موضوع تحقیق : حافظ شناسی گردآورنده : مبینا منوچهری زمستان 93 راهنما : استاد خانم سرکار رخشانی کالس پنجم ابن سینا مقدمه بن محمد الدین شمس خواجه دین حافظ شیرازی (حدود ۷۹۲ – ۷۲۷ بهاءالّ هجری قمری برابر با ۷۶۹ - ۷۰۶ هجری شمسی) ، شاعر.

Download Report

Transcript موضوع تحقیق : حافظ شناسی گردآورنده : مبینا منوچهری زمستان 93 راهنما : استاد خانم سرکار رخشانی کالس پنجم ابن سینا مقدمه بن محمد الدین شمس خواجه دین حافظ شیرازی (حدود ۷۹۲ – ۷۲۷ بهاءالّ هجری قمری برابر با ۷۶۹ - ۷۰۶ هجری شمسی) ، شاعر.

‫موضوع‬
‫تحقیق‪:‬‬
‫حافظ شناسی‬
‫گردآورنده ‪:‬‬
‫مبینا‬
‫منوچهری‬
‫زمستان‬
‫‪93‬‬
‫راهنما‪:‬‬
‫استاد‬
‫خانم‬
‫سرکار‬
‫رخشانی‬
‫کالس پنجم ابن سینا‬
‫مقدمه‬
‫بن‬
‫محمد‬
‫‌الدین‬
‫شمس‬
‫خواجه‬
‫دین حافظ شیرازی (حدود ‪۷۹۲ – ۷۲۷‬‬
‫بهاءالّ‬
‫هجری قمری برابر با ‪ ۷۶۹ - ۷۰۶‬هجری‬
‫شمسی)‪ ،‬شاعر بزرگ سده هشتم ایران‬
‫(برابر قرن چهاردهم میالدی) و یکی از‬
‫‌تر شعرهای‬
‫سخنوران نامی جهان است‪ .‬بیش‬
‫‌غزلیات حافظ شهرت‬
‫او غزل هستند که به‬
‫‌پردازی‬
‫دارند‪ .‬گرایش حافظ به شیوه سخن‬
‫خواجوی کرمانی و شباهت شیوه سخنش با‬
‫مهمترین‬
‫از‬
‫او‬
‫است‬
‫مشهور‬
‫او‬
‫تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود‬
‫‌شود‪ .‬در قرون هجدهم و نوزدهم‬
‫شناخته می‬
‫‌های اروپایی ترجمه شد‬
‫اشعار او به زبان‬
‫‌محافل ادبی جهان‬
‫‌ای به‬
‫و نام او بگونه‬
‫غرب نیز راه یافت‪ .‬هرساله در تاریخ ‪۲۰‬‬
‫حافظ شناسی‬
‫زندگی نامه‬
‫اطالعات چندانی از خانواده و اجداد‬
‫‌ پدرش‬
‫خواجه حافظ در دست نیست و ظاهرا‬
‫بهاء الدین نام داشته و مادرش نیز اهل‬
‫که‬
‫او‬
‫اشعار‬
‫در‬
‫‌است‪.‬‬
‫بوده‬
‫کازرون‬
‫‌تواند یگانه منبع موّ‬
‫ثق زندگی او باشد‬
‫می‬
‫اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او‬
‫‌ها به‬
‫‌شود‪ .‬آنچه از فحوای تذکره‬
‫یافت می‬
‫‌هایی است که از‬
‫‌آید بیشتر افسانه‬
‫دست می‬
‫ّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته‬
‫این شخصی‬
‫‌است‪ .‬با این همه آنچه با تکیه به‬
‫شده‬
‫اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر‬
‫قابل بیان است آن است که او در‬
‫‌ای از نظر مالی در حد متوسط‬
‫خانواده‬
‫‌است‪(.‬با این‬
‫جامعه زمان خویش متولد شده‬
‫حساب که کسب علم و دانش در آن زمان‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫زندگی نامه‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ‪ ۷۵۸‬ه‪.‬‬
‫‌ شغل دیوانی پیشه‬
‫ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمال‬
‫‌است‪( .‬در قطعه ای با مطلع «خسروا‪ ،‬دادگرا‪ ،‬شیردل‪،‬‬
‫کرده‬
‫بحرکفا ‪ /‬ای جالل تو به انواع هنر ارزانی» شاه جالل‬
‫الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار‬
‫‌کند که سه سال‬
‫داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می‬
‫در دربار مشغول است‪ .‬شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و‬
