Transcript اینجا

‫ساخت زبان فارسی‬
‫برگرفته از کتاب توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی‬
‫نوشتهی محمدرضا باطنی‬
‫‪-----------------------------‬‬‫تهیهکننده‪ :‬بلقیس روشن‬
‫ دیباچه‬‫ نظریه زبانی مقوله و میزان‬‫ مقوالت دستوری نظریه عمومی زبان‬‫ ساختمان جمله‬‫ ساختمان بند‬‫ ساختمان گروه فعلی‬‫ ساختمان گروه اسمی‬‫ ساختمان گروه قیدی‬‫‪ -‬ساختمان کلمه‬
‫اهداف‬
‫هدف آشناسازی دانشجویان با ساختار‬
‫نحوی زبان فارسی در چارچوب یکی از‬
‫نظریه های عمومی زبان به نام نظریه‬
‫مقوله و میزان می باشد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فصل اول‬
‫ديباچه‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫توصيف ساختمان دستوري زبان فارس ي بر بنياد يك‬
‫نظريه عمومي زبان‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫تعريف زبان‪:‬‬
‫زبان داراي جنبههاي فراواني است و ميتوان آنرا از‬
‫ديدگاههاي مختلف تعريف كرد؛ از ديدگاه جامعه‬
‫شناسان و مردم شناسان‪ ،‬روانشناسان‪ ،‬فيلسوفان و‬
‫منطقيان‪ ،‬مهندسان ارتباط‪ ،‬رياض ي دانان و ‪...‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫زبان از ديدگاه زبانشناسان‪:‬‬
‫زبانشناسان زبان را بخاطر خود زبان مطالعه ميكنند‬
‫و آنرا براساس زمينه فكري و مكتب خاص ي كه به‬
‫آن تعلق دارند تعريف ميكنند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫كاركرد زبان‪:‬‬
‫زبان از دو طرف با دنياي مادي بيرون مربوط است‪:‬‬
‫‪ -1‬امواج انرژي صوتي (= ماده )‬
‫‪ -2‬وقايع دنياي بيرون كه امواج انرژي در رابطه با آنها‬
‫بكار ميروند (= محيط )‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫زبان رابطهاي است كه زبانهاي مختلف بطور متفاوت‬
‫بين امواج انرژي صوتي و وقايع دنياي بيرون برقرار‬
‫ميكنند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫امواج انرژي صوتي يكنواخت و يكپارچه نيستند‪،‬‬
‫بلكه داراي طرحهاي متفاوتي هستند؛ زبانهاي جهان‬
‫بطور متفاوت بين اين طرحها و محيط رابطه برقرار‬
‫ميكنند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال‪« :‬او رفت» در چهار زبان فارس ي‪ ،‬عربي‪ ،‬انگليس ي و‬
‫فرانسه‬
‫وقايع جهان‬
‫بيرون‬
‫او رفت‬
‫ذ ََهبَ‬
‫‪HE WENT‬‬
‫‪IL EST AllE‬‬
‫امواج‬
‫انرژي‬
‫صوتي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ساختمان زبان‪:‬‬
‫مجموعه الگوهاي صوتي و نظامي كه بين آنها قرار‬
‫دارد‪.‬‬
‫ساختمان زبان قشري و انتزاعي است‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دستور‬
‫زبان «دستگاهي از دستگاههاست»‪:‬‬
‫‪ -1‬دستگاه دستوري‬
‫‪ -2‬دستگاه واژگاني‬
‫‪ -3‬دستگاه صوتي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫هريك از اين دستگاهها به نوبه خود دستگاههاي فرعي‬
‫ديگري را در بردارند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫زبان فارس ي‪ ،‬مانند هر زبان ديگر‪ ،‬از اجتماع گونههاي‬
‫فراواني تشكيل شده است كه به منزله افراد اين‬
‫مفهوم كلي و مجرد هستند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫هنگام بحث از ساختمان زبان فارس ي الزم است گونه‬
‫مورد نظر مشخص شود‪.‬‬
‫در بسياري از كتابهاي دستور فارس ي گونههاي زبان‬
‫مخلوط شدهاند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫توصيف يعني بيان چگونگي گونه زباني مورد نظر‬
‫بدون هيچ نوع قضاوت‪.‬‬
‫توصيف در مقابل تجويز قرار ميگيرد كه در آن در‬
‫ً‬
‫خط سير طبيعي زبان عمال دخالت ميشود‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫نظريه عمومي زبان يعني تدوين وجوه اشتراك زبانها‪.‬‬
‫ نظريه عمومي زبان به بيان اين موضوع ميپردازد كه‬‫زبان بطور مطلق چگونه كار ميكند‪.‬‬
‫ نظريه عمومي زبان براساس استقراء ناقص قرار‬‫دارد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫اصول نظريه عمومي زبان‪:‬‬
‫ادعا ميشود كه اين اصول بر كليه زبانهاي جهان‬
‫قابل انطباق است‪.‬‬
‫مثال از نظريههاي عمومي زبان‪:‬‬
‫‪ -1‬نظريه گشتاري (چامسكي)‬
‫‪ -2‬نظريه مقوله و ميزان (هاليدي)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عيوب دستور زبانهاي فارس ي موجود‪:‬‬
‫‪ -1‬نداشتن نظريه‬
‫‪ -2‬مخلوط كردن گونههاي زبان‬
‫‪ -3‬تجويز براي زبان‬
‫‪ -4‬تحميل مقوالت زبانهاي بيگانه‬
‫‪ -5‬مخلوط كردن صورت و معنا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫رابطه صورت و معنا‬
‫ زبان عبارتست از شبكه روابطي كه بين اجزاء‬‫سازنده آن وجود دارد‪.‬‬
‫ صورت (= ساختمان ) زبان از مجموعه اين روابط‬‫به وجود ميآيد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ معناي زبان نقش ي است كه اين طرحها در ارتباط با‬‫جهان بيرون بازي ميكنند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فصل دوم‬
‫نظريه زباني مقوله و ميزان‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫نظريه زباني مقوله و ميزان‬
‫براساس اين نظريه همه زبانهاي جهان از امواج صوتي‬
‫در گفتار و از نشانههاي ديداري در نوشتار بعنوان‬
‫ماده اوليه استفاده ميكنند تا درباره جهان بيرون و‬
‫دريافت انسان از آن بحث كنند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فونولوژي (‪)Phnology‬‬
‫فونولوژي يا دستگاه صوتي زبان عبارتست از منتزع‬
‫كردن خصوصيات مميز ماده صوتي و تنظيم آنها در‬
‫يك شبكه يا دستگاه‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫خصوصيات مميز يا واجي‪:‬‬
‫پارهاي از خصوصيات ماده صوتي كه داراي نقش‬
‫بامعنايي در زبان هستند و ميتوانند واجي را به واج‬
‫ديگر تبديل كنند‪.‬‬
‫مثال‪:‬‬
‫‪par / bar‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫از نظرآواشناس ي عضوي تضادهاي صوتي كه در تمايز‬
‫واجهاي صامت مؤثرند عبارتند از‪:‬‬
‫‪ )1‬واجگاه؛ ‪ )2‬نحوه توليد؛ ‪ )3‬واك‬
‫مثال از صامتهاي بيواك‪:‬‬
‫واج‪ /P/‬دو لبي و انسدادي است‪ ،‬در حاليكه واج‪/S/‬‬
‫لثوي و سايش ي است‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫زبانهاي مختلف‪ ،‬خصوصيات مختلفي را به عنوان‬
‫خصوصيات مميز بكار ميبرند‪.‬‬
‫مثال‪ :‬دمش در زبان فارس ي غيرمميز و در زبان سندي‬
‫مميز است‪.‬‬
‫سندي‪ /P/ :‬و ‪ /Ph/‬داراي تقابلند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫تكيه‪ ،‬آهنگ و درنگ نيز موجب تمايز معنا ميشوند‪.‬‬
