طلوع سوم

Download Report

Transcript طلوع سوم

‫مدرسه عمومی و تخصصی تدبر‬
‫دروس جزوه روش های تفکر‬
‫در قرآن‬
‫درس اول‪ :‬درباره تفکر‬
‫دوم‪ :‬سوره مبارکه علق‬
‫خوب دیدن و خوب‬
‫شنیدن‬
‫سوم‪ :‬نقش قالب های ادبی‬
‫و بیانی در تفکر‬
‫چهارم‪ :‬سوره مبارکه‬
‫قلم‬
‫سوره اخالق و تقدیر و‬
‫تسبیح‬
‫پنجم‪ :‬نقش توجه به پس‬
‫زمینه های هر رخداد‬
‫ششم‪ :‬سوره مبارکه‬
‫مدّثّر‬
‫سوره قیام‬
‫هفتم‪ :‬درباره تعریف واژه‬
‫هشتم‪ :‬سوره مبارکه‬
‫کافرون‬
‫سوره دین و برائت‬
‫دهم‪ :‬سوره مبارکه فیل‬
‫سوره توجه به اراده‬
‫خدا‬
‫یازدهم‪ :‬سوره مبارکه‬
‫قریش‬
‫سوره شناخت نعمت و‬
‫وظیفه‬
‫سیزدهم‪ :‬سوره مبارکه‬
‫بلد‬
‫سوره مقاومت و‬
‫مرحمت‬
‫چهاردهم‪ :‬سوره مبارکه‬
‫ملک‬
‫از ادراک تا عمل‬
‫نهم‪ :‬درباره گزاره‬
‫دوازدهم‪ :‬نمودار‬
‫مدرسه عمومی و تخصصی تدبر‬
‫چنان که گفته شد نطق باعث ارتباط درون انسان و بیرون اوست‪ .‬انسان هم برای ارتباط با خودش و هم برای ارتباط با‬
‫دیگران به این نطق نیازمند است‪ .‬یکی از وجوه مهم نطق ابراز دوگانگی و دوئیت از چیزی است‪ ،‬با این قوه است که انسان‬
‫می تواند اظهار نفرت خود را از بدی ها اعالم کند‪.‬‬
‫با ابراز برائت‪ ،‬انسان خود را از چیزهایی دور و به چیزهایی نزدیک می کند‪ .‬آن روی سکه برائت‪ ،‬قرب و نزدیک شدن به‬
‫مقابل آن است‪ .‬اگر برائت از خوبی انجام شود گرایش و نزدیک شدن به بدی ها قطعی است و اگر برائت از بدی ها صورت‬
‫بگیرد‪ ،‬گرایش و نزدیک شدن به خوبی ها قطعی است‪ .‬به همین دلیل در روایت آمده است‪ :‬وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الحُبُّ وَ‬
‫البُغضُ‪.‬‬
‫برای اظهار برائت و دوری‪ ،‬کلمات و خطاب های ویژه ای در نطق وجود دارد‪ .‬یکی از آنها نفی است‪ .‬این نفی ممکن است‬
‫با روش هایی مؤکد شود‪ .‬تأکید در نفی به طور طبیعی بر برائت نطق می افزاید‪.‬‬
‫دور شدن از مسائلی و نزدیک شدن به مسائل دیگر‪ ،‬در ساحت تفکر نیز می تواند توان فکر کردن را افزایش دهد‪ .‬زیرا‬
‫توان تفکر به واسطه دوری و نزدیکی به دیدنی ها و شنیدنی ها و به تبع آن به دانستنی هایی ایجاد می شود‪ .‬در این توان‬
‫الزم است فرد بتواند قدرت قبض و بسط را داشته باشد‪ .‬به عنوان مثال وقتی کسی درباره انجام کاری تفکر می کند الزم‬
‫است درباره هست ها و نیست ها‪ ،‬آسیب ها و منافع‪ ،‬بایدها و نبایدهای آن کار دقت نماید‪ .‬طبیعی و بدیهی است اگر تنها‬
