Transcript طلوع سوم
مدرسه عمومی و تخصصی تدبر
دروس جزوه روش های تفکر
در قرآن
درس اول :درباره تفکر
دوم :سوره مبارکه علق
خوب دیدن و خوب
شنیدن
سوم :نقش قالب های ادبی
و بیانی در تفکر
چهارم :سوره مبارکه
قلم
سوره اخالق و تقدیر و
تسبیح
پنجم :نقش توجه به پس
زمینه های هر رخداد
ششم :سوره مبارکه
مدّثّر
سوره قیام
هفتم :درباره تعریف واژه
هشتم :سوره مبارکه
کافرون
سوره دین و برائت
دهم :سوره مبارکه فیل
سوره توجه به اراده
خدا
یازدهم :سوره مبارکه
قریش
سوره شناخت نعمت و
وظیفه
سیزدهم :سوره مبارکه
بلد
سوره مقاومت و
مرحمت
چهاردهم :سوره مبارکه
ملک
از ادراک تا عمل
نهم :درباره گزاره
دوازدهم :نمودار
مدرسه عمومی و تخصصی تدبر
چنان که گفته شد نطق باعث ارتباط درون انسان و بیرون اوست .انسان هم برای ارتباط با خودش و هم برای ارتباط با
دیگران به این نطق نیازمند است .یکی از وجوه مهم نطق ابراز دوگانگی و دوئیت از چیزی است ،با این قوه است که انسان
می تواند اظهار نفرت خود را از بدی ها اعالم کند.
با ابراز برائت ،انسان خود را از چیزهایی دور و به چیزهایی نزدیک می کند .آن روی سکه برائت ،قرب و نزدیک شدن به
مقابل آن است .اگر برائت از خوبی انجام شود گرایش و نزدیک شدن به بدی ها قطعی است و اگر برائت از بدی ها صورت
بگیرد ،گرایش و نزدیک شدن به خوبی ها قطعی است .به همین دلیل در روایت آمده است :وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الحُبُّ وَ
البُغضُ.
برای اظهار برائت و دوری ،کلمات و خطاب های ویژه ای در نطق وجود دارد .یکی از آنها نفی است .این نفی ممکن است
با روش هایی مؤکد شود .تأکید در نفی به طور طبیعی بر برائت نطق می افزاید.
دور شدن از مسائلی و نزدیک شدن به مسائل دیگر ،در ساحت تفکر نیز می تواند توان فکر کردن را افزایش دهد .زیرا
توان تفکر به واسطه دوری و نزدیکی به دیدنی ها و شنیدنی ها و به تبع آن به دانستنی هایی ایجاد می شود .در این توان
الزم است فرد بتواند قدرت قبض و بسط را داشته باشد .به عنوان مثال وقتی کسی درباره انجام کاری تفکر می کند الزم
است درباره هست ها و نیست ها ،آسیب ها و منافع ،بایدها و نبایدهای آن کار دقت نماید .طبیعی و بدیهی است اگر تنها
به هست ها و یا منافع و یا بایدها توجه کند ،فکر او همه جانبه نخواهد بود و حتماً در چاه های نبایدها و آسیب ها ناکام
خواهد ماند ،و این یعنی اینکه همانقدر که اثبات یک چیز در مقام تفکر مهم است ،نفی مقابل آن مهم تر است ،زیرا اگر
چنین نشود ،علم به منطقه یقین وارد نمی شود.
بدین ترتیب اگر کسی در مسیر زندگی در صدد است تا تفکری فعال داشته باشد باید به هر چیز از دو جنبه بود و نبود،
باید و نبایدش فکر کند؛ و همانطور که درباره وجه مثبت یا منفی آن فکر می کند ،درباره وجه مقابلش نیز تفکر کند.
به عنوان مثال درباره رفتن به سفری تفکر می کنید .علت سفر رفتن و سفر نرفتن ،منافع هر دو ،ضررهایش و باالخره
بایدها و نبایدهای مربوط به هر کدام را باید به صورت مجزا بررسی کرد تا در نهایت با دالیل جزئی به این نتیجه برسید
که رفتن آن به صالح و نرفتن آن خالف صالح و یا بالعکس است.
