Transcript Slide 1

‫اصول بازاریابی و مدیریت بازار‬
‫‪Marketing Management‬‬
‫واحد بازاریابی شرکت پخش هجرت ‪1392‬‬
‫سر فصلها ‪:‬‬
‫‪ -1‬مفهوم بازار گرایی و مشتری مداری‬
‫‪ -2‬جایگاه مارکتینگ در سازمان‬
‫‪ -3‬مراحل اساس ی سیستم مارکتینگ‬
‫‪ -4‬نیازها ‪،‬خواسته ها ‪،‬تقاضا وعوامل تأثیرگزار در انتخاب و خرید (فیلترها)‬
‫‪ -5‬عوامل مؤثر درتصمیم گیری مشتری برای خرید (الف‪-‬عوامل ذهنی ب‪-‬سازمانی ج‪-‬فیلترهای محیطی )‬
‫‪ -6‬شش بعد رقابتی سازمان (از دیدگاه بازار ومشتری )‬
‫‪ -7‬آمیخته بازار یابی (متغیرهای قابل کنترل سازمان و مدیریت )‬
‫‪ -8‬در ارتباط با شاخصهای برتر اندازه گیری سهم بازار (‪ .1‬سهم ذهنی ‪ .2‬سهم آوایی ‪ .3‬سهم تحقیق و توسعه )‬
‫‪ -9‬انواع مشتریان واستراتژی رفتار با آنها‬
‫‪ -10‬مدیریت شکایات مشتریان‬
‫‪ -11‬طراحی ‪( V.O.C‬صدای مشتری)‬
‫‪ -12‬مدیریت دانش مشتریان‬
‫‪ CRM -13‬مدیریت ارتباط با مشتریان‬
‫‪ -14‬زبان اندام سازمان‬
‫‪2‬‬
‫مفهوم بازارگرایی و مشتری مداری‬
‫تقاضا > عرضه‬
‫بازار مبتنی بر انحصار‬
‫)‪(7M+1T‬‬
‫سیستم سنتی سازمان (تولید گرایی )‬
‫‪Material‬‬
‫‪Machine‬‬
‫‪Man power‬‬
‫‪Methods‬‬
‫‪Money‬‬
‫‪Might‬‬
‫‪Management Skills‬‬
‫‪Time‬‬
‫چرخه رویدادها (از دیدگاه مدیریت )‬
‫محیط بیرونی‬
‫محیط درونی‬
‫‪out put‬‬
‫‪process‬‬
‫‪Feed back‬‬
‫گردش سرمایه (از لحاظ مالی )‬
‫‪3‬‬
‫‪input‬‬
‫‪1.‬‬
‫‪2.‬‬
‫‪3.‬‬
‫‪4.‬‬
‫‪5.‬‬
‫‪6.‬‬
‫‪7.‬‬
‫‪8.‬‬
‫مرز سیستم (مرز فیزیکی ‪ ،‬مرز غیر فیزیکی )‬
‫محیط بیرونی و درونی را از هم جدا می کند‪.‬‬
‫سیستم نوین سازمان‬
‫‪process‬‬
‫‪input‬‬
‫‪Out put‬‬
‫هر کس که بهتر و بیشتر بتواند نیازهای مشتری را برآورده کند‪ ،‬موفق تر است ‪.‬‬
‫رمز موفقیت سازمانها در توانمند کردن کارکنان شان است ‪ (.‬مشتری مداری )‬
‫مشتری هدف‬
‫‪4‬‬
‫نیازها و خواسته های آشکار‬
‫نیازها و خواسته های پنهان‬
‫تقاضا >عرضه‬
‫ارکان تکنولوژی‬
‫‪THIO‬‬
‫سخت افزار‪ ،‬فن افزار (شامل ماشین آالت ‪،‬ابزارها و‪)...‬‬
‫انسان افزار (انسان مهمترین عامل رشد وشکوفایی سازمان)‬
‫دانش افزار‬
‫سازمان افزار‬
‫‪T. Technoware‬‬
‫‪H. Humanware‬‬
‫‪I . Infoware‬‬
‫‪O. Orgaware‬‬
‫نگرش نوین مدیریت (بازار گرایی و مشتری مداری )‬
‫طرح کیفیت‬
‫‪ .1‬نیاز بازار‬
‫‪Need‬‬
‫‪ .2‬خواسته مشتری‬
‫‪Want‬‬
‫‪ .3‬تقاضا‬
‫‪5‬‬
‫‪Demand‬‬
‫‪Out put‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫تعریف کیفیت ‪:‬‬
‫کیفیت ‪ ،‬میزان تطابق ویژگیها و مشخصات محصول (کاال یا خدمات ) با انتظارات و خواسته های مصرف کننده‬
‫است‪.‬‬
‫کیفیت ایستا نیست‪.‬‬
‫مهمترین هدف مدیریت مارکتینگ جلب و افزایش سطح رضایت مشتریان است‪.‬‬
‫سود‬
‫فروش‬
‫خرید‬
‫میزان برآورد خواسته ها‬
‫سطح رضایت‬
‫مشتری راض ی رضایت خود را به ‪ 5‬نفر انتقال میدهد ‪.‬‬
‫مشتری ناراض ی نارضایتی خود را به ‪ 20‬نفر انتقال می دهد‪.‬‬
‫عدم حفظ کیفیت یکی از عوامل مهم از دست دادن مشتری است‪.‬‬
‫‪6‬‬
‫سطح رضایت‬
‫سطح مطلوب‬
‫سطح مفید‬
‫ایجاد لذت در مشتری (مشتری نوازی ) احساس‬
‫خواسته‬
‫سطح رضایتمندی (سطح تعالی )‬
‫سطح استاندارد (بایدها)‬
‫سطح حداقل‬
‫نیاز‬
‫‪.1‬طرح محصول‬
‫طرح کیفیت‬
‫(نیاز‪ ،‬خواسته ‪ ،‬تقاضا)‬
‫امکان سنجی و اقتصاد سنجی‬
‫‪.2‬طرح تولید‬
‫‪.3‬طرح منابع‬
‫تولید سری صفر‬
‫‪Output‬‬
‫‪7‬‬
‫نمونه سازی‬
‫‪process‬‬
‫)‪Input(7m+1t‬‬
‫نیاز ‪ ،‬خواسته ‪ ،‬تقاضا‬
‫نیازها ‪ :‬اساس ی ترند ‪ ،‬ماندگارترند و اگر رفع نشوند محدودیت هایی ایجاد می کنند‪ .‬خیلی دیر تغییر پیدا می کنند‪.‬‬
‫خواسته ‪ :‬متغیرند‪ ،‬متنوع اند ‪ ،‬ماندگار نیست و اگر رفع نشود نا رضایتی ایجاد می کند ‪.‬‬
‫تقاضا ‪( :‬تعریف مدیریتی ) یعنی رفتار مصرف کننده ‪ ،‬تصمیم و رفتار مصرف کننده‪.‬‬
‫همیشه تقاضا با خواسته مشتری یکسان نیست‪.‬‬
‫فیلتر ها ‪ :‬عواملی که نیاز ها و خواسته های مشتری را به تقاضا تبدیل می کند که همیشه در حال تغییرند‪( .‬قدرت‬
‫خرید‪ ،‬فرهنگ ‪ ،‬دین ‪ ،‬مذهب ‪،‬آداب و رسوم ‪،‬محدودیت های اجتماعی و‪)...‬‬
‫‪8‬‬
‫مراحل اصلی‬
‫‪Marketing‬‬
‫‪ .1‬شناخت بازار‬
‫‪ .2‬شناخت مشتری‬
‫‪ .3‬شناخت تقاضا‬
‫‪ -1‬بخش بندی بازار‬
‫‪ -2‬سهم بازار‪.‬‬
‫‪ -3‬مشتری هدف‬
‫‪- 4‬تبلیغات‬
‫‪ -5‬طراحی آمیخته بازار یابی‬
‫‪ .1‬ارتباط با مشتری‬
‫‪-2‬وفادار ساختن‬
‫همه این ‪ 4‬مرحله را تحقیقات بازار یابی پشتیبانی می‬
‫کند‪.‬‬
‫‪9‬‬
‫‪ )1‬بازار شناس ی‬
‫‪ )2‬بازار یا بی‬
‫‪ )3‬بازار داری‬
‫‪ )4‬توسعه بازار‬
‫ارزیابی ‪:‬‬
‫* مدیریت بدون ارزیابی فاقد مفهوم است‪.‬‬
‫* هر ارزیابی که فاقد اندازه گیری معتبر باشد فاقد مفهوم است ‪.‬‬
‫*اندازه گیری بدون شاخص مناسب فاقد مفهوم است‪.‬‬
‫یکی از وظایف مهم مدیران فروش ‪ ،‬ارزیابی و اندازه گیری رضایت مشتریان می باشد‪.‬‬
‫مهندس ی فروش ( چرخه دمینگ ‪(PDCA‬‬
‫‪Plan‬‬
‫یا طرحی که در مدیریت به آن برنامه می گویند همان نقشه از قبل پیاده شده برای‬
‫عملکرد در آینده است که در واقع فاصله بین وضعیت موجود تا وضعیت مطلوب‬
‫است‪.‬‬
‫‪ )1‬ارزیابی افقی ‪ :‬بر اساس یک شاخص خارج از شرکت و شرکت های رقیب ( شاخص صفت )‬
‫‪ )2‬ارزیابی عمودی ‪ :‬بر اساس شاخص داخلی و آمارسالهای قبل خود شرکت ( شاخص سنواتی )‬
‫‪Do‬‬
‫‪Plan‬‬
‫‪Action Check‬‬
‫ویژگیهای هدف ‪:‬‬
‫کجا هستم‬
‫( وضعیت موجود )‬
‫کجا باید باشیم ؟‬
‫برنامه و طرح‬
‫( وضعیت مطلوب )‬
‫مشکل ‪ :‬برداشتی منفی از یک طرح است مثل ویروس کامپیوتر‬
‫مشکل ‪ :‬هر عاملی که مانع رسیدن به هدف مطلوب باشد‪ ( .‬تعریف کالسیک )‬
‫فاصله بین وضعیت هست و وضعیت مطلوب ( تعریف مدرن )‬
‫اولین کار مدیریت تعیین هدف است و همیشه بین وضعیت هست و وضعیت مطلوب فاصله ای وجود دارد بنابراین‬
‫همیشه مشکل وجود خواهد داشت‪.‬‬
‫( مدیری که مشکل نداشته باشد مدیر نیست ‪) .‬‬
‫اساس مدیریت تصمیم گیری است ‪ ( .‬هربرت سایمون ) *‬
‫مبنای تصمیم گیری اطالعات ومبنای اطالعات داده ها هستند ‪* .‬‬
‫در بعض ی موارد اطالعات بیشتر آفت است‪ .‬باید اطالعات را گلچین کرد ‪.‬‬
‫در یک سازمان در پی ایجاد ‪Data‬هایی باشیم که در پی یک هدف باشند ‪.‬‬
‫در صورتی که همه یک هدف داشته باشید‪ ،‬کار گروهی شما را سریعتر به مقصد می رساند ‪.‬‬
‫قدرت یا توان گروهی بیش از قدرت جمع جبری تک تک افراد می باشد ‪ ( .‬هم افزایی ‪(synergy‬‬
‫‪11‬‬
‫انواع مشتری ‪:‬‬
‫مشتریان وفادار ‪ :‬کسانی هستند که از محصوالت شما استفاده کرده و رضایت آنها را تأمین کرده و نسبت به آنها تعلق خاطر‬
‫پیدا کرده اند و شما را به رقیبتان نمی فروشند ‪.‬‬
‫‪ )2‬مشتریان شبه وفادار ‪ :‬بعلت اینکه گزینه دیگری برای انتخاب ندارند با شما ارتباط دارند و ممکن است با وجود انتخاب‬
‫دیگر شما را ترک کنند‪.‬‬
‫‪ )3‬مشتریان بی تفاوت ‪ :‬برند یا نوع محصول خاص ی مورد توجه نیست واهمیتی ندارد‪.‬‬
‫‪ )4‬مشتریان ناراض ی ‪ :‬ناراض ی ها از محصول شما استفاذه کرده اند و رضایت آنها جلب نشده و ناراض ی هستند ممکن است با‬
‫شما کار بکنند و یا نکنند‪.‬‬
‫‪ )5‬کامال ناراض ی (تروریست) ‪ :‬مشتریانی هستند که از محصول شما متضرر شده اند و برای جبران آن حاضرند به شما ضرر‬
‫بزنند‪.‬‬
‫مدیریت دانش مشتریان ‪ :‬ما موظفیم دانش و آگاهی مشتری را افزایش دهیم که ‪ 3‬بعد دارد‪.‬‬
‫‪ .1‬دانش به مشتری ‪ :‬ارائه و افزایش دانش مشتری در مورد محصول وخدمات‬
‫مدیریت دانش مشتری‬
‫‪ .2‬دانش از مشتری ‪ :‬کسب اطالعات و دانش از مشتری و استفاده از آن‬
‫‪ .3‬دانش برای مشتری ‪ :‬ارتقاء توانمندی و دانش برای ارتقاء رضایت مشتری‬
‫• علل تبديل مشتريان وفادار به بي وفا شدن و ضد وفاداري‪:‬‬
‫‪1‬ـ ثابت ماندن كيفيت عرضه‬
‫‪2‬ـ عدم توجه به نيازها و خواسته هاي جديد مشتري‬
‫‪3‬ـ عدم پوزش از اشتباهات و خطاها و عدم جبران آنها‬
‫‪4‬ـ عدم توجه به عرضة كيفيت خدمات و محصول جديد رقبا‬
‫«جونز و ساسر» معتقدند كه تنها كسب «رضايت مشتري»‬
‫كافي نيست و نمي توان بر آن اساس او را «وفادار» كرد‪.‬‬
‫زبان اندام سازمان ‪Organizational Body Language :‬‬
‫يعني جو كاملي كه سازمان براي مشتري مداري و جلب رضايت او فراهم مي سازد‪.‬‬
‫سازمان بايستي بيشتر با عمل خود شعار « حق با مشتري » است را تحقق سازد نه با گفته ها‪.‬‬
‫عوامل مورد توجه در مورد اثر زبان اندام‪:‬‬
‫‪1‬ـ مكان‪ ،‬ساختمان ‪2‬ـ ايمني ‪3‬ـ راحتي ‪ -4‬ارتباطات ‪ -5‬محیط دلپذیر‬
‫‪ 10‬گام در راه ايجاد و حفظ ارتباط اثر بخش با مشتري ‪:‬‬
‫رايت)‬
‫(از راجر كارت‬
‫‪1‬ـ براي جذب مشتريان جديد‪ ،‬هيچ گاه از مشتريان قديمي و كنوني غافل نشويد‪.‬‬
‫‪2‬ـ هرچه سريعتر مسأله هاي بوجود آمده (ازنظرمشتري) را حل كنيد‪.‬‬
‫‪3‬ـ هميشه حالت بدون باخت بین سازمان و مشتري ايجاد كنيد‪Win to Win.‬‬
‫‪4‬ـ هميشه حق با مشتري نيست‪ ،‬بايد با رفتار و شيوه اي مناسب به مشتري تفهيم شود كه او هم مرتكب اشتباه مي‬