‫‌توان‬
‫‌است و از این رو می‬
‫در سنه ‪ ۷۴۳‬حاکم شیراز بوده‬
‫‌است)‪.‬‬
‫دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده‬
‫عالوه بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه‬
‫شیخ مبارزالدین‪ ،‬شاه شجاع‪ ،‬شاه منصور و شاه یحیی نیز‬
‫‌است‪ .‬شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش‬
‫راه داشته‬
‫‌است‪.‬‬
‫‌شده‬
‫‌ دیوانی) تأمین می‬
‫او از طریق شغلی دیگر (احتمال‬
‫در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد‬
‫که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است‪ ،‬از‬
‫زندگی نامه‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫در مورد سال درگذشت او اختالف کمتری بین مورخین‬
‫‌شود و به نظر اغلب آنان ‪ ۷۹۲‬ه‪ .‬ق است‪ .‬از جمله‬
‫دیده می‬
‫در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد ‪ ۷۷۷‬ه‪ .‬ق)‬
‫که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات النس تألیف جامی‬
‫(متولد ‪ ۸۱۷‬ه‪ .‬ق) به صراحت این تاریخ به عنوان سال‬
‫‌است‪ .‬محل تولد او شیراز بوده و در‬
‫درگذشت خواجه قید شده‬
‫‌است‪.‬‬
‫همان شهر نیز روی در نقاب خاک کشیده‬
‫روایت است هنگامی که قصد دفن حافظ را داشتند‪،‬‬
‫‌ای از متعصبان با استناد به اشعار حافظ درباره‬
‫عده‬
‫بهشت بودند و در‬
‫مخالف‬
‫شیوه‬
‫دفن‬
‫‌گساری‬
‫م‬
‫مسلمانانرود به‬
‫غرق گناه است‪ ،‬می‬
‫بهگرچه‬
‫حافظوی که‬
‫باجنازه‬
‫مدار از‬
‫قدمیدریغ‬
‫‌دانستند‪.‬‬
‫مقابل عده دیگر وی را فردی مسلمان و معتقد می‬
‫قرار شد که از دیوان حافظ فالی بگیرند که این بیت آمد‪:‬‬
‫آرامگاه حافظ‬
‫آرامگاه حافظ در شهر شیراز و در‬
‫ّه در فضایی آکنده از عطر‬
‫منطقه حافظی‬
‫‌پرور‪ ،‬درآمیخته با‬
‫‌های جان‬
‫و زیبایی گل‬
‫‌است‪.‬‬
‫شده‬
‫واقع‬
‫خواجه‪،‬‬
‫اشعار‬
‫شور‬
‫‌های مه‌‬
‫م‬
‫امروزه این مکان یکی از جاذبه‬
‫ّ‬
‫‌رود و بسیاری از‬
‫گردشگری به شمار می‬
‫‌ةای حافظ را از‬
‫مشتاقان شعر و اندیشه‬
‫‌کشاند‪.‬‬
‫اطراف جهان به این مکان می‬
‫در زبان اغلب مردم ایران‪ ،‬رفتن به‬
‫ّه معادل با زیارت آرامگاه حافظ‬
‫حافظی‬
‫‌است‪ .‬اصطالح زیارت که بیشتر‬
‫گردیده‬
‫دسی نظیر کعبه و بارگاه‬
‫برای اماکن مقّ‬
‫‌گر‬
‫‌خوبی نشان‬
‫‌رود‪ ،‬به‬
‫‌کار می‬
‫امامان به‬
‫دسی نزد‬
‫آن است که حافظ چه چهره مقّ‬
‫ایرانیان دارد‪ .‬برخی از معتقدان به‬
‫زیارتگه رندان جهان خواهد شد‬
‫چون گذری همت‬
‫‌های بر سر تربت‬
‫اسالمی‪ ،‬خواهرفتنکه به‬
‫مذهبی ما و‬
‫آیین‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫آرامگاه حافظ در اسکناس و سکه های ایرانی و تمبر‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫‌های هزار ریالی ایران از سال ‪ ۱۳۴۱‬هجری شمسی تا‬
‫اسکناس‬
‫‌های‬
‫‌شد‪ .‬سکه‬
‫سال ‪ ۱۳۵۸‬با نمایی از آرامگاه حافظ چاپ و نشر می‬
‫پنج ریالی برنز ایران از سال ‪ ۱۳۷۱‬هجری شمسی تا سال ‪ ۱۳۷۸‬به‬
‫نقشی از آرامگاه حافظ آراسته شد‪.‬‬
