بسم هللا الرحمن الرحیم برخي از تركيبات شيميايي قادرند با عوامل شيميايي موجود در جايگاه فعال آنزيم ويا غير جايگاه فعال آنزيم و يا.
Download
Report
Transcript بسم هللا الرحمن الرحیم برخي از تركيبات شيميايي قادرند با عوامل شيميايي موجود در جايگاه فعال آنزيم ويا غير جايگاه فعال آنزيم و يا.
بسم هللا
الرحمن
الرحیم
برخي از تركيبات شيميايي قادرند با عوامل شيميايي موجود در جايگاه فعال آنزيم
ويا غير جايگاه فعال آنزيم و يا همچنين با كوآنزيم ويا باكوفاكتورهاي آنزيم تركيب
شوند وسدي در مقابل فعاليت آنزيم گردند به اين تركيبات ،مهار كننده مي
گويند(.مثل داروها وحشره كشها )
اين دسته از مهار كننده ها بطور برگشت پذير فعاليت آنزيم رامهار
ميكنند يعني با تغيير شرايط واكنش ،آنزيم فعاليت خود رادوباره
بدست مي آورد.
Competitive Inhibitor مهاركننده رقابتي-1
Non Competitive Inhibitor مهار كننده غير رقابتي-2
Un Competitive Inhibitor مهار كننده نا رقابتي-3
اين نوع مهاركننده ها جهت اتصال به جايگاه فعال انزيم با سوبسترا رقابت مي كنند وهر كدام در
غلظتهاي بيشتر ،ديگري را از محل جايگاه فعال خارج نموده وخود جايگزين ميشود ..مهاركننده رقابتي
معمول ساختماني شبيه ساختمان سوبسترا دارد وهمين شباهت سبب مي شود كه انزيم،به جاي
سوبستراي اصلي در جايگاه فعال خود ،مهاركننده را بپذيرد .اتصال انزيم به مهاركننده رقابتي برگشت
پذير است.
به طورخالصه :
در این حالت substraو inhibitorبا هم در حال رقابت اند و رقابتشان وابسته به غلظت شان
است .غلظت هر کدام بالتر رود آن موفق تر است .اگر مهار کننده را از محیط برداریم و به عبارتی غلظت
سوبسترا را افزایش دهیم رقابت به نفع سوبسترا تمام می شود .در این نوع مهار کنندگی Vmaxیا حداکثر
واکنش تغیير نمی کند
مثال :
اسيد مالونيك به دليل شباهت ساختماني به اسيد سوكسينيك (سوبسترا)به عنوان مهاركننده
انزيم اسيد سوكسينيك دهیدروزناز عمل ميكند .
سوکسینات دهیدروزناز
اسیدفوماریک‹ -------اسیدسوکسینیک
FAD--------‹FADH2
.
- Inhibitor
واكنش )ثابت ميماند ولي
(Kmضريب ميكاييليس
+ Inhibitor
Vmax
2
منتون)افزايش دارد .براي رسيدن به Vmaxدر حضور
مهاركننده رقابتي بايد سوبستراي بيشتري به كار برده شود .
Km Km,app
][Substrate
Reaction Rate
در حضور مهاركننده هاي رقابتي (Vmaxحداكثر سرعت
Vmax
اين مهاركننده ها به صورت برگشت پذير ،به محلي غير از جايگاه فعال آنزيم متصل مي شوند وبا
تغيير شكل فضايي آنزيم ،سبب غير فعال شدن ان مي شوند .هرچه غلظت مهاركننده بيشتر باشد
مقدار كمپلكس سوبسترا –آنزيم كمتر ميشود ولي برخالف مهاركننده رقابتي ،افزايش غلظت سوبسترا
باعث برگشت عمل مهاركننده وافزايش ازاد شدن آنزيم نمي شود اين مهاركننده عالوه بر آنزيم با
تركيب يا كمپلكس آنزيم –سوبسترا نيز تركيب مي شود .
به عبارتی دیگر :
این مهار کننده ها به جایی غير از جایگاه فعال آنزیم می چسبند و مثال با تغیير شکل فضایی آنزیم را مهار می
کنند .چون به جایگاه فعال کاری ندارد همزمان با اتصال مهارکننده ,سوبسترا هم می تواند به آنزیم متصل
شود .پس هیچ رقابتی برای اتصال به آنزیم نداریم و تمایل Sبه آنزیم فرقی نمی کند و K mتغیيری نمی
کند .ولی چون Iمثال شکل فضایی آنزیم را تغیير داده V max .و یا کال سرعت کاتاليزی آنزیم کم
میشود .در این حالت چون محل اتصال Sو Iمتفاوت است زمانی که Iبه آنزیم متصل شده هرچقدر
هم که غلظت Sرا زیادتر کنیم اثر مهار کننده رفع نمی شود و Iاثرش را میگذارد.
