دانلود کنید

Download Report

Transcript دانلود کنید

‫نگرش یک سویه در نظام‬
‫آموزشی ایران‬
‫سمینارمشترک آموزگاران زبان فارسی‬
‫لندن نوامبر ‪2013‬‬
‫سعید پیوندی‬
‫دانشگاه لورن (نانسی – فرانسه)‬
‫)‪([email protected]‬‬
‫اسالمی کردن نظام آموزشی از سال ‪1357‬‬
‫‪ ‬رابطه میان آموزش و قدرت سیاسی را باید مورد بررسی قرار داد‪.‬‬
‫استفاده ابزاری از مذهب و ایدئولوژی برای مشروعیت بخشیدن به‬
‫قدرت سیاسی‬
‫‪ ‬در ایران هم آموزش به عنوان نهادی که در بعد تاریخی موضوع‬
‫کشمکش میان نهاد مذهب و نیروها و گرایش های اسالم گرا و نهاد‬
‫های جدید جامعه بود‬
‫‪ ‬اسالمی کردن نظام آموزشی از سال ‪ 1357‬به عنوان یکی از اصلی‬
‫ترین محورهای سیاست دولت جمهوری اسالمی‬
‫‪ ‬آموزش از دبستان تا دانشگاه به عنوان ابزار مهم برای اسالمی‬
‫کردن جامعه و تربیت نسلی وفادار به آرمان ها و اهداف انقالب سال‬
‫‪ 1357‬و حکومت اسالمی‬
‫تجربه تاریخی پرتنش شکل گیری آموزش جدید‬
‫‪ ‬شکل گیری تدریجی نظام آموزشی در قرن نوزدهم میالدی (مدارس‬
‫میسیونرها‪ ،‬دارالفنون‪ ،‬مدارس جدید‪)...‬‬
‫‪ ‬دوران پر تنش همزیستی آموزش سنتی و آموزش جدید‬
‫‪ ‬مقاومت محافل سنتی و روحانیون با مدرسه جدید‬
‫‪ ‬کسروی در تاریخ مشروطیت از دشمنی مالیان با دبستان های جدید‬
‫سخن می گوید (ص ‪)38‬‬
‫‪ ‬جمالزاده در خاطراتش می نویسد «در دو نوبت دو شخص خیرخواه‬
‫‪‬‬
‫خواستند که در اصفهان مدرسه جدید تأسیس کنند و هر دو بار این مدارس‬
‫تخریب و نابود شد» (راوندی‪.)1364 ،‬‬
‫سرنوشت اولین مدارس رشدیه در تبریز و دشمنی طالب ( تکفیر رشدیه به جرم‬
‫آموزش به روش جدید‪ ،‬حمله به مدرسه و دانش آموزان)‬
‫تنش میان سنت و مدرنیته‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫در بسیاری از کشورهای دنیا مدارس سنتی مذهبی بتدریج علوم جدید و‬
‫روش های آموزشی نوین را پذیرفتند و نوعی گذار از مدارس دینی سنتی‬
‫به آموزش مدرن و امروزی (سکوالر) بوجود آمد‬
‫گذار از آموزش سنتی به آموزش مدرن همراه با درک جدیدی از انسان و‬
‫جایگاه او در جهان‪ ،‬آموزش‪ ،‬رابطه با دین‪ ،‬علم و اخالق هم بود‪.‬‬
‫در ایران این گذار به خاطر عقب ماندگی جامعه و نبودن دولت به معنای‬
‫مدرن و نیز مقاومت گروه های سنتی بویژه روحانیون قشری روند گذار از‬
‫آموزش سنتی به آموزش جدید کند و پر تنش بود ‪.‬‬
‫دربار هم به آموزش جدید بدبین بود (عامل انقالب و شورش‪ ،‬مخالفت روحانیون)‬
‫گروه های سنتی نگاهی مثبتی به آموزش جدید نداشتند و آن را غربی‪،‬‬
‫بیگانه و یا ضد اسالمی (رقیب آموزشی دینی) تلقی می کردند‬
‫دو نوع علوم «قدیمی» و علوم «جدید»‪ ،‬غربی و یا علوم غربیه (سکوالر)‬
‫قانون تعلیمات اجباری ‪۱۲۹۰‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫انقالب مشروطیت به عنوان لحظه تاریخی گسست میان ایران جدید و‬
‫قدیم‬
‫نخستین بار در ‪ ۹‬آبان ماه ‪ ۱۲۹۰‬ه‪.‬ش مجلس شورای ملی‪ ،‬اولین‬
‫قانون آموزش ایران پیرامون تعلیمات اجباری را به تصویب رساند‬
‫ماده ‪ : 7‬ملل غیر اسالمی در مدارس دولتی حق تقاضای تحصیل مذهب خودشان‬
‫را ندارند و مجبور به تحصیل شرعیات اسالمی نیز نخواهند بود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ماده ‪ : 28‬مجازات بدنی در مکاتب و مدارس ممنوع است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در سال ‪ ۱۲۹۴‬ه‪.‬ش نظارت دولت در امر آموزش و پرورش به صورت یک اصل‬
‫متمم در قانون اساسي وارد شد و از این تاریخ به بعد نظام تعلیم و تربیت در ایران‬
‫شکل منظم و متمرکزي به خود گرفت و نظارت دولت بر مراکز آموزشي جنبه‬
‫قانونی یافت‪ .‬نظام آموزشي کشور در آن زمان شامل کودکستان‪ ،‬دبستان‪،‬‬
‫دبیرستان‪ ،‬موسسات عالی و دانشگاه بود‪.‬‬
‫تفاوت های اصلی مدرسه جدید با آموزش سنتی‬
‫‪ ‬ورود علوم جدید به برنامه درسی و کم رنگ شدن «علوم قدیمی»‬
‫‪ ‬سازماندهی نظام آموزشی برپایه استانداردها (کالس بندی‪ ،‬زمان بندی‬
‫روزانه‪ ،‬هفتگی و ساالنه‪ ،‬ارزشیابی یادگیری ها‪)...‬‬
‫‪ ‬توجه تدریجی به روش های آموزشی و تربیتی جدید‪ ،‬رابطه آموزشی‬
