میدان نیرو ، محرکها و نظریه های انگیزش درمدیریت ترویج
Download
Report
Transcript میدان نیرو ، محرکها و نظریه های انگیزش درمدیریت ترویج
ميدان نيرو ،محرکها و نظريه هاي
انگيزش در مديريت ترويج
تهيه کننده :دکتر نيو نوذري
[email protected]
تحليل ميدان نيرو
• لوين ،معتقد است که در هر تغيير وضعيتي دو نيروي سوق دهنده
و بازدارنده اثر مي گذارند نيروهاي سوق دهنده از ديدگاه او
نيروهاي موثر بر وضعيتي هستند که در جهتي خاص فشار مي
آورند ،موجب تغيير مي شوند ،و آن را ادامه مي دهند.
• براي بهبود و افزايش بازده در يک گروه کار ،فشار سرپرست ،
دريافت پاداش و نقش رقابت ممکن است نمونه هايي از نيروي
سوق دهنده باشند برعکس بي تفاوتي ،عداوت ،سهل انگاري ،و
عواملي از اين قبيل نيروي بازدارنده اند تعادل هنگامي برقرار مي
شود که مجموع نيروهاي سوق دهنده و بازدارنده مساوي باشد
تعادل با ايجاد تغييراتي بين نيروهاي سوق دهنده و بازدارنده.
انگيزش
• انگيزش به عنوان تحريک افراد به انجام کار براي رسيدن به هدفهاي مطلوب نيز تلقي شده
است .
• بنابراين منظور از انگيزه ،به ويژه بزرگساالن انگيزه هاي معقول و محرکهاي واقعي و
انساني هستند .عقل و ادراک انسان با افزايش سن توسعه مي يابد و بالطبع محرکها نيز بيشتر
به توان عقلي فراگير مربوط مي شود .در اينجا به سه نوع غريزه يا محرک انساني اشاره مي
شود که يادگيري انسان را به نحو مثبت يا منفي تحت تاثير قرار مي دهند.
عشق و عالقه و مالزمهاي آن مانند احترام ،سخاوت ،تحسين ،تواضع،جوانمردي ،
.I
همدردي ،يگانگيو تشويق اين گروه از غرايز سبب مي شوند که فرد به اميد ،شادي ،نشاط
،لذت ،و اعتماد به نفس دست پيدا کند فرد با استفاده از اين غرايز به سوي شکيبايي ،
بردباري و پختگي که همگي منجر به يادگيري مي شوند پيش مي رود.
.IIخشم و احساسات مشابه آن مانند غضب ،عصبانيت ،جسارت و وحشت که در فرد ايجاد
دلشوره و بي قراري ،تنفرو نااميدي مي کنند و غالبا منجر به مقاومتهاي ناخواسته در
برابر پذيرش تغييرات معقول و منطقي مي شوند.خشم احساسي است که غالبا بر اثر تهديد
يا توهين به ارزشها به ويژه ارزشهايي که ريشه عاطفي عميق دارند و بي مقدار نمودن
معيارهاي مورد نظر فرد پديد مي آيد.
.IIIترس و احساساتي مشابه آن مانند بدگماني ،بي اعتمادي ،و از اين قبيل اين حاالت نيز
موجب مي شوند تا فراگير نتواند به صورتي منطقي از عقل و ادراک خود استفاده کند ،لذا
بيشتر بر پايه برخوردي دردناک ،وحشت انگيز و ناخوشايند با وقايع تصميم گيري مي کند.
نقش محرکها در يادگيري
انگيزش مخاطبين در برنامه هاي ترويجي
• بارها گفته شده است که بزرگساالن اگر بخواهند مي توانند يادگيرند .در اين
گفته دو نکته اساسي نهفته است اول توان فراگيري بزرگساالن يعني اينکه همه
افراد بشر در هر موقعيت و شرايطي توانايي خاصي براي يادگيري از خود
نشان مي دهند.
• دوم خواست فراگير يعني اينکه در يادگيري مشارکت کند و داوطلبانه و حتي
مصرانه توان خود را به کارگيرد بديهي است تا در فرد تمايلي براي استفاده از
توان يادگيري پديد نيايد نمي توان از نيروي انديشه او در اين کار استفاده کرد
و اين نکته مهمي است .
