دانلود

Download Report

Transcript دانلود

‫به نام او كه در همين نزديكيست‬
‫مرجع‌شناسي‌علوم‌و‌فنون‬
‫درآمدي بر نمايهسازي و چكيدهنويسي‬
‫مارك‌تواين‪:‬‬
‫نوشتن‌در‌واقع‌مرتب‌كردن‌واژه‌ها‌در‌رديف‌هاي ي‌بر‌روي‌كاغذ‌است‌و‌چون‌‬
‫واژه‌ها‌در‌فرهنگ‌لغت‌موجود‌هستند‌پس‌هر‌كس‌مي‌تواند‌بنويسد‬
‫مفهوم‌نمايه‬
‫نمايه‌ها‌با‌ارائه‌نشانه‌ها‌و‌عالئم‪‌،‬و‌همچنين‌نشان‌دادن‌راه‌هاي‌ميان‌بر‪‌،‬نظام‌مند‌و‌مؤثر‌به‬
‫مسافران‌جاده‌هاي‌اطالعاتي‌در‌رسيدن‌به‌مقصد‌ياري‌مي‌رسانند‬
‫مفهوم‌نمايه‬
‫ليست‌شماره‌هاي‌ذخيره‌شده‌در‌گوشي‌‬
‫تلفن‌همراه‌شما‌يك‌نمايه‌است‬
‫مفهوم‌نمايه‬
‫فركانس‌هاي‌ذخيره‌شده‌روي‌راديو‌پخش‌‌‬
‫خودروها‌يك‌نمايه‌است‬
‫مفهوم‌نمايه‬
‫ّ‬
‫كارت‌ملي‌شما‌براي‌سازمان‌‬
‫ثبت‌احوال‌يك‌نمايه‌است‬
‫مفهوم‌نمايه‬
‫در‌بازي‌فوتبال‌و‌در‌هنگام‌سانتر‌توپ‌به‌قصد‌گشودن‌دروازه‌حريف‌ممكن‌‬
‫است‌چند‌حالت‌اتفاق‌بيفتد‪:‬‬
‫‪ -1‬دريافت‌كننده‌توپ‌ارسالي‌را‌از‌دست‌بدهد‬
‫‪ -2‬مدافع‌يا‌دروازه‌بان‌حريف‌توپ‌را‌دفع‌كند‬
‫‪ -3‬توپ‌ارسالي‌بدون‌برخورد‌با‌كسي‌از‌زمين‌خارج‌شود‬
‫‪ -4‬توپ‌ارسالي‌به‌گل‌تبديل‌شود‬
‫مفهوم‌نمايه‬
‫در‌هنگام‌پختن‌غذا‌نيز‌به‌همين‌ترتيب‪:‬‬
‫‪ -1‬غذا‌به‌هردليلي‌بسوزد‬
‫‪ -2‬غذا‌به‌هر‌دليلي‌شور‌شود‬
‫‪ -3‬غذا‌به‌هر‌دليلي‌بي‌نمك‌شود‬
‫‪ -4‬غذا‌عالي‌و‌بي‌نقص‌از‌كار‌در‌بيايد‬
‫مفهوم‌نمايه‬
‫ً‬
‫و‌نهايتا‌در‌هنگام‌استفاده‌از‌نمايه‌نيز‌به‌همين‌ترتيب‪:‬‬
‫‪ -1‬اطالعات‌وجود‌دارد‪‌،‬اما‌ما‌چيزي‌پيدا‌نمي‌كنيم‬
‫‪ -2‬اطالعات‌پيدا‌مي‌شود‪‌،‬اما‌ان‌چيزي‌نيست‌كه‌مورد‌نظر‌ما‌بوده‬
‫‪ -3‬تنها‌بخشي‌از‌اطالعات‌يافت‌مي‌شود‬
‫‪ً -4‬‬
‫دقيقا‌همان‌اطالعاتي‌را‌كه‌نياز‌داريم‌پيدا‌مي‌كنيم‬
‫كاركردهاي‌اصلي‌نمايه‬
‫‪ -1‬به‌حداقل‌رساندن‌زمان‌براي‌جستجوي‌اطالعات‬
‫‪ -2‬به‌حداك ثر‌رساندن‌ضريب‌موفقيت‌جستجوي‌‬
‫كاربر‬
‫ماهيت‌نمايه‬
‫فضاي ّكلي سند يا مدرك‬
‫فضاي‌نمايه‌به‌نسبت‬
‫خود‌سند‌داراي‌واژگان‌‬
‫بسيار‌كمتري‌است‌اما‌‬
‫جوهره‌و‌روح‌سند‌اصلي‌‬
‫ً‬
‫ا‌در‌خود‌كامال‌حفظ‌‬
‫ر‬
‫نموده‌است‬
‫فضاي نمايه يا چكيده‬
‫نمايه‌ساز‌كيست؟‬
‫شخصي‌است‌كه‌نخست‌سند‌يا‌مدرك‌را‌تحليل‌‬
‫نموده‪‌،‬انگاه‌خود‌را‌در‌جايگاه‌كاربر‌قرار‌داده‪‌،‬و‌‬
‫در‌نهايت‌بر‌اساس‌واژه‌هاي ي‌كه‌تصور‌مي‌كند‌كاربر‬
‫با‌ان‌واژه‌ها‌به‌جستجوي‌موضوعات‌مي‌پردازد‌به‌‬
‫سند‌مورد‌نظر‌واژه‌هاي‌موضوعي‌اختصاص‌مي‌دهد‬
‫نمايه‌ساز‌كيست؟‬
‫يادمان‌باشد‌كه‌نمايه‌ساز‌فقط‌در‌ك تابخانه‌ها‌حضور‌ندارد‌بلكه‌هر‌‬
‫سازمان‌يا‌مؤسسه‌اي‌بنا‌بر‌نيازهاي‌اطالعاتي‌خاص‌خود‌و‌منابعي‌كه‌در‌‬
‫مجموعه‌خود‌دارد‌از‌متخصصان‌نمايه‌سازي‌در‌اين‌راستا‌بهره‌مند‌‬
‫مي‌گردد‬
‫و‌همچنين‌يادمان‌باشد‌كه‌نمايه‌ساز‌فقط‌به‌نمايه‌سازي‌مقاالت‌و‌مجالت‌‬
‫نمي‌پردازد‌بلكه‌يك‌نمايه‌ساز‌مسلط‌به‌طراحي‌نمايه‌براي‌ك تاب‪‌،‬نقشه‪‌،‬‬
‫پايگاه‌هاي‌اطالعاتي‪‌،‬تابلوهاي‌نقاشي‪‌،‬صنايع‌هنري‪‌،‬و‪ ...‬نيز‌مي‌پردازد‪.‬‬
‫نقش‌و‌جايگاه‌سازماندهي‌اطالعات‌در‌نمايه‌ساز ‌ي‬
‫نسخه‌دستنوشته‌از‌دانش‌جديد‌توليد‌‬
‫مي‌شود‬
‫توسط‌ويراستاران‌يا‌گروه‌هاي‌همتراز‌ارزيابي‌‬
‫مي‌گردد‬
‫اثر‌مطالعه‌شده‌و‌نهايتا‌بكار‌مي‌رود‬
‫چرخه‌اطالعات‬
‫اثر‌بازيابي‌مي‌شود‬
‫انتشار‌مي‌يابد‬
‫از‌طريق‌نمايه‌سازي‪‌،‬چكيده‌نويسي‌و‌‬
‫رده‌بندي‌كنترل‌ك تابشناختي‌مي‌شود‬
‫در‌فايل‪‌،‬ك تابخانه‪‌،‬رايانه‌و‪ ...‬ذخيره‌مي‌شود‬
