امواج صوتي

Download Report

Transcript امواج صوتي

‫امواج فراصوت‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫امواج صوتي‬
‫امواج صوتي انرژي مكانيكي هستند كه در اثر يك جسم‬
‫يا مجموعهاي از اجسام كشسان توليد ميشوند‪ .‬هر موج صوتي‬
‫اغتشاشي است مكانيكي در يك گاز – مايع و يا جامد كه به‬
‫طرف خارج از چشمه با سرعتي معين حركت ميكند و‬
‫ارتعاش ناميده ميشود‪ .‬اين ارتعاشات سبب افزايش و كاهش‬
‫موضعي فشار نسبت به فشار جو ميشود‪ .‬اين افزايش و كاهش‬
‫فشار به ترتيب تراكم و انبساط ناميده ميشود‪ .‬با توجه به‬
‫حساسيتشان نسبت به گوش انسان به سه دسته تقسيم ميشوند‪.‬‬
‫امواج فروصوت‬
‫امواج صوتي‬
‫امواج فراصوت‬
‫‪+‬‬
‫‪+P‬‬
‫فشار جو‬
‫‪0‬‬
‫‪-P‬‬
‫_‬
‫انبساط‬
‫تراكم‬
‫• انواع موجها‬
‫• امواج به دو صورت در يك محيط انتشار پيدا مي كنند‬
‫• الف‪ -‬امواج طولي‬
‫• ب‪ -‬امواج عرضي‬
‫• الف‪ -‬امواج طولي امواج هستند كه راستاي‬
‫انتشار آنها در يك محيط با راستاي ارتعاش‬
‫ذرات محيط يكي است‪ .‬امواج فراصوت از‬
‫اين نوع امواج ميباشند‪.‬‬
‫• ب‪ -‬امواج عرضي به امواجي گفته ميشوند كه‬
‫راستاي انتشار آنها در يك محيط بر امتداد‬
‫ارتعاش ذرات آن محيط عمود باشند‪ :‬مثال‪:‬‬
‫موجهاي بوجود آمده پس از پرتاب سنگ در آب‬
‫• ‪ .‬پرتوهاي امواج فراصوت كه در دستگاههاي فيزيوتراپي‪,‬‬
‫تشخيصي و ميكروسكپي از يك بلور(كريستال) توليد‬
‫ميشوند براساس پديده پيزو الكتريك كه در اواخر قرن ‪19‬‬
‫توسط ماري كوري كشف شد پايه گذاري شده است‪ .‬كوارتز‬
‫يكي از بلورهائيست كه در طبيعت وجود دارد و داراي‬
‫خاصيت پيزوالكتريكي ميباشد و اغلب براي فركانسهاي‬
‫باالي ‪ 10MHZ‬استفاده ميشود‪ .‬بداليل تجربي از سراميك‬
‫)‪ (PZT‬و فيلمهاي پالستيكي مخصوص )‪ (P.V.D.F‬كه‬
‫مواد رايجي هستند بعنوان كريستالهاي پيزوالكتريك مورد‬
‫استفاده قرار ميگيرند‪.‬‬
‫بلورهاي پيزوالكتريك‬
‫‪+‬‬
‫_‬
_
+
+
+
+
-
-
-
+
+
+
-
+
-
-
-
-
+
+
-
+
-
+
+
+
+
-
+
-
-
-
-
-
+
+
-
+
+
_
_
+
+
_
+
_
+
_
+
+
_
_
Piezoelectric materials
For diagnostic medical
applications
PZT: lead zirconate titanate
Barium lead titanate
Barium lead zirconate
PVDF: polyvinylidene fluoride
Lithium sulfate
For therapeutic US
transducers:
Quartz
Lead metaniobate
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫بلورهاي(كريستال) توليد كننده امواج فراصوت‬
‫بلورهاي مسطح‬
‫بلورهاي محدب‬
‫بلورهاي مقعر‬
Transducer
Wave Front
‫بلورهاي مسطح‬
‫‪‬‬
‫‪Last Axial Maximum‬‬
‫ميدان دور‬
‫ميدان نزديك‬
‫كريستال‬
‫‪X‬‬
‫‪0.61‬‬
‫‪sin  ‬‬
‫‪r‬‬
‫‪2‬‬
‫‪,‬‬
‫‪r‬‬
‫‪‬‬
‫‪x‬‬
distance
intensity
‫كريستال مقعر‬
‫بلورهاي مقعر‬
‫نقطه كانوني‬
‫كريستال مسطح‬
‫نقطه كانوني‬
‫لنز‬
‫• كريستالهاي محدب‬
‫• سرعت صوت‬
‫• سرعتي را كه يك موج در يك محيط انتشار پيدا ميكند را‬
‫سرعت اكوستيكي و يا سرعت صوت ميگويند و بستگي به‬
‫كشساني‪ ,‬چگالي و تراكم پذيري محيط دارد‪ .‬الزم به تذكر‬
‫است كه سرعت اكوستيكي با سرعت ارتعاش ذرات محيط‬
‫متفاوت است‬
‫•‬
‫•‬
‫كشساني ‪elasticity‬‬
‫ماهيت برگشت يك جسم به حجم و شكل اوليه خود پس از‬
‫قطع فشار و يا نيروي اعمال شده را كشساني گويند‪.‬‬
‫هنگاميكه فشار و يا نيروئي برجسمي وارد ميشود‬
‫تغييراتي در شكل و حجم آن بوجود ميآيد كه اين تغييرات‬
‫بستگي به ميزان نيرو و خصلت كشساني آن جسم دارد‪.‬‬
‫امواج فراصوت با بوجود آوردن مناطق پرفشار و كم‬
‫فشار و تأثير بر سلولهاي مجاور باعث تغييرات االستيك‬
‫شده و در بافت نفوذ ميكند‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫چگالي‪Density‬‬