‫مثال‪ /váli/- :‬و ‪/valí/‬‬
‫ «ميروي‪ ».‬و «ميروي؟»‬‫ «ما همه‪ /‬كار ميكنيم‪ ».‬و «ما هم كار‬‫ميكنيم»‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫خصوصيات مميز در خط‪:‬‬
‫در خط نيز تنها برخي از جزئيات نشانههاي ديداري‬
‫خطي مميز هستند‪.‬‬
‫مثال‪ :‬صـ و حـ در كلماتي نظير صوري و حوري‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دستگاه خط‪ :‬انتزاع خصوصيات مميز از نشانههاي‬
‫ديداري خطي و تنظيم آنها در يك شبكه‪.‬‬
‫ نكته‪ :‬خط نماينده صد در صد واقعي دستگاه صوتي‬‫نيست‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫الگوهاي دستوري و واژگان زبان از طريق دستگاه‬
‫صوتي و دستگاه خطي به صورت صوت يا خط‬
‫نمايانده ميشوند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫جنبه صوري زبان‬
‫دستور و واژگان بر روي هم جنبه صوري زبان را‬
‫تشكيل ميدهند‪.‬‬
‫‪ -‬دستور‪ :‬جايگاه عملكرد طبقات بسته‬
‫‪ -‬واژگان‪ :‬جايگاه عملكرد طبقات باز‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫بافت چيست؟‬
‫شبكه روابطي است كه بين صورت زبان (يعني دستور‬
‫و واژگان) و جهان بيرون وجود دارد و معناي خارجي‬
‫زبان را تشكيل ميدهند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫معناي خارجي زبان‪ :‬مجموعه خصوصيات مميز‬
‫محيط‪.‬‬
‫به سخن ديگر ميتوان گفت كه بافت عبارتست از‬
‫انتزاع خصوصيات مميز محيط و تنظيم آنها در يك‬
‫شبكه‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫هيچ زباني همه خصوصيات محيط را بعنوان‬
‫خصوصيات مميز تشخيص نميدهد‪.‬‬
‫مثال‪ :‬جمله «ميرفتي‪».‬‬
‫‪ -1‬از ديدگاه دستگاه صوتي‪ :‬جمله داراي ‪ 7‬واج است؛‬
‫تكيه روي هجاي اول آن قرار دارد و آهنگ آن افتان‬
‫است‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫‪ -2‬از نظر صورت‪ :‬جمله به عناصر دستوري و‬
‫واژگاني تقسيم ميشود‪:‬‬
‫‪mi + raf + t + i‬‬
‫عناصر دستوري‪:‬‬
‫عنصر واژگاني‪:‬‬
‫‪1) mi- , t- , i‬‬
‫‪2) raf‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫‪ -3‬اين جمله به يك اتفاق در جهان خارج اشاره‬
‫ميكند و اطالعاتي از آن بدست ميآيد‪ ،‬براي مثال‬
‫اينكه‪:‬‬
‫‪ .1‬رونده يك نفر بوده است‪.‬‬
‫‪ .2‬رونده مخاطب بوده است‪.‬‬
‫‪ .3‬عمل در گذشته انجام گرفته است‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫معني صوري‪ :‬ارزش ي كه يك عنصر ساختماني در‬
‫شبكه روابط دستوري زبان بخود ميگيرد‪.‬‬
‫مثال‪ :‬صيغه جمع در عربي و فارس ي‬
‫‪ -‬فارس ي‪ :‬جمع در تضاد با مفرد‬
‫‪ -‬عربي‪ :‬جمع در تضاد با مفرد و تثنيه‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فصل سوم‬
‫مقوالت دستوري نظريه عمومي زبان‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫زبان روي دو محوري كار ميكند‪:‬‬
‫‪ -1‬محور زنجيري‬
‫‪ -2‬محور انتخابي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫محور زنجيري‪ :‬نماينده تسلسل يا توالي عناصر سازنده‬
‫زبان در روي بعد زمان‪.‬‬
‫مثال‪:‬‬
‫«او شاگرد خوبي است‪».‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫محور انتخابي‪ :‬نماينده امكانات گوناگوني است كه در‬
‫هر نقطه از زنجير گفتار در اختيار گوينده قرار دارد‬
‫تا از ميان آنها يكي را برگزيند‪.‬‬
‫مثال‪ :‬او شاگرد خوبي است‪.‬‬
‫معلم شايستهاي‬
‫فرزند مهرباني‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫كار زبان روي اين دو محور شبيه دستگاه عدد نويس ي‬
‫است‪.‬‬
‫مثال‪:‬‬
‫‪27937‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫اصول كاركردي دستگاه عدد نويس ي‪:‬‬
‫‪ -1‬داشتن ده عالمت مختلف (‪)0-9‬‬
‫‪ -2‬امكان تواليهاي مختلف عالئم روي محور زنجيري‬
‫‪ -3‬امكان تكرار يك عالمت در روي محور زنجيري‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از زبان‪:‬‬
‫«من ميخوردم‪».‬‬
‫اين جمله داراي ‪ 5‬واژك است كه براي سهولت تحليل‬
‫دو تاي آنها بعنوان يك واژك در نظر گرفته ميشود‪:‬‬
‫من ‪ +‬مي ‪ +‬خور ‪ +‬د‪ -َ +3‬م‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪4‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫واژك يعني كوچكترين جزء معني داري كه در ساختمان‬
‫صوري زبان داراي نقش ي باشد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫اختياري بودن يا اجباري بودن انتخاب‪:‬‬
‫ من ميخوردم‪.‬‬‫ ‪ Ø‬ميخوردم‪.‬‬‫انتخاب فاعل در اين جمله اختياريست‪ ،‬اما انتخاب «‬
‫َ‪ -‬م» اجباري‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫تحليل جمله «من ميرفتم‪ ».‬از نظر دستگاه صوتي‬
‫زبان‪:‬‬
‫‪man miraftam‬‬
‫داراي ‪ 11‬واج است كه دو تاي آنها سه بار تكرار‬
‫شدهاند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫واج آرايي‪ :‬قوانين حاكم بر تركيب واجها‪.‬‬
‫مثال‪:‬‬
‫‪amn‬‬
‫‪man‬‬
‫‪nam‬‬
‫‪*mna‬‬
‫اختيار انتخاب مطلق نيست‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫محاسبات نظري نشان داده است كه از ديدگاه‬
‫نظري‪ ،‬بدون در نظر گرفتن تركيباتي كه در آنها يك‬
‫واج تكرار شده است‪ ،‬ميتوان با ‪ 30‬واج ‪24360‬‬
‫كلمه‬
‫سه واجي ساخت‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫اصول كاركردي دستگاه صوتي زبان فارس ي‪:‬‬
‫‪ -1‬داشتن بيش از يك عالمت (‪ 30‬واج)‬
‫‪ -2‬امكان تكرار يك عالمت (‪)ma:m‬‬
‫‪ -3‬امكان تركيب عالئم به طرق مختلف‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫در نظريه مقوله و ميزان براي دستور‬
‫چهار مقوله وجود دارد‪.‬‬
‫‪ -1‬واحد (‪)Unit‬‬
‫‪ -2‬ساختمان (‪)Structure‬‬
‫‪ -3‬ظبقه (‪)Class‬‬
‫‪ -4‬دستگاه (‪)System‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫واحد‪:‬‬
‫ً‬
‫زبان داراي طرح است‪ ،‬لذا الزاما بايد قابل تقسيم به‬
‫واحدهايي باشد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫نتايجي كه نظريه مقوله و ميزان از موضوع فوق ميگيرد‪:‬‬
‫‪ -1‬تمام زبانهاي جهان در روي محور زنجيري قابل تقسيم به‬
‫واحدهايي هستند‪.‬‬
‫‪ -2‬تعداد اين واحدها از يكي بيشتر است‪.‬‬
‫‪ -3‬واحدهاي زبان از نظر اندازه يكسان نيستند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫‪ -4‬واحدهاي كوچكتر در ساختمان واحدهاي بزرگتر‬
‫بكار ميروند‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫‪ -1‬واژك در ساختمان كلمه بكار ميرود‪.‬‬
