مدرسه پردیس رشته ریاضی درس فیزیک موضوع تحقیق ارتباط باارواح ومتافیزیک باشمشیر کشتند ودرحیاط کلیسلیی به خاک سپردند چهل سال بعد که نبش.
Download
Report
Transcript مدرسه پردیس رشته ریاضی درس فیزیک موضوع تحقیق ارتباط باارواح ومتافیزیک باشمشیر کشتند ودرحیاط کلیسلیی به خاک سپردند چهل سال بعد که نبش.
مدرسه پردیس
رشته ریاضی
درس فیزیک
موضوع تحقیق ارتباط باارواح ومتافیزیک
باشمشیر کشتند ودرحیاط کلیسلیی به خاک سپردند چهل سال بعد که نبش قبر شد بدنش دست نخورده مانده
بود حتی زخم های بدن وصورت اونیز فاسد نشده بود درحالی که دوراوپرازاجساد تجزیه شده بود بدن
اوبارها توسط اطبا معاینه شد ودرمعرض دید همگان قرار گرفت بدن این قدیس تمام قوانین طبیعت رابه
مبارزه طلبیده بدون انکه ازان بویی خارج شود
این فسادناپذیری گرچه مشخصه اشخاص نیکوکار وروحانی است اما دراشخاص خبیث هم دیده می شود
کریستیان کالبوتر(شوالیه المانی درقرن )17فردی مشهوروظالم بود اودرامالک خودباستمگری می راند
میگوینداو حق همخوابی بانوعروسان درشب زفاف رابرای خود مقرر کرده بود وصدها فرزندنامشروع
داشت جنایات متعددی نیز مرتکب شد اودراواخرعمرش گفت من فاسد نمیشوم تاروز جزا باشدکه مردگان
مرا لعن کنند اودرسال 1707مرداما 90سال بعد که کفنش باز شد بدنش دست نخورده بود بعدها بدنش
درمحل برگزاری المپیک به تماشای عموم گذاشته شد
پرواز جسم به هزاران سال پیش برمی گردد درادبیات کهن مشرق زمین
روایات وداستان های بسیاری ازاین تجربه نزد عرفا واساتید علوم باطنی
دارد .
داستان قالیچه حضرت سلیمان که درفضا حرکت میکرد تمثیل تاریخی
دراین باره است
درعرفان ایران زمین گزارش های زیادی ازپرواز جسم یاراه رفتن روی
اب وجوددارد دریکی ازاین روایاتکه مربوط به مولوی عارف وفرزانه
ایرانیست میخوانیم که درادبیات عرفانی اینگونه تظاهرات کرامت نامیده
می شود کرامت معادل واژه سانسکریت سیدهی دریوگاست که به معنی
قدرت روحانی می باشد
مراحل اول :
احساس هوشیاری بسط یافته انگارشخص درفضاپخش شده است
مرحله دوم :
احساس سبکی ()Layhima
مرحله سوم:
احساس حرکت انرژی درامتداد ستون فقرات ازپایین به باال
مرحله چهام:
لرزش بدن یانفس نفس زدن
مرحله پنجم:
جهش قورباغه ای شخص غیر قابل کنترل وناخوداگاه مثل قورباغه این سو
وان سو می پرد(جهش افقی)
مرحله ششم:
شخص درجا می پرد ولی با شدت پایین میاید .
مرحله هفتم :پرواز وتوقف کوتاه در فضا وفرود مجدد که با تکرار
ممارست به حرکت درفضا ختم میشود.
یکی ازاستادان یوگا مراحل جهش را به یک نوزاد تشبیه میکند
همانطور که نوزاد اول چهاردست وپا راه میرود وبعد جایی را میگیرد
وراه میرود وبعد روی دو پا مراحل پرواز هم عمدتا اینگونه است.
