Transcript بنام خدا
بنام خدا بيماريزايي HAM/TSP پاتولوژي - 1دراتوپسيها بيماران تمام نخاع توراسيك خصوصا مياني وتحتاني بصورت ديفيوز اتروفي شده -2هيستولوژي انفيلتراسيون سلولهاي تك هسته اي تخريب ميلين واكسون وگليوز استروسيتي -3التهاب كمتري در لپتومننژ وضخيم شدن لپتومننژ فراوان ديده ميشود. -4در بيماري در زمان كوتا كمتر از 5سال ضايعات بصورت التهابي ودژنراتو ( كرونيك اكتيو لزيون ) ودر بيماران بيشتر 8سال بصورت يكنواخت دژنراتيو والتهاب كم پروازكوالر ( لزيونهاي غير فعال مزمن) وجود دارد. -5در رنگ اموزي هيستوشيمي در بيماران با ازمان كوتاه از نخاع سلولهاي CD4 CD8 macrophages در لزيونهاي كرونيك اكتيو توزيع مي شوند. IL-1beta TNF-alfa INF- gama در سلولهاي ارتشاح يافته ماكرو فاژ استروسيت ميكرو گلياها نمايان مي شود. دارند CD8ها در لزيونهاي كرونيك غير فعال كه ازمان طو الني غالب هستند. NK-cells Bcells بندرت در ضايعات چه فعال چه غير فعال مشاهده ميشود. پاتوژنز HAM/TSP HTLV-1شباهتهايي با HIVدارد اما 2تا اختالف باعث اختالف در بيمايزايي اين دو ويروس مي شود. -1رپليكاسيون پايين وثبات ژنيتكي باال در HTLV-1بنابر اين فرار از شناسايي سيستم ايمني كمتر ميشود HTLV-1-2باعث مرگ سلول ميزبان نميشود.وباعث پروليفراسيون و ترانسفورماسيون سلول ميزبان ميشود. بر خالف عفونت .HIVعفونت با HTLV-1در اكثر افراد اسيمتوماتيك است. اگرچه اطالعات زيادي درارتباط بابيماريزايي HAM/TSP انهايي كه پاراپارزي وجود دارد،به سه سوال پاسخ داده نشده است -1چه تفاوتي بين ناقلينHTLV-1در كه در اينده دچار پاراپارزي ميشوند با انهايي كه اسيمتوماتيك مي مانند وجود دارد؟ -2چه اتفاقي باعث تبديل ناقل به نوع سيمتوماتيك ميشود؟ -3ايا علت بوجود امدن عاليم كلينيكي وبيماريزايي تماما مربوط به بيمار است؟ پاسخ به اين سواالت ممكن است سير كند بيماري وانتشار التهاب را در اعصاب مركزي توضيح دهد. ويروس به چهار طريق مي تواند به سلول هدف آسيب برساند. -1ويروس ساتوتوكسيك باشد .واپوپتوزيس را القا كند. -2سيستم ايمني باعث تخريب سلول الوده به ويروس شود. -3ويروس از طريق فعال كردن خود ايمني به واسته شباهت هاي آنتي ژني ويروس با بافت ميزبان باعث آسيب شود. -4واكنش بين سيستم ايمني وسلول آلوده باعث آسيب ناظربي گناه شود. اگر چه تاخير در رپليكاسيون ويروس در لنفوسيتهاي خون محيطي مشخصه شايع درعفونت به ويروس مي باشد .درصد لنفوسيتهاي الوده شده خون محيطي به ويروس درفرد بيمار فوق العاده باالست.اين يافته همرا با پاسخ ايمني هومورال با فعاليت زياد در پاراپارزي از ايده كه نمايان شدن و القاي انتي ژني در سيستم اعصاب مركزي در لنفوسيتهاي اينفكته تسهيل شده پيروي مي كند.بنابر اين از منظر ويرولوژي و ايمونو لوژي پاسخ ايمني در بيماران پاراپارزي به ويروس خيلي شديدتر از ناقل بي عالمت بعلت تفاوتهاي ژنتيكي است . تايميدن در كشت سلولهاي در محيط ازمايشگاهي حاوي SP مونونكلرخون محيطي بيماران پروليفراسيون خودبخودي دارند.ونيازي به مايتوژن بر خالف افراد سالم نمي باشد. والزم است كه زمان كشت سلولي را مدت طوالني تر ادامه دهيم تا ويژگي هاي پروليفراسيون خود به خودي ظاهر مخصوص HAM/TSPشود. پروليفراسيون خود به خودي مونو نوكلر هاي خون محيطي در فاز اوليه يعني كمتر از سه روز در عفونت هاي ويروسي حاد در بيماران گزارش شده است مثل سرخك وسرخچه و غيره .