Transcript Document
تابع تولید
تابع تولید ،تولید مقدار بازده در یک اقتصاد را به درداده عوامل تولید و وضعیت دانش فنی
ارتباط می دهد .تابع زیر تابع تولید را برحسب نماد نشان میدهد:
) Y AF( K , N
که در رابطه N ،و Kنشان دهنده درداده سرمایه و نیروی کارو Aنشان دهنده وضع دانش فنی است.
تابع تولید ) AF(K,Nدر معادله باال مبین آن است که بازده تولید شده به عوامل درداده Kو Nو
وضعیت دانش فنی بستگی دارد .افزایش عوامل درداده و بهبود دانش فنی به افزایش در عرضه بازداده
می انجامد.
عوامل تولیدکننده رشد بازداده را نشان می دهد:
Y / Y (1 ) N / N K / K A / A
پیشرفت دانش فنی +رشد سرمایه × سهم سرمایه نیروی کار +رشد × سهم نیروی کار= رشد بازداده
که در آن 1-өو өاوزانی هستند که سهم درآمد نیروی کار و سرمایه را در تولید نشان میدهند.
این معادله تأثیر رشد درداده و بهبود فرآوری را در رشد بازداده خالصه می کند:
-1تأثیر رشد عوامل درداده در دو قلم اول مشاهده می شود .نیروی کار و سرمایه هریک معادل میزان
رشد خود ضرب در سهم آن داده در درآمد ،به رشد بازداده کمک می کند.
-2میزان بهبود دانش فنی ،که پیشرفت دانش فنی یا رشد فرآوری کل عوامل نامیده می شود .میزان
رشد فرآوری کل عوامل عبارت از مقداری است که بازداده در نتیجه بهبود شیوه تولید ،بدون تغییر
کلیه درداده ها ،افزایش می یابد ،به دیگر سخن هنگامی که فرآوری کل عوامل دارای رشد است که
با همان عوامل تولید ،بازداده بیشتری به دست آید.
-3یک تابع تولید ،عوامل درداده و دانش فنی را به سطح بازداده ارتباط می دهد .رشد بازداده با
فرض ثبات سطح دانش فنی ،عبارت از میانگین وزنی رشد در داده هاست که اوزان برابر با سهم
درآمدند .تابع تولید توجیهات را به عوامل درداده و تغییرات در دانش فنی ،به منزله منابع رشد بازداده
معطوف می کند.
-4نظریه رشد ،عوامل تشکیل دهنده رشد میان مدت و بلندمدت بازداده را مورد مطالعه قرار می
دهد.
نتیجه گیری:
اقتصاد دانان طرفدار دیدگاه عرضه ،افزایش سطح و میزان رشد بازداده اشتغال کامل را ،از طریق
ایجاد انگیزه های بهتر برای کارکردن ،پس انداز و سرمایه گذاری و از طریق کاهش مقررات پیشنهاد
می کنند ،پژوهشهای تجربی نشان می دهد که این انگیزه ها در بخش طرف عرضه نیروی کار موفق
است و اینکه کاهش کسری دولت سبب تهییج سرمایه گذاری می شود.
)…Y=F(N,
∆Y
YO
∆N
NO
تابع تولید مقدار بازداده را به درداده نیروی کار ،باتوجه به سایر عواملف ،نظیر سرمایه ،ارتباط می
دهد .افزایشهای متوالی نیروی کار ،اضافه بازداده کمتر و کمتری را به دست می دهد .تولید نهایی نیروی
کار ∆Y /∆Xیعنی افزایش بازداده برای هر واحد افزایش در اشتغال با شیب تابع تولید نشان داده
شده است .مسطح شدن شیب نشان دهنده آن است که تولید نهایی نیروی کار نزو لی است.
