا شما (با اینكه پیمان بسته بودید )،جز ع ّدهى كمى،
سرپیچى كردید و روى گردان شدید.
نكته ها :
احسان ،جامعترین و وسیعترین واژه در باب نیكى است .در حال فقر والدین ،احسان ما ّدى و در
حال غناى آنان ،احسان روحى .چنانكه احسان به یتیم شامل؛ تأدیب ،حفظ حقوق ،محبّت و تعلیم
او مىشود.
اصول همهى ادیان یكى است .چون همهى این میثاقها ،در اسالم نیز هست.
پيام ها :
-1خداوند از طریق عقل ،فطرت و وحى ،از مردم پیمان مىگیرد« .اخذنا میثاق»
ارتباطات()14
-2توحید ،سرلوحهى مكتب انبیاست .و بعد از آن كارهاى نیك قرار گرفته است« .التعبدوا االّ ّ
ّللا و
بالوالدین احسانا»
-3در كنار توحید ،احسان به والدین مطرح است« .التعبدوا ...وبالوالدین احسانا»
-4احسان به والدین باید شخصا ً صورت گیرد ،نه با واسطه .حرف «ب» در «بالوالدین» به معناى
مباشرت شخصى است« .بالوالدین احسانا ً»
- 5گرایش به یكى از پدر و مادر ،ممنوع است« .بالوالدین احسانا ً»
-6ابتدا خویشان نیازمند ،سپس دیگران« .ذىالقربى والیتامى و »...الب ّته در بین خویشاوندان نیز
اولویّتها محفوظ است« .اولوا االرحام بعضهم اولى ببعض»
-7احسان ب اید همراه با ادب و بدون م ّنت باشد .در كنار احسان ،جمله «قولوا للناس حسنا» آمده
است.
- 8اگرچه به همهى مردم نمىتوان احسان كرد ،ولى با همه مىتوان خوب سخن گفت« .قولوا
لل ّناس حُسنا»
-9برخورد خوب و گفتار نیكو ،نه تنها با مسلمانان ،بلكه با همهى مردم الزم است« .قولوا لل ّناس
حُسنا»
-10عالوه بر پرداخت زكات ،احسان به مستمندان و ایتام نیز الزم است .در آیه هم زكات آمده و
هم احسان به مساكین« .احسانا ً ...والمساكین ...واتوا الزكوة»
-11نماز ورابطه با خداوند ،از زكات ورابطه با فقرا جدا نیست« .اقیموا الصلوة واتوا الزكوة»
ارتباطات()15
• -12نماز و زكات در ادیان دیگر نیز بوده است« .اقیموا الصلوة واتوا الزكوة»
•
-13اعتقاد به توحید ،احسان به والدین وایتام ومساكین ،همراه با دستور پرداخت زكات
وبرخورد نیكو با مردم ،وبپاداشتن نماز ،نشانهى جامعیت اسالم است.
• -14اداى حقوق ،داراى مراتب و مراحلى است .اوّ ل ّ
حق خداوند ،سپس والدین ،سپس
خویشاوندان ،سپس یتیمان كه كمبود محبّت دارند وآنگاه مساكین كه كمبود ما ّدیات دارند.
•
-15تمام احكام اعتقادى ،اخالقى وفقهى ،میثاق وعهد خدا با انسان است .بعد از «میثاق»
سخن از عقیده توحیدى ،احسان به والدین ،نماز وزكات آمده است.
ارتباطات()16
-8رابطه انسان باهمسر وفرزندان(هدايت)
سوره تحريم آيه : 6
ارةُ َعلَ ْی َها َمالَ ِئ َك ٌة غِ َال ٌ
ظ شِ دَ ا ٌد َال
ِین َءا َم ُنو ْا قُو ْا أَنفُ َس ُك ْم َوأَهْ لِی ُك ْم َناراً َوقُو ُد َها ال َناسُ َو ْالح َِج َ
َیآ أَ ُّی َها الَذ َ
ُون
ون َما ی ُْؤ َمر َ
ّللا َمآ أَ َم َر ُه ْم َو َی ْف َعلُ َ
َیعْ ص َ
ُون َ َ
ترجمه :
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! خود و خانواده خود را از آتشى كه هیزم آن مردمان (گنهكار) و
سنگها هستند ،حفظ كنید .آتشى كه بر آن فرشتگانى درشت خو و سخت گیر نگهبانند و
خدا را در آنچه فرمانشان دهد ،نافرمانى نكنند و آنچه را فرمان یابند انجام دهند.
پيام ها :
-1ایمان داشتن كافى نیست ،حفظ آن از خطرات و آسیبها مهم است .پس باید مراقبت كرد.
