دانلود

Download Report

Transcript دانلود

Demography
‫كليات‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫اهميت جمعيت شناس ي‬
‫تعريف جمعيت و انواع آن‬
‫تعريف جمعيت شناس ي‬
‫رابطه جمعيت شناس ي با ساير علوم‬
‫شاخه هاي جمعيت شناس ي‬
‫روشهاي جمع آوري داده هاي جمعيتي‬
‫سازمانهاي مرتبط با جمع آوري داده هاي جمعيتي‬
‫• تعریف جمعیت‬
‫• تعریف جامعه ‪society‬‬
‫• تعریف اجتماع ‪community‬‬
‫جامعه‬
‫• مجموعهای از افراد انسانی که با نظامات و سنن و آداب و قوانین‬
‫خاص به یکدیگر پیوند خورده و زندگی دسته جمعی دارند ‪ ،‬جامعه را‬
‫تشکیل میدهند‪.‬‬
‫اجتماع‬
‫• گروهي از مردم با حس تعلق‪ ،‬درك مشترك از نياز ها ‪ ،‬الويت هاي جمعي‬
‫و به عهده گرفتن مسئو ليت هاي جمعي براي تصميمات‪.‬‬
‫• با توجه به تعريف اجتماع كوچك‪ ،‬محله هاي شهري و روستائي‪،‬محيط‬
‫هاي آموزش ي( مهد های کودک و پیش دبستانی‪ ،‬مدارس و دانشگاهها) و‬
‫محيط هاي كار جزء اجتماع هاي كوچك محسوب ميشوند‪.‬‬
‫•‬
Community
• The term community has two distinct commutive meanings: 1)
Community usually refers to a social unit larger than a small
village that shares common values. The term can also refer to the
national community or international community, and, 2) in
biology, a community is a group of interacting living organisms
sharing a populated environment. A community is a group or
society, helping each other.
• In human communities, intent, belief, resources, preferences,
needs, risks, and a number of other conditions may be present and
common, affecting the identity of the participants and their degree
of cohesiveness.
Community
• 1. a social group of any size whose members reside in a specific locality,
share government, and often have a common cultural and historical
heritage.
• 2.a locality inhabited by such a group.
• 3. a social, religious, occupational, or other group sharing common
characteristics or interests and perceived or perceiving itself as distinct
in some respect from the larger society within which it exists (usually
preceded by the ): the business community; the community of scholars.
• 4. a group of associated nations sharing common interests or a common
heritage: the community of Western Europe.
• 5. a group of men or women leading a common life according to a rule.
‫جمعيت‬
‫• آمار‬
‫– هر مجموعه اي از عناصر متمايز يا مجموعه اي از افراد انساني و‬
‫گياهي و ‪ ...‬كه دست كم داراي يك صفت مشترك باشند‪.‬‬
‫• جمعيت شناس ي‬
‫– تجمعي از افراد انساني در منطقه اي معين كه به طور مستمر و‬
‫معمول به شكل مجموعه اي از خانوارها زندگي مي كنند‪.‬‬
‫• واژه ‪ Population‬در لغت بهمعنی تمام افرادی است که در یک‬
‫ناحیه جغرافیایی اعم از شهر یا روستا زندگی می کنند‪.‬‬
‫• در جمعیت شناس ی‪ ،‬تمام یا بخش ی از ساکنان یک ناحیه را "جمعیت" می‬
‫گویند‪ .‬در اصطالح به کلیه کسانی که بهطور مستمر در یک واحد‬