‫در‌سال‌‪ 1367‬نیز‌تمبر‌یادبود‌کنگره‌بین‌المللی‌بزرگداشت‌‬
‫حافظ‌انتشار‌یافت‪.‬‬
‫دیوان حافظ‬
‫دیوان حافظ که مشتمل بر‬
‫حدود ‪ ۵۰۰‬غزل‪ ،‬چند قصیده‪ ،‬دو‬
‫مثنوی‪ ،‬چندین قطعه و تعدادی‬
‫رباعی است‪ ،‬تا کنون بیش از‬
‫و‬
‫اشکال‬
‫به‬
‫بار‬
‫چهارصد‬
‫‌های گوناگون‪ ،‬به زبان‬
‫شیوه‬
‫‌های جهان‬
‫فارسی و دیگر زبان‬
‫‌است‪ .‬شاید تعداد‬
‫‌چاپ رسیده‬
‫به‬
‫ّی ساده یا تذهیب‬
‫‌های خط‬
‫نسخه‬
‫‌های ایران‪،‬‬
‫شده آن در کتابخانه‬
‫پاکستان‪،‬‬
‫هند‪،‬‬
‫افغانستان‪،‬‬
‫ترکیه و حتی کشورهای غربی از‬
‫هر دیوان فارسی دیگری بیشتر‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫غزلیات‬
‫‌ترین غزل سرای‬
‫‌دست‬
‫حافظ را چیره‬
‫‌اند موضوع غزل وصف‬
‫زبان فارسی دانسته‬
‫‌سرایی را‬
‫‌است و غزل‬
‫معشوق‪ ،‬می‪ ،‬و مغازله‬
‫باید هنری دانست ادبی‪ ،‬که درخور سرود‬
‫‌پردازی است‪.‬‬
‫و غنا و ترانه‬
‫‌که حافظ غزل عارفانه مولنا‬
‫با آن‬
‫و غزل عاشقانه سعدی را پیوند زده‪،‬‬
‫‌های درخشان‪،‬‬
‫نوآوری اصلی او در تک بیت‬
‫‌مضمون فراوانی است که‬
‫مستقل‪ ،‬و خوش‬
‫‌است‪ .‬استقاللی که حافظ از این راه‬
‫سروده‬
‫به قرآنی که اندر سینه داری‬
‫ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ‬
‫به غزل داده به میزان زیادی از ساختار‬
‫‌است‪ ،‬که آن‬
‫‌های قرآن تأثیر گرفته‬
‫سوره‬
‫‌گونه شعر‬
‫را انقالبی در آفرینش این‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫رباعیات‬
‫چندین رباعی به حافظ نسبت داده‬
‫شده که هر چند از ارزش ادبی والیی‪،‬‬
‫‌های او برخوردار نیستند اما‬
‫‌سنگ غزل‬
‫هم‬
‫‌ها تردید زیادی‬
‫در انتساب برخی از آن‬
‫وجود ندارد‪ .‬در تصحیح خانلری از دیوان‬
‫حافظ تعدادی از این رباعیات آورده شده‬
‫که ده رباعی در چند نسخه مورد مطالعه‬
‫‌اند و بقیه فقط در یک نسخه ثبت‬
‫او بوده‬
‫‌است‪ .‬دکتر پرویز ناتل خانلری در‬
‫بوده‬
‫خواهم از‬
‫‌یک‬
‫هیچ‬
‫عافیت «‬
‫‌نویسد‪:‬‬
‫خفت می‬
‫حافظ‬
‫رباعیات‬
‫باره‬
‫خفت‬
‫برون‬
‫وز بستر‬
‫خواهم‬
‫غمت میان خون‬
‫امشب ز‬
‫رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه‬
‫تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت‬
‫باور نکنی خیال خود را بفرست‬
‫در معنی‪ ،‬ارزش و اعتبار چندانی ندارد‬
‫‌افزاید‪.‬‬
‫و بر قدر و شأن این غزلسرا نمی‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫واژههای کلیدی در اشعار حافظ‬
‫در دیوان حافظ کلمات و معانی‬
‫‌شود که هر یک‬
‫دشوار فراوانی یافت می‬
‫‌ای را در بیان و‬
‫نقش اساسی و عمده‬
‫عمیق‬
‫‌های‬
‫اندیشه‬
‫و‬
‫‌ها‬
‫پیام‬
‫انتقال‬
‫برعهده دارد‪ .‬به عنوان نقطه شروع برای‬
‫آشکار شدن و درک این مفاهیم‪ ،‬ابتدا‬
‫‌ها در‬
‫باید با سیر ورود تدریجی آن‬
‫ششم و‬
‫عرفانی‬
‫ادبیات‬
‫باان‬
‫سامان مپوش‬
‫سده» ان بی‬
‫از از «رند‬
‫پوشان که رخ‬
‫نشین با خرقه‬
‫خدا را کم‬
‫آثار سنایی و عطار و دیگران آغاز‬
‫فروشان‬
‫وقتمقبای «‬
‫گردیدهبسی‬
‫در این خرقه‬
‫‌ها‬
‫‌ترینمی»آن‬
