دریافت فایل پاورپوینت
Download
Report
Transcript دریافت فایل پاورپوینت
1
(1علم :علم بودن علم در گرو چيست؟
(2ديني :ديني بودن علم در گرو چيست؟
آيا علم ،اسالمي و غيراسالمي دارد؟
تلقي رايج
-1علم بودن در گروي «استفاده از روش تجربي» است.
-2اسالمي بودن يک محتوا در گرو «استناد به متون ديني» است.
نتيجه« :علم اسالمي» ترکيبي بيمعناست.
نقد:
-1آيا شناخت واقعيت ،منحصر در استفاده از روش تجربي است؟
-2آيا نظرات منافقان و خوارج ،اسالمي است؟
نکته :نزاع علم و دين ،مساله تمدن غربي
است يا تمدن اسالمي؟
در اسالم ،اين د و همراه هم رشد يا افول کردهاند.
حداکثر،
بحث رابطه عقل و وحي (به عنوان د و ابز ار شناخت) بوده،
در مقابل هم)
نه رابطه علم و دين (د و مجموعه معرفتي
(ضرورت تغيير مبنايي حل مساله)
دو نکته روششناختي
تفکيک مباحث معرفتشناس ي از فلسفه علم
(گزاره معرفتي يا نظام معرفتي)
تفکيک دو سنخ تحليل:
«منطقي -فلسفي» يا «تاريخي -جامعهشناختي»
تفاوت تلقي از علم در فرهنگ اسالمي و غربي
تلقي اسالمي
درصدد يافتن حقيقت ،ذومراتب ،داراي فضيلت ،قرين ايمان
تلقي غربي :مفهوم امروزي «»science
درصدد تسلط بر عالم و آدم ،حس ي وتجربي (تقليلگرا)
« »scienceچيست؟
معرفي اجمالي دو جريان علمشناس ي در غرب
الف :پوزيتيوستها :فقط آنچه تجربي است علم است .پس دين و اخالق و هنر و
سياست و ...خارج از علم است.
مثال :طبقهبندي ISIدر تفکيک علوم اجتماعي « »social scienceاز علوم
انساني «»humanities
ب :پستپوزيتيويستها« :تجربه ناب» نداريم ،بلکه تجربهها آميخته است با
پيشفرضها ،ارزشها و . ...پس علم واقعا يک مجموعه معرفتي نيست ،بلکه يک
پديده فرهنگي است و لذا نسبي است.
ويژگي هاي علم و معرفت نزد پوزيتيويسم
پوزيتيويسم اوليه:
پوزيتيويسم اصالح شده:
تقدم زماني فرضيه بر مشاهده و
تقدم مشاهده بر فرضيه و نظريه
تقدم رتبي مشاهده بر نظريه (تفکيک
(استقراگرايي)
داوري از گردآوري)
تاييدگرايي ،ابطالگرايي
اثباتگرايي
بيمعنايي شناختي گزارههاي فلسفي ،تفکيک علم از فلسفه ،دين ،اخ الق و
ديني ،اخالقي ،هنري
هنر
تاکيد بر هويت جمعي علم
عدم ابتناي علم بر غيرتجربه
(ابتناي علم بر تصميم دانشمندان)
نفي نگاه اخالقي به دانشمند
اخالق حرفهاي به جاي اخالق انساني
ويژگيهاي معرفت نزد پساپوزيتيويسم
پوزيتيويسم
پساپوزيتيويسم
تفکيک داوري از گردآوري
تفکيک علم از فلسفه ،دين ،اخ الق و
هنر
تاکيد بر هويت جمعي علم
تقدم رتبي نظريه بر مشاهده
(عدم اعتبار معرفتشناختيتجربه)
پارادايم ،برنامه پژوهش ي،آنارشيسم
معرفتشناختي
درهمتنيدگي علم با فلسفه ،دين،
اخالق و هنر
تاکيد بر هويت جمعي علم
(ابتناي علم بر تصميم دانشمندان)
(ابتناي علم بر تصميم دانشمندان)
تاييدگرايي ،ابطالگرايي
اخالق حرفهاي به جاي اخالق انساني
جمعبندي علم در فضاي فکري غرب
مالک علم روش تجربي است
اما فهميدهايم که روش تجربي ناب وجود ندارد
پس:
پوزيتيويسم :چارهاي نداريم؛ تا حد امکان سعي ميکنيم مولفههاي
غيرتجربي (پيشفرضها ،ارزشها ،نقش عالم و )...را کنار بگذاريم
پساپوزيتيويسم:فرقي بين علم و غيرعلم نيست (نسبيتگرايي)
ورود اين نگاه به جامعه ما
محوريت روش تجربي در تحليل علم
نگاه پوزيتيويستي (فضاي مخالفان علم ديني)
تفکيک روش تجربي از روش عقلي و نقلي
نگاه پساپوزيتيويستي (فضاي برخي موافقان علم ديني)
جدي گرفتن مولفههاي فرهنگي در علم
آيا روش تجربي را مالک علم بودن علم دانستن و
تفکيک روش ي علوم (به روش تجربي و روش عقلي) منطقي و
قابل دفاع است؟
مادههاي مختلف قضيه در ذيل صورت واحد قياس قابل جمع
است.
