نور در معماری
Download
Report
Transcript نور در معماری
پروژه تاسیسات الکتریکی
نور در معماری
استاد مهندس طالب زاده
دانشجویان:
زینب عباسی
حمیده حسینی
بهار92
نور
فهرست
•
•
•
•
•
•
مقدمه
نور و انسان
نور و طبیعت
نور و معماری
نور در معماری ایران
نور در معماری غرب
مقدمه
نور سرچشمه تمام هستی است نور در همان حال که به سطح چیزها برخورد می کند به آن ها شکل
می دهد و با انباشتن سایه در پشت آن چیز ها به آن ها عمق می بخشد.
نور اولین شرط برای ادراک هر نوع بینایی است .در تاریکی مطلق ما نه فضا را می بینیم و نه فرم
و نه رنگ را .زیبایی که به چشم می آید از پرتو نور و روشنایی است و گرنه در تاریکی ،زیبایی
مفهومی ندارد.
نور و انسان
در افسانه کهن هند " آگنی" مظهر آتش است و دهان او
محراب مقدس ،که قربانی ها و نیازها به دهان آن
ریخته می شود .آگنی در آسمان و در فروغ خورشید
جای دارد و در میان آسمان و زمین در جایی که آتش
به گونه آذرخش از ابرها می جهد ،آشکار می شود.
این مظهر نیایش ،آدمیان را به بارگاه خدا می رساند و
رابطه میان انسان و خداست .در متن نیایش آمده "ای
خدای هستی ،دانا ی بی همتا که بخشاینده همه چیز و
از دیده ما ناپیدایی این آتش را که در برابر خود گذاشته
ایم فروغ آفرینش تو می دانیم و آن را به منزله قبله می
شناسیم وبه واسطه آن که ذره ای از انوار توست
خواستاریم خود را به نور حقیقت تو برسانیم".
•
از دوران ماقبل تاریخ همواره اجسام نورانی که تجسمی از یک شی زنده را در ذهن بیدار می کردند
توسط بشر مورد ستایش و احترام قرار گرفته و مشتاقانه برایشان جشن می گرفتند ،آن ها را
عبادت کرده و می پرستیدند .این توجه بیش از اندازه به عنصر نور در اغلب فرهنگ های اولیه
بشری و درجوامعی با آداب و رسوم و عقاید مذهبی متفاوت همچنان در طول زمان مشاهده می
شود .برخی از جوامع نور خورشید را در تشریفات مذهبی شان به کار می بردند و برخی دیگر
درخشش اجسام نورانی را به عنوان عامل ایجاد فعل و انفعاالتی رمز آلود جهت دست یابی به
حیطه های ماورای دنیای زمینی تلقی می کردند
در اغلب ادیان نورنماد عقل الهی و منشأ تمام پاکی ها و نیکی هاست وخارج شدن انسان از تاریکی
جهل و تابیده شدن نور معرفت در وجودش همواره یک هدف نهایی می باشد.
•
در اثر تابیده شدن نور الهی به درون کالبد
مادی ،یعنی جایگاه نفس آدمی است که انسان به
رشد و تکامل معنوی می رسد در نتیجه برای
نمایش این تمثیل در معماری اغلب بناهای مذهبی
نور به عنوان عنصری بارزو مستقل از سایر
عناصر و مفاهیم به کار رفته در ساختمان به کار
گرفته می شود به گونه ای که شعاع های آن به
طور واضح در داخل کالبد مادی و تاریک حجم
قابل مشاهده است .فضاهای عمیق و تاریک
کلیساهای قرون وسطی و یا مساجد اسالمی که با
عنصر نور مزین شده اند به خوبی قادر به انتقال
یک حس روحانی و معنوی می باشند .انسان در
چنین فضاهایی که با نوری ضعیف روشن می
شوند با مشاهده سایه های مبهم از اشیاء و احجام
در ذهن خود به کامل کردن تصاویر پرداخته و
با این عمل به نوعی خلسه فرو می رود که نتیجه
آن یک حس نزدیکی به منبع وجود و هستی در
درونش بیدار می شود.