‫میان معلم و دانش آموز‬
‫‪ ‬تعریف جدیدی از جایگاه دانش آموز و دانشجو‪ ،‬کم رنگ شدن هویت‬
‫دینی (مسلمان‪ ،‬یهودی‪ ،‬مسیحی و یا زرتشتی) به عنوان تنها و یا اصلی‬
‫ترین شاخصه فردی و پذیرش تعریف جدیدی بر پایه شهروند‪ ،‬فرد به‬
‫عنوان عضوی از جامعه مدنی‬
‫‪ ‬تعریف جدیدی از جایگاه معلم و رابطه او با دانش آموز‪ ،‬اهمیت آموزش‬
‫ویژه معلم و فراگیری روش های آموزشی جدید برای بهبود یادگیری‬
‫رابطه جدید میان آموزش و نهاد دین‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫شکل گیری تدریجی و توسعه نظام آموزشی جدید ایران همراه بود با‬
‫نوعی فاصله گیری تدریجی با نهاد دین‪ ،‬روحانیت‬
‫نظام آموزشی جدید ایران در دوران پس از مشروطیت و در پی به قدرت‬
‫رسیدن رضا شاه‪ ،‬ضد مذهبی و یا مخالف آموزش دینی نبود‪.‬‬
‫آموزش دینی هیچگاه از مدارس ایران کنار گذاشته نشد‪.‬‬
‫با وجود نفوذ قابل توجه الگوی فرانسوی نظام آموزشی‪ ،‬الئیسته‬
‫فرانسوی تاثیر چندانی بروی آموزش ایران نداشت‬
‫الگویی که در ایران شکل گرفت در پی بوجود آوردن نوعی آشتی و‬
‫همزیستی میان علوم جدید و آموزش دینی بود‪.‬‬
‫انقالب ‪ 1357‬و گسست جدید آموزشی‬
‫‪« ‬اسالمي» کردن برنامهها و محتوای دروس در دوره جمهوري اسالمي‬
‫نوعي گسست مهم نسبت به سمت گیري گذشته آموزش به شمار ميرود‪.‬‬
‫‪ ‬از زمان شکلگیري مدارس نوین در ایران در اواسط قرن گذشته شمسی‬
‫به اینسو نهاد آموزش توانسته بود به تدریج از نفوذ یکجانبه مذهب و‬
‫مؤسسات سنتي آموزش مذهبي فاصله گیرد و بهنوعی استقالل در برابر‬
‫نهاد مذهب دست یابد‪.‬‬
‫‪ ‬از همین رو‪ ،‬دستیابي نیروهاي مذهبي به قدرت سیاسي در بهمن ماه‬
‫‪ 1357‬و استقرار جمهوري اسالمي در فروردین ماه سال بعد به معناي‬
‫پایان دورهاي مشخص از حیات آموزش نوین در ایران نیز به شمار‬
‫ميرود‪.‬‬
‫اسالمی کردن آموزش به عنوان یک اولویت‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫مسؤوالن جمهوري اسالمي که آموزش را حوزه طبیعي فعالیت هاي دیني به شمار‬
‫ميآوردند‪ ،‬از همان اولین ماههاي پس از انقالب ‪ 1357‬آستینها را براي «اسالمي»‬
‫کردن نظام آموزشي باال زدند‪.‬‬
‫از نظر آنها نظام آموزشی ایران «غیر اسالمي»‪« ،‬غربزده» و «ناکارا» قلمداد ميشد‪.‬‬
‫سه هدف مهم اسالمی کردن از نظر مسئولین ‪ :‬تربیت نسل جدید و باورمند به‬
‫«جامعه اسالمي اصیل» و گسترش «فرهنگ و اخالق اسالمي»‪ ،‬مبارزه با نفوذ غرب‬
‫و جلوگیری از «بدآموزيهاي» فرهنگ غرب‪ ،‬خودکفایی علمی‪ ،‬فرهنگی و اقتصادی‪.‬‬
‫آیتهللا خمیني‪ ،‬مانند سایر رهبران اصلي جمهوري اسالمي بر لزوم دگرگونيهاي‬
‫دامنهدار در نظام آموزشي تأکید داشت‪ ،‬از جمله در همان ابتدای انقالب گفته بود‪:‬‬
‫«یکي از مسائل بسیار مهم در تمام دستگاهها خصوصا" دانشگاهها و دبیرستانها تغییرات بنیادي در‬
‫برنامهها و خصوصا" برنامههاي تحصیلي و روشهاي آموزش و پرورش است که دستگاه فرهنگ ما‬
‫از غربزدگي و از آموزش استعماري نجات یابد‪».‬‬
‫‪‬‬
‫بدین گونه اسالمی کردن آموزش با شتاب در دستور کار دولت های پس از انقالب‬
‫قرار گرفت‪.‬‬
‫نقشه راه اسالمی کردن آموزش؟‬
‫‪ ‬اما اسالمی کردن به چه معنا بود ؟ چه رابطه ای میان آموزش‬
‫«اسالمی» و آموزش مدرن و یا آموزش سنتی وجود داشت؟‬
‫‪ ‬در سالهاي پیش از انقالب نیروهاي مذهبي توانسته بودند شبکه‬
‫کوچکي از مدارس را که در آنها بر آموزش اسالمي تکیه بیشتري‬
‫ميشد و شاگردان آنها را بطور عمده فرزندان خانوادههاي مذهبي و‬
‫روحانیون تشکیل ميدادند‪ ،‬به وجود آورند‪ .‬این مدارس با وجود برخي‬
‫از آزادي عمل ها در مجموعه نظام آموزشي رسمي جا داشتند و‬
‫برنامههاي درسي همگاني را دنبال ميکردند‪.‬‬
‫‪ ‬آثار انتقادی پیرامون نظام آموزشی ایران‪ :‬آل احمد‪ ،‬شریعتی و یا مطهری‬
‫‪ ‬در ابتدا حتي خود مسئوالن نیز تصور روشني از «اسالمي» کردن نظام‬
‫آموزشي نداشتند‪ .‬در جریان تجربه بود که عناصر تشکیلدهنده این‬
‫سیاست جدید به تدریج شکل گرفتند‪.‬‬
‫قانون اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫نخستین قانون جامع مربوط به اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش در سال‬
