دانلود

Download Report

Transcript دانلود

‫‪ ‬پزشكي روان تني بروحدت روان و تن وتعامل بين آنها تاكيد مي كند‬
‫بعنوان طب مكمل ‪ ،complementary‬و دگر شيوه‬
‫‪ altevnative‬نيز ازآن ياد مي شود ‪.‬‬
‫‪ ‬درمجموع اعتقاد براين است كه عوامل روانشناختي درپيدايش‬
‫تمام بيماريها اهميت دارد ‪.‬‬
‫‪ ‬اين نقش درشروع پيشرفت تشديد يا وخامت بيماري مي تواند‬
‫موثر باشد يا درزمينه سازي يا واكنش به بيماري تاثيردارد و ازاختاللي‬
‫به اختالل ديگرفرق ميكند ‪.‬‬
‫‪‬‬
‫طب روان تني امروزه بخش ي اززمينه طب رفتاري است ‪.‬‬
‫‪ ‬در ‪ DSM IV-TR‬طب روان تني به توصيف عوامل روانشناختي‬
‫موثر بر اختالالت طبي بصورت يك يا چند مسئله روانشناختي يا‬
‫رفتاري كه اثر نامطلوب و قابل مالحظه بر سير يك اختالل طبي‬
‫عمومي ميگذارد يا به طور قابل مالحظه خطر پيامد نا مطلوب را در‬
‫شخص باال ميبرد مي پردازد ‪.‬‬
‫‪‬‬
‫معدودي افراد مخالف اين عقيده اند كه عوامل روان شناختي و‬
‫رفتاري تقريبا در تمام اختالالت پزشكي نقش ي دارند‬
‫مالكهاي تشخيص ي ‪ DSM IV-TR‬براي عوامل روانشناختي موثر بروضعيت‬
‫طبي‬
‫‪:A‬يك اختالل طبي عمومي‬
‫‪ :B‬عوامل رواني به يكي ازطرق زيرروي اختالل طبي عمومي تاثير نا مطلوب مي‬
‫گذارد ‪.‬‬
‫اين عوامل برسير اختالالت طبي كلي موثر واقع شده اند به گونه اي كه با رابطه‬
‫زماني نزديك بين عوامل روانشناختي و تشديد يا كندي بهبود اختالل طب‬
‫عمومي مشخص مي شود ‪.‬‬
‫(‪)2‬اين عوامل دردرمان اختالل طب عمومي تداخل مي كند ‪.‬‬
‫(‪)3‬اين عوامل خطرات بهداشتي اضافي براي فرد به وجود مي آورند ‪.‬‬
‫(‪)4‬اين عوامل پاسخ هاي فيزيولوژيك وابسته به استرس به وجود مي‬
‫آورند كه موجب تسريع يا تشديد عاليم اختالل طب عمومي مي گردد‬
‫ً‬
‫(مثال درد قفسه سينه يا آريتمي دربيمارمبتال به بيماري كرونرقلب )‬
‫برحسب ماهيت عوامل روانشناختي وضعيت مي تواند متفاوت باشد ‪.‬‬
‫ً‬
‫‪ -1‬اختالل رواني موثربراختالل طبي ‪ :‬مثال اختالل افسردگي كه بهبود از‬
‫انفاكتوس ميوكارد را به تاخيرمي اندازد ‪.‬‬
‫ً‬
‫‪ -2‬عوامل روانشناختي موثربراختالل طبي عمومي ‪ :‬مثال عاليم افسردگي‬
‫كه بهبود پس ازعاليم جراحي را به تعويق مي اندازد يا اضطراب كه‬
‫اسم را تشديد مي كند ‪.‬‬
‫‪ -3‬صفات شخصيتي يا سبك مدارا كه براختالل طبي موثرواقع مي گردد‬
‫ً‬
‫‪ :‬مثال افكاربيمارگونه نيازبه عمل جراحي دربيما رمبتال به سرطان و‬
‫رفتارخصمانه و پرفشارکه دربروزبيماري قلبي عروقي سهيم است ‪.‬‬
‫ً‬
‫‪ -4‬رفتارهاي بهداشتي غيرانطباقي موثربراختالل طبي كلي ‪:‬مثال عدم همكاري در‬
‫رعايت رژيم غذايي و دارويي و پرخوري )‬
‫‪ -5‬پاسخ فيزيولوژيكي وابسته به استرس موثربراختالل طبي عمومي ‪ ( :‬مثل‬
