Transcript Slide 1

‫نقش و جايگاه نظام پيشنهادها‬
‫در سازمان از منظر توجه به‬
‫سرمايه هاي هوشمندي‬
‫دانشگاه فردوسی مشهد‬
‫شهـرام جعـفري‬
‫پنجشنبه ‪ 13‬تير ماه ‪1387‬‬
‫فهرست مطالب‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫ويژگی سازمان های قرن بيست و يکم و ضرورت تغيير‬
‫مديريت سازمان و ضرورت مشارکت‬
‫سير تکاملی نگاه به نيروی انسانی‬
‫نقش دل در مديريت‬
‫مشارکت و نظام پيشنهادها‬
‫رويکردهای مختلف نظام پيشنهادها و ويژگی های هر يک‬
‫روش های ترويج مشارکت از طريق نظام پيشنهادها‬
‫کايزن و ويژگی های آن‬
‫اتالف و روش های مقابله با آن‬
‫تکنيک های خالقيت‪ ،‬مسئله يابی و حل مسئله‬
‫نمونه هايی از پيشنهادهای کايزنی‬
‫ضرورت تغيير‬
‫لستر تارو در كتاب جهاني شدن خود چنين مي نويسد‪:‬‬
‫‪ ‬آنها كه با صـداي انقالب صنعتي از خـواب بيدار شدند‬
‫ملت هاي توسعه نيافته كنوني لقب گرفته اند‬
‫و‬
‫اكنون صدايي ديگر در راه است‪ ،‬آنهايي كه گوش خود را‬
‫براين صدا ببندند قطعا حاشيه نشينان فقير دنياي فردا‬
‫خواهند بود‪.‬‬
‫شير يا غزال بودن؟‬
‫هر روز صبـح در آفــريقـا غـزال ها از خـواب بيـدار مي شـوند‪ .‬آنهـا مي‬
‫داننـد كـه بـايـد سـريعتـر از سـريعتـرين شيـر بدوند وگرنه خورده مي‬
‫شـونـد‪ .‬هـر روز صبـح در آفــريقـا شيـر ها نيـز از خـواب بيــدار مي‬
‫شـوند و مي دانند كه بايد به دنبال كندترين غزال بدونو در غير اين‬
‫صورت از گرسنگي تلف خواهند شد‪.‬‬
‫فرقي نمي كند كه شير باشي يا غزال‪.‬‬
‫صبح كه شد بايد بهتر از رقيب بدوي تا‬
‫بقا داشته باشي‪.‬‬
‫سازمان هاي پيشرو‬
‫برنامه هاي توانمند سازي كاركنان‬
‫برنامه هاي درگير‬
‫حلقه هاي كيفي‬
‫ساختن كاركنان‬
‫نظام پيشنهادها‬
‫تقدير و تشويق‬
‫توسعه منابع انساني‬
‫مساوات و برابري‬
‫مديريت منابع‬
‫انساني‬
‫استانداردسازي فعاليت ها و فرآيندها‪ /‬كايزن‬
‫توليد به هنگام ‪ /‬احترام گذاشتن به كاركنان‬
‫تفويض اختيار به سطوح پايين سازمان‬
‫سيستم هاي كاري‬
‫مديريت سازمان و ضرورت مشاركت‬
‫‪‬دستاوردهاي كنفرانس جهاني مديريت منابع انساني‬
‫در سال ‪ – 2002‬ونيز ايتاليا‬
‫‪ -1‬اعتماد به كاركنان و تفويض اختيار به آنان‬
‫‪ -2‬مشاركت كاركنان در فرآيند تصميم سازي‬
‫مديريت سازمان و ضرورت مشاركت‬
‫‪ ‬سازمان مناسب براي كار كردن چه سازماني است؟‬
‫نتيجه پژوهش در ‪ 100‬شركت اروپايي‬
‫‪ -1‬اعتماد‬
‫‪ -2‬افتخار‬
‫‪ -3‬لذت‬