‫‪ 1366‬به تصویب این شورا رسید و به صورت کار پایه سیاسي‪-‬ایدئولوژیک نظام‬
‫آموزش درآمد‬
‫در فصل اول این قانون اهداف اساسي وزارت آموزش و پرورش در دو ماده بطور‬
‫مشروح بیان شده است‪ .‬در ماده یک بر «تقویت و تحکیم مبانی اعتقادی و معنوی‬
‫دانشآموزان از طریق تبیین و تعلیم اصول و معارف احکام دین مبین اسالم و مذهب‬
‫جعفری اثناعشری براساس عقل‪ ،‬قرآن و سنت معصومین» تکیه شده است‪.‬‬
‫ماده دوم در ‪ 14‬مورد به اهداف آموزش و پرورش در جمهوري اسالمي ميپردازد‬
‫که از آن میان ميتوان به «رشد فضائل اخالقی و تزکیه دانشآموزان بر پایه تعالیم‬
‫عالیه اسالمي»‪« ،‬تقویت‪ ،‬تحکیم روحیه اتکاء به خدا» ایجاد «روحیه تعبد دینی و‬
‫التزام عملی به احکام اسالم»‪ ،‬و «ارتقاء بینش سیاسی براساس اصل والیت فقیه»‬
‫اشاره کرد‪.‬‬
‫در فصل سوم این قانون از تقدم رتبی تزکیه بر تعلیم در نظام تربیتی اسالمی سخن‬
‫رفته است‪.‬‬
‫قانون ‪ 1366‬در مقایسه با قوانین پیشین‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫به این ترتیب‪ ،‬مي توان گفت که‪ ،‬در مقایسه با قوانین آموزش و پرورش دوران‬
‫پیش از انقالب از جمله قانون اساسي فرهنگ مصوب ‪ 1290‬یا قانون تعلیمات‬
‫اجباری مصوب ‪ ،1322‬قانون آموزش و پرورش عمومی سال ‪ 1353‬قانون اخیر‬
‫دارای اهدافی ایدئولوژیک‪ ،‬مذهبی و سیاسی است‪.‬‬
‫قوانین دیگری که از سال ‪ 1366‬در زمینه آموزش و پرورش به تصویب رسیده‪،‬‬
‫همگي از اهداف و محتواي سیاسي و مذهبی قانون فوق تأثیر یافتهاند‪.‬‬
‫براي مثال‪ ،‬در بند یک فصل اول از آئیننامه نحوه انتصاب مدیران و مسئوالن‬
‫آموزش و پرورش به «اعتقاد به اسالم و التزام عملی به احکام اسالمی و والیت‬
‫فقیه و قانون اساسی» بهعنوان شرط عمومی برای احراز پست مدیریت اشاره شده‬
‫است (صافی‪.)1379 ،‬‬
‫حتی برای داوطلبان عضویت در انجمن اولیاء و مربیان هم «اعتقاد به نظام‬
‫جمهوري اسالمي و قانون اساسي و والیت فقیه» شرط الزم به شمار ميرود‬
‫(صافی‪.)1379 ،‬‬
‫تربیت و استخدام معلمان مکتبی‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫تغییرات مهم در مراکز تربیت معلم از سال ‪ 1357‬به این سو (گزینش‬
‫دانشجو‪ ،‬برنامه های آموزشی متفاوت)‪.‬‬
‫براي مثال درباره شرایط و ضوابط اختصاصي پذیرش دانشجو در مراکز‬
‫تربیت معلم وابسته به وزارت آموزش و پرورش موارد زیر مورد تأکید‬
‫قرار گرفته است‪« :‬خدمت در نظام جمهوري اسالمي در کسوت معلمي گویاي‬
‫درک حقیقت انقالب و پاسداري و حفظ ارزشهاي الهي آن است‪ .‬انقالب مسیر‬
‫تکاملي خود را طي نميکند مگر آنکه جوانان مؤمن و معتقد آن با تالش و ایثار و‬
‫همت واالي خود آیندهسازان نظام اسالمي را در جهت ساختن و ساخته شدن در‬
‫مکتب اسالم رهنمون باشند‪( ».‬وزارت فرهنگ و آموزش عالي‪ ،‬راهنماي آزمون سراسري سال‬
‫‪.)70-1369‬‬
‫‪‬‬
‫داوطلبان نه تنها هنگام ورود به این مراکز مورد تفتیش عقیدتی قرار‬
‫ميگیرند بلکه استخدام نهایت آنها در این آموزش ‪ 2‬ساله منوط به‬
‫«داشتن تقوي و اخالق اسالمي» ميشود‪.‬‬
‫امور تربیتی (پرورشی) ‪ :‬نظارت اسالمی بر مدارس‬
‫‪ ‬ماده ‪ 4‬از فصل سوم قانون اهداف وزارت آموزش و پرورش مصوب سال ‪ 1366‬مجلس شورای‬
‫اسالم جایگاه امور تربیتی را این گونه تعریف می کند ‪« :‬جهت تقویت بنیه تربیتی نظام «واحد امور‬
‫تربیتی» در سطح معاونت وزارت تشکیل مي شود‪( ».‬معاونت پرورشی و تربيت بدنی )‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫بر اساس این مصوبه امور تربیتی با چند هدف عملیاتی سیاسی و ایدئولوژیک‬
‫جایگاه قانونی پیدا کرد‪ .‬وظیفه این نهاد «بسط و گسترش تعلیم و تربیت اسالمی» و‬
‫«انجام فعالیتهای تربیتی در كنار تعلیم دانش آموزان» بود‪.‬‬
‫امور تربیتی نوعی مدرسه موازی ایدئولوژیک و دینی در کنار برنامه درسی بود‬
‫تالش در جهت اشاعه فرهنگ اسالمي در بین دانشآموزان و ترغیب آنان به احترام‬
‫و عمل به ارزشهاي اسالمي‬
‫نظارت بر فعالیتهاي آموزش و پرورش‬
