موسیقی - مرکز دانشگاه تهران
Download
Report
Transcript موسیقی - مرکز دانشگاه تهران
اصغر رکوفیان
گفتار نخست
جریان عبارت است از :تشکل ،جمعیت و گروه
اجتماعی معینی که عالوه بر مبانی فکری ،از نوعی
رفتار ویژه اجتماعی برخوردار است .
دارا بودن صبغه اجتماعی و اندیشه مشخص ،رفتار
معین و مرتبط با آن اندیشه و داشتن تعدادی پیرو ،
ویژگی های جریانهای اجتماعی اند .
چهار دسته اند :فکری ،فرهنگی ،
سیاسی و اقتصادی
جریان شناسی عبارت است از شناخت
منظومه و گفتمان ،چگونگی شکل گیری ،
معرفی مؤسسان و چهره های علمی و
تأثیر گذار در گروه های فکری ،فرهنگی ،
سیاسی و اقتصادی است .
مثال حلقه کیان که با گفتمان روشنفکری
دینی آقای سروش توانست مؤسسه
فرهنگی صراط را در سال 1376تأسیس
کند و در پیدایش حزب مشارکت مؤثر بوده
است .
فرهنگ در زبان فارسی به معنای کشیدن ،سپس به معنای
دانش ،ادب ،عقل است.
در عربی با کلمه ثقافه به معنای تیز هوشی است .
در اصطالح تعارف گوناگونی گفته اند :
تامسپون :فرهنگ به مثابه ترقی و تکامل فرد و جامعه لحاض
میگردد .
عالمه جعفری :شیوه بایسته برای آن دست از فعالیتهای
مادی و معنوی انسانها که به طرز تعقل سلیم در حیات معقول
تکاملی مستند می باشد .
تالیور :دانش ،دین ،هنر ،قانون ،اخالقیات ،آداب و رسوم و
هر گونه توانایی و عادتی که آدمی به عنوان عضو جامعه به
دست می آورد .
خاطرات ،ذهنیات ،اندیشه ها ،ایمانها ،باورها ،
سنت ها ،آداب و ذخیره های فکری و ذهنی برای
یک ملت است .
فرهنگ ،جهت دهنده ذهنیت های انسان و عامل
اصلی و تعیین کننده رفتارهای فردی و اجتماعی
است .
ما از اول گفته ایم که وجهه انقالب ،یعنی آن بخش
نمادین و چهره بیرونی انقالب ،چهره فرهنگی است
.سیاست ما هم مقهور فرهنگ ما است .فرهنگ ما
ساخته شده تاریخ و مکتب و انقالب ما است .
پلورالیزم به معنای کثرت گرائی می باشد .
پلورالیست در حال حاضر به کسانی که به کثرت فرهنگی ،
سیاسی ،اجتماعی ،معرفتی و دینی اصالت می دهند ،گفته
می شود .
پس پلورالیزم فرهنگی ،به معنای اصالت و حقانیت و تعدد و
تکثر فرهنگ ها و آداب و رسوم اجتماعی و گوناگون است .
اسالم با مبانی پلورالیزم فرهنگی ناسازگار است همچنین با
اومانیسم ( خدا انگار انسان ) تولرانس ( نفی حقانیت ارزشهای
اسالمی ) و نسبی گرائی ( نفی معیار حقانیت ) مخالفت می
ورزد
مقام معظم رهبری در تبیین تهاجم فرهنگی از
مفاهیم دیگری بهره برده است از جمله :
الگوسازی منحط و خط دهی روانی دشمنان اسالم
تهاجم به بنیان های فرهنگی و اعتقادی ملت ایران
تحقیر جریان ادب ،هنر و فرهنگ انقالبی کشور
منصرف کردن جوانان مؤمن از پایبندی متعصبانه به
دین
اقدام آرام و بی سرو صدا ،اشاعۀ فرهنگ غلط
بی محتوا کردن نظالم اسالمی و .....
نباید مفهوم تهاجم فرهنگی را با تبادل فرهنگی و
انتقال فرهنگی یکسان دانست .
اصلی ترین عنصر تهاجم فرهنگی غرب بر ضد اسالم
،ترویج معرفت شناسی نسبی انگارانه و شکاکانه ،
پلورالیزم دینی ،لیبرالیسم و سکوالریسم و علم
گرایی است .
برای تحقق تهاجم فرهنگی نظریه جهانی شدن را
مطرح کردند .
تغییر سبک زندگی ،زبان ،حرکت بدنی ،موسیقی
،منش ،کنش زندگی ،رواج نمادهای غربی در
پوشاک ورزشی و ، ...
خرده فرهنگ ،یکی از راههای شناخت فرهنگ یک
کشور است .
خرده فرهنگ های یک کشور اعم از فرهنگ های
قومی ،مذهبی و طبقه ایی در جامعه شناسی از
اهمیت خاصی برخوردار است .
گرچه خرده فرهنگ ها در یک فرهنگ بزرگ تری جا
می گیرند ،ولی نسبت همانگی و ناهماهنگی آن
ها با فرهنگ کلی جامعه یکسان نیست .
باید مواظب بود این اصطالح با ضد فرهنگ خلط نشود
.
به فرهنگی گفته می شود که با فرهنگ رایج جامعه
ضدیت داشته باشد .
نکته دقیق این است که این ضد فرهنگ چگونه در جامعه
رواج پیدا می کند ؟
مثال فرقه گرائئ در شیعه از آن جهت که وحدت و انسجام
تشیع را مخدوش می شازد منشأ اختالف و زوال مذهب
است .
ویژ گی مهم ضد فرهنگ :
_)1رسمیت نداشتن در جامعه
_)2مخالفت با فرهنگ رایج و شایع پذیرفته شده در
جامعه
_)3مدیرت و کنترل ذهنی اعضا به وسیله رهبر خودکامه
در ساختار هرمی قدرت با بهر گیری از تکنیک های عضو
گیری و نگه داری .
_)1دهکده جهانی و ارتباط حداکثری رسانه ای
_)2روحیه تسامح و تساهل و تنوع و راحت طلبی
_ )3جهل و بی اطالعی افراد از اعتقادات و رفتارهای
انحرافی فرقه ها
_)4جنگ نرم و استفاده کردن از اختالفات داخلی
گفتار دوم
واژه فراماسونری از واژه انگلیسی freestone
masonبه معنی سنگ تراش و ظریف کار یا بنّای
آزاد گرفته شده است .
اعضای فراماسونری را فراماسون یا ماسون و
ساختمان و مرکز فعالیت ماسون ها را لژ می نامند .
فراماسونری اولین جنبش روشنفکری در ایران بود .
میرزا ملکم خان ،روشنفکر تحصیل کرده فرانسه
اولین لژ فراماسونری در ایران را با حمایت میرزا اقا
خان صدر اعظم تاسیس کرد .
لژ های فراماسونری متعددی همچون لژ پهلوی و لژ
مولوی در ایران تاسیس شد .
اعتقادات متفاوت در ماسون ها دلیل بر نفی
اعتقادات مشترک نیست .
برای نمونه ،تقدیس شیطان ،الهه های ملل باستان
،اعتقاد به اومانیسم ،عدم اعتقاد به روح و امور فرا
مادی ،اعتقاد به سلیمان نه به عنوان نبی بلکه به
عنوان پادشاه ،جادوگر و ماسون اعظم ،عالقه
افراطی به علوم طبیعی ،اعتقاد به ساخت معبد
سلیمان ،اعتقاد به ظهور ضد مسیح و . ،...
_)1یک ماسون تنها مجبور به پیروی از قوانین
اخالقی است تعهدی جز این ندارد .
_)2فاش نکردن اسرار و رموز سازمان و اعضای آن .
_)3آغاز ورود یک فرد به لژ ،معرفی سه ماسون بعد
از تحقیقات و انجام آزمایشات و سپس رأی نهای
مجمع شورای عالی
آزمایشهای ویژه مردان
آزمایش هوا ،آزمایش آتش ،آزمایش خون و آزمایش
آب
فعالیتهای فراماسونری در کشورهای مختلف متنوع و در
بردارنده عرصه های مختلف سیاسی ،اقتصادی ،
فرهنگی ،نظامی و امنیتی است .
فعالیتهای اقتصادی ،سیاسی و نظامی این جریان در
قرن اخیر توسط امریکا و اسرائیل برای حمایت از گروه
های شیطان پرستی و ترویج فساد است .
با نفوذ در ادیان اسالم و مسحیت به دنبال فرقه گرایی
هستند .
رواج بهائیت ،وهابیت ،در اسالم و نو انجیلی ها در
مسیحیت در همین راستاست .
_1نابودی تمام مظاهر یکتا پرستی
_2تخریب مسجد االقصی و بازسازی معبد سلیمان
_3دست یابی به قدرت جهانی و حکومت جهانی
شیطان با حاکمیت دجال
آیا نماد های فراماسونر ها مهم است یا در عمل
اعتقاد آنها ؟
چرا بیشتر نماد ها معرفی میشوند ؟ آیا این تبلیغ
فراماسونر ها نیست ؟
چرا نماد های خود را علنی کرده اند؟
نماد ظاهری است که ما مشغول به خود و غافل از
باطن می کند و به آرامی مشغول اهداف پشت پرده
خود هستند و در تغییر اعتقادات خود در متن زندگی
و سبک زندگی تالش میکنند .
به همین دلیل فعال اصول اعتقادی آنها را بیان میکنیم
جریان شیطانی ،بسیاری از نمادهایی را که در دیگر
آیینها و مسلکها ریشه دارد ،امروزه به سود خویش و
در خدمت خود به کار گرفته است .
آنها این نمادها را تصاحب کردهاند ،هدف از این
تردستی ،اثبات ریشهدار بودن آیینشیطان پرستی و
تثبیت آن و اعتماد بخشی به یاران شیطان است.
پارهای از این نمادها در تمدنهای باستانی مصر و یونان
ریشه دارد و بعضی دیگر متعل ّق به شرق است؛ چنانکه
«آنتوان الوی» در کتابش «کالی» و «شیوا» را که در میان
هندوها و یوگیها جایگاه خاصی دارند و از خدایان هندو
به حساب میآیند ،همان شیطان معرفی میکند ،بعضی
از نمادهای ماسونها یا کاباال نیز اکنون در خدمت این
آیین قرار گرفته است
نمادها لزوماً معنای واحد ندارند ،عل ّت این است که
فرهنگهای مختلف از هم دیگر تأثیر پذیرفتهاند و
اقوام و ملتها ،در تعامل با دیگر فرهنگها ،دست به
اقتباس زده و به سود خود ،تغییراتی در محصوالت
دیگران ـ البته به نسبت آرمانها و ارزشهای بومی
خود ـ دادهاند و به مرور این فرآورده جدید ،نماد
ارزشها و باورهای ایشان شده است؛ بنابراین
نمادها نه ریشه واحد دارند و نه معنای واحد.
چون نماد ابزاری قوی و نافذ است و چون برخورداری
از نمادهای گویا و متنوّع ،قدرتی بیبدیل محسوب
میشود ،نسبت دادن نمادهای دیگر آیینها به
شیطانپرستی ،تالش غیر مستقیم برای تبلیغ این
مرام انحرافی و کمک ناخواسته به آن است؛ بنابراین
منظور از نمادهای شیطانپرستان ،نمادهایی است
که امروزه شیطانگرایان به سود خود استخدام
کردهاند ،آنچه نباید از آن غفلت شود ،این است که
نمادهایی که امروزه در خدمت این جریان ضد دینی و
ضد توحیدی ایفای نقش میکند؛ باید برای انتساب
این جریان به عقبه سیاسی خود و فهم ریشهها و
مبانی استکباری آن مورد توجه قرار گیرد؛ نه استقالل
دادن به این جریان و در نتیجه تبلیغ و تثبیت آن.