«یا ایّها الّذین آمنوا قوا انفسكم»
-2اولین گام در اصالحات ،اصالح خود و بستگان و سپس اصالح جامعه است .در این آیه،
اصالح خود و بستگان و سپس در آیه نهم ،اصالح جامعه از طریق جهاد با ك ّفار و
منافقان آمده است« .قوا انفسكم و اهلیكم»
ارتباطات()17
-3ایمان به معاد و دوزخ ،نقش مهمى در ایجاد تقوى و اصالح خود و دیگران دارد« .قوا انفسكم و
اهلیكم نارا وقودها الناس و الحجارة»
-4تربیت دینى فرزندان ،بر عهده مدیر خانواده است« .قوا انفسكم و اهلیكم ناراً»
- 5نفس انسان ،سركش است و نیاز به حفاظت دارد« .قوا انفسكم»
-6اولىترین فرد به حفظ انسان ،خود انسان است« .قوا انفسكم»
-7تا زنجیر از پاى خود باز نكنیم ،نمىتوانیم دیگران را آزاد كنیم .خودسازى شرط موفقیّت در
ساختن خانواده و جامعه است« .قوا انفسكم و اهلیكم»
- 8كیفر رها كردن خانواده و نزدیكان ،هیزم آتش دوزخ شدن است« .وقودها الناس و الحجارة»
-9كسانى كه در دنیا سنگدل باشند« ،فهى كالحجارة او اش ّد قسوة» در آن روز نیز در ردیف سنگ
قرار مىگیرند« .وقودها الناس و الحجارة»
-10در مدیریّت ،مسئول هر كار باید با آن كار سنخیّت داشته باشد .اگر مسئول دوزخ ،غالظ و
شداد نباشد ،یا خودش اذیّت مىشود و یا به رسالت خود درست عمل نمىكند« .علیها مالئكة
غالظ شداد»
انسان معصیت كار به دوزخ مىرود ،امّا فرشتگان دوزخ ،در عذاب كردن او معصیت
-11گرچه
ِ
ّ
خدا را نخواهند كرد« .ال یعصون ّللا ما امرهم»
-12فرشتگان ،نه دستورات گذشته را تمرّ د كرده و مىكنند« ،ما امرهم» نه دستوراتى كه بعداً به
آنان داده مىشود« .ما یؤمرون»
ارتباطات()18
-9رابطه انسان باموجودات درطبيعت(تسخير وقدرت)
سوره حج آيه: 65
ك ال َس َماء أَن َت َق َع َعلَى
ض َو ْالفُ ْل َك َتجْ ِري فِي ْال َبحْ ِر ِبأ َمْ ِر ِه َویُمْ سِ ُ
ّللا َس َخ َرلَ ُكم مَا فِي ْاألَرْ ِ
أَلَ ْم َت َر َأَنَ َ َ
اس لَ َرؤُ وفٌ رَ حِی ٌم
ْاألرْ ِ
ض إِ َال ِبإِ ْذ ِن ِه إِنَ َ َ
ّللا ِبال َن ِ
ترجمه :
آیا ندیدي كه خداوند آنچه را در زمین است و نیز كشتي هایي كه به امر او در دریا مي روند
براي شما رام كرده است و آسمان را نگاه داشته تا جز به فرمان او به زمین نیفتد? همانا
خداوند نسبت به مردم رأفت ورحمت دارد.
نكته ها :
مراد از تسخیر موجودات آن است كه همه در مسیر كام گیري و منافع بشر قرار داده شده ،
مثال خورشید مسخر ماست یعني از او بهره مند مي شویم .
نام بردن از كشتي در كنار نعمت هاي زمیني به خاطر نقش مهم آن است ،همین امروز نیز
اگر یك روز كشتي ها متو ّقف شوند ،چرخ اقتصاد دنیا فلج مي شود.
پيام ها :
-1مطالعه ي آفرینش ،هم ایمان آفرین است و هم عشق آفرین .
ارتباطات()19
-2تسخیر جهان هستي ،به اراده ي خداست ( .ان ّّّللا ّ
سخر لكم )
-3انسان مي تواند بر زمین و پدیده هاي آن غالب شود و حق ّ مشروع اوست ّ ( .
سخر لكم )
(انسان شریف ترین پدیده هاي زمین است ).
-4سیر طبیعت ،در مسیر اراده ي خداوند است ( .تجري بامره )
-5آسمان و اجرام آن ساقط شدني است و خداوند آنها را نگاه داشته است ( .یمسك )
-6برپائي نظام آفرینش و مصونیّت آن از فروپاشي به حفظ دائمي خداوند نیازمند است .
(یمسك )
-7قوانین طبیعي ،مانع اراده ي الهي نیست ( .االّ باذنه )
-8دلیل الطاف الهي ،رأفت و لطف اوست ( .ان ّّّللا بال ّناس لرؤف رحیم ) رام بودن طبیعت
براي انسان ،حركت كشتي در دریا و امنیّت زمین از برخورد كرات آسماني به آن جلوه
هاي رأفت و رحمت گسترده الهي است ّ ( .
سخر لكم ...تجري في البحر ...یمسك السماء
...لرؤف رحیم )
-9همه ي مردم مورد لطف خداوند هستند( .بال ّناس لرؤف )...
ارتباطات()19
-10رابطه مسلمان ها با يکديگر(يگانگی ووحدت)
• سوره آل عمران آيه : 103
ف َبی َْن
ّللا َجمِیعًا َوالَ َت َفرَ قُو ْا َو ْاذ ُكرُو ْا ِنعْ َم َة ّ ِ
• َواعْ َتصِ مُو ْا ِب َحب ِْل ّ ِ
ّللا َعلَ ْی ُك ْم إِ ْذ ُكن ُت ْم أَعْ دَ اء َفأَلَ َ
َ
ار َفأَن َق َذ ُكم ِّمنْ َها َك َذل َِك ُی َبیِّنُ ّ
ّللاُ
قُلُ ِ
وب ُك ْم َفأصْ َبحْ ُتم ِب ِنعْ َم ِت ِه إِ ْخ َوا ًنا َو ُكن ُت ْم َعلَ َى َش َفا ُح ْف َر ٍة م َِّن ال َن ِ
ون
لَ ُك ْم آ َیا ِت ِه لَ َعلَ ُك ْم َت ْه َت ُد َ
• ترجمه :
• وهمگى به ریسمان خدا چنگ زنید وپراكنده نشوید ونعمت خدا را بر خود یاد كنید ،آنگاه
كه دشمنان یكدیگر بودید ،پس خداوند میان دلهایتان الفت انداخت ودر سایه نعمت او
برادران یكدیگر شدید ،و بر لب پرتگاهى از آتش بودید ،پس شما را از آن نجات داد .این
گونه خداوند آیا ت خود را براى شما بیان مىكند ،شاید هدایت شوید.
• نكته ها :
• حضرت علىّ علیه السالم مىفرماید :قرآن ،حبل ّ
ّللا است واز امام صادقعلیه السالم نقل
ّللا» ما اهلبیت ،حبل ّ
شده است كه فرمود« :نحن حبل ّ
ّللا هستیم .و در روایت دیگرى
آمده است :علىّ بن ابىطالبعلیهما السالم حبل ّ
ّللا است .تألیف دلها تنها به دست خداست.