÷
نور و طبیعت
نور طبیعی که حامل انرژی حیات بخش درونی است به عنوان یکی از منابع وجود حیات بر روی زمین
محسوب می گردد .عالوه بر آن نور میتواند با رنگ ها و جلوه های متفاوت خود باعث تغییر چهره یک
مکان شود زیرا نور در هر یک از فصول سال در آب و هوا های متفاوت و یا در هر زمانی از طول روز
دارای چهره ای مخصوص به خود می باشد .ضمنا ً هر مکانی دارای نور خاصی است که تنها به آن جا
تعلق دارد و برای مثال در صحرای یک منطقه استوایی تابش به قدری شدید و سایه ها آن قدر کوتاه است
که اشیا به چشم بیننده مرتعش و درحال ذوب شدن به نظر می آیند.به همین ترتیب نور موجود در مناطق
کوهستانی ،جنگلی و یا سواحل نیز دارای ویژگی های مکانی مخصوص به خود و متمایز از سایر مناطق
است .زمانی که نور را به داخل فضاهای ساخته شده هدایت میکنیم در اصل نوعی ارتباط بین ساختمان و
محیط خارج از آن ایجاد کرده ایم .بدین وسیله می توان جلوه های متفاوتی از فضای داخلی را که هر یک
دارای ماهیت خاص خود از لحاظ ادراک فضایی می باشند ایجاد کرد.
نور ومعماری
« . . .از آنجاكه شفافیت با نور بسیار قرین است ،قاعدتا ً
باید انتظار داشت كه عمده ترین كار را در معماري ،نور
انجام دهد .انصافا ً چنین نیز هست .به جرأت مي توان
گفت كه هیچ یك از دوره هاي برجستة معماري جهان تا
قبل از دوره مدرن ،آن چنان كه معماري ایران از نور
بهره برده است ،نتوانسته اند بهره ببرند .نور چیزي
عرضي بر این معماري نیست .بلكه با حقیقت و ذات آن
عجین است.
. . .نور در این معماري تنها یك وظیفه كاربردي ندارد،
نقش آن حتي به آفرینش زیبایي هم محدود نمي شود ،بلكه
نور حقیقت معماري را مي سازد و آنجایي حضور دارد
كه تعالي ماده به نور در این معماري صورت مي گیرد؛ و
ماجرایي مي آفریند كه به هدف عمیق معماري یعني تبدیل
ماده به نور تجسم مي بخشد.
. . .هدف عالي این معماري به لحاظ فلسفي در جهت
حركت تكاملي ماده به روح و به عبارت معمارانه كم
كردن ماده و افزایش فضا و به تعبیر شاعرانه تبدیل ماده
به نور مي باشد. . . .
نور طبیعی در روز که از خورشید تراوش می کند به
دلیل بزرگ و پر انرژی بودن منبع و فاصله زیاد آن
از سطح نور گیر زمین نور در تمام عرصه فضا
پراکنده می شود ،به گونه ای که تصور می شود
پرتوها محیط را به تسخیر خود در آورده اند اما
زمانی که معماری شکل می گیرد نور پراکنده را در
اختیار خود گرفته و ساختاری به نور و فضای نورگیر
می دهد و سایه ها از برخورد نور با اثر معماری به
عنوان جز مکمل نور پا به عرصه ظهور می نهند .به
هنگام رویارویی نور و اثر معماری نور بر روی
پوسته خارجی آن می لغزد و به دو شیوه با معماری
می آمیزد
•
•
اول اینکه بر روی پوسته خارجی ساکن شده و با
ایجاد سایه احراز هویت می کند و در حالت دوم از
پوسته خارجی عبور کرده و به فضای داخلی رخنه
میکند و با حرکت خورشید در ساعات مختلف روز
نور در عرصه تاریک داخل به رقص در می آید و
انسان را قادر به آزمودن عینیات کیفی فضا می
سازد بدین طریق روح فضا را به انسان می نمایاند.