"آنتوان الوی " موسس شیطان پرستی نوین با کمک سازمان
جاسوسی آمریکا " سی.آی .ای" و شخص رونالد ریگان ،
کلیسای شیطان را تاسیس کرد .مهمترین تالیف آنتوان الوی "
انجیل شیطان" است که حاوی مطالب توهین آمیز نسبت به
خداوند متعال و حضرت عیسی علیه السالم بوده و نزد شیطان
پرستان نوین از احترام و قدسیت باالیی برخوردار است.
چیزی که در این نوع از تصوف جلب توجه می کند این است که
پیروان آن جهان را شر مطلق و انسان را یک موجود متمرد تصور
می کنند بنابراین جهان ،جهنم تصور شده و انسان موجودی
است که مجبور به زندگی در این جهنم است که یا دیگران را
نیست و نابود کند یا خود سرنگون خواهد شد و به حسب میل و
فطرت خویش اقدام به انتشار ویرانی و کشت و کشتار در
سرتاسر جهان می نماید .این عالوه بر آن است که شیطان
پرستی نوین پیروان خود را به لذت بردن از روزهای کم باقی مانده
در دنیا توصیه می کند .
" انجیل شیطان " مقدس ترین کتاب نزد شیطان پرستان
است که در بیش از 300صفحه به زبان فارسی ترجمه
شد این کتاب با جمالتی چون " ،خدا مرده است " آغاز
می شود و در ادامه می گوید که ابلیس زنده است و بر
همه واجب است تا از او تبعیت کنند.
تاسیس و ترویج ادیان و مذاهب ساختگی از برنامه های
آمریکا و هرم حکومتی آن است تا بتواند با استدالل به
اینچنین مذاهبی کفر و شرک را در جهان تبلیغ نموده و
سیاست های الحادی خود را پیش ببرد جالب آنجاست
که در کشوری که ادعای جدایی دین از سیاست می کند
( سکوالریسم ) و از حکومت های الئیک و ضد دین
حمایت های فراوانی بعمل می آورد اما برای رسیدن به
اهداف شوم خود از دین به عنوان توجیه گر اعمال
شرورانه خود استفاده می کند.
.1شیطان سمبل لذت جویی و آزادی و افراط است نه ریاضت
کشی.
.2شیطان نماد وجود و زندگی شاداب و مادی است نه خوابی
هم و تظاهر
ناچیز و معنوی ( امور معنوی و غیر مادی ،تو ّ
است).
.3شیطان می گوید کم عقلی و بی عفتی بهتر از ریاکاری و
خودفریبی است.
.4شیطان می گوید مهربانی با کسانی که شایسته آن
هستند بهتر است از عشق ورزیدن از روی ظاهر و برای جلب
توجه.
.5شیطان سمبل انتقام جویی است نه گرداندن آن طرف
صورت!
.6شیطان سمبل مسئولیت پذیری برای مسئول است به
جای دل مشغولی برای خون آشامان خالی ( اشاره به ترس
مؤمنان از معاد و جهنم و انجام اعمال خوب).
.7شیطان انسان را با دیگر حیوانات کامال ً همانند
می داند ،گاه بهتر و اغلب بدتر از آن حیواناتی که بر
چهار دست و پا راه می روند .بارها و بارها شدیدتر از
آن هایی که در این راه به طور اجباری آلوده شده اند،
به خاطر خدای معنوی اش و ظهور عقالنی ،به صورت
حیوانی شرور تبدیل شده است.
.8شیطان تمام آنچه را گناه نامیده شده مایه ی
خرسندی و مسرت روانی ،فکری و عاطفی می داند.
.9شیطان بهترین دوستی است که کلیسا تاکنون
داشته ،چرا که در تمام این سال ها کلیسا را
مشغول داشته است.
در میان مراکز و پاتوق های شیطان پرستان دو جا از همه مهم تر است:
.1کلیسای شیطان :اولین سازمان فلسفی برای معتقدین به مبادی فلسفه
ی شیطان پرستی است که توسط آن توان الوی در30آوریل 1966در
سنفرانسیسکو تاسیس شد.
.2معبد ست:ست نام یکی از خدایان مصر باستان است و این معبد یکی از
مخوف ترین ،مشهور ترین ومخفیترین سازمان های شیطان پرستی
است.معبد ست اولین جامعه مخفی ای است که ادعای رهبری جهانی
((طریقت دست چپ))در جهان را دارد.معبد ست در سال 1975توسط مایکل
آکینو در سنفرانسیسکو بنیان گذاری شد .اوو گروهی دیگر از کشیشان
کلیسای شیطان،از آن جدا شده و سازمان معبد ست را تشکیل دادند
گفتار سوم
جریانهای ضد فرهنگی در کشورهای جهان در یک
رتبه نیستند .
برخی به بخشی از فرهنگ جامعه آسیب می
رسانندو دسته دیگر ،تمام هویت فرهنگی .
واژه لمپنیسم یا ابتذال فرهنگی ،در تالیفات مارکس
به کار رفته و معادل ،اوباش ،قمار باز ،فاحشه ،
الوات ،جیب بر ،ولگرد ،... ،در یک جمله همان
ابتذال فرهنگی است .
لمپنیسم در رژیم پهلوی به دو صورت بود .
_)1حکومتی در قالب ساواک ،شعبان بی مخ ها
_)2غیر حکومتی در پدیده موسیقی و سینما
ضمن احترامی به همه نویسندگان و هنرمندان
لمپنیسم فرهنگی با هدف آسیب رساندن به فرهنگ
ما در چند شاخه فعالیت دارد .
_)1ابتذال ادبی
گروهی از روشنفکران متجدد سکوالر و لیبرال در
ایران با شیوه ادبی با تشکیل کانون روشن فکران
ادبی به نشر تفکر خود و ترویج ابتذال اعتقادی و
رفتاری میپردازند و اندیشه ای فرانکفورت ،هابر ماس
،گلدمن ،تفکیک دین از سیاست را شعار خود قرار
دادند .
افرادی مانند احمدشاملو ،هوشنگ گلشیری ،
سیمین بهبهانی و . ،...
تعریف سینما
سینما شاخه ای از هنر است که در آن یک داستان
به وسیله دنباله ای از تصاویر متحرک ( فیلم ) نمایش
داده میشود .
سینما جدیدترین شاخه هنر است که به آن هنر
هفتم یا هشتم شهرت یافته و از محبوب ترین
هنرهاست .
عوامل گوناگونی در پیدایش سینما از جمله اختراع
سینماتوگراف ( اولین دوربین فیلم برداری ) توسیط
برادران لومیر در سال 1895و پیشرفته ای بسیار در
عرصه نگاتیو موثر بوده است .
تاریخ سینما دو دوره صامت و ناطق تقسیم میشود و
تا سال 1926فیلمها صامت بودند .
جایزه آکادمی هنرها و علوم سینمایی آمریکا (
اسکار) در سال 1927انجام گرفت .
هر چند عده ایی تاریخ سینما را همان فلسفه
سینما میدانند و این باعث شده هویت اصلی سینما
پرداخته نشود و همیشه وابسته بماند .
سینما هشت ژانر مهم و پایه ایی دارد
_)1خیالی فانتزی مثل ارباب حلقه ها ،هری پاتر
_)2علمی تخیلی مثل حمله بیگانگان به زمین
_)3درام مثل بر باد رفته
_)4کمدی
_)5اکشن
_)6نوآر
_)7وسترن
_)8ترسناک
نخستین فیلمبرداری در زمان مظفرالدین شاه به
ایران آمد و نخستین فیلم صدا دار ،فیلم « دختر لر »
بود که در یال 1317شمسی ساخته شد .
از سال 1315تا 1327به خاطر جنگ جهانی دوم
فعالیت سینمای آیران رکود داشت و چندان فعالیتی
نداشت .
در فیلمهای قبل از انقالب فیلمهای انگشت شماری
بوده که به دست فیلم سازان داخلی ساخته شده و
بقیه تقلید از سینمای هند و غرب بود .
بعد از انقالب و تا سال 1362که ظوابط فیلم سازی
تدوین شد چندان فعالیتی نداشت .
استاد :اصغر رکوفیان
برای موسیقی در چهار موضوع
میشود بحث کرد :
_ (1
_ (2
_ (3
_ (4
چیستی موسیقی
موسیقی در اسالم
جریان شناسی موسیقی
آثار روانشناختی موسیقی
چیستی موسیقی
آیا تا کنون به اینکه موسیقی چیست فکر کرده ایم ؟
آیا ما با موسیقی هر روز سرو کار نداریم ؟
چرا فقط به جوان میگوییم گوش نده؟
چرا نمی گوییم موسیقی چیست ؟ و چه آثاری دارد؟
از کجا آمده و چه تاریخی دارد؟
آیا موسیقی در درمان ،در ورزش ،در انگیزه برای کار،
در عشق و ...مفید است ؟ و دهها سوال دیگر.....
می باشدMuse .و مشتق از کلمه Mousikaواژه
موسیقی
که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان
باستان است.
یونانیها هرمس را به دلیل بخشیدن موسیقی
ستایش می کنند.
ارسطو و ابن سینا موسیقی را از شاخه های ریاضی
میدانند.
پس از قرنها موسیقی به صورت یک دانش و تئوری در
آمده.
تئوری موسیقی:علمی که از قواعد و اصطالحات
موسیقی گفت و گو کند .
واژة موسیقي از موزيكاي يوناني (نام يكي از نه
«ربالنوع» اساطیر يونان) ،گرفته شده است .
يونانیان هر يك از فرشتگان هنرهاي زيبا را موز
ميگفتند و لفظ موزيك (موسیقي) از اين واژه
مشتق شده است.
موزيك در فلسفه به معناي تعلیمات روحي در برابر
ژيمناستیك به معناي تعلیمات جسمي وضع شده
است .شعر ،رقص ،علم بیان ،دستور زبان و همة
هنرهاي زيبا در يونان جزو موزيك بودند
افالطون :
« موسیقي يك ناموس اخالقي است كه روح به
جهانیان ،و بال به تفكر ،و جهش به تصور ،و ربايش به
غم و شادي ،و حیات به همه چیز ميبخشد .جوهر
نظمي است كه خود برقرار ميكند و تعالي آن به
سوي هر چیزي است كه نیك و درست و زيباست .و با
اينكه نامرئي است ،شكلي است خیرهكننده،
هوسانگیز و جاويدان».
« روح انساني از راه موسیقي تناسب و هماهنگي را
ياد ميگیرد .و حتي استعداد پذيرايي عدالت را نیز پیدا
ميكند»...
ابونصر فارابي:
« موسیقي ،علم شناسايي الحان است و شامل دو
علم است :علم موسیقي عملي ،و علم موسیقي
نظري».
ابوعبداله محمد خوارزمي:
« موسیقي ،تركیب الحان است ،و اين لفظ يوناني
است .نغمة صوتي را گويند كه از لحاظ زير و بم
دگرگوني نپذيرد».
