Transcript پاورپوینت شهید رجایی

‫مقدمه‪:‬‬
‫شکل‌گیری رشد و پیروزی انقالب اسالمی ایران مرهون تالش‌های متعدد‬
‫همه جانبه نیروهایی است که به رهبری حضرت امام (ره) توانستند انقالب‬
‫اسالمی ایران را به پیروزی برساند‪ .‬نیروهایی که خود در اندیشه و عمل‬
‫انقالبی بودند و با تحمل سختی‌ها و محرومیت‌ها ‪ ،‬زمینه تحقق اراده و سنت‌‬
‫الهی را فراهم آوردند‪ .‬در این میان‪ ،‬شهید محمدعلی رجایی به عنوان یکی از‬
‫رجال بزرگ انقالب اسالمی ‪ ،‬در دوران رژیم دیکتاتوری شاه‪ ،‬با استقامت و‬
‫تحمل فشارهای روحی و شکنجه‌های جسمی ‪ ،‬لحظه‌ای از مبارزه دست‬
‫نکشید‪ .‬او با تکیه بر ایمان و باورهای مذهبی خویش می‌دانست سرانجام این‬
‫فضای ناپایدار به سود نیروهای مسلمان و انقالبی پایان خواهد پذیرفت‪.‬‬
‫او در دهه ی‪ 1320‬در کنار تحصیل و اشتغال ‪ ،‬فعالیت‌های سیاسی خود را‬
‫نیز با شرکت در جلسات تفسیر قرآن و سخنرانی‌های آیت‌هللا طالقانی در‬
‫مسجد هدایت و همکاری با روحانیون مبارز و بقایای هیأت‌های مؤتلفه‬
‫اسالمی دنبال کرد و بر اثر این فعالیت ها دو بار دستگیر و زندانی شد‪ .‬شهید‬
‫رجایی پس از پیروزی انقالب اسالمی با بهره‌مندی از سابقه مبارزات‬
‫طوالنی ‪ ،‬تحلیل های سیاسی و روحیه انقالبی ‪ ،‬با تمام توان به خدمت انقالب‬
‫اسالمی در آمد و به مشاغل سمت‌های مهمی برگزیده شد و در مجمع به‬
‫عنوان یکی از رجال سرشناس نسل اول انقالب اسالمی معروفیت پیدا کرد‬
‫که در این نوشتارمورد بررسی قرار خواهد گرفت‪.‬‬
‫عکسی‌از‌سخنرانی‌های‌شهید‌رجائی‌‌‌‬
‫شرحي از وصیت نامه ی شهید رجائی ‪:‬‬
‫رجائی به یادآورد كه در اوایل سال ‪ 1352‬قبل از این‌كه‬
‫به زندان برود‪ ،‬وصیت‌نامه‌ای نوشته بود و آن‌ روز‪،‬‬
‫هشت سال از نوشتن آن وصیت‌نامه می‌گذشت‪ .‬كمی فكر‬
‫كرد‪.‬سپس كاغذی خواست تاوصیت‌نامه‌ای جدید بنویسد‪.‬‬
‫او بر روی یك برگ كاغذ دفتر مشق بدون‌ این‌ كه‬
‫پاكنویس كند خوش خط وخوانا وبدون خط‌ خوردگی‬
‫وروان‌ و ساده وصیت‌نامه‌ای نوشت وآن را به همسرش‬
‫داد‪.‬‬
‫آخرین‌وصیت‌نامه‌ي‌شهید‌رجائي‌‪:‬‬
‫بسم هللا الرحمن الرحیم‬
‫این بنده كوچك خداوند بزرگ با اعتراف به یك دنیا اشتباه‪ ،‬بی‌توجهی به ظرافت‬
‫مسئولیت از خداوند رحیم طلب عفو و از همه برادران و خواهران متعهد تقاضای‬
‫آمرزش خواهی می‌كنم‪ .‬وصیت حقیقی من مجموعه زندگی من است‪ .‬به همه‬