‫به هست ها و یا منافع و یا بایدها توجه کند‪ ،‬فکر او همه جانبه نخواهد بود و حتماً در چاه های نبایدها و آسیب ها ناکام‬
‫خواهد ماند‪ ،‬و این یعنی اینکه همانقدر که اثبات یک چیز در مقام تفکر مهم است‪ ،‬نفی مقابل آن مهم تر است‪ ،‬زیرا اگر‬
‫چنین نشود‪ ،‬علم به منطقه یقین وارد نمی شود‪.‬‬
‫بدین ترتیب اگر کسی در مسیر زندگی در صدد است تا تفکری فعال داشته باشد باید به هر چیز از دو جنبه بود و نبود‪،‬‬
‫باید و نبایدش فکر کند؛ و همانطور که درباره وجه مثبت یا منفی آن فکر می کند‪ ،‬درباره وجه مقابلش نیز تفکر کند‪.‬‬
‫به عنوان مثال درباره رفتن به سفری تفکر می کنید‪ .‬علت سفر رفتن و سفر نرفتن‪ ،‬منافع هر دو‪ ،‬ضررهایش و باالخره‬
‫بایدها و نبایدهای مربوط به هر کدام را باید به صورت مجزا بررسی کرد تا در نهایت با دالیل جزئی به این نتیجه برسید‬
‫که رفتن آن به صالح و نرفتن آن خالف صالح و یا بالعکس است‪.‬‬
‫این نوع تفکر با اظهار برائت و دور شدن نسبت به چیزی و گرایش و محبت به چیز دیگر میسر است‪ ،‬و اگر برائت از‬
‫ساحت انسان خارج شود‪ ،‬نمی تواند در زمینه ای به یقین بار یابد‪.‬‬
‫یکی از سوره های قرآن سوره کافرون است‪ .‬این سوره مشابه با سوره های معوذتین و توحید و جن با «قل» آغاز شده و به‬
‫پیامبر صلی اهلل علیه و آله دستور داده تا به صراحت به کافرین اعالم مواضع نماید‪.‬‬
‫این سوره به چگونگی مرزبندی در اعتقادات اشاره دارد و به ما نحوه موضعگیری با مشرکین و شرک را نشان می دهد‪.‬‬
‫در این موضعگیری می توان‪:‬‬
‫‪ ‬به جایگاه برائت در زندگی پی برد‪.‬‬
‫‪ ‬به اساسی ترین و پایه ای ترین موضوعات زندگی توجه کرد‪.‬‬
‫‪ ‬نقش اعتقادات درونی در ایجاد سبک زندگی را مطلع شد‪.‬‬
‫‪ ‬چگونگی ایجاد فاصله با حقیقت را با توجه به نطق افراد دانست‪.‬‬
‫‪ ‬همچنین می توان به جایگاه تعریف افراد از واژگان مشترک در زندگی پی برد‪.‬‬
‫تأکید ویژه اهل بیت علیهم السالم در قرائت این سوره‪ ،‬به ویژه در مناسک و شعائر گوناگونی مانند حج‪ ،‬ما را به تأمل و‬
‫تدبر بیشتر این سوره دعوت کرده است‪ ،‬به ویژه آنکه در برخی روایات این سوره را معادل یک چهارم قرآن دانسته اند‪.‬‬
‫طلوع‬
‫اول‬
‫طلوع اول‪:‬‬
‫طلوع‬
‫دوم‬
‫طلوع دوم‪:‬‬
‫طلوع‬
‫سوم‬
‫طلوع سوم‪:‬‬
‫طلوع‬
‫چهارم‬
‫طلوع چهارم‪:‬‬
‫• مطالعه عناصر و مؤلفه های سوره و استخراج نکات با توجه به‬