‫تشديد وابسته به استرس زخم گوارش ي فشارخون آريتمي سردرد تنش ي )‬
‫‪ -6‬سايرعوامل روانشناختي نا مشخص موثربروضعيت طبي ‪ ( :‬مثل عوامل بين‬
‫فردي فرهنگي مذهبي )‬
‫تعريف استرس ‪ :‬هرچيزي ( واقعي – نمادين يا خيالي ) كه بقاء فرد را تهديد‬
‫كند استرس ناميده ميشود ‪.‬‬
‫بدن درمقابل استرس ازطريق به حركت درآوردن پاسخ هايي جهت كاهش‬
‫عامل استرس زا و بازگرداندن هموستازواكنش نشان ميدهد ‪.‬‬
‫بسياري ازعوامل استرس زا درزماني طوالني روي ميدهند يا پيامدهاي دير‬
‫ً‬
‫پا دارند ‪ (.‬مثال فقدان همسرممكن است تنهايي چند ماهه يا چند ساله‬
‫دنبال شود )‪ .‬پاسخ هاي عصبي غددي و ايمني به چنين رخدادهايي به‬
‫توجيه علت اثرات مخرب استرس كمك مي كند ‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ً‬
‫استرس لزوما هميشه ناخوشايند نيست ‪.‬‬
‫‪ ‬استرس نا خوشايند را ‪ distress‬مي نامند ‪.‬‬
‫‪‬‬
‫پذيرش هردو نوع استرس مستلزم انطباق است ‪.‬‬
‫‪‬‬
‫هانس سليه (‪ )1907-1982‬يك مدل استرس تدوين كرد كه به‬
‫سندرم انطباق عمومي موسوم شد ‪.‬‬
‫اين سندرم متشكل ازسه مرحله بود ‪:‬‬
‫‪ ‬واكنش هشدار‬
‫‪‬‬
‫مرحله مقاومت ‪:‬كه درآن انطباق بطور مطلوب حاصل مي شود ‪.‬‬
‫‪ ‬مرحله تحليل قرار‪:‬كه درآن انطباق بدست آمده يا مقاومت ممكن‬
‫است ازبين برود ‪.‬‬
‫او استرس را يك پاسخ جسمي غيراختصاص ي تلقي كرد كه درمقابل هر‬
‫گونه توقع ناش ي ازشرايط لذت بخش يا نا خوشايند ظاهرمي شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫دردهه ‪ 1920‬والتركانن (‪ )1875-1945‬نخستين مطالعه منظم را درارتباط‬
‫استرس و بيماري هدايت نمود ‪.‬‬
‫ً‬
‫‪ ‬او نشان داد كه تحريك سيستم اعصاب اتونوميك مخصوصا سيستم‬
‫سمپاتيك ارگانيسم را براي پاسخ "ستيزيا گريز" كه با افزايش فشارخون‬
‫تاكيكاردي و افزايش برونده قلب مشخص است آماده ميسازد ‪ .‬اين واكنش‬
‫درحيواناتي كه توان گريزداشتند مفيد بود اما درانساني كه به دليل تمدن‬
‫نه قدرت ستيزدارد و نه گريز‪ ،‬استرس حاصل موجب بروزبيماري ميگردد‬
‫ً‬
‫(مثال بيماري قلبي – عروقي پيدا ميكند ) ‪.‬‬
‫‪‬‬
‫دردهه ‪ ،1950‬هارولدولف (‪ )1898-1962‬مالحظه کرد که فيزیولوژی‬
‫ً‬
‫راه های گوارش ی ظاهرا ارتباطی با حاالت هیجانی خاص دارند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ترشح زیاد با احساس های خصمانه (‪ )hostility‬و کاهش ترشح‬
‫با غمگینی مرتبط بوده ولف این واکنش ها را غيراختصاص ی فرض‬
‫کرد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫معتقد بود که واكنش بيماربا وضعیت کلی زندگی و برداشت ادراکی‬
‫ازرویداد استرس آميزتعیين می شود‪.‬‬
‫پاسخ های نوروترانسمیتر به استرس‪:‬‬