‫‪ -2‬كلمه در ساختمان گروه بكار ميرود‪.‬‬
‫‪ -3‬گروه در ساختمان بند بكار ميرود‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫واحدهاي زبان فارس ي ازبزرگتر به كوچكتر‪:‬‬
‫جمله‬
‫بند‬
‫گروه‬
‫كلمه‬
‫واژك‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫وضع هر واحد را نسبت به واحد باالتر و پايينتر از‬
‫خود مرتبه (‪ ،)Rank‬و وضع همه آنها را‬
‫نسبت بهم سلسله مراتب‬
‫(‪ )Rank Scale‬مينامند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫يك يا چند واحد از يك مرتبه در ساختمان واحدي كه‬
‫بالفاصله در باالي آن قرار گرفته بكار ميرود‪.‬‬
‫بنابراين‪ ،‬عناصر ساختماني يك واحد‪ ،‬واحدهاي‬
‫مرتبه پايينتر هستند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از مرتبه‪:‬‬
‫«اين پسر خوب»‬
‫عناصر ساختماني اين گروه‪ ،‬بعنوان يك واحد زبان‬
‫فارس ي‪ ،‬كلمات (يعني واحدهاي مرتبه پايينتر)‬
‫هستند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫آيا واژك داراي واحد ساختماني است؟‬
‫ خير‪ .‬زيرا واژك كوچكترين واحد ساختمانی است‬‫كه در پايينترين مرتبه قرار ميگيرد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ً‬
‫طبقه‪ :‬واحدهاي يك مرتبه (مثال‪ ،‬مرتبه گروه) به‬
‫ً‬
‫لحاظ نقش ي كه در ساختمان واحد باالتر (مثال‪،‬‬
‫بند) ايفا ميكنند متفاوت هستند و بنابراين‪ ،‬در‬
‫گروهبنديهاي مختلف ظاهر ميشوند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از طبقه‪:‬‬
‫گروه‬
‫طبقه اسمي‬
‫(گروه اسمي)‬
‫طبقه حرف اضافهاي‬
‫(گروه حرف اضافهاي)‬
‫طبقه فعلي‬
‫(گروه فعلي)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از طبقه‪:‬‬
‫«اين يك جلد پايان نامه‬
‫طبقه اسمي‬
‫نبايد برداشته شود‪».‬‬
‫طبقه فعلي‬
‫در واقع‪ ،‬در اينجا دو گروه وجود دارد كه متعلق به دو‬
‫طبقه مختلف هستند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫گروه اسمي در جمله جايگاه مسنداليه را اشغال‬
‫ميكند‪ ،‬در حاليكه گروه فعلي در جايگاه اسناد قرار‬
‫ميگيرد‪.‬‬
‫‪ -‬مسنداليه‪ :‬مس‬
‫‪ -‬اسناد‪ :‬ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دستگاه‪:‬‬
‫نماينده امكاناتي است كه گوينده ميتواند از ميان آنها‬
‫يكي را انتخاب كند‪ .‬دستگاه مربوط به سازمان يا‬
‫گروهبندي داخل طبقه است‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫خصوصيات دستگاه‪:‬‬
‫‪ -1‬تعداد امكانات يك دستگاه مشخص و قابل شماره‬
‫است‪.‬‬
‫‪ -2‬امكانات يك دستگاه مانعه الجمع هستند‪.‬‬
‫‪ -3‬امكانات يك دستگاه را ميتوان بطريق منفي هم‬
‫تعريف كرد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫‪ -4‬اگر امكان تازهاي در دستگاه وارد شود‪ ،‬معني‬
‫امكانات ديگر را در شبكه تغيير ميدهد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از دستگاه‪:‬‬
‫طبقه گروه اسمي در داخل خود ميتواند به طبقات‬
‫كوچكتري تقسيم شود كه اين امر دستگاههاي‬
‫مختلف گروه اسمي را به وجود ميآورد‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫دستگاه عدد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫طبقه گروه اسمي ‪ ‬طبقه مفرد‬
‫‪ ‬طبقه جمع‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ميزان‪:‬‬
‫رابطه پيوسته بين چند عنصر يا چند عامل كه در يك‬
‫طرف نشان دهنده حداقل و در طرف ديگر‪ ،‬نشان‬
‫دهنده حداكثر يك خصوصيت است‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ميزانهاي دستوري‪:‬‬
‫‪ -1‬ميزان مراتب ‪ /‬سلسله مراتب‬
‫‪ -2‬ميزان نمود‬
‫‪ -3‬ميزان تحليل‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ميزان نمود‪:‬‬
‫واحدبند‬
‫مسنداليه‬
‫طبقه گروه اسمي‬
‫مورد‬
‫اسناد‬
‫طبقه گروه فعلي‬
‫مورد‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ميزان تحليل‪:‬‬
‫نشان دهنده ظرافتي است كه ما در تجزيه و تحليل‬
‫يك قطعه زبان نشان ميدهيم‪ .‬ميزان تحليل داراي‬
‫سطح فوقاني و سطح تحتاني و سطوح مياني است‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫واحد واژگون (مرتبه)‪ :‬واحدي است كه در ساختمان‬
‫واحد همپايه پا پايينتر از خود بكار ميرود‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫كشتهن بود) ديروز به‬
‫«مردي (كه پسربچه ‪ 13‬سالهاي را ‪...‬‬
‫بندواژگو‬
‫اعدام محكوم شد‪».‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثالهاي ديگر از بند واژگون (مرتبه)‪:‬‬
‫‪( -1‬آنچه مي دانم) كافي نيست‪.‬‬
‫‪ -2‬مرغ (پر كنده)‪ :‬مرغي كه پرش كنده شده است‪.‬‬
‫‪ -3‬زندگي (برباد رفته)‪ :‬زندگي كه برباد رفته است‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫(مثالهاي ‪ 2‬و ‪ 3‬داراي بندهاي واژگون با تاويل‬
‫هستند‪).‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫روابط صوري در واژگان‪:‬‬
‫به جمالت زير توجه كنيد‪:‬‬
‫‪ -1‬بچهها همسايهها را عصباني كردند‪.‬‬
‫‪ -2‬خيانچهها پيانچهها را تلويجه كردند‪.‬‬
‫‪ -3‬بچهها اقيانوسها را ماست مالي كردند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ جمله (‪ )1‬منطبق بر هنجارهاي زباني است‪.‬‬‫‪ -‬جمله (‪ )2‬داراي تعدادی واژه نادرست است‪.‬‬
‫‪ -‬جمله (‪ )3‬داراي طرح واژگاني نابهنجار است‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ً‬
‫انتخاب اولين كلمه عمال انتخاب واژه يا واژههاي‬
‫بعدي را در روي زنجير گفتار محدود ميسازد‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫‪ -1‬گربه سفيد؛‬
‫سياه‬
‫*تاريك‬
‫‪ -2‬جيغ كوتاه‬
‫بلند‬
‫*غليظ‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫هم نشيني (‪:)Collocation‬‬
‫سازگاري افراد طبقات در روي زنجير گفتار‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دسته مثبت‪ :‬كلماتي كه ميتوانند با هم‬
‫هم نشيني داشته باشند‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫هواي تميز؛ هواي پاك؛ هواي تازه‬
‫دسته منفي‪ :‬كلماتي كه نميتوانند با هم همنشيني‬
‫داشته باشند‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫هواي خسته؛ هواي كوتاه؛ هواي دور‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫طرح واژگاني هنجار نتيجه انتخاب از دستههاي مثبت‬
‫در هر نقطه از زنجير گفتار و هم نشيني مثبت بين‬
