مقدم ه به معنای جلوگیری از بروز اقدامات تهدید آمیز از طریق تهدید کردن و بلوف زدن ، مفهومی استراتژیک می باشد . به عقیده.

Download Report

Transcript مقدم ه به معنای جلوگیری از بروز اقدامات تهدید آمیز از طریق تهدید کردن و بلوف زدن ، مفهومی استراتژیک می باشد . به عقیده.

‫مقدم‬
‫ه‬
‫به معنای جلوگیری از بروز اقدامات تهدید آمیز از طریق تهدید کردن و‬
‫بلوف زدن‪ ،‬مفهومی استراتژیک می باشد‪ .‬به عقیده بسیاری از صاحبنظران‪،‬‬
‫کاربست این استراتژی منجر به برقراری ثبات نسبی( تا پیش از حوادث ‪11‬‬
‫سپتامبر) ‪ ،‬شده بود‪.‬‬
‫لذا شاید بتوان ادعا نمودکه بازدارندگی‪،‬‬
‫ویژگی اصلی‬
‫آن است که ایجاد‬
‫آن‪،‬هزینه هایی بسیار‬
‫در بر دارد‪.‬‬
‫همچنین بازدارندگی یک‬
‫تلقی می شود که تحقق آن یکی از دغدغه های‬
‫اصلی بیشتر دولت ها می باشد‪.‬‬
‫البته باید یاد آور شد که بازدارندگی یک راه حل‬
‫بازدارندگی در لغت‬
‫واژه بازدارندگی در مقابل واژه انگلیسی ‪ Deterrence‬به کار می‬
‫رود و به معنی منع کردن و توقیف کردن و جلوگیری کردن است‬
‫یعنی پیشگیری (کسی)از انجام عملی به سبب ترس‪،‬وحشت‪،‬تهدید و‬
‫ترور‪.‬‬
‫فرهنگ معین «بازداشتن» را در فارسي به معني «منع كردن‪،‬‬
‫تعاریفي ازبازدارندگي‪:‬‬
‫بازدارندگي يعني بلوف زدن در تهديد وتالشي است در جهت اينكه طرف مقابل اقدام به عملي ننمايد‪.‬‬
‫‪------------------------------------------------------------------‬‬‫بازدارندگي بعنوان يك استراتژي در پ ي انستكه متخاصمان را بنحوي تشويق و ترغيب كند تا در پيگيري منافع‬
‫خويش‪،‬از انجام برخي اقدامات پرهيز كند‪.‬‬
‫‪------------------------------------------------------------------‬‬‫بازدارندگي نوعي اعمال نفوذ است كه ضمن ان طرف مقابل تهديد مي شود كه چنانچه در جهت مطلوب عمل‬
‫كند‪،‬مورد مجازات يا دست كم محروميت قرار نخواهد گرفت‪.‬‬
‫ژنرال بوفر استراتژيست معروف فرانسوي مي گويد‪:‬‬
‫باز دارندگي دشمن را از نظرفيزيكي دفع نمي كند بلكه به لحاظ رواني از تجاوز او جلوگيري ميكند‪.‬‬
‫مفاهيمي از بازدارندگي‬
‫•استراتژي بازدارندگي ‪ ،‬سد یا مهار حمله نظامي رقیب است‪.‬‬
‫•در بازدارندگي به رقیب تفهیم مي شود كه اگر در جهت مطلوب عمل نماید‬
‫مورد مجازات قرار نخواهد گرفت‪.‬‬
‫•بازدارندگي براي حفظ وضع موجود و حفظ تداوم صلح است‪.‬‬
‫معمولا در بازدارندگي ‪،‬‬
‫نفس اساسي دارد‪ .‬این‬
‫پیام باید طوري باشد كه اگر دشمن‪ ،‬جنگ را آغاز كند‪ ،‬بهاي بسیار سنگیني‬
‫را بپردازد‪ .‬پس بازدارندگي بین دو دولت الف و ب عبارت است از قدرت‬
‫تهدید از ناحیه الف علیه ب به منظور پیش گیري از آغاز جنگ از ناحیه ب‪،‬‬
‫به نحوي كه در فقدان این قبیل تهدیدات ب بتواند به جنگ مبادرت ورزد‪.‬‬
‫البته باید متوجه بود كه بین بازدارندگي از طریق انكار (‬
‫‪denial‬‬
‫بازدارندگي از طریق عمل متقابل و تالفي (‬
‫‪Retaliation‬‬
‫) و‬
‫) تفاوتهایي وجود دارد‪.‬‬
‫نظریه ي بازدارندگی به طور ناگهانی ظهور نکرد‪،‬‬
‫بلکه به تدریج و با طی مراحلی تکامل یافت‪.‬‬
‫بازدارندگي یكي از شعبات مكتب رئالیسم است كه‬
‫دست كم در طول نیم قرن گذشته با تعریف جدید خود‬
‫و تكیه بر سالحهاي غیرمتعارف‪ ،‬توانسته است تعبیین‬
‫این دیدگاه با تأكید بر اصالت قدرت در روابط انسان ها‪،‬‬
‫ميداند‪ .‬در طول دورانی که ایالت متحده‪ ،‬سالح اتمی را در‬
‫انحصار خود داشت‪ ،‬هیچ نظریه ي استراتژیک منظمی در مورد بازدارندگی وجود‬
‫نداشت‪ ،‬قبل از آن به پیشنهاد "جورج کنان" اندیشمند روابط بین الملل‪ ،‬سیاست تحدید‬