‫استفاده‌كننده‌اعالم‌نياز‌مي‌كند‬
‫نقش‌و‌جايگاه‌سازماندهي‌اطالعات‌در‌نمايه‌ساز ‌ي‬
‫آلگوي بازيابي آطالعات در نظامهاي آطالعرساني چيست؟‬
‫توليد‌و‌گرداوري‌اطالعات‌براي‌نظام‌اطالع‌رساني‬
‫تجزيه‌و‌تحليل‌پيشينه‌ها‌و‌برچسب‌زدن‌به‌انها‌به‌وسيله‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫ساز‌و‌كارهاي‌الزم‌براي‌بازيابي‌اطالعات‌عبارتند از‬
‫ذخيره‌سازي‌پيشينه‌ها‌به‌صورت‌دستي‌يا‌رايانه‌اي‬
‫برچسب‌خوردن‌پرسش‌كاربر‌به‌وسيله‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫بازيابي‌مدارك‌منطبق‌با‌پرسش‌كاربر‬
‫بازخورد‌كاربر‌و‌احتمال‌تكرار‌چندباره‌جستجو‬
‫توليد‌و‌گرداوري‌اطالعات‌براي‌نظام‌اطالع‌رساني‬
‫نياز‌استفاده‌كننده‬
‫توليد و گردآوري آطالعات برآي يك نظام‬
‫آطالعرساني مستلزم توجه به دو مطلب آست‬
‫موانع‌اقتصادي‬
‫نظام‌هاي‌بازيابي‌اطالعات‌ارزش‌پولي‌دارند‌و‌هميشه‌بايد‌بين‌انچه‌كه‌دوست‌داريم‌داشته‌باشيم‌و‌انچه‌كه‌مي‌توانيم‌خريداري‌‬
‫نماييم‌موازنه‌اي‌ايجاد‌نماييم‬
‫توليد‌و‌گرداوري‌اطالعات‌براي‌نظام‌اطالع‌رساني‬
‫بازيابي‌داده‌ها‬
‫نظام چه نوع بازيابي رآ پشتيباني ميكند‬
‫بازيابي‌مرجع‬
‫بازيابي‌متن‬
‫در‌هنگام‌تهيه‌اطالعات‌براي‌يك‌نظام‌اطالع‌رساني‌‬
‫ّ‬
‫دو‌عامل‌مد‌نظر‌قرار‌مي‌گيرد‬
‫نياز‌به‌داده‌هاي‌حقيقي‬
‫نيازهاي حل مشكل برآي كاربر كدآمآند‬
‫نياز‌به‌يك‌يا‌چند‌سند‬
‫نياز‌به‌جستجوي‌كامل‬
‫به نام او كه در همين نزديكيست‬
‫مرجع‌شناسي‌علوم‌و‌فنون‬
‫درآمدي بر نمايهسازي و چكيدهنويسي‬
‫نقش‌و‌جايگاه‌سازماندهي‌اطالعات‌در‌نمايه‌ساز ‌ي‬
‫آلگوي بازيابي آطالعات در نظامهاي آطالعرساني چيست؟‬
‫توليد‌و‌گرداوري‌اطالعات‌براي‌نظام‌اطالع‌رساني‬
‫تجزيه‌و‌تحليل‌پيشينه‌ها‌و‌برچسب‌زدن‌به‌انها‌به‌وسيله‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫ساز‌و‌كارهاي‌الزم‌براي‌بازيابي‌اطالعات‌عبارتند از‬
‫ذخيره‌سازي‌پيشينه‌ها‌به‌صورت‌دستي‌يا‌رايانه‌اي‬
‫برچسب‌خوردن‌پرسش‌كاربر‌به‌وسيله‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫بازيابي‌مدارك‌منطبق‌با‌پرسش‌كاربر‬
‫بازخورد‌كاربر‌و‌احتمال‌تكرار‌چندباره‌جستجو‬
‫تجزيه‌و‌تحليل‌پيشينه‌ها‌و‌برچسب‌زدن‌توسط‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫هر آثري به محض ورود به يك نظام آطالعاتي نيازمند پردآزش آست‬
‫آين پردآزش برآي آنكه به بهترين شيوه آمكانپذير گردد نيازمند وجود يك‬
‫نماينده (‪)proxy‬در ساختار جستجوي آن نظام آطالعاتي آست‬
‫به نظر شما نمايندهها در يك نظام آطالعاتي چه‬
‫چيزهاي ي ميتوآند باشد؟‬
‫نقش‌و‌جايگاه‌سازماندهي‌اطالعات‌در‌نمايه‌ساز ‌ي‬
‫آلگوي بازيابي آطالعات در نظامهاي آطالعرساني چيست؟‬
‫توليد‌و‌گرداوري‌اطالعات‌براي‌نظام‌اطالع‌رساني‬
‫تجزيه‌و‌تحليل‌پيشينه‌ها‌و‌برچسب‌زدن‌به‌انها‌به‌وسيله‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫ساز‌و‌كارهاي‌الزم‌براي‌بازيابي‌اطالعات‌عبارتند از‬
‫ذخيره‌سازي‌پيشينه‌ها‌به‌صورت‌دستي‌يا‌رايانه‌اي‬
‫برچسب‌خوردن‌پرسش‌كاربر‌به‌وسيله‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫بازيابي‌مدارك‌منطبق‌با‌پرسش‌كاربر‬
‫بازخورد‌كاربر‌و‌احتمال‌تكرار‌چندباره‌جستجو‬
‫نقش‌و‌جايگاه‌سازماندهي‌اطالعات‌در‌نمايه‌ساز ‌ي‬
‫آلگوي بازيابي آطالعات در نظامهاي آطالعرساني چيست؟‬
‫توليد‌و‌گرداوري‌اطالعات‌براي‌نظام‌اطالع‌رساني‬