‫طبق تعريف‪ :‬جرم جسم بر هر واحد حجم را چگالي مينامند‪ .‬اگر‬
‫كليه خصلتهاي فيزيكي يك محيط را ثابت فرض كنيم افزايش‬
‫چگالي باعث كند شدن انتشار امواج در يك محيط ميشود‪ .‬بنابراين‬
‫هر چه چگالي افزايش يابد‪ ,‬وزن بيشتري در يك واحد حجم‬
‫گنجانده ميشود‪ .‬براي ذرات با جرم بيشتر نيروي بيشتري الزم‬
‫است تا كه آنرا به حركت درآورد و در نتيجه نيروي بيشتري‬
‫الزم است تا كه آنرا از حركت باز دارد‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪density‬‬
‫‪C‬‬
‫•‬
‫•‬
‫تراكم پذيري ‪Compressibility‬‬
‫تراكم پذيري يكي ديگر از مشخصههاي فيزيكي محيط ميباشد كه‬
‫تاثير بر سرعت صوت در آن محيط ميگذارد‪ .‬كاهش حجم يك جسم‬
‫در اثر نيرو و يا فشار وارد بر جسم را تراكم پذيري گويند‪ .‬هرچه‬
‫حجم يك جسم راحتر (آسانتر) تغيير كند مقدار ثابت تراكم پذيري‬
‫آن بيشتر ميباشد‪ .‬سرعت صوت در يك محيط نيز متناسب با عكس‬
‫جذر تراكم پذيري ميباشد‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪C‬‬
‫‪‬‬
‫‪K‬‬
‫‪com pressibility‬‬
c
1
k
‫و يا‬
C
B

‫• فشارامواج‬
‫• فشار توليد شده توسط امواج برابر است با‬
‫‪P  cv‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫‪ C‬سرعت صوت در محيط‬
‫‪ ‬دانسيته (چگالي)‬
‫‪ v‬سرعت ارتعاش ملكول‬
‫الزم به تذكر است كه اين فشار در اثر انتشار امواج در يك محيط‬
‫بوجود ميآيد كه از فشار ثابت اتمسفر بر آن محيط جدا ميباشد‪.‬‬
‫• شدت امواج فراصوت‬
‫• در حركت نوساني ساده كل انرژي ملكول در حال نوسان برابر‬
‫است با مجموع انرژي پتانسيل و انرژي جنبشي در يك چنين‬
‫سيستمي مجموع انرژيها (جنبشي و پتانسيل) ثابت ميباشند‪ .‬بدين‬
‫معني كه تمامي انرژي يا در جنبشي ذخيره شده (زمانيكه ‪ )X=0‬و‬
‫يا اينكه تمامي انرژي در انرژي پتانسيل ذخيره شده (زمانيكه ‪)V=0‬‬
‫‪1‬‬
‫‪m v2‬‬
‫‪2‬‬
‫‪E‬‬
‫• وزن ملكول براي هر واحد حجمي برابر است با حد متوسط چگالي‬
‫• انرژي امواج فراصوت در يك محيط با سرعت موج حركت ميكند‪.‬‬
‫ميزان اين انرژي كه از هر متر مربع در ثانيه ميگذرد برابر است‬
‫با‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪I  CE‬‬
‫‪I  cv W / cm2‬‬
‫ويا‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫• دسي بل‪dB‬‬
‫• اندازهگيري دقيق شدت و توان پرتوهاي فراصوت بسيار مشكل‬
‫ميباشد مخصوصا ً براي دستگاههاي تشخيصي‪ .‬يكي از راههاي‬
‫موجود براي اندازهگيري كاهش شدت امواج فراصوت از طريق‬
‫اندازهگيري شدت در يك نقطه و مقايسه آن نسبت به نقطه مرجع و‬
‫يا اوليه ميباشد‪ .‬تراز تغييرات شدت را دسي بل گويند و برابر است‬
‫با‪:‬‬
‫‪I1‬‬
‫‪dB  10Log‬‬
‫‪I0‬‬
‫• كه ‪ I1‬شدت در محل مورد نظر و‪ I0‬شدت اوليه ميباشد‪ .‬برتري ‪dB‬‬
‫در اينستكه توانائي اينكه هر اندازه شدت و يا توان را به اندازهگيري‬
‫معقول تبديل كند‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫تضعيف امواج فراصوت‬
‫تعضيف امواج فراصوت در يك ماده شامل مراحل زير‬
‫ميباشد‬
‫جذب‬
‫پراكندگي‬
‫انعكاس‬
‫انكسار‬
‫واگرائي‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫جذب امواج فراصوت‬
‫كاهش انرژي امواج تنها از طريق مرحله جذب و تبديل آنها‬
‫از يك نوع انرژي به نوع ديگر انجام ميگيرد‪ .‬در صورتيكه‬
‫مراحل ديگر از قبيل انعكاس – انكسار – پراكندگي و‬
‫واگرائي باعث كاهش انرژي امواج از طريق تغيير جهت‬
‫امواج از بيم اصلي ميشوند‪.‬‬
‫سه عامل مهم تاثير مستقيم در جذب دارند‬
‫غلظت‬
‫زمان الزم براي ملكول تا اينكه به حالت وضعيت اوليه‬
‫خود برگردد‬
‫فركانس‬
‫• ‪ -‬غلظت ‪viscosity‬‬
‫• غلظت (اندازه گيري ميزان مقاومت حركت را بيان ميكند) يك‬