رشد اقتصاد
رشد سولو
با وجود اینکه الگوی سولو بهترین چارچوب را برای آغاز بررس ی مبحث رشد اقتصادی ارائه می کند ،
درواقع این الگو فقط آغازگر راه است .در این الگو بسیاری از جنبه های جهان به ساده ترین شکل
خود درآمده اند و بسیاری از عوامل به حساب نیامده است .اقتصاددانانی که مبحث رشد اقتصادی را
مورد بحث و مطالعه قرار می دهند ،سعی می کنند تا بتوانند پرسشهای بیشتری را مطرح نمایند .در
الگوهای پیشرفته تر هریک از عواملی را که در الگوی سولو عامل برونزا به حساب آمده است به یک
عامل درونزا تبدیل می کنند .میزان مصرف باتوجه به نوع تصمیماتی که خانوارها نسبت به مقدار
ً
مصرف امروز و فردای خود می گیرند ،تغییر می کند و احتماال افزایش می یابد .الگوهای رشد پیشرفته
تر و پیچیده تری که براساس تئوری رفتار خانوارها قرار دارد ،جایگزین تابع مصرف الگوی سولو شده
است .برای مثال در الگوی سولو نرخ رشد جمعیت یک عامل برونزا به حساب آمده است .در برخی از
الگوهای پیچیده تر در محاسبه نرخ رشد اقتصادی نرخ زاد و ولد را هم به حساب می آورند.
شاید مهمترین مطلب این باشد اقتصاددانان کوشیده اند تا الگوهایی را ارائه نمایند که بتوانند
بدان وسیله میزان و رشد کارایی کارگر را توجیه نمایند .برخی از اقتصاددانان مسأله آموزش را ( کسب
دانش و مهارت کارگران) یعنی انباشت سرمایه های انسانی ،مورد تأکید قرار داده اند .سایرین براین
نکته تأکید کرده اند که پیشرفت تکنولوژی مرهون منافعی است که در سایه محصوالت فرعی
فعالیتهای خاص اقتصادی نصیب جامعه می گردد .یکی از محصوالت جانبی را صرفه های خارجی می
نامند) برای مثال ،شاید در طی فرایند اقزایش سرمایه برای تولید ،روشهای بهتر و جدیدی ارائه و
توصیه شود .اگر این آینده نگری درست از آب درآید ،منافع افزایش سرمایه که نصیب جامعه
خواهد شد ،بس ی بیش از میزانی است که رهاورد الگوی سولو می باشد.الگوی سولو فقط مؤید این
مطلب است که رشد پایدار سطح زندگی در گرو پیشرفت تکنولوژی است.
خالصه
-1الگوی رشد سولو بیانگر این مطلب است که نرخ پس انداز در یک سیستم اقتصادی تعیین کننده
میزان کاالهای سرمایه ای( ودرنتیجه سطح تولید) است .هرقدر نرخ پس انداز باالتر رود میزان
کاالهای سرمایه ای افزایش خواهد یافت و سطح تولید باالتر خواهد رفت.
-2افزایش نرخ پس انداز باعث می شود که سیستم دریک دوره زمانی شاهد رشد باالیی باشد تا
اینکه آن سیستم به یک وضع پایدار جدید برسد .نرخ پس اندازدر بلند مدت نمی تواند بر نرخ رشد
اقتصادی اثر بگذارد .رشد مداوم یا پایدار تولید در ازای هر کارگر در گرو پیشرفت تکتولوژی است.
ً
-3غالبا سیاستگذارهای اقتصادی مدعی اند که باید نرخ افزایش سرمایه را باال برد .افزایش پس
اندازهای دولت و ایجاد انگیزه های مالیاتی برای پس اندازهای خصوص ی از روشهای دوگانه برای
تشویق به افزایش سرمایه است.
-4الگوی سولو نشان می دهد که در یک سیستم اقتصادی نرخ رشد جمعیت عامل دیگری برای
تعیین سطح زندگی است .هرقدر نرخ رشد جمعیت باالتر رود میزان تولید هر کارگر کمتر خواهد شد.
تقاضا نیروی کار
از تابع تولید به بررس ی تقاضا برای نیروی کار می پردازیم .پرسش این است که یک بنگاه تا چه
اندازه می خواهد نیروی کار استخدام کند .قانونمندی سالم این است که بنگاه تاجایی که
استخدام نیروی کاراضافی و گسترش تولید ،سود بنگاهی را فزونی بخشد ،این کار را ادامه می
دهد .بنگاه تا آنجا که بیشتر درآمدش را بیش از هزینه های دستمزدش افزایش دهد ،به استخدام
نیروی کار اضافی می پردازد.
