Transcript کورتکس مغز
كورتكس مغز
Cerebral cortex
حدود
حجمي
انسان
در
مغز
كورتكس
معادل
مقطعي
سطح
و
600cm3
2500cm2را اشغال مي كنند .سطح قشر مغز داراي برجستگي هايي است كه به آن gyriگويند
كه بوسيله شكافهايي كه به آنها sulciمي گويند ،جدا مي شوند و همچنين در نواحي عميق بوسيله
اين
fissure
تفكيك
انجام
قشر مغز به تعدادي lobesكه شامل frontal
تقسيم
occipital
مي
شود
temporal ، parietal ،
مي
تمپورال
بوسيله
fissure
و
شوند .
لوبهاي فرونتال و پارتيال بوسيله central sulcusاز هم جدا
lateral
.
جدا
مي شوند و از لوب
مي
شوند
لوبهاي occipitalو parietalبوسيله parietooccipital fissureاز هم جدا مي شوند.
.
لوب ديگري وجود دارد كه
در كنار lateral fissure
insula
معروف
لوب آخرين كه مي توان بيان كرد ،
است
به لوب
.
لوب limbicاست كه بوسيله كورتكس كه
روي بخش مياني نيمكره ها كه هم مرز با brain stemهستند ،تشكيل مي شوند .
لوب ليمبيك است در داخل لوب تمپورال
تشكيالت هيپوكامپ كه بخش ي از
پيچيده شده و نمي توان آنرا در سطح مغز مشاهده كرد .
لوب limbicاست كه بوسيله كورتكس كه
لوب آخرين كه مي توان بيان كرد ،
روي بخش مياني نيمكره ها كه هم مرز با brain stemهستند ،تشكيل مي شوند .
تشكيالت هيپوكامپ كه بخش ي از
پيچيده شده و نمي توان
آنرا
لوب ليمبيك است در داخل لوب تمپورال
در سطح مغز مشاهده كرد .
فعاليت در قشر مغز در دو نيمكره بوسيله ارتباطات داخلي از طريق cerebral
commissuresهماهنگ مي شوند .نئوكورتكس در دو طرف از طريق corpus
.
شود
مي
انجام
callosumارتباط
قسمت لوبهاي temporalدو نيمكره از طريق anterior commissureو
تشكيالت هيپوكامپ در دو طرف از طريق ( hipocampal commissureكه بين
فورنیکس دو طرف كه از زير corpus callousعبور مي كنند ) مرتبط مي شوند .
اعمال لوبهاي قشر مغز
اعمال خاص ي در ارتباط با لوبهاي مختلف نشان داده شده است كه در ذيل مي آيد .
فرونتال:
لوب
* يكي از مهمترين اعمال لوب فرونتال رفتارها و اعمال حركتي است .در اين لوب مناطق
( ) premotorو حركتي ضميمه ( supplementary
حركتي ،پيش حركتي
دارد.
قرار
)
motor
area
*اين مناطق در ارتباط با اعمال حركتي ارادي نقش بازي مي كنند .بعالوه مناطق
قرار گرفته كه
حركتي سخن گفتن (( )speechناحيه بروكا) در اين بخش
نيمكره چپ مغز فعال تر است.
تقريبا" هميشه در
*بعالوه prefrontal cortexدر بخش Rostralلوب فرونتال ديده مي شود كه
( )personalityو هيجاني
يك نقش بزرگ در رفتارهاي شخصيتي
( )emotionalدارد .
*تخريب اين ناحيه ( ) prefrontal cortexايجاد بيماريهايي
مي كند كه اختالل در از بين بردن توجه ( ، ) attentionمشكل
در حل مسائل و مشكالت ،و مشكالت در رفتارهاي
و سختي
اجتماعي از جمله اين عوارض است .همچنين رفتارهاي پرخاشگري
( ) aggressiveكاهش مي يابد و اثرات motivational
موثر در درد از بين مي رود ،حتي اگر حس درد باقي مانده باشد .
lobe parietal
شامل كورتكس somato sensoryو نواحي مجاور كورتكس ضميمه ای پاریتال
( ) adjacent parietal association cortexاست .اين ناحيه در پردازش و
است.