‫مضامین سوره‬
‫• طلوع دوم‪ :‬نقش واژه شناسی در تفکر سوره‬
‫• بررسی تأثیر واژگان در فهم سوره‬
‫• نزدیک شدن به غرض سوره‬
‫طلوع‬
‫اول‬
‫طلوع‬
‫دوم‬
‫طلوع‬
‫سوم‬
‫طلوع‬
‫چهارم‬
‫بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ‬
‫به نام خداوند هستی بخش مهربان‬
‫قُل یا أَیهَا الکافِرُونَ (‪)1‬‬
‫بگو‪ :‬ای کافران!‬
‫ال أَعبُدُ ما تَعبُدُونَ (‪)2‬‬
‫من آنچه را که میپرستید‪ ،‬نمیپرستم‪.‬‬
‫وَ ال أَنتُم عابِدُونَ ما أَعبُدُ (‪ )3‬و شما [نیز] پرستشگر آنچه میپرستم نیستید‪.‬‬
‫و من [نیز] پرستشگر آنچه [شما] پرستیدهاید‬
‫وَ ال أَنا عابِدٌ ما عَبَدتُّم (‪)4‬‬
‫نیستم‪.‬‬
‫و نه شما پرستنده چیزی هستید که [من]‬
‫وَ ال أَنتُم عابِدُونَ ما أَعبُدُ (‪)5‬‬
‫میپرستم‪.‬‬
‫لَکُم دینُکُم وَ لِی دینِ (‪)6‬‬
‫دین شما برای شما و دین من برای من‪.‬‬
‫‪« ‬قل» به معنای گفتن‪ ،‬گاهی به عنوان اعالم مواضع نیز در قرآن ذکر شده‬
‫است‪.‬‬
‫‪ ‬در آیه دو خطاب آمده است‪ ،‬خطابی از جانب خداوند به پیامبر صلی اهلل علیه و‬
‫آله و خطابی از جانب پیامبر صلی اهلل علیه و آله به کافران‪ .‬خطاب اول مفرد و‬
‫خطاب دوم جمع است‪ .‬زیرا جبهه توحید یکپارچه به والیت و امامت پیامبر‬
‫صلی اهلل علیه و آله و جبهه کفّار متشتت و پراکنده است‪.‬‬
‫=‬
‫‪ ‬در این آیه خبر می دهد که پیامبر صلی اهلل علیه و آله‬
‫آنچه کافرین عبودیت می کنند را عبودیت نمی کند‪.‬‬
‫بنابراین تأکید جمله در اظهار برائت از معبودهای‬
‫کافران است‪.‬‬
‫‪ ‬فعلی که پیامبر صلی اهلل علیه و آله به کار می برد‬
‫مفرد و فعل مربوط به کافران به صورت جمع است‪.‬‬
‫=‬
‫‪:1‬‬
‫‪.‬‬
‫‪ ‬عبودیت خدا و غیر خدا با هم قابل جمع نیست‪.‬‬
‫‪ ‬کسی که معبود های غیر خدا را می پرستد نمی تواند‬
‫پرستنده خدای واحد باشد‪.‬‬
‫=‬
‫‪:2‬‬
‫‪.‬‬
‫‪ ‬پیامبر صلی اهلل علیه و آله مأمور است تا اعالم‬
‫کند که در هیچ زمانی معبودهای کافران را‬
‫عبودیت نکرده است‪.‬‬
‫‪ ‬معبودهای کافران‪ ،‬معبودهایی توهمی هستند و‬
‫بر عبادت این معبودهای توهمی خود اصرار‬
‫دارند‪.‬‬
‫=‬
‫‪:3‬‬
‫‪.‬‬
‫این آیه با آیه ‪ 3‬مشابه است‪.‬‬
‫طلوع‬
‫اول‬
‫طلوع‬
‫دوم‬
‫طلوع‬
‫سوم‬
‫طلوع‬
‫چهارم‬
‫‪ ‬کافران به هیچ عنوان در رسم و آیین عبادت محمدی جای نمی گیرند‪.‬‬
‫‪ ‬این آیه نشانه اصرار جاهالنه و بی خردانه جمع شدن عبودیت توحیدی و شرک است‪.‬‬