بین قلوبكم» قرآن خطاب به پیامبر مىفرماید« :لو اَ َ
االرض َجمیعا ً ما
نفقت ما ِفى
ف َ
«فالّ َ
ِ
اَلّ َ
قلوبهم» اگر همهى سرمایههاى زمین را خرج كنى نمىتوانى بدون خواست او
فت َ
بین ِ
بین دلها ایجاد الفت نمایى
ارتباطات()20
-2محور وحدت باید دین خدا باشد ،نه نژاد ،زبان ،ملّیت ،و« . ...بحبل ّ
ّللا»
-3از بركات و خدمات اسالم غافل نشوید« .اذ كنتم اعداء فالّف بین قلوبكم»
-4وحدت ،عامل اخوّ ت است« .فأصبحتم بنعمته اخوانا ً»
- 5ا ّتحاد ،نعمت بزرگ الهى است «فاصبحتم بنعمته»
-6تفرقه و عدوات ،پرتگاه و گودال آتش است« .شفا حفرة من النار»
ّللا...یبین ّ
-7نعمتهاى خداوند ،آیات او هستند« .واذكروا نعمت ّ
ّللا لكم آیاته»
- 8یادآورى نعمتهاى الهى عامل عشق و زمینهساز هدایت است« .واذكروا نعمت ّ
ّللا ...لعلكم
تهتدون»
کنترل
مفهوم و اهمیت كنترل
تعاريف كنترل
كنترل را به گونههاي مختلف تعریف كردهاند .یك تعریف از كنترل ميتواند این عبارت باشد:
كنترل فرآيندي است كه مديران از طريق آن تطابق عمليات انجام شده را با فعاليتهاي
برنامه ريزي شده ميسنجند.
به عبارت ديگر:
كنترل تالشي است سيستماتيك براي رسيدن به اهداف استاندارد.
طراحي سيستم باز خور اطالعات،
مقايسه اجزاي واقعي با استانداردهاي از پيش تعيين شده
انحرافات احتمالي
و سنجش ارزش آنها بر روند اجرايي كه در برگيرنده حداكثر كارآيي است.
کنترل()2
فرآيند كنترل
كنترل را ميتوان طي چهار مرحله انجام داد:
•
•
•
•
مرحله اول:تعیین استاندارد یا ضابطه براي كنترل
مرحله دوم :سنجش عملكرد در برابر استانداردها
مرحله سوم :تشخیص انحرافات و تحلیل علل آنها
مرحله چهارم :اقدامات اصالحي
کنترل()3
انواع كنترل
• كنترل پیش برنده یا آینده نگر
• كنترل غربالي ،بله یا خیر ،یا حال نگر
• كنترلهاي پس از عمل یا گذشته نگر
ويژگيهاي كنترل مؤثر
سیستمهاي كنترل مؤثر و قابل اطمینان ویژگيهاي مشترك زیر را دارند:
دقت
اطالعات براي اجرا باید دقیق باشد؛ زیرا ارزیابي دقت اطالعات یكي از عمدهترین عناصر در فرآیند
كنترل است كه مدیر باید به آن توجه داشته باشد.
-2به موقع بودن
گزارشهاي كنترل عملكرد باید هر چه سریعتر در اختیار مدیر قرار گیرد تا بتواند اقدامات اصالحي را
به موقع انجام دهد.
-3مبتني بر هدف و برنامه باشد
براي حصول اطمینان از اجراي شایسته استراتژيها ،خط مشيها و برنامهها كنترل باید مبتني بر كسب
هدف انجام شود.
کنترل()4
-4كنترل بايد معقول و قابل درك باشد
اگر كنترل بخواهد مورد قبول بوده و به طور مؤثر اجرا شود ،افراد مسئول كنترل و همچنین افراد
ذيربط باید شناخت كاملي از هدف و مكانیزم آن داشته باشند.
-5سيستم كنترل بايد مقرون به صرفه باشد
كنترل مستلزم صرف هزینه و زمان است .بنابر این هزینه اجراي كنترل باید كمتر یا حداقل برابر فواید
حاصل از سیستم كنترل باشد؛ لذا تعیین هزینههاي كنترل مشكل است ،ولي با به حداقل رساندن آن
ميتوان به این هدف رسید.
-6كنترل بايد در نقاط استراتژيك انجام شود
از آنجا كه كنترل تمام جنبههاي فعالیتهاي كاركنان نه ممكن است و نه ضروري ،پس كنترل باید در
نقاط استراتژیك انجام شود ،تا تأثیري حیاتي بر نتایج گذارد .نقاط استراتژیك اغلب مناطقي را كه از
استانداردها انجراف دارند ،یا انحرافاتي كه صدمات شدید را موجب ميشوند ،شامل ميگردد؛ لذا
كنترل این نقاط موجب كارآیي بیشتر ميشود.
-7كنترل بايد عيني باشد
كنترل مؤثر نیاز به سیستم اندازهگیري عیني و دقیق دارد .معیار عیني را ميتوان در مورد كیفیت،
كمیت ،زمان و هزینه عملیات به كار برد.
کنترل()5
-8انعطاف پذيري كنترل
كنترل باید آنقدر قابلیت انعطاف داشته باشد كه بتواند در مقابل تغییرات سازمان ،برنامهها ،شرایط
كاري و محیط خارجي قابل تطبیق باشد.
-9كنترل بايد با تفاوتهاي فردي قابل تطبيق باشد
سیستم كنترل باید ویژگيهاي فردي و نیازهاي افرادي كه عملكرد آنان باید اندازهگیري شود ،مرتبط
باشد .اگر استانداردهاي گزارشهاي كنترل از نوعي یا به شكلي نباشد كه مدیر بتواند بفهمد،
مطمئنا ً نميتواند آن را به كارگیرد.
-10كشف كنندگي
كنترل باید خاصیت كشف انحرافات از استانداردها و اقدامات اصالحي را داشته باشد؛ به عبارت
دیگر كنترل باید هدف اصالحي داشته باشد.
-11كنترل بايد متناسب با پست سازماني باشد
مدیر تولید و مدیر فروش هر یك به سیستم كنترل جداگانهاي نیاز دارند .سیستم كنترل باید به گونهاي
طراحي شود كه با نیازهاي هر یك از آنان متناسب باشد.