‫ماده تاثير ميگذارد بر ميزان درجه حرارت توليد شده‪ .‬هرچه‬
‫غلظت يك ماده بيشتر باشد جابجائي ملكول مشكلتر انجام ميگيرد‬
‫و در نتيجه ملكولهاي در حال ارتعاش بايستي بر نيروي‬
‫اصطكاك غلبه كنند‪ .‬اين عمل باعث توليد حرارت بيشتر در آنها‬
‫ميشود‪.‬‬
‫‪F   . A.V‬‬
‫• ‪ -‬زمان الزم براي ملكول تا اينكه به حالت اوليه خود برگردند‬
‫• اگر چنانچه زمان الزم براي ملكولهاي مادهاي كه در اثرفشار امواج‬
‫فراصوت جابجا شدهاند كوتاه باشد توليد حرارت كمتري ميشود بدين‬
‫دليل كه قبل از اينكه مرحله پر فشار موج بعدي با آن برخورد كند‬
‫به حالت اوليه خود بازگشت كرده است‪ .‬در صورتيكه اگر زمان‬
‫الزم بيشتر باشد ملكول قبل از اينكه به حالت اوليه خود برگردد به‬
‫مرحله پرفشار موج بعدي برخورد كرده در نتيجه انرژي بيشتري‬
‫الزم ميباشد تا اينكه ملكول را از حركتي كه بسوي برگشتش به‬
‫موقعيت اوليه خود كرده است باز نگه دارد و بالفاصله آنرا در‬
‫جهت مخالف به حركت درآورد‪ .‬كه اين عمل باعث بوجود آمدن‬
‫حرارت بيشتر در ماده ميشود‪.‬‬
‫• ‪ -‬فركانس‬
‫• در اثر استفاده از فركانسهاي باال تحرك ملكول در درون يك ماده‬
‫زياد ميشود كه به دليل وجود اصطكاك موجود بين سلولها باعث‬
‫توليد درجه حرارت زياد ميشود همچنين زمانيكه از فركانس باال‬
‫استفاده ميشود‪ .‬زمان براي برگشت ملكول به حالت اوليه خود كمتر‬
‫ميشود‪ .‬به دليلي كه در باال به آن استناد شد رابطه زير نشان‬
‫ميدهد كه ضريب جذب امواج فراصوت رابطه مستقيم با فركانس و‬
‫غلظت دارد‪.‬‬
‫‪8f‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪30C‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪30C‬‬
‫‪2‬‬
‫‪2‬‬
‫و يا‬
‫• در اثر نفوذ امواج فراصوت در يك ماده فشار‪ ,‬جابجائي ملكول‪,‬‬
‫سرعت ملكول نسبت به مقادير اوليه بطور اكسپونسيال كاهش‬
‫مييابد‪.‬‬
‫‪P=P0e-x‬‬
‫•‬
‫‪A=A0e-x‬‬
‫•‬
‫كه ‪ P0‬فشار اوليه‪ P ,‬فشار در نقطه ‪ x‬و ‪ ‬ضريب جذب ماده‬
‫ميباشد‪.‬‬
‫فشاربا سرعت و دامنه نوسان ملكول رابطه مستقيم دارد‬
‫•‬
‫‪P=cv‬‬
‫• شدت با مجذور دامنه متناسب است بنابراين‬
‫• از اين رابطه چنين نتيجه ميشود گرفت كه شدت سريعتر از دامنه و‬
‫فشار با عمق كاهش مييابد‪.‬‬
I
Pressure
Amplitude
Intensity
P
A
I
Distance
‫• عمل متقابل امواج فراصوت با بافت‬
‫• وقتي يكدسته پرتو به بدن تابيده ميشود عمل متقابل بين پرتو‬
‫و بافتها طبق خصوصيات فيزيكي بافت انجام ميگيرد‪ .‬نتيجه‬
‫اين تقابل‪ ,‬انعكاس امواج و بررسي آنها توسط دستگاههاي‬
‫تشخيصي ميباشد‪.‬‬
‫‪Medium 3‬‬
‫‪Echo 3‬‬
‫‪echo 2‬‬
‫‪Medium 2‬‬
‫‪Medium 1‬‬
‫‪echo 1‬‬
‫• انعكاس امواج از قوانين انعكاس نور پيروي ميكند و زاويه‬
‫بازتاب آنها برابر است با زاويه تابش آنها نسبت به خط عمود‬
‫• براي ماكزيمم بهرهبرداري از امواج فرستاده شده بهتر است‬
‫پروب كه هم بعنوان فرستنده و هم گيرنده عمل ميكند را‬
‫بطوري قرار دهيم كه امواج فرستاده شده عمود بر بافت مورد‬
‫نياز باشد‪.‬‬
‫• امپدانس اكوستيكي‬
‫• بياني است براي مقاومت و مقابله با عبور امواج صوتي كه ناشي از‬
‫چگالي يك ماده و سرعت صوت در آن است و برابر است با‬
‫‪Z  C‬‬
‫• هرچه تفاوت امپدانس بين دو محيط بيشتر باشد‪ ,‬انعكاس امواج‬
‫فراصوت در آن سطح بيشتر خواهد بود‬
‫انتشار موج در بافت و برخورد‬
‫آن در سطح مشترک بافت‬
‫‪Reflected‬‬
‫‪Ii‬‬
‫‪It‬‬
‫‪Ir‬‬
‫‪Z2‬‬
‫‪Z1‬‬
‫)‪ (Z‬امپدانس بافت‬
‫‪Z=ρ.C‬‬
‫• ضريب انعكاس و ضريب انتقال‬
‫• اگر چنانچه تابش امواج فراصوت تحت زاويهاي بجز ‪ 90‬صورت‬
‫گيرد بخشي از آن با همان سرعت تابيده شده منعكس ميگردد و‬
‫بخش ديگري از آن در راستاي تابش در محيط دوم با سرعتي‬
‫مطابق با خواص فيزيكي محيط دوم نفوذ ميكند‬