‫شود‪.‬‬
‫‪ 5‬ـ مشتري بايد از محصول لذت ببرد و نه اينكه فقط ارضاء شود‪.‬‬
‫‪6‬ـ فراموش نشود كه در سيستم مبتني بر بازار آزاد‪ ،‬مشتري حق انتخاب دارد‪( .‬آلترناتيوهاي زياد)‬
‫‪7‬ـ با مشتريان داخلي (كاركنان ) همانند مشتريان خارجي رفتار كنيد‪.‬‬
‫‪ 8‬ـ به مشتري گوش دهيد تا متوجه خواست وي بشويد‪.‬‬
‫‪9‬ـ سعي كنيد درباره كاالها و خدمات سازمان‪ ،‬ديدگاه مثبت به مشتري ارائه دهيد‪.‬‬
‫‪10‬ـ خود را بجاي مشتري بگذاريد و از زبان اندامي استفاده كرده تا نوع احساسات او را درك كنيد‪.‬‬
‫مهارتهای ارتباطی با مشتری‬
‫نحوه ارتباط با مشتری یکی از تأثیرگزارترین روشهای فروش می باشد ‪.‬‬
‫( زبان اندام سازمان)‬
‫پرسپکتیو ‪ ،‬ظاهر‬
‫شخصیت‬
‫نظریه مک گریکور‪:‬‬
‫گفتار‬
‫رفتار‬
‫تئوری ‪ :X‬انسانهایی که مسئولیت پذیر نیستند و از زیر کار در می روند ‪.‬‬
‫ً‬
‫تئوری ‪ :Y‬انسانهای ذاتا پویا و کار آفرین بوده وعالقه دارند مورد احترام قرار گیرند‪.‬‬
‫تئوری ‪(Z:‬مبتنی برتئوری ژاپنی ) انسانهایی که هیچ کدام از این دو نوع نیستند و این محیط است که نوع رفتار‬
‫انسان را می سازد‪.‬‬
‫احساس تعلق خاطر انسان را بطرف‪ Y‬سوق می دهد و انسان احساس می کند محل کار‬
‫متعلق به اوست ‪.‬‬
‫‪15‬‬
‫جیمز بالسکو ‪ :‬من پس از ‪ 35‬سال تجربه مدیریت حرفه ای و تدریس در دانشگاه دریافتم که اولین حقیقت این است که‬
‫موفقیت دشمن انسان است و دریافتم که مشکل اصلی سازمان من هستم و در واقع کیفیت از اتاق هیئت مدیره شروع می‬
‫شود (دمینگ) ‪.‬‬
‫دمینگ ‪ % 94 :‬مشکالت سازمان ناش ی از سیستم و مدیریت است‪.‬‬
‫افراد یاتابع هستند یا رهبر‪ ،‬افراد رهبر به سیستم اثر می گزارند و افراد تابع فقط مقلد می باشند‪.‬‬
‫یک انسان با خصلتهای ژنتیکی مشخص در موقعتهای متفاوت رفتارهای متفاوتی از خود نشان می دهد‪.‬‬
‫انگیزه همان چرایی رفتار است‪.‬‬
‫انگیزه‬
‫محرک‬
‫رفتار‬
‫محرکها دو نوع اند ‪ :‬محرکهای بیرونی و محرکهای درونی‬
‫تربیت(محیط)‬
‫ژنتیکی(وراثت)‬
‫شخصیت‬
‫موقعیت‬
‫‪16‬‬
‫شش بعد رقابتی سازمان‬
‫( معیار سنجش از دیدگاه مشتری ) ‪:‬‬
‫‪ )1‬کیفیت ‪ :‬از بحث نیاز خارج شده (حداقل نیازها را برآورد کند‪) .‬‬
‫‪ )2‬قیمت ‪ .1 ( :‬قیمت خود کاال ‪ .2‬هزینه های بدست آوردن کاال ‪ .3‬هزینه های فرصت از دست رفته )‬
‫‪ )3‬قابلیت اطمینان ‪ :‬تداوم کیفیت ‪ ،‬قیمت مستمر ‪ ،‬تطابق ادعا و عمل ‪ ،‬تعهد‬
‫‪ )4‬تحویل به موقع و زمان ‪ ( :‬بویژه در کارهای خدماتی )‬
‫‪ )5‬نوآوری و انعطاف پذیری‬
‫‪)6‬خدمات ‪ ( :‬قبل از فروش ‪ ،‬در حین فروش ‪ ،‬پس از فروش )‬
‫تقسیم بندی کلی‬
‫برای انواع مشتری‬
‫‪17‬‬
‫‪ .1‬مشتریان فعلی ( وفادار‪ ،‬شبه وفادار‪ ،‬بی تفاوت‪ ،‬ناراض ی ‪ ،‬کامال ناراض ی )‬
‫‪ .2‬مشتریان قابل جذب ( با کمی کار می توان به سمت خود کشید)‬
‫‪.3‬مشتریان بالقوه ( کسانی که بایست برای آینده طرح ریزی کرد)‬
‫‪ .4‬غیر مشتریان ( کسانی که اصال مربوط به کار من نمی شوند)‬
‫مدیر فروش باید مشاور و راهنمای مشتری باشد ‪.‬‬
‫‪ 7S‬مک کینزی‬
‫) ‪( mission , vision , objectives‬‬
‫‪1. Super Ordinate Goals‬‬
‫) ‪( S two , 6 W , 3 H‬‬
‫( ساخت آفرین ‪ ،‬ساخت و تولید ‪ ،‬ساخت پشتیبان ‪ ،‬ساختداری )‬
‫( ارگانیک ‪ ،‬مکانیک )‬
‫( دستوری ‪ ،‬مشاوره ای ‪ ،‬مشارکتی ‪ ،‬تفویض ی )‬
‫( ادراکی ‪ ،‬انسانی ‪ ،‬فنی )‬
‫( جذب ‪ ،‬انگیزش ‪ ،‬رشد ‪ ،‬بکارگماری ‪ ،‬توسعه )‬
‫‪18‬‬
‫‪2. Strategy‬‬
‫‪3. Structure‬‬
‫‪4. System‬‬
‫‪5. Style‬‬
‫‪6. Skill‬‬
‫‪7. Staff‬‬
‫‪(8P) Marketing Mixture‬‬
‫‪1. Product‬‬
‫محصول ( کیفیت ‪ ،‬طول عمر ‪ ،‬بسته بندی ‪ ،‬سطح اطمینان و ‪)....‬‬
‫‪2. Price‬‬
‫قیمت ( قیمت خود محصول ‪ ،‬تخفیفات ‪ ،‬جایزه ‪ ،‬تسهیالت خرید و ‪)...‬‬
‫‪3. Promotion‬‬
‫( ترویج ‪ ،‬تبلیغ ‪ ،‬آگاهی دادن ‪ ،‬خودمانی کردن روابط با مشتری و ‪)...‬‬
‫( کانالهای توزیع ‪ ،‬نمایندگیها ؛ گستردگی ‪ ،‬در دسترس بودن ‪ ،‬به دست مشتری رساندن و‪)....‬‬
‫‪5. Packaging‬‬
‫بسته بندی ( محافظت از محصول ‪،‬ارتباط با مشتری ‪ ،‬ترغیب مشتری برای خرید )‬
‫( ارتباط با مشتریان وغیر مشتریان ‪ ،‬مأنوس کردن نام تجاری و سازمان با جامعه و‪)....‬‬
‫)‪6. Public Relation (CRM‬‬
‫کارکنان ‪ ،‬ذینفعان ( سهامداران‪ ،‬مشتریان ‪ ،‬تأمین کنندگان ‪ ،‬کارکنان و ‪)...‬‬
‫قدرت ( سرمایه گذاری ‪ ،‬نفوذ در ارکان دولت ‪ ،‬تکنولوژی ‪ ،‬نوآوری ‪ ،‬خدمات برتر و ‪)...‬‬
‫‪19‬‬
‫‪4.Place Distribution‬‬
‫‪7. People‬‬
‫‪8. Power‬‬
‫لوترگیولیک ‪POSDCORB‬‬
‫لوتر گیولیک‪ :‬وظیفه مدیریت را در قالب ‪ POSDCORB‬معرفی کرده است‬
‫‪) :Planning or Programming .1‬مدیریتی که فکر و نقشه نداشته باشد مدیر نیست)‬
‫اهداف ‪ ،‬تعیین هدف برای برنامه هدف داشته باشیم‬
‫‪Planning‬‬
‫چگونگی رسیدن به هدف‬
‫‪1- Objectives‬‬
‫‪2- Strategy‬‬
‫برنامه ‪ :‬پیش بینی از قبل برای آینده ‪ ،‬برنامه ریزی فرآیند پیش بینی برای آینده ‪3-Program‬‬
‫‪ : O‬سازمان دهی ‪Organizing‬‬
‫‪ Staffing : S‬به کار گماری ( سیستم کاربرد‪ ،‬بهسازی ‪ ،‬نگهداری و جذب )‬
‫‪Directing : D‬هدایت ‪ ،‬رهبری ‪ ،‬راهنمایی‬
‫‪ Coordinating : CO‬هماهنگی‬
‫‪: Reporting : R‬گزارش دهی‬
‫‪ Budgeting : B‬بودجه بندی ( بودجه پیش بینی مالی برنامه است )‬
‫‪20‬‬
‫تعریف بازاریابی از فیلیپ کارتلر‪:‬‬
‫بازاریابی فعالیتی است انسانی در جهت ارضای نیازها و خواسته ها از طریق فرآیند مبادله‬
‫بازاریابی عبارت است ازهمه تالشهای نظام مند بازار و اقدام مناسب نسبت به انواع تقاضا‬
‫با توجه به نظام ارزش ی جامعه و هدف های سازمان‪.‬‬
‫ابعاد مختلف ‪:Marketing‬‬
‫‪ )1‬بازارگرایی ‪ :‬توجه ‪ ،‬تمایل و گرایش به مشتری و بازار‪.‬‬
‫‪ )2‬بازارشناس ی ‪ :‬تحقیقات و بررس ی درمورد بازارو ویژگی های آن‪.‬‬
‫‪ )3‬بازاریابی ‪ :‬یافتن بازار هدف و بخش بندی بازار‪.‬‬
‫‪ )4‬بازارسازی ‪ :‬ایجاد و افزایش سهم بازار‪ ،‬ساختن تصویر مناسب ‪ ،‬یافتن جای دلخواه در بازار‪.‬‬
‫‪ )5‬بازارگرمی ‪ :‬آمادگی برای رقابت ‪ ،‬حضوردرصحنه بازارها و نمایشگاهها‪،‬انجام تبلیغات‬
‫و ترفیعات و تشویقات‬
‫‪ )6‬بازارگردی ‪ :‬ویترین گردی جهانی ‪ ،‬حضور در صحنه مبادالت و بازارها ‪ ،‬اطالعات و ارتباطات باز‬
‫‪ )7‬بازارسنجی ‪ :‬مقایسه و ارزیابی گذشته و حال ‪ ،‬خود و دیگران برای ترسیم آینده‪.‬‬
‫‪ )8‬بازارداری ‪ :‬افزایش یا حفظ مشتریان ( ایجاد خالقیت و نوآوری)‪.‬‬
‫‪ )9‬بازارگردانی ‪ :‬اداره کردن بازار از طریق مدیریت ‪.‬‬
‫تقاضا چیست؟ تقاضا همان نیاز و خواسته مشتری است زمانی که با فیلترهایی مانند قدرت خرید ‪،‬فرهنگ ‪،‬قوانین‬
‫وغیرو پشتیبانی می شود‪.‬‬
‫نیازاحساس محرومیتی است که از نداشتن یک چیزی به انسان دست می دهد‪.‬‬
‫خواسته ‪ ،‬احساس لذتی است که به واسطه کاال یا خدمت بوجود می آید‪.‬‬
‫(( متقاض ی خرید محصول را باید نه تنها از لحاظ برطرف نمودن نیاز بلکه از لحاظ تامین خواسته نیز مدیریت نمود))‬
‫بهره گیری از علم روانشناسی‬
‫احساس لذت‬
‫رفع نیاز‬
‫ادامه ارتباط با مشتری‬
‫خدمات پس از فروش‬
‫پیگیری الزم و اثربخش‬
‫متقاضی خرید‬
‫کارکرد محصول‬
‫ایجاد وفاداری در مشتریان‬
‫‪ CSM‬سنجش رضایت مشتریان‬
‫‪Customer Satisfaction Measurement‬‬
‫ترویج ‪Promotion‬‬
‫طراحی برنامه های ارتقاء رضایت مشتریان‬
‫بهبود‪ ،‬نو آوری وارتقاء‬
‫با بهره گیری ازعلوم و فنون‬
‫مانند ‪، Kaizen ، QFD‬‬
‫‪..... TPM ، TQM‬‬
‫پایه های گرایش بازاریابی ‪:‬‬
‫‪ )1‬مشتری گرایی‪ ( .‬علت وجودی سازمان ارضای خواسته های مشتریان هدف) مشتری درراس فعالیت های سازمانی است و کوشش‬
‫ها جهت رفع نیاز وی انجام میشود‪.‬‬
‫‪ )2‬نگرش سیستمی‪ ( .‬فرآیند تصمیم گیری با نگرش سیستمی ) هماهنگی و همسویی تمامی اجزاء سازمان‪.‬‬
‫‪ )3‬هدف گرایی ‪ (.‬سازمان باید در جستجوی بازده رضایت بخش برای صاحبان سرمایه باشد) توجه به مشتری راهی است برای‬
‫دستیابی به اهداف سازمان‪.‬‬
‫‪ )4‬بازارگرایی همگانی‪ ( .‬دارا بودن بینش وسیع ‪ ،‬جهانی فکر کردن و منطقه ای عمل کردن) داشتن فرهنگ و بینش بازار در تمامی‬
‫سطوح سازمان و مشارکت و درگیر شدن کل سازمان در شناسایی سیستم بازار که شامل خریداران ‪ ،‬رقبا ‪،‬محیط ‪ ،‬فرصتها ‪ ،‬روندها و‬
‫شناساندن محصوالت آن به جامعه‪.‬‬
‫‪ )5‬بازاریابی اجتماعی‪( .‬تعهد به غیرمشتریان و مسئولیت های اجتماعی)‬
‫خواسته های مشتریان هدف‬
‫منافع بلند مدت مشتریان هدف‬
‫تعامل‬
‫منافع بلند مدت جامعه‬
‫بازدهی بلند مدت سرمایه سازمان‬
‫منافع بلند مدت کارکنان‬
‫ فلسفه وجودی شرکت باید موارد ذیل را به دقت تعریف کند‪:‬‬‫‪ )1‬دامنه فعالیت در صنعت‬
‫‪ )2‬دامنه فعالیت در بازار‬
‫‪ )3‬دامنه عمودی ( میزان تولید مواد مورد نیاز در داخل شرکت) ‪4‬‬
‫‪ )4‬دامنه جغرافیایی ( دامنه فعالیت شرکت در مناطق ‪ ،‬کشورها و‪)....‬‬