-12تجديد نظر
سیستم كنترل هر چند وقت یك بار باید مورد تجدید نظر قرار گیرد .تجدید نظر از جنبههاي
اقتصادي ،عینیت ،به موقع بودن ،منعطف بودن كه تمام موارد فوق باید انجام شود تا معلوم شود
آنچه باید مورد سنجش قرار ميگرفت ،انجام شده یا خیر؟ چنین تجدید نظري ممكن است به
اصالح استانداردها و تغییر سیستم گزارش دهي منجر شود.
کنترل()6
خالصه اینكه بهترین سیستم كنترل آن است:
•
•
•
•
عملكرد را به طور مؤثر،
سریع و با صرفه مورد سنجش قرار داده،
انحرافات را نشان دهد و به اقدامات اصالحي در جهت كسب اهداف بینجامد.
چنین سیستم كنترلي باید با توجه به ویژگيهاي هر سازمان و هر یك از مدیریتهاي
تخصصي آن طراحي گردد.
کنترل()7
تحليل قرآني نظارت
در مدیریت رحماني ،هم افراد و هم فرآیندها كنترل ميشوند .البته افراد از دو جهت كنترل
ميشوند؛
یكي از جهت تخلفات و خطاها،
و دوم از جهت كیفیت عملكرد و اجراي برنامهها
.جهت اول ،در مدیریت منابع انساني ،تحت عنوان «انضباط»
و جهت دوم ،در بحث نظارت ،كه در زمره وظایف مدیریت است ،بحث ميشود.
به عنوان نمونه به چند آيه توجه كنيم:
)1ـ سوره سبا آيه 10
ج َبا ُل أَوِّ ِبى َم َع ُه َو َ
الطی َْر َوأَلَ َنا لَ ُه ْال َحدِیدَ
َولَ َق ْد َءا َت ْی َنا دَ اوُ دَ ِم َنا َفضْ الً َیا ِ
ترجمه:
«و همانا داوود را از سوى خود فضیلتى دادیم (و گفتیم ):اى كوهها! با او (در تسبیح خدا) هم
نوا شوید و (اى) پرندگان! (همراهى كنید) و آهن را براى او نرم كردیم» .
کنترل()8
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
نكتهها:
شاید توبه و نالهى كوهها با داوود ،همان تسبیح آنها باشد« .انا ّ
سخرنا الجبال معه یس ّبحن
بالعشى و االشراق»
خداوند به حضرت داوود علیه السالم دوازده فضیلت داده است:
علم الهى« .و لقد آتینا داود و سلیمان علما»
نبوّ ت و رسالت« .آتاه ّ
ّللا الملك و الحكمة»
كتاب آسمانى« .آتینا داود زبورا»
خالفت« .یا داود ا ّنا جعلناك خلیفة فى االرض»
استوارى حكومت« .ش ّددنا ملكه»
امكانات فراوان« .اوتینا من كل شىء»
حكمت« .آتیناه الحكمة و فصل الخطاب»
ّ
بالحق»
قضاوت« .فاحكم بین ال ّناس
نرم شدن آهن در دست او« .اَلَ ّنا له الحدید»
فهمیدن سخن پرندگانُ « .علّمنا منطق الطیر»
هم صدایى كوهها و پرندگان با او« .یا جبال اوّ بى معه و ّ
الطیر»
فرزندى مثل سلیمان« .وهبنا لداود سلیمان»
کنترل ()9
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
در حدیث مىخوانیم كه خداوند به داوود فرمود :تو بنده خوبى هستى اگر از بیت المال مصرف
نكنى! او چهل روز گریه كرد تا خداوند آهن را بهدست او نرم و مشغول زرهبافى شد و هر روز یك
زره به قیمت هزار درهم مىبافت و تا سیصد و شصت زره بافت.
پيام ها:
خداوند ،به بندگان برگزیدهى خود ،عطایاى ویژهاى مىدهد« .و لقد آتینا داود م ّنا فضالً»
هستى ،شعور دارد و مورد خطاب الهى قرار مىگیرد« .یا جبال اَوّ بى»
مناجات موجودات ،امرى حقیقى است ،نه مجازى« .اوّ بى معه»
دنیا و آخرت قابل جمع است( .نبوّ ت و تصرّ ف در هستى براى داوود جمع شد)« .ال ّنا له الحدید»
اولیاى خدا ،والیت تكوینى و قدرت بر تصّرف در هستى دارند« .ال ّنا له الحدید»
استفاده از طبیعت ارزش است« .فضالً ...و ال ّنا له الحدید»
كسى كه دل خود را براى خدا نرم كند ،خداوند هم آهن را براى او نرم مىكند« .اوّ بى ...ال ّنا له
الحدید»
ذوب آهن ،سابقهى دیرینهاى دارد« .ال ّنا له الحدید»
اولیاى خدا با صنعت ارتباط داشتند« .ال ّنا له الحدید»
کنترل ()10
•
•
•
•
•
•
•
)4ـ سوره يونس /آيه 61
ون ِمنْ َع َم ٍل إِالَ ُك َنا َعلَ ْی ُك ْم ُ
َو َما َت ُكونُ فِي َشأْ ٍن َو َما َت ْتلُو ِم ْن ُه مِن قُرْ
شهُو ًدا إِ ْذ
آن َوالَ َتعْ َملُ َ
ٍ
ض َوالَ فِي ال َس َماء َوالَ أَصْ َغ َر مِن
ُون فِی ِه َو َما َیعْ ُزبُ َعن رَ ب َ
ُتفِیض َ
ال َذرَ ٍة فِي األَرْ ِ
ِّك مِن م ِّْث َق ِ
ین
َذل َِك َوال أَ ْك َب َر إِالَ فِي ِك َتا ٍ
ب م ُِّب ٍ
ترجمه:
«و (تو) در هیچ حال (و اندیشهاى) نیستى و هیچ بخشى از قرآن را نمىخوانى و (شما
مردم) هیچ عملى را انجام نمىدهید ،مگر آنكه آنگاه كه وارد آن (كار) مىشوید ،ما بر
وزن ذرّ هاى ،نه در زمین ونه در آسمان از پروردگارت پوشیده
شما گواهیم وچیزى به
ِ
نیست و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر نیست ،جز آنكه در كتاب روشن ثبت است» .