افزایش بازداده ناش ی از نیروی کار اضافی را تولید نهایی نیروی کار می نامند .تولید نهایی نیروی کار
برابر با شیب تابع تولید است .تابع نهایی هم مثبت و هم نزو لی است.
بدین معنا که اشتغال اضافی به طور تصاعدی دارای فرآوری کمتری می شود .بنگاه تاجایی نیروی
کار اضافی استخدام می کند که تولید نهایی نیروی کار یا به طور خالصه MPNاز هزینه اشتغال
اضافی فزونی یابد .هزینه نیروی کار اضافی عبارت از دستمزد واقعی یعنی دستمزد اسمی تقسیم بر
سطح قیمت است .دستمزد واقعی ،مقدار درداده واقعی را که بنگاه ناگزیر است به هر کارگر
بپردازد اندازه می گیرد.
منحنی تقاضا برای نیروی کار همان MPNاست ،بنگاهها تا نقطه ای که MPNبرابر دستمزد
واقعی شود نیروی کار استخدام می کنند.
عرضه نیروی کار
عرضه نیروی کار را به منزله تابعی از دستمزد پولی نشان میدهد .تا Nهر مقدار نیروی کار در دستمزد
معلوم WOعرضه می شود.
W
)SN=Pe g(N
WO
)DN=Pe f(N
N
NO
عرضه کل
منحنی عرضه کل ،AS ،مقدار بازداده واقعی یا محصول ناخالص ملی را که بنگاهها در هر سطح از
قیمت تمایل به عرضه آن دارند ،نشان میدهد.
منحنی عرضه کینزیها افقی است و این بدان مفهوم ضمنی است که بنگاهها هر مقدار کاالیی را که در
سطح قیمت موجود ،مورد تقاضا وارد می شود عرضه می کنند .منحنی عرضه کالسیکها عمودی
است .این منحنی در اقتصادی که دارای انعطاف پذیری کامل قیمت و دستمزد است مصداق پیدا نمی
کند .درچنین اقتصاد بدون برخوردی ،اشتغال و بازداده هماره در سطح اشتغال کامل قرار دارند.
AS
P
P
سطح قیمت
سطح قیمت
Y
Y
AS
`P
Y
عرضه کل کینزیها افقی است که بر این داللت دارد که هر مقدار بازداده در سطح قیمتهای موجود
عرضه خواهد شد .این حالت در نمودار سمت چپ که در آن ASدر سطح قیمت ` Pافقی است،
نشان داده شده است .تابع عرضه کالسیکها بر پایه این فرض قرار دارد که هماره نیروی کار در
اشتغال کامل به سر می برد ،و بنابراین بازداده هماره در سطحی که در انطباق با اشتغال کامل
نیروی کار است ،Y ،و مستقل از سطح قیمت ،قرار دارد .این حالت با منحنی عرضه کل عمودی
نشان داده شده است.
P
AS
B
C
AD
Y
YB
PC
سطح قیمت
PB
YC
در هر نقطه روی منحنی تقاضای کل ،مانند نقطه Bهم بازار کاال و هم بازار دارایی در تعادل قرار
دارند .این تعادلی است که بوسیله محل تالقی منحنیهای IS-LMتوصیف شد .به طور مثال در
سطح قیمت PBسطح بازداده ای که بازارهای کاال و دارایی هر دو را در تعادل قرار می دهدYB ،
است .منحنی عرضه کل ASرابطه میان سطح قیمت و مقدار بازداده ای که بنگاهها تمایل به
ً
عرضه آن دارند را توصیف می کند .مثال در قیمت PCبنگاهها تمایل به عرضه بازداده به مقدار YC
را دارند.
AS
P
َََََ
ََAD
AD
Y
׳ Yo y
AS
׳E
E
َََََ
ََAD
AD
Y
׳y
׳p
Po
سطح قیمت
E
Po
سطح قیمت
׳E
׳p
P
Yo
آثار جابجایی منحنی تقاضای کل از ADبه ` ADبه شیب منحنی عرضه کل بستگی دارد .اگر منحنی
ً
ً
ASهمانند شکل نسبتا مسطح باشد جابه جایی منحنی عرضه کل عمدتا به افزایش بازداده می
ً
انجامد .در مقابل در شکل دیگر جابه جایی منحنی تقاضای کل عمدتا سبب افزایش سطح قیمت می
شود و دارای اثر افزایش ی اندکی بر سطح بازداده است.