شیخالرئیس ابوعلي سینا :
« موسیقي ،علمي است رياضي كه در آن از چگونگي
نغمه ها ،از نظر ماليمت و تنافر و چگونگي زمانهاي بین
نغمه ها ،بحث ميكند ،تا معلوم شود كه لحن را چگونه
بايد تألیف كرد»
تع
ر
ي
ف
ا
ص
ط
ل
اح
ي
تع
ر
ي
ف
ا
ص
ط
ل
اح
ي
ابن خلدون :
« موسیقي ،از آخرين صنايعي است كه در اجتماع و
عمران پديد ميآيد ،زيرا ،اين فن از هنرهاي تفنني و
مربوط به دوران كمال اجتماعات است و به جز خاصیت
آلودگي و شادي و تفريح ،به هیچيك از خصوصیات
اجتماع وابستگي ندارد .و نیز اين هنر ،از نخستین
صنايعي است كه در هنگام ويراني سیر قهقداني يك
اجتماع ،از آن رخت برميبندد و زايل ميشود».
بتهوون :
« موسیقي نشانة جنبش و زندگي است .موسیقي
زبان احساسات و عواطف است .موسیقي بیان زندگي
و انسانیت است»...
چون موسیقی از شاخه هنر است تعرف جامعی
برای آن ارائه نشده ،لذا به ویژگیهای آن اشاره
میشود.
موسیقی یک نوع زبان انتقال مفاهیم است .گویند«:
هر جا سخن باز ماند موسیقی آغاز میشود»
موسیقی بر گرفته از طبیعت است و انتقال مفاهیم
طبعیی می باشد البته بستگی دارد به کدام
طبیعت انسان را ببرد
طبیعت حیوانی یا انسانی ؟
موسیقی هنر بیان احساسات و عواطف به وسیله
صدا هاست .
دن های بینالنهرین
دن موسیقیایی در تم ّ
کهن ترین تم ّ
و مصر باستان(معابد و کاخ ها) بوده است.
موسیقی ایران قبل از اسالم میان هخامنشیان
،سلوکیان و ساسانیان رواج داشت .
در دوره خلفا و امویان و عباسیان هم به شکل دیگری
مطرح گشت.
بزرگانی مثل رودکی ،فارابی ،بوعلی سینا ،خواجه
نصیرالدین ،جامی و فرقه هی صوفیه در توسعه
دانش موسیقی نقش داشتند.
)1دستگاه شور :عموم پسند موافق ذوق
)2دستگاه همایون :آوازی مجلل و آرام و زیبا و دل فریب
)3دستگاه ماهور :با وقار و ابهت و شوکت خاصی به
شنونده القا میکند
و دستگاه چهار گاه ،سه گاه ،دستگاه نوا و
دستگاه راست پنج نوا
)1آهنگ موسیقی
)2متن موسیقی
)3خواننده موسیقی
)4غرض و هدف از موسیقی
آیا تا کنون به خواننده موسیقی توجه کرده ایم که با چه انگیزه
ایی میخواند ؟ خودش کیست ؟ آیا کم کم در جامعه الگو
نمی شود؟ رفتارش ؟ مد لباسش ؟ و اعتقاداتش ؟
اگر موسیقی نفوذ از ناخود اگاه هست قرار است خواننده دل
ما را کجا ببرد؟ مثل نشستن در تاکسی که نمیدانیم کجا
می رود .
ایا همه میدانیم که غرض از ساخت این موسیقی چیست ؟ یا
نمیخواهیم بدانیم و برای سرگرمی است ؟
صد حجاب از دل به سوی
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
دیده شد
موسیقی در اسالم
• فیثاغورث در حدود 6قرن پیش از میالد با مطرح كردن نظرية
اعداد ،مباني موسیقي را در مغرب زمین بنیان گذارد.
فیثا غورث
• شرايط زماني و اوضاع فرهنگي در استفاده از نوع موسیقي
دخالت دارد و آهنگهاي حزنانگیز كه با روحیة حماسي و جهاد
ديت و
مردان و تالش زنان سازگار نیست ،نبايد در شرايط خاص ج ّ
جهاد و جنگ و شور آفريني استفاده شود.
• از موسیقي ميتوان در بسیاري از شئون زندگي ،تربیت ،سرگرمي،
درمان ،خوشگذراني و تعديل احساسات و عواطف استفاده كرد .گرچه پر
كردن اوقات فراغت امري الزم است ،بايد با نوعي از موسیقي مفید و
تعاليبخش پر شود .لذت موسیقي نبايد هدف اصلي زندگي قرار گیرد و
تمام اوقات را پر كند زيرا انسان هر قدر و با هر وسیله كه به كمال و
سعادت خويش نزديكتر شود به لذت حقیقي زندگي دست مييابد
افالطون
ارسطو
ابن خلدون در كتاب مقدمة خود آورده است:
«پارسیان به موسیقي میلي فراوان داشته و
موسیقي در آنان رواج فراواني داشت و پادشاهان
بدان توجهي خاص ميكردند .خنیاگران و
موسیقيدانان را در دربار سالطین ايران منزلتي
ارجمند بود .در زمان ساسانیان موسیقي ايران
ترقي كرد .زيرا كه موسیقيدانان و نوازندگان را
پادشاهان ساساني بسیار نوازش ميكردند.
اردشیر اول بین طبقات مردم براي موسیقيدانان
درجهاي خاص معین كرد .بهرام گور مقام آنها را
باالتر برد و حتي در زمان او چند نفر موسیقيدان از
هندوستان به ايران آمدند و به همین جهت
موسیقي هندي در ايران را پیدا كرد».
علي زرياب
او بزرگترين موسیقيدان اسپانیاي مسلمان است كه
بعضي او را ايراني تبار دانستهاند .استاد وي در موسیقي
اسحاق موصلي بود.
محمد بن زكرياي رازي
رازي از بزرگترين اطباي ايراني است .به موسیقي آشنايي
داشت و از او مقاله هايي در زمینة موسیقي باقي مانده
است .كتاب «في الجمل موسیقي» اثر اوست.
ابوالفرج اصفهاني
ابوالفرج در اصفهان متولد شد و در دورة جواني به بغداد رفت
و پس از تحصیل ادبیات و علوم ،كتابهايي در تاريخ ،شعر،
اخبار و موسیقي نوشت .معروفترين اثر او كتاب االغاني
است كه در مدت پنجاه سال آن را تألیف و به سیفالدولة
حمداني تقديم كرد.
ابونصر فارابي
ابونصر مشهور به معلم ثاني (متوفي 339ه) در قرية
فارياب خراسان به دنیا آمد و تحصیالت خود را در اين شهر
آغاز كرد.
فارابي كتابهاي زيادي در زمینة فن موسیقي نوشته است
از آن جمله :المدخل الي صناعة الموسیقي (در زمینة
قواعد و فواصل موسیقي) ،كتاب احصاء العلوم (داراي پنج
فصل است كه فصل سوم آن به فن موسیقي اختصاص
صناعه في الموسیقي ،كتاب
االيقاعات،
دارد)،
الموسیقي (بحثي در زمینة سازها ،پرده ها ،رموز ،فني و
تكنیكي موسیقي) و كتاب موسیقي الكبیر كه بزرگترين
و مهمترين كتاب وي در زمینة فن موسیقي به شمار
ميرود.
ويل دورانت تاريخنگار معروف آمريكايي مينويسد كتاب
موسیقي فارابي معروفترين كتاب قرون وسطا در
موسیقي نظري است و اگر از همة كتابهاي موسیقي
يونان كه به ما رسیده برتر نباشد ،كمتر نیست
جماعت اخوان الصفا
آنان در مجموعة رسائل خود رسالة مستقلي را به
موسیقي اختصاص دادند.
ابوعلي سينا
نابغة حكمت و دانش از دو بعد نظري و عرفاني به طرح
موسیقي در كتاب « شفا » « ،حكمت عالئي » و «
اشارات » پرداخت .بوعلي سینا بخش موسیقي شفا را
«جوامع علم موسیقي» نامید و با نوشتن كتاب «
اللواحق » سعي كرد مطالب ناتمام موسیقي شفا را
تكمیل كند.
خواجه نصيرالدين طوسي
او نیز رسالهاي دربارة موسیقي گرد آورد و در شرح نمط
نهم اشارات ابن سینا مطالب ارزندهاي نگاشت.
با مراجعه به قرآن مالحظه می كنیم كه واژه «غنا»
مستقیم به كار نرفته ،ولی آیاتی وجود دارد كه در
روایات يكي از مصداقهاي آن را به «غنا» نسبت
داده اند؛ از جمله در آیاتی كه لهوالحدیث ،لغو و
قول زور آمده ،با غنا همراه شده است.
سوره لقمان آیه« 6و من الناس من یشتری
ضل عن سبیل هللا بغیر علم و تتخذها
لهوالحدیث لی ّ
هزوا اولئك لهم عذاب مهین» ،عده ای از مردم
خریدار سخنان بیهودهاند تا بدون علم مردم را گمراه
كنند و قرآن را به مسخره می گیرند برای آنها
عذابی خوار كننده است آياتي كه لهو و لغو بكار
رفته اگر چه از آنها نكوهش كرده است ولي حرمت
استفاده نمي شود .
در روایت صحیحی وارد شده است كه «الغنی مما قال
ا ...عزوجل :و من الناس ،»...یعنی غنا از مواردی است
كه خداوند در قرآن فرموده عده ای از مردم....
در روایت صحیح دیگری آمده است« :الغنی مما وعدا...
علیه النار و تال هذه االیه» ،یعنی غنا از آن مواردی
است كه خداوند وعده آتش داده است.
در آیاتی نظیر آیه31سوره حج «واجتنبوا قول الروز» ،از
سخن باطل دوری گزینید .در روایتی آمده است« :قول
الروز الغنی» و در آیاتی نظیر آیه« 3والذین هم عن اللغو
معرضون» ،مومنان كسانیاند كه از لغو دوری می
نمایند .در بعضی از روایات آمده است كه «عن الغنی و
المالهی».
در مجموع آیات و روایات حرمت غناي لهوي قطعی است،
ولی غنا در تعریف شرعی آن با غنا در عرف تفاوت دارد و
فقهای بزرگ بعضی به صراحت فرمودهاند .غنا در عرف اعم
از غنای لهوی و غیرلهوی است ،ولی غنای حرام در شرع
غنای لهوی است .بعضی عالمان تصریح كردهاند غنا همان
موسیقی و موسیقی همان غناست ،ولی بعضی دیگر لفظ
موسیقی را بر آهنگ حاصل از ابزارهای موسیقی می
دانند ،یعنی هر غنا ،موسیقی هست ،ولی هر موسیقی،
غنا نیست و كاربرد امروزي نیز همین است.
لغویون در مفهوم «غنا» مطالبی را ذكر كردهاند كه عبارت
است از «صدای شادی آفرین»« ،آواز خوش و طرب انگیز»،
«صدای كشیده و زیبا كه در گلو غلتانده شود»« ،صدایی
كه طرب آور باشد» ،و منظور از طرب «یك نوع سبكی است
كه از شدت شادی یا اندوه به وجود آید».