نكته ها:
«كتاب مبین» ،لوح محفوظ یا علم وسیع خداوند به همهى موجودات هستى است كه هم
اعمال انسان را شامل مىشود و هم اشیاى كوچك و بزرگ را در زمین و آسمان.
امام صادق علیه السالم فرمود« :هرگاه پیامبر این آیه را مىخواند ،به ش ّدت مىگریست.
»
کنترل ()11
•
پيام ها:
•
همهى كارهاى پیامبر اكرمصلى ّللا علیه وآله مهّم است ،چون الگو و اسوه است( .تعبیر
به شأن ،نشانهى مهم بودن كار است) «ما تكون فى شأن»
ح ّتى رسول خداصلى ّللا علیه وآله هم زیر نظر است« .وما تكون...اال ك ّنا علیكم
شهوداً»
ت منفى آن،
در تالوت قرآن باید مواظب بود غلط خوانده نشود ،چون عالوه بر تبعا ِ
گواهانى كار ما را زیر نظر دارند« .ماتتلوا...اال ك ّنا علیكم شهوداً»
شأن» هم بر گفتار «تتلوا» وهم بر كردار اوست« .
خداوند ،هم شاهد بر افكار بشرٍ « ،
عمل اال ك ّنا علیكم شهودا»
ال تعملون من
ٍ
اعمال مردم قرار دارد( .در این آیه ،گواه
تالوت قرآن ،در ردیف مقام رسالت وهمهى
ِ
وشاهد بودن خدا بر سه چیز مطرح شده :همهى امور پیامبر ،همهى كارهاى مردم
وتالوت قرآن ،واین تعبیر نشانهى اهمیّت تالوت قرآن است).
اعمال ماست ،پس مهلتى كه به ما مىدهد ،نشان غفلت
جهان محضر خدا و او شاهد بر
ِ
یا عدم احاطهى او نیست« .ك ّنا علیكم شهوداً»
هم خدا و هم فرشتگان شاهد بر اعمال بشرند« .ك ّنا علیكم شهوداً»
•
•
•
•
•
•
کنترل ()12
•
توجّ ه به حضور خداوند ،موجب شرم و حیا از او مىشود« .شهوداً»
•
علم خداوند به دور و نزدیك ،كوچك و بزرگ ،ظاهر و باطن ،یكسان است« .مثقال
ذرّ ة ،فىاالرض ،فى السماء ،اصغر ،اكبر»
•
مطابق این آیه ،خداوند بر كار رسول خدا(ص)و یاران او نظارت دارد و پس از این
كه سنگیني كار را بر آنان دید ،تخفیف ميدهد .بر این اساس ،نظارتها باید تأثیر و
نتیجه فوري داشته باشند تا نظارت شوندگان دلگرم باشند .بنابراین ،با نظارت است كه
ميتوان كارها را به دقت سنجش كرد و حق را به حقدار داد .كاستيها را زدود و در
عملكردها تعادل ایجاد كرد.
نامه امام(ع) به مالك اشتر ،استاندار مصر
•
•
•
•
•
این نامه ،طوالنيترین نامه نهجالبالغه و معروفترین آنها نزد خاص و عام است و
مجموعه آن باید به عنوان دستورالعمل حكومت ارایه شود؛ ولي ما چون در طول این
كتاب ،بارها از آن استفاده كردهایم ،اكنون به بیان بخشها و ابعاد نظارتي آن بسنده
ميكنیم.
حضرت در بخشي از این نامه ،به مالك فرمان ميدهد كه« :خواستههاي نابهجاي خود را
در هم بشكند و به هنگام وسوسههاي نفس ،خویشتنداري را پیش گیرد؛ زیرا نفس اماره،
همواره انسان را به بدي وادار ميكند ،مگر آن كه رحمت الهي شامل حال او شود:
همچون حیوان درندهاي با مردم نباش ،كه خوردن آنان را غنیمت شماري؛ زیرا آنان دو
گروه بیش نیستند :یا برادران ایماني تو هستند یا انسانهایي همچون تو.
هرگز از عفو و بخششي كه كردهاي ،پشیمان مباش و هیچگاه از كیفري كه نمودهاي ،به
خود مبال.
باید آنان كه از رعیت عیب جوترند ،از تو دورتر باشند؛ زیرا مردم عیوبي دارند كه والي
در پوشاندن آن عیوب ،از همه سزاوارتر است .درصدد نباش كه عیب پنهاني آنان را به
دست آوري ،بلكه وظیفه تو آن است كه آن چه برایت ظاهر گشته ،اصالح كني و آن چه
از تو مخفي است ،خدا درباره آن حكم ميكند.
نامه امام(ع) به مالك اشتر ،استاندار مصر()2
•
بنابراین ،تا آنجا كه توانداري ،عیوب مردم را پنهان ساز تا خداوند عیوبي را كه دوستداري
بر مردم فاش نشود ،مستور دارد( .با رفتار خوب) عقده آنان را كه كینه دارند ،بگشا و اسباب
دشمني و عداوت را قطع كنو از آن چه برایت روشن نیست ،غفلت نكن .در تصدیق سخن
چینان تعجیل مكن؛ زیرا آنان گرچه در لباس خیرخواهان جلوهگر شوند ،خیانت ميكنند.
•
هرگز نباید افراد نیكوكار و بدكار ،در نظرت مساوي باشند؛ زیرا این كار سبب ميشود كه
افراد نیكوكار در نیكيهایشان بيرغبت شوند و بدكاران در عمل بدشان تشویق گردند .هر كدام
از اینان را مطابق كارش پاداش ده.
•
سزاوار است به آنان كه بیشتر مورد احسان تو قرار گرفتهاند ،خوشبینتر باشي و برعكس ،به
آنان كه مورد بدرفتاري تو واقع شدهاند ،بدبینتر.