‫خوشا مه‬
‫هست از جمله‬
‫آلودگیشد‪.‬‬
‫آشنا‬
‫صوفیردن و‬
‫صافی و‬
‫ندیدم چون کهرند‬
‫واژگانی‬
‫‌توان‬
‫درمی‬
‫وشان‬
‫باد عیش ُد‬
‫بهوشان َدردی‬
‫صوفی»‬
‫این «‬
‫می اشاره کرد‪:‬‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫زبان و هنر شعری‬
‫همچون همه هنرهای راستین‪،‬‬
‫چندوجهی‪،‬‬
‫پرعمق‪،‬‬
‫حافظ‬
‫شعر‬
‫‌جوی است‪ .‬او‬
‫تعبیرپذیر‪ ،‬و تبیین‬
‫‌گویی نکرده‪،‬‬
‫‌گاه ادعای کشف و غیب‬
‫هیچ‬
‫‌جا که به ژرفی و با‬
‫ولی از آن‬
‫‌است و چون سخن و شعر‬
‫پرمعنایی زیسته‬
‫خود را از عشق و صدق تعلیم گرفته‪،‬‬
‫بود‬
‫نکته هر‬
‫حدیثم‬
‫تعلیم سخن‬
‫کارعشق‬
‫مرا تا‬
‫محفلی و‬
‫طلعت‬
‫‌دار‬
‫کرد او آینه‬
‫هنری‬
‫بزرگ‬
‫‌است‬
‫‌زبانان گردیده‬
‫طینت فارسی‬
‫مگو دیگر که حافظ نکتهدانست که ما دیدیم و محکم جاهلی بود‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫حافظ و پیشینیان‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫‌شناسی مطالعه کمی و‬
‫‌های عمده در حافظ‬
‫یکی از باب‬
‫کیفی میزان‪ ،‬گستره‪ ،‬مدل‪ ،‬و ابعاد تأثیر پیشینیان و‬
‫‌عصران بر هنر و سخن اوست‪ .‬این نوع پژوهش را از دو‬
‫هم‬
‫‌اند‪ :‬یکی از منظر استقالل‪،‬‬
‫دیدگاه عمده دنبال کرده‬
‫‌فرد بودن حافظ‪ ،‬و اینکه در‬
‫‌نظیری‪ ،‬و منحصربه‬
‫یگانگی‪ ،‬بی‬
‫ّم از دیدگاه تشابهات و‬
‫‌است‪ .‬دو‬
‫‌گونه‬
‫چه مواردی او این‬
‫‌های آشکار و نهانی که مابین اشعار حافظ و دیگران‬
‫همانندی‬
‫وجود دارد‪.‬‬
‫‌های شعری‬
‫از نظر یکتا بودن‪ ،‬هر چند حافظ قالب‬
‫استادان پیش از خود و شاعران معاصرش همچون خاقانی‪،‬‬
‫نظامی‪ ،‬سنایی‪ ،‬عطار‪ ،‬مولوی‪ ،‬عراقی‪ ،‬سعدی‪ ،‬امیر خسرو‪،‬‬
‫خواجوی کرمانی و سلمایی دارد‪.‬‬
‫َ‬
‫‌گیری و رواج‬
‫عالم‬
‫‌مانند‪ ،‬و نیز‬
‫همین ویژگی کم‬
‫‌نویسان زیادی را‬
‫‌مانند شعر اوست‪ ،‬که از دیرباز شرح‬
‫بی‬
‫حافظ و پیشینیان‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫شرح دهندگان ترک‬
‫سودی بسنوی (درگذشت‪ ۱۰۰۰ :‬ه‪ .‬ق)‪ ،‬نویسنده شرح چهار‬
‫‪.1‬‬
‫جلدی بر دیوان حافظ‬
‫سروری (درگذشت‪ ۹۶۹ :‬ه‪ .‬ق)‬
‫‪.2‬‬
‫شمعی (درگذشت‪ ۱۰۰۰ :‬ه‪ .‬ق)‬
‫‪.3‬‬
‫سید محمد قونیوی متخلص به وهبی (درگذشت‪ ۱۲۴۴ :‬ه‪.‬‬
‫‪.4‬‬
‫ق)‬
‫حافظ و پیشینیان‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫حافظ پژوهان شبه قاره‬
‫این گروه بیشتر از دسته‬
‫‌نگاری‬
‫پیشین به شعر حافظ و شرح‬
‫‌اند‪ .‬تنها از ربع‬
‫‌آورده‬
‫برآن روی‬
‫نخست سده یازدهم هجری تا ربع‬
‫ّل سده دوازدهم (حدود ‪۱۰۰‬‬
‫او‬
‫سال) ‪ ۹‬شرح کوچک و بزرگ در‬
‫‌است‪ .‬به‬
‫منطقه پنجاب نوشته شده‬
‫‌توان این دو را‬
‫عنوان نمونه می‬
‫ذکر کرد‪:‬‬
‫‌البحرین توسّط ختمی لهوری‬
‫‪ .۱‬مرج‬
‫در سال ‪ ۱۰۲۶‬ه‪ .‬ق‬
‫‪ .۲‬مولنا عبدهللا خویشگی قصوری که‬
‫تأثیر حافظ بر شعر دورههای بعد‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫تبحر حافظ در سرودن غزل بوده و با ترکیب اسلوب و‬