الف ب است +ب ج است = الف ج است.
تناقض بين محصول دو روش قابل قبول نيست.
با وجود آن اشکال مهم منطقي،
چرا اصرار بر روش تجربي وتفکيک روش ي اينقدر مهم و معروف گرديده
است؟
.1سير نگاه به علم در غرب از بيکن تا کنت:
تبديل وظيفه علم از شناخت واقعيت به تسلط بر عالم
.2سير تفکر فلسفي غرب از دکارت تا کانت:
تبديل وظيفه فلسفه از واقعيتشناس ي به ذهنشناس ي ،و
جدا شدن عرصه کار فلسفه از عرصه کار علم تجربي
معرفت چيست؟
معرفت حقيقي :گزاره اي که درصدد شناساندن واقعيت است.
(درباره اشياي واقعي)
معرفت اعتباري :گزاره اي که درصدد جعل واقعيت است.
(درباره اموري که واقعيتشان به اراده انسان وابسته است)
علم چيست؟
هرجا که مجموعهاي از مسائل (گزاره هاي معتبر معرفتي) در کنار هم يک نظام
معرفتي منسجم پديد آورد ،که دو قسم است:
.1علوم حقيقي :درباره واقعيت عيني موجود (علوم پايه ،فلسفه و )...
.2علوم عملي و ابزاري :وسيلهاي براي رسيدن به هدفي معين
ابزار مفاهمه :زبان شناس ي ،علوم اطالعات و ارتباط ،اصول فقه
ابزار بررس ي اعتبار علوم :منطق ،روش شناس ي و...
ابزار تصرف در طبيعت (تکنولوژي) :علوم مهندس ي ،علوم پزشکي و ...
ابزار تصرف در زندگي انساني (علوم انساني) :اخالق ،سياست ،اقتصاد ،حقوق و
...
نکته :مزايا و معايب تخصص ي شدن علم و تکنولوژي
مزيت مهم :امکان رشد و پيشرفت
ً
عيب مهم :علوم ابزاري ذاتا تقليلگرا هستند.
ابعاد ديگر را نميبيينند و مدل زندگي را عوض ميکنند:
در عرصه تصرف در طبيعت :مشکالت زيست محيطي و ...
در عرصه زندگي انساني :معضالت فرهنگي و اجتماعي و ...
راه حل مدرن :علوم ميانرشتهاي
آيا اين راه موفق است؟ آيا راه حل ديگري ممکن است؟
اصالح مبادي و مباني (پيشفرضها!)
راهي براي غلبه بر تقليلگرايي
سه سطح تحليل و شناخت اشياء:
-1رويکرد مصداقي-تجربي extensional
-2رويکرد مفهومي-ماهوي intentional
-3رويکرد وجودي
existentional
حکمت عملي (جايگاه غايات در علم)
راهي براي غلبه بر جدايي اخالق از علم
آيا ارزشها ريشه در واقعيات ندارند؟
اشارهاي به ديدگاه هيوم و کانت
راهحل:تحليل وجودشناختي غايات (واقعي بودن غايت)
نقش و جايگاه عالم در علم
ماشين منطقي يا صاحب نظر؟
توليد کارخانه اي پژوهشگر يا تربيت انديشمند؟
تکنولوژي براي انسان يا انسان براي تکنولوژي؟
هدف نظام آموزش ي مدرن :جهت گيري شغلي يا علمي (علم براي
ثروت و ،...يا علم براي حقيقت جويي)؟
آيا اخالق در عالم شدن انسان اثري دارد؟
نحوه شکل گيري علم در ضمير عالم
-1درهم تنيدگي ابعاد معرفتي و اخالقي در وجود انسان
دليل - :عمل پژوهش يک فعل ارادي است
هرفعل ارادي غايتمند است.نتيجه :خواسته من در جهتگيري و برنامه پژوهش ي من موثر است.