•
میدان امید سران سپاهت را توسعه بخش و پي در پي آنان را تشویق كن و كارهاي مهمي را كه
انجام دادهاند ،برشمار؛ زیرا یادآوري كارهاي نیك آنان شجاعانشان را به حركت بیشتر وادار
َ
شاءّللا .سپس باید زحمات
ميكند و آنان كه در كار كندي ميورزند ،به كار تشویق ميشوند؛ ان
هر كدام از آنان را به دقت بداني و هرگز زحمت و تالش كسي از آنان را به دیگري نسبت
ندهي و ارزش خدمت اورا كمتر از آن چه هست ،به حساب نیاوري و همچنین حقارت و
كوچكي كسي سبب نشود كه خدمت پر ارجش را كوچك به حساب آوري.
نامه امام(ع) به مالك اشتر ،استاندار مصر()3
•
اعوان و انصار خویش را سخت زیر نظر بگیر ،اگر یكي از آنان دست به خیانت زد و
مأموران سرّ ي تو (جاسوسان) متفقا ً چنین گزارش دادند ،به همین مقدار از شهادت قناعت
كن و او را زیر تازیانه كیفر بگیر و به مقدار خیانتي كه انجام داده ،او را كیفر كن.
•
سپس او را در جایگاه خواري و مذلت بنشان و نشانه خیانت را بر او قرار ده و گردنبند
ننگ و تهمت را به گردنش بیفكن ( او را به جامعه چنان معرفي كن كه عبرت دیگران
گردد).
•
خراج و مالیات را دقیقا ً زیر نظر بگیر ،به گونهاي كه صالح مالیات دهندگان باشد...
بیچارگي و فقر آنان به علت آن است كه زمامداران به جمع اموال ميپردازند و به بقاي
حكومتشان بدگمانند و از تاریخ زمامداران گذشته عبرت نميگیرند.
•
نامههاي سرّ ي و نقشهها و طرحهاي مخفي خود را در اختیار كساني بگذار كه داراي
اساسيترین اصول اخالقي باشند ،كساني كه موقعیت و مقام ،آنان را سست و مغرور
نسازد ،كه در حضور بزرگان و سران مردم ،با تو مخالفت و گستاخي كنند و در اثر
غفلت در رساندن نامههاي كارمندانت ،به تو و گرفتن پاسخهاي صحیحش از تو كوتاهي
كنند.
نامه امام(ع) به مالك اشتر ،استاندار مصر()4
•
بازرگانان و پیشهوران و صنعتگران ،مردمي سالمند و از نیرنگ و شورش آنان بیمي نیست.
آنان صلح دوست و آرامش طلبند؛ اما باید از وضع آنان ،چه آنان كه در مركز فرمانداري تو
زندگي ميكنند و چه آنان كه در گوشه و كنار هستند ،جست و جو و بازرسي كني؛ ولي بدان كه
با همه آن چه گفته شد ،در میان آنان گروهي تنگنظر و بخیل ،آن هم به صورت زشت و قبیح
آن هستند كه همواره در پي احتكار مواد مورد نیاز مردم و تسلط یافتن بر همه معامالتند و این
موجب زیان توده مردم و عیب و ننگ بر زمامداران است .از احتكار به شدت جلوگیري كن كه
رسول خدا(ص)از آن منع فرمود .باید معامالت با شرایط آسان صورت گیرد ،با موازین عدل و
نرخهایي كه نه به فروشنده زیان رساند و نه به خریدار و هرگاه كسي پس از نهي تو از
احتكار ،به چنین كاري دست بزند ،او را كیفر كن و در مجازات او بكوش؛ ولي این مجازات
نباید بیش از حد باشد.
•
فردي مورد اطمینان ،كه خدا ترس و متواضع باشد ،برگزین تا وضع مردم طبقه پایین را به تو
گزارش دهد .سپس با آن گروه به گونهاي رفتار كن كه به هنگام مالقات پروردگارت ،عذرت
پذیرفته باشد.
•
براي مراجعان خود ،وقتي مقرر كن كه به نیاز آنان شخصا ً رسیدگي كني .مجلس عمومي و
همگاني براي آنان تشكیل ده و درهاي آن را به روي هیچ كس نبند .به خاطر خداوندي كه تو را
آفرید ،تواضع كن و لشكریان و محافظان و پاسبانان را از این مجلس دور ساز ،تا هر كس با
صراحت و بدون ترس و لكنت ،سخنان خود را با تو بگوید.
نامه امام(ع) به مالك اشتر ،استاندار مصر()5
•
هیچگاه خود را در زماني طوالني از رعیت پنهان مدار؛ زیرا دور بودن زمامداران از
چشم رعایا ،خود موجب نوعي محدودیت و بياطالعي از امور مملكت است .این چهره
پنهان داشتن زمامداران ،آگاهي آنان را از مسایل نهاني قطع ميكند .در نتیجه ،بزرگ در
نزد آنان كوچك و كوچك در نزد آنان بزرگ ،كار نیك ،زشت و كار زشت ،نیكو و حق به
باطل آمیخته ميشود؛ زیرا زمامدار به هر حال بشر است و اموري كه از او پنهان است،
نميداند .از سوي دیگر ،حق همیشه عالمت مشخصي ندارد ،تا بشود راست را از دروغ
تشخیص داد.
•
هرگاه رعایا به تو گمان بد برند ،افشاگري كن و عذر خویش را درباره آن چه موجب
بدبیني شده ،آشكارا با آنان در میان بگذار و با صراحت ،بدبیني آنان را بر طرف ساز.
هرگز صلحي را كه از جانب دشمن پیشنهاد ميشود و رضاي خدا در آن است ،رد مكن
كه در صلح ،براي سپاهت آسایش و تجدید نیرو و براي خودت آرامش از هم و غمها
براي ملتت امنیت است؛ اما زنهار ،زنهار ،از دشمنت پس از پیمان صلح ،سخت بر حذر
باش؛ زیرا دشمن گاهي نزدیك ميشود كه غافلگیر سازد .بنابراین ،دوراندیشي را به كار
گیر و در این موارد ،روح خوشبیني را كنار بگذار.
