مسیرهای میانی مغر و نغاع

Download Report

Transcript مسیرهای میانی مغر و نغاع

‫ و بيشتر مسير‬Ventral corticospinal tract
medial system ‫ هم جزء مسيرهاي‬corticobulbar tract
. ‫ است‬path
‫ برخي از اينها‬. ‫ منشاء مي گيرند‬brain stem ‫ساير مسيرهاي مياني از‬
:‫شامل‬
“ lateral , medial , vestibulo spinal tract “
‫و مسيرهاي‬
‫“و‬pontime , medullary raticulospinal tract”
. ‫ است‬tectospinal tract
lateral ‫ از هسته هاي‬Lateral vestibulo spinal
‫ از طريق‬ipsilateral ‫ منشاء مي گيرند و به صورت‬vestibular
ventral ‫ به سمت پائين ميرود و آنگاه وارد ناحيه‬brain stem
medial ‫ طناب نخاعي مي شود و بر روي اينتر نورونهاي‬fusiculus
. ‫ سيناپس ميدهد‬group
‫‪ lateral vestibulospinal‬موتونورونهايي كه عضالت مربوط به‬
‫نگاهداري وضعيت بدن را عصب دهي مي كنند تحريك مي نمايد ‪ .‬ورودي به‬
‫هسته وستبوالر جانبي هم از اجسام اتوليت و سمي سيركوالر داكت است ‪.‬‬
‫در صورت قطع ارتباط مناطق مغزي اين هسته ‪ hyperactive‬مي‬
‫اين افزايش‬
‫شود زيرا اثرات مهاري مراكز باال برداشته مي شود ‪.‬‬
‫فعاليت تحريكي باعث ‪ hypertonus‬در اين حيوانات مي شود ‪.‬‬
‫مسيرهاي ‪ : monoaminergic pathway‬شامل مسيرهاي‬
‫نورآدرنرژيك كه از لوكوس سرولئوس منشاء مي گيرند و سيستم‬
‫سروتونرژيك كه از هسته رافه منشاء مي گيرند‬
‫* مسير نورآدرنرژيك از طريق ‪ lateral funiculi‬به نخاع مي رود ‪ .‬اثر‬
‫مهاري‬
‫‪.‬‬
‫باشد‬
‫مي‬
‫مسير‬
‫اين‬
‫برجسته‬
‫مسيرهاي ‪ : monoaminergic pathway‬شامل مسيرهاي‬
‫نورآدرنرژيك كه از لوكوس سرولئوس منشاء مي گيرند و سيستم‬
‫سروتونرژيك كه از هسته رافه منشاء مي گيرند‬
‫مسير ‪ raphe spinal‬سروتونرژيك است اين مسير نيز مهاري است ( بخش‬
‫‪ ) dorsal horn‬يعني فيبرهايي كه بر اينتر نورونها در ‪ dorsal horn‬وارد‬
‫مي شود مهاری است در حاليكه پايانه هاي اين مسير بر نورونهاي حركتي‬
‫‪.‬‬
‫دارد‬
‫تحريكي‬
‫فعاليت‬
‫‪ The dorsal horn projection‬ممكن است به كاهش انتقال درد‬
‫كمك كند در حاليكه ‪ the ventral horn projection‬ممكن است‬
‫‪.‬‬
‫دهد‬
‫افزايش‬
‫را‬
‫حركتي‬
‫فعاليت‬
‫مسيرهاي ديگر منوآمينرژيك شامل دوپامين و اپي نفرين است که اعمال آنها‬
‫نسبت به اعمال دو مسير فوق كمتر روشن مي باشد ‪.‬‬
‫*بطور كلي مسيرهاي منوآمينوژيك احتماال" پاسخ پذيري‬
‫تغيير ميدهند كه شامل مدارهاي رفلكس ي مي باشد ‪.‬‬
‫چرخه هاي نخاعي را‬
‫برخي از عوارض قطع مسير پيراميدال‬