دخيل
somato
اطالعاتsensory
تصوير
ارتباطات با لوب فرونتال سبب مي شودكه اطالعات حس ي حركتي به فعاليتهاي حركتي داوطلبانه و ارادي
شود .
موثرتبديل
اطالعات بينائي از occipital lobeبه كورتكس ضميمه اي ارتباطي پارتيال ( parietal
) association cortexمي رسد و لوب فرونتال نيز در حركات ارادي چشم و بينائي همكاري مي
.
كند
اطالعات somato sensoryهمچنين به مراكـز زبـاني ( ) language contersمانند
ورنيكه
نيز
منتقل
شود
.
بعالوه لوب پارتيال در نواحي non dominantنيمكره ها در تجزيه و تحليل آناليزهاي فضائي نقش
دارند .
Occipital lobe
perception ) و
.است
processing( عمل اوليه اين لوب در پـردازش
بينـائي
occipital
eye
field
در كنترلmid brain بهprojection در حركات چشمها اثر دارد و با يك
وpapillary constriction ، onvergent eye movements
همكاري
.
كند
مي
accommodation
Temporal lobe
اعمال مختلفي به اين لوب نسبت داده مي شود .
) 1يكي از اين اعمال شنوايي ( ) hearingاست كه پردازش و درك اطالعات وابسته
به صداها است .
) 2دومين عمل پردازش اطالعات وستبوالر ) ( vestibular informationاست.
نواحي بينائي متعددي در لوب تمپورال مشاهده مي شوند .بنابراين اين لوب در پردازش
اعمال عالي چشم دخيل مي باشد .
براي مثال inferior temporal gyrusدر شناسايي و تشخيص چهره (
)faceدخيل مي باشد بعالوه حلقه ) meyer’s loop ( meyer’sاز طريق لوب
تمپورال عبور مي كند كه اين بدان معناست كه بخش ي از optic radiationبوسيله
ضايعات ايجاد شده در لوب تمپورال
مي تواند آسيب ببيند .
قسمتي از ناحيه ورنيكه در قسمت posteriorلوب تمپورال قرار دارد .صدمه به
مي تواند سبب ايجاد
لوب تمپورال در dominant hemisphere
عوارض
و
اختالالت
تكلم
(
language
)
شود
.
بخش مياني لوب تمپورال به سيستم ليمبيك تعلق دارد كه به كنترل رفتارهاي
( ) emotionalو سيستم عصبي خود مختار ( automatic
هيجاني
) A.N.S. : nervous systemكمك مي كند .بعالوه تشكيالت هيپوكامپ
كه در اين بخش است معتقدند كه در يادگيري و حافظه نقش دارند .
Neocortical layering
and
sub divisions
قشر مغز از نظر phylogeneticبه قسمتهاي
archicortex ) allocortex ( -1
palleocortex ) juxtaallocortex ( -2
neocortex ) isocortex ( -3
تقسيم مي شوند .
* در انسان 90درصد قشر را نئوكورتكس تشكيل ميدهد .
*إ نئوكورتكس داراي 6اليه سلولي است و آلوكورتكس داراي 3اليه و
juxtaallocortexداراي 4تا 5اليه مي باشد .
انواع سلولها در neocortex
تعداد مختلفي از انواع سلولها در نئوكورتكس توصيف شده اند اغلب سلولهاي موجود ،
( انواع مختلف
سلولهاي پيراميدال )stellate cells (granular cell
سلولهاي
غير
پيراميدالي
)
و
cell
fusiform
هستند
.