نامه امام(ع) به مالك اشتر ،استاندار مصر()6
•
زنهار ،از ریختن خون به ناحق بپرهیز؛ زیرا هیچ چیز در نزدیك ساختن كیفر انتقام،
بزرگ ساختن مجازات ،سرعت زوال نعمت و پایان بخشیدن به زمامداري ،همچون
ریختن خون ناحق نیست و خداوند سبحان در دادگاه قیامت ،پیش از هر چیز در میان
بندگان خود ،درباره خونهایي كه ریخته شده ،دادرسي خواهد كرد .بنابراین،
زمامداريات را با ریختن خون حرام تقویت مكن؛ زیرا آن را تضعیف و سست ميكند،
بلكه بنیاد آن را ميكند و آن را به دیگران منتقل ميكند و هیچگونه عذري نزد خدا و نزد
من در قتل عمد پذیرفته نیست؛ زیرا كیفر آن قصاص است و اگر به قتل خطا مرتكب
گشتي و شمشیر و تازیانه و دستت به ناروا كسي را كیفر كرد ،مبادا غرور زمامداري،
مانع از آن شود كه حق اولیاي مقتول را بپردازي و رضایت آنان را جلب كني.
•
بر تو واجب است كه همواره به یاد حكومتهاي عادالنه پیش از خود باشي .همچنین توجه
خود را بر روشهاي خوب یا اثري كه از پیامبر رسیده و یا فریضهاي كه در كتاب
خداوند آمده ،معطوف دار .به خطوطي از حكومت كه در روش من مشاهده كردهاي ،اقتدا
كن و براي پیروي از این عهدنامه ،كه با آن حجت خود را بر تو تمام ساختهام ،كوشش
كن كه اگر نفس سركش بر تو چیره شد ،عذري نزد من داشته باشي .
نامه امام(ع) به مالك اشتر ،استاندار مصر()7
•
من از خداوند بزرگ ،با آن رحمت وسیع و قدرت عظیمش بر انجام همه خواستهها ،ميطلبم كه
من و تو را موفق دارد تا رضاي او را به دست آوریم و كاري كنیم كه نزد او و خلقش معذور
باشیم ،همراه با مدح و ثناي نیك در میان بندگان و آثار خوب در شهرها و تمامیت نعمت و
فزوني شخصیت در پیشگاه او و نیز از او ميخواهم كه زندگي من و تو را با سعادت و شهادت
پایان بخشد كه ما هم به سوي او باز ميگردیم .و سالم و درود بر پیامبر خدا و دودمان پاكش
باد ،سالمي فراوان و بسیار .والسالم».
• نكته پایاني نامه مالك اشتر ،بسیار جالب است كه امام(ع)مالك را در رفتار حكومتي ،به پیروي
از قرآن و رسول خدا(ص)و نیز شیوه معصومانه خود سفارش ميكند كه این ميتواند براي ما
قابل توجه باشد و از آغاز این تحقیق ،همواره اصرار ما بر این بوده كه باید شیوه حكومتي و
الگوي نظام اداري را از حكومت پیامبر اكرم (ص)و آیات قرآن گرفت.
• از این تأسي و سفارش به آن ،متوجه ميشویم كه شیوه نظارتي حضرت علي (ع)خود ،اقتباس
شده از شیوه رسول خدا(ص) (ص)است .از این رو ،اگر از نظام نظارتي رسول خدا(ص)
(ص)بخشي از نامهها به دست ما نرسیده است ،جاي نگراني نیست؛ زیرا معیاري كه حضرت
علي(ع)در پایان نامه خویش به مالك اشتر ارایه دادهاند ،معلوم ميكند كه نظامهاي نظارتي
معصومان ،مانند نور واحد هستند و تفاوتي با هم ندارند و همه از وحي گرفته شدهاند.
• صراحت ،صداقت ،قاطعیت ،عدم تبعیض ،عدم هراس ،عدم مسامحه و مالحظه در عدالت،
انضباط در بیت المال و مؤاخذات آن ،براي مدیران جامعه اسالمي ،بسیار جالب و قابل اقتباس
است .از این رو ،تنها دیدن این نامههاي پیاپي ،بدون هیچ تحلیلي ،ميتواند مفید باشد.
اوصاف مديريت
آیات
- 1علم و شناخت
«و قال لهم نبیّهم انّ َ
ّللا قد بعث لكم طالوت ملكا ً قالوا اَنى یكون له الملك علینا و نحن ّ
احق
بالملك منه و لم یؤت سعة من المال قال انّ ّ
ّللا اصطفاه علیكم و زاده بسطة فى العلم و
الجسم» بقره247 ،
و پیامبرشان به آنها گفت :خداوند طالوت را براى زمامدارى شما مبعوث و انتخاب كرده
است ،گفتند چگونه او بر ما حكومت كند با اینكه ما از او شایسته تریم و او ثروت زیادى
ندارد؟وپیامبرشان به آنها گفت خداوند او را بر شما بر گزیده و او را در علم و قدرت
جسم وسعت بخشیده است .
- 2تخصّص و تعهّد
الف -حضرت یوسف علیه السالم مىگوید« :اجعلنى على خزائن االرض ا ّنى حفیظ علیم»
یوسف55 ،
مرا سرپرست خزائن سرزمین مصر قرار ده كه نگهدارنده و آگاهم .
ب -عاصف برخیا گوید« :انا اتیك به قبل ان تقوم من مقامك و ا ّنى علیه لقوى امین» نمل،
39
من آن را نزد تو مىآورم پیش از آنكه از مجلست برخیزى و من نسبت به این امر توانا و
امینم .
ج -دختران شعیب به پدر گفتند« :انّ خیر من استأجرت القوىّ االمین» قصص26 ،
یكى از آن دو دختر گفت :پدرم او را استخدام كن زیرا بهترین كسى است كه مىتوانى استخدام
كنى ،هم نیرومند است و هم مورد اعتماد.
اوصاف مديريت()2
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
برنامههاى مدیریت
الف -آمادگى در برابر تهاجم دشمنان
«و اع ّدوا لهم مااستطعتم من قوّ ة و من رباط الخیر» انفال60 ،
هر نیرویى در قدرت دارید براى مقابله با دشمنان آماده سازید و همچنین اسبهاى ورزیده
براى میدان نبرد .
ب -عدالت ورزى در حكم
«و اذا حكمتم بین الناس ان تحكموا بالعدل» نساء58 ،
و هنگامى كه میان مردم داورى مىكنید به عدالت داورى كنید .