امام خمینی (ره) می فرمایند« :صدایی كه به صورت آواز
در گلو بچرخاند یا آنچه در عرف غنا گویند گرچه طرب آور
نباشد ،صدای لهوی ،صدای اهل فسق و گناه و آنچه با
مجالس لهو سازگاری دارد ،آنچه با آالت لهو و لعب
سازگاری دارد ،صدای آماده شدن برای مجالس لهو و
لعب ،صدای برانگیزاننده شهوت جنسی ،صدای در
بردارنده چرخش در گلو و طرب آور ،صدایی كه به گونه ای
است كه در اكثر مردم طرب انگیزد و طرب آن سبكی و
سستی است؛ به طوری كه عقل در آن حالت از بین برود،
صدایی كه زیبایی ذاتی دارد؛ به گونه ای كه اكثر مردم را
تحت تاثیر طرب خود قرار دهد»
اکثر اهل لغت « اطراب » را حالتی دانسته اند که انسان
از شدت شادی و سرور و یا حزن و اندوه ،دچار نوعی
خفت و سبکی نفس می گردد .
«بهتر است غناء را چنین تعریف کنیم :صورت رقیق و نازک
انسان که ( بطور اجمال) دارای زیبایی ذاتی باشد و بخاطر
تناسبی که دارد ،شأنیت و قابلیت ایجاد طرب را برای
عموم مردم داشته باشد .
« اگر صدا ،نازک ،نرم ،دلنشین ،باطراوت و مطبوع (و
متناسب با نتهای موسیقی ) باشد و موجب طرب گردد ،
غناء به شمار می آید ».
امام خمینی مانند اكثر فقهاء و مفسران قران در حرمت
غناء به آيات و رواياتي استناد كرده اند از جمله آیه کریمه «
واجتنبوا قول الزور» كه روایاتی در تفسیر این آیه وارد شده
که « قول زور» را به غناء تفسیر نموده است .
عبارت « قول زور» درگفته باطل مانند دروغ ،شهادت باطل
و افتراء ( نه صوت ) ظهور دارد و حال آنکه گفتیم غناء از
مقوله صوت یا کیفیت صوت است نه کالم و قول .
اگـر « قـول زور» ( کالم باطل) با کیفیتی خاص
اظهار گردد ،مصداق « غنــاء » است .به عبارت
دیگـر ،قول ( موصوف) و زور ( صفت ) با یکدیگر
متحدند و این « زور» اگر با کیفیتی خاص ( غناء )
ظاهر گردد ،همان کیفیت تماماً مصداق « قول
زور» در آیه شریفه قرار می گیرد.
امام خمینی در تفسیر « لهو الحدیث » روایات
چندی وارد شده که آن را به غناء تفسیر کرده اند ،
و همان استداللی که در مورد صدق « قول زور» بر
غناء گفته آمد ،در مورد لهو الحدیث هم صادق مي
دانند.
عالمانی چون آیات تبریزی ،سیستانی ،مکارم ووحید
لهوی بودن (مناسب مجالس فساد ) راموجب حرمت
میدانند وعالمانی چون آیات امام خمینی ،فاضل ،خامنه
ای ،نوری مطرب ولهوی بودن را موجب حرمت
میدانند(رک استفتائات مراجع )
لهو از منظر مرحوم عالمه طباطبايي:
«كلمه لهو به معنای هر چیزی كه آدمی را از مهمش باز
بدارد[ ،است] ،و لهوالحدیث آن سخنی است كه آدمی
را از حق منصرف نموده و به خود مشغول سازد مانند
حكایات خرافی و داستانهایی كه آدمی را به فسق و
فجور می كشاند و یا از قبیل سرگرمی به شعر و
موسیقی و مزمار و سایر آالت لهو است كه همه اینها از
مصادیق «لهوالحدیث»اند( .لیضل عن سبیل ا ...بغیر
علم) به مقتضای سیاق این است كه مراد از سبیل ا...
قرآن كریم ومعارف حقه از اعتقادات و دستورالعملها
مخصوصا داستانهای انبیا و امم گذشته بوده است»
از منظر آيت هللا خويي:
منظور از غنای لهوی سازگاری آواز وآهنگ با مجالس فساد می
باشد.
آیت ا ...خویی در این باره می فرمایند« :غنا برحسب معنای
لغوی از غنای حرام وسیعتر است و همه صداهای خوش را در
برمی گیرد و به همین جهت در بعضی از روایات به غنا در قرآن
فرمان داده شده است».
از منظر فقیه برجسته صاحب جواهر:
«از كسبهای حرام غنا است كه هیچ اختالفی در آن نیست،
بلكه اجماع و اتفاق علما بر آن داللت دارد و روایاتی وجود دارد
كه بیان كننده آن است كه غنا عبارت از لغو و لهو و باطل
است كه در قرآن از آنها نهی شده است .بنابراین دلیلهایی از
قرآن ،سنت و اجماع بر حرمت غنا داللت دارد به طوری كه
حتی می توان گفت از ضروریات مذهب شیعه حرمت غنا
است».
شیخ انصاری نیز می فرماید« :صدای لهوی باطل،
حرام است» و «صدای لهوی باطل در خارج در همه
نمونه های غنا محقق است».
محدث كاشانی می فرماید« :آنچه از روایات به
دست می آید حرام بودن غنا و ...به غنای دوران
بنی امیه اشاره دارد ،از جمله غنای زنان آواز خوان
كه كالم باطل بر زبان جاری می كردند و ...حرام
است».ونیز «جایز است قرآن را با غنا خواندن و
روایاتی كه در مورد نهی از غنا آمده است ،در مورد
آوازهای اهل گناه و فسق است كه در زمان
امامان ،این نوع غنا در میان خلفای اموی و
عباسی و مردم فاسق رواج داشته است»
محقق سبزواری می فرماید« :به نظر ما در حرمت غنا
اختالف نیست و روایاتی كه داللت بر حرمت آن دارند
بسیار است ...ولی روایاتی وجود دارد كه جایز است و
بلكه مستحب است قرآن را با غنا خواندن .پس جمع بندی
این روایات این است كه غنای لهوی كه زنان آواز خوان در
مجالس گناه می خوانند و حتی قرآن را با آن لحن بخوانند،
حرام است».
عالم بزرگ سید محمد ابراهیم بحرانی كه خود در فن
موسیقی دست داشته ،می نویسد« :ما و همه كسانی
كه به تفصیل نظر داریم ،یعنی غنا را دو قسم ،غنای حالل
و غنای حرام قائلیم ،می گوییم غنای ممنوع صداهای
لهوی بوده كه كنیزكان خوش صدا از خود در می آوردهاند و
مردان فاسق آنان را همراهی می كردهاند و با دایره و
امثال آن تزیین می شده است»
منشا اختالف غالب كساني كه غنا را در مفهوم
شرعي آن حرام دانسته ولي غناي در عرف را اعم از
غناي در شرع ميدانند (مانند آيت هللا خويي) و
كساني كه غنا در مفهوم شرعي و عرفي آن را
تفاوت قائل نبوده و آن را به دو نوع حالل و حرام
تقسیم كردهاند (مانند امام خمیني) آن است كه
گروه اول غنا را حقیقت شرعیه دانستهاند و اصل
بودن حقیقت شرعیه را پذيرفتهاند .ولي گروه دوم غنا
را حقیقت شرعیه نميدانند و اصل بودن حقیقت
شرعیه را نپذيرفتهاند.
-1حرمت مطلق غنا كه مشهور بين فقها است.
-2عدم حرمت غنا و حرام شدن آن بواسطه گناهان مقارن با آن بوده است.
-3ديد گاه تفصيل بين غناي شهواني و مبتذل و غناي غيرشهواني
• اشعار عاشقانه به معنای جنبه های جنسی آن
• خوانندگی همراه با رقص و نوازندگی با ابزارهایی موسیقی
• هر نوع موسیقی با حضور مشترك زنان و مردان در مجالس عیش و نوش
• موسیقی مناسب مجالس شرابخوارگی ،قمار و به طور كلی مجالس فسق و فجور و گناه
• موسیقی لهوی ،لهو چیزی است كه موجب انحراف انسان از مسیر الهی
• موسیقی كه موجب اشاعه فحشا شود
• موسیقی كه محتوی و اشعار آن باطل و ناحق باشد
• موسیقیی كه انسان را به بی حالی ،سرخوردگی ،واخوردگی و سرانجام خودكشي بكشاند
• موسیقی به گونه ای باشد که انسان را ازحال طبیعی خارج وموجب زوال عقل گردد
1
2
3
4
5
6
7
8
9
آهنگ
محتوي
آهنگ
شرايط
آهنگ
به طور كلی می توان گفت در هر موردی كه یقین داشتیم
موسیقی لهوی یا حرام است خواه موسیقی ایرانی باشد یا
غربی ،با آهنگ باشد یا با كالم ،اجتناب از آن واجب است .
اما گر چنین یقین و علمی پیدا نكردیم ،چه از جهت مثبت
بودن و منفی بودن آن ،بنابر قاعده مشهور اصولی كه در
شبهات حكمیه ،یعنی جایی در حكم یك موضوع شك داریم،
اصل برائت جاری میشود یعنی اشكال ندارد و حالل است.
عموما فقیهان بزرگ در غنا و بسیاری موضوعات به عرف
ارجاع دادهاند البته عرف به تنهایی دلیل مستند در برابر كتاب
و سنت و اجماع و عقل محسوب نمی شود بلكه اعتبار آن
منوط به كاشفیت از امضاء شارع است كه در این صورت در
سنت داخل می شود .ولی پس از توجه به مالكهایی كه ذكر
آن گذشت ،انطباق آهنگ و موسیقی و صدا با عرف سنجیده
میشود.
جریان شناسی موسیقی
موسیقی در غرب و مسیحیت تحول چشم گیری داشته
است .
کلیسا در قرون وسطا ( )450-1450بر جریان موسیقی
حکومت می کرد .برجسته ترین موسیقی دانان
کشیش های خدمت گذار کلیسا بودند در آواز نماز و...
استفاده میشد.
در رنسانس لئوناردو داوینچی ( )1452-1519نماینده تمام
عیار نقاشی ،پیکر سازی ،معماری و موسیقی بوده
که فرد گرا و اومانسیتی بود .در هنر خود با توجه به
فرهنگ کفر الوده یونان باستان به هنر برهنه گرایی
روی آورد و مریم مقدس دیگر نه دخترکی با ظاهری
کودکانه و پاک بلکه زنی زیبا و جوان و برهنه برای او
بود.
)1سبک کالسیک :کاری گروهی و منظم به
رهبری یک نفر و از سازهای ویولون و پیانو
استفاده می شود.
)2سبک جز
)3سبک بلوز :در آواز های مذهبی کار برد دارد.
)4سبک پاپ :عامه پسند و مقابل کالسیک و
هدف از تولید آن تجارت است وبرای سود مالی
،
طوری طراحی شده که برای همه جالب است ،
بیشتر به عنوان یک صنعت است نه هنر ،
درخشان ترین دوره آن1950تا 1980بوده که اکثر
گروه های آن فاسد و ضد اخالقند
)5سبک راک :نام راک کوتاه شده :راک اند رول
است،یعنی جنباندن و تکان خوردن ،
مشخصه بارز آن آنارشیزم بود که با گذشت زمان این
مشخصه نادیده گرفته شد وبه سمت کسب مهارت وایجاد
تحول رفت .
در اواخر دهه 60و 70به خاطر جنگ ویتنام و تورم و بیکاری
گروههایی مثل پانک رو تشکیل دادند اما ارتباطش با
مسائل روز مره گی کم شد .
در برخی مقاطع عامل اصلی موج اعتراض در غرب بوده .
بعد از مدتی رو به انحراف رفت و متال از آن بیرون آمد .
)6سبک متال :شاخصه اصلی آن خشن بودن
آواهاست و در اشعارش اعتراض را به گونه مستقیم
بیان میکند .