‫بكارگیري نیرويهاي فعال و جوان به منظور تقویت بعد پرورش در برنامههاي‬
‫درسي و تحقق گسترش فرهنگ اسالمي‬
‫نظارت بر برنامههاي انضباطي و اخالقي دانشآموزان‬
‫هدایت و ارشاد دانشآموزان از نظر اخالقي و تربیتي از طریق هستة مشاوره‬
‫تثبیت سیاست های اسالمی کردن‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫از اواسط سال های ‪ 1360‬و بویژه پس از تصویب قانون سال ‪1366‬‬
‫سیاست اسالمی کردن مدارس وارد مرحله جدیدی می شود که دارای‬
‫انسجام بیشتری است‬
‫آموزش دینی خاص اقلیت های مذهبی به رسمیت شناخته شده است‬
‫کتاب های درسی هدف تغییرات گسترده (مطالب دینی در کتاب های فارسی‪ ،‬تاریخ‪ ،‬اجتماعی‪)...‬‬
‫برنامه های درسی (افزایش دروس دینی‪ ،‬قرآن‪ ،‬عربی)‬
‫فعالیت های فوق برنامه شامل تبلیغات سیاسی و ایدئولوژیک‬
‫تربیت و استخدام معلم (تشدید نظارت بر گزینش و آموزش)‬
‫تغییرات در دانشگاه ها‬
‫فراز و نشیب این سیاست ها در دوره های گوناگون (هاشمی رفسنجانی‪،‬‬
‫محمد خاتمی‪ ،‬محمود احمدی نژاد)‬
‫مقایسه درصد زمان آموزشی مربوط به‬
‫دروس دینی در دوره پیش و بعد از انقالب‬
‫آموزش مطالب‬
‫دینی در کتاب‬
‫های‬
‫آموزش درس‬
‫دینی‬
‫‪2005‬‬
‫آموزش دینی‬
‫پیش از انقالب‬
‫)‪(1975‬‬
‫‪2005‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪24%‬‬
‫‪17%‬‬
‫‪7%‬‬
‫‪26%‬‬
‫‪11%‬‬
‫‪5,5%‬‬
‫متوسط دوره‬
‫راهنمایی‬
‫‪25%‬‬
‫‪12,7%‬‬
‫‪6,4%‬‬
‫متوسط همه‬
‫سطوح‬
‫دوره‬
‫آموزش دينی شامل درس دينی و قرآن می شود‬
‫آموزش مطالب دينی شامل کتاب های دينی و نيز دروس دينی در کتاب های غير دينی (فارسی‪،‬‬
‫تاريخ و تعليمات اجتماعی‪ )...‬می شود‬
‫متوسط زمان مربوط به آموزش دينی در سطح بين المللی حدود ‪ 8‬درصد است (يونسکو‪)2003 ،‬‬
‫سند تحول راهبردی و برنامه درسی ملی‬
‫‪ ‬دو سند مهم سال های اخیر تا حدودی گفتمان گذشته را بازتولید می کنند‬
‫‪ ‬اصول ناظر بر برنامه های درسی و تربیتی ‪« :‬تمامی اجزا و عناصر‬
‫برنامه های درسی و تربیتی باید مبتنی بر مبانی توحیدی و اصول و ارزش‬
‫های اسالم ناب محمدی (ص) باشد‪ .‬این اصل بر سایر اصول نیز حاکم می‬
‫باشد» (ص ‪ ، 9‬برنامه درسی ملی)‬
‫‪‬‬
‫ایمان ‪( :‬ص ‪ ،17‬برنامه درس ملی‪-1 )1391 ،‬ایمان آگاهانه به توحید‪ ،‬نبوت‪ ،‬معاد‪،‬‬
‫امامت‪ ،‬عدل‪ ،‬عالم غیب و حیات جاودانه ‪ –3 ...‬ایمان به انبیاء الهی‪ ،‬قرآن‪ ،‬پیامبر‬
‫خاتم (ص)‪ ،‬ائمه معصومین علیهم السالم و والیت مطلقه فقیه و نقش بی بدیل آن ها در‬
‫هدایت و رستگاری بشر ‪ -4‬باور به نقش دین مبین اسالم و نظامات آن به عنوان تنها‬
‫مکتب جامع و کارآمد برای تحقق حیات طیبه‬
‫ارزش های اصلی آموزش و تربیت‬
‫‪ ‬بند اول سند تحول بنیادی‪ :‬تربیت بر نظام اسالمی (مبانی و ارزش های‬
‫برگفته از قرآن و سنت معصومین (ع) و یا سازگار با آنها) منطبق است‬
‫و تربیت دینی و اخالقی در آن محوریت دارد (سند بنیادی‪ ،‬ص ‪)11‬‬
‫‪ ‬بند دوم برنقش تربیتی و هدایتی و اسوه ای حضرات معصومین (ع) و‬
‫بر والیت مداری برای تحقق جامعه عدل جهانی (جامعه مهدوی) تاکید‬
‫می کند‬
‫‪ ‬هدف آموزش تربیت کسانی است که «دین حق (اسالم) را به عنوان‬
‫نظام معیار بر می گزینند و آگاهانه و آزادانه جهت تکوین و تعالی‬
‫اخالقی خود و دست یابی به مرتبه ای از حیات طیبه از آن تبعیت می‬
‫نمایند» (ص ‪)19‬‬
‫‪« ‬عدالت تربیتی ‪ .‬تبعیض های قومی‪ ،‬نژادی‪ ،‬جنسی‪ ،‬مذهبی و طبقاتی‬
‫در زمینه ی حق بر تربیت بر طرف شود» (ص ‪)44‬‬
‫نظام آموزشی در آیینه پژوهش های مستقل‬
‫‪‬‬
‫پژوهش های مستقل و انتقادی که گیرامون نظام آموزشی و کتاب های‬
‫درسی صورت گرفته اند بر سر چند نکته مهم همداستانند‪:‬‬
‫‪‬‬
‫سمتگیری بسیار مذهبی و ایدئولوژیک سیاست ها و برنامه های آموزشی‬
‫یک سو نگری و تکیه بر یک خوانش از دین و نبودن حق انتخاب آگاهانه و آزادانه‬
‫برای دانش آموزان‪.‬‬
‫وجود اشکال گوناگون تبعیض (زنان‪ ،‬اقلیت ها‪)...‬‬
‫وجود فضای بسته در محیط های آموزشی برای معلمان و دانش آموزان و به کارگیری‬
‫روش های آمرانه تربیتی‬