‫چیزهایی كه گفته‌ام و توصیه‌هایی كه داشته‌ام در رابطه با اسالم و امام با انقالب‬
‫تأكید می‌نمایم‪ .‬به كسی تكلیف نمی‌كنم ولی گمان می‌كنم اگر تمام جریان زندگی مرا‬
‫به صورت كتاب در‌آورند برای دانش‌آموزان مفید باشد‪ .‬هر چه از مال دنیا دارم‬
‫متعلق به همسر و فرزندانم می‌باشد‪ .‬كیفیت عملكرد را طبق قانون شرع به عهده‬
‫خودشان می‌گذارم‪ .‬برادرم محمدحسین رجایی وصی و همسرم ناظر و قیم باشند‪.‬‬
‫خدای‌را‌به‌وحدانیت‪‌،‬اسالم‌را‌به‌دیانت‪‌،‬محمد(ص) را‌به‌نبوت‌و‌علی‌و‌یازده‬
‫فرزندان‌معصومین‌علیهم‌السالم‌را‌به‌امامت‌و‌پس‌از‌مرگ‌را‌به‌قیامت‌و‌خدای‬
‫را‌برای‌حسابرسی‌به‌عدالت‌قبول‌دارم‌و‌از‌دریای‌كرمش‌امید‌عفو‌دارم‪ .‬این‬
‫مختصر‌را‌برای‌رفع‌تكلیف‌و‌تعیین‌خط‌‌مشی‌برای‌بازماندگان‌و‌بر‌حسب‌وظیفه‌‬
‫شرعی‌نوشتم‌وگرنه‌وصیت‌نامه‌این‌‌بنده‌حقیر‌با‌این‌همه‌تحوالت‌در‌زندگی‌در‌‬
‫این‌مختصر‌نمی‌گنجد‌و‌م ّكه‪‌،‬حج‌بیت‌هللا‌بر‌من‌واجب‌شده‌بود‌امكان‌رفتن‌پیدا‌‬
‫نشد‪ .‬اینك‌كه‌به‌لقاءهللا‌شتافتم‌این‌واجب‌را‌یكی‌از‌بندگان‌صالح‌خداوند‌به‌عهده‌‬
‫بگیرد‪ .‬ثلث‌اموال‌به‌تشخیص‌بازماندگان‌به‌«خیرالعمل» صرف‌شود‌و‌اگر‌به‌‬
‫نتیجه‌قطعی‌نرسیدند‌به‌بنیاد‌شهید‌بدهید‪( .‬محمدعلی‌رجایی)‬
‫زندگي‌نامه‌ي‌شهید‌رجائي‌‌‌‌‌‌‬
‫شهید محمد علي رجائى ‪ ،‬در سال‪ 1312‬هجري قمري در شهرستان‬
‫قزوین متولد شد‪ ،‬تحصیالت ابتدایى را تا اخذ گواهینامه ششم ابتداى‬
‫در همین شهرستان به انجام رساند‪ .‬در سن چهار سالگى ازوجود‬
‫داشتن نعمت پدر محروم شد و تحت تكفل مادر مهربان و منیع الطبع‬
‫قرار گرفت ‪ .‬درسال ‪ 1327‬به تهران مهاجرت كرد و سال بعد یعنى‬
‫درسال ‪ 1328‬وارد نیروى هوایى شد‪ .‬در مدت ‪ 5‬سال خدمت در‬
‫نیروى هوایى ‪ ،‬دوره متوسطه را با تحصیل شبانه گذراند‪ ،‬سپس در‬
‫سال ‪ 1335‬به دانشسراى عالى رفت و در سال ‪ 1338‬دوره لیسانس‬
‫خود را در رشته ریاضى به پایان برد و به سمت دبیر ریاضى به‬
‫استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به ترتیب درشهرستانهاى‬
‫خوانسار‪ ،‬قزوین و تهران به تدریس ‪ ،‬اشتغال ورزید‬
‫زندگي‌شهید‌رجائي‌در‌زندان‌ها‌‬
‫‪:‬‬
‫شهد رجائي بانهایت شجاعت و شهامت مدت دو سال ‪ ،‬در زندانهاى انفرادى رژیم‬
‫پهلوى انواع و اقسام شكنجه ها را تحمل نمود و چون كوهى استوار مقاومت كرد‪ .‬در‬