‫قطع انتخابي مسير پيراميدال در ميمون در ناحيه‬
‫مدوال سبب ضعيف شدن و كاهش تون در طرح‬
‫ريزي حركات عضالت و اعمالي كه نياز به اعمال‬
‫ظريف و منحصر بفرد انگشتان دست و پا دارد ‪،‬‬
‫گردد ‪ .‬دوران بهبودي بعد از گذشت چند ماه انجام‬
‫مي شود ولي هيچگاه كامال" بهبود نمي يابد ‪.‬‬
‫شكل نشان دهنده زنجيره هايي كه از ‪ sense organs‬و از كورتكس مغزي به‬
‫مسيرهايي كه شامل ‪، corticospinal‬‬
‫نورونهاي حركتي می باشد ‪.‬‬
‫‪ vestibulospinal‬و ‪ reticulospinal‬و فعاليت آنها كه بوسيله ‪basal‬‬
‫‪.‬‬
‫شوند‬
‫مي‬
‫تعديل‬
‫مخچه‬
‫و‬
‫‪ganglia‬‬
‫فيبرهاي ‪ corticospinal‬در ناحيه پيراميد مدوال به همراه مسير معادل عملي خود‬
‫يعني ‪ ،corticobulbar (corticonuclear) fibers‬در نزديكي و يا در هسته‬
‫هاي حركتي اعصاب كرانيال ختم مي شوند ( وارد مي شوند ) ‪.‬‬
‫‪85‬درصد اين فيبرها در ناحيه پيراميد به طرف مقابل ميروند و وارد نيمه خلفي فونيكولوس جانبي مي‬
‫مسير‬
‫آنها‬
‫به‬
‫كه‬
‫شوند‬
‫‪ lateral corticospinal tract‬را ميدهند و ‪ 15‬درصد باقيمانده فيبرهاي پيراميدال‬
‫‪ventral‬‬
‫تشكيل ‪ ventral corticospinal tract‬را ميدهند كه به بخش مياني‬
‫‪ funiculus‬وارد مي شوند ‪.‬‬
‫مخچه‬
‫( ‪) cerebellum‬‬
‫مخچه بطور عمده با همگام كردن ‪،‬‬
‫تنظيم كردن و نرم و يكنواخت كردن‬
‫حركات سر و كار دارد ‪.‬‬
‫وزن مخچه فقط ‪ 10‬درصد وزن مغز است و مساحت سطح آن حدود ‪75‬‬
‫درصد‬
‫مساحت‬
‫سطح‬
‫قشر‬
‫مغز‬
‫است‬
‫‪.‬‬
‫تشريح مناطق عملي مخچه ‪ :‬مخچه توسط ‪ 2‬شيار عميق به ‪ 3‬لوب‬
‫تقسيم مي شود ‪ .‬لوب قدامي ‪ ،‬خلفي و فلوكولوندولر كه آخري قديمي ترين‬
‫مخچه باستاني يا‬
‫قسمت مخچه است كه به آن‬
‫‪.‬‬
‫گويند‬
‫‪archicerebellum‬‬
‫قسمت لوب قدامي و بخش ي از قسمت مياني لوب خلفي نيز مخچه قديمي‬
‫يا ‪ Paleocerebellum‬مي نامند و باقي لوب خلفي نيز جديد بوده و‬
‫‪ Neocerebellum‬مي نامند ‪.‬‬
‫مخچه بر روي قسمتهاي حركتي و حس ي عمده در تنه مغزي قرار گرفته‬
‫هر طرف بوسيله پايك هاي فوقاني ‪ ،‬مياني و تحتاني به‬
‫كه در‬
‫تنه مغزي متصل مي شود ‪ .‬كرمينه ياورميس مياني و نيمكره هاي جانبي‬
‫داراي چين و شيارهاي بيشتري از قشر مغز است ‪.‬‬
‫بهمان ترتيبي كه نقشه هايي از قسمتهاي مختلف بدن در قشر حس ي و‬
‫حركتي ‪ ،‬عقده هاي قاعده اي ‪ ،‬هسته قرمز و تشكيالت مشبك وجود‬
‫دارد ‪ ،‬در مخچه نيز صادق است ‪.‬‬
‫در مخچه يك نقشه در لوب قدامي و يك نقشه در لوب خلفي است‬