این نوع تفکر با اظهار برائت و دور شدن نسبت به چیزی و گرایش و محبت به چیز دیگر میسر است ،و اگر برائت از
ساحت انسان خارج شود ،نمی تواند در زمینه ای به یقین بار یابد.
یکی از سوره های قرآن سوره کافرون است .این سوره مشابه با سوره های معوذتین و توحید و جن با «قل» آغاز شده و به
پیامبر صلی اهلل علیه و آله دستور داده تا به صراحت به کافرین اعالم مواضع نماید.
این سوره به چگونگی مرزبندی در اعتقادات اشاره دارد و به ما نحوه موضعگیری با مشرکین و شرک را نشان می دهد.
در این موضعگیری می توان:
به جایگاه برائت در زندگی پی برد.
به اساسی ترین و پایه ای ترین موضوعات زندگی توجه کرد.
نقش اعتقادات درونی در ایجاد سبک زندگی را مطلع شد.
چگونگی ایجاد فاصله با حقیقت را با توجه به نطق افراد دانست.
همچنین می توان به جایگاه تعریف افراد از واژگان مشترک در زندگی پی برد.
تأکید ویژه اهل بیت علیهم السالم در قرائت این سوره ،به ویژه در مناسک و شعائر گوناگونی مانند حج ،ما را به تأمل و
تدبر بیشتر این سوره دعوت کرده است ،به ویژه آنکه در برخی روایات این سوره را معادل یک چهارم قرآن دانسته اند.
طلوع
اول
طلوع اول:
طلوع
دوم
طلوع دوم:
طلوع
سوم
طلوع سوم:
طلوع
چهارم
طلوع چهارم:
• مطالعه عناصر و مؤلفه های سوره و استخراج نکات با توجه به
مضامین سوره
• طلوع دوم :نقش واژه شناسی در تفکر سوره
• بررسی تأثیر واژگان در فهم سوره
• نزدیک شدن به غرض سوره
طلوع
اول
طلوع
دوم
طلوع
سوم
طلوع
چهارم
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند هستی بخش مهربان
قُل یا أَیهَا الکافِرُونَ ()1
بگو :ای کافران!
ال أَعبُدُ ما تَعبُدُونَ ()2
من آنچه را که میپرستید ،نمیپرستم.
وَ ال أَنتُم عابِدُونَ ما أَعبُدُ ( )3و شما [نیز] پرستشگر آنچه میپرستم نیستید.
و من [نیز] پرستشگر آنچه [شما] پرستیدهاید
وَ ال أَنا عابِدٌ ما عَبَدتُّم ()4
نیستم.
و نه شما پرستنده چیزی هستید که [من]
وَ ال أَنتُم عابِدُونَ ما أَعبُدُ ()5
میپرستم.
لَکُم دینُکُم وَ لِی دینِ ()6
دین شما برای شما و دین من برای من.
« قل» به معنای گفتن ،گاهی به عنوان اعالم مواضع نیز در قرآن ذکر شده
است.
در آیه دو خطاب آمده است ،خطابی از جانب خداوند به پیامبر صلی اهلل علیه و
آله و خطابی از جانب پیامبر صلی اهلل علیه و آله به کافران .خطاب اول مفرد و
خطاب دوم جمع است .زیرا جبهه توحید یکپارچه به والیت و امامت پیامبر
صلی اهلل علیه و آله و جبهه کفّار متشتت و پراکنده است.
=
در این آیه خبر می دهد که پیامبر صلی اهلل علیه و آله
آنچه کافرین عبودیت می کنند را عبودیت نمی کند.
بنابراین تأکید جمله در اظهار برائت از معبودهای
کافران است.
فعلی که پیامبر صلی اهلل علیه و آله به کار می برد
مفرد و فعل مربوط به کافران به صورت جمع است.
=
:1
.
عبودیت خدا و غیر خدا با هم قابل جمع نیست.
کسی که معبود های غیر خدا را می پرستد نمی تواند
پرستنده خدای واحد باشد.
=
:2
.
پیامبر صلی اهلل علیه و آله مأمور است تا اعالم
کند که در هیچ زمانی معبودهای کافران را
عبودیت نکرده است.