‫‪Trust‬‬
‫‪Pride‬‬
‫‪Enjoy‬‬
‫سير تحول نگرش به منابع انساني‬
‫منابع انساني (‪)Human Resource‬‬
‫سرمايه انساني (‪)Human Capital‬‬
‫سرمايه هاي اجتماعي سازمان‬
‫)‪(Organizational Social Capital‬‬
‫سرمايه هاي هوشمندي‬
‫)‪(Intellectual Capital‬‬
‫توان فكري‬
‫سرمايه انساني‬
‫توان جسمي‬
‫مديريت سازمان و ضرورت مشاركت‬
‫‪ ‬بالنچارد بر اين باور است كه‪:‬‬
‫هيچيك از ما باهوش تر از همه ما نيست‪.‬‬
‫‪ ‬جك ولش مديرعامل هوشمند جنرال الكتريك مي گويد‪:‬‬
‫ميل دارم در شركت جنرال الكتريك همه نيروهاي انساني‬
‫درگير باشند‪ .‬دنياي امروز هر چه بيشتر جهاني و فشرده مي‬
‫شود‪ ،‬تنها راه پيروزي در چنين محيطي‪ ،‬درگير كردن‬
‫همگاني كاركنان است‪.‬‬
‫مثال‪ :‬هسته هلو‬
‫مديريت سازمان و ضرورت مشاركت‬
‫‪ ‬مديران برجسته هوشمندي را چنين تعريف مي كنند‪:‬‬
‫الگويي تكرار شدني از انديشه‪ ،‬احساس يا رفتار‬
‫كه مي توان آنرا بهره ورانه بكار بست‪.‬‬
‫گونه هاي سه گانه هوشمندي‪:‬‬
‫‪ -1‬هوشمندي كوشيدن‬
‫‪ -2‬هوشمندي انديشيدن‬
‫‪Striving‬‬
‫‪Thinking‬‬
‫‪Relating‬‬
‫‪ -3‬هوشمندي برقراري ارتباط‬
‫نقش دل در مديريت‬
‫سهم ‪ IQ‬و ‪ EQ‬را در كاميابي و موفقيت افراد به شرح ذيـل‬
‫مي دانند‪:‬‬
‫‪EQ = 80%‬‬
‫‪IQ = 20%‬‬
‫‪‬‬
‫ريسك يـا خطـرپـذيـري از ويـژگـي هـاي ‪ EQ‬محسـوب‬
‫مي شود‪.‬‬
‫نقش دل در مديريت‬
‫‪ ‬فرآورده دل‪ :‬انگيزه‬
‫‪ ‬فرآورده مغز‪ :‬انديشه‬
‫‪ ‬فرآورده جسم‪ :‬كار عملياتي و فيزيكي‬
‫چرا باهوشترين انسانها هميشه موفقترين انسانها نيستند؟‬
‫نانسي گيبز در مقاله اي تحت عنوان ‪The EQ Factor‬‬
‫چنين ذكر مي كند كه در شركت بيمه عمر متروپوليتن نيمي‬
‫از مستخدمين در سال اول استعفا ميدهند‪ .‬چرا؟‬
‫نقش دل در مديريت‬
‫ماتسوشيتا از ضرورت تركيب ‪ EQ‬و ‪ IQ‬در مديريت‪ ،‬به‬
‫شيوه مديريت “ انساني – منطقي “ دست مي يابد‪.‬‬
‫مشت آهنين در دستكش مخملي‬
‫دكتر جيم نيومن در كتاب خود به نام ‪:‬‬
‫“ ترمزهاي خود را رها كنيد “‬
‫احساسات منفي را به ترمز در زندگي و احساسات مثبت را‬
‫به گاز در زندگي تشبيه مي كند‪.‬‬
‫نقش دل در مديريت‬
‫‪ ‬عوامل احساسي مثبت )‪(+EQ‬‬
‫احساس عزت نفس‪ ،‬دوست داشتن‪ ،‬مسئوليت پذيري‪ ،‬آرمان‬
‫داري‪ ،‬برنامه ريزي‪ ،‬مثبت انديشي‪ ،‬روياپردازي‪ ،‬الهام گرفتن‪،‬‬
‫تغييرپذيري‪ ،‬خوش مشربي‪ ،‬ماجراجويي‪ ،‬بردباري و ‪...‬‬
‫‪ ‬عوامل احساسي منفي )‪(-EQ‬‬