P
AS
َََََ
ََAD AD
Y
׳y
Y
ً
در قضیه کینزیها که بازداده در سطح معلوم قیمت دارای عرضه کامال کشش پذیر است ،انبساط
مالی ،درآمد تعادلی را از Yبه׳Yافزایش می دهد .این درست همان نتایجی است که از پیش از
منحنیهای ISو LMبه دست آمد.
سطح قیمت
׳E
E
Po
AS
P
׳
E
َََََ
ََAD AD
Y
Po
سطح قیمت
׳E
׳E
׳p
Y
ً
عرضه بازداده در سطح اشتغال کامل بازداده ،Y ،کامال کشش ناپذیر است .انبساط مالی مخارج
تعادلی را ،در سطح اولیه قیمت ، POاز Eبه ́ ́ Eافزایش می دهد .اما اکنون ،فزونی تقاضا وجود
دارد ،چون بنگاهها تمایل ندارند بازداده ای به این مقدار عرضه کنند .قیمتها فزونی می یابد و این
نقطه ́ Eحاصل گردد .در́ ́ Eمخارج دولت باالتر
́
امر سبب کاهش مانده واقعی می شود ،تا آنکه
است ،اما سطح باالتر قیمت به معنای مانده واقعی پایین تر ،میزان بهره باالتر ،و بنابراین مخارج
خصوص ی کاهش یافته است .در ́ ́ Eافزایش مخارج دولت ،مخارج خصوص ی را به مقدار برابری
جانشین جبری کرده است.
خالصه
-1در شرایط عرضه کینزیها ،با فرض ثبات قیمت ،سیاست انبساط پولی و انبساط مالی ،هر دو سبب
افزایش بازداده تعادلی می شوند .انبساط پولی میزان بهره را کاهش می دهد درحالی که انبساط مالی
موجب افزایش آن می شود.
-2در شرایط عرضه کالسیکها ،انبساط مالی دارای هیچ اثری بر بازده نیست .اما انبساط مالی قیمتها را
افزایش ،مانده واقعی را کاهش و میزان بهره تعادلی را افزایش می دهد.
-3در شرایط عرضه کالسیکها ،جانشینی جبری کامل وجود دارد مخارج خصوص ی درست به اندازه
افزایش تقاضای دولت کاهش می یابد.
-4انبساط پولی در شرایط عرضه کالسیکها ،قیمتها را به همان نسبت افزایش پول اسمی ،افزایش می
دهد .کلیه متغیرهای واقعی ،بویژه بازداده و میزان بهره تغییر نمی نمایند .هنگامی که تغییر در ذخیره پول
دارای آثار واقعی نیست .می گویند پول بی طرف است.
-5اثر کامل تغییر در تقاضای کل بر قیمتها فقط طی زمان به وقوع می پیوندد .افزایش دایمی در تقاضای
کل به آهستگی به افزایش تقاضا برای نیروی کار می انجامد ،که به نوبه خود بدان معناست که
دستمزدها بکندی فزونی می یابند ،به باز به نوبه خود بدان معناست که قیمتها فقط طی زمان تعدیل
می شوند .اگر اشتغال به شیوه هایی در باالتر از سطح اشتغال کامل حفظ شود ،دستمزدها و قیمتها،
بی پایان به افزایش خود ادامه خواهند داد.
-6قیمتهای مواد ،به همراه دستمزدها ،عوامل تعیین کننده هزینه ها و قیمتها هستند .تغییر در قیمتهای
مواد ،درتغییر در قیمتها و بنابراین تغییر در دستمزدهای واقعی بازتاب می یابند .تغییر در قیمتهای مواد
منبعی مهم برای تکانهای عرضه کل بوده اند.
-7تکانهای عرضه ،مانند افزایش در قیمت مواد ،مسئله ای مشکل برای سیاست اقتصاد کالن است.
این تکانها را می توان از طریق سیاست انبساط تقاضای کل که دارای اثر افزایش ی بر قیمت ،اما ثبات
در بازداده است همساز کرد .یا آنکه می توان این تکانها را به گونه ای که قیمتها به سبب بکارگیری
سیاست انقباض تقاضا ثابت باقی بماند ،خنثی کرد ،اما در این صورت بازداده کاهش می یابد.