‫واژهها ميباشد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فصل چهارم‬
‫ساختمان جمله‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫تعريف ساختماني جمله‪ :‬جمله واحدي از زبان فارس ي‬
‫است كه از يك بند يا بيشتر ساخته شده باشد‪.‬‬
‫انواع جمله‪ )1 :‬جمله هسته اي‬
‫‪ )2‬جمله خوشهاي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫جمله هستهاي از يك هسته ی مركزي و اجباري به‬
‫عالوه تعدادي وابسته اختياري تشكيل ميشود‪،‬‬
‫مثال‪:‬‬
‫ً‬
‫‪ :1‬تو حتما برو‬
‫هسته‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ً‬
‫‪ :2‬اگر او تلفن كرد تو حتما برو و اال او ميرنجد‬
‫وابسته پيشرو‬
‫هسته‬
‫وابسته پيرو‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ْ‬
‫ْ‬
‫فرمول كلي جمله هستهاي‪ :‬هـ (و )‬
‫هـ ‪ :‬هسته‬
‫و‪ :‬وابسته‬
‫ْ‪ :-‬نماينده امكان تكرار‬
‫نكته‪ :‬وابستهها در قشرهاي مختلف به هسته‬
‫ميپيوندند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫بند‪ :‬واحدي كه در ساختمان جمله بكار ميرود‪ .‬بند‬
‫داراي دو طبقه متمايز است‪:‬‬
‫‪ -1‬طبقه بند آزاد كه جايگاه هسته را اشغال ميكند‪.‬‬
‫‪ -2‬طبقه بند مقيد كه جايگاه وابسته را اشغال‬
‫ميكند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ميزان نمود طبقات بند‪:‬‬
‫عنصر ساختماني ساختمان جمله ‪ ‬هسته وابسته‬
‫طبقه‬
‫طبقه بند مقيد‬
‫مورد‬
‫طبقه بند آزاد‬
‫من ميدانم‬
‫كه دروغ‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مالك صوري براي تشخيص بند مقيد از بند آزاد‬
‫وجود يكي از عناصر پيونده در بند مقيد و عدم آن‬
‫در بند آزاد است‪.‬‬
‫ عناصر پيونده‪ :‬اگر‪ ،‬چنانچه‪ ،‬بطوريكه‪ ،‬هرگاه‪ ،‬كه‪،‬‬‫تا‪ ،‬و اال ‪....‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫هستههاي دو قلو و چند قلو‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫ً‬
‫تو حتما برو و او را ببين‬
‫اگر تلفن كرد‬
‫و‬
‫هـ ‪1‬‬
‫هـ ‪2‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫تكرار (‪:)Recursion‬‬
‫‪ -1‬تكرار همپايه‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫«پسر بچه زنبيل خود را روي زمين نهاد‪،‬‬
‫هـ ‪1‬‬
‫بسته قرمز رنگي را بيرون آورد‪،‬‬
‫هـ ‪2‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دوباره زنبيل را برداشت و براه افتاد‪».‬‬
‫هـ ‪4‬‬
‫هـ ‪3‬‬
‫‪ -2‬تكرار ناهمپايه‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫چون شما اصرار كرديد من گفتم كه آنرا برگردانند‪.‬‬
‫و‪2‬‬
‫هـ‬
‫و‪1‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫نكته‪ :‬تكرار هسته هميشه از نوع همپايه است‪ ،‬اما‬
‫تكرار وابسته ميتواند از نوع همپايه و ناهمپايه‬
‫هردو باشد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از تكرار وابسته بصورت همپايه‪:‬‬
‫اگر او بيايد و اگر هوا خوب باشد به كنار دريا ميرويم‬
‫و‪1‬‬
‫‪+‬‬
‫و‪1‬‬
‫هـ‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫وضعيت وابستهها از نظر توالي نسبت به هسته‪:‬‬
‫‪ -1‬وابستههاي ثابت‬
‫‪ -2‬وابستههاي متغير‪ :‬قبل از هسته‬
‫بعد از هسته‬
‫بين هسته‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫خصوصيات وابستههاي ثابت‪:‬‬
‫‪ -1‬توالي آنها تغييرناپذير است و هميشه بعد از هسته يا‬
‫وابسته ديگري قرار ميگيرند‪.‬‬
‫‪ -2‬داراي عامل پيونده «كه» هستند‪.‬‬
‫‪ -3‬درجه وابستگي در آنها شديد است و بالفاصله به آنچه‬
‫قبل از آنها است برميگردند‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از وابستههاي متغير‪:‬‬
‫الف‪ :‬اگر تو خرجش را قبول كني او اين كار را ميكند (وهـ )‬
‫ب‪ :‬او اين كار را ميكند اگر تو خرجش را قبول كني ( هـ و)‬
‫ج‪ :‬او اين كار را اگر تو خرجش را قبول كني ميكند (هـ‬
‫>و<)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫انشعاب در تكرار همپايه رخ ميدهد و درآن قسمتي از‬
‫ساختمان بند به قرينه حذف ميشود‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دير يا زود بايد نظام كهنه اجتماعي‬
‫(مشترك در هردو بند)‬
‫‪ ‬برچيده شود‬
‫و‬
‫‪ ‬جاي خود را به نظام نوي بدهد كه ‪...‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫النه‪ :‬اگر چند بند كه خود داراي روابط داخلي هستند‬
‫با هم جمع شوند و يكپارچه در شبكه روابط جمله‬
‫وارد گردند‪ ،‬بر روي هم مجموعهاي را بنام النه (ل)‬
‫بوجود ميآورند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از النه گيري‪:‬‬
‫دكتر خودش نبود دستيارش مريض را ديد و برايش نسخه نوشت‬
‫‪+‬‬
‫ل‬
‫ل‬
‫‪+‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫جمله خوشهاي‪ :‬اين جمله از اجتماع جملههاي‬
‫هستهاي تشكيل ميشود‪ .‬اين جمالت بوسيله «و» و‬
‫«يا» به يكديگر قالب ميشوند‪.‬‬
‫ْ‬
‫ْ‬
‫ْ‬
‫ْ‬
‫فرمول ساختماني‪ :‬هـ و ‪ ] n +‬هـ (و )[‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از جمله خوشهاي با حداقل ساختمان‪:‬‬
‫ً‬
‫معموال آنها از چنين طرحي استقبال نخواهند كرد‬
‫هـ‬
‫اگرچه به نفع آنها باشد‬
‫و‬
‫و اگر فايده اين طرح را بطور عيني ثابت نكنيد آنرا‬
‫نخواهند پذيرفت‪.‬‬
‫هـ‬
‫و‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فصل پنجم‬
‫ساختمان بند‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫تعريف ساختمان بند‪:‬‬
‫واحدي از زبان فارس ي كه از يك گروه يا بيشتر ساخته‬
‫شده باشد و خود در ساختمان جمله بكار ميرود‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عناصر ساختماني بند‪:‬‬
‫‪ )1‬مسند اليه (مس)؛ ‪ )2‬متمم (م)؛‬
‫‪ )3‬اسناد ( ا)؛ ‪ )4‬ادات ( د)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫جايگاه مسنداليه‪ :‬محل كاركرد گروه اسمي (با يك‬
‫استثناء)‬
‫جايگاه متمم‪ :‬محل كاركرد گروه اسمي‬
‫جايگاه اسناد‪ :‬محل كاركرد گروه فعلي‬
‫جايگاه ادات‪ :‬محل كاركرد گروه قيدي و گاهي نيز گروه‬
‫اسمي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از ساختمان بند‪:‬‬
‫‪ -1‬پروين خوشحال است‪.‬‬
‫ا‬
‫م‬
‫مس‬
‫‪ -2‬امسال‬
‫د‬
‫محصول زيتون‬
‫مس‬
‫بسيار خوب است‪.‬‬
‫م‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مالكهاي شناسايي مسنداليه و متمم‪:‬‬
‫‪ -1‬وجود «را»؛ ‪ -2‬مطابقه اسناد با مسنداليه؛‬
‫‪ -3‬توالي عناصر‬
‫مثال ‪:1‬‬