‫‪‬‬
‫عوامل استرس زا سیستم نورآدرنرژیک را درمغز(بیشترازهمه‬
‫درلوکوس سرولوس) تحریک کرده و موجب آزاد شدن کاتکول‬
‫آمين ها ازسلسله اعصاب اتونومیک می گردند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫استرسورها همچنين سیستم های سروتونرژیک را درمغزفعال‬
‫می سازند‪ ،‬که افزایش تولید و مصرف سروتونين قرینه ای برای‬
‫آن است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫استرس انتقال عصبی دوپامنيرژیک را درراه های مزو پره‬
‫فرونتال افزایش می دهد‪.‬‬
‫واکنش های غددی نسبت به استرس‬
‫‪ ‬درپاسخ به استرس‪ CRF ،‬از هیپوتاالموس به سیستم‬
‫هیپوتاالمیک‪ -‬هیپوفيز‪ -‬آدرنال ترشح می شود ‪ CRF‬برهیپوفيز‬
‫قدامی اثرکرده موجب آزاد شدن هورمون آدرنوکورتیکوتروپیک‬
‫‪ ACTH‬می گردد‪ ACTH .‬آزاد شده درقشرفوق کلیه اثر‬
‫کرده و سنتزو آزاد شدن گلوکوکورتیکوئیدها را تحریک می کند‪.‬‬
‫گلوکوکورتیکوئیدها اثرات بی شماری دربدن دارند‪.‬‬
‫اعمال آنها درکوتاه مدت‪:‬‬
‫‪‬‬
‫تحریک مصرف انرژی‬
‫‪ ‬باال بردن فعالیت قلبی عروقی (درخدمت پاسخ "ستيزیا گریز” )‬
‫‪‬‬
‫مهارکارکردهایی نظيررشد‪ ،‬تولید مثل و ایمنی‬
‫عالوه به ‪CRF‬مواد سکرتوگوگ دیگری مانند کاتکول آمين ها‪-‬‬
‫وازوپرسين و اوکس ی توسين نيزآزاد می گردند که می توانند موجب آزاد‬
‫ً‬
‫شدن بیشتر ‪ACTH‬شوند و مستقیما درجهت شروع جریان‬
‫گلوکوکورتیکوئیدها اثرکنند‪.‬‬
‫پاسخ ايمنی به استرس ‪:‬‬
‫بخش ی ازواکنش استرس عبارت است ازمهارشدن کارکرد ایمنی‬
‫توسط گلوکوکورتیکوئیدها‪.‬‬
‫این مهارشدن ممکن است یک پاسخ جبرانی محور هیپوتاالمیک‪-‬‬
‫هیپوفيز‪ -‬آدرنال برای تخفیف سایراثرات فيزیولوژیکی استرس‬
‫باشد‪.‬‬
‫برعکس استرس می تواند ازطریق انواعی ازراهها موجب فعالیت‬
‫ایمنی شود‪.‬‬
‫‪ ‬خود ‪ CRF‬می تواند آزاد شدن نوراپی نفرین را ازطریق گيرنده های ‪ CRF‬موجود در‬
‫لوکوس سرولوئوس‪ ،‬که محرک سیستم سمپاتیک محیطی و مرکزی است و آزاد شدن‬
‫آدرنالين ازقسمت مرکزی آدرنال را باال می برد‪ ،‬تحریک کند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫بعالوه‪ ،‬روابط مستقیمی بين نرون های نوراپی نفرین که با سلول های ایمنی هدف‬
‫سیناپس می شوند‪ ،‬وجود دارد‪ .‬به این ترتیب و درمواجهه با استرس ها فعال شدن عمقی‬
‫ایمنی هم وجود دارد‪،‬دراین وضعیت آزاد شدن عوامل ایمنی هومورال (سیتوکين ها) رخ‬
‫می دهد (مانند اینترلوكين ‪ 1‬و ‪ )6‬سیتوکين ها می توانند موجب آزاد شدن بیشتر‪CRF‬‬
‫ً‬
‫شوند و اثرات گلوکوکورتیکوئیدها را افزایش داده و نتیجتا فعالیت ایمنی را محدود سازند‪.‬‬
‫تحوالت زندگی‪:‬‬
‫‪‬‬
‫رخدادها یا موقعیت های زندگی‪ ،‬مطلوب یا نامطلوب‪ ،‬که اغلب بطور اتفاقی روی می دهد‪،‬‬