متال به عنوان شیوه ایی جدید برای بیان عقیده های
سیاسی فاجتماعی ف فرهنگی و مذهبی که
معموال ساختار اعتراضی داشت شناخته شد .
ماهیتش خشونت آور است واز گیتار های خشن و پر
سروصدا استفاده میکند .
امروزه گرههای متال مهم ترین مروج شیطان پرستی
در دنیا هستند و ترانه های متال در باره خودکشی ،
قتل ،خشونت ،سکس ،و مواد مخدر است .
)7سبک رپ :برای اعتراض به تبعیض نژادی در
آمریکا موسیقی رپ به وجود آمد .
رپ از سیاهان آمریکایی شروع شد به همراه رقص و
دیوار نویسی به نهضت سیاهان تبدیل گشت .
از سقراط نقل شده که می گفت :موسیقی کشوری
را به من بدهید ار کشوری که بخواهید تحویلتان
میدهم .
رپرها عاشق درگیری ،دزدی ،دعوا ،شرارت ،و اهل
فحش های رکیک هستند و در ایران هم رپ تقلیدی
ناقص از رپر های آمریکاست .
مهم ترین دلیل زیر زمینی ( اعتراض ) شدن
موسیقی را به زیر زمینی شدن هنر و موسیقی
دانست ،در جوامع غربی و شرقی ،ولی زمینه و
دالیل این اعتراض فرق دارد .
در جوامع غربی به دلیل انتقاد این گروهها به صنعت
فرهنگ و موسیقی به شدت تجاری در جهان
سرمایه داری اشاره کرد .
دومین دلیل به چالش جوانان و گروههای خرده
فرهنگ ،علیه فرهنگ رسمی جوامع معاصر غربی
باز میگردد .
پس زیر زمینی بودن به معنای عصیان و اعتراض علیه
ارزشهای جامعه سرمایه ساالر نیز قلمداد می شود .
موسیقی زیر زمینی معموال به موسیقی ایی گفته
می شود که بدون مجوز رسمی و در استودیوی
خانگی یا اختصاصی ظبط یا خلق میشود و به سبب
انگیزه های غیر تجاری ،معموال فضایی کامال متفاوت
با فضای موسیقی روز جامعه و حتی خرده فرهنگ
های دیگر آن دارد .
البته نوعی پارادوکس در موسیقی زیر مینی ایران
مشاهده میشود ،این موسیقی به سبب اعتراض
سیاسی و انتقاد از جریان پاپ تجاری می خواهد زیر
زمینی باشد و از طرفی به دلیل تمایل به داشتن
مخاطب و انتشار آثارش میخواهد رو زمینی باشد .
_)1رشد جمعیت شهر نشینی پس از انقالب
_)2جوان شدن جمعیت کشور به ویژه در شهرها پس از
انقالب
_)3فضای آزاد اجتماعی پس از سال 76
_)4گسترش ارتباط با جهان خارج مثل مسافرت ،رسانه
های الکترونیکی ( ماهواره ،اینترنت و موبایل )
دسترسی به موسیقی غربی را گسترش داد .
_)5استفاده روز افزون از موسیقی پاپ در برنامه های
تلویزیونی اعم از برنامه کودک تا سریال های دنباله دار و
تبلیغات بازرگانی و . ، ...
_)6ورود سازهای پاپ مثل گیتارهای آکوستیک و
الکتریکی و دستگاههایی که نوازندگی را راحت و به سن
کمتر از 20سال در نوجوانان رواج داده است .
آیا زیر زمینی بودن هدف است ؟ یا بناست همیشه
زیر زمینی باشند؟ یا اصال مهم است زیر زمینی بودن
یا رو زمینی بودن ؟
محسن نامجو از چهرهای سرشناس راک ایران می
گوید :موسیقی زیر زمینی نتیجۀ نوعی اختالف نظر
قدرت حاکم با گروههای موسیقی است که بنا به
دالیل مختلف اجازۀ کار و فعالیت ندارند و به دلیل
ممنوعیتی که از سوی نظام حاکم اعمال میشود زیر
زمینی شدند .
یعنی در حقیقت به دنبال رو زمینی شدن و تجاری
شدن هستند اما بدون قید و محدودیت .
موسیقی همواره از ابزارهای مورد استفاده و بسیار
مؤثر برای کسب مقاصد مختلف بوده است .در هر
دورۀ زمانی می توان شاهد ظهور سبک جدیدی در
موسیقی بود که این امر نشاندهندۀ پویایی و
انعطاف پذیری بی اندازۀ این پدیده است .
دشمنان کشور با علم به آثار و پتانسیلهای موسیقی
سالهاست
از این ابزار برای دیکته کردن افکار فاسد و زیان بار
خود به اذهان ساده و آمادۀ انحراف جوان ایرانی
استفاده می کندو متأسفانه نتایج این اقدام متفکرانه
در وضعیت امروز سطح جامعه به وضوح قابل رؤیت
است
_1مقابله با اعتقاد به وجود خدا بدون داشتن هیچ دلیل
منطقی،
_2عدم اعتقاد به زندگی پس از مرگ باز بدون تفکر و منطق،
_3انکار اخالقیات و اعتقاد به آزادی کامل بشر در همۀ جوانب
زندگی به این دلیل که زندگی فقط در همین دنیا وجود دارد،
همه و همه از افکاریست که در کنج ذهن کنجکاو
یک نوجوان ایرانی در حال خانه کردن و رشد کردن است و این
امر تنها به این دلیل قابل توجیه است
که دلسوزان فرهنگ و اصالت ایران نتوانسته اند به طور کامل و
مؤثر پاسخی به سؤاالت ذهن تشنۀ
نوجوان ایرانی بدهند .سؤاالتی که اقتضای سن یک نوجوان
هستند ،سؤاالتی که فطرت بشر آنها را
پیش روی او قرار می دهد ،سؤاالتی که روزی خودمان هم با
آنها روبرو بودیم.
موسیقی و آثار
روانشناختی
موسیقی درمانی چیست ؟
موسیقی درماني فرايندي از طريق مداخله درمانگر با
موسیقي،براساس طراحي تمرين و راهنمايي كردن
نیازهاي خاص در افراد با هدف بوجود آوردن میل
تغییرپذيري است.موسیقي درمان با ايجاد مكان
وتمرين خاص درمانگر كه براساس ارزيابي دقیق
است.
شواهدی از موسیقی به عنوان وسیله قدرتمند که کار خوب بر
روی اطالعات گذشته افراد در باستان بوده است.به هر
حال،موسیقی درمانی یکی از قدیمی ترین رشته های بوجود
آمده است.پدیدار شدن موسیقی درمانی به عنوان رشته در
سال 1940به عنوان گروهی در رشته رواپزشکی شروع به
نظریه طرز درمان کردند .برای مثال روانپزشک برجسته کارل
منجر ،کسی که با ارزیابی شواهد نیاز های مرجع با تنوع
زیادی به بهتر کردن کیفیت آنها پرداخت.از این زما ن موسیقی
کارکرد تشخیصی گرفت و به عنوان عامل اساسی در فرایند
درمان شناسی بود که تایید کننده این مولفه ها از طریق
تحقیقات علمی و تجربی بود.در حقیقت هدف موسیقی درمان
پذیرش درداخل رشته پزشکی است .موسیقی درمانی درطول
جنگ جهانی دوم رشد خاصی کرد تمرینات موسیقی درمانی
برای کمک به سربازان سابق دیدن آنها به عنوان منابع فوق
العاده درذ بازبینی بود .امروزه شمار موسیقی درمانگر در انواع
زیادی از محیط ها ،بیمارستان ،آموزش وپرورش وهمچنین در
تمرینات خاص روان درمانی است.
موسیقی درمانی برای کودکان بزرگساالن با ناتوانی
های روحی وجسمی ،ناتوانی های یادگیری
،اختالالت طیف اتیسم ،اختالالت رفتاری یا سلوکی،
آسیب حسی ،سوءاستفاده جسمی ،ضربه ،الزایمر،
دیوانگی واشخاص در مراقبت درمراقبت های آرام
استفاده می شود .گرایش از نظریه های بستگی به
سوابق افراد موسیقی درمان ،همچنین نیاز های
مراجع در جمعیت های خاص ،ابزای ممکن به سوی
نظریه های رفتار شناختی یا پایه و اساس نظریه
روان درمانی است.
رونالد هاس استاد دانشگاه موتسارت شهر
سالزبورگ اتريش مي گويد از طريق موسیقي مي
توان مصونیت انسان ها را در برابر بیماري ها تقويت
كرد ،دردها را كاهش داد و از بروز حوادث جلوگیري به
عمل آورد.
همین آقاي هاس در تحقیقي كه انجام داده ،به اين
نتیجه رسیده كه براساس شواهد تجربي برخي از
ملودهاي قديمي مشرق زمین براي از بین بردن
سردردها و كوفتگي بدن موثر است.
يك محقق دانشگاه علوم پزشكي تبريز هم مي گويد
كه موسیقي ،دقت ،هوش ،حس مشاهده ،استنباط
و عواطف روحي انسان را تقويت مي كند.
نتايج تحقیقي كه در خرم آباد انجام شده هم نشان
میدهد كه استفاده از موسیقي هاي مخصوص كودكان
باعث انحراف ذهن آنان نسبت به درد ناشي از اقدامات
تهاجمي كوتاه مدت مثل رگ گیري مي شود.
''رگ گیري'' يكي از شايعترين اقدامات دردناك پزشكي
است و به صورت مكرر بعنوان الزمه و مقدمه تشخیص يا
درمان بیماريها مورد استفاده قرار مي گیرد.
اين تحقیق كه بر روي 30كودك شش تا 12ساله مبتال
به تاالسمي در بیمارستان شهید مدني خرم آباد انجام
شده ،نشان مي دهد كه شدت درد رگ گیري در
كودكاني كه فكرشان در زمان رگ گیري به سمت
موسیقي كودكان معطوف شده به طور معني داري كمتر
از ساير روشها بوده است
يك محقق ژاپني در دانشگاه ناگويا نیز به اين نكته پي برده كه
شنیدن موسیقي هايي كه برمبناي ضرباهنگ قلب تدوين شده
اند ،در آرامش اعصاب و كاستن تنش افراد موثر است.
اين محقق از 22داوطلب خواست كه در اتاقي به پاسخگويي
يك سلسله پرسش كه مرتب سخت تر مي شد ،بپردازند.
براي نیمي از داوطلبان ،موسیقي متكي به ضرباهنگ قلب آنان
پخش شد و ديگران در سكوت به حل مسائل ادامه دادند.
پرسشهاي تنظیم شده در پرسشنامه به منظور اندازه گیري
میزان استرس و اضطراب داوطلبان و احساس خستگي آنان
تدوين شده بود.