‫• ضريب انعكاس شدت برابر است با‪:‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪Ir‬‬
‫‪Z 2  Z1 ‬‬
‫‪ r ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Ii‬‬
‫‪Z 2  Z 1 ‬‬
‫اگر معادله در ‪ 100‬ضرب شود در صد انعكاس بدست ميايد‬
‫‪‬‬
‫‪Z 2  Z1 ‬‬
‫‪%R ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Z 2  Z 1 ‬‬
‫‪2‬‬
‫• ضريب انتقال شدت‬
‫‪It‬‬
‫‪4Z1Z 2‬‬
‫‪ r ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Ii‬‬
‫‪Z1  Z 2 ‬‬
‫درصد انتقال برابر است با‬
‫‪4Z1Z 2‬‬
‫‪%T ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Z1  Z 2 ‬‬
‫• ‪ -1-‬استفاده امواج فراصوت در درمان‬
‫• از امواج فراصوت در كلينيك جهت مقاصد درماني و تشخيصي‬
‫استفاده ميگردد‪ .‬امواج فراصوت در محدوده درماني به دو‬
‫دسته تقسيم ميشوند‪ .‬شدتهاي كم (‪ )5/0 -3 W/cm2‬و‬
‫فركانسهاي بين ‪ 5/0‬تا ‪ 3‬مگاهرتز كه هدف از آن‪ ,‬توليد‬
‫گرماي مناسب يا اثرات غير حرارتي براي تحريك يا شتاب‬
‫بخشيدن به پاسخ فيزيولوژيكي طبيعي به آسيب است و شدتهاي‬
‫زياد كه هدف آنها توليد اثر تخريبي كنترل شده براي بافت‬
‫ميباشد )‪.(Hill 1986‬‬
‫• فيزيوتراپي‬
‫• از امواج فراصوت در درمان دردهاي مفاصل و بافت نرم‬
‫از قبيل آرتريت‪ ,‬بورسيت‪ ,‬اسپاسم عضله‪ ,‬بافت نرم صدمه‬
‫ديده و بيماريهاي مخصوص بافت كالژن در فيزيوتراپي‬
‫استفاده ميشود كه هدف از كاربرد اين روش تخفيف درد‪,‬‬
‫كاهش سختي بافت نرموتسريع درمرحله بهبودميباشد‬
‫)‪(NCRP 1992, Robroeck 1998, Boyl 1993‬‬
‫تفكيك خطي )‪(Axial Resolution‬‬
‫• قدت تفكيك و نشان دادن تصوير متفاوت از دو جسم كه‬
‫نزديك به يكديگر و در راستاي انتشار امواج باشند را تفكيك‬
‫خطی گويند و هرچه طول پالس كوچكتر باشدتفكيك خطی‬
‫بهتر ميشود‪ .‬براي طول پالس كوچكتر يا بايد تعداد سيكلهاي‬
‫درون پالس را كاهش داد و يا فركانس را افزايش‪.‬‬
interface
echo1
echo2
interface
Echo1 and 2
‫تفكيك جانبي ‪Lateral Resolution‬‬
‫• قدرت تفكيك و نشان دادن تصوير متفاوت از دو جسم كه‬
‫نزديك به يكديگر و عمود بر انتشار امواج باشند را تفكيك‬
‫جانبي گويند و هرچه پهناي بيم باريكتر باشد تفكيك جانبي‬
‫بهتري صورت ميگيرد‪ .‬كاهش قطر كريستال باعث كاهش‬
‫پهناي بيم ميشود‪.‬‬
transducer
transducer
transducer
transducer
‫• فنوفوروزيس‬
‫• از امواج فراصوت در اين محدوده شدتهاي فيزيوتراپي‬
‫براي افزايش انتقال دارو از سطح پوست به بافتهاي زير‬
‫جلدي و ورود آن به گردش خون استفاده ميشود كه به اين‬
‫شيوه درمان سونوفروزيس يا فنوفورزيس گفته ميشود‪.‬‬
‫)‪.(Mitragotri 1997, Skauen 1984‬‬
‫• هايپرترميا‬
‫• از امواج فراصوت با شدتهاي زياد در درمان سرطان‬
‫استفاده ميشود‪ .‬در اين روش درمان افزايش درجه حرارت‬
‫بافت تا حدود ‪ 45‬درجه سانتيگراد بصورت موضعي‬
‫توسط امواج فراصوت انجام ميگيرد‪.‬‬
‫• تخريب بافت و مرگ سلول كه در اثر ازدياد درجه حرارت‬
‫حاصل ميشود را هايپرترميا ميگويند‪ .‬گزارشهاي حاصل‬
‫شده هايپرترميا را بهمراه شيمي درماني و راديوتراپــي‬
‫مـــوثـــرتـــر مـــيدانــنــد ;‪(Szent-Gyorgi 1933‬‬
‫)‪.Hynynen 1989‬‬
‫روبشگرهاي ‪(Amplitude-mode) A-mode‬‬
‫اين سيستمها بر مبناي دامنه اكوي دريافتي توسط پروب‬
‫پايه گذاري شده است‪ .‬اگر يك پالس به داخل محيط (بدن)‬
‫فرستاده شود شدت سيگنالهاي دريافت شده بصورت شاخك‬
‫برروي يك محور مختصات كه دامنه به عمق يا زمان را‬
‫نشان مي دهد بر روي صفحه ‪ C.R.T‬نمايان ميگردد‪.‬‬
‫• هرچه دامنه و يا شدت سيگنال دريافت شده توسط پروب‬
‫قويتر باشد ارتفاع شاخكهاي رسم شده بلندتر ميباشد‪.‬‬