‫تجزيه‌و‌تحليل‌پيشينه‌ها‌و‌برچسب‌زدن‌به‌انها‌به‌وسيله‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫ساز‌و‌كارهاي‌الزم‌براي‌بازيابي‌اطالعات‌عبارتند از‬
‫ذخيره‌سازي‌پيشينه‌ها‌به‌صورت‌دستي‌يا‌رايانه‌اي‬
‫برچسب‌خوردن‌پرسش‌كاربر‌به‌وسيله‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫بازيابي‌مدارك‌منطبق‌با‌پرسش‌كاربر‬
‫بازخورد‌كاربر‌و‌احتمال‌تكرار‌چندباره‌جستجو‬
‫نقش‌و‌جايگاه‌سازماندهي‌اطالعات‌در‌نمايه‌ساز ‌ي‬
‫آلگوي بازيابي آطالعات در نظامهاي آطالعرساني چيست؟‬
‫توليد‌و‌گرداوري‌اطالعات‌براي‌نظام‌اطالع‌رساني‬
‫تجزيه‌و‌تحليل‌پيشينه‌ها‌و‌برچسب‌زدن‌به‌انها‌به‌وسيله‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫ساز‌و‌كارهاي‌الزم‌براي‌بازيابي‌اطالعات‌عبارتند از‬
‫ذخيره‌سازي‌پيشينه‌ها‌به‌صورت‌دستي‌يا‌رايانه‌اي‬
‫برچسب‌خوردن‌پرسش‌كاربر‌به‌وسيله‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫بازيابي‌مدارك‌منطبق‌با‌پرسش‌كاربر‬
‫بازخورد‌كاربر‌و‌احتمال‌تكرار‌چندباره‌جستجو‬
‫نقش‌و‌جايگاه‌سازماندهي‌اطالعات‌در‌نمايه‌ساز ‌ي‬
‫آلگوي بازيابي آطالعات در نظامهاي آطالعرساني چيست؟‬
‫توليد‌و‌گرداوري‌اطالعات‌براي‌نظام‌اطالع‌رساني‬
‫تجزيه‌و‌تحليل‌پيشينه‌ها‌و‌برچسب‌زدن‌به‌انها‌به‌وسيله‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫ساز‌و‌كارهاي‌الزم‌براي‌بازيابي‌اطالعات‌عبارتند از‬
‫ذخيره‌سازي‌پيشينه‌ها‌به‌صورت‌دستي‌يا‌رايانه‌اي‬
‫برچسب‌خوردن‌پرسش‌كاربر‌به‌وسيله‌اصطالحات‌نمايه‌اي‬
‫بازيابي‌مدارك‌منطبق‌با‌پرسش‌كاربر‬
‫بازخورد‌كاربر‌و‌احتمال‌تكرار‌چندباره‌جستجو‬
‫فرايند‌جستجو‬
‫بيان‌نياز‌اطالعاتي‬
‫تجزيه‌و‌تحليل‌درخواست‬
‫ترجمه‌درخواست‌به‌زبان‌نظام‬
‫تدوين‌راهكار‌جستجو‬
‫اصالح‌درخواست‌اطالعاتي‬
‫انجام‌جستجو‬
‫خير‬
‫خير‬
‫لحاظ‌شدن‌همه‌‬
‫گزينه‌ها‬
‫رضايت‬
‫بله‬
‫بله‬
‫كامل‌شدن‌جستجو‬
‫پايان‬
‫رابطه‌نمايه‌سازي‪‌،‬چكيده‌نويسي‌و‌جستجو‬
‫سند‌يا‌منبع‌اطالعاتي‬
‫ابزارهاي‌‬
‫نمايه‌سازي‌‬
‫نمايه‬
‫چكيده‬
‫كاربر‬
‫به نام او كه در همين نزديكيست‬
‫مرجع‌شناسي‌علوم‌و‌فنون‬
‫درآمدي بر نمايهسازي و چكيدهنويسي‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌الفباي ي‌يا‌واژه‌اي‬
‫شكل‌كلي‌و‌غالب‌نمايه‌هاي‌امروزي‌است‬
‫نام‌ها‌يا‌مدخل‌ها‌در‌محل‌الفباي ي‌خود‌درج‌شده‌اند‬
‫اساسي‌ترين‌مانع‌در‌استفاده‌از‌ان‌ها‌مشكل‌مربوط‌به‌مترادف‌ها‌و‌پراكندگي‌مدخل‌هاست‬
‫نمایه الفباي ي يا واژه ای‬
‫ساده ترین شکل نمایه آست‬
‫بورکو و برنیر(‪:)1978‬‬
‫نمایه ای که در ایجاد ان از واژه های ی که خود نویسنده در اثر خویش به کار برده استفاده می شود به این مفهوم که‬
‫این نمایه‪ ،‬کاربر را به واژه های ی که نویسنده مدرک استفاده می کند‪ -‬و نه الزاما به مفاهیم مطر ‌ح شده در ان‪-‬‬
‫هدایت می کند‪.‬‬
‫کلیولند و کلیولند(‪:)2001‬‬
‫این نمایه ها‪ ،‬اسامی خاص و واژه های مورد استفاده نویسنده را فهرست می کنند؛ و فهرستی از اصطالحاتی می‬
‫دقیقا در متن مدرک وجود دارند‪.‬‬
‫باشند که ً ‌‬
‫ً‬
‫نمایه‌های‌واژه‌ای‌معموال‌کشف‌اللغات(‪ ) Concordance‬نامیده‌می‌شوند‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌مؤلف‬
‫نقاط‌مدخل‌انها‌شامل‌اسامي‌افراد‪‌،‬سازمان‌ها‪‌،‬پديداورندگان‌تنالگاني‪‌،‬و‪ ...‬مي‌باشند‌‬
‫براي‌ايجاد‌ان‌ها‌مي‌توان‌از‌رويكرد‌موضوعي‌غيرمستقيم‌بهره‌برد‌يعني‌با‌نويسندگان‌پيشتاز‌يا‌مشهور‌كار‌خوشه‌بندي‌اسناد‌و‌منابع‌را‌‬