نتايج حاصله از پاسخ ها حكايت از آن داشت داوطلباني كه به
موسیقي قلب خود گوش مي داده اند به مراتب از آرامش
بیشتري برخوردار بوده ان
برخی بر این باورند که
)1روح انسان از طریق موسیقی تناسب و و هماهنگی را
فرا می گیرد
)2نفس را لطیف می کند
)3در درمان مفید است
)4باعث ایجاد انگیزه می شود
البته این کارها ی مثبت زمانی اتفاق می افتد که در
انتخاب آهنگ ،ساز ،کنترل ریتم ،دقت کامل صورت گیرد
1ـ گمراهی و غفلت ازخدا :
قرآن در سورة لقمان يكى از عوامل گمراهى و ضاللت را
من یشتری
«لهو الحديث» دانسته است« .و ِ
اس َ
من النّ
ِ
سبيل هللا «لهویعنی غفلت ،یعنی
ل عن
لَهوالحدی ِ
ليض َّ
ِ
ث ُ
دورشدن از ذکرخدا ،دورشدن از معنویت ،دورشدن از
واقعيتهای زندگی ،دورشدن ازکار وتالش و فرو غلتيدن در
ابتذال و بی بند وباری»
-2گرايش به فساد :
غنا و آواز مطرب و لهوى ،انسان را به سوى شهوت و فساد
اخالقى مىكشاند و از راه پرهيزكارى باز مىدارد.مجالس
غنا و موسيقى ،معموال ً جزو مراكز مفاسد گوناگون است و
این خود دليل روشنی است بر این که موسيقی درگرایش به
فساد نقش مؤث ّری دارد .در حديثى از نبى اكرم(ص) آمده
است « :الغنا ُء رقية الزنا»«:غنا نردبان زنا است».
-3قساوت قلب :
،آية 6و 7سورة لقمان ،که در آية 6در مورد اهل «لهوالحدیث»
توضیح و بالفاصله درآية 7که مورد بحث ما است مي فرمايد :و
چون آيات و گفتارما بر اهل لهو خوانده شود دوري گزينند و روي
برگردانند و تکذيب آن گفتار نمايند مانند کسي که آن را نشنیده
و گويا در گوش هاي ايشان سنگیني است از شنیدن آيات ما
پس به ايشان عذابي دردناک را مژده بده .
-4از بین رفتن حیا :
امام صادق(ع) در این رابطه در حدیثی می فرمایند «:من ضرب
في بیته بربط ٌ أربعین يوماً سلَّط هللا علیه شیطاناً يقال له القفندر
إال قعد علیه فإذا كان كذلك نزع منه
فال يبقي عض ٌو من أعضائه ّ
الحیاء ولم يبال ما قال و ال ما قیل فیه
میت حیا نیز خوب است بدانید رسول خدا (ص) در
در خصوص اه ّ
این باره فرموده اند « :حیا و ايمان با همديگر وابستهاند چون
يكى از میان برود ،ديگرى هم از میان مىرود»(.
5ـ از بین رفتن قوّة تفکّر(تخیلی شدن انسان ):
موسیقی بوسیله ارتعاشات خود ،اعصاب راتحت تأثیر
خودقرارداده وکم کم برقوای ادراکی چیره می شود.به
عبارت دیگر«موسیقی به حسب انواع هنری که دارد
وهریک از آن انواع مختلف یک حالت دراعصاب ادراکی
بر می انگیزد ،ازشهوت و بی بندوباری ویا شادی
ونشاط و اندوه و یا خیاالت عرفان گونه و یا دیگرحاالت
که همۀ آنهاحاالتی است خیالی و اوهام ساز ،دیگر
ادراکات را بر کنار کرده و همان خیاالت جای آن
راگرفته و در مسیر انگیزه های موسیقی به حرکت در
می آورد .در این حال پای عقل و ذهن و اندیشه به
همان خیاالت و اوهام بسته شده و درهمان مسیر
خیال بافی های موسیقی درحرکت است و دیگر نمی
تواند به خود آید.
-6از بین رفتن غیرت:
الرجل
«إ ّ
ن شیطاناً يقال له القفندر إذا ضرب في منزل َّ
أربعین صباحاً بالبربط و دخل الرّجال وضع ذلك
م
ل
الشیطانك َّ
عضو منه علي مثله من صاحب البیت ث ّ
ّ
ٍ
نفخ فیه نفخ ًة فال يغار بعدها حتّي تؤتي نساؤه
فاليغار ».كسي كه چهل روز در خانه اش بربط نوازند و
مردمان بر او وارد شوند شیطاني به نام قفندر اعضاي
خود را به تمام اعضاي بدنش مس مي نمايد ،پس
غیرت از آن مرد برداشته مي شود تا به حدي كه با
زنانش اگر فعل قبیحي كنند بدش نمي آيد ».
با اين روايت شاید بتوان به يكي از علل اصلي رواج بد
حجابي و فحشا در جامعه پي برد ،چراكه براساس اين
روايت به هر مقدارموسیقي در جامعه رواج پیدا كند
غیرت از مردان زايل شده و نسبت به بد حجابي
وتعرّض نامحرمان به ناموسشان ،بي تفاوت تر مي
شوند
7ـ جنون و دیوانگی:
فشار شدید موسیقی بر روی اعصاب ،قدرت اندیشه
و تفکّر را از انسان می گیرد لذا منجر به انجام
کارهایی که با عقل تضاد دارد می شود.نمونه ای
ازاین کارهای جنون آمیز را ذکرمی کنیم « :درملیون
پنجاه هزار نفر بعد ازگوش کردن به یک کنسرت
موسیقی چنان موسیقی آنها را به هیجان آوردکه
ناگهان همه به هم ریختند و بدون جهت ،هم دیگر را
زخمی و مصدوم کردند و قبل از این که پلیس خود را
برساند چند نفر به ضرب چاقو از پای درآمدند و به
چندین دختر ،تجاوز شد وتعداد زیادی مجروح شدند.
یا« درایالت «لتیل راک» جوانی پیانو یاد می گرفت
نغمات موسیقی چنان درروح اوهیجان ایجادکرد که
بدوندلیل ازجای برخاست وبا19ضربه چاقو،معل ّم خودرا
ازپای درآورد .
8ـ افسردگی:
کسی که درموسیقی غوطه ور شد ،حالت خمودی
وافسردگی،یکی ازحاالتی است که بر او عارض می
شود.این مسئله در کسانی که با مطالعه ودرس
وبحث سروکار دارند بیشتر نمود دارد .به گونه ای
که بعد از موسیقی رغبت آنها نسبت به مطالعه
کمترشده و نیروی فکر آنها ضعیف می شود.
روانشناس معروف ،دکتر «الکسیس کارل» درکتاب
«راه و رسم زندگی» می نویسد « :برخی دانش
آموزان می خواهند با توجه به رادیو درس خود را یاد
بگیرند و در راه تحصیل پیشرفت کنند ،باید گفت
رادیو نیز مانند سینما و موسیقی کاهلی کاملی می
بخشد به کسانی که به آن سرگرمند
-9نزول بالهاي ناگهاني و عدم استجابت دعا :
هم اكنون بسیاري به دنبال پاسخ اين پرسش مي
گردند كه چرا زندگي هايمان با وجود رفاه ظاهري با
بالها و مصیبت ها آمیخته شده و يا اينكه چرا هرچه
دعا مي كنیم مستجاب نمي شود ؟ یکی ازعوامل این
گونه مسائل راشاید بتوان در روايتي که از امام صادق
(ع) نقل شده پیدا کرد.که فرموده اند « :بیت الغناء
التؤمن فیه الفجیعة و ال تجاب فیه ال َّدعوة و ال يدخله
الملك».
«خانه اي كه در آن غناء خوانده مي شود از مصیبت و
بالي ناگهاني ايمن نیست و دعا در آن مستجاب نمي
شود و فرشته داخل آن نمي گردد ».
اینها بخشهایی از مضرّات موسیقی بر روان و معنویّت
انسان ها بود و اینک ،اثرات جسمانی و مادی آن را
بررسی می کنیم.
دربدن انسان ،یک سلسله اعصاب وجود دارد که به آن ،سلسله
اعصاب نباتی می گویند .سلسله اعصاب نباتی به دو دسته تقسیم
می شوند 1 :ـ اعصاب سمپاتیک2 .ـ اعصاب پاراسمپاتیک.اعصاب
سمپاتیک وظیفه اش تنگ کردن مردمک چشم ،جلوگیری ازترشح ،
باال بردن فشارخون ،تنگ کردن ضربان قلب و ...می باشد و باعث می
شود که انسان در کارهای زندگی بیدار و در امور،کوشا و ف ّعال
باشد.اعصاب پاراسمپاتیک برعکس اعصاب سمپاتیک عمل می کند .
ارمغان آن برای انسان ،رخوت وسستی و بی حالی،خواب ،غفلت،
سهو و نسیان و اندوه حزن و بیهوشی است و وظیفه اش انقباض
عضالت صاف ،ایجاد ترشح ،تقلیل فشارخون ،تنگ کردن مردمک
چشم وکند کردن ضربان قلب و ...می باشد.
بدیهی است وقتی از خارج تحریکاتی روی اعصاب شروع می شود
اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجی تعادل خود
را از دست داده پائین یا باال می روند .ازجلمه تحریکات خارجی که
منجر به عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک می شود
ارتعاشات موسیقی است که باعث اثراتی دربدن می شود که ما به
گوشه ای ازآن ها اشاره خواهیم کرد:
1ـ ضعف اعصاب :
ازبین رفتن تعادل بدن که منوط به مختل شدن تعادل
وتوازن بین دوسیستم اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک
است منجر به پدیدآمدن ضعف اعصاب می شود.دکتر
«آرنولدفریدمانی» پزشک بیمارستان نیویورک ورئیس
کلینیک سردرد ،باکمک دستگاههای الکترونی تعیین امواج
مغز وتجربیاتی که بدست آورده ثابت کرده که یکی از
عوامل مهم خستگیهای روحی وفکری وسردردهای
عصبی،گوش دادن به موسیقی رادیو است مخصوصاً برای
جه می کنند.
کسانی که به موسیقی آن دقّت وتو ّ
شورای مل ّی تحقیقات کانادا هم نتایجی از تحقیقات خود
جه است :صدای موسیقی ،هر
اعالم کرده که قابل تو ّ
قدر هم که ضعیف باشد ،آشفتگی فوق العاده شدیدی
در کار مغز ایجاد می کند ،صدای مالیم موسیقی حتّی
درموقع خواب دشمن سالمت است.خطرناک ترین و
بدترین عذاب برای کسی که به خواب رفته است،صدای
آهستة موسیقی درحال پخش است
2ـ عمرکوتاه:
متوسط انسان ،حدود 120سال می باشد ولی
گفته می شود عمر
ّ
علل وعوامل مختلفی درکاهش یا افزایش این مقدار مؤثر است .
عواملی چون تغذیه،تفریح ،خنده،گناه و...امام صادق (ع ) می فرمایند:
«بیت الغنا ال تؤمن فیه الفجیعة و التجاب فیه ال َّدعوة والیدخله
الملک«.خانه ای که در آن غنا باشد ،از مرگ و مصیبت دردناک ایمن
نیست و دعا در آن به اجابت نمی رسد و فرشتگان وارد آن نمی
شوند».