‫سيگنالهائي با دامنه قويتر ممكن است از انعكاس كنندههائي‬
‫دورتر از پروب بدست آيد تا از انعكاس كنندههاي ضعيفتر‬
‫با فاصله كمتر از كريستال‪.‬‬
‫• تغييرات در شدت سيگنال دريافت شده بدليل انعكاسات از‬
‫سطوح مختلف با امپدانس متفاوت و همچنين ضعيف شدن‬
‫انرژي پالس در طول مسير خود ميباشد‪.‬‬
‫• براي بهبود بخشيدن و سهل كردن آناليز اين سيگنالها‬
‫دستگاهي به نام ‪ T.G.C‬اكوهاي دريافت شده را بصورت‬
‫اكسپونسيال تقويت ميكند‬
Amplitude
1
2
depth
3
Amplitude
depth
depth
Amplitude
L
R
L
R
‫استفاده از ‪ A-mode‬در پزشكي‬
‫‪-1‬اكوانسفالوگرافي‬
‫‪-2‬پيدا كردن اجسام خارجي در چشم‬
‫‪-3‬شناسائي كيست در سينه‬
‫‪-4‬پيدا كردن خصلتهاي فيزيكي بافتها‬
‫‪-5‬در صنعت ‪N.D.T‬‬
‫سيستمهاي )‪Brightness mode (B-mode‬‬
‫• ‪ B-mode‬يك روش تصوير برداري دو بعدي در مقياس‬
‫خاكستري ميباشد‪ .‬محل انعكاس يك سطح مشترك (شاخك‬
‫در سيتمهاي ‪( A-mode‬يك بعدي) به موقعيت (دو بعدي)‬
‫آن سطح بصورت يك نقطه در سيستمهاي ‪ B-mode‬تبديل‬
‫ميشود‪ .‬ميزان نور آن نقطه بر روي صفحه نمايش بستگي‬
‫به شدت (دامنه) سيگنال دريافتي توسط پروب ميباشد‪.‬‬
‫• اطالعات جديد بدست آمده توسط پرتوهاي بعدي بطور دائم‬
‫و سريع بصورت تصوير جايگزين تصاوير قبلي ميشوند‪.‬‬
‫• روشهاي الكترونيكي درجه وضوح سطح مشتركها نسبت به‬
‫موقعيت و ميزان شدت دريافتي از رنگ سياه تا سفيد كه‬
‫مقياس خاكستري ناميده ميشود درجه بندي كرده و بر روي‬
‫صفحه نمايشگر ظاهر ميسازد‪.‬‬
A
M
L1
L2
K1
K2
B
M
L1
L2
B
C
K1
K2
B
M
L1
L2
K1 K2 B
Reference position
X1 2 3
Y1
Y
2
3
X
10
10
‫• روشهاي پيشرفته الكترونيكي سيستمهاي تصوير برداري دو‬
‫بعدي ‪ B-mode‬ثابت در مقياس خاكستري را به‬
‫سيستمهاي نمايش آني در مقياس خاكستري و اخيراً رنگي‬
‫تبديل نموده است‪.‬‬
‫• پروبهاي سيستمهاي نمايش آني از تعداد كريستالهاي‬
‫زيادتري نسبت به ‪ B-mode‬تشكيل شده و بهمين دليل اين‬
‫سيتمها قادر به تهيه تصوير از سطح بسيار بزرگتري را‬
‫ميباشند‪.‬‬
‫• سيستمهاي نمايش آني اين تصاوير در هر ثانيه حدوداً ‪30‬‬
‫مرتبه تعويض ميشوند (‪ 30‬كادر در ثانيه)‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫پويشگرهاي نمايش آني بنا به نحوه انتشار امواج به دو‬
‫دسته تقسيم ميشوند‬
‫مكانيكي‬
‫الكترونيكي‬
‫پويشگرهاي مكانيكي به آن سيستمهائي كه يك يا چند‬
‫كريستال بر روي يك محور بصورت نوساني و يا چرخشي‬
‫حركت و امواج را بدرون بدن ساطع و دريافت ميكنند گفته‬
‫ميشود‪.‬‬
‫اين پويشگرها بنا به ساختار داخلي آنها و نحوه انتشار‬
‫امواج خود به دو دسته تقسيم ميشوند‬
‫پويشگرهاي تماسي‬
‫پويشگرهاي درون مايع‬
Line of
sight
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫مزيتهاي اسكنرهاي مكانيكي‬
‫تصوير بصورت قطاعي نشان داده ميشود‬
‫بدليل كوچك بودن آنها از نظر فيزيكي قادر به تهيه تصوير‬
‫از بين دندهها ميباشند‪.‬‬
‫تصاوير بسيار عالي در برد محدود مهيا ميسازد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫كاستيهاي اسكترهاي مكانيكي‬
‫اندازه كوچك بيش از حد آنها ميدان ديد را محدود ميسازد‪.‬‬
‫فاصله كانوني ثابت قدرت تفكيك جانبي را محدود ميسازد‬
‫قدرت تفكيك با افزايش فاصله از سطح كريستال كاهش پيدا‬
‫ميكند‬
‫تعداد خط ديد بيشتري در سطح نزديك كريستال وجود دارد‬
‫تا معادل همان سطح در قسمتهاي پائينتر‬
‫نوسان و يا چرخش كريستال باعث محدود شدن تعداد‬
‫كادرها در هر ثاينه ميشود‪.‬‬
‫• پويشگرهاي الكترونيكي به آن سيستمهائي گفته ميشود كه‬
‫كريستالها با آرايشهاي متفاوت ولي منظم و ثابت در درون‬
‫يك محفظه توسط سيگنالهاي الكتريكي تحريك و امواج را‬
‫بدرون بدن ساطع و دريافت ميكنند گفته ميشود‪ .‬اين‬
