طبقه اجتماعی
Download
Report
Transcript طبقه اجتماعی
جلسه نهم
ردیف جلسه /هفته
12
جلسه نهم
www.morteza-talaei.com
شرح درس
طبقه اجتماعی مفهومی مرتبط با
(گروه ،نقش و پایگاه اجتماعی)
چرا می بایست با مفهوم طبقه اجتماعی آشنا گردیم؟
مقدمه:
اصطالح متداول طبقه دامنه وسیعی از مفاهیم را در بر می گیرد .این واژه به هنگام توضیح
فرایند های تاریخی گسترده مانند فهم اختالف منافع طبقاتی که در توضیح علل وقوع جنگ ها ،ظهور
فاشیسم و پیروزی یا شکست انقالب ها مورد استفاده قرار می گیرد ،موثرترین کاربرد را داشته است
طبقه اجتماعی نشان دهنده موقعیت اقتصادی -اجتماعی افراد است که بر اساس تحقیقات انجام شده ،رابطه
مستقیمی بین آن و وقوع نابهنجاری های روانی و اجتماعی و به تعبیری کلی تر رفتار اجتماعی افراد وجود دارد.
وجود شکاف های عمیق اجتماعی بین طبقات جامعه تاثیر فزاینده ای در ظهور اختالالت روانی ،سرخوردگی،
ناکامی و بی هویتی ،احساس محرومیت و انزوای اجتماعی دارد(رفیع پور )1376،که این پیامدها ،عاملی
اساس ی در انحراف از موازین زندگی اجتماعی و در نهایت ناامنی برای همگان است.
هر طبقهای از نظر قدرت اقتصادی،منزلت اجتماعی،سطح سواد و سبک زندگی،شرایط خاص خودش را دارد بر
همین اساس است که افراد در طبقه پایین اجتماعی به علت پایین بودن سطح تحصیالت و آگاهی ،بیشتر به
سمت رفتار های خطرناک همچون اعتیاد روی می آورند و در طبقات فرادست یا میانه بواسطه بهره مندی از
امکانات و آموزش مناسب از شرایط زیستی مطلوب تری برخوردار هستند .لذا ضرورت دارد که دانشجویان
روانشناس ی با مفهوم طبقه اجتماعی در کنار دیگر مفاهیم علم جامعه شناس ی آشنا گردند تا بتوانند از این
مجرا تحلیل و ارزیابی کامل تری از وضعیت جامعه و بیماران روانی خود داشته باشند.
مقدمه:
بابا طاهر عریان (قرن پنجم هجری)
از او پرسم که آن چون است و این چون
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
یکی را می دهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آغشته در خون
حکیم بزرگوار ابوالقاسم فردوس ی در کتاب ماندگار شاهنامه
چنین است کردار چرخ بلند دل اندر سرای سپنجی مبند
یکی را همی تاج شاهی دهد یکی را به دریا به ماهی دهد
یکی را برهنه سر و پای سفت نه آرام و خورد و نه جای خفت
یکی را دهد نوشه و شهد و شیر بپوشد به دیبا و خز و حریر
تعریف طبقه اجتماعی
مفهوم طبقه در قرن 19نخستین بار توسط “آدام اسميت” مطرح شد ولی از همان زمان تا اکنون ارائه تعریفی دقیق و خالی از اشکال
برای طبقه اجتماعی به آسانی میسر نیست زیرا اختالف نظر در این مورد زیاد است ولی اگر بخواهیم تعریف سادهای از طبقه
ارائه داده که خالی از بار ایدئولوژیکی نیز باشد .میتوان :
طبقه اجتماعی را گروهی از افراد دانست که دارای پایگاه اجتماعی بالنسبه مشابهی هستند و از لحاظ عواملی