‫شیوه شعرای پیشین خود سبکی را بنیان نهاده که اگرچه‬
‫پیرو سبک عراقی است اما با تمایز ویژه به نام خود او‬
‫‌گذار سبک‬
‫‌پژوهان شعر او را پایه‬
‫شهرت دارد‪ .‬برخی از حافظ‬
‫‌دانند که ویژگی اصلی آن استقالل نسبی ابیات یک‬
‫هندی می‬
‫غزل است‪.‬‬
‫‌است‪:‬‬
‫در مقدمه نسخه قزوینی و ستایشگر آمده‬
‫غزل سرایی حافظ بدان رسید که چرخ‬
‫نوای زهره و رامشگری بهشت از یاد‬
‫بداد داد بیان در غزل بدان وجهی‬
‫که هیچ شاعر از این گونه داد نظم نداد‬
‫چوشعر عذب روانش زبر کند گویی‬
‫هزار رحمت حق بر روان حافظ باد‬
‫حافظ در جهان‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫سرودههای شاعران بزرگ برای حافظ‬
‫گوته‬
‫‌ترین ادیب آلمانی‪« ،‬دیوان غربی‪-‬شرقی»‬
‫گوته‪ ،‬نابغه‬
‫خود را تحت تاثیر «دیوان حافظ» سرود‪ ،‬و فصل دوم آن را‬
‫‌نامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد که‬
‫بانام «حافظ‬
‫‌توان به دو شعر زیر اشاره کرد‪:‬‬
‫‌ها می‬
‫از جمله آن‬
‫حافظا‪ ،‬در غزلهایت میشنوم‬
‫که شاعران را بزرگ داشتهای‪.‬‬
‫بنگر که اینک پاسخی فراخورت میدهم‪:‬‬
‫ت اوست‪.‬‬
‫بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگداش ِ‬
‫حافظ در جهان‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫سرودههای شاعران بزرگ برای حافظ‬
‫نیچه‬
‫‌آور آلمان‪،‬‬
‫یکی دیگر از شاعران و فیلسوفان نام‬
‫‌ها»‪ ،‬یکی از شعرهای‬
‫نیچه‪ ،‬نیز در دیوان «اندرزها و حکمت‬
‫خویش «به حافظ (آوای نوشانوش‪ ،‬پرسش یک‬
‫بابراینام‬
‫خود‬
‫را که تو‬
‫میخانهای‬
‫‌است‪:‬‬
‫آبنوش)» به او تقدیم کرده‬
‫پیافکندهای‬
‫فراختر از هر خانهای است‬
‫جهان از سر کشیدن مییی‬
‫که تو در اندرون آن میاندازی‪،‬‬
‫ناتوان است‪.‬‬
‫حافظ در جهان عرب‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫حافظ اگرچه به هیچ کشور عربی سفر نکرد‪ ،‬اما‬
‫پژوهشگران عرب تحقیقات و مطالعات قابل توجهی در زمینه‬
‫‌شناسی داشتند‪ .‬اولین پژوهشگر عربی که کتاب درباره‬
‫حافظ‬
‫حافظ نوشت ابراهیم امین الشورابی المصری بود که کتابی‬
‫به نام حافظ الشیرازی شاعر الغناء والغزل فی ایران‬
‫‌های حافظ و شعرهای او‬
‫نگاشت و در آن به حافظ‪ ،‬اندیشه‬
‫پرداخت‪ .‬الشواربی همچنین شعر یوسف گمگشته باز آید به‬
‫کنعان را به عربی ترجمه کرد‪.‬‬
‫ترجمههای دیوان حافظ‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫‌ها زبان در تمامی دنیا‬
‫تا کنون‪ ،‬شعر حافظ به ده‬
‫‌توان‬
‫‌ها می‬
‫‌ترین این ترجمه‬
‫‌است‪ .‬ازجمله قدیمی‬
‫ترجمه شده‬
‫موارد زیر را برشمرد‪.‬‬
‫‪ .۱‬تاریخ‪ ۱۶۸۰ :‬م‪ ،‬نویسنده‪ ،F. Meninski :‬نام و نوع اثر‪:‬‬
‫ّلین غزل دیوان حافظ ‪ -‬ال یا‬
‫‪Linguarum Orientalium‬او‬
‫ایهاالسّاقی‪ - ...‬به نثر لتین ترجمه شد‪ ،‬محل انتشار‪:‬‬
‫وین‬
‫‪ .۲‬تاریخ‪ ۱۷۶۷ :‬م‪ ،‬نویسنده‪ ،T. Hyde :‬نام و نوع اثر‪:‬‬
‫ّلین غزل دیوان حافظ ‪ -‬ال یا‬
‫‪Syntagma dissertationum‬او‬
‫ایهاالسّاقی‪ - ...‬به نثر لتین ترجمه شد‪ ،‬محل انتشار‪:‬‬
‫آکسفورد‬
