Transcript مارک اوژه
Marc Augé
( )1935-
مارک اوژه
تهیه کننده :الناز فاطمی
نظریه های انسان شناسی
ناصر فکوهی
دانشگاه تهران
آذر 93
درباره مارک اوژه
متولد 2سپتامبر 1935در پواتیه ( )Poitiers
:1957-1961تحصیالت عالیه در اکول نرمال سوپریور ( École
)normale supérieure
:1964دریافت لیسانس جامعه شناس ی از سوربن ()Sorbonne
:1967دریافت مدرک دکترا از سوربن
کار میدانی در سواحل عاج در دهه های 60و 70و آشنایی با امانوئل
تره( )Emmanuel Terrayژان لویی دوزون ( )Jean Louis Dozonو
میشل اژیه()Michel Agier
از سال 1970مدیریت تحقیقات انستیتوی تحقیق برای
پیشرفت()Institut de recherche pour le développement
:1973دریافت مدرک Doctorat d’Etatاز سوربن
از 1985تا 1995مدیر تحقیقات و بعدتر رییس مدرسه عالی مطالعات
علوم اجتماعی Sciences Sociales )École des Hautes Études en
)
او در این پست های مدیریتی مشوق سفرهای زیادی به افریقای سیاه،
ساحل عاج ،توگو و امریکای جنوبی شد
از :1992گشایش مرکز انسان شناس ی جهان های معاصر مدرسه عالی
مطالعات علوم اجتماعی
دوره مطالعاتی نخست :نوشته های این دوره عمدتا“ مطالعات میدانی در غرب افریقا بر روی قبایل عالالدین
هستند .اوژه در این سه کتاب به روابط قدرت در این جوامع و شیوه های التقاط امر جمعی و فردی در آن ها می
پردازد.
Le Rivage alladian: Organisation et évolution des villages
)alladian (1969
The Alladian Riparian Peoples: Organisation and
Evolution of Alladian Villages
ساحل عالالدین :سازمان و تحوالت روستاهای عالالدین
Théorie des pouvoirs et Idéologie: Études de cas en
)Côte d’Ivoire(1975
Theory of Powers and Ideology: Case Study of the Ivory
Coast
تئوری های قدرت و ایدئولوژی :بررس ی نقش ایده ئولوژی در برقراری ارتباط میان
بازنمایی های سیاس ی ،اقتصادی و اجتماعی این جوامع
(Pouvoirs de vie, Pouvoirs de mort )1977
Powers of Life, Powers of Death
قدرت های مرگ ،قدرت های زندگی :مقایسه حق بر زندگی ایده ئولوژی های مبتنی بر
نسب و ایده ئولوژی های مبتنی بر سرمایه
دوره مطالعاتی دوم :بازگشت اوژه همچون سایر انسان شناسان دهه ی 90به جوامع غربی در نتیجه موج جهانی
شدن و به کارگیری اصول انسان شناسانه برای تحلیل آن ها ،طرح مفاهیم مرتبط با حافظه ،من و تنهایی
La Traversée du Luxembourg (1985) Traversing
Luxembourg Gardens
گذر از لوکزامبورگ :رمان قوم نگارانه ای یک روز تعطیل در باغ لوکزامبورگ
پاریس را توصیف می کند.
(Un ethnologue dans le métro (1986
)In the Metro (2002
انسان شناس ی در مترو :توصیف تجربه شخص ی یک انسان شناس در مترو
)Domaines et Châteaux (1989
Homes and Palaces
حوزه ها و قصرها :توصیفی از کاخ ها و قصرها و آپارتمان های فرانسوی که
در آن خاطرات نویسنده و ادبیات و تاریخ در هم می آمیزند.
دوره مطالعاتی سوم :در نتیجه گسترش روند جهانی سازی توجه اوژه در این دوره همچون سایر هم
عصران خود به انسان شناس ی پدیده های نزدیک و پردازش مسائل جهانی جلب می شود.
Introduction à une anthropologie de la
)surmodernité(1992
Non-Places: Introduction to an
)Anthropology of Supermodernity (1995
نامکان ها ( :)1387اوژه در این کتاب به مسائل بنیادینی همچون
فرامدرنیته ،نامکان ها و مسئله انسان شناس ی پدیده های
نزدیک می پردازد.