‫گذشته گرایی کتاب های درسی‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫( ‪Heydari, 2002 ; Javanroh, 1998 ; Groiss A. & Toobian, 2007 ; Mehran, 1991 ; Meyer, 1984 ; Nahid, 1993-1994 ; Paivandi,‬‬
‫‪.)1995, 1998, 2006, 2008, 2012 ; Shorish, 1988 ; Taleghani, 1994 ; Yavari D’Hellencourt‬‬
‫یک سو نگری به این معناست که نظام آموزشی استقالل دانش آموزان در حوزه‬
‫باورهای دینی و اخالقی و زندگی شخصی را به رسمیت نمی شناسد و شرایط الزم‬
‫آموزش ایران و حقیقت مطلق و یگانه‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫ارزش ها و اصول اخالقی و دینی در گفتمان آموزشی ایران زمان و مکان‬
‫نمی شناسند و درباره آنها چون و چرایی وجود ندارد‪.‬‬
‫در گفتمان آموزشی‪ ،‬دین نه یک پدیده اجتماعی و تاریخی که یک حقیقت‬
‫ثابت و مجموعه ای از اصول تغییرناپذیراست جدا از تحول انسان و‬
‫جامعه و علم و دانش‪.‬‬
‫الگوی شناختی گفتمان آموزشی مبتنی بر دوگانگی های متضاد و ساده‬
‫شده (بد و خوب‪ ،‬مسلمان و غیر مسلمان‪ ،‬حقیقت و باطل‪ )...‬شکل گرفته است‪.‬‬
‫نسبی گرایی جای چندانی در این روش شناسی ندارد و دوگانگی های‬
‫متضاد ساده شده جایگزین آموزش مبتنی بر خردورزی‪ ،‬سنجشگری‪،‬‬
‫آزادی اختیار می شود پدیده ها به خوب و بد‪ ،‬شیطانی و مقدس‪ ،‬حقیقت و‬
‫باطل تقسیم می شود‬
‫آموزش دانش مدرن و سکوالر‬
‫و باورهای دینی‬
‫‪ ‬همزیستی پرتنش علوم جدید و باورهای دینی‬
‫‪ ‬مشکل کتاب های درسی این است که می خواهد حقیقت علمی را که بسیار‬
‫نسبی‪ ،‬تمام نشده‪ ،‬تمام نشدنی و تغییر پذیر است را با حقیقت ثابت و ابدی‬
‫دینی آشتی دهد و گاه به گفتمان دینی لباس علمی بپوشاند‪.‬‬
‫‪ ‬آن بخش از دانش که مخالف ایدئولوژی باشد سانسور‪ ،‬حذف و یا تحریف‬
‫می شود‬
‫‪ ‬همزیستی علوم جدید با آموزه ها و اصول دینی که در قالب باورهای‬
‫ایدئولوژیک ارائه می شوند‪ ،‬می توانند تناقض های بزرگی بوجود آورند‪:‬‬
‫یادگیرنده باید از یکسو با نسبی گرایی و باور به اعتبار تجربی علوم جدید‬
‫خو گیرد و از سوی دیگر در برابر حقیقت مطلق و پرسش ناپذیرسر‬
‫تعظیم فرود آورد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫علوم جدید و باورها و متون مقدس‬
‫‪« ‬شاید نتوان کتابی را در جهان یافت که در آن به اندازه ی قرآن کریم‬
‫برتعقل‪ ،‬تفکر و علم دوستی تأکید شده باشد‪( »...‬دین و زندگی‪ ،‬سال سوم‬
‫‪‬‬
‫دبیرستان‪ ،‬ص ‪.)46‬‬
‫«همانطور که خداوند در قرآن کریم فرموده است‪ ،‬یکی از ثمرات مهم‬
‫آفرینش زنبور عسل تولید عسل می باشد‪ .‬برای این که زنبور بتواند این‬
‫ماده ی بسیار مفید را تولید کند‪ ،‬خداوند امکانات خاصی در وجود او قرار‬
‫داده است‪( ».‬کتاب دین و زندگی‪ ،‬سال سوم دبیرستان‪ ،‬ص ‪.)14‬‬
‫‪« ‬شاید برای شما جالب باشد که بدانید موضوع کمبود اکسیژن در‬
‫ارتفاعات و تنگی نفس را قرآن کریم ‪ 1400‬سال پیش خبر داده است‪».‬‬
‫(کتاب قرآن سال دوم راهنمایی‪ ،‬ص ‪)37‬‬
‫توضیح اداره جامعه ؟‬
‫‪« ‬در واقع‪ ،‬رهبری جامعه ی اسالمی در دست کسی است که شایستگی‬
‫نمایندگی از طرف امام زمان (عج) را داشته باشد‪ .‬این نوع رهبری‪،‬‬
‫"والیت فقیه" نام دارد‪ .‬پذیرش والیت فقیه در حقیقت‪ ،‬پذیرش والیت‬
‫مکتب اسالم و در نتیجه‪ ،‬والیت خداست» (کتاب دینی‪ ،‬دوره راهنمایی‪ ،‬سال دوم‪ ،‬ص ‪)101‬‬
‫‪« ‬اگر حاکم جامعه ی اسالمی فقیه نباشد‪ ،‬قوانین اسالم در جامعه اجرا‬
‫نخواهند شد‪ .‬در نتیجه‪ ،‬جامعه از مسیر تکامل و سعادت خارج می گردد‬
‫و به فساد و تباهی کشیده می شود‪ .‬آیا می توانید نمونه هایی از فساد و‬
‫تباهی را در جوامع دیگر بیان کنید؟» (تعلیمات اجتماعی‪ ،‬سال سوم راهنمایی‪ ،‬ص ‪.)49‬‬
‫‪« ‬مجموعه ی معارف و احکام موجود در قرآن‪ ،‬سیره و سنت پیشوایان‬
‫دین‪ ،‬به گونه ای از جانب خداوند طراحی شده که با مراجعه ی به آنها‬
‫می توان پاسخ به سؤال ها و نیازهای جوامع را در همه ی دوران ها به‬
‫دست آورد» (دین و زندگی‪ ،‬سال سوم دبیرستان‪ ،‬ص ‪)34-33‬‬
‫گفتمان یک سویه و دین محور‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫«یکی از مهم ترین مالک های طبقه بندی حکومت ها‪ ،‬میزان توجه آن ها به قوانین‬