ب .اسالمي (حقيقتجويي)
راهکار :الف .بودايي (بيجتهي)
-2دريافت علم از مراتب باالتر وجود
دليل :معطي ش يء ،فاقد ش يء نيست.
نتيجه :نقش سنخيت بين معطي و گيرنده در دستيابي به حقيقت
رفع اشکال در کافران :توجه به دو وصف رحمانيت و رحيميت در دريافت علم
جمعبندي بحث علم
• در موضوع واحد ،از همه منابع و ابزارهاي شناخت (حس ،برهان،
شهود ،وحي) به تناسب موضوع ميتوان استفاده کرد.
• هم بحث پيشفرضها و هم بحث ارزشها قابليت بحث معرفتي
دارند (مبادي تصوري و تصديقي ،حکمت عملي)
• علم ربط وجودي با عالم دارد.
-1آيا قبول دين امري معرفتي است يا غيرمعرفتي؟
نحوه حل مساله :چگونگي پذيرش و باور به نبوت
دليل :تحقيقي بودن اصول دين
ثمره بحث :گزاره هاي متون ديني ،معرفتزاست و ميتوان
گزاره هاي متون ديني را در مباحث علمي استفاده کرد.
-2عرصه مداخله وحي در مسائل مختلف انسان (علمي و
عملي) چقدر است؟ (مساله انتظار بشر از دين)
روش حل مساله :درونبيني يا ...؟
ثمره بحث:
گزاره هاي متون ديني ،با ساير گزارههاي نظري (حس ي،
برهاني و شهودي) و عملي (ارزشها ،سياست و )...چه
نسبتي برقرار ميکند؟ (يعني آيا عرصههايي مجزا از
همديگرند يا متداخل؟)
دو نتيجه بحث قبل
-1ضرورت جدي گرفتن گزاره هاي وحياني در علم=يومنون بالغيب (اگر باور کنيم
آزمونهاي ويرانگر وجود دارد و عقل تنها کفايت نميکند :مشکالت زيست محيطي و
انساني)
-2درک جديدي از قلمروي نفوذ گزاره وحياني درعرصه هاي زندگي
• نومن ببعض و نکفر ببعض
• اصلوتک تامرک ان يترک ما کان يعبد آبائنا او ان نفعل في اموالنا ما نشاء
• ان نتبع الهدي معک نتخطف من ارضنا
• انما اوتيته علي علم عندي
-3آيا دين فقط گزارههاي وحياني را معتبر ميداند يا ساير گزارههاي
معرفتي (نظري يا عملي) را هم قبول ميکند؟ و در صورت دوم ،اگر
تعارض ي بين آنها رخ دهد ،چه ميکند؟
نکات بحث:
خالق همان رب است ،پس کتاب خلقت و کتاب شريعت بر هم منطبق است.
مساله همان مساله حجيت در علم اصول است( .حجيت عقل)
تعارض بين عقل (گزارههاي معرفتي غيروحياني يا «فهم» ما از خلقت) و نقل (فهم ما از
وحي) است نه بين عقل و دين .دين مجموع عقل و نقل است.
راه رفع تعارض ،توسعه مباحث «تعادل و تراجيح» است:
همان گونه که بين جمالت وحي (قرآن و حديث) تناقض ي نيست؛ و تعارض بين يک جمله
معتبر و يک جمله غيرمعتبر ،يا تعارض بين دو «فهم» از جمالت وحي است؛ بين فعل
تکويني خدا و فعل تشريعي او نيز تعارض ي نيست؛ و تعارض بين «فهم» ما از فعل خدا و
«فهم» ما از سخن خداوند است.