‫غريبهها او را جناب سروان‬
‫مس‬
‫م‬
‫م‬
‫ميناميدند‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال ‪:2‬‬
‫الف‪ .‬رانندهاي‬
‫مس‬
‫ب‪ .‬اتوموبيلي‬
‫مس‬
‫اتوموبيلي داشت‬
‫ا‬
‫م‬
‫رانندهاي‬
‫م‬
‫داشت‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فعل تركيبي و اجزاء آن‪:‬‬
‫مثال‪ :‬باز كردن‪ ،‬احتياج داشتن‪ ،‬سوار شدن‪ ،‬فريب‬
‫دادن‬
‫اجزاء‪:‬‬
‫‪ .1‬قسمت غيرفعلي يا متمم‬
‫‪ .2‬قسمت فعلي يا اسناد‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫نكته‪ :‬باستثناي يك دسته از افعال تركيبي‪ ،‬جزء‬
‫غيرفعلي تمامي آنها قابل بسط است‪.‬‬
‫مثال‪:‬‬
‫تو او را فريب سختي‬
‫م‬
‫مس م‬
‫دادي‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫انواع بند از نظر ساخت‪:‬‬
‫ً‬
‫‪ -1‬بند مهين‪ :‬جايگاه اسناد اين بند حتما اشغال‬
‫ميشود‪.‬‬
‫‪ -2‬بند كهين‪ :‬جايگاه اسناد اين بند اشغال نميشود‬
‫(مثال‪ :‬چشمم روشن)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فرمول ساختماني بند مهين‪:‬‬
‫ْ‬
‫ْ‬
‫(مس) (م) (د ) ا‬
‫مثال ‪ :1‬برد‬
‫ا‬
‫مثال ‪ :2‬علي كتاب را برد آنجا‬
‫ا د‬
‫مس م‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دستگاههاي بند‪:‬‬
‫‪ -1‬دستگاه پرسش ي‪ :‬شبكهاي كه امكانات مختلف‬
‫پرسش را در بر ميگيرد‪.‬‬
‫‪ -2‬دستگاه متمم‪ :‬شبكهاي كه امكانات مختلف متمم‬
‫را در بر ميگيرد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫‪ -3‬دستگاه مطابقه‪ :‬شبكهاي كه امكانات مختلف‬
‫رابطه بين مسنداليه و اسناد را‬
‫در بر ميگيرد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫بندهاي فارس ي در باالترين سطح تحليل (قشر اول) به‬
‫دو ريز طبقه پرسش ي و خبري تقسيم ميشوند‪.‬‬
‫ ريز طبقه پرسش ي‪ :‬داراي كلمات پرسش ي‪ ،‬يا آهنگ‬‫خيزان‪ ،‬يا هر دو‪.‬‬
‫ ريز طبقه خبري‪ :‬فاقد كلمات پرسش ي و داراي آهنگ‬‫افتان‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫كلمات پرسش ي‪:‬‬
‫‪ -1‬دسته اول‪ :‬شامل كلماتي كه انتخاب آهنگ خيزان براي‬
‫آنها اجباري است‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫«آيا‪ ،‬مگر‪ ،‬هيچ»‬
‫‪ -2‬دسته دوم‪ :‬شامل كلماتي كه انتخاب آهنگ خيزان يا‬
‫افتان براي آنها اختياري است‪،‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال‪:‬‬
‫كجا‪ ،‬كي‪ ،‬چه‪ ،‬چگونه‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫وجوه اخباري‪ ،‬التزامي و غير شخص ي در بند پرسش ي‪:‬‬
‫وجه اخباري‬
‫‪ -1‬ميروي؟‬
‫‪ -2‬آيا ميروي؟‬
‫‪ -3‬كي ميرود كجا؟‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫وجه التزامي‬
‫‪ -1‬بروم؟‬
‫‪ -2‬آيا بروم؟‬
‫‪ -3‬چي را چرا بدهم؟‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫وجه غير شخص ي‬
‫‪ -1‬ميشود رفت؟‬
‫‪ -2‬آيا ميشود رفت؟‬
‫‪ -3‬كي را كجا ميشود برد؟‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫تقسيمبندي بندهاي فارس ي از نظر متمم‪:‬‬
‫در قشر اول ميتوان بندهاي فارس ي را به دو ريز طبقه‬
‫تقسيم كرد‪:‬‬
‫الف‪ -‬ريز طبقهاي كه افراد آن داراي متمم هستند‪.‬‬
‫ب‪ -‬ريز طبقهاي كه افراد آن فاقد متمم هستند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫بندهاي يك متممي‪:‬‬
‫‪ -1‬بندهاي داراي عالمت‬
‫الف‪ -‬شناخته (كتاب را خريدم)‬
‫ب‪ -‬ناشناخته ‪ )1:‬ساده ‪ )2 ،‬تركيبي‬
‫‪ -2‬بندهاي بدون عالمت‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫متممهاي عالمتدار ناشناخته ساده‪:‬‬
‫‪ -1‬متممهايي كه در خود بند داراي مرجعي هستند‪.‬‬
‫اين مرجع يا مسنداليه است‪ ،‬يا متمم ديگري در‬
‫همان بند‪.‬‬
‫‪ -2‬متممهايي كه فاقد مرجع در خود بند هستند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال ‪ :1‬متمم بدون مرجع‬
‫من از او خبري ندارم‬
‫ا‬
‫م‬
‫مس د‬
‫مثال‪ :2‬متمم داراي مرجع‬
‫او دانشمند بزرگي‬
‫م‬
‫مس‬
‫(مرجع)‬
‫است‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫متممهاي بيعالمت‬
‫الف‪ -‬ريز طبقهاي كه از يك گروه اسمي تشكيل شده‬
‫است ‪ )1:‬داراي مرجع در بند‪،‬‬
‫‪ )2‬فاقد مرجع در بند‬
‫ب‪ -‬ريز طبقه ضماير متصل مفعولي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫بندهاي دو متممي‬
‫اين بندها داراي چهار حالت هستند‪:‬‬
‫‪ -1‬دو متمم‪ ،‬هردو بدون مرجع‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫شما‬
‫مس‬
‫او را‬
‫م‬
‫كتك مفصلي زديد‬
‫ا‬
‫م‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫‪ -2‬دو متمم‪ ،‬هردو با مرجع مسنداليه‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫او خيلي خوش لباس جلوهگر شد‬
‫م‬
‫م‬
‫مس‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫‪ -3‬دو متمم‪ ،‬اولي مرجع دومي؛ مثال‪:‬‬
‫او‬
‫مس‬
‫مرا‬
‫م‬
‫عصباني‬
‫م‬
‫كرد‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫‪ -4‬دو متمم‪ ،‬دومي مرجع اولي‬
‫تو‬
‫مس‬
‫خرابش‬
‫م‬
‫كردي‬
‫م‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دستگاه مطابقه‬
‫ مطابقه يعني ارتباط مسنداليه و اسناد از نظر‬‫شخص و عدد‬
‫ دستگاه مطابقه شبكهايست كه امكانات مختلف‬‫اين رابطه را در بر ميگيرد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫هسته گروه اسمي‪ :‬اسم‬
‫اسم‪:‬‬
‫انسان‬
‫‪ -1‬جاندار‬
‫غير انسان‬
‫‪ -2‬بيجان‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از مطابقه براي اسامي بيجان و اسامي غير‬
‫انسان‬
‫‪ -1‬الف‪ -‬برگها ميريزند‪.‬‬
‫ب‪ -‬برگها ميريزد‪.‬‬
‫‪ -2‬الف‪ -‬گربهها دعوا ميكنند‪.‬‬
‫ب‪ -‬گربه ناراحت است‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ريز طبقه جاندار انسان‪:‬‬
‫‪ -1‬اول شخص‪« :‬من رفتم‪».‬؛ «ما رفتيم‪».‬‬
‫‪ -2‬دوم شخص‪« :‬جنابعالي فرموديد‪».‬؛‬
‫«تو گفتي‪».‬؛ «شما گفتيد‪».‬‬
‫‪ -3‬سوم شخص‪:‬‬
‫«آقاي دكتر منزل نيست‪ /‬نيستند‪».‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مسنداليه ‪:‬‬
‫‪ -1‬ساده‪ :‬شامل يك گروه اسمي‬
‫‪ -2‬تركيبي‪ :‬شامل دو گروه اسمي يا بيشتر‪ .‬اين گروهها‬
‫يا با عوامل پيونده («و»‪« ،‬يا») بهم قالب شدهاند‪،‬‬
‫يا بصورت عطف بيان در كنار هم قرار گرفتهاند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از مسنداليه ساده‪:‬‬
‫پرونده امر به دادسرا احاله شده است‪.‬‬
‫ا‬
‫م‬
‫د‬