‫جغرافیایی (کشور‪ ،‬استان‪ ،‬شهرستان‪ ،‬شهر یا روستا) بهصورت خانوار‬
‫و خانواده زندگی می کنند‪ ،‬جمعیت گفته می شود‪.‬‬
‫• بدین ترتیب‪ ،‬جمعیتهای ویژه ای که برای منظوری خاص‪ ،‬در زمانی‬
‫مشخص و مکانی معين دور هم گرد آیند (غوغا‪ ،‬ازدحام و ‪ )...‬لزوما در‬
‫جمعیت شناس ی مورد نظر نیستند‪.‬‬
‫انواع جمعيت‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫اصلي و فرعي‬
‫حاضر و قانوني‬
‫باز و بسته‬
‫طبیعی‬
‫ثابت و متوقف‬
‫ایده آل‬
‫• ميانه‬
‫جمعيت کل‬
‫• اعضاء تمام خانوارهای معمولی (ساکن و غيرساکن) و خانوارهای دسته‬
‫جمعی اعم از تبعه آن کشور و یا اتباع بیگانه که اقامتگاه معمولی آنان‬
‫در زمان سرشماری در کشور معینی باشد "جمعیت کل" نامیده می شوند‪.‬‬
‫از این رو کادر سیاس ی سفارتخانه ها و اعضای هیات های سیاس ی و‬
‫همچنين مسافران خارجی هتل ها و مسافرخانه ها و ‪ ...‬مورد سرشماری‬
‫قرار نمی گيرند‪.‬‬
‫جمعيت اصلی و فرعی‬
‫• جمعیت اصلی و فرعی انواعی از جمعیت را که نسبت به جمعیت کل‬
‫جامعه یا کشور کوچکتر و محدودترند‪" ،‬جمعیت محدود" یا "جمعیت‬
‫فرعی" و جمعیت کل جامعه یا کشور را "جمعیت اصلی" می نامند‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬جمعیت فرعی یا محدود جمعیتی است در داخل جمعیت اصلی‬
‫که به لحاظ ویژگیهای اقتصادی‪ ،‬اجتماعی و جغرافیایی مورد بررس ی‬
‫قرار میگيرد و به اعتبار یکی از این صفتها‪ ،‬نامی بر آن گذاشته میشود‬
‫جمعيت مقيم يا قانونی و حاضر‬
‫(‪)De jure‬‬
‫• جمعیت را براساس این دو مالک یا ترکیبی از هر دو مورد سرشماری قرار می دهند‪.‬‬
‫• منظور از جمعیت مقیم یا قانونی جمعیتی است که معمول در یک ناحیه معين‬
‫زندگی می کند و این سرزمين را که در آن زندگی می کنند محل سکونت اصلی و‬
‫دائمی خود می دانند‪ .‬با این تعریف‪ ،‬جمعیت قانونی یا مقیم عالوه بر تمام افرادی‬
‫که در آن سرزمين زندگی می کنند‪ ،‬افرادی را که به طور موقت نيز غایب هستند‪،‬‬
‫دربر می گيرد‪ .‬به بیان دیگر‪ ،‬تمام افرادی که تابعیت کشوری را دارند و یا اهل‬
‫منطقه ای هستند اعم از این که به هنگام سرشماری در محل حضور داشته‬
‫باشند یا نه‪ ،‬جمعیت مقیم یا قانونی نامیده می شوند‪.‬‬
‫جمعيت حاضر يا واقعی (‪)De facto‬‬
‫• جمعیت حاضر یا واقعی (‪ )De facto‬افرادی را دربر می گيرد‪ ،‬که به هنگام‬
‫سرشماری در محل حضور دارند و مورد سرشماری قرار می گيرند‪ .‬در سرشماری ها‬
‫ساکنان موجود یک منطقه‪ ،‬رهگذران‪ ،‬مهمانان‪ ،‬مسافران و افرادی نظير اینها را‬
‫جزو جمعیت واقعی محسوب می دارند‪.‬‬
‫• علت این تفکیک و تمایز این است که جریان ورود و خروج به یک منطقه یا کشور‬
‫هیچگاه قطع نمیشود و جابهجایی های جمعیت چه بهصورت موقت و چه‬
‫بهصورت دائم در آن مشاهده می شود‪ .‬البته این به استثنای جمعیت های بسته‬
‫است که بیشتر در حالت نظری از آنها سخن رانده میشود‪ .‬بنابراین به هنگام‬
‫سرشماری و آمارگيری های جمعیتی سعی می شود جمعیت مورد تعریف و محدوده‬
‫آنها مشخص گردد‬
‫جمعيت باز و بسته‬
‫• اگر در تعریف جمعیت‪ ،‬بر جابهجایی های بين مناطق تاکید شود‪،‬‬
‫مفاهیم جمعیت باز و بسته مطرح می شود‪ .‬در جمعیت باز ورود سایر‬