Le Sens des autres: Actualité de
)l’anthropologie (1994
A Sense for the Other: The Timeliness and
)Relevance of Anthropology (1998
معنای دیگری :واقعیت انسان شناس ی :کتابی در مورد مفهوم
دیگری و موضع انسان شناس ی نسبت به این مفهوم
Pour une anthropologie des mondes
)contemporains (1994
An Anthropology for
)Contemporaneous Worlds (1998
برای یک انسان شناس ی جهان های معاصر :کتابی که به
امکان ادامه انسان شناس ی می پردازد در جهانی که
تحت رویه های همزمان فردی سازی و جهانی سازی
قرار دارد.
andLa Guerre des rêves: exercises
(d’ethno-fiction (1997
The War of Dreams: Exercises in
)Ethno-Fiction (1999
جنگ رویاها :تمرین اتنوفیکشن :کتابی در مورد از میان رفتن
مرز بین واقعیت و خیال در نتیجه وسایل ارتباط جمعی
و نتایج فاجعه بار آن
.1مفاهیم
:1.1مفهوم فرامدرنیته:
اوژه در عوض واژه پست مدرنیته از فرامدرنیته استفاده می کند تا بر اهمیت گذر
از ( )Excessزمان ،مکان و هویت در شکل گیری این برهه تاکید کند.
اگر مسئله مدرنیته چنان که دوسرتو ( )de Certeauتعریف می کند ،در هم
تنیدگی نو و کهنه باشد ،فرامدرنیته کهنه را تغییر نمی دهد،آن را در وضعیت اصلی
خود رها می کند و به معرض تماشا می گذارد.
1.1.1زمان و فراموش ی:
الف) زمان :زمان خطی که سازنده روایت های فردی بود هم اکنون به پایان رسیده است .نمی
توان تمایزی میان وقایع و تاریخ قائل شد .ما با مازاد وقایع روبه رو هستیم .با بحران معنا روبه
روایم ،نه به دلیل بی معنایی جهان که به دلیل نیاز روزانه برای معنا دادن به آن.
ب) فراموش ی :فراموش ی همچون حافظه عامل مهمی در ساخت روایت شخص ی است .آدمی برای
فرار از کسالت زندگی ،برای پذیرش دیگری و یا گذر از تروما نیازمند فراموش ی است .مکانیسم
های مرکزی فراموش ی در تمام فرهنگ ها دیده می شود .فراموش ی در سه شکل یافت می شود.
«بازگشت» ،فراموش ی آینده و حال برای دستیابی به گذشته« ،تعلیق» ،فراموش ی گذشته و
آینده برای غرق شدن در حال ،و در انتها «بازآغازی» فراموش ی گذشته و حال و به معنای آغاز
زمان است ،چنان که تاکنون گشوده نشده است.
در مقابل مراسم جمعی که وظیفه به یادسپردن فجایع را به ما یادآوری می کنند و رسانه
هایی که گذشته را در حد فتیش واری می ستایند ،تنها راه برای رهایی تفکر ،فراموش ی است.
1.1.2مکان و نامکان
گذر از مکان در نتیجه کوچک شدن سیاره با تکنولوژی های جدید ارتباطی و حمل و نقل به وجود آمده
است .تغییرات سال های اخیر به شکل گیری نامکان ها منتهی شده اند .برای اوژه اگر یک مکان انسان
شناسانه به واسطه رابطه سازی ،ارتباط با تاریخ و هویت بخش ی تعریف پذیر باشد ،نامکان فضایی است
که نمی تواند در ارتباط با روابط ،تاریخ یا هویت تعریف شود .همان گونه که مکان انسان شناسانه امر
اجتماعی ارگانیک را تولید می کند ،نامکان مولد تنهایی قراردادی است.
آیا نامکان ها ،فرودگاه ها ،سوپرمارکت ها یا جاده های بین شهری ،در ذات خود با مکان ها متفاوت اند
یا تنها در رویکرد افراد به فضاهایی وجود دارند که ممکن است برای دیگران به عنوان منبع هویت تلقی
شود؟ ابیرن ( )O’Beirneمدعی است «نامکان» به مرور در آثار اوژه از مقوله ای تجربی به مفهومی
سوبژکتیو و متکی به زاویه دید بیننده تغییر کرده است)2006(.
1.1.3هویت
گذر از هویت به طور مستقیم نتیجه تغییرات پیشین در زمان و مکان است .افراد در نامکان ها هویت
مشخص ی ندارند ،بلکه به واسطه مصرف به عنوان مسافر ،کاربر یا مشتری تعریف می شوند .کاربر نامکان
در هنگام ورود و خروج نیازمند تعریف هویت خود (اثبات بی گناهی) است اما در طول اقامت در نامکان می
تواند ازگمنامی و بی هویتی خود لذت برد.
ارتباطات در نامکان سمبلیک و ماشینی اند و نامکان در عوض روابط میان فردی و هویت فردی تنهایی و
شباهت را به ارمغان می آورد.
1.2در انتقاد از انسان شناس ی کالسیک:
چگونه می توان دست به کار انسان شناسانه ای زد که گرایش به کلی سازی دارد و همچنان ارزش فرد
را حفظ کرد؟تا مدت ها انسان شناسان فرد را نمود کامل جامعه ی خود در نظر می گرفتند .توهم مردم
نگارانه ی جامعه ای که چنان شفاف است ،در تک تک نهاد ها و اعمال و افراد خود نمود می یابد.