‫فلسفه وجودی شرکت باید به عنوان یک عامل انگیزش ی‪ ،‬موجب تحرک و فعالیت کارکنان شود و‬
‫درعین حال بیانگرسیاستهای موسسه در قبال مشتریان ‪،‬عرضه کنندگان ‪ ،‬رقبا ‪ ،‬کارکنان و نظایر اینها‬
‫باشد و معموال مسیر شرکت برای حداقل ده سال تعیین می شود‪.‬‬
‫ رشته های کاری در سه بعد تعریف می شود ‪:‬‬‫‪ )1‬نیاز مشتری ‪ )2‬گروههای مشتریان ‪ )3‬تکنولوژی مورد استفاده‬
‫زیاد‬
‫گروه مشاورین بوستون‬
‫‪Wild cat‬‬
‫گربه وحش ی‬
‫‪Star‬‬
‫ستاره‬
‫‪Cow‬‬
‫گاو شیرده‬
‫زیاد‬
‫قابلیت رشد‬
‫‪Dog‬‬
‫سگ نگهبان‬
‫سهم بازار‬
‫کم‬
‫کم‬
‫نمودار‪ -‬روش امکان پذیر برای کسب تمایز نسبت به رقبا‬
‫‪ Total‬کل بازار‬
‫‪market‬‬
‫‪Causes Of Leaka‬‬
‫دالیل از دست دادن بازار‬
‫محصوالت یا مدلهایی که تولید نمی شوند ‪Product/model‬‬
‫‪not offered‬‬
‫مشتریانی که مورد توجه واقع‬
‫‪Customers‬‬
‫نشده اند‬
‫مشتریانی که به رغم کوشش ما‬
‫کسب نشده اند‬
‫بازاری که با رقابت کسب شدهاند‬
‫بازاری که با رقابت کسب نشده اند‬
‫تعاریف‬
‫‪B‬‬
‫‪not offered‬‬
‫‪A‬‬
‫بازار از دست رفته‬
‫‪Leaked market‬‬
‫‪Customers‬‬
‫‪C‬‬
‫‪Competed for and lost‬‬
‫‪CUSTOMERS competed‬‬
‫‪Customers not competed‬‬
‫‪D‬‬
‫سهم بازار شرکت‬
‫‪E‬‬
‫سهم بازار = ‪Useful definitions : Share of market‬‬
‫‪D+E‬‬
‫موفقیت ‪Winning ratio‬‬
‫=‬
‫نسبت‬
‫( ‪D/(C+D‬‬
‫پوشش بازار ‪Market coverage = C+D+E‬‬
‫‪Product range = B+C+D+E‬‬
‫گستره محصول‬
‫‪Share of‬‬
‫‪market‬‬
‫تعریف تحقیقات بازاریابی توسط انجمن بازاریابی آمریکا ‪:‬‬
‫تحقیقات بازاریابی عبارت است ازفعالیت هایی که ارتباط الزم را بین مصرف کنندگان‪ ،‬خریداران‪،‬عامه مردم و مدیران بازاریابی ‪ ،‬از‬
‫طریق تبادل اطالعات برقرارمیکند‪ .‬ازاین اطالعات در تجزیه و تحلیل مسائل و بهره گیری از فرصت های بازاریابی استفاده می‬
‫شود‪.‬‬
‫درتحقیقات بازاریابی این نکات موردتوجه قرارمی گیرد‪:‬‬
‫‪ )1‬طرح ریزی روش های جمع آوری اطالعات‬
‫‪ )2‬تنظیم و تکمیل مراحل چگونگی کسب اطالعات‬
‫‪ )3‬تجزیه و تحلیل نتایج‬
‫‪ )4‬چگونگی بکارگیری نتایج بدست آمده‪.‬‬
‫تعریف سیستم اطالعاتی بازاریابی ‪:‬‬
‫عبارت است ازمراحلی سازمان یافته که طی آن اطالعات جمع آوری ‪ ،‬طبقه بندی ‪ ،‬تجزیه و تحلیل و تنظیم می شود و درداخل و‬
‫خارج ازشرکت ‪ ،‬بطور منظم مورد استفاده قرارمی گیرد‪.‬‬
‫کاربردهای تحقیقات بازاریابی ‪:‬‬
‫‪ (1‬مشخص کردن مقدار فروش ‪ ،‬درصد سوددهی محصول ‪ ،‬برنامه های مربوط به نتایج فروش و عرضه محصوالت جدید ‪)2‬‬
‫پیش بینی رفتار مصرف کنندگان ‪ )3‬زیرنظر داشتن فعالیت رقبا ‪ )4‬نحوه عرضه محصوالت و خدمات‬
‫رفتار مصرف کنندگان‬
‫بررس ي سواالت زير رفتار مصرف کنندگان را به بازاريابان نشان مي دهد‪:‬‬
‫‪ -1‬خريداران چه کساني هستند؟‬
‫‪ -2‬آنان چگونه خريد مي کنند؟‬
‫‪ -3‬آنها چه موقع خريد مي کنند؟‬
‫‪ -4‬اين مصرف کنندگان از کجا خريد مي کنند؟‬
‫ً‬
‫‪ -5‬خريداران اصوال چرا خريد مي کنند؟‬
‫‪ -6‬و مهمتر اينکه نحوه واکنش آنها به محرکهاي مختلف بازاريابي موسسات چگونه است؟‬
‫محرک هاي بازاريابي ‪:‬‬
‫‪ -1‬آمیزه بازاريابي‪ :‬شامل محصول )‪ ،(product‬که همان صفات و يژگیهاي متعلق به خود کاال و محصول مي‬
‫باشد‪،‬قيمت)‪(price‬مکان توزيع)‪(place‬وپيشبرد فروش )‪ (promotion‬که تحت عنوان آميخته ها يا آمیزههاي بازاريابي‬
‫که به چهار پي)‪ (4p‬بازاريابي مشهور هستند‪.‬‬
‫‪ -2‬محرکهاي محيطي‪ :‬شامل عوامل و شرايط اقتصادي‪ ،‬فرهنگي‪ ،‬اجتماعي‪ ،‬سياس ي‪ ،‬تکنولوژيکي و‪ ...‬که اينها هم‬
‫هر کدام با توجه به زيرمجموعه هاي خود بر تصميم گیري نهايي خريدار مبني بر خريد يا عدم خريد محصول‪ ،‬اثر‬
‫ميگذارند‪.‬‬
‫عکس العمل خريدار‬
‫جعبه سياه مشتری‬
‫انتخاب محصول‬
‫انتخاب نامي خاص‬
‫انتخاب فروشنده‬
‫صفات و‬
‫فرایند‬
‫ويژگیهای‬
‫تصميمگیری مصرف کننده‬
‫انتخاب وقت خريد‬
‫تعيین مبلغ خريد‬
‫فرایند رفتار مصرف کننده‬
‫محرکهای‬
‫محيطی‬
‫محرکهای‬
‫بازاريابی‬
‫اقتصادی‬
‫محصول‬
‫اجتماعی‬
‫قيمت‬
‫سياس ی‬
‫توزیع‬
‫فرهنگی‬
‫ترویج‬
‫عوامل فرهنگی –اجتماعی وگروهی‪:‬‬
‫‪ )1‬فرهنگ‬
‫‪ )2‬طبقه بندی‬
‫‪ )3‬گروههای مرجع‬
‫‪ )4‬خانواده و همخوانگی‬
‫عوامل روانی و فردی‪:‬‬
‫عوامل موثر در فرآیند‬
‫تصمیم گیری خرید‬
‫عوامل مربوط به آمیختگی بازار‪:‬‬
‫‪) 8p ( Marketing mixture‬‬
‫عوامل موقعیتی‪:‬‬
‫‪1- Produc‬‬
‫‪2- Price‬‬
‫‪3- Place‬‬
‫‪4- Promotion‬‬
‫‪5- Packaging‬‬
‫‪6- People‬‬
‫‪7- Public Relatior‬‬
‫‪8- Power‬‬
‫‪ )1‬موقع خرید‬
‫‪ )2‬مکان خرید‬
‫‪ ) 3‬دلیل خرید‬
‫‪ )4‬شرایط خرید‬
‫‪ )1‬انگیزه‬
‫‪ )2‬ادراک‬
‫‪ )3‬یادگیری‬
‫‪ )4‬شخصیت‬
‫‪ )5‬خودپنداری‬
‫‪ )6‬سبک زندگی‬
‫‪ )7‬تلقیات‬
‫فرآیند تصمیم خرید ‪:‬‬
‫‪ (1‬تشخیص مساله‬
‫‪ )2‬جستجوی اطالعات‬
‫‪ )3‬ارزیابی راه چاره ها‬
‫‪ )4‬تصمیم خرید‬
‫‪ )5‬رفتار پس از خرید‬
‫عواملی که تعیین آنها می تواند بازاریابان را در بعض ی از تصمیم گیری ها یاری دهد ‪:‬‬
‫‪ -1‬چه کس‬
‫‪ -2‬چه کس‬
‫‪ -3‬چه کس‬
‫‪ -4‬چه کس‬
‫ی بر تصمیم خرید اثرمی گذارد؟‬
‫ی تصمیم خرید را اتخاذ می کند؟‬
‫ی عمل خرید را انجام می دهد؟‬
‫ی از محصول خریداری شده استفاده می کند؟‬
‫پنج عامل اساس ی در یادگیری‪:‬‬
‫‪ -1‬محرک ‪ :‬نیرویی درونی یا بیرونی که نوعی واکنش در شخص ایجاد می کند‪.‬‬
‫‪ -2‬عالئم ‪ :‬عالئم یا اشارات محیطی که تعیین کننده الگوی واکنش است‪.‬‬
‫‪ -3‬واکنش ‪ :‬پاسخ رفتاری به محرک و عالئم‪.‬‬
‫‪ -4‬تقویت کننده ‪ :‬نتایج حاصل ازپاداش یا تنبیه که ممکن است مثبت با منفی باشد‪.‬‬
‫‪ -5‬تنبیه ‪ :‬جریمه ای که به رفتار نادرست تعلق می گیرد‪.‬‬
‫شیوه های توسعه استراتژی موضع یابی محصول برای تثبیت موقعیت محصوالت جدید یا فعلی ‪:‬‬
‫‪ -1‬توجه به نیازهای مصرف کنندگان و سود مورد نظر آن ها‬
‫‪ -2‬توجه به ویژگی های ظاهری محصول‬
‫‪ -3‬توجه به کاربرد‬
‫‪ -4‬شناسایی استفاده کنندگان‬
‫‪ -5‬رقابت‬
‫دالیل عدم موفقیت در توسعه محصول جدید ‪:‬‬
‫‪ -1‬کم بودن ایده های مهم در مورد محصول جدید ‪ -2‬بازارهای خرد شده ‪ -3‬رشد سریع محدودیت های قانونی و اجتماعی ‪ -4‬گرانی فرآیند‬
‫تولید محصول جدید ‪ -5‬کمبود سرمایه ‪ -6‬کوتاه بودن عمرمحصوالت موفق ‪.‬‬
‫مراحل اصلی ایجاد و عرضه محصوالت جدید ‪:‬‬
‫‪ -1‬ایده زدایی ‪ -2‬تصفیه ایده ‪ -3‬توسعه وآزمایش ‪ -4‬توسعه استراتژی بازاریابی ‪ -5‬بررس ی تجاری ‪ -6‬توسعه محصول به‬
‫طورمحدود ‪ -7‬آزمایش بازار ‪ -8‬تجارتی کردن‪.‬‬
‫نحوه تصميم گیري در زمينه بازاريابي‬
‫ابزار و مفاهيم الزم براي تصميم گیري‪:‬‬
‫‪ -1‬بازارهاي هدف و بخش بندي بازار‬
‫‪ -2‬بازاريابان و مشتريان احتمالي‬
‫‪ -3‬نيازها‪ ،‬خواسته ها و تقاضاها‬
‫‪ -4‬محصول يا هر چیز عرضه شده‬
‫‪ -5‬ارزش و رضايت‬
‫‪ -6‬مبادله و معامالت‬
‫‪ -7‬روابط و شبکه ها‬
‫‪ -8‬کانالهاي بازاريابي‬
‫‪ -9‬زنجیره عرضه‬
‫‪ -10‬رقابت‬
‫‪ -11‬محيط بازاريابي‬
‫‪ -12‬آميخته هاي بازاريابي‬
‫‪ -13‬فلسفه هاي بازاريابي‬
‫‪ :‬محاسبه ارزش‬
‫منابع اصلي و رسمي‪ +‬منافع احساس ي‬
‫هزينه هاي پولي‪ +‬هزينه هاي زماني‪ +‬هزينه هاي انرژي‪ +‬هزينههاي مادي و فیزيکي‬
‫=‬
‫منابع‬
‫هزينه ها‬
‫= ارزش‬
‫فرآيند کامل و تفصيلي يک تحقيق بازاريابي‬
‫مرحله اول‪ .‬بيان مشکل‬
‫مرحله دوم‪ .‬تعيین اهداف تحقيق‬
‫مرحله سوم‪ .‬تعيین نيازهاي اطالعاتي‬
‫مرحله چهارم‪ .‬تعيین منابع اخذ اطالعات‬
‫مرحله پنجم‪ .‬تعيین نمونه ها‬
‫هفت ‪C‬‬
‫مرحله ششم‪ .‬تهيه فرمهاي اطالعاتي‬
‫مرحله هفتم‪ .‬جمع آوري اطالعات‬
‫مرحله هشتم‪.‬پردازش اطالعات‬
‫مرحله نهم‪.‬تهیه گزارش نهایی‬
‫‪(:‬رابط اثر بخش بین محقق و مدير)‬
‫‪ -1‬ارتباطات‪.‬‬
‫‪ -2‬همکاري‪.‬‬
‫‪ -3‬اطمينان‪.‬‬
‫‪-4‬خلوص‪.‬‬
‫‪ -5‬نزديکي‪.‬‬
‫‪ -6‬مداومت‪.‬‬
‫‪ -7‬خالقيت‪.‬‬
‫سيستم بازاريابي افقي‬
‫در اين روش موسسات هم سطحي که کاالهاي متفاوتي توليد مي کنند به منظور استفاده بهينه از منابع بازاريابي و‬
‫توانايي مديريتي خود‪ ،‬باهم متحد شده و از يک نماينده فروش مشترک براي عرضه و توزيع کاالهاي خود‬
‫استفاده مي کنند‬
‫سيستم بازاريابي چند کاناله‬
‫در اين روش شرکتها سعي مي کنند از طريق ايجاد پرتفوليو از مزاياي دو يا چند کانال به طور همزمان استفاده کنند‬
‫تا از اين طريق ريسک اتکاء صرف به يک کانال نیز کمتر شود و ابتکار عمل دردست خود شرکت باشد‪.‬‬
‫انواع مدلهاي بازاريابي‬
‫‪ -1‬مدل موقعيتي بازار‪ -‬محصول )‪(PMO‬‬
‫‪ -2‬مدل گروه مشاوره بوستون)‪(BCG‬‬
‫‪-3‬مدل تجزيه تجاري جنرال الکتريک )‪(GEBS‬‬
‫‪ -4‬مدل استراتژي عمومي پورتر )‪(PGS‬‬
‫جديد‬
‫استراتژی توسعه‬
‫بازار‬
‫استراتژی تنوع‬
‫بازار فعلی‬
‫استراتژی نفوذ در‬
‫بازار‬
‫فعلی‬
‫استراتژی توسعه‬
‫محصول‬
‫جديذ‬
‫محصول‬
‫مدل موقعيتی بازار‪ -‬محصول‬