مثال : )1فلزات سنگين مانند Hg‘Cu ‘Agميتوانند به صورت برگشت پذير به عامل SHاز اسد
امينه سيستيين (در محلي غير از جايگاه فعال انزيم )متصل شوندHg.به دليل تركيب با اسيد امینه
سيستيين موجود در انزيمهاي باكتري ومهار اين انزيم در درمان سيفليس مورد استفاده قرار ميگردد .
مثال : )2فلوئور ))Fو(EDTAاتيلن دي امين تترا استيك اسيد )با كوفاكتورهايي مثل
Mg2+وCa2+تركيب وسبب غيرفعال شدن انزيم ميشود به عنوان مثال انزيم انولز (فسفوپيروات
هيدراناز )كه توسط يون منيزيوم فعال ميشود در حضور فلورايد غيرفعال ميشود .
در حضور مهاركننده رقابتي (Vmaxحداكثرسرعت واكنش )كاهش ولي Kmثابت است .
در این مدل ،مهار کننده فقط زمانی که آنزیم به سوبسترا چسبیده میتونه به آنزیم متصل بشه .و نمیتونه به
آنزیم تنها وصل بشه(مثال به دلیل شکل فضایی آنزیم ) .وقتی وصل شد سرعت رو پایين میاره و V max
کاهش میابد .البته تمایل آنزیم به Sفرقی نمیکند ولی چون ما تعادل بين E-Sو E+Sداریم( یعنی به
ترتیب تعادل بين آنزیم و سوبسترای متصل به هم و آنزیم وسوبسترای جدا از هم ) ،مهار کننده می آید به
کمپلکس E-Sوصل میشود(و نتیجه E-S-Iمیشود) و در واقع E-Sرا مصرف می کند در نتیجه
تعادل بين E-Sو E+Sبه سمت تشکیل E-Sمی رود و در نمودار Kmرا برای ما کم می کند (یعنی
تمایل اتصال Sو Eرا زیادتر میکند)
E S I
دراین حالت مقادیر Kmو Vmنسبت به قبل کاهش پیدا می کند.
اين نوع مهاركننده ها باعث ايجاد پيوندهاي قوي كووالن با انزيم ميگردند .به اين دليل كمپلكس انزيم
مهاركننده ( )EIقابل تجزيه نمي باشد.
به عبارتی دیگر:
این مهار کننده ها به صورت دائمی یک آنزیم را مهار یا غير فعال می کنند مثال زنجيره ی جانبی ) )Rیک
آمینواسید مهم که برای کاتاليز لزم است رو میکنه! یا به صورت دائمی به اون می چسبه و در نتیجه غير فعال
میشه برای همیشه!
مثال:
آسپيرين،پني سيلين،سيانور ،گاز جنگي لويسايت ،داروهاي آرسنيكي ،يون هاي فلزي
سنگين مثل جيوه و نقره ،..عوامل اكسيد كننده وغيره از اين دسته هستند.
« براي اينگونه مهاركننده ها از رابطه مكائيليس منتون نمي توان استفاده نمود »
Kmبدون تغیير می ماند اما Vmدر حضور مهارکننده کاهش می یابد.
اغلب داروهايي كه داروهايي كه داراي خاصيت ضد آنزيمي هستند ،جز اين مهاركننده ها بوده وموجب
مهارشدن آنزيم ومتوقف شدن واكنشهاي متعاقب آن مي گردند .
مثال
اكثر باكترهاي داراي سيستم انزيمي لزم براي بيوسنتز اسيد فوليك كه براي سنتز DNAلزم است ،از
اسيد پارا امينو بنزوييك ( )PABAمي باشد .
سولفاناميدها به علت مشابهت ساختماني با پارا امينو بنزوئيك اسيد باعث بي اثر شدن سيستم
آنزيمي مذكور وجلوگيري از بيوسنتز اسيد فوليك مي گردند بنابراين سولفاناميدها داراي خاصيت
ضد ميكروبي (آنتي بيوتيك)مي باشند .
مثال
اسيد فوليك () CH2-FHدر حضور آنزيم تيميديالت سنتتاز و dumpباعث تشكيل dtmpلزم
براي بيوسنتز DNAميشود .داروي -5فلورواوراسيل مهاركننده رقابتي آنزيم مذكور ميباشد .
منابع :
)1سایت های اینترنتی :
)2متفرقه:
http://esm.persianblog.ir
پورپونت استاد محترم دکتر هوشیار(بخش رابطه ها)
http://www.gologiah.ir
مقالت مختلف و ...
سایت بیوشیمی و بیوفيزیک فردوس