-8هم بنگاهها و هم کارگران از داشتن رابطه پایدار و بلندمدت اشتغال سود می برند .هیچ یک از آنها به
طور متوسط از تغییر ،بتناوب ،در اشتغال و شرایط در اشتغال سود نمی برند .چنین فضایی تعدیل در
دستمزد را آهسته می کند.
-9نظریه کالسیکها درمورد تقاضا برای نیروی کار ،تقاضا برای نیروی کار را فقط به دستمزد واقعی،
باتوجه به مقدار معلوم سایر عواملی که بنگاه به کار می گیرد ،ارتباط می دهد .بنگاههای رقابتی که
آزادانه می توانند مقدار نیروی کاری را که مورد استفاده قرار می دهند ،در دم و بدون هزینه تغییر
دهند ،تاجایی که دستمزد واقعی برابر با تولید نهایی نیروی کار شود ،به استخدام می پردازد.
-10بنگاهها قیمتهای خود را بر پایه هزینه های تولید تعیین می کنند .بنابراین هنگامی که دستمزدها به
سبب آنکه سطح اشتغال باالتر از سطح اشتغال کامل است .افزایش می یابند ،قیمتها نیز فزونی می
یابند.
-11اقتصاددانان طرفدار دیدگاه عرضه ،افزایش سطح و میزان رشد بازداده اشتغال کامل را ،ازطریق
ایجاد انگیزه های بهتر برای کارکردن ،پس انداز و سرمایه گذاری ،و ازطریق کاهش مقررات پیشنهاد می
کنند .پژوهشهای تجربی نشان می دهند که این انگیزه ها در بخش عرضه نیروی کار موفق است و اینکه
کاهش کسری دولت سبب تهییج سرمایه گذاری می شود.
بخش خارج -ترازپرداختها
حساب ترازپرداختها ،سوابق معامالت یک اقتصاد را با اقتصادهای دیگر ثبت می کند .حساب سرمایه،
معامالت در دارایی را تشریح می کند ،درحالی که حساب جاری معامالت درکاال و خدمات و پرداختهای
انتقالی را دربر می گیرد.
هر پرداخت به خارجیان یک قلم کسری در ترازپرداختها تلقی می شود .هر دریافت از خارجیان یک قلم
مازاد است .کسری (یا مازاد) ترازپرداختها ،عبارت از مجموع کسری (یا مازاد) حسابهای جاری و سرمایه
است.
-3درنظام ارزی نرخ ثابت ،بانک مرکزی آماده است تا کل تقاضا برای ارز خارجی را که از کسری یا
مازاد ترازپرداختها حاصل می شود ،به قیمت ثابتی برحسب پول محلی تأمین با تقبل کند .بانکهای
مرکزی ناگزیرند فزونی تقاضا یا عرضه ارز خارجی (یعنی به ترتیب کسری یا مازاد ترازپرداختها) را به نرخ
ثابت ،با کاهش یا افزایش ذخایر ارز خارجی خود ،بفروشند یا خریداری کنند.
-4در نظام ارزی نرخ انعطاف پذیر ،تقاضا و عرضه ارز خارجی می توانند ازطریق تغییر نرخ ارز برابر
برابر شوند .تحت نظام شناور پالوده ،هیچ گونه مداخله بانک مرکزی وجود ندارد و تراز پرداختها برابر
با صفر است .اما بانکهای مرکزی گاه درنظام ارزی شناور مداخله می کنند و خود را درگیر به اصطالح
شناور آلوده می سازند.
)Q(Y
NX= O
Q
NX< O
B
NX> O
Y
صادرات-واردات
AS
X
YB
سطح صادرات معلوم و برابر با Xاست .واردات به سطح درآمد بستگی دارد .منحنی )(Qنشان می
دهد که واردات همراه با سطح درآمد افزایش می یابد .شیب منحنی ،میل نهایی به واردات را تشکیل
می دهد .برای سطوح درآمدی پایین تر از YBدرآمد صادراتی فزونتر از مخارج وارداتی می شود ،و
بنابراین مازاد تجاری برابر با فاصله عمودی میان دو منحنی ،مثبت است .در YBتعادل تراز تجاری
وجود دارد .و برای سطوح درآمدی باالتر ،کسری به صورت فزاینده بزرگتر می شود.