‫انجام‌داد‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌ك تاب‬
‫در‌انتهاي‌اغلب‌ك تاب‌ها‌به‌چشم‌مي‌خورد‬
‫هدف‌از‌طراحي‌ان‌تسريع‌در‌بازيابي‌اطالعات‌موجود‌در‌ك تاب‌است‌و‌به‌هيچ‌‌عنوان‌جايگزين‌اطالعات‌موجود‌در‌ك تاب نيست‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌استنادي‬
‫شامل‌فهرستي‌از‌مقاالت‌و‌همچنين‌فهرستي‌فرعي‌از‌مقاالت‌منتشرشده‌اي‌است‌كه‌به‌ان‌مقاالت‌استناد‌كرده‌اند‬
‫براي‌خوشه‌بندي‌اسناد‌و‌منابع‌به‌منظور‌قراردادن‌ان‌ها‌در‌گروه‌هاي‌موضوعي‌مشابه‌بسيار‌مؤثر‌است‬
‫مزيت‌اصلي‌ان‌اين‌است‌كه‌برخالف‌نمايه‌هاي‌سنتي‌حركت‌رو‌به‌جلو‌نيز‌دارد‌يعني‌مشخص‌مي‌كند‌كه‌چه‌مقدار‌از ايده‌هاي‌پيشين‌‬
‫در‌ايجاد‌ايده‌هاي‌جديد‌نقش‌داشته‌اند‬
‫در‌اين‌نمايه‌فرض‌مشخص‌اين‌است‌كه‌ما‌بيشتر‌به‌مؤلف‌اثر‌تكيه‌مي‌كنيم‌تا‌دانش‌نمايه‌ساز‌زيرا‌مؤلف‌را‌قابل‌ترين‌فرد‌براي‌‬
‫تشخيص‌مواد‌مرتبط‌با‌موضوع‌خود‌مي‌پنداريم‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌رده‌اي‬
‫مدخل‌هاي‌ان‌بر‌اساس‌رده‌ها‌يا‌سرعنوان‌هاي‌موضوعي‌مرتب‌مي‌شود‬
‫هر‌چند‌استفاده‌از‌ان‌ها‌براي‌متخصصان‌ساده‌و‌كاربردي‌تر‌است‌اما‌كاربران‌عادي‌در‌استفاده‌از‌اين‌نمايه‌ها‌دچار‌مشكل‌مي‌شوند‌‬
‫زيرا‌اغلب‌با‌نمايه‌هاي‌الفباي ي‌راحت‌تر‌هستند‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌همارا‬
‫نوعي‌نمايه‌كه‌به‌زمان‌و‌نحوه‌تركيب‌اصطالحات‌نمايه‌اي‌اشاره‌دارد‬
‫دو‌نوع‌عمده‌ان‌عبارتند‌از‌”پيش‌همارا“ و‌”پس‌همارا“‬
‫پايه‌و‌اساس‌بسياري‌از‌نظام‌هاي‌بازيابي‌اطالعات‌در‌حال‌حاضر‌همين‌نمايه‌و‌نوع‌”پس‌همارا“ مي‌باشد‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌درهمكرد‬
‫تركيبي‌از‌چند‌نمايه‌كه‌در‌طول‌زمان‌خاصي‌منتشر‌مي‌شوند‌مثل‌‪CBI‬‬
‫بيشتر‌براي‌مجالت‌علمي‌و‌كارهاي‌بزرگ‌و‌مهم‌بكار‌مي‌روند‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌چهريزه‌اي‬
‫در‌اين‌نمايه‌ها‌هر‌موضوع‌داراي‌جنبه‌هاي‌متعدد‌است‌در‌نتيجه‌اين‌نمايه‌كوشش‌دارد‌تا‌جنبه‌هاي‌گوناگون‌يك‌سند‌را‌كشف‌‬
‫كرده‌و‌انها‌را‌به‌بهترين‌نحو‌با‌يكديگر‌تركيب‌نمايد‬
‫نظام‌هاي‌چهريزه‌اي‌در‌هنگام‌نمايه‌سازي‪‌،‬پيش‌هماراي ي‌شده‌و‌به‌ترتيب‌رده‌اي‌منظم‌مي‌شوند‌و‌نه‌الفباي ي‬
‫در‌ايجاد‌اين‌نمايه‌به‌اثار‌گوناگون‌در‌يك‌حوزه‌موضوعي‌مشابه‌نيز‌به‌عنوان‌يك‌خالقيت‌يا‌ايده‌متفاوت‌نگاه‌مي‌شود‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌سطر‌اول‬
‫ً‬
‫عموما‌مربوط‌به‌اشعار‌مي‌باشند‬
‫واژه‌هاي‌اولين‌بيت‌از‌يك‌شعر‌در‌موقعيت‌الفباي ي‌خود‌در‌نمايه‌فهرست‌مي‌گردند‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌فرارسانه‌اي‬
‫اين‌نمايه‌به‌كاربر‌اجازه‌مي‌دهد‌تا‌از‌طريق‌برچسب‌هاي‌الك ترونيكي‌مسير‌خود‌را‌به‌سمت‌اطالعات‌مورد‌نياز‌بيابد‬
‫ً‬
‫غالبا‌در‌مورد‌پايگاه‌هاي‌اطالعاتي‌و‌منابع‌الك ترونيكي‌غيرانالين‌كاربرد‌دارد‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌اينترنتي‬
‫ً‬
‫اين‌نمايه‌اساسا‌قابل‌تعريف‌نيست‌اما‌وجود‌دارد‬
‫”فولكسونومي“ يا‌رده‌بندي‌مردمي‌نمونه‌اي‌روشن‌از‌اين‌نوع‌نمايه‌محسوب‌مي‌شود‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌چندرسانه‌اي‬
‫اين‌نمايه‌مواد‌متني‪‌،‬صوتي‌و‌تصويري‌را‌با‌هم‌تركيب‌مي‌كند‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌نشريات‌ادوار ‌ي‬