در مورد اول ،كلیت و چیدمان حجم یا احجام با •
فرورفتگیها و بیرون زدگی ها و ویژگی های
متفاوت آنها از قبیل مصالح ،رنگ ،بافت ،جنس و
...در شكل گیری ادارك فضایی بسیار تعیین كننده
اند ،نور یا برروی پوسته ای خشن ،متخلخل و نقش
برجسته اقتدار نشان می دهد و یا از سطحی صاف و
صیقلی منعكس شده و به طور غیر مستقیم در محیط
پخش می شود.
•
وقتی كه نور بر پوسته خارجی توقف (سکوت) نکرده
و در راستای عبور از پوسته خارجی به حرکت خود
ادامه می دهد ،اینجاست كه معمار می تواند نمای
خارجی را چون ابزاری برای مجسمه سازی به كار
برد؛ میتوان نور را تندیس گونه ،از روزنههای
تراشیده ی نما عبور داد و در فضای داخلی به نمایش
گذاشت .هر روزنهای بر دیوارههای داخلی ،می تواند
نقش منبع نور را ایفا كند ،با این تفاوت كه این بار
سرچشمه نور را معمار میآفریند ،و ابعاد و اشكال و
نحوه قرارگیری دریچه های نور را با توجه به مفاهیم و
ساختار فضایی كه می خواهد در داخل خلق كند ،تغییر
می دهد.
مفاهیمی که در پهنه ادراک ما از چگونگی قرارگیری منابع نور و نحوه پرتو افكنی در فضا ،شكل
می گیرند را می توان به سه دسته تقسیم بندی کرد.
)١مركز )٢محور )٣حوزه یا شبكه
هر سبكی از معماری به سبب فرم فضایی که دارا است گویای یك محتوی ذهنی است .در طرح
معماری برحسب آنچه كه ساختمان بایستی بیان كننده آن باشد ،كم و بیش از این مفاهیم و تناسبات
بهره می گیرند.
مرکز
مركزیت در فضا به صحنهای برای هدفی خاص و
نمایش یك تجربه بصری تبدیل میشود .منابع
نور در تضاد با پیرامون تاریك و ناشناخته،
معرف شناخته ها است .مركز ،فضای درنگ
و مكث است كه حادثه را در خود جای میدهد
و محیط را به درون خود کشیده و ساكن
میكند .سكوت مبهم این فضای نورانی نمادی
از خورشید ،ماه و پیكرهای الهی است .فضای
مركزی ،آرامش و ثبات را القا میكند ،فضایی
كه در كمال سادگی میتواند مظهری از مکانی
مقدس باشد .نه آغاز دارد و نه پایان ،حركتی
است بیپایان كه همواره به نقطه آغازش باز
میگردد.
تعریف مرکز در معماری مدرن
محور
در نورپردازی به شكل محوری ،یک
مسیر نورانی،
جهت خاصی را در فضا القا می كند ،چرا
كه محور،
سیری است برای حركت ،كه از مفاهیمی
همچون سلسله
مراتب و تكرار در عرصه فضا ،بهره می
گیرد و كششی
را به سمت انتها ،در امتداد
خودش ایجاد می كند.
گاهی این انتها روشن است
و شناخته شده
و گاهی ناشناخته.
تعریف محور در معماری مدرن
شبکه
•
از برخورد محورهای نور ،محدوده ای شكل می گیرد كه نقاط برخورد ،به شكل مركزهایی در این
شبكه نمایان میشوند .چنین فضایی می تواند هم وحدت آفرین باشد و هم تنوع پذیر و همچنین
محورها و مراكز مورد بحث عمومیت بیشتری پیدا بیان می کنند .بر عكس مركز كه هدف
خاصی را القا می كند ،میتواند هویتی گسترده تری داشته باشد و سایر مفاهیم مانند تضاد ،تقارن،
سلسله مراتب و تكرار و ...در چنین فضایی به راحتی نمایان شوند .این تجربیات كیفی ،از
مشاهده مشخصات كمی در فضا ،به طور نسبی و متغییر می توانند در چهار چوب ذهنی لمس
شوند .چرا كه از طریق پارامترهایی همچون ویژگی های مختلف نورپردازی به شكل عمومی و
در مکانی فردی به شكل خصوصی ،تغییر می كنند.