‫یا سد نفوذ پدید آمد‪ ،‬در واقع‪ ،‬کنان نه بر ابزارهای سد نفوذ تاکید و نه آنها را رد می‬
‫کرد‪ ،‬بلکه اعتقاد داشت که این ابزارها در کنار اهرم های سیاسی و اقتصادی موجود‪،‬‬
‫از نظر تاریخي‪ ،‬بازدارندگي تنها به دوران پس از جنگ جهاني دوم مربوط‬
‫نميشود و قدمتي به طول پیدایش دولت دارد‪ ،‬اما نكته اساسي این است كه این‬
‫نظریه با چنین سابقهاي هیچگاه ضمانت اجرایي چنداني نداشته است‪ .‬از فرداي‬
‫جنگ جهاني دوم با اختراع بمب اتم و توسعه سالحهاي اتمي صحبت بر سر این‬
‫بود كه مبحث بازدارندگي باید به صورت دكترین سیاسي با ضمانت اجرایي در آید‬
‫براین اساس‪ ،‬دكترین بازدارندگي كه روي تعادل و توازن اتمي بین دو ابر قدرت‬
‫طرحریزي شد‪ ،‬به دنبال ممانعت از جنگ بود‪ ،‬و هم به این دلیل كه جنگ اتمي‬
‫پیروز نداشت‪ .‬در حاليكه تا آن زمان تمام نظ‬
‫براساس تعاریف كالسیك‪ ،‬نظریه بازدارندگي عبارت است از كوشش یكي براي اعمال‬
‫نفوذ در دیگري تا او را از اقدام به عمل كه متضمن خسارت یا هزینهاي براي اولي است‬
‫بازدارد‪ .‬این نظریه براساس‬
‫براساس‬
‫بنا شده است و هدفش آن بازداشتن بازیگر از بازياش‬
‫است‪ .‬در حقیقت‪ ،‬نظریه بازدارندگي بر این باور است كه در‬
‫شرایطي كه هزینه پیشبیني شده براي یك تجاوز نظامي از منافع مورد نظر بیشتر باشد‪،‬‬
‫تصمیم گیرندگان از توسل به جنگ خودداري ميكنند‪ .‬به عبارت بهتر‪ ،‬تا هنگامي كه‬
‫در این سیاست‪ ،‬سعي ميشود تا تصور خطرهاي تحمل ناپذیر‬
‫‪،‬طرف مخالف را از ارتكاب به عمل باز دارد‪ .‬پیروزي این سیاست‬
‫بستگي دارد به آگاهي كامل از محاسبات طرف مخالف ‪،‬نسبت به‬
‫حیلهاي كه جدي گرفته شود كه به مراتب موثرتر از تهدیدي است‬
‫كه به عنوان یك بلوف تلقي شود براي مقاصد سیاسي‪ ،‬میزان قدرت‬
‫موثر نظامي یك كشور‪ ،‬ارزیابي كشور دیگر از آن قدرت است‪ .‬پس‬
‫بازدارندگي را از یك نظر ميتوان با مفهوم سنتي نظیر‬
‫برابر دانست‪ .‬توازن قدرت به منزله یك وضعیت‬
‫یا نوعي شرایط است كه متضمن ترتیباتي عیني است و در آن‬
‫رضایت خاطر نسبتا گسترده اي در ارتباط با نحوه قدرت‬
‫وجود‬
‫كه‬
‫دارد‪ .‬شباهت این دو نظریه از اینجا‬
‫برجسته ميشود‬
‫‪ ،‬بلكه نوعي‬
‫در واقع با نابهنگام شدن نظریه موازنه قوا‪ ،‬که در پیام آن‬
‫جنگ با سالح های متعارف نه تنها ممکن بلکه واقعیتی انکار‬
‫پذیر است‪ ،‬پیدایش سالح های کشتارجمعی که کاربرد آن برای‬
‫جلوگیری از جنگ و نه امکان جنگ بود‪ ،‬باعث شد گروهی‬
‫از واقع گرایان به جرح و تعدیل نظریه موازنه قوا پرداخته‬
‫به طور كلي‬
‫از بازدارندگي این است كه كشورهاي‬
‫مختلف به ویژه كشورهاي دارنده نیروهاي هستهاي بتواند به‬
‫تعقیب سیاستهاي مبتني بر منافع خود بپردازند و در عین حال‬
‫از ایجاد شرایطي كه منتهي به درگیري با كشور یا كشورهاي‬
‫رقیب شود جلوگیري كنند‪ .‬با توجه به این نكته كه دو كشور‬
‫آمریكا و شوروي نسبت به سایر كشورهاي اتمي توانایي كامل‬
‫با عنایت به این كه بتوان گفت بازدارندگی بر پایههاي مكتب رئالیسم‬
‫متكي است‪ ،‬لذا با محور قرار دادن مفاهیم اصلي رئالیسم‪ ،‬بحث‬
‫بازدارندگي را پي ميگیریم‪ .‬براي شروع بحث ابتدا به سه مفروض‬
‫اصلي مكتب رئالیسم به صورت اجمالي اشاره ميكنیم‪.‬‬
‫دولت سالري‪ :‬دولتها بازیگران اصلي سیاست بینالمللي هستند‬
‫بقا‪ :‬كه پیش شرط دسترسي به همه اهداف ملي است‪.‬‬
‫مكتب‬
‫با اعتقاد به این مسئله كه با خلع سالح كامل و‬
‫دنیاي عاري از سالح‪ ،‬بهتر ميتوان صلح و امنیت بینالمللي‬
‫را كسب و حفظ كرد‪ ،‬با این تئوري به مخالفت برخاسته و‬
‫قبول آن را مستلزم قبول رقابت تسلیحاتي ميداند‪ ،‬اما مكتب‬