‫ّ‬
‫‌هاي‌كلي‌براي‌گروهي‌از‌مجالت‬
‫دو‌نوع‌مي‌باشد‪ :‬نمايه‌انفرادي‌براي‌مجالت‌انفرادي‌و‌نمايه‬
‫ً‬
‫ند‌و‌اساسا‌كار‌پردردسرتري‌‬
‫اساس‌و‌مبناي‌كار‌در‌ان‌ها‌مانند‌نمايه‌ك تاب‌است‌با‌اين‌تفاوت‌كه‌در‌تدوين‌ان‌چندصد‌مؤلف‌نقش‌دار‬
‫است‬
‫انواع‌نمايه‌ها‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نمايههاي آلفباي ي يا وآژهآي‬
‫نمايههاي مؤلف‬
‫نمايههاي ك تاب‬
‫نمايههاي آستنادي‬
‫نمايههاي ردهآي‬
‫نمايههاي همارآ‬
‫نمايههاي درهمكرد‬
‫نمايههاي چهريزهآي‬
‫نمايههاي سطر آول‬
‫نمايههاي فرآرسانهآي‬
‫نمايههاي آينترنتي‬
‫نمايههاي چندرسانهآي‬
‫نمايههاي نشريات آدوآري‬
‫نمايههاي گردشي عنوآن‬
‫نمايه‌گردشي‌عنوان‬
‫در‌اين‌نمايه‌فرض‌بر‌اين‌است‌كه‌عنوان‌به‌قدر‌كافي‌گوياي‌محتواي‌سند‌مي‌باشد‬
‫ساخت‌و‌ايجاد‌چنين‌نمايه‌اي‌بسيار‌سريع‌و‌فاقد‌دردسر‌مي‌باشد‬
‫ايرادهاي ي‌اساسي‌دارند‌مانند‪ :‬پراكندگي‌مترادف‌ها‌و‌اصطالحات‪‌،‬عدم‌شفافيت‌الزم‌عنوان‌براي‌تبيين‌محتوا‪‌،‬محدوديت‌اصطالحات‌‬
‫موجود‌در‌عنوان‌براي‌بيان‌صحيح‌موضوع‪‌،‬و‌‪...‬‬
‫نمایه گردشي عنوان‬
‫با‌ورود‌رایانه‌به‌عرصه‌نمایه‌سازی‌دو‌نوع‌متداول‌نمایه‌گردشي‌عنوان‌شکل‌گرفت‪:‬‬
‫‪ -1‬کوئیک(‪)Keyword In Context‬‬
‫‪ -2‬کوآک (‪)Keyword Out of Context‬‬
‫نمایه کوئیک‬
‫پراشر(‪:)1989‬‬
‫این نظام نمایه سازی‌ بر این اصل استوار است که عنوان یک مدرک‪ ،‬محتوای ان را نشان می دهد‪ .‬در این نظام‬
‫نمایه سازی‌ عنوان بخشی از چکیده مدرک است و واژه های مهم ان‪ -‬یعنی عنوان‪ -‬نشاندهنده موض ‌وع مدرک‬
‫می باشد‪.‬‬
‫نایت (‪:)1970‬‬
‫این نوع نمایه‪ ،‬عنوان های مدارک را براساس کلیدواژه های موجود در ان ها مرتب کرده و هر کلیدواژه در نظمی‬
‫الفبای ی‪ ،‬نقش مهمی به عنوان مدخل دارد‪.‬‬
‫نمایه کوئیک‬
‫لنکستر(‪:)1991‬‬
‫نمایه کوئیک نمایه ای گردشی است که اغلب از عنوان های انتشارات به وجود می اید‬
‫بدین مفهوم که هر کلیدواژه موجود در عنوان به منزله نقطه بازیابی (‪ )Access Point‬در نظر گرفته می شود؛‬
‫کلیدواژه های موجود در عنوان (نقاط بازیابی)‬
‫واژه های غیر کلیدی موجود در عنوان‬
‫به‌صورت‌الفبای ی‌در‌مرکز‌صفحه‬
‫در‌اطراف‌کلیدواژه‬
‫نمایه کوئیک‬
‫سیاهه بازدآرنده (‪:)Stop List‬‬
‫شامل واژه های ی است که عملکردی نحوی دارند (مثل حروف تعریف‪ ،‬حروف اضافه‪ ،‬حروف ربط و‪ )...‬و فاقد‬
‫هرگونه محتوای موضوعی می باشند‪.‬‬
‫نمونه ای از یک نمایه کوئیک‬
‫”وآژه نامه ها و دآئره آلمعارف های علوم ک تابدآری و آطالع رسانی“‬
‫های‌علوم‌ک تابداری‌و‬
‫آطالع رسانی‪#‬‬
‫واژه‌نامه‌ها‌و‌دائره‌المعارف‬
‫واژه‌نامه‌ها‌و‬
‫دآئره آلمعارف های‬
‫علوم‌ک تابداری‌و‌اطالع‌رسانی‪#‬‬
‫واژه‌نامه‌ها‌و‌دائره‌المعارف‌های‬
‫علوم‬
‫ک تابداری‌و‌اطالع‌رسانی‪#‬‬
‫و‌دائره‌المعارف‌های‌علوم‬
‫ک تابدآری‬
‫و‌اطالع‌رسانی‪#‬واژه‌نامه‌ها‬
‫علوم‌ک تابداری‌و‌اطالع‌رسانی‪#‬‬
‫وآژه نامه ها‬
‫و‌دائره‌المعارف‌های‬
‫نمایه کواک‬
‫لنکستر(‪:)1991‬‬
‫همان نمایه کوئیک است با این تفاوت که کلیدواژه های ان در خارج از متن و در زبان انگلیسی معموال در سمت‬
‫چپ حاشیه صفحه می اید‪.‬‬
‫نیزو‌(‪:)1997‬‬
‫نمایه ای که در ان هر واژه مهم در زنجیره ای از متن‪ ،‬به عنوان اصطالح هدایت کننده یا نقطه دست ‌رسی و به دنبال‬
‫زنجیره کامل امده است‪.‬‬
‫نمایه کواک‬
‫راولی (نقل در نیزو‪:)1982،‬‬