‫ترس از شكست‪ ،‬احساس ناتواني‪ ،‬احساس حقارت‪ ،‬ترس از‬
‫تنبيه‪ ،‬بدبيني‪ ،‬احساس عدم امنيت‪ ،‬اضطراب‪ ،‬فرار از پذيرش‬
‫مسئوليت‪ ،‬احساس گناه‪ ،‬احساس جبر و ‪...‬‬
‫نقش دل در مديريت‬
‫‪ ‬مرحوم مجتبي كاشاني مي گويد‪:‬‬
‫من بعيد مي دانم كه در محيطهاي كم هيجان و بي هيجان كاري‪،‬‬
‫تحول چشمگيري به اين زودي ها حاصل شود‪ .‬در محيطهاي كاري‬
‫ما جاي سمت هاي هيجان آفرين و يا مديران هيجان آفرين بسيار‬
‫خالي است‪ .‬پديده اي كه بتواند بر احساسات منفي‪ ،‬بدبيني‪ ،‬بي‬
‫اعتمادي‪ ،‬احساس تبعيض‪ ،‬احساس بي عدالتي‪ ،‬احساس بهره كشي‬
‫و بهره دهي و نارضايتي شغلي كاركنان چيره شود و محيط كار را به‬
‫يك محيط شاداب شبه ورزشي و هنري تبديل كند‪.‬‬
‫نقش دل در مديريت‬
‫‪ ‬زاگتليس برگر استاد روابط انساني دانشگاه هاروارد مي گويد‪:‬‬
‫اگر تمام نظريه دانشمندان و پژوهشگران را در مورد وظيفه‬
‫مديران در هم بياميزيم چكيده آنها را مي توان در اين جمله‬
‫خالصه كرد‪:‬‬
‫وظيفه مديران اين است كه تدبيري بجويند تا كاركنان با دست‬
‫خود و با ميل و رغبت كارها را به پايان برسانند‪.‬‬
‫نقش دل در مديريت‬
‫عرفا در مجادله عقل و عشق‪ ،‬طرف عشق را مي گيرند و در مجادله عقل و جنون‪،‬‬
‫شيدايي و اشتياق را كه همان عشق باشد برگزيده اند و كاميابي را در تسليم عشق‬
‫شدن مي دانند‪.‬‬
‫حافظ‪:‬‬
‫عاقالن نقطه پرگـار وجـودنـد و ليك‬
‫عشق داند كه درين دايره سرگـردانند‬
‫سعدي‪:‬‬
‫سوداي عشق پختن عقلم نمي پسنـدد‬
‫فـرمان عقل بردن عشقم نمي گـذارد‬
‫عارف قزويني‪:‬‬
‫روح پدرم شاد كه مي گفت به استاد‬
‫فرزند مرا هيچ مياموز به جز عشق‬
‫نقش دل در مديريت‬
‫مديران كامياب‪ ،‬سازنده و آينده نگر كساني هستند كه اعتقاد دارند تنها‬
‫از آب دل آلود در محيط سازمان مي توان ماهي گرفت‪.‬‬
‫به گمان ماتسوشيتا‪:‬‬
‫انسانها الماسهاي نتراشيده هستند‪ .‬مديران بايد همت كنند و‬
‫وقت بگذارند و سعي كنند تا آنان را پرداخت كنند و به جلوه‬
‫بياورند تا قيمتي شوند‪.‬‬
‫ماتسوشيتا الكتريك پيش از اينكه لوازم برقي بسازد‪ ،‬آدم مي سازد‪.‬‬
‫نقش دل در مديريت‬
‫ماتسوشيتا‪:‬‬
‫مديران افراد فوق العاده و ماهر را استخدام مي كنند تا از‬
‫عهده كارهاي عادي برآيند اما معمول كامياب نمي شوند‪.‬‬
‫من بر اين باورم كه هنر مدير آن است كه بتواند با افراد‬
‫كامال عادي كارهاي فوق العاده و برجسته انجام دهد‪.‬‬