: Pyramidal cellsداراي يك جسم سلولي 3گوش و بزرگ ،دندريتهاي رأس ي
بلند و داراي دندريتهاي متعدد وابسته به آنها ( lapicul dendrits .دندريتهاي رأس ي )
اغلب تا نزديكي سطح كورتكس باال رفته و سپس شاخه شاخه مي شوند .دندريتها توسط
.
اند
شده
پوشيده
متعدد
سيناپس ي
هاي
دكمه
سلولهاي پيراميدال ،سلولهاي اصلي وابران قشری مي باشند .آكسون از قسمت مخالف
دندريتهاي رأس ي از جسم سلولي خارج مي شود و به جسم سفيد تحت قشري project
مي شوند .يك آمينو اسيد تحريكي ( aspartateو ) glutamateبعنوان
نوروترانسفيتر بوسيله سلولهاي پيراميدال مورد استفاده قرار مي گيرد .
: Stellate cellsكه به آن granule cellsهم مي گويند ،جزء اينتر
نورونها هستند ،داراي يك جسم كوچك و شاخه هاي دندريتي فراوان است .اغلب اين
به اين
نورونها داراي دندريتهاي زيادي هستند كه در همه جهات وجود دارند و
لحاظ stellate cellsگويند داراي دكمه هاي سيناپس ي دندريتي است که آنها
spiny stellate cellsناميده مي شوند spiny stellate cells .به نظر
مي رسد كه اينترنورونهاي تحريكي هستند و در اليه 4قرار دارند.
آكسون آنها به طرف اليه هاي supragrannularباال مي روند .
Smooth stellate cellsها به نظر مي رسند كه اينتر نورونهاي مهاري هستند كه
باشند.
مي
GABA
ergic
معتقدند
بعالوه در كورتكس مغز اينتر نورونهاي مهاري گابائوژيك ديگر مي باشد كه عبارتند از :
Basket and chandelier cellsو احتماال" neurogliaformو
double bouquet cellsبرخي از اين سلولها داراي نوروپتپيدها ئی مي باشند .
Fusiform cells
:Fusiform cellsجسم سلولي بيض ي شكل كه از
انتهاهاي بيض ي دندريتها منشأ مي گيرند جهت سلولها
عمودي و به طرف سطح كورتكس مي باشد.
Cytoarchitecture of cortical layers
هر 6اليه نئوكورتكس داراي يك سازمان بندي سلولي
است .
اليه ( Iاليه ملكولي ) تعدادكمي جسم سلولي عصبي دارد ،در عوض شامل پايانه هاي آكسوني و
سيناپسها روي دندريتها است .اليه ( Iاليه ملكولي ) تعدادكمي جسم سلولي عصبي دارد ،در عوض
شامل
پايانه
هاي
آكسوني
سيناپسها
و
روي
دندريتها
است .
اليه ( IIاليه گرانوالر خارجي ) شامل تعداد زيادي سلولهاي stellateاست .اگر چه تعدادي
سلولهاي
پيراميدال
نيز
در
اين
اليه
مشاهده
مي
شود
.
اليه ( IIIاليه پيراميدال خارجي ) شامل تعداد زيادي سلولهاي پيراميدال كوچك است.
اليه ( IVاليه گرانوالر داخلي ) شامل سلولهاي stellateزيادي مي باشد كه بيشتر شامل sping
cells
stellate
مي
باشد
.
اليه ( Vاليه پيراميدال داخلي ) كه حاوي سلولهاي پيراميدال بزرگ است كه سلولهاي
Betz
گويند
.
اليه ( VIاليه مولتي فرم ) multiform layerشامل سلولهاي fusiformو كمي سلولهاي
پيراميدال و انواع ديگر سلولها مانند basket cellsو . . .است .
*
اليه
هاي
I
تا
III
را
اغلب
اليه
supra granularگويند و اليه هاي Vو VIرا اليه infra granularگويند .كه اين
اليه هاي supra granularدر
امر بر اساس معيار قرار دادن اليه IVمي باشد .