‫پويشگرها بر مبناي شكل هندسي كريستال به دو دسته‬
‫پويشگرهاي آرايش خطي )‪ (linear array‬و حلقوي‬
‫‪ Annular array‬تقسيم بندي شدهاند‪.‬‬
‫• هر يك از اين آرايشها بنا به نحوه تحريك الكتريكي‬
‫كريستالها نامگداريهاي مشخصتري را به خود اختصاص‬
‫دادهاند‪ .‬تغييرات در نحوه تحريك الكتريكي كريستالها (از‬
‫قبيل تأخيردر تحريك كريستالها) براي بهبود بخشيدن تفكيك‬
‫محوري و جانبي و در نتيجه كيفيت بهتر تصوير ميباشد‪.‬‬
‫آرايشگرهاي خطي‬
‫) آرايشهاي خطي متوالي‬1
Sequential Linear Arrays
‫) آرايشهاي خطي دسته اي‬2
Segmental Linear arrays
‫) آرايشهاي خطي دسته اي متوالي‬3
Sequential segmental Linear arrays
‫) آرايشهاي خطي فازي‬4
Linear Phased arrays
•
•
•
•
•
•
•
•
•
Sequential linear array
transducer
1
2
0-195
195-390
3
130
Segmental linear array
transducer
1 2 34
0-195
64
1 2 3 4 5 6
Sequence 3
Sequence 2
Sequence 1
16
1
2
3
4
5
d1 d2 d3 d4 d5
d1 d2 d3 d4 d5
Ultrasound beams may be
by curving the focused
piezoelectric plate or by interposing
a lens or reflector between a flat
plate and the target. A phased array
of transducers is focused
electronically
‫آرايشهاي حلقوي‬
‫‪Annular Array‬‬
‫‪4‬‬
‫‪3‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪3‬‬
‫‪4‬‬
‫‪4 3 2 1‬‬
‫مشكالت با ارايشهاي خطي‬
‫مشكل عمده آرايشهاي الكترونيكي تشكيل لبهاي ثانويه از انرژي فراصوتي است‪.‬‬
‫لبهاي ثانويه در مدل توليد و از زواياي مختلف نسبت به لب مركزي به سمت‬
‫خارج انتشار پيدا مي كنند‪.‬‬
‫تصاوير كاذب )‪ (Artifact‬در تصوير توسط ثبت نادرست موقعيت سطح مشترك‬
‫بوجود مي آيند زيرا چنين تصور ميشود كه تمامي اكوها از امتداد باريكه اصلي‬
‫سرچشمه گرفته باشند‪ .‬لبهاي ثانويه باعث در هم ريختگي و مانع آشكار شدن‬
‫اكوهاي ضعيف ميشوند‪.‬‬
‫لبهاي ثانويه بر دو نوع ميباشند‬
‫لبهاي كناري‬
‫لبهاي شبكه اي‬
‫لبهاي كناري‬
‫لبهاي كناري در تمام كريستالها (چند كريستال و يا تك كريستال) توليد‬
‫شده و ناشي از ارتعاشات طولي و عرضي باز آوايش‬
‫)‪ (reverberation‬در سطح مشترك بافت‪ -‬كريستال و پديده تداخل‬
‫ميباشند‪.‬‬
‫لبهاي كناري در مقايسه با باريكه اصلي )‪ (60-100dB‬داراي شدت‬
‫كمتري ميباشند‪ .‬تكنيكي به نام ‪ Apodization‬شدت لبهاي كناري‬
‫را براي آرايشهاي الكترونيكي (دستگاههاي تشخيصي) تنزل ميدهد‪.‬‬
‫شدت لبهاي كناري حدودا ‪ 60‬تا ‪100‬‬
‫كمتر ازلب مركزي ميباشد‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫لبهاي شبكه اي )‪(Grating Lobes‬‬
‫يكي ديگر از مشكلهاي لب ثانويه كه منحصر به آرايشهاي‬
‫خطي ميباشد لبهاي شبكه اي نام دارند كه دراثر قرار دادن‬
‫فاصله هاي منظم و متناوب عناصر درون آرايش ايجاد ميشوند‪.‬‬
‫لب شبكه اي تصاوير دروغين در تصوير ايجاد ميكند با اندازه‬
‫گيري زمان مسافت طي شده (فاصله) به يك جسمي كه در‬
‫خارج از باريكه اصلي قرار گرفته است و جاي دادن پژواكهاي‬
‫آشكار شده چنانكه سطح جدائي دو محيط در طول مسير باريكه‬
‫اصلي فراصوتي قرار گرفته است‪.‬‬
‫موقعيت زاويه اي مخصوص لبهاي شبكه اي از فرمول زير‬
‫پيروي ميكند‪.‬‬
‫‪m‬‬
‫‪x‬‬
‫‪sin  ‬‬
‫• مهندسين طراحي با تكنيكي به نام ‪ subdicing‬لبهاي‬
‫شبكه اي را كاهش و يا حذف نموده اند‪ .‬در اين تكنيك‬
‫بلورهاي هر آرايش به تعداد بلور كوچكتر در تقسيم و از‬
‫طريق الكترونيكي به هم متصل شده اند‪ .‬عناصر كوچكتر با‬
‫هماهنگي با يكديگر بعنوان يك بلور عمل ميكنند‪ .‬اين عمل‬
‫فاصله مركز تا مركز بين عناصر را بطور موثر كاهش‬
‫داده و باعث ميشوند كه لبهاي شبكه اي در زاويه اي‬