‫‪ .۳‬تاریخ‪ ۱۷۷۱ :‬م‪ ،‬نویسنده‪ ،de Reviski :‬نام و نوع اثر‪:‬‬
‫‪Specimen poeseos Persicae‬شانزده غزل از ابتدای دیوان‬
‫شرح حافظ‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫‌طلب است‪ .‬این‬
‫ّت و طبیعتش شرح‬
‫شعر حافظ بنا به ماهی‬
‫امر‪ ،‬به هیچ وجه ناشی از دشواری یا دیریابی آن نیست‪،‬‬
‫‌باک به‬
‫بلکه نشان از چندپهلویی است که حافظ سرسخت و بی‬
‫مبارزه با این بیماری پرداخته‪ .‬حافظ رندانه در هوای‬
‫پلشت زمان خود‪ ،‬جهانی آرمانی و انسانی آرمانی آفریده‪.‬‬
‫آشنایی حافظ با ادبیات فارسی و عرب بر آشنایی او از‬
‫دین اسالم ‪ -‬که کتاب اصلی آن قرآن به زبان عربی است ‪-‬‬
‫‌ای‬
‫افزود و او را تبدیل به رندی آزاد اندیش کرد به گونه‬
‫هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز‬
‫فدای پیرهن چاک ماهرویان باد‬
‫که بخش زیادی از دیوان حافظ به مبارزه با ریاکاران‬
‫زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمیارزد‬
‫گیرند‬
‫برهنمی‬
‫فروشانش ز‬
‫به کوی می‬
‫‌است‪:‬‬
‫جامیشد‬
‫داده‬
‫اختصاص‬
‫فال حافظ‬
‫مشهور است که امروز در‬
‫خانه هر ایرانی یک دیوان حافظ‬
‫‌شود‪ .‬ایرانیان طبق رسوم‬
‫یافت می‬
‫قدیمی خود در روزهای عید ملی یا‬
‫مذهبی نظیر نوروز بر سر سفره هفت‬
‫سین‪ ،‬و یا شب یلدا‪ ،‬با کتاب حافظ‬
‫‌گیرند‪ .‬برای این کار‪ ،‬یک‬
‫فال می‬
‫نفر از بزرگان خانواده یا کسی که‬
‫بتواند شعر را به خوبی بخواند یا‬
‫کسی که دیگران معتقدند به اصطالح‬
‫‌کند‪،‬‬
‫‌گیرد ابتدا نیت می‬
‫خوب فال می‬
‫‌کند‪ .‬سپس به‬
‫یعنی در دل آرزویی می‬
‫‌ای را از کتاب‬
‫طور تصادفی صفحه‬
‫‌گشاید و با صدای بلند‬
‫حافظ می‬
‫‌کند‪ .‬کسانی که‬
‫شروع به خواندن می‬
‫هنگام‬
‫داشته‬
‫مذهبی‬
‫دل ره در این حرم دارد‬
‫مخوان باشندکدام محرم‬
‫نیست قصه‬
‫ایمان کس آگاه‬
‫ز سر غیب‬
‫‌خوانند و‬
‫فال گرفتن فاتحهای می‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫افکار حافظ‬
‫زهد‬
‫روزگار‬
‫حافظ‬
‫روزگار‬
‫‌است‪ .‬آنان‬
‫فروشی و ریاورزی بوده‬
‫‌راستی مردان خدا‬
‫‌که به‬
‫‌جای آن‬
‫به‬
‫باشند و روندگان راه حقیقت‪،‬‬
‫‌پوشانی‬
‫‌داران و پشمینه‬
‫اغلب‪ ،‬خرقه‬
‫بودند که بویی از عشق نابرده به‬
‫تندخویی شهرت داشتند و پای از‬
‫‌نهادند‪.‬‬
‫سرای طبیعت بیرون نمی‬
‫در برابر صوفی‪ ،‬حافظ از عارف‬
‫با نیکویی و احترام یادکرده است‪.‬‬
‫حافظ در این مبارزه به کسی رحم‬
‫‌کند شیخ‪ ،‬مفتی‪ ،‬قاضی و محتسب‬
‫نمی‬
‫کنایات‬
‫همه که از‬
‫آسیببنگری همه تزویر میکنند‬
‫اشعار اوچون نیک‬
‫مفتیوو محتسب‬
‫شیخ و حافظ و‬
‫می خور‬
‫م‬
‫دام تزویر مکن چون دگران قرآن را‬
‫‌بینند‪.‬رندی کن و خوش باش ولی‬
‫حافظایمیخور و‬
‫برخی حافظ رامانند نیچه و‬
‫گوته فیلسوفی حساس به مسائل‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫عشق حافظ‬
‫حافظ درباره عشق الهی که‬
‫‌های عرفانی اوست‪ ،‬صحبت‬
‫موضوع غزل‬
‫‌کند‪ .‬در مورد عشق انسانی هم‬
‫می‬
‫وقتی از معشوقان جسمانی و مادی‬