‫سهم نسبی بازار‬
‫پايین‬
‫باال‬
‫نام واحد استراتژيک‪ :‬عالمت سوال‬
‫نام واحد استراتژيک‪ :‬ستاره‬
‫استراتژی بازاريابی‪ :‬تشديد تالشهای بازاريابی‬
‫استراتژی بازاريابی‪ :‬تالشهای وسيع بازاريابی به منظور‬
‫حفظ و يا افزايش سهم بازار واحد مذکور‬
‫واحد و يا ترک بازار (حذف واحد)‬
‫باال‬
‫نرخ رشد صنعت‬
‫نام واحد استراتژيک‪ :‬سگ‬
‫نام واحد استراتژيک‪ :‬گاو شیردهه‬
‫استراتژی بازاريابی‪ :‬کاهش فعاليتها يا حذف‬
‫استراتژی بازاريابی‪ :‬استفاده از سود کالن اين واحد برای‬
‫رشد همه واحدهای شرکت و حفظ موقعيت خود واحد‬
‫کامل واحد از مجموعه شرکت‬
‫ماتريس گروه مشاوره بوستون (مدل ‪)BCG‬‬
‫پايین‬
‫موقعيت تجاری‬
‫متوسط‬
‫پايین‬
‫حمايت‬
‫سرمايهگذاری‬
‫باال‬
‫سرمايهگذاری‬
‫باال‬
‫سرمايهگذاری‬
‫متوسط‬
‫جذابيت بازار‬
‫برداشت سود‬
‫حمايت‬
‫حذف‬
‫برداشت سود‬
‫تجزيه تجاری جنرال الکتريک‬
‫شکل ‪ -5-10‬مدل ِ‬
‫حمايت‬
‫پايین‬
‫مزيت رقابتی‬
‫تغيیر تدريجی‬
‫قيمت پايین تر‬
‫استراتژی تغيیر‬
‫تدريجی‬
‫استراتژی رهبري‬
‫قيمت‬
‫استراتژی كانون‬
‫تغيیر‬
‫استراتژی كانون‬
‫قيمت‬
‫هدف وسيع‬
‫حيطه رقابتی‬
‫هدف محدود‬
‫مدل استراتژی عمومی پورتر‬
‫فرق خالقيت و نوآوري‬
‫خالقيت يعني ارائه چیزي نو‪ ،‬در حالي که نوآوري به معني کاربرد همان چیز نو ايجاد شده و ارائه شده مي‬
‫باشد‪.‬‬
‫خالقيت و نوآوري در بازاريابي‬
‫‪ -1‬توليد محصوالت يا ارائه خدماتي که در بازار کمياب شده اند‪.‬‬
‫‪ -2‬توليد کاالها و خدمات غیرکمياب با روشهاي نوين و امتيازات بيشتر‬
‫‪ -3‬توليد کاالها و خدمات جديد و بي سابقه‬
‫انواع داراییهای نامشهود در سازمان‪:‬‬
‫‪ )1‬ظرفیت یادگیری سازمان ‪ /‬ظرفیت خالقیت و نوآوری سازمان‬
‫‪ )2‬سرعت سازمان در مواجهه با تغییر‬
‫‪ )3‬نام تجاری خوشنام )‪. Public Image ( Brand‬‬
‫کوکا کوال بیش از ‪ 80‬میلیارد دالر فقط ارزش نام آن است‪.‬‬
‫‪ )4‬تیم مدیریتی قابل اعتماد ‪Management Brand‬‬
‫‪ )5‬استعدادهای انسانی در سازمان )‪)Talent Pool) , (Talent‬‬
‫‪ )6‬اعتماد درون سازمانی ‪:‬‬
‫ اعتماد متقابل مدیران و کارکنان‪.‬‬‫ میزان شاخص اعتماد در سازمان‪.‬‬‫‪ )7‬اعتماد جامعه ( افکارعمومی) به سازمان‪:‬‬
‫ اعتماد مشتریان به سازمان ‪.‬‬‫پروفسور ‪ ( Robert Eccles‬دانشگاه هاروارد) ‪ :‬او و همکارانش در موسسه دریافتند که فقط ‪ %19‬از سرمایه گذاران و‪ %27‬از‬
‫تحلیل گران مالی ‪ ،‬صورتهای مالی رسمی سازمان ها را منبع خیلی مفیدی برای شناخت ارزش واقعی سازمانها می دانند‪.‬‬
‫شاخص های اصلی عملکرد یک سازمان عبارتند از ‪:‬‬
‫‪ -1‬مشتریان‪ :‬هزینه های فروش و بازاریابی ‪ ،‬کانالهای توزیع ‪ ،‬نام تجاری و گردش مالی مشتریان ‪.‬‬
‫‪ -2‬کارکنان‪ :‬سرمایه های فکری‪ ،‬وفاداری و حفظ کارکنان‪ ،‬درآمد سرانه سازمان به ازاء هر کارمند‪.‬‬
‫‪ -3‬نوآوری‬
‫شاخصهای ارزیابی حوزه مدیریت منابع انسانی ( دانشگاه هاروارد) ‪:‬‬
‫‪Competence‬‬
‫‪ (1‬شایستگی و استعداد در سازمان‬
‫‪Commitment‬‬
‫‪ )2‬تعهد ‪ ،‬وفاداری و تعلق خاطر کارکنان به سازمان‬
‫‪Cost Effectiveness‬‬
‫‪ )3‬شاخصهای اثر بخش ی مالی آموزش‬
‫‪Congruence‬‬
‫‪ )4‬همنوایی ‪:‬‬
‫چقدر مدیران با هم همنوا هستند‪.‬‬
‫چقدر کارکنان با هم همنوا هستند‪.‬‬
‫چقدر کارکنان و مدیران با هم همنوا هستند‪.‬‬
‫داراییهای نامشهود ‪:‬‬
‫‪( Discovery intangibles -1‬حق اختراع ‪ ،‬آرم تجاری ‪ ،‬برنامه های ‪ ، R & D‬نوآوری ها)‬
‫‪ ( Organization intangibles -2‬تکنولوژی ‪ ،‬رضایت مشتری )‬
‫‪ ( HR (Human Resource) intangibles -3‬آموزش ‪ ،‬فرهنگ ‪ ،‬رهبری)‬
‫دارایی های نامشهود (درصد)‬
‫‪1982‬‬
‫‪1992‬‬
‫‪2000‬‬
‫‪38‬‬
‫‪62‬‬
‫‪85‬‬
‫دارایی های مشهود (درصد)‬
‫‪62‬‬
‫‪38‬‬
‫‪15‬‬
‫کتاب « ازخوب به عالی » ‪ good to grate‬نتیجه ‪ 5/5‬سال تحقیق یک تیم‪:‬‬
‫شش ویژگی شرکتهای برتردنیا ‪ 1-First who then what :‬آدم ها مقدم بر هدف هستند اگرآدم ها درست انتخاب بشوند‬
‫اهداف و استراتژی ها درست تعیین شده و محقق می شوند‪.‬‬
‫مقاله ای به قلم آقای فرانک اللی در محله ‪:Money‬‬
‫چرا باید درشرکت هایی سرمایه گذاری کرد که بر روی کارکنان خود سرمایه گذاری می کنند‪.‬‬
‫براساس تحقیق انجمن مدیریت آمریکا ‪ AMA‬سرمایه گذاری برروی کارکنان موجب افزایش سود می شود‪.‬‬
‫‪ %17‬کارکنان انگلیس ی با همه توان خود درگیرکارهستند ‪ %63‬کارکنان در حد معمول ‪ %20‬کارکنان بدلیل عدم تناسب استعداد ‪ ،‬تمایل‬
‫‪ ،‬عالیق کشوری پیشرفته چون انگلستان (حال وضعیت شرکت های موجود در کشور ما ‪ ،‬چگونه است)‬
‫تعهد ‪Competence‬‬
‫شایستگی ‪ = Commitment‬استعداد ‪Talent‬‬
‫مدیریت منابع انسانی با تاکید براین دوفاکتور ‪ ،‬ارزش داراییهای نامشهود سازمان را افزایش دهد‪.‬‬
‫برنامه توسعه سازمان ملل ‪UNBP‬‬
‫قدرت سرانه ملی سهم سرمایه طبیعی‬
‫سهم سرمایه فیزیکی سهم سرمایه انسانی‬
‫ژاپن‬
‫‪ 565000‬دالر‬
‫‪%2‬‬
‫‪%18‬‬
‫‪%80‬‬
‫آملان‬
‫‪ 399000‬دالر‬
‫‪%5‬‬
‫‪%17‬‬
‫‪%78‬‬
‫‪%9‬‬
‫‪%13‬‬
‫‪%78‬‬
‫اسپانیا‬
‫‪ 268000‬دالر‬
‫ترکیه‬
‫‪ 34000‬دالر‬
‫‪%13‬‬
‫‪%15‬‬
‫‪%72‬‬
‫ایران‬
‫‪ 38000‬دالر‬
‫‪%29‬‬
‫‪%34‬‬
‫‪%37‬‬
‫‪ORGANIZATIONAL‬‬
‫‪INTEGRATION‬‬
‫‪SUCCESS‬‬
‫‪GOAL‬‬
‫‪ACHIEVEMENT‬‬
‫‪CUSTOMER‬‬
‫‪ORIENTED‬‬
‫‪ 10‬اصل تغییر در مدیریت ‪:‬‬
‫‪ -1‬بطور مستمر و منظم به بعد انسانی توجه کنید‪.‬‬
‫‪ -2‬آغاز از مراتب باالی سازمان‪.‬‬
‫‪ -3‬مشارکت همه سطوح سازمان ‪.‬‬
‫‪ -4‬رسمیت بخشیدن به برنامه تغییر ‪.‬‬
‫‪ -5‬ایجاد حس مالکیت و مسئولیت پذیری‬
‫‪ -6‬مطلع کردن کارکنان ( گزارش دهی مستمر از نتایج )‬
‫‪-7‬بررس ی و ارزیابی فرهنگ ( موجود )‬
‫‪-8‬شناسایی صریح و دقیق فرهنگ ( جدید )‬
‫‪ -9‬آمادگی برای مسائل غیر منتظره و پیش بینی نشده‬
‫‪ 25‬توصیه در فروشندگی از « استفن شیفمن » ( ‪Schiffman‬‬
‫‪: ) Stephan‬‬
‫توصیه ‪ : 1‬ارائه این پیام که اعتماد به شما کار درستی است ‪:‬‬
‫‪ -1‬مطالب واقعی را ابراز کنید‪.‬‬
‫‪ -2‬خوش قول باشید و قول خود را انجام دهید‪.‬‬
‫‪ -3‬وقت شناس باشید‪.‬‬
‫‪ -4‬قدرت هدایت و رهبری خود را به مشتری بفهمانید‬
‫توصیه ‪ : 2‬طرح پرسشهای درست ‪:‬‬
‫‪ -1‬کمک گرفتن از یک سئوال ساده برای تغییر مسیر صحبت و کشاندن آن به مسایل کاری‪.‬‬
‫‪ -2‬اطالعات خیلی کمی در مورد راه حلهای تجاری خود به مشتری ارائه دهید‪.‬‬
‫‪ -3‬پس از اخذ موافقت برای ادامه صحبت درباره گذشته سئوال کنید‪:‬‬
‫« آیا تا بحال از فالن کاالی ما استفاده کرده اید ؟ عملکردش چگونه بود؟‬
‫و همینطور درباره حال ‪:‬‬
‫« راستی در حال حاضر از کدام کاال استفاده می کنید ؟ درباره آن چه فکر می کنید»‬
‫و سپس درباره آینده ‪:‬‬
‫« چه برنامه ای استفاده شما از فالن کاال در شش ماهه بعد دارید ؟»‬
‫البته می توانید قبل از این سئوال ‪ ،‬سئواالت فرعی دیگر مختصری درباره مشتریان و ساختار و رقبای آن شرکت داشته باشید‪.‬‬
‫آخرین سئوال درست ‪:‬‬
‫« آیا روز ‪ ....‬ساعت ‪ ....‬برای مالقات بعدی مناسب است ؟‬
‫توصیه ‪ : 3‬هدایت جلسات ‪ - :‬از هدایت روند گفتگو به مسیر مورد نظرتان وحشت نداشته باشید‪.‬‬
‫توصیه ‪ : 4‬جذب مشتری ‪ - :‬وضعیت منحصر به فرد مشتری را بشناسید‬
‫ مشتری را به طرق مثبت و با عالقه مندی حمایت کنید‬‫ با عالقه مندی به حرفها ‪ ،‬تجربیات و مشکالت او گوش کنید‪.‬‬‫توصیه ‪ : 5‬پیدا کردن نیازهای اصلی ‪:‬‬
‫ یک راهنما و آموزگار متفکر باشید نه یک دستور دهنده ‪.‬‬‫توصیه ‪ : 6‬استفاده از سرنخ های بدست آمده ‪ :‬برای برقراری ارتباط خوب ‪:‬‬
‫‪ -1‬تامل کنید و نوعی رابطه مناسب برقرار کنید ‪.‬‬
‫‪ -2‬فورا” برای چسباندن معامله وارد گود نشوید‪.‬‬
‫‪ - 3‬سعی کنید مالقات حضوری ایجاد کنید ‪.‬‬
‫توصیه ‪ : 7‬سازگارکردن کاال یا خدمات با نیازهای متفاوت مشتریان ‪:‬‬
‫ انعطاف پذیری کاال یا خدمات با خواسته های متغیرمشتریان‬‫ کاربرد های فرعی محصول یا خدمت‬‫توصیه ‪ : 8‬وانمود کنید یک مشاور هستید ( زیرا چنین نیز هست ) ‪ - :‬تمام فعالیت های خود را برای فروش بصورت وظیفه مشاوره‬
‫در نظر بگیرید ‪.‬‬
‫موفق ترین فروشندگان در حل مشکالت مشتریان ‪ ،‬حرفه ای هستند‪ .‬شما مشاور هستید ‪ ،‬رفتارتان نیز مانند مشاور باشد‪.‬‬
‫توصیه ‪ : 9‬درخواست دیدار بعدی در همان مالقات اول‬
‫توصیه ‪ : 10‬یادداشت برداشتن ‪ - :‬یادداشت برداشتن در طول دیدار با مشتری می تواند یکی از نیرومندترین ابزارهای فروش برای شما‬
‫باشد‪.‬‬
‫یادداشت برداشتن به مشتری می فهماند که شما به حرفها گوش می کنید و چقدر اهمیت قائلید‪.‬‬
‫توصیه ‪ : 11‬تدوین طرح برنامه جداگانه برای هر مشتری جدید ‪.‬‬
‫توصیه ‪ : 12‬درخواست معرف جدید ‪:‬‬
‫در پایان دیدار از مشتری بخواهید نام ‪ 5‬تن از افرادی را که در حرفه او به کار مشغولند برای شما بنویسید‪.‬‬
‫توصیه ‪ : 13‬نشان دادن شور و شوق ‪:‬‬