اما خواست فرد چگونه تحريک مي شود و تحت چه شرايطي فراگير داوطلبانه
خواهد خواست تا در فعاليتهاي برنامه آموزشي مشارکت کند ؟ پاسخ اين پرسش
در نيازهاي محسوس و غير محسوس فراگير نهفته است.
فراگير اگر بداند چيزي را الزم دارد و راه رسيدن به آن را نيز دريابد به
جستجوي آن مي رود و در صورتي که نداند چه چيز مورد نياز اوست هنگامي
که از طريق مروج آن را دريابد به دنبال آن خواهد رفت.
نظريه هاي انگيزش
نقش انگيزش نه تنها در امور اجرايی محدود بلکه در حيطه های بسيار گسترده
يعنی در فعاليتهای سراسری( مثال توليد گندم در کشور) نيز کامال محسوس
است تا جايی که امروزه به خوبی می توان آن را در برنامه های تبليغاتی –
فرهنگی که برای اعتالی سياستهای ويژه – چه کوتاه مدت يا بلندمدت -انجام
می شود ،مشاهده کرد.
انگيزه ها همچنان نيروها در تحليل ميدان نيرو سوق دهنده يا بازدارنده اند ممکن
است مثبت يا منفی باشند در انگيزشها و چگونگی تاثير آنها در عملکرد انسان
،تا به حال نظريات مختلفی فراهم شده است که عبارتند از نظريه نيازها ،
نظريه دو عاملی ،توقع يا نظرداشت ارزش ،دستاورد يا توفيق ،روابط انسانی
،نابرابری
نظریه نيازها
• استفاده از نيازها برای انگيزش انسان در مسيرهای مختلف از جمله در مسير
پيش بينی شده ،کاربردهای وسيعی پيدا کرده است تا جايی که نمی توان
فعاليتی را يافت که بدون ارضای نيازيا تمايل به ارضای يک نياز انجام شود و
قدرت و فشار نيازها در درون افراد متفاوت است و نيازهای پرفشار تمايل
بيشتری برای ارضا در فرد پديد می آورند.
• اگر عاليق انسان در قالب مفهوم کلی نيازها – برحسب درجات اهميت و تمايل
به ارضا يا فشار داخلی آنها – طبق بندی شوند سلسله مراتب نيازها پديد می
آيد در سال ، 1943مزلو تئوری طبق بندی نيازهای بشر و برانگيخحتن آنها
را مورد بررسی قرار داد.
• مزلو اين نيازها را طبق نمودار زير بر حسب اهميت و ضرورت
آنها در مراحل رشد و زندگی انسان به ترتيب اولويت زير تقسيم
بندی کرد.
فشار نيازها
نظریه عوامل دوگانه
• در مديريت يک نظام ،هر چه همسويی و همنوايی عوامل مرتبط با سازمان
بيشتر باشد مديريت کامرواتر و فعاليتها گواراترند.
• گزاره های نظريه فوق الذکر عبارتند از:
(1محرکها يا انگيزه ها چندان در نارضايتی کارگزاران دخالت ندارند.
(2انگيزش برای انجام کار ،نتيجه ارضای نيازهای شخصی در محدوده
مشوقها يا محرکهاست نه از طريق حذف عوامل کار.
هرزبرگ در مطالعات خويش دريافت که:
.Aاگر افراد از کار ناخشنود باشند اين ناخشنودی مربوط به محيط کار است.
.Bاگر افراد از کار راضی باشند اين رضايتمندی مربوط به خود کار است.
توقع یا نظرداشت
• اين نظريه از طريق مطالعات لوين در سال 1951تدوين شد و بر دو فرض
زير استوار است:
.1مردم باطنا به نتايج عملکردهای قابل انتظار اهميت می دهند ودر نتيجه
ترجيحاتی در اين عملکردها دارند.
.2رفتارهای تشويق شده منبعث از هدفی که مردم در نظر دارند نيست ،بلکه
منبعث از اعتقاد مردم است نسبت به ثمر بخشی آثار اعمال خويش در نتايج
حاصل.