‫‌کند که‬
‫‌کند‪ ،‬خاطر نشان می‬
‫صحبت می‬
‫عشق وی همچون امری است که به یک‬
‫سابقه ازلی ارتباط دارد‪ .‬در‬
‫‌های عرفانی حافظ‪ ،‬عشق مجازی‬
‫غزل‬
‫کهمپرس‬
‫‌آیدام که‬
‫هجرییکشیده‬
‫به زهر‬
‫‌ایمپرس‬
‫پردامهکه‬
‫عشقی کشیده‬
‫درد‬
‫نظر م‬
‫همچون‬
‫عشق الهی در ورای آن پنهان است‪.‬‬
‫دلبری برگزیدهام که مپرس‬
‫گشتهام در جهان و آخر کار‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫عالقه به شیراز‬
‫عالقه ودید حافظ به شیراز‬
‫از منظر دیوان او و غزلیاتش‬
‫بخوبی مشهود است و این اشارات با‬
‫حافظ‬
‫زمان‬
‫تاریخی‬
‫رویدادهای‬
‫تطابق دارد؛ بنابراین در دیوان‬
‫حافظ اگر غزلی شیوا و دلپسند‬
‫‌شود یقین در خالل ابیات‬
‫خوانده می‬
‫‌ای‬
‫آن رمزآسا و یا آشکارا واقعه‬
‫‌اش سیر‬
‫در روانش و در اندیشه‬
‫‌کند‪ .‬چراکه حافظ را نباید یک‬
‫می‬
‫شاعر ساده اندیش و مبالغه گو به‬
‫شمار آورد؛ زیرا وی پیش از اینکه‬
‫حتی شاعر باشد به مسائل دینی و‬
‫‌ آشنایی‬
‫فلسفی و عرفانی کامال‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫عالقه به شیراز‬
‫حافظ بعد از تحصیالت و کنجکاوی‬
‫اش در فراگیری علوم زمان به عنفوان‬
‫‌رسد‪ .‬شهر شیراز به یمین دولت‬
‫جوانی می‬
‫شیخ ابواسحق اینجو حکمران فارس از‬
‫امنیت و آرامش کاملی برخوردار بود و‬
‫مردم از جمله شاعر جوان ما با کمال‬
‫‌گذرانیدند‪.‬‬
‫آسایش و راحتی روزگار می‬
‫اماکن خیر در شهر‪ ،‬مساجد‪ ،‬مدارس و‬
‫خانقاهها و امالک فراوانی که برآنها‬
‫‌شد‪ .‬شیخ‬
‫‌وفور یافت می‬
‫وقف کرده بودند به‬
‫ابواسحق پادشاهی آزادی خواه بود که‬
‫مردم را در آزادیهای احتماعی مخیر‬
‫‌داشت‪ .‬شیراز در یک زمینی هموار بنا‬
‫می‬
‫شده بود که دور شهر بارویی از زمان آل‬
‫بویه برجا مانده بود‪ .‬بدین ترتیب حافظ‬
‫جوان نیز در این جامعه آزاد بو اسحاقی‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫عالقه به شیراز‬
‫نکته دوم راجع به عالقه ودید‬
‫‌که گذشت طبیعت‬
‫حافظ به شیراز چنان‬
‫سرسبز و مناظر بدیع و باغات دلگشای‬
‫شیراز بود‪ .‬بهار شیراز و عطر دل‬
‫انگیزبهار نارنج آن لطف خاصی داشت‬
‫و درختان سرو که باغها را پوشانده‬
‫بودند و انواع میوه هاکه در خاک‬
‫‌یافت دل از بیننده‬
‫شیراز پرورش می‬
‫‌های فروان که از‬
‫‌ربود‪ .‬گردشگاه‬
‫می‬
‫‌مانده بود مردم‬
‫زمان سعدی نیز باقی‬
‫‌کشانید‪.‬‬
‫را به طرف خود می‬
‫تنها حافظ نبود که «نسیم خاک‬
‫مصلی و آب رکناباد» او را اجازه‬
‫‌داد‪ .‬در بین تفرجگاههای‬
‫سیروسفر نمی‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫روز بزرگداشت حافظ‬
‫بیستم مهرماه برابر با یازدهم‬
‫‌باشد که‬
‫اکتبر روز بزرگداشت حافظ می‬
‫‌های ملی‬
‫‌ها و برنامه‬
‫در این روز جشن‬
‫‌المللی فرهنگی متنوعی در‬
‫و بین‬
‫شیراز و سایر نقاط جهان برگزار‬
‫‌شود‪ .‬این روز در تقویم رسمی‬
‫می‬
‫جمهوری اسالمی ایران با عنوان روز‬
‫بزرگداشت حافظ ثبت شده است‪ .‬عمده‬
‫‌های این روز شامل شب شعر‪ ،‬گل‬
‫برنامه‬