‫چالش هایی بوجود می آورد که شخص باید پاسخ کافی به آن بدهد‪ .‬تا مس هوملزو ریچارد ریهی‬
‫مقیاس اندازه گيری انطباق اجتماعی مجدد را تدوین نمودند که ‪ 43‬رویداد مهم زندگی درآن نمره‬
‫گذاری شده است‪ .‬تجمع بیش از‪ 200‬واحد تغیيرزندگی (‪ )life-change unit‬دریک سال‬
‫موجب باال رفتن عیاربروزاختالالت روان تنی می گردد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫افرادی که با این استرس های کلی خوش بینانه برخورد می کنند تا با بدبینی‪ ،‬کمتردرمعرض ابتال‬
‫به اختالل روان تنی هستند‪ ،‬اگرهم مبتال شوند‪ ،‬آسانتربهبود می یابند‪.‬‬
‫‪ ‬عوامل استرس اختصاص ی و غيراختصاص ی‬
‫‪ ‬عالوه براسترس های کلی مثل طالق يا مرگ همسر‪ ،‬عده ای ازروان درمانگرها‬
‫معتقدند كه شخصیت ها و تعارض های خاص با بیماريهای روان تنی خاص‬
‫رابطه دارند‪.‬‬
‫ً‬
‫‪ ‬مثال شخصیت کرونری فردی سخت کوش و پرخاشگراست که مستعد است‬
‫انسداد کرونراست‪ .‬و به شخصیت به اصالح تیپ ‪ A‬معروف می باشد‪ .‬یا‬
‫فردی با تعارض وابستگی ناخودآگاه به زخم پیتیک مستعد می شود‪.‬‬
‫‪ ‬امروزه نظریه استرس غيراختصاص ی برای اکثر پژوهشگران مقبول ترازنظریه‬
‫استرس اختصاص ی است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ً‬
‫عوامل روان شناختی بعنوان علل اختالالت جسمانی‪ :‬قبال تصور‬
‫ً‬
‫میشد که بعض ی بیماريها مثل آسم و کولیت اولسروزعمدتا دراثر‬
‫عوامل روان شناختی ایجاد گردد‪ .‬تحقیقات این موضوع را ثابت‬
‫نکرده عوامل روان شناختی به چهارطریق می توانند درایتولوژی‪،‬‬
‫تظاهرو پیامد بیماری های جسمانی نقش داشته باشند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ممکن است باعث عادات ناسالم مثل پرخوری‪ ،‬کشیدن سیگار‪،‬‬
‫مصرف بی رویه الکل شوند که ازعوامل خطرسازسایربیماريهاست‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ممکن است باعث تغیيرات هورموتی‪ ،‬ایمنولوژیک یا نوروفيزیولوژیک‬
‫شوند که درشروع بیماری نقش داشته باشد یا برسيرنهایی تاثير‬
‫بگذارد (مثل ميزان مرگ و ميردرمیان بیماران پس ازسکته مغزی که‬
‫دچارافسردگی شوند)‪.‬‬
‫‪‬‬
‫عوامل روانی‪ ،‬درک شدت نشانه های جسمانی را تحت تاثيرقرارمی‬
‫دهند‪.‬‬
‫درمان اختالالت روان تنی‪:‬‬
‫‪ ‬ازدیدگاه چند علتی تمام بیماريها را می توان روان تنی تلقی کرد‪ ،‬چون هراختاللی تحت تاثير‬
‫عوامل هیجانی است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫احساس خصومت‪ ،‬افسردگی و اضطراب به درجات مختلف درریشه اکثراختالالت روان تنی‬
‫وجود دارد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ً‬
‫روان تنی اساس ی با بیماريهايی مربوط است که عمدتا بصورت تظاهرات جسمی خودنمایی می‬