‫افراد به آن جمعیت و همچنين خروج افراد آن جمعیت به سایر‬
‫جمعیتها امکان پذیر است‪ .‬اما در جمعیت بسته هیچ جابهجایی‬
‫جمعیتی صورت نمی گيرد‪ .‬بهعبارت دیگر جمعیتی که در آن‪ ،‬مهاجرت (به‬
‫داخل یا خارج) به طور آزادانه صورت می گيرد‪" ،‬جمعیت باز" نامیده می‬
‫شود و جمعیتی که در آن‪ ،‬مهاجرتی (به داخل یا خارج) صورت نمی گيرد‪،‬‬
‫"جمعیت بسته" نام دارد‬
‫جمعيت طبيعی‬
‫• جمعیتی که در آن موالید و مرگومير در حد طبیعی یعنی حداکثر خود قرار دارد‪.‬‬
‫جمعیت ثابت‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫چنانچه در یک جمعیت بسته که به دور از جریان های مهاجرتی است‪،‬‬
‫ميزان های موالید و مرگومير برای یک مدت زمان نسبتا طولنی ثابت‬
‫باشد‪ ،‬نرخ رشد سالیانه جمعیت بهسوی مقدار ثابتی میل می کند‪ .‬این‬
‫نوع از جمعیت های انسانی را جمعیت ثابت می نامند که دارای ویژگی‬
‫های زیر است‪:‬‬
‫الف) شمار موالید و مرگومير هر سال به ميزان ثابت تغیير می کند‪.‬‬
‫ب) شمار کل جمعیت هر سال بهميزان ثابتی تغیير می یابد‪.‬‬
‫ج) ساختار سنی جمعیت در طول زمان ثابت است‪.‬‬
‫جمعیت متوقف‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫چنانچه در یک جمعیت ثابت‪ ،‬نرخ رشد طبیعی به صفر برسد‪ ،‬چنين‬
‫جمعیتی را جمعیت متوقف می گویند و آن جمعیتی است که در آن‪:‬‬
‫الف) ميزان افزایش طبیعی جمعیت برابر صفر است یعنی شمار افراد‬
‫جمعیت در طول زمان ثابت است‪.‬‬
‫ب) شمار موالید و متوفیات سالیانه ثابت است‪.‬‬
‫ج) شمار افراد هر گروه سنی و در نتیجه ساختمان سنی جمعیت ثابت‬
‫است‪.‬‬
‫د) ميزان مرگومير برابر با ميزان موالید است‪.‬‬
‫جمعیت متعادل یا متوازن‬
‫• جمعیتی که در لحظه معینی از زمان دارای حجم ثابت و ميزان های‬
‫موالید مرگومير‪ ،‬درون کوچی و برون کوچی برابر باشد‪ .‬البته این نوع‬
‫جمعیت را نباید با جمعیت های ثابت اشتباه گرفت چرا که در جمعیت‬
‫متعادل این وضعیت موقتی است‪.‬‬
‫جمعیت متناسب یا مطلوب‬
‫• برای تعریف این گونه جمعیت ها مالک های مختلفی ارائه شده است‪،‬‬
‫ولی به طور کلی می توان گفت جمعیت متناسب جمعیتی است که در آن‬
‫یک تعادل میان افزایش جمعیت و افزایش امکانات اقتصادی در جامعه‬
‫وجود دارد‪.‬‬
‫جمعیت میانه‬
‫• جمعیت میانه معدل حسابی تعداد جمعیت در ابتدا و انتهای یکسال و‬
‫یا ابتدای دوسال متوالی است و در محاسبه بسیاری از ميزانهای‬
‫جمعیتی بهکار می رود‪.‬‬
‫جمعیت فعال و غیرفعال‬
‫• جمعیت فعال به دو گروه تقسیم می شود‪ ،‬که عبارتند از‪:‬‬
‫– الف) جمعیت فعال بالقوه‬
‫– ب) جمعیت فعال بالفعل‬
‫• جمعیت غيرفعال‬
‫جمعیت فعال بالقوه‬
‫• افرادی را دربرمی گيرد که در سن قانونی کار و فعالیت قرار دارند‪ .‬بنا به تعریف‬
‫بخش اقتصادی سازمان ملل متحد‪ ،‬افرادی که در سنين ‪ 15‬تا ‪64‬سالگی قرار‬
‫دارند‪ ،‬از نظر اقتصادی فعال محسوب می شوند‪.‬‬
‫• البته در کشورها و مناطق مختلف دنیا سن آغاز کار و فعالیت و سن پایان کار و‬
‫فعالیت لزوما یکنواخت نیست‪.‬‬
‫• برای مثال در ایران‪ ،‬در ایران جمعیت ‪10‬ساله و بالتر را جمعیت واقع در سنين کار‬
‫و فعالیت می نامند‪ .‬این افراد به طور بالقوه استعداد و توان کار کردن را دارند ولی‬