‫با اتكاي به محورها و مفروضات خود نگاه مثبتتري‬
‫رئالیستها ضمن تاكید بر موضوع‬
‫معتقدند كه چنانچه دولتي‬
‫نتواند امنیت خود را حفظ كند قادر به انجام هیچ كاري نخواهد‬
‫بود‪،‬همچنین اعتقاد دارند كه‬
‫ميشود‪ .‬بنابراین از این‬
‫تئوري حمایت ميكنند به نظر نظریهپردازان این مكتب (مورگنتا‪،‬‬
‫كیسنجر و جرج كنان) چون سازمانهاي بینالمللي و حقوق بینالملل‬
‫اگر بازدارندگي از طریق سالحهاي سنتي و غیر هسته اي انجام‬
‫گیرد‪ ،‬آن را‬
‫گویند؛ یعني تهدید به رنج از‬
‫طریق سالحهاي متعارف صورت مي گیرد و برعكس اگر تهدید به‬
‫رنج از طریق سالحهاي هسته اي انجام گیرد‪ ،‬آن را‬
‫گویند‪ .‬از آنجا كه درد و رنج سالحهاي هسته اي شدیدتر‬
‫از سالحهاي متعارف است‪ ،‬لذا تهدید به آسیب رساني از طریق‬
‫باز دارندگي هسته اي ممكن است‬
‫نیز‬
‫و‬
‫باشد ‪.‬‬
‫بازدارندگي كلي یا آني سیاستي است كه تمام‬
‫دارندگان سالحهاي هسته اي در آرزوي به دست‬
‫نظریه پردازان بازدارندگی‪:‬‬
‫در میان نظریهپردازان بازدارندگي‪ ،‬افرادي چون برنارد برودي‪،‬‬
‫ریچارد اسموك‪ ،‬هرمان كان‪ ،‬رابرت جرویس از دهه ‪ 60‬به تبیین‬
‫تئوریك بازدارندگي همت گماشتند‪ .‬از میان آنها برودي به عنوان اولین‬
‫و مهمترین نظریهپرداز بازدارندگي در دوران جنگ سرد انتخاب شد‪.‬‬
‫برودي عمده نظرات خود را دو كتاب استراتژیك در عصر موشكها و‬
‫‪ -1‬جنگ هستهاي تمام عیار كلیه ارزشهاي سیاسي و‬
‫اجتماعي را نابود ميكند در نتیجه باید از آن پرهیز‬
‫كرد‪ .‬البته باید در نظر داشت كه در هر حال به‬
‫كارگیري تسلیحات هسته اي در راستاي تهدیدي موثر‬
‫بسیار تعیین كننده است‪.‬‬
‫‪ -2‬تهدید اعالم شده در بازدارندگي باید از تاثیري تعیین‬
‫كننده و قاطع برخوردار باشد هیچ خللي در آن راه نیابد‬
‫و حداقل ضمانت اجراي آن مبهم نباشد‪ .‬در هر حال‬
‫تهدید بازدارنده موجب ميشود تا هزینههاي اقدام نخست‬
‫والترميليس‬
‫معتقد است كه اصول سالحهاي هستهاي موجب آن‬
‫نشده كه دولتها و مشاوران نظامي آن‪ ،‬مطلوبیت قدرت نظامي را زیر‬
‫سوال ببرند و معتقد است كه نیروهاي نظامي غیرهستهاي هنوز از‬
‫قدرتي برخوردارند كه ميتوانند فعالیتهاي سیاسي كشورها را تحت‬
‫تاثیر قرار دهند و جنگ غیر هستهاي هنوز هم ميتواند صورت پذیرد‬
‫چرا كه هر چند در زیر آستانه جنگ هستهاي هستند‪ ،‬اما اثرات بین‬
‫الکساندر جورج و ریچارد اسموک‬
‫‪ :‬بازدارندگی را‬
‫به عنوان سیاستی معرفی می کند که هدفش مجاب کردن‬
‫حریف نسبت به برتری خود و افزایش‬
‫چمشگیر هزینه ها‬
‫نسبت به منافع حاصله از تهاجم است‪ .‬به نظر‬
‫اسموک ‪،‬‬
‫بازدارندگی‪ ،‬از قصد و کوشش و تصمیم گیرندگان یک ملت یا‬
‫رابرت جرویس‬
‫بازدارندگی را مجموعه ای از روش های مقتضی برای‬
‫وادار کردن طرف مقابل به عکس العمل در مقابل‬
‫پاتریک مورگان‬
‫معتقد است بازدارندگی‪ ،‬تحت تأثیر قرار دادن‬
‫رفتار انسانی به واسطه تهدید وی است‪.‬‬
‫بازدارندگی مستلزم تهدید به استفاده از زوربرای‬
‫کالین گری معتقد است که بازدارندگی نوعی دیپلماسی بوده و‬
‫نباید آن را صرفا ا یک استراتژی برای حفظ وضع موجود و‬
‫درنهایت دستیابی به صلح و استتقرار آن دانست و به منظور‬
‫متقاعد کردن طرف مقابل طرح می شود تا به او ثابت شود که‬
‫بر اساس آن چه بیان گردید می توان گفت که در سیاست بین الملل‪ ،‬به‬
‫بازدارندگی یا به عنوان استراتژی نگریسته شده و یا به مثابه یک‬
‫وضعیت‪،‬مورد نظر بوده است‪.‬بازدارندگی به عنوان استراتژی می‬
‫تواند کوششی حساب شده از طرف کشور ‪A‬برای تشویق کشور‪ B‬به‬
‫خودداری از انجام اقدام یا اقداماتی تعریف شود‪،‬اما بازدارندگی به‬