‫‪ ‬این آیه دلیل قاطعی بر اصرار و پافشاری بر انحصار عبودیت فقط برای خداست‪.‬‬
‫=‬
‫‪:4‬‬
‫‪ ‬خداوند بر ابراز تفکیک خط مشی مسلمانان از کافران تأکید داشته و چنین امری الزمه دینداری است‪.‬‬
‫‪ ‬ابراز و بیان این تفکیک و جدایی عالوه بر کالم و سخن‪ ،‬می تواند از راه های مختلفی صورت بگیرد‪.‬‬
‫‪ ‬همه انسان ها چه مؤمن باشند و چه کافر‪ ،‬در هر حال‪ ،‬در برابر چیزی خضوع داشته و عبودیت آن را به جای می‬
‫آورند‪.‬‬
‫‪ ‬دین و عبودیت‪ ،‬دو موضوع مرتبط به هم بوده که هر یک تعیین گر و مشخص کننده دیگری است‪.‬‬
‫‪ ‬دین جریانی است که در آن با به والیت گرفتن چیزی یا کسی‪ ،‬و خود را در گرو والیت آن قرار دادن‪ ،‬عبودیت آغاز‬
‫می شود و با خضوع و انقیاد در برابر برنامه صادره از این مولی‪ ،‬معنای دین تحقق می یابد‪.‬‬
‫‪ ‬سیاق نفی با «ال» و نیز امر در این سوره‪ ،‬حکایت از برائتی محکم در برخورد پیامبر اکرم صلی اهلل علیه و آله با کافران‬
‫در جامعه دارد‪ .‬کافرانی که وضعیت و شرایط آنان در جامعه‪ ،‬نیاز به چنین برائت و دفعی را از جانب پیامبر اکرم صلی‬
‫اهلل علیه و آله داشته است‪ .‬به این ترتیب پیامبر اکرم صلی اهلل علیه و آله در این سوره‪ ،‬با جدلی قاطع موضع خویش‬
‫در برابر کسانی که بر سر دین و عبودیت‪ ،‬قصد مسامحه دارند را مشخص کرده‪ ،‬راه خویش را اعالن و بر دوری آیین و‬
‫روش کافران از این راه‪ ،‬تأکید می نماید‪.‬‬
.
:1
.
:2
:3
.
:4
=
‫طلوع‬
‫اول‬
‫طلوع‬
‫دوم‬
‫شناخت و بررسی این ریشه ها و واژگان آن‪ ،‬در نتیجه بخشی تفکر ما در سوره مؤثر است‪ ،‬زیرا می تواند به مؤلفه های ما‬
‫اضافه کرده و ارتباط بین مؤلفه های سایر آیات را نیز به ما بدهد‪.‬‬
‫روش کلی‬
‫عبارتست از‪:‬‬
‫قول کفر عبد دین‬
‫الف • بیان تعریف واژه بر اساس برداشتی از روح معنا‬
‫طلوع‬
‫سوم‬
‫ب‬
‫طلوع‬
‫چهارم‬
‫• تحلیل عقلی واژه‪ :‬برای این تحلیل الزم است تا لوازم معنای واژه از نظر عقلی استخراج شود‪ .‬می توان لوازم معنا را‬
‫بر اساس موارد زیر بررسی کرد‪:‬‬
‫• مقدمات حصول معنا‬
‫• الزمه تحقق معنا‬
‫• آثار تحقق معنا‬
‫• بیان مصادیقی که می توانند آن معنا را از خود بروز دهند‪.‬‬
‫ج‬
‫• بررسی تأثیر مشتقات در معانی‬
‫د‬
‫• بررسی ارتباط بین واژگان سوره‬
‫«هو إبراز ما فی القلب و إنشاؤه بأی وسیلة کان‪( ».‬ابراز آنچه‬
‫در قلب است‪ ،‬و انشای آن به هر وسیله ای که ممکن باشد‪).‬‬
‫لوازم‬