‫ً‬
‫کنند شکایت اولیه معموال جسمی است بیماران به ندرت ازاضطراب افسردگی یا تنش شکایت می‬
‫کنند‪ ،‬بلکه شکایاتشان بیشتربصورت استفراغ‪ ،‬اسهال یا بی اشتهایی است‪.‬‬
‫ً‬
‫‪ 50 ‬درصد بیماران داخلی و جراحی درکلینیک های سرپایی تواما آشفتگی های روانشناختی هم‬
‫دارند‪.‬‬
‫درمان مرکب‪:‬‬
‫‪‬‬
‫دراین روش روانپزشک به مسائل روانپزشکی بیمارمی رسد و‬
‫متخصص داخلی یا سایرمتخصصين به جنبه جسمی مسئله می‬
‫پردازند و مستلزم نزدیک ترین همکاری بين پزشکان است‪.‬‬
‫‪‬‬
‫هدف ازدرمان طبی حفظ وضعیت جسمی بیماردرکیفیتی است‬
‫که او بتواند بطور موفقیت آميزدرروان درمانی به منظور بهبود‬
‫کامل شرکت نماید‪.‬‬
‫‪ ‬اختالالتی مثل آسم که درآن فرایندهای روانی‪-‬اجتماعی نقش‬
‫واضحی درپیدایش و سيربیماری دارند ممکن است به روش‬
‫درمان مرکب پاسخ مثبت چشمگيری دهند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫درحالی که حمالت آسم بوسیله پزشک داخلی بخوبی درمان می‬
‫شود‪ ،‬درمان روانپزشکی می تواند درکوتاه مدت برای رفع‬
‫اضطراب مربوط به حمالت و دردرازمدت برای کشف علل به‬
‫هم بستگی هائی که دربیماری مطرح است کمک نماید‪.‬‬
‫‪‬‬
‫گاهی اطمینان بخش ی تنها چيزی است که دردرمان سندرم های‬
‫روان تنی ضرورت دارد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫بیماران باید درفرایند بهبود بخش ی موقعیت های زندگی خود‬
‫همکاری کنند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫عالیم باید توسط متخصص داخلی درمان شود‪ ،‬اما روانپزشک‬
‫می تواند به بیمارکمک کند تا براحساس خود درعالیم تمرکز‬
‫کند و فرایندهای ناخودآگاه سهیم را بفهمد‪.‬‬
‫موارد استفاده ازدرمان مرکب‬
‫‪‬‬
‫اگردرضمن حمله اولیه یک اختالل روان تنی‪ ،‬بیماربه درمان‬
‫طبی فعال توام با حمایت و اطمینان بخش ی‪ ،‬تعدیل محیط و‬
‫امکان برون ریزی و تهویه هیجانی که بوسیله متخصص داخلی‬
‫فراهم شده است پاسخ مثبت نشان هد‪ ،‬ممکن است روان‬
‫درمانی اضافی توسط روانپزشک ضرورت پیدا نکند‪ .‬بیماری روان‬
‫تنی که به درمان طبی پاسخ نمی دهد یا درمرحله مزمن است‬
‫ارزیابی روانپزشکی شده و درمان مرکب نیازاست‪.‬‬
‫هدف درمان‪:‬‬
‫‪‬‬
‫دردرمان اختالالت روان تنی بهتراست طرحی مقدماتی و انعطاف‬
‫پذیربراي اهداف درمانی ریخته شود‪.‬‬
‫‪‬‬
‫هدف نهایی بهبود است‪ ،‬که به معنی ازبين رفتن تخریب‬
‫ساختمانی و سازمان یابی دوباره شخصیت است‪ ،‬تا نیازها و تنش‬
‫ها قادربه ایجاد نتایج پاتوفيزیولوژیک نباشند‪.‬‬
‫درمان باید معطوف باشد به ‪:‬‬
‫‪‬‬
‫انطباق پخته ترکلی برای کل زندگی‬
‫‪‬‬
‫افزایش توانایی فعالیت جسمی و شغلی‬
‫‪ ‬پیشرفت بهبود بیماری‬