‫بعض ی از آنها همچون دانش آموزان‪ ،‬دانشجویان‪ ،‬زنان خانه دار‪ ،‬بازنشسته ها‪،‬‬
‫نيروهای وظیفه‪ ،‬اجاره بگيران‪ ،‬مزدبگيرها‪ ،‬سودبران و افرادی مثل زندانیان و‬
‫بیمارانی که توانائی کار کردن ندارند و تأمين زندگی و معیشت آنها بر عهده دیگری‬
‫است‪ ،‬ممکن است به دلیل مختلف در جستجوی کار نباشند‪.‬‬
‫جمعیت فعال بالفعل‬
‫• این گروه از جمعیت فعال شامل افراد شاغل و افرادی است که در‬
‫زمان سرشماری و آمارگيری به علل مختلف شاغل نبوده و بیکار در‬
‫جستجوی کار بوده اند‪.‬‬
‫جمعیت غیرفعال‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫افرادی هستند که خارج از سنين کار و فعالیت قرار دارند و یا با تعریف جمعیت‬
‫فعال بالفعل منطبق نیستند‪ .‬این گروه خود به سه دسته تقسیم می شوند‪:‬‬
‫الف) وابستگان؛ شامل افرادی است که تأمين زندگی آنها مستلزم کار و فعالیت‬
‫افراد دیگری است‪ .‬مثل دانش آموزان‪ ،‬دانشجویان‪ ،‬زنان خانه دار و کودکان‪.‬‬
‫ب) افراد متکی به خود؛ افرادی هستند که می توانند تدارک لزم را برای تأمين‬
‫زندگی خود ببینند مثل سهام داران‪ ،‬بازنشسته ها و صاحبان امالک و مستغالت‪.‬‬
‫ج) سرباران؛ این گروه از افراد استعداد و امکان کار کردن ندارند و از کمکهای‬
‫عمومی برخوردارند‪.‬‬
‫‪Demography‬‬
‫• نخستين بار در سال ‪ 1855‬ميالدي توسط آشيل گيالرد‬
‫)‪ (Achilles Gillard‬طبيعت گرا و آمار شناس فرانسوي)‬
‫در كتاب فراموش شده اش تحت عنوان (مباني آمار انساني يا‬
‫دموگرافي مقايسه اي)به كار برده شد‪.‬‬
‫• از نظر لغت شناسي اين واژه از دو جزء دموس ‪ Demos‬و‬
‫گرافي )‪(Geaphein‬كه در زبان يوناني به ترتيب مردم و‬
‫نگارش معني مي دهد‪،‬تركيب يافته است‪.‬‬
‫• ‪ -1‬بررسي تاريخ طبيعي و اجتماعي نوع بشر‬
‫• ‪ -2‬مطالعه رياضي و كمي جمعيت هاي انساني‪ ،‬حركات‬
‫عمومي‪،‬وضع اجتماعي‪،‬رواني و اخالقي‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫قبل از آشيل گيالرد‪،‬يك تاجر ماهوت فروش انگليسي به نام‬
‫جان گرانت )‪(Jean Grant‬‬
‫در زمينه مسائل جمعيتي از قبيل پيش مرگي مردان و جمعيت‬
‫شهري مطالعاتي انجام داده‬
‫موفق به تهيه جدول مرگ و مير و محاسبه اميد زندگي در‬
‫سنين مختلف شده بود‪.‬‬
‫به همين دليل عده اي از جمعيت شناسان وي را بنيان گذار‬
‫جمعيت شناسي قلمداد مي نمايند‪.‬‬
‫موضوع و شاخه هاي جمعيت شناس ي‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫در فرهنگ بزرگ الروس‪،‬دانش جمعيت شناسي را چنين‬
‫تعريف كرده اند‪:‬‬
‫علمي است كه به مطالعه جمعيت هاي انساني‪،‬حاالت و‬
‫حركات آنها پرداخته‬
‫تاثير عوامل بيولوژيكي‪،‬اجتماعي‪-‬فرهنگي را بر روي‬
‫متغيرهاي جمعيتي مورد بررسي قرار مي دهد‪.‬‬
‫در حقيقت جمعيت شناسي علمي است كه مطالعه علمي‬
‫جمعيت هاي انساني را هم از ديدگاه كمي و هم از ديدگاه‬
‫كيفي مورد بررسي قرار مي دهد‪.‬‬
Demography(Last,2001)
• The study of populations, especially with
reference to size and density, fertility,
mortality, growth, age distribution, migration,
and vital statistics and the interaction of all
these with social and economic conditions.