‫توجه به این نکته لزم است که بازدارندگی صرفا ا‬
‫در چارچوب قدرت سخت افزاری معنا یابی نمی‬
‫شود‪.‬به بیان روشن تر در کنار ابعاد فیزیکی‪،‬‬
‫نیز بسیار حائز‬
‫اهمیت است‪.‬‬
‫بازدارندگی مبتنی بر تبادل نظر صریح است به گونه ای که‬
‫برخوردی رخ ندهد‪ .‬دراین رابطه آندره بوفر معتقد است‪:‬‬
‫بازدارندگی فرآیندی روانی است که در آن‪،‬‬
‫جای مهمی‬
‫دارد ولی اهمیتی انحصاری ندارد‪ .‬در واقع بازدارندگی‪ ،‬دشمن‬
‫را از نظر فیزیکی دفع نمی کند بلکه به لحاظ روانی از‬
‫کسینجر نیز بر این اعتقاد است که بازدارندگی پیش از هر چیزی به‬
‫وابسته می باشد‪ .‬در این سیاست تالش می شود تا با‬
‫تجلی خطرات غیر قابل تحمل‪ ،‬طرف مخالفت از ارتکاب به عمل‬
‫بازداشته شود‪.‬‬
‫بستگی دارد‬
‫در کنار مطالب بیان شده‪ ،‬تجارب گذشته مبین آن است که کشورها از‬
‫نیز برای ایجاد بازدارندگی استفاده نموده اند‪ .‬به طورکلی دولت ها‬
‫برای ممانعت نمودن از اتخاذ سیاست های نا مطلوب از سوی کشور هدف‪ ،‬از‬
‫حربه تحریم یا مشوق های اقتصادی استفاده می نمایند‪ .‬تحریم با هدف ایجاد دو‬
‫تأثیر کارساز طراحی می شود‪ .‬اولا هزینه هایی اقتصادی را بر دولت هدف‬
‫تحمیل کنند‪ ،‬واز این طریق انگیزه های اقتصادی را برای جلوگیری از اتخاذ‬
‫ا‬
‫نظریاتي كه در تائید تئوري بازدارندگي ارائه شدهاند‬
‫توماس شلینگ معتقد است كه داشتن سالح اتمي و قصد استفاه از آن براي ایجاد بازدارندگي‬
‫چند مرحله را در بر ميگیرد بیش از هر چیزي وي معتقد است این سالح طرفین را به نوعي‬
‫چانهزني خاموش وا ميدارد‪ .‬بازدارندگي در واقع حاصل موفقیتآمیز این نوع چانهزني‬
‫است‪ .‬در این نوع چانهزني تهدید یا وعده مساعد به طور مستقیم و یا با واسطه به طرف رقیب‬
‫اعالم ميشود تا وي را از اقدام خود منصرف كند‪ .‬وي ميگوید‪« :‬توان نظامي در خشونت‬
‫نهفته است نه در كاربرد عملي آن‪ .‬تهدید به درد و رنج در تاریخچه نظامي وجود داشته است‬
‫تئوریهاي مرتبط با بازدارندگي‬
‫لورنس فریدمن دلیل پیدایش تفكر بازدارندگي را‬
‫ميداند و معتقد است كه‬
‫دولتها و بازیگران اصلي نظام بینالملل براي دوري گزیدن از درگیريهاي هستهاي احتمالي ناگریزند به‬
‫سالحهاي استراتژیك خود تكیه كنند و هر قدر این سالحها پیشرفتهتر باشند‪ ،‬تهدیداتي كه از محیط بیرون بر این‬
‫بازیگران وارد ميشود به همان مقدار خنثي ميشود‪.‬‬
‫كاردنیال هیوم معتقد است در پارهاي از موارد استفاده از سالحهاي هستهاي شامل نابودي جمعیت شهري و مردم‬
‫غیرنظامي نميشود‪ ،‬پس بدون هیچ مشكل جدي توجیهپذیر است و بدین ترتیب‪ ،‬نتیجه ميگیرد كه هرگاه‬
‫نظریاتي كه در رد تئوري بازدارندگي ارائه شدهاند‬
‫جرویس ماهیت تئوري بازدارندگي را زیر سوال ميبرد‪ .‬به نظر او بازدارندگي‬
‫صرفا مقولهاي است كه به بهبود اوضاع امنیتي راهبردي كمك نميكند‪ ،‬بلكه به‬
‫حفظ روابط خصمانه منجر ميشود‪.‬‬
‫گاروین با اعتقاد به عامل آسیبپذیري‪ ،‬هشدار ميدهد كه نباید به محض دریافت‬
‫هشدارها اقدام به تهدید كرد‪ .‬به نظر وي تصمیم گیرندگان كشور لزم است‬
‫عالوه بر توجه به بازدارندگي ناشي از تسلیحات‪ ،‬به عامل انساني در كنترل‬
‫كارآیي تئوري بازدارندگي‬
‫بسیاري از اندیشمندان معتقدند بازیگران هستهاي علت اصلي صلح و ثبات بینالمللي بوده و‬
‫بازیگران كوشیدهاند تا از طریق دستیابي به توان نظامي و هستهاي مورد نظرشان‪ ،‬ابتدا بقا‬
‫و منافع ملي خود و سپس ثبات جهاني را حفظ كنند‪ .‬به همین جهت سعي كردهاند تا در زمینه‬
‫توان خود را افزایش دهند‪.‬‬
‫جهاني شدن و تئوري بازدارندگي‬
‫جهاني شدن عبارت است از گسترش فزاینده ارتباط میان پدیدهها در‬