‫‪‬‬
‫بازگرداندن پاتولوژی‬
‫‪‬‬
‫کاهش استفاده ازنفع ثانوی مربوط به بیماری‬
‫‪‬‬
‫باال بردن توانایی انطباق به وجود بیماری‬
‫جنبه های روان پزشکی‬
‫‪‬‬
‫درمان اختالالت روان تنی ازدیدگاه روانپزشکی کارمشکلی است‪.‬‬
‫هدف درمانی باید فهم انگيزه ها و مکانیسم های عملکرد مختل و‬
‫کمک به بیماردرفهم ماهیت بیماری و مفهوم الگوهای انطباق‬
‫گرانبارآن باشد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫این بینش باید به تغیيریافتن و سالم ترشدن الگوهای رفتاری‬
‫منجرگردد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫بیماران مبتال به اختالالت روان تنی بیشترازبیماران روانی دیگردر‬
‫مدارا با مسائل هیجانی خود دچارتردید هستند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫بیماران روان تنی می کوشند مسئولیت های بیماری خود را‬
‫نپذیرند و برای این منظور عضو بیماررا به شکل "مجزا" ارائه‬
‫نموده و طالب درمان آن می گردند‪ .‬چنين بیمارانی شاید نیاز‬
‫کودکانه خود را برای تحت مراقبت گرفتن منفعالنه‪ ،‬درعين حال‬
‫انکاربزرگسالی خود‪ ،‬یا همه استرس ها و تعارض هایش‪ ،‬به نمایش‬
‫می گذراند‪.‬‬
‫جنبه های طبی‪:‬‬
‫‪ ‬درمان اختالالت روان تنی توسط متخصص داخلی باید تابع اصول‬
‫تثبیت یافته مداوای طبی آنها باشد‪ .‬پزشک داخلی باید هرچه‬
‫بیشتربرای بیمارخود وقت صرف کرده و به شکایت گوناگون او با‬
‫عالقه مندی گوش فرا دهد‪ .‬متخصص داخلی‪ ،‬باید حمایت کننده‬
‫و اطمینان بخش باشد‪ .‬قبل ازهرروش تشخیص فيزیکی‪-‬‬
‫بخصوص اگردردناک باشد‪ ،‬مثل کولونوسکوپی‪ -‬پزشک باید آنچه‬
‫را که روی خواهد داد‪ .‬شرح دهد‪ ،‬توضیح دادن اضطراب بیماررا‬
‫‪‬‬
‫نگرش بیمارنسبت به مصرف دارو نيزممکن است حاصل اختالل‬
‫روانی موجود باشد‪ .‬برخی بیماری را تنبیه به حقی درمقابل گناهان‬
‫خود داشته یا آن را وسیله ای برای اجتناب ازمسئولیت قرارمی‬
‫دهند‪ .‬بعض ی ازبیماران مبتال به دیابت که میلی به پذیرش بیماری‬
‫ً‬
‫خود ندارند و تکانه های ناخودآگاه دارند‪ ،‬ممکن است عمدا رژیم‬
‫غذایی خود را کنترل نکرده و کاررا به اغماء هیپرگلسیمی بکشد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫درمان درچنين مواردی باید معطوف به حداقل رساندن ترس های‬
‫بیمار‪ ،‬تمرکزبه مراقبت ازخود‪ ،‬و برقراری مجدد یک تصویرذهنی‬
‫تغیير رفتاری‬
‫‪‬‬
‫نقش عمده روانپزشکان و سایرپزشکانی که با بیماران روان تنی‬
‫کارمی کنند به تحرک درآوردن بیماربرای تغیيرات رفتاری است‬
‫به گونه ای که فرایند التیام به وضع بهینه برسد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫ً‬
‫این امرممکن است مستلزم تغیيرکلی سبک زندگی (مثال ترک‬