‫بزرگتر از ‪ 90‬درجه رخ بدهند‪.‬‬
‫• حركت گردش خون ‪Hemodynamics‬‬
‫• خون مايعي است لزج كه تشكيل شده است از گلبولهاي‬
‫قرمز‪ ,‬گلبولهاي سفيد و پالسما‪ ,‬چسبندگي خون يك پارامتر‬
‫فيزيكي است كه با هر تغيير شكل مقاومت ميكند‪ .‬براي يك‬
‫جسم چسبنده كه مجبور به تغيير شكل شود بايد به نيروهاي‬
‫داخلي درون سلول غلبه كند‪ .‬نيروي اصطكاك بوجود آمده‬
‫توسط چسبندگي خون باعث تغييرات سرعت در طول رگ‬
‫ميشود‪.‬‬
Laminar Flow
‫عوامل موثر در تغيير سرعت خون‬
‫‪ -1‬شتاب‬
‫‪ -2‬انحناء رگ‬
‫‪ -3‬شاخه هاي همانند‬
‫‪ -4‬گشادگي رگ‬
‫‪ -5‬گرفتگي‬
‫‪Plug flow‬‬
‫•در اثر تغيير سرعت خون ‪ Plug flow‬بوجود ميايد‬
‫•در صورت وجود انحناء سرعت در اليه هاي پا ئيني کمتر از اليه هاي فوقاني ميباشد‬
Narrowed Lumen
‫•چرخش خون در يك نقطه را ‪ Eddy Flow‬گويند‬
‫‪3‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪3‬‬
‫• جريان متالطم ‪Turbulent‬‬
‫• زماني بوجود ميايد كه ما نعي جلوي عبور خون را از‬
‫حالت يكسان و متعادل بگيرد‬
‫جريان متالطم ‪Turbulent‬‬
‫زماني بوجود ميايد كه ما نعي جلوي عبور خون را از حالت يكسان و متعادل بگيرد‬
‫‪5‬‬
‫‪4‬‬
‫‪3‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫• معادله پوازي‬
‫• آهنگ جريان حجمي )‪ (volume flow rate‬مقدار خوني كه از‬
‫يك رگ در واحد زمان عبور ميكند را آهنگ جريان حجمي ميگويند‬
‫و برحسب ‪cm3/sec‬‬
‫‪P‬‬
‫‪Q‬‬
‫‪R‬‬
‫• دو عامل تعيين كننده آهنگ جريان ميباشد‬
‫• اختالف فشار در دو محل رگ كه گراديان فشار ناميده ميشود و نيروئي است كه‬
‫خون را در رگ به جلو ميراند‪.‬‬
‫• ممانعت از جريان خون در رگ كه مقاومت رگي ويا‪ Reynolds No.‬ناميده‬
‫ميشود‪.‬‬
‫‪8l‬‬
‫‪R 4‬‬
‫‪r‬‬
‫• طول لوله و يا رگ‪ η ،‬ويسكوزيته و ‪ r‬شعاع رگ‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫فشاركلي رگها‬
‫‪ -1‬فشار انقباض قلب‬
‫‪ -2‬فشار شرياني‬
‫‪ –3‬فشار هيدروستاتيك‬
‫هر سه سهمي در بوجود آوردن فشار كلي رگها دارند‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫انقباض قلب‬
‫فشار اعمال شده توسط انقباض ماهيچه هاي قلب‪.‬‬
‫در اينصورت حجم خون در رگها افزايش و در نتيجه رگها‬
‫منبسط ميشوند‪.‬‬
‫فشار شرياني‬
‫براي برگشتن به حالت اوليه خود ديواره رگها منقبض و‬
‫فشار اعمال شده باعث حركت خون در طول رگ ميشود‪.‬‬
‫• فشار هيدرو استاتيك‬
‫• فشار هيدروستاتيك زماني بوجود مي آيد كه مايع بطور‬
‫عمودي قرار بگيرد و وزن هر اليه به اليه زير آن انتقال‬
‫داده ميشود‪ .‬هر چه ارتفاع بيشتر شود فشار هيدروستاتيك‬
‫نيز بيشتر ميشود‪ .‬و از رابطه زير بدست مي آيد‪.‬‬
‫‪P=ρgh‬‬
‫•‬
‫• داپلر‬
‫‪ F0‬فركانس مولد‬
‫‪ V‬سرعت خون‬
‫‪ C‬سرعت صوت در بافت‬
‫‪2 F0V‬‬
‫‪Fd ‬‬
‫‪C‬‬
‫‪2 F0V cos‬‬
‫‪Fd ‬‬
‫‪C‬‬
‫• با پيشرفت تكنولوژي در آشكارسازي و پردازش سيگنالها‬
‫امواج فراصوت‪ ,‬تغييرات فركانس )‪ (FD‬بدست آمده رمز‬
‫گذاري و اين تغييرات را نسبت به اينكه ماده متحرک به طرف‬
‫پروب و يا از آن دور شوند را بصورت تصوير رنگي به‬
‫روي صفحه نمايشگر مهيا ميسازد‪ .‬اگر جريان خون بطرف‬
‫پروب در حركت باشد تصوير بصورت قرمز و اگر از پروب‬
‫دور شود تصوير بصورت آبي بر روي صفحه نمايشگر آشكار‬
‫خواهد شد‬
‫• از سيستمهاي داپلر در تشخيص حركت قلب جنين‪,‬بند ناف‪,‬‬
‫بررسي حيات جنين در فاصله زماني ‪ 12-20‬هفتگي‬
‫استفاده ميشود‪ .‬از آنجائيكه تفاوت فركانس ‪ FD‬در محدوده‬
‫شنوايي انسان ميباشد تعداد ضربان قلب جنين قابل شنوائي‬
‫است‬
‫• روبشگرهاي )‪M-mode (Motion-mode‬‬
‫• نخستين ابزار تشخيصي ارگانهاي متحرك كه توسط امواج‬
‫فراصوت بكار گرفته شد روش ‪ M-mode‬و يا روش‬