‫مقیاس جهاني‪ ،‬یعني یك پدیده فرضي در اثر جهاني شدن نه تنها در‬
‫معرض اثرپذیري از كل پدیدههاي دیگر جهان قرار ميگیرد بلكه به‬
‫تنهایي نیز ميتواند بر آنها اثر بگذارد و به عبارت دیگر یك ابزار‪،‬‬
‫سیاست و ساختار نظامي در عین اثر پذیري از دیگر پدیدههاي عالم‬
‫همچنین‪ ،‬باید اشاره كرد كه اگر چه دكترین و ساختار نیروي نظامي‬
‫تغییر یافته است ولي اگر نیك نگریسته شود ساختار نیروهاي نظامي‬
‫هنوز به طور عمده بر جنگ پيریزي شده و كنترل سنتي دولتها بر‬
‫نیروهاي نظامي همچنان ادامه دارد‪ .‬همچنین در دوران جهاني شدن‪،‬‬
‫تهدیدات نظامي جدیدي همچون‬
‫و‬
‫و‬
‫مطرح شده و اصول گروههاي تروریستي با اتكا به‬
‫پیشرفتهاي تكنولوژیكي از قدرت عمل بسیاري برخوردار شدهاند‬
‫همچنین‪ ،‬وجود جنگهاي نامتقارن‪ ،‬عدم شكلگیري نظام حقوقي و‬
‫سیاسي بینالمللي و تثبیت اوضاع و همچنین به ثمر نرسیدن كامل‬
‫مقولههاي خلع سالح و كنترل تسلیحات و امكان نقض آن توسط‬
‫كشورهاي جهان از جمله مسائل بسیار تعیین كننده هستند‪ .‬به طور كلي‬
‫نتایج مفهومي‬
‫در اثر جهاني شدن‪ -1 :‬بازدارندگي ( در بعد نظامي) به صورت عملیاتي و گسترده كنار‬
‫گذاشته شده است؛ ‪ -2‬بازدارندگي از حوزه سخت افزاري نظامي به حوزههاي نرم افزاري‬
‫دیگر‪ ،‬مثل مسائل سیاسي و اقتصادي نیز سرایت كرده است‪ -3‬بازدارندگي از سطح سیستم‬
‫بینالمللي موجود در دوران جنگ سرد به سطوح پایینتر و به روابط خاص انتقال یافته است‬
‫‪ -4‬از نظر تئوریك نیز در حال حاضر به بازدارندگي مثل گذشته پرداخته نميشود و در‬
‫مطالعات امروزي روابط بینالمللي‪ ،‬حتي در حوزه مباحث امنیتي و استراتژیك همكاري و هم‬
‫گرایي بیش از منازعه و واگرایي مورد توجه است‪ .‬البته نباید فراموش كرد كه در دنیاي به‬
‫نتایج عملي‬
‫در واقع باید گفت جهاني شدن تاثیرات دو گانهاي داشته است‪ .‬از یك طرف‬
‫موجب‬
‫شده است و از سوي دیگر جهاني شدن فرهنگ‬
‫و رفتار خاصي را ترویج ميكند و آن‬
‫است‪ .‬پس جهاني‬
‫شدن از یك طرف با تقویت بازدارندگي و از سوي دیگر با گسترش فرهنگ‬
‫صلح و عدم توسل به زور موجب تضعیف بازدارندگي ميشود‪ .‬ضمن آن كه بر‬
‫عناصر بازدارندگي‬
‫‪-1‬شرایط عیني‬
‫‪-2‬شرایط ذهني‬
‫‪-3‬مبادله اطالعات‬
‫‪-4‬عقالنیت طرفین‬
‫‪-5‬عدم توسل به زور‬
‫‪-6‬شرایط خاص‬
‫شرایط عيني‬
‫براي تامین توان بازدارندگي داشتن میزاني از توانایيهاي‬
‫نظامي و تكنولوژیك لزم است و بدون آن در حقیقت رسیدن‬
‫به مرحله بعدي كه اثرگذاري در ذهن و باور طرف مقابل‬
‫است‪ ،‬میسر نخواهد بود‪ .‬بنابراین گام اول براي تامین‬
‫بازدارندگي‪ ،‬داشتن‬
‫است كه اصول میزان و نوع‬
‫فناوري آن در افزایش یا كاهش سطح بازدارندگي موثر است‪.‬‬
‫البته‪ ،‬درجه معیني نیز بر این امر مشخص نیست و در این‬
‫شرایط ذهني‬
‫مقصود از شرایط ذهني این است كه محیط رواني طرفین بازدارندگي‬
‫از منظر راهبردي‪ ،‬بسیار با اهمیت است به عبارت دیگر از نظر‬
‫ذهني كشور الف باید آمادگي عملي ساختن تهدید را داشته باشد و‬
‫كشور ب نیز از نظر ذهني اقناع شود كه در صورت در پیش نگرفتن‬
‫عدم توسل به زور‬
‫براساس محاسبه عقالني‪ ،‬حتي با وجود تهدید به اعمال‬
‫زور‪ ،‬جنگي بین طرفین صورت نخواهد گرفت و صرفا‬
‫مفهوم بازدارندگي بر این عقیده استوار است كه طرفین‬
‫محاسبات خود را به صورت عقالني انجام ميدهند و بدیهي‬
‫است كه عقل در مقایسه با منافع به دست آمده هزینههاي گزاف‬
‫مبادله اطالعات‬
‫براي حصول بازدارندگي‪ ،‬اطالعات مربوط به شرايط عيني و ذهني طرفين بايد مبادله شود تا سطح‌اگاهي‬