‫جمعيت شناسي كمي‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ساخت و حركات جمعيت در زمان و مكان و عوامل موثر بر اين حركات‬
‫و رابطه پديده هاي جمعيتي با پديده هاي اجتماعي‪ ،‬اقتصادي و رواني‬
‫را مورد بررسي قرار مي دهد‪.‬‬
‫داراي دو شاخه ‪:‬‬
‫‪)1‬جمعيت شناسي توصيفي‪:‬توزيع جغرافيايي‪،‬ساخت‪،‬ابعاد و افزايش‬
‫جمعيت ها با توجه به آمارهاي موجود‬
‫– داراي شاخه هاي نظري يا محض‪ ،‬رياضي‪ ،‬كاربردي‪ ،‬تطبيقي‪:‬‬
‫مطالعه روابط موجود بين متغيرهاي مختلف جمعيتي‬
‫‪ )2‬جمعيت شناسي تحليلي‬
‫– تجزيه و تحليل متغيرهاي ثانوي يا بيروني(فرهنگي‪ ،‬اجتماعي‪،‬‬
‫اقتصادي )‬
‫جمعيت شناسي كيفي‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ويژگيهاي كيفي افراد انساني را از قبيل صفات روحي و جسمي مورد‬
‫بررسي قرار مي دهد‪.‬‬
‫مسئله وراثت ‪،‬ژنتيك‪ ،‬زيست سنجي و اكولوژي انساني‬
‫بهداشت عمومي و بهداشت باروري‬
‫خصوصيات نژادي‪ ،‬قومي‪ ،‬ملي‪ ،‬ديني‬
‫پس مي توان گفت‪،‬جمعيت شناسي يكي از شاخه هاي اصلي علوم‬
‫اجتماعي است كه به بررسي و مطالعه ساخت و حركات جمعيت هاي‬
‫بشري پرداخته و در پي كشف روابط متقابلي است كه بين پديده هاي‬
‫جمعيتي و متغيرهاي اقتصادي‪،‬اجتماعي و زيستي وجود دارد‪.‬‬
‫قلمرو جمعيت شناسي و ارتباط آن با‬
‫سايرعلوم‬
‫رابطه جمعيت شناسي با زيست شناسي‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫ارتباط نزديكي وجود دارد‪.‬‬
‫زماني كه صحبت از توليد مثل‪،‬مرگ و مير و شناخت قوانين‬
‫حاكم بر حيات انسانها به ميان مي آيد اين دو علم در كنار‬
‫يكديگر جاي مي گيرند‪.‬‬
‫به عنوان مثال←اطالعات مهمي كه جمعيت شناس در مورد‬
‫مرگ و مير‪،‬فراواني و تحول امراض مختلف و تاثير آن بر‬
‫افزايش عمر متوسط يا اميد زندگي افراد و همچنين پديده‬
‫پيري ارائه مي دهد‪.‬‬
‫به علوم پزشكي كمك مي كند تا تالشهاي خود را در راه‬
‫صحيحي به كار ببرند‪.‬‬
‫رابطه جمعيت شناسي با تاريخ و جغرافيا‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫عامل جمعيت براي تاريخ و جغرافيا عامل تعيين كننده به شمار مي آيد‪.‬‬
‫بدون مطالعه ويژگيها و خصوصيات جمعيتي كه چهار چوب زندگي‬
‫دايمي را تشكيل مي دهند‪،‬‬
‫مطالعه سرزميني از ديدگاه پستي و بلنديها‪،‬شرايط جوي‪،‬منابع‬
‫زيرزميني‪،‬منابع طبيعي و امكانات معيشتي از اهميت فراواني برخوردار‬
‫نخواهد بود‪.‬‬
‫وقايع تاريخي جدا از انسانهاي سازنده آنها نيستند‪.‬‬
‫رابطه جمعيت شناسي با علم اقتصاد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫علم اقتصاد علم ثروت و جمعيت شناسي علم جمعيت مي باشد‪.‬‬
‫اين جمعيت هاي بشري هستند كه در حقيقت توليدكنندگان ثروتها مي‬