-4شرط مطلوب دين شدن يک علم
)1استفاده از منابع مورد قبول اسالم (عقل و نقل) (= محتواي صحيح)
َ ْ َ َ َْ ََ َ ْ ْ
َ
ُ ُ
ُْ
َ
َ
ْ
اب ِمن قب ِل هذا أو أثار ٍة ِمن ِع ل ٍم ِِن ُنتم ص ِاد ِقين (احقاف)4/
ِائتو ِني ِب ِكت ٍ
)2در راستای غایات مطلوب بودن (= قرب خدا= تقرب به حقیقت محض)
ُ ُّ َ ً
علم منافق (سوره منافقون ،آیه ،)1اضالل با قرآن (ي ِضل ِب ِه ُ ِثيرا -بقره)6/
)3مبتنی بر مبانی صحیح (= درک صحیح)
َ ْ ُ ْ ُ ُّ َن َ َ ْ َ ُ َن ْ َ َ َّ َ َ َّ َ ْ
خوارج (کلمه حق یراد بها الباطل) ،و ِمنهم أ ِميو ال يعل مو ال ِكتاب ِِال أما ِن ي و ِِن
ُ ْ َّ َ ُ ُّ َ
َّ ْ َ َ َ ُ ْ َ َ َ َ ْ ْ َ
اب (نساء)123/
هم ِِال يظنو
ن (بقره )78/ليس ِبأما ِن ِيكم وال أما ِن ِي أ ه ِل ال ِكت ِ
علم مطلوب دين
«انما العلم ثالثة :آية محکمة ،أ و فريضة عادلة أ و سنة قائمة؛ و ما خالهن
فه و فضل» (اصول کافي ،ج ،1ص)32
در راستاي تحقق
هر علمي که واقعا به حقيقت مرتبط باشد (نظري) يا
يعني
کار آيد (عملي)؛ و از آنجا که خدا ريشه و پشتوانه و اصل همه
حق به
هر شناختي (چه نظري ،چه عملي)
در
حقايق است ،نگاه توحيدي بايد
هر شناختي که از خدا غافل باشد ،فضل هست،
حضو ر داشته باشد؛ و
تعبير ديگر ،علم هست ،اما علم مطلوب نيست:
اما علم نيست؛ يا به
َ َْ ُ َ َ ً َ ْ
ُّ ْ َ َ ُ ْ َ ْ َ ُ ْ َ ُ َ
َ
َ
ن (روم)7/
ال ِخر ِة ه م غا ِفلو
ن
اة الدنيا وه م ع ِ
ن الحي ِ
اهرا ِم
يعلمو
نظ ِ
1ـ در برنامههاي آموزش ي و درس ي
ورود مباني نظري ،معارف عملي و غايات اسالمي
بيني صحيح (متناسب با هر رشته
.1ارائه نگرشهاي اسالمي در باب کل جهان و جهان ِ
علمي)
.2استخراج مباني ارزش ي هر علمي و تبيين جهتگيريهاي مطلوب در آن علم
.3استخراج مسائل فقهي و اخالقي مربوط به هر رشته علمي براي ارائه چارچوب ا رزش ي
حاُم بر روشهاي پژوهش ي
از حيث نحوه ورود و آموزش مباحث غربي
.1تبيين نگاه ُالن به علوم مختلف به منظور تبيين جايگاه خود در قبال سايرعلوم
.2جايگزيني رويكرد «نظريهپرداز»پرور رابه جاي رويكرد «كارشناس»پرور
.3نشان دادن و تبيين و نقادي مباني مغاير با نگاه ديني نهفته در دل آموزش عل وم
در برنامههاي تربيتي و پرورش ي
در گزينش معلم و متعلم
در فضاي علمآموزي و محيط علمي
در روشهاي آموزش و پژوهش
3ـ از حيث نظام رسمي علم
(ساختارهاي فرهنگي حاُم بر دانش و پژوهش)
آيا علم و نظام علمي بايد تنها مسير شغل باشد؟
(جايگاه مدرک در نظام اجتماعي)
نظام اعتباربخش ي به پژوهشها
نوع هدايت تحصيلي (آيا نظام حوزوي هم جايگاهي دارد؟)
جايگاه و نسبت مباحث اسالمي با ساير مباحث علمي
نظام علمي واحد يا دوگانه حوزه و دانشگاه؟
پيشنهادات کوتاهمدت و ميانمدت در مورد حوزه و دانشگاه
وضعيت و نقش ساير نهادهاي اجتماعي مرتبط با علم در کشور
...