‫انها افزايش يابد‪ .‬اين امر به دو گونه انجام مي‌پذيرد؛ نخست از طريق مبادله يا اعالم اشكار از اطالعات كه‬
‫نشانگر تواناي ي‌ها و مقاصد طرفين است‪ .‬در حال حاضر چنين ساز و كاري‌ از طريق برنامه ثبت تسليحات‬
‫در سازمان ملل متحد رايج است و دوم اينكه به صورت شيوه‌هاي پنهاني اطالعاتي به دست مي‌ايد‪ .‬يعني‬
‫يك كشور‌ در عين اينكه براي كنترل صحت اطالعات ارائه شده از سوي حريف مي‌تواند جاسوساني به ان‬
‫كشور‌ اعزام كند‪ ،‬حتي ممكن است براي بيشتر تاثير‌گذار نمودن اطالعات ارائه شده از سوي نهادهاي‬
‫خودي؛ اگاهانه به جاسوسان طرف مقابل اجازه ورود و اقدامات جاسوسي را بدهد و در كار انها مشكلي‬
‫ايجاد نكند‪ .‬چنين روشي در دوران جنگ سرد بين امريكا و شوروي سابق رايج بود به عنوان مثال به‬
‫جاسوسهاي طرف مقابل اجازه مي‌دادند تا از مراكز هسته‌اي و سايت‌هاي موشكي بازديد كنند و مراتب را‬
‫به كشور‌ متبوع‌ خود گزارش دهند‪.‬‬
‫شرایط خاص‬
‫شرایط خاص ناظر بر ویژگيهاي خاص هر كشور است‪ ،‬به‬
‫طوري كه هر تهدیدي علیه هر كشور‪ ،‬نتیجه مشخصي را به‬
‫بار نخواهد آورد‪ ،‬یعني این كه ممكن است كشوري در مقابل‬
‫تهدیدهاي سطح پایینتر نیز تسلیم شود در حالي كه كشوري‬
‫دیگر‪ ،‬در مقابل تهدیدات بسیار شدیدتر نیز سر تسلیم فرود‬
‫توانائي‬
‫باید بر انتظارات طرف مقابل چنان نفوذ كرد كه اوبه اینكه‬
‫تهدید بازدارنده واقعا به مرحله اجرا در خواهد آمدباورداشته‬
‫ارعاب و تهدید‬
‫رایجترین شيوه بازدارندگي‪،‬‬
‫اعتماد سازي‬
‫دراین شیوه دولتها تالش مي كنند تا دشمنان‬
‫خود رامتقاعد نمایند‬
‫كه اقدامات مورداعتراضشان‪،‬خطري‬
‫را‬
‫امتياز دهي‬
‫اعطاي امتياز یا بعبارتي باج دهي روشي است كه گاهي‬
‫كشورهاي ضعيف تربراي پرهيز از دست دادن منافع بيشتر‪،‬به‬
‫منظور ازاقدام‪ :‬بكار گیري نیروهاي مسلح درتعقیب اهداف‬
‫بازدارندگي از نظر كشورهاي اتمي‬
‫بدین معني است كه نیروهاي نظامي اعم از سنتي یا هسته اي خود را‬
‫در سطحي نگه دارندكه حریف اجازه تجاوز را به خود ندهد و این‬
‫بمعناي درگیر شدن در نوعي مسابقه شدیدتسلیحاتي است‪.‬‬
‫اولین بارازسالحهاي هسته اي در بمباران هیروشیماوناكازاكي درسال‬
‫‪1945‬توسط آمریكااستفاده شد وپس از آن با دستیابي شوروي به این سالح جنگ‬
‫سرد آغازو رهبران دوكشورمتقاعد شدندكه باید تنش هاي خود را باخویشتن‬
‫داري وگفتگوحل وفصل نمایند‪.‬‬
‫بوجود آمدن حالت بازدارندگي ‪ ،‬دو كشوررابه این فكر انداخت كه تنهاراه دفاع‬
‫ازكیان خود‪،‬دستیابي به سالحهاي پیشرفته ترازسالح رقیب است ولذابدنبال آن‬
‫اهمیت سالحهاي هسته اي‬
‫‪-1‬قدرت تخریب(بمب هیروشیما ‪25‬معادل هزارتن تي ان تي بود)‬
‫‪-2‬برد زیاد (بعضي حاملها مساحتي تقریبا نصف محیط كره زمین)‬
‫‪ -3‬كم بودن تعداد مورد نیاز ازنظر خدمه‬
‫براي حفظ بازدارندگي كشور داراي سالح هسته اي بایدپس از‬
‫حمله اول طرف مقابل توان واردكردن ضربه متقابل را داشته‬
‫باشد‪.‬‬
‫شيوه هاي بازدارندگي هسته اي‬
‫بازدارندگي حداقل‬
‫مخالف جنگ هسته اي عمومي بوده ومعتقداست حتي چند سالح هسته اي كه علیه شهر ها نشانه گیري شده باشد‬
‫دراین استراتژي به یك جنگ فراگیر هسته اي كم تر اعتنا میشود‪.‬‬
‫كشورهاي داراي این راهبرد‪:‬‬
‫انگلیس –فرانسه‪ -‬چین – هند ‪ -‬پاكستان‬
‫بازدارندگي حد اكثر‬
‫عبارت است از ”قدرت بازدارندگي متنوع‪،‬قابل دوام باكيفيت وظرفيتي‬
‫كه قادر به تامين‬
‫مطلوب براي ممانعت از تجاوز در تمام پهناي طيف مخاصمه باشد‪.‬‬
‫كشورهاي داراي این روش در بازدارندگي ‪:‬‬
‫آمریكا و روسيه‬
‫بازدارندگي محدود‬
‫سپر دفاعي بهتري را از بازدارندگي حد اقل فراهم مي كند‬