‫سیگار) باشد‪ .‬وقوع یا عدم وقوع آن به مقدارزیاد با کیفیت‬
‫رابطه بين پزشک – بیمارمرتبط است‪.‬‬
‫تفاهم (‪ :)rapport‬یک احساس خودانگيزآگاهانه‪ ،‬پاسخدهی هماهنگ‬
‫ً‬
‫بين بیمارو پزشک است‪ .‬تفاهم تلویحا حاکی ازدرک و اعتماد و احترام‬
‫بين طرفين است‪.‬‬
‫‪ ‬با برقراری تفاهم‪ ،‬بیماراحساس مقبولیت می کند‪ ،‬حتی ممکن است‬
‫مزایای خود را فراترازمعایب خود بداند‪.‬‬
‫‪‬‬
‫برای بیمار‪ ،‬احساس اینکه کس ی هست که مشکالت آنها را میداند‪،‬‬
‫درک می کند‪ ،‬و آنان را می پذیرد‪ ،‬یک منبع قدرت برای قادرساختن‬
‫بیماربه آغازراهی سالم و تغیير رفتاراست‪.‬‬
‫آئورن الزارفنون مذاکره ای خاص برای رسیدن به تغیير رفتارشرح داده‬
‫است‬
‫‪.1‬‬
‫آموزش مستقیم ‪ :‬مسائل ‪ ،‬اهداف ‪ ،‬روشهای رسیدن به اهداف‬
‫شرح داده شود ( متناسب با سطح اجتماعی – اقتصادی و سنن‬
‫فرهنگی بیمار)‬
‫ً‬
‫‪ .2‬بیمارسواالتش را صریحا مطرح نماید و باید به صراحت پاسخ‬
‫توسط پزشک ارائه شود ‪.‬‬
‫‪.2‬‬
‫مداخله طرف سوم ‪ :‬اعضاء خانواده ‪ ،‬دوستان و سایرپزشکان‬
‫می توانند حمایت کرده و بیماررا به پیگيری دستورات تشویق‬
‫نمایند ‪.‬‬
‫‪.3‬‬
‫تفتیش گزینه ها ‪ :‬روشهای متفاوت و دیگری که برای رسیدن به‬
‫هدف وجود دارد بررس ی گردد‬
‫‪.4‬‬
‫پیش بینی درمان نمونه ‪ :‬اگربیمارازیک رشته اقدامات می‬
‫هراسد یا تغیيررا غيرممکن می داند می تواند ازدرمان آزمایش ی‬
‫استفاده کرده و بیمارمجازاست هرگاه بخواهد برنامه تجویز‬
‫‪.5‬‬
‫‪.6‬‬
‫‪.7‬‬
‫‪.8‬‬
‫مشارکت درکنترل ‪ :‬بعض ی بیماران ازهرچه رویکرد قدرت مدارانه‬
‫است‪ ،‬بيزارند بهتراست احساس کنترل بردرمان دربیمارحفظ گردد ‪.‬‬
‫انجام توافق‬
‫رویارویی همدالنه ‪ :‬گاه بیماردرمقابل تغیيرمقاومت کرده ازپزشک‬
‫سوال میکند اگرجای من بودید چه می کردید ‪ .‬پزشک باید آماده بوده‬
‫و پاسخ مناسب دهد ‪.‬‬
‫تعیين معیارها ‪ :‬رهنمودها و معیارها برای ارزیابی یک برنامه مورد‬
‫توافق تعیين میگردند ‪.‬‬
‫ً‬
‫* ندرتا درمواردی که راه مکامله مسدود میگردد و بن بستی پدید می آید ‪،‬‬
‫تهدید به قطع رابطه ممکن است ضرورت یابد ‪.‬‬
‫عود ‪:‬‬
‫‪ ‬فراوان دیده می شود بیمارانی که بریک الگوی رفتاری تازه یا‬
‫بهترتسلط یافته اند دچارعود اختالل میگردند ‪.‬‬
‫‪ ‬پزشک شاید برای بیماری که به سبک زندگی غير انطباقی خود باز‬
‫میگردد احساس خشم کند ‪.‬‬
‫‪ ‬گاه پسرفت یک جزء الزم فرایند تغیيراست نه نشانه شکست‬
‫‪ ‬پزشک باید توضیح دهد که برگشت امکان پذیراست و او را برای‬
‫ادامه برنامه تشویق کند ‪.‬‬
‫سایرانواع درمان برای اختالالت روان تنی‬
‫‪‬‬
‫روان درمانی گروهی و روان درمانی خانواده‬
‫‪‬‬
‫روشهای تن آرامی‬
‫‪‬‬
‫هیپنوتيزم‬
‫‪‬‬
‫پسخوراند زیستی‬