نور در معماری ایران
اولین تاریخی که ما از بهره گیری نورخورشید در بناهای ایرانی اطالع داریم سده سوم هزاره
چهارم ق.م می باشد که درآن زمان جهت کسب نور و سایه از ایجاد اختالف سطح در دیوارهای
خارجی استفاده می کردند .در شهر سوخته از هزاره سوم و دوم ق.م از روی آثار خانه هایی که
دیوار آن ها تا زیر سقف باقی مانده بود می توان استنباط کرد که هر اتاق از طریق یک در به
خارج ارتباط داشته و فاقد پنجره بوده اند ،در دوره عیالم در حدود ١٣٠٠و١٤٠٠ق.م نیز نمونه
ای از پنجره های شیشه ای بدست آمده که شامل لوله هایی از خمیر شیشه می باشد که در کنار
هم و در داخل یک قاب جای می گرفته و به طور حتم جهت روشن کردن داخل بنا مورد استفاده
بود.از جمله کهن ترین مدارک ونمونه های در و پنجره در معماری ایران را شاید بتوان در نقش
قلعه های مادی در آثار دوره شاروکین یافت .از روی نقش برجسته آشوری می توان روزن هایی
را که بر روی برج ها ساخته شده اند تشخیص داد .در دوره هخامنش در تخت جمشید وضع
درها به خوبی روشن و پاشنه گرد آن ها اغلب به جای مانده است .بر اساس تحقیقات پروفسور
ولفانگ معلوم شده که انحراف زوایای تخت جمشید بر اساسی بنیاد گذاشته شده که به وسیله ایجاد
سایه روشن های گوناگون تعیین روز اول سال و فصول مختلف میسر می شده و این انحراف به
معمار ایرانی اجازه می داده مکان های مورد نیاز برای سکونت را به گونه ای بسازد که در
فصول مختلف سال هر خانه به مقدار الزم از آفتاب و روشنایی استفاده نماید.
ساسانیان تمایل به نشان دادن تضاد بین سایه و روشن داشته اند واین امر در تمام بناهای آن ها مشهود
است.نوک گنبد ها ی چهار طاقی آن ها به صورت روزنه در آمده زیرا برای برافروختن آتش به آن
احتیاج داشته اند .در بناهایی که طاق ضربی داشته اند معموال تامین نور از آن قسمت هایی بوده که سقف
مسطح داشته اند .روش استفاده از طاق گهواره ای که از انواع طاق سازی ها ی عصر ساسانی است به
معمار اجازه می داد که در فاصله میان دو قوس پنجره تعبیه نماید و روشنایی بنا را تامین کند.
در دوره ساسانی که استفاده از گنبد به شکل وسیعی معمول شده و جز ویژگی های این معماری می شود می
بینیم که در روی گنبد روزنه هایی که با حفره هایی تعبیه می کردند که احتماال برای پوشش آن ها از
شیشه استفاده می کردند تنها از روزن وسط گنبد یا از سوراخ های تعبیه شده بر روی آن جهت نورگیری
استفاده می کردند.
تاثیر نور در معماری اسالمی انکار ناشدنی است و از اهمیت و گستردگی معنایی زیادی برخوردار
است .نقش نور در معماری اسالمی تاکید بسیار گسترده بر اصل تجلی است .نقش نور شفاف
کردن ماده و کاستن از سردی و صعوبت بناست .نور به عنوان مظهر وجود در فضای مسجد
افشانده می شود تا یکی از عناصر تشکیل دهنده فضای ادراکی باشد .در واقع نور تحرک و حیاتی
فعال به تزئینات اسالمی بخشیده است و به جای اینکه ذهن را به دنبال خود بکشد انسان را به
جهانی خیالی رهنمون می سازد.