‫مس‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از مسنداليه تركيبي‪ ،‬زنجيري‪:‬‬
‫نخستوزير‪ ،‬وزير مسكن و وزير بهداشت آمدند‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬
‫‪2‬‬
‫مس‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از مسنداليه تركيبي‪ ،‬عطف بيان‪:‬‬
‫شما دانشآموزان امروز معلمان فردا خواهيد بود‬
‫‪2 1‬‬
‫ا‬
‫م‬
‫مس‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫بند كهين‪:‬‬
‫بندي است که در آن جایگاه اسناد اشغال نشده‬
‫باشد ‪.‬‬
‫مثال ‪ :‬شب‬
‫مس‬
‫بخير ؛‬
‫د‬
‫به سالمت‬
‫د‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫انواع بند كهين‪:‬‬
‫‪ -1‬بندهاي داراي عنصر محذوف به قرينه در بند‬
‫مهين‪.‬‬
‫الف‪ -‬انشعابي‬
‫ب‪ -‬محاورهاي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫انواع بند كهين (ادامه)‪:‬‬
‫‪ -2‬بندهاي بدون عامل محذوف به قرينه در بند مهين‪.‬‬
‫ً‬
‫اين بندها الزاما با بند مهين همراه نيستند‪.‬‬
‫الف‪ -‬بندهايي كه در آنها نقش مس‪ ،‬م و د از يكديگر‬
‫باز شناخته ميشود‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ب‪ -‬بندهايي كه در آنها نقش مس‪ ،‬م و د از يكديگر‬
‫شناخته نميشود‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از بند كهين انشعابي‪:‬‬
‫«جمعيت ايران ساالنه به نسبت دو درصد اضافه ميشود‪/‬‬
‫و شايد هم بيش از دو درصد‪.‬‬
‫مثال از بند كهين محاورهاي‪:‬‬
‫گوينده الف‬
‫ديشب كجا رفتي؟‬
‫گوينده ب‬
‫سينما‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از بندهايي كه نقش مس‪ ،‬م و ا در آنها مشخص‬
‫ميشود‪:‬‬
‫‪ -2‬لطف شما زياد‬
‫‪ -1‬چشمم روشن‬
‫د‬
‫مس‬
‫مس م‬
‫مثال از بندهايي كه نقش مس‪ ،‬م و ا در آنها مشخص‬
‫نميشود‪:‬‬
‫دوست عزيزم؛ اي روزگار شياه‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فصل ششم‬
‫ساختمان گروه فعلي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫طبقه گروه فعلي جايگاه اسناد را در بند اشغال مي‬
‫كند‪.‬‬
‫عناصر ساختماني گروه فعلي‪:‬‬
‫(ن) ‪ ‬عنصر منفي ساز‬
‫(ق) ‪ ‬فعل ناقص‬
‫(غ) ‪ ‬عنصر غير فعلي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫(ف) ‪ ‬فعل واژگانی‬
‫(ل) ‪ ‬عنصر سازنده مجهول‬
‫(ح) ‪ ‬عنصر سازنده حالت‬
‫مثال‪ :‬نه بايد برداشته شود‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عنصر «ف» يك فعل واژگاني است كه داراي ‪ 29‬شكل‬
‫ميباشد‪:‬‬
‫الف‪ 25 -‬شكل شامل صورتهايي كه صرف ميشوند‬
‫(مانند مضارع و ماض ي)‬
‫ب‪ 4 -‬شكل شامل صورتهايي كه صرف نميشوند (مانند‬
‫مصدر كوتاه و اسم مفعول)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ساختمان كلمه فعل از نظر واژكهاي سازنده‪:‬‬
‫‪ -1‬پيشوند (پ)‬
‫‪ -2‬ستاك حال (ت)‬
‫‪ -4‬عالمت ستاك گذشته‬
‫‪ -3‬عامل سببي (س)‬
‫(گ) ‪ -5‬پيبندهاي فعلي (پي)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از ساختمان كلمه فعل‪:‬‬
‫پي‬
‫‪am‬‬
‫س‬
‫گ‬
‫‪a:n id‬‬
‫‪1. mi par‬‬
‫‪t‬‬
‫‪ø‬‬
‫‪i‬‬
‫ت‬
‫پ‬
‫‪‬‬
‫‪gof‬‬
‫‪gu‬‬
‫‪2.‬‬
‫‪3. be‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫پي بند‪:‬‬
‫‪ -1‬عامل سازنده مصدر (‪)-an‬؛ (رفتن)‬
‫‪ -2‬عامل سازنده اسم مفعول (‪)-e‬؛ (رفته)‬
‫‪ -3‬ضماير متصل فاعلي (داراي ‪ 6‬عضو) (رفتي)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫طبقات واژكي كه جايگاههاي ستاك حال (ت) و عالمت‬
‫ستاک گذشته(گ) را اشغال مي كنند‪:‬‬
‫‪ -1‬مصدر منهاي عالمت مصدر = ستاك گذشته‬
‫‪ -2‬ستاك گذشته منهاي عالمت ستاك گذشته‬
‫(‪ ± )t/d/id/a:d:‬تغييرات صوتي = ستاك حال‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫صيغههاي فعلي كه از ستاك گذشته ساخته ميشوند‪:‬‬
‫‪ -1‬ماض ي مطلق (‪( : )MM‬خوردم)‬
‫‪ -2‬ماض ي استمراري(‪( : )ME‬مي خوردم)‬
‫‪ -3‬اسم مفعول (‪( : )EM‬خورده)‬
‫‪ -4‬اسم مفعول استمراري (‪( : )EE‬ميخورده)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫صيغههاي فعلي كه از ستاك حال ساخته ميشوند‪:‬‬
‫الف‪ -‬مضارع (‪( :)MZ‬ميخورم)‬
‫ب‪ -‬التزامي (‪( :)EL‬بخورم)‬
‫ج‪ -‬امر (‪( :)AM‬بخور)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عامل سببي (س)‪ :‬اين طبقه فقط داراي يك عضو‬
‫است‪-a:n :‬‬
‫مثال‪ :‬دواندن؛ خوراندن و پراندن‪ /‬پرانيدن‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عناصر ساختماني گروه فعلي‪:‬‬
‫(ن) (ق) (غ) ف (ل) (ح)‬
‫‪ -‬پنج عنصر اختياري و يك عنصر اجباري‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عنصر سازنده منفی (ن) در ساختمان گروه فعلي‪:‬‬
‫اين طبقه داراي يك عضو ميباشد كه داراي دو گونه‬
‫است‪na /ne :‬‬
‫مثال‪ :‬نرو (نهي)؛ نرفت (نفي)؛ نميرود (نفي)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عنصر ساختماني «ق»‪ :‬افعال ناقص داراي تمام ‪ 29‬صورت‬
‫صرفي نيستند‪.‬‬
‫ريز طبقات افعال ناقص‪:‬‬
‫‪ -1‬آنهايي كه براي شخص و عدد صرف نميشوند (ق‪ )1‬بايد؛‬
‫ميتوان‬
‫‪ -2‬آنهايي كه براي شخص و عدد صرف ميشوند‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ريز طبقه افعال ناقص ي كه براي شخص و عدد صرف‬
‫ميشوند‪:‬‬
‫‪ -1‬افعالي كه داراي صيغههاي ماض ي و حال هر دو‬
‫هستند؛ (ق‪ :)2‬داشتن‬
‫‪ -2‬افعالي كه فقط داراي صيغههاي حال هستند؛‬
‫(ق‪ : )3‬خواستن‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فعل داشتن‪ :‬بعنوان فعل معين همراه با فعل واژگان‬
‫بكار ميرود و يك نوع استمراري ميسازد‪:‬‬
‫دارم ميروم؛ داشتند ميرفتند‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فعل خواستن‪ :‬بعنوان فعل معين همراه با فعل‬
‫واژگاني بكار ميرود و صورت آينده را ميسازد‪:‬‬
‫خواهم رفت؛ خواهند رفت؛ كشته خواهد شد‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عنصر غيرفعلي (غ) در ساختمان گروه فعلي‪:‬‬
‫‪ -‬اين عنصر از جنس فعل نيست‪.‬‬
‫ تمامي عناصر غير فعلي به يك طبقه دستوري بسته‬‫تعلق دارند‪.‬‬
‫مثال‪ :‬باز آمدن؛ پيش بردن‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عنصر سازنده مجهول (ل)‪ :‬شدن‬
‫مثال‪:‬‬
‫گروه فعلي‬
‫ف‬
‫كشته‬
‫خورده‬
‫ل‬
‫شد‬
‫شود‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫نكته‪ :‬شدن به عنوان فعل واژگاني‪:‬‬
‫م‬
‫ا(ف)‬
‫خوشحال‬
‫شد‬
‫بيمار‬