‫روبشگرهاي متحرك ناميده شد‪ .‬اولويت اين روش بررسي‬
‫ارگانهاي متحرك كه شامل ميزان دامنه و الگوي حركت‬
‫است ميباشد و براي اولين بار براي بررسي وضعيت‬
‫دريچه ميترال استفاده شد‪.‬‬
‫• اثرات بيولوژيك‬
‫• كاربرد فيزيكي امواج فراصوت در طي بيست سال گذشته بصورت تجربي‬
‫رشد قابل مالحظهاي داشته است‪ .‬توسعه تكنولوژي جديد و قيمتهاي مناسب‬
‫دستگاههاي فراصوت را براحتي در دسترس همگان قرار داده است‪ .‬پذيرش‬
‫رو به تزايد اين روش مربوط به ويژگي خاص اين تكنولوژي و عدم استفاده‬
‫آنها از پرتوهاي غير يونيزان ميباشد‪ .‬دستگاههاي التراسوند در تشخيص كليه‬
‫ارگانهاي نرم بدن بجز ريهها استفاده ميشود‪ .‬يكي از مهمترين استفاده آنها در‬
‫مامائي و براي بررسي آمنيوسنتريس (تشکيل كيسه آب جنين)‪ ,‬نمايش قلب‬
‫جنين‪ ,‬تخمين سن و تعيين موقعيت و طراز قرار گرفتن جنين ‪ ,‬تشخيص‬
‫حاملگي چند قلو و تعيين محل جفت ميباشد‪.‬‬
‫• مطابق باقوانين حفاظت در برابر اشعه‪ ,‬با سطح دوزي كه در راديولوژي‬
‫تشخيصي به كار گرفته ميشود‪ ,‬اگر جنين در معرض پرتوهاي يونيزان قرار‬
‫گيرد‪ ,‬اين پرتوها ميتواند بطور بالقوه صدمات بيولوژيكي نهفته در جنين بوجود‬
‫آورند كه اين مسئله درالتراسوند تشخيصي كامالً حذف گرديده است‪.‬‬
Lifetime of an
‘Acoustic Transient Cavitation’
Bubble.
‫• امواج فراصوت نيز در شدتهاي باال )‪(0.5-3w/cm2‬‬
‫داراي خطرات بيولوژيكي از قبيل پاره كردن ديواره رگ‪,‬‬
‫لخته كردن خون‪ ,‬هموليز گلبولهاي قرمز و غيره ميباشد‪.‬‬
‫بيشتر اين خطرات با پيدايش پديدهاي بنام كويتاسيون بوجود‬
‫ميايد‪ .‬كويتاسيون فرم گرفتن و زندگي ديناميكي يك حباب‬
‫در مايعات تحت تاثير امواج فراصوت را مينمايد‪.‬‬
‫• امواج فراصوت هستهها غير فعال گازهاي موجود در مايعات‬
‫(آب‪ ,‬خون) را در طول يك دوره فشار اكوستيكي بدين صورت‬
‫فعال ميكند كه در هنگام انبساط يا بخش منفي سيكل موج فشار‬
‫كمتر از فشار اتمسفر ميباشد حباب رشد و در هنگام تراكم با‬
‫بخش مثبت سيكل موج كه فشار بيشتر از فشار اتمسفر حباب‬
‫كوچك ميشود‪ .‬نفوذ گازهاي اطراف بدرون حباب در بخش‬
‫منفي سيكل باعث رشد و اضافه شدن محيط آن ميشود و در‬
‫نتيجه در هنگام انبساط‪ ,‬حباب هرگز به اندازه اوليه خود‬
‫نخواهد رسيد و بنا به فعاليت آنها در محيط به دو دسته تقسيم‬
‫ميشوند‪.‬‬
‫• امواج فراصوت هستهها غير فعال گازهاي موجود در‬
‫مايعات (آب‪ ,‬خون) را در طول يك دوره فشار اكوستيكي‬
‫بدين صورت فعال ميكند كه در هنگام انبساط يا بخش منفي‬
‫سيكل موج فشار كمتر از فشار اتمسفر ميباشد حباب رشد و‬
‫در هنگام تراكم با بخش مثبت سيكل موج كه فشار بيشتر از‬
‫فشار اتمسفر حباب كوچك ميشود‪ .‬نفوذ گازهاي اطراف‬
‫بدرون حباب در بخش منفي سيكل باعث رشد و اضافه شدن‬
‫محيط آن ميشود و در نتيجه در هنگام انبساط‪ ,‬حباب هرگز‬
‫به اندازه اوليه خود نخواهد رسيد و بنا به فعاليت آنها در‬
‫محيط به دو دسته تقسيم ميشون‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫پايدار‬
‫ناپايدار‬
‫حبابهاي پايدار به آن دسته از حبابها گفته ميشود كه طول‬
‫يك شعاع تعادل در ميدان صوتي نوسان ميكند و براي‬
‫تعداد قابل توجهي از دورههاي اكوستيكي به زندگي‬
‫ديناميكي خود ادامه ميدهد‪.‬‬
‫•‬
‫•‬
‫حبابهاي ناپايدار به آن دسته از حبابها گفته ميشود كه‬
‫بشكل ناپايداري در طول يك شعاع كه چندين برابر اندازه‬
‫اوليه آنها ميباشد نوسان و سپس به سرعت فروكش‬
‫)‪ (Collapse‬ميكنند‪.‬‬
‫درجه حرارت و فشار باالي به وجود آمده در اثر فروكش‬
‫كردن حباب باعث واكنشهاي شيميايي در مايعات‪ ,‬از بين‬
‫بردن گلبولهاي خون پاره شدن ديواره مويرگها و غيره‬
‫‪....‬ميشود‪.‬‬