‫در قسمت ورميس مخچه و در‬
‫‪ .‬بخشهاي محوري بدن‬
‫حاليكه اندامها و نواحي صورت در نواحي بينابيني دو نيمكره قرار‬
‫دارد كه اين نقشه ها در واقع فيبرهاي عصبي ورودي را از مناطق‬
‫مربوطه بدن دريافت مي كند و سيگنالهاي حركتي را به همان نواحي‬
‫در نقشه قشر مغز ‪ ،‬عقده هاي قاعده اي ‪ ،‬هسته قرمز و‬
‫تشكيالت مشبك مي فرستد ‪.‬‬
‫مسيرهاي مهم آوران از مغز ‪:‬‬
‫‪ ) 1‬مسير ‪ corticocerebellum‬كه از قشر حركتي شروع ← از طريق ‪ponto‬‬
‫‪ ← cerebellum‬قشر مخچه‬
‫‪ Olivocerebellum ) 2‬از هسته زيتون تحتاني ← به همه قسمتهاي مخچه مخچه‪.‬‬
‫تحريك اين مسير توسط فيبرهاي قشر حركتي مغز ‪ ، B.G. ،‬مناطقي از ‪ R.F.‬و نخاع‬
‫تحريك مي شود ‪.‬‬
‫‪ )3‬مسير ‪ vestibulocerebellum‬كه در لوب فلوكولوندولرو هسته فاستژيال مي‬
‫رود ‪.‬‬
‫‪ )4‬مسير ‪reticulo-cerebellum‬‬
‫‪ )5‬مسير ‪ tectocerebellar‬كه در ارتباط با بينائي و شنوائي است ‪.‬‬
‫در داخل مخچه و در عمق آن ‪ 3‬هسته ‪ inter positus ، dentate‬و ‪ fastigial‬قرار دارد ‪.‬‬
‫مسيرهاي آوران از محيط به مخچه ‪ :‬از ‪ 4‬مسير جداگانه سيگنالهاي‬
‫‪.‬‬
‫كند‬
‫مي‬
‫دريافت‬
‫را‬
‫حس ي‬
‫‪dorsal‬‬
‫‪spino‬‬
‫‪cerebellum‬‬
‫‪)1‬‬
‫‪ ventral spino cerebellum )2‬كه از قطعات كمري و سينه اي و‬
‫خاجي‬
‫( ‪ ) lumbar- torasic , lumbar‬نخاع سرچشمه مي گيرند ‪.‬‬
‫‪ coneocerebellar )3‬كه به راه نخاعي مخچه اي خلفي ملحق مي شود ‪.‬‬
‫‪ rostral spino cerebrallar )4‬كه به مسير نخاعي _ مخچه اي قدامي‬
‫‪.‬‬
‫شود‬
‫مي‬
‫ملحق‬
‫راههاي خلفي )‪ :(Dorsal Pathways‬از طريق پايك تحتاني و در همان طرف وارد و‬
‫دو راه نخاعي _ مخچه اي قدامي از طريق پايك مخچه اي فوقاني وارد و در هر دو طرف‬
‫‪.‬‬
‫شود‬
‫مي‬
‫ختم‬
‫مخچه‬
‫مسيرهاي خلفي عمدتا" توسط دوكهاي عضالني و مقداري هم توسط ساير رسپتورهاي‬
‫پيكري تحريك مي شوند ‪ ،‬مثل رسپتورهاي مفصلي ‪ ،‬رسپتورهاي تماس ي و وتري گلژي كه‬
‫سيگنالهاي حاصله مخچه را از حالت لحظه اي انقباض ‪ ،‬درجه وارد شدن تانسيون بر وتر‬
‫كند‪.‬‬
‫مي‬
‫آگاه‬
‫‪.‬‬
‫‪.‬‬
‫‪.‬‬
‫و‬
‫عضالت‬
‫از‬
‫مسيرهاي عصبي قدامي عمدتا" بوسيله سيگنالهاي حركتي تحريك شده كه‬
‫طريق مغز از طريق راههاي ‪ Cortico-spinal‬و ‪ rubrospinal‬به نخاع مي آيند و‬
‫لذا اين مسير حركتي به مخچه اطالع ميدهد كه سيگنالهاي حركتي به نخاع رسيده اند يا‬
‫؟‬
‫نـه‬
‫از طريق ستونهاي خلفي و خلفي – جانبي نخاع نيز از طريق ‪ brain stem‬سيگنال به مخچه ميرسد و‬