‫ميشود‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عنصر ساختماني حالت (ح)‪ :‬بودن‬
‫ وقتي بودن در جايگاه حالت قرار گيرد‪ ،‬با يك فعل‬‫واژگاني همراه ميشود و داراي ‪ 18‬صورت ميباشد‪.‬‬
‫مثال‪ :‬رفتهام ‪ ،‬رفته بودم‪ ،‬رفته باشم‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دستگاههاي گروه فعلي‪:‬‬
‫در گروه فعلي زبان فارس ي سه دستگاه همزمان وجود‬
‫دارد‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دستگاه شماره يك گروه فعلي‪:‬‬
‫‪ -1‬طبقه خود ايستا‪ :‬افراد اين طبقه ميتوانند در‬
‫جايگاه اسناد بند آزاد قرار گيرند‪.‬‬
‫‪ -2‬طبقه ناخود ايستا‪:‬‬
‫‪ -1‬ريز طبقه مصدر‬
‫‪ -2‬ريز طبقه اسم مفعول‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از ريزطبقه مصدر‪:‬‬
‫بچه را تنبيه كردن ثمر بخش نيست‬
‫مس‬
‫(بند واژگون)‬
‫م‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از ريزطبقه اسم مفعول‪:‬‬
‫‪ -1‬هنوز نيامده رفت‪.‬‬
‫‪ -2‬بچه رنگ پريده روي صندلي نشسته بود‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫طبقه افعال خود ايستا‪:‬‬
‫‪ -1‬طبقه غير شخص ي‪ :‬اين افعال در بندهايي ديده‬
‫ميشوند كه فاقد مسنداليه هستند‪.‬‬
‫‪ -‬گروههاي اين طبقه از نظر وجه‪:‬‬
‫الف‪ -‬التزامي (بتوان گفت)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ب‪ -‬اخباري‪ )1 :‬حال (بايد ديد)‬
‫‪ )2‬گذشته (ميشد رفت)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫طبقه افعال خود ايستا ‪( :‬ادامه)‬
‫‪ -2‬طبقه شخص ي‪ :‬گروههايي كه در اين طبقه قرار‬
‫ميگيرند از سه دستگاه شخص‪ ،‬عدد و وجه بطور‬
‫همزمان انتخاب مي كنند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫انشعابات وجه التزامي‪:‬‬
‫الف‪ -‬وجه التزامي مطلق‪:‬‬
‫‪ )1‬بدون فعل كمكي «بايد»‬
‫‪ )2‬با فعل كمكي «بايد»‬
‫ب‪ -‬وجه التزامي تركيبي‪ )1 :‬بدون فعل كمكي «بايد»؛ با‬
‫فعل كمكي «بايد»‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از وجه التزامي مطلق‪:‬‬
‫‪ )1‬بروم‬
‫‪ )2‬بايد بروم‬
‫مثال از وجه التزامي تركيبي‪:‬‬
‫‪ )1‬رفته باشم؛‬
‫‪ )2‬بايد رفته باشم‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫انشعابات وجه اخباري‪:‬‬
‫‪ .1‬آينده‬
‫‪ .2‬گذشته‪ )1 :‬غيراستمراري؛ ‪ )2‬استمراري‬
‫‪ .3‬حال‪ )1 :‬غير استمراري؛ ‪ )2‬استمراري‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫گذشته غيراستمراري‪:‬‬
‫الف‪ -‬مطلق‪ :‬رفتم؛ ديديم‬
‫ب‪ -‬تركيبي‪ :‬رفته بودم؛ ديده بوديم‬
‫(فرمول ب‪ :‬ف (‪ + )EM‬ح (‪))MM‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫گذشته استمراري‪:‬‬
‫الف‪ -‬مطلق‪)1 :‬می رفتم‬
‫‪)2‬باید می رفتم‬
‫ب‪ -‬تركيبي‪ :‬داشتم می رفتم‬
‫(فرمول ب‪ :‬ق‪ + )MM( 2‬ف (‪))ME‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫انشعابات حال يا مضارع‪:‬‬
‫‪ .1‬ريزطبقه استمراري‬
‫‪ .2‬ريزطبقه غيراستمراري‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ريزطبقه استمراري‪:‬‬
‫الف‪ -‬تركيبي ‪ :a‬دارم ميروم‬
‫ب‪ -‬تركيبي ‪ :b‬ميرفته است‪.‬‬
‫(فرمول ب‪ :‬ف (‪ + )EE‬ح (‪))MZ‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ريزطبقه غير استمراري‪:‬‬
‫الف‪ -‬مطلق‪ :‬ميخورم؛ ميبينم‬
‫ب‪ -‬تركيبي‪ :‬خوردهام؛ ديدهام‬
‫(فرمول ب‪ :‬ف (‪ + )EM‬ح (‪))MZ‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دستگاه شماره دو گروه فعلي‪:‬‬
‫داراي امكان مثبت و امكان منفي‬
‫(مثال‪« :‬كشته نشد‪)».‬‬
‫دستگاه شماره سه گروه فعلي‪:‬‬
‫داراي دو امكان معلوم و مجهول است‪ .‬مثال‪:‬‬
‫معلوم‪ :‬كشت‬
‫مجهول‪ :‬كشته شد‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فصل هفتم‬
‫ساختمان گروه اسمي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ساختمان گروه اسمي‪ :‬گروه اسمي از يك كلمه يا‬
‫بيشتر ساخته ميشود‪.‬‬
‫عناصر ساختماني گروه اسمي‪:‬‬
‫وابستههاي پيشرو هسته‬
‫س‬
‫ش‬
‫فرمول گروه اسمي‪( :‬ش) س (ر)‬
‫وابستههاي پيرو‬
‫ر‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مالك تشخيص عناصر ساختماني گروه اسمي‪:‬‬
‫اضافه (‪ ،)e/ye‬مثال‪:‬‬
‫اين يك نشريه دوستداران سازمان ملل‬
‫ش‬
‫س‬
‫ر‬
‫هسته‪ :‬اولين كلمه اي كه پس از آن اضافه قرار‬
‫ميگيرد ‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫وابستههاي پيشرو (ش)‪ :‬تعداد اين وابستهها حداكثر‬
‫‪ 4‬ميباشد‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫اين يك نفر پير زن ِ‪ -‬بيچاره‬
‫‪4‬‬
‫‪3‬‬
‫ش‬
‫‪1 2‬‬
‫س‬
‫ر‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ طبقهاي كه در جايگاه ش‪ 1‬قرار ميگيرد شامل‬‫عناصر اسم و صفت است‪.‬‬
‫ طبقهاي كه در جايگاه ش‪ 2‬قرار مي گيرد شامل چهار‬‫ريز طبقه است‪:‬‬
‫‪ -1‬ريزطبقه معدود ‪ -2‬ريزطبقه صفات عالي‬
‫‪ -3‬ريزطبقه اعداد وصفي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫‪ -4‬يك ريزطبقه ‪ 14‬عضوي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ طبقاتي كه در جايگاههاي ش‪ 3‬و ش‪ 4‬قرار می گيرند به‬‫ترتيب شامل عدد و افرادي از يك طبقه بستهاند كه‬
‫داراي ‪ 7‬عضو است‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫اين‬
‫دو تا دختر بچه‬
‫‪2 34‬‬
‫ش‬
‫‪1‬‬
‫س‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫وابستههاي پيرو (ر)‪ :‬هر هسته ميتواند ‪ 5‬ولبسته‬
‫پيرو داشته باشد‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫بوف كور معروف هدايت را كه به چند زبان ترجمه‬
‫شده است (تجديد چاپ كردهاند)‬
‫بوف (س) – كور (ر‪ – )1‬معروف (ر‪)2‬‬
‫هدايت (ر‪ – )3‬را (ر‪)4‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫كه به چند زبان ترجمه شده است (ر‪)5‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ً‬
‫ عنصر ساختماني ( ر‪ :)1‬معموال از نوع اسم است‪.‬‬‫ً‬
‫ عنصر ساختماني (ر‪ :)2‬معموال از نوع صفت است و‬‫با عنصر (ر‪ )3‬ارتباط محكمي ندارد‪.‬‬
‫‪ -‬انتخاب از عناصر (ر‪ )2‬ميتواند مكرر باشد‪،‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال‪:‬‬
‫كتاب بزرگ قشنگ قرمز مريم‬
‫ر‪3‬‬
‫ر‪ 2‬ر‪ 2‬ر‪2‬‬
‫س‬
‫‪3 2‬‬
‫‪1‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عنصر ساختماني ر‪ :3‬طبقهاي كه در اين جايگاه قرار ميگيرد‬