‫الهی است‪ .‬بر این اساس در یک حکومت الهی‪ ،‬فرد یا گروه به نمایندگی از طرف‬
‫مردم طبق دستورات و قوانین خداوند بر آنان حکومت می کنند» (تعلیمات اجتماعی‬
‫سال سوم راهنمایی‪ ،1391 ،‬ص ‪)28‬‬
‫«در این نوع حکومت‪ ،‬فرد یا گروه حاکم ر مردم نه بر اساس تشخیص خود بلکه‬
‫بر پایه دستورات الهی‪ ،‬تعالیم پیامبران و اولیلی خدا عمل می کند‪( ».‬همانجا ص ‪)29‬‬
‫در درس «حکومت ما الهی است» حکومتی مطلوب تلقی می شود که « قوانین آن‬
‫بر اساس دستورات خداوند باشد» ‪« ،‬رهبری آن در دست فردی باشد که احکام و‬
‫دستورات خداوند را به خوبی بداند تا بتواند راه الهی را تشخیص دهد» (همانجا ص‬
‫‪)29‬‬
‫«مسلمانان باید تنها حاکمیت خدا را بپذیرند و در هر حال تابع والیت او باشند»‬
‫(ص ‪)52‬‬
‫«رهبری جامعه در دست کسی است که شایستگی نمایندگی ار طرف امام زمان را‬
‫داشته باشد» (ص ‪)53‬‬
‫مقایسه ایران با کشورهای غربی‬
‫‪« ‬در بسیاری از کشورهای پیشرفته همانند فرانسه و انگلیس و‬
‫آمریکا‪ ،‬هیچ یک از اقلیت های مذهبی در مجلس نماینده ندارند اما‬
‫در ایران بزرگ و آزاد همه ی اقلیت ها ی مذهبی ( ارمنی‪،‬‬
‫آشوری‪ ،‬کلیمی و زرتشتی برای دفاع از حقوق مردم خود در‬
‫مجلس نماینده یا نمایندگانی دارند»‪ ( .‬اجتماعی سوم راهنمايی‪،‬‬
‫‪ ،1388‬ص ‪)55‬‬
‫حقوق و آزادی های فردی ؟‬
‫‪« ‬امام جمعه خطبه ها را در حالت ایستاده و تکیه داده بر سالح‬
‫ایراد می کند‪ .‬می دانید چرا؟ برای این که اعالم کند که جامعه ی‬
‫اسالمی در همه حال ‪ ...‬آمادگی رزمی خود را حفظ می کند‪ .‬او‬
‫سالح خود را آماده در دست می گیرد و بر آن تکیه می زند تا‬
‫اعالم کند که همواره آماده است در راه تح ّقق "ارزش های الهی"‬
‫با منحرفان و ک ّفار و منافقان که سخن ّ‬
‫حق را نمی پذیرند و‬
‫سرکشی و ستم می کنند‪ ،‬جهاد کند» (کتاب دینی دوم راهنمایی‪ ،‬ص‬
‫‪.)93‬‬
‫غیر خودی «درونی» در گفتمان آموزشی‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫«منافقین یعنی کسانی را که ایمان به خدا و پیامبر و آخرت ندارند ولی خود را‬
‫مسلمان اصیل می نامند و در جامعه ی مسلمانان فساد می انگیزند‪ ،‬بهتر می‬
‫شناسند و با قدرت و آگاهی دست آن ها را از جامعه ی خویش کوتاه می کنند»‬
‫(دینی دوم راهنمایی‪ ،‬ص ‪)78‬‬
‫«جهاد داخلی نوعی جهاد دفاعی است‪ .‬اگر در داخل کشور اسالمی گروهی توطئه‬
‫و بلوا به پا کنند‪ ،‬آرامش جامعه را به هم بزنند‪ ،‬حکومت اسالم را تضعیف نمایند‬
‫و با ترور و تخریب درصدد بر اندازی حکومت اسالم بر آیند‪ ،‬بر ولی مسلمین‪-‬‬
‫مقام والیت فقیه – خروج کرده و از پذیرفتن قوانین جامعه ی اسالمی سر باز‬
‫زده اند و اطاعت رهبر خارج شده اند‪ .‬چنین افرادی در اصطالح اهل بغی یا بغات‬
‫و خوارج نامیده می شوند‪ .‬اگر پند و ادارز سودی نبخشید‪ ،‬ولی مسلمین‪ -‬مقام‬
‫والیت فقیه که از کیان حکومت اسالم دفاع می کند‪ -‬ناچار اعالن جهاد دفاعی می‬
‫دهد تا با قدرت تمام آنان را سرکوب کنند‪ .‬در این صورت بر مسلمین واجب‬
‫است که اطاعت کنند و برای قلع و قمع آنان بکوشند»‪( .‬دینی سوم راهنمایی‪،‬‬
‫ص ‪)71‬‬
‫غیر خودی «درونی» در گفتمان آموزشی‬
‫‪‬‬
‫در کتاب تاریخ سال سوم راهنمایی (صفحه ‪ )37‬در درسی به عنوان "فرقه سازی‬
‫استعمار" درباره بهائیان و تاریخ پیدایش آنها می خوانیم ‪« :‬حکومت های انگلیس‬
‫و روس از وحدت مسلمانان در ایران به شدت وحشت داشتند‪ .‬از این رو کوشیدند تا‬
‫در میان مردم تفرقه بیندازند و یگانگی آنان را از میان ببرند‪ .‬یکی از کارهای آنها‬
‫در تفرقه اندازی‪ ،‬حمایت از مذاهب ساختگی جدید بود‪ .‬از جمله ی این مذهب های‬
‫دروغین‪ ،‬بابیگری و بهائیگری بود‪ .‬ابتدا سید علی محمد بنیان گذار فرقه ی بابیه‬
‫ادعای بابیت کرد (باب در اصطالح این فرقه به کسی گفته می شد که واسطه ی‬
‫ارتباط با امام زمان بود)‪ .‬وی کمی بعد با صراحت خود را مهدی موعود خواند و‬
‫سرانجام ادعای پیامبری کرد‪ .‬ادعای سید علی محمد باب سبب ایجاد فتنه ی بزرگی‬
‫بنام "فتنه باب" شد و فرقه بابیه را ایجاد کرد که از طرف روسیه و انگلستان‪ ،‬مورد‬