‫باشند ‪.‬‬
‫به همين دليل رابطه تنگاتنگ بين دو علم وجود دارد ‪.‬‬
‫اين وظيفه جمعيت شناسي است كه با عنايت به حقايق و واقعيتهاي‬
‫جمعيتي‪،‬جهت تعيين اولويتها به مطالعه و تجزيه و تحليل پرداخته و‬
‫هدف هاي ضروري و نيازهاي فوري كه بايد به آنها توجه شود را به‬
‫اقتصاددانان توصيه نمايد تا نسبت به خواستهاي انساني اقتصاد تا آنجا‬
‫كه مقدور باشد پاسخ مناسب داده شود‪.‬‬
‫رابطه جمعيت شناسي با علم اقتصاد‬
‫• از طرف ديگر پاسخ به نيازهاي فوري افراد‬
‫كافي نيست‬
‫• بلكه نيازهاي دراز مدت آنها نيز بايستي مورد‬
‫توجه قرار گيرد زيرا اين امر در انتخاب‬
‫سرمايه گذاري ها بسيار مهم است‬
‫• به همين دليل بايد دانست كه آيا جمعيت در‬
‫آينده افزايش دارد يا خير؟آيا تعداد سالخوردگان‬
‫افزايش خواهد يافت يا نه؟‬
‫سازمانها و منابع جمع آوري اطالعات جمعيتي‬
‫• در مطالعه جمعيتهاي انساني‪،‬جمعيت شناس داده هاي‬
‫مورد نياز خود را از منابع جمع آوري اطالعات جمعيتي‬
‫به شرح زير به دست مي آورد‪.‬‬
‫• الف)سرشماري نفوس)‪. (Census‬‬
‫• سرشماري يعني به دست آوردن اطالعات و داده هاي‬
‫كمي مورد نياز از ساخت و حالت جمعيت يك سرزمين‬
‫مشخص ‪.‬در حقيقت سرشماري به مثابه عكس‬
‫راديوگرافي از وضع جمعيت در زمان مورد نظر است‪.‬‬
‫سرشماری‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫دركشورهاي مختلف فاصله سرشماريها ‪5‬تا‪10‬سال مي باشد‪.‬‬
‫اولين سرشماري جمعيتي در كشورهاي زير تحقق يافته است‪:‬‬
‫‪-2‬نروژ در سال ‪1760‬‬
‫‪-1‬سوئد درسال ‪1746‬‬
‫‪-4‬انگلستان در سال ‪1801‬‬
‫‪-3‬فرانسه در سال ‪1801‬‬
‫در ايران اولين سرشماري رسمي و عمومي در سال ‪1335‬‬
‫توسط وزارت كشور انجام گرفت‪.‬‬
‫سرشماری‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫مركز آمار ايران در سال ‪1344‬تاسيس شد‪.‬‬
‫وظيفه آن انجام سرشماريها و ساير امور مربوط به جمع آوري‬
‫اطالعات كمي و آماري مي باشد‪.‬‬
‫در ايران به فاصله ده ساله به فاصله ‪ 10‬ساله انجام مي شود‪(.‬تاکنون‬
‫به استثنای سال ‪ 1370‬و ‪)1390‬‬
‫به اين ترتيب سرشماريهاي اول ‪،‬دوم‪،‬سوم‪،‬چهارم و پنجم در ايران به‬
‫ترتيب در سالهاي‪ 1375 ،1365 ،1355،1345،1335‬انجام گرفت‪.‬‬
‫انواع سرشماري‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫كشورهاي مختلف جهان در سرشماريهاي عمومي نفوس‬
‫خود يكي از دو روش را به كار مي برند‪.‬‬
‫الف)سرشماري ‪ Defacto‬يا واقعي‪،‬حاضر←در اين روش‬
‫هر كسي در زمان هر جا باشد متعلق به آن مكان محسوب‬
‫مي شود‪.‬‬
‫ب)سرشماري ‪،Dejure‬قانوني←افراد بر اساس محل‬
‫زندگي واقعي خود سرشماري ميشوند نه بر اساس زمان‬