‫ شوق واقعی پل ساز است ولی ابراز شور و شوق تصنعی پل ها را فرو می ریزد‬‫ صمیمانه دست بدهید ‪ ،‬خود را باالتر و پایین تر از او نشان ندهید‪.‬‬‫توصیه ‪ : 14‬قائل شدن اعتبار مناسب برای خود ‪:‬‬
‫ درباره خودتان و کارهایتان صحبت کنید ولی اغراق نکنید و فروتن باشید‬‫ اعتماد به نفس داشته باشید نه غرور کاذب‬‫توصیه ‪ : 15‬راست بگویید و صادق باشید ‪ - :‬راست بگویید ‪ ،‬بخاطر سپردن آن آسانتر است ‪.‬‬
‫‪ -‬اعتبار و آبروی شما ‪ ،‬سرمایه با ارزش ی است که باید آن را حفظ کنید‪.‬‬
‫توصیه ‪ : 16‬خود را به اعتبار خودتان بفروشید ‪:‬‬
‫ اهداف خود را روی یک تکه کاغذ نوشته و در معرض دیدتان قرار دهید ‪.‬‬‫ خود را از نظر روحی و جسمی تقویت کنید ‪.‬‬‫‪ -‬برای کارهای هفته بعد ‪ ،‬در روز آخر هفته یادداشت تهیه کنید‪.‬‬
‫« مطالعات و تحقیقات نشان داده است که آن دسته از افرادی که هنگام ظهر یکساعت کار را تعطیل کرده و از دفتر بیرون می روند و‬
‫قدم زنان به یک رستوران می روند از نظر حجم فروش خیلی کارآمدتر از آنهایی هستند که بدون وقفه به کار ادامه می دهند »‬
‫توصیه ‪ : 17‬زود شروع کنید ‪:‬‬
‫ سحر خیز باش تا کامروا باش ی‬‫ کمی زود شروع کردن کار ‪ ،‬آرامش و کنترل بیشتری را فراهم می سازد‬‫ صبحها خیلی راحت تر می توانید با افراد مورد نظرتان مالقات کنید بعدا” گرفتاری طرف زیاد می شود‪.‬‬‫توصیه ‪ : 18‬مطالعه بروشورهای صنعتی مربوط به حیطه کاالی خودتان و مشتریان ‪:‬‬
‫ آگاهی و بروز ساختن اطالعات جدید در مورد تازه های محصوالت همگن و تحوالت صنعتی مربوط به کاالهای مشتریان و خودتان ‪.‬‬‫توصیه ‪ : 19‬پشتیبانی دیدار در روز بعد ‪:‬‬
‫ روز بعد از مالقاتتان با یک مشتری جدید به او تلفن کنید یا برایش یادداشت بفرستید‪.‬‬‫ این کار را در رأس برنامه های خود قرار دهید‪.‬‬‫‪ -‬اگر یک نامه بسیار کوتاه را بجای تشکر تلفنی بفرستید بسیار با ارزشتر خواهد بود‪.‬‬
‫توصیه ‪ : 20‬ایراد سخنرانی برای گروههای بازرگانی و عادی ‪:‬‬
‫ سخنرانی شما را بعنوان یک متخصص به دیگران معرفی کرده و اعتماد بنفس شما را زیاد می کند‬‫ بطور متوسط ‪ %10‬کسانی که به سخنرانی شما گوش می دهند پس از پایان سخنرانی به سراغ شما‬‫می آیند و این خود بازاریابی است ‪.‬‬
‫توصیه ‪ : 21‬کمک به همکارانتان در فرصت های مناسب ‪:‬‬
‫ تو نیکی می کن و در دجله انداز ‪ ،‬که ایزد در بیابانت دهد باز ‪.‬‬‫ اگر به دیگران کمک کنید ‪ ،‬آنها هم به شما کمک خواهند کرد‪.‬‬‫‪ -‬یاد دادن ‪ ،‬یادگیری را بیشتر می کند‪.‬‬
‫توصیه ‪ : 22‬قبول مسئولیت شکست ها ‪.‬‬
‫توصیه ‪ : 23‬صادق بودن با خود در مورد ماهیت موسسه ای که برایش کار می کنید‪.‬‬
‫ اگر با شرکتی کار می کنید که با معیارهای شما در مورد اخالق ‪ ،‬کیفیت ‪ ،‬رفتار و غیره مطابقت‬‫ندارد باید خروج از چنین تشکیالتی را مدنظر قرار دهید ‪.‬‬
‫توصیه ‪ : 24‬بیان اینکه برای کجا کار می کنید و چه می فروشید ‪ :‬بهترین راه تبلیغات و معرفی شما در محیط‬
‫توصیه ‪ : 25‬بذله گویی و خوش برخوردی ‪:‬‬
‫ خوشخو و خنده رو بودن را از یاد نبرید ‪ ،‬البته خنده واقعی نه تصنعی ‪.‬‬‫‪ -‬گاه در ارتباط با موضوعات مربوطه می توانید از طنزهای مربوط به آن موضوع به ارتباط گرمی بدهید‪.‬‬
‫مشخصات یک رهبر خوب از نظر « استفن شیفمن » ‪:‬‬
‫‪ -1‬یک رهبر خوب نظراتی دارد‪.‬‬
‫‪ - 2‬یک رهبر خوب مستحق احترام است ‪.‬‬
‫‪ -3‬یک رهبر خوب دیدی وسیع دارد‪.‬‬
‫‪ - 4‬یک رهبر خوب می داند چه زمانی باید تغییر جهت دهد‪.‬‬
‫‪ -5‬یک رهبر خوب مشکالت و مسایل را مطرح می کند و آماده صحبت درباره راه حل هاست‪.‬‬
‫‪ -6‬یک رهبر خوب به رفتار و شیوه عمل خود اعتماد دارد‪ -7 .‬یک رهبر خوب قابل اطمینان است‪.‬‬
‫هرگاه ویژگیهای فوق در یک نفر وجود داشته باشد ‪ ،‬دیگران به او اعتماد می کنند ‪.‬‬
‫چند پند محترمانه ‪:‬‬
‫‪ -1‬اجازه ندهید که سختی های دنیا ‪ ،‬این تفکر را در شما بوجود آورد که شما مسئول اوقات خود نیستید‪.‬‬
‫‪ -2‬شما باید برنامه کار خود را طراحی کنید و زمان انجام آن را تعیین کنید‪.‬‬
‫‪ -3‬فکرتان را همیشه باز نگه دارید‪.‬‬
‫‪ -4‬در موقع سئوال کردن مراقب باشید سئواالت صحیح را مطرح کنید‪.‬‬
‫‪ -5‬وقتی می خواهید راه حل یا پیشنهادی ارائه دهید ‪ ،‬در بیان آن روشن و صریح باشید‪.‬‬
‫‪ -6‬اعتماد به نفس داشته باشید تا پیروز شوید‪.‬‬
‫‪ -7‬همیشه در نظر داشته باشید که کس دیگری به اندازه شما استحقاق موفقیت را ندارد‪.‬‬
‫هفت کلید استراتژی خدمات‬
‫از پروفسور ژاک هورویتز‬
‫هفت کلید استراتژی خدمات ‪:‬‬
‫( از ژاک هورویتز )‬
‫‪ -1‬شناخت مشتریان ‪ :‬کشف نیازهای پنهان و آشکار مشتریان ‪ ،‬با توجه به نکته نظرات و عالیق و چگونگی جلب رضایت آنها ‪.‬‬
‫‪ -2‬خلق ارزش درارایه محصول و خدمات ‪ :‬ارزش یعنی منافع کسب شده منهای هزینه های مادی و معنوی ‪.‬‬
‫‪ -3‬اندازه گیری رضایت مشتریان ‪ :‬مشخص کردن هدف ‪،‬انگیزه و ابزارهای ارزیابی و طبقه بندی مشتریان ‪.‬‬
‫(( اگر چیزی را نتوانی ارزیابی کنی ‪ ،‬نمی توانی آنرا مدیریت کنی ))‬
‫‪ -4‬مدیریت شکایتهای مشتریان ‪ :‬شکایت ها اطالعات رایگانی است که توسط مشتریان ارائه می شوند‪.‬‬
‫‪ -5‬وفادار کردن مشتریان ‪ :‬حفظ و ایجاد وفاداری در مشتریان برای استفاده مجدد از کاالها و خدمات ‪.‬‬
‫تحقیقات نشان داده است که هزینه جلب مشتری جدید در عمل بیشتر از هزینه حفظ مشتری است ‪.‬‬
‫‪ -6‬ارتباط کارکنان ‪ ،‬خدمات و مشتریان ‪ :‬روش برخورد کارکنان سازمان با مشتریان ‪،‬ایجاد انگیزه و مدیریت صحیح کارکنان ‪.‬‬
‫‪ -7‬مدیریت خدمات آینده ‪ :‬مدنظر قرار دادن یک استراتژی بلند مدت در ارتباط با بازاریابی‪ ،‬جلب و حفظ مشتریان و فراتر از آن افزایش‬
‫رضایت مندی مشتریان و گسترش سهم بازار‪.‬‬
‫کلید اول شناخت مشتریان ‪:‬‬
‫‪ -‬آشکار‬
‫‪Needs‬‬
‫‪Explicit‬‬
‫مزایای محصول‬
‫ کشف نیازهای‬‫‪ -‬پنهان‬
‫‪Needs‬‬
‫‪Implicit‬‬
‫ویژگیهای محصول‬
‫عوامل موثر بر ادراکات مشتری ‪:‬‬
‫فبلترهای روانی ‪Psyhological Filter :‬‬
‫فیلترهای فیزیکی ‪Physical Filter :‬‬
‫خاطره ها ‪ ،‬دانش ها‬
‫احساسات مشتری‬
‫‪ Image‬وجهه شرکت ‪:‬‬
‫کیفیت محصول و میزان اعتماد باورها ‪ ،‬ارزشهای‬
‫مشتری به کیفیت محصول از طریق ‪ ،‬احساس و‬
‫مشاهده‬
‫شخصیت ‪ ،‬ویژگیها و ارزشهای مورد قبول شرکت ‪ ،‬سابقه عملکرد ها‬
‫خالصه مطالب در مورد شناخت مشتریان ‪:‬‬
‫‪ -1‬نیازهای جدید مشتریان را نمی توان از نظرات مشتریان راض ی کشف کرد‪.‬‬
‫‪ -2‬بعد از کشف نیازهای مشتری می توان به خواسته های واقعی آنها پی برد‪.‬‬
‫‪ -3‬فیلترهای فیزیکی ‪ ،‬روانی و وجهه شرکت می توانند نظر مشتری نسبت به شرکت را تغییر دهد‪.‬‬
‫‪ -4‬به نظرات مشتریان نباید بی تفاوت گذشت حتی اگراین نظرات درست نباشد‪.‬‬
‫‪ -5‬توقعات مشتری سطح خدمات مورد نظر او را تعیین می کند‪.‬‬
‫‪ -6‬از طریق قیمت گذاری مناسب ‪ ،‬مستند سازی ‪ ،‬تبلیغات ‪ ،‬اطالع رسانی ‪ ،‬توقعات مشتری را مدیریت کرد‪.‬‬
‫‪ -7‬دسته بندی مشتریان امکان ارائه مدل مناسب برای جذب گروه خاص ‪ ،‬ارائه خدمات بهتر فراهم ساخته و موجب ایجاد‬
‫وفاداری در آنها می شود‪.‬‬
‫نبایدها ‪:‬‬
‫‪-1‬نباید منتظر بمانید تا مشتری نیازهایش را به شما ابراز کند ‪ ،‬شما باید نیازهای او را کشف کنید ‪.‬‬
‫‪-2‬نباید به خاطر آنکه مشتریانتان در تحقیقات و نیاز سنجی ها به نیازهایشان اشاره نکرده اند دست از شناخت و تأمین‬
‫نیازهایشان بردارید‪.‬‬
‫‪ -3‬با نظرات و توقعات مشتریان خود مبارزه نکنید ‪ ،‬بلکه آنها را مدیریت کنید‪.‬‬
‫‪ -4‬نگوئید مشتری حق ندارد ‪ ،‬چون آنها از دیدگاه خود برخی نظرات را ابراز می دارند که ممکن است برای شرکت حیاتی باشد‪.‬‬
‫‪ -5‬تنها با یک بار دسته بندی مشتریان ‪ ،‬ساختار سازمانی خود را تغییر ندهید‪.‬‬
‫کلید دوم‪ :‬خدمات یعنی خلق ارزش ‪:‬‬
‫هزینه ها‬
‫‪ -‬منافع = ارزش‬
‫ هزینه ها ‪ - 1 :‬پولی که پرداخت می شود‬‫‪ -2‬هزینه ها و تالشها یی که برای بدست آوردن کاال یا خدمت صرف می شود‬
‫‪ -3‬هزینه ها و تالش هایی که برای استفاده مناسب از کاال یا خدمات صرف می شود ‪ ( .‬برگرداندن محصوالت بد‪ ،‬هزینه کیفیت بد زمان‬
‫صرف شده برای حل مشکالت‪ ،‬قیمت قطعات یدکی ‪ ،‬نگهداری ‪).‬‬
‫ منافع چیزی است که محصول برای مشتری به ارمغان می آورد‬‫ اگر منافع موجود در کاالها و خدمات شرکتی نسبت به منافع موجود در کاالها یا خدمات دیگر شرکتها بیشتر و متنوع تر باشد ‪ ،‬اما هزینه های صرف‬‫شده توسط مشتری یکسان باشد ‪ ،‬شرکت اولی ارزش بیشتری ایجاد کرده است‪.‬‬
‫روشهای گسترش منافع ‪:‬‬
‫‪ -1‬تمرکز بر روی یک یا چند ویژگی بارز محصول ‪ -2 .‬گسترش ارائه خدمات اضافی به مشتریان ‪.‬‬
‫‪ -3‬سرعت عمل در ارائه خدمات ‪ -4 .‬کیفیت خوب خدمات ارائه شده‬
‫‪ – 5‬گارانتی و وارانتی محصوالت سه روش افزایش ارزش از طریق منافع ‪:‬‬
‫بهتر کردن ارزش‬
‫بیشتر کردن ارزش‬
‫برای سبقت گرفتن از رقبا روی‬
‫یکی ازویژگیهای فعلی خدمات‬