«و ان حكمت فاحكم بینهم بالقسط انّ َ
ّللا یحب المقسطین» مائده42 ،
اگر میان آنها داورى كنى با عدالت داورى كن كه خدا عادالن را دوست دارد .
ج -حمایت از مستضعفان
«و ما لكم ال تقاتلون فى سبیل َ
ّللا والمستضعفین من الرّ جال و النساء والولدان»
نساء75 ،
چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكانى كه به دست ستمگران تضعیف شدهاند
پیكار نمىكنید .
اوصاف مديريت()2
روایات
- 1جهاد با نفس
قال علىعلیه السالم « :خیر االمراء من كان امیراً على نفسه».
بهترین حاكمان كسانى هستند كه حاكم بر نفس خویش هستند ( .غررالحكم)
- 2شرح صدر
قال علىعلیه السالم « :الة الریاسة سعة الصدر».
سعه صدر وسیله ریاست است ( .نهج البالغه /حكمت )176
- 3دانش
قال رسول َ
ّللاصلى ّللا علیه وآله وسلم « :ما ولّت امة امرها رجالً و فیها اعلم منه ا ّال لم یزل
امرهم یذهب سفاالً حتى یرجعوا الى ما تركوه».
هر امّتى كار زمامدارى خود را به مردى واگذار كند در حالى كه داناتر از آن مرد وجود
نداشته باشد همیشه كار آن امت رو به پستى و انحطاط مىرود تا اینكه آن امت از كارى
كه كردهاند برگردند( .امالى طوسى )172 /
اوصاف مديريت()3
- 4شناخت حق و عمل به معروف
قال الباقرعلیه السالم « :ان بقاء المسلمین و بقاء االسالم ان تصیر االموال عند من یعرف فیها الحق
و یضع فیها المعروف و انّ من فناء المسلمین و فناء االسالم ان تصیر االموال عند من ال یعرف
فیها الحق و ال یضع فیها المعروف».
همانا بقاء مسلمین و بقاء اسالم آن است كه اموال در نزد كسانى كه حق را مىشناسند قرار گیرد و
معروف را در جاى خود قرار دهند و همانا فناء مسلمین و فناء اسالم آن است كه اموال را در
نزد كسانى كه حق را نمىشناسند قرار دهند و معروف را در جاى خود قرار دهند ( .مستدرك /
)393 / 2
- 5تشویق و تنبیه
قال علىعلیه السالم « :و ال یكوننّ المحسن و المسىء عندك بمنزلة سواء فان ذلك تزهیداً الهل
االحسان فى االحسان و تدریبا ً الهل االساءة على االساءة».
هرگز نیكوكار و بدكار در نظرت یكسان نباشند زیرا نیكوكاران در نیكوكارى بى رغبت و بدكاران
در بدكارى تشویق مىشوند ( .سفینة البحار )641 / 2 /
- 6عدم سوء استفاده از امكانات
قالعلیه السالم « :ان عملك لیس لك بطعمة و لك ّنه فى عنقك امانة».
به درستى كه كار تو طعمهاى برایت نیست كه از آن استفاده كنى بلكه این مسؤولیت امانتى در نزد
تو است ( .بحار)33/512/
اوصاف مديريت()4
- 7احیاى حق و از بین بردن باطل
قال علىعلیه السالم « :اما بعد فال یكن ّ
حظك فى والیتك ما ال تستفیده و ال غیظا ً تشفیه و لكن اماتة
باطل و احیاء حق».
به وسیله این والیت و حكومت مبادا بخواهى بهرهاى عاید تو بشود كه از آن استفاده نمىكنى یاخشم
خود را شفا بخشى بلكه به وسیله حكومت باطل را بمیران و حق را زنده كن.
(بحار )338 / 40 /
- 8لطف و محبت به مردم
قال علىعلیه السالم ...« :واشعر قلبك الرحمة للرعیة و المحبة و اللطف بهم و ال تكونن علیهم سبعا ً
ضاریا ً تغتنم اكلهم فانهم صنفان اما اخ لك فى الدین و اما نظیر لك فى الخلق».
مهربانى با مردم را پوشش دل خویش قرار بده و با همه دوست و مهربان باش مبادا هرگز مانند
حیوان شكارى باشى كه خوردن آنان را غنیمت دانى زیرا مردم دو دستهاند ،گروهى برادر دینى
تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینش مىباشند( .بحار)33/600/
- 9پرداختن به امور مهم
قال علىعلیه السالم « :من اشتغل بغیر المه ّم ضیّع االه ّم ان رأیك ال ی ّتسع لكل شىء ففر ّغه للمه ّم».
كسى كه به كار غیر مهم بپردازد كار مهمتر را ضایع مىسازد نظریه تو براى همه كارها گنجایش
ندارد پس آن را براى كارهاى بسیار مهم مشغول ساز ( .غرر الحكم)
اوصاف مديريت()5
- 10نسپردن منصب به افراد ضعیف
قال رسول َ
ّللاصلى ّللا علیه وآله وسلم « :یا اباذر! ا ّنى احبّ لك ما احبّ لنفسى ا ّنى اراك
ضعیفا ً فال تأمرنّ على اثنین و ال تولّین مال یتیم».
پیامبر به ابوذر فرمود :یا اباذر! تو را ضعیف و ناتوان مىبینم و براى تو دوست دارم
آنچه براى خودم دوست دارم فرمانروایى بر دو نفر را نپذیر و متولى مال یتیم مباش .
(سفینة البحار )121 / 1 /
اشاره
توجه به محرومین؛ حضرت علىعلیه السالم پیرمردى را دیدند كه از مردم سؤال مىكند.
حضرت فرمودند :این شخص كیست؟ گفتند :او نصرانى است .حضرت فرمود :تا جوان
بود از او كار كشیدید و بهره بردید اكنون كه پیر و ناتوان شده است او را منع مىكنید ،از
بیت المال او را تأمین كنید؛ «استعملتموه حتى اذا كبر و عجز منعتموه؟ انفقوا علیه من
بیت المال»( .وسائل )49 / 11 /