‫از طريق مسير ‪ spino-reticolum‬هم سيگنالها به مخچه ارسال مي گردد ‪.‬‬
‫سيگنالهاي خروجي از مخچه ‪:‬‬
‫‪ 3‬راه وابران اصلي وجود دارد ‪.‬‬
‫‪ )1‬مسيري كه از قشر ناحيه جانبي نيمكره مخچه شروع← هسته‬
‫هسته هاي تاالموس‬
‫دندانه دار←‬
‫‪ ← ventrolateral , ventroanterior‬قشر مغز ( حركتي )‬
‫كه نقش مهمي اين مسير در همگام كردن فعاليتهاي حركتي ارادي كه در‬
‫قشر مغز است ‪،‬كمك مي كند ‪.‬‬
‫‪ )2‬از ورميس شروع ← هسته فاسيژيال ← بصل النخاع و پونز ← در‬
‫ارتباط با هسته وستيبوالر عمل مي كند و در تعادل و كنترل آن شركت‬
‫كرده و با تشكيالت مشبك به كنترل وضع بدن كمك مي كند ‪.‬‬
‫‪ )3‬مسيري كه از ناحيه بينابيني نيمكره مخچه بين ورميس و‬
‫ناحيه جانبي شروع ← هسته واسطه‬
‫‪Ventrolateral N. , ventroanterior N. of thalamus → motor cortex‬‬
‫‪ → B.G.‬تاالموس ‪Intermediate‬‬
‫‪Red N. + R.F.‬‬
‫كه در هماهنگ كردن انقباضات عضالت آگونيست و‬
‫آنتاگونيست در قسمتهاي محيطي اندامها بخصوص دستها و‬
‫انگشتان دست است ‪.‬‬
‫مدار نروني مخچه‬
‫و‬
‫ساختمان قشر مخچه ‪:‬‬
‫‪:‬‬
‫باشد‬
‫مي‬
‫اليه‬
‫‪3‬‬
‫داراي‬
‫اليه مولكولي خارجي ‪ ،‬اليه سلولهاي پوركنژ كه يك اليه تك سلولي است و‬
‫‪.‬‬
‫داخلي‬
‫دار‬
‫دانه‬
‫يـا‬
‫گرانولي‬
‫اليه‬
‫باالخره‬
‫سلولهاي پوركنژ از بزرگترين نورونهاي بدن است كه دندريتهاي آن تا اليه‬
‫ملكولي هم گسترش يافته آكسون آنها تنها مسير خروجي از قشر مخچه است به‬
‫هسته هاي عمقي يعني فاستيژيال ‪ ،‬كروي شكل ‪ ،‬آمپولي شكل و دندانه دار مي‬
‫‪.‬‬
‫رود‬
‫سلولهاي گرانولي فيبرهاي ورودي خود را از فيبرهاي خزه اي ‪mossy‬‬
‫‪.‬‬
‫كنند‬
‫مي‬
‫دريافت‬
‫‪fibers‬‬
‫‪ 3‬نوع سلول ديگر كه سلولهاي سبدي يا ‪ ، basket cell‬سلولهاي ستاره اي‬
‫و سلولهاي گلژي كه سلولهاي واسطه اي مهاري هستند ‪.‬‬
‫فيبرهاي آوران ورودي به مخچه ‪ 2‬نوع است ‪.‬‬
‫‪ )1‬فيبرهاي باال رونده يا ‪climbing fibers‬‬
‫‪ )2‬فيبرهاي خزه اي شكل يا ‪mossy fibers‬‬
‫يك فيبر باال رونده در مقابل هر ‪ 10‬سلول پورکنژ وجود دارد منشاء همگي‬
‫آنها در هسته زيتون تحتاني است در حاليكه فيبرهاي آوران مخچه از تمام‬
‫منابع ديگر تقريبا" بطور كامل از نوع خزه اي است ‪.‬‬
‫اعمال مخچه ‪:‬‬
‫‪ )1‬باعث موزون شدن اعمال‬
‫حركتي مي شود ‪.‬‬
‫‪ )2‬در عمل تعادل دخالت دارد كه در‬
‫تعادل بين عضالت آگونيست و‬
‫آنتگونيست در جريان تغييرات‬
‫سريع دخالت دارد ‪.‬‬