طبق یافته های دانشمندان نیز از جملة عوامل کاهش طول عمر
انسان ،سرو صداها و صدای موسیقی می باشد به طوری که
اکثرموسیقی دان ها به نصف عمر طبیعی هم نرسیده اند و بعضاً با
عوارض و مرگ ناگهانی از دنیا رفته اند ،حتّی در قرون قبل هم که
مردم از این آلودگی ها به دور بوده ودارای عمرهای طوالنی بوده اند،
کار گزاران موسیقی ازعمرطبیعی محروم بوده اند .آمارهایی که در این
زمینه اعالم شده است مؤیّد این مطلب است که نوع موسیقی دانان،
دارای عمرهای کوتاهی بوده اند و ما دراین نوشتار به جهت اختصار ،
فقط به ذکر نام برخی از این موسیقی دانان بسنده می کنیم تا فقط
شواهدی بر این مطالب ذکر شده ،ارائه شده باشد و عزیزان را جهت
اط ّالعات بیشتر به کتب مربوطه ارجاع می دهیم.تذکر :الف ـ البتّه
ممکن است ازموسیقی دانان کسانی هم باشندکه عمرآنها بیش از
اینها بوده باشد ولی در اینموردآن چه راکه غالب بوده درجدول ،بیان
کرده ایم
نام
تاریخ تولد
تاریخ مرگ
مدت عمر
لئونارد دولئو
1694
1744
50سال
مليّت
ایتالیایی
پرگولوزی
1710
1736
26
ایتالیایی
هرولد
1791
1833
43
فرانسوی
ژرژبیژه
1838
1875
43
فرانسوی
مندلسن
1809
1847
38
آلمانی
بتهون
1770
1826
56
آلمانی
اسکریابین
1872
1915
43
روسی
ایوانویچ گلینکا 1804
1857
53
روسی
در:
3ـ گرایش به مواد مخ ّ
بسیاری ازموسیقی دانان به عل ّت عارض شدن ضعف
در پیدا کرده تا شاید درمانی
اعصاب گرایش به مواد مخ ّ
در در نگاه اول مسکّن
برای این بیماری پیداکنند .مواد مخ ّ
خوبی برای اعصاب وروان است لذا غافل از مضرّات زیاد
آن ،به آن روی آورده و در دام آن گرفتار می آیند .
4ـ ضعف چشم:
حساسترین اعضای بدن چشم ها وگوش ها
از جمله
ّ
هستند .حرکت چشم ها توسط اعصاب سمپاتیک و
پاراسمپاتیک انجام می شود وگفته شدکه بوسیله
ارتعاشات موسیقی تعادل این سیستم به هم می ریزد
و موجب ضعف اعصاب می شود ،ادامه این عملکرد
حساس و در نتیجه
موجب تأثیرات عمیق دراین اعضای
ّ
با عث ضعف چشم و حتّی کوری می شود.
5ـ فشارخون :
این مسئله را پزشکان با بررسی های خود دریافته اند و به کسانی که
با موسیقی و سروصدای زیاد در ارتباط اند در مورد عوارض آن هشدار
داده اند.
دکتر «گورلدواین» پس از مطالعات زیاد به این نتیجه رسید که رادیو،
عل ّت اساسی فشارخون به شمار می رود و برای اطمینان از این
موضوع بازوبند فشار خون را به خود بست و این نتیجه بدست آمدکه
هرقدر انسان از یک قطعة موسیقی بدش بیاید ،همان اندازه فشار خون
او باال می رود ،دکتر «واین» از تغییر فشار خون در اثر شنیدن چند
جب بود و باألخره برای این که دچار خطر رادیو
قطعة موسیقی درتع ّ
نشود رادیو را خاموش کرد.
از همه مهمتر مشاهده حاالت روانی خود موسیقی دانان است که
بزرگترین نمایش تجربیات و آزمایش های علمی و عملی است که زیان
موسیقی را در این قسمت برای ما تشریح می کند ،زیرا آنها به تدریج
حساسیّت های بی جا شده و در نتیجه،
،گرفتار اختالالت عصبی و
ّ
اغلب دچار انقباض عروق و فشارخون و سکته های مغزی گردیده و
حتّی بعضی ها در هنگام نواختن موسیقی ،فشار خون آنها باالرفته ودر
اثر سکتة ناگهانی جان
خود را فدای تحریکات و ارتعاشات موسیقی کرده اند .آیا همین سکته
های نوازندگان ،در هنگام اجرای برنامه های موسیقی؛ خود ،دلیل بارز
دیگری نیست ،مبنی براین که موسیقی تا چه اندازه در ایجاد فشار
خون مدخلیّت دارد ؟
شيطان پرستی
رویکردی دین ستيزانه
.1گروه های الحادی مانند :رائیلیان و کلیسای شیطانی.
.2گروه هایی که منشأ شرقی داشته و تبلیغات آن ها،
ظواهر مذهبی دارند؛ مانند :مهربابا ،سای بابا ،اشو ،سیک و
...
.3گروه هایی که به ظاهر با تبلیغ ،روش ها و آیین های
مذهبی منافاتی ندارند؛ مانند :فالون دافا ،یوگا ،ریکی ،اکنکار،
تی ام.
.4گروه هایی که از مذاهب اسالمی انشعاب یافته اند؛ اعم
از اینکه در اعتقاد به دین اسالم پایدار بوده باشند یا این که از
آن عدول کرده باشند؛ مانند :بهائیت ،وهابیت و فرقه های
صوفیه بومی همچون ذهبیه و نعمت اللهی سلطان
علیشاهی و ...
.5گروه هایی که زیر شاخه های مسیحیت و یهودیت
هستند؛ مانند :مورمون ها و مونیسم و شاهدان یهود)1( .
اعضای فرقه های جدید ،دلبسته تر و پایبندتر و
متعصب ترند.
.2عضوگیری اعضا در این فرقه های جدید ،به صورت
زیر زمینی و مخفی است.
.3رهبران فرقه های نوظهور در زندگی فردی ،غذا و
لباس و همسر و اعضای فرقه دخالت می کنند.
.4همه فرقه های نوظهور بدون دلیل ادعا می کنند
که راه سریع تر و روشن تری به حقیقت دارند.
.1عوامل روان شناختی :ضعف ایمان و استعداد
باالی نوکیشی و تغییر اعتقاد.
.2عوامل جامعه شناختی :نیروهای محیطی اند که
فرد را جهت تغییر سریع نگرش سوق می دهند
.3عوامل گوناگونی مانند .1 :شکست های زندگی؛
.2فقدان هم صحبت و احساس تنهایی؛ .3اوصاف
بد و رذایل برخی دین داران و ریاکاری و بی عاطفگی
آن ها؛ .4عالقه به رابطه نزدیک تر به خدا و کمبود
معنویت در فضای اجتماعی؛ .5کم کاری عالمان و
مبلغان دینی
شیطان ،اسم جنس و از ماده «شطن» گرفته شده
و «شاطن» به معنای خبیث و پست و شیطان به
معنای موجود رانده شده به کار رفته است و ابلیس،
فراحسی
نیز اسم خاص است .شیطان ،موجودی
ّ
است که مظهر رذیل و در ادیان شمرده می شود.
شیطان در یهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشده
است ،بلکه یک خادم خدا است که وظیفه دارد ایمان
بشریت را مورد آزمایش قرار دهد.
کلمه «الشیطان» در عربی به معنای خطاکار ،متجاوز و
دشمن است .این یک عنوان است که معموال ً به موجودی
به نام ابلیس ،داده می شود .ابلیس ،یک جن بوده که از
حکم خدا نافرمانی کرده و توسط حق تعالی محکوم شده
است و موجبات گمراهی انس و جن را فراهم می آورده و
از این طریق ،ایمان آن ها سنجیده می شود.
پس شیطان ،موجودی فراحسی است که از روی اختیار
با دستور الهی مخالفت کرد و مورد لعنت و طرد خداوند
متعال قرار گرفت .او نیز به جهت عبادت چند هزار ساله
اش ،عمری طوالنی به دست آورد .شیطان هیچ تسلطی
بر آدمیان ندارد و تنها آن ها را از طریق وسوسه و
نمایاندن زینت به خود فرا می خواند و به مرحله شیاطین
االنس نزدیک می سازد.
برخی ،شیطان را به عنوان خدا و خالق تاریکی می
پرستند و دسته ای ،او را به عنوان یک نیرو و شر
بزرگ پرستش می کنند.
عده ای شیطان را پیروی می کنند و برخی بدون
اعتقاد به وجود شیطان ،کارکرد او را به عنوان تمرد از
دستورات الهی می پذیرند و پیرو زینت ها و شهوات
دنیوی می شوند.
گروهی از شیطان پرستان ،کسانی هستند که
ربوبیت و استقاللیت شیطان را پذیرفته و او را عبادت
می کنند و وی را «الهه سیاه» می دانند.
شیطان پرستی به شکل های گوناگون مطرح بوده
است از جمله :شیطان پرستی زرتشتی ،شیطان
پرستی مانوی ،شیطان پرستی قبل از مسیحیت در
امریکای التین و افریقای مرکزی؛ شیطان پرستی بعد
از مسیحیت قرن 15و 16در انگلیس؛ شیطان
پرستی معاصر در دهه پایانی قرن 19در امریکا و
اروپا؛ شیطان پرستی مدرن که در سال 1966
میالدی توسط آنتوان الوی پایه گذاری شد و شیطان
پرستی خداگرایانه که اهریمن را خدا می داند.
شیطان گرایی یا شیطان پرستی مدرن ،جریان و جنبش
نوپدیدی است که ریشه در باورهای کهن و به ویژه
اعتقادات و عرفان یهودی و مسیحی دارد و امروزه به
صورت مجموعه ای از رفتارهای ناهنجار و انحرافات
اجتماعی پدید آمده است.
به اعتقاد ویل دورانت ،مطالعات تمدنی و مردم شناسی،
رد پای باور شیطان پرستی در میان قبایل بدوی را نشان
می دهد به گونه ای که شاید بتوان آن را نخستین
انحراف مردم از آموزه های دینی پیامبران دانست .مردم با
آموزه های پیامبران ،نعمت های طبیعی را به خداوند
نسبت می دادند ،ولی مسأله شرور طبیعی مانند :سیل
و زلزله و بیماری و مرگ ،پرسش دیگری را در ذهن آن ها
پدید آورد؛ پرسشی که باعث ارتقاء جایگاه شیطان گردید
.
لوسیفر در متون و فرهنگ مسیحیت ،آن قدر نیرومند
و مسلط و آگاه به همه امور معرفی شده که با
خداوند متعال و دارای قدرت و مشیت مطلقه و عالم
مطلق برابری می کند .شاید انگیزه کلیسا این بود
که مردم از شیطان بهراسند و از او پرهیز کنند ولی
نتیجه عکس شد و از ترس شیطان به پرستش او
پرداختند .خداوند سبحان در قرآن این تصویر نادرست
را به مردم نشان می دهد و خداوند را فاعل ما یشاء
معرفی می کند.
.امروزه ،شیطان پرستی در غرب معاصر به صورت
چندین جریان از جمله :شیطان گرایی الوایی ،معبد
ست و شیطان پرستی گوتیک مطرح است
جریان شیطان پرستی الوایی توسط «آنتوان شزاندر
الوایی» به وجودآمد؛ وی با تاسیس کلیسای
شیطانی و نوشتن انجیل شیطانی در سال 1965به
عنوان پاپ کلیسای شیطانی مطرح گردید .الوی در
خانه سیاهی زندگی می کرد و به وجود خارجی
شیطان اعتقادی نداشت و تنها او را به عنوان نماد
تمرّد و مخالفت از دستورات خدا و دین می دانست.
الوی می گوید« :خدای باعظمت و با شکوهی وجود
ندارد و جهنمی که در آن گناه کاران کباب می شوند،
هم وجود ندارد .این جا و حاال روز شکنجه و سختی
ماست .حاال و این جا روز خوشی ماست .این جا و
حاال فرصت ماست .این روز ،این ساعت را انتخاب کن
که زندگی رهایی بخشی نیست».
معبد ست را دوست آنتوان الوی؛ یعنی «مایکل
آکینو» ،بعد از اختالف عقیده با الوی و جدایی از او به
وجود آورد .آکینو ،سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا
است که مکتب خود را با تأسیس معبدی در
سانفرانسیسکو توسعه داد .وی به وجود خارجی
شیطان اعتقاد داشت .الگوهای معبد ست ،از
اسطوره های مصری و یونانی است.