مانند امتیازات خانوادگی و شرایط (آموزش ،درآمد و حرفه ) با هم مساوی می باشند( .دکتر منوچهر محسنی) و یا
طبقه اجتماعي را بخش ي از اعضاي جامعه كه از نظر ارزش هاي مشترك ،حيثيت اجتماعي ،نوع فعاليت ،ميزان
ثروت و دارايي و نيز آداب معاشرت از سايرين متمايز باشند(.بورس کوئن)
برخی تعاریف دیگر:
" -1آرتور بوئر" ( )1902معتقد بود :طبقه اجتماعي ،مجموعهاي از گروههاي اجتماعي است كه از شرايط اقتصادي و روابط
توليدي ،منزلت اجتماعي و موضع سياس ي مشابهي بر خوردارند؛
" -2مك آيور" و "پارسونز" معتقدند :طبقه اجتماعي ،گروهي يا گروههايي از مردم هستند كه به مناسبت منزلت اجتماعي از
طبقات ديگر متمايز ميشوند و سطح تعليم و تربيت و منشأ درآمد و مسكن و محل زندگي و ...آنها متفاوت است؛
" -3سوروكین" نیز مجموعهاي از افراد را كه از حيث شغل ،وضيعت اقتصادي و سياس ي ،شرايط مشابهي داشته باشند ،طبقه
اجتماعي ميداند؛
" -4اوربرگ" معتقد است كه طبقه اجتماعي گروه بزرگي از انسانهاست كه از نظر مقام و مرتبت در سيستم توليد اجتماعي
معین بر مبناي شرايط تاريخي در روابط توليدي و مناسبات اجتماعي توليد و دسترس ي به ابزار توليد و نحوه دستيابي به ثروت
اجتماعي وضعيت مشابهي داشته باشند.
در ارزيابي و اندازه گيري طبقات اجتماعي دو رويكرد اساس ي وجود دارد:
-۱استفاده از تركيبي از ابعاد مختلف يا شاخص هاي چندبعدي که
جهت اندازه گیري درجه و مقام كلي يا موقعيت اجتماعي فرد در جامعه
طراحي شده اند
-۲استفاده از شاخص تك بعدي يا تك بخش ي که تنها از يك جنبه مقام،
موقعيت فرد را مي سنجد و به كارگیري آن آسا ن تر از شاخص چندبعدي
است.
از آنجا كه هيچ طيف طبقاتي منحصر به فردي وجود ندارد نمي توان اذعان كرد كه
كدام شاخص بهتر است ،بلكه انتخاب هر يك از روش ها بستگي به تناسب و ارتباط
آن با مسئله مورد نظر دارد(دكتر منصور صمدي)1385،
شاخص هاي بنیادین طبقه اجتماعي
(دکتر محسنی)
در جوامع صنعتي پيشرفته ،شاخص های اصلي زیر براي تعيین طبقه اجتماعي به كار ميبرند كه عبارتند از
-1ثروت و در آمد
-2سطح و کیفیت آموزش
-3شغل و موقعیت حرفه ای
-4خانواده و گروه خویشاوندی
-5قدرت و نفوذ سیاس ی و اجتماعی
شاخص هاي بنیادین طبقه اجتماعي
(پروفسور کوئن)
-1درآمد
-2شغل
-3سطح تحصيالت
عالوه بر اين شاخص هاي بنيادي متغیرهاي ديگري نظیر مذهب ،محل سكونت ،زمينه
خانوادگي و گاهي مليت و جنسيت هم مي توانند معرف پايگاه طبقاتي افراد باشند.
براي اينكه يك طبقه اجتماعي در جامعه وجود داشته باشد ،بايد پنج ويژگي و
معيار را دارا باشد:
-۱محدود باشد :بدين معني كه بین هر طبقه اجتماعي محدوده و مرزي وجود
داشته باشد ،كه هر طبقه را از ديگري مجزا سازد .به عبارت ديگر هر طبقه بايد
قوانيني داشته باشد كه مشمول هر فرد در گروه باشد.
-۲نظم يافته باشد :بدين معني كه طبقات مي توانند در قالب معيارهايي همچون
پرستیژ و مقام از باالترين به پايین ترين نظم يابند.