معبودهای کافران ،معبودهایی توهمی هستند و
بر عبادت این معبودهای توهمی خود اصرار
دارند.
=
:3
.
این آیه با آیه 3مشابه است.
طلوع
اول
طلوع
دوم
طلوع
سوم
طلوع
چهارم
کافران به هیچ عنوان در رسم و آیین عبادت محمدی جای نمی گیرند.
این آیه نشانه اصرار جاهالنه و بی خردانه جمع شدن عبودیت توحیدی و شرک است.
این آیه دلیل قاطعی بر اصرار و پافشاری بر انحصار عبودیت فقط برای خداست.
=
:4
خداوند بر ابراز تفکیک خط مشی مسلمانان از کافران تأکید داشته و چنین امری الزمه دینداری است.
ابراز و بیان این تفکیک و جدایی عالوه بر کالم و سخن ،می تواند از راه های مختلفی صورت بگیرد.
همه انسان ها چه مؤمن باشند و چه کافر ،در هر حال ،در برابر چیزی خضوع داشته و عبودیت آن را به جای می
آورند.
دین و عبودیت ،دو موضوع مرتبط به هم بوده که هر یک تعیین گر و مشخص کننده دیگری است.
دین جریانی است که در آن با به والیت گرفتن چیزی یا کسی ،و خود را در گرو والیت آن قرار دادن ،عبودیت آغاز
می شود و با خضوع و انقیاد در برابر برنامه صادره از این مولی ،معنای دین تحقق می یابد.
سیاق نفی با «ال» و نیز امر در این سوره ،حکایت از برائتی محکم در برخورد پیامبر اکرم صلی اهلل علیه و آله با کافران
در جامعه دارد .کافرانی که وضعیت و شرایط آنان در جامعه ،نیاز به چنین برائت و دفعی را از جانب پیامبر اکرم صلی
اهلل علیه و آله داشته است .به این ترتیب پیامبر اکرم صلی اهلل علیه و آله در این سوره ،با جدلی قاطع موضع خویش
در برابر کسانی که بر سر دین و عبودیت ،قصد مسامحه دارند را مشخص کرده ،راه خویش را اعالن و بر دوری آیین و
روش کافران از این راه ،تأکید می نماید.
.
:1
.
:2
:3
.
:4
=
طلوع
اول
طلوع
دوم
شناخت و بررسی این ریشه ها و واژگان آن ،در نتیجه بخشی تفکر ما در سوره مؤثر است ،زیرا می تواند به مؤلفه های ما
اضافه کرده و ارتباط بین مؤلفه های سایر آیات را نیز به ما بدهد.
روش کلی
عبارتست از:
قول کفر عبد دین
الف • بیان تعریف واژه بر اساس برداشتی از روح معنا
طلوع
سوم
ب
طلوع
چهارم
• تحلیل عقلی واژه :برای این تحلیل الزم است تا لوازم معنای واژه از نظر عقلی استخراج شود .می توان لوازم معنا را
بر اساس موارد زیر بررسی کرد:
• مقدمات حصول معنا
• الزمه تحقق معنا
• آثار تحقق معنا
• بیان مصادیقی که می توانند آن معنا را از خود بروز دهند.
ج
• بررسی تأثیر مشتقات در معانی
د
• بررسی ارتباط بین واژگان سوره
«هو إبراز ما فی القلب و إنشاؤه بأی وسیلة کان( ».ابراز آنچه
در قلب است ،و انشای آن به هر وسیله ای که ممکن باشد).
لوازم
قیود معنای واژه قول
«هو الردّ و عدم االعتناء بشیء( ».رد کردن و
اعتنا نکردن به چیزی)
لوازم
قیود
«هو غایة التذلّل فی قبال مولی مع االطاعة» (نهایت ذلت و
خواری در برابر موال که همراه با اطاعت است) عَبَدَ به معنای
نهایت تذلل در برابر موالست و عبد کسی است که موالیی دارد و
نهایت خضوع و ذاللت خویش را در برابر او بروز می دهد.
لوازم
قیود
«هو الخضوع و االنقیاد فی قبال برنامج أو مقرّرات معینه».