‫حضور در موقع سرشماري‪.‬‬
‫به اين ترتيب اگر كسي ساكن شهر تهران در روز سرشماري‬
‫در اصفهان باشد‬
‫در سرشماري حاضر جزء جمعيت اصفهان‬
‫در سرشماري قانوني جزء جمعيت تهران محسوب خواهد‬
‫شد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫روش سرشماري حاضرنسبت به نوع قانوني‬
‫به خاطر كوتاه بودن زمان سرشماري كه معموال يك روز‬
‫مي باشد از هزينه كمتري برخوردار است‪.‬‬
‫احتمال كم سرشماري و امكان دستيابي به افراد و اشخاصي‬
‫كه در روز سرشماري در يك نقطه ثابت قرار نگرفته و يا در‬
‫حال حركت مي باشند‪،‬وجود دارد ‪.‬‬
‫در روش سرشماري قانوني هزينه اجراي آن زياد مي باشد‬
‫زيرا زمان اجراي آن طوالني مي باشد‪.‬‬
‫در ايران روش قانوني به كار مي رود‪.‬‬
‫كشورهايي مثل مصر‪،‬زالندنو‪،‬تركيه از روش هاي حاضر يا‬
‫واقعي استفاده مي كنند‪.‬‬
‫ثبت وقايع چهارگانه‪.‬‬
‫• ادارات ثبت احوال موظف هستند با توجه به اظهارات متقاضيان نسبت به ثبت‬
‫وقايع چهارگانه جمعيتي(تولد‪،‬ازدواج‪،‬طالق و مرگ)افراد اقدام نمايند‪.‬‬
‫• اگر كليه افراد و ساكنان يك كشور با مراجعه به دفاتر ياد شده به اظهار تولد‬
‫نوزادان و يا ازدواج‪،‬طالق و مرگ و مير كوتاهي ننمايند‪،‬بدون شك اين دفاتر يكي‬
‫از بهترين و با ارزش ترين منابع آماري و جمعيتي آن كشور به حساب خواهد آمد‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫در برخی كشورهاي در حال توسعه‪،‬دفاتر مذكور هنوز‬
‫نتوانسته اند در ميان توده بي سواد و به ويژه روستاييان‬
‫نفوذ كرده و نقش واقعي خود را ايفا نمايند‪.‬‬
‫در اين كشورها روستاييان به دليل فقدان دفاتر ثبت احوال در‬
‫روستاها‪،‬نداشتن راههاي ارتباطي مناسب بين شهر و‬
‫روستا‪،‬عدم آگاهي از فلسفه ثبت وقايع مورد نظر و نداشتن‬
‫انگيزه براي اين كار عالقه نشان نمي دهند ‪.‬‬
‫گزارشات مربوط به تولد‪،‬ازدواج‪،‬طالق و مرگ در كليه‬
‫كشورهاي دنيا منجمله ايران اجباري است‪.‬‬
‫خانواده ها موظف هستند پس از تولد نوزاد‪،‬ازدواج‪،‬طالق و‬
‫مرگ اعضاي خانواده با مراجعه به دفاتر فوق الذكر نسبت‬
‫به ثبت وقايع فوق اقدام نمايند‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫انجام سرشماري و يا ثبت دقيق وقايع چهارگانه در برخی كشورهاي در‬
‫حال توسعه به خاطر موانع و مشكالتي از قبيل‬
‫پراكندگي جمعيت‬
‫وجود جمعيت هاي غيرساكن‬
‫درصد باالي بيسوادان‬
‫نداشتن بودجه كافي‬
‫وجود آداب و سنن ويژه‪،‬تحقق نمي يابد‪.‬‬
‫در نتيجه دولتهاي اين كشورها به ناچار دست به مطالعه بخش كوچكي‬
‫از جمعيت كه از حيث خصوصيات مختلف معرف جمعيت كل باشد‪،‬مي‬
‫زنند‪.‬‬
‫به اين عمل آمارگيري نمونه اي )‪ (Sample Survey‬مي گويند‪.‬‬