‫قیود معنای واژه قول‬
‫«هو الردّ و عدم االعتناء بشیء‪( ».‬رد کردن و‬
‫اعتنا نکردن به چیزی)‬
‫لوازم‬
‫قیود‬
‫«هو غایة التذلّل فی قبال مولی مع االطاعة» (نهایت ذلت و‬
‫خواری در برابر موال که همراه با اطاعت است) عَبَدَ به معنای‬
‫نهایت تذلل در برابر موالست و عبد کسی است که موالیی دارد و‬
‫نهایت خضوع و ذاللت خویش را در برابر او بروز می دهد‪.‬‬
‫لوازم‬
‫قیود‬
‫«هو الخضوع و االنقیاد فی قبال برنامج أو مقرّرات معینه‪».‬‬
‫(خضوع و انقیاد در برابر برنامه و مقررات معین)‬
‫لوازم‬
‫قیود‬
‫`‬
‫)‬
‫(‬
‫طلوع‬
‫اول‬
‫طلوع‬
‫دوم‬
‫قل‪ ،‬از ریشه قول‪ ،‬فعل امر است‪ ،‬و منظور از بیان فعل در قالب امر‪ ،‬طلب انجام کاری به شکل آمرانه با در نظر گرفتن علوّ‬
‫رتبه آمر نسبت به مأمور است و قطعیت در صدور حکم را می رساند‪.‬‬
‫کافر‪ ،‬از ریشه کفر‪ ،‬و صفت مشبهه بر وزن فاعل است‪ ،‬و بر ثبوت داللت دارد‪.‬‬
‫دین‪ ،‬از ریشه دین‪ ،‬است‪.‬‬
‫در این سوره از ریشه عبد‪ ،‬در صیغه های مختلفی استفاده شده است‪ ،‬به این صیغه ها توجه کرده و ویژگی هر یک را‬
‫متذکر شوید‪.‬‬
‫ال اعبد‪:‬‬
‫• فعل مضارع منفی و مفرد است و بر استمرار نفی عبودیت در آینده داللت دارد‪.‬‬
‫تعبدون‪:‬‬
‫• فعل مضارع و جمع است‪ .‬وقوع امری در حال و آینده را مد نظر دارد‪ .‬بنابراین داللت بر استمرار عبودیت دارد‪.‬‬
‫طلوع‬
‫سوم‬
‫عابدون‪:‬‬
‫• صفت مشبهه بر وزن فاعل و جمع است و بر ثبوت داللت دارد‪ .‬یعنی بدون در نظر گرفتن زمان‪ ،‬صفت افراد اینگونه‬
‫است‪.‬‬
‫عابد‪:‬‬
‫طلوع‬
‫چهارم‬
‫• صفت مشبهه و مفرد است‪ .‬یعنی بدون در نظر گفتن زمان‪ ،‬عبودیت خدا صفت پیامبر صلی اهلل علیه و آله است‪.‬‬
‫عبدتم‪:‬‬
‫فعل ماضی و جمع است‪ .‬فعل ماضی بر عبودیت در گذشته داللت دارد‪ .‬گاهی اوقات در قرآن منظور از فعل ماضی نشان‬
‫دادن ثبوت است و چنین معنا می شود که فعلی که وضعیت گذشته اش اینچنین است و بنای تغییر نیز ندارد‪.‬‬
‫با توجه به معانی واژه های یاد شده می توان پیرامون روابط چهار واژه قول‪ ،‬عبد‪ ،‬دین و کفر بیان کرد‪:‬‬
‫طلوع‬
‫اول‬
‫طلوع‬
‫دوم‬
‫واژه قول که به معنای ابراز است می تواند با هر سه واژه دیگر جمع شود‪ ،‬زیرا فرد برای هر یک نیازمند ابراز است‪.‬‬
‫واژه عبد و دین با هم بسیار مشابه هستند‪ ،‬تشابه این دو در لوازم معنای هم بوده و در هر دو خضوع و انقیاد‬