انسان شناسان از زمان مالینوفسکی به تصور میدان های انسان شناسانه کوچک و دور از هم تمایل
داشته اند .ایده آل برای یک انسان شناس این است که هر گروه قومی متشکل از افراد مشابه باشد،
جزیره خود را داشته باشد ،در صورت امکان در ارتباط با دیگر گروه ها باشد اما متفاوت از آن ها.
اوژه در عین حال رویکردهای عمده ای همچون ساختارگرایی و مارکسیسم در انسان شناس ی را به دلیل
عدم توجه شان به در هم تنیدگی عوامل مختلف سیاس ی ،اجتماعی و دینی در یک جامعه نقد می کند.
اوژه نگاه خوش بینانه تری به عامالن اجتماعی دارد .از نظر او در حالت عادی اعضای جامعه باید
درباره هویت جمعی ،هویت اختصاص ی (در ارتباط با یک گروه خاص) و هویت فردی خود بیندیشند.
جالب این جاست که وقتی اوژه به توصیف جامعه آینده می پردازد رویکرد منفی او جایی برای این گونه
عصیان های فردی در برابر روایت کلی باقی نمی گذارد؛ او به شخصیت های قالبی ای کفایت می کند که
بیشتر به قهرمانان داستان های سایبرپانک( )Cyberpunkشباهت دارند.
.2روش شناس ی
.
در کار اوژه تنیدگی عجیبی میان تخیل و روایت خود وجود دارد .راوی اثر تا حدودی خود
واقعی اوست و تا حدودی ناشی از تخیل اش ،سرچشمه گرفته از دیگران یا خودی ممکن از
میان سایر خودها .آن چه می بینیم تفاوت میان «من» ی است که حرف می زند و «من»
جمله ،گزینشی بی پایان است در هر روایت اول شخص ،دغدغه ای که وامدار لوی
استراوس( )Lévi-Straussدر گرمسیریان غمگین( )Tristes Tropiques:1995او است.
نثر اوژه بیش از متون علمی متمایل به ادبیات است و گاهی کامال در مقوله داستان جای
می گیرد( تفاوت اتنوفیکشن اوژه و ادبیات کالسیک تنها در این است که در اولی بناست از
طرف یک انسان شناس به مسائل انسان شناسانه پرداخته شود) .نبود شواهد تجربی و عینی و
گاهی حتا ارجاعات دقیق در کار اوژه طرفداران رویکردی علمی تر به انسان شناسی را می
آزارد.
ابهامات:
اوژه درباره دالیل ظهور نامکان ها زیاد حرف نمی زند .تغییرات مولد نامکان ها
قاعدتا نتیجه سبک زندگی ناش ی از ورود به دوران سرمایه داری متاخر هستند .نامکان
های اوژه اما خبر از هیچ بحران سیاس ی نمی دهند .اوژه مژده می دهد که نامکان های
به نظر می رسد
او با قواعد مکان های انسان شناسانه سنتی قابل مطالعه اند.
او فراموش کرده باشد عدم هویتی که نامکان ها ارائه می دهند همیشه بی قید وشرط
نیست .یک سیاهپوست افریقایی نمی تواند به اندازه یک سفیدپوست اروپایی از عدم
هویت خود در یک فرودگاه لذت برد.
از سوی دیگر به نظر می رسد ارائه تصویری مطلق از نامکان ها ،او را از توجه به
تغییراتی که کنشگران به مرور برای تبدیل آن ها به مکان اعمال می کنند باز می دارد.
:منابع
Auge M., 1995, Howe J(trans), Non-places: Introduction to an Anthropology of
Supermodernity, London: Verso.
Bosc J. , 1999, “Les formes de l’oubli”, L’Homme 39(149): 219-20
Buchanan I., 1999, “Non-Places: Space in the Age of Supermodernity”, Social
Semiotics 9(3): 393-8
Collins S. , 1996, “"Head Out On the Highway": Anthropological Encounters with
the Supermodern”, Postmodern Culture 7(1)
O’Beirne E. , 2006, “Mapping the Non-Lieu in Marc Augé's Writings”, Forum for
Modern Language Studies 42(1): 38-50
O'Beirne E. , 2010, “Marc Auge‘s Theoretical Fictions”, Romanic Review 101(3):
445-66
Reich L. , 2013, “Taking Writing Seriously: Marc Augé’s “No Fixed Abode” “, The Los
Angeles Review of Books, August 2 (http://lareviewofbooks.org/review/takingwriting-seriously-marc-auges-no-fixed-abode)