‫اثر این مقاومتها او را به زندان قصر و سپس به اوین فرستادند‪ .‬او در زندان به‬
‫ماهیت واقعى منافقین پى برد و ازآنها تبرى جست ‪ .‬دوران زندان مجموعا چهار سال‬
‫به درازا كشید و شهید رجائى در سال ‪ 1357‬با اوج گیرى انقالب اسالمى همراه‬
‫دیگر زندانیان سیاسى آزاد شد و بالفاصله وارد مبارزات سیاسى و فرهنگى گردید و‬
‫به اتفاق عده اى از همكارانش براى بسیج و سازماندهىمبارزات مخفى معلمان‬
‫مسلمان ‪ ،‬تالش گسترده اى را آغاز كرد و موفق به ایجاد انجمن اسالمى معلمان شد‪.‬‬
‫او در راه پیمایي هاى عظیم سال ‪ 1357‬مخلصانه و با تمام توان كوشیدو نقش‬
‫موثرى در فعالیتهاى تبلیغاتى آنها داشت‬
‫شهید‌پس‌از‌پیروزي‌انقالب‌‪:‬‬
‫شهید رجائى پس از پیروزى انقالب اسالمى در سال ‪ ،1358‬مسئولیت وزارت آموزش و‬
‫پرورش را به عهده گرفت و درزمان وزارت خود موفق به دولتى كردن كلیه مدارس شد‪.‬‬
‫سپس به عنوان نماینده مردم تهران درمجلس شوراى اسالمى انتخاب گردید و به دنبال‬
‫تمایل مجلس شوراى اسالمى در تاریخ ‪ 18/5/1359‬به عنوان اولین نخست وزیر‬
‫جمهورى اسالمى ایران به مجلس معرفى و با راىقاطع به نخست وزیرى انتخاب شد‪ .‬شهید‬
‫رجائى در این مسئولیت خطیر‪ ،‬على رغم این كه به فاصله بسیار كوتاهى با توطئه عظیم‬
‫استكبار جهانى در ایجاد جنگ تحمیلى از سوى رژیم صدام روبرو شد و همچنین كارشكنى‬
‫هاى بنى صدر و متحدانش و خرابكاریهاى منافقین وساواكیها را در پیش رو داشت ‪ ،‬اما‬
‫توانست به بهترین وجه از عهده انجام وظایف ومسئولیتهاى سنگین خود بر آید‪ .‬به دنبال‬
‫عزل بنى صدر از ریاست جمهورى ‪ ،‬شهیدرجائى با راى اكثریت مردم محرومى كه شاهد‬
‫تالشهاى صادقانه این فرزند صدیق ملت و مقلد با وفاى امام( ره) بودند به ریاست‬
‫جمهورى انتخاب شد‪ .‬دشمنان قسم خورده انقالب اسالمى كه توان تحمل وجود این مایه‬
‫امید مستضعفان و عنصر ارزشمند و دلسوز را نداشتند در هشتم شهریور ماه ‪ 1360‬او را‬
‫به همراه یار قدیمى اش شهید باهنر در انفجار دفتر نخست وزیرى به شهادت رساندند‪.‬‬
‫(یادش گرامي باد )‬
‫شهید‌رجائي‌و‌تدریس‌‪:‬‬
‫شهید رجائى در مدت تدریس ‪ ،‬همیشه آموزگارى دلسوز‪ ،‬پركار‬
‫و شایسته بود و ضمن تدریس ‪ ،‬به فرا گرفتن علوم اسالمى و‬
‫انجام فعالیت هاى سیاسى همت مى گماشت ‪ .‬در سال ‪ 1340‬به‬