‫موضوعیت دارد‪ .‬با این تفاوت که این خضوع و انقیاد در عبد به نهایت خود می رسد‪ .‬همچنین در عبد این خضوع در برابر‬
‫مولی است و در دین در برابر برنامه ‪.‬‬
‫معنای واژه عبد و دین با معنای کفر‬
‫برنامه کشیده می شود‪.‬‬
‫طلوع‬
‫سوم‬
‫طلوع‬
‫چهارم‬
‫کامالً تقابل دارد‪ ،‬زیرا در کفر فرد به عدم خضوع و بی اعتنایی در برابر موال یا‬
‫برای این منظور داشته های خود در مرحله قبل را در نظر گرفته و مطالبی که در اثر مطالعه واژگان آموخته ایم را به آن‬
‫اضافه می کنیم‪.‬‬
‫=‬
( )
.
:1
/
=
​
.
:1
.
:2
:3
.
:4
‫طلوع‬
‫اول‬
‫طلوع‬
‫دوم‬
‫طلوع‬
‫سوم‬
‫طلوع‬
‫چهارم‬
‫با توجه به مطالب استخراج شده از واژه می توان بر گزاره های زیر افزود‪:‬‬
‫• پیامبر اکرم صلی اهلل علیه و آله در تعیین مواضع خویش‪ ،‬خود را در برابر همه جبهه کفر معرفی می کند‪.‬‬
‫• برائت در سوره به معنای عدم خضوع در برابر برنامه های غیر خدایی و معبودهای دیگر و اعالم مواضع در مقابل‬
‫آنهاست‪.‬‬
‫• مهم ترین ایراد کافران در پیشنهادی که دادند این بود که معبودها و برنامه های خود را هم سنخ با معبودها و برنامه‬
‫های پیامبر صلی اهلل علیه و آله تصور کردند‪.‬‬
‫• عبودیت و دین دو مفهوم نسبتاً مشابه است و کسی که نسبت به برنامه ای خاضع است در واقع عبودیت آن را پذیرفته‬
‫است‪.‬‬
‫• همان طور که دین حق برای خود ساختاری دارد‪ ،‬کافران نیز دارای ساختار هستند‪ .‬برنامه های کفار همان خرافه هایی‬
‫است که خود را ملزم به اجرای آن می نمودند‪.‬‬
‫• برای ابراز برائت الزم است این ابراز به صراحت‪ ،‬مواضع را به دیگران منتقل نماید‪.‬‬
‫• برائت که موضوع محوری در سوره است‪ ،‬اشکال و انواع گوناگونی می تواند داشته باشد‪ ،‬زیرا که انسان می تواند با هر‬
‫وسیله ای که شرایطش به او تمکن بکارگیری از آن را می دهد‪ ،‬برائت خود را ابراز کند‪.‬‬
‫• برنامه زندگی جامعه مسلمان به هیچ وجه با برنامه زندگی جامعه غیر مسلمان همخوانی ندارد‪ ،‬زیرا که غایت و مقصد‬
‫در این برنامه ها با هم متفاوت است‪.‬‬
‫• برائت در برابر کافران و کسانی که در مقابله با دین خدا برخاسته اند‪ ،‬بر عدّه برائت کنندگان متکی نیست‪ ،‬چرا که دین‬
‫خدا را همواره حمایت خداوند کافی است‪.‬‬
‫• ‪....................‬‬
‫• ‪...................‬‬
‫در این سوره رسول خدا صلی اهلل علیه و آله را دستور میدهد به اینکه برائت خود از کیش وثنیت کافران را علناً اظهار‬