-۳مانعه الجمع باشد :يعني هر فرد مي تواند به يك طبقه اجتماعي تعلق داشته
باشد ،اگرچه انتقال و حركت از يك طبقه به طبقه ديگر در طول زمان امكان پذير
است.
-۴فراگیر و جامع باشد :بدين معني كه هر فرد سيستم جامعه با يك طبقه
اجتماعي خاص تطابق داشته باشد و هيچ فرد تعريف نشده اي وجود نداشته
باشد.
ً
-۵نهايتا طبقات اجتماعي بايد تاثیرگذار باشند :اين بدين معني است كه بین
طبقات مختلف تفاوت هاي رفتاري وجود داشته باشد(دکتر صمدی).
طبقات اجتماعي در جوامع صنعتي :
-1طبقه باال :
-2طبقه متوسط :
-3 -طبقه پائین
درجه بندي هاي مختلفي جهت
باالي روبه باال مشخص كردن طبقات اجتماعي
در جامعه بسط داده شده اند:
و
پائین
به
ر
باالي
بسته به سيستم طبقه بندي،
تعداد دسته ها و طبقات
متوسط روبه باال اجتماعي از دو تا ۹طبقه در
نوسان هستند .بدون در نظر
متوسط روبه پائین
گرفتن تعداد طبقات ارائه شده،
آنها به گونه اي ترتيب داده شده
پائین روبه باال
كه از طبقات باال شروع شده و
پائین روبه پائین به طبقات پايین تر ختم مي
شوند(دکتر منصور صمدی.)1385،
نکته مهم در بررس ی پایگاه و طبقه اجتماعی افراد
هرچه پايگاه طبقاتي افراد باالتر باشد ،اميد زندگي آن ها
طوالني تر وسالمتي رواني آن ها بيش تر ،تحصيالت
شان باالتر و شغل شان بهتر است و طبيعتا اين عوامل
شرايط مطلوب تري را از لحاظ رفتار سياس ي ،ثبات
زناشويي ،مشاركت اجتماعي و نوع نگرش افراد به
زندگي پديد مي آورد.
برخی از نمادهاي پايگاه
اجتماعي
-1طرز لباس پوشيدن -2طرز صحبت كردن
-3نوع تفريحات
-4اثاث منزل ودارايي
كارل ماركس :
اولین كس ي كه به طور منظم و با اهميت خاص ي كه به اين مفهوم داده ,آنرا مبناي نظريه پردازي خود
نموده است ,شخص كارل ماركس مي باشد .در واقع اين ماركس بوده كه بيشتر از هر نظريه پرداز و
متفكر ديگري ,چشم انداز پرداختن به طبقات و سلسله مراتب اجتماعي را به يك مطالعه علمي
طبقه اجتماعي بدل نمود .وي در اين نظريه پردازي تا بدانجا پيش مي رود كه مفهوم طبقه اجتماعي
را در يك چشم انداز تاريخي با هدف كشف قوانین علمي تاريخ (نوعي فلسفه تاريخ علمي) پردازش مي
نمايد .در اين راستا او در جهت كشف قوانین خاص تحوالت اجتماعي در بشر تاريخ ,به عوامل زير
بنايي اين تحوالت اشاره مي كند ,كه از مفاهيم كيلدي فهم اين مباحث ,طبقه است .لذا اگر كس ي
بخواهد عنوان پدر مطالعه طبقه اجتماعي را به فردي عطا كند ,آن فرد بايد ماركس باشد (ليپست,
.)1381:30
اعتقاد به كشمكش طبقاتي :بورژوازي(سرمایه دار) و پرولتاريا (کارگر)
از ديدگاه "ماركس" ،گروههايي تشكيل طبقه ميدهند كه داراي اين خصوصيات
باشند:
.1در جريان توليد موقعيت همه آنها يكسان باشد؛
.2منافع مشترك اقتصادي داشته باشند؛
.3شرايط اقتصادي مشترك داشته باشند؛
.4به مرحله آگاهي طبقاتي رسيده باشند؛
.5به مرحله خصومت طبقاتي رسيده باشند.