‫حمایت واقع شد‪ .‬به دنبال این ماجرا سید علی محمد باب بدستور امیر کبیر تیر باران‬
‫شد و پس از او میرزا حسینعلی نوری رهبری پیروان باب را عهده دار گردید‪ .‬میرزا‬
‫حسینعلی نوری که به خود لقب "بهاء" داده بود مدتی بعد خود را پیامبری جدید‬
‫خواند و فرقه ی بهائی را بوجود آورد که این نیز مورد حمایت انگستان بود‪».‬‬
‫کافر یا دشمن مسلمانان‬
‫‪‬‬
‫واژه «کافر» بارها در کتاب های درسی مورد استفاده قرار گرفته‬
‫است‪ .‬کافر به عنوان کسی که با دین دشمن است و یا "کسی که منکر‬
‫خدا باشد یا برای خدا شریک قرار دهد یا پیامبری پیامبران را قبول‬
‫نداشته باشد" (فرهنگ اسالمی و تعلیمات دینی‪ ،‬سال دوم راهنمایی‪،‬‬
‫صفحه ‪ )83‬بارها در کتاب های درسی استفاده شده است‪ .‬در مطلب‬
‫پیش گفته در کتاب دینی از کافر به عنوان "نجس" و یکی از مصداق‬
‫های دهه گانه "نجاست" در کنار ادرار و مدفوع انسان‪ ،‬مردار‬
‫حیوانات‪ ،‬سگ و خوک و مشروبات الکلی نام برده شده است ‪« :‬اگر‬
‫بدن یا لباس یا هر چیز دیگری با یکی از این نجاسات برخورد کند‪ ،‬در‬
‫صورتی که یکی از آن ها تر باشد نجس میشود و باید از آن دوری‬
‫کرد‪( ».‬همان منبع‪ ،‬ص ‪ )82‬نام برده شده است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫واژه کافر معادل «دشمن» به کار می رود‬
‫مسلمان در برابر غیر مسلمان‬
‫‪« ‬مسلمانان باید با کمال صمیمیت و برادری با یکدیگر زندگی کنند و در‬
‫مقابل کفر و استکبار جهانی که دشمن مشترک همه ی مسلمانان است‪،‬‬
‫یکپارچه بایستند‪ .‬در چنین صورتی دشمن اسالم و مسلمین به ذلت می‬
‫افتد و هرگز نمیتواند بخشی از سرزمین بزرگ اسالم را مورد تجاوز‬
‫قرار دهد‪ ،‬ثروت مسلمانان را به یغما ببرد و شرف و عزت و فرهنگ‬
‫اصیل آنان را لگدکوب کند‪( ».‬فرهنگ اسالمی و تعلیمات دینی‪ ،‬سال دوم راهنمایی‪ ،‬ص ‪)64‬‬
‫‪« ‬اسالم و قرآن کریم این تصور نادرست را نمی پذیرد و مسلمانان جهان‬
‫را – در هر کجا که باشند و با هر زبان که سخن بگویند – یک امت‬
‫می داند‪ .‬مرزهای جغرافیایی و نژادی نمی تواند مسلمانان جهان را از‬
‫یکدیگر جدا کند»‪( .‬همان منبع‪ ،‬ص ‪)63‬‬
‫‪« ‬من عالوه بر کشورم در برابر مسلمانان جهان (امت اسالمی) مسئول‬
‫هستم»‪( .‬کتاب اجتماعی‪ ،‬سال اول دبیرستان‪ ،‬ص ‪)8‬‬
‫غیر خودی «بیرونی» ‪ :‬نگاه به غرب‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫باورتان می شود‪...‬‬
‫در قرن بیست و یکم‪ ،‬زمانی که بشر مدعی است به اوج پیشرفت رسیده‬
‫است‪ ،‬در برخی از کشورهای بزرگ و توسعه یافته ای که ما هر روز‬
‫تصاویر ساختمان ها و اتوبان های بزرگ و زیبای آنها را از تلویزیون‬
‫می بینیم‪ ،‬اتفاقی میافتد که برای ما باورکردنی نیست‪ .‬به عنوان مثال‪:‬‬
‫در بزرگ ترین و پرجمعیت ترین کشورهای دنیا هنوز هم عد ٔه زیادی از‬
‫مردم به پرستش حیوانات و بت های بیجان مشغول اند؟‬
‫ساالنه در سراسر جهان بیش از چهل میلیون نوزاد‪ ،‬پیش از اینکه به‬
‫دنیا بیایند به درخواست مادرانشان کشته می شوند‪ .‬این کار وحشیانه‬
‫در اغلب کشورهای بزرگ و پیشرفت ٔه دنیا کامالً قانونی است!‬
‫غیر خودی «بیرونی» ‪ :‬نگاه به غرب‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫در کشور امریکا ساالنه بیش از ‪ ٨۰۰‬هزار نفر ناپدید می شوند که‬
‫فقط اجساد نیمی از آنان پیدا می شود و از سرنوشت بقیه هیچگاه‬
‫خبری بدست نمی آید!‬
‫اشغالگران صهیونیست اعضای داخلی بدن کودکان و نوجوانان‬
‫فلسطینی را قبل از کشتن آنها در زندا نها از بدنشان جدا میکنند و می‬
‫فروشند؟‬
‫در بعضی از کشورهای اروپایی بیش از نیمی از مردم به سگ‬
‫هایشان بیش از خانواده شان عالقه دارند!‬
‫این وضعیت ناپسند شما را به یاد کدام بخش از تاریخ می اندازد؟‬
‫اوضاع جزیرة العرب را در زمان جاهلیت به یاد دارید؟ (پیام های‬
‫آسمانی‪ ،‬سال اول متوسطه‪ ،1392 ،‬ص ‪)39‬‬
‫گفتمان یک سویه و تبعیض؟‬
‫‪ ‬گفتمان برنامه درسی با ایده برابری همه انسان ها آنگونه که جامعه مدرن‬
‫و حقوق بشر درک می کنند نوشته نشده است‪.‬‬