‫افشانی آرامگاه حافظ‪ ،‬نمایش و‬
‫‌های شعر حافظ‪،‬‬
‫رونمایی از دیوان‬
‫‌باشد‪.‬‬
‫نورافشانی و غیره می‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫غزلیات‬
‫که عشق آسان نمود اول‬
‫که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها‬
‫اال یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها‬
‫ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها‬
‫به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید‬
‫جرس فریاد میدارد که بربندید محملها‬
‫مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم‬
‫به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید‬
‫شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل‬
‫که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها‬
‫کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها‬
‫همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر‬
‫نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها‬
‫حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ‬
‫متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫غزلیات‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫غمت سر آید‬
‫گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید‬
‫گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید‬
‫گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز‬
‫گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید‬
‫گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم‬
‫گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید‬
‫گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد‬
‫گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد‬
‫گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید‬
‫گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید‬
‫گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت‬
‫گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید‬
‫گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد‬
‫گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید‬
‫گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد‬
‫گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید‬
‫غزلیات‬
‫حافظ‌شناسی‬
‫زهر هجر‬
‫درد عشقی کشیده ام که مپرس‬
‫گشته ام در جهان و آخر کار‬
‫آن چنان در هوای خاک درش‬
‫من به گوش خود از دهانش دوش‬
‫سوی من لب چه می گزی که مگوی‬
‫زهرهجری چشیده ام که مپرس‬
‫دلبری برگزیده ام که مپرس‬
‫می رود آب دیده ام که مپرس‬
‫سخنانی شنیده ام که مپرس‬
‫لب لعلی گزیده ام که مپرس‬
‫بی تو در کلبه گدایی خویش‬
‫رنج هایی کشیده ام که مپرس‬
‫همچو حافظ غریب در ره عشق‬
‫به مقامی رسیده ام که مپرس‬
‫حافظ‌شناسی‬
: ‫منابع‬
‫ دیوان حافظ‬.
. Fa.wikipedia.org
. Hafezdivan.blogpars.com
. Iranhafez.com
‫خداحافظ‬
‫حافظ‌شناسی‬