برپايه اين نظريه انگيزش ،وقتی کسی از بين نقشها نوع خاصی را برمی گزيند ،
روشن است که رفتارش تنها متاثر از نقش او نيست بلکه از احتمال وقوع
انجام اين نقش تاثير می پذيرد به عبارت ديگر فرد بايد به آنچه از تالش او
عايد می شود اعتقاد داشته باشد و از قبل نتيجه تالشهايش روشن باشد در
مقابل علی السئيه بودن عملکردها فرد را دچار واخوردگی و ببی تفاوتی می
کند.
نظریه دستاورد یا توفيق
• بر طبق اين نظريه شرايطی که رقابت افراد را در دستيابی به کمال
مطلوب برمی انگيزد مهارتها و توانمنديهاست نه شانس و بخت.
• اتکيسون در اين نظريه به مطالعه متغيرهايی پرداخته است که با
اين تئوری ارتباط دارند درحقيقت موقعيت کا ر TSمتاثر از سه
متغير است يکی انگيزه حصول موفقيت MSمواجهه يک کار با
موفقيت PSو ديگری جاذبه نسبی موفقيت در موضوع خاصی است
که آن را ارزش تشويقی توفيق ISگويند و هرچه کار مشکلتر باشد
ارزش تشويقی توفيق آن باالتر است.
نظریه نابرابری
• نابرابری در اين نظريه عبارت است از احساس متفاوت بودن سقف
پاداش يا معيارهای دريافت مشوقهايی که مربوط به ميزان مشارکت
فرد است در قياس با پادشها و مشوقهای دريافتی افراد ديگر در
همان شرايط بر اساس نظريه مزبور ،افراد کارگزار در محدوده
فعاليتها وضعيت خود را با کسانی مقايسه می کنند که در شرايط
برابر با آنها قرار دارند و عملکرهايشان در حد وسيعتری مقبول
بوده پاداش هم دريافت می دارند .اين عده بر حسب تشخيص ميزان
نابرابری ،رفتارهايی از خود ابراز می دارند.
• بر طبق اين نظريه ،روشهای انتخابی افراد برای کاهش نابرابری بر حسب
نتايج زير هدايت می شود فرد در اين مسير:
(1
(2
(3
(4
(5
ارزشمندترين عملکرها را به حداکثر می رساند.
مشارکتها فزاينده و پاسخهای تشويقی يعنی پاداشهايی را که تغيير آنها پر
زحمت و پر هزينه است به حداقل می رساند.
در مقابل تغيير بينشها يا منطق و استدلهای شکل دهنده خود در خصوص
مشارکتها و دريافت پاداشها مقاومت می کند.
نسبت به تغيير استنباط خود درباره پاداشها و عملکردهای خويش و نسبت به
تغيير ادراکهای خود درباره پاداش و رفتار افراد مورد مقايسه مقاومت
بيشتری نشان می دهد.
زمينه و محيط کار را زمانی ترک می کند که انگيزه نابرابری اعمال شده
قوی باشد و ابزار الزم در کاهش آن در دسترس نباشد.
نظریه روابط انسانی
• بر اساس اين نظريه مديران ،در يک مجموعه پر تکاپو بر اساس
نظريه روابط انسانی از تمام عواملی که بتواند باورهای مثبت
کارگزاران را تقويت و آنان را با نيات کارفرمايان همسو کند
استفاده می کنند تا نيروهای مشوق بتوانند متقابال فعال شوند .اين
نيروها عبارتند از عوامل اقتصادی ،ايمنی ،و محرکهای ذاتی
همراه با حس کنجکاوی و تمايل افراد به خالقيت مديران برای فعال
ساختن اين نيروها معموال به روش تشويق مشارکتهای گسترده
کارگزاران در تصميم گيريها عمل می کنند.
نظریه انتظار و امکان
• در اين نظريه از انتظار به عنوان ادراک و تلقی فرد از احتمال
ارضای يک نياز خاص بر اساس تجارب گذشته و از امکان
دسترسی به ادراک محدوديتهای محيط ،ياد شده است بر اساس اين
نظريه ،ادراک فرد از ميزان قابل وصول بودن هدفهايی که نياز
معينی را ارضا می کنند قابليت استفاده و دسترس بودن آن هدفها را
معين می کند.
منبع:
ترويج و آموزش کشاورزی و منابع طبيعی (جلد دوم) ،دکتر ايرج •
ملک محمدی ،مرکز نشر دانشگاهی تهران