‫داشته‪ ،‬خبر دهد که آنها نیز پذیرای دین وی نیستند‪ ،‬پس نه دین او مورد استفاده ایشان قرار میگیرد‪ ،‬و نه دین آنان آن‬
‫جناب را مجذوب خود میکند‪ ،‬بنابراین نه کفار میپرستند آنچه را که آن جناب میپرستد‪ ،‬و نه تا ابد آن جناب‬
‫میپرستد آنچه را که ایشان میپرستند‪ ،‬پس کفار باید برای ابد از سازشکاری و مداهنه آن جناب مأیوس باشند‪.‬‬
‫مفسرین در اینکه این سوره مورد بحث مکی است و یا مدنی اختالف کردهاند‪ ،‬و از ظاهر سیاقش بر میآید که در مکه‬
‫نازل شده باشد‪.‬‬
‫• ظاهراً خطاب به یک طبقه معهود و معین از کفار است‪ ،‬نه تمامی کفار‪ ،‬به دلیل اینکه رسول خدا صلی اهلل علیه و آله را‬
‫مأمور کرده از دین آنان بیزاری جوید و خطابشان کند که شما هم از پذیرفتن دین من امتناع میورزید‪.‬‬
‫برای مطالعه ی گزاره های المیزان‬
‫روی آیکون روبرو کلیک کنید‬
‫طلوع‬
‫اول‬
‫طلوع‬
‫دوم‬
‫طلوع‬
‫سوم‬
‫طلوع‬
‫چهارم‬
‫با توجه به مضامین یاد شده از سوره‪ ،‬توجه به محورهای زیر برای نزدیک شدن به غرض ضروری است‪:‬‬
‫‪ .1‬عبودیت و دین دو مفهوم هم سنخ به معنای تذلل و خضوع و پذیرش نسبت به کسی یا چیزی است‪ ،‬و خضوع و تذلل‬
‫تنها الیق ذات احدی است‪.‬‬
‫‪ .2‬الزم است موضوع فوق در علم و عمل فرد رسوخ یابد‪.‬‬
‫‪ .3‬برائت به معنای دوئیت‪ ،‬الزمه عبودیت و دین است‪ ،‬زیرا جنس هر دو از جنس خضوع و تذلل است و این با جمع شدن‬
‫عبودیت خدا و غیر خدا سازگار نیست‪.‬‬
‫‪ .4‬کسانی که در جبهه کفر هستند می توانند به راحتی با معبودهای خود مصالحه کنند‪ ،‬ولی جبهه حق قوام خود را در‬
‫معبود یکتا دیده و به هیچوجه اهل مصالحه و مسامحه نمی تواند باشند‪.‬‬
‫‪.......................... .5‬‬
‫با توجه به موارد فوق‪ ،‬برای نزدیک شدن به غرض سوره الزم است در خصوص عبودیت‪ ،‬عبودیت ذات احدی‪،‬‬
‫خروج از شرک‪ ،‬دینداری واقعی و باالخره موضعگیری آگاهانه ‪-‬با اذن ولی‪ -‬نسبت به نظام کفر که‬
‫پرستش هر غیر خدایی است‪ ،‬اقدام شود‪.‬‬
‫از نمونه های عملی در اجرای موارد فوق می توان به موارد زیر اشاره کرد‪:‬‬
‫‪ .1‬اعالم مواضع صریح در نفی حکومت طاغوت و اجتناب از هر گونه حکومت غیر خدا‬
‫‪ .2‬تبعیت از سخن حق و موضعگیری صریح و آشکار در برابر باطل‬
‫‪.......................... .3‬‬
‫اللهم صل علی محمد و آل‬
‫محمد و عجل فرجهم‬
‫‪...‬‬
‫در طلبش هر قدر ای دل که توانی بکوش‬
‫الحمدهلل رب العالمین ‪...‬‬
‫مدرسه عمومی و تخصصی تدبر‬