‫‪ ‬در این گفتمان "خودی" و "غیر خودی" حضوری ساختاری دارند‪ ،‬سایه‬
‫آنها همه جا بر مطالب سنگینی می کند و دنیا از این بعد تعریف و تفسیر‬
‫می شود‪.‬‬
‫‪ ‬بدین ترتیب است که کلماتی مانند "نجس"‪" ،‬کافر"‪" ،‬بهایی"‪" ،‬غربی"‬
‫"منافق"‪" ،‬منحرف"‪" ،‬فریب خورده"‪ " ،‬غرب زده"‪ " ،‬بیگانه " و یا‬
‫"دشمن" در فرهنگ جامعه تبدیل به کلمات عادی می شوند و ترسیم کننده‬
‫مرزهای هویتی‪.‬‬
‫‪ ‬نگاه مبتنی بر تبعیض جنسیتی‪ ،‬هویتی و یا دینی بطور آشکار و رسمی در‬
‫کتاب های درسی مورد پذیرش قبول می گیرد و مشروع قلمداد می شود و‬
‫ما با نوعی تبعیض مشروعیت بخشیده شده و نهادی مواجه هستیم‬
‫فرهنگ مبتنی بر تبعیض‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫گفتمان مبتنی بر تبعیض نوعی فرهنگ مبتنی بر تبعیض را هم بوجود‬
‫می آورد‪ .‬این فرهنگ نشانه ها ‪ ،‬زبان و ارزش های خود را دارد و‬
‫مطالب درسی با تکرار آنها تالش می کند تبعیض و تفاوت گذاری را‬
‫بصورت امری "طبیعی" و مشروع ارائه کنند‪.‬‬
‫رویکرد مبتنی بر نفی رسمی و آشکار برابری انسان ها جایگاه های‬
‫مختلفی هم برای افراد جامعه بوجود می آورد‪ .‬کسانی از همان هنگام‬
‫تولد شهروند درجه اول هستند و کسانی هم بخاطر مذهب‪ ،‬جنسیت و نوع‬
‫تفکر خود می نوانند به شهروند درجه دوم وسوم تبدیل شوند‪ .‬در حقیقت‬
‫ما با نظامی سر و کار داریم که در آن افراد بر پایه معیارهای هویتی و‬
‫جنسیتی به درجات مختلف پذیرفته و یا رانده می شوند‪.‬‬
‫برتری جویی شیعی همزیستی برابر حقوق میان پیروان ادیان مختلف و‬
‫نیز کسانی که دین خاصی را ندارند را داخل و خارج کشور دشوار میکند‬
‫آزادی و اختیار انسان شرط مهم آموزش انسانی‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫آموزش ایران به مذهب و رابطه با آن به صورت امری فطری نگاه می‬
‫کند‬
‫کتاب های درسی اخالق‪ ،‬معنویت و هنجارهای اجتماعی را در یک بسته‬
‫بندی کامل به جوانان پیشنهاد می کند‪ .‬راست و نادرست‪ ،‬حقیقت و باطل‬
‫از دیدگاه یک خوانش از مذهب تعریف شود‬
‫آموزش از باال‪ ،‬آمرانه و بدون حق انتخاب باشد تبدیل به نوعی تلقین و‬
‫شستشوی مغزی رسمی می شود تا یادگیری و مشارکت آگاهانه‬
‫دانش آموزش پیرامون ارزش های اصلی چون و چرا نمی تواند بکند‪.‬‬
‫تجربه آموزشی و آزادی های فردی‬
‫‪ ‬یک بعد دیگر بحث کنونی چگونگی آموزش اصول دینی و اخالقی است‬
‫‪ ‬یادگیری در مفهوم عام آن انتقال ساده و مکانیکی مفاهیم نیست‪ ،‬یادگیری‬
‫یک تجربه فردی و اجتماعی و نوعی رابطه با خود‪ ،‬دیگران و دنیاست‪.‬‬
‫‪ ‬آموزش و آموزش اخالقی دو وجه شناخت شناسانه و فردی‪-‬عاطفی دارند‬
‫‪ ‬وجدان معنوی و وجدان اخالقی نتیجه تحمیل یک الگو از باال نیست بلکه‬
‫حاصل تجربه و انتخاب هر فرد است‬
‫‪ ‬نیازمحیط های آموزشی به دمکراسی درونی بخاطر اهمیت مشارکت عملی‬
‫یادگیرنده و معنا و اهمیتی است که تجربه اجتماعی یادگیری دارد‪.‬‬
‫‪ ‬در تجربه ایران‪ ،‬پرسش این است که جایگاه یاددهنده و یاد گیرنده در‬
‫آموزش کدامست ؟ کدام آزادی انتخاب به آنها داده شده است ؟ آیا در امور اخالقی و‬
‫دینی مانند علوم حق چون و چرا و پرسش و تردید وجود دارد؟‬
‫آموزش باز‪ ،‬آموزش بسته‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫برای بسیاری اسالمی کردن نظام آموزشی و یا حضور پررنگ مطالب دینی‬
‫در دروس مختلف یک امر طبیعی و مشروع است‪.‬‬
‫جامعه امروز نیاز به نهادهایی دارد که به شهروندان نگاهی بدون تبعیض‬
‫(جنسیت‪ ،‬نژاد‪ ،‬مذهب و یا زبان‪ )...‬داشته باشد‪ .‬رویکرد بدون تبعیض‬
‫به معنای داشتن حق آزادی انتخاب است‪.‬‬
‫ایمان دینی هم جای خود را در آین آزادی انتخاب دارد‪ .‬دولت و یا نظام‬
‫آموزشی از باال در رابطه فرد با خدایش دخالت نمیکنند‪ .‬این اصلی است‬
‫که در بسیاری از نظام های آموزشی دنیا پذیرفته شده است‪.‬‬
‫آموزش باید حق آزادی باورهای دینی و غیردینی برای همگان را به‬
‫رسمیت بشناسد‪ .‬این حق از جمله انتخاب دین‪ ،‬رابطه با آن و نوع دینداری است‬
‫آموزش جدید آموزشی است متناسب عصر رواداری و عصر همزیستی‬
‫هویت های گوناگون و پذیرش غیر خودی است‪.‬‬