(خضوع و انقیاد در برابر برنامه و مقررات معین)
لوازم
قیود
`
)
(
طلوع
اول
طلوع
دوم
قل ،از ریشه قول ،فعل امر است ،و منظور از بیان فعل در قالب امر ،طلب انجام کاری به شکل آمرانه با در نظر گرفتن علوّ
رتبه آمر نسبت به مأمور است و قطعیت در صدور حکم را می رساند.
کافر ،از ریشه کفر ،و صفت مشبهه بر وزن فاعل است ،و بر ثبوت داللت دارد.
دین ،از ریشه دین ،است.
در این سوره از ریشه عبد ،در صیغه های مختلفی استفاده شده است ،به این صیغه ها توجه کرده و ویژگی هر یک را
متذکر شوید.
ال اعبد:
• فعل مضارع منفی و مفرد است و بر استمرار نفی عبودیت در آینده داللت دارد.
تعبدون:
• فعل مضارع و جمع است .وقوع امری در حال و آینده را مد نظر دارد .بنابراین داللت بر استمرار عبودیت دارد.
طلوع
سوم
عابدون:
• صفت مشبهه بر وزن فاعل و جمع است و بر ثبوت داللت دارد .یعنی بدون در نظر گرفتن زمان ،صفت افراد اینگونه
است.
عابد:
طلوع
چهارم
• صفت مشبهه و مفرد است .یعنی بدون در نظر گفتن زمان ،عبودیت خدا صفت پیامبر صلی اهلل علیه و آله است.
عبدتم:
فعل ماضی و جمع است .فعل ماضی بر عبودیت در گذشته داللت دارد .گاهی اوقات در قرآن منظور از فعل ماضی نشان
دادن ثبوت است و چنین معنا می شود که فعلی که وضعیت گذشته اش اینچنین است و بنای تغییر نیز ندارد.
با توجه به معانی واژه های یاد شده می توان پیرامون روابط چهار واژه قول ،عبد ،دین و کفر بیان کرد:
طلوع
اول
طلوع
دوم
واژه قول که به معنای ابراز است می تواند با هر سه واژه دیگر جمع شود ،زیرا فرد برای هر یک نیازمند ابراز است.
واژه عبد و دین با هم بسیار مشابه هستند ،تشابه این دو در لوازم معنای هم بوده و در هر دو خضوع و انقیاد
موضوعیت دارد .با این تفاوت که این خضوع و انقیاد در عبد به نهایت خود می رسد .همچنین در عبد این خضوع در برابر
مولی است و در دین در برابر برنامه .
معنای واژه عبد و دین با معنای کفر
برنامه کشیده می شود.
طلوع
سوم
طلوع
چهارم
کامالً تقابل دارد ،زیرا در کفر فرد به عدم خضوع و بی اعتنایی در برابر موال یا
برای این منظور داشته های خود در مرحله قبل را در نظر گرفته و مطالبی که در اثر مطالعه واژگان آموخته ایم را به آن
اضافه می کنیم.
=
( )
.
:1
/
=
.
:1
.
:2
:3
.
:4
طلوع
اول
طلوع
دوم
طلوع
سوم
طلوع
چهارم
با توجه به مطالب استخراج شده از واژه می توان بر گزاره های زیر افزود:
• پیامبر اکرم صلی اهلل علیه و آله در تعیین مواضع خویش ،خود را در برابر همه جبهه کفر معرفی می کند.
• برائت در سوره به معنای عدم خضوع در برابر برنامه های غیر خدایی و معبودهای دیگر و اعالم مواضع در مقابل
آنهاست.
• مهم ترین ایراد کافران در پیشنهادی که دادند این بود که معبودها و برنامه های خود را هم سنخ با معبودها و برنامه
های پیامبر صلی اهلل علیه و آله تصور کردند.
• عبودیت و دین دو مفهوم نسبتاً مشابه است و کسی که نسبت به برنامه ای خاضع است در واقع عبودیت آن را پذیرفته
است.
• همان طور که دین حق برای خود ساختاری دارد ،کافران نیز دارای ساختار هستند .برنامه های کفار همان خرافه هایی
است که خود را ملزم به اجرای آن می نمودند.