NX= O
LM
iO
میزان بهره
E
IS
Y
YB
YO
با منحنی LMاز اقتصاد بسته آشناییم .منحنی ISنشاندهنده تعادل بازار کاالست .اما اکنون خالص
صادرات NXرا به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده تقاضا دربرمی گیرد .در سطح معلوم صادرات،
یک سطح درآمد منحصر به فرد YBوجود دارد که در آن تجارت در تراز قرار می گیرد .این سطح با
منحنی عمودی NX=Oنشان داده شده است .تعادل در نقطه Eبه دست می آید که در آن بازار کاال و
پول تسویه می شوند .در نقطه Eکه در آن بازار کاال و پول در تعادل قرار دارند مازاد تجاری وجود
دارد.
تراز داخلی و تراز خارجی و بن بست سیاست
Y
NX= O
سیاست انقباضی
سیاست انبساطی
سیاست انبساطی
Y
Y
میزان بهره
سیاست انقباضی
سیاست انقباضی
سیاست انبساطی
i
YB
مازاد ترازپرداختها BOPبرابر با مازاد تجاری ، NX ،به اضافه مازاد حساب سرمایه ،CF ،است:
)*BOP NX (Y , X ,...) CF (i,i
در این معادله نشان داده ایم که تراز تجاری تابعی از درآمد ،و حساب سرمایه تابعی از میزان بهره
داخلی است .افزایش درآمد ،تراز تجاری را بدتر می کند ،و افزایش میزان بهره جریان ورودی سرمایه به
داخل را افزایش می دهد و بدین ترتیب حساب سرمایه را بهبود می بخشد .این بدان معناست که به
هنگام افزایش درآمد ،افزایش در میزان بهره ممکن است تعادل تراز کل پرداختها را حفظ کند .کسری
تجاری با جریان ورودی سرمایه تأمین می شود.
LM
E
میزان بهره
BB
*i
IS
Y
با منحنی LMاز اقتصاد بسته آشنا هستیم ،منحنی ISبه ازای نرخ ازر معلوم ترسیم شده است.
منحنی BBتعادل در تراز پرداختها را همراه با جریان سرمایه نشان می دهد که ناترازی تجاری را
تأمین می کند .این منحنی درحالت تحرک کامل سرمایه افقی است یعنی هنگامی که تفاوت میان
میزان بهره داخلی و میزان بهره خارجی به خروج نامحدود سرمایه می انجامد .فقط در میزان بهره *i=i
است که تراز پرداختها می تواند در تعادل قرار گیرد.
آثار سیاست پولی و مالی تحت شرایط تحرک کامل سرمایه
نظام ارزی نرخ ثابت
انبساط پولی
انبساط مالی
بازداده تغییر نمی کند
کاهش ذخایر به میزان
افزایش پول
افزایش بازداده
بدتر شدن اوضاع
تراز تجاری
نظام ارزی نرخ انعطاف پذیر
افزایش بازداده
بهبود اوضاع تراز تجاری
کاهش ارزش پول
بازداده تغییر نمی یابد
کاهش خالص صادرات
افزایش ارزش پول
خالصه
-1در نظام ارزی انعطاف پذیر و بدون مداخله دولت ،نرخ ارز برای تضمین تراز کل پرداختها ،تعدیل می
شود .مجموع کسریهای حساب جاری و سرمایه درصورت وجود نرخ ارز شناور و بدون مداخله ،صفر
است.
-2تقاضا برای کاالهای داخلی به نرخ ارز بستگی دارد که باتوجه به قیمتهای داخلی و خارجی ،بر قیمتهای
نسبی واردات در مقابل صادرات تأثیر می گذارد .افزایش در نرخ ارز-کاهش ارزش پول -با کاهش واردات و
افزایش صادرات ،تقاضا برای کاالهای تولید داخلی را افزایش می دهد.
ً
-3هنگامی که قابلیت تحرک سرمایه بسیار باالست ،به گونه ای است که میزان بهره اساسا نمی تواند
ً
متفاوت با میزان بهره جهانی باشد ،سیاست مالی برای تغییر سطح درآمد ،کامال غیر مؤثر می شود.