از منظر ماركس مفهوم طبقه در ارتباط با توليد مطرح ميشود .وي عقيده داشت كه در طول تاريخ
دو طبقه در مقابل يكديگر قرار دارند و منشأ اساس ي تضاد نیز مالكيت خصوص ي وسايل و ابزار
توليد است؛ بدين ترتيب در طول تاريخ دو طبقه در مقابل يكديگر قرار دارند كه عبارتند از صاحبان
وسايل و ابزار توليد و كساني كه فاقد وسايل و ابزار توليد هستند؛ كه اولي نفع خود را در نگهداري
وضيعت موجود و ديگري نفع خود را در دگرگوني وضع موجود ميداند .به اين ترتيب "ماركس" تاريخ
تمام جوامع را تاريخ نبرد طبقاتي ميداند .تعريف "ماركس" و نظريه تضاد او در مورد طبقه اجتماعي
ً
صرفا بر مالك اقتصادي مبتني بود
مقایسه ویژگی های طبقه اجتماعی مورد نظر «کارل مارکس»
Power.r.et al .Sociology.England :Pitman.1969 –p116-8
کارگر
سرمایه دار
تحت حکومت
حکومت کننده
برده مزد
خریدار کاال
از خود بیگانه
دارنده و کنترل کننده ابزار تولید
غیر مالک
مالک
فروشنده نیروی کار
دارای قدرت سیاس ی
بی قدرت
با نفوذ و ثروتمند
گرایش به سوسیالیسم
گرایش به سود
استثمار شده
استثمار گر
تضاد
هوشیاری طبقاتی
نبرد طبقاتی
انقالب
ماكس وبر:
تعريفي كه وبر از طبقه اجتماعي ارائه مي دهد عبارت است از گروهي از افراد كه در
وضعيت واحدي قرار دارند طبقه در تعريف وبر يك مفهوم جامعه شناس ي نيست ،به قول وبر طبقات از
جماعات حقيقي نيستند« .كساني كه وضعيت مشتركي دارند مي تواند به وضعيت خود آگاهي پيدا كنند
وبراي عمل مشترك گردند در اين مورد است كه اصطالح طبقه ،نمودار يك واقعيت اجتماعي خواهد بود.
(اشرف»)1346 ،
ماكس وبر سه نوع قشربندي مشخص كرده كه عبارتند از:
ثروت -قدرت -منزلت
اعتقاد به قشربندي اجتماعي
-1قشربندي اقتصادي كه بر مبناي شغل و درآمد افراد
است(ثروت).
-2قش ر ررربندي مبتن ر رري برق ر رردرت ك ر رره مرب ر رروط ب ر رره ن ر رروع رابط ر رره ش ر ررخص
باافرادديگراست(قدرت).
-3قش ر ررربندي حي يت ر رري ك ر رره مبتن ر رري اس ر ررت ب ر ررر احت ر ررام و اعتب ر رراري ك ر ره
شخص در چشم ديگران دارد(منزلت).
قشربندي اجتماعي:
ً
تقسيم جمعيت يك جامعه به دو يا چند اليه تقريبا متجانس بر
ً
حسب شمار كيفيتهاي مطلوبي است كه اين افراد مشتركا دارند.
ً
اين قشربندي را جامعهشناسان معموال 4دسته دانستهاند:
)1نظام بردگي؛
)2نظام كاستي؛
)3نظام سلسله مراتبي؛
)4نظام طبقاتي.
نظام قشربندي ،افراد را با توجه به امتيازاتشان(ثروت -قدرت -
منزلت) رتبهبندي کرده و آنها را در آن طبقه اجتماعي كه با اين
امتيازات متناسب است ،جاي ميدهد.