در فاز تاخيري كه در روز سوم شروع ميشود و در روزهاي پنجم و ششم به اوج خود ميرسند،هالمارك عفونتHTLV1ميباشد. و نشان داده شده است كه پروليفراسيون خود به خودي در بيمارانHAM/TSPشديدتر از بيماران اسمتوماتيك ميباشد Bystander damage mechanism مكانيسم فوق يكي از مكانيسم هاي مورد قبول در پاتوژنز بيماري مي باشد كه در فاز تاخيري اتفاق مي افتد. آسيب هاي بافتي در اين نوع مكانيسم به علت واكنش سيستم ايمني به مواد خارجي مصنوعي و تزريق شده به بافت مكانيسم ناظر بيگناه گفته مي شود. براي آسيب هاي ناظر بيگناه هردوسلول هاي لنفوسيت تي محيطي كه به آنتي ژن خارجي پاسخ مي دهد و تزريق آنتي ژن به بافت الزم است. در آنسفالوپاتي وابسته به ويروس در موش كه با اشعه گاما كه به صورت عمومي ايمنوساپرس شده است،از دميلينيشن جلوگيري شده است .وبا تزريق مجدد لنفوسيت ها مجددا بيماري در موشهاي اشعه داده شده بوجود آمد.بنابراين عالئم نورولوژيك در موشهايي كه((T_cell_deficient عفونت پيدا كرده بودند به ندرت به وجود آمد. Bystander damage mechanism در اين مكانيسم سلول هاي لنفوسيت CD4از جريان خون محيطي وارد سيستم اعصاب مركزي در محل آسيب مي شوند. در اين مرحله ويژگي هاي دايناميكي و آناتوميكي نقش مهمي را در لوكاليزاسيون در نخاع توراسيك بازي مي كند و واكنش بين لنفوسيت هاي آلوده محيطي و سلول هاي آندوتليال عروق ناحيه ي توراسيك نخاع بوسيله ي ملكول هاي ليگاند و اتصال هاي متعدد به وجود آمده و لنفوسيت دربافت عصبي پروليفره مي شوند هاي آلوده ي CD4 آنتي ژن ويروسي در بافت سيستم اعصاب مركزي نمايان شده،سيستم ايمني بر عليه آنتي ژن ويروسي وارد عمل شده و سايتوكانها از لنفوسيت هاي تحريك شده و ماكروفاها آزادشده و باعث آسيب بافت عصبي در بيماران مي شود. يافتهاي ايمونولوژيك در بيماران حاكي از ان است.كه واكنشهاي ايمني ميزبان درپاتوژنز بيماري نقش اساسي دارد. افزايش بار ويروسي در سلولهايCD4وCD8موجب افزايش mRNAويروس ودرنهايت پروتين سطح HTLV-1ميشود HAM/TSP pathogenesis Virology 308 (2003) 1–12 Tank you حداقل سه ميكانيزم در نقش HTLV-1در بوجود اوردن HAM/TSPتوضيح داده شده. -1اسيب در نتيجه مستقيم اثرات ضد ويروس لنفوسيتهاي سايتوتوكسيك است. اين نوع لنفوسيتها در خون ومايع نخاع فراوانند .وبرعليه انتيژنهاي HTLV-1 نمايان شده در سطح سلول خصوصا اپيتوپهايTAXمي باشد. -2يك واكنش اتو ايميون لنفوسيتهاي تحريك شده با سلولهاي انفكته وسپس انفيلتره در سيستم اعصاب مركزي وشباهت مولكولي انتي ژن ميلين باعث اسيب مي شود. Bystander damage-3تحريك شدن سلولهاي CD4الوده به HTLV1وميكروگلياهاي فعال شده وCD8به سيستم اعصاب مركزي ارتشاح پيداكرده وساتوكينها مثل TNF-aازاد كرده اينها ميلو توكسيك هستند .وبصورت مستقيم به سلولهاي گليال اسيب مي رسانند. عرضه انتي ژنهاي اختصاصي HTLV-1منجر به تكثير و فعال شدن سلولهاي Tاختصاصي انتي ژن ويروس مي گردد. باتوجه به لوكاليزاسيونCTLدرسيستم اعصاب مركزي بنظر مي رسد كه نقش مهمي در بيماريزايي داشته باشند.ودر اسيبهاي نخاعي ديده مي شوند.وبا پيشرفت بيماري تعداد انها افزايش مي يابد. لنفوسيتهاي Tفعال شده در مايع نخاع بيماران بطور معمول فنوتيپ CD28,CD45RO,CD11a,CD8مي باشد. پيش ساز سلولهاي لنفوسيتهاي سايتوتوكسيك اختصاصي HTLV-1در مايع مغزي نخاعي به نسبت زياد باالست. سلولهاي CD8اختصاصي قادر به شناسايي سلولهايي هستند. كه انتي ژن HTLV-1در سيستم عصبي بيان مي كنند.وبنابر اين توانايي القآ ميزان زيادي سايتوكينها وكموكاين ها را دارد. كه بنوبه خود بيان HLAدرسلولهاي عصبي القا نموده باعث اسيب بافت عصبي مركزي مي گردد. بارويروسي در مايع مغزي نخاعي دو برابر بيشتر از سلولهاي تك هسته اي خون محيطي است.بنظر مي رسد لفوسيتهاي الوده ممكن است.از خون محيطي به مايع مغزي نخاعي مهاجرت نموده.ويا ايتكه در اين مكان تكثير شده اند.