ً
افزایش درمخارج دولت صرفا خالص صادرات را کاهش می دهد و کسری تجاری از طریق جریان ورود
سرمایه تأمین می شود.
-4هنگامی که سرمایه از قابلیت تحرک باالیی برخوردار است ،سیاست پولی-باتوجه به قیمتها -مؤثر
بودن خود را حفظ می کند .افزایش در ذخیره پول به کاهش ارزش پول ،و بهبود تراز خارجی می انجامد
که سبب فزونی تقاضا برای بازداده داخلی می شود.
-5در کوتاه مدت ،آشفتگیهای پولی به اضافه جهش نرخ ارز می انجامد.
-6انتظارهای تغییر در نرخ ارز سبب ایجاد تفاوت درمیان میزانهای بین املللی بهره اسمی می شود .تفاوت
بین املللی میزانهای بهره ،به هنگام تحرک باالی سرمایه ،با میزان مورد انتظار کاهش ارزش پول برابر
است .کشوری که انتظار می رود ارزش پولش کاهش یابد دارای میزان بهره اسمی باالتری نسبت به
بقیه جهان خواهد بود.
-7کاهش ارزش پول ،در کوتاه مدت می تواند به بدترشدن تراز تجاری بینجامد .این امر هنگامی روی می
دهد که تغییرات در قیمتهای نسبی بر حجم تجارت اثر اندکی دارد ،بدان سبب که تطبیق نیازمند زمان
است .طی زمان تجارت تطبیق می یابد و کاهش ارزش پول تراز تجاری را بهبود می بخشد .این امر ،اثر
منحنی Jخوانده می شود.
-8کاهش ارزش پول بدان سبب که موجب افزایش قیمتهای وارداتی می شود ،هزینه زندگی را افزایش
می دهد که ممکن است به صورت تقاضای افزایش دستمزد متجلی شود .اگر چنین اثری چشمگیر
باشد ،در این صورت نظام نرخ ارز انعطاف پذیر دارای تغییرات زیاد در قیمتهای اسمی خواهد بود و
تغییرات در نرخ ارز ممکن است درتغییر دادن قیمتهای نسبی به طرز ضعیفی عمل کند.
-9حسابهای ترازپرداختها عبارت از سوابق معامالت بین املللی در اقتصاد است .حساب جاری ،تجارت
درکاال و خدمات و نیز پرداختهای انتقالی را ثبت می کند .حساب سرمایه خرید و فروش دارایی را ثبت می
کند .هر معامله ای که سبب فزونی پرداخت اهالی کشوری شود یک قلم کسری برای آن کشور تلقی می
شود.
-10تراز کل پرداختها عبارت از مجموع حسابهای جاری و سرمایه است .اگر تراز کلی در کسری باشد
پرداخت کشور به خارجیان از پرداخت کشور از خارجیان به کشور بیشتر خواهد بود .ارز خارجی برای
این پرداختها را بانکهای مرکزی عرضه می کنند.
-11درنظام ارزی نرخ ثابت ،بانک مرکزی قیمت ارز خارجی را برحسب پول محلی ثابت نگه داری می
دارد .بانک مرکزی این کار را با خرید و فروش ارز خارجی به نرخ ارز انجام می دهد .برای این منظور
بانک مرکزی ناگزیر به داشتن ذخایر ارز خارجی است.
-12درنظام ارزی شناور یا انعطاف پذیر ،نرخ ارز هر لحظه ممکن است تغییر یابد .در یک نظام ارزی
شناور پالوده ،نرخ ارز را عرضه و تقاضا ،بی مداخله بانک مرکزی تعیین می کنند .در نظام ارزی شناور
آلوده ،بانک مرکزی با خرید و فروش ارز خارجی در کوشش درتغییر نرخ ارز ،در بازار ارز مداخله می
کند.
-13ورود تجارت در کاال بدان معناست که بخش ی از تقاضا برای بازداده داخلی از خارج است و بخش ی از
مخارج اهالی کشور صرف کاالهای خارجی می شود .تعادل در بازار کاال هنگامی حاصل می شود که
تقاضا برای کاالهای تولید داخلی برابر با تولید این کاالها شود.