‫هدفگیري علیه شهر هاراتوصیه مي كند وتوانایي قانع كننده‬
‫تري را ارائه میدهد (حدود‪500‬الي ‪ 1000‬سرجنگي براي‬
‫ایجاد ضربه فیزیكي كافي)‬
‫امنيت‬
‫جمعي‬
‫وپيمانها‬
‫اتحادها وپیمانهاي نظامي‬
‫پيمانهاي نظامي با اتحاد كشورهاي ي كه دشمن مشترك دارند‬
‫تشكيل ميشود‪.‬كشور ها باتشكيل اتحاديه هاو پيمانهاي نظامي‪،‬‬
‫قدرت بازدارندگي و پرهيز ازدرگيري ويااقدام خودراافزايش‬
‫مي دهند‪.‬‬
‫اتحاد پيمانهاي نظامي ممكن است رسمي باشد يا غير رسمي‬
‫اتحاد رسمي ممكن است دو جانبه باشد ماننداتحاد امريكا و كره جنوبي ويا چند جانبه مانند ناتو ‪،‬سنتو(ايران‬
‫پاكستان تركيه انگلستان)واتحاديه اروپاي ي وتصويب تشكيل ارتش اروپاي ي درسال ‪2001‬براي ايجاد امنيت جمعي‬
‫اتحاد غيررسمي بين حكومتها وبازيگران غير حكومتي مانند‬
‫متفقين وجنبشهاي مقاومت در جنگ دوم جهاني يا حمايت نظامي بدون تعهد و ساختارمشخص وبدون قرارداد‬
‫مشخص‬
‫بين حكومتها مانند امريكا و اسرائيل‬
‫قرن ‪ 19‬تنها ‪ 59‬اتحاد ولي دودهه بعداز ‪ 1919‬تعداد‪ 71‬اتحادمنعقدشده كه افزايش چشمگيري را در تفاهم و پرهيز از‬
‫جنگ نشان مي دهد‪.‬‬
‫منافع پیمانهاي نظامي‬
‫‪-1‬ايجاد‌قدرت‌بازدارندگي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‪-2‬بهره‌گيري‌از‌پشتيباني‌اطالعاتي‌اعضا‌‌‪-3‬احساس‌امنيت‌ازتعرض‌ساير‌اعضا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‬
‫‪-4‬هماهنگي‌درطرحريزي‌عليه‌دشمن‌مشترك‬
‫‪-5‬استفاده‌اززمين‌وفضاي‌سايراعضاجهت‌عمليات‌‪-6‬ممانعت‌از‌منزوي‌شدن‌كشورها‌‌‌‌‌‪-7‬دسترسي‌اعضاي‌ضعيف‌به‌‬
‫تسليحات‌وفن‌اوري‌پيشرفته‌نظامي‌اعضاي‌قويتر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‪-8‬دراختيار‌گرفتن‌پايگاه‌نظامي‌توسط‌كشورهاي‌قويتر‌‬
‫درسايركشورها‌‬
‫ضررهاي پیمانها‬
‫‪-1‬خريد‌تسليحات‌ازكشورهاي‌قوي‬
‫‪-2‬حضورنظامي‌كشور‌قوي‌دركشورضعيف‌باعث‌چالش‌درامنيت‌داخلي‌كشورضعيف‌ميشود‬
‫تكيه بر‬
‫سالح ها‬
‫متعارف‬
‫تكيه بر سالحهاي متعارف‬
‫اياايجاد بازدارندگي با تكيه برسالحهاي متعارف امكان پذيراست؟‬
‫‪-1‬درمقابل كشورهاي فاقدسالح هسته اي قطعا امكان پذيراست‪.‬‬
‫‪-2‬دربرابر كشورهاي هسته اي‪:‬‬
‫بدون سالح متعارف اسيپ پذيري بيشتري خواهدداشت و هر زمان احتمال حمله متصوراست‬‫سالحهاي متعارف هنوز موردتوجه كشورهاي هسته اي نيز هست‪.‬‬‫چنانچه كشوري بتواند دربرابر ضربه اول هسته اي دشمن باسالح متعارف منافع حياتي دشمن‬‫را به مخاطره اندازد قطعا بازدارندگي ايجادكرده است‪.‬‬
‫بعلت تلفات زياد غيرنظاميان در انفجاربمبهاي هسته اي افكار عمومي جهان اين نوع سالح را‬‫بشدت تقبيح مي كند‪.‬‬
‫بسيج ملي‬
‫وتكيه بر‬
‫نيروهاي‬
‫مردمي‬
‫بسیج ملي‬
‫عامل انساني به عنوان محور اساسي ميدان نبرد مورد تاكيداست‪.‬وجود پایگاه‬
‫مردمي –بسيج توده مردم در پشتيباني از نظام –ميزان ميل جنگجوئي‪-‬وجود‬
‫اراده ملي وانگيزه مردمي براي دفاع همه جانبه در مقابل دشمن‪ -‬باالبودن‬
‫آستانه تحمل مردم‬
‫عامل اثرگذاروتقویت توان رزمي كشور مي باشد‪.‬و چون كشورهاي مهاجم‬
‫این موضوع را‬
‫درتصميم گيري شروع جنگ لحاظ مي كنند‬
‫ایجاد مي شود‪.‬‬
‫بازدارندگی بر مبنای یک استراتژی مشخص‬
‫باز دارندگی استراتژیک‬
‫در این نوع از باز دارندگی‪ ،‬کشور‪A‬از طریق کنش رفتاری‪/‬گ فتاری خود در صدد‬
‫مهار کردن یا مانع شدن از اقدام یا حرکت بازیگر مقابل از طریق تفهیم نوعی سرانجام‬
‫خطرناک یا پرهزینه می باشد‪.‬‬
‫بازدارندگی درونی شده‬
‫در این حالت‪ ،‬بازیگر‪A‬به صورت از پیش طراحی شده و با قصد‪/‬کنش معطوف به‬