‫وي در جاي ديگر مي گويد‪:‬‬
‫بزرگي هر شركت تنها به اندازه عظمت انسانهايي است كه‬
‫براي آن كار مي كنند و اين عظمت هم از دل و هم از مغز‬
‫انسانها پديد مي آيد‪.‬‬
‫نظام پيشنهادها‬
‫‪ ‬ساده ترين ابزار مديريت مشارکتی‬
‫‪ ‬تعريف مشاركت‬
‫سود‬
‫رشد‬
‫کارکنان‬
‫مديريت ارشد‬
‫پيوندی دو سويه بين دو تن يا بيشتر ‪ ،‬سازنده و سودمند‬
‫رويكردهاي مختلف نظام پيشنهادها‬
‫‪ ‬رويكرد سنتي ‪:‬‬
‫‪ ‬نظام پيشنهادات‬
‫(‪)Suggestion System‬‬
‫‪ ‬رويكرد نوين ‪:‬‬
‫‪ ‬نظام پيشنهادات مبتني بر اصول كايزن‬
‫)‪(Kaizen Suggestion System‬‬
‫نظام پيشنهادهاي كايزني‬
‫‪ ‬ويژگي ها‪:‬‬
‫(‪)Small Change‬‬
‫‪ ‬بهبودهاي كوچك‬
‫‪ ‬شناسايي اتالف هاي موجود در پيرامون هر فرد و‬
‫عمدتا محدود به حيطه كاري پيشنهاددهنده‬
‫‪ ‬امكان تصميم گيري در كف كارگاه يا گمبا‬
‫)‪(Shop floor‬‬
‫‪ ‬بدون نياز به هزينه اجرا يا با هزينه بسيار جزئي‬
‫‪ ‬اجرا توسط تيم هاي كاري در كف كارگاه‬
‫‪ ‬دخالت پيشنهاددهنده در اجرا‬
‫ساير نظام هاي بهبود مكمل‬
‫‪ ‬تيم هاي حل مسئله يا ‪QCC‬‬
‫‪ ‬بهبودهاي متوسط‬
‫سطح تصميم گيري؟‬
‫)‪(Medium Change‬‬
‫‪ ‬برنامه ريزي پروژه‬
‫‪ ‬بهبودهاي بزرگ‬
‫سطح تصميم گيري؟‬
‫)‪(Big Change‬‬
‫نظام پيشنهادها‬
‫‪‬‬
‫نگاه سيستمی به نظام پيشنهادها به عنوان يک الزام‬
‫‪Output‬‬
‫‪Suggestion‬‬
‫‪System‬‬
‫اقدام اصالحی‬
‫‪Feedback‬‬
‫‪Input‬‬
‫برخی مشکالت عدم نگرش سيستمی به‬
‫سيستم پيشنهادها‬
‫‪ ‬تبديل شدن سيستم پيشنهادات به صندوق جمع‬
‫مشکالت و درخواست ها‬
‫آوری‬
‫‪ ‬نارضايتی مديران‬
‫‪ ‬نارضايتی کارکنان‬
‫‪ ‬ناکارآمد جلوه گر شدن سيستم‬
‫‪ ‬افول سيستم‬
‫‪ ‬شکست سيستم‬
‫روش هاي ترويج‬
‫مشاركت‬
‫شيوه هاي مديريت ديداري‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫تابلو كايزن‬
‫تابلوهاي تبليغاتي الكترونيكي‬
‫شبكه هاي اينترنتي و اينترانتي‬
‫فيش هاي حقوقي‬
‫نشريات داخلي‬
‫كتابچه هاي ويژه پيشنهادهاي اجرا شده‬
‫پارچه نويسي‬
‫بازديدها‬
‫نمايشگاه دستاوردها‬
‫هدف گذاري ها در نظام پيشنهادها‬
‫‪ -1‬تعيين شاخص‬
‫‪ -2‬تعيين هدف براي هر شاخص‬
‫‪ -3‬بررسي فعاليتهاي واقعي و اخذ بازخورد‬
‫‪ -4‬اصالح شاخص ها و اهداف‬
‫برخي عوامل انگيزشي مهم و اثربخش در‬
‫نظام پيشنهادها‬
‫‪ ‬تدوين اهداف نظام‬
‫‪ ‬اهداف‪ ،‬خود به تنهايي عامل انگيزش هستند‪ ،‬به ويژه اگر‬