-14جریان ورود سرمایه بر آثار سیاستهای پولی و مالی روی ترازپرداختها از طریق تأثیر میزان بهره بر
جریان سرمایه ،اشاره دارد .افزایش میزان بهره داخلی نسبت به میزان بهره جهانی ،به جریان ورودی
سرمایه می انجامد که می تواند کسری تراز تجاری را تأمین کند.
-15بنابراین بن بست سیاست را می توانیم با ادغام سیاستهای پولی انقباض ی برای بهبود اوضاع تراز
پرداختها ازطریق میزان بهره باالتر و جریان ورودی سرمایه همراه با سیاست مالی انبساطی برای افزایش
اشتغال داخلی ،باز کنیم.
-16اما چنین سیاستهایی را نمی توانیم در بلندمدت برای حفظ ترازپرداختها درنظام ارزی نرخ ارز ثابت
مورد استفاده قرار دهیم .پرداخت بهره چنین سیاستهایی در بلندمدت غیرقابل تحمل می شود و نرخ ارز
نمی تواند حفظ شود .اگر کسری ترازپرداختها موقتی نباشد در این صورت سیاستهای تطبیق پولی
همراه با تغییر در سیاستهای پولی و مالی ،باید برای تصحیح ناترازی مورد استفاده قرار گیرد.
-17تجارت در کاال بدان معناست که مخارج اهالی کشور دیگر برابر با تقاضا برای کاالهای تولید داخلی
نیست .بخش ی از تقاضای داخلی برای کاال ،معطوف کاالهای وارداتی می شود و بخش ی از تقاضا برای
کاالهای داخلی ،از خارجیانی است که به آنان صادر می شود.
-18هنگامی تعادل در بازار کاال برقرار می شود که تقاضا برای کاالهای داخلی شامل مخارج اهالی کشور
به اضافه خالص صادرات ،برابر با بازده کاالهای داخلی باشد.
-19در تعادل کوتاه مدت هیچ تضمینی برای تعادل تراز تجاری وجود ندارد .در ساده ترین الگوی ما یک
ً
سطح منحصر به فرد درآمد وجود دارد که در آن تجارت در تراز قرار می گیرد .و این سطح الزاما سطح
درآمدی نیست که اقتصاد به تعادل کوتاه مدت می رسد.
-20افزایش تقاضای مستقل برای کاالهای داخلی سبب فزونی بازداده داخلی می شود و تراز تجاری را
بدتر می کند .افزایش صادرات درآمد داخلی را افزایش و کسری تجاری را کاهش یا مازاد تجاری را
افزایش می دهد.
ً
ی
و
-21چون تجارت الزاما درتعادل کوتاه مدت در تراز تجار قرار نمی گیرد ،از این ر ممکن است یک بن
بست سیاست درکوشش برای هم افزایش درآمد به سطح بازداده بالقوه و هم برقراری تراز تجاری به
ً
وجود آید .افزایش سطح درآمد و حرکت به سوی بازداده بالقوه کامال ممکن است تراز تجاری را بدتر
کند.
-22به کارگیری سیاستهای جابه جایی مخارج که قیمتهای نسبی کاالهای داخلی و وارداتی را تغییر می دهد
همراه با سیاستهای کاهش مخارج می تواند اقتصاد را به سوی اشتغال کامل با تراز تجاری حرکت دهد.
-23تقاضای خارجیان برای کاالهای داخلی یعنی واردات خارجیان به سطح درآمد آنان بستگی دارد.
بنابراین تقاضا برای کاالهای داخلی همچنین به سطح درآمد خارجیان بستگی دارد .افزایش درآمد
خارجی موجب افزایش صادرات و سطح درآمد داخلی می شود و بدین ترتیب واردات داخلی را فزونی می
بخشد.
-24اثر بازتاب عبارت از این است که تغییر در درآمد خارجیان سرانجام موجب افزایش تقاضا برای
کاالهای خارجی از طریق صادرات می شود .اندازه این وابستگی متقابل و اثر بازتاب به درجه نسبی
بازبودن اقتصاد بستگی دارد .یک اقتصاد کوچک ممکن است به اقتصاد بزرگتر بسیار وابسته باشد،
اما سطح درآمد اقتصاد بزرگتر چندان به سطح درآمد اقتصادهای خارجی کوچک بستگی ندارد.