منظوراز این ازدواج این است که ارواح ازارتشاعات هاله ای که تمام
سطح بدن فرد را می پوشاند یکدیگر را می شناسند وبه جانب هم کشیده
میشوند چون انها می فهمند که برای انسان طول موجی هست یعنی امواج
با سرعت معینی حرکت می کنند که هاله هرکس ان سرعت را تعیین
میکند و همان تشابه در طول موج است که شخصی حتی روی زمین از
جنس معین در نظر شخص دیگری ازجنس دیگر(زن ومرد)زیبا جذاب
جلوه میکند این تاثیر درسطح جسدی وسطح عقل وروحی یکسان است
منظور این نیست که بگوییم ازدواج مطلقا از تطابق تمام ورضایت دایمی
وتسلیم دربرابر یکدیگر ناشی می شود خیرر بلکه همانطوری که در هر
رابطه موفق الزم است که میان دوشی مربوط به هم فرقی باشد در ازدواج
هم باید فرق میان طرفین باشد چون زنومرد مخلوقی هستند کهدر فکرو
عمل به هم
تفاوت دارند پس ازتماس این دو نیروی مختلف با هم تطور
بوجود میاید همانطوری که در زندگی همجنسی زمین اطفال
بوجود میاید وقتی که زن ومرد در برابر این اختالف شخصیت
خود تسلیم می شوند دیگر اشتباه یا خطا میان انها رخ نمی دهد.
در اثر پیامد های رسیده از ارواح تجربه انان از نزدیکی جسد و
عقل دو جنس مخالف به هم (عشق روحی)متوقف نمی شود وانها
در این مورد از جسد اثیری خود با یک روش حکیمانه وعقلی
استفاده میکنند در حقیقت ازدواج در جهان روحی بین یک زن
ومرد که یکدیگر را دوست دارند بوسیله ی ارتباط ارتشاعات
موجی وهاله ای هر کدام از انها با دیگری انجام میشود یعنی هر
وقت زن ومرد کوکبی می خواهند باهم ازدواج میکنند مانند ما
ازتماس جسد اس تفاده نمیکنند گرچه جسد اثیری دارند ولی از
متصل ساختن ارتعاشات موجی خود همچنین داخل کردن هاله ی
حیاتی خود به ارتعاشات موجی و هاله طرف مقابل استفاده
میکنند.قابل به ذکر است که اگر این قضیه برای انسان های زنده
هم صدق میکرد هیچ زنو مردی بعد ازازدواج یکدیگر را ترک
نمی کردند.
موجودات جهان اثیری از لحاظ احساس خیلی دقیق تر از ما
هستند بنابراین انها لذت ورنج را عمیق تر از ما درک میکنند پس
مقصود از اتصال فیزیکی ومستقیم دوروح در جهان اثیری
چیست؟ چون دراین به هم پیوستن ها هر عاشقی نصف مکمل
خودرادر طرف مقابل می بیند یعنی هر کدام اززنان کوکبی
احساس میکنند که نیمه مکمل وجودش در وجود طرف مقابل
است چون ناموس فطرت هرکدام از انها را برای دیگری انتخاب
کرده است.
اگر اجساد مادی قبل ازبوجود امدن ان تماس روحی وتداخل هاله
ها را در یکدیگر با هم لمس کنند این عمل مدار مغناطیسی عشق
دو طرف را می بندد یعنی دیگر ارتعاشات هاله ای میان انها
متبادل نمی شود.در ان وقت عشق میان انها ازبین می رود.
در آن اتصالی که میان دوجسد اثیری بوجود میاید مراکز معینی
عمل میکنند که صرف فیزیکی نیستند یعنی تها ارتعاشات امواج
ویا هاله ها در یکدیگر اثر نمیگذارند بلکه درهمان هنگام تاثیر
متقابل ارتعاشات وهاله ها عقل عشاق وروحشان هم دریکدیگر
اثر میگذارد همین فرستنده ها کلید هایی هستند که در های روح
وجسد اثیری طرف مقابل مرد وزن را باز میکند تا ازگنجینه های
عقلی ملکاتی یکدیگر اگاه میشود.