‫به سه ريزطبقه تقسيم ميشود‪:‬‬
‫‪ -1‬ريزطبقه ضمائر (ميز تحرير من‪ /‬خودم ‪،‬کتابم)‬
‫‪ -2‬ريزطبقه اسم‬
‫‪ -3‬يك ريزطبقه يك عضوي؛ ‪ -‬اي‪/i/‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عنصر ساختماني ر‪« :4‬را»‬
‫مثال‪:‬‬
‫دختر كوچك او را ديدم‬
‫ر‪ 3‬ر‪ 4‬ا‬
‫ر‪2‬‬
‫س‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عنصر ساختماني ر‪ :5‬طبقهاي كه در اين جايگاه قرار‬
‫ميگيرد از نوع جمله‪ ،‬بند و يا گروه قيدي واژگون مرتبه‬
‫است‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫لباسهای نو او را كه از مغازه سر پل خریده است‪...‬‬
‫ر‪5‬‬
‫س ر‪ 2‬ر‪ 3‬ر‪4‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫در جايگاه ر‪ 5‬ميتوان هم از گروههاي قيدي و هم از‬‫بندهاي واژگون انتخاب كرد‪:‬‬
‫انتقاد منطقي او از كار دستگاه كه در نوع خود بيسابقه‬
‫بود حسن اثر بخشيده است‪.‬‬
‫انتقاد (س) – منطقي (ر‪ – )2‬او (ر‪)3‬‬
‫از كار دستگاه (ر‪ )1-5‬كه در نوع خود بيسابقه بود (ر‪)2-5‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫تتابع اضافات را ميتوان با بكارگيري يک گروه قيدي‬
‫شكست‪:‬‬
‫نشگاه‬
‫ادبيات دا‬
‫دانشكده‬
‫استاد روانشناس ي ِ‬
‫مثال ‪:‬‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫ِ‬
‫تهران‬
‫استاد روانشناس ي در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران‬
‫ِ‬
‫گروه قيدی‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫عنصر ساختماني هسته (س)‪:‬‬
‫ً‬
‫اين عنصر معموال از مقوله اسم است؛ مثال‪:‬‬
‫‪ -1‬بزرگترين برادر او‬
‫س ر‪3‬‬
‫ش‪2‬‬
‫‪ -2‬رفتن تو صالح نيست‬
‫س ر‪3‬‬
‫مس‬
‫م‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دستگاههاي گروه اسمي‪:‬‬
‫‪ -1‬عدد (مفرد و جمع)‬
‫‪ -2‬شخص (اول شخص‪ ،‬دوم شخص‪ ،‬سوم شخص)‬
‫‪ -3‬شناختگي‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫دستگاه شناختگي داراي سه امكان است و با دستگاه‬
‫شخص برخورد دارد‪:‬‬
‫‪ -1‬شناخته (معرفه)‬
‫‪ -2‬ناشناخته (نكره)‬
‫‪ -3‬جنس‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫تكرار همپايه در گروه اسمي‪:‬‬
‫وابستهها و هستهها ميتوانند با كمك عامل پيونده‬
‫«و» و «يا» گسترش يابند‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫پست و تلگراف و تلفن كشور‬
‫ر‪3‬‬
‫س‬
‫س‬
‫س‬
‫‪3‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فصل هشتم‬
‫ساختمان گروه قيدي‬
‫‪+‬‬
‫فصل نهم‬
‫ساختمان كلمه‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫تعريف ساختماني گروه قيدي‪ :‬اين گروه از يك كلمه‬
‫يا بيشتر ساخته ميشود و جايگاه ادات (د) را در بند‬
‫اشغال ميكند‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫مرد مجروح در اثر خونريزي درگذشت‬
‫مس‬
‫د‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫طبقهبندي گروههاي قيدي‪:‬‬
‫‪ -1‬گروههاي بدون عالمت صوري‬
‫‪ -2‬گروههاي با عالمت صوري‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫گروههاي قيدي بدون عالمت صوري‪:‬‬
‫‪ -1‬ريزطبقه باز واژگاني (مانند هميشه‪ ،‬هنوز‪ ،‬بارها‪،‬‬
‫چطور‪ ،‬خير)‬
‫‪ -2‬ريزطبقه بسته دستوري (مانند اگر‪ ،‬وقتيكه‪ ،‬اما‪،‬‬
‫چنانكه)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫گروههاي قيدي با عالمت صوري‪:‬‬
‫ً‬
‫ً‬
‫ً‬
‫‪ -1‬داراي تنوين (مانند اتفاقا‪ ،‬احيانا‪ ،‬زبانا)‬
‫‪ -2‬داراي حرف اضافه‪:‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ساختمان گروه قيدي با حرف اضافه‬
‫پيوند‬
‫دنباله (گروه اسمي)‬
‫حرف اضافه‪( +‬رابطه)‬
‫يا‬
‫(رابطه) ‪ +‬حرف اضافه‬
‫(ش) س (ر)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال از گروه قيدي با حرف اضافه‪:‬‬
‫عطف‬
‫به‬
‫نامه‬
‫رابطه حرف اضافه‬
‫پيوند‬
‫شماره ‪120‬‬
‫ر‪2‬‬
‫س‬
‫دنباله‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثالهاي ديگر از گروه قيدي با حرف اضافه‪:‬‬
‫در‪ /‬سال گذشته؛ به‪ /‬ضرر دولت؛‬
‫براي‪ /‬كمك رساني؛ در نتيجه‪ /‬كارهاي نيك؛‬
‫به دنبال‪ /‬گزارشهاي رسيده؛‬
‫دور از‪ /‬چشم او‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫حروف اضافه‪:‬‬
‫‪ -1‬حروفي كه «اضافه» نميپذيرند‪ ،‬مانند «از‪ ،‬با‪ ،‬بر‪،‬‬
‫در»‬
‫‪ -2‬حروفي كه «اضافه» ميپذيرند؛ مانند «براي‪ ،‬كنار‪،‬‬
‫بدون‪ ،‬پشت»‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫گروههاي قيدي داراي حرف اضافه‪:‬‬
‫‪ -1‬ناگسيخته‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫من به كس ي كه اين كار را كردهاست مديون هستم‬
‫مس‬
‫د‬
‫م‬
‫ا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫‪ -2‬گسيخته‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫من به كس ي مديون هستم كه اين كار را كرده است‬
‫مس‬
‫م‬
‫ا‬
‫د‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫ بسياري از گروههاي اسمي نيز ميتوانند جايگاه ادات‬‫را اشغال كنند‪:‬‬
‫‪ -1‬برخي از اعضاي ريزطبقه صفت‬
‫‪ -2‬گروههاي اسمي كه از نظر معنا بر زمان داللت‬
‫ميكنند‬
‫‪ -3‬گروههاي اسمي كه از نظر معنا بر مكان داللت‬
‫ميكنند‪.‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫تعريف ساختماني كلمه‪ :‬كلمه واحدي است كه از يك واژك‬
‫يا بيشتر ساخته شده است‪ .‬در قشر اول تجزيه كلمه‬
‫مركب از ‪ 3‬عنصر است‪:‬‬
‫پيشوند‬
‫پ‬
‫پسوند‬
‫پايه‬
‫پا‬
‫پس‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫فرمول ساختماني كلمه‪:‬‬
‫ْ‬
‫ْ‬
‫ْ‬
‫(پ) پـا (پس)‬
‫مثال‪ :1‬چرخ ‪( -ِ +‬چرخه)‬
‫پس‬
‫پا‬
‫مثال‪ :2‬پرخاش‪ +‬گر ‪ +‬اي (پرخاشگري)‬
‫پس‪ 1‬پس‪2‬‬
‫پا‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال ‪:3‬‬
‫پرده ‪ +‬در ‪ +‬اي‬
‫پا ‪1‬‬
‫پا ‪2‬‬
‫(پرده دري)‬
‫پس‬
‫جامعه ‪ +‬شناس ‪ +‬اي (جامعه شناس ي)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال ‪:4‬‬
‫(بيقراري)‬
‫بي ‪ +‬قرار‪ +‬اي‬
‫پ‬
‫پا‬
‫پس‬
‫نا ‪ +‬شنو ‪ +‬آ (ناشنوا)‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال ‪ :5‬كلمه فعل‬
‫مي ‪ +‬دو‪ +‬ان‬
‫پ‬
‫‪ +‬ايد ‪ +‬اي (ميدوانيدي)‬
‫پا پس‪ 1‬پس‪ 2‬پس‪3‬‬
‫ساخت زبان فارس ي‬
‫مثال ‪ :6‬كلماتي كه اجزاء آنها با «و» با هم تركيب‬
‫ميشوند‪:‬‬
‫شس ‪ +‬ت‪ +‬و شو‬
‫پا‬
‫پس‬
‫پا ‪ 1‬پا ‪2‬‬