‫مورد دستيابي قرار گيرند و در آن صورت منشاء انرژي‬
‫مثبت خواهند بود‪.‬‬
‫‪ ‬در هدف گذاري نبايد صرفا به « اعداد و ارقام » تكيه‬
‫كرد‪.‬‬
‫‪ ‬اهداف بايد هم قابل دسترس و هم چالشي باشند‪.‬‬
‫روحيه كايزني‬
‫رضايت مندي از وضعيت‬
‫موجود بزرگترين دشمن‬
‫كايزن است‪.‬‬
‫‪KAIZEN Suggestion System‬‬
‫‪‬‬
‫كايزن با حذف يا كاهش اتالفها به دنبال بهبود وضعيت‬
‫قبل و بعد مي باشد‪.‬‬
‫‪Value Added‬‬
‫قبل از‬
‫كايزن‬
‫‪ ‬اتالف از ديدگاه كايزن به هر فعاليتي اطالق مي شود كه مقايسه‬
‫وضعيت بعد و قبل آن‪ ،‬ارزش افزوده اي را ايجاد نكند‪.‬‬
‫اتالف يا ‪Muda‬‬
‫‪ ‬مودا به مثابه هيوليي‬
‫ارزش افزوده سازمان را‬
‫مي بلعد‪.‬‬
‫‪ ‬اين هيول گاها قابل رويت‬
‫است ولي در بسياري‬
‫مواقع براي تشخيص آن‬
‫به عينك مودابيني نياز‬
‫است‪.‬‬
‫‪ ‬توليد ناب بر محور مودا‬
‫ستيزي استوار مي باشد‪.‬‬
WASTE
 Any action that add time,
effort and cost, but no value.



Things to Remember about Waste:
Waste is really a symptom rather than
a root cause of the problem.
Waste points to problems within the
system.
‫اتالفهاي هفت گانه‬
‫‪ ‬اتالف توليد بيش از حد‬
‫‪ ‬اتالف انتظار‬
‫‪ ‬اتالف حمل و نقل‬
‫‪ ‬اتالف موجودي انبار‬
‫‪ ‬اتالف حركت‬
‫‪ ‬اتالف فرآيند‬
‫‪ ‬اتالف مرجوعي ها‬
‫راه هاي مقابله با اتالف ( مودا )‬
‫‪‬‬
‫حذف‬
‫‪‬‬
‫كاهش‬
‫‪‬‬
‫تغيير‬
‫‪Elimination‬‬
‫‪Reduction‬‬
‫‪Change‬‬
‫چرخه دمينگ‬
‫پياده سازي‬
‫‪Do‬‬
‫كنترل و بازبيني ‪Check‬‬
‫‪Plan‬‬
‫‪Act‬‬
‫طراحي‬
‫اقدام اصالحي‬
‫اگر ‪P=D‬‬
‫تكنيك ‪SCAMPER‬‬
‫سؤال كردن سرچشمه خالقيت و پيشنهاديابي‬
‫‪ ‬تمامي اختراعات و تحولت از يك سؤال در ذهن‬
‫افراد آغاز شده اند‪.‬‬
‫‪ ‬سؤال كردن هنرمندانه و متهورانه نه تنها فرد را به‬
‫بن بست نمي برد بلكه بن بستها را مي گشايد‪.‬‬
‫‪ ‬مدرسين‪ ،‬معلمين‪ ،‬والدين و رهبران مي بايستي‬
‫مشوق پرسشگري در زيردستان باشند و به سؤالت‬
‫گوش فرا دهند‪.‬‬
‫‪ ‬آيا تا به حال از خود پرسيده ايد چرا عالمت سـؤال‬
‫به شكل گوش انسان (؟) مي باشد؟‬
‫پنج سطح از چراها؟‬
‫‪ ‬با زير سؤال قراردادن پاسخ هاي بدست آمده حداقل تا‬
‫پنج سطح متوالي‪ ،‬به ريشه ها و علل اصلي بروز مسئله‬
‫پي ببريد‪.‬‬
‫‪ ‬به موضوع هايي نظير آنچه در زير آمده بپردازيد‪:‬‬
‫‪ ‬چرا اين اتفاق افتاده است؟‬
‫‪ ‬چرا اين كار را به نحوي كه اجرا مي شود‪ ،‬انجام مي دهيم؟‬