ماکس وبر 3نوع طبقه اجتماعي تشخيص مي دهد كه عبارت اند از:
طبقه دارا ( سرمايه دار) كه مالك اعضاء منابع
شناخته مي شود.
طبقه توليد كننده (مولد) كه صفت مشتركش
حضور فعال در بخش هاي متفاوت بازرگاني ،
صنعتي يا كشاورزي است.
طبقه اجتماعي كه مالك تشخيص آن بيشتر مبتني بر
جايگاهي است كه شخص در سلسله مراتب جامع
اشغال مي كند( طبقه كارگر ،متوسط) .
نتیجه گيری
-1مفهوم طبقه اجتماعي اصل بنيادين تبيین هاي اجتماعي در سنت تفكر جامعه شناختي است که هم پويش هاي
اجتماعي و هم هويت اجتماعي اعضاي جوامع مدرن به كمك اين مفهوم تحليل و درك مي شود.
-2مفهوم طبقه اجتماعي در دوران گذشته ،بیش از دوران کنونی مشهود ،محسوس و ملموس بود.در گذشته افراد همانند
قالب هایی در طبقاتی متصور می گشتند که به سختی قابلیت ارتقاء به سطوح دیگر اجتماع را داشتند .مشاغل نیز اغلب
به صورتی موروثی به افرا جامعه تفویض می گردید .در جهان امروز ،تا حدودی از شدت این تقسیم بندی های اجتماعی
کاسته شده است.
-3فواصل طبقاتی از آسیب های مهم برای یک جامعه سالم و پویا محسوب می گردد .جامعه ای که در رویای پیشرفت و
تکامل به سر می برد ،می بایست تاحد امکان فاصله طبقاتی را در ساختار بدنه خود از بین ببرد .فاصله و نابرابری اجتماعی
عالوه برآنکه تأثیرات منفی و نامطلوب در اقتصاد جوامع بشری برجای می گذارد .بر اخالق عمومی جامعه نیز تأثیر سوء
داشته و موجب تخدیش وجدان و اخالق عمومی می گردد .احساس خمودگی ،بی عدالتی ،یأس و ناامیدی در میان طبقه
ای که خود را در رده پایین اجتماع تلقی می نماید ،از جمله نتایج شایعی است که از آبشخور نابرابری و فاصله طبقاتی
سرچشمه می گیرد.
-4احساس ظلم و اجحاف از سوی کسانی که در طبقات پایین و متوسط جامعه جای می گیرند ،مانع از حس اعتماد ،
دلسوزی و تعلق خاطر به سرزمینی است که در آن زندگی می نمایند .عالوه بر رنج های فراوانی که به علت فقر ،ناداری،
عدم مکنت کافی ،بی توجهی طبقات مرفه جامعه به طبقات متوسط ،تحقیر و نابرابری بر افراد تحمیل می شود ،درگیری
ذهن و روح با اقسام بیماری های روحی روانی از نتایج نامطلوب دیگر فاصله اجتماعی است.
-5در جوامع صنعتي پيشرفته ،سه شاخص اصلي براي تعيین طبقه اجتماعي به كار ميبرند كه عبارتند از :درآمد ،شغل و
میزان تحصيالت .عالوه بر این شاخصهاي عمده ،تغییرهاي مهم ديگري مانند نژاد ،مذهب ،مليت ،جنس ،محل سكونت،
پيشينه خانوادگي و نیز به طور كلي ،ويژگيهاي فرهنگي ،جزو شاخصهاي طبقه اجتماعي به شمار ميروند.
فعالیت کالس ی
-1تحلیل کنید که طبقه اجتماعی چه تاثيری در کاهش یا افزایش
بیماری های روانی یا آسیب های اجتماعی دارد؟
سرگروه ها محترم تمام فعالیت های کالس ی خود را به صورت کامل
ارائه دهند.
دانشجویان عزیز تحقیقات فردی خود را تا آخر هفته ی دیگر تحویل
دهید.