‫‪ -1‬در نمایه کواک همه واژه ها که به صورت مدخل ظاهر می شوند‪ ،‬از عناوین مدرک استخراج می گردند‬
‫معموال اصطالحات تک واژه ای هستند‬
‫‪ -2‬در این نمایه بعضی مدخل ها ً ‌‬
‫نمونه ای از یک نمایه کواک‬
‫”وآژه نامه ها و دآئره آلمعارف های علوم ک تابدآری و آطالع رسانی“‬
‫آطالع رسانی‬
‫واژه‌نامه‌ها‌و‌دائره‌المعارف‌های‌علوم‌ک تابداری‌و‌اطالع‌رسانی‬
‫دآئره آلمعارف ها‬
‫واژه‌نامه‌ها‌و‌دائره‌المعارف‌های‌علوم‌ک تابداری‌و‌اطالع‌رسانی‬
‫علوم‬
‫واژه‌نامه‌ها‌و‌دائره‌المعارف‌های‌علوم‌ک تابداری‌و‌اطالع‌رسانی‬
‫ک تابدآری‬
‫واژه‌نامه‌ها‌و‌دائره‌المعارف‌های‌علوم‌ک تابداری‌و‌اطالع‌رسانی‬
‫وآژه نامه ها‬
‫واژه‌نامه‌ها‌و‌دائره‌المعارف‌های‌علوم‌ک تابداری‌و‌اطالع‌رسانی‬
‫‪...‬و خدايي كه در اين‬
‫نزديكيست‬
‫مرجع‌شناسي‌علوم‌و‌فنون‬
‫درآمدي بر نمايهسازي و چكيدهنويسي‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌‬
‫متخصصان‌حوزه‌نمايه‌سازي‌تقسيمات‌مختلفي‌را‌براي‌اين‌بخش‌در‌نظر‌گرفته‌اند‬
‫‪ -1‬زبان‌طبيعي‬
‫‪ -1‬نظام‌‬
‫واژه‌گذاري‌(انتساب‌واژه)‬
‫‪ -2‬نظام‌‌واژه‌گرفتي‌(استخراج‌‬
‫واژه)‬
‫‪ -2‬زبان‌ازاد‬
‫‪ -3‬زبان‌كنترل‌شده‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌‬
‫‪ -1‬نظام‌واژه‌گذاري‌(انتساب‌واژه)‬
‫‪assigned-term system‬‬
‫‪ -2‬نظام‌واژه‌گرفتي‌(استخراج‌واژه)‬
‫‪derived-term system‬‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌– واژه‌گذاري‌‬
‫نمايه‌ساز‌تمامي‌اصطالحات‌و‌توصيفگرها‌را‌برمبناي‌تفسير‌موضوعي‌مفاهيم‌موجود‌در‌يك‌مدرك‌مشخص‌مي‌نمايد‌‬
‫يعني‌ابتدا‌موضوع‌مدرك‌توسط‌نمايه‌ساز‌مشخص‌شده‪‌،‬سپس‌از‌ميان‌واژگان‌كنترل‌شده‌توصيفگرهاي‌مناسب‌را‌كه‌با‌‬
‫مفاهيم‌نوشته‌شده‌توسط‌نويسنده‌همخواني‌بيشتري‌دارد‌انتخاب‌مي‌نمايد‬
‫در‌نتيجه‌غالبا‌در‌چنين‌نمايه‌سازي‌با‌اصطالحات‌و‌واژگاني‌مواجه‌مي‌شويم‌كه‌در‌خود‌مدرك‌وجود‌ندارد!‬
‫اين‌عمل‌مستلزم‌بكارگيري‌نوعي‌تالش‌فكري‌است‌در‌نتيجه‌هزينه‌بيشتري‌نيز‌در‌پ ي‌دارد‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌– واژه‌گرفتي‬
‫نمايه‌ساز‌تمامي‌اصطالحات‌و‌توصيفگرها‌را‌از‌خود‌مدرك‌مي‌گيرد‌در‌نتيجه‌نمايه‌هاي‌گردشي‌عنوان‪‌،‬نمايه‌هاي‌‬
‫استنادي‪‌،‬نمايه‌هاي‌مؤلف‌و‌‪ ...‬در‌اين‌دسته‌جاي‌‌مي‌گيرند‬
‫در‌نتيجه‌در‌چنين‌نمايه‌سازي‌با‌اصطالحات‌و‌واژگاني‌مواجه‌نمي‌شويم‌كه‌در‌خود‌مدرك‌وجود‌نداشته‌باشد!‬
‫اين‌عمل‌هزينه‌و‌وقت‌بسيار‌كمتري‌را‌از‌نمايه‌ساز‌مي‌گيرد‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌‬
‫‪ -1‬زبان‌طبيعي‬
‫مي‌توان‌گ فت‌هر‌دو‌به‌مفهوم‌واحدي‌اشاره‌دارند‬
‫‪ -2‬زبان‌ازاد‬
‫‪ -3‬زبان‌كنترل‌شده‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌– زبان‌طبيعي‬
‫نوعي‌زبان‌نمايه‌سازي‌است‌كه‌به‌مدرك‌اصلي‪‌،‬همانگونه‌كه‌نويسنده‌ان‌را‌تدارك‌ديده‌اشاره‌مي‌نمايد؛‌در‌واقع‌نوعي‌‬
‫نظام‌واژه‌گرفتي‌(استخراج‌واژه) هستند‬
‫در‌زبان‌نمايه‌سازي‌طبيعي‌هيچ‌واژگان‌يا‌اصطالحي‌خارج‌از‌متن‌مدرك‌در‌نقش‌اصطالح‌نمايه‌اي‌ظاهر‌نمي‌شود‬
‫يكي‌از‌مهم‌ترين‌شيوه‌هاي‌تعيين‌اصطالحات‌نمايه‌اي‌در‌حيطه‌زبان‌طبيعي‪‌،‬تحليل‌اماري‌بسامد‌نسبي‌حضور‌واژه‌ها‌‬
‫در‌متن‌است‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌– زبان‌طبيعي‬
‫به‌باور‌برخي‌متخصصان‌زبان‌طبيعي‌امكان‌برقراري‌ارتباط‌با‌مخاطب‌را‌در‌سطحي‌باال‌فراهم‌مي‌نمايد‌زيرا‌فرض‌بر‌اين‌‬