اليه هاي infra granularدر
مسيرهاي Corticoـ Corticoارتباط دارند و
قشري
.
دارند
ارتباط
زير
ساختمانهاي
با
ارتباطات
*قشر مغز شامل آكسونهاي بسيار زياد ميلين دار است كه در جهات افقي و عمودي حركت مي
.
كنند
* آكسونهاي ميلين دار افقي را مي توان در اليه هاي IV ، Iو Vمشاهده كرد .اين آكسونها در اليه
هاي IVو Vرا به نام outer and inner lines of Brillargerگويند.
*در كورتكس بينائي يك outer and inner lines of Brillargerويژه اي دارد كه به آن
stripe of gennariگويند كه به اين بخش از كورتكس striate cortexگويند.
* مجموعه صعودي و عمودي ( ) vertical collectionآكسونها مشاهده شده كه مي توانند از
پائين تر كورتكس عبور كند .اين آكسونها بوسيله فيبرهاي آوران و وابران
اليه هاي
.
اند
شده
تشكيل
cortical
فيبرهاي آوران و وابران هاي قشري
به فيبرهاي آوران قشري در اليه هاي قشري مخصوص ي سيناپس مي دهند ،كه بر اساس منشأ اين
مي
فيبرها
.
باشد
بطور مشابه ،فيبرهاي وابران قشري كه از اليه هاي ويژه اي به مقاصد خاص ي
project
مي
شوند
(
مانند
آوران
ها
)
.
فيبرهاي آوران Cortico-corticalكه از ساير مناطق قشري همان نيمكره يا از
نيمكره طرف مخالف ( بعد از عبور از طريق يكي از مسيرهاي ارتباطي مانند corpus
منتهي مي
) callosumمنشاء مي گيرند در اليه هاي supra granular
.
شوند
فيبرهاي آوران thalamo-corticalاز هسته هاي تاالموس كه داراي تشعشعات (
) projectionويژه اي هستند در اليه هاي VIو IVو IIIمنتهي مي شوند .
نورونهايي در ساير هسته هاي تاالموس ي در اليه هاي Iو VIمنتهي و projectمي كنند .
بسياري از فيبرهاي غير تاالموس ي شامل ، basal nucleus of Meynertهسته
پارابراكيال locus coeruleus ،و هسته رافه خلفي به همه اليه هاي سلولي
كنند.
مي
)
project
(
تشعشع
كورتكس
اين تشعشعات غير اختصاص ي هستند و فعاليت كلي قشري را ميانجي گري مي كنند .
حدس زده مي شود كه در اتصال و conjugationبا تغيير در حاالت مثل خواب و
بيداري
نقش
.
دارند
نوروترانسميتر در basal nucleus of meynertاستيل كولين ،در لوكوس
سرولئوس
،
نورآدرنالين
و
در
رافه
خلفي
سروتونين
است
.
فيبرهاي وابران قشري از اليه هاي IIو IIIو Vو VIمنشأ مي گيرند .سلولهاي
پيراميدال اليه 3و كمي هم كه در اليه 2قرار دارد به ساير نواحي قشري تشعشع دارند .هم
به صورت ipsilaterallyو contralaterallyاست.
سلولهاي پيراميدال اليه Vدر تعداد زيادي از مسيرهاي نزو لي با اهداف
سيناپس ي در طناب نخاعي ،ساقه مغزي ،هسته قرمز و استرياتوم سيناپس
ميدهد .همچنين به هسته هاي تاالموس ي كه فيبرهاي برگشتي به كورتكس را
كنند.
مي
تشعشع
سلولهاي پيراميدال كمي كه در اليه VIهستند براي تشعشعات Cortico-
thalamicبه هسته تاالموس ي projectionهاي مخصوص به كورتكس و
كالستروم هستند پاسخ ميدهند .