شیطان پرستی گوتیک ،توسط نئو وایکینگ ها ،در
شمال اروپا مانند نروژ :به وجود آمد .نروژ ،یکی از
مهمترین کشورهای شیطان پرستی معاصر شد
حق تعالی می فرماید« :و اتَّبعوا ما تتلوا
الشیاطین علی ملک سلیمان و ما کفر سلیمن و
َّ
الشیاطین کفروا یعل ّمون ال َّناس و ما انزل
لکّن
َّ
علی الملکین ببابل هروت و مروت و ما یعل ّمان
ه فال تکفر
من اح ٍد حتی یقوال انَّما نحن فتن ٌ
فیتعلَّمون منهما ما یفرّقون به بین المرء و زوجه و
ضارین به من اح ٍد ا َّال باذن هللا و یتعل َّمون
ما هم ب َّ
ما یض ُّرهم و ال ینفعهم و لقد علموا لمن اشتراه ما
ق و لبئس ما شروا به
له فی االخره من خال ٍ
انفسهم لو کانوا یعلمون»
گروهی از زردشتی ها با رویکرد ثنویت ،مدل دیگری از
شیطان پرستی را ترویج کردند .یزیدیان (کردهای یزیدی
در نواحی کردنشین ایران و عراق) نیز به عنوان بقایای یک
فرقه صوفی ،مدل دیگری از جایگاه شیطان را مطرح می
کنند .این جریان توسط یکی از صوفیان قرن ششم ،به نام
«عدی بن مسافر»( 476تا )557پایه گذاری شد .وی
زاهدی از تبار مروان بن حکم است که در کوهستان
هکاریه از توابع موصل به دنیا آمد .او به جهت تقوا و
ریاضت مورد احترام ساکنان منطقه قرار گرفت و مرشد
مردم شد و هر سب و لعنی حتی لعن شیطان را ممنوع
کرد و شیطان را شریک خدا در خلق انسان دانست.
یزیدی ها ،دو کتاب مقدس به نام جلوه و مصحف رش یا
کتاب سیاه دارند .اولی ،منسوب به شیخ عدی و شامل
اوراد و اذکار است و دومی ،دو قرن بعد از شیخ ،تحریر
شده و حاوی برخی اصول این آیین است.
شیطان پرستی فلسفی ،به آنتوان شزاندر الوی
منتسب است.
محور و مرکزیت عالم هستی در نظر شیطان پرستان
فلسفی ،خود انسان است ،و بزرگ ترین آرزو و شرط
رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع
ایشان نسبت به دیگران است .شیطان پرستان
فلسفی عموماً به خدایی برای پرستش قائل نیستند
و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیده ای
ندارند ،البته زندگی این گروه از شیطان پرستان،
عاری از نوعی معنویت کاذب نیست .در نظر شیطان
پرستان فلسفی ،هر شخصی ،خدای خودش است.
مکتب فراماسونری ،احیا کننده جادوگری و شیطان پرستی در
قاره اروپا در قرن شانزدهم میالدی می باشد .گسترش سریع
جادوگری و شیطان پرستی در اروپا در آن دوران ،به ویژه در بین
زنان باعث شد تا در قرن شانزدهم و هفدهم میالدی در اروپا
در جنبش پاکسازی جادوگری و شیطان پرستی بیش از شصت
هزار نفر از جادوگران که اکثر آن ها زن بودند ،اعدام شوند.
بعضی از اشراف انگلستان در اوائل قرن نوزدهم-که عضو گروه
فراماسونری ( )orients Temple ordoبه رهبری
«سرفرانسیس داشود» ،بودند-گروه شیطان پرستان به نام
«باشگاه آتش جهنم» را در شهر لندن تأسیس نمودند و از
اوائل قرن نوزدهم شهر لندن مرکز شیطان پرستان در اروپا
گردید .استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسی،
فعالیت اصلی این گروه های شیطان پرست را تشکیل می داد.
شیطان پرستی در دهه 1960میالدی ،توسط سرمایه داران
یهود مورد حمایت قرار گرفت و چند گروه شیطان پرست در
انگلستان و ایاالت متحده امریکا به وجود آمد که معروف ترین آن
ها «کلیسای شیطان» در شهر سانفرانسیسکو می باشد.
. .1شیطان پرستان قدیم ،زمان اجرای مراسم را هنگام
کسوف و خسوف می دانستند و به اعتقاد آنها ،شیطان و
خدای تاریکی از انسان ها در این وضعیت ،عصبانی
هستند و منتظر هدیه و قربانی اند.
.2نماز سیاه همانند مراسم عشای ربانی مسیحیت
انجام می شود؛ اما تمام کارها را برعکس انجام می
دهند؛ صلیب وارونه آویخته،
.3در جمع شیطان پرستان اصوال ً تجاوز جنسی یک ارزش
و شرط برای ورود و استمرار حضور در گروه به حساب می
آید.
.4قتل ،یک عمل شیطانی بزرگ به حساب آمده و
شیطان پرستی که تعداد و کیفیت قتل هایش بیشتر
باشد به درگاه شیطان نزدیک تر خواهد شد.
موسیقی متال که از دهه های 1980به بعد سیر
قهقرایی داشته ،حکم دارویی دارد که اجازه می دهد
به روش غیرخشونت آمیز ،خشم ،تنش و میل به
تهاجم ارضا شود؛ و هر آنچه را که انسان در دل دارد،
د
بر زبان جاری کند .موسیقی متال ،عصیانی بر ض ّ
تمدن است .متال ،یک جنبش فکری ،و تحوّلی درونی
برای انسان ها است که بعد از جنگ جهانی دوم پایه
گذاری شد .متال ،راهی برای اعالم اعتراض است،
اعتراض به این که چرا من به دنیایی که تعلق ندارم
فرا خوانده می شوم .چرا دو راه در جلوی من
هست ،خوب یا بد ،جهنمی و یا بهشتی .متال،
راهی برای شناخت درون خود ،راهی برای رها شدن
از همه چیز است.
مدل های گوناگونی از موسیقی متال در میان
شیطان پرستان مدرن رواج دارد که برای نمونه به پاره
ای از آنها اشاره می شود :متال آشغال (به همراه
خشونت ،تندی ،غضب و مرگ)؛ متال جشن و پارتی
(تمایل به مسایل جنسی و اجتماعی)؛ متال سیاه
(تمایل به شیطان ،زنای با محارم ،تجاوز ،شکنجه و
قربانی کردن انسان ها).
اشعار گروهی از متال «در درون خویش ،در این
خیابان های کثیف قدم می زنم ،با نفرتی که در ذهن
دارم و با احساس حقارتی که از دنیا دارم .هرگز از
قوانین شما پیروی نخواهم کرد .در درون وجودم،
احساس ناهماهنگی دارم .من تنها از درون وجودم،
پیروی خواهم کرد ،راهم را تغییر نخواهم داد.
.1انسان گرایی؛
.2تأکید بر لذت بردن و رواج فساد
اخالقی؛
.3ضدیت با ادیان و تخریب و تمسخر
آنها؛
.4القا مفاهیم شیطانی از طریق
موسیقی؛
.5سکوالریسم.
.1تأکید بر وجود یا نماد شیطان؛
.2تاکید بر بی همتایی مطلق یک فرد و حق رهایی
انسان از هویتی که جامعه بر او تحمیل کرده؛
.3تاکید بر کلیسای شیطانی در مقابل کلیسای
مسیحی؛
.4شیطان ،همه گناهان را لذت فیزیکی می داند؛
.5خدایی جز انسان وجود ندارد؛
.6انسان حق دارد با قانون خودش زندگی کند؛
.7عشقت را به هر مقدار و هر طور که دوست داری
انتخاب کن و در هر زمان یا مکانی ،مزاحمان را نابود کن؛
.8پلیدی و پاکی جدایی ناپذیرند؛
.9اگر خدا ،شیطان را خلق کرده و به او آگاهی داشته
پس خدا ،شیطان است .
« -1پنج ضلعی وارونه» )2(:نشانه ستاره صبح ،نامی
که به شیطان تعلق دارد.
« -2دیو یا بافومت»
-3عدد «»666
« -4آنخ»
« -5صلیب شکسته یا چرخ خورشید .
« -6چشمی که به همه جا می نگرد»
« -7صلیب وارونه»
دجال ،ستم کاری است که در آخرالزمان مردم را
گمراه خواهد کرد .این واقعیت ،در هر سه دین
یهودیت ،مسیحیت و اسالم مطرح شده است.
یکی از نشانه های حتمی ظهور حضرت ولی
عصر(عج) ،خروج شخصی به نام «دجال» است .وی،
شخصی طاغوتی و نیرنگ باز است که به فریب
تعدادی زیادی از مردم می پردازد.
«دجال» از واژه «دجل» گرفته شده و در لغت ،به
معنای ،حق پوشی ،نیرنگ بازی ،دروغ پردازی و تغییر
حقایق است.
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السالم) می فرماید:
«پیامبر(صلی هللا علیه و آله) برای من نقل فرمود:
پیش از قیامت ،چند امر حتمی واقع می شود :خروج
سفیانی؛ دجال ،دود؛ دابه االرض؛ خروج قائم؛ طلوع
خورشید از مغرب؛ نزول عیسی؛ فرو رفتن گروه
سفیانی در مشرق جزیره العرب؛ بیرون آمدن آتشی
از قعر یمن ،که مردم را به محشر براند.
عده ای از بزرگان استفاده کرده اند که دجال منحصر
در فرد معینی نیست؛ بلکه لقبی کلی برای افراد پر
تزویر و حیله گر است که برای کشیدن توده های
مردم به دنبال خود ،از هر وسیله ای استفاده می
کنند.
استفاده از موسیقی بلک متال یکی از مهم ترین ابزار
شیطان پرستی در جهت تبلیغ عقاید شیطانی و در
راستای تضعیف بنیان های ارزشی و دینی به شمار
می آید.
مشاور اسبق امنیت ملی کاخ سفید در کتاب
«شکست بزرگ» می گوید« :ما نه روی قدرت
سیاسی و نه روی قدرت نظامی و اقتصادی تکیه
کردم ،ما از طریق فرهنگ و استفاده مؤثر از رسانه
توانستیم به این هدف برسیم .رسانه هایی که به
صورت هدفمند و متمرکز برای نفوذ به درون کشورها
به راه انداخته شدند.
اولین کاست موسیقی متال به نام «پنهان» در سال 82
در ایران منتشر گردید و به عنوان اثر برگزیده از سوی
جشنواره موسیقی اعالم شد.
هم چنین برخی در صدد ترجمه و نشر اشعارگروه های
مختلف موسیقی راک و متال و توجیه و ترویج این
موسیقی برآمدند .این دسته از کتاب های اشعار
موسیقی مدرن با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی
در سال های 1380تا 1384شمسی منتشر و پخش
گردید .برخی از انتشارات هم به نشر و توزیع کتب مربوط
به این گروه ها پرداخته و حتی در نمایشگاه های کتاب به
توزیع آن ها اقدام نموده اند که در مواردی با استقبال
زیادی هم روبه رو شده است.
این همان سیاستی است که غرب برای نفوذ در
ایدئولوژی های دیگر و صدور این رفتار به کشورهای دیگر
اتخاذ کرده و در دستور کار خود داده است.