‫است‌كه‌مؤلف‌اثر‌از‌واژگان‌و‌كلمات‌مانوس‌تري‌با‌مخاطب‌خود‌بهره‌جسته‌است‬
‫نمايه‌سازي‌بر‌اساس‌زبان‌طبيعي‌به‌خصوص‌در‌مورد‌موضوعات‌جديد‌‌تازگي و‌روزامدي بيشتري‌به‌هم ‌راه‌دارد‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌– زبان‌طبيعي‬
‫مزآيا‬
‫معايب‬
‫‪ -1‬امر‌نمايه‌سازي‌براي‌نمايه‌ساز‌با‌سهولت و‌راحتي‌بيشتري‌صورت‌‬
‫مي‌پذيرد‌زيرا‌نياز‌چنداني‌به‌تحليل‌موضوعي‌مدرك‌نيست‌‬
‫‪ -1‬از‌انجا‌كه‌كليدواژه‌ها‌مطابق‌با‌واژگان‌مؤلف‌انتخاب‌شده‌كاربر‌مجبور‌‬
‫است‌جهت‌بازيابي‌مدرك‌تمامي‌كليدواژه‌هاي‌احتمالي‌را‌حدس‌ب ‌زند‬
‫‪ -2‬سرعت‌نمايه‌سازي‌افزايش‌مي‌يابد‬
‫‪ -2‬به‌دليل‌وجود‌مترادف‌ها‌و‌واژه‌هاي‌مشابه‌احتمال‌بازيابي‌مدا ‌رك‌‬
‫نامرتبط‌افزايش‌مي‌يابد‬
‫‪ -3‬تازگي‌و‌روزامدي‌اصطالحات‌ان‌بيشتر‌است‬
‫‪ -3‬معموال‌وقت‌و‌زمان‌زيادي‌از كاربر‌براي‌جستجو‌و‌بازيابي‌مدرك مورد‌‬
‫نظرش‌گرفته‌مي‌شود‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌– زبان‌طبيعي‌(مثال)‬
‫عنوان مقاله‪ :‬اهميت و نقش ك تابخانه‌هاي اموزشگاهي در اموزش‬
‫چكيده‬
‫اهميت مطالعه در دوران كودكي و نوجواني و قابليت گسترش ان در سنين باال بر كسي پوشيده نيست‪ .‬جامعه دانش‌اموزي‌ براي به دست او ‌ردن روحيه پژوهش و‬
‫مطالعه فردي از نخستين سال دبستان تا اخرين سال دبستان به ك تابخانه مجهز نياز دارد‪ .‬در اين مقاله ابتدا ك تابخانه‌هاي اموزشگاهي در مقاطع تحصيلي تعريف‬
‫و سپس اهداف‪ ،‬وظايف‪ ،‬و تشكيالت ان بيان مي‌شود‪ .‬در پايان براي بهبود وضعيت موجود ك تابخانه‌هاي اموزشگاهي پيشنهادهاي ي ارائه شده است‪.‬‬
‫كليدواژه‌ها‪ :‬ك تابخانه‌هاي اموزشگاهي‪ ،‬مطالعه‪ ،‬پژوهش‪ ،‬اموزش‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌– زبان‌ازاد‬
‫نوعي‌زبان‌نمايه‌سازي‌است‌كه‌در‌ان‌نمايه‌ساز‌از‌توصيفگرهاي ي‌كه‌خود‌مناسب‌مي‌داند‌براي‌توصيف‌مفاهيم‌موجود‌‬
‫در‌مدرك‌استفاده‌مي‌كند؛‌خواه‌اين‌اصطالحات‌در‌مدرك‌موجود‌باشد‌و‌خواه‌موجود‌نباشد‬
‫در‌اينجا‌دو‌اصل‌مورد‌توجه‌است‪ :‬يكي‌اصل‌انتخاب‌توصيفگر‌اخص‌و‌ديگري‌اصل‌وحدت‌در‌نمايه‌سازي‌‬
‫اصل‌وحدت‌يعني‌انكه‌تدبيري‌انديشيده‌شود‌تا‌از‌پراكندگي‌يك‌مفهوم‌ذيل‌توصيفگرهاي‌مختلف اجتناب‌شود‌كه‌البته‌‬
‫اين‌كار‌هرچند‌نوعي‌كنترل‌واژگاني‌است‌اما‌نمايه‌ساز‌بر‌اساس‌تجارب‌خود‌عمل‌مي‌كند‌و‌نه‌مراجعه‌به‌اصطالحنامه‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌– زبان‌ازاد‌(مثال)‬
‫عنوان مقاله‪ :‬اهميت و نقش ك تابخانه‌هاي اموزشگاهي در اموزش‬
‫چكيده‬
‫اهميت مطالعه در دوران كودكي و نوجواني و قابليت گسترش ان در سنين باال بر كسي پوشيده نيست‪ .‬جامعه دانش‌اموزي‌ براي به دست او ‌ردن روحيه پژوهش و‬
‫مطالعه فردي از نخستين سال دبستان تا اخرين سال دبستان به ك تابخانه مجهز نياز دارد‪ .‬در اين مقاله ابتدا ك تابخانه‌هاي اموزشگاهي در مقاطع تحصيلي تعريف‬
‫و سپس اهداف‪ ،‬وظايف‪ ،‬و تشكيالت ان بيان مي‌شود‪ .‬در پايان براي بهبود وضعيت موجود ك تابخانه‌هاي اموزشگاهي پيشنهادهاي ي ارائه شده است‪.‬‬
‫كليدواژه‌ها‪ :‬ك تابخانه‌هاي اموزشگاهي‪ ،‬مطالعه‪ ،‬پژوهش‪ ،‬اموزش‪ ،‬ارتقاء كيفيت اموزش‪ ،‬پژوهش محوري‌‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌– زبان‌كنترل‌شده‬
‫نوعي‌زبان‌نمايه‌سازي‌است‌كه‌در‌ان‌براي‌نمايه‌سازي‌مدارك‌از‌نوعي‌زبان‌كنترل‌شده‌و‌فهرست‌هاي‌مستند‌مانند‌‬