‫تمرکز کنید‬
‫(پیشگامی در ارائه خدمات )‬
‫منافع موجود در محصول را‬
‫قیل ‪ ،‬ضمن و بعد از ارائه آن‬
‫به مشتری افزایش دهید‬
‫متفاوت کردن ارزش‬
‫عالوه بر منافع مادی ‪ ،‬منافع معنوی‬
‫نیز در اختیار مشتری قرار دهید‬
‫استراتژی کاهش قیمت ‪:‬‬
‫‪ -1‬روش صرفه جویی ‪ :‬کاهش قیمت محصول بدون تغییر در منافع‬
‫‪ -2‬روش بهبود ‪ :‬افزایش منافع بدون تغییر در قیمت محصول‪.‬‬
‫‪ -3‬رو جایگزینی ‪ :‬کاهش همزمان هزینه ها و افزایش منافع ‪.‬‬
‫‪ -4‬روش قطع هزینه ها ‪ :‬کاهش هزینه در قبال حذف خدمات اضافی‬
‫خالصه ‪:‬‬
‫فرآیند خلق ارزش برای مشتری با تعریف منافع آغاز می شود‪ .‬سپس هزینه ها ( قیمت محصول ‪،‬زمان‪ ،‬انرژی ) که باید بپردازد‬
‫شناسایی می شوند‪ .‬برای وصول به یک موقعیت برتر نسبت به رقبا زنجیره ارزش را بررس ی کنید‪.‬‬
‫بایدها و نبایدها ‪:‬‬
‫‪ -1‬هزینه ها را کاهش ندهید مگر آنکه بتوانید منافعی را که نصیب مشتری می شود حفظ کنید یا افزایش دهید‪.‬‬
‫‪ - 2‬هزینه های غیر مالی مشتری را بی اهمیت تصور نکنید‪ .‬تالش کنید آنها را کاهش دهید‪.‬‬
‫‪ -3‬با بهره گیری از‬
‫واژه های تند یا آمرانه وعده های خود را ابراز نکنید‪ .‬بلکه آنها را صریح ‪ ،‬قاطع و قابل اندازه گیری بیان کنید‪.‬‬
‫‪ -4‬وظایف و رویه هایی را که منفعتی برای مشتری نمی رسانند ‪ ،‬حذف کنید‪.‬‬
‫به همه بخشهای سازمان توسعه دهید‪.‬‬
‫‪ -5‬مشتری مداری را‬
‫‪ -6‬استانداردهای برتری خود را مخفی نکنید‪.‬‬
‫‪ -7‬به افتخارات گذشته خود مغرور نشوید ‪ .‬این رقابت است که پویا است و تعیین کننده است‪.‬‬
‫‪ -8‬به طور مستمر خود را ارزیابی کنید تا بتوانید موارد برتری خود را حفظ و توسعه دهید‪.‬‬
‫کلید سوم اندازه گیری رضایت مشتریان ‪:‬‬
‫( اگر چیزی را نتوانی ارزیابی کنی ‪ ،‬نمی توانی آنرا مدیریت کنی )‬
‫قبل از هرگونه ارزیابی باید هدف و انگیزه مورد نظر از اندازه گیری و ارزیابی معلوم و مشخص باشد‪.‬‬
‫اهداف مختلف ارزیابی رضایت مشتریان ‪ -1 :‬مقایسه عملکرد فعلی شرکت با عملکرد قبلی آن‬
‫‪ - 2‬مقایسه عملکرد فعلی شرکت با عملکرد رقبا‬
‫‪ -3‬ارتقاء کیفیت خدمات‬
‫‪ - 4‬جلب رضایت مشتریان بالفعل ‪ ،‬بالقوه یا همه آنها‪.‬‬
‫‪ -5‬کاهش خطر از دست دادن مشتریان‪.‬‬
‫زمینه های مورد ارزیابی ‪:‬‬
‫‪ -1‬کیفیت خدمات ‪ :‬شاخص های مورد اشاره مشتریان مخفی * برای ارزیابی عملکرد کارکنان‪.‬‬
‫‪ -2‬ارزش ‪ :‬تجزیه و تحلیل نیازها ‪ ،‬خواسته ها ‪ ،‬ترجیحات و اولویت های مشتری فعلی و بالقوه‪.‬‬
‫‪ -3‬رضایت مشتری ‪ :‬نظرسنجی کمی از میزان رضایت مشتریان ‪.‬‬
‫‪ -4‬بررس ی شکایت ها و اسناد و مدارک برگشتی ‪ ،‬تأخیر در تحویل و ‪....‬‬
‫*مشتریان مخفی ‪ ،‬پژوهشگرانی هستند که با عنوان مشتری به شرکت مراجعه کرده تا نحوه رسیدگی و پاسخگویی کارکنان با ارباب‬
‫رجوع و مشتریان را ارزیابی کنند‪.‬‬
‫موارد نمونه در ارزیابی رضایت مشتریان ‪:‬‬
‫‪ -1‬نحوه برخورد کارکنان‬
‫‪ - 2‬میزان مهارت و عالقه به کار کارکنان فروش‬
‫‪ -3‬روشهای مستند سازی‬
‫‪ -4‬تحویل محصول یا خدمات در موعد مقرر‬
‫‪ -5‬کیفیت محصول‬
‫‪ -6‬سرعت تعمیر محصول‬
‫‪ -7‬عملیات پس از فروش و پیگیری‬
‫‪ - 8‬رضایت کلی مشتریان‬
‫نبایدها ‪:‬‬
‫‪ -1‬اگر تعداد مشتریان شما کم است ‪ ،‬نباید مبادرت به انجام پیمایش و نظرسنجی کنید‪ .‬با تک تک آنها مالقات کنید‬
‫‪ -2‬بیش از اندازه نظرسنجی نکنید‪ .‬برای طراحی جدید خدمات ‪ ،‬اصالح یا بهبود کیفیت‪ ،‬زمان الزم است‬
‫‪ -3‬نظرسنجی ها را مخفی نگه ندارید‪،‬تاحدامکان نتایج حاصله رامنتشر وازآنها درآموزش کارکنان خود استفاده کنید‪.‬‬
‫‪ -4‬از اطالعات نامفهوم در ارزیابی استفاده نکنید ‪ .‬مقیاسهای کمی ( از ‪ 1‬تا ‪ ) 10‬بهتر از صفاتی مانند ( راض ی ‪ ،‬خیلی راض ی و ‪ ) ...‬است‪.‬‬
‫‪ -5‬اگر می خواهیدپیشرفت کنید بهتر است چیزهای بیشتری درباره قضاوت میان خیلی راض ی و کامال” راض ی بدانید‪.‬‬
‫‪ -6‬سعی کنید همه بخشهای سازمان را در پیمایش کمی و کیفی مشارکت دهید ‪ .‬این کار موجب بهبود طرز تفکر و نگرش آنها نسبت به‬
‫مشتری می شود‪.‬‬
‫کلید چهارم مدیریت شکایت های مشتریان ‪:‬‬
‫دالیل استفاده از سیستمهای مناسب برای بهینه کردن شیوه رسیدگی به شکایتهای مشتریان ‪:‬‬
‫‪ -1‬شکایت ها ‪ ،‬اطالعات رایگانی هستند که توسط مشتریان تهیه می شوند و می توانند به بهبود کیفیت خدمات کمک کنند‪.‬‬
‫‪ -2‬در شرایط اقتصادی کنونی که پیدا کردن و جلب مشتری جدید ‪ ،‬امری بس دشوار است ‪ ،‬ایجاد روابط خوب با مشتریان حائز اهمیت‬
‫است‪.‬‬
‫‪ -3‬رسیدگی مناسب و مطلوب به شکایتها و طراحی سیستمهای بازیابی و بهبود موجب افزایش میزان فروش شرکت و ارتقاء وجهه عمومی آن‬
‫می شود‪.‬‬
‫‪ -4‬درصد بازگشت سرمایه گذاری درامرطراحی سیستمهای خوب بازیابی و بهبود حدود ‪ 50‬تا ‪ 400‬درصد است که از دیگر سرمایه گذاری ها‬
‫بیشتر است‪.‬‬
‫مشتریانی که شکایت می کنند دوست ما هستند نه دشمن ما ‪.‬‬
‫ فقدان خدمات موجب از دست رفتن مشتریان خواهد شد ‪.‬‬‫ شکایتهای مشتریان ‪ ،‬بخش به بخش تجزیه و تحلیل شوند ‪.‬‬‫ اگر مشتریان شاکی جواب قانع کننده ای نگیرند به سراغ رقبا می روند ‪.‬‬‫‪ %5‬مشتریان ‪ ،‬مستقیما” شکایت کرده و دایره مربوطه آن را به مدیران عالی انعکاس می دهد‬
‫‪ %50‬مشتریان ‪،‬شکایت می کنند اما پی گیری نمی کنند‪.‬‬
‫‪ %45‬مشتریان ‪،‬راض ی نیستند ‪ ،‬شکایت هم نمی کنند ‪.‬‬
‫از دست دادن مشتری = از دست دادن درآمد‬
‫الویت اول ‪ :‬رسیدگی سریع به شکایتهای مشتریان از طریق ‪:‬‬
‫‪ -1‬عدم تفویض اختیار و تمرکز قدرت به شکل کامل‬
‫‪ -2‬تفویض اختیار محدود با کنترل نسبی‬
‫‪ -3‬تفویض اختیار کامل‬
‫صالح می داند انجام می دهد ‪.‬‬
‫نارضایتی بیشتر مشتری‬
‫تا سقف معینی از هزینه کارمند اختیار کامل دارد ‪.‬‬
‫کارکنان بدون کسب اجازه از مقامات باال هر آنچه که برای جلب رضایت مشتری‬
‫‪ -4‬تضمین خدمات ‪:‬‬
‫ ارائه تضمین خدمات فوق العاده ( ضعف در خدمات ‪ ،‬لطمه به شرکت )‬‫برخورد عادالنه شرکت با خطاهایی که انجام داده ‪.‬‬
‫‪ -‬اطمینان مشتری از‬
‫ ساده و روان بودن متن ضمانت نامه ( از بکار بردن واژه های پیچیده حقوقی بپرهیزید )‬‫ مشتری شما به راحتی بتواند به حقوق خود برسد و مجبور به ارائه شاهد ‪ ،‬رسید ‪ ،‬کاغذ بازی ‪ ،‬احضار وکیل وغیره‬‫نباشد‪.‬‬
‫‪ -‬تضمین خدمات نباید مشروط باشد و تبصره ای جزئی کل محتوا را بی اثر کند‬
‫الویت دوم ‪ :‬ترغیب مشتریان به انتقاد بیشتر از طریق ‪:‬‬
‫‪ -1‬مشخص کردن محل ارائه شکایت بصورت روشن و راحت‪.‬‬
‫‪ -2‬مطمئن ساختن مشتریان به اینکه به شکایت ها و حرف هایشان گوش فرا داده ‪ ،‬می فهمیم و رسیدگی می کنیم‪.‬‬
‫الویت سوم ‪ :‬جلب نظر آن ‪ 5‬درصدی که شکایت خود را رسما” به شرکت منعکس می کنند‪.‬‬
‫‪ -1‬مشخص کردن محل ارائه شکایت بصورت روشن و راحت‪.‬‬
‫‪ -2‬اعالم دریافت شکایت همراه با نامه تشکر آمیز ظرف ‪ 24‬ساعت ‪.‬‬
‫‪ -3‬رسیدگی سریع به موضوع شکایت و اعالن نتیجه به مشتری ‪.‬‬
‫(( باید به خواسته های غیر منطقی مشتریان نیز توجه نمود و اقدام مناسب را انجام داد ))‬
‫« هنگام تقدیر مشتریان ‪ ،‬مدیریت باید سریعا” کارکنان مربوطه را مورد تشویق قرار دهد »‬
‫طراحی یک سیستم بررس ی شکایت ‪:‬‬
‫‪ -1‬کانالهای ارتباطی خود را مشخص و باز کنید‬
‫‪ -2‬شکایات را به اطالعات تبدیل کرده ‪ ،‬سریعا” واکنش نشان دهید‪.‬‬
‫‪ -3‬از طریق انگیزش کارکنان ‪ ،‬سیستم بازخور داخلی را برای رسیدگی بهتر به شکایت های مشتریان تقویت‬
‫کنید‬
‫‪ -4‬خیلی سریع و سنجیده به انتقادات پاسخ دهید‪.‬‬
‫‪ -5‬نتایج حاصل از بررس ی شکایات مشتریان را ارزیابی کنید‪.‬‬
‫‪ -6‬میزان رضایت مشتریان را از سیستم پاسخگویی شرکت ارزیابی کنید‪.‬‬
‫بایدها و نبایدها ‪:‬‬
‫‪ -1‬نباید در دایره ارتباط با مشتری از کارکنان مأیوس و شکست خورده که از جای دیگری به شرکت شما منتقل شده اند استفاده‬
‫کنید‪.‬‬
‫‪ -2‬محل دریافت شکایت های مشتریان را در جای مناسب ‪ ،‬قابل دسترس و مفرح انتخاب کنید‪.‬‬
‫‪ -3‬در سرمایه گذاری و راه اندازی سیستم فوری رسیدگی به شکایت های مشتریان کوتاهی نکنید‬
‫‪ -4‬توانایی کارکنان را در رسیدگی مطلوب به شکایت های مشتریان و دفاع از منافع آنان افزایش دهید‪.‬‬
‫‪ -5‬سعی نکنید که مشتریان ناراض ی خود را به خرید بیشتر ترغیب کنید در حالی که به شکایت های آنان بخوبی رسیدگی نکرده اید‬
‫‪ -6‬رسیدگی به شکایت های مشتریان را کاری ساده در حد پاسخگویی به یک نامه ندانید‪ .‬فراموش نکنید که مشتریان شما می توانند‬
‫منابع دیگری را انتخاب کنند‪.‬‬
‫‪ -7‬اگر کتبی به شکایت های مشتریان پاسخ می دهید از متن های کلیشه ای استفاده نکنید‪.‬‬
‫‪ -8‬وقتی می خواهید خسارتهای وارده به مشتریان ناراض ی را پرداخت کنید ‪ ،‬فکر نکنید که آنها صرفا” به دنبال پول هستند ‪ .‬از آنها‬
‫بپرسید که چه انتظاراتی دارند ممکن است بینش مشتری خیلی وسیع تر از بینش شما باشد‬