‫عضویت نهضت آزادى درآمد كه منجر به دستگیرى وى (در‬
‫اردیبهشت ‪ )1342‬و پنجاه روز زنداني شد‪ .‬پس از آزادى‬
‫اززندان با شهید باهنر به سازماندهى مجدد هیات موتلفه پرداخت‬
‫و براى پرورش افرادى كه بتوانند نبردى مسلحانه را اداره نمایند‬
‫به اعزام داوطلبانى به جبهه فلسطین دست زد ‪.‬‬
‫شهید‌رجائي‌براي‌مردم‌سخن‌گفت‌‬
‫شهید‌رجائي‌و‌برنامه‌هایشان‌‪:‬‬
‫در همین رابطه و براى تكمیل برنامه مزبور (در سال ‪ )1350‬خود‬
‫شخصا به خارج از كشورسفر كرد‪ .‬ابتدا به فرانسه و تركیه رفت و‬
‫از آنجا عازم سوریه شد‪.‬‬
‫شهید رجائي همگام با فعالیت هاى سیاسى لحظه اى نیز از خدمات‬
‫فرهنگى غافل نبود از آن جمله تدریس در مدارس با كمال و رفاه ‪،‬‬
‫همكارى با بنیاد رفاه و تعاون اسالمى با همكارى شهید مظلوم آیت‬
‫هللا دكتر بهشتى و شهید دكتر باهنر و آیت هللا هاشمى رفسنجانى‬
‫برقرار شد‪.‬‬
‫وقوع‌انفجار‌و‌شهادت‌رجائي‌‪:‬‬
‫در ساعت سه عصر‪ ،‬صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخستوزیری برخاست‪ .‬كاركنان‬
‫به طرف محل انفجار دویدند‪ .‬جمعیت زیادی از راه رسید‪ .‬همه نگران رجایی و باهنر‬
‫بودند‪ .‬رجایی از چند روز قبل به فرمان حضرت امام خانوادهاش را در یكی از واحدهای‬
‫مسكونی نهاد ریاستجمهوری ساكن كرده بود تا دیگر مجبور به رفتوآمد به خانهاش‬
‫نباشد‪ .‬كمال‪ ،‬پسر سیزده ساله رجایی از دور شاهد شعلههای آتش بود‪ .‬او با حالی آشفته‬
‫به مادرش تلفن كرد و ماجرا را با او در میان گذاشت تا همسر شهیدرجایی خودش را‬
‫برساند‪.‬‬
‫پیكرهای خونین و سوخته رجایی و باهنر را به بیمارستان منتقل كردند‪ .‬شدت انفجار‬
‫به حدی بود كه ابتدا هیچكس نتوانست كشته شدگان را شناسایی كند‪ .‬جنازهها را به‬
‫بیمارستان انقالب منتقل كرده و پیكر شهیدرجایی را در سردخانه قراردادند‪ .‬هیچ كس‬
‫نمیدانست كه این پیكر سوخته‪ ،‬بدن شهیدرجایی است‪ .‬به فكر یكی از اطرافیان او‬
‫رسید كه از روی دندانها میتوان فهمید كه پیكر سوخته‪ ،‬بدن شهیدرجایی است یا‬
‫خیر؟ اما سوختگی آنچنان بود كه دهان رجایی به سادگی باز نمیشد ‪.‬‬
‫لحظاتی بعد یكی از پزشكان از راه رسید و پس از شستن لبها با آب اكسیژنه‪ ،‬دهان را باز‬
‫كرد و دندانها دیده شد‪ ،‬اما باز هم كسی او را نشناخت‪ .‬همسر شهید رجایی به بیمارستان‬