‫طرح‌هاي‌رده‌بندي‪‌،‬سرعنوان‌هاي‌موضوعي و‌اصطالحنامه‌ها استفاده‌مي‌شود‬
‫با‌استفاده‌از‌چنين‌فهرستي‌امكان‌ايجاد‌يكدستي‌بيشتري‌ميان‌اصطالحات‌بوجود‌امده‌و‌كاراي ي‌نمايه‌سازي‌باالتر‌‬
‫مي‌رود‌يا‌به‌عبارتي‌مانعيت افزايش‌مي‌يابد‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌– زبان‌كنترل‌شده‬
‫يك‌فهرست‌مستند‌يا‌ابزار‌كنترل‌– طرح‌رده‌بندي‪‌،‬سرعنوان‌موضوعي‪‌،‬و‌يا‌اصطالحنامه‪ -‬چگونه‌ساخته‌‬
‫مي‌شود؟‬
‫واژگان‌تكاملي‌‬
‫از‌قبل‌براي‌ساخت‌و‌ايجاد‌ان‌فكر‌‬
‫نشده‌و‌بر‌اثر‌گذشت‌زمان‪‌،‬و‌‬
‫توسعه‌و‌تكامل‌واژگان‌بسط‌و‌‬
‫گسترش‌يافته‌است‬
‫واژگان‌شمارشي‌‬
‫از‌قبل‌براي‌ساخت‌و‌ايجاد‌ان‌فكر‌‬
‫شده‌و‌از‌ابتدا‌متخصصان‌بنا‌را‌بر‌‬
‫طراحي‌ان‌‌و‌گذاشته‌و‌واژه‌ها‌را‌‬
‫تك‌تك‌بدان‌افزوده‌اند‬
‫زبان‌هاي‌نمايه‌سازي‌– زبان‌كنترل‌شده‬
‫به‌ياد‌داشته‌باشيم‌كه‌تا‌چند‌سال‌قبل‌فهرست‌سرعنوان‌هاي‌موضوعي‌و‌طرح‌هاي‌‬
‫غالبا از‌نوع‌‬
‫رده‌بندي‌را‌از‌نوع‌پيش‌همارا‌مي‌دانستند‌در‌حاليكه‌اصطالحنامه‌ها‌را‌ ً‌‬
‫پس‌همارا‬
‫ّ‬
‫اين‌مرز‬
‫بندي‌در‌حال‌حاضر‌تا‌حد‌ي‌دچار‌دگرگوني‌شده!‬
‫‪...‬و خدايي كه در اين‬
‫نزديكيست‬
‫مرجع‌شناسي‌علوم‌و‌فنون‬
‫تاريخچه‌چكيده‌نويسي‬
‫و‬
‫انواع‌چكيده‌ها‬
‫چكيده‌نويسي‬
‫چكيده‌يك‌مدرك‌عبارت‌است‌از‌انتخاب‌اطالعات‌تازه‌و‌مفيد‌در‌ان‌و‌بيان‌اين‌اطالعات‌به‌نحوي‌كه‌از‌هر‌‬
‫جهت‌تا‌حد‌امكان‌از‌حشو‌خالي‌باشد‬
‫به‌طور‌كلي‌يك‌چكيده‌بايد‌به‌گونه‌اي‌نكات‌عمده‪‌،‬مشاهدات‪‌،‬و‌نتايج‌يك‌پژوهش‌را‌نشان‌دهد‌كه‌خواننده‌‬
‫تصميم‌بگيرد‌ايا‌نيازي‌به‌مراجعه‌به‌اصل‌مدرك‌دارد‌يا‌نه‬
‫چكيده‌نويسي‌در‌جهان‌(تاريخچه)‬
‫چكيده‌در‌اغاز‌نوعي‌وسيله‌ارتباطي‌خصوصي‌بود‌كه‌به‌تدريج‌و‌در‌قرن‌‪ 17‬ميالدي‌با‌شكل‌گيري‌اكادمي‌علوم‌‬
‫فرانسه‌عموميت‌يافت‬
‫نخستين‌نشريه‌ادواري‌چكيده‌(‪Le Journal des scaven : )1665‬‬
‫چكيده‌نويسي‌در‌ايران‌(تاريخچه)‬
‫نخستين‌مجله‌چكيده‌(‪ :)1348‬چكيده‌نامه‌علوم‌اجتماعي‬
‫بنيانگذار‌چكيده‌نويسي‌نوين‌در‌ايران‪ :‬پژوهشگاه‌علوم‌و‌فناوري‌‬
‫كاركردهاي‌اساسي‌چكيده‬
‫‪ -1‬اگاهي‌رساني‌جاري‌‬
‫‪ -2‬ممانعت‌از‌انجام‌پژوهش‌هاي‌‬
‫تكراري‌‬
‫‪ -3‬از‌بين‌رفتن‌موانع‌زباني‬
‫‪ -4‬بهبود‌بازيابي‌اطالعات‬
‫‪ -5‬تسهيل‌در‌انتخاب‌منبع‌مورد نظر‬
‫انواع‌چكيده‌ها‌(از‌نظر‌لحن)‬
‫چكيده‌تمام‌نما‬
‫‪Informative Abstract‬‬
‫چكيده‌راهنما‬
‫‪Indicative Abstract‬‬
‫چكيده‌تلفيقي‬
‫‪Compound Abstract‬‬
‫انواع‌چكيده‌ها‌(از‌نظر‌حجم)‬
‫چكيده‌تلگرافي‬
‫‪Telegraphic Abstract‬‬
‫چكيده‌عنواني‬
‫‪Titular Abstract‬‬
‫چكيده‌معمولي‬
‫‪Normal Abstract‬‬
‫انواع‌چكيده‌ها‌(از‌نظر‌گرايش)‬
‫چكيده‌عام‬
‫چكيده‌سوگرفته‬
‫‪General Abstract‬‬
‫‪Slanted Abstract‬‬
‫انواع‌چكيده‌ها‌(از‌نظر‌تهيه‌كننده)‬
‫چكيده‌مؤلف‬
‫چكيده‌حرفه‌اي‬
‫‪Author Abstract‬‬
‫‪Professional Abstract‬‬
‫انواع‌چكيده‌ها‌(از‌نظر‌شيوه‌تهيه)‬
‫چكيده‌دستي‬
‫چكيده‌ماشيني‬
‫‪Manual Abstract‬‬
‫‪Auto Abstract‬‬
‫ويژگي‌چكيده‌خوب‬
‫بايد‌بيان‌كند‌كه‌اثر‌در‌مورد‌چيست‬
‫بايد‌اطالعات‌غير‌ضروري‌و‌غيرمفيد‌نداشته‌باشد‬
‫عاري‌از‌اشتباه‌نگارشي‌و‌محتواي ي‌باشد‬
‫بايد‌خالصه‌و‌قابل‌خواندن‌باشد‬
‫استانداردهاي‌موجود‌در‌زمينه‌چكيده‌نويسي‬
‫استاندارد‌ايزو‌‪)1976( 214‬‬
‫استاندارد‌ايزو‌‪)1979( 5122‬‬
‫استاندارد‌انسي‪ /‬نيزو‌زد‌‪)1997( 39/14‬‬