‫کلید پنجم وفادار کردن مشتریان ‪:‬‬
‫نتیجه بیشتر تحقیقات و مطالعات انجام شده نشان می دهد که هزینه جلب مشتری جدید بیشتر از‬
‫هزینه حفظ مشتری فعلی است‬
‫هزینه های جلب مشاریان جدید‪:‬‬
‫‪ -1‬هزینه های برقراری ارتباط و تداوم آن و هزینه های عملیات پیشبرد‪.‬‬
‫‪ -2‬هزینه های شناخت و عرضه یک محصول‪.‬‬
‫‪ -3‬هزینه های تحویل محصول در محل برای بار نخست‪.‬‬
‫‪ -4‬هزینه های اشتباهات در اولین ارائه خدمات و هزینه های تصحیح آنها‪.‬‬
‫هزینه های حفظ مشتریان فعلی ‪ - 1 :‬هزینه های حفظ ارتباط با ایشان‪.‬‬
‫‪ -2‬هزینه های اقدامات و شرایط خاص ( دعوت به مراسم ‪ ،‬تخفیف و ‪) ...‬‬
‫طرحهای جلب اعتماد و وفادار نمودن مشتریان ‪:‬‬
‫‪ -1‬بازارگردی و مشهور کردن نام شرکت ‪:‬‬
‫ نام مناسب محصول یا شرکت و تداعی آن با مفاهیم هدفمند‪.‬‬‫‪ -‬حفظ و احترام به مسائل محیط زیستی‪.‬‬
‫‪ -‬توجه به ارزشهای انسانی و معنوی ( مبارزه با ایدز ‪ ،‬نژادپرستی و‪)...‬‬
‫چهار عنصر اساس ی در هر نام تجاری ‪:‬‬
‫تمایزی که باعث می شود مشتری محصول را مشخص ‪ ،‬منحصر به فرد و متفاوت ببیند‪.‬‬
‫تناسبی که باعث می شود مشتری محصول را مناسب خود بداند ‪( .‬نشاط‪ :‬باعث ترغیب به خرید بیشتر)‬
‫احترامی که باعث می شود مشتری ارزش خاص ی برای نام تجاری قائل شود ‪ (.‬شهرت ‪ :‬باعث‬
‫وفاداری مشتری)‬
‫آشنایی با نام که موجب اطمینان خاطر مشتری می شود‪.‬‬
‫‪ -2‬شناختن مشتریان ‪ :‬در دنیای ماشین و بی تفاوت امروز شناختن و بجا آوردن مشتریان در‬
‫وفادار نمودن آنها تأثیر بسیاری دارد‪.‬‬
‫‪ -3‬جایزه و پاداش دادن به مشتریان ‪:‬‬
‫شرایطی که موجب استفاده شرکت از این روش می گردد ‪:‬‬
‫‪ -1‬فشار رقبا ‪ :‬رقبا دارند از این طرح استفاده می کنند‪.‬‬
‫‪ -2‬فشار روی قیمت ‪ :‬بجای تخفیف دادن ‪ ،‬پاداش دهید‪.‬‬
‫‪ -3‬جلوگیری از ورود رقیبی تازه به باز‬
‫‪ -4‬جمع آوری اطالعات مربوط به مشتریان و خریداران دائمی‬
‫در انتخاب راه حل جایزه و پاداش به موارد زیر توجه شود ‪:‬‬
‫‪ -1‬انتخاب مشتریان هدف ‪ - 2‬انتخاب پاداشهایی که مشتری بتواند مجددا” از آن استفاده کند ‪ -3‬ارائه پاداشهای مناسب ‪ - 4‬باال‬
‫بودن احتمال برخورداری از جوایز و پاداشها ‪ - 5‬راحتی استفاده ‪ -6‬اثر باشگاهی ( احساس عضو شدن در یک مجموعه ) ‪ -7‬روز آمد‬
‫کردن پاداش ها ‪ -8‬پاداشهایی که سبب افزایش ارزش شما نزد مشتریان گردد ‪ -9‬بخش بندی طرح پاداش ‪ -10‬ارتباط مستمر‬
‫‪ -4‬هزینه کارت وفاداری ‪ :‬خرید کارت وفاداری توسط مشتری و ارائه خدمات عالی از سوی شرکت‬
‫‪ -5‬مشارکت دادن مشتریان ‪ :‬اخذ نظرات و خواسته های مشتریان در مورد فرآیند ها و نحوه خدمات شرکت‬
‫‪ -6‬هماهنگی پاداشها با کسب و کار‬
‫‪ -7‬کدام طرح وفاداری را انتخاب کنیم ‪:‬‬
‫عواملی که هنگام تصمیم گیری درخصوص انتخاب طرح وفاداری باید در نظر گرفته شوند‬
‫خرید معقول‬
‫خرید احساس ی ( فشار رقبا )‬
‫خریدهای نا مرتب‬
‫طرح پاداش دادن به مشتریان‬
‫طرح بازاریابی و مشهور کردن شرکت‬
‫خرید های مرتب‬
‫طرح شناختن مشتریان‬
‫طرح مشارکت دادن مشتریان‬
‫‪ -8‬مدیریت روابط با مشتریان ‪:‬‬
‫نتایج تحقیقات انجمن آمریکایی کنترل کیفیت در مورد‪:‬‬
‫مهمترین عواملی که موجب می شود برخی مشتریان‪،‬‬
‫شرکت را ترک کنند و به سراغ شرکت دیگری بروند‪:‬‬
‫‪ - 1‬بی تفاوتی کارکنان ( ‪ %68‬موارد )‬
‫‪ -2‬کیفیت محصوالت ( ‪ 14‬درصد )‬
‫‪ -3‬رقابت ( ‪) %9‬‬
‫‪ -9‬اندازه گیری میزان وفاداری مشتریان ‪:‬‬
‫‪ -1‬ایجاد یک بانک اطالعات در مورد مشتریان ‪ ،‬سوابق خرید ‪ ،‬میزان خرید و همینطور مشتریان جدید‪.‬‬
‫‪ -2‬عالوه بر اندازه گیری وفاداری مشتریان و مقدار خرید ‪ ،‬اهداف ترغیبی شما در قبال آنها‬
‫چگونه بوده است‪:‬‬
‫‪ -1‬آیا هدف ‪ ،‬ترغیب برای خرید بیشتر از همان مورد قبلی است ؟‬
‫‪ -2‬آیا هدف ‪ ،‬ترغیب برای دفعات خرید بیشتر بوده است ؟‬
‫‪ -3‬آیا هدف ‪ ،‬ترغیب اینکه مشتریان دیگری را به شرکت معرفی کند ؟‬
‫‪ -4‬آیا هدف این بوده که موجب شوند تا شرکت فعالیتهای جدیدی را شروع کند ؟‬
‫نباید ها ‪:‬‬
‫ هیچگونه طرح جلب اعتماد و وفادار نمودن مشتری را اجرا نکنید‪ ،‬مگر آنکه مطمئن شده باشید که هر کاری که می توانسته اید‬‫برای جلب مشتری انجام داده اید ‪ ،‬اما باز هم دارید مشتریان خود را از دست می دهید ‪.‬‬
‫‪ -‬طرح جلب اعتماد و وفادار نمودن مشتریان را اجرا نکنید ‪ ،‬مگر آنکه نرخ وفاداری فعلی مشتریان خود را بدانید‪.‬‬
‫• در طرح وفادار نمودن خود ‪ ،‬همه را لحاظ نکنید ‪ ،‬بلکه عده ای را انتخاب کنید‪.‬‬
‫• عملیات پیشبرد را برای مشتریان بی وفا اجرا نکنید‪.‬‬
‫• فعالیت های تکراری را با وفاداری مشتریان ‪ ،‬اشتباه نگیرید‪.‬‬
‫• زود به سراغ طرح پاداش دادن به مشتری نروید راه های دیگری نیز برای جلب اعتماد و وفادار کردن او وجود دارد ‪.‬‬
‫• نیازهای هرروز بانک اطالعاتی خود رابرای آغاز اجرای طرح جلب مشتریان و وفادار نمودن آنها دست کم نگیرید ‪.‬‬
‫• روابط خود را به یک فرد یا گروه محدود نکنید و دیگر مشتریان را کنار نگذارید ‪.‬‬
‫• محاسبات خود را به مبادالت فعلی محدود نکنید ‪ ،‬بلکه به چرخه حیات ارزش نیز توجه کنید ‪.‬‬
‫کلید ششم کارکنان ‪ ،‬خدمات و مشتریان ‪:‬‬
‫کیفیت خدمات شرکت ‪ ،‬تا حدود زیادی به روش برخورد کارکنان با مشتریان بستگی دارد‪.‬‬
‫کارکنان با انگیزه می توانند اهداف مدیریت و سازمان را جامه عمل بپوشانند ‪.‬‬
‫نیازهای ارتباطی بخش خدمات ‪:‬‬
‫‪ -1‬استمرار تماس ها بین کارکنان و مشتریان ‪.‬‬
‫‪ -2‬عمق تعامالت بین کارکنان و مشتریان ‪.‬‬
‫استمرار تماس ها ‪:‬‬
‫هرچه مدت زمان تماس میان مشتری و کارکنان سازمان بیشتر باشد باید مطمئن شد که سطح کیفی خدمات در‬
‫برخورد های مختلف تغییر نمی کند وحد اقل ثابت می ماند‪.‬‬
‫عمق تعامالت ‪:‬‬
‫نیاز به گرم بودن تعامالت یا سطحی بودن آن ‪ .‬در خدمات آموزش ی ‪ ،‬مشاوره ای ‪ ،‬پشتیبانی ‪ ،‬بیمه و ‪ ...‬باید تعامل‬
‫میان کارکنان و مشتریان عمیق بالشد‪ .‬در هر خدماتی که نیازمند تعامالت عمیق باشد نیاز به کارکنانی است که پشتکار داشته و‬
‫بپتوانند سریع تصمیم گرفته و عمل کنند ( بدون آنکه از رئیس خود سئوال کنند ) ‪.‬‬
‫نقش جدید مدیر ‪ ،‬مربی است ‪:‬‬
‫نقش مدیر به روشهای زیر تغییر کرده است ‪:‬‬
‫‪ -‬از « نه» گفتن به « بله ادامه دهید » گفتن ‪.‬‬
‫ از حرف زدن به پرسیدن ‪.‬‬‫از امر و نهی کردن به تشویق کردن ‪.‬‬‫از دانستن به یاد دادن به دیگران ‪.‬‬‫‪-‬از تنها تصمیم گرفتن به مشارکت دادن دیگران در تصمیم گیری ‪.‬‬
‫مهارتهای مربیگری ‪:‬‬
‫‪ -1‬یاد گیری و آموزش همگانی ‪ :‬همه از جمله مدیر باید یاد بگیرند و یاد بدهند‪.‬‬
‫‪ -2‬آموزش خصوص ی ‪ :‬با توجه به نیازهای ویژه هر یک از کارکنان بطور انفرادی با هر کدام از آنها تعامل به وجود آورده و مهارتها و‬
‫دانشهای الزم را انتقال داد ‪.‬‬
‫‪ -3‬استاد کاری ‪ :‬کمک به اعضای تیم تا بهترین استفاده را از سازمان ببرند ‪ .‬روشن و تشریح کردن قواعد بازی ‪ ،‬فرهنگ سازمانی ‪،‬‬
‫توجیه کارکنان و فراهم آوردن شرایط سازمانی ‪.‬‬
‫‪ -4‬مشاوره ‪:‬‬
‫ مشاوره می تواند در تعیین اهداف و تعریف مشکالت به کارکنان کمک کند ‪.‬‬‫ مشاوره شکاف میان آنچه که هست و آنچه که باید باشد را کاهش می دهد‪.‬‬‫ مشاوره نیازمند مهارتهای گوش دادن ‪ ،‬طراحی مجدد ‪ ،‬ارزیابی و خالقیت در افکار و تصمیمها است ‪.‬‬‫ دو پرسش اساس ی که مدیر باید هر روز از کارکنانش بپرسد ‪:‬‬‫‪ -1‬امروز چطوری ؟ ( توجه به دیگران )‬
‫‪ -2‬امروز چه کمکی می توانم به شما بکنم ؟ ( خدمت به کارکنان)‬
‫‪ -5‬ارزیابی ‪ - :‬اندازه گیری و کنترل منصفانه عملکردها‬
‫ ارائه گزارش های مستمر و درخواست اعالم نظر کارکنان‪.‬‬‫‪ -‬ارزیابی نقاط ضعف و قوت را شناسایی کرده و موجب انگیزش کارکنان می شود‪.‬‬
‫ تقدیر و تشکر مشتری از کارمند را علنی ساخت ولی شکایت مشتری را بطورخصوص ی رسیدگی کرد‪.‬‬‫‪ -6‬الهام ‪ - :‬عبارت است از ارائه تصویری روشن از آینده و جلب مشارکت همگانی‬
‫ توجه به خود اهداف ‪ ،‬سپس تمرکز بر روی ابزارهای رسیدن به اهداف‪.‬‬‫‪ -‬با کارکنان مانند آدم ماشینی نباید رفتار کرد ‪ ،‬چرایی کار را باید با آنها در میان گذاشت‪.‬‬
‫بطور خالصه ‪ :‬مدیریت کارکنان باید بر روی دو موضوع تمرکز داشته باشد تا بتواند کیفیت خدمات را افزایش دهد ‪:‬‬
‫‪ -1‬هماهنگ نمودن خط مش ی های منابع انسانی با شرایط خدمات‪.‬‬
‫‪ -2‬نقش ویژه مدیر بعنوان یک مربی ‪:‬‬
‫تمامی تحقیقات انجام شده نشان می دهد که مدیریت بهینه منابع انسانی ‪ ،‬هم موجب افزایش کیفیت خدمات آنها و هم‬
‫موجب افزایش کارایی آنان می شود ‪ .‬یک مثال از یک گروه خرده فروش که مسئولیتها و اختیارات دهگانه کارکنان خود را به‬
‫صراحت بیان می دارد ‪:‬‬
‫اختیارات همکاران ما عبارتند از ‪:‬‬