‫‪ ) 3‬داراي عمل پيش بيني كننده يا‬
‫‪ predictive‬است يعني در هر‬
‫لحظه پيش بيني مي كند كه لحظه‬
‫بعد عمل حركتي چگونه بايد انجام‬
‫شود ‪.‬‬
‫‪ ) 4‬عمل تخفيف دهنده يا ‪ damping‬كه‬
‫سبب كاهش اعمال حركتي شده ←‬
‫تنظيم اعمال موزون كننده مي شود ‪.‬‬
‫افرادي كه مخه تخريب شود ‪ ،‬بيماري‬
‫‪ dysmetria‬يا هيپرمتريا ايجاد مي‬
‫شود ‪.‬‬
‫‪ ) 5‬در خرابي مخچه فرد دچار‬
‫‪ intention tremor‬يا لرزش در‬
‫حال انجام كار مي شود زيرا كنترل‬
‫روي عضالت آگونيست و‬
‫آنتاگونيست ندارد ‪.‬‬
‫‪ ) 6‬حركات چشم را كنترل مي كند ‪.‬‬
‫خرابي مخچه ← نيستاگموس‬
‫مخچه اي يعني چشم به صورت‬
‫پاندولي حركت كرده و حركات لرزش ي‬
‫و جهش دار چشمها مشاهده مي‬
‫شود ‪.‬‬
‫‪ ) 7‬حالت ‪ adiado kokinesia‬ديده‬
‫مي شود كه در افراد بيماري مخچه اي‬
‫قادر به انجام حركات پي در پي و پشت‬
‫سر هم نيستند لذا صحبت كردن اين‬
‫افراد مختل و دچار اختالل در تكلم مي‬
‫شوند ‪.‬‬
‫‪ ) 8‬كنترل خطاي اعمال حركتي ارادي ‪ :‬كه وضعيت‬
‫‪spino‬‬
‫عضله از طريق مسير‬
‫‪ cerebellar‬دريافت و فرمانهاي حركتي‬
‫صادره از مخچه را از طريق مسيرهاي ورودي‬
‫دريافت و اين دو را بررس ي و در نتيجه فرمان‬
‫تعديل و تصحيح عمل حركتي از طريق ‪V.L.‬‬
‫تاالموس به كورتكس فرستاده تا حركت‬
‫تصحيح و تعديل شود ‪.‬‬
‫‪ ) 9‬در شروع اعمال حركتي سريع سلولهاي ‪ ....‬؟؟ فعال مي‬
‫شوند مثل دويدن _ تايپ كردن _ صحبت كردن و لذا‬
‫پيشنهاد مي شود كه مخچه داراي يك ‪motor‬‬
‫‪ memory‬است كه اعمال ياد گرفته شده را در‬
‫حافظه خود نگهداري مي كند مسيرهاي ‪olivo‬‬
‫‪ cerebellum‬كه همان فيبرهاي ‪ climbing‬است‬
‫در اينحافظه دخالت دارد ‪ .‬خرابي اين مسير حافظه‬
‫مخچه را از بين مي برد ‪ N.T.I. .‬مترشحه از ‪ ...‬؟؟‬
‫‪ GABA‬و از فيبرهاي موازي گلوتاميك اسيد است ‪.‬‬
‫‪ ) 10‬در صورت تخريب مخچه ‪ ،‬بيماران‬
‫مخچه اي دچار ‪ ataxia‬مي شوند‬
‫يعني كج و معوج راه مي روند و حركت‬
‫اندامهاي حركتي آنها موزون نمي باشد ‪.‬‬
‫از مهمترين قسمتهاي مربوط به اعمال مخچه ‪-1 :‬‬
‫تست ‪ : Romberg‬كه پاشنه ها را به هم‬
‫چسبانده و ‪ 7‬سانتي متر پنچه ها را از هم دور مي‬
‫كنيم ‪ .‬اگر فرد توانست بايستد ‪ ،‬مخچه اشكال ندارد‬
‫وگرنه مخچه اشكال دارد و اگر با چشم بسته فقط‬
‫نتوانست بايستد ‪ ،‬مسير ‪proprioceptive‬‬
‫خراب است ‪.‬‬
‫مخچه به همراه ‪ B.G.‬در كنترل‬
‫اعمال حركتي دخالت دارد كه مدار‬
‫نروني آن قبال" گفته شد ‪ .‬ولي بطور‬
‫كلي ‪:‬‬