‫‪ ‬چرا اين كار را به طريق ديگري نظير ‪ ...‬انجام نمي دهيم؟‬
‫‪ ‬چرا چنين نتايجي حاصل شده است؟‬
‫تكنيك پنج ‪ W‬و يك ‪H‬‬
‫‪ -1‬سؤالت خالق ايده هاي بي شماربهبود‪:‬‬
‫?‪WHAT‬‬
‫?‪WHY‬‬
‫?‪WHERE‬‬
‫?‪WHEN‬‬
‫?‪WHO‬‬
‫?‪HOW‬‬
Kaizen Suggestion
System
‫كايزن از طريق «حذف»‬
‫‪ ‬فايده اين درهاي كشويي چيست؟‬
‫كايزن از طريق «حذف»‬
‫‪Before‬‬
‫‪After‬‬
‫كايزن از طريق «كاهش»‬
‫‪ ‬تعداد لمپ هاي فلورسنت كاهش يافته است‪.‬‬
‫خط كشي عابر پياده‬
‫كايزن از طريق «كاهش»‬
‫‪Before‬‬
‫‪After‬‬
‫كايزن از طريق «تغيير»‬
‫‪ ‬با نگاه كردن به روبان از حركت اضافي فرد كه يكي‬
‫از اتالف هاي هفتگانه بود جلوگيري مي شود‪.‬‬
‫كايزن از طريق «تغيير»‬
‫‪After‬‬
‫‪Before‬‬
6000 tomatoes
‫هدف شما براي بهره گيري از نظام پيشنهادها‬
‫‪ ‬در سازمان شما چرا از سيستم پيشنهادها استفاده‬
‫مي شود؟‬
‫‪ ‬پاداش دهي‬
‫‪ ‬حفظ وجهه‬
‫‪ ‬اجبار‬
‫‪… ‬‬
‫نظر شما چيست؟‬
‫به نام زنده ياد مجتبي كاشاني‬
‫به آيندگان‬
‫گلبنـــم ســــرفــــراز و مســـــرورم‬
‫مي درخشـي بـــه صبـــح بيـــداري‬
‫تـــو نگـــاهت بـــه ســـوي آينــــده‬
‫مي گشـــــايي تــــو لي پنجــره را‬
‫تـــو بـه افكـــار كهنـه مي تـــــازي‬
‫«از تو تـا من هزار دره ره است»‬
‫بــــا زبـــــان نگـــــاه مي پــــرسي‬
‫نــازنين‪ ،‬سخت و سبــز كـوشيـــدم‬
‫كـه ز تـدبيـــر مي دهي پنـــــــدم‬
‫از درخشيـــدن تـــو خــرسنــــدم‬
‫من بــه ســوي گذشتـه دلبنـــــدم‬
‫و من آنــرا دوبـــاره مي بنـــــدم‬
‫من بـه افكــار تــازه مي خنــــدم‬
‫من بر آن‪ ،‬پل ز عشق مي بـنـدم‬
‫كه چه طـرحي ز نــو درافكنــدم‬
‫عشـق و علمي بـه هـم بپيونـــدم‬
‫به آيندگان‬
‫از دل بـــــــاغ خستـــه ايــــــران‬
‫تو درو كن گلـــم‪ ،‬دوبــاره بپاش‬
‫تو كنـــون ســوي قله مي تــازي‬
‫پـــرچمـي را كـــه از پــــدر دارم‬
‫از خــداونــــد‪ ،‬تـــــازه مـي آيــي‬
‫تــو بــه آينـدگـان بگـو همـه جــا‬
‫و بگـوينـــد«سـالكـي» ز كــويــر‬
‫مـن علف هـاي هـــرز مي كنـــدم‬
‫بــذر عشقـي كــه مـن پــراكنـــدم‬
‫مـن ســـرازيـــر از دمــاونـــــــدم‬
‫ز مـن اكنـــون بگيـــر فرزنـــــدم‬
‫مـن ولــي راهــي خـــداونــــــــدم‬
‫در دل چشمـــه هــا بجـــوينـــــدم‬
‫جــاده هــا خوب مي شنـاسنـــــدم‬
This is the end of program
‫از توجه شما سپاسگزارم‬