‫اختیار انجام هر کاری که برای جلب رضایت مشتری الزم است‪.‬‬‫اختیار انجام اقدامات بدیع و آزمایش امور جدید و حق اشتباه کردن‪.‬‬‫حق درک کردن رفتار و گفتار دیگران ‪.‬‬‫اختیار انتخاب محیط کاری مناسب ‪.‬‬‫حق مورد تقدیر قرار گرفتن به خاطر دستاوردها ‪.‬‬‫اختیار کمک کردن و پشتیبانی مشتری ‪.‬‬‫‪-‬اختیار ارائه انتقادات سازنده ‪.‬‬
‫‪-‬حق ارتقاء در داخل شرکت مطابق با سرعت پیشرفت خود ‪.‬‬
‫مسئولیت ها و وظایف همکاران ما عبارتند از ‪:‬‬
‫مسئولیت انجام هر کاری که برای جلب رضایت مشتریان الزم است ‪.‬‬‫‪-‬مسئولیت مشارکت و همکاری با گروه ‪.‬‬
‫‪-‬مسئولیت پاسخگو بودن نسبت به اعمال خویش ‪.‬‬
‫‪-‬مسئولیت مربی و استادکار بودن ‪.‬‬
‫‪-‬مسئولیت بهبود مستمر عملکرد خود ‪.‬‬
‫‪-‬مسئولیت صادق و وفادار بودن ‪.‬‬
‫‪-‬مسئولیت آوردن افکار نو به درون سیستم ‪.‬‬
‫باید ها و نبایدها ‪:‬‬
‫روی کارکنان کم سرمایه گذاری نکنید و تردید به خرج ندهید‪ .‬خطوط هواپیمایی سنگاپور نه ساعت برای جذب یک مهماندار یا پیش‬
‫خدمت وقت صرف می کنند شرکت شما چقدر وقت صرف می کند ؟‬
‫• با کارکنان آن طور رفتار کنید که دوست دارید با مشتریان شما رفتار کنند ‪ .‬از نحوه غلط ارائه خدمات حمایت نکنید‪.‬‬
‫• اگر به کارکنان خودتان خدمت نمی کنید ‪ ،‬توقع نداشته باشید که آنها به مشتریانتان خدمت کنند ‪ .‬از کارکنان انتظار استقالل رأی‬
‫نداشته باشید اگر آنها را این طور بارنیاورده اید‪.‬‬
‫• بدون وضع مکانیزم هایی برای نقض گاه و بیگاه قوا هرگز قاعده ای وضع نکنید ( قواعد سخت و بی انعطاف ) ‪ .‬با خودداری از تفویض‬
‫اختیار الزم به کارکنان مانع خالقیت آنان نشوید‪.‬‬
‫• وقت خود را صرف این که چه بکنید و چگونه انجام بدهید ‪ ،‬نکنید مگر آنکه به همان اندازه به فلسفه انجام کار توجه کرده باشید‪.‬‬
‫کلید هفتم ‪ :‬مدیریت خدمات در آینده‬
‫‪ -1‬مشتریان خود را بشناسید‬
‫‪ -12‬پیگیری کنید‬
‫‪ -2‬رمز موفقیت را بشناسید‬
‫‪ -11‬به برنامه ریزی توجه کنید‬
‫‪ -3‬اهداف خود را تعریف کرده‬
‫و روی آنها تمرکز کنید‬
‫چرخه مدیریت خدمات‬
‫‪ -4‬ایده ای خلق کنید ( خلق افکار درست )‬
‫‪ -10‬پاداشها را به عملکرد مشتری‬
‫مرتبط کنید‬
‫‪ -9‬اندازه بگیرید‬
‫‪ -8‬خدمات را برای مشتری‬
‫سازماندهی و مرتب کنید‬
‫‪ -5‬مشارکت کنید‬
‫‪ -6‬ارتباط برقرار کنید‬
‫‪ -7‬از فرصت ها استفاده کنید‬
‫یک استراتژی تنها بایک بینش سیستمی اجرا خواهد شد و در این مرحله است که‬
‫غالب طرح ها ناکام می مانند‬
‫باید ها ‪:‬‬
‫• با یک نمونه آزمایش ی آغاز کنید‬
‫• آیا می دانید که از ارائه بهتر خدمات به مشتریان چه چیزی نصیبتان خواهد شد؟‬
‫• آیا سازمان شما یک مجموعه مشتری محور است ؟‬
‫• آیا شما پروژه هایی را برای افزایش رضایت مشتریان طراحی کرده اید ؟‬
‫• آیا بین رضایت یا خدمات با پاداش ارتباطی وجود دارد ؟‬
‫• کارکنان شما چقدر در امر بهبود خدمات مشارکت دارند ؟‬
‫• آیا بینش حاکم بر شرکت شما ‪ ،‬مشتری محور است ؟‬
‫• آیا شما درباره مشتریانتان ‪ ،‬به طور مرتب با کارکنان بحث و بررس ی می کنید؟‬
‫• آیا برنامه سه ساله بعدی شما بهبود کیفیت خدمات می باشد ؟‬
‫• آیا شما می دانید چه پروژه هایی در دست انجام اند که مستقیما” به امر خدمات مربوط می باشند ؟‬
‫• موفقیت های سریع شما در عرض شش ماه گذشته کدامند ؟ و در مورد شش ماه آینده چطور ؟‬
‫نباید ها ‪:‬‬
‫• کیفیت را به یک مسئول کنترل کیفیت واگذار نکنید‪.‬‬
‫• تمام ابزار الزم برای اجرای طرح های آغاز شده را تهیه کرده و با طرحهای نمونه ‪ ،‬امور مشتریان و‬
‫غیره کار را آغاز کنید‪.‬‬
‫• اهمیت تغییرات مدیریتی الزم برای اجرای استراتژی خود را کمتر از واقع ارزیابی نکنید‪.‬‬
‫• درخصوص انگیزه ها ‪ ،‬عملیات پیگیری و تغییر در طرز فکر و ذهنیت ها ‪ ،‬نگران هزینه ها نباشید‪.‬‬
‫• با موضوع تغییر در طرز فکر حاکم بر شرکت مثل یک برنامه برخورد نکنید ‪ ،‬بلکه آن را یک فرایند بدانید یک مسافرت ‪.‬‬
‫• تسلیم نشوید زیرا این طرح زمان می برد‪.‬‬
‫• به قیمت غفلت از نتایج ‪ ،‬بیش از حد روی این فرایند تأکید نکنید ‪ .‬به هر دو به یک اندازه توجه نکنید‬
‫• فکر نکنید که این امری طبیعی است ‪ ....‬حتی دایناسورها را باید تکان داد‪.‬‬
‫• مبادرت به انجام یک طرح کامل نکنید‪ ،‬حتی اگر همه چیز خوب پیش رفته باشد ‪ ،‬شما تنها خواهید ماند‪.‬‬
‫تاثیر تبلیغات بر آگاهی و‬
‫مصرف مشتریان‬
‫شناخت و تبیین الگوهای رفتار مصرف کننده وهمچنین فرآیندتصمیم گیری برای خرید‪ ،‬می تواند تاثیرات بسیارسازنده ای در استراتژی‬
‫های بازاریابی شرکت داشته باشد ‪.‬فرآیند تصمیم گیری برای خرید یکی از شاخص های رفتارمصرف کننده است ‪.‬‬
‫سه متغییر تاثیر زیادی در عامل فروش و مصرف دارند ‪:‬‬
‫‪ -1‬آگاهی از تبلیغات ‪Advertising Awareness‬‬
‫‪ -2‬مارک اول در ذهن‬
‫‪Top of Mind‬‬
‫‪ -3‬آگاهی اولیه و بدون کمک ‪Spontaneous Awareness‬‬
‫فیلیپ کاتلر ( ‪ ) P. Katler 1999‬فرآیند تصمیم گیری خرید را در نمودار زیر‬
‫چنین نشان داده است ‪:‬‬
‫شناخت‬
‫کسب‬
‫ارزیابی‬
‫تصمیم‬
‫نیاز‬
‫اطالعات‬
‫اطالعات‬
‫به خرید‬
‫رفتار‬
‫پس ازخرید‬
‫درمرحله اول فرآیند خرید در یک مصرف کننده با شناخت نیازآغاز می گردد‪ .‬درواقع هنگامی که نیازبدان حد برسد که‬
‫موجب ایجاد انگیزه یا تحرک درمصرف کننده شود ‪ ،‬این نیاز به صورت محرک درونی درمی آید ‪ .‬امکان دارد که نیازها‬
‫از طریق یک محرک بیرونی ‪ ،‬نیز شکل بگیرند و تشدید شوند ‪ .‬این محرکها می توانند از تمام شواهد پیرامون مصرف‬
‫کننده ( محیط اجتماعی – فرهنگی – اقتصادی ) تا برنامه های دقیق تبلیغاتی را شامل شوند ‪.‬‬
‫* در مرحله دوم پس از ایجاد انگیزه و تحرک از طریق شناخت نیاز ‪ ،‬مرحله ” کسب اطالعات ” آغاز می گردد ‪ .‬در‬
‫واقع در این مرحله است که مصرف کننده از طریق منابع مختلف به آگاهی در مورد محصول ( ویژگی ها و‬
‫مارک ها ) دست می یابد ‪.‬‬
‫به عقیده کاتلر میزان تالش در راه کسب اطالعات به عوامل زیر بستگی دارد ‪:‬‬
‫ میزان انگیزش یا نیرویی که وی را تحریک می کند ‪.‬‬‫‪ -‬مقدار اطالعات موجود ‪.‬‬
‫ ساده بودن فرآیند جمع آوری اطالعات ‪.‬‬‫* مصرف کنندگان می توانند از منابع زیر اطالعات و آگاهی را نسبت به محصوالت مختلف ( ویژگی ها و مارک ها )‬
‫بدست آورند ‪:‬‬
‫‪ -1‬منابع شخص ی ‪ :‬خانواده ‪ ،‬دوستان ‪ ،‬همسایگان و ‪...‬‬
‫‪ -2‬منابع بازرگانی ‪ :‬تبلیغات ‪ ،‬نمایندگی های فروش ‪ ،‬نمایشگاهها و ‪...‬‬
‫‪ -3‬منابع عمومی ‪ :‬رسانه های گروهی ‪ ،‬سازمان هایی که درجه اعتبار محصوالت را تعیین می کنند ‪.‬‬
‫‪ -4‬منابع تجربی ‪ :‬استفاده از محصول ‪ ،‬امتحان کردن آن و ‪...‬‬
‫* در مرحله سوم ‪ ،‬پس از کسب اطالعات و کسب آگاهی درزمینه محصوالت مختلف‪ ،‬به ارزیابی اطالعات بدست آمده می‬
‫پردازد‪ .‬هر مصرف کننده ای با توجه به شرایط و موفقیت خاص خرید ‪ ،‬برای ارزیابی اطالعات ‪ ،‬از روش خاص ی استفاده می کند ‪.‬‬
‫ً‬
‫در برخی موارد یک مصرف کننده به شیوه ای کامال خردمندانه عمل می کند و در مواردی دیگر تنها به نوعی هوس یا احساس درونی‬
‫اکتفا می کند ‪.‬‬
‫* مرحله ارزیابی اطالعات یکی از مراحل بسیار مهم در شکل گیری تصور از مارک‬
‫( ‪ ) Brand Image‬و‬
‫درپی آن با حضور متغیرهای دیگر مارک سازی( ‪ )Branding‬است ‪.‬‬
‫* تعریف « تصور از مارک »‪ :‬عبارت است از ‪ ،‬مجموعه باورهایی که افراد در مورد یک محصول با نام و نشان تجاری‬
‫خاص دارند ‪.‬‬
‫* مولی هیسلوپ ( ‪ ) Molly Hislop‬مارک سازی ( ‪ ) Branding‬را فرآیند خلق ارتباط بین نماد ‪ ،‬احساس و درک و محصول‬
‫کمپانی ‪ ،‬با هدف ایجاد وفاداری و تفکیک ‪ ،‬تعریف کرده است ‪.‬‬
‫* بازاریاب ها باید شیوه های ارزیابی اطالعات را با دقت بسیار مورد بررس ی قرار دهند که چگونه خریداران در مورد‬
‫محصوالت مختلف ( با نام و نشان های تجاری متفاوت ) قضاوت می کنند ‪.‬‬
‫* در مرحله چهارم ‪ ،‬مصرف کننده محصوالتی را که به آنها آگاهی پیدا کرده ‪ ،‬بر حسب اولویت مرتب کرده و قصد خرید‬
‫ً‬
‫آنان را می کند ‪ .‬اصوال منظور از ” تصمیم خرید ” ( ‪ ) Purchase decision‬این است که خریدار در صدد برمی‬
‫آید آ نچه از نظر او برترین است را خریداری کند ‪.‬‬
‫* ذکر دو نکته در مورد نظریه کاتلر درباره فرآیند تصمیم گیری ( ‪ ) Purchase decision‬ضروری است ‪:‬‬
‫‪ -1‬متغییر تبلیغات در این نظریه هم در ایجاد نیاز و هم در ایجاد آگاهی موثر است ‪ .‬در واقع این متغییر دارای رابطه علیت دوگانه در‬
‫فرآیند خرید ( مصرف ) است ‪.‬‬
‫‪ -2‬فرآیند تصمیم گیری ممکن است در همه افراد بطور یکسان و مشابه عمل نکند ‪ .‬در واقع هر نظریه علمی بخش ی از واقعیت را و‬
‫نه همه آن را تبیین می کند ‪.‬‬
: ‫عوامل تاثیرگذار بر مصرف‬
Top of Mind
‫مارک اول در ذهن‬
Advertising
Awareness
‫آگاهی از تبلیغات‬
Consumption
‫مصرف‬
Spontaneous
Awareness
‫آگاهی اولیه‬
‫من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا‬
‫موفق وموید و پیروز باشید‬
‫عظیم ناجی کیوی‬