چنانچه بر این اعتقاد باشیم که معماری ایرانی یک معماری
حقیقت جو است حقیقت برای معمار در کمال است و کمال
ازآن باریتعالی است و هرچه که در این معماری حضور دارد
عضوی از آن است که جدایی ناپذیر است و رو به سوی
حقیقت دارد .نور نشانی از حرکت به سمت حقیقت است که
حالت فیزیکی و مادی ندارد و این موضوع در کنار عوامل
دیگر مانند اقلیم و موقعیت قرار گیری یک بنا و نحوه استفاده
از نور مطرح می شود.
•
در معماری ساختمانهای معاصر نور به طور
مستقیم وارد فضای داخل سلختمان می شود؛ این
غیر از خلوص معنوی می باشد .با این نگرش و
تفکر نور در معماری حضور مستقیم دارد ،در
صورتی که در معماری ایرانی نور همیشه تعدیل
شده دریافت می شده است و این امر از طریق
عناصر تشکیل دهنده ی معماری مانند انواع روزن
ها-نورگیر ها-گلجام و شیشه های رنگی و ارسی
ها تامین می گردید.
•
در فضای معماری ایرانی به دقت از سلسله مراتب نور و تاریکی در جهت حرکت و هدایت از
فضایی به فضای دیگر استفاده شده است .در این سلسله مراتب شدت نور و تاریکی در
فضاهاست که میزان اهمیت آن ها را مشخص می کند .با تامل در الگوی اصلی معماری سنتی
ایران می بینیم که در خانه ها و مساجد و بیشتر فضاهای عمومی دیگر بطور محسوس جایگاه
ویژه ای دارد .به طور مثال یک خانه مسکونی را در نظر می گیریم پس از ورود به آن و مکثی
در هشتی خانه از فضاهای کم نور و نسبتا تاریک – که بیشتر آن ها فضاهای حرکتی و مکث
میباشند و توسط شعاع های نور تابیده شده از کنار یا باال هدایت می شود -به حیاط که قلب بنا و
پرنورترین فضاست می رسیم .در طول مسیر حرکتی ،ورود نور از طریق روزن ها به فضای
داخلی بسیار حساب شده است؛ همچنین بازشو ها و روزن های اطاق ها نیز به نحوی است که
عبور نور سطح محدودی از پوسته فضای داخلی را به خود اختصاص می دهد ،که از طریق
شعاع های نورانی ورود نور به فضای درون مشخص می شود و در تقابل با فضای غالب
تاریکی داخل ،اثر نور با اهمیت و پر رنگ تر جلوه می کند .نمای بیرونی ساختمان به علت
درون گرا بودن خانه های ایرانی هیچ ارتباط بصری و روزنی با داخل بنا ندارد و نور مورد
نیاز بنا از روزنه های رو به حیاط تامین می شده است.
• نور طبیعی دربناهای سنتی همواره
جهت دهنده و از جهت خاصی وارد
فضاها می شود ،در صورتی که با
تغییرات محسوسی که در عصر حاضر
در نحوه نگرش انسان به وجود آمده،
نگاهشان از آسمان به عنوان یک فضای
ماورا طبیعی به یک اصل فیزیکی و
مادی تغییر یافته و نور به یک عنصر
کاربردی تبدیل گردیده است .بنابراین
استفاده از نور در فضای مدرن از معنا
رمزی خود تهی شده .به عبارتی
"نور در معماری سنتی موجب تمرکز و
در معماری مدرن موجب تفرق است".
•
نتیجه گیری
•
نور در دوره های مختلف معماری و سبک های گوناگون معماری ،با هدفی خاص و تعریف شده به
کار گرفته می شد .روندی که معماری معاصر طی می کند کم کم به سمتی پیش می رود که نور
جایگاه حسی و معنوی اش را از دست می دهد .این وظیفه بر عهده معمار است که از نور و سایه،
روشنایی و تاریکی ،روزنه های جداره بنا و ...به گونه ای استفاده کند که مانع انجام دادن فعالیتهای
روزانه نشود ،بعالوه احساس مطلوبی را در شخص ناظر القا کند.
پایان