‫آمد و در سردخانه پیكر سوخته شهیدرجایی را شناسایی كرد‪ .‬با شنیدن خبر شهادت رجایی‬
‫و باهنر‪ ،‬مردم به خیابانها ریختند و ایران در سوگ رئیسجمهور و نخستوزیر خود فرو‬
‫رفت‪ .‬با طلوع آفتاب روز نهم شهریور ماه مردم در مقابل مجلس شورای اسالمی تجمع‬
‫كرده و با سردادن شعار«رجایی‪ ،‬رجایی! راهت ادامه دارد! » پیكر او و شهید باهنر را تا‬
‫بهشت زهرا مشایعت كردند‪.‬‬
‫اطالعیه‌خانواده‌شهید‌رجائي‌‪:‬‬
‫بسمهللاالرحمنالرحیم‬
‫محمدعلی رجائی مقلد امام و فرزند ملت به عهد و پیمانی كه با خدای خویش‬
‫بسته بود وفا كرد و به كاروان شهدای اسالم و انقالب اسالمی پیوست‪.‬‬
‫«واوفوا بعهد هللا اذا عاهدتم» رجایی این سرباز اسالم و انقالب كه طعم فقر‬
‫و محرومیت را چشیده بود و هنوز نقش آثار داق و شكنجة زندان‌های‬
‫منحوس‪ ،‬پهلوی از پیكر او محو نشده بود‪ ،‬در مبارزه بی‌امان خویش علیه‬
‫ظلم و جور و استكبار‪ ،‬علیه شرك و كفر و الحاد تا پای جان ایستاد و با‬
‫خون خود‪ ،‬نهال انقالب اسالمی ایران را آبیاری كرد و به خدا پیوست‪.‬‬
‫اینك ای امت شهیدپرور و انقالبی ایران‪ ،‬فرزند شما محمدعلی رجائی‪ ،‬كه‬
‫شما با رأی قاطع خود او را به ریاست‌جمهوری اسالمی ایران برگزیده و با‬
‫انتخاب او به ریاست جمهوری به جریانات انحرافی و سازش‌كارانه خط‬
‫بطالن كشیدید در راه انجام وظیفه‌ای كه به عهده او گذاشته بودید شهید شد‪.‬‬
‫او خود را به حق فرزند ملت می‌دانست و اینك خانوادة‌ وی شهادت او را به‬
‫امام ملت بزرگ و انقالبی ایران تبریك و تسلیت می‌گویند و تو ای امام‬
‫بزرگوار‪ ،‬دعا كن كه خدا خون این شهید را كه از میان مردم محروم و‬
‫مستضعف جامعه برخاست و در راه حفظ و حراست حقوق محرومان و‬
‫مستضعفان جامعه و استقرار حاكمیت اسالم شهید شد از امت مسلمان و‬
‫شهیدپرور ایران بپذیرد ‪.‬‬
‫و اینك ما‪ ،‬همسر و فرزندان و خانواده شهید رجایی‪ ،‬امروز در اجتماع‬
‫دانشگاه حاضر می‌شویم تا یك بار دیگر با امام و امت مسلمان انقالبی‬
‫ایران در ادامه راه شهیدان تجدید بیعت كنیم‪ .‬در اهتزاز باد پرچم خونین‬
‫اسالم‪ ،‬پرطنین باد بانگ آسمانی هللا‌اكبر‪ ،‬به امید پیروزی اسالم و‬
‫مسلمین‪.‬‬
‫(خانواده شهید محمد علی رجائی)‬
‫عكسي‌از‌شهید‌رجائي‌و‌شهید‌باهنر‌‬
‫تهیه‌كننده‌‪ :‬فاطمه‌تجلي‌فر‌‬
‫كالس‌‪:‬هفتم‌‬
‫درس‌‪ :‬تفكر‌و‌سبك‌زندگي‌‬
‫سركار‌خانم‌خاني‌‬