• برای ابراز برائت الزم است این ابراز به صراحت ،مواضع را به دیگران منتقل نماید.
• برائت که موضوع محوری در سوره است ،اشکال و انواع گوناگونی می تواند داشته باشد ،زیرا که انسان می تواند با هر
وسیله ای که شرایطش به او تمکن بکارگیری از آن را می دهد ،برائت خود را ابراز کند.
• برنامه زندگی جامعه مسلمان به هیچ وجه با برنامه زندگی جامعه غیر مسلمان همخوانی ندارد ،زیرا که غایت و مقصد
در این برنامه ها با هم متفاوت است.
• برائت در برابر کافران و کسانی که در مقابله با دین خدا برخاسته اند ،بر عدّه برائت کنندگان متکی نیست ،چرا که دین
خدا را همواره حمایت خداوند کافی است.
• ....................
• ...................
در این سوره رسول خدا صلی اهلل علیه و آله را دستور میدهد به اینکه برائت خود از کیش وثنیت کافران را علناً اظهار
داشته ،خبر دهد که آنها نیز پذیرای دین وی نیستند ،پس نه دین او مورد استفاده ایشان قرار میگیرد ،و نه دین آنان آن
جناب را مجذوب خود میکند ،بنابراین نه کفار میپرستند آنچه را که آن جناب میپرستد ،و نه تا ابد آن جناب
میپرستد آنچه را که ایشان میپرستند ،پس کفار باید برای ابد از سازشکاری و مداهنه آن جناب مأیوس باشند.
مفسرین در اینکه این سوره مورد بحث مکی است و یا مدنی اختالف کردهاند ،و از ظاهر سیاقش بر میآید که در مکه
نازل شده باشد.
• ظاهراً خطاب به یک طبقه معهود و معین از کفار است ،نه تمامی کفار ،به دلیل اینکه رسول خدا صلی اهلل علیه و آله را
مأمور کرده از دین آنان بیزاری جوید و خطابشان کند که شما هم از پذیرفتن دین من امتناع میورزید.
برای مطالعه ی گزاره های المیزان
روی آیکون روبرو کلیک کنید
طلوع
اول
طلوع
دوم
طلوع
سوم
طلوع
چهارم
با توجه به مضامین یاد شده از سوره ،توجه به محورهای زیر برای نزدیک شدن به غرض ضروری است:
.1عبودیت و دین دو مفهوم هم سنخ به معنای تذلل و خضوع و پذیرش نسبت به کسی یا چیزی است ،و خضوع و تذلل
تنها الیق ذات احدی است.
.2الزم است موضوع فوق در علم و عمل فرد رسوخ یابد.
.3برائت به معنای دوئیت ،الزمه عبودیت و دین است ،زیرا جنس هر دو از جنس خضوع و تذلل است و این با جمع شدن
عبودیت خدا و غیر خدا سازگار نیست.
.4کسانی که در جبهه کفر هستند می توانند به راحتی با معبودهای خود مصالحه کنند ،ولی جبهه حق قوام خود را در
معبود یکتا دیده و به هیچوجه اهل مصالحه و مسامحه نمی تواند باشند.
.......................... .5
با توجه به موارد فوق ،برای نزدیک شدن به غرض سوره الزم است در خصوص عبودیت ،عبودیت ذات احدی،
خروج از شرک ،دینداری واقعی و باالخره موضعگیری آگاهانه -با اذن ولی -نسبت به نظام کفر که
پرستش هر غیر خدایی است ،اقدام شود.
از نمونه های عملی در اجرای موارد فوق می توان به موارد زیر اشاره کرد:
.1اعالم مواضع صریح در نفی حکومت طاغوت و اجتناب از هر گونه حکومت غیر خدا
.2تبعیت از سخن حق و موضعگیری صریح و آشکار در برابر باطل
.......................... .3
اللهم صل علی محمد و آل
محمد و عجل فرجهم
...
در طلبش هر قدر ای دل که توانی بکوش
الحمدهلل رب العالمین ...
مدرسه عمومی و تخصصی تدبر