‫بازدارندگی اقداماتی را انجام نمی دهد ولی بازدارندگی به واسطه سایر شرایط و‬
‫اقدامات به صورت موفقیت امیزی حاصل می شود‪ .‬به این شرایط‪ ،‬بازدارندگی درونی‬
‫شده اطالق می گردد‪.‬‬
‫بازدارندگی بر مبنای زمان‬
‫بازدارندگی فوری‬
‫ً‬
‫معموال در شرایط بحرانی اعمال میگردد که در ان وضعیت‬
‫این نوع بازدارندگی‬
‫اضطراری و زمان محدود بوده و حساسیت ها باال می باشد‪ .‬در این بازدارندگی‪ ،‬حداقل‬
‫بازیگر‪A‬اماده حمله به طرف‪B‬می باشد که دولت‪B‬تالش می کند با مطرح ساختن‬
‫تهدید به تالفی‪ ،‬مانع از انجام ان حمله شود‪ .‬دراین بازدارندگی‪ ،‬امادگی و کارارای ی‬
‫نظامی بسیار حایز اهمیت است‪.‬‬
‫بازدارندگی غیر فوری‬
‫این بازدارندگی در شرایط غیر بحرانی دنبال می شود و بازیگران بدون‬
‫محدودیت های حالت پیشین‪ ،‬از طریق حفظ توازن نیروی ی و تسلیحاتی‬
‫مناسب‪ ،‬روابط خود را تنظیم می نماید و بازدارندگی را به وجود می‬
‫اورند‪.‬‬
‫بازدارندگی بر مبنای اعتبار تهدید‬
‫بازدارندگی ممانعتی‬
‫هر چند این نوع بازدارندگی در بردارنده عناصر اجباری است ولی به طور کلی به‬
‫کنترل تمایل دارد‪.‬در این بازدارندگی‪،‬کنترل گزینه های استراتژیک طرف مقابل‬
‫است‪.‬به عبارتی ‪،‬بازیگر ‪A‬برای رسیدن به هدف خود ‪،‬تهدیداتش را در راستای عدم‬
‫تحقق گزینه های استراتژیک بازیگر ‪B‬به کار می گیرد‪.‬‬
‫بازدارندگی تنبیهی‬
‫در این بازدارندگی‪،‬بازیگر ‪ً A‬‬
‫صرفا از اجبار استفاده می نماید‪.‬هر چند در این‬
‫بازدارندگی‪،‬بازیگر ‪B‬از انتخاب های خود منع نمی شود ولی بازیگر ‪A‬تالش می‬
‫نماید تهدیدات خود را به گونه ای مطرح نماید تا طرف مقابل یک رفتار وراه مشخص‬
‫(که مطلوب بازیگر ‪A‬می باشد)را انتخاب کند‪.‬‬
‫بر مبنای بازیگر هدف بازدارندگی‬
‫بازدارندگی مرکزی‬
‫این نوع از بازدارندگی در خصوص یک کشور اعمال می شود‬
‫‪.‬به عبارتی ان بازدارندگی که یک بازیگر محوری برای تامین‬
‫امنیت خود اعمال می کند‪،‬بازدارندگی مرکزی نام دارد‪.‬‬
‫بازدارندگی بسيط‬
‫این بازدارندگی در قبال گروهی از کشورها اعمال می شود‪.‬به‬
‫بیان دیگر ان بازدارندگی که یک بازیگر محوری در قبال متحین‬
‫خود اعمال می نماید‪،‬بازدارندگی بسیط نام دارد‪.‬‬
‫چالش های فراروی بازدارندگی‬
‫‪-1‬مهمترین چالش فراروی بازدارندگی موفق‪،‬پدیده جهانی شدن است‪.‬مطالعه‬
‫روندها مبین آن است که محیط استراتژیک کشورها در عرصه سیاست بین‬
‫الملل‪ ،‬تحت تأثیر پدیده جهانی شدن می باشد‪.‬جهانی شدن به مثابه یکی از‬
‫فرآیندهای اصلی نظام بین الملل به معنای در هم تنیدگی عرصه‬
‫ها(اقتصادی‪،‬سیاسی‪،‬فرهنگی)و حوزه ها(داخلی و خارجی) است‪.‬برآیند این‬
‫‪-2‬چالش دیگر بازدارندگی‪،‬سیاست بازیگران خارج از مدار اصلی قدرت‬
‫جهانی مبنی بر برخورد نامتقارن با قدرت های بزرگ می باشد‪.‬واقعیت آن است‬
‫که برتری های فناورانه‪،‬قدرت های بزرگ را به لحاظ سخت افزاری در مقایسه‬
‫با سایر دولت ها در شرایط نا همترازی قرار داده است‪.‬به عبارتی این برتری‬
‫فناورانه که در ساخت و تولید تجهیزات پیشرفته تجلی می یابد‪،‬مبنای سیاست ها‬
‫بازدارنده قدرت های بزرگ به شمار می آید‪.‬پرواضح است که این شکاف‬
‫‪-3‬چالش بعدی مربوط به شرایط تصمیم گیری می شود‪.‬زمانی که‬
‫رهبرن در شرایط حساس تصمیم گیری‪،‬تحت فشار شدید قرار می‬
‫گیرند‪،‬روندهای معرفتی گوناگون باعث محدود شدن توانایی آنان در‬
‫اتتخاذ تصمیمی عقالیی و صحیح که برای بازدارندگی لزم است‪،‬می‬
‫گردد‪.‬رهبران ممکن است واقعیت را تکذیب‪،‬انکار یا مخدوش کنند‪،‬این‬
‫در مورد واقعیت هایی است که با انتخاب آنها مغایر است‪.‬‬